مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 456
  • بازدید دیروز : 5020
  • بازدید کل : 13102911

مقاله 19- تأثیر تلویزیون بر مهارتهای گفتاری کودکان و نوجوانان


مقاله 19- تأثیر تلویزیون بر مهارتهای گفتاری کودکان و نوجوانان

فهرست مطالب

عنوان صفحه

 

مقدمه 1

فصل اول: زبان آموزی 4

1- زبان آموزی 5

2- نظریه های زبان آموزی 6

الف- نظریه شناخت گرایی 6

ب- نظریه شرطی شدگی رفتار زبانی 7

ج- نظریه ذاتی، ذهنی بودن زبان 11

د) ویگوتسکی و ارتباط اجتماعی 13

3- مهارتهای گفتاری 16

4- مراحل رشد گفتاری 17

الف- مرحله اول: پیش زبانی 17

ب- مرحله دوم: گفتار تکواژه ای 18

ج- مرحله سوم: گفتار دو واژه ای یا تلگرافی 19

هـ- مرحله چهارم: گفتار پیشرفتی 20

و- مرحله پنجم: تلفظ صحیح صداها 20

5 - گفتار ثابت 21

6- مهارت شنیداری 22

فصل دوم: تلویزیون و رشد مهارتهای گفتاری 25

1- هدف پژوهش 26

2- تاریخچه تلویزیون 27

3- تلویزیون و کودک 28

4- تلویزیون و اجتماع 32

5- تلویزیون و برنامه های آن 34

الف- برنامه های کودک و نوجوان 36

ب- مجموعه های تلویزیونی 38

ج- تبلیغات بازرگانی 40

6- متغیرهای محتوای تلویزیون 42

7- شیوه های نظری 44

الف- نظریه کشت 44

ب- نظریه فراگیری اجتماعی 45

ج- نظریه پالایش 45

د- نظریه یادگیری اجتماعی 46

هـ- نظریه عدم بازداری 47

و- نظریه توجیه 48

8- روش اندازه گیری 48

مشاهده 50

9- روش تحقیق 53

فصل سوم: تأثیر تلویزیون بر مهارتهای گفتاری و برخی نتایج نظری و کاربردی آن 59

1- واژگان 59

2- ساختهای دستوری 64

الف- گروه اسمی 69

ب- گروه صفتی 71

ج- گروه قیدی 73

د- گروه حرف اضافه ای 75

هـ- گروه فعلی 77

و- ساختار جملات 81

3- گسترش زبان معیار 78

الف- لهجه 78

ب- گونه زبانی گسترش یافته و محدود 92

4- گسترش اصطلاحات و تکیه کلام ها 96

5- خطاهای گفتار 99

فصل چهارم: نتیجه گیری و پیشنهادات 102

پیوست 108

1- گروه یک: گروهی که مدت زمان کمتری تلویزیون تماشا کرده اند 109

(زمان در این گروه (1-) است)

الف- دختران 109

ب- پسران 115

2- گروه دو: گروهی که مدت زمان بیشتری تلویزیون تماشا کرده اند 119

(زمان در این گروه 4+) است)

الف- دختران 119

ب- پسران 128

کتابنامه 135

 

 

