مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 2379
  • بازدید دیروز : 3600
  • بازدید کل : 13091117

مقاله 62- تأثير اكثريت متحد بر اقليت واحد


مقاله 62- تأثير اكثريت متحد بر اقليت واحد

فهرست مطالب

عنوان صفحه

 

فصل اول : مقدمه

چكيده. 2

طرح مسئله 3

اهداف تحقيق.. 3

اهميت موضوع و ضرورت پژوهش.... 4

فرضيه‌هاي تحقيق.. 5

تعاريف عملياتي.. 6

 

 

فصل دوم : ادبيات تحقيق

عوامل موقعيتي.. 14

نفوذ اجتماعي.. 14

انواع پاسخ به نفوذ اجتماعي.. 15

1. متعابعت... 15

2. همانندسازي.. 15

3. دروني كردن. 16

همنوايي.. 16

جنبه‌هاي مثبت و منفي همنوايي.. 17

ريشه‌هاي همنوايي.. 17

پاداشو تنبيهدر مقابل اطلاعات... 22

عوامل مؤثر بر ميزان همنوايي.. 24

تركيب گروه. 26

شخصيت فرد. 26

ميزان احساس ايمني فرد. 27

همنوايي، ناهمنوايي، استقلال رأي.. 28

 

 

فصل سوم : روش اجراي تحقيق

جامعه مورد مطالعه. 33

نمونه و روش نمونه‌گيري.. 33

وسايل آزمايش (ابزار اندازه‌گيري)33

روش اجرا36

توصيف كلي روش اجرا37

گروه اكثريت... 38

 

فصل چهارم : تجزيه و تحليل داده ها

استخراج نتايج.. 41

تأثير گروه اكثريت... 41

جدول‌هاي توزيع فراواني.. 41

مقايسه نتايج.. 60

 

فصل پنجم : بحث و نتيجه گيري

يافته‌هاي اساسي پژوهش.... 66

يافته‌هاي كمّي.. 66

يافته‌هاي كيفي.. 67

كاربردهاي احتمالي.. 71

پيشنهادات... 72

منابع. 75

ضمائم...... 79

 

چكيده

موضوع همنوايي باتوجه به مسئله جنسيت را در دانشگاه آزاد اسلامي قم در شرايط آزمايشگاهي مورد بررسي قرار داديم. در اين آزمايش 32 نفر دانشجو (16نفر مرد و 16 نفر زن) را در 4 دوره مختلف به صورت مرد در گروه مردها، مرد در گروه زن ها، زن در گروه مردها و زن در گروه زن ها به عنوان گروه آزمايش مورد استفاده قرار داديم.ابزار مورد استفاده دو سري كارت بود كه روي يك سري از كارتها يك خط به عنوان معيار و روي سري ديگري خط به عنوان مقايسه به صورت عمودي رسم شده بود. آزمودني مي بايست از بين سه خط مقايسه، خطي ار كه با خط معيار برابر بود انتخاب و اعلام مي كرد. هر يك از آزمودنيها را به تنهايي در جلسه اي شركت داديم كه 6نفر نيز به عنوان همدست در آن جلسه حضور داشته و با تباني قبلي تعمداً جواب غلط را انتخاب مي كردند تا ميزان تلقين پذيري آزمودينها را بررسي كنيم. نتايج به دست آمده با استفاده از آزمون t استودنت نشان داد كه تحت شرايط اين آزمايش در سطح معني داري درصد قابل توجهي از افراد تحت تأثير گروه اكثريت قرار مي گيرند. جالبتر اينكه ميزان همنوايي مردها در گروه ناهمجنس خيلي پايين بود در حاليكه همنوايي زنها در گروه ناهمجنس بسيار بالاست و به طور كلي ميزان تلقين پذيري زنها نسبت به مردها بيشتر است.


طرح مسئله :

مسائل مورد پژوهش در اين تحقيق را به ترتيب اولويت بررسي، به شرح زير فهرست‌بندي كرده‌ايم:

1. آيا يك فرد وقتي كه تحت فشار يك گروه اكثريت قرار مي‌گيرد در عين حال كه آن گروه متفق‌القول هستند، با گروه همرنگي مي‌كند يا نه؟

2. تحت تأثير گروه اكثريت ميزان تلقين پذيري زن‌ها بيشتر است يا مردها؟

3. شخص، تحت تأثير گروه اكثريت همجنس بيشترين همرنگي را دارد و يا با گروه ناهمنجس؟

4. تحت تأثير گروه اكثريت ناهمجنس، نسبت همرنگي مردها بيشتر است يا زن‌ها؟

مسائل جزيي ديگر مورد پژوهش در اين تحقيق مقايسه‌ي ميزان همرنگي مردها در دو گروه همجنس و ناهمجنس و همين‌طور مقايسه‌ي ميزان همرنگي زن‌ها در گروه همجنس و ناهمجنس. و بيان هر يك از موارد اصلي آزمايش كه آزمودني‌ها واكنش صحيح يا غلط نسبت به آن مورد انجام داده‌اند.

 

اهداف تحقيق

هدف اصلي اين تحقيق اين است كه تعيين كنيم تا چه اندازه افراد در موقعيت‌هاي مختلف با يك گروه خاص همنوا مي‌شوند و ديگر اينكه در مسئله‌ي همنوايي و تلقين پذيري تفاوتي بين دو جنس مذكر و مؤنث وجود دارد يا نه؟

درست است كه اين تحقيق در كشورهاي مختلف جهان از جمله ايران هم صورت گرفته است اما چون امروزه مسئله مشاركت زن‌ها در فعاليت‌هاي اجتماعي بيش از پيش مطرح مي‌شود و اين امر همكاري مردها و زن‌ها را در گروه‌هاي مختلف اجتماعي اعمّ از شركت‌ها و سازمان‌ها ضروري مي‌نمايد. لذا اجراي اين آزمايش جهت بررسي و رسيدن به مطالب ذكر شده خالي از فايده نيست.

 

اهميت موضوع و ضرورت پژوهش

يكي از جنبه‌هاي قابل بحث و مهم رفتار اجتماعي، نفوذ اجتماعي است، معني و مفهوم نفوذ اجتماعي در روان‌شناسي اجتماعي، توان همرنگ كردن با گروه و كنترل فرد از سوي گروه است، فهميدن اين نكته بسيار مهم است كه رفتار، عقايد و افكار شخص تا چه اندازه‌اي و تحت چه شرايطي، تحت تأثير قرار مي‌گيرد.

اين مسائل براي جوامع و تمدن‌هاي مختلف در زمان خود مسئله بسيار مهمي بوده و هست و امروزه نيز مخصوصاً با گسترش رسانه‌هاي گروهي و مهارت‌ها و تكنيك‌هاي تبليغي اهميت مضاعفي به خود گرفته است. همين‌طور با به وجود آمدن تعارضات بين فرهنگ‌هاي مختلف و پيش آمدن درگيري‌ها و جنگ‌ها بين كشورهاي مختلف، با به كارگيري چنين تكنيك‌هايي و القا نمودن افراد جهت همكاري و فهماندن اين موضوع كه از قدرت بالايي برخوردارند از جنبه‌ي رواني مي‌تواند بسيار مفيد واقع شود. جنبه‌ي منفي اين موضوع نيز صادق است به طوري كه با نفوذ به اردوگاه‌ها و قرارگاه‌هاي دشمن و با ايجاد شايعه و وحشت در دل آنها مي‌توان توان رزمي و دفاعي آنها را كاهش داد و از بعد رواني نيز روحيه‌ي آنها را تضعيف نمود. علاوه بر موارد ذكر شده از مسائل تبليغي گرفته تا مسائل استراتژيكي و جنگي، در موضوعات مختلف گروهي نيز مي‌توان از تلقين پذيري و همنوايي سود جست. اما در نفوذ اجتماعي و همرنگي فرد با گروهي كه در آن قرار دارد، همواره چندين سوال پيش مي‌آيد:

  1. شخص چگونه تحت تأثير و نفوذ ديگران قرار مي‌گيرد؟
  2. همرنگي كردن و تحت تأثير ديگران قرار گرفتن چه نفعي را عايد شخص مي‌كند؟
  3. در افزايش يا كاهش همنوايي چه عواملي دخالت دارند؟
  4. آيا اثر نفوذ اجتماعي پايدار است و يا تأثير آن موقتي و گذر است؟
  5. يا اينكه در افزايش يا كاهش پايداري نفوذ اجتماعي چه عواملي دخالت دارند؟

بسياري از مردم به اين گونه پرسش‌ها علاقمندند، پس از اين نقطه نظر اغلب مردم روان‌شناس اجتماعي هستند. بدان جهت كه بسياري از ما اكثر وقت خود را در تعامل با ديگران مي‌گذرانيم، پس كاملاً طبيعي است كه اغلب ما درباره‌ي رفتار اجتماعي انسان فرضيه‌هايي بسازيم اما آنچه جاي تأسف دارد اين است كه ما دقيقاً نمي‌دانيم در زمان همنوايي شخص با گروه در ذهن وي چه مي‌گذرد. زيرا عوامل بسياري موجود هست كه ما از آنها اطلاعي نداريم، مثلاً نمي‌دانيم تا چه اندازه به عقيده‌ي خود پايبند است، يا تا چه اندازه به گروه وابسته است و تا چه حد عزت نفس دارد و يا اينكه ضعيف النفس مي‌باشد. آنچه كه ما مي‌توانيم انجام دهيم اين است كه يك موقعيت تجربي فراهم آوريم و عواملي را كه در اين زمينه مهم هستند مورد بررسي قرار دهيم.

 

فرضيه‌هاي تحقيق

فرضيه‌هاي مورد پژوهش در اين تحقيق را به ترتيب اولويت بررسي مي‌كنيم كه همگي به صورت فرض خلاف (H1) مي باشند:

فرضيه اول: زن‌ها تحت تأثير گروه اكثريت بيشتر از مردها همرنگي مي‌كنند.

فرضيه دوم: وقتي كه افراد تحت تأثير گروه ناهمنجس قرار مي‌گيرند بيشتر از زماني كه تحت تأثير گروه همجنس خود قرار مي‌گيرند، همنوايي دارند.

فرضيه سوم: مردها در گروه همجنس خود بيشتر از زماني كه تحت تأثير گروه ناهمجنس خود قرار مي‌گيرند، همنوايي دارند.

فرضيه چهارم: زن‌ها در گروه ناهمجنس خود بيشتر از زماني كه تحت تأثير گروه همجنس خود قرار مي‌گيرند، همنوايي دارند.

فرضيه پنجم: وقتي كه زن‌ها در گروه ناهمجنس خود قرار مي‌گيرند بيشتر از زماني كه مردها در گروه ناهمجنس خود قرار مي‌گيرند.

فرضيه ششم: وقتي كه مردها در گروه همجنس خود قرار مي‌گيرند بيشتر از زماني كه زن‌ها تحت تأثير گروه همجنس خود قرار مي‌گيرند، همنوايي دارند.

فرضيه‌هاي تحقيق مي‌توانند به صورت يك سويه و دو سويه بيان گردند كه تمامي فرضيه‌هاي اين تحقيق يك سويه مي‌باشند.

 

تعاريف عملياتي

در اين قسمت كاربرد آن دسته از متغيرهايي كه در اين تحقيق به كار رفته‌اند را به صورت عملي مطرح مي‌كنيم:

متغير مستقل: آن دسته از شرايط يا خصوصياتي است كه مي‌خواهيم در كاوش تحقيقي خود آنها را دستكاري و كنترل كنيم، تا رابطه‌ي علّي آنها را با متغير ديگري در موقعيتي ويژه مشاهده و بررسي نماييم. در اين تحقيق متغير مستقل گروه اكثريت متحد است.

متغير وابسته: نتيجه‌ي اعمال و تغييرات متغير مستقل است كه در اين تحقيق متغير وابسته ميزان همنوايي آزمودني‌هاست به عبارت ديگر ميزان همنوايي اقليت واحد است.

اكثريت متحد: آن دسته از افرادي است كه به عنوان همدست ما هستند و با تباني قبلي نظر خود را بر آزمودني اصلي القا مي‌كنند. هرچه ميزان همنوايي بيشتر باشد، ميزان تأثير گذاري آن گروه نيز بيشتر است.

اقليت واحد: همان آزمودني‌هاي اصلي هستند كه ميزان تلقين پذيري گروه اكثريت بر روي آنها را بررسي مي‌كنيم. به عبارت ديگر قصد برآورد درجه‌ي همنوايي آنان را داريم.

همنوايي: درصد پذيرش نظرات ديگران از سوي آزمودني مي‌باشد كه همان ميزان خطاي آزمودني در برآورد خطوط آزمايشي است.

گروه همجنس: آن دسته از گروه اكثريت است كه با آزمودني از نظر جنسيت يكي مي‌باشند.

گروه ناهمجنس: آن دسته از گروه اكثريت است كه با آزمودني از نظر جنسيت يكي نمي‌باشند.

 

 

 

 


اتوكلاين برگ[1] در سال 1954 روان‌شناسي اجتماعي را علم مطالعه‌ي رفتار فرد در وضع گروهي تعريف كرده است و آلپورت[2] تعريف ديگري با اين مضمون دارد: «با جزئي استثنائات، روان‌شناسان اجتماعي رشته خود را كوششي مي‌دانند براي فهم و تبيين اين مطالب كه افكار، احساسات يا رفتار افراد چگونه تحت تأثير حضور واقعي، تصوري يا تلويحي ديگران قرار مي‌گيرد.»

با توجه به تعاريف بالا مي‌توان فهميد كه بخش بزرگي از رفتارهاي انسان تحت تأثير حضور افراد ديگر و حاصل عوامل اجتماعي است.

ارسطو كه انسان را حيوان اجتماعي مي‌نامد. اشاره‌ي واضح‌تري به روان‌شناسي اجتماعي دارد و روان‌شناساني مثل، اليوت ارونسون، ارسطو را اولين روان‌شناس اجتماعي مي‌دانند كه اصول پايه‌اي نفوذ اجتماعي و متقاعد سازي را پايه‌ريزي كرده است اما آغاز روان‌شناسي اجتماعي يا مفهوم علمي در سال 1897 مي‌باشد كه نورمن تريپليت[3] اولين آزمايش روان‌شناسي اجتماعي را به انجام رسانيد. اما در بين انواع موضوعات روان‌شناسي اجتماعي اصطلاح نفوذ اجتماعي و همرنگي و همين‌طور پديده‌ي تلقين پذيري از سوي دانشمندان و پژوهشگران مختلف بيشتر مورد بررسي قرار گرفته‌اند. كه در اينجا تعدادي از پژوهش‌هاي انجام گرفته در اين زمينه را اجمالاً ذكر مي‌كنيم.

اولين شخصي كه اين‌گونه مسائل- تلقين پذيري و تحت تأثير قرار گرفتن فرد از سوي ديگران را به صورت علمي ارزيابي نمود. شايد پزشك فرانسوي ژان مارتين شاركو[4] باشد. شاركو بر اين باور بود كه تنها افراد هيستريك را مي‌توان هيپنوتيزم كرد كه اين موضوع را در اواخر قرن نوزدهم مطرح نمود ولي دو پزشك ديگر به نام‌هاي برنهايم و ليبو نشان دادند كه بيشتر مردم هيپنوتيزم مي‌شوند. به اعتقاد برنهايم هيپنوتيزم شكل خاصي از يك پديده‌ي طبيعي روان‌ نشناختي است كه بعداً تلقين پذيري ناميده شد. (زماني، 1373)

پژوهش مهم ديگري كه در اين زمينه انجام گرفته پژوهش‌هاي مظفر شريف روان‌شناس مصري الاصل تبعه‌ي تركيه بود كه در دانشگاه كلمبيا در دهه‌ي 1930 انجام گرفت.

مهمترين مسئله‌اي كه براي شريف مطرح بود اين بود كه آيا در آزمايشگاه تشكيل و ظهور يك نُرم اجتماعي[5] را مي‌توان بررسي نمود.

در‌ آزمايش شريف يكي از پديده‌هاي خطاي ادراك به نام پديده‌ي اتوكنيتيك[6] يا حركت خودزا مطرح بود. پديده اتوكنيتيك عبارت از اين است كه در تاريكي، نقطه‌ي كوچكي از نور كه ثابت است متحرك به نظر مي‌آيد و بيننده احساس مي‌كند كه نقطه‌ي نوراني ثابت نيست و در جهت‌هاي مختلف حركت مي‌كند.

آزمايش شريف بدين ترتيب بود كه آزمودني در اتاق تاريكي مي‌نشست و به فاصله‌ي معيني از او يك نقطه‌ي نوراني ظاهر و پس از مدتي خاموش مي‌شد. در اين زمان آزمودني بايد مي‌گفت كه نقطه نوراني چقدر حركت كرد. چون مرجعي در يك محيط كاملاً تاريك وجود ندارد براي آزمودني مشكل است كه مقدار حركت ادراك شده چقدر است. ولي در هر صورت آزمودني پاسخي را ابراز مي‌دارد. پس از چند بار تكرار آزمودني به پاسخ متوسطي مي‌رسد كه كمابيش همان جواب را براي نقطه‌هاي بعدي ابراز مي‌دارد. روز بعد چند نفري كه قبلاً مرحله‌ي اول آزمايش را گذرانده بودند و حدسشان با هم متفاوت بود. با هم در اتاق تاريك قرار مي‌گرفتند و حدس خود را با صداي بلند اعلام مي‌كردند. و اين آزمايش گروهي چند روز ادامه مي‌يافت.

مسأله مطرح شده اين است كه آيا اين تجربه‌ي گروهي به نظر افراد گروه تأثير دارد يا نه؟

نتيجه اين بود كه آزمودني‌ها با مطلع شدن از نظر ديگران حدسشان را در مورد مقدار حركت تا حد زيادي تغيير مي‌دادند و بدين ترتيب يك نرم گروهي به دست مي‌آمد.

نكته جالب توجه اين است كه نرم گروهي، نرم كاذبي بود و اصولاً حركتي وجود نداشت. يك سال بعد وقتي آزمودني‌ها در همان شرايط آزمايش قرار مي‌گرفتند، همان نرم‌هاي كاذب را به عنوان مشاهده شده بيان مي‌كردند. (همان منبع)

شريف و ديگر پژوهشگران از اين تكنيك براي بررسي پديده‌ي تلقين پذيري و پديده‌ي همنوايي بهره جستند. مثلاً جيكوبزوكمبل اثر فرهنگ را در تداوم باورهاي غلط با استفاده از تكنيك شريف به اضافه‌ي يك همدست مورد بررسي قرار دادند و نتيجه اين شد كه اظهار نظر مبالغه‌آميز همدست آزمايشگر اثر قابل توجهي بر نرم گروهي داشت.

تحول مهم ديگر در اين سلسله آزمايش‌ها با پژوهش‌هاي سالمون اش[7] به وجود آمد. اَش بر اين باور بود كه در آزمايش اتوكنيتيك، آزمودني‌ها با امر مبهمي روبرو هستند. زيرا مسئله پاسخ درستي ندارد. و به همين دليل آنان تلقين پذير مي‌شوند.

نظر اش بر اين بود كه اگر محرك بدون مبهم و قابل فهم باشد. آزمودني‌ها، به اين اندازه تحت تأثير عقايد ديگران قرار نمي‌گيرند و كمتر همنوايي مي‌كنند. اش براي سنجش اين نظر، سلسله آزمايش‌هاي جالبي را در سال‌هاي 1955 و 1956 اجرا نمود.

طرح آزمايش و ابزار آن را در فصل سوم ذكر كرديم. در اينجا فقط نتايج را ذكر مي‌كنيم.

بعد از اجراي آزمايش به اين نتيجه رسيد كه آزمودني‌ها كه تعداد آنها 50 نفر بود و در 12 كوشش كه همدستان، پاسخ‌هاي غلط را ابراز مي‌داشتند 8/36 درصد از موارد با گروه همنوايي نشان دادند. به بياني ديگر با وجود واقعيت محسوس و مسلم خارجي در 8/36 درصد از موارد نظر نادرست گروه را به عنوان گزينه قابل قبول بيان مي‌كردند، بدون اينكه هيچ فشار شخصي خارجي يا پاداش يا تنبيهي براي پيروي يا عدم پيروي از ناحيه گروه در كار باشد.

اهميت اين نتايج وقتي به طور كامل ظاهر مي‌شود كه توجه كنيم وقتي افراد به تنهايي و بدون حضور گروه‌ها با همان محرك‌ها روبرو مي‌شدند در 99% از موارد پاسخ درست مي‌دادند. پس 8/36 درصد اين پاسخ نادرست تقريباً به سبب وجود گروه و پاسخ متفاوت گروه و به عبارت ديگر به سبب همنوايي است.

گزارش اش اين را نيز اشاره مي‌كند كه اختلاف زيادي مابين آزمودني‌ها از نظر همنوايي و استقلال و عدم همنوايي وجود دارد. از يك طرف 25% افراد هميشه با استقلال رأي مي‌دادند و در هيچ موردي با نظر نادرست اكثريت همنوايي نداشتند و از سوي ديگر بعضي از افراد در همه‌ي موارد با گروه همرنگي مي‌كردند. به هر حال هر فرد به شيوه‌اي مشخص عمل مي‌كرد و شيوه‌اي كه در آغاز پذيرفته مي‌شد تا پايان آزمايش ادامه مي‌يافت.

اش و همكارانش آزمايش‌هاي متعدد ديگري را نيز اجرا كردند تا دريابند عوامل مؤثر در همنوايي كدامند. مثلاً تعداد افراد گروه، ابراز پاسخ به طور علني و غيرعلني، ابراز پاسخ با جواب درست تفاوت كمي داشته باشند يا بيشتر. اينكه شخصي ديگر نيز غير از آزمودني اصلي نظري مخالف نظر گروه ابراز دارد و بسياري عوامل ديگر. اش و ديگران صدها آزمايش از اين قبيل انجام دادند و به نتايج بسيار جالبي رسيدند. اين سلسله آزمايش‌ها منتهي به پژوهش‌هاي ميلگرام درصدد فرمانبرداري شد كه نتايج فوق‌العاده جالب و تا حدي نگران كننده به بار آورد. (همان منبع)

بعد از آزمايش‌هاي اش و همكارانش تعداد قابل توجهي پژوهش انجام شد تا مشخص گردد كه آيا نتايج اش در مورد همنوايي در فرهنگ‌هاي ديگر نيز صادق است يا خير. كه در زير به تعدادي از اين پژوهش‌ها اشاره مي‌كنيم.

پژوهش استانلي ميلگرام[8] (1961) ويتكروميد[9] (1967) و ماتسودا[10]‌(1985) نتايج آزمايش اش را با تعدادي در تفاوت درصدي تأييد كردند. بنا به مقاله‌ي ميلگرام، در نروژ 72% و در فرانسه50% همنوايي مشاهده شد كه در اين آزمايش به جاي خط از صوت استفاده شده بنا به گزارش ويتكروميد همنوايي در دانشجويان برزيلي 1/34% لبناني9/30% رودزيايي (زيمبابوه‌اي) از قبيله‌ي نبتو 2/50% و هنگ كنگي6/31% بود. (همان منبع)

در ايران براي اولين بار اين موضوع توسط دكتر رضا زماني، وحيد افضلي‌زاد و مهرآفرين امامي لنگرودي در دانشگاه تهران براي 30 نفر آزمودني دختر اجرا شد. در اين آزمايش نيز شرايط آزمايشي سالمون اش دقيقاً بازسازي شد و ميزان همرنگي 30 نفر آزمودني واقعي با 30 نفر گروه گواه مقايسه گرديد. ميزان همرنگي گروه آزمايشي 03/34% بود كه اين درصد بدست آمده با نتيجه اش بسيار نزديك است.

پس از ذكر چندين پژوهش در اين زمينه و قبل از پرداختن به فصل بعدي در اينجا اشاره به چند عامل موقعيتي ضروري مي‌نمايد. پژوهشگران و نظريه پردازان در تبيين و بررسي رفتارهاي اجتماعي افراد، تأكيدهاي خاصي را بر عوامل ويژه‌اي دارند كه در ادامه به توضيح مختصري در مورد هر يك از آنها مي‌پردازيم.

 

عوامل موقعيتي

نفوذ اجتماعي[11]

يكي از جنبه‌هاي بسيار مهم روابط اجتماعي متقابل، نفوذ اجتماعي است. در روان‌شناسي اجتماعي منظور از نفوذ اجتماعي توان همرنگ كردن با گروه و كنترل از سوي گروه است. نفوذ اجتماعي وقتي رخ مي‌دهد كه اعمال يك فرد يا يك گروه، رفتار ديگران را تحت تأثير قرار دهد. نفوذي كه عمدتاً بر ادراك كلامي مبتني مي‌باشد و عموماً فرض آن بر اين است كه رفتار انسان داراي مبناي شناختي است. با اين وجود، طرق ديگري هم براي نفوذ و حتي كنترل كردن آنها وجود دارد.

از جمله مي‌توان كاربرد استراتژي‌هاي قدرت، دستورات مستقيم، تقاضا كردن و نظاير آنها را نام برد. در بسياري موارد تسليم شدن به نفوذ و به بياني ديگر همرنگي يا همنوايي اجتماعي، جنبه‌ي سازگارانه دارد، مانند رانندگي در سمت راست خيابان در ايران يك سازگاري ساده با معيارهاي ايمني است، اما در انگلستان برعكس اين مسئله جنبه‌ي سازگارانه دارد. (كريمي، 1384)

انواع پاسخ به نفوذ اجتماعي

براي پاسخ به نفوذ اجتماعي از سه شيوه استفاده مي‌شود:

1. متعابعت[12]

اين اصطلاح به بهترين وجه رفتار فردي را توصيف مي‌كند كه به منظور كسب پاداش و يا گريز از تنبيه برانگيخته شده باشد. معمولاً اين رفتار تا هنگامي داوم دارد كه وعده‌ي پاداش و يا تهديد تنبيه موجود باشد. متابعت ناپايدارترين سطح نفوذ اجتماعي است و كمترين تأثير را بر رفتار فرد دارد و آن چيزي كه در اين نوع پاسخ نقش مهم را بازي مي‌كند قدرت است.

 

2. همانندسازي[13]

اين پاسخ به نفوذ اجتماعي مبتني بر آرزو و اميد شخص براي همانند شدن با شخص صاحب نفوذ است. در همانندسازي هم به مانند متابعت، رفتار فرد ناشي از رضايت دروني نيست، بلكه بدين منظور است كه براي وي رابطه‌اي رضايت‌بخش با شخص يا اشخاصي كه مايل است با آنها همانند شود، ايجاد كند. تفاوت همانندسازي با متابعت در اين است كه در همانندسازي فرد به عقايدي كه اختيار كرده است اعتقاد پيدا مي‌كند، هر چند اين اعتقاد خيلي پابرجا نيست، اما متابعت تنها به منظور كسب پاداش و يا اجتناب از تنبيه است. پاداش يا تنبيه مداوم براي همانندسازي ضروري نيست و شخصي كه فرد با او همانند مي‌شود لازم نيست كه اصولاً حضور داشته باشد. در همانندسازي جزء مهمي كه دخالت دارد جاذبه‌ و كشش است.

3. دروني كردن[14]

دروني كردن يك ارزش يا اعتقاد عميق و پايدارترين پاسخ به نفوذ اجتماعي است و قبول آن اعتقاد، پاداش دروني دارد. دروني كردن از آن جهت پايدارترين پاسخ به نفوذ اجتماعي است كه مبتني بر انگيزه‌ي شخص براي صحيح بودن است كه نيرويي قوي و هميشگي است. در دروني كردن جزو مهم قابليت قبول است. (ارونسون، 1973، ترجمه شكركن1370)

 

همنوايي[15]

يكي از پيامدهاي اين واقعيت كه انسان حيواني اجتماعي است اين است كه همواره در حالتي پر از تنش بين ارزش‌هاي مربوط به فرديت و ارزش‌هاي مربوط به همرنگي يا جماعت به سر مي‌برد. همرنگي را مي‌توان تغيير در رفتار يا عقايد شخص در نتيجه‌ي اعمال فشار واقعي يا خيالي از طرف فردي ديگر يا گروهي از مردم تعريف كرد. (ارونسون1973) همنوايي كردن با گروه يكي از جنبه‌هاي جالب رفتار اجتماعي است. به نظر مي‌رسد كه جوامع و گروه‌ها همواره سعي در همنوا كردن افراد با خود دارند. علي الظاهر اين جوامع يا گروه‌ها به افراد ناهمنوا چندان روي خوش نشان نمي‌دهند و به روش‌هاي مختلف از قبيل طرد و منزوي كردن، ندادن امتيازات يا حقوق اجتماعي و حتي مستقيم با افراد ناهمنوا روبرو مي‌شوند و برعكس افراد همنوا غالباً از مزاياي گوناگون همنوايي، از پاداش مادي گرفته تا تأثير اجتماعي و پذيرفته شدن در گروه، بهره‌مند مي‌شوند.

 

[1]. Otto klineberg

[2]. Gorden Allport

[3]. Norman Triplet

[4]. Jean martin charcot

[5]. Social norm

[6]. Auto kinetic phenomenen

[7]. Solomon Asch

[8]. Stanley milgram

[9]. Whittaker.I.O.amd meod, R.D

[10]. Matsuda.N.

[11]. Social influence

[12]. compliance

[13]. Identification

[14]. Internalization

[15]. conformity


مبلغ قابل پرداخت 17,496 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۱۲ آذر ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 1387

برچسب های مهم

دیدگاه های کاربران (0)

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما