فهرست مطالب
حقيقت نماز توجه بنده به خداوندگار خويش و تجديد عهد بندگي و اظهار تسليم و سرسپردگي در برابر قادر متعال است. نماز پس از اصول دين از اهم واجبات و اولين ركن از اركان پنجگانه شريعت (كه چهار ديگر، زكات و روزه و حج و جهاد است)، عمود دين است و قرآن آن را بازدارنده بندگان از كار زشت و ناپسند كفاره و گناهان و وسيلهي دستيابي به حوائج و رهايي و نجات از گرفتاريها و شدائد توصيف نموده است.
اصل نماز (در شريعت اسلام) در مكه و در ابتداء بعثت بر پيغمبر(ص) نازل گرديد و اما كيفيت و شمار آنها و شمار ركعات، چنانكه معهود و متعارف است در شب معراج نازل گرديده است.
(اقم الصلاه لدلوك الشمس الي غسق الليل و قرآن الفجر انَّ قرآن الفجر كان مشهودا) [اسراء: 87]
اين آيه وجوب نمازهاي پنجگانه را ميرساند، كه دلوك شمس حسب روايت اهل بيت، زول شمس يعني وقت ظهر است. غسق ليل يعني تاريكي شب به غيرشب تفسير شده است و فاصله بين زوال و نيمه شب ظرف چهار نماز: ظهر و عصر و مغرب و عشاء است و «قرآن الفجر» نماز صبح مراد است.
نماز در همه شرايع و اديان مقرر بوده هر چند در كيفيت آن با هم اختلاف داشتهاند. قرآن راجع به انبياء سلف ميفرمايند: (و اوصيا اليهم فعل الخيرات و اقام الصلوه) حضرت ابراهيم ميگويد: (ربّ اجعلني مقيم الصلوه) درباره اسماعيل آمده (و كان يأمر اهله بالصلوه) درباره بنياسرائيل آمده (و اجعلو بيوتكم قبله و اقيموا الصلوه).
آيات و روايات درباره اهميت نماز بسيار آمده كه به برخي از آنها اشاره ميشود:
(فاقيموا الصلوه انّ الصوه كانت علي المؤمنين كتاباً موقوتا): نماز را بر پاي داريد كه نماز بر مؤمنان فرضي واجب است. [نساء: 103]
(و ستعينوا بالصبر و الصلوه و انّها لكبيره الاّ علي الخاشعين): از شكيبايي و نماز كمك بگيريد و نماز امر سنگيني است جز بر خداپرستاني كه معتقدند (در قيامت) خداي را ملاقات كنند و بازگشتشان به سوي او است. [بقره: 45]
در تفسير، ذيل اين آيه آمده كه پيغمبر(ص) هرگاه مشكلي به او روي ميآورد به نماز و روزه استمداد ميجست. و از امام صادق(ع) روايت است كه فرمود: چرا غافليد از اينكه هرگاه مشكلي از مشاكل دنيا به يكي از شما دست دهد وضو بسازد و به نمازگاه خود رود و دو ركعت نماز بخواند و حاجتش را از او بخواهد؟!
(و اقم الصلوه انّ الصلوه تنهي عن الفحشا و المنكر): نماز را به پاي دار كه نماز از زشتي و ناپسند باز ميدارد. [عنكبوت:45]
در تفسير صافي ذيل آمده كه امام صادق(ع) فرمود: نماز حايل و حاجز خداست كه بين نمازگزار باشد و سپس اين آيه را تلاوت نمود.
روايت است كه جواني از انصار كه همواره پشتسر پيغمبر(ص) نماز ميخواند در عين حال به گناهاني آلوده بود، اين را به پيغمبر(ص) خبر دادند، حضرت فرمود: بالاخره روزگاري نمازش او را از اين كار باز دارد. ديري نشد كه جوان توبه نمود و از گناه دست برداشت. [صافي.414]
پيغمبر(ص) فرمود: نماز ستون دين است هركه آن را ترك كند در حقيقت دين خود را منهدم ساخته. و فرمود: از نمازهاتان مواظبت كنيد كه روز قيامت نخستين چيزي كه خداوند بندهاش را از آن بازخواست كند نماز است كه اگر آن را به درستي انجام داده فبها و گرنه او را به آتش افكند.
و فرمود: شيطان همواره از آدمي بيمناك و ترسناك است تا گاهي كه به نمازهاي پنجگانهاش مواظبت دارد و چون نمازهايش را سبك شمرد و ضايع ساخت بر او گستاخ گردد و او را به گناهان بزرگ افكند.
و فرمود: چون وقت هر نماز ميشود ملكي در برابر مردم بايستد و گويد: اي مردم برخيزيد و آتشهايي را كه بر پشت خود افروختهايد به نماز فرو نشانيد.
و فرمود: از من نيست كسي كه نماز را سبك شمارد، نه به خدا سوگند در كنار حوض (كوثر) بر من وارد نشود. و فرمود: هر چيزي را نمايي است و نماي دين شما نماز است. [بحار: 82/209-227]
در ارشاد القلوب آمده: در يكي از روزهاي جنگ صفين كه جنگ و كشتار به اوج خود رسيده بود ابن عباس ديد علي(ع) بين دو لشكر ايستاده به آسمان مينگرد. گفت: يا اميرالمؤمنين چه كار ميكني؟! فرمود: ميخواهم بدانم ظهر شده يا نه كه نماز بخوانيم. ابن عباس گفت: اين چه وقت نماز است كه جنگ در اوج شدت است؟! فرمود: مگر ما به چه هدف با اينها ميجنگيم؟ ما به حساب نماز و برقرار ماندن نماز ميجنگيم.
ابن عباس گويد: علي(ع) نمازشب ترك نكرد حتي ليله الهرير (شبي كه دو لشكر به هم ريخته بودند).
امام صادق(ع) فرمود: شيعيان ما را هنگام فرا رسيدن وقت نماز امتحان كنيد كه مواضبتشان به نماز در چه حدي است. [سفينه البحار]
اميرالمؤمنين(ع) فرمود: اگر نمازگزار ميدانست كه در حال نماز چه رحمتي از پروردگار او را فرا ميگيرد هرگز راضي نميشد سر از سجده بردارد. [بحار:10/89]
علي بن زيد از ابوعثمان روايت كند كه گفت: روزي با سلمان زير درختي نشسته بوديم. سلمان شاخهي خشكي از درخت به دست گرفت و آن را تكان داد كه همه برگهايي كه بر آن بود بريخت. سپس گفت: اي ابوعثمان از من نميپرسي چرا چنين كردي؟ گفتم: منظورتان از اين كار چه بود؟ گفت: روزي با پيغمبر(ص) كنار درختي ايستاده بوديم حضرت شاخه خشكي از آن بدست گرفت و آن را تكان داد كه همه برگهايش ريخت و به من فرمود: اي سلمان از من نميپرسي چرا چنين كردم؟ عرض كردم: بفرماييد چرا اين كار را كرديد؟ فرمود: چون مسلمان وضوي كامل بسازد و سپس نمازهاي پنجگانهاش را انجام دهد آنچنان گناهانش بريزد كه برگهاي خشك اين شاخه بريخت. سپس اين آيه تلاوت كرد. (و اقم الصلوه طرفي النهار... انّ الحسنات يذهبن السيئات)
ابوامامه گويد: در مسجد حضور پيغمبر(ص) نشسته بوديم ناگهان مردي وارد شد و گفت: يا رسولالله. من گناهي مرتكب شده و مستحق حد گشتهام، از شما ميخواهم آن حد را بر من جاري كني. حضرت فرمود: مگر تو هم اكنون با ما نماز نخواندي؟ گفت: آري. فرمود: خداوند از حد دو (و به روايتي از گناه تو) در گذشت.
از اميرالمؤمنين(ع) روايت است كه فرمود: روزي با پيغمبر(ص) در مسجد نشسته بوديم و منتظر وقت نماز بوديم ناگهان مردي سر رسيد و گفت: يا رسولالله مرتكب گناهي شدهام. حضرت روي از او برگردانيد و ما نماز را به جماعت پشتسر پيغمبر ادا نموديم. آن مرد برخاست و سخن خود را تكرار كرد. پيغمبر(ص) فرمود: مگر نه تو اين نماز را با ما نخواندي؟ و وضو و طهارتش را به درستي انجام داده بودي؟ گفت: آري چنين بود. فرمود: همان نماز كفاره گناه تو گرديد.
از ابوحمزه ثمالي روايت است كه گفت: از يكي از دو امام باقر يا صادق(ع) شنيدم كه فرمود: روزي اميرالمؤمنين(ع) رو به جمع حضار نمود و فرمود: كداميك از آيات قرآن از همه اميدبخشتر است؟ يكي گفت: آيه (انّ الله لايغفر ان يشرك به و يغفر ما دون ذلك لمن يشاء) فرمود: اين اميدبخش است ولي نه آنچنان كه مراد من است.
ديگري گفت: (و من يعمل سوء او يظلم نفسه....) فرمود: آري درست ولي اميدبخشترين نيست.
ديگري گفت: (قل يا عبادي الذين اسرفوا علي انفسهم لاتقطوا من رحمه الله) فرمود: آري اميدبخش است ولي نه آنچنان.
ديگري گفت: (و الذين اذا فعلوا فاحشه او...) فرمود: اين نيز اميدوار كننده است ولي اميدبخشترين نيست.
پس همه ساكت ماندند. فرمود: اي مسلمانان چهتان شده، چرا ساكت ماندهايد؟!
همه گفتند: يا اميرالمؤمنين به خدا سوگند بيش از اين ندانيم.
فرمود: از حبيبم رسول خدا(ص) شنيدم فرمود: اميدبخشترين آيه در كتاب خدا اين آيه است (و اقم الصلوه طرفي النهار) و آيه را تا به آخر خواند و فرمود: اي علي سوگند به آنكه مرا مژده دهنده و بيم دهنده مبعوث نمود كه چون يكي از شما (مسلمانان) از وضوي خود( به قصد نماز) برخيزد همهي گناهان از اندامش فرو ريزد و چون با دل و جان به خداي خويش روي آورد (و به نماز برخيزد) از نماز نپرداخته باشد كه همهي گناهانش آمرزيده شود مانند روزي كه از مادرزاده شده باشد و چون بين دو نماز گناهي از او سر زند نماز بعد او را اين چنين از آن گناه پاك سازد، سپس فرمود: اي علي نمازهاي پنجگانه براي امت من بسان نهري جاري است كه به درب خانه يكي روان بُوَد كه چون بدنش چرك آلوده باشد و در روز پنج بار در آن نهر شستشو كند آيا چركي به بدنش باقي ميماند؟ آري نمازهاي پنجگانه براي امت من به خدا قسم اين چنين است. [مجمع البيان]
از امام صادق(ع) سوال شد به چه سبب شما زناكار را كافر نميداني ولي بسا ميبينم كه تارك نماز را كافر ميخواني؟ فرمود: بدين سبب كه زناكار و مانند او كه مرتكب چنان اعمالي ميشوند بدين جهت است كه شهوت بر او غالب ميشود و بر اثر فشار شهوت بدين عمل دست ميزند در صورتي كه ترك نماز جز بياعتنايي و گستاخي و سبك شمردن نماز موجبي ندارد و چنين حالتي كفر است. [بحار: 69/66]
امام صادق(ع) فرمود: نماز واجب: ظهر چهار ركعت و عصر چهار ركعت و مغرب سه ركعت و عشاء آخر چهار ركعت و نماز فجر دو ركعت است كه مجموع نمازهاي واجب (يوميه) هفده ركعت است.
و نماز سنت (نوافل مرتبه) سي و چهار ركعت است: چهار ركعت بعد از نماز مغرب كه در سفر و حضر خوانده ميشود و دو ركعت نشسته پس از عشاء كه يك ركعت محسوب ميشود و هشت ركعت هنگام سحر كه آن نماز شب است و شفع دو ركعت و وتر يك ركعت (پس از نماز شب) و دو ركعت نافله فجر پس از وتر انجام ميگردد، هشت ركعت قبل از نماز عصر.
نماز در سفر هشت فرسخ شكسته (نماز چهار ركعتي به دو ركعت) ميشود. [بحار: 10/222]
و اما نمازهاي واجب غيريوميه عبارتند از: نماز آيات، نمازجمعه، نماز عيدين، نماز ميت و نماز طواف. به اين عناوين رجوع شود.
وقت نماز ظهر و عصر (حسب فتاوي مشهور از فقهاء مفاخر شيعه) مابين زوال (ميل خورشيد از وسط آسمان يا دائره نصف النهار به سمت مغرب) تا غروب آن. ابتدا از اول ظهر به مقدار اداء يك نماز چهار ركعتي براي حاضر و دو ركعتي براي مسافر، به نماز ظهر اختصاص دارد. و آخر آن به همين مقدار به نماز عصر مختص است و از غروب آفتاب (به نشان از بين رفتن سرخي از سمت شرق) تا نصف شب وقت است. دو نماز مغرب و عشاء را اين وقت به شخص مختار اختصاص دارد و اما مضطر مانند آنكه خوبش برده يا فراموش كرده يا زن به علت عادت زنانه نمازش به تأخير افتاده و مانند آن، وقت اين دو نماز براي اين اشخاص تا طلوع فجر باقي است. كسي كه عمداً نماز خود را از نصف شب به عقب افكنده باشد نيز تا طلوع فجر نمازش اداء است هرچند گناه كرده است. وقت مختص در اينجا نيز مانند وقت مختص در ظهر و عصر است.
وقت نماز صبح از طلوع فجر صادق (پهن شدن نور صبح بر افق مشرق) است تا طلوع خورشيد.
وقت نمازجمعه از اول ظهر است تا گاهي كه سايه برگشته هر چند به اندازه خود آن شود.
وقت فضيلت نماز ظهر از اول ظهر است تا وقتي كه سايه برگشته هر چند به اندازه همان چيز بشود. و وقت فضيلت نماز عصر از پايان فضيلت ظهر آغاز و به دو برابر شدن سايه هر چند ختم ميگردد.
وقت نمازمغرب از اول مغرب است تا گاهي كه سرخي از سمت مغرب از ميان برود. وقت فضيلت عشاء از پايان فضيلت مغرب شروع و به ثلث شب ختم ميشود.
وقت فضيلت نمازصبح از طلوع فجر است تا پديد آمدن سرخي از سمت مشرق. مستحب است فاصله انداختن بين دو نماز مغرب و عشاء و نيز بين دو نمازظهر و عصر. [عروه الوثقي]
از امام صادق(ع) روايت است كه جبرئيل اوقات نمازهاي پنجگانه را بدين گونه به پيغمبر(ص) آموخت: چون خورشي از وسط آسمان ميل نمود به وي گفت: نماز ظهر بخوان و چون سايه به اندازه يك قامت انسان شد گفت نمازعصر ادا كن و چون خورشيد در افق پنهان گشت او را به نماز مغرب دستور داد و هنگامي كه سفيدي سمت مغرب فرو رفت او را گفت: نماز عشاء بخوان و چون فجر دميد دستور نماز صبح به وي داد.
فرداي آن روز با جبرئيل آمد در حالي كه سايه به قدر يك قامت شده بود گفت: هم اكنون نمازظهر بخوان و چون سايه به قدر دو قامت شده بود و گفت: نمازعصر بخوان، سپس هنگام غروب آفتاب آمد و گفت نماز مغرب بخوان و سپس موقعي باز آمد كه يك سوم شب گذشته بود و او را گفت نمازعشاء بخوان و سپس هنگامي آمد كه نور صبح آشكار شده بود و خواندن نمازصبح به وي دستور داد آنگاه به پيغمبر(ص) گفت: بين اين دو حد وقت نماز است.
از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده كه پيغمبر(ص) مكرر در شب باراني نمازمغرب و عشاء را جمع كرد ( هر دو را با هم خواند).
از امام صادق(ع) آمده كه پيغمبر(ص) در مسافرت نمازهاي ظهر و عصر همچنين مغرب و عشاء را با هم جمع ميكرد و اين موقعي بود كه حضرت در حال شتاب بود.
از آن حضرت روايت شده كه جدا ساختن نمازها افضل است.
امام باقر(ع) فرمود: پدرم عليبن الحسين(ع) كودكان را ميفرمود: نمازمغرب و عشاء خود را هم زمان بخوانند، سبب پرسيدند فرمود: اين كا به آن است كه خوابشان ببرد و نخوانند.
عبير بن زراره گويد، به حضرت صادق(ع) عرض كردم: بسا شود كه ما جمعي از اصحاب در خانه يكي از خودمان جمع باشيم و بعضي از ما نمازظهر و بعضي از ما نماز عصر ميخواند و همه اينها در وقت ظهر انجام ميشود؟ فرمود: اشكالي ندارد، مسئله (وقت) بحمدلله و نعصته وسيع است.
از آن حضرت روايت شده كه فضيلت اول وقت همچون فضيلت آخرت است بر دنيا. در حديث ديگر از آن حضرت آمده كه درك فضيلت اول وقت آدمي را سودمندتر است از مال و فرزندش. [بحار: 82/33- 364]
جهتي كه نمازگزار بايستي بدان روي كند و به سمت آن متوجه باشد.
پوشاك شخص نمازگزار، كه داراي شرائطي ويژه است.
شرائط و خصوصيات جايي كه نمازگزار ميتواند نماز خود را در آن برگزار كند:
1. مباح بودن، يعني غصب نباشد. بدين معني كه اگر آنجا را ملك ديگري باشد بدون رضايت آن مالك نتوان در آن نماز گزارد، چنانكه اگر وقف باشد تنها موقوف عليهم ميتوانند از آن استفاده كنند، مانند مدارس موقوفه و امثال آنها. مگر اينكه شخص ميهمان موقوف عليه باشد. و نيز اگر آنجا متعلق حق ديگري باشد، مانند حق رهانه و حق غرماء ميت و حق سبق و امثال آن.
اگر جاهل به غصب يا غافل از آن باشد يا آن را فراموش كرده و در آنجا نمازگزارد اشكالي ندارد.
اگر عمداً يا جهلاً يا سهواً در جاي غصبي قرار گرفت بايستي (پس از التفات) شتابان از آنجا خارج شود. و اگر وقت نماز ضيق باشد در حال بيرون شدن نماز بخواند و براي ركوع و سجود اشاره كند. اين نماز قضا ندارد. جز اينكه عمداً و با علم به غصب بدانجا آمده يا خود غاصب باشد، كه در اين صورت احتياطاً نماز خود را بعداً قضا نيز تكرار نمايد، مگر اينكه در حال توبه از آنجا بيرون آيد.
2. مكان ثابت و مستقر باشد، پس نماز در جاي لرزان مانند كشتي در حال لرزش (جز در حال ناچاري) باطل است.
3. جايي باشد كه متعارفاً بداند تا آخر نماز ميتواند نمازش را به آرامش به انجام رساند و اگر در معرض مزاحمت باشد، چنان كه ازدحام جمعيت در آنجا معمولاً او را از جايش بركنده ميكند، يا اوضاع جوي مانند باد و باران نميگذارد و نمازش را تمام كند، نماز در آنجا صحيح نيست.
4. جايي نباشد كه از حيث خطر جاني ايستادن در آنجا شرعاً جايز نباشد، مانند محل درندگان، يا به زير سقفي كه در شرف انهدام است، يا به كنار ديواري اين چنين.
5. ايستادن بر آن مستلزم هتك حرمت مقدسات و يا امري از اين قبيل نباشد، چنان كه بر آنجا قرآن نوشته شده باشد.
6. جايي باشد كه اين نمازگزار بتواند به نحو صحيح افعال نماز را انجام دهد، مثلاً سقف آنجا بدان مقدار كوتاه نباشد كه اين شخص به حسب طول اندام خود نتواند در آنجا قيام كند.
7. پيشاپيش يا برابر قبر معصوم نباشد.
8. به نجاست مسريه نجس نباشد، آن چنان كه لباس يا بدن نمازگزار را نجس كند.
9. سجدهگاه در آنجا بالاتر يا پستتر از جاي ايستادن به بيش از چهار انگشت بسته نباشد.
10. زن و مرد در يك جا و به كنار هم آن چنان كه زن جلوي مرد يا به پهلوي او بدون حائل و كمتر از ده زراغ نباشد. گرچه اقوي كراهت اين امر است.
اذكاري مخصوص با كيفيتي خاص كه با استحباب مؤكد در آغاز نماز ميباشد.
خواندن حمد و يك سوره در دو ركعت اول و خواندن حمد يا تسبيحات در ركعت سوم و چهارم.
خميدگي به كيفيت خاص با قصد تعظيم كه در هر ركعت واجب و از اركان نماز است. از امام صادق(ع) روايت است كه چون پيغمبر(ص) به ركوع ميرفت (آن چنان پشتش هموار بود كه) اگر آب به پشت او ميريختي سرازير نميشد و نميريخت. در حديث است كه در حد ركوع كافي است سر انگشت دست به سر زانو برسد. در حديث اميرالمؤمنين(ع) آمده كه در ركوع و سجود تلاوت قرآن نباشد و آنچه در اين دو مورد بايد گفت ستايش خداوند است و سپس درخواست حوائج از خدا.
هشام بن حكم از امام صادق(ع) روايت كند كه فرمود: هيچ كلمه بر زبان آسانتر و از نظر معني رساتر از (سبحانالله) نباشد. عرض كردم آيا در ركوع و سجود بجاي تسبيح ميتوان (لاالهالاّالله) و (الحمدلله) و (اللهاكبر) گفت؟ فرمود: آري همه اينها ذكر خداست. از آن حضرت روايت شده كه چون امام جماعت بگويد (سمع الله لمن حمده) مأموم بگويد: «سمع الله لمن حمده الحمدلله رب العالمين» [بحار: 85/104- 119]
در هر ركعت از نماز دو سجده (به خاك افتادن به كيفيت خاص) واجب و مجموع دو سجده در يك ركعت ركن است. امام باقر(ع) فرمود:سجده بايد بر هفت عضو بدن انجام شود: پيشاني و دو كف دست و دو زانو و دو انگشت بزرگ پا و رساندن بيني به زمين سنت است.
هشام بن حكم ميگويد: از امام صادق(ع) راجع به سجدهگاه و آنچه ميتوان بر آن سجده كرد و آنچه نتوان بر آن سجده نمود پرسيدم فرمود: بر زمين و رستنيهاي آن جز آنچه قابل خوردن و پوشيدن است ميتوان سجده كرد...
معاويه بن عمار گويد: امام صادق(ع) كيسه ديباي زردي داشت كه تربت ابيعبدالله الحسين(ع) در آن بود و چون هنگام نماز ميشد بر سجاده خود ميريخت و بر آن سجده ميكرد و ميفرمود: تربت حسين(ع) هفت پردهي (آسمان) را ميشكافد (و نماز را به عرش ميرساند).
حميري به حضرت حجت(عج) نامه نوشت كه سجده بر لوحي كه از تربت حسين(ع) ساخته شده جايز است و در اين فضيلتي هست؟ جواب فرمود: جايز است و داراي فضيلت است.
يكي از ياران امام صادق(ع) ميگويد: حضرت را ديدم كه در كجاوه بر كاغذ سجده ميكرد. [بحار: 85/134- 154]
در حديث اسحاق بن عمار از امام كاظم(ع) ذكر سجود سه بار «سبحان ربي الاعلي و بحمده» آمده است. [وسائل: 4/681]
تشهد اجزاي واجبه نماز است كه در نمازهاي دو ركعتي و يك ركعتي يك بار و در نمازهاي بيش از دو ركعتي دوبار انجام ميشود و كيفيت آن پس از سر برداشتن از سجده اخير گفتن «اشهد ان لاالهالاّ الله وحده لاشريك له و اشهد انّ محمداً عبده و رسوله اللهم صل علي محمّد و آل محمّد» و آن حداقل واجب تشهد ميباشد و در حديث امام صادق(ع) كه تشهد در دو ركعت اول نماز بدين كيفيت است: «الحمدالله اشهد ان لاالهالاّالله وحده لا شريك له و اشهد انّ محمداً عبده و رسوله اللهم صل علي محمّد و آل محمدّد و تقبل شفاعته و ارفع درجته» [وسائل: 4/989] تشهدات مستحبه مفصلهاي نيز وارد شده كه ميتوان به كتب مفصله رجوع كرد.
در پايان هر نماز پس از تشهد دستور است يكي از اين دو سلام مخصوص يا هر دو آنها گفته شود: «السلام علينا و علي عباد الله الصالحين. السلام عليكم و رحمه الله و بركاته». از امام باقر(ع) روايت است كه چون تشهد تمام كردي از سمت راست و چپ خود سلام كن و بگو «السلام عليكم و رحمه الله و بركاته». [بحار: 85/308]
http://daneshjooqom.4kia.ir/
برچسب های مهم