مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 3421
  • بازدید دیروز : 5020
  • بازدید کل : 13105876

استرس و فشار رواني


استرس و فشار رواني

استرس به عنوان يكي از عوامل آزاردهنده و مخرب ذهن و جسم، انسان را در زندگي مدرن مي‌آزارد و به سلامت جسم و بهداشت روان آسيب مي‌زند. از طرفي در مورد بهزيستي رواني كه يكي از اركان سلامت فرد لحاظ مي‌گردد و روش‌هاي مقابله با استرس، افزايش سلامت روان و حفظ بهزيستي رواني از مهم‌ترين راهبردها از طرف سازمان بهداشت جهاني WHOشناخته شده است.

اخيراً مطالعات گسترده‌اي در مورد اثر استرس بر جسم و ذهن انسان در سراسر جهان انجام شده كه به صورت علمي به نام پزشكي استرس(stress medicin)در جوامع پزشكي مطرح است. طبق اين شواهد استرس باعث عدم تعادل در جسم و ذهن انسان و در سيستم‌هاي بدن و در نهايت كاهش عملكرد جسمي و ذهني مي‌گردد. بي‌شك اين عوارض و اثرات در استرس‌هاي حاد، شديد و ناگهاني بوجود مي‌آيد و بسيار شديدتر و وسيع‌تر مي‌باشد. اگرچه تغييرات ايجاد شده در بدن انسان در مراحل اول كاملاً طبيعي و حتي براي مواجهه با خطر لازم و حياتي است، ولي زماني كه برانگيختگي در سيستم اعصاب خودكار بدن باعث عوارض مخرب و كاهش كارايي مي‌گردد كه در بعد جسمي به صورت علائم آزاردهنده‌اي مانند: طپش قلب، سردرد، سوءهاضمه و دردهاي پراكنده در بدن بروز مي‌كند و در بعد رواني به صورت عدم تمركز، احساس اضطراب، كاهش حافظه و حتي پرخاشگري و افسردگي خفيف بهزيستي رواني فرد را به مخاطره مي‌اندازد.

حوادث غيرمترقبه(disater) در هر نوع و شكل آن بي‌شك از عوامل استرس‌زا با درجه بالا در درجه‌بندي استرس‌هاي زندگي قرار مي‌گيرد، بهداشت رواني افراد و جمعيت‌هاي درگير را تحت‌تأثير قرار مي‌دهد. در نگاهي كلي اين جمعيت‌ها را مي‌توان در دو گروه عمده قرار داد؛ گروهي از افراد كه دچار حادثه شده‌اند و گروه ديگر كه در متن حادثه نبوده‌اند ولي جهت كمك رساني و مديريت بحران هدايت مي‌گردند. كه براي هر يك از اين افراد رويكرد مديريت استرس، تفاوت‌هايي دارد و در گروه اول كاهش علايم اضطراب كمك مي‌كند عواقب و عوارض بعد از استرس كاهش يابد و در گروه دوم آشنايي با روش‌هاي كاهش استرس مي‌تواند از اثرات غيرمفيدي كه باعث كاهش عملكرد و كارايي مي‌گردد، بكاهد. بي‌شك اين موضوع در مورد مديريت حوادث غيرمترقبه اهميت زيادتري پيدا مي‌كند.

بهداشت روان، كنترل و مديريت استرس در دو مرحله مداخله، صورت مي‌گيرد؛ در مرحله اول ايجاد توانايي‌ها و شناخت مناسب روش‌هاي مقابله با استرس و در مرحله دوم در كاهش علائم ناشي از استرس مي‌باشد. در اين زمينه تحقيقات علمي و مستند نشان مي‌دهد راه‌هاي مختلف تن آرامي (Relaxation)، تكنيك‌هاي تنفسي و كمك گرفتن از بيوفيدبك(Biofeedback) به طور واضح باعث كاهش علائم مي‌گردد و امروزه يكي از مباحث مطرح در (Disater)در مراكز جهاني مربوطه استفاده از روش‌هاي كاهش استرس است. اين روش‌ها غالباً با كاهش علائم تحريك سيستم سمپاتيك، كاهش اسپاسم‌هاي ناشي از اضطراب، كاهش هورمون‌ها در بدن و افزايش هورمون‌هاي آرام‌بخش در بدن عمل مي‌كنند.

مقابله با استرس

از ديدگاه لازاروس و فولكمن(1984) مقابله عبارت است از: تلاش‌هاي فكري، هيجاني و رفتاري فرد كه هنگام رو به رو شدن با فشارهاي رواني به منظور غلبه كردن، تحمل كردن و يا به حداقل رساندن عوارض استرس به كار گرفته مي‌شود. (دافعي1376)

مقابله، نيازمند بسيج و آماده‌سازي نيروها و انرژي فرد است كه با آموزش و تلاش به دست مي‌آيد، لذا با كارهايي كه به طور خودكار انجام مي‌شود تفاوت اساسي دارد.

تدابير و منابع مقابله‌اي

تدابير مقابله‌اي افكار و رفتارهايي هستند كه پس از روبه رو شدن فرد با رويداد استرس‌زا به كار گرفته مي‌شوند در حالي كه منابع مقابله‌اي ويژگي‌هاي خود شخص هستند كه قبل از وقوع استرس وجود دارند، مانند برخورداري از عزت‌نفس، احساس تسلط بر موقعيت، سبك‌هاي شناختي، منبع كنترل، خوداثربخشي و توانايي حل مسئله‌ (وفايي بوربور 1378).

از جمله امور مهم در اين رابطه ارزيابي فرد از توانايي‌هاي خودش براي رويارويي با مسئله است. اين ارزيابي‌ها ممكن است مطابق با واقعيت و توانايي‌هاي واقعي فرد باشد و يا مطابق با واقعيت و توانايي‌هاي او نباشد، ولي هرچه هست برداشت‌هاي فرد از توانايي‌ها و قابليت‌هايش تعيين كننده اصلي براي مقابله با دشواري‌ها مي‌باشد. اگر فرد احساس ناتواني بكند با وجود همه مهارت‌هايي كه آموخته نخواهد توانست از عهده مشكل برآيد. ارزيابي افراد از توانايي خود براي رويارويي با مسائل طي سه مرحله شكل مي‌گيرد كه در شكل دادن به رفتارهاي مقابله‌اي خيلي مؤثر است:

1. در اين مرحله فرد به ارزيابي موقعيت پيش‌بيني كننده استرس و تهديد مي‌پردازد. مثلاً شخص اين سوال را ازخود مي‌پرسد كه آيا موقعيت تهديد كننده است يا خير؟

2. در اين مرحله فرد به ارزيابي توانايي خود جهت انجام دادن كاري در ارتباط با موقعيت استرس‌زا مي‌پردازد، در اين باره فرد از خود مي‌پرسد براي حل مسئله پيش آمده چه مي‌توان كرد؟

3. در مرحله سوم فرد به ارزيابي مجدد موقعيت مي‌پردازد كه آيا قضاوت او از موقعيت يا منابع موجود براي رويارويي درست بوده است يا نه؟ او رفتارهاي خود را بر اين اساس تعديل و بازسازي مي‌كند.(دافعي1376)

انواع مقابله

به طور كلي در برخورد با وضعيت‌هاي استرس‌زا دو نوع مقابله از طرف افراد به كار گرفته مي‌شود:

مقابله‌هاي كارآمد

مقابله‌هاي ناكارآمد

آنچه تحت عنوان مهارت‌هاي مقابله‌اي مطرح مي‌شود همان روش‌هاي برخورد با مسائل است كه از طرف فرد به طور آگاهانه طراحي و به اجرا در مي‌آيد و نتيجه آن مسئله و يا افزايش ظرفيت روان‌شناختي فرد براي از سرگذراندن موفقيت‌آميز شرايط بحراني و دور ماندن از آسيب‌هاي ناشي از بحران‌هاي روحي پيش آمده است. مقابله‌هاي ناكارآمد نيز تلاش‌هايي هستند كه گرچه براي مقابله با شرايط دشوار به كار گرفته مي‌شوند ولي نوعاً به بدتر شدن اوضاع و پيچيده‌تر شدن وضعيت منجر مي‌شوند، لذا نمي‌توان از اين دسته مقابله‌ها به مهارت تعبير كرد. مثلاً فردي كه براي كاستن از استرس به موادمخدر روي مي‌آورد، گرچه نوعي مقابله با استرس و هيجان منفي در كوتاه‌مدت به وقوع مي‌پيوندد ولي بايد هزينه اين لذت‌هاي كوتاه‌مدت را به صورت تحمل اعتياد و عوارض شوم آن بپردازد. (ريو1997، ترجمه سيد محمدي1376)

 

انواع مقابله‌هاي كارآمد

مقابله‌هاي مؤثر و كارآمد كه ما را در برابر استرس‌ها و شرايط دشوار ياري مي‌دهند به دو دسته تقسيم مي‌شوند:

٭ مقابله متمركز بر مسئله

مقابله‌هاي متمركز بر مسئله، عبارت از عملكردهاي مستقيم فكري و رفتاري فرد مي‌باشد كه به منظور تغيير و اصلاح شرايط تهديد كننده محيطي انجام مي‌شود. به بيان ديگر مقابله متمركز بر مسئله به تلاش‌هاي فرد براي تغيير وضعيت و گلاويزي مستقيم با مشكل مربوط مي‌شود. (پاري1991، ترجمه مقدسي1375)

هيچ‌كس بدون كوشش نمي‌تواند به چيزي دست يابد. تصميم‌گيري در مورد اين‌كه فرد هنگام استرس چه كار بايد بكند نيازمند به قضاوت خود او است، كه اين قضاوت‌ها متأسفانه به وسيله هيجانات منفي كه در اثر تجارب منفي گذشته به وجود آمده‌اند تحت‌تأثير قرار مي‌گيرند. مثلاً فردي كه بحران زده است اگر در گذشته به ندرت تجربه‌اي موفقيت‌آميز در تأثير گذاردن بر دنيا براي تغيير اوضاع داشته و علاوه بر آن افسردگي در او توليد نااميدي كرده باشد احتمالاً حتي با وجود كارهاي فراواني كه مي‌تواند براي اصلاح وضعيت خود انجام بدهد درصدد مقابله با مسئله بر نمي‌آيد. اين افراد به جاي اين‌كه خود را بازيگر نقش اصلي در زندگي بدانند خود را قرباني اعمال، رفتار و تلقينات ديگران مي‌دانند. ناباوري نسبت به كارايي خود مانع بزرگي براي حل مسئله است، چون در اين حالت فرد كمترين تلاشي براي حل مسئله انجام نمي‌دهد. (پاري1991، ترجمه مقدسي1375)

كامپاز و همكاران (1988) در پژوهشي كه در زمينه چگونگي رويارويي نوجوانان با تنش‌ها انجام دادند به اين نتيجه رسيدند كه افراد در موقعيت‌هايي كه از روش متمركز بر مسئله استفاده مي‌كنند كنترل بيشتري بر آن موقعيت‌ها دارند. آنها خاطر نشان كردند كه نوجوانان در رويارويي با رويدادهاي تنش‌زاي تحصيلي بيشتر از روش متمركز بر مسئله استفاده مي‌كنند، چون فكر مي‌كنند اين تنش‌ها بيشتر قابل كنترل هستند و برعكس در رويدادهاي تنش‌زاي اجتماعي به اين دليل كه كمتر قابل كنترل هستند عمدتاً روش متمركز بر هيجان به كار گرفته مي‌شود.

در پژوهشي كه والينگ و مارتينك (1995) انجام داده‌اند نتيجه گرفتند افرادي كه دچار استيصال مي‌شوند در فعاليت‌هاي بدني و تحصيلي خود كنترل كمتري بر موقعيت دارند. آنها اضافه كردند دانش‌آموزاني كه احساس مي‌كنند بر موقعيت تسلط دارند مي‌توانند پيامدهاي عملكرد خودشان را نيز كنترل كنند و در برابر فعاليت‌هايي كه يادگيري آنها مشكل است از روش‌هاي حل مسئله استفاده مي‌كنند. (پاري1991، ترجمه مقدسي1375)

براساس بررسي‌هاي انجام گرفته روش‌هاي مقابله‌اي متمركز بر مسئله در موقعيت‌هاي قابل كنترل مؤثرتر هستند. در صورتي كه براي موقعيت‌هاي غيرقابل كنترل (مرگ يكي از عزيزان) عمدتاً مقابله متمركز بر هيجان مناسب‌تر است. (دافعي1376)

در مقابله متمركز بر مسئله افراد تدابيري را به كار مي‌گيرند كه به چند مورد از اين تدابير اشاره مي‌نماييم:

1. مقابله فعال: فرآيندي است كه شخص در طي آن به طور فعالانه براي تغيير منبع فشار رواني تلاش مي‌كند.

2. مقابله مبتني بر برنامه‌ريزي: در اين نوع مقابله فرد براي كنترل و حل مشكل با تكيه بر فكر و انديشه خود به ارزيابي راه‌حل‌هاي مختلف مي‌پردازد و بعد از آن با انتخاب بهترين شيوه به حل مسئله اقدام مي‌كند.

3. مقابله بردبارانه: عبارت است از خويشتن‌داري و اجتناب از فعاليت‌هاي ناپخته‌اي كه منجر به پيچيده‌تر شدن مسئله و ايجاد اخلال در روند حل مسئله مي‌شود.

4. مقابله جستجوي حمايت اجتماعي كارآمد: هنگامي كه فرد خود را براي حل مسئله ناتوان مي‌بيند به راحتي از كمك‌هاي باورانه افراد ديگر استفاده مي‌كند، اين كمك به تناسب نياز و نوع مشكل مي‌تواند كسب اطلاعات از طريق خدمات راهنمايي، مشاوره و جذب امكانات مادي با معنوي از ديگران باشد.

٭ مقابله متمركز بر هيجان

اين مقابله شامل كليه فعاليت‌ها يا افكاري مي‌شود كه فرد به منظور كنترل و بهبود احساسات نامطلوب ناشي از شرايط فشارزا به كار مي‌گيرد، اين مقابله‌ها عبارتند از:

1. مقابله مبتني بر جستجوي حمايت عاطفي: تلاش‌هاي فرد براي به دست آوردن حمايت اخلاقي، همدلي، همدردي و جو تفاهم و احساس درك شدن توسط ديگران را شامل مي‌شود.

2. مقابله مبتني بر تفسير مجدد مثبت: ارزيابي مثبت از حوادث و موقعيت‌ها كه مبتني بر نگرش خوشبينانه به رويدادهاي زندگي است، اين مقابله بيشتر براي اداره و كنترل عواطف و آشفتگي روان به كار مي‌رود تا مربوط به منبع استرس باشد. (لازاروس و فولكمن1984)

3. مقابله مبتني بر مذهب: در اين مقابله فرد براي رهايي از ناراحتي‌هاي خود به انجام اعمال مذهبي مثل دعا و نيايش، توكل و توسل به خداوند و معصومين(ع) روي مي‌آورد. يافته‌هاي پژوهش مك كري و كستاو نشان مي‌دهد كه اين نوع مقابله براي همه مردم مفيد واقع مي‌شود زيرا هم به عنوان منبع حمايت عاطفي و هم وسيله‌اي براي تغيير مثبت عمل مي‌كند و لذا مقابله‌هاي بعدي را تسهيل مي‌كند.

4. مقابله مبتني بر پذيرش: عبارت از يك پاسخ مقابله‌اي كنشي است كه در آن شخص واقعيت شرايط فشارزا را مي‌پذيرد. اين امر در شرايطي كه منبع فشار قابل تغيير نيست (فوت يكي از عزيزان) مهم و مؤثر است. (كارور و همكاران به نقل از عليمحمدي1371)

مقابله‌هاي ناكارآمد و غيرمفيد

مجموعه‌اي از شيوه‌هاي مقابله‌اي را در بر مي‌گيرد كه اگرچه براي تغيير منبع فشارها و بهبود احساسات ناشي از موقعيت فشارزا به كار گرفته مي‌شوند ولي متأسفانه اين شيوه وضع را بدتر مي‌كنند و لذا نمي‌توان از اين عوامل مقابله‌اي به مهارت مقابله‌اي تعبير نمود، اين مقابله‌ها عبارتند از:

1. پرداختن به احساسات دردناك از طريق تفكر آرزومندانه: اين مقابله شيوه‌اي براي خنثي كردن آنچه اتفاق افتاده مي‌باشد. اين افكار نوعاً با عبارتي از قبيل: اگر فقط... يا اي كاش حقيقت نداشته باشد كه... شروع مي‌شود. گاهي اوقات اين افكار به شكل آنچه بايد اتفاق مي‌افتاد، اگر فقط...يك روش مقابله‌اي مسكن براي طفره رفتن موقتي از رنج ناشي از حقيقت است، زيان اين حالت آن است كه هيچ مقدار از آرزوها جاي حقايق را نخواهد گرفت و دير يا زود واقعيت چهره خود را نمايان خواهد كرد. در اين حالت زمان و فرصتي كه مي‌توانست براي يافتن راه‌هاي جديد مواجهه با واقعيت و مشكل اتفاق افتاده مورد استفاده قرار بگيرد به هدر مي‌رود.

2. استفاده از دارو براي فرار از رنج: گاهي اوقات افراد براي رهايي از رنج ناشي از استرس‌ها و بحران‌ها از داروهايي مانند الكل، نيكوتين، ترياك، هروئين و مسكن‌هاي خواب‌آور و ضد افسردگي بدون تجويز پزشك استفاده مي‌كنند. استفاده از اين داروها و داروهايي كه اخيراً به اين عوامل افزوده شده و با نام‌هاي مختلف به بازار وارد مي‌شود مانند اكستازي خطرات زيادي را به همراه مي‌آورد و ضمن مشكل‌تر كردن روند بازسازي رواني اكثراً خود منبع جديدي براي افزايش رنج براي فرد استفاده كننده مي‌شوند. مثلاً الكل موجب از دست رفتن نيروي مهار دروني يا خويشتن‌داري مي‌شود و فرد به هنگام خشم به خشونت روي مي‌آورد. استفاده نادرست از مواد بر فرايندهاي ذهني ما هم كه قبلاً توسط استرس و هيجان شديد بي‌كفايت شده است به طور جانبي اثر مي‌گذارد و توانايي‌هايي مانند قضاوت، برنامه‌ريزي، استدلال و تمركز كه براي حل مشكل لازم است آسيب مضاعف مي‌بيند. (پاري1991، ترجمه مقدسي1375)

3. تفكر منفي: در اين حالت فرد به طور غيرواقع گرايانه‌اي به موارد منفي مشكل تأكيد كرده و مشكلات را بيشتر از آنچه هست و به صورت غيرقابل حل ارزيابي مي‌كند. (پي‌ستين، مي‌ير1989، ترجمه عليمحمدي1371)

4. رفتارهاي تكانشي: به شيوه خاصي از مقابله اطلاق مي‌شود كه طي آن فرد بدون فكر، انديشه و ارزيابي درست از آنچه رخ داده و يا رخ خواهد داد فوراً دست به اقدام و عمل مي‌زند و نوعاً منجر به بدتر شدن وضعيت مي‌شود.

5. عدم درگيري ذهني و رفتاري: در اين مقابله فرد با انجام رفتارهاي متنوع و با رفتارهاي مختلف خود را مشغول مي‌كند و به اين وسيله سعي مي‌كند به مسئله فكر نكند، مثلاً سرگرم شدن با يك فرد ديگر، پناه بردن به روياهاي روزانه، فرار از مسئله به صورت خوابيدن و يا تماشاي تلويزيون و ديدن فيلم. (لازاروس و فولكمن1984، به نقل از عليمحمدي1371)

6. مقابله به صورت انكار: در اين مقابله فرد به گونه‌اي برخورد مي كند كه انگار مسئله‌اي روي نداده است. انكار واقعيت رخ داده و حادثه پيش آمده بر وخامت مسئله مي‌افزايد و مانع مقابله مؤثر بعدي مي‌شود. (ماتيوز و همكاران1983، به نقل از ابراهيمي1371)

استرس، مقابله و بهزيستي رواني

داشتن كمي استرس بد نيست، اين استرس بدن و انرژي ما را براي مقابله با مشكلات به حركت در مي‌آورد. اما استرس بيش از طرفين وسيعي از اختلالات مانند زخم معده، فشار خون بالا يا بيماري‌هاي قلبي را به همراه مي‌آورد.

مقابله با استرس

يكي از اولين قدم‌هاي مقابله با استرس ياد گرفتن تشخيص علايم و نشانه‌هاي خودتان است. مثلاً روشي كه شما به طور روزمره رفتار مي‌كنيد يا تغييراتي كه در بدن، افكار يا احساس بهزيستي خود مي‌كنيد را بايد به خوبي بشناسيد. آيا موقع استرسور يك تهديد كننده واقعي است؟ يا آيا چيزي شما را نگران مي‌كند كه اصلاً ترس‌آور نيست؟ استرس بخشي از زندگي تمام ماست. اما ما نبايد مشكلاتمان را با تضعيف خودمان و تفكرات غيرمنطقي مانند، «هيچ‌كس به اندازه من استرس ندارد» زياد كنيم. ما ضعيف و روان رنجور نيستيم چون ما تحت فشار هستيم، بلكه ما استرس داريم چون انسان هستيم. ناراحت كردن خودمان پرسيد افكار منفي و تحقيرآميز، جز اتلاف انرژي چيز ديگري نيست.

مواجهه مؤثر با استرس

شما مي‌توانيد خود را از ديد افراد جامعه دور سازيد، يا در جايي پنهان شويد. اين موضوع به تخفيف موقتي ناراحتي شما كمك مي‌كند اما منبع فشار را از بين نمي‌برد مگر اينكه با آن به صورت مؤثر مقابله كنيد. اجتناب از استرس يك روش خوب و مؤثر براي مواجهه و غلبه بر استرس نيست. مواجهه مؤثر مقابله‌اي خوب براي زماني است كه با استرس روبرو مي‌شويم، به جاي دوري كردن از يك رئيس سخت‌گير، چرا نبايد در حضور او به خوبي كار كنيم؟ قرار دادن خودمان در يك موقعيت تا بر آن چيره شويم روشي براي حساسيت‌زدايي خودمان از مردم، اجتماعات و اشياست. عمل كردن و وارد يك موقعيت شدن براي بهزيستي ما لازم است.

راه صحيح ديگر مقابله با استرس حالت آگاهي و اطلاع از استرسمان است، ثبت شرح اوقات روزانه، حالات قوي استرس و نحوه مقابله و درك شما از استرس براي بسياري افراد روش سودمندي بوده است. اين موضوع مي‌تواند اين ايده صحيح را در ذهن ما ايجاد كند كه در مكان و زماني كه دچار استرس مي‌شويم، روشي كه مقابله مي‌كنيم بسيار مهم است.

روش ديگر براي روبرويي با استرس، آگاهي يافتن به ذهن است. آرامش عضلاني در حالات استرس و خودگويي‌هاي مثبت مانند «من توانايي مقابله با مشكلات شغلي‌ام را دادم» مهارت‌هاي عالي هستند. گاهي اوقات شناخت ما از يك موقعيت براي تغيير يك رخداد يا موقعيت كافي نيست كه ممكن است تأثير منفي شديدي بر ما بگذارد. تحمل و كنترل آنچه كه زندگي بر ما تحميل مي‌كند و هم‌چنين تبديل استرس به نيروهاي مثبت روشي است كه دائماً بايد استفاده شود. هركسي به مقدار معيني استرس نيز دارد (آنكه ما را از خواب بيدار مي‌كند). اما به ياد داشته باشيد كه با خودتان روراست باشيد.

در قرن جديد، با وقوع تغييرات بسيار در جوامع مدني، عوامل استرس‌زا نيز روبه فزوني مي‌روند. به عنوان مثال تكنولوژي ميزان دانش برتري را روبه‌ فزوني برده است. و اين افزايش علم اقشار مختلف جامعه از جمله دانشجويان را با معضلات چالش‌انگيز گوناگوني روبرو كرده است. مثلاً قبل از شيوع گسترده كامپيوتر و استفاده روز افزون از آن، منابع دانش محدود بود و همين دانشجويان استرس و مشكلات كمتري را تحمل مي‌كردند. هم‌چنين ورود به دوره جواني، زمان رخداد تحولات شگرفي در زندگي است. اين دوران ، دوران زمان انتخاب شغل، انتخاب همسر و تصميمات بزرگ است. كه مقابله مؤثر با اين شرايط از آرمان‌هاي جامعه بشري است.

برخي عوامل مرتبط با بهزيستي رواني عبارتند از: شخصيت، تعامل اجتماعي، درآمد و طبقه اجتماعي، مذهب و منابع مقابله و ميزان استرس درك شده، كه اين عوامل زمينه‌ساز تغييرات در ميزان تأثر از عوامل استرس‌زا هستند و هركس به آنها به يك نحو پاسخ مي‌دهد.

بررسي تحقيقات مرتبط با بهزيستي رواني و مقابله با استرس

تأثير استرس بر بهزيستي رواني به وسيله تحقيقات گوناگون نشان داده شده است. مثلاً براساس تحقيقي كه به وسيله چانگ در سال 1998 انجام شده است، نشان داده شد كه ميزان استرس درك شده با سطح فرهنگي و بهزيستي رواني مرتبط است. به اين معنا كه هرچه استرس بيشتر، بهداشت رواني زندگي كمتر است. هم‌چنين اين تحقيق نشان داد كه خوش‌بيني هرچه زيادتر باشد، بهزيستي رواني نيز زيادتر مي‌شود.

تحقيق ديگر كه در سال 2001 در امريكا صورت گرفت، نشان داد كه استرسي كه فرد با آن روبرو مي‌شود پيش‌بيني خوب بهزيستي رواني است. هامارات، گفت كه در افراد ميانسال و كهنسال، تركيب مقوله استرس درك شده با انواع منابع مقابله پيش‌بيني كننده بهتري براي بهداشت رواني است تا هر كدام از اين دو عامل به تنهايي.

در تحقيقي كه توسط پاتريشيا ملانسون صورت گرفت كه به بررسي رابطه بين بهزيستي رواني و آرتريت مربوط مي‌شد رابطه منفي و مستقيم بين شدت نقص عضوي و آسيب جسمي ناشي از آرتريت با بهزيستي رواني به اثبات رسيد.

كيم ماتيسون استاد دانشكده روان‌شناسي دانشگاه كانادا در آخرين تحقيقات خود اين موضوع را مبرهن ساخت كه چگونه حمايت اجتماعي در گروه‌هاي مختلف اجتماعي بر بهداشت افراد و بهزيستي آنها تأثير مي‌گذارد، به خصوص بر نحوه مقابله با مشكل استرس‌زا از جمله تبعيضات اجتماعي.

براساس تحقيق ديگري كه توسط تيلور، آبينگرون و ديگران انجام شد، نتايج چشمگيري به دست آمد. آبينگرون تأثيرات حمايت اجتماعي را بر بهزيستي رواني بررسي كرد. اين تأثيرات به همراه نقش سخت جاني مورد بررسي قرار گرفت. نتيجه حاصله كه دال بر بهزيستي رواني است اين بود كه تناسب كاملي بين حمايت اجتماعي، استرس، بهداشت رواني، خصوصيات شخصيتي و منابع مقابله وجود دارد.

براساس تحقيقي كه توسط جورج دي بيشاپ انجام گرفت كه به مطالعه نقش ابراز خشم در مواجهه با استرس، مقابله با آن و بهزيستي رواني و جسمي پرداخت. نتايج جالبي به دست آمد، مبني بر اينكه ابراز خشم به صورت معناداري با ميزان استرس، مكانيسم‌هاي مقابله‌اي با آن و بهزيستي رواني تأثير دارد. بدين معنا كه هرچه سطح ابراز پرخاشگري و خشم بالاتر باشد، ميزان استرس بالاتر و بالعكس ميزان مقابله فعال و مناسب كمتر است. هم‌چنين مقابله مؤثر رابطه مستقيمي با بهزيستي رواني است. در مقابل، سطح بالاي خشم و پرخاشگري رابطه مستقيم و منفي با بهزيستي رواني داشت. از سوي ديگر تنها پيش‌بين بهزيستي جسماني، ميزان استرس مورد مشاهده بود كه هرچه سطح آن بالاتر بود، بهزيستي جسماني كمتر بود.

تحقيقي كه توسط آرسولا وون رودن و همكاران صورت گرفت به اين نتيجه رسيد كه اولاً، پرورش سطح بالا در كودكان با ابعاد مختلف زندگي كودكان ارتباط معناداري دارد. بعضي از اين ابعاد شامل، بهزيستي رواني، بهزيستي جسماني، خلق و هيجان.

در تحقيق ديگر كه در ايرلند شمالي توسط اُريلي و استيون صورت گرفت نشان مي‌دهد كه تعارضات شهروندي و اجتماعي تأثيرات منفي در بهداشت رواني و بهزيستي شهروندان مي‌گذارد.

تحقيق ديگري كه توسط كالمر، اشنايدر و همكاران صورت گرفت به بررسي تنش اجاره‌نشيني و يا داشتن منزل شخصي و بهزيستي رواني افراد در جامعه سوئيس پرداخته است كه نشان مي‌دهد كه كيفيت زندگي و بهزيستي رواني افرادي كه اجاره‌نشين هستند به مراتب كمتر از افراد صاحب خانه است.

تحقيق ديگري كه توسط روبرت رولاند صورت گرفت نشان داد كه بهزيستي رواني ارتباط معناداري با افزايش سازگاري فرد به وسيله كاهش استرس كه ناشي از مقابله است دارد.

در تحقيق ديگر كه توسط آنت آنانتي و همكاران صورت گرفت نشان داد كه مقابله و حمايت اجتماعي با بهزيستي رواني دانشجويان مالزيايي رابطه مستقيمي دارد.

تحقيق ديگري را كه در مجله روان‌شناسي سلامت انگلستان به چاپ رسيده است كه توسط گارت انجام شده به اين نتيجه رسيد كه بيماراني كه دچار رماتيسم مفصلي هستند و دچار استرس مي‌شوند در حالي كه از روش‌هاي مقابله‌اي مؤثر استفاده نمي‌كنند، احتمال ابتلاي زيادي به مشكلات جسمي و رواني دارند.

تحقيقي كه توسط فرابرا در اسپانيا صورت گرفت كه به بررسي نقش نوع مقابله به صورت مستقيم يا مقابله ممكن و مقابله غيرمستقيم بر استرس شغلي پرداخت به نتايج زير رسيد:

مقابله ممكن و غيرمستقيم سطح بيشتري از نارضايتي رواني را پيش‌بيني مي‌كرد و تأثير همزمان هر دو نوع مقابله با كاهش استرس شغلي و ناراحتي‌هاي رواني جسمي كارمندان نيز كاملاً مشهود بود.

 

 


منابع

1. ابراهيمي، امرالله، مطالعه جنبه‌هاي روان‌شناختي سازگاري پس از ضايعه نخاعي، پايان‌نامه كارشناسي ارشد و روان‌شناسي باليني، دانشگاه علوم پزشكي ايران.

2. ياري، گلنيس، 1991، مقابله با بحران، ترجمه حميرا مقدسي (1375)، انتشارات دهخدا، چاپ پنجم.

3. جان، ان، هيوز، روان‌شناس باليني كودك، ترجمه بهمن نجاريان و همكار (1375)، انتشارات مردمك اهواز

4. جان مارشال ريو، انگيزش و هيجان، ترجمه يحيي سيدمحمدي، 1376، انتشارات نشر ويرايش

5. وافقي، مريم، 1376، بررسي رابطه روش‌هاي مقابله‌اي با ويژگي‌هاي فردي و سلامت رواني و جسماني ناباور يزد، پايان‌نامه كارشناسي ارشد، دانشكده علوم پزشكي دانشگاه تربيت مدرس.

6. علي محمدي، سهراب، 1372، پيش‌بيني اقدام به خودكشي در بيماران نوروتيك، پايان‌نامه كارشناسي ارشد، دانشگاه علوم پزشكي ايران.

7. وفايي بوربور، 1386، نقش جهت‌گيري ديني و مقابله‌هاي مذهبي در استرس شغلي دبيران زن شهرستان همدان، پايان‌نامه كارشناسي ارشد، دانشگاه تربيت مدرس.

http://daneshjooqom.4kia.ir/

  انتشار : ۸ آبان ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 1237

برچسب های مهم

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما