کل مقاله 125 صفحه
انسان موجودي است كه خواستار كمال و ترقي و رشد است و اين از فطرت و نداي دروني او سرچشمه ميگيرد كه او را به سعادت ميخواند. اين احساس بشري با قدم گذاشتن انسان به كره خاكي شروع شده و تا به حال و حتي آينده هم ادامه خواهد داشت. با بررسي و بحث در مورد افعال جزئي و كلي و سير زندگي كل بشريت ميتوان مشاهده كرد كه مقصد و هدف آنها از اين افعال رسيدن به كمالي است كه در آن ميبينند. مثلاً فرد زماني كه ترقي و حيات خود در در جمع آوري مال يا كسب شهرت ميبيند و كمال را در آن مييابد سعي ميكند تا با هر وسيلهاي به آن دست پيدا كند و در حفظ آن هم تمام تلاشش را بكار ميبرد تا جايي كه جان و آبروي خود را هم بر سر رسيدن به هدفش مينهد و همچنيناند سائر طوائف و صفوف مختلف از مردم كه هر كدام، خود و اهل طائفه خود را حق پنداشته و راهشان را، راه رسيدن به سعادت معرفي مينمايند.
با نگاهي عميق در اعمال هر دسته و تأمل در آن ميتوان به وضوح، كمال طلبي و سعادت طلبي را در هدفشان ديد اما برخي از اينان راه را از بيراهه و سره را از ناسره تشخيص نداده و خود و اعوان و انصارشان را كه گاهي عدة زيادي از مردمند؛ به «دركات» ميسپارند و موجب سقوط و نزول و خسران نشان ميشوند.
و اما كساني كه طالب سعادت بوده و راه را از اهلش و حق را از مأخذش ميگيرند و با توسل و توكل به خدا طي طريق ميكنند، سالك ميشوند در راهي كه ايشان را به فوز عظيم هدايت ميكند. هر چند هر دو طائفه خود را بر حق ميپندارند و ديگري را گمراه اما هر دو در تلاشند تا ديگري را مقهور و مغلوب و اسير سازند. با نگاهي گذرا در اكثر جوامع حتي جوامع كوچك صنفهاي مختلفي را ميتوان يافت كه كم يا زياد مبلّغ راهي هستند كه خود در پيش گرفتهاند و اين تبليغ اقلاً براي عزيزانشان و كساني كه از آنها حرف شنوي دارند جاري است.
با نگاهي به اطراف خود ميتوان به راحتي چنين صف بندي را ديد. برخي شما را به كار زياد و جمعآوري مال و دنيا ميخوانند برخي پيشرفت شما را در زرنگ بودن بمعناي زد و بند و كلك بازي ميدانند. ديگري شما را به علم و كسي ديگر به هنر ميخواند و هر كدام براي اثبات حرفشان دلائل و شواهدي از اطراف و اكناف عالم ميزنند.
در عالم دو جريان عمده برقرار است و تمامي اصناف و انواع را ميتوان تحت همين دو نوع صف بندي كرد يكي طائفه حق و ديگري طائفه باطل كه خود را حق جلوه ميدهد. طائفه اول راهش به سعادت است و دوم به شقاوت.
هر دو طائفه سعادت را حصر در راهي ميبيند كه خود معرفي ميكند اما طالب سعادت را واجب است تا با بررسي كامل راه را از بيراه و اهل را از نااهل تشخيص دهد و عمرش را به هدر ندهد. و بعد از تشخيص راه، استقامت را سرلوحه كارش قرار دهد تا به سرچشمة «ماءً غدقا»[1] برسد و مصداق فوز عظيم قرار گيرد.
حال اين سوال مطرح است كه با اينكه همه از باب فرق و مذاهب ادعاي حق بودن ميكنند و تشخيص براي مكلف سخت مينمايد چگونه ميتوان در اين بازار شلوغ و خطرناك ره گذراند و به سر منزل مقصود رسيد؟!
خداوند حكيم رحيم براي اين نياز مهم و حياتي بشر نيز مثل ساير نيازهايش بهترين راه حل را ارائه داده و علاوه بر عقل و فطرت با فرستادن راهنمايان و سالكان راه بشر را از حيرت ظلالت به وادي نور راهنمايي ميكند. خداوندي كه هدف از بَعْث رسولش را رسيدن بشر به قلههاي اخلاق معرفي ميكند. «اِني بعثت لاتم المكارم الاخلاق»[2] و نيز هدف از خلق انسان را عبوديت معرفي مينمايد كه رسول اعظم ايشان آن به معرفت تفسير ميكند چرا كه پرروشن است، كسي تا به عظمت الهش و معبودش پي نبرد و از كمال او بيخبر باشد هرگز حق بندگي را آنچنان كه شايسته است ادا نتواند كرد.
رسول خاتم(ص) كه خود سرآمد بندگان خالص خداست ميفرمايند: «من عرف نفسه فقد عرف ربه»[3] يعني كانال معرفت رب، معرفت نفس است. به قول ارباب معرفت كسي كه خود را نشناخته چگونه عالِم به پروردگار خود ميشود همين حديث شريف در نشان دادن اهميت موضوع كفايت ميكند.
اين رساله در پي آنست تا با استفاده از آيات و روايات و كتب اخلاقي، نفس و آثارش را بررسي و تاثير آن را در كسب فضائل اخلاق اثبات كند. «و لا حول و لا قوه الاّ بالله»
آثار بسيار زيادي در بين دانشمندان اسلامي و غيراسلامي در مورد «نفس و اخلاق» نگاشته شده است كه در اينجا از آثار بزرگاني چون آيت الله جوادي آملي، كتاب شريف مراحل اخلاق در قرآن، كتاب شريف معراج السعاده ملا احمد نراقي، كتاب نفس مطمئنه از شهيد والامقام عبدالحسين دستغيب، كتاب شريف معرفت النفس علامه حسن زاده، كتاب اخلاق در قرآن «حالات خوب نفس» از سيدكاظم ارفع و منابع ديگري چون شرح مفردات راغب از استاد خسروي حسيني و تفاسير شريف الميزان و نمونه استفاده گرديده است.
بيان ديدگاه قرآن و اهل بيت و علما اين فن دربارة نقش شناخت نفس و تاثير آن در كسب فضايل اخلاقي و مراحل كسب مدارج اخلاقي و تدوين آن در يك اثر علمي هدف كلي اين تحقيق ميباشد.
تحقيق حاضر از نوع تحقيقات توصيفي- تحليلي است. از روش كتابخانهاي براي جمعآوري اطلاعات استفاده شده است. با استفاده از فضاي مجازي و منابع تحقيق عمدتاً از نوع دست اول و دست دوم ميباشد. همچنين شيوه جمع آوري مطالب بصورت فيشبرداري بوده است.
مهمترين مفاهيم و اصطلاحاتي كه در اين تحقيق كليد واژه محسوب ميشوند و پيش از ورود به بحث لازم است به توضيح آنها پرداخته شود عبارتند از:
معناي لغوي نفس: نفس در لغت به دو معنا بكار رفته نخست بمعناي ذات و حقيقت يك چيز، استعمال شده است.[4]
اخلاق: خُلق به معناي سجيّه و سرشت است كه با فطرت و ديد دل درك ميشود.[5]
فضل: افزودن بر كم يا در گذشتن از حد اعتدال در كاري يا چيزي كه دو گونه است. اول، برتري و فضل در علم و بردباري [صفات پسنديده] كه پسنديده است و دوم، مفهوم ناپسند، مثل برتري يا زيادتي خشم و غضب حتي بر چيزي كه خشم بر آن واجب است.[6]
عرف، المعرفه و العرفان: درك كردن و دريافتن چيزي از روي اثر آن با انديشه و تدبر كه اخصّ از علم است و واژة انكار نقطه مقابل و ضد آن است.[7]
تعريف رذايل: ارذل با همة حالاتش به معناي ناچيز آمده[8] ضد رذيلت، فضيلت است.[9]
تهذيب: تهذيب از «هذب الشيء اي نقاه و اخلَصَهُ و قيل اصلحه» بمعناي پاك كردن، خالص كردن و اصلاح نمودن است.[10]
الرّوح الرَوح: در اصل يكي هستند ولي روح اسمي است براي دم و نفس.[11]
حدود و نقطه تمرکز تحقیق
در بررسي زمان ظهور و شناخت نفس يا علم النفس شايد نتوان به زمان دقيقي اشاره نمود ولي از همان زمان كه بشر با تامل در اطراف خود سعي در شناخت جهان پيرامون داشت با مسألة «من كيستم» روبرو بوده و سعي كرده تا به فراخور زمان جوابهايي هم به آن بدهد و در طول اعصار و دورانها هم ذهن متفكران و انديشمندان بسياري را به خود جلب نموده، از دوران يونان باستان و قبل از آن گرفته تا تمدن بزرگ اسلام در طول 1400 سال تا جايي كه حتي كفار و بت پرستان را هم به خود مشغول داشته است.
براي خودشناسي فوائد زيادي ذكر شده است و انگيزههاي گوناگوني خودشناسي را اقتضا ميكند.
1. مهمترين عاملي كه خودشناسي را امري لازم گردانيده، متعلق اين شناخت است و آن چيزي نيست جز «خود» يعني تمام هستي فرد. چه اگر آن را شناخت ارزش خود را پيدا ميكند ديگر به دنبال هر ندائي حركت نميكند و راهي جز دستيابي به گوهر وجودي خودش نميپيمايد.
2. فائده ديگر آن، شناخت ظرفيتها و تواناييهاي خود كه اگر چنين شناختي حاصل شد، انسان برميخورد به نعمتها و گنجهايي كه خداوند كريم در درونش نهفته است و خود را درّي ناياب مييابد.
3. خودشناسي، انگيزه استكمال و حركت به سوي قله انساني را در آدمي تقويت ميكند و فرد با توجه به تواناييها و استعدادها در جهت شكوفايي هرچه بيشتر آنها تلاش ميكند. ائمه معصومين(ع) كه انسان و غايت وجودي او را ميشناسند و نيز ميدانند كه هر فردي با شناخت خود و غايت هستي خود بيش از پيش خواستار سلوك به سوي كمال خواهد شد، انسان را به خودشناسي ترغيب ميكنند تا او را شيفته حركت كمالي سازند.
4. فائده مهمتري كه خودشناسي با خود دارد اينست كه به خداشناسي ميانجامد و خداشناسي در واقع اصلي ترين مقدمه كمال و بلكه خود كمال انسان است. انسان با كاويدن خويش و رسيدن به خودشناسي حضوري، خود را موجودي وابسته و مظهري مييابد، كه همة احوال او اعم از حيات، علم، قدرت، محبت، اراده و ديگر اوصاف و احوالش، وابسته به موجودي است كه از لحاظ حيات، علم و قدرت، نامتناهي است و اين درك نتيجه شناخت نفس و نيازمندي او ميباشد. پس خودشناسي براي انسان امري ضروري و غيرقابل چشم پوشي است.
5. فائده بعدي اين شناخت، خودسازي است. چرا كه خودشناسي، سرآغاز خودسازي است و تا انسان خودش را به درستي نشناسد، تهذيب نفس عملاً برايش ممكن نيست.
6. بهرة ديگر معرفت به خود رسيدن به مدارج اخلاق است. چرا كه مفاسد اخلاقي ريشه در درون جان انسان دارد و با خودشناسي، آن ريشهها شناخته شده و درمان اين درد جانكاه را آسان مينمايد.
هر چند بهرههاي اين معرفت و شناخت بسيار است ولي ما بنا به اختصار به همين چند نكته اكتفا ميكنيم.
سازماندهی تحقیق
اين رساله شامل سه فصل كلي ميباشد. فصل اول به تعريف مفاهيم تاريخچه و اهميت علم النفس و شناخت انسان خلاصه ميشود. فصل دوم كه شامل چهار بخش است. بخش اول، نفس را مورد بررسي قرار داده و آن را از ديدگاه فلاسفه و علما اسلام مورد بحث قرار داده است. بخش دوم، قواي نفس را بررسي كرده و اقوال علمايي چون ارسطو، ابن سينا و ملاصدراي شيرازي در آنجا ذكر شده است. بخش سوم حالات نفس را كه شامل نفس مطمئنه، لوامه، اماره ميباشد با توجه به كتب علما و نظراتشان مورد بحث قرار ميدهد و همچنين در بخش چهارم اين فصل به چگونگي تاثير شناخت نفس در كسب فضائل اخلاقي پرداخته شد.
فصل سوم، اين فصل كه برگرفته شده از كتاب شريف «مراحل اخلاق در قرآن» حضرت آيت الله جوادي آملي است شامل سه بخش ميباشد. بخش اول، موانع نظري و عملي در سلوك اخلاقي. بخش دوم مراحل مانع زدايي از سلوك اخلاقي و بخش سوم ترقي كردن و اوج گرفتن سالك.
[1]. جن، 16.
[2]. علي المتقي ابن حسام الدين هندي، كنزالعمال، ج13 (دائره المعارف العثمانيه، بعاصمه حيدرآباد، 1364ق)، ص151.
[3]. محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج2 ، چاپ دوم (لبنان: دار احياء التراث العربي، 1403ه.ق)، ص32.
[4]. حسين بن محمد راغب اصفهاني، ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، مترجم غلامرضا خسروي حسيني، ج3 (تهران: مرتضوي، 1363).
[5]. سيدحسين هاشمي، اخلاق در نهج البلاغه، (قم: بوستان كتاب، 1388)، ص30.
[6]. راغب اصفهاني، پيشين، ص383.
[7]. پيشين، ص635.
[8]. هاشمي، پيشين، ص30.
[9]. محمد بن محمد مرتضي زبيدي، تاج العروس، ج14(بيجا: موسسه تحقيقات و نشر معارف اهل البيت، بيتا).
[10]. راغب اصفهاني، پيشين، ص299.
[11]. پيشين، ص280 .
مبلغ قابل پرداخت 8,424 تومان