کل مقاله 140 صفحه
وقتي بزه يا جرمي به وقوع مي پيوندد و مباشر آن شناسايي و دستگير مي شود ; چرخ هاي دستگاه عدالت كيفري به حركت در مي آيند .نظام عدالت كيفري طي فرآيند خاصي كوشش مي كند تا با بكارگيري ابزارهاي قانوني، مرتكب جرم را- كه تا مرحله اي از اين فرآيند به وصف متهم متّصف است - به مرحله ي ديگري كه در آن نسبت به محكوميت او تعيين تكليف مي گردد، هدايت كند. در مقطع اخير، چنانچه انتساب اتهام وارد بر متهم، توسط دادگاه كيفري تشخيص داده شود، وي در معرض ورود به مرحله ي جديدي با عنوان مرحله ي اجراي مجازات يا حكم محكوميت قرار مي گيرد. مع الوصف بزهكار براي رسيدن به اين منزل، ناگزير است مراحل مختلفي مثل مرحله ي تعقيب كيفري، تحقيق، محاكمه و دادرسي را بگذراند، تا در نهايت به منزل آخر كه همان مرحله اجراي حكم صادره يا مجازات است برسد. ([1]) از مجموعه ي اين مراحل در زبان كيفري به فرآيند كيفري ياد مي شود. در اين تحقيق سعي شده است تا هر جا ردّپايي از جبران خسارت بزه ديده مشاهده گرديد آن را در قالب دو رويكرد بزه ديده شناسي علمي و حمايتي مورد بررسي قرار دهيم.
با اين اوصاف، رويكرد نخست بزه ديده شناسي را مي توان مرحله ي بزه ديده ي مقصر در فرآيند ارتكاب بزه ناميد. ولي رويكرد دوم، جهتي مخالف مرحله ي پيشين دارد. اينجاست كه رخداد دو جنگ جهاني توجه مارا به خود جلب مي كند. در واقع، رخداد اين واقعه ي خانمان سوز، وضع را به نفع بزه ديده رقم مي زند.
با پايان يافتن جنگ دوم جهاني و به دنبال پيدايش بزه ديده شناسي، آنچه كه بيشتر از هر چيز ديگر مورد توجه واقع شد، رعايت و تضمين هر چه بيشتر حقوق بزه ديدگان و تأمين خسارات وارد بر آنان، به ويژه قربانيان جنايات جنگ جهاني دوم بود. بدين ترتيب رويكرد دوم، با عنوان مرحله «حمايت از بزه ديدگان »([2]) و در قالب فرآيند قرباني شدن (بزه ديدگي) ([3]) و به صورت مداخله دولت در جبران خسارت وارد بربزه ديده متجلي گرديد.([4]))
دوّمين رويكرد بزه ديده شناسي عمدتاً تحت تأثير قربانيان آن دسته از جرايمي قرار مي گيرد كه قابل- رؤيتاند و همواره شخصي به نام متضررو زيان ديد ه در آن وجود دارد. به اين ترتيب، بزه ديده شناسي، جرايمي را كه اصولاً فاقد مجني عليه است.([5]) ويا قابل رؤيت نيست (همچون بزهكاري طلايي و جرايم يقه سفيدها) ([6]) از حوزه ي مطالعات و توجه خويش خارج مي سازد.
بزه ديده در شرايط مختلفي قرار مي گيرد: در يك حالت، تا شناسايي مجرم و بزهكار، هيچ گونه حمايتي از او صورت نمي گيرد و پيامد اين بزهكاري مي تواند آسيبهاي جدي اجتماعي و اقتصادي به او وارد سازد. در حالت ديگر، در صورت شناسايي مجرم يا بزهكار، رسيدگي و تحليل پرونده مدتهاطول كشيده و بزه ديده همچنان با مشكلات درگير مي شود. و در حالت سوم و اعمال محكوميت مجرم، در بيشتر موارد جبران خسارت بزه ديده به شكل مطلوب انجام نمي شود.اگرچه برخي از خسارت ها از نظر ماهوي جبران ناپذيرند مانند آسيبهاي رواني و حيثيتي در اين موارد نيز بايد اقدام جدي و قانونمند براي حمايت از بزه ديده انجام داد.
حقوق بزه ديدگان از جمله خسارت زدايي از آنان در اسناد بين المللي نيز مورد توجه قرار گرفته است. در سطح منطقه اي نخستين سندي كه حقوق قربانيان بزهكاري را به صراحت مورد توجه قرار داده است. كنواسينون اروپايي راجع به جبران خسارت قربانيان جرايم خشونت آميز» است كه به ابتكار شوراي اروپا (داراي بيش از 44 عضو) در تاريخ 24 نوامبر 1983 (آذر 1362) به تصويب اعضاي آن رسيد. اين معاهده بر اساس عدالت و همبستگي اجتماعي، ا زاشخاص قرباني جرايم عمدي خشونت آميز كه به تماميت جسماني يا سلامت آن ها لطمه وارد شده است يا از اشخاصي كه تحت تكفل بزه ديدگاني قرار داشته اندكه به دنبال ارتكاب چنين جرايمي عليه آنان فوت كرده اند، حمايت مي كند و بدين منظور دولت ها را مكلف مي نمايد كه ضمن اتخاذ تدابير قانوني از اين قبيل بزه ديدگان - به ويژه زماني كه مرتكب جرم ناشناخته است يا ناتوان از پرداخت خسارت است، خسارت زدايي كند. ([7])به ديگر سخن، زماني كه ترميم كامل خسارت بزه -ديدگان از طريق ساير منابع ممكن نيست دولت بايد به خسارت زدايي كمك كند.
همچنين شوراي اروپا در قالب توصيه نامه 28 ژوئن 1985 كميته وزرا، با عنوان موقعيت بزه ديده در چارچوب حقوق كيفري و آيين دادرسي كيفري، توجه بيشتر نظام عدالت كيفري را به خسارت جسماني، رواني، مادي و اجتماعي بزه ديدگان در مراحل مختلف مراحل كيفري (يعني، پليس، دادسرا، دادگاه، و اجراي محكوميت كيفري) متذكر مي شود.
همچنين حقوق بزه ديده از جمله خسارت زدايي از او در سطح جهاني نيز مورد توجه قرار گرفته است. در سطح جهاني، «اعلاميه اصول اساسي عدالت راجع به قربانيان بزهكاري و قربانيان سوء استفاده از قدرت» موضوع قطعنامه 29 نوامبر1985 مجمع عمومي سازمان ملل متحد كه دو سال پس از كنوانسيون اروپايي به تصويب رسيد. نخستين سندي است كه خطاب به دولت هاي عضو ملل متحد، ترميم خسارت جسماني رنج و عذاب روحي و عاطفي و خسارت معنوي و اخلاقي ناشي از جرم را به عنوان حقوق قربانيان بزهكاري و نيز قربانيان سوء استفاده از قدرت قوياً توصيه مي كند. (مادهي 1) و بدين منظور، ضمن معرفي نهادهاي خاص، از آنها مي خواهد كه حقوق كيفري خود را از نظر دسترسي آسان بزه ديدگان به دادگستري، استرداد مال يا پرداخت خسارت وارد شده هزينه ها و مخارج ناشي از جرم و ترميم حقوق بزه ديدگان و نيز امدادرساني پزشكي، روان شناسانه و اجتماعي به قربانيان بزهكاري از طريق دولت، به صورت داوطلبانه و يا با مشاركت جامعه مدني متحول نمايند.([8]) پس بنابراين با توجه به مطالب ارايه شده از اين مقدمه اصلاح و بازنگري قوانين موضوعه خويش در جهت همگام ساختن خود با اين پيشرفتها ضروري به نظر ميرسد.
در زمينه ي عنوان اين پايان نامه هنوز تحقيق و پژوهش كاملي نوشته نشده است. ولي پژوهش هاي اندكي شبيه به اين موضوع صورت گرفته است كه عمدتاً در قالب پايان نامه تحصيلي و اغلب با راهنمايي جناب آقاي دكتر علي حسين نجفي ابرندآبادي صورت پذيرفته است. از مهمترين اين رساله ها مي توان به مورد زير اشاره كرد:
1ـ توجهي، دكتر عبدالعلي، جايگاه بزه ديده در سياست جنايي ايران، رسالهي دورهي دكترا، دانشگاه تربيت مدرس در رشته ي حقوق جزا و جرم شناسي.
2- رايجيان اصلي، مهرداد، بزهديده در فرايند كيفري، دانشگاه شهيد بهشتي دررشته حقوق جزا و جرم شناسي.
اما آنچه در پيشينهي اين تحقيق حايز اهميت به نظر ميرسد اين است كه پايان نامه هاي فوقالذكر علي رغم نقاط قوتي كه داشتند نقاط ضعفي هم در آنها ديده مي شود مثلاً در زمينه بزه ديده فقط بزه ديده تشريح و تبيين شده است بدون آنكه انواع بزه ديدگان را مورد بحث و بررسي قرار دهند و اين انواع بزه ديدگان يكي از جوانب جديد اين تحقيق است كه بطور مفصل به آن پرداخته شده است.
در زمينهي جبران خسارت معنوي بزه ديدگان هم بطور مفصل به آن پرداخته نشده است. مثلاً در رسالههاي فوق فقط خسارت معنوي تعريف شده است و گفته شده است كه آيا قابل مطالبه است يا خير بدون اينكه به انواع مختلف خسارت معنوي بپردازد و آنها را مورد بحث وبررسي قراردهد. پس بنابراين يكي ديگر از جوانب جديد اين تحقيق بررسي انواع خسارتهاي معنوي بزهديدگان است كه در اين رساله به آن پرداخته شده است.
بزه ديده در قوانين كيفري ايران با واژهي مجني عليه و يا شاكي مورد توجه قرار گرفته است.([9]) واژه هايي مانند زيان ديده يا متضرر از جرم، شاكي يا مدعي خصوصي، مجني عليه يا بزه ديده عمدتاً در يك معنا به كار مي روند. قانون كيفري ايران تعريف روشن و مشخصي از بزه ديده ارايه نداده است ولي به نطر مي رسد كه بزه يده شخص صاحب حق و اراده اي است كه حقوق وي از سوي بزهكار مورد تعدّي و تجاوز قرار گرفته است از اين رو چنين شخصي بايد حقوق از دست رفته خود را باز يابد و از وي خسارت زدايي بعمل آيد. مع الوصف گاهي بزه ديده خود در برخي موارد موجب وقوع جرم مي- شود و يا زمينهي تحريك بزهكار را فراهم ميآورد، كه در اين جا ما با بزه ديدهي مجرم و يا مقصر روبرو هستيم، كه سهم آنها در وقوع جرم بايد مدنظر قرار گيرد، پس بنابراين با اين وجود بايد از بزه ديدگان بي گناه جبران خسارت شود و همواره بايد دانست كه از بزه ديدگان مجرم ويا مقصر يا خسارت زدايي نمي شود و يا به سهم آنان در وقوع پديدهي مجرمانه توجه مي شود. خساراتي كه به بزهديده وارد ميشود ممكن است مادي يا معنوي باشد. با توجه به مطالب ارايه شده پرسش هاي اصلي تحقيق را چنين مي توان طرح كرد كه: 1- چه كساني بزهديدگان جرم محسوب مي شوند. 2- در حقوق كيفري ايران با خسارت مادي بزهديدگان چگونه برخورد شده است. 3- در حقوق كيفري ايران با خسارت معنوي بزهديدگان چگونه برخورد شده است. در زير مجموعه ي سؤالات اصلي مي توان به سؤالات فرعي زير نيز اشاره كرد:
1- بزه ديده چه كسي است؟
2- بزه ديدهي مستقيم و غير مستقيم يعني چه؟
3- خسارت مادي يعني چه؟
4- انواع خسارت مادي بزهديدگان كدامند؟
5- آيا خسارت عدمالنفع در قوانين ما قابل مطالبه است؟
6- خسارت معنوي يعني چه؟
7- انواع خسارت معنوي بزهديدگان كدامند؟
8- آيا خسارت معنوي در قوانين كيفري ما قابل مطالبه است؟
فرضيات تحقيق:
1) خسارت زدايي از بزهديدگان مانعي در بزهديدگي دوباره آنها محسوب مي شود.
2) استفاده از بيتالمال ساز و كاري براي جبران خسارت بزهديدگان نيست.
3) خسارت عدم النفع در قوانين موضوعهي ايران قابل مطالبه نيست.
4) خسارت مازاد بر ديه در قوانين كيفري ايران قابل مطالبه است.
[1]- بولك، برنار، كيفرشناسي، ترجمه ي دكتر علي حسين نجفي ابرند آبادي، ناشر مجمع علمي و فرهنگي مجد، چاپ دوم 1377، ص 9.
[2]- victim heLping or caring
[4]- آشوري، دكتر محمد، نقش و جايگاه زيان ديده از جرم در دعاوي كيفري و تحول آن، مجله دانشكدهي حقوق و علوم سياسي، دانشگاه تهران. ش. 34، 1374 ، ص 7
[5]- بنگريد به نجفي ابرند آبادي، دكتر، ع. ح. و هاشم بيگي حميد. دانشنامه ي جرم شناسي، انتشارات دانشگاه شهيد بهشتي، 1377، ص 345
[6]- بنگريد به كي نيا، دكتر مهدي، مباني جرم شناسي، جلد دوم، انتشارات دانشگاه تهران. 1373، ص 285 به بعد.
[7]- توجهي، دكتر عبدالعلي، جايگاه حمايت از بزه ديدگان در اسناد و كنوانسيون هاي بين المللي، مجله ي آموزش عالي قم، شماره ي 9، 1380، ص 54 - ص 59
[8]- در خصوص اسناد سازمان ملل متحد رك. آخوندي (حميد) سياست جنايي سازمان ملل متحد در زمينه ي حقوق بزهديدگان، پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشگاه آزاد اسلامي، واحد تهران مركز، سال تحصيلي 76 - 75
[9]. هنريك، كاپيتان، جرم، بزهديدگان و عدالت، ترجمهي امير سماواتي پيروز، نشر خليليان، 1383، ص12
مبلغ قابل پرداخت 16,718 تومان