مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 3195
  • بازدید دیروز : 2122
  • بازدید کل : 13100630

حضرت مهدي


مقدّمه

در دلم افتاده روزي اين قفس پر مي شـود
در دلم افتاده كوچ عشق هـم سـر مـي شود
در دلـم افتـاده روزي آسمـان در آسمان
پهنه پـرواز را خوش سايه گستر مـي شـود
در دلـم افتـاده روزي واژه بيـداد هـم
در ميــان گــامهاي نــور پرپر مـي شود
در دلـم افتـاده روزي بـا ظـهور آفتاب
خلــوت تاريــك شبهــايم منــور مي شود
در دلـم افتاده روزي ايـن خزان بـي نصيب
با ظهــور مهــدي مــوعود پر بر مي شود
حكـومت مهدي (ع) تجلـي قدرت لايتناهـي خداوند است و ايـن اراده و خواست خداست كه به ايـن بنده صالحش چنان قدرتي بدهد كه تاكنون به هيچ يك از بنـدگانش نداده است.
مطـالعه در قلمـرو غيبت و ظهور و شخصيت حضـرت مهدي (ع) همگان را سخت شيفته ديدار مهدي (ع) مي كند. بدين جهت, برآن شدم در ايـن مقاله با نشان دادن تصويري اجمالي از مظاهر اقتـدار سيره و سيما و زندگاني امام مهدي (ع) و كمي از آن چه تا حال گذشته براي خـوانندگان عزيز بياورم به اميـد آن كه در روز ظهورش افتخـار خـدمت در حضـورش را داشته باشيم. ان شاءالله.

 

 

 

 

 

 

