مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 766
  • بازدید دیروز : 1990
  • بازدید کل : 13096079

اسلام و سامان دهى جمعيت


اسلام و سامان دهى جمعيت

مقدمه

دانشمندان و كارشناسان مسائل جمعيتى, سالهاست كه آژير خطر (انفجار جمعيت) را به صدا در آورده اند و براى رويارويى با پيامدها و بحران ناشى از آن, نگهداشت سفارشهاى ايمنى را خواستار شده اند. آنان بر اين باورند:

رشد گروه هاى مردم و سكنه زمين, ناگزيرترين و فورى ترين مسأله اى است كه بشر در حال حاضر با آن روبه روست و در بسيارى از جاها و سرزمينهاى جهان, رشد و بالا رفتن شمار ساكنان و زاد و ولد, گيج كننده و فشار بر منابع موجود بى اندازه است

رشد گروه هاى انسانى در جامعه ها و كشورها, به شيوه اى شتاب گيرنده رخ مى دهد.

رشدِ ناترازمند و ناهماهنگ مردمان و زاد و ولد, هزينه هاى همگانى: آموزش و پرورش, بهداشت, ساخت مسكن, و تهيه آب را به گونه جدى افزايش مى دهد.

همبستگى شديدى بين بهداشت كودك و خانوار وجود دارد. رشد پرشتاب گروه خردسالان, در يك كشور, پيشرفتهاى فرهنگى را به واپس مى اندازد.

(امروزه, سرعت افزايش جمعيت جهان بسيار زياد است. بر اساس گزارش(صندوق جمعيت ملل متحد)(UNFPA) زير عنوان (وضع جمعيت جهان), در سال 1995 در هر دقيقه 180 نفر, در هر روز 260 هزار نفر و در هر سال 95 ميليون نفربه جمعيت كره زمين افزوده مى شود.)

جمعيت به نسبت تناسب هندسى(1,2,4,8,…) افزايش مى يابد, در حالى كه مواد غذايى به نسبت عددى يا حسابى (1,2,3,4,…)رشد مى كند.

جمعيت در هر 25 سال يك بار, دو برابر مى گردد و در طول يك سده 16برابر مى شود, در حالى كه توليدات غذايى در اين مدت تنها 5برابر مى شود.)

اين تصور كه امنيت غذايى تمام مردم جهان بدون اتخاذ سياستى از پيش تعيين شده, و تنها از طريق قانونهاى بازار حل خواهد شد, توهمى بيش نيست و موجب بروز فاجعه هاى انسانى بيش تر و گسترش شكاف ميان شمال و جنوب خواهد شد.

پيشينه طرح چنين ديدگاهى, نخستين بار, در دويست و اندى سال پيش(1798م.) به نام: (رابرت مالتوس), كشيش اقتصاد دان انگليسى, ثبت شده است.

طرح ياد شده از زمان انتشار, در عرصه دين و اقتصاد, ناسازگاران و سازگارانى داشته و هر كدام از چشم اندازى مسأله را به بوته بررسى و كند و كاو قرار داده و در رد يا ثابت كردن و پذيرش آن قلم فرسايى كرده اند.

در دهه هاى اخير, شتاب چرخه رشد نرخ جمعيت و گسترش تهديدهاى ناشى از آن,سبب توجه بيش ترى به نظريه مالتوس شده و در بين جامعه شناسان, اقتصاددانان, و سياسيون, هواداران زيادى پيدا كرده و از مخالفان آن به شدت كاسته شده است.

بر خلاف پذيرش نظريه يادشده در انجمنهاى علمى و دانشگاهى دنيا, هنوز در حوزه هاى دينى اين گمان و دودلى وجود دارد كه آيا از چشم انداز اديان الهى چنين نظريه اى پذيرفته است يا نه؟ نگارنده, تلاش خواهد ورزيد, در اين ميان ديدگاه اسلامى را تا جايى كه ممكن باشد و در توان, به بوته بحث و بررسى قرار دهد و جمع بندى از آن ارائه دهد. امّا پيش از وارد شدن به اصل موضوع, (انفجار جمعيت) و (سياستهاى جمعيتى) مى بايد به درستى شناسايى و شناسانده شود كه در زير به اجمال به آن مى پردازيم:

 

انفجار جمعيت

هنگامى كه در جامعه نرخ مرگ و مير كاهش يابد, اما نرخ زاد و ولد بالا باشد, افزايش بى سابقه اى در شمار ساكنان كشورها و كره زمين, پيدا مى شود كه به (انفجار جمعيتى) معروف است. شمار زياد مردم در اين هنگام, سبب مى شود كه:

1. از منابع و سرچشمه هاى طبيعى و انسانى به گونه بى رويه, بهره بردارى شود.

2. در آمد سرانه كشور و خانوارها كاهش يابد.

3. نابرابريهاى اجتماعى- اقتصادى و سياسى افزايش يابد.

4. تمام و يا بخش درخورى از بودجه دولت در راه بر آوردن پايين ترين حدّ از خدمات به كار گرفته شود.

5. گنجايش سرمايه گذاريهاى اقتصادى كاهش يابد.

6. هزينه غذا, آموزش و پرورش, درمان و مسكن بالا رود.

7. نرخ بيكارى غير درخور تحمل شود.

8. تمام كارها و پيش گاميها در امر برنامه ريزى بى نتيجه ماند.

در اين هنگام است كه تدوين سياست جمعيتى و اجراى برنامه هاى خانواده (يا جلوگيرى از گسترش زاد و ولد) ضرورت پيدا مى كند.

 

 

سياستهاى جمعيتى

سياست جمعيتى(populatation policy) مجموعه اصول, چاره جوييها, آهنگها و اراده هاى نگاشته و گرد آورى شده جمعيتى است كه از سوى دولتها در پيش گرفته مى شود و قلمرو و حد و مرز تلاشهاى او را در پيوند با مسايل و يا كارهايى كه نتيجه هاى جمعيتى دارند, روشن مى كند. هدف سياست جمعيتى, منطقى و هماهنگ سازى دگرگونيهاى جمعيتى با زمينه هاى اجتماعى, اقتصادى و فرهنگى جامعه است, تا رفاه و بهروزى بيش تر جمعيت را فراهم سازد.

 

تاريخچه سياستهاى جمعيتى در جهان

بيان نظريه هاى بنيان گذاشته شده بر سياست جمعيتى از سوى دانشمندان و اجراى آن به دست زمامداران در دوره ها و زمانهاى گوناگون تاريخى, بيان گر وجود چنين تفكر و سياستى از گذشته هاى بسيار دور بوده است.

افلاطون (و.ـ427 ف.347ق م.) و ارسطو (و.ـ384ـ ف.322ق م.) عقيده داشتند كه شمار مردم, نه آن قدر اندك باشد كه استقلال سياسى و اقتصادى جامعه را به خطر اندازد و نه آن اندازه زياد كه اصول حكومت دموكراتيك كشور را متزلزل كند.

آگوست {اغسطس (63ق.م ـ14م.)} امپراطور روم, براى نخستين بار در تاريخ, اصول يك سياست جمعيتى را به وجود آورد. برابر دستور او, شخصى كه فرزندان بسيار داشت از پرداخت ماليات و خدمت سربازى بخشيده مى شد, و امتيازهاى اجتماعى و سياسى ويژه اى به او تعلق مى گرفت.

در سراسر سده هاى ميانه, افزايش جمعيت هدف اساسى بود و اين سياست از مسيحيت الهام مى گرفت.

ابن خلدون, انديشه ور اسلامى, عقيده داشت: جمعيتى كه به حد كافى انبوه و انباشته باشد امكان مى يابد تا از نيروى كار خود استفاده بهترى برد. به نظر او جمعيت مهم ترين وسيله برقرارى امنيت سياسى و نظامى جامعه است.

همزمان با نخستين انقلاب صنعتى, توماس رابرت مالتوس, (1766ـ 1834م.) براساس آمارهاى علمى خود در نظريه مشهور خويش مقرر داشت:

نسبت افزايش جمعيت جهان از رشد توليد زراعى بيش تر است و اين جريان, آينده انسان را با قحطى وحشتناكى كه ناشى از زيادى مردم بر مواد غذايى است, مواجه مى سازد…. مردم را به محدود ساختن امر توليد و تناسل دعوت كرد و براى اين دعوت, اسلوب خاص سياسى و اقتصادى و اخلاقى خويش را مقرر داشت.

وى كه كشيش بود, هرگز از جلوگيرى از زاد و ولد, از راه طبيعى و يا ساختگى دفاع نكرد. اما پيروان مالتوس در اين زمينه بازدارى كم ترى داشتند. اينان همچون مالتوس استدلال مى كردند: جلوگيرى از رشد زاد و ولد, براى دستيابى به سطح زندگى بهتر, بايسته است و برخلاف او, از سقط جنين و جلوگيرى از باردارى براى كاهش بارورى, دفاع مى كردند.

خروشچف, رهبر اتحاد جماهير شوروى پيشين در سال 1955 اعلام كرد:

فكر محدود كردن توالد و تناسل, يك تئورى آدم خوارى است كه ايدئولوژى بورژوازى (سرمايه دارى) آن را اختراع كرده است.

پرزيدنت (ژنرال دوگل) مبارزه گسترده اى را براى جلوگيرى از مصرف قرصهاى ضد باردارى كرد, تا مادران را راضى كند كه فرزندان بيش ترى بزاند. البته اين مبارزه, درست هنگامى شروع شد كه توجه زنان فرانسوى به طرف اين قرصها كشيده شده بود.

او مى خواست زاد و ولد در فرانسه زياد شود, و در نظر داشت كه خانواده هاى بزرگ از برتريها و پاداشهاى بيش تر مالياتى, مدرسه و خانه برخوردار گردند.

پذيرش انديشه هاى مالتوس در كشورهاى رو به توسعه, بويژه در سده اخير, برنامه ريزان اقتصادى را بر آن داشت كه برنامه خود را بر پايه سياست كاهش زه و زاد, سامان دهى كنند.

در پى كشورهاى رو به توسعه و همزمان با پايان جنگ جهانى دوم, كشورهاى كم تر توسعه يافته نيز, به پشتيبانى از سياست جلوگيرى از رشد زه و زاد برخاسته و آن را در سرلوحه برنامه ريزيهاى خود, قرار دادند.

هند از نخستين كشورهايى بود كه سياست مهار رشد جمعيت, يا ثبات جمعيت را در پيش گرفت (1952) و كشورهاى اندونزى, بنگلادش, تايلند, فيليپين, مكزيك و تركيه نيز, از سياست كاهش جمعيت, پيروى كردند.

در سالهاى 1357ـ1346ش. در ايران نيز, همراه با پخش قرصهاى ضد باردارى و كاندوم, تبليغات گسترده اى با شعار: فرزند كم تر, زندگى بهتر, آغاز شد, كه به دليل فرهنگ موجود, باورها, سنتها و بى اعتمادى مردم به سياستهاى رژيم پهلوى, چندان مورد توجه همگان مردم قرار نگرفت.

پيروزى انقلاب اسلامى و به دنبال آن شروع جنگ تحميلى, كه با فراموشى سياستهاى جمعيتى تا سال 1368ش. در جمهورى اسلامى ايران همراه بود, رشد جمعيت حدود 4درصدى را به كشور ما بار كرد.

برابر نظر معاون تحقيقات و فن آورى وزارت بهداشت, درمان و آموزش پزشكى, به خاطر نپاييدن و پاس نداشتن سياست سامان دهى خانواده در سالهاى 1357 تا 1368, جمهورى اسلامى ايران, هم اينك 10ميليون به شمار ساكنان كشور افزوده شده است; يعنى سالانه 800هزار كودك اضافه در كشور, چشم به جهان گشوده اند.به دنبال انتشار نتيجه هاى سرشمارى سال 1365 در سال 1367, و روشن شدن ويژگيهاى چندى و چونى شمار سكنه كشور و آثار و پيامدهاى آن در سطح ملى, دولت جمهورى اسلامى ايران سياست بنيان گذاشته شده بر كاهش را پيش گرفت و دنبال كرد. در سال 1369 (شوراى تحديد مواليد) با تصويب دولت و به رياست وزير بهداشت, درمان و آموزش پزشكى تشكيل گرديد و در سال 1370 (اداره كل جمعيت و تنظيم خانواده) پديد آمد. قانون تنظيم خانواده در سال 1372 در مجلس پذيرفته و در همان سال به تأييد شوراى نگهبان رسيد.

 

علماى اسلامى و سامان دهى جمعيت

الف. پيش از انقلاب اسلامى

برنامه هاى سامان دهى خانواده كه از آغاز دهه 1950م. به آرامى آغاز شده بود, در دهه هاى 1970 و 1980 شتاب بيش ترى به خود گرفت. بيش از يكصد كشور در حال توسعه جهان, از جمله كشور ايران, آن را به مورد اجرا گذاشتند.

