مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 3200
  • بازدید دیروز : 5020
  • بازدید کل : 13105655

بررسي ميزان تأثير آموزش خانواده بر تغيير رفتار والدين در دانش آموزان


موضوع: بررسي ميزان تأثير آموزش خانواده بر تغيير رفتار والدين در دانش آموزان 

فصل اول: كليات تحقيق

مقدمه:

خانواده كوچكترين و اساسي‌ترين واحد اجتماعي است كه هر يك از افراد جامعه در آن متولد مي‌شود و تربيت و پرورش مي‌يابد در اين ميان نقش پدر و مادر در تربيت فرزند بسيار مهم و تعيين كننده است زيرا والدين اولين شك‌دهندگان و معماران شخصيت فرزند خود هستند. در جامعه امروزي ممكن است هر پدر و مادري در يك يا چند رشته اطلاعات تخصصي داشته در زمينه چگونگي برقراري روابط خانوادگي آگاهي‌ها و تجربياتي را در خانه پدري خود كسب كرده باشند اما آنچه مسلم است اينكه شيوه زندگي امروز مانند شيوه‌ي زندگي نسل قبل نيست، ‌زيرا نيازهاي جامعه امروز با نيازهاي جامعه نسل گذشته همانندي ندارد و همين امر نحوه زندگي خانوادگي را نسبت به زمان قبل تغيير داده است.

وجود ارتباطات سريع و گوناگون در دنياي امروزي ما تمامي نقاط دور افتاده جهان را به همديگر نزديك كرده است. اين امر موجب شده است كه فرهنگ‌هاي مختلف از گوشه و كنار جهان در بين خانواده‌هاي مطرح گردد و به دنبال آن نظام ارزشي خانواده و روابط بين اعضاي آن تحت تأثير قرار گيرد. و پيامد اين امر مسايل و مشكلاتي است كه در برقراري روابط صحيح خانوادگي ايجاد شده و به سادگي نيز قابل حل نيست بدين لحاظ آموزش شيوه‌هاي تربيتي صحيح به والدين ما يكي از راه‌هايي است كه اين مسايل را كاهش مي‌دهد و از پديد آمدن مسايل جديد‌تر پيشگيري مي‌كند. علاوه بر آن آموزش والدين در خصوص مسايل تربيتي موجب مي‌گردد كه آنان محيط مناسب‌تري براي شكوفايي و رشد استعدادهاي بالقوه‌ي فرزندان خود فراهم كنند و اين امر نيز پيشرفت و بالندگي افراد خانواده و جامعه را در بر خواهد داشت. دكابي- 1376) از نكات اساسي و روشن اين است كه آموزش و يادگيري به سن و زمان معيني اختصاص ندارد. آموزش خانواده‌ يكي از جنبه‌هاي بسيار مفيد آموزش بزرگسالان است كه همواره مورد توجه برنامه‌ريزان اجتماعي است زيرا اساس هر جامعه، خانواده‌هاي آن جامعه است به عبارت ديگر، كيفيت ارتباط در مكان مقدس خانواده است كه تا حد زيادي چگونگي گذشته، حال و آينده هر فرد و جامعه را پي‌ريزي مي‌كند و به همين لحاظ يكي از جريان‌هايي كه پس از پيروزي انقلاب و استقرار نظام جمهوري اسلامي ايران با كوشش متكفران و مسئولان مربوط دبستان شده و روند افزايشي داشته «آموزش خانواده» است.

اهنميت نقش والدين و تأثير عميق و گسترده آن در ابعاد وجود كودكان و نوجوانان ايجاب مي‌كند كه به صورت‌هاي مختلف آموزش ببيند و با جديدترين اطلاعات و منابع مربوط به مديريت خانواده و شيوه رفتار با فرزندان آشنا گردند. (رصافر 1377)

تغيير رفتار والدين به همراه رشد گام به گام فرزندان، امري اجتناب ناپذير است به نحوي كه مي‌توان گفت به همراه رشد روز به روز كودكان و نوجوانان والدين نيازمند آموزش، مطالعه و يادگيري روش‌هاي مؤثر و جديد تربيتي هستند تا الگوهاي رفتاري متناسب با سن شرايط فرزندان خود را به كار گيرند و رفتاري متناسب با شرايط جسمي و رواني به فرزندانمان داشته باشند. با توجه به اين مطلب پژوهشگر تحقيقي با عنوا ن بررسي ميزان تأثير آموزش خانواده بر تغيير رفتار والدين نسبت به فرزندان خود در دوره ابتدايي (كلاس چهارم و پنجم) ناحيه 4 آموزش و پرورش شهرستان قم را دنبال مي‌كند.

مسئله‌ي تحقيق:

آشنايي اعضاي خانواده با وظايف و رفتارهايي كه عمل به آنها نظام خانواده را به محيطي سرشار از عشق و محبت و كانوني مملو از تفاهم، همكاري و همدلي متقابل تبديل نمايد و تعالي و ارتقاء خانواده را تضمين كند، شرط عقلي و تدبير و يكي از شاخص‌هاي جامعه‌ي پويا و متقاضي توسعه و رشد است. در هر صورت ميزان اهميت آموزش خانواده‌ها به حدي است كه امروزه سراسري نمودن چنين آموزش‌هايي را مؤكد مي‌سازد.

خانوده به عنوان نخستين نهاد اجتماعي داراي نظام فعال، پويا و در حال تحول است و آدمي همواره شاهد بروز تحولاتي پي‌در پي در درون و بيرون خانواده مي‌باشد. اين تحولات گاه برنامه‌ريزي شده و گاه بدون برنامه‌ريزي صورت مي‌گيرد و آموزش اولياء‌كه توسط واحد آموزشي و با همكاري انجمن اولياء‌ و مربيان اداره آموزش و پرورش انجام مي‌گيرد يك نياز اساسي است و لازم است اولياي دانش آموزان با هدف به هنگام كردن اطلاعات خود و آشنايي با يافته‌هاي پژوهشي محققان و متخصصان تعليم و تربيت و نيز مبادله تجربيات آموزشي و پرورشي، در اين كلاس‌ها شركت كنند (تقي زاده، 1375) تغيير رفتار در اين تحقيق تغيير برنامه‌ريزي شده منظم و با طرح قبلي است و در آن به طور منظم تلاش مي‌شود كه كساني كه تحت آموزش قرار مي‌گيرند به كسب برخي از وپژگي‌هاي عملي و رفتاري نايل گردند در اين پژوهش سئوال اساسي اين است كه آيا آموزش خانواده تغييراتي در رفتار از جمله بهبود راهنمايي تحصيلي فرزندان، بهبود شيوه‌هاي مناسب خانوادگي، هدايت ديني و اخلاقي و ... را در والدين ايجاد كرده است يا نه؟ محقق در اين تحقيق سعي دارد بر اساس اهداف، ساعات درسي و برنامه تفضيلي طرح جامع آموزش خانواده در دانش آموزان چهارم و پنجم ابتدايي ناحيه‌ي 4 شهر قم را بررسي كنند كه آيا برنامه‌هاي خانواده توانسته است بر اساس اهداف خود تغييرات لازم را در رفتار والدين شركت كننده در اين جلسات ايجاد كند؟ و آيا تفاوتي بين ميزان تأثير آموزش خانواده بر تغيير رفتار والدين آموزش ديده و آموزش نديده وجود دارد؟

اهداف تحقيق:

1. ارزيابي تأثير آموزش خانواده بر تغيير رفتار والدين مرد و زن آموزش ديده در دانش آموزان چهارم و پنجم ابتدايي ناحيه 4 استان قم.

2 . بررسي تأثير آموزش خانواده بر ارتقاء آگاهي‌ها و دانسته‌هاي تربيتي والدين بر اساس ويژگي‌هاي سني فرزندان.

3. بررسي تأثير آموزش خانواده بر بهبود راهنمايي تحصيلي فرزندان.

4. ارزيابي تأثير آموزش خانواده بر هدايت ديني و اخلاقي فرزندان.

5. ارزيابي تأثير آموزش خانواده بر شيوه‌هاي مناسب روابط خانوادگي.

6. ارزيابي تأثير آموزش خانواده بر واگذاري مسئوليت كارها به فرزندان.

اهميت و ضرورت تحقيق:

هنگامي كه با ازدواج يك خانواده جديد تشكيل مي‌شود، تأثير گذاري و تأثير پذيري اعضاي فعلي بر يكديگر نيز آغاز مي‌گردد و دامنه اين تأثيرات با ورود افراد جديد به خانواده يعني فرزندان و سايرين و بستگان زن و مرد روز به روز بيشتر مي‌شود كه محصول آن شبكه‌اي از روابط بين اعضا است و اگر خانواده را به يك مدرسه كوچك تشبيه كنيم زن و مرد با پدر و مادر به عنوان مديران، در قبال آن مسئوليت مشترك دارند. چرا كه در خانواده ارزش‌ها و آرمان‌هاي فرزندان شكل مي‌گيرد و بنابر اين پدر و مادر بايد اطلاعات و تجربيات لازم را براي ايفاي نقش مطلوب خود كسب كرده باشند.

از طرفي، مرد و زن جوان بعضاً آگاهي يو تجربه لازم در اين زمينه ندارند وطبيعتاً به شيوه مطلوب عمل نمي‌كنند. همچنين نمي‌دانند كه چگونه از چه طريق،‌ راه و روش زندگي و تربيت صحيح را بياموزند در اينجاست كه ضرورت آموزشي خانواده خودنمايي مي‌كند از طريق آموزش به اعضاي خانواده و خصوصاً آموزش به والدين است كه مي‌توان خانواده را از سير به سوي نابساماني باز داشته و يا از نابساماني نجات داد.

از جانب ديگر در جهان امروز كه علم و دانش و فن آوري لحظه به لحظه در حال تكامل است،‌ اطلاعات جديد به سرعت منتقل مي‌شود و دنيا به يك دهكده جهاني تبديل شده است و به دنبال اين امر فرهنگ‌ها نيز در حال تغييرند، چرا كه ارزش‌ها آداب و رسوم، رفتارهاي خانوادگي و اجتماعي و به طور كلي فرهنگ‌هاي مختلف از اقصي نقاط جهان در قالب فيلم‌هاي مختلف، موضوعات علمي و هنري، سرگرمي‌ و گذراندن اوقات فراغت، مهماني‌ها و جشن‌ها و غيره در كمترين زمان بر بال تكنولوژي ارتباطات سوار شده، در گسترده دنيا در اختيار ساكنين هر منقطه قرار مي‌گيرد و چه بسا كه در اين امر اهداف استعمار گرانه به شكل بسيار مرموز و خزنده نهفته است. به طور كلي محصول و نتيجه اين جريان اين است كه خانواده در برابر خطرها و آسيب‌هاي اجتماعي قرار گرفته. (شابتي، 1377)

خانواده اولين جايگاه زندگي، تربيت و نيز اولين آموزشگاه فرزند پس از تولد است در همين نهاد مقدس است كه اساس شخصيت او شكل مي‌گيرد. پس به لحاظ اهميت تأثيرات خانواده بايستي بر اثر تربيت صحيح نوگلان زندگيمان، محيط رشد و زندگي‌شان يعني خانواده را از هر جهت مهيا و مناسب حالشان سازيم تا آنچه را كه مي‌خواهيم در آينده داشته باشيم و بپرورانيم، يعني بدون برنامه و آمادگي لازم نمي‌تووان انتظار داشت كه كودك، بسيار خوب تربيت شود. پس براي تربيت صحيح بايد خود و خانواده را براي اين كار مجهز كنيم، بدين تربيت اهميت و جايگاه خانواده در تربيت مشخص مي‌شود. اما آنچه در اينجا مواجه مي‌گردد اين است كه چگونه مي‌ـوان اين نهاد مقدس را به معناي حقيقي خود، آن طور كه شايسته است براي فرزندان و ساير اعضاي خانواده آماده و مجهز نموده در جواب بايد اذعان داشت كه بهترين راه و ابزار در اين امر، آموزش به افراد خانواده، بخصوص وادلين محترم است.

تحولات بسياري در جوامع ايجاد شده است. به همين لحاظ سازمان مركزي انجمن اولياء و مربيان جمهوري اسلامي ايران به منظور پيشگيري از آسيب‌هاي خانوادگي و اجتماعي اقدام به آموزش اولياء‌ نموده است.

اين آموزش‌ها كه چندين سال است به صورت مدون اجرا شده و ادامه داشته است. توسط صاحب‌نظران و كارشناسان امر مورد تجديد نظر قرار گرفته، كه در جاي خود به آن اشاره مي‌شود. (ثابتي 1377)

از جمله كاركردهاي خانواده، تعليم و تربيت فرزندان است و اختلال در اين كاركرد زماني پيش مي‌آيد كه اولياء نسبت به تربيت فرزندان و نيز ايجاد ارتباط سالم و سازنده براي فراهم كردن محيطي امن و آرام، آگاهي كافر نداشته باشند اين نظر كه براي تربيت صحيح و مؤثر كودكان والدين نياز به آموزش خاص دارند. متأسفانه از ديدگاه‌هاي سنتي رد شده است و وقتي والدين با مشكلات كوچكي درباره فرزندشان مواجه مي‌شوند، سعي مي‌كنند در مقام سرزنش او برآ«ده، گناه را بر گردن او بيندازند. بررسي‌هايي كه درباره رشد حسي- حركتي كودكان به عمل آمده، در مقايسه با انتظارات والدين نشان مي‌دهد كه سطح توقعات و انتظارات پدران ومادران تا چه حد بالا و دور از واقعيت است.

دلي سووي در مورد اينگونه توقعات والدين، اظهار مي‌دارد كه طرز تلقي پدر و مادر و عملي نشدن انتظارات آنان غالباً باعث مي‌شود كه والدين، كودكان خود را تنبيه كنند و مي‌افزايد كه از ميان 37 زوج همداني كه مورد مطالعه قرار گرفته‌اند تنها كار زوج از برآورده شدن انتظارات خودشان راضي به نظر مي‌رسيدند در اين تحقيق 80 درصد والدين براي كنترل رفتار كودكان،‌ از تنبيه بدني استفاده مي‌كردند و همين اعمال باعث اختلال در اجراي وظايف پدري و مادري آنها مي‌شد.

به هر حال والدين اين كودكان به ندرت از خود سئوال كرده‌اند كه آيا ممكن است مشكل فرزندانشان ناشي از شيوه‌هاي تربيتي غير مؤثر خودشان باشد. بنابريان وقتي مشكلي جديد در روابط والد و كودك پيش مي‌آيد، والدين ابتدا به اين فكر مي‌افتند كه كودك را به جايي براي اصلاح ببرند و يا اينكه اغلب والدين تغييرات موجود در جامعه را موجب مشكلات خانوادگي مي‌دانند، تغييراتي مانند مهارجت‌هاي بي‌رويه، دسترسي به مواد مخدر، مشكلات اقتصادي، بالا بودن نسبت طلاق و غيره. گر چه نمي‌توان منكر تأثير اين عوامل بر زندگي خانوادگي شده، اما به نظر مي‌رسد كه تمركز بر اين عوامل موجب محدوديت تفكر درباره علل اشتباهات كودكان و روابط نا سالم والد و كودك، غالباً وجود دارد، نمي‌شود واين طرز تفكر سنتي مانع از آن است كه والدين فكر كنند عدم مهارت آنان در تربيت فرزندان مي‌تواند مهمترين عامل ايجاد مشكلات فرزندانشان باشد. لذا آموزش والدين در جهت كسب دانش و مهارت‌هايي كه از بروز مشكلات پيشگيري مي‌كند ضروري است. معمولاً همه اولياء‌ چه آنهايي كه بي‌سوادند و چه آنهايي كه با سواد هستند نياز به آموزش دارند، چرا كه شواهد نشان مي‌دهند مشكلات جدي در همه خانواده‌ها ممكن است وجود دادشته باشد. (شاهمرادي 1378)

نكته ديگر كه متأسفانه ديدگاه آموزش اثر بخش براي والدين ممكن است به عنوان يك برنامه روان درماني تلقي شود بخصوص اگر والدين در برنامه‌هاي تربيتي به مقوله روان شناسي نيز برخورد كرده باشند شركت در كلاس‌هاي آموزشي والدين به اين معني نيست كه آنها افرادي بيمار هستند. آموزش والدين يك تجربه آموزشي است. نه روان درماني. چه بسا پژوهشي كه به وسيله راسل انجام شده مؤيد نشاط و سرور و شادماني‌هايي است كه با تولد فرزندان و ورود به عرصه خانواده، براي والدين آگاه و آموزش ديده به ارمغان آورده مي‌شود.ي در اين هنگام است كه از معاشرت‌هاي خانوادگي با دوستان و همسايگان كاسته مي‌شود و لذايذ و سرگرمي‌هاي مطلوب پديد مي‌آيند.

به هر حال تحقيقات نشان مي‌دهد كه ميزان اثر گذاري و فراگيري آموزش خانواده به مراتب بيش از تنظيم و تصويب قوانين داراي تأثيرات پايدار و اساسي در ايجاد نگرش مثبت و تغيير در طرز تلقي افراد و رفتار آنها خواهد بود و اين كه آموزش به مثابه حقي از حقوق خانواده‌ها در نظر گرفته مي‌شود كه براي دست يابي به آن و تحقق هر چه بيشتر رشد فرهنگي هر ملت لازم است. (شاهمرادي 1378)

تحقيقات متعددي در مورد عدم شركت وادلين در كلاس‌هاي آموزش خانواده صورت گرفته است و نكاتي را براي مديران مدارس روشن ساخته است ولي در زمينه تغيير رفتار والدين دانش آموزان در اين جلسات شركت مي‌كنند تحقيقات مفيدي صورت نگرفته است. مي‌دانيم كه هيچ موضوعي به اندازه رشد و پرورش يك فرزند لذت بخش نيست. بايد بررسي كرد كه كلاس‌هاي آموزش خانواده تا چه اندازه در اين رشد و پرورش سهيم است و توانسته است تغيرات لازم را در رفتار والدين ايجاد كند.

كار بر نتايج تحقيق:

1- مسئولين آموزش و پرورش ناحيه 4 شهر قم، مسئول انجمن اولياء و مربيان، مجريان و مدرسان كلاس‌هاي آموزش خانواده از ميزان تأثير محتواي موادي درسي تدريس شده بر رفتار والدين شركت كننده در اين جلسات آگاهي مي‌يابند و برنامه‌ريزي‌هاي لازم در جهت تغيير مطلوب رفتار والدين را پايه ريزي مي‌كنند.

2- مدرسان از كيفيت و تأثير مواد درسي آگاهي مي‌يابند و در صورت لزوم تغييرات لازم را در نحوه تدريس خود ايجاد مي‌نمايند.

3- مسئولين با مشكلات و موانعي كه در سر راه تغيير رفتار والدين وجود دارد آشنا و در حل مشكلات اهتمام مي‌ورزند.

4- مدرسان از كارايي و اثر بخشي نحوه ارائه مطالب آموزشي به والدين آگاهي مي‌يابند.

5- مسئولان از ميازن تأثير آموزش خانوده بر تغيير رفتار مثبت والدين مرد و زن در دروه‌هاي ابتدايي آگاه مي‌شوند و مي‌توانند اين ميزان تغيير رفتار را با والدين مرد و زن كه در اين دروه‌ها شركت نمي‌كنند مقايسه نمايند.

فرضيات طرح تحقيق:

تغيير عبارت است از تحولي كه در وضع‌ موجود پيش مي‌آيد (هرسي، بلانچارد 1372). برگزاري كلاسي‌هاي آموزشي خانواده تغيير برنامه‌ريزي شده‌اي است كه هدف آن نزديك كردن روش‌هاي تربيتي و آموزشي والدين و مربيان و در نهايت تغيير در رفتارهاي آنان مي‌باشد. با توجه به سطوح تغيير، هدف اين تحقيق بررسي ميزان تغيير در نظر گرفته مي‌شود. برنامه آموزشي خانواده در مدارس ابتدايي، راهنمايي و متوسطه بر طبق برنامه‌ريزي سازمان مركزي انجمن‌ اولياء و مربيان و ارائه طرح آموزش خانواده از طرف شورايي مركب از استادان دانشگاه و مسئولان انجمن مركزي صورت مي‌گيرد. با توجه به اهداف طرح آموزش خانواده انجمن اولياء و مربيان كتاب‌هاي «خانواده و فرزندان در دوره راهنمايي تحصيلي» و در خانواده و فرزندان در دوره دبيرستان» را توسط استادان طرح جامع آموزش خانواده تأليف و جهت تدريس در كلاس‌هاي آموزش خانواده به ميزان 14 ساعت منتشر ساختند.

در اين تحقيق در تغيير رفتار والدين صرفاً‌ در محدوده دو كتاب تدريس شده فوق توسط استادان بررسي مي‌شود و با توجه به تأثير آموزش خانواده‌ بر تغيير رفتار، سئوال‌هاي زير بر اساس محتواي دو كتاب فوق كه در اين جلسات تدريس مي‌شود ارائه مي‌گردد.

سئوالات اصلي تحقيق:

1. آيا بين ميزان تأثير آموزش خانواده بر تغيير رفتار والدين آموزش ديديه و آموزش نديده در خصوص ارتقاء آگاهي‌ها و دانسته‌هاي تربيتي تفاوت وجود دارد؟

2. آيا بين ميزان تأثير آموزش خانواده بر تغيير رفتار والدين آموزش ديده و آموزش نديده در خصوص بهبود راهنمايي تحصيلي فرزندان تفاوت وجود دارد؟

3. آيا بين ميزان تأثير آموزش خانواده بر تغيير رفتار والدين آموزش ديده و آموزش نديده در خصوص هدايت دين و اخلاق فرزندان تفاوت وجود دارد؟

4. آيا بين ميزان تأثير آموزش خانواده بر تغيير رفتار والدين آموزش ديده و آموزش نديده در خصوص آشنايي با شيوه‌هاي مناسب خانوادي تفاوت وجود دارد.

5. آيا بين ميزان تأثير آموزش خانواده بر تغيير رفتار والدين آموزش ديده و آموزش نديده در خصوص آشنايي تحكيم رابطه صميمي بين اولياء و مربيان و فرزندان تفاوت وجود دارد؟

6. آيا بين ميزان تأثير آموزش خانواده بر تغيير رفتار والدين آموزش ديده و آموزش نديده در خصوص واگذاري مسئوليت كارها به فرزندان تفاوت وجود دارد؟

سئوالات فرعي تحقيق:

7. آيا بين ميزان تأثير آموزش خانواده بر تغيير رفتار والدين آموزش د يده و آموزش نديده در دوره ابتدايي كلاس چهارم و پنجم در خصوص ابعاد شش گانه تفاوت وجود دارد؟

8. آيا بين ميزان تأثير آموزش خانواده بر تغيير رفتار والدين آموزش ديده و آموزش نديده در دوره ابتدايي كلاس چهارم و پنجم در خصوص ابعاد شش گانه تفاوت وجود دارد؟

9. آيا بين ميزان آگاهي والدين آموزش نديده و طبقات مختلف تحصيلي پايه چهارم و پنجم ابتدايي تفاوت وجود دارد؟

10.م ايا بين ميزان آگاهي والدين آموزش ديده و طبقات مختلف تحصيلي پايه چهارم و پنجم ابتدايي تفاوت وجود دارد؟

11. آيا بين ميزان تأثير آموزش خانواده بر تغيير رفتار والدين زن آموزش ديده و اموزش نديده در خصوص ابعداد شش گانه تفاوت وجود دارد؟

12. آيا بين ميزان تأثير آموزش خانواده بر تغيير رفتار والدين مرد آموزش ديده و آموزش نديده در خصوص ابعاد شش گانه‌ تفاوت وجود دارد؟

تعريف واژه‌ها:

آشنايي با اهداف تربيتي اسلام، در تربيت ديني و اخلاق نوجوان بايد ملحوظ باشد، زيرا بدون در نظر گرفتن دستورهاي قرآني هرگز نمي‌توان انسان را تربيت كرد. پدران و مادران كه رسالت تربيتي ديني و اخلاقي نوجوان را عهده‌دار هستند، بايد از نظر علمي و عملي آشنا باشند تا در امر تربيت نوجواني موفق گردند و بنابراين والدين نياز به هدايت ديني فرزندان خود دارند. (واحد تحقيقات انجمن اولياء و مربيان، 1364)

دروه‌هاي تحصيلي ابتدايي، راهنمايي و متوسطه دوره انتقالي ميان آموزش و زندگي است و در بسياري از كشورهاي در حال توسعه منبع اصلي توليد نيروي انساني نيمه ماهر است و از سوي ديگر دوره ابتدايي دوره‌اي است كه آموزش عمومي در آن صورت مي‌گيرد.

شيوه برخورد والدين با يكديگر بايد مطلوب و نحوه ارتباط آنان با فرزندان بايد بر اساس سن، رشد جسمان، جنسيت، هوش، محيط و ... باشد. والدين نمي توانند به روش آمرانه فعاليت فرزندان خود را كنترل نمايند. بلكه آنان نياز به دانستن و عمل كردن شيوه‌هاي مناسب روابط خانوادگي دارند.

تربيت: جريان مستمر، هدفدار و آگاهانه‌اي است كه براي شناخت و شكوفا كردن و به فعليت در آوردن ورشد استعدادهاي دروني انسان و بروز آن فطرتي كه بشر بر آن اساس آفريده شده است. (حسن زاده 1368).

آموزش: فرايندي است كه مهارت‌ةاي موجود را به هنگام كرده و مهارت‌ةاي جديدي را به وجود مي‌آورد. (رابينز 1374)

تأسيس اوليه آن به سال 1326 شمسي مي‌رسد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي با بزانگري به اهداف و برنامه‌ها و با ايجاد دگرگوني در وضع مديريت و تشكيلات آن به صورت يك مؤسسه مردمي درآمد كه مسئوليت آن تحكيم موقعيت خانواده و ايجاد رابطه‌اي استوار بين اولياء و مربيان، رفع نابساماني‌ةا و كمبودها در مدارس، ارتقاء سطح فرهنگ والدين و مربيان و كلاً برنامه‌ريزي براي رفع مشكلات و موانعي است كه در سه راه آموزش و پرورش سال آينده است. (واحد تحقيقات انجمن اولياء‌ و مربيان، 1364)

آموزش خانواده: آموزش خانواده نوعي از تعليم و تربيت گروهي است كه برنامه‌هاي آموزشي وسيعي را شامل مي‌شود و به والدين كمك مي‌كند تا دانش و توانايي‌هاي خود را در زمينه پرورش و تربيت فرزندان به نحوه مطلوبي گسترش دهند. اين آموزش همچنين تا حدودي جنبه پيشگيري دارد واز ايجاد ناسازگاري‌هاي اجتماعي و عاطفي جلوگيري مي‌كند و به پيشرفت و بهبود سلامت رواني كمك مي‌نمايد (شفيع آبادي 1371).

تغيير رفتار: توانايي‌هاي بالقوه در جهت بالفعل شدن آن توانايي‌ها تحت يك نظام و برنامه‌ريزي آموزشي و پرورشي صحيح و هدفمند در جهت رسيدن به اهداف (علاقه بند، 1370).

نمودار زير نماي كلي تحقيق را نشان مي‌دهد:

 

محدوديت‌هاي تحقيق:

1. بي‌سوادي تعدادي از والدين آموزش ديده و آموزش نديده و مشكل در پاسخ‌گويي به پرسشنامه.

2. اهمال تعدادي از والدين در پاسخ‌گويي به پرسشنامه.

3. كمك گيري تعدادي از والدين از افراد مشخص در پاسخ‌گويي به پرسشنامه كه محقق ناگزير گرديد از والدين دعوت كتبي گرفته و پرسشنامه‌ها در محل دفتر مدرسه توزيع گردد.

4. كم بودن منابع انگليسي در دسترس.

5. مهاجرت تعدادي از والدين آموزش ديده به شهرهاي ديگر.

6. عدم برگزاري كلاس‌هاي آموزش خانواده در روستاها.

7. متفاوت بودن محتواي مواد تدريس شده در جلسات و دخالت نظرات شخصي مدرسين در ارائه مطالب آموزشي

 

 

فصل دوم:

پژوهش مباني نظري و تئوريك تغيير، تغيير رفتار والدين، آموزش خانواده، محتواي درسي جلسات آموزش و برنامه كاري انجمن مربيان به رشته تحرير در آمده است در اين فصل سعي گرديده است با توجه به فرضيات تحقيق و اهميت آموزش خانواده و تغيير رفتار والدين، مفاهيم اساسي در حوزه تحقيق مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد.

فصل دوم: ادبيات تحقيق

بخش اول پيشينه‌ي تحقيق

تحقيقات متعدد نشان مي‌دهد پيشرفت تحصيلي دانش آموزاني كه وادلين آنها افرادي آگاه و آموزش ديده هستند و بهتر به راهنمايي آنها مي‌پردازند بيشتر است. در تحقيقي كه بوسيله «ليتل» و همكارانش (1973) انجام شده است، تفاوت دانش آموزان از لحاظ سن، سطح تحصيلات والدين و پايداري خانوادگي آنها، مورد بررسي قرار گرفته است. محققان به اين نتيجه رسيده‌اند كه پيشرفته كودكاني كه والدين با سواد و آموزش ديده داشته‌اند بيشتر بوده است.

تحقيق ديگري در زمينه روش‌هاي تربيتي والدين و پيشرفت تحصيلي فرزندان توسط«ريموند كتل» و «ديلمن بارتن» انجام شده است هدف اين تحقيق بررسي اين نكته بوده است كه آيا رفتار والدين در پيشرفت تحصيلي فرزندان مؤثر است يا نه. در نتيجه كلي تحقيق اين بود كه اولاً رفتار والدين با فرزندان در قدرت‌هاي شناختي از جمله در پيشرفت تحصيلي مؤثر است. ثانياً سختگيري و محبت و پيش از حد والدين به فرزندان ، موجب عقب ماندگي تحصيلي آنها مي‌شود. (آرمنده، 1372)

نتيجه يك بررسي تحت عنوان عوامل مؤثر در جذب اولياء به كلاس‌هاي آموزش خانواده در شهر يزد موانع حضور مؤثر آنان در كلاس‌هاي آموزش خانواده بررسي شده است. (صافي 1377)

دوره برگزار شده كلاس‌هاي آموزش خانواده تأثيرات بسياري در جهت دادن به رفتار مثبت والدين و ديگر اعضاي خانواده داشته است. بر اساس نتايج تحقيقات كه در چندين منطقه و شهر در اين خصوص صورت گرفته است. مي‌توان گفت كه بر گزاري اين كلاس‌ها بر دانش آموزان و والدين و بهبود در روابط بين والدين و فرزندان تأثيرات مثبت و سازنده‌اي داشته است. همچنين از بين دروس ارائه شده در كلاس‌هاي آموزش خانواده، دروس تعليم و تربيت اسلامي با تأكيد بر روش‌ها «روان شناسي تربيتي» «نحوه رفتار والدين با فرزندان« و «بهداشت خانواده» بر آگاهي تربيتي والدين تأثير بيشتري داشته و مورد توجه قرار گرفته است. از ديگر نتايج مهم اين بررسي‌ها وجود رابطه مثبت بين ميزان شركت والدين دانش آموزان در كلاس‌هاي آموزش خانواده و پيشرفت تحصيلي آنان است. به عبارت ديگر هر چه والدين پيشرفت در كلاس‌هاي آموزش خانواده شركت كرده‌اند، فرزندانشان به پيشرفت تحصيلي بيشتري نايل شده‌اند.

در يك نگاه كلي، براساس بررسي‌ها و تحقيقات به عمل آمده، مي‌توان اذعان كرد كه اگر چه در تشكيل كلاس‌هاي آموزش خانواده از يك سو، و شركت والدين در اين كلاس‌ها از سوي ديگر، مسايل و مشكلاتي هم براي والدين شركت كننده و هم براي مجريان اين برنامه موجود بوده است. اما اهميت نتايج و آثار مثبت اين كلاس‌ها به قدري است كه نبايد مشكلات گوناگون، مانع از اجرا و شركت در اين كلاس‌ها باشد. البته براي نتيجه‌گيري بيشتر و بهتر بايد كوشيد كه تا حد امكان، مشكلات و مانع موجود مرتفع گردد. (ثابتي 1376). هرتل محققي كه سيزده سال در زمينه انجمن‌هاي اولياء‌ و مربيان و كارآيي آن در اروپا تحقيقات وسيعي انجام داده و به نتايج قابل توجهي رسيده است ضمن مصاحبه با اولياي دانش آموزان سئوالاتي در زمينه جلسات آموزش خانواده مطرح كرده در تحليل پاسخ‌هاي اوليا مشخص گرديد كه اكثر آنان مايلند از طريق شركت در اين قبيل جلسات از وضع تحصيلي و اجتماعي فرزندان خود مطلع گردند، اما ظاهراً از اينكه محتواي اين جلسات صرفاً آموزش است، چندان راضي نيستند و ترجيح مي‌دهند در اين وع گردهمايي‌ها، مسائل مربوط به رشد عاطفي و اجتماعي فرزندانشان نيز مطرح گردد. يكي از انتظارات آنان از انجمن‌هاي اولياء ‌و مربيان اين است كه مدير مدرسه قبلاً موضوع صحبت و دستور جلسه را به اطلاع اولياء‌برساند تا آنان با آمادگي بيشتر دي جلسات حضور يابند عده‌اي از اولياء پيشنهاد كرده بودند كه در برخي از جلسات فرزندان آنان نيز حضور داشته باشند تا در جريان تبادل نظريات اولياء و مربيان خود قرار گيرند. (بازرگان، 1377) نتيجه‌ي يك بررسي كاستي‌ها و راه‌حل‌هاي آموزش خانواده مورد بررسي قرار گرفته كه به عواملي مانند عدم تشكيل كلاس‌ها در روستا، نبود مدرس تمام وقت، نبودن بودجه معين براي تأمين حق التدريس مدرسين و نداشتن فضايي آموزشي براي بزرگسالان و ... اشاره شده است. (تيموري، 1376)

آنچه در تحقيقات داگلاس مورد توجه قرار گرفت و از اهميت زيادي برخوردار مي‌باشد عبارت است از مطالعه تأثير علاقه وادلين و نگرش حمايت كننده آنها در تحصيل فرزندان. نگرش مثبت والدين نسبت به تحصيل فرزندان و تشويق و حمايت آنها داراي معناي خاصي است. و نكته جالب اينكه اين نوع نگرش از سطح تحصيلات والدين نشأت نمي‌گيرد. (پاشاليج، 1375).

در مطالعه‌اي كه روي 573 نفر نوجوان دختر و پسر دبيرستاني در سال 1374 انجام شده آنان به اين پرسش كه به چه نوع كمك و راهنمايي از طرف بزرگسالان نياز دارند. پاسخ‌هاي زير را ارائه داده‌اند: گوش دادن، سعي در درك و شناخت، پذيرش احساسات، تشويق آنان به حل مشكل، پايه ريزي اعتقادات مذهبي، كمك به رشد استعدادها (نوابي نژاد، 1378).

بخش دوم: استراتژي تغيير:

خانواده اولين و مهمترين نهاد در تاريخ فرهنگ و تمدن انساني است و اولين مدرسه‌اي است كه انسان در آن تعليم مي‌يابد و با اصول اجتماعي و روش تفاهم با ديگران آشنا مي‌شود. شخصيت هر فرد در خانواده شكل مي‌گيرد. روابط عاطفي پدران و مادران با فرزندان خود، اهميت خانواده و نقش آن را روشن مي‌سازد. ادراك ارزش‌هاي معنوي و اخلاق ما رشد اجتماعي، عاطفي، عقلاني و بدني، در حد وسيع در خانواده صورت مي‌گيرد. بنابراين خانواده را بايد نهادي مقدس و با ارزش تلقي كرد. از سوي ديگر، خانواده نهادي است كه عواطف فرد در آن شكل مي‌گيرد. فرد در خانواده نحوه بروز عواطف را فرا مي‌گيرد، كنترل كردن عواطف را مي‌اموزد و نيازهاي عاطفي خود را تأمين مي‌كند شايد هيچ نهاد اجتماعي ديگري به اندازه خانواده در تأمين نيازهاي اساسي رواني، به ويژه نيازهاي عاطفي، مؤثر نباشد. به زعم اكثر قريب به اتفاق دانشمندان علوم انساني، آنچه تحت عنوان «نابساماني رفتار بشري» و به بيان صحيح‌تر «اختلالات رفتاري» از قبيل: بزهكاري، اعتماد به مواد مخدر، سرقت، سرشكستگي‌هاي جنسي، فرار از كانون خانواده و ... در جامعه مشاهده مي‌شود، در حقيقت منشأ و مأموا در تربيت‌هاي غير اصولي و نابساماني‌هاي خانوادگي دارد. بنابراين از روزي كه توجه علماي انسان شناسي و به خصوص روان شناسي به منشأ و علت عمده اختلالات رفتار بشري جلب گرديده دوران كودكي، سال‌هاي سرنوشت ساز براي پرورش شخصيت و به تبع آن محيط خانواده به عنوان اولين و مهمترين پرورشگاه مورد توجه و بررسي پژوهشگران قرار گرفت.

يكي از ويژگي‌هاي دنياي امروز، انفجار علم و دانش در همه حوزه‌ها و تأثير ژرف آن در زندگي فردي و اجتماعي است. به تناسب گسترش علوم، حيات رواني انسان‌ها، پيچيدگي مي‌يابد و براي شناخت بهتر انسان‌ها نسبت به يكديگر در مناسبات اجتماعي، كه خانواده بارزترين نمونه آن است. محتاج به علم و دانشي بيش از گذشته هستيم. و اين امر «آموزش خانواده» را براي هر زن و مرد ضروري مي‌سازد. آموزش‌هايي كه ضمن ايجاد شناخت بيشتر، اعضاي خانواده را قادر سازد نقش‌ها و وظايف خانواده را در برابر همسر و فرزندان به بهترين شكل انجام دهند. رويكرد نظريه پردازان به مسأله تأثير محيط و عوامل محيطي بر پرورش و رشد قوا و استعدادهاي انسان و اهميت اين عوامل در دوران كودكي، مسأله آموزش والدين را به عنوان يك راه و روش كار مطرح ساخت. از طرف ديگر مي‌دانيم كه مدرسه دومين واحد متشكل و در حقيقت به عنوان پلي براي ورود فرزندان از محيط بسته و تحت كنترل خانواده به جامعه بزرگ و متنوع انساني است كه در مسير تلاش براي آموزش والدين قرار گرفت. مدارس از اين جهت كه خانه دوم فرزندان محسوب مي‌شوند، مكان مناسبي براي بررسي و تنظيم برنامه‌هاي متناسب براي آموزش والدين هستند. بنابراين نخستين كوشش‌ها در جهت آموزش والدين از مدارس آغاز شده كه هم اينك نيز عهده برنامه‌هاي آموزش والدين در همين مكان‌ها و با كمك والدين از مدارس آغاز شده كه هم اينك نيز عهده برنامه‌هاي آموزش والدين در همين مكان‌ها و با كمك و مساعدت مربيان مدارس و استادان دانشگاه‌ها صورت مي گيرد. انجمن‌ اولياء و مربيان وزارت آموزش و پرورش متكفلي برگزاري اين گونه كلاس‌هاي آموزش مسائل تربيتي براي والدين دانش آموزان در ايران است.

اين كلاس‌ها تحت عنوان «كلاس‌هاي آموزش خانواده» داير شده كه در وهله اول گام مثبت و مؤثر در جهت و شكوفايي استعدادهاي دانش آموزان، اين آينده سازان جامعه است. هدف اصلي انجمن اولياء و مربيان در سطوح مختلف از مدرسه تا سازمان مركزي، تلاش براي تقويت روح همكاري و همفكري دو نهادخانه و مدرسه به منظور ايجاد فضاي مناسب، در تربيت كودكان و نوجوانان است. لذا توجه اساسي به آموزش خانواده‌ها در سياست‌ها و برنامه‌هاي انجمن، جايگاهي والا دارد و از حدود هشت سال پيش، برنامه‌هايي براي اين منظور تهيه و اجرا گرديده و به طور مستمر بر حق و گسترش آن افزوده شده است. (محمدخاني، 1379)

خط مشي‌هاي تغيير رفتار:

براي ايجاد يك تحول جامع مي‌توان از سه استراتژي مهم رفتاري، ساختاري و فني در اين زمينه بهره جست، استراتژي‌هاي فني به بهبود شيوه‌هاي تدريس، آموزش مدرسان استفاده از امكانات مطلوب و استراتژي‌هاي ساختاري به تغيير در ساختارها و روابط رويه‌ها و دستور كارها و مقررات آموزشي، و استراتژي‌هاي رفتاري به شناخت و درك عميق رفتارها و شيوه‌هاي شكل‌گير و قابليت تغيير آنها اشاره گردد. بعضي از مديران و والدين الزامي كردن كلاس‌هاي آموزش خانواده را براي والدين بويژه پدران، توصيه مي‌كردند. در بعضي موارد كه تغيير با زور اعمال مي‌شود نوعي دانش بوجود مي‌آيد كه در مقابل تغيير ايجاد تعهد مي‌كند و به موازات تغيير رفتار فرد و گروه كم كم به تغيير مشاركتي نزديك مي‌شوند اگر چه علاقه به تغيير مشاركتي بيشتر از تغيير آمرانه و تحميلي است و ليكن براي اجراي تغيير چيزي به نام بهترين خط مشي موجود نيست. (هرسي، بلانچارد، 1372)، با اين همه الزام والدين به شركت در كلاس‌هاي آموزش خانواده نه مي‌تواند تجويز شود و نه مي‌تواند رو شود. زيرا بسته به شرايط و محيط مي‌توان تصيم گيرفت.

خط مشي‌ تغيير در آموزش خانواده‌ها:

هدف اصلي كلاس‌هاي آموزش خانواده اصلاح، بهبود و تغيير دانش و بينش و رفتار والدين است.

تغيير: عبارت است است از تحولي كه در وضع موجود پيش مي‌آيد (هرسي بلانچارد، 1983) تحول گاه هارلي است و گاه غير مادي گاه برنامه‌ريزي شده است و گاه غير برنامه‌ريزي شده. تغيير برنامه‌ريزي شده كوششي است منظم، منسجم و هدفدار كه با برنامه و طرح قبلي انجام مي‌گيرد. و در آن به طور منظم تلاش مي‌شود كساني كه تحت آموزش خانواده ويژه اولياء كوششي است از اين نوع كه با هدف نزديك كردن روش‌هاي تربيتي و آموزشي والدين و مربيان و در نهايت تغيير در رفتارهاي آنان انجام مي‌گيرد.

فنون تغيير رفتار:

فنون تغيير رفتار به مجموعه‌اي از اصول و فنون يادگيري گفته مي شود كه هدف آن اصلاح رفتار فرد است و در آن هم ايجاد و افزايش رفتارهاي مطلوب مورد نظر است و هم كاهش و حذف رفتارهاي نامطلوب (سيف، 1368).

خاستگاه‌هاي تغيير:

تغيير در دانش، بينش و رفتار افراد ممكن است و خاستگاه عمده داشته باشد، كه يكي از درون خانواده و ديگر از بيرون خانواده سرچشمه مي‌گيرد به نحوي كه بعضي از خانواده‌ها با توجه به نيازي كه احساس مي‌كنند خود به دنبال آموختن روش‌هاي جديد آموزشي و پرورشي مي‌روند تا اينكه بتوانند بر مشكلات تربيتي خانواده خود فائق آيند و يا اينكه اين نياز از طرف جامعه، مدرسه و ساير دستگا‌ه‌هاي مسئول تشخيص داده مي‌شود تا با حضور و همكاري آنان با مربيان مدرسه، مشكلات آموزشي و تربيتي را به حداقل برسانند. پر واضح است كه اگر احساس نياز از خاستگاه اول باشد كلاس‌هاي آموزش خانواده‌ و برنامه‌هاي ايجاد تغيير از اثر بخشي و كارايي بيشتري برخوردار خواهند بود عوامل اصلي اين احساس نياز مي‌توان در مسايلي نظير تغييرات مستمر اجتماعي، ماهيت متحول و انعطاف پذير دانش آموزان، هجوم فرهنگ‌هاي بيگانه، اختلافات خانوادگي، سوء برداشت‌هاي تربيتي، اختلاف ارزش‌ها حاكم بر مدرسه و خانه جستجو كرد كه همگي بيانگر اهميت كلاس‌هاي آموزش خانواده مي‌باشد.

مراحل تغيير:

دانشمندان براي مسأله تغيير سه مرحله را ذكر كرده‌اند. (هرسي، بلانچارد، 1372)

الف) انجماد زدايي:

در اين مرحله در واقع روش‌ها و منش نادرست موجود مورد انتقاد واقع مي‌شود و احياناً حملاتي هم به آنها صورت مي‌گيرد. به طور مثال در يك برنامه آموزش خانواده تنبيه بدني به عنوان يكي از عوامل آسيب زا در تربيت، مورد نكوهش قرار مي‌گيرد و معايب و زيان‌هاي آنها بيان مي‌گردد.

ب- ايجاد متغيير و تحول

در اين مرحله مسأله تغيير و تحول علمي مي‌گردد. آموزشگران در اين مرحله به نوعي كه شكل دهني مجدد دانش و بينش افراد تحت آموزش مي‌پردازند مثلاً به آنان گفته مي‌شود كه به جاي تنبيه بدني كه سلامت رواني بچه‌ها را تهديد مي‌كند به روش‌هاي مؤثر تربيتي ديگر نظير تهديد كردن موقتي، محروم كردن كودك از يك پاداش متوسل شوند و آنان را به سوي خود كنترلي سوق دهند.

ج- تثبيت:

كوشش براي تثبيت رفتار جديد فعاليتي است كه به دنبال مرحله قبلي اتفاق مي‌افتد و در آن افراد تحت آموزش از طرق دريافت تقويت كننده‌هاي مثبت، رفتار جديد را پذيرفته، جزو رفتارهاي جديد خود قرار مي‌دهد مثل مشاهده آثار ارزش گذاري و شخصيت دادن به نوجوانان و جوانان در اصلاح رفتار آنان.

سطوح تغيير:

تغيير چهار سطح دارد: 1. تغيير در دانش 2. تغيير در بينش يا نگرش 3. تغيير در رفتار فرد. 4.تغيير در رفتار گروه (هرسي، بلانچارد، 1372).

تغيير در نگرش كه عبارت است از تغيير در بينش‌ها، طرز تلقي‌ها و قضاوت‌هاي مبتني بر دانش و معرفت و از تغيير در دانش مشكلتر است. (رضائيان، 1372).

تغيير دادن رفتار افراد نيز به نوبه‌ي خود از تغيير دادن رفتارهاي گروهي دشوارتر است. و ايجاد اين تغييرات در ميان گروه‌ها و يا سازمان‌ها (مثلاً سازمان خانواده) پيچيده‌تر مي‌باشد. زيرا آنچه در اين مرحله بايد انجام گيرد. تغيير عادات، هنجارها و سنت‌هايي است كه طي ساليان متمادي شكل گرفته‌اند و به سادگي قابل تغيير نيستند.

تغيير مشاركتي:

حداقل پيامدهاي روان شناختي و مشاركت افراد در برنامه، بويژه برنامه‌هاي تغيير عبارتند از (طوسي 1370):

الف) درگيري ذهني و عاطفي ب) انگيزش براي دعا دادن

ج) پذيرش مسئوليت د) ارضاي نياز شناسي

هـ) افزايش دلبستگي و) تسهيل ارتباطات

ز) كاهش مقاومت

چنانچه مديران برنامه‌هاي آموزشي خانواده، تربيتي اتخاذ كنند كه شركت كنندگان در دوره‌هاي بيشرين نقش را در تعيين اهداف و روش‌هاي اجرايي داشته باشند. در اين صورت تعهد آنان به اهداف تعيين شده بيشتر خواهد شد. از ديگر نتايج اين كار ايجاد احساس مسئوليت، انگيزش بيشتر و احساس احترام و تكريم، باز شدن راه‌هاي ارتباطي و نيز كاهش مقاومت آنان در برابر آموزش‌هاي ارائه شده خواهد بود.

چنانچه مديران و مسئولان برنامه‌هاي آموزش بزرگسالان بتوانند چنين شرايطي را به وجود آورند والدين با احساس نياز بيشتر و علاقه زياد، كلاس‌هاي آموزش خانواده را جزيي از برنامه‌هاي زندگي خود قرار خواهند داد.

تغيير تربيتي را نبايد تغيير آني و كاملاً آشكار بشمار آورده، بلكه تغييرات تربيتي همانند بسياري از تغييرات طبيعي در جهان، از دو مرحله خرد و كلان و يا ريز و بزرگ تشكيل شده است.

در تربيت بايد توجه كرد كه تغييرات ريز و بزرگ به كرات اتفاق مي‌افتد خانواده‌اي كه ناگهان با فرزند نوجوان خود به تعارض و تضاد آشكار مي‌افتد و نوجوان فرهنگ وارزش‌هاي خانواده را زير پا مي‌گذارد نبايد تصور كند كه اين تغيير در پي وقوع تغييرات مكرر ريز و خردي كه قابل رؤيت براي پدر و مادر محسوس نبوده، بروز پيدا كرده است. چه بسا پدر و مادراني كه از اقدامات تربيتي خود انتظارات ديگر داشته‌اند. و ثمري كاملاً متضاد بدست آورده‌اند.

اينان از آثار و تغييرات خرد غلفت كرده، ناگهان با تغيير كلان مواجه شده‌اند كساني كه تغييرات ريز تربيتي را مي‌بينند و مي‌فهمند، قطعاً مربياني موفق تر از كساني هستند كه تنها تغيير كلان را احساس مي‌كنند گروه اول فرصت‌ها را غنيمت مي‌شمرند و گروه دوم فرصت‌ها را از دست مي‌دهند.

موانع و مشكلات تغيير:

يكي از مشكلات عمده تغيير، مقاومت در برابر تغيير مي‌باشد. مقاومت گاه ممكن است از يك برداشت مثبت و عاقلانه سرچشمه بگيرد. نظير پرهيز از بي‌ثباتي و تزلزل اوضاع و گاه ممكن است از يك برداشت منفي غير عاقلانه ناشي شود نظير ترس از تغيير وضع‌ها موجود، علاقه به سبك يا روش خاص، تنبلي و بي‌حالي يكي ديگر از مشكلات عمده تغيير رفتار والدين تجربه‌هاي جايگزين شده و يا عادات و رفتارهاي شكل يافته و تثبيت شده است. از آنجا كه كار آموزشگران و مربيان آموزش خانواده به نوعي بازسازي است تا تربيت، و چون در اين حالت افراد داراي شكل خاص تربيتي هستند در برابر آموزش‌هاي انجام شده مقاوم بوده، از شكل و فرم رواني و رفتار خود دفاع خواهند كرد (بنابراين كار بازسازي مقداري دشوارتر است (رشيد پور 1373).

يكي از سئوالات اساسي در مورد كلاس‌هاي آموزش خانواده بايد اين باشد كه اين كلاس‌ها به چه مقدار تغيير در رفتار متعلمان منجر مي‌شود. به اين سئوال را همه دست اندركاران از خود خواهند پرسيد. به نظر مي‌رسد كه اين پرسش درجه توفيق كلاس‌هاي آموزش خانواده را بيان مي‌كند.

وقتي كه از والدين شركت كننده در كلاس‌ها پرسيده مي‌شود كه آيا اين كلاس‌ها در تغيير رفتار شما مؤثر بوده است يا خير؟ جواب‌هاي متفاوتي شنيده مي‌شود. بعضي از آنها از شكل برگزاري، نحوه بيان مسائل توسط استادان و درجه كاربري بودن آنها اظهار رضايت مي‌كنند و مي‌گويند خيلي خوب بود استفاده كرديم. بعضي ديگر آن را در حد يادآوري و تذكر مسائل و بعضي تكراري ارزيابي مي‌كنند.

گروهي از اوليا كه ميل چنداني به شركت در كلاس‌ها ندارند كساني مي‌باشند كه از تحصيلات نسبتاً بالايي برخوردار مي‌باشند و اين افراد دو دسته هستند. دسته اول كساني هستند كه واقعاً داراي مطالعات و تجربيات ارزنده‌اي در مسائل خانواده و روش‌هاي تربيتي مي‌باشند و از نظر سطح دانش و تناسب رفتار در حد مطلوبي هستند. ولي گروه ديگر به دليل شيفتگي حرفه‌اي يا شخصيتي و يا به عبارتي خود بزرگ بيني خود را از شركت در اين نوع كلاس‌ها بي‌نياز مي‌دانند، در حالي كه اين گونه افراد اگر چه ممكن است داراي تحصيلات دانشگاهي هم باشند.، ولي الزاماً اين تحصيلات آنان را از گذراندن دوره‌هاي آموزشي خانواده و آشنايي با اصول و وظايف مربوط به اداره خانواده و ... بي‌نياز نمي‌كند.

يكي ديگر از موانع عمده كار مربوط به مسأله مديريت، عملكرد عوامل اجرايي، سطح كيفي مدرسان و استادان، همخواني قولي و فعلي آموزشگران و لحاظ نكردن مسائل و مشكلات محيطي و اقليمي اولياء گرامي است كه از عوامل مؤثر در كار آموزش خانواده به شمار مي‌آيد. تقي زاده بيرامي، 1375).

بخش سوم:

آموزش خانواده:

نياز آموزشي والدين:

اولين نكته‌اي كه در آموزش والدين بايد مورد توجه قرار گيرد، نيازهاي آموزشي آنان است، به عبارت ديگر بايد به اين سئوال پاسخ دهيم كه: والدين شركت كننده، چه كساني هستند. و چه نيازهايي دارند؟ در صورتي كه براي اين سئوال پاسخي نيابيم، در آموزش والدين چندان موفق نخواهيم بود، زيرا از خصوصيات افراد بزرگسال اين است كه آنها انتظار دارند. از آموزشي كه براي آن وقت صدف مي‌كنند. نتايج فوري عايدشان شود. بدين ترتيب اگر ندانيم كه والدين به آموزش چه مطالبي نياز دارند، چگونه مي‌توانيم براي آموزش آنها و رسيد به نتايج مثبت، برنامه‌ريزي صحيح داشته باشيم؟! پس در اينجا اين سئوال مطرح مي‌شودك ه اصولاً نياز آموزش چيست؟

در تعريف نياز آموزشي مي‌توان گفت كه نياز آموزش فاصله‌اي است بين آنچه فرد در حال حاضر هست با آنچه بايد باشد.ي براي مثال پدري است كه در برابر همسر و فرزندان خود احساس مسئوليت ندارد (وضعيت موجود) اما آنچه واضح و روشن است، اينكه اين پدر در حال حاضر نمي‌تواند نقش خود را به درستي در حال خانواده ايفا كند. بنابريان لازم است كه احساس مسئوليت در مورد خانواده‌اش را به دست آورد. دو وضعيت مطلوب، پس نوع ا«وزشي كه مي تواند در تبديل اين پدر از وضعيت اول: بر وضعيت دوم مؤثر افتد:

نياز آموزشي او را تشكيل مي‌دهد در تعريف نياز آموزشي، خانم دك

  انتشار : ۸ آبان ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 1104

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما