1-1- هنر فلزکاری عصر ساسانی
با توجه به سوابق هنری مردم ایران فلزکاری از اهمیت فراوانی برخوردار بوده و همواره چه قبل و چه بعد از اسلام جنبه کاربردی و هنری خود را حفظ کرده است.
در زمان ساسانیان از فلزات برای ساخت مصارف مختلفی از قبیل: جنگ افزار – زین افزار – ابزار خانگی و ظروف تجملی کمک گرفته می شد.
«اگر فلزهای مورد استفاده در این عهد را به سه گروه عمده آهن و برنز و (طلا و نقره) طبقه بندی می کنیم در میان آنها صنعت نقره کاری از اعتبار و منزلت بسیار بالایی برخوردار است.
ظروف ایجاد شده علاوه بر جنبه مصرفی، دارای تزئیناتی نیز می بوده که بر زیبایی فرم ظرفها می افزودند و در واقع به دو نوع تزئینی برمی خوریم. تزئینات برخی از این ظروف ساده و فقط به آرایش لبه آن اکتفا شده و صنعت گر استادی خود را در ساختن شکل و فرم آن بکار برده است و در برخی دیگر موضوعاتی از قبیل صحنه های شکارشاهی به تخت نشستن پادشاه ، مراسم مذهبی و گلها و پرندگان و رامشگران را به تصویر کشیده است.»[1]
«هنرمندان ساسانی صحنه های شکار جانورانی مانند شیر، گراز، گربه و ببر و گوزن و غیره را در فضای تنگ و فشرده ترسیم کرده اند که در آنها شاه تاج شاهی را بر سر و جامه مخمل مزین به جواهر بر تن و سلاح زرین بر دست، حیوانات را پیاده یا سواره تعقیب می کند، در این تصاویر هنرمندان دلیری و قدرت شاهن این سلسله را به بیننده القا کرده اند.»[2]
کشتن جانوران مهیب به دست «قهرمان - شاه» در هنر خاور نزدیک، باستانی و تاریخی دیرین سال داشته است و این مضمون در دوره ساسانی نیز مردم پسند و رای مانده و نقشش در دیوار نگاره ها و گچبری ها و کلا در تزئینات دست ساخته های ساسانی، مخصوصا مشهورترین آنها یعنی ظروف سمین ممتاز به کار رفته است.
هنرمندان ساسانی برای ساخت ظروفشان بندرت از طلا و اغلب از نقره استفاده می کردند و نمونه هایی برای تمام طبقات اجتماعی بوجود آورده اند و مردم نیز آنها را تقلید می کردند.
شکلهای این ظروف سمین متناسب با شکوه دربار ساسانی است. این ظروف شامل: قابها، کاسه ها، جامهای گرد یا زورقی شکل با لبه های صاف یا دالبردار، تنگ ها و ابریق هاست. و علاوه بر کاسه و پیاله و بشقاب، اشیای دیگری مانند گلدان، مجسمه های جانوران، سر جانوران و سایر لوازم تزئینی نیز از ورقه نقره ساخته می شد.
روش ساخت اینها (بویژه در سده های سوم و چهارم که دوره رونق آنهاست) چنین بود که هر یک از عناصر تزئینی یک اثر هنری بطور جداگانه ساخته می شد و سپس آنها را پس از مطلا کردن بر روی شی مورد نظر جوش می دادند. این روش که در یونان و روم ناشناخته بود روشی کاملا ایرانی است و کهن ترین نمونه شناخته شده این نوع ظروف، «قاب زیویه» است. در برخی از اشیاء ابتدا آنها را برجسته کاری کرده و سپس حکاکی کرده اند، در این موارد با برگ نازکی از نقره پست و بلندی های شیئی را پوشانده و آنرا دارای طلا مضاعف کرده اند. برخی دیگر از ظروف ریخته گری و قالب ریزی شده اند و در آثار متأخر تمام تزئینات ظرف فقط کنده گری شده است.
«نقش اصلی در این ظروف تصویر شاه است. جام ساسانی مانند نقش برجسته خاصیت نمایشی دارد و چون در کارگاههای کاخ ساخته می شود از اینرو شکوه پادشاه را تجلیل می کند.»[3]
«همانطور که ذکر شد زیباترین قطعات از لحاظ فن در قرون 3 و 4 میلادی بوجود آمده اند و کارهای بعدی غالبا جز استنتاخ کارهای سابق چیزی محسوب نمی شود.» [4]
نقره کاری آغازین ساسانیان عمدتاً عبارت بود از ساختن کاسه ای ساده با کنده کاری یا قلمزنی که تصویر سر و گردن مالک آن در وسط آن بود.
«امروز فقط تعدادی در حدود صدها قاب و جام در دست است که بیشتر آنها از کشفیات اتفاقی در روسیه شرقی یا در اورال بدست آمده است. این مجموعه در موزه ارمیتاژ نگاهداری می شود. نمونه های کمیابی هم در مجموعه های مختلف اروپا و آمریکا است که بصورت پراکنده هستند.
به تازگی موزه تهران دارای چند نمونه پر ارزش شده است که در ایران یافت شده اند.» [5]
و در آخر لازم به ذکر است که نه تنها پادشاهان ساسانی از این ظروف سیمین استفاده می کردند بلکه آن ها را به عنوان کالایی مرغوب و هدیه ای مناسب به پادشاهان و فرمانروایان همزمان خود هدیه می کردند و یا به عنوان کالایی مردم پسند به بازارهای دور افتاده برای تجارت می فرستادند. یاد کرد، و پررونق ترین دوره این مبادلات در دوران سلطنت خسرو اول و خسرو دوم (قرون 6 و 7 م.) است.
يكي از ظرايف صنايع دستي ايران، قلمزني بر روي انواع فلزات و آلياژهاست كه سابقهيي بسيار طولاني دارد.
قلمزني هنر نقر (كندن) نقوش بر اشياء فلزي است. اين هنر در كشورمان همواره با استيل ايراني ملازمت داشته و نقوش آن، گل و بتههاي ايراني بوده است. در نقر فلز، معمولاً منقاش قلمزن، تراشههاي فلزي يا ناهمواريهايي در حدود خطوط شكافها باقي ميگذارد و استاد قلمزن يعني صنعتگري كه كارا و قلمزن است، در پايان كار، اين تراشهها را با كاغذ سمباده پاك ميكند و خطوط را هموار ميسازد. به هر حال قلمزني هنري است كه طي آن هنرمند قلمزن، نقوش اصيل و سنتي را با ابزار و وسايل ساده و دستي ولي با مهارت و هنرمندي، بر روي شيء مورد نظر نقر ميكند.
در گذشته هنرمندان اين رشته در زمينهي ساخت و پرداخت انواع ظروف و آثار ديگري از فلزات و آلياژهاي مختلف فعاليت داشتند و بر روي طلا و نقره نيز به قلمزني ميپرداختند. ولي در حال حاضر، كار اين گروه بيشتر به نقش نشاندن بر روي مس و برنج و آلياژهاي مختلف و ندرتاً به قلمزني بر روي نقره محدود ميشود. همچنين در گذشته هنرمندان اين رشته اشياء و آثار و محصولاتي را كه به قلمزني روي آن ميپرداختند خودشان تهيه ميكردند در حاليكه هم اينك اين كار توسط كارگاههاي ساخت انجام ميشود و كمتر اتفاق ميافتد كه صنعتگر قلمزني، خودكار ساخت شيء را نيز انجام دهد.
براي قلمزني ابتدا پشت سطح شيء يا اثري را كه قرار است قلمزني كنند، باز ميپوشانند تا ظرف خالي طي مرحلهي قلمزني بر اثر ضربات چكش و فشار قلم، تاب برنداشته و هم از سر و صداي زياد جلوگيري شود. براي اين عمل يعني قيراندود كردن پشت كار، قير جامد را در دستگاه ذوب قير، ذوب ميكنند. سپس قير ذوب شده به صورت لايه به لايه روي محل مورد نظر ميكشند تا قشر نسبتاً ضخيمي تشكيل گردد پس از سرد شدن ظرف، با كشيدن دوغاب سفيدي، محل مورد قلمزني را جهت طراحي آماده ميكنند. دوغاب مذكور صرفاً براي بهتر نمايان شدن خطوط طراحي ميباشد كه به وسيلهي مداد كشيده ميشود.
طراحي طرحهاي ظروف قلمزني كه اكثراً از طرحهاي سنتي الهام ميگيرد به چند طريق به مرحلهي اجرا گذاشته ميشود:
در حال حاضر در اصفهان يعني مهمترين مركز ساخت و قلمزني مس و برنج، حدود 81% از قلمزنان خود طراح و اجراكننده ميباشند. حدود 7% از طرحهاي ديگران استفاده نموده و طرحهاي خريداري شده را كه بر روي كاغذ كشيده شده مورد استفاده قرار داده و كپي كاري ميكنند. 12% ديگر نيز صرفاً به خردهكاري ميپردازند.
زماني كه طرحها و نقوش روي كار پياده شدند، به وسيلهي ابزاري به نام نيم بر يا قلم خطوط اصلي را كندهكاري ميكنند. آنگاه زمينههاي كار را به وسيلهي ابزارهاي مختلف كه انواع گوناگون قلم فلزي ميباشد، نقش ميزنند و به اصطلاح پُر ميكنند. سپس نوبت روسازي است كه در اين مرحله روي طرحها را با قلمهايي كه بر سر آنها نقش مايههاي مختلفي حك شده است، تزيين مينمايند. قلمهاي اين مرحله عبارتند از: حصيري، قلمگيري، گرسواد، سمبه، يك تو، نيم ور، كلفتي، كف تخت و … كه اين نامگذاريها متناسب با نقشهاي حك شده بر سر هر كدام ميباشد. قلمهايي كه در زمينهسازي به كار ميروند، عبارتند از: شوته، گرسوم، تك، يك تو.
قلمزني به شيوههاي مختلفي انجام ميشود در صورتي كه فقط گود كردن خطوط، مورد نظر صنعتگر باشد، كار تقريباً ساده است. چه آن كه اين كار به سادگي قابل انجام بوده و وي ميتواند به كمك ضرباتي كه بر خطوط وارد ميآورد، به آنها حالت فرورفتگي بدهد ولي در اكثر موارد، قلمزني بر روي فلز به طور برجسته انجام ميشود يا تركيبي از نقوش برجسته و فرورفته است كه در اين صورت ميبايست قسمتهاي متن طرح با كمك ابزاري خاص كوبيده و گود شود تا خطوط برجسته بماند و خودشان را نشان بدهند. گاهي نيز استادكار مربوطه ناچار است براي تكميل كار از دو سوي محصول به قلمزني بپردازد. كه در اين صورت بعد از اتمام قلمزني يك روي محصول، قير آن را پاك كرده و روي ديگرش را در قير قرار ميدهد و عمل قلمزني را به انجام ميرساند. بديهي است كه در شرايطي كه فرضاً قلمزني بر روي شيء هموار (نظير سيني، بشقاب، كاسه و …) مورد نظر باشد، اين كار به سهولت امكانپذير بوده و صنعتگر مشكلي نخواهد داشت. ولي چنانچه شيئي كه قلمزني بر روي آن انجام ميشود، داراي حالت كروي يا بسته باشد (نظير تنگهاي دهان تنگ، گلدان و …)، صنعتگران معمولاً قسمتي را كه بايد برجسته نمايانده شود، به طور مجزا ساخته و آن را به گونهاي كاملاً ظريف روي كار لحيم ميكنند. قسمتي كه به طور افزوده بر روي محصول قرار ميگيرد، براي آن كه از زيبايي فراورده نكاهد، معمولاً با نقوش فرورفتهاي كه لبهي آن را با سطح محصول پيوند ميدهد، محاط ميشود. گاهي نيز هنرمند قلمزن برحسب ضرورت بنا به ذوق و سليقهي خود به مشبككاري، ترصيع و طلاكوبي محصول ميپردازد.
نقوشي كه امروزه مورد استفادهي قلمزنان قرار ميگيرد،بسيار متنوع بوده و متداولترين آنها عبارتند از: مشبك (كه خود نوعي از قلمزني ميباشد)، اسليمي، ختايي، گل و بوتهي شاه عباسي، مسجد شيخ لطفاله منبت، اشكال حيواني، شكار و … كه در واقع اين طرحها از نگارههاي عاميانه يا سنتي الهام و مايه گرفته است.
در مرحلهي قلمزني از وسايلي استفاده ميشود كه عمدتاً عبارتند از:
پس از اتمام كليهي عمليات قلمزني قير را به وسيلهي حرارت از محصول جدا كرده و باقيماندهي آن بر بدنهي ظرف را نيز توسط نفت پاك ميكنند. سپس ظرف جهت هموار كردن يا صاف كاري و در صورتي كه قطعات جداگانهيي داشته باشد، به منظور سوار كردن قطعات و لحيمكاري، به كارگاه صنعتگر سازنده برده ميشود. البته لحيمكاري در اين مرحله توسط آلياژ قلع صورت ميگيرد تا قسمت لحيم شده همرنگ زمينهي ظرف باشد و صافكاري نيز توسط چكش چوبي يا چكشي كه بر سر آن چرم قرار داده شده (جهت صاف كردن و هموار كردن ظرف كه در هنگام قلمزني تاب برداشته، فرورفتگي و برآمدگي پيدا كرده) انجام ميپذيرد. پس از صافكاري و چسباندن قطعات، ظرف جهت پرداخت شدن به كارگاه پرداختكاري برده ميشود و به وسيلهي فرچه با صابون تميز و پرداخت ميگردد. ذكر اين نكته ضروري است كه تا حدود 30 سال قبل، كار پرداخت تماماً با دست صورت ميگرفته است ولي در حال حاضر به وسيلهي دستگاه فرچه نيز صورت ميپذيرد.
مرحلهي نهايي و تكميلي كار سياهكاري است كه در كارگاه قلمزني انجام ميشود، به اين ترتيب كه سطوح قلمزني شده را به وسيلهي مخلوطي از دوده و واكس ميپوشانند به نحوي كه كليهي قسمتهاي فرورفته از اين مخلوط پر شود. سپس سطح كار را به وسيلهي قطعاتي از پارچه پاك كرده و صيقل ميدهند، لذا كليهي جزييات قلم خورده و فرو رفته به رنگ سياه و قسمتهاي برجسته به رنگ اصلي ظرف در ميآيند كه البته اين امر موجب نماياندن بيشتر و بهتر خطوط طرح و در نتيجه زيبايي فزونتر محصول ميشود.
در حال حاضر علاوه بر اصفهان كه قلمزني مس و برنج در آن از رونق فوقالعادهاي برخورده است، در شهرهاي تهران، طبس، و كرمانشاه نيز قلمزني روي مس تا حدودي مرسوم و متداول است.
- فلزات از دوام و استحكام قابل ملاحظهاي برخوردارند.
- فلزات قابليت شكلپذيري داشته و از قدرت چكشخواري خوبي برخوردارند.
- فلزات قابليت ورقه شدن دارند.
- فلزات قابليت ذوب شدن دارند و به همين دليل امكان استفادهي مجدد از آنها وجود دارد.
- فلزات داراي انواع گرانقيمت چون طلا و نقره و انواع ارزان قيمت چون مس و قلع و حتي نوع مايع مانند جيوه هستند.
- از اهميت فلزات همين بس كه دورههاي مختلف تمدن بشري را با فلز خاصي كه در هر دوره كشف شده و از اعتبار بيشتري برخوردار بوده است، نامگذاري كردهاند. نخستين عصر،عصر مس نام دارد. ضمن آنكه دورههاي ديگر را مفرغ، آهن، فولاد و … نام نهادهاند.
- از امتزاج فلزات با يكديگر، آلياژ به دست ميآيد. آلياژهاي مهم كه به ويژه در فلزكاري كاربرد بيشتري دارند عبارتند از: «برنج» كه از تركيب مس و روي به دست ميآيد. ورشو كه از تركيب نيكل، مس، قلع و … مفرغ (برنز) كه از تركيب مس و قلع به دست مس آيد.
- اكثر فلزات در مجاورت هوا به تدريج دچار زنگزدگي شده و همچنين با اكسيژن موجود در هوا تركيب و اكسيد ميشوند. گفتني است كه مس، رايجترين فلز مورد استفاده در هنرهاي مرتبط با فلز و برنج عمدهترين آلياژ مصرفي در هنر صنعت فلزكاري است.[6]
مس خالص در 1083 درجهي سانتيگراد گداخته و در 2360 درجه سانتيگراد به غليان ميآيد. خواص چكشخواري، تورق و مفتول شدن در مس خالص به فراواني وجود دارد و ممكن است آن را به سهولت و تحت عمليات مكانيكي به شكلهاي مختلف در آورد. خواص فيزيكي مس را ميتوان به دو دسته تقسيم نمود كه عبارتند از:
الف ـ خواص الكتريكي
از آنجا كه خواص الكتريكي مس مورد بحث ما نيست لذا به خواص مكانيكي آن اشاره ميشود:
ب ـ خواص مكانيكي مس
مقدار جزيي اكسيد مس كه در مس خالص حل ميشود، براي خاصيت چكشخواري آن بسيار مفيد است ولي اگر مقدار آن از 4/0% تجاوز كند، باعث شكنندگي آن شده، مس را بسيار ترد ميسازد و قابليت نورد كردن آن را از بين ميبرد و ديگر امكان ندارد آن را به شكل ورق يا صفحه در آورد.
مقاومت مس در برابر نيروي كشش با مقادير جزيي از ارسينك و آنتيموان بيشتر ميشود ولي عناصري مانند بيزموت، تلوريم و گوگرد در اندازههاي هرچند كم و ناچيز از اين مقاومت ميكاهد، در موقع ريختن مس مذاب، مقداري اكسيژن در مس گداخته محبوس ميشود و پس از انجماد، قطعات ريخته شده را سوراخ دار و متخلخل ميسازد و از ميزان كاربرد آن ميكاهد كه بخصوص در تصاوير قلمزني تأثير سوء و منفي دارد. ولي چنانچه در موقع ريختن مس در قالب شمش مقدار كمي عنصر بورون بيفزاييم، اشكالات فوق مرتفع ميشود.[7]
برنج يكي از آلياژهاي مهم مس بوده كه در كارهاي صنعتي نيز مورد استفاده قرار ميگيرد زيرا ارزان قيمت است، ذوب كردن و ريختن آن ساده ميباشد، شكل دادن (كشيدن، قالب زدن، پرسكاري، نورد كردن، چكشخواري و …) آن اشكالي به وجود نميآورد و خواص مكانيكي مناسبي دارد. اين ويژگيها ساختن بسياري از اشياء قطعات را امكانپذير ميسازد. به طور كلي برنج بر دو نوع است:
برنجهاي مخصوص علاوه بر مس و روي حاوي برخي از فلزات ديگر نظير نيكل Ni، آهنFe، قلع Sn، آلومينيوم Al، سرب Pb، و منيزيم Mg ميباشد، به همين دليل سختي، استحكام كششي و مقاومت آنها از برنجهاي معمولي بيشتر است. البته مقدار اين عناصر نبايد زياد باشد. در برنجهاي معمولي اكثراً نسبت وزني روي به مس يك به دو ميباشد زيرا خواص تورق، مفتول شدن و مقاومت كششي آنها زياد ميشود. از برنجهاي معمولي براي لحيمكاري، روكشكاري برنجي، ساختن پوكهي فشنگ و قطعات ماشينهاي بافندگي استفاده ميشود. از برنجهاي مخصوص درتهيهي لولههاي برنجي كه در دستگاه تقطير نفت به كار ميرود، در ساخت ورقهايي كه در بدنههاي اين دستگاهها قرار ميگيرند و همچنين در ساخت لولههاي برنجي كه در اسكلت كشتي به كار ميرود، استفاده ميشود. رنگ برنج معمولاً از سفيد نقرهاي تا زرد طلايي و بالاخره زرد تند متمايل به قرمز متغير است. البته هرچه مقدار روي در اين آلياژ زيادتر باشد، رنگ برنج بازتر و زردتر خواهد شد.
به طور كلي از سه دسته برنج كه برحسب مقدار روي تقسيم شدهاند، بيش از ساير برنجها استفاده ميشود كه به آنها همان برنج تجارتي ميگويند:
دستهي اول برنجهايي هستند كه حاوي 30% روي بوده و در تهيهي لولههاي دستگاه تقطير نفت، پوكهي فشنگ و ورقهاي برنجي ساختمان قسمتهاي مختلف كشتي به كار ميروند.
دستهي دوم برنجهايي است كه مقدار روي موجود در آنها 33% بوده و براي كارهاي ريختهگري برنجي ـ به كار گرفته ميشوند.
دستهي سوم را برنجهايي تشكيل ميدهد كه مقدار روي موجود در آنها 40% ميباشد و معمولاً در ساخت قطعات صنعتي مصرف ميشوند.[8]
فصل دوم : معرفی و آشنایی با بانوان قلمزن شهر تهران
2-1- استاد منيژه افرا
سرکار خانم منیژه افرا متولد بهمن ماه هزار و سیصد و چهل و هفت در شهر ارومیه می باشد. دوران دبیرستان را با فعالیتهای هنری دانش آموزی در سن 15 سالگی آغاز نمودند.
استاد فرمودند یکی از انگیزه هایی که من وارد دنیای هنر شدم ورود من به صدا و سیما بود.
در سال 1370 قبل از دانشگاه مربی پرورشی کانون فرهنگی شهر ارومیه و مسئول کانون زبان بودند که در همین سال موفق به قبولی در دانشگاه هنرهای سنتی میراث فرهنگی شدند. کارهای هنری و دانشگاهی را به طور همزمان دنبال نمودند و در سال 1373 به استخدام سازمان میراث فرهنگی آذربایجان غربی درآمدند و به عنوان مسئول هنرهای سنتی استان آذربایجان انتخاب شدند و با حفظ سمت به عنوان متصدی آرشیو فنی اداره فنی میراث فرهنگی بودند. تا سال 1376 در شهرستان اروميه 7 كلاس هنري در زمینه سفال ـ سرامیک - منبت ـ معرق ـ تذهيب ـ مينياتور ـ قاليبافي ـ مكرومهبافي را دایر کردند .
همزمان با راه اندازي اين كلاسها در مركز استان در شهرستان خوي چهار كلاس هنري در زمینه سفال – سرامیک ـ قالي ـ مينياتور ـ تذهيب ـ كه تذهيب و مينياتور را خودشان تدريس ميكردند راه اندازی نمودند و به عنوان عضو هیئت امنای انجمن های هنرهای تجسمی آذربایجان غربی هم مشغول به کار بودند و سایر کارهایی که ایشان انجام داده اند به شرح ذیل می باشد:
- مسئول برگزاری جشنواره گروه سنی نوجوان در سال 1374
- مسئولیت برگزاری جشنواره هنری ارومیه در سال 1375
- همکاری با سازمان صدا و سیمای آذربایجان غربی و حضور فعال در جلسات کارشناسی سازمان جهاد سازندگی، سازمان تأمین اجتماعی، سازمان صنایع دستی.
- ایشان در تابستان دو اطلس هنرهاي سنتي در زمينه باستانشناسي تهيه و تنظيم کردند كه هم اكنون در موزه اروميه موجود ميباشد.
كليه كارهاي اين اطلس براي شناسايي مكانهايي كه اين هنرهاي سنتي مختلف در اين شهرها و مراكز موجود ميباشد به طور مثالً در جنوب استان چه هنرهاي دستي وجود دارد و اين دهات يا شهر را روي نقشه شاسايي و علامت گذاري ميشد و با طراحي علائم و نشانههاي مربوط به هنرها توسط ایشان طراحي می شده و نشانهگذاري کرده اند.
با رنگ گواش طراحي شده و جنس خود اطلس با پارچه تكه دوزي شده بود و آب با رنگ پارچه آبي تكه دوزي شده است. حاشيه اين اطلس برگرفته از محصول عمدة آذربايجان كه انگور است به صورت موتيفهاي پيچ دور تا دور اين اطلس را فرا گرفته است.
تهيه كليه آلبوم هاي هنرهاي سنتي كلاً به عهدة ایشان بوده و به صورت مصور تهیه میگردید که به تهران ارسال و طی آن نحوة آموزش كه به صورت ترمي ارائه میشد.
در سال 74-75 در نمايشگاه ميراث فرهنگي در رشته معرق شركت كرده اند.
در سال 74 در رشته تذهيب در نمايشگاه كه از طرف استانداري برگزار شده بود شركت كرده اند .
هفت ماه در معاونت معرفي و آموزش (كه واقع در خيابان لارستان) مشغول به کار شدند از سال فروردین ماه یک هزار و سیصد و هفتاد و هفت در ساختمان مركزي ميراث در كارگاه هنرهاي سنتي در رشته قلمزني حضور فعال دارند. كه با توجه به تجربيات قبلي كه در زمينه طراحي داشتند كارهاي حجم، طراحي هاي متفاوتي را طراحي و اجرا می نمایند.
از سال یک هزار و سیصد و هشتاد و چهار در زمينه زرگري (زيرساخت طلا ـ نقره ـ و جواهرسازي) بيرون از ميراث فعاليت دارند. كه در محضر استاد بردبارکسب تجربه نموده اند در بهمن 73 موفق به اخذ درجه هنري 3 شدند.
ایشان قلم آقاي فيناسيان را بسيار دوست دارند چون از زيباشناختي خاصی برخوردار بوده و تركيب موتيفها و ساختار هنری با تركيب عوامل و به صورت کلی ایشان هنرمندی و برجسته بشمار می روند. از استاد منحصر به فرد می توان آثار مرحوم استاد محمود دهنوی را نام برد که ایشان استفاده از نیم برهای خیلی عالی را داشتند با اصول کاری استاد آقاي فيناسيان كاملاً آشنا هستم و بسيار عشق ميورزم، به سبك كارهاي سلجوقي و گره چيني به روش امروزي و در واقع تلفيق با هنر صفوي را دوست دارند.
ایشان با ساخت يك سري قلمهاي ابتكاري كه در حد ميليمتري است يكسري تجربيات منحصر به فرد را در زمینه قلم سازی را تجربه و ابداع نمودند.
مروری بر برخی از تشویق، تقدیر و پروژه های از استاد منیژه افرا |
|
- تشويق و تقدير مقام محترم رياست سازمان میراث فرهنگی و گردشگری |
|
- تشويق و تقدير از سوی مديريت محترم هنرهاي سنتي |
|
- تشويق و تقدير مدير كل ادارة ميراث فرهنگي آذربايجان غربي |
|
- تدريس و آموزش هنر طراحي و مينياتور |
|
- تهية آلبومهاي مصور و گزارش امور آموزشي |
|
- همكاري فعالانه با كارگاه قالي بافي شهرستان اروميه و خوي |
|
- عضو اصلي هيئت امناي انجمن هنرهاي تجسمي |
|
- سرپرستي گروه اعزامي به جشنوارة هنرهاي تجسمي در شهر كرمانشاه |
|
- دريافت كارت مربي گري مينياتور از سازمان فني و حرفهاي |
|
- پروژة كسب امتياز رسمي تأسيس آموزشگاه به نام ميراث فرهنگي |
|
- پروژه اطلس هنرهاي سنتي استان آذربايجان غربي |
|
- گواهي شركت در نمايشگاه مختلف هنری |
|
- گواهي كسب مقاوم در مسابقات جام رمضان 81 |
تصویر شماره 2
نمونه کارهای استاد افرا و ساخت قلم های ریز ایشان
|
روز پنجم دیماه یک هزار و سیصد و هشتاد و چهار خدمت استاد رسیدم و از ایشان درخواست نمودم ضمن معرفی خودشان از زندگینامه و سوابق کاری و هنری مطالبی را برایمان بازگو نماید. اینجانب سبا سيدان جعفري هستم. در ديماه سال 1342 در شهر اصفهان به دنيا آمدهام. پدرم چرمساز و مادرم تحصيلكردهي خانهدار بود. چهار برادر و خواهر دارم كه همگي افراد موفقي هستند. دورهي طفوليت و كودكيام را با نقاشي سپري كردم و از آنجا كه پدرم خوشنويس، شاعر و هنردوست بود فرزندانش را به انجام كارهاي هنري مورد علاقهشان تشويق ميكرد. در ايام تعطيلات تابستاني براي اينكه وقتمان را به بطالت نگذرانيم، پدر ما را تشويق به كشيدن نقاشي وخوشنويسي ميكرد و در پايان تعطيلات نقاشيهايمان را نزد ايشان ميبرديم كه بابت هر تابلوي نقاشي مورد پسندش به ما جايزه ميداد. ناگفته نماند كه جايزهمان حداكثر يك ريال بود كه آن را صرف خريد تنقلاتي مثل آرد نخودچي ميكرديم، وضع درسام به خاطر شيطنت و بازيگوشيام متوسط رو به خوب بود؛ در پايان دورهي دبستان پدرم را از دست دادم و با تشويق مادرم در رشتهي بازرگاني تحصيل كردم. ضمن آنكه علاوه بر خوشنويسي و نقاشي به سوي هنر خياطي و گلدوزي نيز جذب شدم و پس از آن در رشتهي قلمزني ميراث فرهنگي ثبت نام كردم كه زير نظر استادم آقاي احمد فيناسيان با علاقهمندي فوت و فن و ريزهكاريهاي اين هنر نفيس و رو به فراموشي را آموزش گرفتم. پس از آن به خواست سازمان ميراث فرهنگي به استخدام همين سازمان در آمدم و در كارگاه قلمزني ميراث فرهنگي ضمن تدريس، از محضر استادان مختلف اين رشته بهرهها بردم و مهارتم را در اين رشته بيشتر كردم. در سال 1374 به دليل تعديل نيروي انساني از سازمان ميراث فرهنگي بيرون آمدم و با حمايت خانوادهام در بام خانهمان كارگاه كوچكي راهاندازي كردم و همانجا مشغول به كار شدم. آرام آرام موقعيت شغلي خوبي پيدا كردم و در بخش آموزشي سازمان صنايع دستي پذيرفته شدم كه هنرجويان بسياري را در رشتهي قلمزني تربيت كردم. در هما ن ايام،توسط سازمان فرهنگ و ارتباطات به كشور ژاپن دعوت شدم و با 28 اثر در نمايشگاه فرهنگي ايران در توكيو شركت كردم كه استقبال بسيار خوبي از آثارم به عمل آمد. بعد از بازگشت از ژاپن تدريس را شروع کردم و قسمت اعظم اوقاتم را صرف خلق و ساخت آثار هنري كردم. مدتي بعد از طرف سازمان فني حرفهاي به منظور تدريس به مربيان خانم و احياي هنر قلمزني به كرمانشاه رفتم و حدود 30 هنرجو را در مقطع مربيگري تربيت كردم و در سال 1376 به طور رسمي عنوان استادي را از ميراث فرهنگي دريافت كردم و از همان سال هم افتخار تدريس دانشجويان عزيز را در دانشگاه بدست آوردم و ابتدا در دانشكدهي ميراث فرهنگي و سپس دانشگاه سوره. دانشگاه نياوران مشغول تدريس شدم. در سال 1381 موفق به كسب درجهي هنري معادل فوق ليسانس از سازمان ميراث فرهنگي شدم و مجدداً به كارگاه قلمزني ميراث فرهنگي راه پيدا كردم و فعلاً به صورت قراردادي با اين سازمان در زمينهي تدريس همكاري ميكنم.
[1]- ویلسون کریستی – تاریخ صنایع ایران – مترجم عبدالله فریار – انتشارات یساولی – چاپ اول – س 1366 ص 110
[2]- پوپ، آرتوراپهام – شاهکارهای هنر ایران – ترجمه پرویز ناتل خانلری – تهران – صفی علیشاه – چاپ اول – س 1338 – ص 53
[3]- گریشمن، رمان – هنر ایران در دوران پارت و ساسانی – ترجمه بهرام فره وشی – تهران – انتشارات علمی و فرهنگی – چاپ سوم – س 1370- ص 203
[4]- گریشمن، رمان – ایران از آغاز تا اسلام – ترجمه دکتر معین – تهران – بنگاه ترجمه و نشر کتاب – س 1349 – ص 400-398
[5]- گریشمن، رمان – هنر ایران در دوران پارت و ساسانی – ترجمه بهرام فره وشی – تهران – انتشارات علمی و فرهنگی – چاپ سوم – س 1370- ص 204
[6]- یاوری، حسین – شرکت انتشارات سوره مهر – چاپ اول – 1380 – ص 42-41
[7]- یاوری، حسین – شرکت انتشارات سوره مهر – چاپ اول – 1380 – ص 44-42
[8]- یاوری، حسین – شرکت انتشارات سوره مهر – چاپ اول – 1380 – ص 45-44
مبلغ قابل پرداخت 24,300 تومان