ولادت ، شـمـايـل و خصوصيات حضرت مهدي (عج )
ولادت
دوازدهـمـيـن پـيـشـواي شـيـعـيـان و آخـريـن جـانـشـيـن رسـول خـدا(ص ) در سـپـيده دم نيمه شعبان ، سال 255 هجري قمري در (سامرّا) ديده به جهان گشود.
نـام مـبـاركـش نـام پـيـامـبـر(ص ) و كـنـيـه اش كـنـيـه آن حـضـرت اسـت . روايـات زيـادي از رسـول اكرم (ص ) و پيشوايان معصوم بر اين مطلب تصريح دارد كه به عنوان نمونه به يك روايت از رسول اكرم (ص ) اشاره مي كنيم .
(اَلْمَهْدِي مِنْ وُلْدي اِسْمُهُ اِسْمي وَ كُنْيَتُهُ كُنْيَتي ).(1)
مهدي از فرزندان من است . نام او نام من و كنيه اش كنيه من است .
سيره امامان معصوم (ع ) بر ذكر نكردن نام آن حضرت بود و در مقام ياد يا معرفي او به اشاره و ذكـر القـاب ايـشـان بـسـنـده مـي كـردند. و نيز به شيعيان سفارش مي كردند از بردن نام آن بزرگوار خودداري ورزند. ابو هاشم جعفري مي گويد از امام هادي شنيدم كه فرمود:
جانشين پس از من فرزندم حسن مي باشد، ليكن چگونه است وضع شما در مورد جانشين پس از او؟ عـرض كـردم : از چـه نـظـر، جـان مـن فـداي تـو بـاد؟ فرمود: از اين نظر كه او را نمي بينيد و بـازگـو كـردن نـام او بـراي شـمـا روا نـخـواهد بود. عرض كردم : پس چگونه از او ياد كنيم ؟ فرمود: بگوييد حجت خدا از آل محمّد..(2)
در پـيـش گرفتن اين سياست ـ در ظاهر ـ به منظور حفظ وحراست حضرت مهدي از خطر دستيابي دشمنان اهل بيت به وي بود. سخن (عثمان بن سعيد)نخستين نايب خاص حضرت مهدي (ع ) تأييدكننده اين مطلب است.وي درپاسخ كسي كه از نام مبارك حضرت حجت پرسيده بود، گفت :
از جستجو در اين زمينه بپرهيز، زيرا نزد اين گروه (دستگاه خلافت عباسي ) چنين مطرح شده كه نسل امام (حسن عسكري ) منقطع شده است ..(3)
پنهان داشتن نام امام زمان (ع ) و ناآگاهي دولتمردان عباسي از نام آن حضرت موجب شد كه آنان دچـار سـرگـردانـي شـونـد و پـس ‍ از شهادت امام عسكري (ع ) بگويند: از آن حضرت فرزندي بـاقي نمانده است . از اين رو، اموال امام را تقسيم و برادرش را به عنوان وارث او قلمداد كردند و همين مساءله نقش مهمي در مصون ماندن حضرت مهدي (عج ) از تعقيب و تعرض جاسوسان حكومتي داشت .
از سـخـنـان (عـثـمـان بن سعيد) در اين روايت و روايت ديگر.(4) و نيز برخي از روايات .(5) چنين برداشت مي شود كه اين دستور مربوط به زمان تولد آن حضرت تا پايان دوران غـيـبـت صـغـري اسـت كـه وجود مبارك آن بزرگوار از سوي حكومت وقت در معرض خطر جدّي قـرار داشـت . از ايـن رو، بـرخـي از بـزرگـان شـيـعـه مثل شيخ بهايي قائل به جواز شده اند..(6)
برخي ديگرفرموده اند: دراين زمان بردن نام آن حضرت نه تنها منعي ندارد، بلكه برعكس چه بسا موجب گسترش فكر عدالت پروري و تعقيب هدف مقدس آن گرامي خواهد شد..(7)
ولي در بـعـضـي از روايـات ديـگـر تـصـريـح شـده كـه ايـن مـمنوعيّت ، دوران غيبت كبري را هم دربـرمـي گـيـرد..(8) بـه عنوان نمونه ، موسي بن جعفرعليه السّلام ازحضرت قائم يادكرد و فرمود:
ولادتـش بـر مردم پوشيده مي ماند، و بردن نامش بر آنان روا نيست تا روزي كه خداوند فرمان ظهورش دهد.....(9)
عـلّامـه مـجـلسـي پـس از نـقـل هر دو دسته از روايات ، روايات دلالت كننده بر تعميم ممنوعيّت را تقويت كرده و روايات ديگر را غير قابل معارضه با آنها مي داند..(10)
ممكن است بين اين دو دسته از روايات به دو گونه جمع كرد:
نـخـسـت آنـكـه نـهـي وارده در روايـات تـحـريـم را حـمـل بـر كـراهت كنيم ، بويژه با توجه به تصريحي كه در پاره اي از روايات به اسم و كنيه آن حضرت شده است ..(11)
راه دوّم جـمـع ، ايـن اسـت كـه بـيـن دوران غـيـبـت صـغـري و غـيـبـت كـبـري تـفـصـيـل قايل شويم و بگوييم : در دوران غيبت صغري كه بردن نام حضرت مهدي (عج ) براي ايـشـان خـطـر داشـت ، حرام بود، اما در اين زمان كه بيمي وجود ندارد حرام نيست ، ولي به خاطر رعـايت حرمت آن حضرت و وجود تعميم در روايات دسته دوم حكم به كراهت مي كنيم و با اين روش تنافي بين روايات از بين مي رود.
القاب
لقـبـهـاي پيشواي دوازدهم عبارت است از: (حجت )، (قائم )، (مهدي )، (الخلف الصالح ) و (صاحب الزّمان ).(12) .
شـيـعيان در دوران غيبت صغري گاهي از آن حضرت و غيبتش به (ناحيه مقّدسه ) تعبير مي كردند وگـاهـي بـه (غـريـم ) و ايـن رمـزي بـود مـيـان آنان كه بدين وسيله يكديگررامـي شناختند..(13)
در روايـتـي از امـام صادق (ع ) در مورد علّت ملقب شدن پيشواي دوازدهم به مهدي و قائم چنين آمده است : از اين جهت ، مهدي گفته مي شود كه انسانها را به هر امر پوشيده اي هدايت مي كند. و از آن جـهـت قـائم گـفـتـه مـي شـود كـه پـس از آنـكـه يـادش از خـاطـره هـا مـحـو مـي شـود، قـيـام مـي كند..(14)
از مـيـان لقـبـهـاي پـيـشـواي دوازدهـم لقـب (قـائم ) از آن جهت كه بيانگر دولت عدالت گستر آن حـضـرت است ، نزد امامان و فقهاي شيعه و حتي عموم شيعيان از عظمت و احترام خاصي برخوردار بوده و هست ؛ چندان كه وقتي آن حضرت را با اين لقب ياد مي كردند، به احترام ايشان قيام كرده ، دست روي سر خود مي گذاشتند و براي آن بزرگوار دعا مي كردند.
نـقـل شـده اسـت : امـام رضا(ع ) در مجلسي (در خراسان ) به هنگام بردن نام (قائم ) از جاي خود بـرخـاسـت و دو دسـت خـود را بـر سـر مـبـارك نـهـاد و عـرضه داشت : (اَللّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ.(15))
از امام صادق (ع ) درباره علّت قيام به هنگام ذكر لفظ (قائم ) پرسيده شد. فرمود:
چون براي او غيبتي طولاني خواهد بود و به خاطر لطف زيادي كه به دوستانش دارد، به هر كس كـه او را بـا ايـن لقـب ـ كـه بـيـانگر دولت او و ابراز تاءسّف از غربت اوست ـ ياد كند، عنايت ويـژه اي خواهد داشت . و شايسته است كه بنده فروتن در برابر سرورش كه به او نظر لطف دارد، به هنگام بردن نام او قيام كند و از خدا تعجيل فرجش رابخواهد..(16)
پدر و مادر
پدر پيشواي دوازدهم ، امام حسن عسكري (ع ) و مادرش (نرجس خاتون ).(17)دختر يشوعا پسر قيصر، امپراتور روم و مادرش از اولاد شمعون وصي حضرت عيسي است .
وي از چـنـان ارج و مـنـزلتـي بـرخـوردار بـود كـه (حـكيمه ) عمّه امام عسكري كه خود از بانوان بـزرگ خـانـدان امـامـت بـه شمار مي رود، او را سيّده خود و خانواده اش خطاب مي كرد و خويش را خدمتگزار او مي دانست ..(18)
اين بانوي بزرگوار گر چه در كشور روم و در كاخ سلطنتي امپراتور و فرزندش مي زيست و پيش از آشنايي با (بيت امامت ) كيش مسيحي داشت ، امّا دست تقدير و مشيّت حق .(19) او را به خانواده امامت رهنمون ساخت تا آخرين شكوفه ولايت و امامت از دامن او برويد.
داسـتـان بـديـن قـرار بـود كـه در جريان لشكركشي كـه امپراتور روم عليه مسلمانان داشت ،.(20) عده اي از زنان نيز براي پرستاري و كمكهاي درماني همراه سپاه حركت كردند. (نرجس خاتون ) نيز به صورت ناشناس همراه زنان به راه افتاد.
سپاه روم با سپاه اسلام درگير شدند و از آنان شكست سختي خوردند. عده زيادي از آنان از جمله زنان پرستار، اسير مسلمانان گشته و به بغداد برده شدند.
در ايـن هـنـگـام ، امـام هـادي (ع ) يـكـي از يـاران خـود را ماءمور كرد به بغداد رود و آن كنيز را از مـالكش بخرد. با نشانه هايي كه امام داده بود (نرجس ) از بين ديگر بردگان زن شناسايي و خريداري شد و به محضر امام هادي (ع ) آورده شد.
امام (ع ) خواهرش (حكيمه ) را فراخواند وضمن معرفي (نرجس ) به وي فرمود:(اين همان است .) حـكـيـمـه خـاتـون چـون ايـن سـخـن امام (ع ) را شنيد، (نرجس ) را مدتي در آغوش گرفت و بسيار خوشحال شد. سپس امام (ع ) به خواهرش فرمود:
اي دخـتـر رسـول خـدا! او را بـه خـانه ات ببر و واجبات و مستحبّات الهي را به او بياموز كه او همسر (ابو محمّد) و مادر (قائم ) مي باشد..(21)
ايـن سخن امام بيانگر آن است كه اين بانوي بزرگوار نزد امامان عليهم السّلام به نام و وصف شناخته شده بود و آنان در انتظار ميلاد مهدي موعود(عج ) از اين بانو بودند.
چگونگي ولادت
نـطـفـه يـكـتـا ذخـيـره الهـي ، حـجّت داور و آخرين جانشين پيامبر(ع ) به مشيت پروردگار در رحم (نـرجـس ) تـكـوّن يافت ، امّا مراحل رشد جنيني آن بر خلاف ديگر افراد و حتي ديگر امامان بود، بگونه اي كه تا لحظه ولادت هيچ اثري از بارداري در مادرش ‍ نمودار نبود. به همين جهت حتّي نـزديـكـتـريـن افـراد خـانـواده همچون (حكيمه ) از موضوع بارداري نرجس خبر نداشتند. در اينجا اجمال چگونگي ولادت حجت حقّ را از زبان (حكيمه ) مي شنويم .
ابـو مـحـمـّد كـسـي را نـزد مـن فـرسـتـاد كـه امـشـب افـطـار نـزد مـا بـاش كـه خـداي متعال حجت خود را امشب به دنيا خواهد آورد.
پرسيدم : مادرش كيست ؟
فرمود: نرجس .
عرض كردم : در او هيچ نشانه حمل نمي بينم !
فرمود: همان است كه گفتم .
سپس بر نرجس وارد شدم و بدو گفتم : خداوند امشب به تو پسري عطا خواهد كرد كه سرور هر دو جهان خواهد بود.
چون از نماز فارغ شدم ، افطار كرده ، خوابيدم . نيمه هاي شب براي نماز شب بيدار شدم . پس از اداي نـمـاز بـه رخـتـخـواب خـود بـازگـشـتـم . نـرجـس در حال استراحت بود. مدتي در رختخواب نگران ماندم . نرجس بيدار شد. نماز شب گزارد و دوباره به استراحت پرداخت .
صبح كاذب دميد، ولي از ولادت خبري نبود. در دلم دچار ترديد شدم كه امام عسكري (ع ) از اتاق ديگر بانگ برآورد: عمّه شتاب مكن كه امر خدا نزديك است .
نـشـسـتـم و به تلاوت قرآن مشغول شدم . در اين هنگام (نرجس خاتون ) وحشت زده بيدار شد. به سويش دويدم و گفتم : چيزي احساس مي كني ؟
گفت : آري .
گفتم : بر اعصابت مسلط باش كه وعده خدا نزديك است .
آن گاه لحظه اي غفلت بر من دست داد، گويي پرده اي بين او و من آويخته شد. پس از چند لحظه كه آن حالت برطرف شد، متوجه شدم كه حجّت خدا به دنيا آمده است .
مولود را ديدم كه پيشاني بر سجده نهاده است . او را در آغوش گرفتم . در اين هنگام صداي امام را شـنـيدم كه فرمود: عمه پسرم را نزد من بياور. مولود را نزد امام حسن (ع ) بردم . امام او را در آغـوش گـرفـت . در گـوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گفت . آن گاه دست مباركش را بر ديـده هـا، گـوشـها و ديگر اندام بدنش ‍ كشيد و كامش را برداشت . سپس به وي فرمود: فرزندم سخن بگو. حجت خدا بي درنگ سخن آغاز كرد:
(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَحْدَهُ لاشَريكَ لَهُ وَ اَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللّهِ ... )
آن گاه به اميرمؤ منان (ع ) و يكايك امامان از جمله پدر بزرگوارش درود فرستاد و ساكت شد.
امام فرمود: عمّه ! او را نزد مادرش ببر. پس او را نزد مادرش بردم ..(22)
شمايل و خصوصيّات
روايـاتـي كـه در مـقام بيان شمايل و خصوصيات جسمي و روحي حضرت مهدي (عج ) وارد شده ، به دو دسته تقسيم مي شود.
الف ـ رواياتي كه بطور كلّي آن حضرت را در صورت و سيرت شبيه پيامبر(ص ) معرفي مي كند. در زير به يك نمونه اشاره مي كنيم .
رسول اكرم (ص ) فرمود:
(اَلْمـَهـْدِي مـِنْ وُلْدي اِسـْمـُهُ اِسـْمـي وَ كـُنـْيـَتـُهُ كـُنـْيـَتـي ، اَشـْبـَهُ النـّاسِ بـي خـَلْقـًا وَ خُلْقًا).(23)
مـهـدي از فـرزنـدان مـن اسـت . نـام او نام من و كنيه اش كنيه من است . در صورت و سيرت ، شبيه ترين مردمان به من است .
ب ـ روايـاتـي كـه بـه پـاره اي از شـمايل و ويژگيهاي جسمي يا اخلاقي آن حضرت تصريح دارد. اين روايات زياد است.(24)در اينجا به نمونه هايي از آنها اشاره مي كنيم .
امير مؤ منان (ع ) فرمود:
(هـُوَ شـابُّ مـَرْبـُوعٌ، حـَسـَنُ الْوَجْهِ، حَسَنُ الشَّعْرِ، يَسيلُ شَعْرُهُ عَلي مِنْكَبَيْهِ وَ نُورُ وَجْهِه يَعْلُو سَوادَ لِحْيَتِه وَ رَاءْسِه ).(25)
او جـوانـي راست قامت است كه چهره اي زيبا و مويي نيكو دارد كه بر شانه هايش فرو ريخته و درخشندگي چهره اش بر سياهي موهاي محاسن و سرش غلبه مي كند.
امام رضا(ع ) فرمود:
1 ـ (عَلامَتُهُ اَنْ يَكُونَ شَيْخَ السِّنِّ، شابَّ الْمَنْظَرِ حَتّي اَنَّ النّاظِرَ لَيَحْسَبُهُ ابْنَ اَرْبَعينَ سَنَةٍ اَوْ دُونـَهـا، وَ اِنَّ مـِنْ عـَلامـَتـِه اَنْ لايـَهَْرمَ بـِمـُرُورِ الْاَيـّامِ وَ اللَّيـالي عـَلَيـْهِ حـَتـّي يـَاءْتِيَهُ اَجَلُهُ (26)

نـشـانـه او سـيـمـاي جـوانـي در سـنّ كـهـولت اسـت ، چـنـدان كـه بـيـنـنـده ، او را چهل ساله يا كمتر مي پندارد، و نيز از نشانه هاي او اين است كه با گذشت زمان پير نمي شود تا زماني كه اجلش فرا رسد.
2 ـ (يـَكـُونُ اَوْلي بِالنّاسِ مِنْهُمْ بِاَنْفُسِهِمْ وَ اَشْفَقَ عَلَيْهِمْ مِنْ آبائِهِمْ وَ اُمَّهاتِهِمْ، وَ يَكُونُ اَشَدَّ النـّاسِ تـَواضـُعـًا لِلّهِ عـَزَّوَجـَلَّ، وَ يـَكـُونُ آخـَذَ النـّاسِ بـِمـا يَاءْمُرُ بِه وَ اَكَفَّ النّاسِ عَمّا يَنْهي عَنْهُ(27)
امـام از مـردم به آنان سزاوارتر، از پدران و مادرانشان بر آنان مهربانتر و در برابر خداوند بـزرگ از هـمـه مـتـواضـعـتـر اسـت . آنـچـه بـه مـردم فـرمـان دهـد، خـود بـيـش از ديـگـران بدان عمل مي كند و آنچه مردم را از آن بازمي دارد، خود بيش از همگان از آن پرهيز مي كند.
شرايط سياسي محيط رشد امام عصر(ع )
پـيشواي دوازدهم ، حضرت مهدي (عج ) در شرايطي چشم به جهان گشود كه امامت شيعي در يكي ديـگـر از حـسـاسـتـريـن مـراحـل حـيـات سـيـاسـي خـود بـه سـر مـي بـرد. شـدّت مـراقـبـت و كـنترل دستگاه خلافت عبّاسي نسبت به تشكيلات امامت و افزايش جوّ فشار و اختناق عليه علويان و در راءس آنـان امام عسكري (ع ) ـ در مقايسه با امامان پيشين ـ از يكسو و نزديك شدن زمان غيبت ـ حادثه اي كه در تاريخ امامت سابقه اي نداشته و امامان و پيروان آنان در صحنه سياسي از آن تـجـربـه اي پيش روي خود نداشتند ـ و لزوم آماده سازي زمينه ها و شرايط فكري و اجتماعي آن در جـامعه اسلامي توسط پيشواي يازدهم از سوي ديگر، به اين دوران ، ويژگي ، حساسيّت و پيچيدگي خاصّي بخشيده بود.
حضرت مهدي (عج ) از لحظه اي كه چشم به جهان گشود، شرايط و اوضاع محيط اطراف خود را غـيـر عـادي ديد. ايشان از يكسو شاهد در تنگنا قرار گرفتن پدر بزرگوارش از سوي دستگاه خـلافـت بـود و مـي ديـد كـه آن گـرامـي به خاطر حصار شديدي كه زمامداران عبّاسي به گرد وجـود مـبـارك او كـشـيـده انـد، نـه تـنـهـا هـيـچ گـونـه آزادي عمل ندارد، بلكه هفته اي دست كم دوبار (روزهاي دوشنبه و پنج شنبه ) مي بايست به اجبار به در بار رفته و حضور خود را به خليفه اعلام دارد.
از سـوي ديـگـر مـي ديد كه پدر ارجمندش از لحظه تولّد وي ، درباره او روشي خاص در پيش گـرفـتـه اسـت . دوسـتـداران اهـل بـيـت ، بـويـژه عـلويـان و بـسـتـگـان كـه از مـدتـهـا قـبـل و ـ بـا تـوجـه بـه روايـاتـي كـه در دسـتـرس داشـتـند ـ از زبان پيامبر(ص ) و جانشينان بـزرگـوار آن حـضـرت ، بـشارت تولد او را از نسل امام عسكري شنيده بوده و در انتظار قدومش بـه سـر مـي بـردنـد و بـطور طبيعي با مشاهده چهره نوراني آن مولود موعود و حتي شنيدن خبر ولادت او بـسـيـار مـسـرور مـي شـدنـد، ايـنـك كـه وعـده حـق تـحـقـق پـيـدا كـرده و پـيـشـگـويـيهاي رسول اكرم (ص ) و جانشينان حضرت جامه عمل پوشيده و آن مولود مسعود به عنوان تنها فرزند خـانـواده چـشـم به جهان گشوده است ، پدر بزرگوارش به جاي مژده خبر ولادت او به همگان ، بـويـژه شـيـعـيـان ، كـودك و حـتـّي خـبر ولادت او را از عموم مردم و حتّي از كساني كه به عنوان خدمتگزار در خانه آن حضرت رفت و آمد دارند، پوشيده مي دارد.
حـضـرت مـهـدي (عـج ) مـي ديد كه سياست (پنهان كاري ) از سوي پدرش در وجود او محدود نمي شـود، بـلكـه آن حـضـرت بـه مـنـظـور تـحقق بخشيدن اهداف بلند امامت و سر در گم كردن دست انـدركـاران حـكـومـت عـبـّاسـي ، در مـورد امـامـت نـسـبـت بـه مـادر حـضـرت مـهـدي نيز اين سياست را دنبال مي كند، ليكن بگونه اي ديگر. به عنوان نمونه :
در مـنـابـع تـاريـخـي بـراي (نـرجـس ) نـامـهـاي ديـگـري از قـبـيل (سـوسـن )،(حـكـيـمـه )، (ريـحـانـه )، (سـبـيـكـه )، (صقيل ) و ... ثبت شده است ..(28)
(نـرجـس خاتون ) پيش از آنكه به كانون امامت راه پيدا كند، بيش از يك نام نداشت ، ولي پس از ورود بـه بـيـت امـامـت بـه نـامـهـاي مـخـتـلفـي ـ از جـمـله نـامـهـاي يـاد شـده ـ خـوانده مي شد. به احـتمال قوي فراخواني وي به نامهاي متعدد، انگيزه سياسي داشته است . امام هادي و امام عسكري عليهماالسلام كه مي دانستند (نرجس ) به خاطر انتساب به حضرت مهدي (عج ) تحت تعقيب حكومت عـبـاسـي قـرار خـواهـد گـرفت و چه بسا دستگير شده ، روانه زندان خواهد شد، براي حفظ او و فـرزنـد گراميش و براي اينكه مساءله را در ذهن دشمنان دگرگون جلوه دهند، هر از چند مدت ، او را به نامي مي خواندند تا ماءموران سر در گم شوند و ندانند كه صاحب كدام نام به حضرت مهدي (عج ) باردار است و كدام يك از اين نامها مادر ويران كننده كاخهاي ستم است ..(29)
بدون شك ، اين خط مشيها و سياستهاي حساب شده از ديد تيز بين حضرت مهدي (عج ) پنهان نبود و او ضمن آنكه در تمامي اين خط مشيها در كنار پدر بود، با بهره گيري از سياستهاي پيشواي يـازدهـم ، تـوانـسـت كـشـتـي امامت را برغم ناآرام و طوفاني بودن بستر آن ، پس از شهادت امام عسكري (ع ) به ساحل نجات رهنمون سازد.
امامت
پـيـشـواي دوازدهم در هشتم ربيع الاوّل ، سال 260 هجري قمري پس از رحلت پدر ارجمندش ، در حـالي كـه كـمـتـر از پـنـج سـال از عمر مباركش مي گذشت ، عهده دار امامت شد. امامت آن حضرت در شـرايـطـي آغـاز شـد كه مسند امامت از جهت سياسي و اعتقادي در بحراني ترين وضعيت خود قرار گرفته بود.
حـكـمـرانـان عـبـّاسـي بـه عنوان دشمنان بيروني امامت ، به كمك دستگاههاي اطلاعاتي خود تمام تـلاش خـويـش را بـراي بستن پرونده امامت براي هميشه به كار گرفتند. دشمن دروني نيز از درون كانون امامت در چهره جعفر بن علي ، عموي آن حضرت ، براي نابودي امامت كمر همت بسته و به كمك دشمن بيروني شتافت .
از سـوي ديـگـر، شـيـعيان پس از رحلت امام عسكري (ع ) در يك سر در گمي عجيبي فرو رفتند. بـسـيـاري از آنـان از اصل ولادت جانشين آن حضرت آگاه نشدند. برخي ديگر نيز تنها بشارت ولادت حضرت مهدي (عج ) بدانان داده شده بود، بدون آنكه به محضرش شرفياب شده باشند. تـعـداد بـسـيـار انـدكـي هـم كه آن حضرت را ديده بودند، جوّ اختناق بگونه اي بود كه جراءت مطرح كردن آن را نداشتند، زيرا هم بر جان خود بيمناك بودند و هم بر جان امام .
ايـن سـر در گـمـي بـا ادعـاي جـانـشيني امام عسكري (ع ) توسط جعفر و تصريح وي به اينكه پيشواي يازدهم هيچ فرزندي از خود بر جاي نگذاشته ، شدت مي يافت . منحرف شدن عده اي از شخصيتهاي برجسته شيعي ـ كه برخي از آنان حتّي سمت وكالت امامان پيشين را بر عهده داشتند ـ از خـط امـامـت و ادعـاي سـفـارت دروغـيـن تـوسط بعضي از آنان و ايستادگي در برابر نايبان واقعي آن حضرت ، عامل مهمّ ديگري بود كه بر اين بحران مي افزود. در زير با ارائه نمونه هـايـي از آنـچـه بـدان اشـاره رفـت ، بـه تـرسيم شرايط سياسي ـ اعتقادي دوران امامت پيشواي دوازدهم مي پردازيم .
الف ـ بازرسي منزل امام (ع )
هـنـوز لحـظـاتـي از شهادت امام عسكري (ع ) نگذشته بود كه مأموران حكومتي در پي گزارش جـعـفـر مـبـنـي بـر وجـود فـرزنـد، خـانـه امـام را مـحـاصـره كـرده و بـه بـازرسـي منزل و مهر و موم كردن داراييهاي حضرت عسكري (ع ) پرداختند.
هدف اصلي آنان كسب اطلاع از فرزند امام و دستگيري وي بود. از اين رو، همراه خود، زنان قابله اي را آورده بودند تا كنيزان حضرت را از نظر باردار بودن بازرسي كنند. آنان در اين جريان (صـقـيـل ) مـادر حـضـرت مـهـدي (عـج ) را دسـتـگـيـر كـرده ، نـزد مـعـتـمـد بـردنـد. وي از (صـقـيل ) خواستار فرزندش شد. (صقيل ) منكر داشتن فرزند شد و براي آنكه افكار آنان را از فـرزنـدش ‍ مـنـحـرف كند، ادعاي بارداري كرد. معتمد او را به (ابو الشّوارب ) قاضي القضاة خـود سـپرد تا زمان وضع حملش از او مراقبت كند. زنان دربار و قاضي القضاة او را زير نظر داشـتـنـد تـا آنـكـه جـريـان مـرگ (عـبيداللّه بن يحيي بن خاقان ) و شورش يعقوب ليث صفار و زنـگـيـان پـيـش آمـد و دولتـمـردان را مـشـغـول سـاخـت و مـوجـب شـد كـه (صقيل ) آزاد گردد..(30)
يـكـي از شـاهـدان عـيـني كه به هنگام محاصره منزل امام توسط نيروهاي حكومتي در آنجا حضور داشته ، مي گويد: سـواران خـليـفـه كـه جـعـفـر كـذّاب نـيـز در ميان آنان بود، به خانه امام هجوم برده و به غارت امـوال و دارايـيـهـاي مـنـزل پـرداختند. تمام كوشش من در حفظ مولايم حضرت قائم بود كه ناگاه ديدم او از در خارج شد، بدون آنكه ماءموران ، وي را ببينند..(31)
ب ـ بازرسي خانه هاي شيعيان
خـليفه عبّاسي برغم آنكه جاسوسي همچون جعفر در درون خانه امام داشت و او بموقع ، موضوع وجـود فـرزنـد بـراي امـام عـسـكـري (ع ) را بـه خـليـفـه گـزارش داد، در جـريـان بـازرسـي منزل امام (ع ) موفق به دستگيري وي نشد.
ايـن مـسـاءله مـوجـب فـزونـي نگراني و و حشت وي شد. از اين رو، پس از دفن امام (ع ) و پراكنده شـدن مـردم در اقـدامـي گـسـتـرده تـر دسـتـور بـازرسـي مـنـازل شـيعياني را كه احتمال مي رفت ، حضرت حجت در آنجا پنهان شده باشد صادر كرد. احمد بن عبيداللّه خاقان ، فرزند وزير معتمد مي گويد:
چـون امـام عـسـكـري (ع ) بـه خـاك سـپـرده شـد و مـردم پـراكنده شدند، پادشاه و درباريانش در جستجوي فرزند آن حضرت سخت دچار اضطراب و نگراني شدند و در پي آن جستجوي گسترده اي را در خانه هاي شيعيان آغاز كردند..(32)
ج ـ ايجاد جوّ بيم و وحشت در ميان شيعيان
دسـتـگاه خلافت ، براي دستيابي به حضرت مهدي (عج ) هر چه تلاش كرد، به نتيجه نرسيد. نـاچار توجه خود را معطوف شيعيان و ياران آن حضرت كرد تا شايد از اين طريق بتواند ضمن ضربه زدن به جمع آنان به عنوان پايگاههاي اجتماعي امامت و فرو پاشيدن صفوفشان ، به حضرت مهدي (عج ) دسترسي پيدا كند. از اين رو، با همكاري جعفر كذّاب كه شيعيان را بخوبي مـي شـنـاخـت ، تـلاش گـسـتـرده اي را بـه مـنـظور ايجاد جوّ بيم و ترور و اذيت و آزار شيعيان و بستگان امام عسكري و حتّي زنان و كنيزان خاندان آن حضرت آغاز كرد. شيخ مفيد مي نويسد:
جـعـفـر بن علي ، برادر امام عسكري (ع ) تركه آن حضرت را تصاحب نمود و سعي در به زندان افـكـنـدن كـنـيزكان و به بند كشيدن همسران آن حضرت كرد. وي ياران امام (ع ) را از آن جهت كه بـه انـتـظـار فـرزنـد امـام عـسـكـري (ع ) نـشـسـتـه ، بـه وجـود او قـطـع داشـتـه و قائل به امامتش بودند، مورد سرزنش قرار مي داد.
او بـا آنـان به ستيز بر خاست ، چندان كه همگان را بيمناك و پراكنده ساخت و از اين ناحيه بر بـازمـاندگان حضرت عسكري (ع ) مصيبت بزرگي وارد شد؛ از به بند كشيدن و زندان افكندن آنـان گـرفـتـه تـا تـهـديـد و تـحـقـيـر و بـي اعـتـنـايـي كـردن بـه آنـان . بـا ايـن حال ، دستگاه خلافت از اين همه سختگيري و شكنجه و آزار طرفي نبست ..(33)
د ـ پراكندگي شيعيان
از جمله رخدادهاي اسفبار آغاز دوران امامت حضرت مهدي (عج ) اختلاف شيعيان بر سر مساءله امامت و پراكندگي آنان به گروههاي مختلف بود.
بـرخـي از آنـان مـعـتـقـد شـدنـد، امام عسكري (ع ) رحلت نكرده و او زنده و باقي است و همو مهدي آل محمّد است .
برخي ديگر قائل شدند گر چه امام عسكري در گذشته است ، ليكن دوباره زنده مي شود و همو مهدي قائم خواهد بود.
بـعـضـي ديگر، به (فترت ) اعتقاد پيدا كردند و گفتند: پس از امام عسكري امامي وجود نداشت و جامعه اسلامي در اين فترت از زمان بدون امام بود.
برخي هم تحت تأثير تبليغات سوء جعفر بن علي قرار گرفته ، معتقد به امامت وي شدند.
گـروهـي ديـگـر در شـك و سـرگرداني فرو رفته ، نمي دانستند به كجا پناه برده و به چه كسي روي بياورند.
برخي نيز بر صراط مستقيم امامت باقي ماندند و پس از امام عسكري به امامت فرزندش حضرت مهدي (عج ) معتقد شدند..(34)
امـام عـسـكـري (ع ) كه از شرايط سياسي ـ اجتماعي دوران امامت خود و حضرت مهدي (عج ) آگاهي كامل داشت ، پيش از رحلتش ، چنين رخداد اسفباري را در جامعه شيعي پيش بيني كرده و فرمود:
در سال 260 پيروان من دچار پراكندگي خواهند شد..(35)
مسعودي در اين زمينه مي نويسد:
شيعيان پس از رحلت امام عسكري (ع ) درباره (منتظر از خاندان پيامبر) دچار اختلاف گشته و به بيست گروه تقسيم شدند..(36)
محمد بن حسـن نـوبـخـتـي تعداد فرقه هاي پديد آمده پس از رحلت امام عسكري (ع ) را چهارده فـرقـه ذكـر كـرده وبه تفصيل درباره ويژگيها و اعتقادات سيزده فرقه آنها بحث كرده است . .(37)
ه‍ ـ سفيران دروغين
هـمـزمـان با پيدايش و گسترش اين اختلافات در ميان جامعه اسلامي ، عده اي از فرصت طلبان و دنـيـا دوسـتـان ـ كـه بـه خـاطـر مشاغل و مسؤ وليتهايي كه بعضي از آنان از سوي امامان پيشين داشتند، از چهره هاي برجسته و شناخته شده به شمار مي رفتند ـ به دروغ از سوي امام زمان (ع ) ادعـاي سـفـارت كـردنـد و بـا اين حركت زهرآگين ، فضاي جامعه اسلامي را بيش از پيش مسموم كرده ، موجب انحراف وگمراهي عده زيادي از مردم شدند. برخي از اين مدعيان دروغين عبارتند از:
الف ـ ابـو مـحـمـّد شريعي .

وي از ياران امام هادي و امام عسكري عليهماالسّلام بود، ولي پس از رحـلت امـام عـسكري از مسير حق منحرف شد و در شمار (غلاة ) قرار گرفت و به آن بزرگواران نسبتهاي ناروا داد. وي مدّعي نيابت از سوي آن دو امام بزرگوار شد..(38)
ب ـ مـحـمـد بـن نـصير نميري . وي از اصحاب امام عسكري (ع ) بود كه به انحراف كشيده شد و پـس از درگـذشـت آن حـضـرت ، در دوران سفارت (محمد بن عثمان ) از طرف امام زمان (عج ) ادعاي سفارت و بابيّت كرد..(39)
ج ـ احـمـد بـن هـلال كـرخـي .

وي نـيـز از ياران امام عسكري (ع ) بود كه دچار انحراف شد و به تـصـوّف گـرايـيـد. او در دوران غـيـبـت صـغـري ، منكر سفارت (محمد بن عثمان ) شد و از پرداخت اموال و وجوهات شرعيه اي كه نزدش بود به وي خودداري كرد..(40)
د ـ ابو طاهر، محمد بن علي بن بلال . او از اصحاب امام عسكري (ع ) بود كه پس از درگذشت آن حـضـرت مدّعي وكالت و بابيّت از سوي آن حضرت شد و از بازپس دادن اموالي كه از امام نزد وي بود، به (محمد بن عثمان ) خودداري كرد و خود مدّعي سفارت شد..(41)
نتيجه گيري
مجموعه رخدادها و جريانهايي كه بدانها اشاره كرديم ، اين دوره از تاريخ امامت را در وضعيّتي بحراني و حساس قرار داده است كه هم براي دشمنان مكتب امامت بويژه سردمداران حكومت عباسي ، مهمّ و سرنوشت ساز بود و هم براي امامان معصوم (ع ) و دوستان آنان .
امـام عـسكري (ع ) در دوران امامت خود با برنامه ريزيهاي دقيق ، حساب شده و دورانديشانه نسبت بـه مـسـائل آيـنـده ـ بـرغـم هـمـه مـشـكـلات و مـحـدوديـتـهـا ـ رسـالت الهـي خود را در ارتباط با مسائل امامت ، بويژه امامت فرزندش كه عبارت بود از حفظ وي از دشمنان ، معرّفي او به خواص و هـمـوار سـاخـتـن زمـيـنـه هـاي غـيـبـت آن گـرامـي ، ايـفـا كـرد كـه بـطـور تفصيل در درسهاي گذشته بدان پرداختيم .
در درسهاي آينده به لطف خدا به بررسي تلاشها و سياستهاي حضرت مهدي (عج ) در زمينه حفظ و حراست از كيان امامت و جريانات سياسي و فرهنگي جامعه اسلامي آن روز خواهيم پرداخت .
جعفر بن علي ، چهره اي نوظهور
از جـمـله چـهـره هايي كه همزمان با شهادت امام عسكري (ع ) در صحنه سياسي جامعه اسلامي رخ نـمـود، جـعـفـر بـن علي معروف به جعفر كذّاب ، برادر امام عسكري (ع ) بود. وي وقتي چشم به جـهـان گشود، اعضاي خانواده خوشحال شدند، ولي اين خوشحالي در چهره پدرش امام هادي (ع ) نمودار نگشت . وقتي علت آن پرسيده شد، فرمود: بدين خاطر كه او مردم زيادي را گمراه خواهد كرد..(42)
وي از آن جـهت كه در مساءله امامت ، به خدا دروغ بست و مدعي مقامي شد كه خداوند او را بدان مقام نصب نكرده بود و نيز به دروغ ، منكر داشتن فرزند براي برادرش امام عسكري (ع ) شد (كذّاب ) ناميده شد.
از بـرخـي روايـات اسـتـفـاده مـي شـود كـه وي پـيـش از تـولد تـوسـط بعضي از امامان و حتّي پـيـامـبـر(ص ) بـه ايـن لقـب نـامـيـده شـده اسـت . امـام سـجـّاد(ع ) بـه نقل از پدرش و از جدّش نقل مي كند كه پيامبر(ص ) فرمود: وقتي كه فرزندم جعفر بن محمّد بن علي بن حسين بن علي بن ابي طالب متولد شد او را صادق بـناميد، زيرا ديري نمي گذرد كه درميان فرزندان او همنامي براي وي پيدا مي شود كه بدون شايستگي ، ادعاي امامت مي كند و (كذّاب ) ناميده مي شود..(43)
جـعـفـر بـا ايـن سـابـقـه ، رشـد كرد و به سنين نوجواني و جواني رسيد. متاءسّفانه به جاي تغذيه از پستان امامت و بهره مندي از فضاي ملكوتي و سرشار از معنويت كانون ولايت و بهره وري از وجود خورشيد تابناكي همچون امام هادي (ع )، به تاريكي و سيه روزي روي آورد و راه عياشي ، شرابخواري و لهو و لعب در پيش گرفت و در اين راه انحرافي تا آنجا پيش رفت كه امام هادي (ع ) او را از خانواده خود طرد كرد و در سخني به ياران خود فرمود: از فـرزنـدم جعفر دوري گزينيد، زيرا او به منزله نمرود، فرزند نوح است كه خداوند درباره اش فـرمـود: نـوح گـفـت : هـمـانـا فـرزنـدم از خـانـدان مـن اسـت . خـداونـد فرمود: اي نوح ! او از اهل تو نيست ، او عملي ناشايست است ..(44)
مـا در ضـمن اين درس ، نخست به مهمترين گرايشها و فعّاليّتهاي ضدّ مذهبي جعفر اشاره كرده ، سپس موضع حضرت مهدي (عج ) را در برابر او بيان مي كنيم .
گرايشها و فعّاليتهاي ضد مذهبي جعفر
گرايشها و تلاشهاي ضد مذهبي جعفر در موارد زير خلاصه مي شود.
الف ـ روي آوردن به فسق و فجور و لهو و لعب
بـارزتـريـن ويـژگـي جعفر كذّاب كه اساس و منشاء ديگر خصوصيتهاي وي به شمار مي رود، پـشـت كـردن او به تعاليم انسان ساز اسلام و رهنمودهاي امامان عليهم السّلام و روي آوردن به گـنـاه و نـافـرمـانـي پـروردگـار بـود. تـرك نـمـاز و نـوشـيـدن شـراب ، دو گـنـاه بزرگ و نابخشودني است كه متاءسفانه در پرونده سياه جعفر به چشم مي خورد..(45)
بـي بـنـدوبـاري و لاابـاليـگـري جـعـفـر به حدي از شهرت رسيده بود كه همگان از آن مطّلع بودند. (احمد بن عبيداللّه خاقان ) در پاسخ فردي كه از وضع جعفر پرسيده بود، گفت :
جـعـفـر آشـكـارا مـرتكب فسق مي شود. فردي بي بندوبار و شرابخوار است . وي پست ترين و لاابـالي تـريـن مـردي اسـت كـه مـن ديـده ام . فـردي احـمـق ، مـيـخـواره ، پـسـت و سـبـكـسـر اسـت ..(46)

ابـو الاديـان ، خـدمـتـگـزار خـانـه امـام عـسـكـري كه نامه هاي آن حضرت را به اطراف مي برد و جـوابـهـاي آنها را براي حضرت مي آورد، در آخرين ماءموريت خود پس از بازگشت به سامرّا با شهادت امام عسكري (ع ) مواجه گشت ، ولي در اين هنگام با منظره شگفت انگيزي رو به رو شد. او ديـد جـعفر كذّاب برادر امام (ع ) بر در خانه آن حضرت (به عنوان صاحب عزا) ايستاده و شيعيان گـرد او جـمـع شـده ، شـهـادت بـرادرش را تـسـليـت و امـامتش را به وي تبريك مي گفتند. او مي گويد:
با خود گفتم ، اگر اين امام باشد، بايد فاتحه امامت را خواند؛ زيرا من او را خوب مي شناسم . وي فـردي اسـت كـه شـراب مـي نـوشـد. در كـاخ قـمـار مـي زنـد و تـار و تـنـبـور مـي نوازد..(47)
وي آنچنان به عياشي و فساد خو گرفته بود كه پس از شهادت پيشوا و برادر بزرگوارش امـام عسكري (ع ) به جاي سوگواري و حفظ حرمت آن گرامي به مناطق خوش آب و هواي كنار دجله رفته و در بزم آوازه خوانان شركت مي كرد و شراب مي نوشيد..(48)
امـام عـسـكـري (ع ) كـه برادر خود را از مسير بندگي خدا منحرف مي ديد، مي كوشيد تا او را از لغـزشـهـايش باز دارد. گاهي با او كنار مي آمد و روي گناهانش پرده مي كشيد. گاهي نيز نزد دسـتـگـاه خـلافـت عباسي از او وساطت مي كرد. به عنوان نمونه : زماني معتمد عباسي امام (ع ) و برادرش جعفر رابه زندان افكند، ولي پس از مدتي دستور آزادي امام (ع ) را صادر كرد. امام (ع ) به مسؤ ول زندان فرمود: من وقتي مي روم كه برادرم جعفر نيز آزاد شود. زندانبان گفت : به مـن فـقـط دسـتـور آزادي شما داده شده ، نه جعفر. امام (ع ) فرمود: برو به خليفه بگو كه ما دو نفر از يك خانه به زندان آمده ايم ؛ اگر بازگردم و او بماند، مي داني چه پيامد بدي دارد؟
مـاءمـور، پـيـام امام (ع ) را به معتمد رساند و بازگشت و گفت : خليفه گفته است جعفر را هم به خـاطـر شـمـا آزاد كـردم ، زيـرا مـا او را بـه خاطر بدي كه بر خويش و بر شما كرده بود، به زنـدان افـكـنـديـم . آن گـاه هـر دو آزاد شـده و بـا هـم بـه منزل بازگشتند..(49)
مـتـاءسـفـانـه ايـن خـوش رفـتـاريـهـا، چشم پوشيها و حتي حمايتهاي امام (ع ) از جعفر در برابر دشمنان در او مؤ ثر واقع نشد و وي هم چنان بر گمراهي و انحراف خود پافشاري مي كرد.
ب ـ انكار وجود فرزند براي امام عسكري (ع )
دومين حركت ضدّ مذهبي جعفر، انكار وجود فرزند براي برادرش امام عسكري (ع ) است . وي براي دسـتـيابي به اهداف شوم خود در اين مساءله تا آنجا پاي فشرد كه حتي وقتي امام زمان (ع ) او را از كـنـار جـنازه پدر بزرگوارش طرد كرد و فرمود: عمو! عقب بايست كه من براي اقامه نماز بـر پدرم از تو سزاوارترم ،.(50) در پاسخ فردي كه پرسيد: اين كودك چه كسي بود؟ گفت : سوگند به خدا كه من هرگز او را نديده بودم و او را نمي شناسم ..(51)
البتّه بخش نخست سخن او كه من هرگز او را نديده ام ، شايد درست باشد، ولي بخش دوّم سخنش كه او را نمي شناسم ، قطعاً دروغ است . زيرا امام (ع ) او را عمو و جنازه را پدر خطاب كرد و او در واكنش به اقدام امام (ع )به جاي تكذيب ادعاي آن حضرت و اعاده نماز برپيكرامام عسكري (ع ) جـريـان رابـه مـعـتـمـد گـزارش و او را وادار بـه بـازرسـي منزل امام (ع ) و دستگيري آن حضرت كرد.
سـكوت او در برابر امام (ع ) و گزارش امر به معتمد، گوياي اين است كه وي حق را مي دانسته و امام را شناخته است ؛ با اين حال براي دستيابي به اهداف پست خود منكر وجود آن حضرت به عنوان فرزند و جانشين امام عسكري (ع ) شد.
ج ـ ادعاي امامت
جـعـفـر در سـوّمـيـن اقـدام ، مـدّعـي امامت بعد از برادر خود امام عسكري (ع ) شد. وي براي رسميّت بـخشيدن به اين ادعا، نخست خود را در معرض تسليت گويي مردم و تبريك امامت خويش قرار داد. گـروهـهـاي مختلف مردم از دور و نزديك براي عرض ‍ تسليت شهادت پيشواي يازدهم به جانشين آن حـضـرت ، وارد خـانه او مي شدند و جز جعفر كذّاب ، كس ديگري از بستگان امام را دم در نمي ديدند. از اين رو، شهادت امام عسكري (ع ) را به وي تسليت و امامت او را تبريك مي گفتند. او نيز پذيرا و جوابگوي اين تسليتها و تبريكها بود.
دوم ، خـود را آمـاده اقـامـه نـمـاز بـر جـنـازه امـام (ع ) كـرد. وقـتـي كـار غسل و كفن كردن امام به پايان رسيد، (عقيد) خادم امام نزد جعفر آمد و از او براي اقامه نماز دعوت كـرد. جـعـفـر در حـالي كـه شـيـعـيـان گـرد او را گـرفـتـه بـودنـد، داخـل مـنـزل شـد تـا بـر پيكر امام نماز بخواند كه حجّت حق ظاهر شد و او را كنار زد و خود بر پيكر پدر نماز گزارد..(52)
بـدون شـك ، اگـر جـعـفـر مـوفق مي شد بر جنازه امام عسكري (ع ) نماز بخواند، علاوه بر كسب وجهه و شهرت اجتماعي ، سنگ بناي امامت و جانشيني خود از امام يازدهم را بنيان مي نهاد، چرا كه بهترين راه براي اثبات اين مساءله اقامه نماز بود. ولي وي در اين اقدام موفق نشد و با حضور بموقع حضرت حجّت در حالي كه رنگ از چهره جعفر پريده بود، با رسوايي عقب نشست .
سـوّم ، تـصـاحـب داراييهاي امام عسكري (ع ) به عنوان تنها وارث آن حضرت ، البتّه دولتمردان حـكـومـت عـبـاسـي نيز او را در اين امر كمك كردند. جعفر موفق شد با حمايت دستگاه خلافت تمامي آنـچـه كـه مـتـعلق به امام عسكري (ع ) بود از چنگ بازماندگان آن حضرت بربايد؛ حتي ادعاي مـالكـيّت نسبت به منزل مسكوني امام كرد و خانواده پيشواي يازدهم را آواره و سرگردان ساخت و بـعـدهـا از دفن مادر امام عسكري (ع ) در كنار همسر و فرزند ارجمندش به همين بهانه جلوگيري كرد..(53)
چـهـارم ، توسل به دولتمردان عباسي براي به رسميّت شناختن امامت خود. وي پس از شكست در مـراحـل نـخـسـت نـاچـار به دولتمردان عباسي متوسل شد. ابتدا نزد (عبيداللّه بن خاقان )، وزير مـعـتـمـد رفـت و گـفـت : مـرتـبـت و مـنـزلت پـدر و بـرادرم را بـراي مـن قرار بده . من حاضرم در مقابل اين خدمت ، هر سال بيست هزار دينار طلا به تو بپردازم ، ولي عبيداللّه او را از خود راند و به وي تا زماني كه زنده بود، اجازه ملاقات نداد..(54)
جعفر نزد خليفه رفت و همان خواسته را تكرار كرد. خواسته وي آنچنان غير منطقي و بي اساس بود كه معتمد نيز بدان پاسخ ردّ داد و گفت :
مـقـام و منزلت برادرت از سوي ما اعطا نشده بود، بلكه از سوي خداوند بود و تلاش ما در جهت از بـيـن بردن اين مقام بود، ولي خداوند از آن ابا كرد و هر روز بر عظمت و منزلت معنوي او مي افزود ... بنابراين ، چنانچه تو نزد پيروان برادرت منزلتي همچون منزلت او داري ، نيازي بـه مـا نـخـواهـي داشـت ؛ در غـيـر ايـن صـورت هـيـچ كـاري بـراي تو نمي تـوانيم انجام دهيم ..(55)
پـنـجـم ، انـكـار عـلم غـيـب امام . جعفر كه فاقد تمامي ويژگيها و شرايط امامت بود، براي هموار كردن راه امامت دروغين خود، ناگزير از انكار ويژگيها و شرايط امامت از جمله (علم غيب ) امام شد.
نـمـايـنـدگـانـي از سوي مردم قم و جبال ، همراه اموال زيادي عازم سامرّا شدند. چون بدان شهر رسيدند، مطلع شدند كه امام عسكري (ع ) در گذشته است . از وارث او پرسيدند. برادرش جعفر بـدانـان مـعـرفـي شـد. چـون بـر او داخـل شـدنـد و جـريـان امـوال و نـمـايـنـدگـي خـود را مـطـرح سـاخـتـنـد، جـعـفـر گـفـت : آنـهـا را بـه مـن تحويل دهيد. آنان خودداري كردند و گفتند: اين اموال ماجرايي دارد و آن اينكه آنها از عموم شيعيان جمع آوري شده و هر يك يا دو دينار آن از يك نفر است كه آنها را در كيسه اي جاي داده و سرآن را مـهـر و مـوم كرده اند و چنين معمول بوده كه هر وقت مالي را نزد امام عسكري مي آورديم ، او به ما خبر مي داد كه مجموع اموال چند دينار است و هر چند دينار آن از آن چه كسي است و تمامي صاحبان آنها را نام مي برد و حتّي نقش سكّه ها را بيان مي كرد.
جـعـفـر كـه تـصور چنين دامي را براي خود نمي كرد، به دست و پا افتاد، زيرا از يكسو خود را فـاقـد عـلم امـامـت مـي ديـد، و از سـوي ديـگـر صـرف نـظـر كـردن از اموال نيز برايش مشكل بود. ناگزير منكر (علم غيب ) براي امام شد و گفت :
شـمـا دروغ مـي گوييد و به برادرم چيزي نسبت مي دهيد كه وي آن را انجام نمي داده است . آنچه شما عنوان مي كنيد، علم غيب است و جز خدا كسي داناي به غيب نيست ..(56)
موضعگيري امام زمان (عج ) در برابر جعفر
حجّت حق ، هر چند پس از شهادت پدر بزرگوارش در پس پرده غيب قرار گرفت و از چشم عموم مـردم پـنهان گشت و همين خلاء موجب شد تا جعفر از آن بيشترين سوء استفاده را بكند، ليكن نسبت بـه فـعـّاليتهاي ضد مذهبي جعفر، بي تفاوت نبود و در مواقع لزوم در برابر آنها موضع مي گـرفـت . ايـن مـوضـعـگـيـريـهـا به دو صورت انجام مي شد: به صورت مستقيم و به صورت توقيع از طريق سفيران خود. در اينجا به نمونه هايي از موضعگيريهاي آن حضرت در برابر فعّاليتهاي عمويش جعفر اشاره مي كنيم .
الف ـ در جريان اقامه نماز بر پيكر پيشواي يازدهم (ع )
امام زمان (عج ) وقتي ديد، جعفر همراه شيعيان حاضر جلو رفت تا بر پيكر امام عسكري (ع ) نماز بگزارد، سكوت و غيبت را روا ندانست و در پيش روي او ظاهر شد و با قاطعيّت فرمود:
(تَاءَخَّرْ يا عَمِّ! فَاَنَا اَحَقُّ بِالصَّلوةِ عَلي اَبي )
اي عمو! پس برو، كه من براي نماز گزاردن بر پدرم (از تو) سزاوارترم .
سپس خود جلو ايستاد و در حضور آن همه جمعيـّت بر پيكر پدر ارجمنـدش نماز گزارد.

  انتشار : ۱۷ آبان ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 585

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما