مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 2697
  • بازدید دیروز : 2385
  • بازدید کل : 13087835

علامه ميرزا مهدي الهي قمشه


فهرست مطالب

عنوان صفحه

اجداد و شجره نامه. 2

خواب پدر بزرگش در مورد تولد ايشان.. 2

دوران كودكي.. 3

هجرت به اصفهان و خراسان.. 3

دوران سخت طلبگي.. 4

خواب ديدن شهيد مدرس و مهاجرت به تهران.. 4

دستگيري توسط رضاخان.. 5

استاد دانشگاه و اخذ درجه دكترا6

تاليفات و آثار علمي.. 6

قناعت در زندگي.. 7

كرامات... 7

وفات... 8

منبع. 8


علامه ميرزا مهدي الهي قمشه‌اي

مرحوم استاد علامه حكيم صمداني، عارف رباني، مفسر قرآن كريم حضرت آيت الله حاج ميرزا محمد مهدي محي الدين الهي قمشه‌اي (قدس سره العزيز) در سال 1318 هجري قمري در شهر قمشه از توابع اصفهان ديده به جهان گشود و از آنجا كه در شعر به «الهي» تخلّص مي كرد ملقب به «الهي قمشه‌اي» گشت.

 

اجداد و شجره نامه

نياكانش از سادات بحرين بودند و همگي از بزرگان و حافظان قرآن بشمار ميرفتند كه در زمان نادرشاه افشار، گردش روزگار، آنان را به شهر قمشه كشاند. پدرش مرحوم ملا ابوالحسن يكي از روحانيون آگاه و بيدار دلي بود كه در زهد و تقوا شهرت داشت.

 

مرحوم الهي قمشه‌اي در ديوان اشعارش شرح حال خود را چنين به نظم آورده است:

الهي طبع و مهدي نام و در عشق

لقب گرديد محي الدين مقرر

پدر دانشوري بد بوالحسن نام

چو شيخ خارقان جانش منور

شجره نامه‌اي از خاندان جليل و والامقامش در دست نيست و تنها دست خطي از مرحوم آيت الله محي‌الدين الهي قمشه‌اي بجاي مانده كه سلسله شريف خاندانش را به جهت برادرزاده‌اش نگاشته و در آن آمده است: ....... حاج ملا ابوالحسن ابن حاج عبدالمجيد ابن حاج محمدرضا ابن حاج عبدالملك ابن حاج شيخ جعفر السيدالبحريني رحمهم الله تعالي.

 

خواب پدر بزرگش در مورد تولد ايشان

پدر بزرگش مرحوم حاج عبدالحميد، از ثروتمندان قمشه بود و معروفترين فرد شهر در خيرات و مبرات محسوب مي‌شد كه خدمات شاياني به مردم شهر نمود و هنوز آثار خدمات ايشان از قبيل پل حاج عبدالحميد، آب انبار حاج عبدالحميد و بسياري ديگر از خيرات و مبرات ايشان در قمشه شهرت دارد. وي قبل از تولد استاد الهي قمشه‌اي شبي در خواب ديد ملا محمد مهدي كه يكي از علماي بزرگ بود و چند سالي قبل رحلت نموده بود بر يك هودج نشسته و از آسمان بر زمين آمد و به اتاق ايشان وارد شد.

از آن پس حاج عبدالحميد، مكرر به بيت ملاابوالحسن مي‌آمد و از عيال وي كه در انتظار مولود تازه‌اي بود عيادت مي نمود و بي صبرانه در انتظار تولد آن مولود بسر مي برد و مي گفت اين نوازد نامش «محمد مهدي» است كه يكي از علماي بزرگ خواهد شد.

سرانجام با تولد مرحوم استاد الهي قمشه‌اي، انتظار به سر آمد و همانگونه كه پدربزرگش خواسته بود نامش را «محمد مهدي» نهادند.

 

دوران كودكي

استاد الهي قمشه‌اي كودكي را در بيت زهد و تقواي پدر بسر برد و در سن پنج سالگي به مكتب رفت تا هفت سالگي مقدمات را فرا گرفت و سپس نزد پدر و اساتيد و ادباي شهر به تحصيل علم و ادب پرداخت. و با وجود خردسالي، كتب مهم و مشكل ادب پارسي و عرب را فرا گرفت. و چون سنش به ده سالگي رسيد نظامي را نزد پدر فرا گرفته بود و در پانزده سالگي در ا دب عرب به مقامي رسيد كه «شرح نظام» نيشابوري و «مغني اللبيب» ابن هشام و «مطوّل» تفتازاني را درس مي‌گفت.

مرحوم الهي قمشه‌اي در عين تحصيل دانش به كسب نيز اشتغال داشت و ابتدا شاگردي قنادي حاج محمد حسين قناد را نمود و در اثر كوشش و فعاليت بي حدش در اين كار استاد شد و چندي بعد با پسر عموهايش شراكت نمود و به كار قنادي پرداخت. اما شروع جنگ جهاني اول آنان را به ورشكستي نشاند و مجدداً به توصيه پدر دست از كار كشيد و تمام همّ خويش را مصروف فراگيري علوم اسلامي نمود.

 

هجرت به اصفهان و خراسان

در سن چهارده سالگي پدر دانشمند و مادر بزرگوارش را از دست داد و از آن پس تصميم به هجرت گرفت تا در سايه آن به تحصيل و كسب و دانش و ادب بپردازد. با آنكه در شهر قمشه اساتيدي بزرگ وجود داشتند و برادر بزرگش نيز ممانعت بعمل مي‌آورد، ليكن صبحگاهي نان و ماستي در دستمالي بست و پياده راه اصفهان را در پيش گرفت.

در اصفهان به مدرسه صدر وارد شد و در حجره طلاب قمشه‌اي مسكن گزيد و مدت كوتاهي قريب يكسال در آن شهر زيست و از استادان آن بهره كافي برد. سپس عزم خراسان نمود تا در كنار مرقد مطهر ثامن الحجج امام علي بن موسي الرضا (ع) به تكميل علوم فلسفه و حكمت همت گمارد. خود مي گويد:

از آن شهــر آمدم باري سپاهــان

نكو شهري است ليك اي خامه بگذر

و ز آنجا خوش مرا بخت نكو خواند

بـه طــوس آن شهـر قديــس مطهر

دوران سخت طلبگي

در مشهد به مدرسه نواب راه يافت و حجره‌اي اختيار نمود و به تحصيل پرداخت. در طول تحصيل برادر بزرگش مرحوم «حسينعلي» اندكي هزينه معاش وي را تأمين مي‌نمود و ايشان به سختي روزگار مي‌گذراند. نقل است در اين ايام بسيار به قناعت گذراند و حتي ماه تا ماه غذاي پختني نمي‌خورد و چون اهل رياضت بود گاهي به صحرا مي‌رفت و در طول هفته از ميوه درخت توت ارتزاق مي نمود.

در خاطرات ايام طلبگي خويش و سختيهاي آن مي گويد: روزي كتابي احتياج داشتم ولي قدرت خريد آن نبود. اين كتاب در دست يكي از هم مباحثه اي هايم بود كه او نيز به عاريت نداد. خيلي متأثر و ناراحت بودم كه آن شب پدر را بخواب ديدم. او گفت:‌ مهدي اين كتاب را برايت فرستادم و به حسين (برادر بزرگش) گفتم: پول هم براي او بفرستد.

صبح بعد از آنكه از خواب برخاستم و نماز گزاردم، درب مدرسه باز شد و خادم گفت: ‌پستچي براي شما مقداري پول آورده است. خوشحال شده و اولين كاري كه كردم به كتابفروشي مراجعه نمودم و آن كتاب را خواستم.

وقتي كتاب را آورد، ديدم همان كتابي است كه در دست هم مباحثه اي من بود، پرسيدم كه اين كتاب فلاني است. گفت: بله، اما پس آورد.

به هر حال در مشهد در محضر اساتيدي بزرگ به تلمذ پرداخت و از خرمن دانش آنان خوشه ها چيد.

گهي از مخزن سر رضا يافت

دل تاريك من رخشنده گوهر

گهي زانوار درس فقه و حكمت

از آن دانشوران عرش محضر

حكيم آقــا بـزرگ نغز گفــتار

بحكمت نكته سنج و ذوق پرور

فقيه آقا حسين و شيخ عارف

هم از برسي و استادان ديگر

 

خواب ديدن شهيد مدرس و مهاجرت به تهران

در همان ايام تحصيل در مشهد مقدس و در سنين جواني شبي به خوب ديد كه از مشهد به طرف تهران مي‌رود و مرحوم شهيد سيد حسن مدرس كه او نيز اهل قمشه بود را دستگير كرده اند و به طرف مشهد مي‌برند. در راه به يكديگر برخورد مي كنند و مرحوم مدرس كتابي در دست داشتند كه آن را به ايشان داده و مي‌گويند ما را تبعيد كرده اند شما اين را بگيريد و برويد جاي من درس بدهيد. هنگامي كه از خواب بيدار مي‌شوند و مي‌گويند اگر خواب پريشان است همين است. ما كجا و شخصيتي مبارز و عالم چون مدرس كجا. تا اينكه زمانه ايشان را به تهران كشاند.

مرحوم آيت الله الهي قمشه‌اي پس از سالها تحصيل در كنار بارگاه آستان قدس رضوي در آرزوي ديدار محضر اساتيد قم و عراق و نجف قصد مهاجرت كرد لذا ابتدا به طهران وارد شد.

زمانه وانگهي زد خيمه گاهم

بطهران پايتخت و تاج كشور

از آن جنت پس از ورود تحصيل

مرا مسكن بطهران شد مقدر

بطهران آمدم تا كز ري و قم

شتابم زي عراق و كوفه يكسر

عرفت الله من فسخ العزائم

بملك ري مرا انداخت لنگر

 

در تهران به مدرسه سپهسالار (مدرسه عالي شهيد مطهري فعلي) وارد شد و در آنجا به تعليم و تعلم پرداخت. روزي در مسجد سپهسالار در محفلي شركت داشت كه ايشان را به شهيد سيد حسن مدرس معرفي مي كنند. شهيد مدرس مي گويد: «لازم نيست كه او را معرفي كنيد چون پدربزرگ اين شخص مرحوم حاج ملك باعث شد كه من مدرس شوم. من در يك مغازه اي كار مي كردم كه پدر بزرگ ايشان به آنجا آمد و گفت حيف است كه اين بچه كار كند از سيماي او آثار هوش و درايت مشهود است و بگذاريد درس بخواند. پدرم گفت: ‌ما استطاعت مادي نداري تا او را براي تحصيل عازم كنيم.

پدربزرگ همين شخص امكانات مادي مرا فراهم آورد و معاش مرا تامين نمود. و براي تعليم و تعلم از قمشه به اصفهان فرستاد.»

به هر حال مرحوم آيت الله الهي قمشه‌اي موانستي قريب با شهيد مدرس پيدا نمود و ايشان وي را در طهران نگهداشت و بدين ترتيب امكان مهاجرت به قم و عراق ميسر نشد.

 

دستگيري توسط رضاخان

بعد از ماندگاري ايشان در تهران و دوستي قريبشان با شهيد مدرس،‌ روزي حكومت غاصب رضاخاني شهيد مدرس را دستگير و به ظرف تبعيد نمود. در اثر دستگيري ايشان عده اي از نزديكان و دوستان شهيد مدرس دستگير و به زندان افتادند كه از آن جمله مرحوم آيت الله الهي قمشه‌اي بود. قريب يكماه در زندان بسر برد و چون در امور سياسي دخالتي نداشت به سفارش ذكاء الملك فروغي نخست وزير وقت آزاد شد.

پس از آزادي ايشان، طلاب مدرسه سپهسالار گرد وي را گرفته و كتابي را به ايشان دادند و گفتند تا اين زمان مدرس اين كتاب را براي ما تدريس مي كرد و اينك شما تنها كسي هستيد كه ما مي توانيم از محضرش استفاده كنيم.

مرحوم آيت الله الهي قمشه اي بعد از اين واقعه بياد خواب خويش كه چندين سال پيش ديده بود افتاد و تعبير آن را همين دانست.

 

استاد دانشگاه و اخذ درجه دكترا

آيت الله الهي قمشه اي پس از مهاجرت به تهران در مدرسه سپهسالار به تدريس ادب و فقه و حكمت و ديگر معارف الهي پرداخت.

پس از تاسيس دانشگاه در كشور، مدرسه سپهسالار كه محفل ادباء و مجلس حكما بود، ‌مبدل به دانشكده معقول و منقول گرديد. استاد الهي قمشه اي ضمن تدريس منطق و حكمت و ادبيات در آن دانشكده به عنوان يكي از برجسته ترين اساتيد دانشگاه شناخته شد. وي با نوشتن كتاب « توحيد هوشمندان» به درجه دكترا از آن دانشكده نائل آمد.

ايشان پس از سي و پنج سال تدريس فلسفه و حكمت در دانشكده الهيات و دروس منقول و معقول، بازنشسته شد و از آن پس بيت شريفش كانون ادبا و حكما گرديد.

 

تاليفات و آثار علمي

مرحوم آيت الله الهي قمشه‌اي طي عمر گرانقدر خود خدمات شاياني به فرهنگ و ادب نمود و عمر خود را در احياي معارف حقه گذراند بطوري كه در آخرين دقائق حيات نيز به تدريس و تاليف اشتغال داشت.

از وي آثار ارزنده اي بجاي مانده از قبيل: كتاب حكمت الهي (2 جلد) در شرح فصوص الحكم فارابي و توحيد هوشمندان و ترجمه قرآن و تصحيح و تحشيه تفسير ابوالفتوح رازي و ترجمه صحيفه سجاديه و ترجمه مفاتيح الجنان كه همگي حاكي از سعي بليغ ايشان در احياي معارف الهي مي باشد.

مرحوم آيت الله الهي قمشه اي در تفسير و ترجمه قرآن كريم در عصر ما، شخصيتي شاخص و ممتاز است. درباره ترجمه قرآن ايشان بايد گفت ايشان اولين كسي است كه ـ قرآن را برخلاف عادت قدما كه ترجمه تحت اللفظي مي كردند ـ روش جديدي در ترجمه و تفسير قرآن بكار بردند و براي اولين بار قرآن را به زبان فارسي روان و سليس ترجمه كردند، بدون آنكه دخل و تصرفي در اصل معنا شود تفسير خويش را با بيان ساده و قابل فهمي ارائه دادند.

بطوري كه نقل شده است مرحوم آيت الله العظمي بروجردي كه در تفسير قرآن تبحر خاصي داشتند ترجمه و تفسير قرآن مرحوم آيت الله الهي قمشه اي را بسيار پسنديده و احترام مي گذاشتند و در مقام مقايسه با ديگر تفاسير قرآن چنين فرموده بودند: «اصلا هيچ ترجمه اي را با ترجمه آقاي الهي قمشه اي مقايسه نكنيد كاري كه ايشان كردند بسيار فوق العاده است.»

از مرحوم آيت الله الهي قمشه اي كتاب ارزنده‌اي كه تاكنون به طبع نرسيده باقي مانده است. اين كتاب را با خط خود نوشته و به امضاء و مهر خويش ممهور كرده است. نام كتاب: «مشاهدات العارفين في احول السالكين الي الله» مي باشد.

اشعار مرحوم الهي كه از سنين 15 سالگي تا آخر عمر سروده شده در ديواني به نام «ديوان حكيم الهي» گرد آمده است و شامل قصائد و غزليات عرفاني و فلسفي بسياري است. همچنين مشتمل بر «نغمه الهي»، «شرح خطبه متقين در نهج البلاغه» ، «نغمه حسيني» و «نغمه عشاق» مي باشد.

 

قناعت در زندگي

مرحوم استاد آيت الله الهي قمشه اي در حالي كه يكي از افراد شاخص در علم و فرهنگي و ادب بودند مع ذلك زندگي ساده و بي آلايشي داشتند. مرحوم استاد الهي قمشه‌اي با آنكه مي‌توانست زندگي مرفه‌اي فراهم آورد، ليكن همواره سعي داشت از ظواهر دنيوي چشم بپوشد. يكي از شاگردانش در اين باره گفته است: «به ظواهر دنيا بسيار بي علاقه بود؛ مثلا علاقه اي نداشت در منزلش تلويزيون و يا راديو باشد تا مبادا وقت فرزندش هدر رود. كلاً يك روحيه بي نيازي و استغنا و دوري از تعلقات مادي در ايشان وجود داشت كه انسان هر وقت به منزلش وارد مي شد تمام تعلقات دنيوي را فراموش مي كرد.»

 

كرامات

بايد قبول نمود كه اين مقربان درگاه احديت و اولياء دين هستند كه لياقت هم نوائي و نغمه سرائي با دوست دارند. استاد الهي چنين بود از وي كراماتي نقل شده كه چندي از آن چنين است:

روزي گفتند: كسالتي داشتم. گفتم خدايا توسط جبرئيلت چند ليمو براي ما برسان و هنوز چند لحظه اي نگذشته بود كه پيرمردي دق الباب كرد و ده تا ليمو درشت و خوش عطر آورد و گفت برداريد و بخوريد. روزي در مكه مشرف شده بود در صحرا تشنگي بر وي غلبه مي كند و امان از او مي ربايد. گفت: خدايا آب برسان. ناگاه سيدي پديدار شد و ظرف آبي بداريشان خوراند. گفت آبي به اين شيريني و خنكي نخورده بودم، وقتي سيراب شدم آن سيد بقيه آب را سر و رويم ريخت وقتي سربلند كردم ديدم نيست. در راه مكه، براي اقامه نماز توقف كردند. به گوشه‌اي رفته و در بيابان نماز مي‌گزارد كه ماشين حركت كرد و وي از كاروان بجا ماند. بعد از نماز روي به جانب خدا نمود و گفت: خدايا چه كنم. در اين حال ماشين سواري شيكي جلوي پايش ايستاد و راننده آن گفت: آقاي الهي ماشين شما رفت؟ جواب داد: بلي. گفت: بياييد سوار شوييد. وقتي سوار شد با يك چشم بهم زدن به ماشين خويش رسيد فوراً پياده شد و به ماشين خود رفت وقتي برگشت ديد ماشين سواري نيست از مسافران پرسيد اين ماشين سواري كه مرا رساند كجا رفت. مسافرين گفتند: آقاي الهي ماشين سواري كدام است اينجا توي اين بيابان ماشين سواري پيدا نمي شود.

 

وفات

مرحوم آيت الله الهي قمشه اي در 25 ارديبهشت 1352 هجري شمسي مشتاقانه به حق پيوست. وي در آخرين ساعات عمر نيز به تدريس و تاليف و تفسير اشتغال داشت و پس از آنكه تجديد نظري در ترجمه و تفسير قرآن كريم خود نمودند، مي‌دانستند كه دعوت حق را لبيك خواهند گفت. ‌چرا كه برادرش چندي قبل به خواب ديده بود كه: «ايشان در صحرائي نشسته و مشغول نوشتن هستند و عده‌اي مشغول ساختن قصري مي باشند. پرسيد اين قصر مال كيست؟ گفتند: مال اين كسي كه كتاب مي نويسد. گفت: كي تمام مي شود؟ ‌گفتند: هر وقت كه اين كتاب تمام شود.»

 

 

منبع

سايت http://tajalliyeazam.com

  انتشار : ۱۷ آبان ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 324

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما