طرح خاورميانه بزرگ و امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران
چكيده
هدف اين مقاله توضيح مفاد و محتوا و تجزيه و تحليل علل، انگيزهها و اهداف طرح خاورميانه بزرگ، با هدف واكاوي تأثيرات آن بر امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران است. به عبارت ديگر، منظور پاسخگويي به اين سؤالات اصلي و فرعي است: دلايل، انگيزهها و اهداف ايالات متحده از ارايه اين طرح چيست؟ اين طرح، چه جايگاهي در راهبرد امنيت ملي، سياست خاورميانهاي و نقش ملي آمريكا دارد؟ چرا فرآيند دموكراتيكسازي خاورميانه در شرايط بينالمللي پس از 11 سپتامبر 2001 آغاز و تعقيب ميگردد؟ بازتابها و پيامدهاي امنيت اين طرح، براي كشورها و جوامع خاورميانه كدامند؟ و سرانجام، تحقق و اجراي اين طرح چه چالشها و فرصتهاي امنيتي را براي جمهوري اسلامي ايران در پي خواهد داشت.
پاسخ احتمالي اين پرسشها در چارچوب فرضيه ذيل مورد بحث و بررسي قرار خواهد گرفت: «طرح خاورميانه بزرگ به مثابه يكي از راهكارها و سازوكارهاي كانوني در راهبرد پيشگيرانه و مركز ثقل راهبرد كلان امنيت ملي آمريكا به منظور مقابله با تهديدات نامتقارن، ضمن ايجاد تهديدات و چالشهاي امنيتي مختلف، فرصتهايي نيز براي تأمين و تحكيم امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران ميفرآيند.»
در پايان، راهكارهايي براي بهرهگيري جمهوري اسلامي از فرصتها و دفع تهديدات امنيتي اين طرح ارايه ميشود.
مقدمه
پس از حادثه 11 سپتامبر 2001 (20 شهريور 1380) كه مبارزه با تروريسم به صورت مفهومي غالب در سياست خارجي و امنيت ملي آمريكا درآمد، خاورميانه نيز به كانون روابط و مركز ثقل نظام بينالملل تبديل شد. تصميمسازان و سياستپردازان ايالات متحده، با ايجاد پيوستگي و همبستگي بين اسلامگرايي يا بنيادگرايي اسلامي با تروريسم، علاوه بر توسل به نيروي نظامي و قوه قهريه بر عليه تروريستها، درصدد اصلاحات سياسي، اقتصادي و اجتماعي از طريق مهندسي اجتماعي ـ سياسي و اصلاح ديني ـ مذهبي جوامع خاورميانه به عنوان خاستگاه تروريسم بينالمللي نيز برآمدند.
ژنرال كالين پاول وزير امور خارجه آمريكا در تاريخ 12 دسامبر 2002 (22 آذر ماه 1381) در سخنراني خود در بنياد هريتج در يك سخنراني، براي نخستين بار و به طور رسمي طرح اين كشور براي خاورميانه را مبني بر اصلاحات سياسي، اقتصادي و آموزشي اعلام كرد. همچنين يكي از توجيات و بهانههاي سهگانه حمله آمريكا به عراق در كنار «نبرد عليه تروريسم» و «سلاحهاي كشتار جمعي»، استقرار دولت سرمشق در اين كشور براي توسعه و اشاعه دموكراسي در منطقه براساس منطق دومينوي دموكراتيك اعلام گرديد.
جورج بوش رئيس جمهور آمريكا در 26 فوريه 2003، اندكي پيش از تهاجم نظامي به عراق طي سخناني در انستيتو آمريكايي اينترپرايز، عزم خود را مبني بر استقرار ارزشهاي دموكراتيك در خاورميانه ابراز داشت. سپس در 9 مه همان سال در جهت عملياتي كردن ارزشهاي مورد نظر خود، «ايجاد منطقه مبادله آزاد ميان ايالات متحده آمريكا و خاورميانه تا ده سال آينده» را پيشنهاد داد. ديكچني معاون رئيس جمهور آمريكا نيز در دسامبر 2003، در مجمع جهاني اقتصاد در داووس، صراحتاً سياست رسمي دولت آمريكا مبني بر دموكراتيك ساختن خاورميانه را بيان داشت. روزنامه عرب زبان الحيات چاپ لندن در 13 فوريه 2004، مفاد سند اجرايي «طرح خاورميانه بزرگ» را كه از سوي آمريكا براي طرح در نشست 8 تا 10 ژوئن 2004 سران گروه 8 (G8) در سي آيلند ايالت جورجيا ارايه شده بود، منتشر ساخت.
هدف اين نوشتار توضيح مفاد و محتوا، تجزيه و تحليل علل و انگيزهها و اهداف اين طرح به منظور واكاوي تأثيرات آن بر امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران است. به منظور تحقق اين هدف از طريق استدلال و برهان منطقي، مباحث در چهار گفتار سازماندهي ميشود. نخست، مفاد و مفروضههاي طرح، توصيف و شرح داده ميشود. در بخش دوم، خاستگاه و اهداف طرح در چارچوب واكاوي راهبرد امنيت ملي، اهداف خاورميانهاي سياست خارجي و نقش ملي ايالات متحده بررسي ميشود. موضوع قسمت سوم نيز تجزيه و تحليل چگونگي تأثير اين طرح بر ابعاد مختلف امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران است. سرانجام، در نتيجهگيري بحث، پيشنهاد ما و راهكارهايي براي كاهش چالشها و تهديدات امنيتي و بهرهبرداري از فرصتهاي ناشي از طرح براي افزايش ضريب امنيت ملي ايران ارايه خواهد شد.
نگاهي به تصوير تاريخي خاورميانه
در 1902، تاريخدان نيروي دريايي آمريكا آلفرد تاير ماهان واژه «خاورميانه» را براي نشان دادن منطقهاي كه عرب را از هند جدا ميكرد بكار برد. منطقهاي كه در زاويه استراتژيكي ـ دريايي و مركز خليج فارس واقع شده است. بعدها اين واژه توسط روزنامه تايمز چاپ انگليس و سپس توسط دولت انگليس بكار گرفته شد. اين واژه جغرافيايي كمي بعد به نام خاور نزديك مورد استفاده قرار گرفت. واژه نزديك بكار برده شد زيرا مردم اين منطقه مسيحي ـ اروپايي بودند و يا شرق به دليل اينكه اين منطقه هنوز زير سلطه امپراطوري عثماني، يك كشور مسلمان و شرقي قرار داشت. امپراطوري عثماني آنقدر گسترش يافت كه بخش وسيعي از آسيا و آفريقا را هم شامل ميشد. ولي به مرور زمان، واژه خاور نزديك كمكم از بين رفت و خاورميانه جاي آن را گرفت. در آن زمان، خاورميانه شامل مناطق وسيعي از آسياي جنوب شرقي ـ غربي و آفريقاي شمالي ميشد. امروزه، مردم اين منطقه هم واژه «خاورميانه» را پذيرفتهاند و آن را بكار ميبرند.
خودويژگيهاي جغرافيايي
بطور كوتاه، كمباراني و كمآبي، خشكي و بيحاصلي تقريباً گسترده، زمينهاي باير، زمينهاي غيررسوبي، تعداد كم جنگل، كشاورزي متكي به آبياري و مبارزه دائمي در رابطه با فرسايش انسان از ويژگيهاي جغرافيايي اين منطقه محسوب ميشوند. بجز ساحل رودخانه نيل در مصر و درياي مديترانه بقيه مناطق، چون شبه جزيره عربستان كويري هستند. قسمتهاي وسيعي از پرس (ايران) و تركيه هم جزء مناطق كويري به شمار ميروند. برخي از قسمتها كويري مانند روب ال خالي در عربستان و كويرهاي مصر كاملاً خالي از سكنه ميباشند.
ساختار اقتصادي، سياسي و اجتماعي
خاورميانه خود ويژگيهاي خاص خود را دارد. بطور نمونه قديميترين تمدنهاي موجود در دنيا در اين منطقه ميزيستهاند. چادرنشيني و دامداري، چوپاني، تربيت اسب و شتر از ويژگيهاي زندگي مردم محسوب ميشد. در قرون وسطي تقريباً هيچ منبع انرژي وجود نداشت و چوب و ذغال براي سوخت خيلي كمياب بود، در واقع، منابع انرژي اين منطقه بسيار محدود بود. به اين معضل بايد مشكل مراقبت از مرزهاي كويري و امنيت جادههاي بازرگاني را هم اضافه كرد. فتح و كشورگشايي پديدهاي عادي در خاورميانه محسوب ميشد. تعداد زيادي حمله، كشورگشايي و مهاجرت، در اين منطقه صورت گرفته است. هدف اصلي حمله و كشورگشاييها ايجاد خطوط بازرگاني براي رفع احتياجات، كمكهاي سياسي و نظامي بودند. بطور نمونه، امپراطوري پرس و بيزانس دو قدرت بزرگ در قرن 6 تا اوايل قرن 7 بارها با هم درگير شده و با دادن و معاوضه سلاح يا طلا به حمله و درگيري پايان ميدادند.
آخرين و مهمترين حمله، هجوم اعراب مسلمان در قرن 7 و آوردن تمدن مربوط به قرون وسطايي اسلامي بود. يكي ديگر از حمله و كشورگشاييهاي مهم، حمله مغولها در قرن 13 بود كه به تمدن اسلامي اعراب پايان داد. به گفته تاريخشناسان، حمله مغولها عليرغم وحشيگري و ويراني فراوان نتوانست تمدن و فرهنگ عربي و اسلامي را از بين ببرد، فقط تغييراتي در آن به وجود آورد. در آن زمان، تعداد زيادي از مردم اين منطقه مهاجرت كردند. حمله قبايل ترك از آسياي مركزي به طرف غرب و مرگ تيمور لنگ در سال 1405 به سلطه مغولها پايان داد.
4 قرن حمله و كشورگشايي قبايل، تأثير عميقي در شرايط زندگي، ساختار سياسي و اجتماعي مردم خاورميانه گذاشت. از كشورگشاييهاي مهم در اين منطقه بايد از حمله وهابيهاي عربستان در قرن 18 و امپراتوري عثماني نام برد كه از ضعف و امپراطوري رم و پرس (ايران) استفاده كرد و بخش وسيعي از منطقه خاورميانه را به تصرف خود درآورد. خاورميانه مهد سه مذهب بزرگ، يهودي، مسيحي و اسلامي است، ولي از حدود 14 قرن پيش، اين منطقه مركز مذهب و تمدن اسلامي است. در قرن 10 تعداد زيادي ترك به عنوان سرباز به اين منطقه آمده و در قرن 11 تركها به عنوان فاتح و فتحكننده از مرزهاي كشورهاي عربي و پرس (ايران) گذشتند. در حقيقت در خاورميانه، اسلام مذهب رسمي اعراب، پرس (ايران) و تركها بود. مسيحيان بيشتر در مصر و لبنان، يهوديان هم در مصرف و پرس پراكنده بودند. مركز فرهنگي يهوديان در پرس (ايران) بود، زيرا يهوديان در اينجا از امنيت بيشتر برخوردار بودند. مسيحيت نقش مهمي تنها در يك كشور ايفا كرد و آن لبنان بود. در قرون وسطي يهوديان تقريباً سرنوشتي مانند مسيحيان داشتند. در اين زمان، يهوديان تحت تعقيب و فشار امپراطوري رم قرار گرفتند و در قرن 19 براي اولين بار به اروپاي مركزي و شرقي مهاجرت كردند.
واژه «غرب» اولين بار در قرون وسطي توسط مسلمانان استفاده شد. به معني «اروپاي مسيحي» كه مناطق آفريقاي شمالي ـ اسپانيا تا آتلانتيك را شامل ميشد. از نظر اسلام، مردم اين منطقه تا شمال درياي مديترانه وحشي و بيايمان يا كافر بودند. براي مسلمانان قرون وسطي دنيا به دو قسمت تقسيم شده بود: خانه اسلام و خانه جنگ، در جنوب و شرق خانه اسلام و در شمال و شمال غربي محل بتها و كافران. در واقع، مسيحيت به عنوان رقيب اسلام و دشمن قدرت اسلامي محسوب ميشد.
در آخر قرن 15 اروپاييان دست به گسترش وسيعي در زمينه بازرگاني، سياسي، فرهنگي و جمعيتشناسي زدند. به طوري كه ميتوان گفت كه در قرن 20 تمدن اروپايي جهان را فرا گرفت. پرتقاليها، اسپانياها، انگليسها، هلنديها، فرانسويها و بالاخره روسها اقيانوسها را در نورديدند تا سرزمينهاي ديگري را تسخير كنند. در زمينه مبادلات بازرگاني، اروپاييان از امكانات بيشتر و مدرنتري برخوردار بودند. قايقهاي آنها بزرگ و محكمتر بود و ميتوانستند كالاهاي بيشتري را حمل كنند. اروپاييها سريعاً به طرف توليد و بازرگاني جهتيابي كردند، در حالي كه خاورميانه مسير مصرفكننده را برگزيد. در ابتدا اروپاييان كه در جنوب و جنوب شرقي مستقر بودند كنترل بازرگاني ادويهجات و بقيه توليدات را در آسيا به دست گرفتند، و كمكم تمام بازار خاورميانه را به خود وابسته كردند. به طور نمونه در قرن 18 قهوه از جاوا به وسيله بازرگانان هلندي و قند به وسيله انگليسها و فرانسويها به اين منطقه آورده ميشد.
در قرن 18، امپراطوري نظامي روسيه تهديدي جدي براي خاورميانه محسوب شد. گسترش بازرگاني روسها از طريق درياي سياه رقابت شديدي را بين فرانسه و انگليس كه بازار مصر و پرس (ايران) در دست داشتند به وجود آورد. در همين زمان يعني در قرن 18، روسها كنترل كامل درياي سياه را به دست گرفتند و در سال 1800 گرجستان و باكو را به تصرف خود درآوردند. حمله به پرس (ايران) و جمهوريهاي ارمني و آذربايجان از وقايع اين قرن به شمار ميروند. بين سالهاي 1860 ـ 1850 حوادث مهمي در خاورميانه به وقوع پيوست، از آن جمله جنگ كريمه كه تسريعكننده تغييرات، و حمله انگليسها و فرانسويها به تركيه بود. در سالهاي 1856 ـ 1854 در جريان جنگ كريمه اين اوليه باري نبود كه تركها به روسيه حمله ميكردند و اولين باري هم نبود كه از حمايت اروپاييها برخوردار بودند. فرانسه و انگليس با تمام تجهيزات نظامي، زميني و دريايي از تركها حمايت كردند. حمله و تسخير مصر توسط بناپارت در سال 1798 اولين رخنه غربيها در خاورميانه، مانند شوكي به مسلمانان تحميل شد. بناپارت به مسلمانان نشان داد كه چقدر ساده و آسان يك ارتش اروپايي مدرن ميتواند به قلب كشورهاي اسلامي حمله كند و آن را تحت سلطه بگيرد. در عين حال به انگليسها نشان داد كه به آساني ميتوان راه زميني به سمت هند را به دو قسمت تقسيم كرد. نيمه قرن 19 تغييرات مهم ديگري را به دنبال داشت. مدرنسازي، نوسازي راههاي ارتباطاتي، گسترش و توسعه اقتصادي كشورهاي غربي در منطقه، و نفوذ رو به افزايش آلمان در تركيه باعث شد كه انگليسها در روابط خود با دولتهاي اين منطقه تجديد نظر كند. در نهايت، پس از 4 قرن، در 1918 به سلطه امپراطوري عثماني پايان داده شد كه تغييرات جغرافيايي و سياسي قابل توجهي را در پي داشت. از 1918 تا 1945 انگليس و فرانسه به ترتيب قسمتهاي شرقي، عدن، فلسطين، سودان را در تسلط خود داشتند. در طي اين سالها، تعدادي از كشورهاي اين منطقه فقط در تئوري مستقل بودند. سلطه مستقيم اين دو كشور در خاورميانه در فرداي پايان جنگ جهاني دوم پايان يافت.
تشكيل خاورميانه مدرن
براي مدت طولاني، زمينههاي پيشرفت اقتصادي ـ تكنولوژي در خاورميانه در دست اروپاييها بود. ساختن پلها، جادهها، راهآهن، بندرها، موتورهاي گازي و برقي، تلگراف، راديو همه و همه در دست اروپاييها بود. و به طور مسلم پيشرفتهاي صنعتي در اين منطقه منافع سرشار اقتصادي براي اروپاييان داشت.
در قرن 20 اكتشاب و بهرهبرداري نفت منبع درآمد زياد و غير قابل باوري براي كشورهاي داراي ذخاير نفتي بود. در اين قرن ارتش كشورهاي مسلمان با فروش نفت، خود را با سلاحهاي مدرن آن زمان كشورهاي اروپايي مسلح كردند. ولي رنسانس و پيشرفتهاي علمي و تكنولوژي اروپاييها واكنش زيادي در كشورهاي خاورميانه نداشت.
تاريخچه طرح خاورميانه بزرگ
طرح خاورميانه بزرگ براي نخستين بار در 12 سپتامبر 2002 توسط كولين پاول مطرح گرديد. همزمان آقاي پاول تأسيس بنياد انترپرايز (Enterprise) را اعلام كرد و متعهد شد آمريكا به كشورهايي مانند عربستان سعودي، لبنان، الجزيره و يمن براي الحاق به سازمان تجارت جهاني كمك نمايد، مناسبات تجاري دوجانبه خود را با كشورهايي نظير مصر و بحرين گسترش دهد، از برنامههاي منطقه براي انجام اصلاحات سياسي، اجتماعي و اصلاح نظام آموزشي حمايت نمايد و از مبارزات شهروندان منطقه براي كسب آزاديهاي سياسي و استقرار دموكراسي پشتيباني كند. متعاقباً، در ژانويه سال 2003 معاون رئيس جمهور ايالات متحده، ديك چني در اجلاس سازمان جهاني اقتصاد كه در شهر داووس سويس برگزار گرديد «استراتژي پيشرو براي آزادي» را مطرح ساخت كه دولت آمريكا را «متعهد به حمايت از كساني مينمايد كه در راه اصلاحات در خاورميانه بزرگ فعاليت مينمايند و فداكاري به خرج ميدهند.» وي تأكيد كرد دولت بوش مصر است «دموكراسي را در سراسر خاورميانه و فراسوي آن ارتقا بخشد» از سوي ديگر، نيكولاس برنز نماينده ايالات متحده در ناتو در سخنراني خود در اكتبر 2003 در شهر پراگ از اروپا دعوت نمود تا تلاشهاي خود را بر روي برقراري صلح و امنيت در «خاورميانه بزرگ» متمركز سازد.» در نوامبر 2003 دولت بوش طرح خود را براي خاورميانه بزرگ رسما اعلام كرد. متعاقباً، دولت آمريكا پيشنويس طرح «خاورميانه بزرگ» را پيش از اينكه كشورهاي عرب را از محتواي آن مطلع سازد بين كشورهاي گروه 8، جهت بررسي در نشست آتي در ژوئن 2004 توزيع نمود.
طرح خاورميانه بزرگ از يكسو با مخالفت شديد كشورهاي عربي و از سوي ديگر با سوء ظن و ترديد كشورهاي اتحاديه اروپا مواجه گرديد. كشورهاي عربي هراسان از پيامدهاي آن براي دولتهاي خود اين طرح را دخالت در امور داخلي خود انگاشتند و كشورهاي اروپايي در عين پشتيباني از اين طرح آن را غيرواقعبينانه و بلندپروازانه خواندند. آقاي ژيراك رئيس جمهور فرانسه در 9 ژوئن هشدار داد كه «تحريك منطقه براي ايجاد تغييرات ميتواند موجب تقويت بنيادگرايي و فرو افتادن به دام مهلك جنگ تمدنها گردد».
بعد از انتقادات اوليه از طرح خاورميانه بزرگ، ديپلماتهاي آمريكا و اروپا به منظور به جريان انداختن طرح خاورميانه بزرگ، رهبران كشورهاي عربي را تشويق نمودند تا برنامه اصلاحات اقتصادي و سياسي خود را تا پيش از نشست سران گروه 8 در ژوئن 2004 تدوين و ارائه نمايند تا در اين نشست طرح خاورميانه بزرگ به عنوان واكنش گروه 8 به برنامه سران عرب ارائه گرديد.
در ژانويه 2004 دولت يمن يك كنفرانس منطقهاي پيرامون دموكراسي، حقوق بشر و و نقش دادگاههاي بينالمللي برگزار نمود. قطعنامه اين كنفرانس كه به قطعنامه «سنا» معروف ميباشد، پشتيباني كليه نمايندگكان از اصول دموكراسي را تصريح نمود، خواهان پايان دادن به اشغال سرزمينهاي عربي شد و پيشنهاد تشكيل «فوروم گفتگوي دموكراتيك عربي» براي ارتقاء تبادل نظر بين دولتها و گروههاي جامعه مدني كشورهاي عربي را ارائه كرد. همزمان، آقاي بوش در جريان يك سخنراني پيشنهاد كرد كه يك منطقه تجارت آزاد ميان ايالات متحده و خاورميانه ظرف مدت ده سال تأسيس گردد. متعاقب كنفرانس سنا، در ماه فوريه 2004 محتواي «طرح خاورميانه بزرگ» به روزنامه عربزبان الحيات درز پيدا كرد و توسط اين روزنامه منتشر گرديد. در مارس 2004 كنفرانس «اصلاحات در جهان عرب» در شهر اسكندريه مصرف برگزار گرديد. سازمانهاي غير دولتي شركتكننده در اين كنفرانس طي تصويب يك قطعنامه از كليه كشورهاي عربي خواستند تا برنامه اصلاحات خود را به اجرا درآورند. اما شكست اجلاس سران اتحاديه عرب در تونس در اوايل مارس 2004 ضربه سختي به هدف دولت بوش براي به جريان انداختن طرح خاورميانه بزرگ در اجلاس ماه ژوئن گروه 8 وارد ساخت. مصر و عربستان صعودي طرح ديگري را به عنوان جايگزين طرح خاورميانه بزرگ مطرح ساختند كه موفقيتآميز نبود در مه 2004 جامعه عرب به منظور تصويب يك برنامه اصلاحات سيساي مبادرت به تشكيل نشست فوقالعاده در تونس نمود تا ابتكار عمل را به دست گيرد و مانع از آن گردد كه طرح اصلاحات خاورميانه به عنوان برنامه گروه 8 نمايان گردد. اما نتيجه اين نشست يك قطعنامه بيمايه بود كه تنها به كليگويي سطحي پيرامون دموكراسي و حقوق بشر پرداخت و برنامه مشخصي را براي پيشبرد اصلاحات اقتصادي و سياسي منطقه ارائه نداد.
به دنبال مخالفت شديد كشورهاي عربي و عدم استقبال كشورهاي اروپايي، طرح خاورميانه بزرگ تعديل گرديد و در 10 ژوئن 2004 با نام جديد «طرح خاورميانه گسترده» در نشست گروه 8 به تصويب رسيد. طرح زمبور شامل دو بخش است. بخش اول كه به مبحث ضروري استقرار دموكراسي در خاورميانه اختصاص دارد، نسبت به پيشنويس نخست از لحن ملايمتري برخوردار است تا آنجا كه به يك بحث كلي در محاسن دموكراسي، آزادي، حكومت قانون و حقوق بشر نزديك ميشود. بخش دوم، مانند پيشنويس اول، برنامه نسبتاً جامعي براي انجام اصلاحات اقتصادي در منطقه خاورميانه بزرگ است. در طرح «خاورميانه گسترده»، با تعديل لحن بخش اول، بخش دوم كه به برنامه اصلاحات اقتصادي اختصاص دارد، برجستهتر مينمايد. افزون بر اين، برخلاف پيشنويس اول كه در آن مسئله فلسطين و اسرائيل كاملاً ناديده گرفته شده بود، متن طرح «خاورميانه گسترده» به اختصار به ضرورت ادامه تلاشها براي حل مسئله فلسطين و اسرائيل اشاره مينمايد. همچنين، متعاقبل نشست ژوئن، گروه 8 با انتشار يك بيانيه مستقل ضرورت استقرار صلح بين اسرائيل و فلسطين و اهميت كليدي «نقشه راه» را مورد تأكيد قرار داد.
عليرغم تعديلهاي انجام گرفته، اين طرح همچنان با نام اوليه آن، يعني طرح خاورميانه بزرگ معروف ميباشد. كشورهاي منطقه همچنان با اين طرح سخت مخالفند و كشورهاي اروپايي نيز با احتياط بسيار به آن مينگرند. از ميان كشورهاي منطقه تنها افغانستان، عراق، قطر، بحرين، اردن، تونس و يمن در ضيافت رسمي نشست گروه 8 شركت نمودند. عربستان صعودي و مصر با طرح مزبور كاملاً مخالفند. حسني مبارك اظهار داشته است كه «تلاشهاي خارجي براي تحميل اصلاحات خيالي باطل است و ميتواند به هرج و مرج بيانجامد.» عربستان سعودي حتي از شركت در نشست تونس، براي تهيه پاسخ كشورهاي عربي به طرح خاورميانه بزرگ خودداري نمود. از سوي ديگر، منتقدين آمريكايي «طرح خاورميانه گسترده» برآنند كه اين طرح عمدتاً به امور اقتصادي تكيه دارد و به اصلاحات سياسي و تقويت سازمانهاي غير دولتي و نهادهاي جامعه مدني توجه لازم را ندارد.
اولين نشست «طرح خاورميانهي گسترده» در دسامبر 2004 در شهر رباط مراكش، با نام «فوروم آينده» برگزار گرديد كه در آن علاوه بر كشورهاي گروه 8، نمايندگان تعدادي از كشورهاي منطقه مانند پاكستان، مراكش و تركيه نيز شركت داشتند. در واقع، «فوروم آينده» چارچوبي است براي نشستهاي منظم وزراي كشورهاي ذينفع جهت تدوين و بررسي پيشرفت برنامه اصلاحات منطقه. در اين چارچوب، به موازات نشستهاي مرتب رهبران سياسي دولتهاي مربوطه، نشستهايي بين رهبران اقتصادي و اجتماعي به ويژه نهادهاي جامعه مدني كشورهاي منطقه نيز انجام ميپذيرد. در اولين نشست «فوروم آينده» در دسامبر 2004، مبلغ 60 ميليون دلار به برنامههاي مصوب نشست اختصاص داده شد.
مباني نظري طرح خاورميانه بزرگ
بعد از حمله تروريستي 11 سپتامبر اين نظريه در بين سياستمداران و افكار عمومي غرب به ويژه آمريكا قدرت گرفته است كه شرايط و ساختار سياسي و اقتصادي نامطلوب كشورهاي خاورميانه يكي از دلايل رشد تروريسم بينالمللي ميباشد. زيرا ساختارهاي اقتصادي و سياسي نابهنجار، ناكارآمد، غير شفاف، استبدادي و فاسد موجب پيدايش دولتهايي شده است كه نميتوانند خواستهاي اقتصادي، اجتماعي و سياسي مردم خود را برآورده نمايند. اكثر مردم اين منطقه از حق مشاركت در تعيين سرنوشت سياسي خود محروماند. دستآوردهاي اقتصادي در انحصار بخش كوچكي از جامعه ميباشد و عليرغم ثروتهاي ملي نسبتاً قابل توجه، بخش عظيمي از جمعيت در فقر بسر ميبرد و از دستآوردهاي توسعه اقتصادي بيبهره است. نارضايتي در ميان طبقه متوسط، اقشار تحصيلكرده و جوانان نيز بسيار گسترده ميباشد. به عبارت ديگر، طرح خاورميانه بزرگ بر پايه اين فرض استوار است كه انجام اصلاحات اقتصادي، ارتقاء حقوق بشر و استقرار دموكراسي در خاورميانه، با افزايش مشاركت مردم منطقه در دستآوردهاي توسعه اقتصادي و سرنوشت سياسي كشورهايشان موجب كاهش نارضايتي و از بين بردن بستر رشد بنيادگرايي اسلامي و تروريسم بينالمللي خواهد شد.
به اين ترتيب، بنا بر طرح خاورميانه بزرگ، آمريكا مصمم است تا جوامع منطقه خاورميانه بزرگ را دموكراتيزه كند زيرا معتقد است كه سرخوردگي مردم اين منطقه از دولتهاي خود ثبات و امنيت منطقه و جهان غرب به ويژه آمريكا را تهديد ميكند. در پشتيباني اين نظريه، طرح خاورميانه بزرگ به آمار گزارش «توسعه انساني جهان عرب» كه توسط سازمان ملل منتشر ميشود اشاره ميكند:
كل توليد ناخالص ملي 22 كشور عضو اتحاديه عرب از توليد ناخالص ملي اسپانيا كمتر است.
نزديك به 40% جمعيت بزرگسال كشورهاي عرب، يعني بالغ بر 65 ميليون نفر بيسواد ميباشند كه دوسوم آنان را زنان تشكيل ميدهند.
تا سال 2010 متجاوز از 50 ميليون و تا سال 2020 متجاوز از 100 ميليون نفر وارد بازار كار خواهند شد. براي جذب اين نيرو ميبايست هر سال دست كم 6 ميليون اشتغال جديد توليد شود.
اگر نرخ بيكاري منطقه در سطح كنوني آن باقي بماند، تا سال 2010 تعداد بيكاران منطقه از مرز 25 ميليون نفر فراتر خواهد رفت.
يك سوم جمعيت منقطه با 2 دلار در روز زندگي ميكند. براي نجارت اين جمعيت انبوه از چنگال فقر نرخ رشد اقتصادي منطقه ميبايد دست كم 2 برابر شود يعني از 3% به 6% در سال افزايش يابد.
در مجموع تنها 5/3 درصد نمايندگان پارلمانهاي منطقه زن ميباشند، در حالي كه نرخ مزبور براي منطقه جنوب صحراي آفريقا بالغ بر 4/8 درصد است.
سهم كشورهاي عرب در كل توليدات كتاب جهان تنها 1/1 درصد است كه 15% آن را نيز كتابهاي مذهبي تشكيل ميدهد. تعداد كتابهايي كه به زبان يوناني ترجمه ميشود 5 برابر كل كتابهايي است كه به زبان عربي ترجمه ميشود. اين در حالي است كه تنها 11 ميليون نفر به زبان يوناني صحبت ميكنند.
در جهان عرب براي هر 1000 شهروند تنها 53 نسخه روزنامه به چاپ ميرسد. اين رقم در كشورهاي پيشرفته برابر 285 نسخه، يعني 5 برابر ميانگين كشورهاي عرب است.
تنها 6/1 درصد جمعيت منطقه به اينترنت دسترسي دارد كه در مقايسه با ساير مناطق جهان، حتي منطقه جنوب صحراب آفريقا پايينترين نرخ است.
51 درصد جوانان عربخواهان مهاجرت به ساير كشورها ميباشند. نزديك به يك چهارم فارغالتحصيلهاي دانشگاههاي عرب به خارج از كشورهاي خود مهاجرت ميكنند.
از نظر پوشش جغرافيايي، طرح خاورميانه بزرگ علاوه بر 22 كشور اتحاديه عرب كشورهاي تركيه، اسرائيل، پاكستان، افغانستان و ايران را نيز در ميگيرد. اما شاخصهاي بالا در مجموع تصوير دقيقي از شرايط اقتصادي، سياسي و اجتماعي كل منطقه بدست ميدهند. براي مثال، منطقه خاورميانه بزرگ داراي بالاترين نرخ بيسوادي جهان به ويژه در ميان زنان است. در مجموع بالغ بر 75 ميليون زن و 45 ميليون مرد از جمعيت اين منطقه بيسواد ميباشند. وضعيت بيسوادي در افغانستان، پاكستان، يمن و مراكش به ويژه نگرانكننده است.
گزارشهاي 2002 و 2003 «توسعه انساني جهان عرب» نتيجه ميگيرند كه براساس تحقيقات انجام شده، جهان عرب از سه «كسري» رنج ميبرد:
1. كسري آزادي
2. كسري اشتغال
3. كسري توانمندي سياسي، اقتصادي و سياسي زنان.
طرح خاورميانه بزرگ مدعي است كه هدف آن از بين بردن اين كسريها در منطقه خاورميانه بزرگ است تا به اين ترتيب ثبات و امنيت جامعه جهاني به ويژه آمريكا را تأمين و حفظ نمايد.
برنامههاي پيشنهادي طرح خاورميانه بزرگ
بنا بر متن رسمي طرح خاورميانه بزرگ كه توسط گروه 8 منتشر گرديد، اين طرح شامل سه حوزه فعاليت است:
سياسي: در عرصه سياسي «طرح خاورميانه بزرگ» متذكر ميشود كه پيشرفت به سوي دموكراسي و حكومت قانون مستلزم ايجاد تضمينهاي موثري در زمينههاي رعايت حقوق بشر و آزاديهاي بنيادين و احترام به تنوع افكار و پلوراليسم است تا مشاركت مردم در تعيين سرنوشت سياسي جامعه را ممكن سازد. براي استقرار و گسترش دموكراسي، علاوه بر موارد پيشين اصلاح و نوسازي دستگاه دولت و شيوه مديريت و حكومتراني آن نيز ضروري ميباشد.
اجتماعي و فرهنگي: در حوزه اجتماعي و فرهنگي، آموزش براي همه، كاهش نرخ بيسوادي، بهبود دسترسي به آموزش به ويژه براي دختران و زنان، برابري زن و مرد، آزادي بيان، دسترسي به فنآوري اطلاعات و ارتقاء مهارت و آموزش نيروي كار از اهداف اصلي طرح خاورميانه بزرگ ميباشند.
مبلغ قابل پرداخت 12,960 تومان