1-1ساسانيان ادامه دهنده را هخامنشيان 20
2-1 تلاش اردشير در جهت تشكيل حكومت 24
3-1 اتحاد دين و دولت در عصر ساسانيان 27
فصل دوم: مروري بر طبقات اجتماعي در عصر ساسانيان 32
1-2 تعريف طبقه اجتماعي 33
2-2 طبقات اجتماعي 34
3-2 طبقه روحانيون 37
1-3-2 موبد 45
2-3-2 موبدان موبد 48
3-3-2 هيربد 51
4-3-2 زوت و راسپي 53
5-3-2 دستور 54
4-2 طبقه جنگجويان 54
1-4-2 وظيفه جنگجويان 57
2-4-2 تقسيم طبقات جنگجويان 57
1-2-4-2 سواره نظام 57
2-2-4-2- جايگاه سواره نظام 58
2-2-4-2 پياده نظام 60
5-2 طبقه كشاورزان و صنعتگران 61
1-5-2- طبقه كشاورزان 65
2-5-2-طبقه صنعتگران 67
فصل سوم: نظام ديواني در عصر ساسانيان 68
1-3 شناخت سازمانهاي داخلي دوره ساسانيان 69
2-3- ديوان 73
1-2-3 پيدايش ديوانها 75
3-3 ديوان رياست طبقات جامعه 77
1-3-3 وزرگ فرمذار يا بزرگ فرمذار 78
2-3-3وظايف و اختيارات وزير 83
4-3 ديوان سپاه 84
1-4-3 ايران سپاهيد 86
2-4-3 ارتشياران سالار 89
3-4-3 ارگبذ 90
5-3 ديوان دادرسي (داد) 93
1-5-3 ارزش داد و دادگستري 96
2-5-3 منشاء قوانين در عصر ساسانيان 98
3-5-3 حوزه قضات 99
4-5-3 ادّله اثبات دعوي 100
5-5-3 پادشاه در منصب قضاوت 102
6-5-3 روحانيون در منصب قضاوت 103
6-3 ديوان رسايل (ديوان دبيران) 105
7-3 طبقهي متستخدمين ادارات (دبيران) 106
1-7-3 دبير 109
2-7-3 ايران دبيربد(دبير بد) 110
3-7-3 اهميت دبيران و ديدگاه شاهان به دبيران 111
4-7-3 چگونگي برگزيدن دبيران 114
5-7-3 وظايف دبيران 116
6-7-3 اصناف دبيران 119
1-8-3 دين دبير 119
8-2--3 دبيران ديوان خراج 120
3-8-3 گذك آمار دبير 121
4-8-3 واسپوهرگان آمازكار 121
5-8-3 روانيگان دبير 121
6-8-3 آذربادگان دبير 121
7-8-3 گنج آمار دبير 122
9-3 ديوان سراي شمرهيا ديوان استيفا (اداره ماليه) 122
10-3 ديوان خراج 123
1-10-3 خسرو انوشيروان و اصلاح نظام مالياتي 125
2-10-3 واستر پوشان سالار 126
3-10-3 آمار كار(آمارگر ) 128
4-10-3 دهقانان 129
1-4-10-3 جايگاه دهقانان 132
11-3 ديوان درآمدهاي كل كشور 133
12-3 ديوان خزائن 134
13-3 گهبذ و ضرب مسكوكات 135
14-3 ديوان آتشكدهها 136
15-3 ديوان بريد 137
16-3 ديوان اشراف 141
17-3 ديوان ايران دربد 142
18-3 ديوان مهرشاهي (ديوان خاتم ) 143
19-3 ديوان احشام 144
1-19-3 آخور آمار دبير – آخورسالار 145
20-3 ديوان ويژگان 146
21-3 ديوان نوروز 147
22-3 ديوان كستبزود (ديوان آب) 148
1-22-3 وظيفهي ديوان آب 149
23-3 ديوان جامه خانه 150
24-3 ايران درستبد 150
فصل چهارم :مشاغل ديواني و درباري 152
1-4مشاغل ديواني 153
2-4 پادشاه 154
1-2-4شاه 155
1-2-4 وظيفه متقابل شاهان و پادشاهان 156
3-4 شهرب 157
4-4 مرزبان 159
5-4 اسپهبد 161
6-4 پادگوسپانان 162
7-4 بيدخش 164
8-4 اندرزبد 165
9-4 آموزگاران اسواران 166
10-4 دريوشان جادگگو و دادور (مدافع درويشان و دادور) 167
11-4 خرم باش 167
12-4 پشتيگبان سالار 169
13-4 مهماندار 170
14-4 خوانسالار 171
15-4 پذشخوار 172
16-4 مردبذ 173
17-4 ديدهبان سلطنتي 174
18-4 بازدار 174
19-4 گنجور 175
20-4 دواتدار 175
21-4 كاروانسالار 176
22-4 تغاربد 176
23-4 آيين بد 176
24-4 بازاربد 177
25-4 كيروگ بد ( هنربد ) 177
1-5 تنسر در منابع 180
1-1-5-تنسر 182
2-1-5 تنسر شخصيتي تاريخي 184
2-5 ابرسام 186
1-2-5 تنسر و ابرسام 188
3-5 كرتير و تقويت روحانيت زرتشتي 192
1-3-5 كرتير 193
2-3- 5 كرتير و شاپور يكم و ترقي مقام وي در شاهان بعدي 195
3-3-5 كريتر و كتيبههاي وي 199
4-5 آذرپاد مهراسپندان 206
5-5 مهرنرسي 210
نتيجه 215
تصاوير
كتاب شناسي ( فهرست منابع و ماخذ) 219
مقدمه
اعراب بعد از حمله به ايران و سقوط تيسفون خود را با سازماني منظم و تا حدي پيچيده يافتند كه تصرف در آن را نه در حد توانايي خويش و نه به مصلحت خود ميديدند؛ از اين رو نه تنها در آن نظام تغييري ندارند بلكه ناچار شدند كه بعضي از روشهاي خود را تغيير دهند.
شناخت نهادهاي ديواني ايران پيش از اسلام به ويژه در دورهي ساساني براي بررسي و درك مناسبات دروني نظام اين عصر براي تاريخ نگار از اهميت زيادي برخوردار است، ولي فهم و دريافت آنها دشوارتر از تاريخ سياسي است. اين دشواري عمدتاً به واسطهي آن است كه منابع موجود چندان پرتوي بر اين نهادها نميافكنند. اين واقعيت دريافت علمي از كاركرد اين نهادهاي ديواني را دشوار كرده است. بنابراين در پژوهش حاضر به اين موضوع توجه خاصي شده است.
اشارات مربوط به ديوانهاي عصر ساساني را به گونههاي مختلف در روايات ونوشتههاي دورهي اسلامي ميتوان يافت. بعضي از اين اشارات در خلال اخبار يا اوصافي كه دربارهي برخي از آداب و رسوم آن دوران در اين مآخذ آمده مييابيم. برخي ديگر را نيز از طريق توصيفيهاي كه درباره مهرهاي مختلف بعضي از شاهان ساساني و كاربرد آنها در امور مختلف مملكتي آمده مييابيم چرا كه هر يك از مهرها نمودار ديواني بوده است و گاهي هم از طريق نامهاي فارسي بعضي از ديوانها كه پس از ترجمه به عربي همچنان نام قديم خود را حفظ كرده و در عصر خلفا هم با همان نام فارسي و همان روش قديم به كار خود ادامه دادهاند، از نام و وظايف آنها آگاه ميشويم.
از مهمترين كتابهايي كه به اين نظام ديواني پرداختهاند «صبح الاعشي في كتابه الانشاء اثرقلقشندي ميباشد.
كتابي به نام «گاهنامه» كه به نظر بعضي از مورخان و دانشمندان اسلامي همچون مسعودي رسيده نيز حاوي مطالبي درباره مشاغل و وظايف ديواني ساساني است كه مسعودي در مواردي از آن ياد كرده است. در كتاب گاهنامه مراتب مختلف ديواني (ششصد مرتبه) برحسب ترتيبي كه به آن دادهاند ذكر شده است. ولي جز معدودي از مناصب مهم و درجه يك و بعضي از مشاغل درجات پايينتر در مأخذ اسلامي انعكاس نيافته است. به جز آنچه مسعودي در كتاب «التنبيه و الاشراف» درباره بزرگترين مناصب دولت ساساني ذكر كرده دو صورت ديگر از همين مناصب بزرگ يكي در تاريخ يعقوبي و ديگري در كتاب مروج الذهب مسعودي با كمي اختلاف در ترتيب آنها آمده است. به نظر محققان فهرستي همانند آنچه جاحظ در كتاب التاج درباره ترتيب مراتب دربار ساساني ذكر كرده همه از كتاب گاهنامه گرفته شده است. فهرستي از مناصب و طبقات در نامه تنسر آمده است. طبري هم در خلال مطالب خود مخصوصا در وصف بهرام پنجم و مهرنرسي مطالبي از مناصب و مشاغل ديواني ذكر به ميان آورده است.
از محققان كساني كه تا حدي به اين موضوع پرداختند محمدي ملايري در جلد پنجم تاريخ و فرهنگ ايران است كه در اين جلد به ديوانها به خصوص ديوان خراج، ديوان رسايل و دبيران اين ديوان و مشاغل و مناصب ديواني و درباري، مطالبي را مورد بررسي قرار داده است. محمد علي امامي شوشتري نيز در كتاب تاريخ شهرياري در شاهنشاهي ساساني مطالبي را درباره ديوانها، پيدايش ديوانها و مناصب ديواني و درباري مطالبي ذكر كرده است.
سعيد نفيسي نيز فهرستي از مناصب و مشاغل مهم دوران ساساني را در كتاب تاريخ تمدن ايران ساساني آورده و حدود نود و هشت (98) منصب را مورد بررسي قرار داد و درباره هر يك كم و بيش شرحي داده است. هرچند هنوز در اين زمينه باب تحقيق در بسياري از زمينهها باز است ولي بايد آن را گام بسيار مفيدي در شناخت تشكيلات ديواني آن زمان دانست.
در نگارش اين پژوهش از كتابهاي فراواني به ويژه كتاب تاريخ شهرياري در شاهنشاهي ساساني، تاريخ تمدن ايران ساساني، تاج اثر جاحظ و محمدي ملايري جلد پنجم استفادههاي فراواني به عمل آمده است.
دشواريهايي كه پژوهشهايي از اين دست با آن مواجه ميشوند، دگرگوني و يا تحريف عنوان ديوانهاي دورهي ساساني در جريان انتقال آن به دورههاي اسلامي توسط كابتان و مترجمان اسلامي است. برخي از اين عنوانها به كلي صورت عربي به خود گرفته و جزيي از اين زبان شدند كه اين تحول در مواردي سبب تعبير متفاوتي براي كاركرد اين ديوانها شده است. در عين حال پارهاي ديگر همچنان شكل فارسي خود را حفظ نمودهاند و بهتر ميتوان به ريشه و اصل آن پي برد. برخي ديگر به گونهاي تغيير شكل دادند كه شناخت اصل آنها نياز به وقت و تأمل بيشتري دارد.
اصطلاحات فارسي كه به ديوان عربي انتقال يافتند نمودار مشاغل و مراتب درجات رسمي و اداري در دستگاه حكومت خلفا است از همين نمونهها ميتوان تا حدي درباره خصوصيات آن ديوانها و كيفيت ترجمه آنها اطلاعات سودمندي به دست آورد. ولي مشكل آن است كه اين واژهها و اصطلاحات فني و ديواني قبل از اسلام ايران به دوران اسلامي و مآخذ عربي انتقال يافته يا از اصل فارسي با خط پهلوي يا از اصل فارسي با خط اسلامي بوده كه در هر دو حال از تحريف مصون نمانده، از اين رو دستيابي به مفهوم اصلي آن دشوار گرديده است. از طرف ديگر انتقال تمدن و فرهنگ ايران قبل از اسلام از عصري با ويژگيهاي خاص خود به عصر ديگري كه در اثر برخورد با عوامل ديگر، در مسير تحول تدريجي و تاريخي خود، ويژگيهاي ديگري هم يافته و به مقتضاي اوضاع و احوالي كه بر آن گذشته به شكلي ديگر يا به زباني ديگر هم درآمده، به همين سبب بسياري از بخشهاي مهم و اساسي آن را پردهاي از ابهام ناشي از تعريب پوشانده است.
موضوع سازمان اجتماعي ايران در دوره ساسانيان بسيار پيچيده است و هنوز در تاريخ حل نشده است. اين پيچيدگي به خاطر عدم وجود اسناد و مداركي كه مقارن با حوادث آن زمان تنظيم شده باشد، عدم مطالعه در آثار و حفاريهاي مربوط به اوايل قرون وسطايي ايران و تناقضگوييها و قطع رشته منابع اخبار، كه گاهي به سكوت نيز برگزار شده و مبتني بر اخبار و روايات ساساني است حل اين موضوع را دشوارتر ميسازد. از طرف ديگر گزارشهاي منابع با يكديگر مغايرت دارند. اين امر حاصل دو پديده است، اولي به لايههاي اصلاحات مربوط ميشود يعني هنگامي كه نظام قديمي ساساني با اصلاحات قباد و سپس خسرو انوشيروان در سده ششم ميلادي موجه و تكميل شد. مسئله دوم مربوط به ماهيت منابعي است كه به تشريح مفصل سازمان اداري دولت ساساني ميپردازد. از آنجا كه بيشتر اطلاعات متعلق به دوره اسلامي است در استفاده از آنها بايد شرط احتياط را رعايت كرد، زيرا به نظر ميرسد كه در واقع بيشتر سازمان اداري خلفاي عباسي را توصيف كردهاند، نه سازمان اداري دوره ساساني را. از سوي ديگر سازمان دولتي ايران در دوره ساسانيان از لحاظ بسط و توسعه راه دور و درازي را پيموده است. بنابراين تصورات متداول و معمول فقط براي اواخر دورهي اين حكومت مصداق پيدا ميكند.
دشواري ديگر در پژوهش مشاغل و مناصب ديواني آن است كه يك لقب يا يك عنوان افتخاري ممكن است در طول زمان تغيير يافته باشد براي مثال مقام فرمذار در زمان شاپور يكم، بعداً صفت وزرگ به واژه افزوده ميشد و تبديل به صدر اعظم يا به عنوان شخص دست راست شاه قرار گرفت. بايد متذكر شد كه تغييرات دائمي كه در فهرست اسامي مناصب دولتي به وجود آمده در تقسيم وظايف آنها براي محققان ابهام ايجاد كرده است.
اگر جه منابع بسيار است عدم دسترسي به كتابخانه هاي غني و مكان هاي فرهنگي بر مشكلات تحقيق افزود ؛در عين حال بسياري از منايع كه در ارتباط با موضوع بوده اند توجه نشده است زيرا از توان و زمان مشخص خارج است . همچنين بسياري از منابع يا در كتابخانه ها موجود نيست يا به زبان هاي ديگر است چون حيطة زماني تحقيق دوران طولاني را در بر مي گيرد ؛ طبعاً فرصت ترجمه تمام اين منابع نبوده است . تا اينكه مفاهيم مورد نظر را در لابلاي آن ها نمايد.
تمركز و دين دو اصل اساسي و بنيادي است، كه شاهنشاهي ساساني در دوره طولاني تاريخ ايران قبل از اسلام به آن شناخته شده است. با توجه به اينكه در زير لواي همين دو اصل است كه خاندان ارشك ميشود و سرانجام پيروز ميگردد. ساسانيها توانستند حكومت قوي مبتني بر اصل تمركز و دين ايجاد كنند و سازمان حكومتي بر مبناي ديوان سالاري دقيق و وسيع استوار نمايد. بايسته مينمايد كه فصلي را به اين موضوع مهم يعني چرايي و چگونگي روي آوردن ساسانيان به هخامنشيان اختصاص دهيم و در آن به اختصار چگونگي تشكيل حكومت ساساني و زمينههايي كه منجر به روي كار آمدن ساسانيان شد را مورد بحث قرار دهيم خصوصاً جايگاه ديني ساسانيان با توجه به پيوندي كه ساسان جد اردشير به معبد آناهيتا داشت و سرپرستي آن را به عهده داشت و ادعاي وابستگي به خاندان هخامنشي از ديگر مسايلي است كه لازم مينمايد، با توجه به اينكه اردشير براي به دست آوردن مشروعيت لازم از آنها سود جست، مورد توجه قرار بگيرد.
در فصل بعد پيچيدگي و گوناگوني اوضاع اجتماعي، تقسيم جامعه ايراني به گروههاي اجتماعي در عصر ساساني و دورههاي قبل مورد بررسي قرار ميگيرد. طبقات اجتماعي مسألهاي بوده كه از ديرباز به وفور در نوشتههايي تاريخي از آن سخن به ميان رفته است.
در اوستا جامعه ايراني به سه طبقه تقسيم شده است 1ـ روحانيون 2ـ جنگجويان 3ـ كشاورزان. گسترش زندگي شهري، داد و ستد و پيدايي دستگاه ديوان سالاري خواه ناخواه موجب دگرگونيهايي گرديد كه بر طبقه سوم اجتماعي تأثير گذاشت و تفاوت آن شد كه طبقهاي به نام دبيران به وجود بيايند و كشاورزان و صنعتگران در رتبه چهارم قرار گرفتند. به همين خاطر اين فصل به طبقات اجتماعي اختصاص گرفته است. با اين حال طبقهي دبيران را در فصل نظام ديواني مورد بررسي بيشتر قرار ميدهيم، چرا كه دبيران نقش مهمي در اداره امور ديوانها و نوشتن نامهها و اسناد مختلف در موضوعهاي گوناگون داشتند و رفته رفته كار دبيري به آن پايه از اهميت و اعتبار رسيد كه در آن دوران نه تنها نسبت به طبقات ديگر برتري يافتند بلكه حتي در رديف وزيران قرار گرفتند. ورود به اين طبقه به كساني اختصاص داشت كه هم از دودمانهاي سرشناس و مورد اعتماد باشند، هم با آموزشهاي علمي و تمرينهاي عملي مهارت فني و دانش و ادب لازم را به دست آورده و در زمره اهل راي و تدبير درآمده و شايسته هم نشيني با بزرگان و دولتمردان گرديده باشد.
در اين فصل همچنين نقش مهم روحانيون خصوصاً موبدان موبد كه با گذر زمان در دربار ساساني نفوذي روز افزون يافت ، مورد بررسي قرار گرفته است.
مورد ديگري كه در اين فصل به آن پرداخته شده طبقه جنگجويان و نقش سواره نظام و پياده نظام در جنگ ميباشد. در پايان طبقه كشاورزان و صنعتگران مورد توجه قرار گرفته است.
پادشاهان ئساساني براي قدرت بخشي به حكومت مركزي و محافظت دقيق سرزمين زير سلطه خويش سعي در تقويت ديوان ها داشتند به همين دليل با گذشت زمان بر دامنه قدرت و مسئو ليت نهادهاي ديواني افزوده شد ؛ پادشاهان ساساني با بهر ه گيري از نهادهاي ديواني سلسله هاي پيشين در طي چندين قرن توانستند الگويي مناسب از شيوه حكومتي عرضه كنند كه ديوان ها نقش اساسي را در آن ايفاء مي كردند .بايسته مي نمايد كه فصلي را به نظام ديواني دوره ساسانيان اختصاص داده شود. در اين فصل واژه ديوان و تاسيس ديوانها كه به سلسله كياني نسبت ميدهند را مورد بررسي قرار داديم. همچنين ديوانهايي چون ديوان رياست طبقات جامعه، ديوان سپاه، ديوان رسايل، ديوان دادرسي و ديوانهاي ديگر از جمله مسايلي بودند كه در اين رساله مورد توجه قرار گرفتند.
شايسته توجه است كه دوره ساساني به لحاظ تنوع و شمار مشاغل ديواني و مناصب درباري از اهميت ويژهاي برخوردار ميباشد. اگرچه پيشينهاي اين مشاغل و مناصب به دورههاي پيشين به ويژه هخامنشيان باز ميگردد ولي تعداد و نيز كاركرد اينها در دورهي ساسانيان گسترش بيشتري يافت. بعدها اين مشاغل به دوران اسلامي انتقال يافت. اين فصل از آن جهت داراي اهميت ميباشد كه مشاغل و مراتب رسمي و اداري و درباري را بررسي ميكند كه از اين طريق ميتوان تاحدي درباره خصوصيات ديوانها اطلاعات سودمندي به دست بياوريم.
آخرين فصل را به صاحب منصبان عالي مقام از آغاز دورهي ساسانيان تا بهرام پنجم اختصاص داديم. اين فصل به نقش روحانيون برجسته اين عصر، يعني تنسر، كرتير، آذرپاد مهراسپندان و مهرنرسي با توجه به اهميت مقام و نفوذ ايشان در دربار شاهان ساساني و نقش آنها در تقويت ديانت زرتشتي خواهيم پرداخت. دراين فصل اين منصب كه آيا تنسر وابرسام دارايي هويتي يگانه و يا متمايز هستند مورد بررسي قرار گرفته است.
در نگارش اين پژوهش معرفي نظام ديواني دوره ساساني مورد نظر نگارنده بوده است. با اين اميد كه بتوانم از عهدة اين امر مهم با توجه به اهميت و گستردگي آن برايم و بتوانم گامي هرچند كوچك در جهت معرفي نظام ديواني اين دوره بردارم هرچند هنوز زمينه تحقيقات زيادي در اين باب باز است ولي اين تحقيق به نوبهي خود گرهگشايي در اين زمينه خواهد بود.
معرفي منابع
آشنايي و شناخت منابع و مآخذ يكي از اركان مهم تحقيق در هر دورة تاريخي است پژوهش در هر عصري، بنا بر تقدم و تاخر آن عصر به زمان پژوهشگري، مستلزم بررسي نوع خاص از منابع،مدارك، اسناد و غيره است.
مبناي اين پژوهش را منابع اصلي و تحقيقات تشكيل ميدهد. ما در اينجا به شرح منابع اصلي كه در دوره اسلامي نگاشته شده ميپردازيم و آن ها را مورد نقد و بررسي قرار ميدهيم.
نامه تنسر
يكي از مهمترين اسنادي كه راجع به تشكيلات عهد ساساني باقي مانده است نامه تنسر به پادشاه طبرستان است اين نامه كه در تاريخ طبرستان ابن اسفنديار مندرج است ترجمه فارسي است از نسخه عربي كه ابن مقفع از اصل پهلوي ترجمه كرده بود و اكنون اصل پهلوي و عين ترجمه عربي آن موجود نيست. متن اين نامه را نخست دارمستتر در مجله آسيايي چاپ كرد و بعد هم مجتبي مينوي آن را در تهران به سال 1312 شمسي تجديد چاپ نمود.
دار مستتر دو نسخه از نامه تنسر را در دست داشت، ولي نسخه مينوي از آن ها پنجاه سال قديميتر و در بعضي موارد كاملتر بوده است.
نامه تنسر گذشته از مطالب تاريخي، سياسي و اخلاقي در بر گيرنده برخي اصول و قواعد حقوقي است كه از طرف پادشاهان وضع و تدوين شده است. اين مجموعه مكاتبهاي است ميان هيربد بزرگ تنسر و پادشاه طبرستان که در آن هم پادشاه را كه در اطاعت كردن از اردشير مرددو از اوضاع سلطنت جديد بياطلاع بود، به اطاعت خوانده و هم مردم زمان را پند و تعليم داده است.
به طور كلي بايستي توجه داشت كه بر خلاف ادعاي متن كه نامه تنسر را معاصر اردشير اول دانسته و مقررات اجتماعي و اداري ساسانيان را به آن پادشاه نسبت داده است، به موجب دلايل قطعي كه از خود متن مستفاد ميشود اين نامه احتمالا در زمان انوشيروان يا در حدود آن ايام تدوين يافته است .
در اين تحقيق از نسخهي نامه تنسر، ترجمه مجتبي مينوي استفاده شده[1] و مطالبي را در زمينه طبقات زمان ساساني، انتخاب وليعهد، آگاهي درباره مرزبانان و مسايل ديگر بدست آوردهايم.
جاحظ
ابوعثمان عمروبن بحر الجاحظ معروف به جاحظ متولد سال 160 – 255 ه. ق. در بصره است. مهمترين كتابهاي وي تاج ، البيان و التبيين، المحاسن و الاضداد و كتاب الحيوان است كه در اين کتب اطلاعات مفيدي راجع به ايران و دوره ساساني آمده است. از معروفترين كتابهاي جاحظ كه در اين تحقيق استفاده شد كتاب تاج ميباشد. اين کتاب در اخلاق پادشاهان و رفتار و منش آن ها نوشته شده است همچنين قسمت مهمي از قوانين و نظاماتي كه در زمان خلفاي عباسي نيز وجود داشته، در اين كتاب مندرج است.
تاثير تمدن ايران عصر ساساني و آداب ايرانيان آن دوره بر تمدن عرب مخصوصا در عصر خلفاي عباسي چندان زياد است كه مؤلف كتاب در ضمن بيان خود، گاه فراموش كرده است كه درباره خلفاي اسلامي و عصر اسلام سخن ميراند. چون اوعادات و رسومي را بيان ميكند كه همه به ايران باستان و آئين ايراني عهد شاهان ساساني تعلق دارد و بسياري از آن عادات و رسوم نيز با دين اسلام موافقت و تجانس ندارد. با اين حال جاحظ همه آن آداب و رسوم را در زمره اخلاق و آداب عصر اسلامي آورده است. به همين سبب ميتوان گفت كه به احتمال زياد، در تاليف اين كتاب، از منابعي استفاده كرده كه در زمان خلفاي عباسي آن ها را از زبان پهلوي به عربي ترجمه كرده بودند. امكان دارد كه كتاب تاج (تاج كسري) كه يكي از آثار دوره ساساني بوده و توسط ابن مقفع به عربي ترجمه شده است . از منابع مهم جاحظ در تدوين كتاب تاج بوده است.
كتاب تاج از لحاظ اخلاق، آداب، حكمت مدني، طرز سياست عصر ساساني و ساير مواد تاريخي سرآمد تمام كتبي است كه از آن دوره بازمانده است.
نسخهاي كه در اين تحقيق استفاده شد. كتاب تاج، ترجمه حبيب الله نوبخت ميباشد[2].که از آن در زمينه هاي طبقات ساسانيان، مناصب و مشاغل ديواني، آداب بار يافتن به حضور پادشاه، مجازات پادشاه، دادرسيها و ديوآن ها از و غيره مطالبي بدست آوردهايم .
بلاذري
ابوالعباس احمد بن يحيي بن جابربن داودبلاذري بغدادي متوفي در سال 279 ه.ق ميباشد. از تاليفات مهم او فتوح البلدان است. بنا به عقيده مسعودي فتوح البلدان يكي از مهمترين منابع دربارة تاريخ فتوحات عرب است. به احتمال زياد بلاذري قسمتي از اطلاعات خود را كه در منابع ديگر وجود ندارد از ابوعبيده معمر بن المثني كه آشنايي كامل نسبت به تاريخ داشته، گرفته است. و اين كتاب درباره دورة ساسانيان اطلاعات مفيدي ميدهد.
در کتاب فتوح البلدان روايتي نقل شده که از آن مي توان درباره گردش كار در دبيرخانه دولت ساساني از هنگامي كه به صدورنامه يا فرماني حاجت ميافتاد تا وقتي كه آن نامه يا فرمان آماده مي شد و از دبيرخانه صادر ميگرديد و نيز قسمتهاي مختلف آن ديوان (دبيرخانه) و صاحب مناصب مهم آن اطلاعاتي بدست آورد. نسخه اي كه دراين تحقيق استفاده شد ، كتاب فتوح البلدان ، ترجمه آذرتاش آذرنوش مي باشد .[3]
خوارزمي
ابن خلكان و مقريزي نام او را محمد بن احمد بن يوسف نوشتهاند. وي در بلخ زاده شده، در نيشابور زندگي كرده، چندي در دربار سامانيان سمت دبيري داشته، و به امر ابوالحسين عتبي وزير نوح ثاني كتاب مفاتيح العلوم، يعني يكي از كهنترين دائرة المعارفهاي اسلامي را به زبان عربي تاليف كرده است.
سال تاليف كتاب در خلافت الطائع الله است، يعني بين سنوات (363 – 381) نوشتهاند.
ما از طريق كتابهاي دورة اسلامي ميتوانيم اطلاعاتي را در خصوص ديوانها، وظايف و قلمرو و اختيارات آن ها بدست آوريم. نسخه اي كه در اين تحقيق استفاده شد ، مفاتيح العلوم ، ترجمه حسين خديوجم مي باشد .[4]
از آن جمله كتاب مفاتيح العلوم خوارزمي است كه در آن واژهها اصطلاحاتي آمده كه مفاهيم ديواني پيش از اسلام را بيان ميكند. ميتوان از نام و نوع وظايف آن ها كه به طور اجمالي آمده تا حدي آن ديوان ها را تشخيص داد.
طبري
ابوجعفر محمد بن جريربن يزيدبن خالد طبري آملي متولد در آمل مازندران متوفي در سال 310 ه.ق در بغداد است. وي در دانشهاي رايج زمانه خود تبحر فراوان داشت و از سرآمدن به شمار ميآمد.
كتاب او در تاريخ موسوم به تاريخ الامم و الملوك و يا تاريخ الرسل و الملوك است كه راجع به ايران پيش از اسلام اطلاعات بسيار مفيدي دارد. از سال 1901 – 1876 به كوشش گروهي از دانشمندان اروپايي زير نظر دوخويه خاورشناس عاليقدر هلندي در شهر ليدن تاريخ طبري در پانزده مجلد منتشر گرديد. نولدكه، خاورشناس به نام، كه در چاپ بخشي از تاريخ طبري با دوخويه همكاري داشت، آن بخش تاريخ طبري را به گفته خود وي تاريخ ساسانيان را از منابع قديم ايراني به دست ميدهد، با تعليقات و حاشيههاي سودمند به زبان آلماني ترجمه كرد و آن را با عنوان تاريخ ايرانيان و عربها در زمان ساسانيان به سال 1879 ميلادي منتشر ساخت. كه ترجمهاي دقيق از اين كتاب نولدكه توسط عباس زرياب خويي منتشر شده است.
كتاب تاريخ طبري را ابوعلي بلعمي وزير سامانيان به فارسي شيرين ترجمه كرده است و قسمت راجع به ايران آن را آقاي دكتر مشكور با مقدمه مفصل و حواشي آن را در سال 1337 ه.ق به طبع رسانيده است.
در اين تحقيق از نسخهاي كه ترجمه ابوالقاسم پاينده. ج 2 چاپ تهران. انتشارات بنياد فرهنگ ايران استفاده شده است.[5] همچنين اين كتاب اطلاعاتي درباره مشاغل ديواني و درباري و مناصب دوره ساساني و اطلاعاتي درباره شخصيتهاي همانند تنسرو ابرسام در اختيار ما قرار ميدهد.
ابوالحسن علي بن حسين مسعودي ،مورخ و جغرافيدان بزرگ اسلامي، در اواخر قرن سوم هجري ، احتمالا حدود سال 280 ه.ق در بغداد متولد شد. مسعودي نويسندهاي پركار كه تعداد آثارش به 36 اثر ميرسد.
از بررسي فهرست آثار وي بر ميآيد كه حوزه علاقه وي علم كلام و تاريخ بوده است. ولي امروزه از آثار كلامي وي هيچ در دست نيست، اينك مسعودي را فقط به عنوان مورخ، يكي از بزرگترين مورخان ميشناسيم و اينهم مديون دو كتاب گران قدر او يعني مروج الذهب و التنبيه و الاشراف است.
التنبيه و الاشراف
مسعودي اصول نظريات خويش را درباره تاريخ و طبيعت و افكار رايج فيلسوفان در خصوص معادن ، گياهان و جاندران در كتابي به نام التنبيه و الاشراف تاليف كرد كه مشتمل است بر قسمتي از تاريخ ايران قبل از اسلام از جمله تشكيلات اداري ايران در عصر ساسانيان و تاريخ يونان ، مقدونيه ، روم و تاريخ بعد از اسلام تا زمان تاليف كتاب كه از جهت تاريخ ايران قبل و بعد از اسلام، داراي اهميت زيادي است.
از طريق اين كتاب ميتوان پي برد كه مسعودي به گاهنامه كه درباره مشاغل و وظائف ديواني در دولت ساساني بوده دسترسي داشته است. و همچنين مي توان اطلاعاتي درباره ترتيب مراتب درباري و وظايف آن ها بدست آورد. مسعودي در اين كتاب از ششصد مرتبه بر حسب ترتيبي كه درگاهنامه ذكر شده ياد ميكند. ولي معدودي از مناصب مهم و درجه يك و بعضي از مشاغل درجات پايين تر در ماخذ اسلامي انعكاس نيافته است. در اين تحقيق از نسخه ي التنبيه و الاشراف، ترجمه ابوالقاسم پاينده استفاده شده است .[6]
مروج الذهب
مروج الذهب در 132 باب تدوين شده و به دو بخش قبل و بعد از اسلام تقسيم گشته است. بخش نخست از خلقت جهان و توصيف زمين و ذكر سرزمينها و درياها و رودها و كوهها آغاز ميشود و تاريخ انبياء و اخبار ملتها را از يهود و مسيحي و هندي و ايراني يوناني و رومي و عرب باز ميگويد و بخش دوم وقايع تاريخ اسلام را از ولادت پيامبر تا سال 336 ه.ق بيان ميكند. خلاصه اين كتاب يك فرهنگ نامه تاريخ و جغرافيايي است.
اين كتاب درباره بزرگترين مناصب دولت ساساني، و طبقات نديمان كه توسط اردشير بوجود آمدند اطلاعاتي ميتوان به دست آورد.
به طور كلي آثار مسعودي پر از مطالب سودمند تاريخي و اجتماعي و فلسفي است. نسخه مورد استفاده شده از كتاب مروج الذهب[7]،ترجمه ابوالقاسم پاينده ميباشد.
يعقوبي
احمد بن ابي يعقوب وهب بن واضح، ظاهرا در بغداد متولد شده و در سال 284 ه.ق در گذشته است. اثر تاريخي وي را ميتوان قديميترين تاريخ عمومي اسلام دانست كه در دو مجلد است. اين كتاب در نيمه دوم قرن سوم هجري نوشته شده است و به ذكر رويدادهاي سال 258 هجري ختم ميشود.
محتواي اثر تاريخي يعقوبي از نظر توجهي كه نسبت به زندگي جامعه ايران قبل از اسلام داشته است در خور توجه ميباشد. همچنين اطلاعات مؤلف درباره تقسيمات تشكيلات اداري ساسانيان حايز اهميت است.
ما در اين تحقيق از نسخهي تاريخ يعقوبي ، ترجمه آيتي استفاده كردهايم [8]. و ما اطلاعاتي درباره مناصب و مقامهاي دوره ساساني بدست ميآوريم. در ضمن در ترتيب اين مناصب اختلافاتي با مسعودي دارد.
ابن بلخي
ابن بلخي نويسنده كتاب فارسنامه است كه در قرن پنجم و ششم ه.ق ميزيسته است.
اين كتاب كه از مهمترين كتابهاي جغرافيايي است در اوايل قرن ششم هجري نوشته شده است. اين منبع پر ارزش نه فقط حاوي مطالب جغرافيايي ، بلكه در بر گيرنده نكات تاريخي آن دوران است. او در تاليف اين كتاب از آثار نويسندگان بزرگ ايران چون طبري و حمزة اصفهاني و ديگران استفاده كرد. فارسنامه به دو قسمت تقسيم ميشود. قسمت اول مشتمل است بر شرح حال سلاطين سلسلههاي قبل از اسلام كه اين سلسلهها را به چهار دسته تقسيم ميكند. 1 – پيشداديان 2- كيانيان 3- اشكانيان 4- ساسانيان ضمنا شرحي هم درباره اسكندر و جانشينانش نوشته است. و با فتوحات مسلمانان ختم ميشود.قسمت دوم درباره جغرافياي فارس است .
حكيم ابوالقاسم فردوسي، حماسه سرا و يكي از بزرگترين نمايندگان هنر داستان نويسي ايران است. بنا به عقيده نولدكه سال تولد فردوسي حدود سالهاي 325 يا 326 ه.ق است. در حدود سال 365 ه.ق به نظم شاهنامه پرداخته است. سال درگذشت وي را 411 هجري نوشتهاند. شاهنامه علاوه بر يك اثر حماسي، اثر تاريخي نيز هست كه در آن راجع به آباداني كشور و آسايش عموم بويژه در پادشاهي ساسانيان، در كشور داري و آيين شهرياري سخناني حكيمانه ميآورد كه هنوز آن گفتار نغز سرمشق جهانداري تواند بود و مطالب ديگر كه در زمينه تمدن ساسانيان بسيار مفيد و مهم است. كه اينها دال بر آن است كه فردوسي در نظم شاهنامه به منابع اصلي آن دوره بخصوص خداي نامك اطلاعاتي را بدست آورده كه نويسندگان قبل از او مانند طبري، بلعمي نسبت به آن ها بيتوجه بودهاند. [10]
مسكويه رازي
احمد بن محمدبن يعقوب مسكويه اهل ري و معروف به ابن مسكويه و معاصر عضدالدوله ديلمي (421 ه.ق) است. او در تاريخ، طب و اخلاق تاليفات زياد از خود به يادگار گذاشته است. از جمله يكي كتاب تجارب الامم و تعاقب المم است. اين كتاب مشتمل است بر وقايع عمومي عالم بعد از طوفان نوح تا سال 369 ه.ق است. محتواي اين كتاب به سبب اشتمال بر فوايد گذشته درباره سلسله ساسانيان، حاوي اطلاعات پر ارزشي ميباشد.
يكي از اختصاصات تجارب الامم اين است كه مولف با ديد و تربيت علمي كه داشته دليل و سبب وقوع هر رويداد را بيان كرده است و چون خود دانشمندي فلسفهدان بود، و در فلسفه بيشتر به حكمت علمي ، اخلاق و سياست مدرن توجه داشته، اسباب طبيعي ، عقلي و سياسي حوادث را پي ميگيرد و نقل ميكند.
در اينجا اين نكته را بايد ذكر كرد كه مولف نه تنها از اسناد موجود زمان خود استفاده كرده بلكه از اسناد بايگانيهاي دولتي نيز بهره گرفته است. چنين امكاني براي كمتر مورخي دست ميداد. به همين جهت دامنه تحقيق و تتبع او در ثبت وقايع تاريخي و شناخت صحيح از سقيم آن وسيع بود و اين بر اعتبار كتاب تجارب الامم افزوده است.
نسخه اي كه در اين تحقيق مورد استفاده شد ، كتاب تجارب الامم ، ترجمه ابوالقاسم امامي مي باشد .[11]
ايران در زمان ساسانيان
اين كتاب كه در زمره مطالعات و تحقيقات جديد درباره زندگي اجتماعي و اوضاع و احوال عصر ساساني به شمار ميرود. اطلاعات بسيار سودمندي درباره مشاغل ديواني در عصر ساساني، شخصيتهاي همچون تنسر، ابرسام و كرتير، بررسي طبقات چهارگانه و مشاغلي كه در آن طبقات وجود دارد و برخي ديوآن ها در آن عصر به ما ميدهد. كريستن با استفاده از منابع قديم و جديد از جمله يوناني ، رومي ، سرياني ، ارمني وعربي بويژه كتاب هاي كه در دو قرن اخير توسط خاورشناسان و محققان نگارش يافته و نيز با تحقيقات دامنه دار خود موفق شده است وضعيت اجتماعي و سياسي و اقتصادي ايران و مردم آن را در عصر ساساني به بهترين شكل ممكن تشريح كند.
نسخه اي كه در اين تحقيق استفاده شد ، كتاب ايران در زمان ساسانيان ، ترجمه رشيد ياسمي مي باشد .[12]
[1]- نامه تنسر، ترجمه ابن اسفنديار ، به كوشش مجتبي مينوي ، چاپخانه مجلس ، تهران ،1311،
[2]- جاحظ ابو عثمان عمرو بن بحر جاحظ ، تاج ، ترجمه حبيب الله نوبخت ، چاپ تابان ، تهران ، بي تا
1 - بلاذري ، احمد بن يحي ، فتوح البلدان ، ترجمه آذرتاش آذرنوش ، سروش ، تهران ، 1364
2-خوارزمي، ابوعبدالله محمد بن يوسف خوارزمي، مفاتيح العلوم، ترجمه حسين خديوجم، انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ دوم تهران، 1362،
[5] طبري محمد جرير ، تاريخ طبري (تاريخ الرسل و الملوك)، ترجمه ابوالقاسم پاينده، ج 1 انتشارات بنياد فرهنگ ايران، چاپ اول، 1352
1 - مسعودي ، ابوالحسن علي بن حسين ، التنبيه والاشراف ، ترجمه ابواقاسم پاينده ، انتشارات علمي و فرهنگي ، تهران ، 1365
[7]- مسعودي، ابوالحسن علي بن حسين، التنبيه والاشراف، ترجمه ابوالقاسم پايند، انتشارات علمي، تهران، چاپ دوم. 1365
2- يعقوبي ، احمد بن يعقوب ، تاريخ يعقوبي ، ترجمه ابراهيم آيتي ،انتشارات علمي و فرهنگي ، تهران ، 1366
[9] ابن بلخي. فارسنامه ،به كوشش بهروزي، انتشارات اتحاديه مطبوعاتي فارس، شيراز، 1343.
[10] فردوسي ابوالقاسم: شاهنامه ، انتشارات فخر رازي ، تهران، چاپ ششم، 1375 صص 357 – 350
1-مسكويه رازي ، ابوعلي ، تجارب الامم ،ج1،ترجمه ابوالقاسم ، انتشارات سروش ، 1369
[12]- كريستن سن آرتور: ايران در زمان ساسانيان، ترجمه رشيد ياسمي، ناشر دنياي كتاب، تهران، چاپ هشتم، 1375،
مبلغ قابل پرداخت 15,552 تومان