به دنبال اجراى برنامه سامان دهى خانواده در ايران و ديگر كشورهاى اسلامى, علماى دينى, برابر انديشه و تخصص علمى خود, ديدگاه هاى گوناگونى را در اين باره ابراز داشته اند كه يادآور مى شويم:

محمدتقى جعفرى, در حدود سال 1334ش. مى نويسد:

ممكن است گفته شود: ما در حرمت سقط جنين ترديدى نداريم; ولى طبق محاسبه بعضى از متفكران كه گفته اند: (افزايش خواربار در روى زمين با تصاعد حسابى است و افزايش نفوس با تصاعد هندسى و نتيجه آن انفجار زمين از گرسنگى مى باشد) مسأله وارد باب تزاحم مى گردد كه قانون اقتضا مى كند كه اهم را بر مهم مقدم بداريم.

مى گوييم: آياتى در قرآن خبر از نامحدوديت روزى مى دهد… در اين مورد بسيار مناسب است جمله اى را از سخنان يكى از صاحب نظران علوم انسانى بياوريم, او مى گويد:

اگر يك صدم گريه اى كه در طول تاريخ درباره شكم هاى گرسنه و بدنهاى برهنه ريخته شده است به ارواحى كه گرسنه معرفت و تقواى انسانى هستند, ريخته مى شد, نه شكمى گرسنه مى ماند و نه بدنى برهنه و نه ارواح گرسنه.

سيد موسى صدر:

نسبتى را كه مالتوس براى افزايش جمعيت جهان بيان داشته, تاكنون حتى در يك نقطه جهان و در يك زمان معين, مصداق پيدا نكرده است. آمارى كه از تعداد نفوس جهان در آغاز قرن نوزدهم و آغاز قرن بيستم به دست آمده و همين طور نمودارهاى منتشر شده درباره افزايش مواد غذايى, پايه هاى پيش بينى مالتوس را متزلزل كرده است.

به طور كلى مى توان گفت: رابطه ثابت و محكمى بين افزايش جمعيت جهان و زيادتى مواد غذايى وجود دارد. و هرچه جمعيت زياد شد, به تدريج كشت زياد مى شود. زمينهاى باير, داير مى گردد. زمينهاى غير قابل كشت, با طرق علمى كاشته مى شود, از زمينهاى موجود با وسايل جديد بهره بردارى بيش ترى مى شود و بالاخره, براى تهيه مواد غذايى از غير زمين, مثل آب دريا و هوا, علم به انسان كمك مى كند.

و با كمال وضوح, مى توان دريافت كه كمبود مواد غذايى, خود به خود, سبب كمبود افراد بشر و كمى توالد و تناسل و در نتيجه, حفظ تعادل خواهد گرديد.

شهيد مطهرى:

يكى از موضوعاتى كه در اروپا سر و صدا راه انداخته و به همين جهت, گفته اند: دين به طور مطلق پاى بند زندگى است و با مقتضيات و شرايط زمان تطبيق نمى كند, مسأله ازدياد نفوس است. اين مسأله يكى دو قرن است كه براى بشر مطرح است. ازدياد نفوس از يك حد معينى را براى بشريت خطر مى شمارند….

لهذا پيشنهاد مى كنند كه جلوى مواليد گرفته بشود… اين يك مسأله جديدى است. اين مسأله فقط در عصر ما مطرح است و در گذشته مطرح نبود, چون اولاً در سابق به آن پى نبرده بودند, ثانياً در سابق ازدياد مواليد خطرى نداشت, مرگ و مير طبيعى, خود به خود, جمعيت را كم مى كرد, ولى حالا اين طور نيست….

 

ديدگاه هاى ياد شده, ديدگاه هاى شمارى از عالمان, دانشوران و فرهيختگان تشيع در ايران بود كه مى شود گفت: كم و بيش نمايندگى فكرى بخش گسترده اى از عالمان, دانشوران و فرهيختگان حوزه هاى علميه را بر عهده داشتند و سخن گوى جريانهاى فكرى گوناگون در حوزه هاى علميه بودند.

در جمع بندى ديدگاه هاى مطرح شده, گزاره هاى زير داراى اهميت است:

1. نسبت به حد توان حياتى خاك, كم و بيش ديدگاه ها از هماهنگى برخوردارند.

2. اندازه مناسب جمعيت براى كشور ايران 50تا60 ميليون براورد شده است.

3. عامل فقر در پاره اى از كشورها را, بيش تر, در سرشكن نامناسب تواناييها و ثروت جهانى دانسته اند, تا زيادى مردم و ساكنان آن كشورها.

4. به نظريه مالتوس, بيش تر به ديده ترديد نگريسته شده است.

5. بيش تر بينش آرمان گرايى حاكم بر مسأله بوده و نسبت به پاك كردن صورت مسأله توجه شده است, تا پاسخ گويى به آن; مگر در ديدگاه هاى شهيدان: صدر, بهشتى و مطهرى, كه پاسخ روشنى از سخنان آنان استفاده مى شود.

 

ب. ديدگاه علماى اسلامى, پس از انقلاب اسلامى

دهه اول بعد از انقلاب اسلامى

در بررسى ديدگاه علماى اسلامى, درباره جلوگيرى از رشد روزافزون زاد و ولد, پس از انقلاب اسلامى, لازم به يادآورى است كه بحرانهاى آغازين روزها و ماه هاى انقلاب مقدس اسلامى و بروز جنگ نابرابر و ناخواسته عليه ايران, و تبليغات منفى عليه جلوگيرى از زاد و ولد, در پيش از انقلاب اسلامى, از انگيزه ها و سببهاى مهم و بازدارنده اى بود كه به يك دهه سكوت صاحب نظران, استادان, دانشمندان اقتصادى و جامعه شناسى و در پى آن به بوته فراموشى سپارى سياستگذاران جمعيتى انجاميد.

روشن است وقتى كه كارشناسان و صاحب نظران و دسته هاى گوناگون اجتماعى, اقتصادى, و سياسى, بنا به دليلهايى از طرح و روشن گرى پيچيدگيها و بحرانهاى در شُرف پديدارى و به ديگر سخن, از حوادث واقعه خوددارى ورزند, ديگر بيان و ارائه ديدگاه هاى اجتهادى سازوار با گزاره جديد, انتظار و چشمداشت بى جايى بيش نخواهد بود.

بنابراين, جامعه ايران, در دهه اول پس از انقلاب به خاطر بى اهميت جلوه دادن موضوع, چندان شاهد اظهارنظرهايى در اين مورد نبوده و گاهى هم كه با طرح ديدگاه هايى رو به رو شده, در رديف همان ديدگاه هايى است كه پيش از آن, با آن آشنايى داشته است.

در اين دوره (سال 1364ش) آقاى نورى همدانى, در سلسله مقاله هاى: (در راه ريشه كن ساختن فقر) به موضوع جمعيت و مواد غذايى پرداخته و مى نويسد:

روزانه صدها هزار نفر در جهان از گرسنگى جان مى دهند و اين در حالى است كه 700 ميليون نفر دچار سوءتغذيه بوده و 5/1 ميليارد نفر از جمعيت جهان به خدمات پزشكى دسترسى ندارند, طبق اين گزارش 2/1 ميليارد نفر در مكانهاى فاقد آب لوله كشى زندگى مى كنند و 250 ميليون كودك در كشورهاى جهان سوم فاقد مدرسه هستند.

طبق گزارش يونيسف از 125 ميليون نوزاد متولد در سال, 17ميليون به پنج سالگى نمى رسند.

فقر, هرگز مولود عوامل خلقت و طبيعت نبوده و نيست; زيرا همه دلايل عقلى و علمى و منطقى حكم و اثبات مى كند كه خداوند فياض, جهان خلقت را طورى از لحاظ امكانات و مواهب و نعمتهاى غنى و سرشار و مستعد آفريده است كه مى تواند احتياجات افراد بشر را هرچند, به چند برابر جمعيت فعلى برسند, تأمين كند… اگر افراد بشر بتوانند تمام زمينهاى مستعد را زير كشت ببرند و اين زراعت را نيز با اصول علمى و ابزار صنعتى و تكنيك هاى كامل هماهنگ سازند, احتياجات آنها به طور كامل تأمين خواهد شد.

به طور كلى اگر نقشه جهان فقر و گرسنگى را مطالعه كنيم و عوامل فقر و گرسنگى را در آن نواحى مورد بررسى قرار دهيم, به وضوح خواهيم ديد كه گرسنگى دسته جمعى, يك پديده طبيعى نيست, بلكه پديده اى است اجتماعى كه به طور كلى پيدايش آن يا نتيجه سياستهاى استكبارى و استعمارى است و يا معلول استفاده نادرست از امكانات و منابع طبيعى است و يا مولّد توزيع غلط موادى است كه به دست مى آيد.

امام خمينى در سال 1358, در پاسخ وزير بهدارى و بهزيستى درباره پيش گيرى از باردارى مى نويسد:

در صورتى كه از نظر بهداشتى ضررى متوجه بانوان نباشد و شوهر نيز با اين امر موافق باشد, حل اين مشكل شرعاً جايز است.

و در پاسخ به استفتايى چنين پاسخ مى دهد:

(جلوگيرى از انعقاد نطفه اگر موجب فساد عضو و عقيم شدن نشود, با رضايت شوهر, مانع ندارد; ولى از لمس و نظر حرام بايد اجتناب شود.)

در پاسخ به كسانى كه نظر ايشان را درباره جلوگيرى از رشد زاد و ولد خواسته بودند, يادآور شد:

(راجع به مواليد, تابع آن است كه حكومت چه تصميمى بگيرد.)

 

مكارم شيرازى:

يكى از اصول مهم مديريت, ايجاد توازن ميان امكانات و نيازها مى باشد و در صورت عدم موفقيت ايجاد توازن ميان امكانات و نيازها, نظام مديريت دچار اشكال مى شود. در حال حاضر, كارشناسان جمعيتى, معتقدند كه موازنه جمعيتى كشورها به هم خورده, براى ايجاد هماهنگى, دو كار مى توانيم انجام دهيم, يا اين كه امكانات مان را افزايش دهيم و يا از نيازهاى مان بكاهيم. در كوتاه مدت, نمى توانيم امكانات را افزايش دهيم, پس چاره اى نداريم جز اين كه نيازها را كاهش دهيم. آنچه در كشور ما مشكل جمعيت را پيچيده مى كند, رشد تصاعدى جمعيت است و ديگر اين كه كنترل جمعيت با مسائل اعتقادى و عاطفى مردم مرتبط است; لذا بايد كار با دقت, ظرافت و مطالعه بيش تر و عميق ترى صورت گيرد.

در روايات و قرآن, كميت جمعيت به عنوان يك اصل مطرح نيست و جز در يك مورد استثنايى كه مربوط به قوم بنى اسرائيل است, بر افزايش جمعيت تأكيد نكرده است; بنابراين چيزى به نام فزونى جمعيت در قرآن نمى بينيم.

اصولاً يكى از اصول شناخته شده در قرآن, توجه زياد به كيفيت است, و بر روى (فرزندان صالح) تأكيد شده است. آنچه اسلام براى آن صلاحيت قايل شده فزونى شايستگى و كيفيتهاست…)

 

ديدگاه هاى فقيهان اهل سنت:

در سال 1400 هجرى, مجلس مجمع فقهى اسلامى در مكه مكرمه برگزار گرديد و قطعنامه زير به امضاى 17تن از فقيهان اهل سنت در باره جلوگيرى از رشد زاد و ولد و زياد شدن نسل, يا به اصطلاح سامان دهى خانواده صادر گرديد:

نظر به اين كه شريعت اسلام, ترغيب كننده به فزونى نسل مسلمانان و انتشار آن است و تحديد نسل و جلوگيرى از آبستنى, مخالف فطرت انسانى و شريعت اسلامى مى باشد, و نظر به اين كه هدف جلوگيرى از افزايش جمعيت مسلمين, نيرنگى براى كاهش دادن نيروى انسانى آنها و تقويت سلطه استعمارگران به كشورهاى اسلامى و بهره بردارى بيش تر از ثروتهاى آنان است, و نيز نظر به اين كه جلوگيرى از نسل, به نوعى عمل جاهلى و بدگمانى به خداى تعالى است, مجلس مجمع فقهى اسلامى به اتفاق آراء مقرر مى دارد كه: تحديد نسل مطلقاً جايز نيست و جلوگيرى از آبستنى در صورتى كه انگيزه آن ترس از فقر و كمبود باشد, حرام است

محمدسعيد رمضان البوطى:

كاهش زاد و ولد به شكل فردى و با انگيزه هاى شخصى, برابر شرايطى كه گفتيم, مجاز است. و آن از روى تحقيق, بر مبناى اصل رفع حرج, و تاب آوردن رويدادهاى پيش بينى نشده فردى است. اما تلاش براى كاهش جمعيت به شكل كلى و در سطح جامعه و كشور, تلاش حرامى است; و پذيرش و گام پيش گذاردن براى آن نيز, حرام است.

شيخ محمدامين:

عالمان, در حكم سامان دهى زاد و ولد, به دليل برداشتهاى ناسان از احاديث عزل, اختلاف نظر دارند. آنان احاديثى را كه روا بودن بيرون ريختن منى را مى رسانند, درست انگاشته اند; اما شمارى به نسخ آنها باور دارند; در حالى كه شمارى ديگر بدان استدلال مى كنند.

پس از بررسى موضوع از جنبه هاى گوناگون, روشن مى شود كه بازدارنده اى بر سر راه سامان دهى زاد و ولد, وجود ندارد. ـ خدا داناتر است ـ حق اين است كه رواست. زيرا دليلى روشن بر ناروايى آن وجود ندارد.

محمد سيد طنطاوى:

اسلام, سامان دهى خانواده را رد نمى كند; بنابراين, بر زن و شوهر, باكى نيست كه بين دو باردارى, جدايى بيندازند.

شيخ محمود شلتوت:

وى كه ساليان رياست دانشگاه الازهر را به عهده داشت, در كتاب خود: (آيين اسلام و تنظيم خانواده) نوشته است:

(دين اسلام, هرگز خواهان يك اكثريت ضعيف و ناتوان نيست, بلكه خواهان آن است كه اجتماع اسلامى يك اجتماع سالم و نيرومند باشد و اين امر تنها از راه تنظيم خانواده امكان پذير است).

خالد محمد خالد:

ايشان, در نگاشته خود: (از اين جا آغاز كنيم), يادآور مى شود:

(اين مطلب, بايد به طور كامل به مردم تفهيم شود كه افزايش بى حساب جمعيت, نه تنها قابل ستايش نيست, بلكه از نظر اجتماعى و اقتصادى زيانبار است. متأسفانه ملل اسلامى اين امر مهم اجتماعى را به خوبى درنيافته اند…از اين جهت مجبورم نظر صحيح اسلام را در اين باره اعلام دارم: تعليمات اسلامى, چه به لحاظ منافع شخصى و چه به خاطر مصالح اجتماعى, تنظيم خانواده را لازم مى شمارد. بر طبق تعليمات اسلامى هرگونه افزايشى در جمعيت كه با پيشرفت اقتصادى و برنامه ريزى اجتماعى هم آهنگ نباشد, بلايى آسمانى شمرده مى شود.)

نظريه كنفرانس اسلامى(رباط):

در كنفرانس اسلامى, كه در شهر (رباط) در سال 1350 با شركت نمايندگان 23 كشور اسلامى و با حضور شمارى از صاحب نظران پزشكى, رهبران مذهبى و استادان دانشكده هاى الهيات تشكيل شد, پس از شش روز گفت و گو, سرانجام قطعنامه اى پذيرفته شد كه سر عنوانهاى گزاره هاى آن به شرح زير است:

الف. كنفرانس, هرگونه پيش گيرى از بارورى متداول امروزه را مورد تأييد قرار مى دهد.

ب. كنفرانس, سقط جنين را در مواردى كه سلامت مادر مورد نظر باشد, روا مى داند.

ج. عقيم كردن نيز در حالى كه قابل برگشت باشد, از نظر كنفرانس, بدون مانع است.

 

قرآن و مسأله جمعيت

روشن است كه قرآن, كتاب جامعه شناسى نيست, تا از آن, موضوع پردازى درباره جمعيت و بيان چگونگى پديده هاى اجتماعى را چشم داشت; بلكه كتابى است پنددهنده و يادآورنده كه بيش تر هدفهاى تربيتى, معنوى و اخلاقى را براى اصلاح رفتار و پيوستگيهاى اجتماعى و پيوند مبدأ و معاد, مطرح فرموده, و در لابه لاى پنددهيها و يادآوريهاى اجتماعى و معنوى, به فراخور گزاره و سازوار با فهم انسانى, سخن را با پيش زمينه ها و پس زمينه هايى از قصص, مثالها و نظام مندى آفرينش, آذين بسته, تا مايه روشن گرى باشد و عبرت بخشد و راه بنمايد.

با اين وصف, چون مخاطب قرآن, انسان و جامعه است و آياتش نيز در آن تبلور مى يابد, چنانچه قرآن را برنهنده علم جامعه شناسى و تاريخ بدانيم, سخنى به گزاف نگفته ايم و اگر در داورى نظريه هاى جمعيتى, آياتى را دربردارنده آن بيابيم, باز هيچ به خطا نرفته ايم; زيرا در تكليف يابى گزاره ها و رويدادهاى مهم زندگى بشر; قرآن پيام دارد و روشن گر است:

(ونزّلنا عليك القرآن تبياناً لكلّ شىء.)

ما قرآن را كه روشن گر هر چيزى است بر تو فرو فرستاديم.

در جاودانگى اين كتاب وحى همين بس كه احكام و پيامهاى آن در قالب زمان و مكان خاصى نمى گنجد. قرآن براى هر عصرى, كلامى و سازوار با فهم و انديشه هر نسلى, پيامى دارد. گسترش و ترقى دانشهاى گوناگون, به هيچ روى, توانايى رويارويى با دليلها و برهانهاى آن را نداشته و ندارد.

از اين روى, امام رضا(ع) مى فرمايد:

(…فهو فى كل زمان جديد, وعند كل قوم غض الى يوم القيامة.)

قرآن در هر عصرى, جديد و تا پايان روزگار, پيش هر نسلى تازه و شاداب است.

ـ و ابن عباس, شاگرد هوشمند مكتب على(ع) مى گويد:

(القرآن يفسره الزمان.)

قرآن را زمان تفسير مى كند.

براساس همين تفسيرگويى زمانه از قرآن است كه علما گاهى در كتابهاى خود بابى را با عنوان: (ان كل واقعة تحتاج اليها الامه لها حكم شرعى) باز كرده و بدان پرداخته اند.

و حضرت امام على(ع) چنين فرموده است:

(فى القرآن نبأ ماقبلكم وخبر مابعدكم وحكم مابينكم.)

در قرآن خبر پيشينيان و آيندگان و حكم مسائل مورد احتياج شما وجود دارد.

امروزه, رشد زاد و ولد و بسيارى مردمان, فاجعه آميزترين و خطرناك ترين حادثه و مسأله گريبان گير جامعه ماست كه حيات بشرى و نظام اجتماعى را مورد تهديد جدى قرار داده است.

علماى اسلامى در واكنش به اين موضوع مهم, با استفاده از آيات و روايات ديدگاه هاى گوناگون و ناسانى را ابراز داشته اند كه ابتدا ديدگاه هايى كه از قرآن سرچشمه مى گيرد, به بوته نقد و بررسى مى نهيم:

 

سامان دهى زاد و ولد, از چشم انداز روايات

در مرورى به آيات قرآنى, دريافتيم كه خداوند متعال, نه تنها شوق انگيز بندگان خود براى داشتن فرزندان بسيار نبوده و برترى به دارندگان فرزندان بسيار نمى دهد, بلكه نازندگان به فرزندان بسيار را سرزنش كرده است.

1. ازدواج با زنان زايا

از جمله لذتها و دلخوشى هاى فطرى زندگى انسانى, پس از مرحله ازدواج, نعمت فرزند است كه همه زوجها, حتى پدر و مادر آنان, در آرزوى آن به سر مى برند و اميد مى برند كه هرچه زودتر, زندگى فرزندان شان به چشم گشودن كودكى به گيتى, فروزان تر شود. اين قضيه از آنچنان جايگاه و اهميتى برخوردار است كه همواره پايندگى و شيرينى زندگى مشترك, بستگى به آبستنى و زايمان زنان, پس از ازدواج دارد. در غير اين صورت, چه بسا كه به جدايى زن و مرد مى انجامد.

با توجه به اين خواست فطرى و بستگى پايندگى و ماندگارى زندگانى مشترك به آن, پيشوايان شريعت اسلام, در آموزه هاى خود, زنان زايا را بهترين زنان مى دانند; همانان كه سبب زايندگى زندگى و پايندگى نسل بشرند.

بچه آورى زنان, همواره از بروز بدترين و نفرت انگيزترين حلال ها, كه همانا طلاق است و از هم پاشيدگى خانواده ها پيش گيرى مى كند.

بر اين اساس است كه پيامبر خدا(ص) مى فرمايد:

1ـ1. (خير نسائكم الولود الودود العفيفه…)

بهترين زنان شما آنانند كه بچه آور و مهربان و پاكدامن هستند.

2ـ1. (تناكحوا وتناسلوا تكثروا فانى اباهى بكم الامم يوم القيامة ولو بالسقط.)

ازدواج كنيد تا نسل شما فزونى گيرد, همانا من در روز قيامت حتى به فرزندان سقط شده شما به ديگر امتها مى نازم.

3ـ1. (تزوّجوا بكراً ولوداً ولاتزوّجوا حسناء جميلة عاقراً فانّى اُباهى بكم الامم يوم القيامة.)

با دوشيزه بچه زا ازدواج كنيد. و با زن زيباروى نازا ازدواج نكنيد; زيرا من در قيامت با بسيارى شما به امتهاى ديگر افتخار مى كنم.

اين حديث, برخلاف راويان ثقه در سلسله روايى آن, از جهت متن (مدلّس) است. زيرا سفارش به ازدواج با دختران زايا, در حالى كه شناسايى چنين دخترانى با وجود ترقى و گستردگى شگفت انگيز علم پزشكى,در روزگار ما, تاكنون, ناممكن بوده است.

2. آسيب پذيرى خانواده هاى پر فرزند

1ـ2. مردى را در حضور پيامبر خدا(ص) از تولد دخترى خبر دادند, رنگش پريد و ناراحت شد. حضرت فرمود:

(چه شده مگر؟ زمين حملش مى كند, آسمان سايه اش مى افكند, و خدا هم روزيش را مى رساند. او ريحانه اى است كه بويش مى كنى.)

سپس رو به اصحاب كرد و فرمود:

آن كه يك دختر دارد, زخمدار است. آن كه دو دختر داشته باشد, پس پناه بر خدا. كسى كه داراى سه دختر باشد, از جهاد و كارهاى سنگين و مكروه بخشيده است. و هر كه را چهار دختر باشد, پس اى بندگان خدا, يارى اش كنيد, وامش دهيد, و رحم بر او آوريد.

2ـ2. حضرت اميرالمؤمنين(ع):

سه چيز از بزرگ ترين بلاهاست: زيادى نانخور, قرض انبوه و بيمارى مزمن.

3ـ2. رسول الله(ص):

از فقر و بسيارى نانخوران به خدا پناه ببريد.

4ـ2. رسول الله(ص) و امام على و امام جعفر صادق(ع):

كمى نانخوران, يك نيمه توانگرى است.

5 ـ2. رسول الله(ص):

فرزند, سبب بخل, ترس, نادانى و غم است.

3. آينده نگرى و دورانديشى

سامانه زندگى انسان همواره بر اصلِ (دورانديشى) و (برنامه ريزى) در امور استوار است. روشن كردن خط مشى, يا حدود عمليات براى پياده كردن هدفهاى زندگى, از اركان اصلى برنامه ريزى انسانى به شمار مى رود.

برنامه ريزيها هر چقدر هم از جامعيت, آينده نگرى و واقع بينى برخوردار باشند, اثرگذارى ديرپا و بلند مدت خود را بروز خواهند داد. در جامعيت برنامه ريزيها همين بس كه در آنها ارزشهاى حاكم بر جامعه, چشمداشتها, منبعها و تواناييها و مصالح همگانى, در نظر گرفته شده باشد.

اسلام و سقط جنين:

الف. سقط جنين در قرآن: نه تنها در ظاهر آيات قرآنى, از حكم سقط جنين, سخنى به ميان نيامده است, بلكه در تأويل و تفسير آيات الهى, از معصومان(ع) هم روايتى در اين باب وجود ندارد, تا بتوان براساس آن, نظر قرآنى را كشف و نتيجه گيرى كرد.

حتى مفسران هم در برداشتهاى قرآنى, و كندوكاوگران در باب آيات الاحكام نيز تا قرن اخير, سخنى در اين باره به ميان نياورده اند. در حالى كه موضوع مورد نياز جامعه ها و ملتهاى اسلامى, از دورانهاى دور بوده است.

ليك در پاره اى از تفسيرهاى جديد, در تفسير آيه هايى كه گروندگان به اسلام را از پيروى آيين جاهلى; بويژه فرزندكشى, باز مى دارند, سقط جنين نيز, مصداق فرزندكشى دانسته شده است.

فرزندان تان را به خاطر تنگدستى مكشيد.

فرزندانتان را از بيم ندارى مكشيد.

و آن گاه كه زان دخت زنده به گور پرسند: به كدام گناه كشته شده است.

اى پيامبر, هرگاه زنان گرويده براى بستن پيمان نزد تو آيند, براى اين كه هيچ چيز را با خدا انباز نكنند, و دزدى نكنند و زنا نكنند و فرزندان شان را نكشند و….

سقط جنين در فقه اسلامى:

الف. در فقه اهل سنت:

1. مذهب شافعى:

فقيهان مذهب شافعى بر اين باورند كه انداختن جنين, در صورتى كه نطفه تا قبل از چهل روزگى است و با رضامندى و خرسندى زن و شوهر و يا با نظر دو طبيب عادل كه بر اين نظرند زيانى به زن باردار ندارد, مكروه است و حرام نيست. پس اگر چهل روز از باردارى زن گذشته باشد, انداختن آن, در هر حال, حرام است.

از علماى مذهب شافعى, تنها امام غزالى است كه به حرام بودن ريختن مَنى به خارج از رحم و انداختن نطفه, در تمام حالتهاى آن باور دارد.

 

 

2. مذهب حنفى:

علماى مذهب حنفى در انداختن جنين اختلاف نظر دارند. شمارى از ابتداى تشكيل نطفه, آن را حرام مى دانند. در برابر اينان, شمارى تا چهل روزگى, و شمارى ديگر تا رسيدن نطفه به 120روزگى, انداختن آن را جايز مى شمارند; اما اجماع نظر علماى مذهب حنفى بر اين است كه: انداختن جنين, تا قبل از حلول روح, روا, و پس از آن حرام است.

3. مذهب حنبلى:

علماى مذهب حنبلى, بيش تر, بر اين قول اتفاق نظر دارند كه انداختن جنين, تا پيش از دميده شدن روح در آن, رواست مگر (ابن الجوزى) كه آن را در هر حال, حرام دانسته است.

4. مذهب مالكى:

فقيهان مذهب مالكى, بيش تر, انداختن جنين را در تمام حالتهاى جنين حرام دانسته اند, مگر (دسوقى) كه به مكروه بودن آن تا قبل از چهل روزگى باور دارد.

5. اجماع فقيهان اهل سنت:

پس از گذشت 120روز از قرار و آرام گرفتن نطفه در رحم مادر, انداختن آن جايز نيست. انداختن آن در اين هنگام, جفا بر نفس است و سزاوار عقاب در دنيا و آخرت.

اما انداختن جنين, يا از بين بردن نطفه, پيش از مدت ياد شده, رواست, هنگامى كه دليلى بر آن يافت شود. پس اگر سبب حقيقى [دليلى قانع كننده علمى و عقلى] نداشته باشد, آن وقت مكروه است.

ب. سقط جنين در فقه شيعه:

در فقه شيعه هم, گوناگونى روايات, گوناگونى آراء و ديدگاه ها را, همواره, به دنبال داشته است. شيخ مفيد و شيخ طوسى و پيروان آنان: (ابن البراج, ابوالصلاح حلبى و سلار ديلمى) و ابن ادريس و همه پسينيان, ديه جنين را پس از كامل شدن و پيش از دميده شدن روح در آن, 100دينار گفته اند و ابن جنيد و جمهور فقيهان بر اين باورند كه ديه جنين, در هر حال, غُرّه (بنده و كنيز) است.185 اما در بُعد تحريمى آن, هيچ سخنى به ميان نياورده و هيچ بحثى را باز نكرده اند.

شهيد بهشتى در باره مسأله انداختن جنين در فقه شيعه, بيان تحقيقى كافى و رسايى دارد كه بهتر است با توجه به اهميت, سنگينى, تازگى و حساسيت بحث, رشته كلام را به ايشان بسپاريم و مطلب را از زبان آن فقيه فقيد بازگو كنيم:

(مسأله سقط جنين در عصر خود پيامبر(ص) مطرح شده و در عصر مولى على(ع) و در دوران قضا و داورى آن حضرت مطرح شده, در عصر ائمه(ع) مطرح شده و روايات زيادى در اين زمينه از شيعه و سنى در دست است. فقهاى فريقين نيز, مسأله را از قديم الايام طرح كرده اند و در اين باره نظر داده اند. ولى مسأله, چه در روايات و چه در كلام فقها, از ديد حقوقى مطرح شده است. مسأله به اين شكل مطرح شده كه اگر كسى بچه اى انداخت, ديه دارد يا ندارد و ديه اش چقدر است. ديه, يك جنبه حقوقى است. اين كه آيا اگر زنى با اجازه و رضايت شوهر بچه را انداخت, گناهى مرتكب شده يا نه; هيچ مطرح نيست, جز در يك روايت كه نقل خواهم كرد. در كلمات فقها, حتى آن يك روايت هم مطرح نيست و اصلاً چيزى نيافتم ـ باز با تتبع وسيعى كه كردم.

حتى در رساله هاى عملى امروز, بحث به عنوان ديه مطرح است. در عروةالوثقى, در تحريرالوسيله, در اين كتابهاى مفصل فقهى امروز, كه رساله عمليه است, تحت عنوان ديةالجنين مطرح است كه چقدر است. اگر نطفه بود چقدر, اگر علقه بود چقدر, اگر مضغه بود چقدر, اگر استخوان داشت چقدر, و اگر كامل بود چقدر. اما اين كه حرام و گناه است يا نه؟ طرح نشده….

بنابراين, مسأله سقط جنين از ديد حرمت ذاتى و گناه بودن يك مسأله فقهى بكر و نو است. مسأله اى است كه بايد يك فقيه امروز آن را بررسى كند. اين است كه اگر كسى در اين زمينه نظر به حرمت بدهد و بگويد حرام است, نمى شود گفت وى در سياق فقهاى گذشته ـ رضوان الله عليهم اجمعين ـ فتوا داده است; و نه اگر كسى گفت حرام نيست, نمى شود گفت وى برخلاف فقهاى گذشته ـ رحمةالله عليهم اجمعين ـ فتوا داده است. اين مسأله, مسأله اى است نو. در كتابهاى فقهى كه در اختيار من بود و ابواب گوناگون آنها را بررسى كردم, اصلاً تحت اين عنوان, فقيهى نظرى ندارد….

نتيجه گیری:

كابوس زياد شدن سكنه زمين و كشورها, در حالى به هيولايى دگر شده است كه كشورهاى اسلامى, بويژه كشور جمهورى اسلامى ايران, در رشد نرخ زه و زاد, راس هِرَم آن را به خود ويژه ساخته اند. افزايش بى رويه جمعيت, از زاويه هاى گوناگون, دشواريهايى را فرا راه توسعه اقتصادى, اجتماعى, امنيتى و حتى فرهنگى كشورمان قرار داده است; به گونه اى كه برنامه ريزيها و اجراى سياستهاى برنامه اى را با گسيختگى بزرگى رو به رو ساخته است كه اگر ادامه چنين روندى را تهديد جدى براى پايدارى كليت نظام به شمار آورديم, هرگز سخنى به گزاف نگفته ايم.

مصلحت نظام, كه به گفته امام راحل, از امور مهمه اى است كه گاهى غفلت از آن موجب شكست اسلام عزيز مى گردد;195 ايجاب مى كند كه در برابر خطر انفجار جمعيتى نيز چاره اى فراخور انديشيده شود.

خوشبختانه, متنها,منبعها و مأخذهاى فقه اسلامى, كه برنامه هاى نرم افزارى جامعه هاى اسلامى را در خود نهفته دارند, پاسخ گوى پردازشگرى هستند كه همواره بازخوردها را در كانون توجه دارد.

(قوانين اسلامى, به اصطلاح امروز, در عين اين كه آسمانى است, زمينى است; يعنى براساس مصالح و مفاسد موجود در زندگى بشر است. به اين معنى كه جنبه مرموز و صد در صد مخفى و رمزى ندارد كه بگويد: حكم خدا به اين حرفها بستگى ندارد, خدا قانونى وضع كرده و خودش از رمزش آگاه است, نه, اسلام اساساً خودش بيان مى كند كه هرچه قانونى من وضع كرده ام, براساس همين مصالحى است كه به جسم شما مربوط است يا به روح شما, به اخلاق شما, به روابط اجتماعى شما, به همين مسائل مربوط است; يعنى يك امور به اصطلاح مرموزى كه عقل بشر هيچ به آن راه نداشته باشد نيست.)196

(عقل در موارد زيادى مى تواند در احكام دخالت كند….197 يعنى هرجا كه عقل, يك مصلحت ملزمى را كشف كند, ما مى دانيم كه شرع هم حكم هماهنگ با آن دارد و هرجا كه عقل يك مفسده ملزمى را كشف كند, ما مى فهميم كه شرع هم در اين جا هماهنگ است ولو اساساً در قرآن و حديث و كلمات علما, يك كلمه در اين زمينه نيامده باشد. و به همين دليل, ممكن است عقل يك مصلحت ملزم, يا يك مفسده ملزمى را در موردى كشف كند كه اين مصلحت ملزم, يا مفسده ملزم, با حكمى كه اسلام بيان كرده تزاحم پيدا كند; يعنى حكمى كه اسلام بيان نكرده و عقل كشف كرده, يا حكمى كه اسلام بيان كرده تزاحم پيدا كند; و آنچه كه اسلام بيان نكرده مهم تر باشد از آنچه كه بيان كرده است; يعنى آنچه كه عقل از اسلام كشف كرده مهم تر باشد از آنچه كه اسلام بيان كرده است; اين جا حكم عقل مى آيد آن حكم بيان شده شرع را محدود مى كند.)

بنابراين, اگر نبود اين همه مستنداتى كه در اين جستار بدانها پرداختيم و نظر اسلام را, كه همانا, روا شمارى سامان دهى جمعيت است, نتيجه گيرى كرديم, حكم عقلى, در ملازمه عقل و شرع, خود, به چنين فتوايى مى رسيد; ليك وجود دليلهاى فراوان قرآنى و روايى كه خردورزى و ژرفكاوى در آنها ما را در رسيدن به حكم شرعى خارج از قاعده حجيت عقل رهنمون بوده است, به اين جا رسانيد كه:

1. رشد پر شتابِ زه و زاد و ساخت جوان آن در جامعه, در صورتى كه از حد خوشايند و ترازمند فراتر رود, اثرها و پيامدهاى ناگوارى دارد كه عبارتند از: افزايش مصرف, كاهش پس انداز, كاهش سرمايه گذارى, عقب ماندگى و رشد فقر, رشد تضادهاى درونى, افزايش بيكارى, رشد نارضايى, خودباختگى, كاهش قدرت نظامى, كاهش اعتبار بين المللى.

2. هرچند نواختها و نعمتهاى الهى در جهان, بى پايان و غير درخور شمارش هستند; اما آفريدگار هستى كه اين كره خاكى را زيست گاه انسانى قرار داده, نظام آن را بر اندازه هايى استوار ساخته است كه خارج شدن از آن, هرگز ممكن نيست و بشر ناگزير از نگهداشت اصول حاكم بر آن اندازه ها و گنجاييهاست; زيرا كه ميزان ساكنان آن نيز, تابع و پيروى از آن گنجاييهاست.

3. بازشناسى موضوع بحران جمعيتى در صلاحيت كارشناسان و سياستگذاران جمعيتى است كه فقيهان مى بايد به ديدگاه آنان, اهميت بدهند.

4. در نصها و متنهاى روشن, دليلى بر بازداشتن از سامان دهى خانواده, ديده نمى شود.

5. پيش گيرى از باردارى, بيرون ريختن مَنى, عقيم سازى و… كه مبناى اصلى در سامان دهى خانواده به شمار مى رود, از نظر شرع, با رضا و خرسندى زن و شوهر, رواست.

6. انداختن جنين پس از تكامل آن در رحم مادر و دميده شدن روح در آن, حرام و به عنوان قتل نفس, ديه, كفاره و قصاص را در پى دارد.

7. انداختن جنين, پيش از دميده شدن روح در آن, هرچند قتل نفس به شمار نمى رود; اما در صورتى كه با رضامندى, هماهنگى و خرسندى زن و شوهر همراه نباشد, سزاوار ديه اى است كه بايد آن كه سبب گرديده جنين بيفتد, به پدر و مادر آن, بپردازد. اگر يكى از پدر و مادر, بدون راضى كردن ديگرى, جنين را بيندازد, واجب است ديه را به ديگرى بپردازد.

8.بر حرام بودن انداختن جنين, پيش از كامل شدن و دميده شدن روح در آن, با رضامندى زن و شوهر, دليل شرعى وجود ندارد.

9. وليّ امر مسلمانان, وظيفه دارد براساس درك مصالح و مفاسد همگانى, احكامى را, هرچند ناسازگار با نصوص اسلامى, بنهد و به مورد اجرا بگذارد. اجراى اين حكمها و قانونها, بايسته و لازم و همانند شريعت, از اعتبار برخوردارند.

منابع

1. قرآن کریم

2. جامعه شناسى, آنتونى. گيدنز, منوچهر صبورى/622, نشر نى, تهران, 1378.

3. كشورهاى جهان سوم, جى. اى. گلدتورپ (1370) جواد طهوريان/49ـ50, معاونت فرهنگى آستان قدس رضوى, 1370.

4. جمعيت و تنظيم خانواده, نعمت الله تقوى/40, جامعه پژوه و نشر دانيال, 1379.

5. روزنامه اطلاعات/12, 8شهريور 1374, مقاله: (انفجار جمعيت و امنيت غذايى)

6. اقتصاد ما, سيد محمدباقر صدر, محمدكاظم موسوى, ج1/10, نشر برهان و اسلامى, 1350.

7. اقتصادشناسى توسعه نيافتگى, ديويد كلمن و فورد نيكسون, غلامرضا آزاد/143, 1378.

8. ملل فقير, پيرموسى ترجمه خليل ملكى و ب مهرگان/107, بى تا.

9. روزنامه كيهان, 25/7/1346, به نقل از: مجله مكتب اسلام, شماره1/3, سال9, آذرماه 1346.

10. روزنامه نوروز, 26دى 1380.

 

http://daneshjooqom.4kia.ir/

  انتشار : ۷ آبان ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 1136

برچسب های مهم

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما