فهرست مطالب
عنوان صفحه
مبحث اول: نقش علما و روحانیون در انقلاب مشروطه. 1
مقدمه1
جایگاه روحانیت در جامعه ایران. 2
پیشینه نقش روحانیت در مسایل سیاسی و اجتماعی ایران. 2
زمینههای شکلگیری انقلاب مشروطه4
عوامل زمینهساز داخلی شکلگیری نهضت مشروطه5
عوامل زمینهساز خارجی شکلگیری نهضت مشروطه5
نقش روحانیت در انقلاب مشروطه6
نتایج و آثار نهضت مشروطه15
ناکامیها، آفتها و آسیبهای انقلاب مشروطه16
مبحث دوم: نقش روحانیت در شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی.. 19
گفتار اول : نقش روحانیت در سازماندهی و بسیج توده ها19
1ـ از طریق مساجد19
2ـ از طریق اطلاع رسانی و آگاه كردن مردم20
5. روحانیت و فعالیت انقلابی در خارج از كشور23
گفتار دوم : نقش روحانیت در تبیین و ترویج ایدئولوژی انقلاب اسلامی. 23
1. نقش عمومی روحانیت در ترویج ایدئولوژی اسلامی. 24
گفتار سوم: روحانیت و شیوههای مبارزه32
2. روحانیون و شیوههای مسالمتآمیز مبارزه32
گفتار چهارم: نقش روحانیت در هم بستگی میان نیروهای مخالف... 33
نتیجه گیری.. 35
منابع و مآخذ. 37
مبحث اول: نقش علما و روحانیون در انقلاب مشروطه
مقدمه
در جوامع مختلف، نهادهاى گوناگونی در جامعهپذیرکردن افراد، ایفای نقش مىکنند. در ایران نیز نهاد روحانیت، مهمترین نهادی است که در این راستا محور فعالیت است. نهاد مذهب و بهتَبع آن، علما از گذشتههاى دور در ایران، نقش ویژهاى را ایفا مىکرد، تاجایى که بهاعتقاد عده زیادی، آنچه که انسجام جامعه را حفظ مىکند، روحانیت (اسلام) است. تاریخ معاصر ایران، دارای تجربههای نو و تازهای در زمینههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است که دگرگونیهای شگرفی درپی داشته است. تحلیل و بررسی هریک از این دگرگونیها و تغییر و تحولات، بدون نگاه ویژه بهنقش روحانیت در این تحولات، عملی بیهوده است.
نهضت مشروطه، (آجودانی، 1383: 16) یکی از مقاطع حساس و سرنوشتساز در تاریخ کشور محسوب میشود که تأثیر و پیامدهای مهمی در تحولات داخلی کشور بهویژه در حوزه فکر و عمل سیاسی برجای نهاد و از آنجا که حیات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ملت ایران در پویش تاریخی خود، پیوندی گسستناپذیر با دین و رهبران مذهب داشته است، نهضت مشروطه نیز بهعنوان مهمترین حرکت اجتماعی ـ سیاسی ملت ایران، از این قاعده مستثنی نبود.
در این نهضت، علما در سطحی گسترده با کارکردهای متنوعتر بهعرصه پیکار با استبداد گام نهادند. از این زمان بهبعد، نقش روحانیان در تحولات جامعه پررنگتر شد بهصورتی که حضور روحانیت در منابر، سخنرانیها و همینطور در هر تحصن، قیام و شورش علیه استبداد، کاملاً مشهود است؛ تا آنجا که در سطور تاریخ معاصر ایران، رهبری مشروطیت و قیام مردم ایران برای احقاق حق و بهدست آوردن مجلس قانونگذاری در نامههای علمایی همچون سیدعبدالله بهبهانی، سیدمحمد طباطبایی و شیخفضلالله نوری و ... کاملاً مشهود است. (حائری، 1360: 2)
انقلاب مشروطیت، حرکت و جوششی بود که قشرها و طیفهای مختلفی در آن، نقش فعال داشتهاند. هرچند سهم هریک از آنان بهیک اندازه نبود و اهداف آنان نیز باهم تفاوت داشت، اما شاخصترین و تأثیرگزارترین طیف فعال در این جنبش بهطور مشخص روحانیت ایران بوده است. بنابراین، در نگارش تاریخ معاصر باید از نقش روحانیت بهعنوان اولین عامل، سخن بهمیان آید؛ روحانیتی که پرچمدار این نهضتها بوده و همیشه در تحریک و بسیج مردم، مهمترین نقش را دارا بوده است.
در این مبحث، ابتدا بهجایگاه و نفوذ روحانیت در جامعه ایران میپردازیم. پس از آن بهاختصار، بهنقش روحانیت در تحولات سیاسی و اجتماعی ایران، طی قرون اخیر (قبل و بعد از مشروطه) خواهیم پرداخت و برای تنقیح بحث، بهگوشههایی از علل و زمینههای شکلگیری انقلاب مشروطیت میپردازیم. سپس نقش روحانیت در انقلاب مشروطه را بررسی میکنیم و در پایان، بابررسی آثار و نتایج انقلاب مشروطه، مبحث را بهپایان میبریم.
جایگاه روحانیت در جامعه ایران
خصوصیت دینباوری مردم ایران و قدرت علما و روحانیان که از تعلیمات تشیع و قداستبخشی بهروحانیت نشئت گرفته، باعث شده است مردم که اکثر آنان مسلمانان شیعهمذهبند، در تمامی مسایل از روحانیت پیروی کنند؛ چراکه مردم از دیرباز بهسلامت و صلاحیت روحانیت در رهبری و هدایت دینی و اخلاقی جامعه، اطمینان کامل داشتهاند.
در اعتماد مردم بهروحانیت، همینبس که صرف حضور یک روحانی وارسته در یکشهر و یا روستا برای تقویت باورهای دینی مردم کفایت میکرد. مردم، تحت تأثیر شخصیت معنوی، رفتارها و همسطحی زندگی مادی و معیشتی روحانیت که همان روش اولیای الهی (تبلیغ بهغیرلسان) بود، قرار داشتند؛ زیرا روش اکثریت قریب بهاتفاق عالمان دینی در نگرش بهزندگی و زخارف دنیوی، نگاه آمیخته و آغشته بهمعنویت، زهد و سادهزیستی است و این، عامل اصلی در پیوند قلبی، فکری و فرهنگی مردم با روحانیت و عمدهترین دلیل نفوذ آنها بر مردم بوده است. (عمیدزنجانی، 1381: 86)
وابستهنبودن روحانیت بهطبقه حاکم و حضور آنان درمیان تمام گروههای مردم، از عوامل مهمی بهشمار میرود که باعث شده است در مواقع حساس، این قشر بتواند با جهتگیری صحیح براساس خواستههای مردم حرکت کند.
رهبری روحانیت شیعه، تأثیر شگرفی در تحولات و خیزشهای سیاسی و اجتماعی مردم ایران داشته، بهصورتی که فعالیت گروههای غیرمذهبی و تلاش فعالان سیاسی قدیمی را نیز کمرنگ ساخته بود؛ چراکه میلیونها شیعه فداکار بااشتیاق، گوش بهفرمان رهبران دینی بوده و از روحانیت شیعه، بهعنوان رهبران دینی و سیاسی، اطاعت میکنند. بنابراین، حضور سیاسی روحانیان در عرصه مبارزات سیاسی ایران و تأثیر آنها در میان تودههای مردم، موجب شده است نبض قیامهای مردمی را دردست داشته باشند. (براون، 1333: 128)
پیشینه نقش روحانیت در مسایل سیاسی و اجتماعی ایران
پیشگامان نهضت دینی برای مقابله با ستمهای موجود و نجات مردم و جامعه از آنهمه ظلم و ستم در قرون اخیر، نقش ویژهای را ایفا کردهاند. طی تمامی این تحولات، روحانیت در کنار مردم و حامی آنها در مبارزه با ستمکاران و حکام جبار زمان خود بوده است. اگر نقش روحانیت در مسایل سیاسی و اجتماعی ایران را فهرستوار برشماریم، میتوان به این موارد اشاره نمود:
1. در سلسله صفویان که پس از ظهور اسلام در سالهای 880 تا 1114 شمسی/ 907 تا 1213 قمری بر ایران فرمانروایی کردند، روحانیت وارد متن زندگی سیاسی و اجتماعی مردم شد و بهجایگاهی رفیع در امور اجتماعی نایل آمد. از این دوره بهبعد، روحانیت بهعنوان ملجأ و پناهگاه مظلومان و ناظر بر مناصب دولتی، جایگاه خاصی پیدا کردند.
2. پس از صفویه، نادرشاه با همه تلاشی که انجام داد نتوانست از نفوذ اجتماعی روحانیت جلوگیری کند. روحانیت شیعه با تکیه برمردم و ایجاد رابطه عمیقتر با آنها، بابسط استقلال و گسترش حوزههای دینی، تحول شگرف علمی ایجاد کرده و انسجام و وحدت خود را تقویت کرد.
3. در قرن 19، دولتهای قاجار پس از نومیدی از دولتهای انگلیس و فرانسه درجلوگیری از تجاوزات دولت روسیه بهسرحدات ایران، بهاین نتیجه رسیدند که لازم است برای رفع تجاوزات روسیه، بهروحانیت متوسل شوند تا علمای اسلام، مردم را بهایستادگی علیه تجاوز روسیه بشورانند و حکم جهاد را صادر کنند؛ چراکه جایگاه و قدرت روحانیان، مرهون دین و پیوند تاریخی مردم ایران با آن بوده، نه از برآیند و بازتاب قدرت و نفوذ سیاسی دولتها. درنهایت، اینچنین شد و علمای نجف، باتوجه بهمصالح مسلمانان در حفظ و حراست از سرزمینهای مسلمین، حکم بهجهاد دادند؛ اگرچه حکام قاجار از فرصت بهدستآمده در بسیج ملی استفاده نکردند و دشمن، بسیاری از اراضی ایران را تصرف کرد. (کسروی، بیتا: 106)
4. از دیگر افتخارات نهضت روحانیت در عصر قاجاریه، مخالفت صریح مجتهد عظیمالشأن زمان، میرزای شیرازی بزرگ در تحریم استفاده و خریدوفروش توتون و تنباکو بود. این تحریم، چنان تأثیری در جامعه ایران گذارد که چشم حریص دولتمردان انگلیس را بهقدرت و نفوذ کلام و پیام یک عالم شیعی در جامعه ایران باز کرد.
دکتر عبدالهادی حائری در اینزمینه مینویسد: باور عمومی آگاهان بهتاریخ ایران بهدرستی آن است که مهمترین نیروی پشتیبان انقلاب مشروطیت، همانا علما بودند. اگر آنان انقلاب را تأیید نمیکردند مسلماً در نطفه خفه میشد. بااینکه این نقش مؤثر علما کاملاً آشکار است و جای بحثی در مورد نفوذ نوشتهها و سخنرانیهای آنان وجود ندارد، چنین بهنظر میرسد که یک بررسی نقادانه، نه از فعالیتها و نه از اندیشههای مشروطهخواهانه علما، هنوز بهعمل نیامده است.
انقلاب مشروطیت ایران تا اندازهای مورد بررسی قرار گرفته است، ولی تا سالهای اخیر، توجهی بسنده بهبنیان فکری انقلاب نشده بود ... ولی اندیشههای بانفوذترین نیروی انقلاب مشروطیت، یعنی رهبران مذهبی، هنوز بدونتوجه مانده است.
6 . مخالفت با پادشاهی رضاشاه توسط مدرس در مجلس شورای ملی.
7. نقش روحانیت بهویژه آیتالله کاشانی در نهضت ملیشدن صنعت نفت.
البته در این دوره، روحانیان را به سهدسته میتوان تقسیم کرد: گروهی از روحانیان که بهزعامت آیتاللهالعظمی بروجردی، بیشتر درپی قوام و استحکام امور مذهبی بودند تا امور سیاسی. گروه دوم که بهرهبری آیتالله کاشانی تا سیتیر 1331 شمسی / 29 رمضان 1371 قمری از دکتر مصدق حمایت میکردند و بعد، بهمخالفت با او پرداختند و گروه سوم، روحانیانی که تا آخر، طرفدار مصدق باقی ماندند. 8 . قیام 15 خرداد 1342 شمسی / 1382 قمری و نقش روحانیت در آن. 9. ماجرای کاپیتولاسیون درسال 1343 شمسی / 1383 قمری و نقش امامخمینی(ره)
امامخمینی نقش پیشرو روحانیان در تاریخ معاصر ایران را اینچنین شرح داده است:این صدسال اخیر را وقتی ملاحظه میکنیم، هرجنبشی که واقع شده است از طرف روحانیان بوده است. برضدسلاطین، جنبش تنباکو برضد سطان وقت آن بوده است. جنبش مشروطه برضد رژیم بود البته با قبولداشتن رژیم، عدالت میخواستهاند، ایجاد کنند. (امامخمینی،1361: 7/ 204)
زمینههای شکلگیری انقلاب مشروطه
حکومت مشروطه بهحکومتی گفته میشود که در آن، اختیار شاه و دربار محدود شده و روابط دولت و ملت در چارچوب خاصی بر طبق قانون اساسی معین شود. جنبش مشروطه مردم ایران، جنبشی بود برای محدودکردن سلطنت و استبداد و تحقق حکومت قانون؛ چراکه بیقانونی و ناامنی در کشور بیداد میکرد. هریک از اوامر پادشاه، حکّام، شاهزادهها و غیره برای کشور، قانون محسوب میشدند. جان و مال و ناموس و امنیت افراد کشور در گرو اراده ملوکانه و نزدیکان بهحکومت بود و هیچ دستگاهی برای رسیدگی وجود نداشت. بهطور اجمال، علل شکلگیری نهضت مشروطه را میتوان به دوبخش علل داخلی و خارجی تقسیم کرد.
عوامل زمینهساز داخلی شکلگیری نهضت مشروطه
1. مبارزات و اندیشههای «سیدجمالالدین اسدآبادی» در ایجاد اتحاد بین دنیای اسلام و مبارزه بااستعمار و استبداد و بیداری مسلمانان برای دفاع از ارزشهای اسلامی. (کرمانی، 1346: 192)
2. الهامپذیری از تفکر ضداستبدادی و ضداستعماری اسلام که روحانیت، پرچمدار آن بود. مبارزه عملی دین با استعمار در عصر قاجار باقیام «سیدمحمد مجاهد» آغاز شد و باجنبش تنباکو بهاوج خود رسید. جنبش تنباکو، اولین مقاومت همگانی مردم ایران علیه بیگانگان و استبداد بود که میرزای شیرازی، اصول سیاسی مبارزه دینی با استبداد را تا چنددهه بعد ترسیم کرد.
3. خطر تسلط و تجاوز روزافزون دولت استعماری انگلیس و روسیه برای کسب امتیازات و تهدید استقلال ایران؛ ازجمله: قرارداد 1907م / 1286 ش میلادی که ایران را بهمناطق تحت نفوذ دوکشور روسیه و انگلیس و منطقه بیطرف تحت کنترل ان تقسیم میکرد.
4. انتشار عکسی از «مسیو نوز بلژیکی»، رئیس گمرکات و وزیر مالیه با لباس روحانیت در حال مستی و رقص که مردم با دیدن این عکسها بهبانک استقراضی روس در ایران حمله و آنرا ویران کردند.
5. تحصن عدهای از روحانیان و مردم در حرم حضرت عبدالعظیم در 19 دی 1247 شمسی / 7 رمضان 1284 قمری بهسبب بهچوببستن چند نفر از بازرگانان و دونفر از سادات در دیماه 1284 شمسی / 26شوال 1323 قمری توسط «علاءالدوله»، حاکم تهران بهدستور صدراعظم، بهجرم گرانکردن بهای قند.
6 . بهتوپبستن مجلس توسط محمدعلی شاه بهیاری روسها.
عوامل زمینهساز خارجی شکلگیری نهضت مشروطه
ارتباط تحصیلکردگان و تجار ایرانی با کشورهای اروپایی، اعزام دانشجویان بهخارج، مشروطیت ژاپن، شکست روسیه از ژاپن، انقلاب 1905 روسیه، سلطه بیگانگان بهاقتصاد کشور و تأثیرات فکری انقلاب فرانسه، ازجمله عوامل تأثیرگذار در ایجاد جنبش بودند.
کشتهشدن ناصرالدینشاه بهدست میرزارضا کرمانی که آشکارا انگیزه خود را در قطع ریشه ظلم و نتیجه گفتهها و نوشتههای سیدجمالالدین دانسته بود، شتاب بیشتری در روند مشروطهخواهی ایجاد کرد. درزمان بهسلطنترسیدن مظفرالدینشاه، فساد در دربار و فقر و بیعدالتی، همچنان درجامعه بیداد میکرد. گرچه ازمدتها پیش، شورشها و اعتراضاتی در شهرهای ایران علیه ستمگریهای حکومت قاجار رخ داده بود، اما مورخین، آغاز جنبش مشروطه را از ماجرای گرانشدن قند در تهران میدانند.
علاءالدوله، حاکم تهران، هفدهنفر از بازرگانان و دونفر از مردم را بهجرم گرانکردن قند بهچوب بست. اینکار که با تأیید «عینالدوله»، نخستوزیر مستبد وقت، انجام شد، اعتراض بازاریان، روحانیان و روشنفکران را برانگیخت. اینان ضداستبداد و بههواداری از مشروطه و بنیانگزاری «عدالتخانه» بهسخنرانی پرداختند و اعلامیه پخش کردند. معترضین، خواستار برکناری «عینالدوله»، عزل «مسیو نوژ بلژیکی» و خلع «حاکم تهران» شدند.
اعتصاب و سرپیچی از دستورات و اوامر حکومتی، پایتخت را فراگرفت و عدهای از مردم بههمراه روحانیان بهصورت اعتراض به حرم حضرت عبدالعظیم(ره) رفتند و در آنجا «بست» نشستند. لذا مظفرالدینشاه مجبور شد در تاریخ 22 دی 1247 شمسی / 7 رمضان 1284 قمری، وعده برکناری صدراعظم و تشکیل عدالتخانه را بدهد. هنگامی که او بهوعده خود در برکناری صدراعظم عمل نکرد، عدهای از علما ازجمله سیدمحمد طباطبایی و سیدعبدالله بهبهانی بهقم رفتند و تهدید کردند درصورت عدمتحقق وعده مظفرالدینشاه، کشور را ترک خواهند کرد.
بالاخره پس از مبارزات پیگیر و مستمر مردم، روحانیت، روشنفکران و آزادیخواهان، باگذشت بیش از هفتماه، در روز 14 مرداد 1248 شمسی / 1285 قمری، مظفرالدینشاه نخستین فرمان مشروطیت را امضا کرد و اینکار باعث شد برای اولینبار در تاریخ ایران، قدرت پادشاه محدود و مشروط شود. در فرمان جدید که چند روز بعد، یعنی در تاریخ 18 مرداد 1248 شمسی / 1285 قمری صادر شد، عبارت «منتخبین ملت» نیز آمده بود و بهاینترتیب، دستور نهایی مشروطیت و تشکیل مجلس شورای ملی، داده شد.
پس از پخش خبر امضای این فرمان، آنهایی که به حرم حضرت عبدالعظیم و قم رفته بودند بهپایتخت بازگشتند. اولین مجلس شورای ملی در 15 مهر 1248 شمسی / 1285 قمری، باحضور مظفرالدینشاه در کاخ گلستان ـ در تهران ـ گشایش یافت. بیشتر نمایندگان این مجلس ـ که نخستین مجلس تاریخ ایران بود ـ از اصناف، علما و روحانیان بودند. نخستین رئیس مجلس، «صنیعالدوله» بود و پس از استعفای او، «احتشامالسلطنه» رئیس مجلس اول شد. (طلوعی، 1384: 67)
نقش روحانیت در انقلاب مشروطه
انقلاب مشروطه بهعنوان یکی از حوادث استثنایی تاریخ معاصر ایران، از جنبههای مختلف قابل بررسی و تحلیل است. یکی از وجوه مهم آن، جنبه اسلامی نهضت و نقش اساسی علمای شیعه در شکلگیری آن بوده است.
از آنجاکه حیات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ملت ایران در پویش تاریخی خود، پیوندی گسستناپذیر با دین و رهبران مذهب داشته است، نهضت مشروطه نیز بهعنوان مهمترین حرکت اجتماعی و سیاسی ملت ایران در دورة معاصر، از اینقاعده مستثنی نبود. طی قرون اخیر، روحانیت شیعه، محور اصلی بسیاری از تحولات فکری و فرهنگی و سیاسی در ایران بوده است. واقعیت امر این است که از نظر ساختار اجتماعی، روحانیت از متن مردم برخاسته و درمیان مردم زندگی کرده و از نزدیک بامشکلات زندگی تودههای مردم آشنایی کامل دارند. ازسوی دیگر، روحیة انقلابی، احساس مسئولیت و تقوای روحانیت، باعث شد مردم ایران، آنان را بهعنوان پیشروان و پیشگامان نهضتها بهرسمیت بشناسند.
عالمان دینی برای رسیدن بهاینمهم، چندهدف مهم را دنبال میکردند:اولین هدف عالمان دین در نهضت مشروطه، برقراری عدالت و اجرای قانون در جامعه بود که براساس آن، رابطة مردم با دولت و رابطة دولت با ملت معلوم شود. مرحوم آخوند خراسانی، یکی از رهبران مشروطه در تعریف اینرابطه میگویند: مشروطیت هر مملکت، عبارت از محدود و مشروطبودن ارادت سلطنت و دوایر دولتی است برای عدمتخطی از حدود و قوانین وضعشده براساس مذهب رسمی آن کشور. (همان) بنابراین، روحانیت، خواهان عدالتی بودند که فرقی بین فقیر و غنی و قوی و ضعیف وجود نداشته باشد، بلکه همه درسایة قانون، یکسان دیده شوند.
دومین هدفی که عالمان دینی نهضت مشروطه، آنرا دنبال میکردند، بهدستآوردن استقلال سیاسی و اقتصادی برای ایران بود. این استقلال درطول تاریخ ایران با فراز و نشیبهایی همراه بود ولی متأسفانه خاندان قاجار با بستن قرادادهای استعماری و با دادن امتیازاتی بهبیگانگان، خصوصاً در زمان حکومت مظفرالدینشاه، عزتمندی و پایمردی مردم ایران را برباد دادند.
درپی این تحقیر، علمای نجف نامهای به این مضمون نوشتند:از زمان حکومت خاندان قاجار تا بهامروز، چه صدمات فوقالطاقهای برمسلمین وارد شده و چقدر از ممالک شیعه بهدست کفار افتاد! قفقازیه، شروانات، بلاد ترکان، بحر خزر، هرات، افغانستان، بلوچستان، بحرین، مسقط و غالب جزایر خلیجفارس و عراق، غرب و ترکستان از ایران جدا شدند. دوثلث تمام ایران ازدست رفت و این یکثلث باقیمانده هم بهانحاء مختلف، زمامش را بهدست اجانب دادند. گاهی مبالغ هنگفت، قرض گرفته و در ممالک کفار برده خرج نمودند و مملکت شیعه را بهرهن کفار دادند. گاهی با دادن امتیازات منحوسه، ثروت شیعیان را بهمشرکین سپردند. (بشیری، 1363: 431)
در آغاز استقرار مشروطیت، دو دولت انگلیس و روسیه به این فکر افتادند که با دادن کمکهای مالی از طریق وام، نفوذ خود را مستحکم کنند، لذا توسط افراد خود که در مجلس، صاحب نفوذ و رأی بودند، گفتند که دولت در حال حاضر نیاز به چهارکرور پول دارد و اگر دوکرور آن فوری نرسد تمام ادارات دولتی از کار میافتند و افراد زیادی بیکار خواهند شد ولی دو دولت مذکور پذیرفتهاند که این وام را بهدولت ایران، پرداخت کنند.
منتها با این شرط که این وام تحت نظارت نمایندگان آنها در ایران مصرف شده و گمرک شمال و جنوب و پستخانه و تلگرافخانه ایران بهعنوان ضمانت، نزد آنها گذاشته شود. عالمان دین و روحانیت با شنیدن این پیشنهاد، مخالفت خود را اعلام کردند؛ چراکه این، خود مقدمهای برای وابستگی بیشتر کشور بهبیگانگان بود.
علمای عراق، بهمجتهد همدان مأموریت دادند بهتمام سفارتخانهها اعلام دارد که دولتهای بیگانه حق استقراض بهشاه را ندارند و مسئولیت این کار برعهده خود آنان خواهد بود. (ترکمان، 1370: 288) علمای کشور ایران، پیشنهاد دادند برای رفع نیازمندیهای دولت، از مردم استمداد شده و بانک ملی تشکیل گردد و مردم تشویق شدند تا سرمایههای خود را بهبانک تحویل داده و سهام دریافت کنند.
نامة آقانورالله اصفهانی برای گرهگشایی از تنگناهای اقتصادی با یاری خود مردم، بهمنظور آگاهشدن آنها کارساز شد و عدهای از طلاب و علما برای تشویق مردم و مقابله بااستقراض خارجی، کتابهای خود را فروختند.دولت انگلیس نیز از فرصت استفاده کرد و با دولت روسیه، قرارداد 1907 را بهاجرا گذاشت و ایران را به دومنطقة زیر نفوذ خود و روس درآورد؛ بهگونهای که مناطق جنوب، زیر نفوذ انگلیس درآمده و بعد از آن، انگلیسیها بوشهر را تصرف و سپس شیراز را زیر نفوذ خود درآوردند که در سال 1296 شمسی/ 1335 قمری بهبهانة حفظ تجارت، بهطور رسمی اقدام بهتشکیل پلیس مخوف جنوب کردند و مخارج آنرا از بودجة دولت ایران برآوردند.
این قرارداد، زنگ خطری بود برای افرادی که تصور میکردند دولت انگلیس حامی مردم ایران است. آنها با شنیدن این خبر، شوکه شدند و آنرا خیانت بهمردم و کشور خود دانستند. علما نیز بهعنوان سردمداران، بازدارندة این قرارداد ننگین بودند و مردم را بهمقابله با دولت فراخواندند.در اصفهان، مرحوم آقانجفی برای آگاهی مردم، خطرهای آنرا هشدار داد و بهآنها سفارش کرد کالاهای انگلیسی را نخرند. سفیر بریتانیا در گزارش خود مینویسد: آقا نجفی روزی در مسجد، شرح مفصلی از فواید متروکداشتن اقمشة اروپایی بیان نمود و میگفت: او و سایر علما از این بهبعد، بهترک منسوجات فرنگی خواهند کوشید.
علمای اصفهان نیز در همراهی آقانجفی بهمردم پیام دادند که از کاغذهای ایرانی استفاده کنند و آنان قبالههای نوشتهشده در کاغذ خارجی را امضا نخواهد کرد. (بشیری، 1363: 441)
علمای نجف، اعتراض مردم را بهاکثر نقاط دنیا مخابره کردند و با فرستادن پیامی برای علمای جنوب، آنها را دعوت بهمقابله با دولت کردند. علمای شیراز هم بهرهبری میرزاابراهیم محلاتی، علیه انگلیسیها بهمبارزه دست زدند. میرزاابراهیم در پاسخ استفتای گروهی از مردم نوشت: حکم شرعی سلوک مسلمین بهقشون انگلیس و با حالت حاضر، این است که: اولاً، ایذا و اهانت بهآنها و قشون آنها بدناً و لساناً بهحسب شرع مقدس، بالعرض حرام و ثانیاً، اعانت بهآنها بر وجه از وجوه مزبور و غیرمزبور، در سؤال فوق، از اعاظم محرمات شرعیه است و هرگاه کسی العیاذالله تعالی آنها را اعانت کند، با حمایت حاضره، هتک ناموس اسلام نموده، بر کافه مسلمین واجب است که فوری از او تبری نمایند و در مجالس خود راه ندهند، گرچه فرزند باشد نسبت به پدر. (فخرایی، 1357: 116)
مرحوم عبدالحسین لاری در جنوب، فرمان جهاد را صادر کرد و مردم با سربازان انگلیسی وارد نبرد شدند. سیدعبدالله بلادی، میرزاعلی کازرونی و سیدمرتضی تنگستانی بهفرمان مراجع نجف، وارد نبرد شدند و بوشهر را تصرف کردند. (ترکمان، 1362: 323) مجموع این مبارزات و تلاشها باعث شد تا جنوب ایران برای نیروهای انگلیس به یکمنطقة ناامن تبدیل شود و آنها را از رسیدن بههدفهای خود ناامید کند.
سومین هدفی که عالمان دینی در نهضت مشروطه دنبال آن بودند، زنده نگهداشتن شعائر اسلام بود، تا مردم پایبند بهقانون باشند و قوانین برخلاف مذهب جعفری تدوین نشود. با حضور پنهانی بریتانیا در صحنة سیاست و قانونگذاری ایران، بیتوجهی بهشعائر اسلامی، رواج منکرها و گسترش بهائیت رو بهفزونی گذاشت و آنها درپی حکومت لیبرال و قانون لائیک بودند تا مذهب در حاشیه باشد و از این راه بتوانند بهائیان را مانند مسلمانان، از حقوق مساوی برخوردار کنند.
باتوجه بهاینکه ساختار حکومت شاهنشاهی در ایران، ساختار ملوکالطوایفی بود، کارگزاران حکومت از فرزندان یا برادران یا خویشان یا وابستگان و نوکران شاه بودند. آنها معتقد بودند، مردم برده و فرمانبردار آنها هستند و تنها زور است که این مردمان را بهنظم میآورد. حاکمان قاجار، هیچگاه خود را خدمتگزار مردم نمیدانستند، بلکه آنها را خادم خود میپنداشتند. دستگاه استبداد قجری، چنان بهظلم و ستم مردم خود پرداخته بودند که هیچیک از مردم، احساس امنیت نمیکرد. تنبیههای غیرعادلانه، دادرسیهای ظالمانه و مجازاتهای وحشیانه، جزو ذات دستگاه حاکم شده بود. عیاشی و خوشگذرانی شاه و درباریان از عمده مسایل مورد انتقاد مردم بود.
مبلغ قابل پرداخت 8,553 تومان