عرضه و تقاضا
مقدمه
بشر از ابتدا براي حفظ خويش با خطر مواجه بوده است. از ابتدا با خطر امراض، حيوانات وحشي مواجه بوده است و كوشش مينموده تا با توليد غذاي كافي و مسكن بتواند احتياجات جمعيت در حال تزايد را برآورده سازد.
هنوز هم زندگي مردم در كشورهاي فقير دستخوش چنين مشكلاتي ميباشد و افراد فقير در كشورهاي ثروتمند نيز از اين وضع بد در امان نيستند. كشورهاي ثروتمند نظير كشورهاي اروپاي غربي، ژاپن و امريكا با اينكه از نظر توليدات در وضع بهتري قرار دارند، لكن زندگي آنها و شايد بتوان گفت بقاي آنها تا حدي در اثر مشكلاتي همچون آلودگي هوا و محيطزيست، افزايش جمعيت در شهرها و ... در خطر ميباشد.
هر شخص از طريقي و به نحوي ممكن است مواجه با اين مشكلات باشد. اقتصاد با اينكه نميتواند جواب فوري و قطعي براي حل اين مشكلات بدهد، لكن ابزارهايي در اختيار ما قرار ميدهد كه ميتوانيم به وسيلهي آن تا حدي مشكلات زندگي اقتصادي و اجتماعي خودمان را حل كنيم.
اقتصاد خرد
اقتصاد خرد يا ميكرو به مطالعهي واحدهاي كوچك اقتصادي و روابط بين آنها ميپردازد.
در تجزيه و تحليل اقتصاد خرد، اقتصاددانان معمولاً متوجه مسائلي از قبيل تقاضاي مصرف كننده براي كالاهاي بخصوص، هزينه يك توليد كننده به مقدار معيني از كالاهاي به خصوص، قيمتي كه توليدكننده براي كالاي خود خواستار است ميپردازد.
اقتصاد كلان
اقتصاد كلان يا ماكرو به مطالعهي اقتصاد به طور كلي ميپردازد و اقتصاددانان با مطالبي از قبيل ميزان كل محصول، سطح كلي قيمتها، سطح درآمد و سرمايهگذاري به طور كامل سر وكار دارد.
قانون عرضه و تقاضا
تقاضا چيست؟ عبارت از رابطهاي است كه مقادير مختلفي از كالا را كه مصرفكنندگان مايل و قادر هستند در قيمتهاي مختلف، به شرط ثابت ماندن ساير عوامل، در طول يك زمان معيني بخرند، نشان ميدهد. در تعريف بالا كالاي مزبور ميتواند هر چيزي از جمله كفش، راديو، تلويزيون، كتاب و .... باشد. اين تعريف هم تمايل و هم قدرت خريد مصرفكنندگان را در بردارد. كه هر يك از اين دو به طور جدا فاقد هرگونه اهميت اقتصادي ميباشد.
جدول تقاضا
فرض نماييد كه تنها يك تاجر غلات در بازار وجود دارد . حال ميخواهيم بدانيم تقاضاي هر فرد براي هر كدام از اين كالاها مثلاً گندم چقدر ميباشد؟ برحسب تعريف بالا بايد اول سوال نمود كه در چه قيمتي و براي چه مدتي؟ به نظر ميرسد كه در طول يك زمان معيني مقدار بيشتر گندم در قيمت پايين خريداري ميشود تا در قيمت بالاتر، همچنين در يك قيمت معين مقدار زيادتري گندم در زمان بالاتر خريداري ميشود تا در زمان كوتاهتر.
با توجه به اين مسئله ممكن است قيمت فرض از مقدار گندمي كه در قيمتهاي مختلف در يك مدت زمان معيني خريداري ميشود را مثلاً در جدول زير ثبت كنيم و اين در حالي است كه فرض كنيم درآمد شخص خريدار و قيمت ساير كالاها در اين مدت ثابت باشد.
جدول تقاضاي يك شخص براي گندم
خريداران |
قيمت فرضي هر كيلو |
مقدار تقاضا (در روز) |
A
B
C
D
E |
5 4 3 2 1 |
5 10 20 35 60 |
جدول بالا آن چيزي است كه در اقتصاد به نام جدول تقاضا و در نمودرا زير نشان داده است.
جدول بالا نشان ميدهد كه در قيمت فرضي 5 تومان براي هر كيلوگرم گندم مقدار تقاضا معادل 5 كيلو در روز ميباشد، در قيمت فرضي 4 تومان اين تقاضا به 10 كيلوگرم افزايش مييابد و به همين ترتيب.
البته جدول بالا را ميتوان بسط داد و از قيمت صفر تا هر مقدار دلخواه با هر واحد دلخواه ادامه داد و يا قيمت را با هر واحد پولي ميتوان بيان نمود.
قانون تقاضا: مقدار تقاضا براي هر كالا بستگي معكوس به قيمت آن كالا دارد، به شرط اينكه كليه، عواملي كه ممكن است بر تقاضا مؤثر باشند (به خصوص درآمد خريدار، سليقهي خريدار و قيمت ساير كالاها) ثابت بمانند. منظور از ارتباط معكوس اين است كه وقتي قيمت كاهش مييابد، مقدار تقاضا افزايش مييابد و زماني كه قيمت افزايش مييابد مقدار تقاضا كاهش ميپذيرد.
جانشيني: وقتي قيمت كالايي كاهش مييابد به شرط اينكه ساير عوامل ثابت باشند، ممكن است خريد كالاي مزبور بهتر از ساير كالاها باشد. به عنوان مثال اگر قيمت گوشت گوسفند كاهش پذيرد مصرف كننده ممكن است مقدار بيشتري گوشت گوسفند مصرف نمايد و از مصرف گوشت گاو و مرغ خود بكاهد. به عبارت ديگر گوشت گوسفند را جانشين ساير انواع گوشت ديگر مينمايد.
تغيير در تقاضا
در قانون تقاضا گفته شد كه مقدار تقاضا به طور معكوس بستگي به قيمت دارد به شرط اينكه ساير عوامل ثابت فرض شوند. حال بايد ديد كه اين عوامل چه هستند و اگر ثابت نمانند چه اتفاقي رخ ميدهد. علاوه بر قيمت يك كالا عوامل ديگري نيز وجود دارند كه ممكن است مؤثر بر تقاضا براي يك كالا باشند.
اين عوامل عبارتند از:
1. درآمد پولي مصرف كننده
2. قيمت ساير كالاها
3. سليقه و رجحان مصرف كننده
4. تعداد مصرفكنندگان در بازار
5. انتظارات مصرف كننده از قيمت كالا و درآمد در آينده
چون هنگام رسم منحني تقاضا فرض شد كه اين 5 عامل ثابت هستند. تغيير در هر كدام از اين پنج عامل باعث ميگردد كه تغييري در منحني تقاضا صورت گيرد و به صورت جديدي در آيد. چنين تغييري به نام تغيير در تقاضا ناميده ميشود و دو نوع تغيير ممكن است ايجاد شود كه عبارتند از افزايش تقاضا و كاهش تقاضا.
افزايش تقاضا
افزايش تقاضا را ميتوان به وسيلهي انتقال در منحني به طرف راست و بالا به نحوي كه در شكل نشان داده تغيير مزبور باعث گرديده است كه منحني تقاضا از حالت D1 به صورت D2 در آيد و فلش مزبور نيز جهت تغيير را نشان ميدهد.
كاهش در تقاضا
كاهش در تقاضا را ميتوان به وسيله انتقال به طرف پايين و چپ نشان داد و اين تغيير باعث شده است كه منحني D1 به صورت D2 در آيد.
عوامل مؤثر در تغيير تقاضا
1. در مورد اكثر كالاها تغيير در تقاضا بستگي مستقيم به تغيير در درآمد مصرفكنندگان خواهد داشت. به عبارت ديگر زماني كه درآمد افزايش مييابد منحني تقاضا به طرف راست و بالا و زماني كه درآمد كاهش مييابد، منحني به طرف چپ و پايين انتقال مييابد. كالاهايي كه منحني تقاضا برايشان به نحوي توضيح داده شد، تغيير ميپذيرند، به كالاهاي طبيعي يا عادي موسومند، مثل غذا، لباس و بيشتر كالاهاي مصرفي و بادوام.
از طرف ديگر تعداد بسيار محدودي از كالاها وجود دارند كه تغيير در تقاضا برايشان بستگي معكوس با درآمد خواهد داشت. يعني افزايش درآمد، باعث كاهش تقاضا براي اينگونه كالاها ميشود. چنين كالاهايي، كالاي پست ناميده ميشود.
قيمت ساير كالاها
در اينجا ممكن است سوالي مطرح شود و آن اينكه تقاضا براي يك كالا به خصوصي، به چه طريقي ممكن است تحتتأثير قيمت ساير كالاها قرار گيرد؟ جواب اين سوال بستگي به ارتباط اين دو كالا خواهد داشت. بعضي از محصولات جانشين يكديگر ميباشند. بنابراين اگر مثلاً قيمت پودر شويندهاي مثل شوما افزايش يابد، به احتمال زياد مردم از مصرف شوما ميكاهند و در عوض مثلاً پودر شويندهي سپيد مصرف ميكنند.
از طرف ديگر بعضي كالاها مكمل يكديگر ميباشند بنابراين هر چه مصرف يك كالا افزايش مييابد طبيعي است كه مصرف كالاي مكمل آن نيز افزايش يابد، بنابراين اگر مثلاً مصرف چاي در اثر كاهش قيمت چاي، افزايش يابد، مصرف قند نيز افزايش خواهد يافت. بنابراين تقاضا براي قند افزايش مييابد. بعضي از محصولات نيز مستقل از يكديگرند، بنابراين تغيير قيمت يكي از كالاها، اثري بر روي تقاضا براي كالاي ديگر نخواهد داشت مانند قيمت بستني و تقاضا براي عصا.
سليقهي مصرفكنندگان
تغيير در سليقهي مصرفكنندگان يا به دليل تبليغات و يا به وسيلهي ساير عوامل ممكن است باعث تغيير در تقاضا براي كالاي به خصوصي گردد، مثلاً ممكن است تبليغات براي قرص ACA باعث افزايش تقاضا براي اين كالا و كاهش تقاضا براي كالاي مشابه مثلاً قرص ASA شود.
تعداد مصرفكنندگان
تغيير در تعداد و تركيب جمعيت ممكن است باعث افزايش يا كاهش مصرفكنندگان شده و اين تغيير نيز ممكن است باعث بسط بازار در بعضي نواحي و انقباض بازار در ساير نواحي گردد.
انتظارات مصرفكنندگان
اگر مصرفكنندگان انتظار قيمتهاي زيادتر و يا درآمد بيشتري را در آينده داشته باشند ممكن است مصرفشان در زمان حاضر افزايش يابد. از طرف ديگر اگر انتظاراتشان در جهت كاهش قيمت يا كاهش درآمد در آينده باشد، تقاضايشان ممكن است در زمان حاضر كاهش يابد.
عرضه (Supply )
عرضه چيست؟ عرضه رابطهاي را نشان ميدهد كه براساس آن توليدكنندگان مايل و قادرند تا مقادير مختلفي از يك كالا را در زمان معين و با قيمتهاي متفاوتي (به شرط ثابت ماندن ساير عوامل) به بازار ارايه نمايند.
جدول عرضه و منحني عرضه
اگر شخصي توليدكنندهي گندم باشد. جدول ميتواند مبين عرضهي اين شخص باشد. جدول نشان ميدهد كه در قيمت فرض 1 تومان براي هر كيلو گندم، توليدكننده عرضه نخواهد داشت. در قيمت 2 تومان مقدار عرضه به 21 كيلو ميرسد و به همين ترتيب در قيمت 5 تومان مقدار عرضه به 50 واحد ميرسد. وقتي اين اطلاعات در روي شكل رسم گردد، منحني عرضه بدست خواهد آمد.
عرضه كننده |
قيمت هر كيلو |
مقدار عرضه در روز |
A
B
C
D
E |
5 4 3 2 1 |
50 42 33 21 0 |
عرضهي بازار: مجموع عرضهي توليدكنندگان، عرضهي بازار را تشكيل ميدهد. مثلاً اگر سه توليد كننده فرض A, B, C براي گندم در يك كشور داشته باشيم جدول فرضي به اين صورت خواهد بود.
قيمت فرضي هر كيلو |
عرضه در روززبه وسيله |
عرضهي بازار در هر روز |
||
5 4 3 2 1 |
A |
B |
C |
168 145 118 80 25 |
52 46 36 26 0 |
56 49 42 28 15 |
60 50 40 26 10 |
قانون عرضه
مقدار عرضهي يك كالا معمولاً بستگي به قيمت آن كالا دارد، به شرط اينكه ساير عواملي كه ممكن است مؤثر بر عرضه باشند، ثابت فرض گردند. منظور از بستگي مستقيم اين است كه مقدار يك كالا و عرضهي آن به بازار معمولاً در اثر افزايش قيمت آن كالا افزايش ميپذيرد و در اثر كاهش قيمت آن كالا، تقليل مييابد.
دو نوع تغيير در عرضه
تغييرات عرضه همچون تقاضا بر دو گونه ميباشد، يكي تغيير در مقدار تقاضا و ديگري تغيير در تقاضا.
قانون عرضه به ما ميگويد كه عرضهي يك كالا معمولاً بستگي مستقيم به قيمت آن كالا دارد به شرط اينكه اين عوامل ثابت بمانند:
1. سطح تكنولوژي
2. قيمت مواد اوليه و همچنين هزينهي عوامل توليد
3. قيمت ساير كالاها
4. تعداد عرضه كنندگان در بازار
5. انتظارات فروشندگان در مورد قيمتها در آينده
در افزايش عرضه همانطور كه در شكل نشان داده شده است در هر قيمتي. مثلاً P فروشندگان حاضرند مقدار بيشتري از گذشته كالا به بازار عرضه نمايند. در قيمت OP مقدار عرضه در گذشته برابر OQ1 كه به مقدار OQ2 افزايش يافته است.
معني كاهش در عرضه اين است كه در هر قيمت داده شدهاي مانند OP فروشندگان حاضرند مقدار كمتري از گذشته به بازار عرضه نمايند. زماني كه عرضه به صورت S1 بوده مقدار عرضه به بازار برابر OQ1 بوده و در اثر تغيير عرضه به S2 اين مقدار به OQ2 كاهش يافته است.
بازار چيست؟ يك بازار ميتواند در هر زماني و در هر كجايي بوجود آيد به شرط اينكه يك يا تعداد بيشتري خريدار و فروشنده بتوانند وارد مذاكره گردند و قيمت كالا را تعيين نمايند.
نقطهي تعادل
نقطهي تعادل اشاره به نقطهاي دارد كه در آن عرضه و تقاضا در حالت توازن ميباشند.
با توجه به شكل در هر قيمتي بالاتر از 5/2 تومان، مقدار عرضه بيشتر از تقاضا مي باشد. به عنوان مثال در قيمت 5 تومان مقدار عرضه برابر 168 كيلو و مقدار تقاضا 35 كيلو در روز ميباشد. بنابراين به مقدار 133 كيلو اضافهي گندم وجود دارد. چون فروشندگان بيش از آنچه تقاضاكنندگان تمايل به خريد دارند عرضه نمودهاند.
به عكس در هر قيمتي كمتر از 5/2 تومان مقدار تقاضا بيش از مقدار عرضه ميباشد، بنابراين به عنوان مثال، در قيمت يك تومان مقدار تقاضا 205 كيلو و مقدار عرضه 25 كيلو ميباشد. و اضافه تقاضايي برابر 180 كيلو وجود خواهد داشت. چون مصرفكنندگان در اين قيمت، بيش از آنچه فروشندگان عرضه مينمايند، خواستار كالا ميباشند. لذا رقابت بين خريداران براي بدست آوردن كالا باعث افزايش قيمت خواهد گرديد. اما در قيمت 5/2 تومان براي هر كيلو گندم، مقدار تقاضا و مقدار عرضه برابر ميباشد و نه اضافهي تقاضا و نه اضافهي عرضه وجود دارد و مقدار معامله نيز برابر 100 كيلوگرم گندم در روز ميباشد.
محاسن و معايب اقتصاد متكي بر بازار
بازاري كه قيمت فقط به وسيلهي عرضه و تقاضا معين ميگردد. اقتصادي كه كاملاً از چنين بازاري تشكيل شده است، به نام اقتصاد بازاري خالص ناميده ميشود و گاهي اوقات به آن اقتصاد رقابتي نيز ميگويند. بعضي از اقتصاددانان بحث ميكنند كه چنين بازاري داراي محاسن عمدهاي ميباشد، از جمله:
1. حاكميت مصرفكنندگان: در اقتصاد رقابتي مصرفكنندگان تا اندازهاي حاكميت دارند به اين معني كه مصرفكنندگان مقدار بيشتري از درآمدشان را براي كالاهايي كه تقاضا برايشان زيادتر است، صرف مينمايند و باعث افزايش تقاضا ميگردند.
2. تخصيص منابع به طور مطلوب و كارا: توليدكنندگان مجبور هستند كه كالاهاي توليدي خود را به قيمت متداول در بازار به فروش برسانند. بنابراين در بلندمدت توليدكنندگاني كه به نحو مطلوب قادر به استفاده از منابع نميباشند از بازار خارج و تنها آن عدهاي كه به نحو مطلوب قادر به توليد هستند به توليد ادامه خواهند داد.
3. وجود آزادي اقتصادي: به عكس يك اقتصاد متمركز، در يك اقتصاد متكي بر بازار تا حد زيادي آزادي اقتصادي و انتخاب وجود دارد. در اين نوع اقتصاد تا حد زيادي به وسيلهي افراد تصميمگيري ميشود نه به وسيلهي يك سازمان مركزي
عليرغم محسنات ياد شده اين اقتصاد داراي معايبي نيز ميباشد.
1. كاهش رقابت: رقابت باعث ميشود كه قدرت توليدكنندگان كاهش يابد در نتيجه آنها براي جلوگيري از كاهش قدرت اقتصادي خود ممكن است تشويق شده و با سازش قبلي بين خود حالت انحصاري در بازار بوجود آورند.
2. عوامل سازش و تطبيق رقابت كامل با تكنولوژي امروزي: مدل رقابت كامل فرض ميكند كه در يك صنعت تعداد زيادي توليد كننده وجود دارند كه به توليد كالا ميپردازند، در حالي كه در زندگي اقتصادي، امروزه ديده ميشود كه در بسياري از صنايع از جمله اتومبيل، فولاد، مس و ... چند توليدكنندهي خاص وجود دارند كه غالب بر بازار هستند و عملاً اصل رقابت نقص شده است.
3. بازار رقابت كامل به نحوي كه شرايط عرضه و تقاضا بيان ميكند، عمل نمينمايد كه شايد يكي از دلايل عمدهي آن عدم تحرك عوامل توليد باشد.
كشش
كشش را ميتوان در دو قالب تعريف كرد:
1. كشش عبارتست از درصد تغيير در مقدار عرضه يا تقاضا كه در نتيجه يك درصد تغيير در قيمت بوجود بيايد.
2. كشش عبارتست از نسبت درصد تغيير مقدار تقاضا يا عرضه به درصد تغيير قيمت ميباشد.
انواع كشش
1. كاملاً با كشش: درصد تغيير بسيار كمي در قيمت باعث درصد تغيير بسياري در مقدار عرضه و يا تقاضا ميشود، بنابراين كشش بينهايت است.
2. نسبتاً با كشش: در اين حالت درصد معيني تغيير در قيمت باعث درصد بيشتري تغيير در مقدار تقاضا با عرضه ميگردد.
3. واحد: نسبت تغيير در مقدار و قيمت با هم يكي است كه ميگويند كشش با واحد
4. نسبتاً غيركشش: درصد معيني تغيير در قيمت باعث درصد كمتري تغيير در مقدار ميگردد.
5. كاملاً غيركشش: درصد معيني تغيير در قيمت باعث هيچگونه تغيير در مقدار نميگردد.
نتيجهگيري
از آنچه گذشته بر ميآيد كه منابع ما محدود است، يعني مردم بيشتر از آنچه قادر به توليد كالا و خدمات هستند، خواستار كالا و خدمات ميباشند. بنابراين منابع يك اقتصاد نسبت تقاضا كمياب است. لذا بايد مؤثرترين روش را براي استفاده از اين منابع بكار برد.
در اينجا اين نكته مهم است كه بدانيم در يك سيستم اقتصادي چه كسي تصميم ميگيرد كه توليدات بايد چه باشند؟ به چه مقدار باشند و براي چه كسي بايد كالاها و خدمات توليد گردند؟
طبيعي است كه اين سوالات در سيستمهاي مختلف اقتصادي به طرق مختلفي جواب داده ميشوند.
با توجه به اين مطلب ميتوانيم راجع به سيستمهاي مختلف اقتصادي فكر كنيم كه در يك جناح اقتصاد كاملاً متمركز و يا دستوري وجود دارد و در جناح ديگر، در مقابل سيستمي وجود دارد كه كشورهايي با اقتصاد مختلط وجود دارند.
هر كدام از اين سيستمهاي اقتصادي در چارچوب قوانين و مقررات مربوط به خود به فعاليتهاي اقتصادي خود ادامه ميدهند.
اقتصاد نيز مانند هر علمي سعي دارد كه از آسانترين راه، براي تجزيه، تحليل، واقعيت بپردازد.
منابع و مآخذ
1. سالواتوره، دومينيك، آ.ديوليو، يوجين، اصول علم اقتصاد، ضيايي بيگدلي، محمد، مهديپور، نوروز علي، تهران، ناشر بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران، 1377
2. كليات اقتصاد، كارشناسي ابتدايي