 فصل اول

موضوع ارتباطات و وسائل ارتباط جمعی در گذر از پایان دو هزاره میلادی به جایی رسیده که با بسیاری از پدیده ها و امور دیگر حیات ما مرتبط شده و بر آنها تأثیر گذارده است. امروزه رسانه هایی مانند تلویزیون، رادیو، ماهواره، روزنامه ها، مجلات، رایانه و اینترنت باعث شده است که نوع ارتباطات بیشتری متفاوت از گذشته شده و نوع نگاه انسان به ارتباطات نسبت به گذشته نگاه دیگری باشد. این رسانه ها باعث شده است تا انسانها راحت تر و بهتر بتوانند باهم ارتباط برقرار نمایند و در نتیجه به یکدیگر نزدیک تر شوند. این نزدیکی بین انسانها که همان بحث «دهکده جهانی» می باشد، باعث شده است که افراد از لحاظ فرهنگی به یکدیگر نزدیکتر شده و بتوانند بر یکدیگر تأثیر گذاشته و تعامل داشته باشند. تلویزیون، روزنامه ها و اینترنت به طور روزافزون فرهنگ یکپارچگی را تبلیغ می کند و زبان به عنوان عامل اصلی انتقال فرهنگ بیش از بقیه موارد تحت تأثیر این پدیده های جهانی قرار دارد. حتی وجود این رسانه ها در خانه ها و در میان کودکان و نوجوانان باعث شده است که نقش پدر و مادر که به عنوان مهمترین عوامل تأثیر گذار بر فرهنگ و زبان کودک هستند کم رنگ شده و معلمان نیز به عنوان یکی دیگر از عوامل تأثیر گذار بر فرهنگ و زبان کودکان و نوجوانان آن نقش تأثیر گذار خود را نسبت به گذشته از دست بدهند. به همین دلیل، بسیاری از موضوع های مرتبط با مباحث ارتباطات، مورد توجه اندیشمندان رشته های مختلف علوم قرار گرفته و جزو مباحث بین رشته ای این علم کم سابقه، اما با اهمیت، محسوب می شوند.

امروزه بحث تأثیر رسانه ها و بویژه تلویزیون بر کودکان و نوجوانان در علوم متفاوتی مانند علوم اجتماعی، روان شناسی، زبان شناسی و جز اینها مورد بررسی قرار می گیرد و هر یک، از دیدگاه های مورد نظر خود به بحث درباره این موضوع مهم می پردازند. مباحثی مانند کودک، تلویزیون و خشونت، اثرات رفتاری تلویزیون بر کودکان و نوجوانان، تحلیل محتوای آگاهیهای تجاری تلویزیونی و تأثیر آن بر کودکان و نوجوانان، اثرات تلویزیون بر رشد کودکان، کودکان و تأثیرات زیان بار رسانه ها، تلویزیون و ترس کودکان و نقش تلویزیون در شکل گیری مفاهیم مذهبی و اخلاقی کودکان موضوعات متفاوتی هستند که در حیطه علوم جامعه شناسی و روان شناسی مورد بررسی قرار گرفته اند و نتایج متفاوتی نیز به دست داده اند.

از این رو کارشناسان وسایل ارتباط جمعی و کارشناسان سایر رشته های وابسته که در بالا ذکر شد، تأثیر وسایل ارتباط جمعی بر کودکان را مورد توجه قرار داده اند و مبحث مهم کودکان و تلویزیون همیشه جایگاه ویژه و عمده ای در این مباحث داشته است؛ زیرا تلویزیون به سهل ترین وجه و در همه اوقات در اختیار کودکان است و همزمان با صوت و تصویر و جاذبه های خاص خود این انسان کوچک را که بسا درک درستی از این پدیده ندارد درآغوش می کشد.

در اینجا سعی شده است تا تأثیر تلویزیون برکودکان و نوجوانان از نگاه دیگری که کمتر مورد توجه کارشناسان و مسئولان قرار گرفته است مورد بررسی قرار گیرد. موضوعی که خود می تواند از لحاظ فرهنگی و اجتماعی نیز مسائل مهمی را با خود به همراه داشته باشد.

تأثیر تلویزیون بر زبان و به ویژه های مهارتهای گفتاری کودکان و نوجوانان یکی از مباحث مهم در امر رسانه ها است، که کمتر موردتحلیل و بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش سعی شده است تا با نگاهی دقیق تأثیر تلویزیون بر مهارت های گفتاری کودکان و نوجوانان از لحاظ دستوری، ساختاری، اصطلاحات و لهجه ها مورد بررسی قرار گرفته و نقاط ضعف و قوت آن بر مهارت های گفتاری کودکان و نوجوانان مورد تحلیل قرار گیرد.

 

 

1- زبان آموزي

زبان آموزي ورشد گفتار در80 سال گذشته مورد توجه قرار گرفته و به ويژه درنيمه دوم قرن بيستم بطور دقيق تر مورد بررسي قرار گرفته است. زبان آموزي كودك به همراه توصيف وبررسي ساخت زبان وچگونگي كاركرد آن مورد توجه زبان شناسان می باشدس. يافته هاي مربوط به زبان آموزي، مراحل فراگيري زبان، تدوين دستور زبان كودك وارائه ويژگي هاي همگاني زبان از نتايج مهم این بررسي ها بوده است.

يافته هاي زبان آموزي همچنين در بررسي چگونگي گسترش مهارت هاي زباني و نيز زبان پريشي مورد استفاده بوده است. به علاوه يافته هاي ياد شده درزمينه بررسي آموزش زبان دوم وهمچنين زبان خارجي وارائه فرضيه ها وروش هاي آموزش زبان دوم تأثير به سزايي داشته است. زبان آموزي هم از لحاظ نظريه هاي يادگيري وهم از لحاظ بررسي مراحل رشد زباني قابل توجه است. زبان آموزي درزماني پس از يك سالگي شروع شده وتا 5 سالگي تقريباً به حالت ثابت نزديك مي شود. دوره زبان آموزي درحدود 5/3 به طول مي انجامد.(مشكوه الديني، 1376،ص 272)

بررسي زبان آموزي چگونگي رشد مهارت هاي گفتاري وشنيداري را مشخص مي سازد . كودك تا پيش از سواد آموزي قادر است از زبان بطور مناسب دربرقراري ارتباط زباني استفاده نمايد. بعلاوه هر سخنگوي زبان علاوه برقواعد دستوري ، قواعد كاربردي زبان را نيز به تدريج مي آموزد؛ يعني از طريق تعامل با محيط و اطرافيان اصول كاربرد شناختي زبان را نيز فرا مي گيرد .زبان آموزي تنها به توانايي هاي آوايي ، واژگاني ، دستوري وسبكي محدود نمي شود؛ بلكه ويژگي هاي كاربردي زبان را نيزشامل مي گردد. البته دانش زباني كودك ناخودآگاه است. بكارگيري وقضاوت ناخود آگاه زبان توسط كودك شم زباني ناميده مي شود.

نتيجه تسلط كودك برمهارت هاي زباني، كسب توانايي به كارگيري زبان است . درصورتي كه كودك توانايي زبان را داشته باشد نه تنها دانش ومهارت هاي زباني وارتباطي خود را بكار مي برد بلكه خواهد توانست درآينده نيز براين خلاقيت زباني تكيه كند .

به نظر اشترن وبليايف زبان آموزي برافزايش وتقويت توانش زباني، توانش ارتباطي، خلاقيت زباني، تفكر درباره زبان وهمچنين مهارت هاي آمادگي خواندن ونوشتن درآينده تأثير مي گذارد (بليايف ، 1368 ،ص77) .

2- نظريه هاي زبان آموزي

الف: نظريه شناخت گرايي

پياژه، روانشناس بزرگ سوئيسي، به اصل شناخت دريادگير ي كودك توجه داشت. از این رو به پديده زبان آموزي علاقه مند نبود. او زبان را به عنوان منبعي براي داده هاي لازم جهت بررسي چگونگي رشد شناخت درنظر مي گرفت. به نظر او زبان آموزي يك پديده ثانويه است كه دردرون شناخت طبيعي كودك از محيط خود شكل مي گيرد. از این رو پياژه زبان آموزي را وابسته به شناخت مي دانست. و زبان را به عنوان مجرايي براي ايجاد ارتباط ميان كودك و محيط اجتماعي او در نظر گرفته بود. پياژه معتقد بودكه ذهن كودك براي كسب شناخت، از جهان اطراف همواره فعال است واز این لحاظ ، اطلاعاتي از راه زبان توسط افراد محيط به او مي رسد؛ به گسترش شناخت او چندان كمك نمي كند. او رشد زبان كودك را ناشي از رشد شناختي واجتماعي او مي دانست. با این حال ، پياژه این فرض را كه تنها رشد شناختي براي رشد زبان آموزي كافي باشد انكار مي كند. به عقيده او ميزان مناسبي از رشد شناختي براي رشد زباني لازم است، با این حال تنها رشد شناختي را براي زبان آموزي كافي ندانسته ، بلكه برخي فرآيندهاي ديگر را نيز ضروري مي داند.( مشكوه الديني ، 1376، ص274)

مهمترين نظريه هاي يادگيري مبتني بر شناخت گرايي عبارتند از: نظريه يادگيري گشتالت - گرايان ، نظريه معنا دار ديويد آزوبل، نظريه پردازش اطلاعات، نظريه شناختي پياژه ونظريه شناختي برونر.

ب: نظريه شرطي شدگي رفتار زباني

اسكينر، روان شناس آمريكايي، به اصل شرطي شدگي درباره زبان آموزي كودك اعتقاد داشت. وي اعتقاد داشت كه برپايه رفتار گرايي همه جنبه هاي زبان ورفتار انسان را مي توان توضيح داد. او يادگيري انسان را امري اكتسابي مي داند . به اعتقاد اسكينر ذهن انسان شبيه لوح سفيد يا صفحه خالي است ووقتي زبان دراين صفحه خالي وارد مي شود، يادگيري تحقق مي يابد. براساس این ديدگاه ذهن انسان فقط محركات زباني بيروني را پذيرفته وهنگام يادگيري زبان مشاهده منظم رويداد هاي جهان خارج كودك را وارد به توليد زبان مي كند. به عقيده اسكينر انسان از راه آزمايش وخطا به يادگيري زبان مي پردازد. وي كه آزمايشهاي زيادي در خصوص يادگيري حيواناتي مثل موش و كبوتر انجام داده است این نوع يادگيري را شرطي شدن عامل ناميده وآنرا ‹‹ترتيب از راه پاسخ هاي ارادي ›› مي داند. در نظريه اسكينرتنها شرط لازم براي فهم چگونگي يادگيري زبان این است كه بتوانيم متغيرهاي حاكم وعوامل بيروني را مشخص كنيم.

درواقع نظريه يادگيري اسكينر مي كوشد يادگيري زبان را با استفاده از يك مدل محرك - پاسخ، تبيين كند. به تعبيراسكينر اگر رفتار زباني معيني بطور مكرر يك نتيجه مثبت داشته باشد به تقويت مثبت واگر نتيجه منفي داشته باشد به تقويت منفي منجر مي شود. درحقيقت تقويت مثبت براثر پاداش رفتار زباني فرد وتقويت منفي براثر تنبيه رفتار زباني فرد شكل مي گيرد. از سوي ديگر، از ديدگاه رفتار گرايان، كودك دريادگيري زبان تا حد زيادي از عامل تقليد كمك مي گيرد. بسامد استفاده، كاربرد واژه ها وساخت هاي زبان نيز درياد گيري از راه تقليد مؤثر است. اگر كودكي درحال يادگيري زبان، پس از كاربرد يك عنصر يا قاعده زباني احساس كند ارتباط مؤثر زباني برقرار شده است، فكر مي كند رفتار زباني او مورد تأييد قرارگرفته است. این احساس مثبت باعث تقويت آن رفتار و در نتيجه يادگيري آن عنصر مي شود.

 

 

به عقيده اسكينر، بر پايه فرآيند شرطي شدگي، کودک رفتار مؤثر زباني كه در نتيجه انگيزه ها و پاسخهاي ناشي از محيط از جمله پدر و مادر و ديگر افراد محيط برايش پيش مي آيد، فرا مي گيرد. به این معني كه بر اثر تقويت و شرطي شدگي رفتار زباني از راه پاداش هاي مطلوبي كه از محيط خود دريافت مي نمايد، سرانجام عادت هاي زباني ويژه مربوط به محيط خود را كسب مي كند. بنابراين، به عقيده اسكينر براي توضيح فرآيند زبان آموزي لازم نيست هيچگونه ويژگي ذاتي ذهن خاص و پيچيده اي براي كودك فرض شود، بلكه براي توضيح آنها كافي است كه روابط منظم موجود ميانرويدادهاي جهان بيرون و گفته هاي كودك كه به طور مثبت تقويت مي شود نشان داده شود كه به این ترتيب در دوره زماني مناسب تكرار و استوار مي گردد. (مشكوه الديني،1376، ص276)

در فرضيه اسكينر نارسايي هايي را در فرآيند شرطي شدگي زباني در زبان آموزي كودك مي توان ملاحظه نمود.

1- تقليد: با وجود اينكه تقليد در امريادگيري زبان وجود دارد، ولي مي توان به نمونه هاي فراواني اشاره كرد كه نشان دهنده عملكرد ذهني انسان هستند. مهمترين این شواهد از انحراف هاي زباني نظامند حاصل مي شوند. يكي از این انحرافات تعميم افراطي است كه كودك طي برخي قواعد، ساخت هاي مختلف را بر ساخت هاي ديگر تعميم مي دهد. مانند صورت هاي ‹‹سوزيدم›› و ‹‹كاريدم››. بنابراين اگر يادگيري صرفاً از راه تقليد صورت مي گرفت، نبايد صورتهاي يادشده كه توسط بزرگسالان هيچگاه به كار نمي روند، توليد شود. بنابراين بايد به ‹‹قاعده سازي دروني›› معتقد باشيم تا بتوانيم تعميم هاي افراطي را به درستي توجيه نماييم .

2- بسامد عناصر: بسامد واژه ها وساخت هايي كه در محيط يادگيري زبان به كار مي روند تا آن حدي كه رفتارگرايان بر آن تأكيد مي کنند، بر يادگيري زبان اثر نمي گذارد.

اگر بسامد عناصر زباني در يادگيري تأثير زيادي داشته باشد نبايد واژه هاي پر بسامد كه طبيعتاً بيشتر شنيده مي شوند دچار تعمیم افراطي شوند. در مقابل، عناصر زباني وجود دارند كه از طرف بزرگسالان به طور فراوان استفاده شده و پر بسامد هستند ولي كودكان در جريان يادگيري زبان سالها طول مي كشد تا آنها را يادبگيرند و استفاده نمايند. (زندي، 1381، ص66)

3- تأييد: رفتارگرايان تأیید والدين و يا اطرافيان را در يادگيري زبان به عنوان مهم ترين نوع تقويت مطرح مي كنند. از نظر آنان تأييد يك رفتار زباني، به قابل قبول بودن آن از لحاظ دستوري وابسته است، اما تحقيقات نشان مي دهد كه تأييد يا عدم تأیید اطرافيان با صحت دستوري جملات ارتباط اندكي دارد.

4 - نظريه اسكينر فقط در آزمايشگاه قابل كاربرد است. تقسيم كار به تعدادي مراحل تدريجي و دادن پاداش پس از به انجام رسيدن هر مرحله، ممكن است در آزمايشگاه میسر و قابل هدايت باشد، ولي چنين تقسيمي در محيط زبان آموزي كودك به هيچ وجه روي نمي دهد.

در بالا نيز تأييد والدين این امر را تصديق مي كند. والدين ممكن است در برابر پاسخ غلط كودكان به آنان پاداش بدهند، در حالي كه مادر يا پدر به درستي به گفته هاي كودك خود توجه نمي كنند. از طرفي رفتار كودك قابل پيش بيني نيست.

5- زبان از خود نظامي قانون مند دارد. زبان داراي ساختاري است كه زبان آموزي كودك بر - اساس مراحل مشخص آن رخ مي دهد. این نظامند بودن زبان جزء لاينفك هر زباني است. اگر كودك از طريق شرطي شدن زبان را بياموزد و در طي محرك و پاسخ به زبان آموزي بيانجامد، ممکن است كه قوانين زبان آموزي هر كودك نسبت به كودك ديگر متفاوت باشد، در حالي كه تمام كودكان در دوره خاصي از يادگيري زبان به قسمتي از زبان مسلط مي شوند و این دوره از شروع تا تكامل و به پايان رسيدن آن زمان مشخصي را طي مي كند.

مهمترين نظريه هاي يادگيري مبتني بر رفتارگرايي عبارتند از: نظريه ادوارد ثرندايك و نظريه شرطي سازي عامل بي.اف اسكينر.

ج) نظريه ذاتي، ذهني بودن زبان:

نوام چامسكي به عنوان يك فردگرا و طرفدار يادگيري ذاتي زبان، با انتقاد از نظريه اسكينر، يادگيري زبان را در انسان امري فطري مي داند. هر كودك داراي نظامي ذهني به نام دستگاه فراگيري زبان است كه او را قادر مي سازد درباره ساخت زباني كه در حال يادگيري است فرضيه هايي بسازد. بدين ترتيب چامسكي نظام قواعد ذهني خود را از طريق يك فرآيند مبتني بر تغييرات نظامند توسعه مي دهد. چامسكي معتقد است هر انساني كه زبانرا فرا مي گيرد، مجموعه اي از قاعده ها يا اصول را براي توليد ساخت هاي گفتاري كسب مي كند. او این نظام ذهني را ‹‹توانش دستوري يا توانش زباني›› مي نامد. كودك با ذهني متولد مي شود كه به مجموعه اي از ويژگي هاي همگاني زبان مجهز است. چامسكي با طرح ذاتي بودن زبان، آن را ابراز زبان آموزي مي داند. در مدل ذاتي بودن ذهن، زبان عبارتست از دانشي كه در ذهن قرار دارد. این دستور جهاني در ذهن شكل مي گيرد و زبان آموخته شده را كنترل مي كند. بدين ترتيب يادگيري زبان، مجموعه اي ازپارامتر ها و فراگيري واحدهاي واژگاني است.

چامسكي كه خود در مكتب ساختگرا پرورش يافته بود، در كتاب ساخت هاي نحوي خود شالوده تفكرات رفتارگرايي را متزلزل كرد. او نشان داد كه زبان مادري خود را به آن نحوي كه رفتارگرايان بيان مي كنند ياد نمي گيرد و جنبه خلاقه يا زايشي بودن زبان را مورد تأكيد قرار داد. از نظر وي خلاقيت زبان خصيصه اي طبيعي است و استعداد يادگيري زبان، ذاتي ذهن بشر است. او بر نامحدود بودن جمله هاي زبان تأكيد كرد.

به عقيده چامسكي، كودك در ذهن خود دستور زباني را به همراه دارد و به طور ناخودآگاه گفته هاي اطرافيان خود رادر نظمهاي گفتاري جستجو مي كند.كودك با ذهني كه به مجموعه اي از ويژگي هاي همگاني زبان مجهز است متولد مي شود و با دارا بودن چنين ذهني، با داده هاي زبانی محیط خود ارتباط برخوردار می کند. مشخصه ای که در دیدگاه چامسکی وجود دارد این است که انسان دارای یک زبان ذهني است كه بر آن اساس زبان ظاهر را توليد مي كند و این دلايلي است كه زبان را مي توان بر مبناي پديده هاي بيروني توصيف كرد. كودكان درباره زبان چيزهايي مي دانند كه با مواردي كه از طريق محيط شنيده اند متفاوت است. كودكان به پايه تجربه، دانش بيروني زبان را درك مي كنند. در نظريه ذاتي بودن ذهن، چامسكي دستور همگاني را يك نظريه علمي مي داند كه بر اساس داده هاي خاص درباره زبان قابل توجيه است. دانش زباني ناخودآگاه، از برخورد توانايي زباني كه در ذهن وجود دارد و داده های زباني كه از طريق محيط كسب مي شود، به وجود مي آيد. آنچه مي توان گفت این است كه كودكان درباره زبان چيزهايي را مي دانند كه آنها را از طريق شنيدن يادگرفته اند. (کوک، 1996، ص 39)

چامسكي در نظريه خود ارتباط بين هوش و محيط زباني را با زبان آموزي كودك رد كرده و این دو را از يكديگر مستقل مي داند و این اصل را به این گونه توجيه مي نمايد كه از لحاظ زبان آموزي و نيز زمان زبان آموزي بين كودكان با بهره هوشي بالا و كودكان كودن تفاوت فاحشی وجود ندارد. (مشكوه الديني،1373، ص 280)

د) ويگوتسكي و ارتباط اجتماعي

تحليل بسيار مستدل و جالبي كه ویگوتسكي از سرشت تفكر زباني بر مبناي معنای واژه به عمل آورد؛ سرآغاز تلاشي است كه براي درك فرآيندهاي شناختي صورت گرفته است. به عقيده ويگوتسكي ريشه زبان، اجتماعي است و مطالعه پيشرفت و رشد شناختي را به عنوان مركز مراحل فهم مي داند. زبان و رشد شناختي به عنوان مراحل جدا از هم بوده و زبان و تفكر همسان نيستند، بلكه ارتباط نزديكي با هم دارند. از نظر پياژه گفتار خود محور به عنوان مرحله اي است كه در سه سالگي ظاهر شده و در سن 7 سالگي از بين مي رود. در حاليكه ديگوتسكي آن را به عنوان گفتاري كه از خارج به داخل منتقل شده است مي داند و مي گويد كه این گفتار منشأ اجتماعي دارد. از نظر او زبان تجارب تاريخي، فرهنگي و اجتماعي را منعكس و آنها را منتقل مي كند.

ويگوتسكي براي مراحل متوالي رشد ذهني روش هايي را ابداع نموده است. بحث هاي نظري وي بر مطالعه و بررسي تشكيل مفهوم بر مبناي روش ها و پژوهش هاي زير استواراست:

1- بررسي زبان خود محور كه تصورات پياژه را به طور بنيادي متحول ساخت.

2- بررسي هاي تأثير متقابل رشد ذهني و آموزش دبستاني

3- بررسي مربوط به مقايسه رشد مفاهيم علمي كه كودك در آموزشگاه فرا مي گيرد.

وي در بررسي رشد عقلاني و زبان كودك، موضوع پيام را در تبديل گفت و شنود به گفتار دروني و تفكر دانسته و موضع خام واتسون را كه تفكر را با فعاليت عضله يكي مي داند، رد كرده وگفتار دروني شده را ارتعاشات عضله حنجره نمي داند، بلكه آن را يك بازنمودن دروني مي خواند. به اعتقاد وي، زبان پيش از آن كه به عنوان يك ابزار منطقي و تحليلي مورد استفاده قرار گيرد، در غياب ساختهاي مفهومي، نقش هاي ديگري را نيز ايفا مي كند. او در زمينه مفاهيم خود بخودي كودكان پژوهش كرده و هوش را استعداد برخورداري از تعليم و تربيت مي داند. ويگوتسكي در تلاش هاي خود براي درك فرآيندهاي شناختي ديدگاه ميانجي گرانه دارد. او براي درك چگونگي رشد تفكر، مسأله را از ديدگاه تاريخي مي نگرد.

ويگوتسكي پژوهشهايي را كه فرض بر این بوده كه تفكر و واژه عناصر مجزا و مستقل بوده و تفكر زباني حاصل تربيت خارجي آنهاست، خطا مي پندارد. او واحد تفكر زباني را معناي واژه مي داند و معتقد است كه معناي واژه تا زماني كه در قالب انديشه تجسم نيافته است، پديده تفكر به شمار مي رود. زماني معناي واژه پديده زبانی محسوب مي شود كه زبان با انديشه درآميزد. او معناي واژه را حاصل تركيب واژه و انديشه مي داند. ويگوتسكي بازتاب امور واقع عالم را مشخصه اصلي واژگان مي داند و از این رو واژه را كليد فهم ماهيت آگاهي انسان تلقي مي كند. (ويگوتسكي،1367، صص15و28)

به طور كلي ويگوتسكي عقيده دارد كه كودكان در يادگيري زبان افراد فعالی هستند. در همان مراحل اوليه كه كودك قادر به استفاده از زبان نيست، حركات كودكان نشان از پيشرفت شناختي به سوي تفكر دارد. ويگوتسكي مي گوید كه حركات بدني كودك نوعي از زبان است كه كودك آن را بعداً تبديل به نوشتن مي كند. این نوع نوشتن را ويگو تسكي نوشتن در هوا مي داند. او اعتقاد دارد كه معني از طريق تعامل با ديگران در محيط به وجود مي آيد و این در حاليست كه این معنا از قبل در ذهن كودك بوده است. وقتي كودكان از زبان در موقعيت هاي اجتماعي استفاده مي كنند (مانند بازي)، آنها زبان را وسيله اي براي كشف جهان به كار مي گيرند. (فريس،2001،ص 69)

3- مهارت هاي گفتاري

كودكان نياز دارند تا درباره احتياجات، احساسات و افكارشان، با يكديگر بحث كنند. مهارت گفتار در پيشرفت ديگر مهارتهاي زباني از قبيل مهارت تفكر، خواندن، نوشتن و شنيدن تأثيرگذار است. این مهارت در يادگيري واژه گان زبان به مهارت خواندن كمك مي كند. هنگامي كه كودكان با استفاده از مهارت گفتاري نوشته ها را مي خوانند، اولين مراحل نوشتار را نيز ياد مي گيرند. صحبت كردن كودكان با خودشان در هنگام نوشتن مي تواند كمك زيادي به يادگيري مهارت نوشتن كند.در حقيقت با خود صحبت كردن كودكان هنگام نوشتن، تجزيه و تحليلي است به آنچه كه نوشته است و خلاصه این كه مهارت گفتار بر مهارت شنيدار تأثيرگذار است، چون هميشه گويندگان تمايل دارند كه شنوندگان خوبي باشند. آنها معمولاً به آنچه ديگران مي گويند علاقه مند هستند. مهارت گفتار مي تواند به وسيله گفتگو با ديگران و برنامه هاي مختلف تلويزيون و راديو پيشرفت داده شود. مطالعه بازديد از مكان هايي مثل موزه، كتابخانه ها و... ، بحث و گفتگو با اعضاي خانواده نيز مي تواند در افزايش مهارت گفتار مؤثر باشد.

در كلاس درس، گفتگو نياز به تشويق دارد. تحقيقات نشان مي دهد كه كودكان از گفتگو درباره زبان و چگونگي استفاده از آن سود نمي برد، بلكه آنها براي اينكه از زبان و مهارت گفتار سود ببرند بايد دانش آموزان فعالي به عنوان استفاده كننده از زبان باشند. بازي هاي دوران كودكي نيز در جهت ايجاد تجارب جديد براي كودكان تأثير بسزايي برزبان آنان دارد. همه كودكان نيازدارند تا با معلم وهمسالانشان تعامل داشته باشند . واين نوع ارتباط بين كودكان يا كودكان با معلمشان مي تواند در افزايش مهارت گفتار دانش آموزان مؤثر باشد.

4- مراحل رشد گفتاري كودك

مطالعات نشان مي دهد كه كودكان بطور عادي نخستين واژه اي زبان مادري خود را تا حدود بين يك ونيم سالگي برزبان مي آورند و سپس مراحل مشخص زبان آموزي را مي گذارند وپس از آن درحدود 5 سالگي هسته اصلي زبان درذهن او شكل مي گيرد. در بکارگیری زبان در مواقع گوناگون مي توان به اصل كاربرد شناختي زبان نيز اشاره كرد واين نكته را متذكر شد كه كودكان در تعامل با اطرافيان نيز درباره سبك هاي زباني، وپيچيدگي هاي آن آشنا مي شود.


مبلغ قابل پرداخت 16,038 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۲۴ دی ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 1775

برچسب های مهم

دیدگاه های کاربران (0)

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما