روانشناسي
در اين بخش سعي داريم "روانشناسي" (Psychology) را به شما معرفيكنيم. اينكه چگونه و چه زماني ايجاد شده، چگونه پيشرفت كرده، چه حيطه هايي را در برمي گيرد، نظريه پردازان اين رشته چه كساني هستند، جايگاه كنوني ان در ايران و جهانچگونه است و...
ابهامات بسياري درمورد مطالبي وجود دارد كه روانشناسي آنها را در برميگيرد. متاسفانه برخي افراد آن را با موضوعاتي همچون طالع بيني، كف بيني و احضارروح يكسان مي دانند! روانشناسي نيز قدرت روح و ذهن انسان را رد نمي كند و با ايجادشاخه "فراروانشناسي" (Parapsychology) به مطالعه آنها براي شناخت هر چه بيشترتوانايي هاي انسان در جهت توانمندتر ساختن او ميپردازد.
تعريف روانشناسي بسيار ساده به نظر مي رسد: "علم مطالعه رفتار وفعاليتهاي ذهني (در انسان و حيوان)"؛ اما پيچيدگي رفتارها و ذهن انسان منجربه جزييتر شدن و گسترش رشته روانشناسي و ايجاد شاخه ها و تخصص هاي متعدد در آن شده كه تلاشمي كنيم به مرور، آنها را معرفي كنيم.
تصوير زير كه احتمال دارد قبلا با آن مواجه شده باشيد، يكي از حروفيوناني است كه "psy" (پسي) تلفظ مي گردد و از آن به عنوان سمبل روانشناسي استفادهمي شود.
در اغلب متون قديمي روانشناسي ايران نيز از روانشناسي به صورت "پسيكولوژي" ياد شده است.
تعريف روانشناسي تفاوتهاي فردي
يکي از شاخه هاي تخصصي روانشناسي جديد، روانشناسي تفاوتهاي فردي است کههمانند ساير شاخه هاي روانشناسي، موضوع، هدف و روش خاصي دارد.روانشناسي تفاوتهاي فردي به مطالعه تفاوتهاي افراد و گروهها مي پردازد.
تفاوتهاي افراد به دو دسته تقسيم مي شوند:
1- تفاوتهاي بين فردي
2- تفاوتهاي درون فردي
انسانها از لحاظ ويژگيهاي جسماني مثل قد ، وزن و رنگ چشم و خصوصيات رواني از قبيل هوش و شخصيت ، تفاوتهايي با يکديگر دارن که اين تفاوت بين افراد را تفاوتهاي بين فردي مي نامند .
تفاوتهاي بين فردي در زمينه هاي مختلف مشاهده مي شوند و تأثير بسزايي بر کار و عملکردهاي انسانها مي گذارد و به همين علت ، در زمينه موفقيت هاي تحصيلي و شغلي نيز مهم مي باشند .
توانايي هاي مختلف در يک فرد ، يکسان نبوده و هر فرد در برخي زمينه ها داراي استعداد خوب و در زمينه هاي ديگر استعداد متوسط يا ضعيف دارد . به تفاوتهاي موجود در تواناييها و استعدادهاي مختلف در يک فرد ، تفاوت هاي درون فردي اطلاق مي شود . براي مثال ، ممکن است فردي در زمينه يادگيري زبان انگليسي استعداد خوبي داشته باشد ، اما در زمينه يادگيري رياضيات دچار مشکل باشد .
تفاوتهاي درون گروهي و بين گروهي
تفاوت عملکرد افراد در گروههاي مختلف ، تفاوت بين گروهي نام دارد.
براي مثال ، تفاوت دختران و پسران ، تفاوت کودکان شهري و روستايي از اين قبيل مي باشد .
البته در هر گروه نيز افراد تفاوتهايي با يکديگر دارند که اين ، تفاوت درون گروهي نام دارد . براي مثال ، تفاوت دانشجويان سال اول رشته روانشناسي ، تفاوت دختران با هم يا تفاوت نوجوانان با يکديگر !
به طور کلي مي توان گفت که موضوع مورد مطالعه روانشناسي تفاوتهاي فردي ، مطالعه تفاوتهاي بين فردي ، درون فردي ، درون گروهي و بين گروهي است .
موضوع روانشناسي تفاوتهاي فردي ( مطالعه تفاوتهاي افراد ) در ارتباط با روانشناسي تجربي به صورت زير مطرح مي شود :
روانشناسي تفاوتهاي فردي با استفاده از روش آزمون ، به شناسايي تفاوتهاي فردي مي پردازد ، در حالي که روانشناسي تجربي با استفاده از روش آزمايش ، موضوع خود را مطالعه مي کند .
در روانشناسي تجربي ، تأثير موقعيتهاي مختلف را بر رفتار افراد مورد مطالعه قرار مي دهند و معمولاً فرايندهاي کلي مانند حافظه ، يادگيري و نظريه هاي کلي آنها با استفاده از روش آزمايش مطالعه مي شوند ، در حالي که روانشناسي تفاوتهاي فردي با استفاده از آزمونهاي مختلف ، رفتار افراد را در شرايط و موقعيت يکسان مورد بررسي قرار مي دهد.
روانشناسي تفاوتهاي فردي در صدد است که نشان دهد افراد حتي در شرايط يکسان نيز تفاوتهايي با يکديگر دارند که اين رفتارها ، موضوع روانشناسي تفاوتهاي فردي است . در صورتي که روانشناسي تجربي در پي آن است که نشان دهد شرايط بر رفتار افراد تأثير مي گذراند و تغيير شرايط ، تغيير رفتار را به همراه دارد .
روانشناسي تفاوتهاي فردي ، مانند کل روانشناسي ، رفتار را مورد بررسي قرار مي دهد ، اما در اين مورد بيشتر به عمل تأکيد دارد .
براي مثال، هنگامي که مي گوييم : يادگيري توزيعي و يادگيري فشرده تأثير متفاوتي بر افراد دارند، اين امر توسط روانشناسي تجربي مطالعه مي شود ، اما بين افرادي که يادگيري توزيعي دارند نيز تفاوتهايي مشهود است که اين موضوع ، مورد مطالعه روانشناسي تفاوتهاي فردي است .
روانشناسي مثبت
امروزه علم روانشناسي كه بهطور سنتي بر آنچه كه در زندگي و ذهنمان اختلال ايجاد كرده، تاكيد دارد، به جهتگيري جديدي پرداخته است .
متخصصان سلامت رواني بر<روانشناسي مثبت> تاكيد دارند كه رويكردي است كه تاكيد بر ايجاد قدرت و توان فردي به جاي درمان ضعف و ناتواني فرد دارد و يكي از كليديترين باورهاي آن اين است كه افراد جواني كه ميآموزند تا مقاوم و خوشبين باشند، كمتر در معرض رنج افسردگي بوده و بيشتر به سوي داشتن زندگي شاد و سازنده پيش ميروند .
بهترين چيزي كه ميتوانيم باشيم
استاد برجسته و <پدر> روانشناسي مثبت آمريكا به نام پروفسور مارتين سليگ من در دانشگاه پنسيلوانيا، يك دهه از عمر خود را به تحقيق در امر خوشبيني و ناتواني آموخته شده پرداخته است .
او از روانشناسان ميخواهد تا تاكيد مجدد بر <بهترين چيزها در زندگي> و بر نگرشهاي مثبت انسان همچون جسارت و شجاعت، عشق، بخشش و اميد داشته باشند .
زندگي خوب به معني داشتن مرسدس بنز، خانه پنتهاوس و يا... نيست، اين را پروفسور سليگمن ميگويد. اجزايي كه او براي زندگي خوب ليست كرده شامل سلامت عقل، پذيرش واقعي خود و عقل و خرد است. همانگونه كه وي اشاره كرده، روانشناسان بايد به افراد كمك كنند تا در وراي <قربانيشناسي و سرزنش خود> حركت كنند كه به مردم بهعنوان موجودات منفعل نگاه ميكند كه تحت عوامل مختلف، اقدام كرده و سايرين را به خاطر هر چه كه در زندگي يا اشكال روبرو ميشود، ملامت و سرزنش ميكند .
روانشناسي فقط مطالعه ضعف و آسيب نيست بلكه مطالعه توان و قدرت و تقوي و پاكدامني فرد است. درمان فقط بيحركت كردن آنچه كه شكسته نيست بلكه تربيت و تقويت بهترين چيزهايي است كه در ما وجود دارد. صفات مشخصهاي كه ممكن است ما را از بيماري جسمي و روحي محافظت كنند شامل جسارت و شجاعت، خوشبيني، اميد، مهارتهاي بين فردي، حمايت اخلاقي، مسووليت، اهميت به آينده، صداقت و استقامت و پشتكار است.
نمره شادي شما چند است؟
همه ما آدمها در زندگي به دنبال شادماني هستيم. دانشمندان و محققان هم از اين قضيه مستثنا نيستند. شاهد اين حرف تحقيقات زيادي است كه در اين زمينه انجام گرفته است.در اين مقاله ميتوانيد تلاش محققان را به روشني ببينيد. شايد همين نكته باعث شود به اين گنج بزرگ زندگي دست يابيد.
كارولين آدامز ميلر بهعنوان يك آموزگار اطلاعاتي درباره استفاده از تمرينات ذهني براي دستيابي به اهداف داشت اما سال گذشته تمريني كه بايد انجام ميداد، او را متعجب كرد. او در اين تمرين موظف شد براي يك بررسي و تحقيق عمومي در يك پروژه كارشناسي ارشد، هر شب به سه اتفاق خوب كه در طول روز رخ داده بود فكر كرده و علت آنها را مورد توجه قرار دهد تا اين كار باعث افزايش شادمانياش شود.
ميلر ميگفت: من در هاروارد تحصيل و عادت كردهام كه همه چيز پيچيده باشد، به همين دليل فكر ميكردم اين كار ساده تر از آن است كه بتواند موثر واقع شود اما بهتدريج شكل روياهاي من تغييركرد، ديگر در خوابيدن مشكلي نداشتم و احساس شادماني بيشتري ميكردم.
ممكن است نتايج حاصله همانند نتايج تغييرات وزن در رژيمهاي غذايي متغير باشد اما اين تمرين يكي از تمرينهاي متنوعي است كه در تحقيقات اخير براي شادماني افراد نه فقط براي يك يا دو روز بلكه در بلندمدت موثر واقع شده است.
هزار و يك راه شادماني
حرفها و توصيههاي زيادي درباره شاد بودن شنيدهايم.
انواع و اقسام اين گونه كتابها در هر كتابفروشي به چشم ميخورد. محققان دانشگاه پنسيلوانيا بيش از صد گونه توصيه و نسخه براي شادماني جمعآوري كردند. از انواع توصيههاي بودايي گرفته تا كتابهاي سالهاي اخير. يكي از فيزيولوژيستهاي دانشگاه كاليفرنيا كه در اينباره تحقيق ميكند و كتاب مينويسد، ميگويد مشكل اينجاست كه بيشتر كتابهاي موجود در كتابخانهها از پيشزمينههاي تحقيقاتي لازم برخوردار نيستند. او معتقد است در زمينه شادماني بشر ، تحقيقات كافي انجام نشده است، به نظر او بزرگترين علت آن است كه دانشمندان اين تحقيقات را بيفايده ميدانند.
اين باور در دهههاي متمادي رواج داشت كه مردم بالقوه داراي تنظيمكننده شادماني دروني هستند. اين تئوري بيان ميكند كه ما همانگونه كه پس از مدتي به بوي بدي كه اتاق نشيمن را فرا گرفته عادت ميكنيم، خود را با وقايع مختلف زندگي نيز وفق ميدهيم. به نظر ميرسد كه اين تطابق با مسائل زندگي، هرگونه تلاش ذهني براي ايجاد شادماني را بيمعني ميكند.
بيفايده يا بافايده
بنا بر نتايج پژوهشهاي محققان در سال 1996، تلاش براي شادماني بيشتر، همانند تلاش براي بلندقدتر شدن، بيفايده است. اما تحقيقات اخير نشان داده كه تنظيمكننده شادماني تغييرپذير است. در مطالعات جديدي درباره درجات شادماني كه در آن هزاران آلماني به مدت 17 سال مورد بررسي قرار گرفتند، مشاهده شد كه بهطور مشخص سطح رضايت نسبت به زندگي در طول اين مدت، در حدود يك چهارم از اين افراد تغيير كرده است (ميزان رضايت از زندگي، يكي از مشهورترين مقياسهاي اندازهگيري شادماني در اين مطالعات است. در حالي كه برخي ديگر از اين نوع مطالعات، بر اساس احساسات فرد در طول روز انجام ميشوند).
دنيل گيلبرت يكي از فيزيولوژيستهاي هاروارد در كتاب اخير خود مينويسد، افراد در بيان آنچه خوشحالشان ميكند، فوقالعاده هستند. بيشتر افراد اغلب اوقات شادمان هستند. اگر ميزان شادماني را از شماره صفر تا 10 در نظر بگيريم، اكثر مردم در رده 5.7 يا بيشتر قرار ميگيرند البته اين در مورد افرادي است كه از سلامتي و وضعيت اقتصادي نسبتا خوبي برخوردارند.
در جستجوي شادماني بيشتر
هنوز اغلب مردم در جستوجوي شادماني بيشتر هستند. اين افراد چه ميتوانند بكنند؟ اين مسأله همان موضوع تحقيقاتي است كه پژوهشگران دنبال ميكنند:
* فكر كردن به سه اتفاق خوشايند در طول روز شايد در ابتدا ساده به نظر بيايد اما كاري است كه توسط محققان دانشگاه پنسيلوانيا در افراد مورد بررسي انجام شد .
يكي از اين پژوهشگران ميگويد: افراد خودشان انجام اين تمرين را دنبال ميكنند، چرا كه نتيجه آن را فوراً مشاهده ميكنند.
اين تمرين باعث ميشود افراد روي اتفاقات و موارد مثبت و خوبي كه ممكن است به راحتي در طول روز و در ميان وقايع مختلف ناراحتكننده به فراموشي سپردهشوند، تمركز كنند.
ميلر ميگفت كه اين تمرين باعث شد او بهتدريج به وقايع خوشايند بيشتري در طول روز توجه نشان دهد و اكنون او بهطور معمول بهجاي سه اتفاق، 10 يا 20 اتفاق خوب را روزانه در فهرست خود دارد.
* روش ديگري كه در اين تحقيقات به كار گرفته شد، اين بود كه از افراد مورد بررسي خواسته شد در پرسشنامههاي مخصوصي، پنج ويژگي و توانايي فردي خود را انتخاب كرده و در طول هفته سعي كنند كه يك يا تعدادي از اين پنج توانايي شخصيتي خود را بهگونهاي متفاوت بهكار گيرند. اين تواناييهاي شخصيتي شامل مواردي مثل شوخطبعي يا سرگرمكنندگي جمعي، علاقه به زيبايي، كنجكاوي يا علاقه به يادگيري را شامل ميشد. ايده اين تمرين از آنجا گرفته شد كه تمرين يك ويژگي و توانايي مثبت فردي ميتواند روش خوبي براي ايجاد فعاليتهاي رضايتبخش باشد.
اينها دو مورد از پنج تمريني بودند كه در سايتي بنام " شادماني حقيقي" روي بيش از 500 فرد بررسي شد. يك سال پيش محققان متذكر شدند كه اين دو تمرين در طول اين دوره شش ماهه، شادماني را در افراد مورد بررسي افزايش و نشانههاي افسردگي را كاهش دادهاند. حتي اين تاثيرات در افرادي كه بهطور مداوم تمرينات را دنبال كردهاند، بيشتر نيز بوده است. مطالعات مستمر و بلندمدت در اين زمينه نيز بهتازگي آغاز شدهاست.
* روش مورد مطالعه ديگر در اين زمينه، چشيدن طعم كارهاي لذتبخش و خوشايندي نظير گرفتن دوش آب گرم يا صرف كردن يك صبحانه لذيذ است.
* از نمونه تمرينهاي ديگر اين است كه از افراد خواسته ميشود چيزي كه دوست دارند بهواسطه آن شناختهشوند را يادداشت كنند تا از طريق آن بتوانند فعاليتهاي روزانه خود را بر اساس آن چيزهايي كه برايشان مهمتر است، بهترتيب برنامهريزي كنند.
* در تجربه ديگري از افراد خواسته شد كه بهطور مرتب، فعاليتهاي مختلف محبتآميزي نظير باز نگه داشتن در براي عبور يك غريبه يا شستن ظرفهاي يك هماتاقي به مدت 10 هفته را تمرين كنند. اين ايده كمك ميكرد كه فرد تصوير ذهني خوبي از خود پيدا كرده و نسبت به ديگران عكسالعمل مثبت نشان دهد.
نتيجه
افرادي كه تمرينات متنوع گفته شده را اجرا كردند حتي پس از يك ماه، نسبت به افرادي كه فقط يك تمرين خاص را به طور بلند مدت انجام دادند، به نتايج بهتري دست يافتند. همچنين افرادي كه به خواست خود تمرينات را انجام ميدادند، نسبت به افراد ديگر، موفقتر بودند.
تمرينهاي متنوع ديگري نظير تفكر مداوم در مورد شادترين روز زندگي خود و يا فكر كردن به اينكه اگر همه چيز درست و خوب پيش برود، 10 سال آيندهشان چگونه خواهد بود، از ديگر انواع تمرينهاي ارائه شده به افراد بود.در اين تجربيات مشاهده شد كه تمرينهاي خاص براي افراد مختلف تاثيرات مختلف دارد و مهم اين است براي هر فرد تمرينهاي متناسب با روحيهاش در نظر گرفته شود.
اما مشخص نيست كه همه نتايج مثبت حاصل از اين تمرينها تا چه زماني ادامه خواهد يافت. مطمئناً براي اينكه شادماني در افراد هميشگي شود بايد در اين زمينه كار شود. به نظر ميرسد كه هرگونه تاثير بلند مدت در افراد، نياز به تداوم و كارمدتدار دارد.
شادماني شايد حقيقتاً در ارتباط با مبارزه و تلاش باشد. در واقع شادماني مكاني ندارد بلكه يك روند است. بيشتر ما فكر ميكنيم كه اگر همهچيز خوب و درست پيش برود و به اهداف و شرايط دلخواه خود برسيم، همه چيز در جاي خود قرار خواهد گرفت و ما شاد خواهيم بود... در حالي كه درست به محض اينكه ما همه چيز را در جاي خود حس كنيم و به خواستههاي خود برسيم، به اهداف جديد و فعاليتهاي تازهتري نياز پيدا خواهيم كرد. پس شادماني در رسيدن به مقصد نيست بلكه در طي مسير در راه دستيابي به اهداف است.
تنظيم انرژي
انرژي رواني بهعنوان گرانترين انرژي هستي بهدليل نداشتن كنتور مصرف و كنترل نشدن آن در انسانها به راحتي هدر ميرود.
زماني انسانها متوجه ميشوند كه انرژي رواني آنها كم شده است و چيزي در انبان روحي خود ندارند كه در برابر مشكلات، خود را ناتوان و در برابر مسائل زندگي احساس خستگي و كوفتگي رواني و حتي جسماني كنند.
چرا انرژي رواني هدر ميرود و به عبارت ديگر در چه شرايطي انرژي انسان بهطور مناسب و متعادل مصرف نميشود؟ پاسخ اين است كه انسان براي توجه كردن، ادراك و اعطاي هيجان به پديدههاي گوناگون، ميزاني از انرژي رواني را روي آنها سرمايهگذاري ميكند. كيفيت و كميت سرمايهگذاري رواني روي پديدههاي گوناگون، مصرف نامناسب و يا مطلوب انرژي روان را مشخص ميكند. اگر ميزان سرمايهگذاري انرژي رواني (شناختي، عاطفي و هيجاني) با ارزش پديده مورد نظر تناسب داشته باشد، نسبت به اين رفتار احساس مطلوب و پسنديدهاي در انسان به وجود ميآيد. اين احساس <رضامندي> ناميده ميشود كه نشاط يكي از آثار آن بهشمار ميرود. در غير اين صورت اگر ميزان سرمايهگذاري انرژي رواني با قيمت و ارزش پديده تناسب نداشته باشد، معمولا انسان دچار افراط و تفريط مي شود كه نتيجه آن نامتعادل بودن و به عبارتي نداشتن نشاط خواهد بود. بر اين اساس، راه نشاط و روش بهدست آوردن پاسخهاي عاطفي و هيجاني مناسب، سرمايهگذاري متناسب بر پديدههاي گوناگون در زندگي فردي و اجتماعي است. براي اين تناسب لازم است سه گام اساسي برداريم:
1. شناخت و ارزيابي پديده
2. سرمايهگذاري انرژي رواني عاطفي، هيجاني و ادراكي روي پديدهها به اندازه ارزش آنها
3. مراقبت و نظارت بر روند سرمايهگذاري انرژي رواني
بهعنوان نمونه، سخن گزنده يك نفر را به عنوان يك پديده درنظر بگيريد. اين سخن ميزاني از انرژي رواني را بهخوبي جلب ميكند كه بهوسيله شما مصرف ميشود. فكركردن، ناراحت شدن، تخيل كردن و ... نمونههايي از انرژي رواني است كه شما براي سخن گزنده او مصرف ميكنيد.
نوع نگاه شما به آن سخن گزنده، تعيينكننده ميزان مصرف انرژي رواني شما خواهد بود. اگر به آن پديده ارزش بالايي بدهيد، بيشتر انرژي مصرف ميكنيد، يعني بيشتر ناراحت ميشويد و اگر به آن پديده، ارزش واقعي بدهيد، مصرف انرژي رواني شما كنترل ميشود و متناسب با شأن آن سخن ناراحت خواهيد شد. آدم واقعبين، سخن گزنده و ناسزا را پديدهاي بيارزش ميداند كه ناشي از رفتار نامطلوب ديگري است و چيزي از ارزش وي كم نميكند. وي با اين نگرش، انرژي زيادي را براي اين سخن مصرف نميكند. نتيجه آن، ناراحت نشدن و آرام بودن شخص واقعبين خواهد بود. پس:
1. درباره پديدهها، رفتار افراد و وقايع فكر كنيد و آنها را ارزيابي كنيد.
2. انرژي رواني شما گران و محدود است. در مصرف انرژي رواني خود صرفهجويي كنيد