مقاله اخلاق بندگی از منظر امام علی با تأکید بر نهج البلاغه در قالب فایل ورد قابل ویرایش و در 140 صفحه به صورت کامل تهیه شده است.
مقدمه:1
بیان مسأله:1
ضرورت و انگیزه از طرح تحقیق. 1
سؤالات تحقیق. 1
1) سؤال اصلی. 1
2) سؤالات فرعی. 2
3) سؤالات فرعیتر2
اهداف و فوائد تحقیق. 2
فرضیه تحقیق. 3
پیشینه تحقیق و امتیاز این پژوهش.. 3
روش و کاربرد پژوهش.. 3
فصل اوّل: کلیات.. 4
گفتار اول: آشنایی با مفاهیم و نهج البلاغه5
(1) مفهوم اخلاق در لغت و اصطلاح. 5
(2) مفهوم بندگی در لغت و اصطلاح. 6
(3) آشنایی با نهج البلاغه و ویژگیهای آن. 7
(4) رسالت کلی نهج البلاغه11
گفتار دوم: قلمرو12
فصل دوم: مبانی اخلاق بندگی. 13
گفتاراول: مبانی معرفتی. 14
(1) خداشناسی:14
(2) خودشناسی:23
گفتار دوم: مبانی عملی. 31
(1) خداباوری:31
(2) خودسازی:37
فصل سوم: اصول اخلاق بندگی. 43
(1) معرفت و یقین. 44
(2) محبّت و مودّت.. 49
(3) اخلاص... 54
(4) شکر و شکیبایی. 60
(5) توکّل و تفکّر65
(6) تسلیم و رضا75
(7) شناخت و عمل به دستورات خدا83
(8) مراقبه و محاسبه91
فصل چهارم: آثار اخلاق بندگی. 101
گفتار اوّل: آثار معنوی و معرفتی. 102
آثار معنوی. 102
آثار علمی. 106
گفتار دوّم: آثارفردی، خانوادگی، اجتماعی. 113
(1) آثار فردی:113
(2) آثار خانوادگی:122
(3) آثار اجتماعی:125
نتیجـه گیری. 131
منابع. 132
چکیده
ارتباط انسان با خدا، از مهمترین روابطی است که باید مورد توجه قرار گیرد؛ در این میان فرستادگان خداوند و جانشینان بر حق آنها همواره کیفیت و چگونگی ارتباط صحیح و اصولی با خداوند را برای ما انسانها بیان فرمودهاند.
در این پایان نامه با توجه به کتاب شریف نهج البلاغه، بیان خواهیم کرد که اخلاق بندگی، که همان مکانیسم ارتباط عمیق و اصولی و صحیح با خدا است، از منظر امیرالمؤمنین چگونه بیان شده است؟
ما با بیان سخنان امیرالمؤمنین علی علیه السلام در نهج البلاغه ثابت میکنیم که ایشان بهترین راهها را برای ارتباط با خدا نشان میدهد و غیر مسیر ایشان گمراهی است.
از سخنان حضرت بیان میکنیم که ارتباط و وابستگی به حضرت حق و زنده کردن یاد و ذکر او در دل و جان از عمدهترین مسائل دینی و عرفانی در دین اسلام است و ارزش انسانها به میزان همین رابطه بستگی دارد.
ارتباط خداشناسی و خودشناسی صحیح با اخلاق بندگی و در ادامۀ آن خداباوری و خودسازی عالمانهای که حضرت به آن اشاره میکند و همچنین هشت اصل زیبای بندگی خدا که هر یک به تنهایی رابطه دلنشین و عارفانهای را رقم میزند و در نهایت، اثرات اخلاق بندگی که در تمام شئونات زندگی انسان باعث ارتباطی هر چه با معرفتتر با خالق هستی میشود، از جمله مباحثی است که با سخنان دقیق، و اثر گذار امیرالمؤمنین در این پایان نامه به آن پرداخته میشود.
در گردآوری این پایان نامه از روشهای نقلی و عقلی و تاریخی استفاده شده است.
انسان در طول زندگی خود احتیاج به ارتباط دارد و از همه مهمتر نیازمند ارتباط با خدا میباشد. اگر انسان بخواهد با خدای خود ارتباط برقرار کند تنها از راه بندگی صورت میپذیرد که بهترین نحوه و مکانیسم ارتباط آن را اخلاق مشخص میکند که در اصطلاح آن را اخلاق بندگی میگویند. مراد از اخلاق بندگى، فضايل و رذايلى است كه مربوط به رابطه انسان و خدا در همه ابعاد زندگی میباشد. به این معنی که بندگی با یکسری بایدها و نبایدها همراه شود تا شکل زیبایی به خود گیرد. ما در صددیم که این مسأله را از کتاب نهج البلاغه و در صورت لزوم از سایر معارف علوی استخراج کنیم.
رابطه با خدای عالم، بهترین و مهمترین پشتوانه برای رسیدن به ارزشهای اخلاقی میباشد. از این رو رابطه با خدای متعال در تمام مراحل زندگی انسان اصلیترین نقش را ایفا میکند.
در مورد رابطه با خدا یا همان اخلاق بندگی سخنان زیادی گفته و نوشته شده است، ولی ضرورت از طرح این تحقیق اینست که، کسی این مسأله را به طور خاص و منسجم از منظر امیرالمؤمنین بیان نکرده است. این عمل باعث میشود هر انسان سالک و موحدی با قلبی مطمئن پا در این ورطه سخت بگذارد. زیرا که علی علیه السلام میفرماید:
«اگر از من پیروی كنيد به خواست خداوند شما را به راه بهشت خواهم برد، هر چند سخت و دشوار و پر از تلخىها باشد[1]».
اخلاق بندگی از منظر امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به خصوص در نهج البلاغه چگونه بیان شده است؟
1ـ اخلاق و بندگی چه معنا و مفهومی دارد؟2ـ اهمیت و ارزش ارتباط با خدا در نهج البلاغه چگونه بیان شده است؟3ـ مبانی اخلاق بندگی در نهج البلاغه چیست؟4ـ در نهج البلاغه به کدامیک از اصول اخلاق بندگی اشاره شده است؟5 ـ اخلاق بندگی چه آثاری دارد؟
1ـ مبانی معرفتی و عملی در اخلاق بندگی 2ـ رابطه با خدا چه تأثیری در سایر روابط انسان دارد؟ 3ـ مانع اصلی سقوط انسان به پرتگاه گمراهی چیست؟ 4ـ عامل ارتقاء سطح بندگی چیست؟ 5 ـ آیا ترس از عذاب تأثیری در بندگی دارد؟ 6ـ چه مانعی بر سر راه انسان وجود دارد که نمیگذاردضعف و نقص خود را بشناسد؟7ـ راه خودشناسی چیست؟8 ـ دشمن امیرالمؤمنین چه ویژگی دارد؟8ـ روش صحیح خودسازی از منظرامیرالمؤمنین چگونه هست؟9 ـ نشانههای اهل یقین چیست؟10ـ راه جلب محبت خدا از نگاه امیرالمؤمنین چیست؟11ـ زیباترین مهارت در دین چیست؟12ـ نشانههای مخلصین در کلام علی (علیه السلام) چیست؟13ـ بهترین راه شکرگذاری از منظر امیرالمؤمنین کدام راه میباشد؟14ـ علت سوء ظن به خدا چیست؟15ـ نشانه رضایت خدا از بنده طبق گفتار امیرالمؤمنین چیست؟16ـ شیوه محاسبه نفس را امیرالمؤمنین چگونه بیان فرمودند؟17ـ برترین نوع ادب از منظرعلی (علیه السلام) چیست؟
هدف اصلی از این تحقیق شناساندن سخنان امیرالمؤمنین به صورت خاص در زمینه اخلاق بندگی میباشد.
سایر اهداف و فوائد این تحقیق عبارتاند از :
1) تهیه یک متن مستند به نصوص در زمینه اخلاق برای محققان و مروجان در حوزه اخلاق.
2) ترویج معارف علوی به ویژه نهج البلاغه در متن جامعه.
3) پاسخگویی به برخی از سؤالات در زمینه اخلاق بندگی از کلام امیرالمؤمنین.
اخلاق بندگی در منظر امیر المؤمنین دارای اعتبار و بایدها و نبایدهایی است که بسیار مهم و اساسی است، به گونهای که مبنای اخلاق بندگی را معرفت به خدا و محبت به خدا و تخلق به اخلاق الهی و اطاعت از خدای باری تعالی میداند.
با تحقیقات صورت گرفته، با عنوانهای اخلاقی مشابه، کتاب، مقاله و پایان نامههایی نوشته شده است که فقط به چند نمونه مهم آنها اشاره میکنم:
کتاب اخلاق بندگی اثر حسن ره پیک که شرح و توضیح باب عبودیت در کتاب مصباح الشریعه از امام صادق علیه السلام است، همچنین كتاب الأخلاق اثر سيد عبد اللّه شبّر، مصنف در ركن چهارم کتاب به محورىترين اسباب و صفات پسنديده انسانى پرداخته است، ، در این دو کتاب به اصول بندگی که ما در این پایاننامه بیان کردهایم، مثل شکر، رضا، صبر،محبت، يقين، توكل، محاسبه و مراقبه، تفكر، اشاره شده است و همچنین کتاب اخلاق اسلامی که برگرفته از آثار آیت الله مصباح یزدی میباشد از مبانی اخلاق صحبت به میان آورده شده است، همچنین پایان نامه سیری در اندیشههای اخلاقی امام علی در نهج البلاغه که در دانشگاه رضوی دفاع شده است، و پایان نامهای با عنوان اخلاق در نهج البلاغه که در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی دفاع شده است، از جمله موضوعاتی است که با عنوان اخلاق کار شده است. اما دو وجه تمایزی که در این پایاننامه با این کتابها و پایاننامهها وجود دارد اینست که اولا به طور خاص از سخنان امیرالمؤمنین علیه السلام استفاده شده و ثانیا به این بحث که این مبانی و اصول چه رابطهای با اخلاق بندگی دارند، پرداخته شده است. پس بر خود لازم دانسته شد که با توکل بر خدای متعال و استعانت امام زمان عجل الله تعالی فرجه و امیرالمؤمنین علیهما السلام نوشتار این موضوع را آغاز کنیم.
در این پژوهش از روشهایی همچون عقلی برهانی، نقلی وحیانی، نقلی تاریخی، آمیزهای و تحلیلی استفاده شده است و امید است که انشاالله در مراکز علمی و ترویجی و تبلیغی مورد بهرهبرداری قرار گیرد.
کلیــات
اخلاق جمع «خُلْق» و «خُلُق» مىباشد، واژه خُلق در اصل با خَلق مشترک است، با این تفاوت که: «خَلْق به معنى هيئت و شكل و صورتى است كه انسان با چشم مىبيند و خُلْق به معنى قوا و سجايا و صفات درونى است كه با چشم دل ديده مىشود[2]».
ابن مِسكَوَيه مىگويد:
«خُلق همان حالت نفسانى است كه انسان را به انجام كارهايى دعوت مىكند بى آن كه نياز به تفكّر و انديشه داشته باشد[3]».
به ساختمان وجود انسان تا آنجا که مربوط به بدن است، خَلق گفته میشود و تا آنجا که مربوط به روح یعنی مربوط به قسمتی از تمایلات روحی است، خُلق گفته میشود. به عبارت دیگر خَلق مربوط به شخص است و خُلق مربوط به شخصیت انسان است. در دعا وارد شده است که هنگامی که در مقابله آیینه میایستید و خود را میبینید، بگویید: اللَّهُمَّ كَمَا حَسَّنْتَ خَلْقِي فَحَسِّنْ خُلُقِي[4]. یعنی خداوندا، اخلاق مرا نیکو گردان همچنان که اندام مرا نیکو گردانیدهای و مرا به صورت انسان و در احسن تقویم آفریدهای. بنابراين مىتوان گفت:
«اخلاق مجموعه صفات روحى و باطنى انسان است»[5].
اخلاق در اصطلاح
شهید مطهری میگوید:
«اخلاق یعنی طرز نظام دادن به غرایز و میلها و این جهت در همه زمانها علی السویه است[6]».
و بعضی از غربیها تعریفی اینگونه دارند که:
«اخلاق دستگاهي از عقايد جاري در جامعه درباره منش و رفتار افراد آن است، دربارة اينكه افراد آن جامعه چه رفتار و منشي بايد داشته باشند[7]».
تعاریف اصطلاحی زیادی وجود دارد ولی به نظر میرسد بهترین تعریف که جامع باشد از حضرت امام خمینی در کتاب چهل حدیث هست، ایشان میفرماید:
«خُلق حالتی است در نفس، که انسان را وادار به عمل میکند، عمل متناسب با آن صفت نفسانی، بدون احتیاج به فکر کردن و اندیشیدن. مثلا کسی که دارای سخاوت است، موقع بذل و بخشش دچار تردید نمیشود. این خلق او را وادار به جود و انفاق میکند، بدون اینکه مقدماتی تشکیل دهد و به مرجحاتی فکر کند، گوئی یکی از افعال طبیعیه اوست[8]».
در این صورت اخلاق را میتوان به دو بخش تقسيم کرد: ملكاتى كه سرچشمه پديد آمدن كارهاى نيكو است و اخلاق خوب و ملكات فضيله ناميده مىشود، و آنها كه منشأ اعمال بد است و به آن اخلاق بد و ملكات رذيله مىگويند.
«واژه «عبوديت» در اصل، به نظر بسيارى از واژهشناسان، به مفهوم خضوع و رامی است[9]».
حال این خضوع و نرمی، هم در برابر خدا و هم در برابر مولا معنا میدهد. با این تفاوت که نرمی و خضوع در بردگی نسبت به مولا در جهت خدمت به اوست و قداستی ندارد، ولی در بندگی همراه با قداست است. پس «عبد»، به انسانى مى گویند که سر تا پا تعلق به مولا و صاحب خود دارد، ارادهاش تابع اراده او، و خواستش تابع خواست او است. در برابر او مالک چیزى نیست، و در اطاعت او هرگز سستى به خود راه نمیدهد.
عبوديت دراصطلاح
به معنای نرمی و خضوع همراه با قداست نسبت به الله، و نهایت اوج تکامل یک انسان و قرب او به خدا است.
مبلغ قابل پرداخت 21,599 تومان
برچسب های مهم