فهرست

چکيده:5

مقدمه7

بيان مسئله8

فرضيه پژوهشي. 8

تعريف عملياتي متغيرهاي پژوهشي. 8

اهميت و ضرورت پژوهش.. 8

اهداف پژوهش.. 9

مقدمه:11

تاريخچه كيفيت زندگي. 12

تعريف كيفيت زندگي. 14

مفهوم كيفيت زندگي. 16

نظر وايزمن در رابطه با احساس نارضايتي از زندگي در ميان انسان ها17

برخي ابعاد كيفيت زندگي. 18

بررسي كيفيت زندگي در ايران. 19

عوامل موثر بر كيفيت زندگي. 20

نقش تربيت.. 21

كيفيت زندگي شغلي و رضايت كار :23

تعريف كيفيت زندگي شغلي :24

نكات زير مورد توجه قرار مي گيرد :24

ارتقاي كيفيت زندگي شغلي. 26

ابعاد كيفيت زندگي شغلي :27

شغل و اشتغال. 30

مقدمه30

تاريخچه مطالعه كار31

تعريف شغل. 32

عوامل موثر بر اشتغال. 33

ارزش ها و فايده هاي كار35

انتخاب شغل. 37

انواع مشاغل. 38

استاندارد مشاغل و كارائي. 38

بررسي شغل از ديدگاه كارشناس. 39

انواع پرسشها40

اشتغال زنان از منظور اسلام و غرب. 40

تصويري از يك فرد تحصيل كرده :43

جامعه آماري. 49

نمونه و روش نمونه گيري:49

طرح پژوهشي :49

ابزار يابي :50

شيوه اجراي پژوهش :50

متغيرهاي پژوهشي و نحوه اداره آنها:51

متغير مستقل :51

متغير وابسته :51

متغير تعديل کننده:51

متغيرکنترل :52

متغيرهاي مزاحم:52

مقدمه :67

بحث و نتيجهگيري و خلاصه يافتهها :67

محدوديتهاي پژوهش :68

پيشنهادات :68

منابع :69

چکيده:

پژوهش حاضر به بررسي ارتباط بين دو متغير شغل و کيفيت زندگي در بين زنان استان قم پرداخته است .

هدف اصلي اين پژوهش درک عملي رابطه بين دو متغير شغل و کيفت زندگي است .و سعي بر اين است که ملاحظه کنيم که افراد شاغل از کيفيت زندگي بالاتر و بهتري برخوردارند يا خير ؟ و شايد بتوان با دارا بودن شغل به کيفت زندگي بهتري دست يافت .

در اين کار روش نمونه گيري به شيوه در دسترس داوطلبانه مي­باشد .

حجم نمونه 120 نفر است که از زنان استان قم مي­باشد که از اين تعداد 60 نفر شاغل و 60 نفر غير شاغل مي­باشد.و سعي شده از زناني که فارغ­التحصيل دانشگاهها هستند آزمون به عمل آيد.

جهت گردآوري اطلاعات لازم مقياس Q.O.Lبراي آزمون کيفت زندگي افراد مورد نظر بوده است .

آنگاه بعد از اجراي آزمون مذکور اطلاعات گردآوري شده با استفاده از آزمون T و روش رگرسيون مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. که نتيجه آزمون مورد تاييد قرار نگرفت بدين صورت که بين دارا بودن شغل و کيفت زندگي رابطه معناداري وجود ندارد.

 

 

 

 

 

 

 

فصل­اول

مقدمه

 

افرادي كه داراي شغل و مسئوليت در زندگي هستند و هدف خاصي را دنبال مي كنند، تغذيه خوب، استراحت كافي و برنامه هاي ورزشي و تفريحي مناسب دارند سختي را بهتر تحمل كرده و از مكانيزم هاي دفاعي پخته مثل والايش، فداكاري، انعطاف پذيري، معني دار كردن زندگي، برخورداري از حمايت خانوادگي و اجتماعي، آسيب پذيري كمتري نشان مي دهند.

مفهوم كيفيت زندگي پديده اي نسبتاً جدي است و اكثراً همراه با تفكر جديد در مورد اهداف توسعه است، ولي اينكه چه چيزي زندگي خوب يا ارضا كننده را تشكيل مي دهد، از زمان هايي كه بشريت فرهنگ هايي را توسعه داد و در چارچوب آنها شروع به عمل بر مبناي قياس از روش ها نموده، موضوع انديشه بوده است. مفاهيم كسب زندگي خوب، ارضا كننده و مطلوب، در ساختارها، طرح و ارزش ها و تأكيدات فرهنگي آنها براي معني دار كردن هر گونه توجهي به كيفيت زندگي بايد مسئله كامروايي و لذت فردي و نيازهاي اجتماعي، هر دو مد نظر قرار گيرند و به حساب آيند. ارضاء شخصي، نظم اجتماعي را غيرفابل محافظت و دفاع ناپذير مي سازد و در جامعه عدم تعادل بوجود مي آيد كه ممكن است اداره آن دشوار باشد. (ديوب 1377)

بيان مسئله

آيا دارا بودن شغل بر زندگي تأثير مي گذارد؟

 

فرضيه پژوهشي

افراد شاغل داراي كيفيت زندگي بهتري هستند.

 

تعريف عملياتي متغيرهاي پژوهشي

متغير مستقل[1]: شغل : سمتي که هر فرد در جامعه بر عهده مي­گيرد.

متغير وابسته[2]: كيفيت زندگي[3]؛ در اين پژوهش منظور از كيفيت زندگي نمره اي است كه فرد از تست كيفيت زندگي به دست مي آورد.

متغير تعديل كننده:

متغير كنترل: جنس: آزمودني ها همه مونث مي باشند.

اهميت و ضرورت پژوهش

اهميت و ضرورت پژوهش براي اين است كه براي ما روشن شود آيا افراد شاغل كيفيت زندگي بهتري دارند يا خير؟ و آيا دارا بودن شغل موجب افزايش بهداشت جسماني و رواني مي شود؟

و اهميت اين پژوهش اين است که به افراد پيشنهاد دهيم تا سعي کنند در جامعه شغلي را براي خود انتخاب کنند و از سطح کيفيت زندگي بالاتري برخوردار شوند .

اهداف پژوهش

يكي از اهداف اين پژوهش سنجش ميزان كيفيت زندگي افراد شاغل مي­باشد و هدف اصلي اين پژوهش مقايسه آن با سطح كيفيت زندگي افراد غيرشاغل است.

 

 

 

 

 

فصل­دوم

پيشينهLitrature ) (

 

مقدمه:

 

در ده سال گذشته بحراني با نفوذهاي گوناگون موجب شده است كه در جوامع مغرب زمين تحولي عميق پديد آمد. يكي از مظاهر اين تحول توجهي اساسي است كه كشورهاي صنعتي به امر كيفيت زندگي پيدا كرده اند، آشكارترين تجلي اين توجه، در تلاش هايي ديده مي شود كه مردم غرب براي حفظ محيط زيست در برابر هجوم و مخاطرات صنعت و تكنولوژي از خود نشان مي دهند.

گويش آب و گل و سبزه و ديگر زيبائي ها و مواهب طبيعت، در زندگي مردم غرب، ارزشي جديد يافته است و كار توجه به كيفيت زندگي به جايي رسيده است كه ژيكارد تسن، براي رسيدن به رياست جمهوري فرانسهن آن را به عنوان يك مسأله اساسي، در رأس برنامه انتخاباتي خود قرار داد و يكي از نخستين اقدامات او در آغاز رياست جمهوري خود، تغييردادن نام حفاظت محيط زيست، به وزارت كيفيت زندگي بود. همين امر نشان دهنده اين است كه از يك طرف در ممالکي كه توسعه كميت ها هدف بوده، ناگهان مسئله كيفيت مطرح شده است و از طرف ديگر بسياري از كشورهاي غربي در نتيجه بحران ناشي از توسعه صنايع، دچار نگراني و حتي آشفتگي شده اند و براي مسئله ايي كه بيش از همه چيز شخصي و ذهني و چه بسا روحاني دارد، همچنان به كارهاي سازماني و برنامه ريزي و از اين قبيل وسائل متوسل مي­شوند و مي خواهند از راه تأسيس وزارتخانه بر امري اين چنين پيچيده و غير كمي سروسامان بخشند، با اين كه اين روزها هم از كيفيت زندگي سخن مي گويند اما هنوز هيچ كس به خود اجازه نداده است كه اين مفهوم را تعريف كند. آنچه مسلم است اين است كه كيفيت زندگي تنها به محيط زيست محدود نمي شود بدين معني كه مفهوم كيفيت زندگي علاوه بر حفظ محيط زيست، حراست از وجود انسان را نيز در بر مي گيرد. در زندگي ماشيني غرب، در اثر افراط در خريد و فروش و توجه بيش از حد به انگيزه سوداگري، در شهرهاي بزرگ، روح زندگي از بين مي رود، زيرا براي هر چيز محلي و مكاني معين وجود دارد كه براي دسترسي بدان بايد مبالغي پول پرداخت و همين مسئله به كيفيت زندگي لطمه وارد ساخته است.(احسان نراقي) كيفيت زندگي.

 

1 – independent variable

2 – variable dependent

3 – life of yqualit