فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه. 1
فصل اول: كليات
گفتار اول: مفهومشناسي.. 4
گفتار دوم: ضرورت تحقيق.. 6
گفتار سوم: پيشينهي تحقيق.. 7
فصل دوم: تبيين ماهيت انقلاب اسلامي ايران و مشاركت زنان
گفتار اول: انقلاب اسلامي ايران. 11
1-1. ماهيت انقلاب اسلامي ايران. 11
1-2. ويژگيهاي انقلاب اسلامي.. 14
1. عامل ايمان و عقيده14
2. اسلامي بودن انقلاب... 14
3. قدرت رهبري و نفوذ معنوي آن. 15
4. يكپارچگي مردم. 15
5. مراكز آگاهيبخش و پايگاههاي اصلي انقلاب... 16
6. روحانيت و حوزه علميه. 16
7. وحدت و هماهنگي همهي مراكز الهامبخش انقلاب اسلامي.. 16
8. مشخص بودن راه آينده از همان آغاز حركت... 17
9. ايثار و شهادت... 17
گفتار دوم: ماهيت مشاركت زنان در جامعه. 18
2-1. ويژگيهاي مشاركت زنان. 18
2-2. انواع مشاركت زنان. 20
1. مشاركت سياسي.. 20
2. مشاركت فرهنگي.. 24
3. مشاركت اقتصادي.. 26
4. مشاركت اجتماعي.. 29
|
گفتار سوم: نقش زن در جامعه، قبل از انقلاب... 31
3-1. نگرشي بر وضعيت سياسي جامعه در دورهي پهلوي اول و دوم. 31
1. حضور زنان در انتخابات و مديريت سياسي جامعه. 33
2. نگرش دولتمردان پهلوي به زن. 39
3-2. بعد فرهنگي.. 41
1. آموزش رسمي.. 41
2. آموزش غيررسمي.. 42
نتيجهگيري.. 46
فصل سوم: تحليلي بر مشاركت زنان پس از انقلاب اسلامي از بعد سياسي و فرهنگي
گفتار اول: عرصه فرهنگي.. 49
1-1. آموزش... 49
1-2. نهضت سوادآموزي.. 51
1-3. مقاطع ابتدايي و متوسطه. 52
1-4. آموزش عالي.. 53
1-5. آموزش غيررسمي.. 55
1. رسانههاي جمعي و فرهنگ و هنر. 56
2. كتاب و نشريات... 57
3. سينما58
1-6. مبارزه با تهاجم فرهنگي.. 58
گفتار دوم: عرصه سياسي.. 61
2-1. حضور در همه پرسيها و رأي گيريها61
2-2. حضور در دوران جنگ تحميلي.. 63
2-3. مشاركت زنان در جنگ تحميلي در سه مقوله قابل بررسي است:64
گفتار سوم: عرصه اجتماعي.. 78
3-1. اشتغال. 78
3-2. بهداشت و درمان. 80
نتيجهگيري و جمعبندي.. 82
نتيجهگيري كلي.. 83
|
فهرست منابع. 85
مقدمه
سپاس خداوندي را كه توفيق بندگياش را بر من ارزاني نمود و اين بنده كمترين را در مسير زندگياش و در پيمودن طريق بندگياش حمايت نمود. جايگاه نقش زنان در جامعه موضوعي است كه در سدهي اخير توجه گروهي از محققان را به خود جلب نموده است؛ زيرا در اثر تحولات فكري، سياسي، فرهنگي و اجتماعي، زنان در پي نقش مؤثرتر و آشكارتري در جامعه بودهاند؛ و به اين منظور حقوق سياسي، فرهنگي و اجتماعي متعددي را براي مشاركت هرچه بيشتر در جامعه مطالبه كردهاند.
تحقيق حاضر با انديشهي بررسي در حد امكان جامعي دربارهي نوع ديدگاه حاكم بر مشاركت زنان در دورهي بعد از انقلاب اسلامي ايران شكل گرفت. لذا براي رسيدن به نتيجهاي قابل قبول، ناچار بوديم نگاهي اجمالي داشته باشيم به مشاركت زنان از بُعد سياسي، فرهنگي در چند دههي قبل از انقلاب اسلامي ايران، به ويژه در دورهي پهلوي اول و دوم. تا با بررسي حضور سياسي، فرهنگي و اجتماعي آنان در دو دورهي قبل و بعد از انقلاب اسلامي، حضور عملي آنان در عرصهي سياست و اجتماع و بهرهمندي آنان از مزايا و امتيازاتي كه در اين رابطه براي مشاركت هرچه بيشتر و پربارتر خودشان از بعد سياسي، فرهنگي بدست آوردهاند، را تعيين نماييم.
در اين رهگذر سؤالي به ذهن متبادر ميشود؛ و آن اينكه، آيا جمهوري اسلامي ايران، زمينههاي لازم را براي مشاركت سياسي، فرهنگي زنان فراهم كرده است؟ (در مقايسه با رژيم پهلوي) و اگر جواب مثبت است، اين توفيق چگونه و در چه ابعادي است؟
پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، با توجه به تفسير نو از تعاليم اسلام، توسط ابرمرد تاريخ معاصر، رهبر فقيد انقلاب، امام خميني(ره) و ديگر عالمين مجاهد انقلابي دربارهي حضور سياسي- اجتماعي زنان، در عمل نيز زمينههاي فرهنگي لازم براي شركت فعال، صحيح و واقعه زنان در سياست و اجتماع و همچنين دسترسي آنان حق تعيين سرنوشت خود و جامعهشان، متناسب با بافت فرهنگي، اجتماعي جامعه اسلامي ايران فراهم گرديد و زنان از حق مشاركت سياسي و اجتماعي در ابعاد وسيع تر نسبت به دوره پهلويها بهره مند شدند. چراكه در زمان قاجار كه آغاز بررسي مشاركت زنان در اين تحقيق مي باشد، مشاركت زنان در بره هاي بسيار محدود و قابل توجه بوده است و در دوره پهلوي ها نيز با اينكه با بهادادن به مقوله مشاركت زنان در پي يافتن وجه اي حق به جانب و خواهان ترقي كشور و مردم براي خود بودند، در عين حال مشاهده مي شود كه مشاركت زنان، در آن دوره با توجه به جو ضد اسلامي و خفقان سياسي، همچنين ابتذال حاكم بر عرصه اجتماعي، شامل عده محدود و توده خاصي از زنان گرديد. بر اين اساس، هدف كلي اين تحقيق از سويي تعيين ديدگاه واقعي رژيم پهلوي و نظام مقدس جمهوري اسلامي به مقوله مشاركت زنان، و از سويي ديگر بررسي تحولات ايجاد شده براي مشاركت زنان در دوره مذكور مي باشد.
و باتوجه به اينكه تحليل وضعيت مشاركت سياسي-فرهنگي زنان در پرتو وضعيت كلي جامعه امكان پذير مي باشد لذا تحليل مختصر درباره ماهيت انقلاب اسلامي ايران و ماهيت مشاركت زنان در جامعه مطرح گرديده است. مطمئناً اين تحقيق عاري از نقص نيست و از كاستي هايي برخوردار مي باشد، كه مي توان گفت از سوئي به خاطر منابع تحقيق بسيار اندكي بوده است كه درباره مشاركت زنان در جامعه در قرن حاضر وجود دارد، به طوري كه حتي در بسياري از مجموعه مقالات، همايشهاي مختلف كه درباره انقلاب اسلامي برگزار شده است، نبود موضوع زن و ارتباط آنان با پديده انقلاب اسلامي ايران و تأثير انقلاب بر روند مشاركت زنان در جامعه بسيار چشم گير و قابل توجه مي باشد، و از سوئي ديگر تأثر از قلم قاصر محقق بوده است. با اين وجود اميدوارم اين بنده حقير درگاه الهي توانسته باشم قدمي چند ناچيز در رابطه با چنين تلاش هاي بي شائبه زنان مومن، متعهد و مجاهد جامعه اسلامي مان و موثر بودن آن در تعيين سرنوشت كشور برداشته باشم.
گفتار اول: مفهومشناسي
اسلام: گردن نهادن، فرمان بردن، بله كردن، پذيرفتن دين (به طور عام)، پذيرفتن شريعت محمدبنعبدالله(ص)[1]- تسليم شدن، منقاد شدن، داخل شدن در دين اسلام، مسلمان شدن[2] در اواخر قرن6 و اوايل قرن7.م كه امپراتوري بزرگ ايران و روم در 2 قاره آسيا و اروپا بر سر سيادت و نفوذ جهاني به سختي مبارزه كردند، حادثهاي در شبهجزيره عربستان رخ داد و آن ديانتي توحيدي بود كه در حدود سال610.م به وسيلهي حضرت محمد(ص) در مكه اعلام شد و ديري نگذشت كه قسمت اعظم جهان را گرفت، در واقع يك سلسله حقايقي كه برنامهي تكامل مادي و معنوي انسانها بود و از طرف خدا به ايشان وحي ميشد را به مردم عرضه كرد.[3]
انقلاب: برگشت از حالي به حال ديگر، دگرگون شدن، آشوب و شورش[4] زير و رو شدن، شورش عدهاي براي واژگون كردن حكومت موجود ايجاد حكومتي نو[5]. تغيير ناگهاني كه در هر نظم اجتماعي، نهادي و سياسي مستقر است، تحت تأثير نيروهاي معمولاً متشكل و برتر از نيروهاي حافظ نظم موجود، و نه و جهت جابجايي افراد، بلكه با هدف ايجاد يك نظام جديد به وقوع ميپيوندد[6] به معني يك تغيير اساسي در زير بناي تشكيلات سياسي و اقتصادي يك جامعه است كه معمولاً با اعمال خشونت همراه است، زيرا تغيير زيربنايي سياسي، اقتصادي جامعه مستلزم تغيير نظام حاكم است و اين حركت بدون حركت عمومي براي سرنگوني نظام حاكم نيست.[7]
زن: انسان ماده، مقابل مرد، جفت مرد، كه به عربي زوجه گويند.[8] مادينهي انسان، جفت مرد.[9]
سياست: حكم راندن، ترغيب و اداره كردن امور مملكت[10] اداره كردن امور مملكت، مراقبت امور داخلي و خارجي كشور حكم كردن به رعيت[11]- در معناي عام، هرگونه راهبرد و روش براي اداره يا بهكرد هر اصل از امور، چه شخصي چه اجتماعي، به معناي خاص، هر امري كه مربوط به دولت و مديريت و تعيين شكل و مقاصد و چگونگي فعاليت دولت باشد.[12]
سياست برابر پوليتيك (politique) در زبان فرانسه است، كه خود مأخوذ از ريشهي لاتين «politicos» و يوناني «plitirros» است؛ و از ريشهي يوناني «polis» (شهر) گرفته شده است. در آن زمان به معني هنر و عمل حكومت در كشور به كار ميرفت، حقوق سياسي به منزله حق مشاركت شهروندان شهر يونان، در امر حكومت بود. سياست در مفهوم خاص، تدابيري كه حكومتها در ادارهي امور كشور و تعيين شكل و محتواي فعاليت خود اتخاذ ميكنند.[13]
فرهنگ: علم، دانش، ادب، معرفت[14] ادب تربيت، علم و دانش[15] مجموعه عناصر عيني و ذهني كه در سازمانهاي اجتماعي جريان مييابند و از نسلي به نسل ديگر منتقل ميشوند.[16]
مشاركت: با هم شريك شدن، شريك كردن با هم[17] شركت كردن انبازي كردن[18] رواج مفهوم مشاركت در 2دههي اخير از آنجاست كه به نظر منتقدان، بزرگي و پيچيدگي جامعه تودهاي جديد و رشد بوروكراسي و تمركز قدرت اقتصادي پايههاي ضمانتهاي سنتي دموكراسي و نظام پارلماني را براي حفظ حقوق افراد ست كرده و اين ضمانتها ميبايست تقويت و گسترده شود. تا آنجا كه به سياست مربوط ميشود، مسئلهي مشاركت به مدت طرح مفهوم دموكراسي است، اما از جنگ جهاني دوم به بعد، دامنهي آن به حوزههاي غيرسياسي نيز كشيده شده است، از جمله آموزش عالي (فرهنگي)[19] ... مساعي سازماني يافتهي شهروندان براي انتخاب رهبران خويش، شركت مؤثر در فعاليتها و امور اجتماعي و مناسبات كشور خود با كشورهاي ديگر و اوضاع آن كشورها و سياست آنها.[20]
گفتار دوم: ضرورت تحقيق
امروزه به علت تلاشهاي زيادي كه از سوي دشمن انجام ميگيرد، تا با دستاويز قرار دادن اينكه، زنان در ايران هيچ مشاركتي در سرنوشت خود و كشور ندارند، و با نشان دادن چهرهاي منزوي و مظلوم از زن ايراني و سطح جهاني، تمام سعي خود را به كار گرفتهاند تا به نقشه شوم خود كه چيزي جز نابودي اسلام و به ابتذال كشاندن دوبارهي جامعه ايران نيست، دست يازند، بيشتر از هر زماني نياز است؛ دقيق و روشن به مشاركت سياسي- فرهنگي زنان در امور جاريه مملكت پرداخته شود؛ در انجام مصاديقي از اين مشاركت اشاره خواهيم كرد؛
مشاركت فعال در انتخابات و تأثير به سزاي انتخابات رياست جمهوري، نمايندگان مجلس شوراي اسلامي، مجلس خبرگان و... و نيز تصاحب كرسيهايي از مجلس شوراي اسلامي، نمايندگي شوراهاي شهر و روستا، متصدي پستهاي كليدي در بخش فرهنگي، رياست مراكز علمي، ورزش بانوان، ... و نيز رشد قابل توجه آنان و زمينهي تحصيلات و احراز رتبههاي برتر كنكور و مشاركت و كارهاي تحقيقاتي و آموزشي و درماني و... كه به حق توانستهاند، دوشادوش مردان به پيشرفت علمي و فرهنگي جامعهي اسلاميمان كمك نمايند، و به همه دنيا نشان دهند، كه معلمان بودن زن، نه تنها هيچ منافاتي با مشاركت او در امور مملكتش ندارد، بلكه با رعايت موازين و قوانين شرعي اسلام، ميتواند ارزش واقعي والايي كه احكام و قوانين اسلام ناب محمدي(ص) براي زن قائل است؛ به نقش واقعي نه صوري مثل خيلي از كشورها كه مردها زن را وسيله و ابزار كار خود قرار دادهاند، را ايفا نمايند. و با رعايت شئون اسلامي و حفظ انسانيت و ارزش انساني خود به اين مشاركت در ابعاد سياسي، فرهنگي و اجتماعي، به معني واقعي جامهي عمل بپوشاند، به خلاف زن غربي كه انسانيتش لگدكوب شده و هيچ هويتي براي او از زن بودنش باقي نمانده است.
گفتار سوم: پيشينهي تحقيق
در زمينهي موضوع تحقيق حاضر، يعني مشاركت زنان پس از پيروزي انقلاب اسلامي، از بعد فرهنگي، سياسي تحقيقاتي مرتبط با اين موضوع صورت گرفته است؛ ولي كتاب يا مقالهاي كه به طور جامع همهي ابعاد موضوع تحقيق را در بر بگيرد، در اين زمينه، وجود ندارد؛ يا اينكه بهتر است عرض كنم، بنده در تحقيقات و كنكاشي كه براي يافتن منابع مرتبط با موضوع تحقيقم انجام دادم، به چنين موردي برخورد نكردم.
اما شايد مرتبطترين اثر در زمينهي مزبور كه از لحاظ استانداردها و معيارهاي پژوهشي نيز در سطح مطلوبي قرار دارد، اثر آقاي حسن طفرانگار به نام «حقوق سياسي- اجتماعي زنان قبل و پس از پيروزي انقلاب اسلامي» است. در اين اثر به بررسي حقوق زنان براي تعيين حد مشاركت آنان در جامعه پرداخته شده است. اين كتاب مشتمل بر چهار بخش است؛ كه در مجموع اين چهار بخش، نويسنده محترم، نگرش كلي بويژه نگرش دولت مردان نسبت به وضعيت سياسي، اجتماعي زنان، حقوق سياسي آنان شامل؛ مشاركت آنان در صحنههاي انتخابات و مديريت سياسي جامعه، حقوق اجتماعي آنان شامل؛ مشاركت در بخشهاي اقتصادي و اشتغال، تأمين اجتماعي و بهداشت و درمان، حقوق فرهنگي شامل؛ حضور زنان در آموزشهاي رسمي و غيررسمي و فعاليتهاي هنري و مطبوعاتي، را در دو دورهي قبل و بعد از انقلاب اسلامي مورد بررسي و تحليل قرار داده است.
از جمله آثار ديگري كه به مسئلهي مشاركت زنان پرداخته است. اثر خانم نسرين مصفا، به نام «مشاركت سياسي زنان» است؛ اين كتاب مشتمل برپنج بخش است، بخش اول با عنوان كليات به مفهوم مشاركت، انواع مشاركت ويژگيهاي آن پرداخته شده است، در بخش دوم، تحت عنوان مباني نظري مشاركت سياسي، به بررسي مجدد اما تفصيلي انواع مشاركت و جايگاه مشاركت در نظامهاي فكري براي رسيدن به توسعه پرداخته شده است؛ در بخش سوم، با عنوان طرح مشاركت زنان، مواردي همچون مقايسه مشاركت سياسي زنان با مردان، پيامدهاي مشاركت زنان و عوامل محيط بينالمللي مؤثر بر اين مشاركت، تحت بررسي قرار گرفتهاند، همچنين در اين بخش نويسندهي محترم نگاهي داشتهاند به جايگاه مشاركت سياسي زنان در تاريخ انديشه غرب و بعد از تحليل ديدگاههاي تاريخي غرب در مورد مشاركت زنان و نهايتاً بررسي اجمالي فمنيسم بينالمللي و اقدامات سازمان ملل متحد در اين رابطه. در بخش چهارم، به بررسي مشاركت زنان در ايران ميپردازد؛ و آن را از زواياي مختلف مثل علل و بسترهاي سياسي كه منجر به اين مشاركت از سوي زنان ايراني شد پرداخته است و سپس اثري كه اين مشاركت در كشور در رابطه با رشد سياسي، فرهنگي داشته را نيز بررسي نموده است؛ و در تبيين نقش زن ايراني در سرنوشت و ساختن آينده جامعهاي مترقي، به اين نتيجه رسيده است كه، در حال حاضر، زن ايراني با مشاركت سياسي خود، با توجه به تحول فكري و زمينهي رشد فرهنگي كشور، بعد از انقلاب اسلامي، برايش مهيا شده است، در راه تعالي خود، خانواده و جامعهاش در حركت است. و در بخش پنجم نيز به بررسي مطالعاتي ميدان مشاركت سياسي زنان در ايران پرداخته است.
در اين زمينه، همچنين كتاب «تحول نگرش نسبت به زن و تأثير آن در انقلاب اسلامي» كه توسط خانم نرگس قمصري به نگارش در آمده است، اثر خوب و قابل توجهي ميباشد، و همانطور كه از عنوانش مشخص است؛ تحولات صورت گرفته در رابطه با نقش و حضور زن در جامعه را مورد بررسي قرار داده است، در دو دورهي قبل و بعد از انقلاب اسلامي، و زواياي مختلف اين تحولات را به طور دقيق ولي مختصر از زمان مشروطه تا حال حاضر مورد بررسي و تحليل قرار داده است و به نتايج خوبي رسيده، و از نكات برجستهي كتاب نيز ترسيم فضاي هر دوره بدون اغراق و با ديدن روشن است؛ و نيز نگارش متون هم با سير منطقي كه دارد، باعث ميشوند خواننده فضاي تاريخي ترسيم شده توسط نويسنده را بسيار ملموس درك كند. بهرحال، اين كتاب هم برپنج بخش مبتني است. بخش اول، كليات، بخش دوم، به بررسي وضعيت زن قبل و بعد از مشروطه پرداخته شده، بخش سوم، زن و خانواده در، اين برهه از تاريخ مورد بررسي قرار گرفته، در اين بخش فضاي حكومت قزاقي رضاخان و وضعيت اسفبار زن در آن برهه از زمان و بعد از آن وضعيت زن در فضاي حكومت فاسد محمدرضا به خوبي ترسيم شده است و بالاخره بخش چهارم و پنجم اختصاص دارد به زن و تحول حضور و جايگاه زن در فضاي سالم انقلاب اسلامي ايران كه سير فعاليتها و حضور فعال و پرشور آنان در اين برهه از تاريخ ايران را بررسي و تحليل نموده است.
در اين فصل قصد داريم به تبيين ماهيت انقلاب اسلامي و مشاركت زنان بپردازيم. گفتار اول اين فصل در مورد انقلاب اسلامي است، در اين گفتار پيرامون ماهيت انقلاب اسلامي و ويژگيهاي آن بحث خواهيم نمود؛ گفتار دوم دربارهي ماهيت مشاركت زنان است؛ كه در اين گفتار ويژگيهاي مشاركت زنان و انواع مشاركت آنان مورد بررسي قرار ميگيرد و بالاخره گفتار سوم، نقش زن در جامعه قبل از انقلاب اسلامي از بعد فرهنگي، سياسي بررسي ميشود؛ در مورد بعد سياسي، مواردي كه بررسي خواهند شد عبارتند از: نگرش بر وضعيت سياسي جامعه در دورهي پهلوي اول و دورهي پهلوي دوم، حضور زنان در انتخابات و مديريت سياسي جامعه (نيابت سلطنت، وزارت، نمايندگي مجلس)، نگرش دولت مردان پهلوان به زن. و در مورد بعد فرهنگي نيز مواردي كه بررسي خواهند شد عبارتند از: آموزش رسمي، آموزش غيررسمي (هنر و ادب، مطبوعات، راديو، تلويزيون، سينما و تئاتر) و در آخر نيز از مباحث مطرح شده در اين فصل نتيجهگيري خواهيم كرد.
گفتار اول: انقلاب اسلامي ايران
1-1. ماهيت انقلاب اسلامي ايران
انقلاب عبارتست از طغيان و عصيان مردم يك ناحيه، يا يك سرزمين، عليه نظام حاكم براي ايجاد نظم مطلوب، به بيان ديگر انقلاب از مقولهي عصيان و طغيان است عليه وضع حاكم، به منظور استقرار وضعي ديگر.
به اين ترتيب معلوم ميشود كه ريشهي هر انقلاب دو چيز است؛ يكي نارضايتي از وضع موجود و ديگر آرمان يك وضع مطلوب.
در مورد انقلابها به طور كلي دو نظريه وجود دارد:1. نظريهي اول؛اينكه همهي انقلابها ريشه در دوقطبي شدن جامعه دارند يعني روح و ماهيت تمام انقلابها، اقتصادي و مادي است.
2. نظريهي دوم؛ همه انقلابها ريشهي مادي صرف ندارند، چه بسا ممكن است انقلابي خصلت انساني محض داشته باشد.
علاوه بر اين دو نوع ماهيتي كه ذكر كرديم، انقلاب ميتواند ماهيتي اعتقادي و ايدئولوژيك داشته باشد.[21]
اكنون به اين پرسش ميرسيم كه، اساساً ماهيت انقلاب ايران چه بود؟ در تفسير و تحليل انقلاب ايران، گروهي معتقدند به تك عاملي بودن آن. كه در ميان اين گروه سه نظريه مختلف وجود دارد:
يك دسته، عامل را صرفاً مادي و اقتصادي، دسته ديگر عامل را تنها آزاديخواهي و دستهي سوم عامل را صرفاً اعتقادي و مذهبي ميدانند.
در مقابل اين گروه، گروه ديگري قرار دارند كه معتقدند انقلاب تك عاملي نبوده، بلكه در تكوين آن، هر سه عامل به صورت مستقل دخالت داشتهاند.[22]
اما در كنار اين نظريات، نظر ديگري وجود دارد كه خود ما نيز موافق آن هستيم:
انقلاب ايران، يك انقلاب مخصوص به خود است. از نظر ما اين انقلاب، اسلامي بوده است. اما منظور از اسلامي بودن بايد روشن گردد. بر ما روشن است كه اسلام معنويت محض، آن چنان كه غربيها دربارهي مذهب ميانديشند، نيست؛ اين حقيقت نه تنها دربارهي انقلاب ما، بلكه در مورد انقلاب صدر اسلام نيز صادق است. انقلاب صدر اسلام در حال كه اسلامي بود، سياسي نيز بود، انقلابي مادي و اقتصادي نيز بود.
راز نهضت ما نيز در اين بوده است كه نه تنها به عامل معنويت تكيه داشته است، بلكه آن دو عامل ديگر (مادي و سياسي) را نيز با اسلامي كردن محتواي آنها، در خود قرار داده است.[23]
هرگز ماهيت انقلاب اسلامي، با ماهيت انقلاب كبير فرانسه و يا انقلاب اكتبر روسيه يكي نيست. تشخيص ماهيت نهضت از راههاي مختلف ممكن است صورت گيرد، از راه افراد و گروههايي كه بار نهضت را به دوش ميكشند؛ از راه علل و ريشههاي زمينهساز نهضت؛ از راه هدفهايي كه آن نهضت تعقيب ميكند؛ شعارها و... ريشهي اين انقلاب را در جريانهاي نيم قرن اخير كشور بايد جستجو كرد. آنچه در اين نيم قرن در جامعهي اسلامي رخ داد عبارتست از: استبدادي خشن و وحشي، سلب هر نوع آزادي، نفوذ استعمار نو، دور نگه داشتن دين از سياست، كوشش براي بازگرداندن ايران به جاهليت قبل از اسلام.[24]
اقدامات حضرت امام خميني(ره) در سال1342 نيز ماهيت انقلاب را تا حدود زيادي نشان داد. از جمله صدور دستور خروج شيعه از تقيه، تحت عنوان؛ «اليوم تقيه حرام است، ولو بلغ مابلغ»،
حمله به اسرائيل، به عنوان كانون فتنه و فساد و تعيين نقطهي هدف، سازماندهي شيعه و تلاش به منظور حكومت اسلامي در ايران، كه همواره آن را به صورت يك فرهنگ و استراتژي روشن و هدفمند در نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران به علت ايران و جهان بشريت ارائه نمودهاند.[25]
[1]. معين، محمد، فرهنگ فارسي، ج1، تهران، انتشارات اميركبير، 1379، ص272.
[2]. عميد، حسن، فرهنگ عميد، تهران، انتشارات اميركبير، 1373، ص144.
[3]. آقابخشي، علياكبر، فرهنگ علوم سياسي، تهران، نشر چاپار، 1379، ص299.
[4]. عميد، همان، ص144.
[5]. معين، همان، ص387.
[6]. آقابخشي، همان، ص507.
[7]. مهرداد، محمود، فرهنگ جديد سياسي، بيجا، انتشارات هفته، 1363.
[8]. عميد، همان، ص691.
[9]. معين، همان، ج2، ص1748.
[10]. همان، ص1966.
[11]. عميد، همان، ص767.
[12]. آشوري، داريوش، دانشنامه سياسي، تهران، انتشارات مرواريد، 1382، ص212.
[13]. عليبابايي، غلامرضا، فرهنگ سياسي آرش، تهران، انتشارات آشيان، ص358.
[14]. عميد، همان، ص915.
[15]. معين، همان، ج2، ص2038.
[16]. عليبابايي، همان، ص407.
[17]. عميد، همان، ص1089.
[18]. معين، همان، ج3، ص4127.
[19]. آشوري، همان، ص302.
[20]. آقابخشي، همان، ص448.
[21]. مطهري، مرتضي، پيرامون انقلاب اسلامي، تهران، شركت افست، بيتا، صص31-23.
[22]. همان، صص56-31.
[23]. مطهري، مرتضي، نهضتهاي اسلامي در صد سالهي اخير، تهران، چاپ افست، بيتا، صص74-66.
[24]. همان.
[25]. حامدي، محمدمهدي، دشمنان مهدويت چرا و چگونه؟، شيراز، نشر حسنين، بهار86، ص112.
مبلغ قابل پرداخت 11,405 تومان
برچسب های مهم