مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 43
  • بازدید دیروز : 2385
  • بازدید کل : 13085181

روانشاسی سالمندان


روان شناسي سالمندان

مقدمه:

در اين تحقيق ما بازي پيچيدة آثار جسمي، رواني، اجتماعي، فرهنگي و مادي را- در حدي که به پيرشدن مربوط مي شود - مطالعه خواهيم کرد و نظريه هاي متعددي را که به تاثير عوامل اجتماعي همچنين محيط زيست بر پختگي جسمي و رواني مربوط مي شود مورد بررسي قرار خواهيم داد. در آخر نظريات محققان را در بارة شيوه اي که بر اساس آن کيفيت زندگي سالمندان متحول خواهد شد به طور خلاصه خواهيم آورد.

 

پيرمرد يا پيرزن بودن يعني چه؟

پير شدن را مي توان از چهار نقطه مورد مطالعه قرار داد : زماني، رواني – زيستي، رواني - عاطفي و اجتماعي.

 

سن زماني

ساده ترين راه براي تعريف پيري عبارت است از شمردن تعداد سالهايي که از بدو تولد طي شده است. به طور کلي آمار مربوط به پيران، 65 سالگي را به صورت قراردادي آغاز پيري تعيين مي کند. اولين تحقيقات مربوط به پيرشدن نشان مي دهد که انسانها مي دانند که ابتدا جوانند، بعد بزرگسال مي شوند و به همراه بالا رفتن سن مسن و بالاخره پير مي گردند. تحقيقات بعدي نشان مي دهد که انطباق با گروه جوانان، بزرگسالان اشخاص پخته يا سالمندان نه تنها به سن فرد بستگي دارد، بلکه به حالت سلامتي، نژاد همچنين به شيوة برداشت او از مفاهيمي که براي تعيين مراحل زندگي به کار مي رود وابسته است. اين تفاوت ها علل تعيين کننده متعددي دارد که از جمله مي توان به طبقه اجتماعي – اقتصادي آموزش و گروه قومي اشاره کرد .

خلاصه، به نظر مي رسد که بين سن زماني و پي آمد حاصله از رويداد هاي زندگي رابطه اي وجود دارد. با وجود اين، آستانه هايي که به طور قراردادي و بر اساس سن تعيين مي شود بيشتر گول زننده است، زيرا تفاوتهاي فردي بسيار زياد بوده، دگرگونيها معمولاً تدريجي است و به ندرت در عرض يک روز يا حتي يک سال بوجود مي آيد. به نظر مي رسد که متغيرهاي متعددي مثل سلامتي عوامل اقتصادي به اندازه تعداد سالها در مفهوم سن نقش دارد . چون انسان از نظر جسمي، اقتصادي و اجتماعي به صورت متفاوت پير مي شود سن زماني حداکثر کاري که انجام مي دهد سن«عين» را مشخص مي کند.

 

سن جسمي و زيستي

پيري جسمي تدريجي حاصل مي شود، به طوري که تعيين لحظه اي که شخص از نظر جسمي پير مي شود غالباً قراردادي است. اکثر مردم احساس مي کنند که نيروي بدنيشان بين 30 و 35 سالگي نقصان مي يابد، ولي تا زماني که فعاليتهاي روزانه شان تحت تاثير اين نقصان قرار نمي گيرد آنها توجه زيادي به اين امر نمي کنند. کلمه پير شدن معمولاً تصور تغييرات بدني ناگواري را بر مي انگيزد: اُفت نيروها کاهش هماهنگي و تسلط بدن، اختلال در سلامتي. دگرگونيها ي فيزيولوژيک پير شدن بايد در ارتباط با عوامل اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، همچنين در ارتباط با عادات بهداشتي فرد مورد مطالعه قرار گيرد.

 

سن رواني و عاطفي

دگرگونيهاي رواني را مي توان به دو گروه تقسيم کرد :

1- دگرگونيهاي شناختي، يعني دگرگونيهايي که شيوة تفکر، همچنين تواناييها را تحت تاثير قرار مي دهد.

2- دگرگونيهايي که عاطفه و شخصيت را شامل مي شود.

اين تغييرات به تنهايي رخ نمي دهد. شخصيت و کنشها ي شناختي تحت تاثير رويدادهايي چون باز نشستگي مرگ همسر که به تجربيات پيچيده درون محيط اجتماعي مربوط است – قرار مي گيرد.

 

 

 

سن اجتماعي

بعضي نقشهاي اجتماعي ممکن است با شاخصهاي قراردادي سن تعارض پيدا کند. مثلاً ممکن است شخص سالمندي دلش بخواهد که حتي پس از بازنشستگي اجباري همچنان کمک به خانواده را ادامه دهد. تعارض بين سنين اجتماعي رواني زماني نوعي نا هماهنگي بوجود مي آورد. مثلا اشخاصي که دوست ندارند کار کنند و مي خواهند قبل از موعد باز نشسته شوند، درست در حالت ناهماهنگي کساني قرار دارند که قبل از موعد کار مورد علاقه خود را که از طريق آن احساس هويت مهمي به آنها دست مي دهد اجباراً ترک مي کنند.

 

مراحل زندگي

از بعضي جهات، پيرشدن عبارت است از يک فرايند تحولي تدريجي. درک زندگي به تدريج و به کمک تجربه به دست مي آيد. تغيير شکل هاي جسمي بسيار کند و تقريباً غيرقابل درک است. مثلاً نيروي ماهيچه اي فقط 10 درصد بين 30 و 60 سالگي کاهش مي يابد. عوامل رواني نيز به تدريج متحول مي شود : با گذشت سالها ما کم و بيش راضي، انعطاف ناپذير و با شرايط اجتماعي و مادي خود سازگار مي شويم.

از طرف ديگر، مي توان پر شدن را به عنوان سري مراحلي به حساب آورد که در بعضي ويژگي هاي جسمي رواني اجتماعي و مادي سازمان مي يابد. بحرانها يا رويدادهاي مهم ممکن است زندگي را بطور ريشه اي تغيير دهد و عبور از مرحله اي به مرحلة ديگر را تسريع کند. مثلاً ممکن است بازنشستگي فرد را مجبور کند تا وارد مرحلة تازه اي شود و از طريق جايگزيني کار با سرگرمي ها زندگي خود را از نو سازمان دهد. ازدواج، طلاق، تولد يک کودک، رفتن به مدرسه، رفتن فرزندان، مرگ والدين يا دوستان صميمي و همچنين شروع يک بيماري تضعيف کننده مي تواند ورود ناگهاني فرد را به دوره اي که ممکن است مرحلة تازه اي از زندگي به حساب آيد مشخص کند. با وجود اين، ماهيت، لحظه و نظم اين مراحل زندگي اريک اريکسون، عقيده دارد که نظم ظهور مراحل زندگي اگر چه لحظة شروع و پايان آن بر حسب افراد تغيير مي کند، براي همه يکسان است. به نظر اريکسون اشتغالات فکري بنيادي در لحظات مختلف زندگي جلب توجه مي کند. بر عکس ساير نظريه پردازان معتقدند که مفهوم سلسله مراتب، به علت تغيرات فردي متعدد قابل قبول نيست. ( نوگارتن، 1977 )

دربارة پيري مطالعه بسيار مهمي را مديون آبراهام مزلو، نظريه پرداز شخصيت هستيم. مزلو معتقد است به سلسله مراتب نيازها، که بر اساس نظم معيني تجلي مي کند. نيازهاي سطوح بالا زماني تجلي مي کند که نيازهاي سطوح پايين تا اندازة معيني و به مدت زمان معيني ارضا شده باشد. جدول زير سلسله مراتب نيازها همچنين سن تقريبي تجلي آ نها را، زماني که نيازهاي سطوح پايين ارضا مي شود نشان مي دهد.

سن

نيازها

تبيين

2-0

بقا

نيازهاي فيزيولوژيکي (هوا، آب، غذا،....)

5- 3

امنيت

آغاز توانايي انجام طرحها، که بر اجتناب از رنج استوار است.

10- 5

تعلق و محبت

نياز به تعلق داشتن و مورد قبول واقع شدن- احساس اجتماعي شدن در بزرگسالي

نوجواني- 10

احترام

نياز به عزت نفس و برخورداري از احترام ديگران

زندگي بزرگسالي

تحقق خويشتن

نياز به شکوفايي، خلاقيت و به فعل در آوردن استعدادهاي بالقوه.

 

رويا رويي و برخورد با درمان جوي سالمند

متخصصان باليني که با بيماران کهنسال کار مي کنند، هميشه نه تنها بايستي به درمان جوي سالمند، بلکه به خانواده او نيز توجه داشته باشند.( هرو ويکلند، 1979، اسمير، 1987)

در اين جا، بايستي اصطلاح خانواده را در اين موارد به کار برد:

(الف ) سلهاي چندگانه، بويژه والدين کهنسال و فرزندان بزرگسال آنها.

(ب)شبکه هاي اجتماعي غير رسمي که افراد پيوند نسبي و سببي ندارند، بويژه مواردي همچون بزرگسالاني که هرگز ازدواج نکرده و يا فرزند نياورده اند.

موقعيتهايي وجود دارند که مشکل را مي توان هم به فرد سالمند مربوط دانست و هم نظام خانواده. جنبة ديگري که کار با بزرگسالان را جالب و مفيد مي سازد اين است که اغلب اين افراد و خانواده ها هستند که در تمام مدت زندگي عادي و بهنجاري داشته اند و اکنون با يک موقعيت غيرعادي و نابهنجار رو به رو شده اند. کوتاه آن که، گرچه روانشناسان باليني توانايي درمان زوال عقلي را در سالمندان ندارند اما مي توانند به اين افراد کمک کنند. در نهايت همان طور که فلتون (1982 ) گفته و هشدار داده است، «نميتوان ساکت و به بهبود وضعيت مراقبت از سالمندان از لحاظ کمي و کيفي نينديشيد».

خودکفايتي، رابطه درماني، معنا و يادگيري چهارساز و کار تغيير هستند که با يکپارچه کردن پژوهشهاي روان درماني و نظرية رشد فراخناي زندگي به دست مي آيند. (گاتس، پوپکين، پينو و واندن بوس، 1985 )

 

خودکفايي

در برگيرنده احساس کنترل يا چيرگي، خودمختاري، انتظارات مثبت، اميدواري، روحيه و عزت نفس است. در واقع اين مجموعه متغيرهاي به هم پيوسته که عملاً در تمام مداخله هاي رواني با اهميت است، گاهي به عنوان بخشي غير اختصاصي جنبه هاي درماني ناميده مي شود و گاهي به عنوان تمرکز عمدي ازآن ياد مي شود.

 

رابطه درماني

تمام روشهايي را در بر مي گيرد، که درمانگر با عمل به آنها اين احساس را در درمان جو بوجود مي آورد که مخاطبش او را درک مي کند و واقعيت اجتماعي بيروني لازم را پديد مي آورد.

اين رابطه از ابزار مراقبت و همدلي دادن، اطلاعات، فراهم کردن وسيلة انتشار عقايد براي حل مساله، تا کمک به درمان جو در بازسازي ديدگاهش نسبت به جهان ميان فردي خويش در تغيير است. سارتون (1973 ) در کتاب خود «همان گونه که در حال حاضر هستيم» مي گويد که مراقبت واقعي زماني عملي است که روان درمانگر به دقت به درمان جو گوش بدهد.

 

معنا

براي دو حوزه به کار رفته است. ماهوني (1981 ) از آن هم براي تشريع وحدت مجدد پس از عدم تعادل و هم در کابردي وسيعتر براي دست يافتن به وحدتي از تجارب زندگي فرد در بزرگسالي و سازش فرد با زندگي گذشته اش استفاده کرده است.

 

يادگيري

رفتار درماني و نيز فعاليتهاي آموزشي را که از طريق آنها اطلاعاتي براي درمان جويان يا گروهها فراهم مي کند، در بر مي گيرد. البته فرايندهاي يادگيري و حافظه در زمينة رشد بهنجار بزرگسال و سالمندي کانون پژوهشهاي بسياري بوده اند. مفهوم تلويحي اين ساز و کار به کار بستن نتايج بدست آمده از کل پژوهشها در مورد روشهاي آموزش مهارتهاي ميان فردي مکانيسمهاي کنار آمدن با ديگران و نظير آن است.

 

زوال عقلي و سالمندي

زوال عقل، اغلب منحصراً نشانه سالمندي است. نوعاً ميزان شيوع زوال عقل خفيف تا شديد در سالمندان، حدود 5 درصد برآورد شده است. (لارو و ديگران1985 )

بيماري آلزايمر ( که 60 در صد تمام موارد زوال عقل را در بر مي گيرد )رايجترين نوع زوال عقل است. و پس از زوال عقل انفار کتوس چندگانه (MID )که گاهي زوال عقل عروقي (20 درصد ) ناميده مي شود قرار دارد و گاهي نيز به ترکيبي از هر دو (15 درصد ) بر مي خوريم. ميزان وقوع زوال عقل عروقي بيش از حد بر آورده شده است. (برست، 1988 )

تشخيص بيماري آلزايمر با جدا کردن ساير علتهاي نشانه هاي بيماري صورت مي گيرد.

نخست فرايند هاي برگشت پذير ايجاد کنندة يا تشديد کننده نشانه هاي شناختي جدا مي شوند و تشخيص داده مي شوند همچون اثرات جانبي داروها، سو تغذيه، اختلالات سوخت سازي و درون ريز بيماريهاي عفوني و غده هاي مغزي (زايت اور و ديگران، 1985 )

دوم صدمات مغزي غير قابل برگشتام ، اما غير پيشرونده مانند آسيب مغزي يا سکته است که از اختلالات پيشرونده تمييز و تشخيص داده مي شوند.

سوم تفاوت گذاري بين بيماري آلزايمر و MID يا زوال عقل انفارکتوس چند گانه تا حدزيادي به سابقة بيماري و مشخصه هاي پزشکي بستگي دارد. براي نمونه بيماري آلزايمر شروعي تدريجي دارد و دوره شدت يافته آن يکنواخت و پيوسته است، اما MID با سابقة سکته و يا فشار خون همراه است. بهترين روش براي تشخيص هر نوع اختلال زوال عقل اين است که بيمار در طول زمان تحت نظر قرار بگيرد. اين مورد نمونة خوبي به شمار مي آيد از اين جهت که چگونه مشکل فرد، مشکل خانواده مي گردد. خانواده هايي که سالمندان شکننده و بسيار پير در آنها وجود دارند، قربانيان پنهان نام گرفته اند. (زاريت اور و ديگران 1985 ) و برخي از دانشمندان شواهد کافي در مورد آشفتگيهاي رواني در چنين خانواده هايي را ارائه داده اند. (آنتوني – برگستون، زاريت، و گاتس 1988 )

پس از ارزيابي بيمار مداخله هاي خانوادگي از سه بخش تشکيل مي يافت. کسب اطلاعات – ياري خانواده براي حل دشواريهاي مرتبط با مشکلات رفتاري که از اختلالات ناشي شده اند و بخش سوم حمايت اجتماعي.

درمانگر در اين مورد به الگو هاي ارتباط زناشويي توجه ويژه اي معطوف داشت. در معالجه سالمندان مبتلا به زوال عقل معمولترين توصيه به خانواده ها و افراد در مانگر اين است که افراد مبتلا به زوال عقل همچنان در انتخاب و گزينش آزاد باشند و اصل کمترين محدوديت را تا جايي که مخاطره آفرين نباشد، دنبال کنيم. (را بينز و مس، 1986 )

روان شناسي بهداشت سالمندان

ما براي کمک به افراد در مقابله با بيماري در دوران سالمندي، بر روي نقش حمايت اجتماعي زياد تاکيد مي کنيم. افزون بر اين، داده هاي مطالعات همه گيري شناسي نشان مي دهد که حمايت اجتماعي سلامتي فرد را تضمين مي کند، اشخاص فاقد حمايت اجتماعي گسترده بيشتر در معرض خطر بيماري هستند. (کوهن 1988 ) روانشناسان به دليل تخصص در فهم، اصلاح و تغيير رفتار مردم سالمندي که مي خواهند تحت اين تغييرات رفتاري قرار گيرند کمکهاي زيادي بکنند. روان شناسان در درمان بيماريها ي دوران پيري نيز نقش دارند. براي نمونه معلوم شده است که اصول درمان رفتاري در کنترل درد بيماران مبتلا به استئوآرتريت و بسياري از انواع درد هاي مزمن موثر است. (پودر، 1988 )

 

اختلالات رواني در سالمندان

تعداد سالمندان ي که مبتلا به بيماريها ي رواني باشند يا لااقل تحت اين عنوان شناخته شده باشند و به مراقبت هاي يک در مانگر سپرده شوند نسبتاً کم است. احتمالاً بستري شدن پس از 65 سالگي به طور قابل ملاحظه اي از 1% تجاوز مي کند. اگر جمعيت بيمارستانها را مورد مطالعه قرار دهيم مشاهده مي کنيم که بيماران 65 سال به بالا 3% جمعيت بيمارستانها ي دولتي را تشکيل مي دهند تقريبا 50% بيماراني که بيش از 65 سال دارند و در بيمارستانهاي رواني بستري هستند به يک (سندرم مغزي عضوي )مبتلا هستند، اصطلاح عوام آن را «جنون پيري» مي نامند. نيمه ديگر بيماران بين انواع مختلف «پسيکوزها» يا به عبارت ديگر بيماريهاي رواني وخيم، از قبيل اسکيزوفرني، توزيع مي شوند.

 

1) اختلالات عاطفي

دسته اي از اختلالات رواني هستند که بر دو نوع اند: يک قطبي و دو قطبي. يک قطبي معمولاً ديرتر، يعني به طور متوسط در حدود 45 سالگي پديدار مي شود. صفت مشخصه آن، غلبة احساسات منفي، از قبيل افسردگي. نوع دو قطبي معمولاً زودتر پديدار مي شود، به طور متوسط در 26 سالگي و شامل بازگشت ادواري حالات متضاد است که متناوباً بين ماني و افسردگي نوسان دارد.

 

2) افسردگي

رايج ترين اختلالات عاطفي يک قطبي بيماريهايي است که افسردگي «ناب» ناميده مي شود. اين بي نظمي ها به يک نسبت در مردان و زنان بروز مي کند و در حدود 40 سالگي پديدار مي شود.

 

3)اسکيزوفرني

نوعاً به هنگام نوجواني يا آغاز بزرگسالي بروز مي کند. اگر بيمار سالمند اغلب اسکيزوفرن هستند، از سالها پيش مبتلا بوده اند و در اين حالت پير شده اند.

 

مکانيسمهاي دفاعي سالمندان

از مکانيسمهاي دفاعي که در سالمندان شايع است انکار پيري و مرگ- که بسيار رايج است- و اين ادعا را دارند که هنوز جوانيم و دليل تراشي براي احساس جاودانه بودن (مثلاً، من مثل ديگران نمي ميرم چون مصرف روزانة نمک خود را کاهش داده ام و هر روز ورزش مي کنم).

 

تثبيت:توقف رشد شخصي در زمينه اي را نشان مي دهد. از ميان نمونه هاي تثبيت در پيران، مي توان امتناع از قبول فقدان همسر يا ناتواني در پذيرش ضعف که خواه ناخواه در اين مرحله از زندگي فرا مي رسد، نام برد.

 

بازگشت: يکي ديگر از مکانيسمهاي مورد استفاده افراد سالمند است. در بعضي موارد ممکن است که سالمندان بازگشت کنند و به رفتارهاي وابسته قديمي دوران کودکي خود باز گردنند..

جابه جايي: عبارت است از انتقال اضطراب بر شيئي که جانشين منشأ حقيقي اضطراب به شمار مي آيد. مثلاً، فلان پيرمردي که احساس مي کند نيروي جسمي و تواناييهاي فکري خود را از دست مي دهد مي تواند اضطراب خود را به حساب آلودگي هوا توسط جوانان يا به حساب جنگي بگذارد که موجب کشتار انسانها مي شود. در اين صورت او آزاد است که فکر خود را بيش از آنکه به دگرگونيهاي حاصله در خود متوجه سازد، به اين رويدادهاي خارجي مشغول کند.

 

زندگي جنسي و پير شدن

اجتماع ما ظاهراً به اين باور است که زندگي جنسي مختص جوانها است. خود سالمندان نيز بر اين باورند که دوران پيري دوران غيرجنسي است. تعداد زيادي از اشخاص مسن که ميل جنسي در آنها شديد است، احساس گناه و شرم مي کنند يا خود را غيرطبيعي مي دانند. تحقيقات پزشکي ثابت مي کند که برخلاف اين پيش داوريهاي فرهنگي، اکثر سالمندان قادرند روابط جنسي داشته باشند و از انواع فعاليت هاي جنسي که جوانترها به آنها مي پردازند، بهره شود. نفي زندگي جنسي در دوران پيري جزئي از يک عقيدة قالبي فرهنگي است که بسيار عموميت دارد. جانسون در کتاب خود به عنوان (واکنش جنسي در انسان)، به اين نتيجه مي رسد که زنان و مردان مسن از قابليت جنسي برخوردارند. به نظر او هيچ دليل فيزيولوژيکي وجود ندارد که سالمندان را از ادامة فعاليت جنسي به ميزان قبل از دوران سالمندي، باز دارد، به شرط آنکه کنش جنسي در اثر مصرف دارو يا بعضي شرايط نامساعد مختل نشده باشد.

 

 

منابع

 

1. روان شناسي پيري، تأليف؛ بريان ال مشيارا- روبرت جي رايدل. ترجمه: دکتر حمزه گنجي- الماد اوديان- فرنگيس جيبي، تهران اطلاعات، 1367

2. روان شناسي سالمندي، تأليف؛ مارتا استوارنت، گري آر. واندن بوس. ترجمه: سيامک خدارحيمي، انتشارات آستان قدس رضوي، 1373

 

 

 

 

 

 

 

  انتشار : ۱۹ آبان ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 837

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما