توسعه گردشگري
مقدمه
گردشگري، يكي از پوياترين فعاليتهاي اقتصادي عصر حاضر است كه نقش مهمي در توسعه پايدار محلي ايفا ميكند. اين صنعت از طريق تركيب و بهكارگيري همزمان منابع داخلي و خارجي منافع اجتماعي، اقتصادي، زيستمحيطي و فرهنگي زيادي را به همراه دارد.
در بسياري از كشورها، امروزه گردشگري نيروي اصلي بهبود و رشد اقتصادي كشور محسوب شده و با فراهم آوردن فرصتي راهبردي به اقتصاد محلي تنوع بخشيده، موجب اشتغالزايي شده، ايجاد درآمد ميكند و باعث افزايش ارزش منابع وارد شونده به محيط محلي ميشود.
از اين رو گردشگري، يك گزينه اوليه در امر توسعه به حساب ميآيد و اركان مهم آن عبارتند از: محيط زيست و فرهنگ محلي در كنار رضايت و موافقت محلي براي پذيرش گردش.
توسعه گردشگري ، يک ضرورت اقتصادي است و اين واقعيت را هر بار که شاخصها و آمار و اطلاعات اقتصادي را مرور کنيم بيشتر در مي يابيم.
صنعت توريسم چند قدم بيشتر تا فتح رتبه نخستين محور تجاري جهاني فاصله ندارد و چنان گسترده و فراگير در حوزه تبادلات اقتصادي کشورهاي جهان ظاهر شده است که تقريباً هيچ کجاي دنيا حتي نقاطي که از حداقل ظرفيت جذب گردشگر برخوردارند تلاش در جذب گردشگر را به عنوان يکي از منابع درآمد در برآوردهاي اقتصادي شان از نظر دور نميدارند.
تنوع اقليمي ، طبيعي ، ميراث فرهنگي و تاريخي شگفت انگيز و بي نظير ايران ، در کنار مراکز اقامتي و پذيرائي که امکانات رفاهي گردشگران را فراهم ميسازد ، هزار بار بر جذابيتش افزوده ميشود.
توسعه گردشگري ايران ، رسالتي است که بر دوش تمام بخشهاي اقتصادي مرتبط با صنعت گردشگري کشور و به طور ويژه بر دوش سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري و مجموعه هاي تابعه آن سنگيني ميکند.
گردشگري و توسعه محلي يك قلمرو
رشد گردشگري در خلال دهههاي اخير، به گونهاي بوده كه در مناطق مختلف دنيا به وضوح ديده شده است. فرآيند جهانيسازي به طور مشخص توسعه اين بخش را تحتتاثير قرار داده و مرزها را به عنوان يكي از مشكلات مهم براي آن از بين برده است.
حركتهاي جمعيت و منابع، عوامل دخيل در اين تحول محسوب شده و اثبات ميكنند گردشگري ظرفيت بالايي براي تاثيرگذاري داشته و ميتواند طلايهدار توسعه اقتصادي و اجتماعي در قلمروهاي مختلف باشد.
زير بخشهاي اقتصادي كمي وجود دارند كه از چنين انعطافپذيري و قابليت انطباق با محيطي كه در آن عمل ميكنند، بهرهمند باشند و اين دليل ارتباط مبحث گردشگري با موقعيتهاي راهبردي براي توسعه محلي است، اما گردشگري، ارتباط تنگاتنگي با ساير عوامل اقتصادي دارد و عوامل مختلف دست به دست هم ميدهند تا كشوري، از مسير گردشگري به موفقيتهاي اقتصادي برسد.
در چارچوب گفتمانهاي اشتغالزايي و سرمايهگذاري، نيز گردشگري ميتواند ابزار مهمي براي توسعه ثروت باشد. فراتر از اين، گردشگري تاثيرات مثبتي در تقويت ارزشهاي بومي منطقه، اثبات ارزشهاي فرهنگي محلي، گشودن جوامع محلي به روي تاثيرات خارجي و توسعه توان بالقوه يك قلمرو ميگذارد كه شايان توجه است. اما چگونه؟
ايجاد شرايط لازم براي فعاليت اين منطقه به عنوان منطقه گردشگري فرآيند پيچيدهاي است و مشكلات فراروي آن اغلب از به كمال رسيدن و ايدهآل شدنش جلوگيري ميكند.
عملكرد صحيح يك منطقه هدف گردشگري، به طور مستقيم و انحصاري به تعداد گردشگراني كه از آن بازديد ميكنند برنميگردد، بلكه اين عدد صرفا يك شاخص و دستاورد است و نبايد مرجع قرار گيرد و يا به عنوان نقطهاي براي آغاز تفسير چرخه زندگي پيچيده يك منطقه گردشگري انتخاب شود.
از سوي ديگر، ايجاد يك منطقه هدف جديد درون جريانها و شبكههاي موجود در بازار، كار سادهاي نيست و فروش چيزي كه تازه آغاز به فعاليت كرده، مشكلات زيادي را به دنبال دارد.
از اين رو، نهادهاي اجرايي محلي، بايد در جهت ارتقاي وضعيت بافت اجتماعي – اقتصادي فعاليت كنند، به نحوي كه در سرمايهگذاران منطقه براي سرمايهگذاري در زيرساختهاي مربوط به خدمات گردشگري مانند هتل، رستوران و ... انگيزه ايجاد كنند.
گردشگري و اشتغالزايي
توان بالقوه گردشگري براي اشتغالزايي، يكي از ويژگيهاي مهم اين صنعت است. خدمات زيادي در بخش گردشگري تاكنون به وجود آمده است و ظرفيت بالايي براي ايجاد خدمات جديد ديگر نيز وجود دارد و از اين گذشته، گردشگري توان جذب نيروهاي مازاد ساير بخشهاي اقتصادي را نيز دارد.
اما يكي از مشكلات نگرانكننده در اين عرصه استخدام كنترلنشده و بيرويه نيروهاي غيرمتخصص است و اين امر در درازمدت ميتواند به افت شديد كيفيت خدمات ارائهشده در اين بخش و كاهش مطلوبيت و به تبع ارزش آن در بازار منجر شود.
دلايل شكلگيري چنين وضعيتي متعدد است از جمله اينكه در مناطقي شرايط اقتصادي نابسامان موجب ميشود كه قسمتي از نيروهاي كار متعلق به بخشهاي ديگر به بخش گردشگري انتقال پيدا كنند و تبديل به مجريان تورهاي كوچك شوند. اين تغيير ناگهاني آن قدر سريع اتفاق ميافتد كه برنامههاي آموزشي صحيح و كارآمد نميتواند براي آن پيشبيني شود.
همچنين در مناطقي كه هيچ سنتي در زمينه گردشگري وجود ندارد، فعاليتهاي گردشگري به طور غريزي سامان يافته و اين آفتي است كه به ويژه در زمينه گردشگري روستايي زياد به چشم ميخورد. به اين ترتيب تخصصگرايي مورد غفلت واقع ميشود و در اينجا هم دوباره اهميت دخالت به هنگام نهادهاي اجرايي عمومي در برگزاري دورهها و برنامههاي آموزشي خود را نشان ميدهد.
چگونه ميتوانيم برنامه راهبردي مناسبي طراحي كنيم؟
تشخيص صحيح، نخستين گام يك برنامهريزي موفق است، براي درك واقعيت اجتماعي – اقتصادي يك قلمرو، دستيابي به يك تشخيص صحيح حياتي است. تلفيق و تحليل دادههاي موجود از طريق وقوف به موقعيت واقعي منطقه به نتيجه درست يعني حل مشكلات راهبردي منجر ميشود.
راههاي متفاوتي براي رسيدن به تشخيص صحيح وجود دارد. يكي از معروفترين آنها به نام تحليل SWO+ شناخته ميشود، اين روش منطقه گردشگري است. در اين روش، نقاط ضعف و قوت فرصتها و تحديدهاي گذشته، حال و آينده، مورد بررسي قرار ميگيرند.
ميزان تاثيرگذاري اين روش بستگي به روششناسي مورد اجماع همه واحدهاي محلي فعال در اين زمينه دارد. ممكن است بسيار سودمند باشد اگر كارگزاران بيروني مانند كارگزاران توسعه گردشگري و شركت مشاور در اين زمينه استفاده شود.
به هر روي براي دستيابي به يك برنامه راهبردي در توسعه گردشگري بايد تحليل منابع موجود و در دسترس قلمرو، شناخت مشتريان، انتخاب راهبردي تجاري مناسب و مهندسي مجدد موقعيت گردشگري داشته باشيم.
موانع توسعه گردشگري
به نظر می رسد مشکل اصلی عدم توسعه گردشگری به موضوع فرهنگی بر می گردد و آن هم طرز تلقی ما از گردشگر است که درست تبیین نشده و اگر این طرز تلقی را اصلاح نکنیم و موانع ذهنی را از سر راه برنداریم گردشگری توسعه پیدا نخواهد کرد. گروه موافق و مخالف توسعه گردشگری هر دو با موانع ذهنی مواجه هستند و هر دو معتقد هستند که گردشگری ناهنجاری های اجتماعی و ضایعات فرهنگی دارد، گروه نخست می گویند ما باید ناچارا گردشگری را توسعه دهیم و با توجه به اهمیت ارزآوری و اشتغال زایی آن ناهنجاری های فرهنگی را تحمل کنیم ولی گروه دوم می گویند ما هنوز به آن مرحله نرسیده ایم که ناچار شویم از محل گردشگری ارتزاق کنیم.
این موانع ذهنی باعث برخوردهای سخت گیرانه در مبادی ورودی و خروجی و سخت گیری در ارایه ویزا برای ورود گردشگر به کشور شده و نوع نگاه به گردشگر تحقیر کننده گردیده نه تشویق کننده، شاهد آن کاهش سختگیری ها در سال های اخیر و افزایش نسبی گردشگر خارجی می باشد که بدون انجام اقداماتی خاص در جذب گردشگر اتفاق افتاده است این موضوع نشان می دهد که کشور ما به لحاظ سابقه تاریخی قدرت جذب بالقوه ای دارد ولیکن موانع ذهنی را باید حذف نمود تا گردشگری کشور توسعه یابد.
مانع اصلی در نگرش به موضوع گردشگری کشور قرار دارد که چون گردشگری فرهنگی را نمی شناسیم از بدیهیات گردشگری همانند درآمد ارزی و اشتغال صحبت می کنیم نه از ایجاد وحدت و وفاق ملی، امنیت، تقویت بنیه فرهنگی، تنش زدایی و این که هر منطقه ما دارای مزیت های تاریخی، فرهنگی فراوانی است که می تواند در توسعه سهم داشته و نقش ایفا کند، لذا صحبت از گردشگری فرهنگی می شود ولی مفهوم گردشگری فرهنگی روشن نمی شود.
گردشگر فرهنگی به ملاقات فرهنگ ما می آید، اما این ملاقات در کجا اتفاق می افتد؟ هر چند مقصد میراث فرهنگی است ولی از همان بدو ورود ملاقات های فرهنگی روی می دهد در گمرک، در سیستم حمل و نقل (هوایی، دریایی، زمینی)، در هتل ها، رستوران ها، بازارهای خرید، فضاهای تفریحی و فرهنگی تا بازدید از ابنیه تاریخی.
او می آید به ملاقات اقوام ما با فرهنگ های متنوع، می آید به ملاقات اقوام کرد، لر، بلوچ، ترک، ترکمن و ... که این ملاقات ها باعث تقویت فرهنگ های محلی شده و افتخار اقوام مختلف را به همراه دارد، از طرف دیگر گردشگر فرهنگی علت و معلول (امنیت، تقویت بنیه فرهنگی، وفاق ملی، تنش زدایی و ...) است چون حضور گردشگر فرهنگی در کشور باعث تقویت پدیده های فوق شده و عاملی برای تنش زدایی می شود که فراهم شدن این ویژگی ها خود باعث توسعه گردشگری فرهنگی می شود.
در حال حاضر آحاد جامعه شناخت کمی نسبت به امکانات و محدودیت های کشور دارند که این موضوع در اظهار نظر طیف وسیع مسئولین و کارشناسان برای توسعه کشور تاثیر منفی می گذارد با توسعه گردشگری فرهنگی داخلی شناخت آحاد جامعه نسبت به امکانات و محدودیت های کشور افزایش یافته و تفاهم و وفاق ملی تقویت می گردد و سو تفاهم ها نسبت به فرهنگ های محلی از بین می رود. که این وضعیت آثار مثبتی در توسعه کشور دارد، همچنین وقتی گردشگران خارجی به کشور می آیند تصورات آنها از فضای اجتماعی ایران اصلاح می شود که در موضوع تنش زدایی بسیار موثر و مفید است چون با افزایش درجه امنیت کشور و با اصلاح افکار عمومی جهان نسبت به کشور و موفقیت سیاست تنش زدایی، ضریب ریسک سرمایه گذاری در ایران نیز کاهش یافته و تمایل برای سرمایه گذاری در کشور افزایش می یابد که خود باعث توسعه گردشگری می شود.
بنابراین حتی اگر توسعه گردشگر فرهنگی در ایران نیازمند سرمایه گذاری نباشد لازم است جهت دستیابی به امنیت ملی، وفاق ملی و تنش زدایی، در جاذبه های فرهنگی سرمایه گذاری انجام شود.
در گردشگری فرهنگی هر مکان زیستی با توجه به استعدادها و مزیت های تاریخی، فرهنگی که دارد می تواند نقش اساسی در توسعه ایفا نماید و شناسایی و پژوهش های تاریخی فرهنگی کشور که توسط محققان و دانشمندان انجام می شود سهم عمده ای در بازاریابی گردشگری فرهنگی ایفا می کند و باعث تقویت بنیه فرهنگی می گردد که حضور ایمن کشور در صحنه جهانی را با آسیب کمتری مواجه می کند. بنابراین مساله اصلی در توسعه گردشگری اصلاح نگرش مسئولان، کارشناسان و مردم نسبت به موضوع گردشگری فرهنگی است که در این صورت ضمن رفع موانع پیش گفته دغدغه های افراد فرهیخته ناشی از شکل گیری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری را نیز کاهش خواهد داد.
موانع و عوامل مؤثر بر توسعه صنعت گردشگري در ايران
فقدان پرواز مستقيم به مقصد ايران:نبود پرواز مستقيم ميان تهران و برخي شهرهاي بزرگ حتي در اروپا، به عنوان يكي از موانع موجود براي سفر گردشگران خارجي به ايران است.
وضعيت بازاريابي و تبليغات گردشگري: فراواني مراكز تبليغاتي و نداشتن سيستم واحد در تبليغات و بازاريابي، يكي از موانع توسعه صنعت گردشگري محسوب ميشود. در بازاريابي گردشگري، بازاريان و دفاتر آژانس هيچگونه نمايندگي از بخش دولتي يا دولت متبوع خود ندارند و هيچگونه حمايت مالي نميشوند و به محتواي بروشورها و سايتها بسنده ميكنند، در صورتي كه آنها عمدهترين سهم را در توسعه گردشگري به عهده دارند.
تدوين استانداردها و ضوابط فني: هر يك از اقامتگاهها، هتلها، مراكز سياحتي و واحدهاي ارائهكننده خدمات گردشگري بايد با رويهاي يكسان در كشور فعاليت كنند تا بتوانند خدمات مطلوبتر و با كيفيت داشته باشند.
ضرورت شناخت ظرفيتها و مناطق گردشگري: شناسايي نكردن مناطق گردشپذير، اماكن تاريخي، جاذبههاي طبيعي و معرفي نشدن آنها در سايتهاي گردشگري جهاني، عارضه ديگر گردشگري ايران است كه بتازگيً حركتهاي مثبتي در شناسايي و معرفي جاذبههاي ايران انجام شده است.
فقدان نيروي انساني كارآزموده و متخصص: فقدان نيروي انساني كارآزموده و متخصص امور جهانگردي در دفاتر ايرانگردي و جهانگردي و ناآگاهي و بيتجربگي كادر شاغل در مؤسسات جهانگردي از قبيل خدمتگزاران هتلها، كاركنان آژانس و راهنمايان جهانگردي از ديگر موانع توسعه صنعت گردشگري در ايران است و ميبايد با آموزش پرسنل، مترجمان و تورگردانان خبره و حرفهاي در حوزه گردشگري اين مشكل را بر طرف كرد.
جاذبههاي دستساز و مصنوعي: مثل آسمانخراشهاي بزرگ، پلهاي طويل، تونلهاي زيرآب، آكواريومهاي بزرگ دريايي و... تلفيق فناوري با جاذبههاي طبيعي، جاذبههاي دستسازي را خلق ميكند كه ميتواند در جذب گردشگر موثر باشد.
تبليغات منفي عليه ايران: يكي ديگر از عوامل و موانع مؤثر بر توسعه صنعت گردشگري، تبليغات منفي براي مخدوش كردن چهره ايران و انزواي كشورمان در سطح بينالمللي از سوي ديگر كشورهاست.
در اين زمينه ميتوان با همكاري سفرا و رايزنان فرهنگي، نسبت به معرفي درست چهره واقعي كشورمان اقدام كرد تا گردشگران بيشتري از كشورمان ديدن كنند.بايد به اين نكته اشاره كرد كه وقتي گردشگران خارجي از ايران ديدن كنند، نظرشان به كلي درباره كشورمان تغيير ميكند.
حضور دستگاههاي موازي در تشكيلات گردشگري: ناهماهنگي در همكاري بين سازمانها و ارگانهاي دولتي و همچنين وجود دستگاههاي موازي از ديگر عواملي است كه مانع توسعه صنعت گردشگري در كشورمان ميشود. بنابراين بايد از تعدد مراكز تصميمگيري جلوگيري كرد و بيش از گذشته به تقويت سازمان اصلي متولي صنعت گردشگري پرداخت.
عدم تمايل بخش خصوصي به سرمايهگذاري: از ديگر موانع و عوامل مؤثر بر توسعه صنعت گردشگري در كشور، عدم تمايل بخش خصوصي به سرمايهگذاري در اين صنعت به علت عدمسودآوري، حمايت ناكافي دولت و اقدامات سليقهاي و محدودكننده از سوي برخي مقامات غيرمسوول ميباشد. دولت بايد با كاهش تصديگري خود در صنعت گردشگري، به وظيفه تسهيل و رفع موانع سرمايهگذاري از سوي بخش خصوصي و افزايش منابع براي توسعه اين بخش بپردازد.
مكانيزاسيون و فناوري: توريست بايد بتواند از طريق اينترنت بليت مقصد و هتلش را رزرو و از كارت اعتباري استفاده كند. اگر نتواند اين كارها را انجام دهد انگيزه و اشتياقي براي سفر نخواهد داشت. اين موضوع بايد به طور جدي از سوي همه دستگاههاي گردشگري به انجام برسد. هر چند زير ساختهاي اوليه براي ورود به گردشگري الكترونيك مانند اتصال به بانكداري جهاني هنوز در كشور ايجاد نشده، اما نيروي انساني آشنا به فناوري اطلاعات (IT) وجود دارد كه تنها به مديريت يكپارچه نيازمند است.
گردشگري الكترونيك به دليل و دسترسي بيشتر و كم هزينه بودن آن، موجب شده است كه مورد توجه مسوولان گردشگري كشورمان قرار گيرد.
نبود برنامهريزي و استراتژي: نبود يك برنامه جامع و استراتژيك و همچنين مشخص نبودن هدفها و سياستهاي ايرانگردي و جهانگردي در قالب يك برنامه اجرايي و همچنين غفلت از نقش رايزنان و وابستگان فرهنگي ايران در سفارتخانهها و عدم تحرك و نقشآفريني سفراي كشورمان در كشورهاي محل خدمتشان و نبود دفاتر نمايندگي و شعب خارجي بازاريابي يا ناديده گرفتن نقش ايرانيان مقيم كشورهاي خارجي در جذب گردشگران و عدم استفاده از ديدگاهها و نظرات انجمنهاي صنفي دفاتر خدمات مسافرتي، نقيصهاي در برنامهريزيهاست كه بايد براي رفع آن كوشيد.
عدم پيوستگي و يكپارچگي خدمات: در رتبه بندي كشورها از نظر جاذبههاي گردشگري در جهان، داشتن بسياري از منابع مورد توجه قرار ميگيرد. اما اين منابع بايد به محصول تبديل شود. در بازار رقابتي گردشگري چيزي كه مطلوب همه است، پيوستگي و يكپارچگي خدمات است. بايد اين پيوستگي و يكپارچگي را به وجود بياوريم تا بتوانيم محصولات و تنوع آنها را به گردشگراني كه خواهانش هستند، عرضه كنيم. به اين ترتيب ميتوانيم حجم گردشگرانمان را افزايش دهيم.
عوامل ديگري از جمله: تكيه اقتصاد ملي كشور به درآمدهاي نفتي و احساس استغنا از ساير درآمدها، نبود نگرش علمي به توسعه تجارت، بيتوجهي به نقش چهرههاي شاخص بينالمللي و افراد مشهور در جلب توجه افكار جهاني به كشورمان، عدم توجه به آرايش شهري، آراستگي ظاهري افراد، پاكيزگي معابر و ساختمانها، رعايت نكردن نظم اجتماعي و قوانين و مقررات هر كدام به تناسب خود از عوامل و موانع توسعه گردشگري محسوب ميشوند.
ايران مجموعهاي از فرصتهاي گردشگري است، اين موضوع نه تنها در آثار تاريخي و جاذبههاي طبيعي بلكه حتي در هنجارهاي فرهنگي و ارزشهاي ديني آن نيز نهفته است؛ فرصتها و امكاناتي كه اگر آنها را در كنار آداب مهماننوازي، پذيرايي گرم و صميمانه ايران بويژه ايلات و عشاير از گردشگران خارجي قرار دهيم، بايد گفت ايران داراي بهترين گنجينه و از ذخاير گردشگري جهان است.
در نتيجه بايد از اين فرصتها و امكانات مناسب گردشگري در كشورمان با برنامهريزي درست و درازمدت و رفع موانع موجود، همراه با به روز شدن فناوري در اين زمينه، استفاده بهينه كرد تا صنعت گردشگري توسعه و جايگاه ايران در رتبهبندي سازمان جهاني گردشگري ارتقا يابد.
برچسب های مهم