اثرات از دست دادن خون روي بدن
مرحله I : از دست روفتن كمتر از 15% خون بدن
چگونگي پاسخ بدن: فعال شدن مكانيسم هاي جبراني (بخصوص پاسخهاي سيستم عصبي سمپاتيك، نظير انقباض عروق) براي حفظ هومئوستاز بدن.
اثرات روي بيمار: بيمار هوشيار است، فشار خون در حد طبيعي است. نبض طبيعي يا كمي افزايش يافته است.
كيفيت نبض قوي و پر است. عمق و تعداد تنفس، رنگ و درجه حرارت پوست و برون ده همگي طبيعي هستند، زمان پر شدن مجدد كاپيلرهاي زير ناخن طبيعي است. (زير 2 ثانيه) (شكل 1)
مرحله II : از دست دادن كمتر از 30% خون بدن
چگونگي پاسخ بدن: بارورسپوترها، كاهش بازگشت خون وريدي و برون ده قلب را دريافت كرده، موجب بروز پاسخهاي سمپاتيك قوي مي شوند.
اثرات روي بيمار: ممكن است بيمار كانفيوز و ناآرام شود. بدليل شنت خون به طرف ارگانهاي حياتي بدن، پوست رنگ پريده، سرد و مرطوب مي شود. برون ده ادرار نيز به همين دليل كم مي شود. چون ساير علائم و نشانه ها در اين مرحله مربوط به تحريك واگ است، كاهش برون ده ادرار مي تواند اولين علامت هيپوولمي باشد. فشار سيستوليك ممكن است بالا رود يا پايين بيفتد. اما اكثراً به دليل انقباض عروقي، يا بالا مي رود يا در حد طبيعي باقي مي ماند. فشار نبض (اختلاف بين فشار سيستوليك و دياستوليك) كم مي شود. پاسخهاي سمپاتيك منجر به بروز تاكيكاردي مي شود. كيفيت نبض ضعيف است. به دليل تحريكات سمپاتيك، ريت تنفس بالا مي رود. زمان پر شدن مجدد عروق طبيعي است. (شكل 2)
مرحله III: از دست دادن كمتر از 40% خون
چگونگي پاسخ بدن: مكانيسمهاي جبراني فشار بيشتري وارد مي كنند، اما موفق به بهبود وضعيت نمي شوند. براي مثال، انقباض عروقي، ديگر بيشتر از اين نمي تواند فشار دياستوليك را نگهدارد، به طوري كه اين فشار به تدريج شروع به كاهش مي نمايد. برون ده قلب و پرفيوژن بافتي نيز به كاهش ادامه مي دهند، به طوري كه كم كم مسئله حفظ حيات مطرح مي شود. حتي در اين مرحله نيز مي توان بيمار را با درمان مقتضي نجات داد. (شكل 3)
اثرات روي بيمار: بيمار كانفيوزتر، ناآرامتر و مضطرب تر مي شود. علائم كلاسيك شوك هيپوولميك ظاهر مي شود (تاكيكاردي، كاهش فشار خون، تاكي پنه، و انتهاي سرد و مرطوب). پر شدن مجدد كاپيلرهاي زير ناخن، با كمي تأخير صورت مي گيرد (بيشتر از 2 ثانيه) ، برون ده ادرار شروع به كاهش مي كند.
مرحله IV : از دست دادن بيشتر از 40% خون بدن
چگونگي پاسخ بدن: انقباض عروقي جبراني، حالا يك عامل مشكل زا محسوب مي شود، زيرا باعث صدمه به پرفيوژن بافتي و اكسيژناسيون سلولي مي گردد.
اثرات روي بيمار: بيمار حالت لتارژيك، خواب آلوده و بهت زده پيدا مي كند. علائم شوك آشكارتر مي شود. فشار خون به كاهش ادامه مي دهد. فشار نبض كم مي شود. (البته اگر فشار دياستوليك به شدت سقوط كند، ممكن است زياد شود). آناليز گازهاي خون شرياني، اسيدوز متابوليك و آلكالوز تنفسي را نشان مي دهد. پر شدن مجدد كاپيلرهاي زير ناخن با تأخير زياد صورت مي گيرد (بيشتر از 3 ثانيه) ، بيمار ممكن است شديداً آنوريك باشد (برون ده ادرار كمتر از 20 ميلي ليتر در ساعت). كاهش جريان خون به مغز و ساير ارگانها، به طور خطرناكي ممكن است منجر به نارسايي و مرگ ارگان شود. (شكل 4)