برزخ و برزخيان
آينده مبهم انسان، يكي از دغدغههاي بشر است. با اين كه بسياري از مردم فاقد قدرت پيش بيني و پيش گويي آينده كوتاه خود هستند، آينده پس از مرگ، هراس انگيزتر مينمايد. اين ناشناخته ماندن آينده، آدمي را چنان به هراس ميافكند كه به هر چيزي براي شناخت آن چنگ ميزند. البته هراس انگيزي آينده از جهت تيرگي و تاريكي آن نيست، بلكه از آن جهت هراس انگيز است كه اطلاعات و دانش كمي از آن دارد. در حقيقت ابهام آينده است كه هراس انگيز مينمايد.
انسانها در طول تاريخ كوشيدهاند تا به هر شكلي شده از آينده خود به ويژه آينده پس از مرگ اطلاعاتي به دست آورند. از آن جايي كه برخي از انسانها گاه به عللي پس از مرگ زنده ميشوند و به دنيا باز ميگردند، به عنوان منبع اطلاعاتي مورد استفاده حتي دانشمندان قرار ميگيرند، اما به نظر ميرسد كه اين دسته اخبار و اطلاعات نتوانسته است تصوير روشني از دنياي ديگر به دست دهد. با اين همه علاقه به مطالعه در اين زمينه از سوي همه انسانها وجود دارد و در اين ميان دانشمندان علوم گوناگون در صف مقدم اين تحقيقت و پژوهشها هستند.
علاقه مندي بشر به دانش و اطلاعات مربوط به زندگي پس از مرگ موجب شده تا اسلام نيز به اين مباحث علاقه نشان دهد و گوشه هايي از زندگي پس از مرگ را تبيين كند. البته از نظر اسلام، زندگي اصلي آن چيزي است كه انسان پس از حيات مجدد در معاد به دست ميآورد و آن چه تا پيش از قيامت براي انسان وجود دارد، نوعي زندگي خاص است كه از آن به زندگي برزخي ياد ميكند. اين زندگي به جهاتي مورد توجه قرار گرفته است؛ زيرا بيانگر حقايقي درباره زندگي اخروي پس از رستاخيز است، هر چند كه به عللي نميتواند تصوير روشني از آن زندگي ارايه دهد، زيرا چنان كه از نام اين زندگي روشن ميشود، زندگي برزخي است. نويسنده در اين مطلب با بررسي و تحليل آيات قرآني بر آن است تا تصويري روشن از زندگي برزخ ارايه دهد تا شباهتها و تفاوتهاي آن با زندگي دنيوي و اخروي روش شود با هم اين مطلب را از نظر ميگذرانيم.
اگر به مناطق كوهستاني رفته و تجربه مه را نيز داشته باشيد، ميتوانيد گوشهاي از حقيقت برزخ را به دست آوريد. مه كه ابرهاي سنگين و آب دار در سطح زمين است، هرگاه به حد اشباع برسد، چنان فضا را آكنده ميسازد كه قدرت ديد انسان به كمترين حد كاهش مييابد. در اين حالت همه چيز طوري ديگر ديده ميشود.
زندگي در مه
انسانها در زندگي برزخي خود اين گونه هستند؛ زيرا برزخ حايل ميان دو چيز است، به گونهاي كه برخي از خصوصيات هر دو چيز را با خود دارد، در حالي كه تفاوتهاي روشني نيز با آن دو چيز دارد. زندگي برزخي به گونهاي است كه ميتوان آن را زندگي مه آلود ناميد. در اين زندگي، بخشي از خصوصيات مادي دنيا به شكل رقيق تر و لطيف تر وجود دارد، و از سويي ديگر، همانند عالم ارواح و مجردات ميباشد. نمونه اين گونه زندگي را بارها در خواب و رويا تجربه كردهايد.
انسان در هنگام رويا، به عالمي ميرود كه از آن به عالم مثال ياد ميشود. در اين عالم، همه چيز عالم دنيا و مادي به شكل ديگر وجود دارد. هر چيزي، شكل و صورت و ابعاد دارد. لذت و عذاب و خوشي و ناخوشي را ميتوان احساس و درك كرد. با اين همه شباهتي تمام به عالم دنيا و ماديات ندارد. خداوند در آيه 42 سوره زمر بيان ميكند كه انسانها در خواب، مرگ را تجربه ميكنند؛ زيرا روح آدمي از تن بيرون ميرود و در عالم برزخ سير و حركت ميكند و سپس به درون تن بازگردانده ميشود. البته برخي از مردم در هنگام مرگ خوابي، به عوالم برتر چون عالم عقول و مجردات نيز ميروند، ولي اين سير در عوالم برتر براي بيش تر مردم شدني نيست و تنها در عالم برزخ سير و سفر ميكنند. انسانها تنها زماني وارد عالم برزخ ميشوند كه مرگ، آنان را در برگيرد و جان را به جان آفرين تسليم نمايند. از اين رو خداوند آغاز زندگي برزخي انسانها را پس از مرگ ايشان ميداند. (مومنون، آيات 99 و 100) انسانها هنگامي كه وارد عالم برزخ ميشوند تا روز رستاخيز در آن عالم باقي ميمانند (همان) و در آن روز است كه برانگيخته شده و زندگي ديگري با شكل و صورتي ديگر را آغاز ميكنند.
ويژگيهاي عالم برزخ
عالم برزخ همانند عالم دنيا، داراي شب و روز است. (غافر، آيات 45 و 46) هم چنين عالم برزخ همانند عالم دنيا، داراي شرايط زيست بشر ميباشد و انسانها در آن جا ميخورند و ميآشامند و با هم گفت و گو ميكنند و گرد هم ميآيند. البته از آن جايي كه عالم برزخ، دروازهاي به عالم قيامت است، با زندگي زميني اين تفاوت را دارد كه انسانها بر اساس نوع زندگي خود در زمين، از امكانات آن جا بهره ميبرند. به سخن ديگر، در عالم دنيا، بر پايه رحمت رحماني همه انسانها بي توجه به اعتقادات و اعمال خود از روزي خداوندي بهره ميبرند و حتي كافران گاه از وضعيت بهتري برخوردار هستند؛ در حالي كه زندگي در عالم برزخ با توجه به اعتقادات و اعمالي است كه انسان در دنيا داشته است. به اين معنا ميتوان گفت كه عالم برزخ خود همانند عالم قيامت است و هر كسي نتيجه اي از اعتقادات و اعمال خويش را ميبيند. براين اساس، زندگي انسانها در عالم برزخ با توجه به كفر و ايمان و عمل صالح و طالح، خوب و بد خواهد بود. از اين رو براي عالم برزخ همانند عالم آخرت، بهشت و جهنمي برزخي است. بنابراين كساني كه داراي ايمان و عمل صالح در زندگي دنيا بودند، در عالم برزخ، در بهشت برزخي وارد شده و از عطايا و نعمتهاي بهشت برزخي بهره مند خواهند شد. (آل عمران، آيات 169 و 171)
برخورداري شهيدان از آسودگي خاطر در پرتو عنايت الهي در عالم برزخ و بهشت برزخي (محمد، آيات 4 و 5) از جمله مطالبي است كه در آياتي چند در قرآن مورد تاكيد قرار گرفته است.
از آن جايي كه عالم برزخ همانند عالم آخرت است، حيات برزخي كه پس از مرگ دنيوي اتفاق ميافتد (غافر، آيه 11) هر چند كه براي انسانهايي كه در دنيا زندگي ميكنند، غيرقابل احساس و درك است (بقره، آيه 154) حياتي واقعي است و اين گونه نيست كه اين عالم يك خواب طولاني باشد. از اين رو در عالم برزخ، مساله پرسش و پاسخ و سوال و جواب مطرح ميشود (ابراهيم، آيه 27) و دو فرشته بر انسان وارد شده و از او درباره پروردگار، دين و پيامبر و امامانش پرسش ميكنند. (مجمع البيان، ج 5 و 6، ص 482) همچنين در عالم برزخ، براي انسانها رشد و تكامل هم چنان ادامه خواهد يافت و شخص آثار صالح و طالح خويش در دوره زندگي در عالم برزخ را ميبيند. خداوند در آيات 4 و 5 سوره محمد از اصلاح و رشد معنوي و قلبي شهيدان در عالم برزخ سخن به ميان ميآورد كه اين معنا خود بيانگر آن است كه عالم برزخ نميتواند عالمي همانند عالم خواب و رويا باشد. به سخن ديگر، اين كه شهيدان، در عالم برزخ، پس از شهادت از هدايتهاي خاص الهي برخوردار ميشوند و قلب و «بال» ايشان (مجمع البيان، ج 9 و 10، ص 145) اصلاح ميشود، لازمه اين اصلاح اين است كه در عالم برزخ شهيدان به رشد و تكامل معنوي خود ادامه ميدهند. (الميزان، ج 18، ص 226) هم چنين ديگر انسانها در عالم برزخ باتوجه به اعتقادات و اعمال خويش به ويژه آن هايي را كه به عنوان سنت خوب و بد يا باقيات صالح و طالح به جا گذاشتهاند، بهره مند ميشوند و آثار و پيامدهاي آن در عالم برزخ موجب افزايش رشد كمالي و يا هبوط و سقوط بيش تر آنان ميشود. به هر حال، از ويژگيهاي عالم برزخ، رشد و تكامل بشر است كه همانند دنيا ادامه مييابد. با اين تفاوت كه در عالم برزخ نوعي حسابرسي ابتدايي انجام ميشود و اشخاص باتوجه به ايمان و كفر و عمل نيك و بد خود، از امكانات بهشتي و يا دوزخي عالم برزخ بهره مند خواهند شد.
عذابهاي برزخي
خداوند در آياتي از قرآن از جمله در آيه 93 سوره انعام از عذاب برزخي ظالمان و ستمكاران در عالم برزخ سخن به ميان ميآورد (روح المعاني، ج 5، جزء 7، ص 325) و در آيات 92 و 93 سوره واقعه عذاب هايي را كه براي كافران و اصحاب شمال در نظر گرفته، بر ميشمارد. از جمله عذابهاي دوزخ برزخي ميتوان به آب داغ (واقعه، آيات 92 و 93 و نيز تفسير نورالثقلين، ج 5، ص 230) و آتش برزخي نحل، آيات 25 و 26 و غافر، آيات 45 و 46) اشاره كرد. اين عذابهاي دوزخ برزخي، بسيار اهانت آميز و خفت بار (انعام، آيه 93) و بد و ناخوشايند (غافر، آيات 45 و 46) است. البته براي برخي تا روز قيامت ادامه مييابد و براي برخي زمانمند خواهد بود. خداوند در آيات پيش گفته ميفرمايد كه عرضه عذاب به صورت هميشگي در بامدادان و شامگاهان براي فرعون و فرعونيان رقم خورده است.
علت اين عذابهاي اخروي، اموري چون استكبار و ظلم (انعام، آيه 93)، افترا به خدا (همان)، پيروي از رهبران (نوح، آيات 21 و 25)، تكذيب (واقعه، آيات 92 و 93)، گمراهي (همان و نيز الميزان، ج 14، ص 226 و البرهان، چ 3، ص 786)، عصيان و لغزش و گناه (نوح، آيات 21 و 25) و غفلت از ياد خدا (طه، آيه 124) ميباشد.
خداوند درباره كافران گزارش ميكند كه آنها در قيامت وقتي به حقيقت قيامت آگاه ميشوند، زندگي خود را در دنيا و عالم برزخ كوتاه ميپندارند. (احقاف، آيات 34 و 35) به هر حال، زندگي در عالم برزخ همانند زندگي در عالم دنيا نسبت به عالم قيامت كه زندگي جاودانه است، بسيار كوتاه است. هم چنين زندگي در عالم برزخ، همانند زندگي دنيوي، در نهايت پاياني دارد كه از آن به مرگ ياد ميشود. از اين رو كافران با دو مرگ و دو زندگي مواجه ميشوند. البته از كاربرد واژه احياء و اماته اين معنا به دست ميآيد كه كافران در اعتراف خود به زندگي ابتدايي توجهي ندارند؛ از اين رو از زنده كردن و ميراندن سخن به ميان ميآورند كه عبارت است از اماته و ميراندني كه پاي آدمي را به عالم برزخ باز ميكند و سپس احيا و زنده كردني كه در عالم برزخ اتفاق ميافتد و سپس ميراندني كه دروازه به سوي آخرت است و در نهايت احيا و زنده كردني كه در قيامت اتفاق ميافتد. اين همان چهار ميراندن و زنده كردني است كه كافران به آن اشاره ميكنند. (بقره، آيه 28 و الميزان،ج1، ص 109 و 110 و نيز همان ج17، ص 313) برخي بر اين باورند كه آيات 30 و 33 سوره مريم نيز از زندگي حضرت عيسي(ع) در عالم برزخ سخن ميگويد كه در امنيت و سلامت در آن عالم ميباشد.
از ديگر ويژگي هايي كه براي عالم برزخ ميتوان برشمرد، مسئله گفت و گوهايي است كه ميان برزخيان صورت ميگيرد. در اين گفت و گوها ميتوان اين معنا را به دست آورد كه ايشان به نوعي آگاهي شهودي دست مييابند. از اين رو گفتهاند كه عالم برزخ همانند عالم قيامت، عالم شهود و دانش حضوري است و آن چه انسان در آن عالم درك ميكند، از قبيل علوم حصولي و آگاهي اكتسابي نيست. البته اين گونه نيست كه كساني كه در عالم برزخ وارد ميشوند نسبت به همه چيز علم و آگاهي شهودي تمام و كمال يابند. به عنوان نمونه با اين كه كافران، فرشتگان را ميبينند و با آنها گفت و گو ميكنند (فرقان، آيه 22) ولي ايشان نسبت به مدت ماندن خود در عالم برزخ آگاهي و دانشي ندارند (طه، آيه 102 تا 104 و نيز روم، آيات 55 و 56) چنان كه گفته شد، عالم برزخ نيز همانند عالم دنيا، عالم كوتاهي است و در نهايت، زندگي در آن پايان مييابد و انسان در عالم برزخ دوباره مرگ را تجربه كرده و ميرانده شده و دوباره در رستاخيز احيا و زنده ميشود. (غافر، آيه 11و نيز مجمع البيان، ج7 و 8، ص 814 و تفسير الصافي، ج6، ص 295 و الميزان، ج17، ص 313)
از ديگر ويژگيهاي عالم دوزخ اين است كه امكان بازگشت انسان به دنيا در آن وجود دارد. از اين جاست كه مسئله رجعت معنا مييابد. در آيات قرآني بارها اين معنا بيان شده است كه كساني كه مرده بودند، از عالم برزخ به عالم دنيا بازگردانيده شدند. از جمله ميتوان به امت حزقيل اشاره كرد كه پس از مرگ دسته جمعي به سبب ترك جهاد به طاعون و بيماري كه خداوند بر ايشان حاكم ميكند، دوباره زنده ميشوند يا داستان زنده شدن مرغان حضرت ابراهيم(ع) يا زنده شدن عزير و الاغش و يا زنده شدن افراد ديگر كه در قرآن گزارش شده است.
بنابراين، عالم برزخ برخلاف عالم قيامت، از اين ظرفيت برخوردار است كه شخصي كه به آن عالم وارد شده به عالم دنيا بازگردد. همين احتمال و امكان بازگشت و رجعت از عالم برزخ به دنيا مشركان را وسوسه نموده تا از خداوند بخواهند به ايشان امكان رجعت داده شود تا به دنيا بازگشته و كارهاي نيك كرده و ايمان واقعي را بروز دهند. (مومنون، آيات 92 تا 100)
آرامش مومنان در برزخ
عالم برزخ به همان اندازه كه براي كافران و منافقان و مشركان سخت است، براي مومنان و نفوس مطمئن، عالم آسايش و آرامش و رفاه است. مومنان در عالم برزخ با آرامش كامل به پرسشهاي فرشتگان پاسخ ميدهند (ابراهيم، آيه 27) و از امكانات بهشت برزخي بهره مند ميشوند (فجر، آيات 27 و 30 و مجمع البيان، ج9 و 10، ص 742) و از آسايش و آرامش و راحتي سود ميبرند. (واقعه، آيه 89)
پايان عالم برزخي با برپايي قيامت آغاز ميشود. (مومنون، آيه 100 و نيز روم، آيات 55 و 56) به اين معنا كه انسانها در عالم برزخ ميمانند تا زماني كه جهان دنيا فرو پاشد و پس از آن قيامت بر پا گردد. در آن هنگام عالم برزخ از هم ميپاشد و نظام ديگري جايگزين نظام دنيا و نظام برزخ ميشود. به سخن ديگر، نظام دو گانه دنيا و برزخ، تا زماني است كه قيامت بر پا نشده است. هنگامي كه نظام آخرت بر پا ميشود ديگر نظام دو گانه كنوني يعني دنيا و برزخ نخواهد بود، بلكه تنها نظام قيامتي است كه همه هستي را در بر ميگيرد.
به هر حال، جهان برزخ، جهاني است كه برخي از خصوصيات دنيا و آخرت را در خود جمع كرده است. با اين همه عالم برزخ، بخشي از جهان پيش از قيامت است و پس از قيامت، ديگر عالمي به نام عالم برزخ وجود نخواهد داشت . از اين رو برخي گفتهاند كه عالم برزخ بخشي از عالم دنيا و يا همان نشئه اولي است و با فروپاشي اين نظام مادي دنيا و برپايي نشئه آخرت و جهان رستاخيز، ديگر چيزي به عنوان عالم برزخ نخواهد بود. بنابراين، عالم برزخ همانند عالم دنيا، بخشي از نشئه نخست است و تكراري نخواهد داشت.