بررسی قوم لر
مقدمه
لُر نام قومی ایرانی است که در غرب و جنوب باختری ایران زندگی میکنند.زبان لری خویشاوند نزدیک زبان فارسی و به همراه فارسی از دسته باختری زبانهای ایرانی است. ویژگیهای زبان لری نشان میدهد که چیرگی زبانهای ایرانی در منطقه کنونی لرستان در دیرینهشناسی باستان بیشتر از سوی ناحیه پارس صورت گرفته نه از سوی ناحیه ماد.گویشهای زبان لری نزدیکترین گویشهای ایرانی به زبان فارسی هستند.زبان لری همانند زبان فارسی نوادهای از زبان پارسی میانه است و واژههای آن همانندی بسیاری با فارسی دارد.ریشه زبانهای ایرانی لری (بختیاری، خرمآبادی) مانند زبان فارسی به پارسی میانه (زبان ساسانیان) و از طریق پارسی میانه به پارسی باستان (زبان هخامنشیان) برمیگردد.برخی اقوام لر کوچک در قرن دوازدهم هجری شمسی از نواحی کردنشین عراق کوچ کرده و در لرستان ساکن شدند.برخی گویشهای زبان لری مانند لری خرمآبادی نیز تحت تأثیر زبان کردی قرار گرفتهاند.اما لرها مردمانی هستند که از نظر قومی جزئی از مردم کرد به شمار نمیآیند.و خویشاوندی لرها با مردمان کردتبار تنها در ایرانی بودنشان است.
تاریخچه
لُرها آمیزهای از قبایل ایرانی مهاجر از آسیای میانه، و قبایل قبل از آریایی ساکن در غرب ایران، مانند کاسیها، لولوبیها و عیلامیها هستند. بر مبنای مطابقت و مشابهت جغرافیایی و شواهد باستانشناسی، برخی تاریخدانان، لرها را بقایای عیلامیان میدانند که پس از سلطه آریاییها، دچار تغییرات زبانی شدهاند.شواهد موجود اشاره به فلزکاری لرستان از هزاره چهارم پیش از میلاد دارد. مجموعه اشیای فلزی منسوب به لرستان از نیمه قرن گذشته توسط محققین و پژوهشگران مختلف بسیار مورد توجه قرار گرفته و زینت بخش اکثر موزههای بزرگ جهان میباشد. پژوهشگران، هنر مفرغ کاری لرستان را نتیجه کارهای سادهای میدانند که بیان کننده چندین قرن انقلاب مادی ملتی کشاورز و مبارز است.حمله اعراب به ایران تأثیر بسیاری در فرهنگ و آداب مردم این کشور برجای گذاشت و این تأثیر شامل منطقه لرستان نیز شد. مردم لر به هر حال توانستند زبان و بسیاری از آداب و رسوم خود را حفظ کنند. در دوران حکومت صفویان دو ایالت جز ایالتهای لر نشین بودند. این دو ایالت شامل لرستان به مرکزیت خرمآباد و کهگیلویه به مرکزیت بهبهان بود. در این دوره ایالتهای لرستان و کهگیلویه دارای والیانی مستقل بودند. والیان لرستان فیلی در سال ۱۰۰۶ هجری قمری به دستور شاه عباس حاکم پشتکوه و پیشکوه شدند و تا دوران قاجار بر این منطقه حکمرانی کردند. لرستان در دوره زندیان نیز به عنوان یکی از ایالتهای ایران دارای والی مستقل بود.
پس از به قدرت رسیدن قاجارها، آقامحمدخان به دلیل کینهای که از زمان حکومت زندیان نسبت به مردم لر داشت دست به تغییرات بسیاری در منطقه لرستان زد. از جمله اقدامات آقامحمدخان میتوان به کوچاندن اجباری اقوام لر به قزوین اشاره کرد. همچنین فتحعلی شاه حکومت والیان لرستان را به پشتکوه محدود کرد و تا سال ۱۳۰۷ در آن منطقه حکمرانی کردند اما پس از تصرف پشتکوه توسط نیروهای دولتی غلامرضاخان آخرین والی لرستان به عراق رفت. پس از آقامحمدخان، فتحعلی شاه به تجزیه لرستان ادامه داد و در راستای این سیاست، پشتکوه (ایلام) را از منطقه لرستان جدا کرد و از آن پس لرستان به صورت مستقیم زیر نظر قاجار و فرستادگان آن که اغلب شاهزادگان بودند، اداره شد. لرستان دراین دوره به دلیل سیاستهای قاجار دچار ناامنی و هرج و مرج شد، اقوام مختلف لر با یکدیگر به ستیز برخاستند و بسیاری از آنها مجدداً به کوچ نشینی روی آوردند.
لر ها را می توان به دو بخش تقسیم کرد:
۲.لر بزرگ یا بختیاری ها
گروه و عشیره های لر کوچک در غرب رشته کوه زاگرس، در منطقه جنوبی تر از کردستان سکونت دارند. نکته قابل توجه این است که لرها تنها محدود به منطقه لرستان نیستند برای مثال ۳ شهر مهم لر نشین به نام های ملایر، تویسرکان و نهاوند در استان همدان قرار گرفته اند.
نام سرزمین لرستان پیش از اسلام “پهله ” بوده و پهله شامل بخش بزرگی از ایران زمین کهن بوده است که پیش از آن یونانیان آن را “زاگرس” نامیدند. زاگرس سرزمینی بود که ماد و پهله را شامل می شد و ظاهر واژه زاگرس از واژه زاگرتی مادی الهام گرفته شده است. نام پهله پس از فتح ایران توسط عرب ها به جبل یا جبال تغییر پیدا کرد و لرستان امروزی جز ایالت های جبال ( کوهستان ) به حساب می آمد.
به طور کلی نظریه های مربوط به وجه نام گذاری لرها را می توان به ٣ دسته تقسیم کرد:
١.برخی لرها را از نسل شخصی به نام لر می دانند.
٢.برخی دیگر واژه لر را برگرفته از نام های ایرانی همچون لهراسب و غیره می دانند.
٣.نظریه سوم عقیده دارد واژه لر متعلق به مکان مشخصی می باشد که این نظریه خود به ٣ بخش تقسیم می گردد:
الف) لر محلی بوده در ولایت “مانرود” یا “مایرود” که جایگاه اولیه تبار لرها بوده است.
ب) واژه لر مخفف اللور است که آن هم نام شهری در شمال غربی دزفول واقع شده است.
ج) برخی دیگر کلمه لر را تحریف شده از واژه لیر و یالیر به معنی کوه های پوشیده از جنگل تعبیر کرده اند.
به سختی می توان گفت که کدام یک از نظریه ها درست می باشد اما این ٣ نظریه بر اساس پژوهش های انجام شده توسط صاحب نظران مختلف می باشد.
برخی از جغرافیدان ها مانند ” ابن بلخی”، “حمدالله مستوفی ” و “مینورسکی”، لرها را از کردها می دانند. با این تفاوت که لرها بیشتر از کردها پیرو مذهب شیعه هستند و شماری از آن ها اهل حق هستند.
در مقابل نظریه های دیگر برخی از پژوهشگران عقیده دارند لرها با دیگر نژاد ها همچون ترک و سامی کمابیش درآمیخته اند. ” ان.لمبتون ” پروفسور ایرانشناس مخالف عقیده قبل بوده و آن را رد می کند و می گوید:
”از آن جایی که یکی از معناهای واژه کرد، بیابانگرد و چادرنشین می باشد، بنابراین تاریخ نویسان و جغرافیدانان سده های نخست دوره های اسلامی، به همه گروه ها و دسته های صحرانشین و بیابانگرد، عنوان کلی «اکردا» می دادند و به این منظور نیست که لران شاخه ای از کردها باشند. ولی احتمال بستگی لرها به کردان به مراتب بیشتر از سایر نژاد هاست، زیرا نه فقط زبان لری با زبان کردی شباهت دارد بلکه از نظر قیافه هم لرها بیش تر ویژگی های نژادی مشترک با کردها را دارا هستند. “
برخی از مورخین و پژوهشگران نیز معتقدند که لرها از خالص ترین اقوام ایرانی می باشند.
ایلات و خاندانها
ایل بویراحمد
بویراحمد بزرگترین ایل در استان کهگیلویه و بویراحمد است.این ایل نیمی از جمعیت ناحیه بویراحمد را تشکیل میدهد و در سرزمینی به وسعت ۶۵ هزار کیلومتر مربع یعنی پیرامون ۴۲ درصد مساحت کل استان کهگیلویه و بویراحمد پراکنده هستند.
بزرگترین قبیله ایل بویراحمد تامرادی است، جمعیت این ایل حدود ۲۰۰ هزار نفر و بخشی از مردم ایل تامرادی در استان خوزستان ساکن میباشند؛ و بعد از آن ایل بزرگ بهمئیکه درمناطق گرمسیر و سردسیر استان کهکلویه و بویراحمد و تعداد زیادی در خوزستان سکونت دارند تشکیل شده است.سرزمین بویراحمد از سه بخش مجزا از هم بخش میشود که گروههایی از ایل بویراحمد در آن ساکن هستند که عبارتند از:
منطقه بویراحمد گرمسیر
منطقه بویراحمد علیا
منطقه بویراحمد سفلی
تاریخ فرهنگی بویراحمدیها
بویراحمدیها پیرو مذهب شیعهاند، و دین یکی از اجزای اساسی فرهنگ آنهاست که بر تمام جنبههای زندگی شان اثر نهاده است. فرهنگ آنها، همانند دیگر اقوام ایرانی، فرهنگی ایرانی ـ اسلامی است که نباید، همانند برخی پژوهشگران، در نقش و اهمیت عناصر ایرانی پیش از اسلام در فرهنگ و اعتقادات بویراحمدیها غلو کرد، وگرنه تصویری کاملاً غیرواقعی و محرف از فرهنگ و باورهای دینی بویراحمدیها پدید خواهد آمد.
برخی زیارتگاههای این قوم پیشینهای پیش از اسلامی دارند، اما برای ترسیم سیمای دقیق مذهبی این قوم، اشاره صرف به این موضوع کافی نیست. این گونه زیارتگاهها در تمام نقاط ایران یافت میشوند. بویراحمدیها برای نامگذاری کودکان خود نامهای اسلامی ـ ایرانی برمیگزینند؛ پسران را در سن معین ختنه میکنند، ازدواج و طلاق نیز در میان آنان بر اساس قوانین اسلامی انجام میگیرد. بویراحمدیها حلال و حرام را طبق موازین شرعی رعایت میکنند، و برای اثبات جرم یا بیگناهی، به قرآن سوگند میخورند. ایشان، مانند دیگر شیعیان ایرانی، اعیاد مذهبی را جشن میگیرند و در مراسم عزاداری تاسوعا و عاشورا به نوحه خوانی و سینه زنی میپردازند؛ در گذشته که نظام ایلی برقرار بود، سران ایل در اجرای این مراسم، سهم بزرگی داشتند. نقش سادات در این میان قابل توجه است. هیچ منطقهای از ایران به اندازه کهگیلویه ـ بویراحمدی، تیرهها و طوایف سادات را در خود جای نداده است. مراسم خاکسپاری، در میان بویراحمدیها کاملاً بر اساس موازین شرعی است. انجام عبادات اساسی، چون نماز و روزه و حج، نیز جزو فعالیتهای روزمره بویراحمدیها است. با اینهمه، در میان بویراحمدیها اعتقاد به انواع موجودات ماورای طبیعی چون آل، غول، پری، جن، و درختان و مکانهای مقدس نیز وجود دارد.
ایل ممسنی
ایل ممسنی در منطقه ممسنی ساکن است این منطقه را در گذشته شولستان نیز مینامیدهاند. شول نام ایلی است از ایلهای استان فارس که نخستین بار در لرستان (سرزمین لرستان) سکونت داشت و در حدود سال ۳۰۰ هجری قمری نیمی از لرستان را زیر فرماندهی قرار داده بود و توسط سیف الدین ماکان روزبهانی اداره میشد.
شهرهای مهم اين مناطق (لر نشين)
1-خرم آباد :
خرم آباد (که در زبان محلی به آن خورمووه گفته می شود) را که بسياری از مورخان اروپايی بر اين باورند که اين محل با خايدالوی متون آشوری مطابقت مي کند .آنچه مسلم است خرم آباد در دوره ی عيلاميان ،از شهرهای اين قوم بوده، ولي بدنبال انقراض آنان اهميت خود را از دست داده است.
ژاک دومرگان، عضو هيئت علمي فرانسه در ايران معتقد بود که لرستان از ايالتهای عيلام قديم بوده وخرم آباد همان خايدالو يکی از چهار شهر معتبر عيلاميان بوده است.
فردوسی براين عقيده بود که اين شهر در زمان شاهپور ذوالاکتاف ساخته شده است وتاريخ بنايش را همزمان ايجاد گندی شاپور دانسته است.
بنابراين ميتوان گفت که خرم آباد امروزی در عهد ساسانيان در محل خايدالو بنا شده است واتابکان لرستان نيز در سده ی 5 ه.ق بر لرستان دست يافتند،خرم آباد را روي خرابه های شهر ساسانی،بنا کرده اند وبانی آبادانی آن در سال 580 ه.ق اتابک شجاع الدين خورشيد بوده است.
۲-بروجرد:
شواهد و اشارات تاريخی حاکی است كه بروجرد از شهرهای قبل از اسلام بوده و دلايل زبانشناسی نيز واژه بروجرد را با تركيب دو جزء "برو" + "گرد" موجوديت اين شهر را به پيش از اسلام ميرساند زيرا كه گرد در زبانهای قديمی ايران به معنای شهر ميباشد. حدود العالم تاليف 372 ه. ق. بروجرد را شهری خرم و پرميوه توصيف ميکند. به نوشته ياقوت حموی در معجم البلدان (اوايل قرن 8 هجری) بروجرد با خضارات و خيرات و همچنين دارای نخلهای مرغوب و زعفران بسيار بوده است.
همين جغرافی نويس اسلامی در كتاب المشترك رازان را كوی بزرگی در بروجرد ياد ميكند. به نوشته ابن اثير شهر دارای خندق بزرگی در اطراف بوده كه اكنون ميتوان آثار و علايمی از آن را مشاهده كرد. در حملات ويرانگر مغول (616 ه. ق.) صدمه و زيان بسياری به شهر وارد شده و منابع تاريخی، خرابی شهر را در حد وسيعی گزارش كرده اند. ولی حمدالله مستوفی در سال 740 ه. ق. در نزهه القلوب از آبادی شهر ياد كرده و آن را دارای دو جامع عتيق و جديد دانسته است.
شهر در آغاز دوره قاجار وسعت گرفت. در همان زمان حاج زين العابدين شيروانی مورخ مشهور در بستان السياحه مينويسد:حسام السلطنه بروجرد دورش را حصار كشيد و راستا و بازار مسقف و دكاكين مكلف به اتمام رسانيد. به طور کلی شهر فعلی بروجرد دارای بافت قديمی بسيار زيبايی است و ساختمانهای قديمی و خانه های مسكونی آن از تزيينات جالب چون در و پنجره ارسی های بديعی برخوردار است. بازار كهنه بروجرد نيز هم اكنون همان طرح قديمی خود را حفظ كرده و داد و ستد آن رونق چشمگيری دارد. بروجرد که هنوز در لهجه محلی همان نام اصلی آن یعنی وروگرد(بروگرد) گفته می شود.
3-ايلام:
سرزمين ايلام از ديرباز مهد تمدن بوده وهمواره محل سکونت اقوامی بوده که در اطراف وحاشيه ی روز سيمره گرد آمده وتمدن منطقه ی ايلام داشته است،دره سيمره نقش بزرگی در شکوفايی تاريخ وتمدن منطقه ايلام داشته است، زيرا مهمترين راه ارتباطی بين تمدن کوهها وتمدن جلگه های جنوب غرب ايران سرزمين مي گذشته است. استان ايلام از نظر آثار تاريخی ونقاط ديدنی بسيار غنی است وتاکنون در نواحی دره شهر ،هيلان،شيروان،آرمو ،ايوان غرب و ... آثار تاريخی از عصر مفرغ،هخامنشيان، اشکانيان،ساسانيان و...کشف وبه ثبت رسيده است.
4-کهگلويه وبوير احمد:
از دوناحيه کهگلويه و بوير احمد تشکيل گرديده .
برخی از مورخان براين باورند که مهرگان پسر روزبه ،پادشاه زمينگان(محل جايگاه)گيلويه بود،پس از مهرگان برادرش سلمه شاه شد.گلو يا گيلويه که از مردم خمايگاه سفلی از ولايت استخر بود،نزد سلمه آمد وبه خدمتگذاری پرداخت. چون سلمه درگذشت گيلويه آنجا را تصرف کرد وچون قدرتی بدست آورد،اين سرزمين را بنام او خواندند.
مؤلف فارسنامه ی ناصری بر اين باور است که درخت کيالک(زال زالک) در کوهستانهای اين سرزمين بيشتر از ديگر نقاط پارس وجود دارد. وچون ميوه ی وحشی زال زالک را در اين منطقه گيلويه گويند،بدين مناسبت اين سرزمين را کُه گيلويه ناميده اند.
اما اين نظريه درست نيست ، زيرا درخت زال زالک منحصر به اين استان نمی باشد وبطور طبيعی در سرتاسر لرستان وبختياری يافت مي شود ودر کهگيلويه سيسه ناميده مي شود.
ظاهرا کيارک در شيراز رايج است نه بين لرهای کهگيلويه.
" تل خسرو(کهگيلويه)کوهستانی است در شمال ولايت بهبهان...در روزگار پيشين آن را رم زميگان که معنی بلوک سرد است می ناميده اند ودر سده ی 3 ه.ق به نام کوه گيلويه معروف گرديد".
"طايفه ی بوير احمد،ناحيه ی تل خسروی وچند محل از بلاد شاپور ناحيه ی رون (Reven) را متصرفشده ،تمامی آنها به ناحيه ی بوير احمد مشهور گشته است.
۵-ياسوج:
نام بومی ياسوج ، ياسيج است که در کنار رودآبشار ،دامنه ی قلعه ی دنا واقع شده است .که زمانی مرکز نفوذ خانهای بوير احمد عليا بود . سابقه ی تل خسرو بيش از2000 سال است، ولی احداث ابنيه ی معاصر آناز سال 1309ه.ش آغاز شدوتا سال 1323 ه.ش ادامه داشت وپس از اين تاريخ متروک گشت.
از عوامل ايجاد شهر ياسوج شرايط اقليمي وخاک و جنگلهای سرسبز بلوط و دره ها وکوهها وتپه های زيبا ومنابع فراوان آب است
۶-چهار محال وبختياری :
براساس کتيبه ها وسنگ نبشته های گوناگونی که بدست آمده، منطقه ی چهر ومحال بختياری در زمان کوروش هخامنشی وجود داشته ومردم در جنگهای مختلف شرکت می کردند.
زبان :
پس از انقراض ساسانيان، آنچه پايداری وغلبه ی معنوی ايرانيان بر اعراب گشت ، فرهنگ وزبان قوم ايرانی است.
مردم لر نيز همانند ديگر ايرانيان ، گرچه کيش باستاني خود را به مرور زمان رها کرده وبه آيين اسلام درآمدند ولي زبان کهن خويش را نگاهداري نمودند . بسياري از واژههاي لري اغلب ريشه هاي باستاني دارند و به احتمالا تعداد زيادي از اين واژه ها مربوط به زبانهاي كاسي و عيلامي مي باشد . گفته مي شود زبان پارسي در زمان امپراتوريهاي هخامنشي ، اشكاني و ساساني در لرستان گسترش يافته است .
در بين زبانهاي جنوب غربي ايران ،زبان (گويش)لري بزرگترين رابطه را با زبان فارسي دارد. كه هر دوي آنها دنباله پارسي ميانه، زبان پارتيان قرن هشتم بعد از ميلاد هستند ،و همانگونه كه مي دانيم پارسي ميانه، زبان پارتيان و ساسانيان بود كه به تدريج تغيير شكل داده و به صورت زبان فارسي نزديك است كه بعضي معتقدند اين زبان در گذشته نه چندان دور از فارسي منشعب شده است .
گويش مردم لرستان بيشتر لري ولکي است. بر اساس مطالعات زبان شناسي ، زبانهاي لري و لكي جزو زبانهاي هندو _ اروپايي به شمار مي آيند. زبانهاي ايراني شامل زبانهاي ايراني شرقي ، و زبانهاي ايراني غربي مي باشد . لكي و لري جزو زبانهاي ايراني غربي محسوب مي شوند .
باختری :گويشهاي لری ، بروجردی ، ملايری ،نهاوندی ،وغيره لری
خاوری :شامل گويش های بختياری ،دزفولی، شوشتری ،وغيره
لکها بيشتر در نواحی نورآباد وکوهدشت والشتر ساکن اند ولرها در خرم آباد و بروجرد و اشترينان (اشتربانان)... مستقر هستند. گويش لری بختياری که تفاوتي با لری خرم آبادی دارد در اليگودرز و روستاهاي اطراف و طايفه هاي چهار لنگ بختياری رايج است.
در ملاير ونهاوند وتويسرکان به لری و لکی سخن گفته می شود در ايلام هم در قسمت های شمالی آن که همرز با کرمانشاه است لکی بيشتر رايج است و در قسمت های ديگر لری سخن ميگويند وطوايف لک که در نواحي شمال استان بسر ميبرند ،طايفه مکي که بين کرمانشاه وهيلان زندگی ميکنند وبه لهجه کردی جنوبی تکلم ميکنند که شبيه لهجه کلهر است ودر قمسمت جنوبی استان کردان شوهان هستند که به لهجه کردی کرمانجی سخن ميگويند.
در کهگيلويه وبوير احمد وچهار محال بختياری تا لر های ممسنی همه به گويش لری با اختلاف های اندکی سخن ميگويند البته گروههای مهاجری هم بوجود دارد که بگويش های دیگری سخن میگویند و بیشتر مردمان لری سخن می گويند.
زیست بوم و پراکندگی
اکثریت لرهای ایران در لرستان و باقی آن ها در بخشی از ایلام، چهارمحال بختیاری، کهکیلویه و بویراحمد و بخشی دیگر در استان فارس و بوشهر زندگی می کنند. در مناطق دیگری همچون کرمان نیر طایفه ها و تیره های پراکنده لر وجود دارد.
در قرن ششم، همان طور که ذکر کردیم این سرزمین به لر بزرگ و کوچک تقسیم شده بود که حکومت مستقلی داشت که لرستان امروز همان منطقه لر کوچک است. براساس یک تقسیم بندی عشایری، لرهای لرستان و ایلام ” لر کوچک “ و منطقه بختیاری و کهکیلویه و بویراحمد و لرهای ممسنی فارس را ” لر بزرگ “ نام نهاده اند.
ویژگی های رفتاری و روحیه لرها
در مطلب عوامل تاثیرگذار بر الگوهای رفتاری ایرانیان، 10 ویژگی مختص به ایرانیان را معرفی کردیم علاوه بر این ویژگی ها که در اقوام ایرانی عمومیت دارد، لرها ۳ ویژگی و روحیه ویژه دارند که آن ها را در ادامه خواهید خواند.
الف) سرسختی
اگر بخواهیم یک مثال قوی برای سرسختی لرها بزنیم می توانیم به دوران قاجار بازگردیم. در زمان حکومت مظفرالدین شاه تا اوایل سال ۱۳۰۰ هجری شمسی، دولت مرکزی نفوذی در لرستان نداشت و حتی ماموری به این منطقه فرستاده نمی شد! لرها هیچگاه زیر بار زور نرفته اند و همیشه در مقابل زورگویی و دشمنان با تمام قدرت به نبرد پرداخته اند.
دولت هنگامی که قصد داشت حاکمی را برای خوزستان بفرستد مجبور بود از مسیر و راه بغداد و بصره این کار را انجام دهد!
تا آن تاریخ مردم لرستان شهرنشین نبودند و مردمی که با شرایط بسیار سختی زیر آفتاب سوزان و سرماهای سخت زندگی می کردند و هرچندگاهی با حوادث طبیعی و غیر طبیعی روبرو بودند، سرسخت، شجاع و نترس بار می آمدند..
فراموش نکنید که این سرسختی با دیگر ویژگی ها و صفات ایرانیان همچون مهمان نوازی، راستگویی و وفای به عهد همراه بوده است.
لرها به حفط جان و مال و ناموس شان به شدت پایبند بوده و از دوران های قدیم به نگهداری اسلحه علاقه مند بودند.
هر مرد لر سعی می کرد که تفنگ یا شمشیر یا دست کم کاردی را تهیه کند تا در برابر هر دشمنی چه انسان چه حیوانات از خود دفاع کند و اگر توانایی نگهداری اسب داشت پس از اسلحه استفاده از مرکب برایشان بسیار اهمیت داشت.
در نتیجه تیراندازی و اسب سواری که ریشه در تاریخ ایران دارد در میان این قوم ارزش بسیاری زیادی داشت.
ب) شهامت زنان
در تمامی مناطق عشیره نشین زنان نه تنها همانند مردها کار می کردند بلکه در مواردی نیز فراتر از مردها ظاهر می شدند. کارهای روزانه آن ها شیردوشی، تهیه خوراک، پخت نان و موارد دیگر را شامل می شد. زنان لر به هنگام کوچ ها شهامت و شجاعت زیادی از خود نشان می دادند عبور از کوه های پر از برف، رودخانه های پر آب و خروشان، بستن گهواره کودکان به خود و . . .تا چند دهه پیش امری عادی به شمار می رفت و با تمام این سختی ها زنان لر هیچگاه در زندگی روزمره خود بیکار نمی ماندند و بیکارترین زمان ها برایشان پشم ریسی بوده است.
سپهبد امیر احمدی ( نخستین سپهبد در حکومت رضاشاه ) در خاطرات خود از شجاعت و بی باکی زنان لر اینگونه یاد می کند:
”جسارت بی نظیر و بی اعتنایی غیر قابل تصوری که لرها در مقابل خطر و مرگ از خود نشان می دادند موجب حیرت نظامیان شده بود، حتی زنان لرهم ابدا باکی از گلوله و مرگ نداشتند.”
او در ادامه نوشته هایش از سیاه چادر فقیرانه ای که توجه اش را جلب کرده بود می گوید:
” در آن یک پیرزن و یک زن جوان با بچه اش آرام و خونسرد نشسته و در زیر گلوله های شرابنل و مسلس بدون تشویش خاطر مشغول کار معمولی خود بودند. “
ج) سادگی و بی پیرایگی
از دیگر صفات بارزی که به لرها نسبت داده می شود سادگی و بی پیرایگی آن هاست. لرها به دلیل زندگی طبیی از پیچیدگی های مردم شهرهای بزرگ دور بودند به همین دلیل زود اعتماد می کنند و بی شیله و پیله اند. هیجان و احساسات خود را به آسانی بروز می دهند در عین حال خوی افراط و تفریط نیز بین آن ها به چشم می خورد که می تواند علت و ریشه آن را در حالت های ایلی و عشیره ای دانست.
مشاهیر لر
با چند تن از افتخارآفرینان و مشاهیر تبار لر در زمینه های مختلف (روحانیت، جامعه پزشکان، سینما، ورزش، موسیقی، افراد نظامی) از گذشته تا زمان معاصر آشنا خواهیم شد.
۱) بی بی مریم : سردار و مبارز بزرگ از مبارزان عصر مشروطه
۲) محسن رضایی : سیاستمدار و فرمانده نظامی
۳) سید حسین طباطبایی بروجردی : آیت الله و مرجع تقلید شیعیان
۴) نواب نصیرشلال : وزنه بردار و دارنده مدال نقره المپیک ۲۰۱۲ لندن
۵) مهرداد اوستا : نویسنده و شاعر
۶) مسعود رایگان : هنرپیشه سینما
۷) شهید محمد بروجردی : یکی از فرمانده سپاه پاسداران در جنگ با عراق
۸) علی ملکحسینی : پزشک و پدر پیوند کبد در ایران
۹) حسین پناهی : شاعر، نویسنده و بازیگر
۱۰) یاسر بختیاری : خواننده سبک رپ
۱۱) علیمردان خان ملقب به شیرعلی مردان : مبارزه مسلحانه با ارتش رضاشاه
۱۲) نصرالله کسیرئیان : عکاس برجسته و مشهور
۱۳) فایز دشتی : شاعر
۱۴) مهرداد اوستا : شاعر و نویسنده
۱۵) رییس علی دلواری : سلحشور و جنگاور در زمان اشغال ایران توسط بریتانیا
۱۶) کریم خان زند : بنیانگذار زندیه
اسامی بسیار زیادی از افراد لر مشهور وجود دارد که کارناوال تعدادی از آن ها را به صورت تصادفی انتخاب کرده است.
کریم خان زند از تبار لرها، بنیانگذار زندیه
منابع
1-(افشار، ايرج .مقدمه ای بر شناخت ايل ها و...جلد اول ص 372
2-(تاريخ اجتماعي ايران باستان.نوشته :دکتر موسی جوان صفحه112 و113
3-(مستوفی تاريخ گزيده،ص 537
4-(مينورسکی ،ولادمير، لرستان ولرها،ص 22
5-(تاريخ 10000 ساله ايران.جلد 3.ص 236
6-(تاريخ ايران از آغاز تا اسلام –رمان گريشمن(Ghirishman.Roman.1979-1895):رئيس گروه باستان شناسی فرانسوی در ايران. ترجمه دکتر محمد معين .صفحه 130-131
7-(ساکی،جغرافيای تاريخی وتاريخ لرستان ص94-97
8-(دومرگان ژاگ.هيئت علمي فرانسه در ايران، جلد2.ص211
9-(رزم آرا،تيمسار علی .جغرافيای نظامي ايران .لرستان.ص 178
10-( افشار، ايرج .مقدمه ای بر شناخت ايل ها و...جلد اول ص 173
11-(اقتداری ،احمد.خوزستان وکهگلويه وممسنی.جلد 1.ص 363
12-(فارسنامه ناصری .حسينی فسايی.جلد2.ص1467
13-(شوشتری: مؤلف کتاب تاريخ جغرافيای خوزستان درباره ی کهگيلويه در ص 192
14-( مؤلف فارسنامه ناصری در ص.1481
15-(دبيران گروههای آموزشی جغرافيای استانها .جغرافيای کامل ايران.جلد 2.ص1075
16-(مينورسکي ولادمير لرستان ولرها .ص30