1-1 مقدمه 3
2-1 بيان مساله 8
3-1 انگيزههاي انتخاب موضوع تحقيق 9
4-1 اهداف تحقيق 10
5-1 اهميت موضوع تحقيق 10
6-1 سوالات اصلي تحقيق 11
7-1 فرضيههاي تحقيق 11
8-1 نوآوري تحقيق 11
9-1 تعاريف عملياتي 12
قسمت اول: مفاهيم حسابداري بهاي تمام شده و انواع سيستمهاي حسابداري 15
1-2 حسابداري بهاي تمام شده 15
2-2 اهميت بهاي تمام شده و اقلام تشكيل دهنده آن 15
3-2 نقش اطلاعات حسابداري در تصميمگيري 16
4-2 بخششهاي سيستم حسابداري بهاي تمام شده 17
5-2 عوامل موثر بر سيستم حسابداري بهاي تمام شده 18
6-2 ماهيت حسابداري بهاي تمام شده 20
7-2 عناصر تشكيل دهنده بهاي تمام شده 22
8-2 سيستمهاي هزينهيابي 23
9-2 سيستمهاي هزينهيابي سنتي 23
10-2 سيستمهاي هزينهيابي سفارش كار 27
11-2 سيستمهاي هزينهيابي مرحلهاي 28
12-2 هزينهيابي محصولات مشترك و فرعي 33
13-2 هزينهيابي بر مبناي هدف 49
قسمت دوم: هزينه يابي برمبناي فعاليت ABC و انواع سيستمهاي هزينه يابي برمبناي فعاليت55
14-2 مقدمه 55
15-2 نقش و اهميت هزينه سربار در توليد 57
16-2 حسابداري مديريت 57
17-2 رويكردهاي حسابداري مديريت 58
18-2 هدفهاي حسابداري مديريت 58
19-2 تفاوتهاي اساسي بين حسابداري مديريت و حسابداري مالي 60
20-2 روابط بين حسابداري مالي، سيستم حسابداري بهاي تمام شده و حسابداري مديريت 61
21-2 طبقهبندي هزينهها 62
22-2 هزينهيابي بر مبناي فعاليت (ABC) 63
23-2 كاربرد استفاده از سيستم ABC 78
24-2 مناسبترين زمان كاربرد سيستم ABC 81
25-2 سيستم هزينهيابي بر مبناي فعاليت در مقايسه با سيستم سنتي 82
26-2 مديريت بر مبناي فعاليت 83
27-2 نسلهاي هزينهيابي برمبناي فعاليت 89
28-2 هزينهيابي مبتني بر فعاليت بر مبناي زمان 94
29-2 قيمتگذاري برمبناي فعاليت
30-2 بودجهبندي بر مبناي فعاليت
قسمت سوم: ويژگيهاي صنايع آلومينيوم و كاربرد هزينهيابي برمبناي فعاليت 97
29-2 مشخصات قلمرو تحقيق 97
30-2 شماي ارتباطي سيستم بهاي تمام شده با ساير سيستمهاي اطلاعاتي 103
31-2 فرآيند توليد در شركت 104
32-2 مراحل توليد 105
33-2 پروسه توليد 106
34-2 روش محاسبه بهاي تمام شده 109
35-2 بهاي تمام شده محصولات در سال 1383 115
36-2 طراحي و پيادهسازي سيستم هزينهيابي برمبناي فعاليت 117
37-2 مقايسه پيادهسازي و نصب 118
38-2 تعيين فعاليتها 121
39-2 تعيين محركهاي فعاليت 121
40-2 تخصيص هزينهها 123
41-2 مقايسه هزينه سربار محصولات براساس سيستم سنتي و سيستم ABC 124
42-2 مقايسه بهاي تمام شده محصولات براساس سيستم سنتي و سيستم ABC 124
قسمت چهارم: تحقيقات انجام شده 125
43-2 پيشينه تحقيق 125
فصل سوم: متدولوژي تحقيق 133
1-3 مقدمه 134
2-3 روش تحقيق 134
3-3 ابزار تحقيق 135
4-3 فرضيههاي تحقيق 135
5-3 قلمرو تحقيق 135
6-3 دادههاي تحقيق 136
7-3 متغيرهاي تحقيق 137
8-3 روش جمعآوري دادهها 136
9-3 روش تحليل دادهها 136
فصل چهارم: تجزيه و تحليل يافتههاي تحقيق 138
1-4 مقدمه 139
2-4 آزمون فرضيهها 139
3-4 فرضيه اصلي اول 139
4-4 فرضيه اصلي دوم 142
فصل پنجم: نتيجهگيري و پيشنهادات 145
1-5 نتيجهگيري و پيشنهادات 146
2-5 نتيجهگيري كلي 146
3-5 پيشنهادات حاصل از تحقيق 147
4-5 ساير پيشنهادات 148
5-5 پيشنهاد براي تحقيقات آينده 148
6-5 محدوديتهاي تحقيق 147
پيوست 149
منابع و مأخذ 150
چكيدة انگليسي 153
چكيده:
سيستم هزينهيابي برمبناي فعاليت يكي از سيستمهاي نوين بهاي تمام شده محصولات و خدمات ميباشد كه اطلاعات مورد نياز مديران را بهتر و دقيقتر فراهم ميكند و استفاده كنندگان را در امر تصميمگيري صحيح و مناسب ياري مينمايد. اين پژوهش جزء تحقيقات علمي و كاربردي است كه در كارخانجات توليدي نورد آلومينيوم انجام گرفته است كه پس از بررسي و تجزيه و تحليل روش موجود بهاي تمام شده آن كارخانه و تشخيص نقاط ضعف و قوت آن به تبيين اهميت سيستم هزينهيابي برمبناي فعاليت در كارخانه نورد پرداخته و سپس مراحل سيستم ABC شناسايي گرديده است.
همانطور كه از موضوع تحقيق برميآيد، محقق بدنبال تعيين اهميت سيستم هزينهيابي برمبناي فعاليت كارخانجات توليدي نورد آلومينيوم اراك بوده و براي اينكار در قلمرو زماني سال مالي 83-84 شركت مذكور، صورتهاي مالي و اطلاعات مالي مربوط به آن دوره را مورد بررسي قرار داده و پس از شناخت سيستم حاكم بر شركت و نحوه گردش عمليات حسابداري آن و شناسايي مراكز فعاليت عمده و تلفيق منطقي اين فعاليتها، نهايتاً 13 فعاليت را بعنوان زيربناي سيستم ABC شناسايي كرده و محركهاي هزينه هركدام از اين فعاليتها را انتخاب كرده است.
نتيجه مطالعات و تحقيقات انجام شده چنين نشان داد، كه استفاده از سيستم هزينهيابي برمبناي فعاليت نه تنها باعث تخصيص هرچه دقيقتر هزينههاي سربار ميشود بلكه باعث ميگردد كه مديران داخلي شركتها با استفاده از اطلاعات بدست آمده، در خصوص برنامهريزي و كنترل توليد تصميمات بهتري را اتخاذ نموده و شركت را در كسب سود ياري نمايند.
فصل اول
1-1 مقدمه:
تغيير و تحولات ايجاد شده در شرايط دروني و بيروني كاركرد بنگاههاي اقتصادي و سازمانها و تاثير عواملي نظير تشديد روند رقابت، اهميت يافتن، اعمال مديريت فعاليتها و حياتي بودن پاسخگوئي به نياز مشتريان از طريق تلفيق مناسب كيفيت و سود مورد انتظار، مسئوليت و نقش سيستمهاي هزينهيابي را بطور ريشهاي دگرگون كرده است.
نتيجه مطالعات و تحقيقات انجام شده چنين نشان ميدهد كه هر دو گروه تهيه كنندگان و استفاده كنندگان از اطلاعات مربوط به بهاي تمام شده محصولات، از سيستمهاي فعلي هزينهيابي ناراضي بوده و روش تخصيص هزينههاي سربار كارخانه به محصولات نيز به نحوي موثر در ايجاد اين نارضايتي مديران موثر است. بهرحال، اغلب مديران توجه دارند، كه برآورد و پيشبيني هزينههاي بلندمدت شامل تخصيص هزينههاي سربار به بهاي تمام شده محصولات، عمل مفيد و قابل قبولي است كه ميتواند انجام دهند.
سيستم هزينهيابي بر مبناي فعاليت، نتيجه تلاش حسابداران مديريت، براي فراهم نمودن نيازهاي جديد اطلاعاتي در عصر اطلاعات و شناخت فعاليتهاي داراي ارزش افزوده و به تبع آن حذف فعاليتهاي بيارزش و همچنين افزايش دقت هزينهيابي است. اين سيستم علاوه بر اندازهگيري صحيح بهاي تمام شده، قادر به ارائة اطلاعات مفيدي در مورد عملكرد فرآيندهاي كسب و كار سازمان است.
فراهم نمودن اطلاعات غير مالي فعاليتها در كنار اطلاعات مالي موجب شده است كه سيستم هزينهيابي بر مبناي فعاليت به عنوان ابزار قدرتمندي در جهت بهبود كسب و كار سازمانها مورد استفاده قرار گيرد. اين سيستم بعلت دارا بودن مزايايي مانند: توانائي تمركز بر مشتريان، شناخت فرصتها، استقرار اقتصادي و تشويق اصلاحات قادر است بسياري از نيازهاي شركتهاي رده جهاني را به لحاظ تقويت موقعيت رقابتي، دستيابي به خشنودي پايدار مشتريان و كسب سود مورد انتظار برآورده كند.
هزينهيابي بر مبناي فعاليت (ABC) ادعا ميكند محصولات و خدمات توليد شده، مستقيما مصرف كننده منابع نيست، بلكه مصرف كننده فعاليتهاست. از اين نظر هزينهيابي بر مبناي فعاليت، سيستم تسهيم هزينه بر مبناي رسيدگي و تحقيق است، به نحوي كه از طريق تجزيه و تحليل واحد اقتصادي و فرآيندهاي مورد عمل، محركهاي هزينه شناسايي ميشود.
ضرورت انجام تحقيق بكارگيري سيستم هزينهيابي بر مبناي فعاليت، نيازمند وجوه شرايط بخصوصي است كه اين شرايط تحت عناوين زير قابل طبقهبندي است:
1ـ شيوه كسب و كار انتخاب شده توسط مديريت سازمانها و آگاهي آنها از مزاياي ABC(Activity Based Costing) در جهت جوابگوئي به نيازهاي اطلاعاتي منتج از اين انتخاب.
2ـ وجود دادههاي مورد نياز جهت طراحي و استقرار سيستم هزينهيابي بر مبناي فعاليت در درون سازمان بعلت فقدان شناخت كافي از وجود شرايط لازم براي بكارگيري سيستم هزينهيابي بر مبناي فعاليت در شركتهاي مورد آزمون و همچنين عدم وجود يك الگوي مناسب جهت طراحي سيستم هزينهيابي بر مبناي فعاليت در ايران.
توسعه اقتصادي يكي از اهداف اصلي كشورهاي در حال توسعه، منجمله كشور ما ايران ميباشد.
توسعه پايدار به رشد و بالندگي صنايع كشور وابسته است، و كشور ما نيز در عرصه جهاني جايگاهي بزرگ دارد و براي حفظ اين جايگاه نياز به اطلاعات روز جهان براي رقابت در جامعه جهاني دارد و هزينهيابي بر مبناي فعاليت نياز روز جامعه صنعتي ايران و جهان براي كاهش و مديريت هزينهها ميباشد كه ميبايستي تلاش زيادي براي تفهيم و بكارگيري آن در صنعت كشورمان انجام شود.
از آنجا كه هزينهيابي بر مبناي فعاليت ميتواند اطلاعات صحيح تري در خصوص هزينههاي محصول ارائه دهد، طي سالهاي اخير توجه زيادي را به خود جلب كرده است. از ديدگاه حسابداري صنعتي، هزينهيابي بر مبناي فعاليت را ميتوان بسط تكامل يافتهاي از روش تخصيص دو مرحلهاي هزينه تلقي كرد كه شالودة سيستمهاي نوين حسابداري بهاي تمام شده است. در مرحله اول اين روش، هزينههاي غير مستقيم منابع به مخازن هزينه تخصيص مييابد و در مرحله دوم، هزينههاي انباشته شده در مراكز هزينه به محصولات تخصيص داده ميشود. تخصيص طبق مرحله اول معمولا براي ارزيابي عملكرد مدير مسئول مركز هزينه و تخصيص طبق مرحله دوم براي تعيين بهاي تمام شده محصولات بكار ميرود.
در واقع جهت تعيين تخصيص هزينهي توليدي به موجوديها و نيز به منظور دستيابي به سودآوري بلندمدت، سيستمها بايد اهداف كنترلي و برنامهريزي را نيز تامين نمايند و از آنجائيكه ساختار هزينهها و توليدات بسياري از شركتها در سالهاي آخر تغيير يافته است به طوريكه دستمزد كه بخش اعظم هزينههاي توليدي را به خود اختصاص ميداد امروزه بخش اندكي از هزينه توليد را تشكيل ميدهد و در مقابل سربار توليد بخش عمده هزينههاي توليدي را دربر گرفته است. (سعد محمدي 1380)
در بسياري از موارد هزينههاي سربار با تعداد فعاليتهاي مربوط به يك محصول رابطه دارد نه با مقدار واحدهاي توليد شده از محصول به عنوان مثال يك شركت توليدي را درنظر بگيريد كه 2 محصول مشابه توليد ميكند. محصول اول از 10 قطعه تشكيل شده است در حالي كه محصول دوم از يكصد قطعه تشكيل شده است. هر قطعه قبل از نصب بايد معاينه و بازديد شود بنابراين مشخص است كه تحويل و دريافت يكصد قطعه در مقايسه با ده قطعه نياز به فعاليت بيشتري دارد. در صورتي كه همين هزينه در روش سنتي براساس مباني جذب سربار هر محصول به طور كلي به محصولات تخصيص مييابد. بنابراين ضرورت بكارگيري روش هزينهيابي جديدي كه بتواند نحوه وقوع هزينه هاي سربار را در شركت نشان دهد احساس ميشود. اين نگرش نسبت به وقوع هزينهها را مديريت برمبناي فعاليت (Activity Based Managment) ميگويند كه به معني استفاده از سيستم حسابداري برمبناي فعاليت ميباشد. در اين سيستم بر فعاليتها به عنوان موضوع اساسي هزينهها (مولد اساسي هزينهها) تأكيد شده است. (سعد محمدي 1380)
براساس اين سيستم هزينه مقادير توليد براساس جمع هزينههاي فعاليتهاي صرف شده براي آن بدست ميآيد. ويژگي اين سيستم اين است كه هزينهها با توجه به مناسبتهاي مهمي كه در طي زمان رخ ميدهد اندازهگيري و رديابي ميشود و فعاليت به معني روش يا فرآيندي كه موجب انجام كار ميشود تعريف ميگردد.
هزينه يابي برمبناي فعاليتها مبتني بر اين مفهوم است كه «منابع به مصرف فعاليتها ميرسند و فعاليتها صرف توليد محصولات ميگردند.»
برخلاف روش سنتي حسابداري كه از يك نرخ كلي جذب سربار استفاده ميشود و يا گاهاً نرخهاي جداگانه براي هر دايره استفاده ميشود، در اين سيستم (ABC) براي هر فعاليت يك مبناي جداگانه به عنوان مولد اساسي هزينهها تعيين، و براساس آن يك نرخ جداگانه نيز محاسبه ميگردد. هر فعاليت تنها يك مولد هزينه دارد. (سعد محمدي 1380)
عوامل موثر بر انتخاب مولد هزينه:
الف ـ درجه همبستگي بين هزينهها و آن رويداد با مبنا
ب ـ فزوني منافع بر مخارج به كارگيري مولد هزينه به عنوان مبنا (Measurement Cost)
ج ـ اثرات رفتاري كه در تصميمگيري و يا تعيين قيمتها و... دارد (Behavioral Effects)
مناسبت استفاده از ABC به قضاوتهاي مديريت بستگي دارد و ABC بجاي تمركز بر استفادهكنندگان از سيستم حسابداري بر قابليتهاي سيستم تمركز مينمايد. شركتهايي كه داراي خصوصيات ذيل هستند به كارگيري ABC برايشان بيشتر مفيد است.
1ـ هزينههاي سربار بالايي دارند.
2ـ تنوع فعاليت دارند.
3ـ تنوع محصولات دارند.
4ـ تغييرات مستمر در فعاليتها دارند بدون اينكه سيستم حسابداري تغيير يافته باشد.
5ـ تكنولوژي پيشرفته دارند.
همچنين با توجه به موضوعات مشروح قبل، بديهي است كه هرگاه شركت از سيستم هزينهيابي سفارش كار استفاده نمايد، به علت تنوع محصولات و سفارشات نسبت به سيستم هزينهيابي مرحلهاي، استفاده از سيستم ABC كارآمدتر خواهد بود و همچنين در شركتهايي كه تنوع محصول ندارند، سيستم هزينهيابي برمبناي فعاليت (ABC) زماني نقش خود را به عنوان يك ابزار كارا ايفا مينمايد كه مديريت تصميم بگيرد خط توليد خود را عوض نمايد و يا بخواهد محصول فعلي خود را بهبود كيفي و تكامل ببخشد. در اين صورت ABC با مقايسه بين كشش بازار و قيمت هاي فروش محصول تكامل يافته و هزينههاي آن مديريت را در تصميمگيري ياري مينمايد. (سعد محمدي 1380)
به طور خلاصه، مزاياي ABC را مي توان به صورت زير ذكر نمود:
الف ـ كمك در قيمتگذاري بهتر محصولات براي فروش
ب ـ كاهش هزينه فعاليتهايي كه هزينه بالايي دارند.
ج ـ احتمال حذف محصولاتي كه بهاي تمام شده آنها بالاست.
(كسري سعد محمدي ـ دانش حسابرسي ـ سال دوم ـ شماره 1 ـ تابستان 1380)
در اين پژوهش سعي شده افزون بر تشريح چارچوب نظري، اين مدل را بررسي و شرايط لازم را براي بكارگيري آن در جامعه آماري مورد آزمون قرار دهد و الگوي مناسبي جهت طراحي صحيح آن ارائه گردد.
2-1 بيان مساله:
در توسعه پايدار اقتصادي، ايجاد نظامهاي صنعتي، رونق هر چه بيشتر بانكداري، بزرگتر شدن اندازه موسسات، رواج معاملات نسيه و استفاده از عوامل متعدد در توليد، موجب شد كه يك تخصص به تنهايي نتواند امور يك موسسه بزرگ را اداره نمايد و اين امر نياز به سيستم حسابداري كاملتري را افزايش داد. همزمان و همراه با تحول و تكامل ابزارها و شيوههاي توليد، در سالهاي بعدي روشها و شيوههاي هزينهيابي پيشرفتهاي ابداع و بكار گرفته شده كه هزينه عمليات را بدرستي شناسائي، اندازهگيري، تجزيه و تحليل و طبقهبندي نموده و بدين ترتيب بهاي تمام شده محصولات و خدمات را با دقتي قابل قبول تر تعيين كند.
اطلاعاتي كه توسط حسابداران صنعتي فراهم شده،مديران موسسات را قادر ميسازد كه عمليات مختلف و هزينهها را كنترل، عملكرد مديران اجرايي و سرپرستان فعاليتهاي مختلف را بدرستي ارزيابي و برنامههاي آتي فعاليتهاي توليدي موسسه را با دقت بيشتر تهيه نمايد.
(مصطفي علي مددي، 1382)
حسابداري بهاي تمام شده را ميتوان به عنوان بازوي مديريت جهت برنامهريزي و كنترل عمليات و فعاليتهاي اقتصادي سازمان تلقي نمود. در حقيقت اطلاعات بهاي تمام شده، مديريت را به ابزاري جهت برنامهريزي، كنترل و ارزيابي عمليات مجهز مينمايد. اين اطلاعات در مرحله كنترل به ارزيابي نتايج و بازدهي ناشي از فعاليتهاي گذشته و در مرحله برنامه ريزي جهت بودجه نمودن هزينههاي آتي يا پيشبيني هزينههاي مربوط به مواد، حقوق و دستمزد و ساير هزينههاي توليد، مديريت را ياري ميدهند.
سيستم حسابداري صنعتي در ايران عليرغم گذشت بيش از 50 سال از ورود حسابداري به شكل امروزي تا به حال نتوانسته است در صنايع، استقرار يابد. و اين مساله به حدي است كه شركتها براي محاسبه بهاي تمام شده از نرخ يگانهاي استفاده مينمايد و با توجه به اين كه تصميمگيران نياز به اطلاعات مربوط و با اهميت جهت تصميمگيري در خصوص تعيين قيمت فروش محصولات خود دارند، بررسي و تحقيق در حوزه حسابداري مديريت يا تاكيد بر روشهاي هزينهيابي ميتواند اطلاعات سودمند و مربوطتري جهت تصميمگيري فراهم نمايد.
وجود هزينههاي سربار و تاثير آن بر بهاي تمام شده و در نهايت اتخاذ تصميم در خصوص مهمترين موضوعات فرا روي مديران از جمله موارد با اهميتي است كه ضرورت پژوهش حاضر را فراهم نموده است. فراهم نمودن شواهد لازم جهت پاسخ به سوالات اصلي تحقيق از مهمترين اهداف پژوهش حاضر است. به طوري كه بتوان بر پاية آن تاثير اطلاعات فراهم شده به روش سنتي و روش ABC بر سودآوري قيمت هر سهم و قيمت معاملاتي سهام موثر باشد.
3-1 انگيزههاي انتخاب موضوع تحقيق:
ضرورت دستيابي به يك بهاي تمام شده واقعي كه بتواند ابهام و نگرانيهاي مربوط به قابليت اتكاء اطلاعات را كاهش دهد و فرآيند تصميمگيري را براي افراد تسهيل نمايد، از اهميت بالايي برخوردار ميباشد، چرا كه براي استفاده كنندگان از اطلاعات وجود ويژگيهاي كيفي اطلاعات حسابداري بسيار مهم است.
مطالعات محقق نشان داد، مبحث هزينهيابي بر مبناي فعاليت (ABC) و تاثير آن بر متغيرهاي مالي و بكارگيري عملي آن در ميان كشورهاي در حال توسعه از جمله ايران در مرحله سن كودكي خود بسر ميبرد و بيشتر مقالات و مطالب عنوان شده بصورت ترجمه بوده و صرفاً برگرفته از آزمون اين رويكرد در شركتهاي خارجي ميباشد، و محققان ايراني به مزايا و محاسن عملي هزينهيابي بر مبناي فعاليت و اين رويكرد كه بتواند در ايران همانند كشورهاي پيشرفته داراي اثرات مثبت باشد، اهميت كمتري دادهاند.
لذا محقق علاقمند است به دليل موقعيت خاص جغرافيايي كارخانه و همچنين دستيابي به يك قيمت تمام شده واقعي كه بتواند ابهام و نگرانيهاي مربوط به قابليت اتكاء اطلاعات را كاهش دهد و فرآيند تصميمگيري را به افراد تسهيل نمايد موضوع را مورد آزمون خود قرار داده است. محقق در صورت كسب نتيجه مثبت از اين آزمون، نظر شركتهايي كه از اين سيستم در حسابداري صنعتي خود استفاده نميكنند و از مزاياي كمك رساني آن به مديريت و استفاده كنندگان، همواره غافل هستند را جلب مينمايد.
4-1 اهداف تحقيق:
هر تحقيقي براي دستيابي به هدف و منظور خاصي صورت ميپذيرد، يكي از اهداف اساسي اين تحقيق تهيه اطلاعات صحيح و مربوط و بموقع بهاي تمام شده محصولات ميباشد. زيرا يك واحد تجاري وقتي از هزينههاي توليد محصول خود اطلاع صحيح داشته باشد ميتواند فعاليت خود را بر سودآورترين تركيب توليد متمركز نموده و از فعاليتهاي غير سودآور جلوگيري كند. هزينهيابي بر مبناي فعاليت همچنين اطلاعات مفيدتري براي تصميمگيري در صنايع توليدي كه دامنه خدماتشان متنوع است فراهم ميكند.
تحقيق حاضر مجموعه اهداف علمي و كاربردي زير را مد نظر دارد، اهداف علمي شامل:
تعيين مبناي نظري مرتبط با مبحث حسابداري مديريت با تاكيد بر روشهاي هزينهيابي و مقايسة آن و ارائه وجود افتراق و تشابه آنها به عنوان اهداف علمي تحقيق حاضر مدنظر ميباشد.
اهداف كاربردي عبارتند از فراهم نمودن شواهد لازم و كافي جهت تدارك اطلاعات مربوط و سودمند براي تصميمگيران درون و برون سازماني، مديران شركت مورد تحقيق، كارگزاران بورس اوراق بهادار، سهامداران و سرمايهگذاران شركت مورد تحقيق، موسسات علمي و پژوهشي و دانشگاهي به منظور آگاهي از انطباق مباني نظري با واقعيات محيطي ميباشد.
5-1 اهميت موضوع تحقيق:
اصولا هدف هر واحد صنعتي حداكثر كردن سود يا به عبارتي كاهش هزينهها و افزايش درآمدها ميباشد و وظيفه حسابداري صنعتي محاسبه بهاي تمام شده است. بهاي تمام شده نقش اساسي در واحدهاي اقتصادي باز ميكند با توجه به اين كه تحقيقات مناسب و منسجم در زمينه حسابداري مديريت بر اساس تكنيكهاي نوين (هزينهيابي بر مبناي فعاليت) انجام نگرفته است و به دليل علاقه وافر در امر انجام سيستم ABC، موضوع پاياننامه به ارزيابي سيستم هزينهيابي بر مبناي فعاليت و اجراي عملي آن در كارخانه نورد آلومينيوم اختصاص داده شده است.
با توجه به تحقيقات بعمل آمده مشخص شده است كه بسياري از مديران ارشد سازمانها، مديران مالي و رؤساي حسابداري شركتها از سيستم هزينهيابي بر مبناي فعاليت اطلاع كافي ندارند. زيرا هزينهيابي بر مبناي فعاليت يك سيستم هزينهيابي جديد ميباشد كه هنوز بطور عملي در كشور پياده نگرديده و نمودهاي عيني آن بسيار كم ميباشد. در حاليكه شركتها براي اعلام پيشنهاد مالي جهت شركت در مناقصات، رهبري و كنترل فعاليتهاي عملياتي، هماهنگ كردن خط مشيهاي توليد صنعتي، بر بهاي تمام شده محصولات يا سفارشات خود تكيه خواهند كرد، كاملاً منطقي است كه براي قيمت دادن براي فروش محصولات، به اطلاعات كاملي از تركيبات هزينه بكار رفته در محصولات نياز داشته باشند. اطلاعات نه چندان صحيح بدست آمده از يك سيستم هزينهيابي نامناسب ميتواند باعث تصميمگيري غلط و تعيين استراتژي نامناسب در ارائه قيمت محصولات منجر شود.
مديران انتظار دارند سيستم هزينهيابي، اطلاعاتي در سطوح فعاليت به آنها ارائه نمايند تا آنها بتوانند بهبود مداوم در سازمان را، رهبري نمايند.
6-1 سوالات اصلي تحقيق:
1-6-1 آيا سيستم هزينهيابي بر مبناي فعاليت (ABC) اطلاعات كافي و مربوط در اختيار تصميمگيرندگان شركت مورد تحقيق قرار ميدهد؟
2-6-1 آيا سيستم هزينهيابي بر مبناي فعاليت (ABC) ميتواند بر روي بهاي تمام شدة محصولات تاثيرگذار باشد؟
7-1 فرضيههاي تحقيق:
1-7-1 بين اطلاعات بهاي تمام شده بر اساس سيستم هزينهيابي بر مبناي فعاليت ABC با سيستم سنتي تفاوت معناداري وجود دارد.
2-7-1 اطلاعات بهاي تمام شده بر اساس سيستم هزينهيابي برمبناي فعاليت ABC در مقايسه با سيستم سنتي تاثير بيشتري بر تصميمگيري استفادهكنندگان دارد.
8-1 نوآوري تحقيق:
سيستم هزينهيابي بر مبناي فعاليت يكي از تكنيكهاي نوين حسابداري مديريت ميباشد اين تحقيق براي اولين بار در قلمرو موضوعي، قلمرو مكاني، قلمرو زماني صورت گرفته است.
9-1 تعاريف عملياتي:
1-9-1 بهاي تمام شده: عبارت است از مجموع ارزش عوامل تخصيص داده شده به توليد يك محصول.
2-9-1 هزينههاي توليدي: عبارت است از هزينههايي كه براي ساخت يك واحد محصول بكار ميرود كه شامل دستمزد مستقيم، مواد مستقيم و سربار ساخت ميباشد.
3-9-1 مواد مستقيم: هر نوع موادي كه براي توليد مستقيما بكار ميرود و يك جزء اصلي و قابل شناسائي محصول تكميل شده را تشكيل ميدهد مواد مستقيم ناميده ميشود.
4-9-1 دستمزد مستقيم: حقوق و دستمزد كاركناني كه بطور مستقيم در توليد محصول دخالت دارند و مواد مستقيم را به محصول تبديل ميكنند، دستمزد مستقيم ناميده ميشود.
5-9-1 سربار ساخت: تمام هزينههاي منظور شده در جريان توليد به جزء مواد مستقيم و دستمزد مستقيم، به عنوان سربار كارخانه تلقي ميشود، از قبيل مواد غير مستقيم، دستمزد غير مستقيم و ساير هزينههاي غير مستقيم توليدي.
6-9-1 تخصيص هزينهها: عبارت است از منظور نمودن هزينهها به حساب هر يك از محصولات.
7-9-1 نرخ جذب سربار: نرخي است كه بر اساس آن هزينههاي سربار ساخت به محصولات تخصيص داده ميشود.
8-9-1 هزينهيابي: عبارت است از رديابي هزينههاي توليدي جهت تخصيص آنها به محصولات.
9-9-1 هزينه يابي بر مبناي فعاليت (ABC): يك سيستم جديد هزينهيابي است كه در آن با استفاده از فعاليتهاي تعريف شده و محركهاي هزينه مربوط به فعاليتها هزينههاي سربار به محصولات تخصيص مييابد.
10-9-1 فعاليت: مجموعهاي از چند وظيفه كه در توليد يك محصول هدف مشتركي را دنبال ميكند.
11-9-1 محرك هزينه: عبارت است از يك رويداد يا فعاليت كه منجر به وقوع هزينه ميشود به عبارت ديگر يك محرك هزينه نشاندهندة ميزان استفاده يك محصول از يك فعاليت خاص است.
12-9-1 هزينه يابي سنتي: به سيستمي گفته ميشود كه به منظور تخصيص هزينههاي سربار ساخت فقط نرخ يگانه استفاده ميشود.
13-9-1 سودخالص: عبارت است از مبلغي كه به عنوان نتيجهي درآمدهاي حاصل از فعاليتهاي يك واحد تجاري و توليدي طي يك دوره مالي حاصل ميگردد.
14-9-1 سود هر سهم: عبارت است از سهم هر يك از سهام عادي منتشر شده شركت از سود خالص همان شركت
= سود هر سهم
15-9-1 قيمت معاملاتي: عبارت است از قيمتي كه سهام در بازار دارد.
16-9-1 P/E: عبارتست از نسبت قيمت سهام به سود سهام.
اين فصل به 4 قسمت تقسيم ميشود و براساس اين چهار قسمت مفاهيم مختلف بهاي تمام شده تشريح ميگردد:
قسمت اول: مفاهيم حسابداري و انواع سيستمهاي حسابداري
قسمت دوم: هزينهيابي برمبناي فعاليت (ABC) و انواع سيستمهاي هزينهيابي
قسمت سوم: ويژگيهاي صنايع آلومينيوم و كاربرد هزينهيابي برمبناي فعاليت
قسمت چهارم: تحقيقات انجام شده
قسمت اول: مفاهيم حسابداري بهاي تمام شده و انواع سيستمهاي حسابداري
1-2 حسابداري بهاي تمام شده:
حسابداري بهاي تمام شده به منظور مقاصد گوناگون، اقدام به توليد اطلاعات مرتبط با هزينهها مينمايد، به عبارتي حسابداري بهاي تمام شده به عنوان يك رشته از رويهها و قواعد منظم براي ثبت و گزارش كردن اندازهگيريهاي مرتبط با هزينههاي ساخت كالا و ارائه خدمات به شكل تفضيلي تعريف شده است، در واقع حسابداري بهاي تمام شده شامل شبكهاي از مفاهيم، روشها و تكنيكهايي است كه براي شناسايي، اندازهگيري، طبقهبندي، تخصيص، تجميع و گزارش كردن هزينهها و مقايسه آنها با استانداردها و بودجهها بكار برده ميشود، بنابراين مكانيسمي كه از اين طريق و به اين شكل عمل ميكند سيستم حسابداري بهاي تمام شده يا سيستم هزينهيابي ناميده ميشود.
2-2 اهميت بهاي تمام شده و اقلام تشكيل دهنده آن:
اطلاعات يك اصطلاح كمي است كه براي توصيف دادههاي سودمند، بكار برده ميشود، تاكيد بر اطلاعات حسابداري و عموماً اطلاعات بهاي تمام شده اساساً به خاطر نقشي است كه اين اطلاعات در امر تصميمگيري بر عهده دارند در اوضاع و احوال كنوني به اطلاعات بهاي تمام شده به عنوان عاملي كه از طريق فراهم آوردن اطلاعات سودمند باعث بهبود در كيفيت تصميمگيري ميشود نگاه ميكنند. بهاي تمام شده محصولات يا خدمات كه توسط حسابداري مديريت تهيه ميگردد، به عنوان يكي از اساسيترين اطلاعات محسوب ميگردد چرا كه اين اطلاعات اقلام هزينههاي توليد محصول يا ارائة خدمات را در خود جاي داده است. اين هزينهها عبارتند از:
الف ـ مواد مستقيم
ب ـ دستمزد مستقيم
ج ـ سربار ساخت
طبقهبنديهاي مختلفي از اقلام بهاي تعيين شده انجام گرفته است از جمله طبقهبندي اقلام بر اساس هزينههاي مستقيم و غير مستقيم كه در اين طبقهبندي هزينههاي مواد و دستمزد را مستقيم و هزينههاي سربار ساخت را غير مستقيم شناسايي ميكنند و با طبقهبندي بر اساس واكنش نسبت به تغييرات سطح فعاليت كه هزينهها را به ثابت و متغير تفكيك مينمايد و ديگر طبقهبنديها.
سربار ساخت يا به عبارتي وجود هزينههاي غير مستقيم كه يكي از موارد بحث انگيز در مورد بهاي تمام شده است، محقق را به انجام اين تحقيق تشويق نمود.
سيستمهاي سنتي به دليل استفاده از يك مبناي جذب يگانه در تخصيص هزينههاي سربار به بهاي تمام شده باعث اين گرديد كه به روشهاي جديدتري روي آوردند، زيرا محاسبه بهاي تمام شده از طريق اين روشهاي سنتي بهاي تمام شده را به صورت غير منطقي تحريف مينمايد. هزينههاي سربار آن دسته از هزينههاي غير مستقيم توليدي است كه قابليت رديابي آنها به سادگي امكانپذير نميباشد چرا كه عموما هم زمان با فعاليت اتفاق نميافتد بنابراين در سيستمهاي سنتي براي تخصيص اين هزينهها به محصولات و خدمات به ناچار از يك نرخ يگانه استفاده ميشود كه ممكن است اين مبنا ارتباطي بين هزينه توليد محصول با ارائه خدمات نداشته باشد.
(برزيده ـ فرخ)
اهميت و نقش اطلاعات حسابداري مانند ديگر اطلاعات افزايش داشتنيها يا كاهش احتمال اشتباه است. اطلاعات حسابداري بر خلاف اطلاعات ذهني، اطلاعاتي كمي و قابل رسيدگي ميباشد، كه معمولاً در امر تصميمگيري مديران كمك موثري مينمايد. بيشتر مديران با وجود داشتن اطلاعات ذهني زياد براي اطلاعات حسابداري اهميت و اعتبار بيشتري قائل هستند. به طور خلاصه كمتر سازماني يافت ميشود كه بتواند بدون داشتن اطلاعات قابل اتكاي حسابداري به فعاليت خود ادامه دهد، و بالطبع با رقبا در بازارهاي جهاني به رقابت خود ادامه بدهد. در سالهاي اخير نياز به اطلاعات حسابداري رشد قابل ملاحظهاي يافته است و اين رشد بمنظور طرحريزي و تصميمگيري، اقدام به كاهش در هزينههاي ناشي از بكارگيري رايانه و همچنين افزايش كاربرد روشهاي پيچيده علمي نموده است.
براي تامين نيازهاي اطلاعاتي درون سازماني نياز بيشتري به اطلاعات حسابداري و همچنين تهيه گزارشهاي مالي در جهت رفع نيازهاي اطلاعاتي افراد برون سازماني ميباشد.
براي اينكه اطلاعات حسابداري در جهت تصميمگيري سودمند و مفيد باشد يا بعبارتي به رفع نيازهاي اطلاعاتي استفاده كنندگان منجر شود بايد داراي ويژگيهاي زير باشد:
1ـ مربوط بودن
2ـ قابل اتكا بودن
3ـ قابل مقايسه بودن
4ـ قابل فهم بودن
4-2 بخشهاي سيستم حسابداري بهاي تمام شده:
بطور كلي دو قسمت عمده در يك سيستم حسابداري بهاي تمام شده وجود دارد كه بعنوان زير مجموعه حسابداري بهاي تمام شده قرار ميگيرد آن قسمت كه وظيفه تهيه اطلاعات را براي استفاده كنندگان برون سازماني به عهده دارد كه اصطلاحا حسابداري مالي گويند و آن قسمت كه اين وظيفه را براي استفاده كنندگان درون سازماني انجام ميدهد حسابداري مديريت ناميده ميشود.
5-2 عوامل موثر بر سيستم حسابداري بهاي تمام شده:
موارد بسياري بر ميزان پيچيدگي سيستم حسابداري بهاي تمام شده و حجم اطلاعات فراهم شده توسط آن موثر ميباشد پارهاي از اين عوامل كه مهمترين آنها نيز محسوب ميشود. عبارتند از:
1ـ اندازه موسسه
2ـ نوع فرآيند توليد
3ـ تنوع محصول توليدي
4ـ طرز برخورد مديريت با اطلاعات بهاي تمام شده
5ـ متغيرهاي خارجي
1-5-2 اندازه موسسه:
براي اداره يك موسسه ميزان اطلاعات قيمت تمام شدهاي كه لازم است بستگي مستقيم به اندازه آن موسسه دارد فرضا موسسهاي كه با 2 نفر كارگر محصول معيني را توليد ميكند، به اندازه موسسهاي كه همان محصول را با صد نفر كارگر توليد ميكند نيازمند اطلاعات بهاي تمام شده نيست. پيچيدهتر بودن اطلاعات قيمت تمام شده موسسات بر مبناي بزرگي آن موسسات است زيرا هر قدر آن موسسه بزرگتر شود تشخيص اقلام بهاي تمام شده و تخصيص آنها به محصولات با فعاليتهاي معين مشكلتر ميگردد به طور كلي حجم اطلاعات بهاي تمام شده و پيچيدگي سيستم با بزرگ شدن موسسه افزايش مييابد. به عبارتي بين حجم موسسه و اطلاعات بهاي تمام شده رابطه مستقيمي وجود دارد.
2-5-2 نوع فرآيند توليد.
عوامل بهاي تمام شده، در سيستم حسابداري بهاي تمام شده بر حسب فعاليتهاي فيزيكي توليد به محصولات تخصيص داده ميشود، مثلا دستمزد پرداختي براي يك محصول بر مبناي ساعات كار انجام شده نرخ دستمزد معين ميگردد و تا آنجا كه بتوان كار يك نفر كارگر را با يك محصول معين ارتباط داد. حسابداران به آساني مبلغ دستمزد را به آن تخصيص ميدهند اما بعضي از فرآيندهاي توليد بقدري پيچيده است كه رديابي و انتخاب اقلام بهاي تمام شده توليد را به محصولات مشخص، مشكل ميكند به عنوان يك قاعده كلي ميتوان گفت كه هر چند فرآيند توليد پيچيدهتر باشد سيستم حسابداري بهاي تمام شده نيز پيچيدهتر و كار با آن مشكلتر خواهد بود.
3-5-2 تنوع محصولات توليدي
وقتي كه يك موسسه كليه اقلام قيمت تمام شده توليد را به يك محصول تخصيص ميدهد، نشان دهنده اين است كه اين موسسه تنها يك محصول توليد ميكند، اما چنانچه اين موسسه بيش از يك نوع محصول توليد كند حسابداران بايد بهاي تمام شده توليد را بين محصولات تقسيم كنند بعضي از اقلام بهاي تمام شده توليد مانند بهاي مواد اوليه مصرفي به آساني با محصولات معيني ارتباط مييابد اما اقلامي مانند بهاي آب و برق و استهلاك و غيره را نميتوان به محصولات معيني اختصاص داد. بطور كلي ميتوان گفت كه هر چه توليدات متنوعتر باشد آنگاه هزينهها و قيمت و بهاي تمام شده كالا نيز بيشتر خواهد شد.
4-5-2 طرز برخورد مديريت با اطلاعات بهاي تمام شده:
از آنجا كه جمعآوري و تهيه اطلاعات بهاي تمام شده كالا هزينه بر است اگر اين هزينهها، نسبت به سودي كه حاصل ميكند كمتر باشد آنگاه گردآوري و استفاده از آن اطلاعات مقرون به صرفه است در غير اينصورت باعث زيان خواهد شد. در صورتي كه مدير يك موسسه نسبت به اطلاعات مربوط به بهاي تمام شده زياد حساسيت نشان ندهد ميتوان نتيجه گرفت كه از ديد مدير آن موسسه آن اطلاعات داراي ارزش كمتري ميباشد، و از آنجا كه تصميمات توسط مدير موسسه گرفته ميشود پس ميزان پيشرفت و تكامل و يا زيان و شكست موسسه به تصميمات مدير ارتباط مستقيم دارد.
5-5-2 متغيرهاي خارجي:
براي تهيه گزارشهاي خارجي و داخلي، اطلاعات بهاي تمام شده بيشتر مورد استفاده قرار ميگيرد. متغيرهاي خارجي معمولا نميتواند گزارشهاي تهيه شده براي استفاده كنندگان داخلي را تحت تاثير قرار دهد، در تهيه گزارشهاي برون سازماني از بهاي تمام شده استفاده ميشود و تحت تاثير سياستها و رويههاي مربوط به ارگانهاي مختلف قرار ميگيرد. مانند ارگانهاي مالياتي، انجمنهاي حرفهاي حسابداري كه مسئوليت تدوين و ارائه استاندارد حسابداري را بر عهده دارند و غيره.
6-2 ماهيت حسابداري بهاي تمام شده:
در واقع حسابداري بهاي تمام شده، مديريت را با اطلاعات حسابداري مجهز مينمايد، تا مديريت بتواند با توجه به اطلاعات در امر برنامهريزي سازماندهي، هماهنگي، كنترل، و ارزيابي عمليات، در مرحله برنامهريزي حسابداري بهاي تمام شده با آينده سر و كار دارد. مديريت در جهت بودجه نمودن هزينههاي آتي يا از پيش تعيين شده ميتواند از اطلاعات حسابداري بهاي تمام شده كمك بگيرد. تعيين قيمتها در جهت كمك به تشريح سودي كه در نتيجه تحمل چنين هزينهها و مخارجي بدست ميآيد با توجه به شرايط اقتصادي مورد استفاده قرار ميگيرد. اطلاعات مربوط به هزينهها همچنين ميتواند در رابطه با مسائلي از قبيل قيمتگذاري محصولات، تصميمات راجع به هزينههاي سرمايهاي، توسعه تاسيسات جهت افزايش فروش يا توليد، تصميمات راجع به ساخت يا خريد و يا تصميمات راجع به خريد يا اجاره براي مديريت كمك شاياني باشد. در مرحله كنترل، حسابداري بهاي تمام شده با زمان حال و مقايسه نتايج جاري با استانداردها و بودجههاي پيشبيني شده سروكار دارد. موثر بودن كنترل هزينهها بستگي به برنامهريزي صحيح هزينهها در مورد هر فعاليت دارد، مديريت واحد تجاري از طريق استفاده از اطلاعات ارائه شده توسط حسابداري بهاي تمام شده غالبا ميتواند قسمتهايي را كه بدرستي وظايف خود را انجام ندادهاند را شناسايي كند، حسابداري بهاي تمام شده بطور دورهاي در پايان دوره مالي جهت تعيين سود معمولا با هزينههايي كه در گذشته اتفاق افتاده و همچنين با تسهيم هزينه مالي، تاريخي سروكار دارد.
مبلغ قابل پرداخت 14,256 تومان