مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 2003
  • بازدید دیروز : 1603
  • بازدید کل : 13041460

هزینه یابی بر مبنای فعالیت


هزینه یابی بر مبنای فعالیت

 

تبین موضوع و سرفصل مباحث

اهمیت بهای تمام شده ارزش را در مدیریت هزینه و تصمیم گیری ارزش آفرینی کسب و کار اقتصادی در محیط اقتصادی پویا ، نیاز به تبیین رویکرد جدید دارد.

روش هزینه یابی بر مبنای فعالیت و مدیریت بر مبنای فعالیت از ابزار های مدیریت هزینه ، در محیط اقتصادی پویا جهت خلق ارزش و توانمند ساختن بنگاه های اقتصادی است که در این مجموعه با نگاهی نوین و با کاربست عملی مورد توجه قرار گرفته است.

 

مدیریت هزینه

هدف بنگاهها

کمک به حداکثر رساندن سود و ارزش شرکت در حال و آینده است. تحقق هدف مذکور به ایجاد نظام مدیریت هزینه‌ایی مرتبط است که به بقاء در رقابت جهانی و توسعه مستمر منجر گردد.

 

تعریف

1- مجموعه‌ای از تکنیک‌ها و شیوه‌ها برای کنترل و توسعه فعالیت‌ها، فرایندها، تولیدات و خدمات آن (برنکه 1998)

2- مجموعه اقداماتی که مدیریت برای تامین رضایت مشتریان، همراه با کنترل و کاهش مستمر هزینه‌ها، با رعایت کیفیت مورد انتظار (رهنمای 1387)

 

نظام اصلی مدیریت هزینه

ضمن بستگی مستقیم بر تعهد و اعتقاد تغییرناپذیر مدیریت عالی سازمان به بهبود مستمر، رضایت مشتری و برنامه‌ریزی راهبردی در بکارگیری کارکنان در همه سطوح و سازماندهی دارد که به بهبود و توسعه فعالیت‌های ارزش زا و حذف فعالیت‌های فاقد ارزش منتهی شود.

 


ارکان نظام مدیریت هزینه

 

 

 

هدف نظام مدیریت هزینه

1- شناسایی تاثیر بهای تمام شده بر تصمیمات مدیریت از طریق

الف: ارزیابی منابع مصرف شده در انجام فعالیت‌های سازمان

ب: ارزیابی تاثیر تغییر فعالیت‌ها بر بهای تمام شده

2- کمک به مدیران از طریق شناسایی فعالیت‌های ارزش‌زا و فعالیت‌های فاقد ارزش

3- مشارکت با مدیریت جهت تدوین استراتژی ارزش‌آفرین کسب و کار و نهادینه نمودن تفکر مدیریت استراتژیک ارزش‌آفرین از طریق پیاده‌سازی مدیریت هزینه استراتژیک ارزش‌آفرین

 

 

استراتژی مدیریت هزینه

ماورا و نایابوکا (2005)، استراتژی مدیریت هزینه را برای ایجاد مزیت رقابتی مورد مطالعه قرار دادند، آنها معتقدند:

مدیریت هزینه به‌صورت دقیق مجموعه‌ایی از راهکارها و روش‌ها برای مدیریت کارآمد و اتخاذ تصمیمات اثربخش، در معنای گسترده به‌ صورت یک حلقه و نگرش و مجموعه‌ایی از سازوکارها جهت ایجاد ارزش بیشتر و هزینه کمتر.

وایک راماسینگه و آلا واتیج (2007)، عوامل کلیدی روش‌های ژاپنی در تحقق استراتژی مدیریت هزینه را به شرح زیر ارائه داده است:

1- نگاه به بازار

2- تمرکز بر کیفیت

3- ثبات و پایداری سهم ضایعات در افزایش بهای تمام شده

4- بهبود مستمر

5- یکپارچگی از طریق ارتباطات

 

مدیریت استراتژیک و مدیریت هزینه استراتژیک

مدیریت استراتژیک، عبارت از توسعه وضعیت رقابتی قابل دستیابی بنگاه اقتصادی است که وظایف اصلی آن و سودمندی اطلاعات مدیریت هزینه در جدول زیر براساس دیدگاه Blocher and et. al (2005) ارائه شده است.

ساختار و وظایف مدیریت استراتژیک

کاربرد اطلاعات مدیریت هزینه

مدیریت استراتژیک

مورد نیاز اتخاذ تصمیمات استراتژیک با انتخاب محصولات روش‌های تولید، تکنیک‌ها و کانالهای بازاریابی و دیگر تصمیمات بلندمدت

برنامه ریزی و تصمیم‌گیری

مورد نیاز جهت تصمیمات پشتیبانی نظیر جایگزینی تجهیزات، مدیریت جریان نقد، بودجه بندی خرید مواد و خدمات، برنامه‌ریزی تولید و قیمت‌گذاری

کنترل عملیاتی و مدیریتی

مورد نیاز جهت تدارک و بکارگیری مبنای اثربخش در شناسایی عملیات غیرکارا و روش‌های مناسب اعطای پاداش و ایجاد انگیزه برای مدیران مؤثر

تهیه و تدارک گزارش‌های مالی

مورد نیاز جهت تدارک اطلاعات حسابداری مرتبط با موجودیها و دیگر داراییها و ارائه گزارش‌های مالی موردنیاز و استفاده از آن جهت سه وظیفه دیگر مدیریت استراتژیک است.

 

بنابراین نظام مدیریت هزینه استراتژیک، مسئولیت تهیه اطلاعات مدیریت هزینه که جهت انجام وظایف مدیریت استراتژیک اثربخش نیازمند است را برعهده گرفته و حسابداران مدیریت در توسعه و بهبود اطلاعات مدیریت هزینه نقش مؤثری ایفاء می‌نمایند.

 

استراتژی‌های مدیریت هزینه

استراتژی، مجموعه‌ایی از سیاست‌ها، رویه‌ها، روش‌های تجاری است که موفقیت بلندمدت تحقق می‌بخشد.

 

استراتژی‌ها

الف: کوتاه مدت و تاکتیکی مبتنی بر اهداف کوتاه مدت

ب: بلندمدت و استراتژیک مبتنی بر تغییر نگرش در فرهنگ سازمانی و کسب و کار از جمله فرهنگ ارتقاء کیفیت و کارایی عملیاتی و حضور در رقابت جهانی

 

انواع استراتژی کوتاه مدت

1- کاهش ظرفیت

2- تعلیق استخدام

3- غیبت داوطلبانه

4- کار مشترک

5- انتقال

6- بازخرید

7- خرید سنوات

8- برکناری و اخراج

9- تعطیلي کارخانه / شعب/ نمایندگی‌ها / تغییر مکان

10- کاهش اندازه

 

انواع استراتژی بلندمدت

1- تولید به موقع یا دیگر سیستم‌های تولیدی مناسب نظیر تولید ناب، چابک، نابچابک

2- تامین کالا و خدمات از خارج

3- انتقال خدمات مستقیم

4- انتقال خدمات تدارکاتی

5- مدیریت زنجیره تولید و عرضه

6- مدیریت هزینه‌های مربوط به خدمات مشتری و ارتباط با مشتریان (CRM)

7- به روزرسانی فن آوری و بهره گیری از روش‌های نوین

8- مدیریت برنامه ریزی منابع اقتصادی (ERP)

 

مراحل تدوین استراتژی‌های مدیریت هزینه

الف: مرحله شروع مبتنی بر طرح یا پروژه که هزینه‌بر است (مدل مبتنی بر طرح)

ب: مرحله رشد مبتنی بر تمایز محصول (مدل راه‌حل‌ها)

ج: مرحله رشد مبتنی بر ظهور بازاریابی توده‌ای و گسترش بازار با رقابت محصولات عمومی شده (مدل محصول)

د: مرحله رشد متمرکز بر توسعه بازار مشتریان (مدل خدمات مصرفی/پرداختی)

ﻫ: مرحله نگهداری یا ته انباشت هزینه‌ها (مدل حفظ مشتریان مبتنی بر کاهش، ثابت نگهداشتن و کنترل هزینه‌ها)

 

تکنیک ها و ابزارهای مدیریت هزینه

1- الگوبرداری (محک زدن رقبا) Benchmarking

2- مدیریت کیفیت جامعTQM

3- بهبود مستمر و هزینه‌یابی کایزنKaizen

4- مدیریت، هزینه‌یابی و بودجه‌ریزی بر مبنای فعالیتABM/ABC/ABB

5- مهندسی مجدد Reengineering

6- تئوری محدودیت‌ها و عملکرد سیستم TOC/Troughput

7- تولید مشتری مداری انبوه Mass Customization

8- نظام تولید به موقع، نظام کانبان و نظام نابچابک JIT, Kanban, LeAgile

9- تولید و طراحی به کمک رایانه CAD / CAM

10- اتوماسیون، نظام تولید منعطف و نظام‌ تولید یکپارچه رایانه Automation, FMS, CIM

11- هزینه یابی هدف Target Costing

12- هزینه عمر کالا Life-Cycle Costing

13- هزینه کیفیت Quality Costing

14- زنجیره ارزش Value Chain

15- ارزیابی متوازن BSC

16- سایر روشهای هزینه یابی Lean, Value, Back flash, Process, and Product Costing

 

 

هزینه یابی (Costing)

هزینه یابی عبارتست از طبقه بندی و تسهیم صحیح هزینه ها به منظور تعیین بهای تمام شده محصولات و خدمات واحد تجاری وتنظیم و ارئه اطلاعات به نحوی که برای راهنمایی مدیران و صاحبان واحد مزبور در جهت کنترل عملیات آن قابل استفاده باشد.

منظور از هزینه یابی یک یا چند مورد از موارد ذیل می باشد :

  • تعیین بهای تمام شده ساخت یک محصول
  • تعیین بهای تمام شده ارائه یک خدمت
  • تعیین روشی که به وسیله آن بتوان هزینه ها را کنترل کرد

 

هزینه یابی بر مبنای فعالیت

تاریخچه هزینه یابی بر مبنای فعالیت

تفکر ایجاد ارتباط بین هزینه ها و فعالیت ها در اواخر دهه 1960 و اوایل 1970 در آثار برخی از نویسندگان از جمله سالومنز (Solomons ,1968) ، واستاباس (Stubus) ارائه گردید.

اما توجه مراکز علمی و دانشگاهی درباره اهمیت و چگونگی عملکرد آن بر سازمانها بیشتر در دهه 1980 مطرح گردید.

واژه هزینه یابی بر مبنای فعالیت، که بعدها به سیستم ABC تکامل یافت، اولین بار توسط کوپر و کاپلان (Cooper & Kaplan,1988) ، برای تخصیص هزینه فعالیت های محصولات بکار گرفته شد.

 

مزایــا

1- فراهم نمودن اطلاعات لازم جهت اتخاذ تصمیمات ((ایجاد ارزش)) برای مدیران

2- فراهم نمودن اطلاعات برای هزینه یابی و قیمت گذاری

3-ABC تصویری شفاف از اینکه منابع باید کجا استفاده شوند،ارزش مشتری ایجاد شده و پول ایجاد شده یا سوخت شده چقدر است،ارائه می دهد.

4- ABC جایگزینی بهتر برای روش(هزینه یابی محصول بر مبنای هزینه دستمزد) می باشد.

5- شناسایی فعالیت های دارای ارزش افزوده و حذف یا کوچک کردن فعالیتهای فاقد ارزش افزوده.

6- ترغیب در جهت طراحی مجدد محصول (بهبود طراحی)

 

محـدودیـت

1- در بسياري از موارد تعيين فعاليت‌ها و محرك هزينه آسان نيستند.

2- آموزش كاركنان در تمام سطوح پياده‌سازي ABC، يكي از وظايف مهم و مشكل است.

3- محدوديت در گزارشگري

4- بسياري از شركتها اهميت جمع‌آوري اطلاعات مورد نياز براي به كار بردن ABC را بعد از پياده سازي آن، درك كرده‌اند زيرا ABC بسيار مفصل تر و جزئي‌نگرتر از هزينه‌يابي سنتي مي‌باشد.

روش ABC

روش سنتی

هدف اساسي آن ارائه اطلاعاتي در زمينه هاي سودآوري، رضايت مشتريان و رقابت در سطح بين المللی است.

1. هدف اصلي آنها ارائه اطلاعاتي در زمينه سودآوري است.

براي جريان هاي توليدي ساده، پيچيده و غيراستاندارد كاربرد دارد.

2. براي جريان هاي توليدي ساده، استاندارد و معمولي به كار گرفته مي شود.

بهاي تمام شده را با استفاده از مواد اوليه مستقيم وسربار كارخانه (يا هزينه هاي تبديل ) محاسبه مي كند وهزينه هاي مربوط به تكنولوژي، كنترل كيفيت و رقابت در سطح جهاني را در نظر مي گيرد.

3. بهاي تمام شده محصول را با استفاده از مواد اوليه مستقيم، دستمزد مستقيم و سربار كارخانه محاسبه مي كنند و ر سماً اثرات تكنولوژي پيشرفته را منظور نمي کنند.

جهت محاسبه بهاي تمام شده، رابطه عليت بين فعاليتهاي لازم جهت توليد و توزيع محصول يا خدمت و ارزش اقتصادي منابع به كار گرفته شده را به طورمستقيم و با مبالغ كمي ايجاد مي نمايد.

4. بهاي تمام شده را بر اي يك دايره، محصول يا خدمت بدون توجه مستقيم به فعاليت هاي لازم جهت توليد و توزيع محاسبه مي كنند.

از مراكز هزينه هاي متعدد كه با توجه به ميزان فعاليت ها تعيين مي گردند، استفاده مي كند.

5. داراي يك يا حداكثر چند مركز هزينه براي تخصيص هزينه ها در سطح يا دايره مي باشند.

از مبناهای مناسب برای هر مرکز فعالیت و دارای مبنا های چندگانه است.

6- از یک مبنا یا حداکثر چند مبنا جهت تسهیم هزینه های سر بار استفاده می کنند.

براي هر فعاليت، صرفاً بر اساس روابط علت و معلول، مبناي مقتضي تسهيم سربار كارخانه را تعيين و مورد استفاده قرار مي دهد.

7. از مبناهای تسهیم سرباري استفاده مي كنند كه الزاماً بر اساس روابط علت و معلولي تمام اقلام سربار سازمان نيستند.

از مبناهاي مالي و غيرمالي جهت تسهیم هزينه هاي سربار بهره مي گيرد.

8. اكثراً از مبناهاي مالي جهت تسهیم هزينه هاي سرباراستفاده مي كنند.

كليه هزينه ها را“هزينه هاي محصول“تلقي مي كند و با توجه به ديد بلند مدت، كليه هزينه ها را
« متغير » در نظر میگیرد.

9.هزینه ها را به دو گروه ”هزینه های محصول ” و ”هزینه های دوره“ تقسیم می کنند همچنين هزينه هاي ثابت را از هزينه هاي متغير متمايز مي سازند

اتخاذ تصميم گيري هاي صحيح و مناسب را بااستفاده از اطلاعات سيستم حسابداري مديريت ممكن مي سازد.

10. مي توانند براي تصميم گيري مديران آن گمراه کننده باشند.

براي برنامه ريزي و كنترل بسيار مناسب است واطلاعات دقيق را در اين زمينه فراهم مي سازد.

11. جهت برنامه ريزي و كنترل مديران چندان مناسب و دقیق نیست.

 

رابطه ABC با مدیریت هزینه

سيستم مديريت هزينه بر ضرورت اين مفهوم تأكيد دارد كه شركت‌ها براي كسب موفقيت در بازار،می بایست برنامه های جامع و هوشمندانه ای براي قيمت‌گذاري و همچنين انطباق با قيمت‌هاي رقابتي داشته باشند.

از اين رو، مديريت هزينه مستلزم به كارگيري ابزارها و فنوني است كه اغلب در حوزة حسابداري مديريت ابداع شده و در سازمانهاي موفق و تراز جهاني به وفور كاربرد دارند؛ از جمله این ابزارها می توان به :

- هزینه یابی بر مبنای فعالیت

- هزینه یابی هدف (Target Costing)

- هزینه کل چرخه محصول

- هزینه یابی کیفیت (Quality Costing)

- مهندسی ارزشی (Value Engineering)

- هزینه یابی کایزن (Kaizen Costing)

- بهینه گزینی (Benchmarking)

 

 

اصول هزینه یابی بر مبنای فعالیت

 

 

 

 

 

 

 

کاربرد ABC در مدیریت بر مبنای فعالیت

مدیریت بر مبنای فعالیت ،اطلاعات هزینه یابی بر مبنای فعالیت را با هدف بهبود مدیریت فعالیت ها به کار می برد.دلیل توسعه موفقیت آمیز سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت به عنوان یک ابزار هزینه یابی ،کاربرد گستردۀ آن توسط مدیریت بر مبنای فعالیت است.

ABM در واقع ابزار مدیریت اطلاعات و نه یک روش ارزیابی وضعیت مالی می باشد.

ABC روشی است که نه تنها به موضوعات استراتژیک نظیر سودآوری،مشتریان یا خدمات می پردازد بلکه با تجزیه و تحلیل آنها سعی می کند فعالیت های غیر ارزش زا،محرکهای هزینه، عملیات و فرصتها را با طراحی مجدد فرآیند های کسب و کار تعیین نماید ،یا به عبارت دیگر اطلاعات لازم در مورد اینکه کدام محصول یا مشتری سودآور هستند و کدام فعالیت غیر ارزش زا باید حذف شود را برای مدیران ارشد سازمان فراهم می سازد.

 

مدل اتحادیۀ بین المللی بنگاههای تولیدی پیشرفته

اتحادیه مزبور مدل مدیریت بر مبنای فعالیت را به شکل ذیل معرفی کرده است:

نسل دوم هزینه یابی بر مبنای فعالیت (TDABC) (Time Driven Activity Based Costing )

 

مفهوم ABC بامحرک زمان در آغاز ، توسط استیون اندرسون (Anderson) در سال 1997 ارائه شد ودر شرکت وی "سیستم های آکرون" به مرحله عمل درآمد.

اخیراً اندرسون به همراه کپلن (Kaplan) اقدام به ذکر مشکلات سیستم متداول هزینه یابی بر مبنای فعالیت کرده و نسل دوم آن را تحت عنوان (TDABC) معرفی کردند.

در این روش بر خلاف ABC ،در مرحله اول فعالیتها را شناسایی نمی کند و هزینه ها را تخصیص نمی دهد بلکه در این روش ، مدیران ابتدا به طور مستقیم منابع مورد نیاز را برای هر موضوع هزینه(محصول،مشتریان،خدمات و...) پیش بینی می کنند.

 

رویکرد ABC با محرک زمان از 6 گام زیر تشکیل شده است (کپلن و اندرسون ،2003)

1- شناسایی انواع منابعی که فعالیتها را انجام می دهند

2- برآورد هزینه هر منبع: ABC زمان گر مانند ABC سنتی با برآورد هزینه ظرفیت عرضه شده شروع می شود.

3- برآورد ظرفیت عملی هر منبع بر حسب زمان (یعنی ساعت کار در دسترس)؛اغلب ظرفیت عملی بر حسب درصدی از ظرفیت تئوریکی (مثلاً 80 درصد یا 85 درصد) برآورد می شود.

 

 

4- محاسبه هزینه هر واحد منبع از طریق برآورد

الف)هزینه ظرفیت عرضه شده و

ب)ظرفیت عملی،هزینه هر واحد منبع را محاسبه می کند.

 

5- تعیین زمان لازم برای هر فعالیت بر اساس انواع ویژگی های آن : تنها اطلاع جدید مورد نیاز روش ABC با محرک زمان،برآورد زمان لازم برای انجام یک فعالیت کاری است.به بیان دیگر،روش ABC با محرک زمان ،از زمان برآوردی مورد نیاز در هر دفعه استفاده می کند که جایگزین فرآیند مصاحبه با افراد در مورد درصد زمان صرف شده توسط آنها بر روی همه فعالیت ها می شود.

6- ضرب هزینه هر واحد در زمان لازم به منظور ردیابی هزینه ها به موضوعات هزینه

 

چهار نسل از هزینه یابی بر مبنای فعالیت

 

 

مراحل سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت

1- تعریف فعالیت ها و هزینه های آنان

2- تعیین عوامل به وجود آورنده هزینه ها (محرک هزینه ها)

3- محاسبه نرخ عامل به وجود آورنده هزینه

4- فراهم نمودن نرخ عامل هزینه برای محاسبه هزینه محصولات یا خدمات

 

بهره گیری از هزينه يابي بر مبناي فعاليت در پروژه های دولتی (عمرانی)

لزوم بکارگیری ABCدر پروژه های عمرانی

سیستم های هزینه یابی سنتی هنگامی توسعه یافتند که هزینه نیروی کار درصد بالایی از هزینه تولید را شامل می شد، ولی با پیشرفت تکنولوژی ومدرنیزه شدن ماشین آلات در صنعت ساخت و ساز هزینه نیروی انسانی کاهش و هزینه های سربار را افزایش داده است.

برای سازمانهایی که با پروژه سر و کار دارند ضروری است که هزینه های واقعی محصولات و خدماتشان را به درستی برآورد کنند .

پیمانکاران برای هر پروژه مبالغی را پیشنهاد می دهند و هنگام برنده شدن باید بر اساس بودجه درخواستی که در مناقصه مطرح کردند ، بتوانند پروژه را اجرا کنند.بنابراین قیمت مناسب از اهمیت بسزایی برخوردار است تا بتواند هزینه های مرتبط با آن پروژه را پوشش دهد و در ضمن به پیمانکار سودی بر مبنای رقابت پذیری عاید شود.

 

فرآیند طراحی عملی سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت

1- شناسایی فعالیتها

شرح فعالیت

ردیف

عملیات خاکبرداری

1

عملیات خاکریزی

2

عملیات قالب بندی

3

عملیات آرماتور بندی

4

عملیات بتنی

5

عملیات آسفالتی

6

حمل و نقل

7

 

تفکیک دوایر موجود در فرودگاه

دوایر عملیاتی: بخشهایی هستند که به طور مستقیم در اجرای عملیـات پروژه نقش دارند که همان هدف اصلی پروژه می باشد.

دوایر تشخیصی: منظور بخشهایی که در جهت کمک و ارائه خدمات تشخیصی برای انجام فعالیت های عملیاتی می باشد.

دوایر پشتیبانی و عمومی: منظور از این بخشها واحد هایی می باشند که در جهت تسهیل و ارئه خدمات به دو بخش ذکر شده انجام فعالیت می کنند.

 

2.شناسایی مراکز هزینه

جهت شناسایی مراکز هزینه در پروژه ابتدا یک شناخت کلی از وضعیت پروژه ها و واحد های گوناگون آن به عمل آمده و جهت دسته بندی آن عوامل مختلفی مانند فعالیت ها و اهداف مشترک،یکسان بودن از نظر موقعیت جغرافیایی و غیره در نظر گرفته شده است.

 

نحوه تعيين بهاي تمام شده پول با بهره گیری از هزينه يابي بر مبناي فعاليت در شبکه بانکي کشور

 

کاربردهاي اصلي محاسبه بهاي تمام شده از ديدگاه بانکداري اسلامي

1- رعايت مسائل شرعي بانکداري اسلامي در تعيين انواع نرخ هاي مورد نياز بانکداري اسلامي مانند تعيين بهاي کارمزد خدمات بر اساس قيمت گذاري بر مبناي فعاليت، نرخ تسهيلات، نرخ سود متعلق به سپرده گذاران، قيمت گذاري مبادلات داخلي و ...

2- کاهش و کنترل هزينه ها

3- محاسبه سود و زيان طرح هاي ارجاعي مشتريان به بانکها جهت اخذ تسهيلات

علت اصلي استفاده از سيستم بهاي تمام شده در مورد سوم اين است که در اکثر معاملات عقود اسلامي، سيستم بانکي شريک گيرندگان تسهيلات است و اين مشخصه وظيفه سيستم بانکي را در بکار گيري و شناخت انواع روش هاي محاسبه بهاي تمام شده دو چندان مي کند.

 

تقاضا براي هزينه يابي بر مبناي فعاليت

هزينه يابي برمبناي فعاليت در موسسات مالي از نياز اين موسسات براي تعيين هرچه دقيق تر بهاي تمام شده خدمات بانکي سرچشمه گرفته است.

مشكل اصلي در هزينه يابي اين خدمات، با سود علي الحساب پرداختي به سپرده هاي سرمايه گذاري مشتريان و يا هزينه محدوديتهاي قانوني نيست، اين هزينه ها با سهولت قابل رديابي هستند. مشكل اصلي با هزينه هاي غيربهره اي (سربار) است، که ارتباط دادن آنها به انواع خدمات کار چندان ساده اي نيست.

در حال حاضر، اکثر بانکها کليه هزينه هاي سربار خود را بر مبناي درصد سهم هر يک از سپرده ها از کل سپرده به آنها اختصاص مي دهند.

اين رويه به دو دليل مي تواند به بهاي تمام شده نادرست منجر گردد:

اول آنكه مدت زمان مراجعه مشتريان سپرده هاي سرمايه گذاري به شعبه و دريافت خدمات بسيار اندک است ولي مبالغ اين سپرده های عمده درصد بالايي از منابع شعبه را به خود اختصاص داده اند پس لحاظ اين درصد (درصد سهمي هريک از سپرده ها) محرک خوبي براي تسهيم هزينه ها نيست به ويژه هزينه هاي پرسنلي که سهم عمده اي را از کل هزينه هاي موسسه مالي (23 درصد) دارند، زيرا محرك هزينه به هر عاملي که تغيير آن موجب تغيير در کل يك هزينه مربوط مي گردد اطلاق
مي شود.

دوم آنكه هيچ عامل واحد موجب تحريك کليه هزينه هاي غيرمستقيم، يعني تقريبآً کليه هزينه هاي موجود در زنجيره ارزش نمي شود.

 

کاربرد ABC در صنعت بانکداري

از اينرو موسسات مالي به نوعي سيستم هزينه يابي که بتواند هزينه ها را برمبناي محركهاي گوناگون هزينه جذب کند، نياز دارند. هزينه يابي بر مبناي فعاليت اين نياز را برآورده مي سازد.

کاربرد ABC در صنعت بانکداري علاوه بر هزينه هاي گوناگون مربوط به هزينه پرسنلي شعب و ستاد ها ، هزينه هاي عمومي، اداري و استهلاکات آنها، را نيز در بر مي گيرد و بر خلاف روشهاي سنتي در جريان توليدي پيچيده و غير معمول هم بكار مي رود. در اينگونه موارد ABC دو نوع هزينه متغير جديد را در ساختار جمع هزينه هاي هر واحد محصول منظور مي کند:

1ـ هزينه هاي مشترک مربوط به ارائه انواع تسهيلات

2ـ هزينه هاي مربوط به جذب سپرده ها با توجه به تنوع آنها

در نتيجه در اين سيستم سه جزء هزينه هاي متغيير مي تواند وجود داشته باشد:

1ـ هزينه هايي که تابع سطح فعاليت موسسه هستند. مانند هزينه هاي بهره اي براي جذب سپرده هاي سرمايه گذاري.

2ـ هزينه هاي مشترک جذب منابع واعطاي تسهيلات.

3ـ هزينه هايي که با ترکيب منابع تغيير پيدا مي کنند.

در هزينه يابي براساس فعاليت چهار گروه فعاليت در نظرگرفته مي شود:

1ـ فعاليتهاي توليد واحدي که با توليد هر يک ريال تسهيلات روي مي دهند. (سود علي الحساب سپرده ها)

2ـ فعاليتهاي توليد دسته اي که با توليد دسته اي ازمنابع روي مي دهند. (هزينه تبليغات)

3ـ فعاليتهاي توليد گروهي، که براي کمك به توليد انواع محصولات انجام
مي شود. (هزينه اداري و پرسنلي شعب)

4ـ فعاليتهاي توليدي که براي کمك به فرآيند عمومي و اداره موسسه مالي انجام مي شود. (هزينه هاي مربوط به ستاد هاي مرکزي بانکها و موسسات مالي و اعتباري)

فعاليت هاي گروه اول و دوم بطور مشخص با ميزان منابع جذب شده در هر شعبه تناسب دارد، اما فعاليتهاي گروه سوم چهارم الزامآً به همان نسبت که توليدات گروهي تغيير مي کند، تغيير نمي کند و علت اصلي بکارگيري روش هاي نوين هزينه يابي مانند ABC در بانکها، تخصيص درست و منصفانه هزينه هاي گروه سوم و چهارم به محصولات شامل تسهيلات و خدمات بانکي است.

 

تشريح تئوريک مراحل بکار گيري سيستمABC در يک بانک يا موسسه مالي و اعتباري

1- ارزيابي فعاليت ها:

پيش ازهرچيز بايد قلمرو فعاليتها تعيين شود. تعيين درست فعاليتها مهمترين چالش در پياده سازي اين روش است. در اين مرحله بايد فرايند توليد کالا يا خدمت به فعاليت هايي مجزا و بدون هم پوشاني تجزيه گردد. عمق و دقت ارزيابي هاي اين روش، در فرايند تحليل آنها مشخص خواهد شد. سپس بايد هر فعاليت را به يک کالا يا خدمت توليدي اختصاص داد. همواره برخي از فعاليت ها ميان چند کالا يا خدمت توليدي مشترک هستند. بر اساس بررسيهاي صورت گرفته براي انجام اين تحقيق ، اين شاخص در سيستم بانکي مي تواند پردازش هر فقره سند در شعب بانکها باشد

 

درهنگام مشخص سازي فعاليت ها بايد سه ويژگي در مورد آن تعيين شود:

اول آنکه، آيا فعاليت ارزش افزوده دارد؛

دوم آنکه فعاليت مورد نظر اوليه است يا ثانويه است؛

سوم آنکه آيا فعاليت مورد نظر فعاليتي الزامي است يا مي تواند متوقف گردد، بدون آنکه در توليد کالا يا خدمت مورد نظر مشکلي پيش آيد.

(فعاليت داراي ارزش)

فعاليتهاي اوليه به صورت مستقيم در جهت اهداف سازمان هستند و فعاليت هاي ثانويه در جهت کمک به فعاليت هاي اوليه هستند. با اين توضيحات و تطبيق آن با سيستم بانکي مي توان گفت فعاليتهاي ذيل در يک شعبه بانک انجام مي پذيرد:

1) عمليات جذب سپرده

2) عمليات ارائه تسهيلات

3) عمليات خدمات کارمزدي

4) ساير عملياتها

 

2- جمع آوري هزينه ها:

پس از مشخص شدن تمام فعاليت ها و تخصيص آن ها به کالاها و خدمات توليدي، تمام هزينه هاي فرايند توليد، جداگانه، گردآوري مي شود.

اين هزينه ها دريک کارگاه صنعتي مي تواند از جنس دستمزد، هزينه هاي توسعه، ماشين آلات، لوازم اداري و غيره باشند و در سيستم بانکي عبارتند از :

1) هزينه هاي پرسنلي

2) هزينه هاي اداري

3) هزينه هاي تامين منابع

4) هزينه هاي مالي

5) هزينه هاي استهلاک

 

3- رديابي هزينه ها در فعاليت ها:

در اين مرحله نتايج دو مرحله قبل در هم تلفيق مي شوند، به اين ترتيب که هر هزينه اي به يک فعاليت تخصيص مي يابد. به اين ترتيب تمام هزينه هاي هر فعاليت بدست مي آيد.

در اين مرحله هزينه ها اندازه گيري نمي شوند و فقط ارتباط هر هزينه با فعاليت ها بدست مي آيد. اين ارتباط در سيستم بانکي بدين شرح است که عمليات جذب سپرده و اعطاي تسهيلات از همه هزينه ها سهم دارند ولي عمليات خدمات کارمزدي و ساير عملياتها فقط با هزينه هاي پرسنل و اداري مرتبط هستند.

 

4- پياده سازي سيستم اندازه گيري خروجي:

در اين مرحله هزينه حقيقي هر واحد از يک فعاليت بدست مي آيد اگر يک فعاليت در توليد چند خروجي (کالا يا خدمات) موثر باشد، فقط يک خروجي به عنوان خروجي اصلي تعيين مي شود. خروجي اصلي اختصاص داده شده به يک فعاليت، بايد قابل اندازه گيري باشد يعني تعداد يا اندازه آن مشخص باشد.

پس از تعيين خروجي اصلي يک فعاليت و تعيين تعداد يا مقدار فعاليت مورد نظر لازم براي هر واحد خروجي توليد شده، هزينه متوسط هر واحد فعاليت بدست مي آيد. هزينه هر واحد از يک فعاليت برابر با حاصل تقسيم مجموع هزينه هاي مرتبط با يک فعاليت (اعم از هزينه هاي فعاليت هاي اوليه و ثانويه آن فعاليت مورد نظر) به تعداد يا اندازه آن فعاليت است.

در پايان اين مرحله يک صورتحساب از فعاليتهاي محاسبه شده ساخته مي شود که در آن فهرست فعاليتهاي محاسبه شده ساخته مي شود که درآن، فهرست فعاليت ها و مقدار هر يک از آن ها و هزينه هر واحد از آن فعاليت ها مشخص شده است. با توجه به توضيحات ارائه شده شاخص هايي مانند: ميزان پردازش سند، جذب منابع، حجم ساعات کاري و... در سيستم بانکي مشخص گرديده و هزينه هاي مرتبط با آن سنجيده مي شود.

 

5- ارزيابي هزينه ها:

در مرحله نهايي، با توجه به صورتحساب تهيه شده، هزينه هر کالا يا خدمت توليدي به دست مي آيد. به علاوه از روي صورتحساب هاي موجود مي توان به تحليل اين مساله پرداخت که کدام فعاليتها غير ضروري هستند و يا داراي هزينه هاي غير ضروري هستند که مي توان آنها را کاهش داد. اين فرايند به مديران اجازه مي دهد که فعاليت هاي بدون ارزش افزوده را بيابند و اقلام غير ضروري آن را حذف کنند. حال با داشتن شاخص و مشخص کردن سهم آنها در هزينه هاي سيستم بانکي مي توان به راحتي بهاي تمام شده هر خدمت را ارائه نمود.

 

 

نتيجه گيري

به نظر مي رسد «هزينه يابي بر مبنای فعاليت» بهترين روش در مديريت هزينه ها و تعيين بهای تمام شده پول (منابع) و خدمات در بانک است. با وجود تعداد بسيار زياد عوامل هزينه در صنعت بانکداري، اين عوامل به راحتي قابل تشخيص و طبقه بندي هستند.

شناساندن و اجراي چنين سيستمي، سبب تغيير نگرش سياست گزاران و مديران بانک هاي کشور به مقوله هزينه وقيمت گذاري انواع خدمات بانکي مي شود و با بهبود فرايند عملکرد بانکها و موسسات مالي و اعتباري، کاهش و بهينه سازي هزينه ها، تصحيح قيمت خدمات ، موجب سود دهي آنها و حتي کاهش قيمت برخي از خدمات آن خواهد شد.

نتيجه کاربرد اين رويه يک سياست برد برد است. مشتريان از کيفيت بهترخدمات و در برخي از اقلام، کاهش هزينه خدمات، سود خواهند برد و بانکها هم از کاهش هزينه هاي غير ضروري و افزايش کارايي فعاليت هاي خود منتفع خواهند شد.

 

 

  انتشار : ۱۴ آبان ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 935

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما