حسابداري محيط زيست
حسابداري محيط زيست (green accounting) :
تعريف : مجموعه فعاليتهاي است که با افزايش در توان سيستمهاي حسابداري (سنتي) موجب ميگردد تا آثار ناشي از آلودگي و تخريب محيط زيست ، شناسايي، اندازهگيري و گزارش گردد.
مسير تاريخي حسابداري محيط زيست (EA):
روند شكل گيري حسابداري محيط زيست را به شرح زير تشريح نمود :
در دهه 1970 بود که بحث محيط زيست و حسابداري آن و بدهيهاي محيط زيست پا به عرصه حسابداري گذاشت.
بدنبال اين وضعيت، در سال 1975 FASB استاندارد حسابداري شماره 5 به عنوان حسابداري رويدادهاي احتمالي را تدوين و منتشر نمود اين استاندارد ميتوانست هزينه و مخارج احتمالي آتي درخصوص محيط زيست را نيز مدنظر قرار داده و مشمول گردد.شرکتها براساس اين استاندارد ميبايستي مخارج آتي و احتمالي مرتبط با محيط زيست (خسارتهاي احتمالي) را شناسايي و در دفاتر خود ثبت مينمودند. اينگونه اقلام تحت عنوان زيان احتمالي شناسايي و ثبت ميگرديدند ولي مشکلي که وجود داشت اين بود که برآورد اين مخارج بسيار مشکل بود و رويه و برآوردهاي صنايع در اين خصوص متفاوت بود و شايد در برخي موارد مديران، اينگونه مخارج و هزينهها را به عنوان ابزاري در جهت مديريت و هموار سازي بود . در سال 1990، FASB نشريه 8-90 را تحت عنوان سرمايهاي کردن هزينههاي آلودگي محيط زيست منتشر نمود که براساس اين نشريه، مخارج مرتبط با زيست محيطي بايستي هزينه گردند مگر در شرايطي که يکي از موارد زير تحقق يابد:
ديدگاههاي مرتبط با مخارج محيط زيست:
حسابداري محيط زيست صرفاً مربوط به آلودگي محيط زيست نيست بلكه، تخريب منابع، فرسايش و ... را در برميگيرد.
وقتي صحبت از EA ميشود صرفاً به محيط زيست به تنهايي نميتوان نگريست بكله بايستي به اجتماع نگريست يعني به حسابداري اجتماعي نگريست. EA شاخه اي است از حسابداري مسئوليت اجتماعي.
در حسابداري، براي هزينهيابي محصولات بايستي تمامي اقلام مربوط به هزينهها شناسايي گردند. هزينههايي که بوسيله عوامل توليد تحصيل ميگردند. براي مثال: يکي از عوامل توليد، نيروي انساني ات. مخارج مرتبط با نيروي کار در قالب دستمزد و هزينههاي آن به محصولات تحصيل داده ميشود حال اين که اگر محيط زيست و منابع محيط زيست نبود، آيا توليدي صورت ميگرفت؟ براي مثال اگر دريا وجود نداشت، آيا محصولات دريايي ..... ميگرديد؟ خير پس به موازات توليد، به محيط زيست به عنوان يکي از عوامل توليد، خسارت وارد ميشود و در آنها آلودگي ايجاد ميشود. پس محيط زيست را نيز ميتوان جزئي از عوامل توليد تلقي نمود و براساس اصول و استانداردهاي حسابداري (بصورت کلي) بايستي هزينههاي عوامل توليد شناسايي و در محصولات منظور گردد.
هزينههاي مرتبط با محيط زيست را ميتوان از دو ديدگاه ديد:
در حسابداري سنتي مالي محيط زيست، بدنبال شناسايي هزينهها و درآمدهاي مرتبط با محيط زيست هستيم ولي به لحاظ برخي محدوديتها در اندازهگيري و گزارشگري هزينهها مرتبط با محيط زيست، برخي از اين هزينهها ناديده گرفته ميشوند. براي مثال در حسابداري مالي، تنها هزينههاي توليد در عملکرد سال جاري منظور ميگردد در حالي که برخي هزينههاي سال جاري، انتفاعي چند ساله خواهند داشت يا اين مطلب موجب مخدوش گرديدن اصل تطابق ميگردد. در حسابداري مديريت، در بحث هزينهيابي، life cycle مدنظر قرار ميگيرد و محدوديتهاي GAAP در آن وجود ندارد. (گزارشگري درون سازماني)
حسابداري مسئوليت اجتماعي
اين نوع از حسابداري سعي دارد تا تأثيرات متقابل عملکردهاي واحدهاي تجاري و جامعه پرامون را شناسايي و براي تصميمگيري صحيحتر در اختيار استفاده کنندگان قرار بدهد
در اين خصوص توجه به اين نکته ضروري است که در حسابداري مسئوليت اجتماعي، تأثيرات متقابل جامعه و واحد تجاري بر يکديگر مورد شناخت و اندازهگيري و گزارشگري قرار ميگيرد. تأثيراتي که واحدهاي تجاري در قالب آلودگي و تخريب بر جامعه (از جمله محيط زيست) وارد مينمايند و همچنين تأثيراتي که جامعه بر واحدهاي تجاري وارد مينمايند (براي مثال، براساس قوانين و مقررات برخاسته از اجتماع، واحدهاي تجاري بايستي در قابل تخريب و آلودگي محيط زيست، خاست پرداخت نمايند، از اين موارد بايستي مورد شناسايي، اندازهگيري و ثبت و گزارشگري قرار بگيرد.) حسابداري محيط زيست در واقع جزئي از حسابداري مسئوليتهاي اجتماعي است.
اگر حسابداري مسئوليت اجتماعي راه حسابداري محيط زيست (محيطي) مقايسه نماييم خواهيم ديد که:
ديدگاههاي مربوط به مفهوم مسئوليتهاي شرکتها (وظيفه و هدف شرکتها) در برابر اجتماع (مسئوليتهاي اجتماعي)، درخصوص مسئوليت شرکتها (در قبال ديگران)، سه رويکرد وجود دارد. اين سه رويکرد، يک طيف گسترده را تشکيل ميدهد. طيفي از پاسخگويي در قبال سهامداران (تنها سهامداران) تا آنطرف اين طيف يعني پاسخگويي در قبال ذينفعان (همه استفاده کنندگان).
ديدگاه اول:
از تئوريهاي کلاسيک اقتصادي نشات ميگيرد. در اين رويکرد، شرکتها فقط و فقط يک هدف دارند و آنهم به حداکثر ساندن سود ميباشد که به تبع اين موضوع، سود سهامداران حداکثر خواهد گرديد. پس در اين رويکرد، هدف تنها متوجه سهامداران است، البته ديدگاه تا جايي قابل جهت است که در رسيدن به اين هدف، ابعاد اخلاقي و حقوقي نيز در نظر گرفته شود.
ديدگاه دوم:
در دهه 1970 اين ديدگاه شکل گرفت. براساس اين ديدگاه، اهداف اجتماعي نيز در نظر قرار گرفت. براساس اين ديدگاه، مديران شرکتها بايستي تصميماتي را اتخاذ نمايند که بين حقوق سهامداران، کارکنان، مشتريان، عرضه کنندگان کالا و خدمات و عامري مردم تعادل ايجاد نمايند. پس در واقع براساس اين ديدگاه بايستي يک ائتلاف بين منافع و ملاحظات (اجتماعي) ايجاد ميشود و اين ائتلاف تنها راهي است که شرکت را از هدف حداکثر نمودن سود در بلندمدت مطمين ميسازد. در واقع اگر ديدگاه دوم عملي گردد، ديدگاه اول نيز در بلندمدت عملي خواهد شد.
ديدگاه سوم:
براساس اين ديدگاه نقطه پاياني اهداف مؤسسه، سود نيست. مؤسسات يا کسب سود، با مشکل خواستهاي کارکنان، افزايش کيفيت محصولات، خواست دولت و سازمانهاي محيط زيست مبني بر اصلاح و بهبود محيط زيست و پرداخت جرائم و ... روبرو خواهند گرديد. پس به جاي تلاش در جهت افزايش و حداکثر کردن سود بايستي به نحوي عمل کرد که هم سود را کسب نمود درحد معقول و مطلب و هم اين که سطح مطلوبي از اهداف اجتماعي تحقق يابد.
هزينههاي محيط زيست:
هنگام وقوع مخارج مرتبط با محيط زيست، سوالاتي چند در ذهن شکل ميگيرد:
پس تأثير ثبت هزينههاي زيست محيطي ميتوانند تأثير سود و زياني و ترازنامهاي باشد.
هزينههاي محيط زيست را ميتوان به دو گروه کلي تقسيم نمود:
مخارج زيست محيطي به لحاظ زماني، يا مربوط به دوره يا دورههاي قبل و يا مربوط به دورههاي جاري و يا دوره يا دورههاي آتي هستند.
(A اگر مشخص گردد مخارجي انجام گرديده يا ميگردد که مربوط به دورههاي قبل است بايستي بلافاصله نسبت به شناسايي اين اقلام و تعديل سود و زيان دوره يا دورههاي قبل اقدام کنيم، اين اقلام اغلب جهت پاکسازي يا پرداخت جريمه و خسارت دورههاي قبل ميباشد.
(B اگر مخارج انجام شده در ارتباط با محيط زيست، مشخصاً در ارتباط با فعاليت دوره جاري بوده باشد و يا غير مستقيم در ارتباط با فعاليت دوره جاري باشد (منافع مربوط به آنها قابل تهاتر با منافع قابل کسب يا کسب نشده در دوره جاري باشد) بايستي اين اقلام را در دوره جاري به عنوان هزينه منظور نمود
(Cمخارج محيط زيست اگر مرتبط با دورههاي آتي باشند و يا اين که داراي منافع آتي باشند، بدليل داشت منافع آتي، مخارج انتقالي يا سرمايهاي تلقي ميگردند. (بعنوان دارايي يا مخارج انتقالي ثبت ميشوند). بعنوان دارايي يا مخارج انتقالي به دورههاي آتي.
اگر واحد تجاري انتظار وقوع مخارج را مرتبط با محيط زيست، درآينده داشته باشد و بتواند از مبلغ اين مخارج (يا تعهدات) را بصورت قابل اتکاء برآورد نمايد بايستي نسبت به شناسايي اين اقلام اقدام نمايد و همچنين بايستي براي شناخت بدهي، جريان خروج منافع اقتصادي متحمل باشد. متحمل يعني اين که احتمال انجام شدن يک کار بيشتر از احتمال انجام نشدن کار باشد.
پس بدين صورت در صورت وجود 2 شرط ميتوان نسبت به شناخت بدهيها اقدام نمود:
براساس استانداردهاي حسابداري ايران که با استانداردهاي بينالمللي نيز ............. و ........... دارد:
بدهيهاي مرتبط با رويدادهاي آتي به 2 بخش تقسيم ميشوند:
در استاندارد جديد به تعهدات متحمل، ذخيره و به تعهدات متحمل و بعيد، بدهيهاي احتمالي ميگويند.
استاندارد قبلي شامل بدهيهاي مرتبط با رويدادهاي آتي است که بدهيهاي مرتبط با رويدادهاي آتي شامل سه قسمت متحمل، ممکن و بعيد است.
متحمل= شناخت در صورتهاي مالي
ممکن= افشاء در .......
بعيد= عدم نياز بر شناخت و افشاؤ
استاندارد جديد شامل بدهيهاي مرتبط با رويدادهاي آتي است که بدهيهاي مرتبط با رويدادهاي آتي شامل ذخيره و بدهيهاي احتمالي ميباشد.
ذخيره= شناخت در صورتهاي مالي
بدهيهاي احتمالي= بدهيهاي احتمالي بايستي افشاء شوند ولي اگر خروج منافع اقتصادي بعيد باشد، افشاء نيز نبايستي صورت گيرد.
حال با توجه به استاندارد شماره 4 ايران (ذخاير، بدهيهاي احتمالي و داراييهاي احتمالي)، چنانچه وجود بدهي قطعي و محرز باشد ولي وقوع آن منوط به رويدادهاي آتي ميباشد، اگر بتوان مبلغ بدهيهاي مرتبط با محيط زيست را بطور قابل اتکاء ارزيابي کرد و همچنين خروج منافع اقتصادي نيز متحمل باشد، اين بدهيها را بعنوان ذخ؟يره در حسابها بايستي شناسايي نمود و چنانچه خروج منافع اقتصادي بعيد باشد، نيازي به شناخت و افشاء نيست ولي در شرايطي که بدهي و تعهدي غير قطعي باشد در قالب بدهيهاي احتمالي طبقهبندي ميگردد و نيازي بر شناخت آن نيست بلکه بايستي در پيوستهاي صورتهاي مالي افشاء گردد. پس بدهيهاي مرتبط با محيط زيست يا شناسايي ميگردند و يا افشاء.
هزينهيابي محيط زيست از نگاه حسابداري مديريت (EA):
حسابداري مديريت را در هرگونهاي از حسابداري، ميتوان حسابداري پشتيان تصميم قلمداد نمود. حسابداري مديريت به مديريت هزينه ميپردازد. حسابداري مديريت فارغ از الزامات و تاکيدات توسط استانداردهاي حسابداري و گزارشگري و همچنين الزمات قانوني، از اطلاعات کمي و همچنين پولي محيط زيست و اجتماع در گزارشگري خود بهره ميگردد.
در حسابداري مديريت، هزينههاي چرخه غير محصول (life cycle cost) مدنظر قرار ميگيرند. حال اين واقيعت وجود دارد که هزينههاي زيست محيطي نيز جزئي از هزينههاي چرخه غير محصول مي باشند.
در حسابداري مديريت، عوامل داخلي و خارجي مدنظر قرار ميگيرد. از جمله عوامل خارجي ميتوان رضايت مشتريان را مدنظر قرار داد. درخصوص حسابداري مديريت زيست محيطي ميتوان، رضايتمندي زيست محيطي را مدنظر قرار داد. حال رضايت مندي زيست محيطي از عواملي است که متغيرهاي ديگر از جمله ميزان فروش، درآمد کل فروش، نسبت به سودآوري و .... تأثير خواهد داشت. براي اين که بتوان ميزان رضايتمندي را افزايش داد بايستي عوامل مرتبط با آن را از قبيل هزينههاي زيست محيطي شناسايي کرده و درصد و کنترل و کاهش اين قبيل هزينهها برآمد. حسابداري مديريت، کنترل و کاهش هزينههاي زيست محيطي را برنامهريزي ميکند.
نظر هيئت تدوين استانداردهاي حسابداري مالي (FASB) درخصوص هزينه کردن مخارج مربوط به محيط زيست و نشريه 8-90 بطور کلي، مخارج آلودگي محيط زيست بايستي هزينه گردند (پس در درجه اول بايستي هزينه شوند) ولي در صورتي که شرايط زير را دارا باشند بايستي سرمايهاي تلقي گردند:
ايرادهاي حسابداري متداول:
حسابداري مرسوم (سنتي) با تاکيد بر شناخت، اندازهگيري و گزارشگري رويدادهاي اقتصادي واحد تجاري، تأثيرات متقابل واحد تجاري و محيط پيرامونش (اجتماع) را ناديده ميگيرد. پيامد اين معاملات و تأثيرات اجحتماعي، هزينههاي اجتماعي است که بمعني کاهش منابع اجتماعي است و منابع اجتماعي آن به معني افزايش و بهبود منابع اجتماعي است، اين تأثيرات مثبت يا منفي در حسابداري و گزارشگري سنتي، ناديده گرفته ميشوند. پس ميتوان گفت که حسابداري سنتي، شناخت، اندازهگيري و گزارشگري را بصورت کامل انجام نميدهد. بدليل همين نقطه ضعف است که حسابداري سنتي درخصوص مسائلي از جمله محيط زيست، سرمايههاي فکري، منابع انساني و ... .......... واقع گرديده، ميگيرد و خواهد گرفت.
طبقهبندي شرکتها به لحاظ هدف و مسئوليت پاسخگويي آنها:
پس شرکتها تنها با سهامداران ارتباط ندارند و تنها در مقابل آنها پاسخگو نيستند بلکه در مقابل طيف وسيعي از استفاده کنندگان مسئوليت دارند، در واقع کل جامعه پاسخگو هستند، در قابل محيط زيست نيز پاسخگو هستند پس بايستي سيستم حسابداري بتواند آثار ناشي از آلودگي و تخريب محيط زيست را شناسايي، اندازهگيري و ثبت و گزارشگري نمايد.
چند سئوال درخصوص هزينههاي محيط زيست:
(A آيا هزينههاي زيست محيطي خاص را ميتوان جزء هزينههاي فوقالعاده ( ) طبقهبندي نمود؟
(B هزينههاي محيط زيست جزء هزينههاي عملياتي طبقهبندي ميشوند يا غيرعملياتي؟
در اغلب اوقات، هزينههاي محيط زيست، هزينههاي عملياتي هستند، چرا که با موضوع اصلي فعاليت شرکتها ارتباط دارند مگر اين که در ارتباط با فعاليت اصلي و مداوم شرکت نباشند که در اين صورت، غيرعملياتي تلقي خواهند گرديد.
پياده سازي حسابداري زيست محيطي:
پياده سازي سيستم حسابداري زيست محيطي شامل 10 مرحله ميباشد. سيستم حسابداري محيط زيست باعث ايجاد محيطي سالم و سودآور بدليل شناخت، اندازهگيري و گزارشگري مخارج مرتبط با محيط زيست و بدنبال آن استخراج سود و زيان با کيفيت بهتر خواهد شد، همچنين که اين اطلاعات در تصميمگيريهاي مديران و سهامداران و ... مورد استفاده قرار خواهد گرفت. حسابداري محيط زيست با در نظر قراردادن هزينههاي زيست محيطي (بعنوان اقلامي که حسابداري مرسوم و سنتي قادر به شناسايي اين اقلام نبوده و نيست) به تصميمگيريها و تحليلهاي هزينه و ....... (Cost-benefit analyses) کمک خواهد نمود و در نهايت با شناسايي اقدامات داراي ارزش افزوده و همچنين اقدامات فاقد ارزش افزوده، را در حذف اقدامات فاقد ارزش افزوده ياري کرده و سودآوري را بهبود خواهد داد.
گامهاي پياده سازي EA بشرح زير ميباشد:
به نظر ميرسد که اگر حسابداري محيط زيست در سازمانها و شرکتها اجرايي نگردد، بخشي از هزينههاي مربوط به محيط زيست و مرتبط با فعاليتهاي تجاري بدليل عدم توانايي سيستمهاي حسابداري سنتي در شناسايي و اندازهگيري اين هزينهها، اتزر نگاههاي پنهان شده و دارد سيستمهاي اطلاعاتي حسابداري (ALS) نخواهد گرديد.
روال اينجاست که آيا اين هزينهها محو خواهد شد؟ در واقع، اين هزينهها به جامعه و محيط زيست تحميل خواهد شد و گزارشگري واحدهاي تجاري نيز مخدوش خواهد شد (همانطوري که در حال حاضر نيز اين اتفاق افتاده است).
گزارشگري زيست محيطي و مزاياي آن:
حسابداري زيست محيطي، گزارشگري زيست محيطي را نيز بايستي در کنار خود داشته باشد و استفاده کنندگان از گزارشگري محيط زيست، اصلاع از عملکرد زيست محيطي برايشان حائز اهميت است. (استفاده کنندگان از اطلاعات، خواهان اين موضوع هستند که بدانند، شرکت درخصوص ارتباطش با محيط زيست و اجتماع، در مجموعه چه حاصلي داشته است) و افشاي اطلاعات در مورد هزينههاي زيست محيطي در جهت افزايش (حداکثر شدن) ثروت سهامداران، موجب افزايش ارزش بنگاه اقتصادي ميشود. ارائه اطلاعات اينگونه هزينهها (گزارشگري هزينههاي محيط زيست) موجب ايجاد تمايز شرکت به عنوان صنعت سبز خواهد گرديد و از طريق ايجاد محبوبيت اجتماعي، آثار مفيد و مؤثري بر قيمت سهام اين شرکتها خواهد داشت. پس در نهايت
گزارشگري محيطي (سبز) موجب افزايش ارزش شرکتها، حداکثر شدن ثروت سهامداران، رشد پايدار شرکت و ... خواهد گرديد.
واحدهاي اندازهگيري در EA:
واقعيت اين است که اندازهگيري در EA از مشکلات اساسي است. اگر هزينه مخارج زيست محيطي را به دو بخش خصوصي و اجتماعي تقسيم نماييم، مخارج خصوصي (اختصاصي سازمان) به سادگي قابل شناسايي و اندازهگيري است ولي هزينههاي اجتماعي به محصولات قابل اندازهگيري نيستند. البته اين موضوع نبايستي باعث شود که EA کنار گذاشته شود.
بدليل اين که بسياري از خدمات زيست محيطي، کالاي عمومي هستند، سود بازارهاي ....... براي شناسايي واحدهاي اندازهگيري ٱنها در دست نيست. از طرفي چون اين اقلام (درآمد هزينههاي زيست محيطي) در محاسبه GDP توسط دولتها منظور نميگردند لذا معيارهايي براي اندازهگيري آنها نيز ارائه نميشود. در عمل، چنين بازارهاي گرايش به نقض واحدهاي استاندارد در اندازهگيري تجاري دارند. لذا قابليت مقايسه نيز در صورت گزارشگري محيط زيست بوجود نخواهد آمد.
از مشکلات بازارهاي خدمات زيست محيطي ميتوان اين مطلب را عنوان کرد که بازار خدمات محيط زيست خودش واحدهاي اندازهگيري را تعريف نميکند، اين موضوع در حالي است که بازارهاي سنتي معمولاً اين کار را انجام ميدهند. براي مثال، يک متر مربع جنگل را چگونه ميتوان اندازهگيري کرد؟ اولاً نوع گياهان و درختان در جنگلها متفاوت است و تراکم اينها نيز متفاوت است و علاوه بر آنها، تأتثرات زيست محيطي درختان و گياهان بيشمار است پس به سادگي نميتوان واحد امدازهگيري مشخصي را براي خدمات زيست محيطي تعيين نمود.
دولتها بايستي مباني اندازهگيري زيست محيطي را ارائه دهند، چرا که خدمات زيست محيطي، خدماتي عمومي است و هيچ شخص حقيقي بدنبال کيفيت آن نيست (براساس تحقيقات، دولتهاي پيشرفته نيز در حفظ و ارتقاء کيفيت خدمات زيست محيطي به عنوان خدمات عمومي) کوشا نيستند. نتيجهگيري درخصوص واحدهاي اندازهگيري اين که:
حسابداري زيست محيطي در واقع به دنبال ارتقاء و تکميل حسابداري کلاسيک است و گزارشگري و اطلاعات EA منجر به ايجاد مزيت رقابتي، معرفي شرکت بعنوان صنعت سبز، سودآوري و رشد پايدار و ... ميگردد و در نهايت اين مورد باعث افزايش ثروت سهامداران خواهند گرديد. ..... اينها بايستي پس از شناخت و اندازهگيري تحقق يابد و اندازهگيري نياز به واحد اندازه گيري خواهد داشت.
EA مبتني بر انديشه تحول در حسابداري کلاسيک و تکميل آن است. در اين راستا بايستي هزينههاي ناشي از آلودگي و رفع آن، بعنوان تابعي از توليد يا خدمات، در کنار سودو ساير هزينههاي کالا و خدمات قرار بگيرد تا در بلندمدت منجر به مزيت رقابتي، نرخ رشد پايدار، معرفي صنعت و .... گردد.
عملکرد زيست محيطي، از عوامل بسيارمهم در ارزيابي موفقيت شرکتهاست.
EA ابزار العطافپذيري است و ميتواند چارچولهاي مختلفي را پوشش دهد و در مقياسهاي مختلفي مورد استفاده قرار گيرد. مقياس و درجه حسابداري محيط زيست به عوامل زير بستگي دارد:
نحوه و ميزان سختي و سهولت و هزينهيابي EA را ميتوان بشرح زير ارائه نمود:
در EA هر چه به سمت هزينهيابي هزينههاي خصوصي (از نوع مستقيم) ميرويم، هزينهيابي سادهتر ميشود. در واقع در سمت راست اين طيف، حسابداري سنتي با عملکردهايش در هزينهيابي قرار دارد (که مخفي و بيشتر) هزينههاي مستقيم را شناسايي ميکند.
در EA هر چه به سمت محاسبه هزينههاي اجتماعي پيش ميرويم، هزينهيابي پيچيدهتر ميشود.
شکلي از EA که براي حسابداري محيط زيست در شرکت انتخاب ميگردد اهداف و دلايل استفاده از آن را منعکس ميکند.
فرايند تسهيم هزينه در EA:
در حسابداري سنتي، هزينههاي زيست محيطي و ساير هزينههاي عمومي به حساب هزينههاي سربار متحملا ميشوند و همه محصولات از اين قبيل هزينهها (از جمله هزينههاي محيط زيست) سهمي برند و بدون در نظر گرفتن اين که باعث هزينههاي محيط زيست شدهاند يا خير. براي مثال: محصول الف موجب ايجاد هزينههاي مديريت ضايعات سهمي نگرديده ولي محصول به موجب ايجاد هزينههاي مديريت ضايعات نميگرديده ات. در سيستم هزينهيابي سنتي اين 2 محصول يک نسبت از هزينههاي زيست محيطي سهمي ميبرند (تحريف هزينهها/ ...... در تسهيم هزينهها).
هر دو محصول به يک نسبت از هزينه مديريت ضايعات سهم ميبرند در حالي که محصول الف هيچ دخالتي در ايجاد هزينه مديريت ضايعات سهمي (هزينه زيست محيطي) نداشته و سهمي براساس تسهيم سيستم سنتي، بخشي از هزينه را به دو اصل مربوط به محصول ب بوده است به خود اختصاص داده و يا بهتر است بگوييم که محصول ب بخشي از هزينههاي خود را به محصول الف منتقل نموده است (پديده سوبسيد دهي عرضي يا يارانه متقاطع) حال در سيستم حسابداري محيط زيست اينگونه عمل نميشود بلکه با شناسايي ارتباط هزينههاي زيست محيطي با محصولات ...... آن هزينهها، تنها محصولات يا دواير ..... اينگونه هزينهها، از اين هزينهها سهم ميبرند.
در واقع براساس EA، سربار به 2 بخش سربار مستقيم (اختصاصي) و سربار عمومي تقسيم ميشود و هزينههاي محيط زيست مستقيماً به محولاتي که اين را (هزينههاي زيست محيطي) باعث ميشوند تعلق مييابد. هنگامي که EA اجرا شود، پديده سوبسيددهي عرضي (يارانه متقاطع) از بين خواهد رفت و گزارشگري – محصول مييابد. فعاليتهاي بدون ارزش افزوده و محصولات غير سودآور شناسايي ميگردند.
نحوه برخورد با هزينههاي محيط زيست:
وفتي هزينهاي در ارتباط با محيط زيست براي يک شرکت روي ميدهد 2 سوال پيش ميآيد:
از طرفي هزينههاي مرتبط با محيط زيست را ميتوان به دو بخش قسمت نمود:
مخارج مربوط به محيط زيست در دوره جاري امکان دارد که مرتبط با يک دارايي يا خدمت (در دوره جاري يا آتي) باشد، در اين صورت در قالب هزينه يا دارايي شناسايي ميگردد ولي امکان دارد مخارجي صورت گرفته باشد ولي در ارتباط با يک دارايي شخص يا ...... مشخص در دوره جاري يا دورههاي آتي نباشد يعني از محل مصرف اين مخارج منافعي ........ نباشد، در اين صورت زيان تحميل شده است.
پس امر مخارجي در ارتباط با محيط زيست در دوره جاري انجام شود، قطعاً بصورت شفاف در صورتهاي مالي شناسايي ميگردد. هزينههايي را که در دوره جاري شناسايي و تحميل ميشوند ميتوان به شرح نمودار زير مورد بررسي قرار دارد:
نشريه 8-90 FASB به عنوان "سرمايهاي کردن هزينه و آلودگي محيط زيست" بشرح زير ميباشد:
بطور کلي مخارج مرتبط با محيط زيست بايستي هزينه گردند ولي در صورت داشتن هر يک از معيارهاي زير ممکن است سرمايهاي تلقي گردند:
شناسايي هزينه و زيان فعاليتهاي زيست محيطي آتي:
مخارج آينده محيط زيست به دو شاخه تقسيم ميشود. هزينههايي که انتظار ميرود واقع گردند که اين شاخه به دو شاخه ديگر تقسيم ميگردند مخارجي که به مبادلات و رويدادهاي گذشته مربوط هستند که شناسايي بعنوان بدهي ميگويند و مخارجي که به مبادلات و رويدادهاي آينده مربوط هستند که عدم شناسايي گويند و شاخه ديگر هزينههايي که ممکن است واقع گردند.
کاربردهاي EA به سه قسمت تقسيم ميشوند:
مهمترين هدف و کاربرد EA:
هزينهيابي محصولات = Costing
ارتباط EA با عوامل و متغيرهاي ديگر شامل:
قيمتگذاري محصولات= planning & Costing
تحقق صنعت سبز = planning
ايجاد مزيت رقابتي توسط شرکت= planning
سودآوري و رشد پايدار= planning & Costing
بهبود فرايند و تصميمگيري= planning
جلوگيري از ورشکستگي= planning & Costing
کاربرد اطلاعات در سرمايهگذاري= investing
حسابداري زيست محيطي (Envinomental Acoounty):
تعريف حسابداري زيست محيطي: شاخهاي از حسابداري است و مجموعه فعاليتهايي است که موجب افزايش در توان سيستم حسابداري جهت شناسايي، اندازهگيري، ثبت و گزارشگري آثار ناشي از تخريب و آلودگي محيط زيست ميگردد و نيز اطلاعاتي را براي ارزيابي عملکرد، تصميمگيري، کنترل و گزارشگري به دولتها و ذينفعان فراهم مي كند
پس در حسابداري زيست محيطي بدنبال سيستم شناسايي، اندازهگيري، ثبت و گزارشگري آثار ناشي از تخريب آلودگي محيط زيست هستيم.
از طرفي حسابداري زيست محيطي، سيستم حسابداري سنتي را آنچنان تغيير ميدهد و سازمان را به ابزاري مجهز ميکند تا بتواند اطلاعات مربوط به هزينههاي زيست محيطي را پردازش و بطور مناسب در اختيار مديران قرار بدهد.
همگام با رشد اقتصادي، فشار بر منابع کره زمين و سيستمهاي طبيعي شدت ميگيرد و به موازاتي که اقتصاد پيشرفت ميکند برعکس محيط زيست رشد نميکند بلکه مستهلک گرديده و تضعيف ميگردد.
مديران از سوي دولتها، سهامداران، رسانههاي گروهي، مصرفکنندگان و .... تحت فشارند که:
پس شرکتها ناچارند براي اين که بتوانند به خواشت اين گروهها پاسخ بدهند، اطلاعات مربوط به هزينههاي زيست محيطي خود را در حسابهاي خود و تصميمات خود وارد نمايند. البته با توجه به فشارهاي موجود، مديران خواه ناخواه ناچارند که مخارج و هزينههاي مربوط به محيط زيست را در تصميماتشان دخالت بدهند ولي نکته اينجاست که اين اطلاعات بايستي از دل سيستم اطلاعاتي حسابداري استخراج گردد. پس حسابداري سنتي بايستي به نحوي تغير يافته و ارتقاء يابد که بتواند هزينههاي زيست محيطي را نيز در فرايند، شناخت، اندازهگيري، ثبت، طبقهبندي و گزارشگري خود ارائه بدهد.
مسير تاريخي حسابداري محيط زيست (EA):
برخي از اثرات مهم EA :
خلاصهاي از مباحث:
- رشد اقتصادي
- تحليل و تخريب منابع طبيعي و خسارت زيست محيطي
- فشار و ...، سهامداران، رسانهها بر شرکتها مبني بر
- کاهش هزينههاي عملياتي
- کاهش خسارت زيست محيطي مرتبط با عمليات شرکت
- لزوم اندازهگيري هزينههاي زيست محيطي
- براي اندازهگيري هزينههاي زيست محيطي با سيستم حابداري سنتي بايستي ارتقاء يافته و اصلاح گردد تا بتواند آثار ناشي از آلودگي و تخريب محيط زيست را شناسايي، اندازهگيري، ثبت و گزارش نمايد
- در سالهاي 1980-1971 طرح اوليه حسابداري مسئوليتهاي اجتماعي
- در سالهاي1990-1980 ادبيات حسابداري مسئوليتهاي اجتماعي بسوي حسابداري محيط زيست تغير جهت داد
- در سالهاي پس از 1990 توجه به EA شدت گرفت
بعنوان برخي تأثيرات مهم EA ميتوان گفت :
سطوح کاربردي قابل بررسي در EA :
EA را در دو سطح ميتوان مورد بررسي قرار دارد :
1- 1- حسابداري مالي: گزارشگري برون سازماني (EEA)
2-1 - حسابداري مديريت: گزارشگري درون سازماني (EA)
حسابداري مالي محيط زيست :
در حسابداري مالي محيط زيست ، شرکتها براساس اصول پذيرفته شده عمومي حسابداري (GAAP) به استفاده کنندگان برون سازماني(از قبيل سرمايه گذاران، سهامداران بالقوه، اعتبار دهندگان و ....)، گزارشگري مينمايند لذا مبناي حسابداري محيط زيست ، GAAP ميباشد. براساس حسابداري مالي محيط
برچسب های مهم