فهرست مطالب
تايپوگـرافي در ا یران و جهان. 10
تایپوگرافی و ارزشهای بصری حروف.. 30
مصاحبه ای با استاد قباد شیوا40
تحلیل استاد احصایی از تایپوگرافی در ایران. 50
تایپوگرافی شورشی (تایپوگرافی در جهان)66
تاریخچه تایپوگرافی در ایران و جهان
گسترش شهرنشيني و جوامع بشري در ابتداي قرن بيستم و به وجود آمدن فرهنگ مصرف، كاركرد و رسالت بسياري از هنرها در خدمت مصرف قرار گرفت اما چيزي كه در اين ميان بسيار مهم است، مطرح شدن بسياري از هنرها بهعنوان يك «رسانه» است.
نگاه مقدس، عارفانه و تزئيني به هنر، بعد از اين دوره، ناگهان تبديل به نگاهي صنعتي و كاربردي در امور زندگي و اجتماعي ميشود.
زماني كه هنرمند نقاش به كمك كارخانجات و توليديهاي صنعتي براي به تصوير كشيدن محصول آنان ميآيد، مردم برسرچهارراهها و خيابانها و ميادين شهرها شاهد بمباران اطلاعاتي توسط «اعلانها» ميشوند تا بهوسيله آنها اطلاعاتي را در مورد كالاي مورد نياز خود دريابند. بمباراني كه به وسيله روساي كارخانجات با بهره از هنر هنرمند جهت فروش بهتر و بيشتر محصول صورت ميگيرد. در اين ميان رقابت بر سر «زيبايي» شدت مييابد.
اما گسترش دامنه مفاهيم و نيز كمرنگ شدن مرز ميان هنرها، همچنين افزايش توليد و تقاضا، رويكرد و انتظارات از تبليغات را تغيير ميدهد.
بازار مصرف جهاني با فرهنگها و زبانهاي متفاوت هنرمند را بر آن داشت تا به زباني مشترك دست يابد تا به وسيله آن هر شخصي و در هر جايي از دنيا بتواند به راحتي با آن ارتباط برقرار نمايد.
در كنار «صنعت» گسترش مفاهيم اجتماعي نيز يكي ديگر از دلايل فراگيري «تبليغات شهري» است. اين گستردگي ميتواند يكي از دلايل سادهشدن و اصطلاحا «استيليزه» كردن عناصر بصري براي ارائه بياني ساده و فراگير باشد و اينجاست كه هنر و بهطور واضح از نظر نگارنده؛ «گرافيك» بهعنوان «رسانه» مطرح میشود و اهميت پيدا ميكند.
نكته مهم اين است كه يكي از با اهميتترين وسيلههاي ارتباطي و ابزارهاي انتقال پيام، «زبان» است و يكي از مهمترين و قديميترين گونههاي آن «زبان تصوير» است. زماني كه انسان اوليه در غار براي ثبت موضوعي، شكل ظاهري آن را بر روي ديوار ترسيم ميكند، همان انسان با گذشت زمان هنگامي كه مفاهيم بيشتر و گستردهتر و در عينحال پيچيدهتر ميشود، يكسري علائم تصويري بهوجود ميآورد كه پايهگذار «خط» است.
زمانيكه در ابتداي قرن بيستم، هنرمند نقاش براي معرفي يك محصول، حروف را در كنار تصوير قرار ميدهد، در حقيقت به بعد زيبايي، اطلاعات و برقراري ارتباط نيز ميافزايد كه برقراري ارتباط رسالت اصلي «رسانه» است.
اما چيزي كه در اين ميان اهميت دارد اين است كه «حروف» به مانند «تصوير» ارزش خود را بالا نگه ميدارد و به اندازه «تصوير» اثرگذاري خود را حفظ مينمايد. چه هنگامي كه تصور ميشد با تصوير بهعنوان يك زبان مشترك جهاني ميتوان ارتباط بين فرهنگها و زبانهاي مختلف را برقرار نمود، با بهوجود آمدن تكنولوژي «چاپ»، حروف ارزش خود را نمايان ساخت.البته «چاپ» به مانند بسياري از اثرگذاريهاي تكنولوژي برروي هنرها، تاثيري عميق و شگرف در هنر گرافيك و طراحي حروف ميگذارد. اين اثرگذاري به حدي است كه شاخهاي در گرافيك خط بهنام «تايپوگرافي» به وجود ميآورد و در اينجاست كه تايپ و حروف از تصوير پيشي ميگيرد و اين زماني است كه با مقولههاي عميق فرهنگي و مفاهيم اجتماعي بيشتر سروكار پيدا ميكنيم.
«چاپ» پيچيدگيهاي حروف را وادار به سادهشدن ميكند و اين استيليزه كردن در غرب توسط صنعتگر چاپ و هنرمند طراح برروي حروف لاتين انجام ميشود. اينگونه است كه «تايپوگرافي» با قدرت در كنار «پيكتوگرافي» مطرح ميشود.
اين بابي است براي بيان مفاهيم اجتماعي كه با استفاده از تصوير بسيار سخت جلوه مينمود و در حقيقت «تايپوگرافي» نيز به تبليغات شهري و ساير كاربردهاي تبليغات راه پيدا ميكند و با گذشت زمان مورد اقبال مخاطبان و عليالخصوص هنرمند طراح قرار ميگيرد.
تايپوگرافي در ايران به دليل عدم شناخت طراحان گرافيك از ويژگيها و چندوچون خط فارسي و نوع نگارش آن در اقلام مختلف خوشنويسي و يا تمايل به شيوهها و ملاكهاي زيباييشناسي و نوع نگارش در تايپوگرافي غرب، دچار مشكلات فراواني بوده و هست.
هرچند كه قصد نداريم حركتهاي درست و اصولي را از جانب طراحان باتجربه، ولو بسيار اندك ناديده بگيريم ولي بررسي و تجزيه و تحليل آثار موفق و ماندگار، بيانگر اين است كه هدف از «تايپوگرافي» ارسال هرچه مؤثر پيام و برقراري ارتباط و ايجاد تفهيم بيشتر نسبت به نوشتار عادي بوده است.
با گذشت زمان و توجه به هنر گرافيك و گسترش خدمات آن در جهت برقراري ارتباط تصويري، به اين مقوله توجه ويژهاي صورت گرفت و نيز كشف ظرفيتهاي بصري خط و در مواردي همراهي تصاوير با خط در طراحي عناوين، با علاقه بيشتري
دنبال شد.
چيزي كه در اين ميان ميتواند مورد توجه قرار گيرد اين است كه با اينكه «تايپوگرافي» دامنه استفاده زيادي نسبت به گذشته كه مختص به گرافيك و گاهي نقاشي ميشد ولي عدم استفاده آن در گرافيك محيطي و بهخصوص بناهاي معماري امروز، بسيار سؤالبرانگيز است. زيرا تاريخچه كاربرد خطوط در ايران نشان ميدهد كه در فرهنگ معماري اسلامي اين مقوله از جايگاه ويژهاي برخوردار بوده است.
استفاده از خط و خوشنويسي در گذشته با مفهوم امروزي به عنوان «گرافيك محيطي» بيشتر در تزئينات بناهاي مقدس و معنوي در شهرسازي بهكار رفته است. گويي طراحان بنا براي معرفي هرچه با شكوهتر و عرفانيتر فضاهاي مقدس در معماري، از خطوط به عنوان فرم يا حتي القای مفهوم بهره كافي بردهاند و اين نشان از اهميتي است كه براي كتابت «قرآن» نزد مسلمانان وجود داشته و براي نگارش آن از خطوط زيبا و خوشنويسي استفاده ميكردهاند.
تايپوگـرافي در ا یران و جهان
در آثار گرافيكي تصاوير و حروف بار پيام رساني اثر را برعهده دارندد. در بسياري از موارد، پيام نوشتاری با استفاده از حروف و متن به شكليارائه مي شود كه القاي فرم(شكل) و تصوير را در اثر مي نمايد. «تايپوگرافي» يا «خطنگاري» و «خط نگاره» اثر گرافيكي است كه حروف و کلمات ، ساختار اصلي آن را تشكيل ميدهد و در واقع كم و كيف تركيب بندي اثر به اعتبار نوشتار و يا حروف شكل مي گيرد .
در اوايل سده بيستم ميلادي، هنر« گرافيك» با ورود به فضاي جديد تكنولوژي،جهشي را آغاز كرد. در اين عصر، هنر گرافيك ديگر به آن دسته از آثاري كه به صورت تكرنگ و با فرايند چاپ هاي دستي بر روي يك سطح ايجاد مي شد، خلاصه نمي گرديد. «گرافيك» حوزه نوين و گسترده اي شامل پوستر، تايپوگرافي، نشانه ، مصور سازي، صفحهآرايي و ... كه با عملكردهاي خود يك پيام يا اطلاعات خاصي را به صورت بصري ارائهمي كنندد، اطلاق ميگردد. امروز طراح گرافيك ميكوشد تا با طراحي يا انتخاب علائمبصری و مجموعة تصاوير، رنگ و نوشتار و دركنار هم قرار دادن آنها ، اثري خلق کند تاپيام مشخصي را به مخاطبين خويش منتقل سازد .
كلمه «تايپوگرافي» متشكل از كلمه «تايپ» به معني حروف قابل تكثير و «گراف» به مفهوم ثبت و تصويري نمودن است كه در واقع در غرب تنها به مفهوم هرگونه رفتار بصري و طراحي با حروف تايپي، مورد استفاده قرار ميگرفته است.
«تايپوگرافي» يا «خط نگاري» و «خط نگاره» اثر گرافيكي است كه حروف و کلمات، ساختار اصلي آن را تشكيل ميدهد و در واقع كم و كيف تركيببندي اثر به اعتبار نوشتار و يا حروف شكل ميگيرد.
در اوايل سده بيستم ميلادي، هنر« گرافيك» با ورود به فضاي جديد تكنولوژي، جهشي را آغاز كرد. در اين عصر، هنر گرافيك ديگر به آن دسته از آثاري كه به صورت تكرنگ و با فرآيند چاپهاي دستي بر روي يك سطح ايجاد ميشد، خلاصه نميگرديد. «گرافيك» حوزه نوين و گستردهاي شامل پوستر، تايپوگرافي، نشانه، مصورسازي، صفحهآرايي و ... كه با عملكردهاي خود يك پيام يا اطلاعات خاصي را به صورت بصري ارائه مي كنندد، اطلاق ميگردد. امروزه طراح گرافيك ميكوشد تا با طراحي يا انتخاب علائم بصری و مجموعه تصاوير، رنگ و نوشتار و كنارهم قراردادن آنها، اثري خلق کند تا پيام مشخصي را به مخاطبين خويش منتقل سازد.
«تايپوگرافي» همانگونه كه اشاره شد، يكي از جلوههاي بارز و با قدمت هنر «گرافيك» است. واژه «تايپوگرافي» در گذشته معادل طراحي حروف و آن دسته از آثار نوشتههايي میشد كه با فرآيند چاپ و تكثير به صورت تكرنگ حاصل و تقريبا در همين حدود خلاصه ميشد. اما امروز اين واژه شامل آثاری میشود که با استفاده از خط و يا خط و تصوير با رعايت اصول زيباشناسي، اثر واحدي را ايجاد كند كه بيانگر اطلاعات و يا پيامي باشد. در بسياري از موارد، استفاده از حروف و متن به شكلي ارائه ميشود كه القاي فرم(شكل) و تصوير را در اثر مينمايد. طراحان در آثار خود با بزرگنمايي، فشردگي و چيدن حروف در كنار هم، و گاهي تنها با دخل و تصرف در فيزيك حروف، ارتباط عميقي با موضوع به وجود ميآورند.
مفهوم «تايپوگرافي» كه مانند بسياري از هنرهاي مدرن امروزي ريشه غربي دارد و خاستگاه اصلي آنها غرب است، از ابتداي اختراع ماشين چاپ
مطرح ميشود.
صنعت «چاپ» بهخاطر ويژگي ذاتي خود، ناگزير به بلوكه كردن حروف در قالبهاي چوبي و بعدها قالبهاي سربي بود كه حروف الفباي لاتين را هر كدام برروي يك قالب سربي يا چوبي حكاكي مينمودند و پس از كنار هم چيدن حروف، «جمله» به وجود ميآمد و سپس از آن چاپ ميگرفتند كه اين را بايد در واقع علت اصلي مجزا بودن حروف لاتين دانست. چرا كه تا قبل از آن حروف لاتين به مانند حروف فارسي به هم چسبيده و متصل بود.
امكاني كه بهدليل همكاري خوب صنعتگر چاپ و هنرمند طراح بهصورت مشترك براي هماهنگ نمودن حروف سربي و تكنولوژي، جهت چاپ كتب مقدس، در ابتداي شروع صنعت چاپ بهوجود آمد و توانست فونتها و تايپفيسهاي مناسبي را ارائه و طراحي نمايد. اتفاقي كه اثر مستقيم آن را امروزه در ويژگي اصلي حروف الفباي لاتين، يعني مجزا بودن حروف آن ميتوان مشاهده كرد.
مسيري كه به درستي توسط طراحان جهت هماهنگشدن با تكنولوژي در غرب انجام ميشود، به جرات ميتوان گفت كه با بيتوجهي و بيمسئوليتي، باعث ميشود تا امروزه با معضلي به نام فقدان «فونت» و «تايپفيس» مناسب در حيطه حروف فارسي روبهرو باشيم.چرا كه در ابتداي قرن بيستم با توجه به كمبودها و نيز عدم توجه دقيق، ميتوان مدعي شد كه تكنولوژي، بسياري از ظرافتها در بعضي هنرهاي ما را خدشهدار كرد.
وضعيت موسيقي، در اوايل تشكيل راديو ملي را ميتوان نمونه خوبي از آن دانست كه اگر تطابق خوبي با شيوههاي صدابرداري انجام ميشد، شايد آن همه سكوتگذاريها را در نتنويسي سازي مانند سهتار، كه مملو است از مضرابهاي پر و ريزهاي فراوان، امروزه شاهد نبوديم. چرا كه استاد احمد عبادي مجبور به سكوتگذاري براي ساز سهتار شد تا صداي پر سازش در استوديو راديو از بين نرود. در حقيقت بهجاي آنكه صنعتگر خود را با هنر وفق دهد، اين هنرمند بود كه ميبايست هنر خود را با تكنولوژي تطبيق ميداد. اين وضعيت براي بسياري از هنرهاي اصيل ما رخ داده است.
در اينجا سوالي مطرح ميشود و اينكه با توجه به ضعفي كه در طراحي حروف تايپي فارسي داريم، هيجان و استقبالي كه خارجيها از آثار «تايپوگرافي» ايران در اين چند سال اخير نشان دادهاند، چه دليلي ميتواند داشته باشد؟ آيا اين رفتار در واقع نوعي نگاه توريستي به آثار طراحي ماست؟
شايد بتوان با پاسخ به اين سؤال تعريفي جديد از تايپوگرافي ارائه نمود كه در واقع متفاوت از آنچه كه در غرب از آن استفاده ميشود به آن «تايپوگرافي فارسي» اطلاق نمود.
«تايپوگرافي» همانگونه كهاشاره شد، يكي از جلوه هاي بارز و با قدمت هنر «گرافيك» است. واژهي «تايپوگرافي» در گذشته معادل طراحي حروف و آن دسته از آثار نوشتاري می شد كه با فرايند چاپ وتكثير به صورت تك رنگ حاصل و تقریباً در همین حدود خلاصه مي شد . اما امروز اينواژه شامل آثاری می شود که با استفاده از خط و يا خط و تصوير با رعايت اصول زيباشناسي، اثري واحدي را ايجاد كند كه بيانگر اطلاعات و يا پيامي باشد . در بسياري ازموارد، استفاده از حروف و متن به شكلي ارائه مي گردد كه القاي فرم(شكل) و تصوير رادر اثر مي نمايد. طراحان در آثار خود با بزرگ نمايي، فشردگي و چيدن حروف در كنارهم، و گاهي تنها با دخل و تصرف در فيزيك حروف، ارتباط عميقي با موضوع به وجود ميآورند .
در دهههاي اخير در تلاشي ديگر هنرمندان گرافيك سعي در تقويت ويژگيبصري حروف و نزديك كردن نوشتار به وجه تصويري، چه به صورت مفهومي كه مخاطب بتواندبار معنايي آن را به راحتي درك كند و يا بصورت تصوير انتزايي كه بتواند نظر مخاطببه وسيلهي فرم، رنگ و .... جلب كند. اين نوعِ نگارش در قلمرو «تايپوگرافي» در اندكزماني، حوزه محدود «تايپوگرافي» سنتي را در هنر گرافيك ـ به ويژه در مغرب زمين،گسترش غير قابل تصوري را به خود اختصاص داد . با اين حركت و جهش سريع، تايپوگرافيبه قلمرويي مستقل و داراي تعريف، اصول و حتي تاريخچه اي نوين دست يافت. «تايپوگرافي» در حوزه هاي مختلف هنر گرافيك شامل پوستر، طراحي حروف، نشانه و ... حضوري پر رنگ و گاهي هم به عنوان تنها عنصر تصويري غالب هویدا گشت .
همانطوري كه اشاره شد تايپوگرافي يا «خط نگاري» و «خط نگاره» اثر گرافيكياست كه نوشتار، شاكله اصلي آن را تشكيل مي دهد و در واقع، كيفيت تركيب اثر بهاعتبار نوشتار و حروف ايجاد ميشود. طراحي و ابداع شيوههاي جديد نگارش و نحوه يكاربري هاي آنها از ديگر عملكرد هاي تايپوگرافي،است. از طرفي ديگر شايد هدف اصليتايپوگرافي، سرعت بخشيدن به ارسال هر چه سريع تر پيام و برقراري ارتباط به صورت «زبان تصويري» نسبت به نوشتاري عادي باشد.
در دنياي امروز انسانها بيش ازهر عصر ديگر- عليرغم فاصلههاي بسيار زياد مكاني، با همديگر در ارتباط هستند. اينارتباط گاهي در كمترين زمان ممكن صورت ميگيرد و شايد به همين دليل عصر حاضر را «عصر ارتباطات» ناميدهاند. در اين ارتباط تنگاتنگ، ديگر نوشتار ها و زبانهاي سنتيو حتي تخصصي، توانايي گنجايش وسيع و سريع آن را ندارندد. در چنين وضعيتي شايد بيش ازهمه عناصز بصري ميتوانند كارآمد باشند.
اگر در گذشته «تايپوگرافي» طراحيحروف يا فن مكانيكي چيدن كلمات روي صفحه بود كه با استفاده از حروف چوبي ويا سربيبراي انتقال مفاهيمي به مدد كلمات ارائه می شد اما امروز این هنر ، با جرأت و جسارتطراحان پيشرو و به مدد فن غولآساي چاپ و كامپيوتر و ... به مقولهيي بسيار پيچيده،ظريف و نافذ تبديل شده است كه در بسياري از ابعاد زندگي بشر نفوذ كرده است. اکنوناین شاخه از هنر گرافیک در طراحی روزنامهها و نشريات، تلويزيون، صفحات وب، تبليغاتتجاري، بستهبندي كالاها، تابلو و ويترين فروشگاهها، حتي معماري و آرايش فضا وطراحي پاركها گرفته تا اشياي پيرامون و لوازم شخصي و البسه، حضوری ملموس دارد .
خط و خط نگاري در هنر ايران به دليل زيباييشناسي و ويژگيهاي كاربردي خاصآن، در همه ي شاخه هاي هنر هاي تجسمي به ويژه در هنر گرافيك جايگاهي ممتاز دارد. تنوع فراوان حروف و ساختار هندسي نظاممند آن، به طراحان گرافيك امكان تجربههايشخصي و ميدان وسيعي در تغييرات و تركيب حروف براي رسيدن به نمونههاي جديد مهيا ميكند.
به نظر ميرسد كه مفهوم تايپوگرافي در ايران مورد بررسي و تعريف جامعاي قرار نگرفته است. در حالي كه ميتوان گفت هنر ايران سهم مهمي در خلق آثار خطنگاري و خط نگاره در طول تاريخ دارد. البته در پيشينهي خوشنويسي و خط نگاري ايراننمونههايي از تلاش فوق را ميتوانيم در دوران مختلف به وفور شاهد باشيم. تلاشي كهدر طول تاريخ خوشنويسي ايراني، براي ابداع شكل هاي نوين و كشف ظرفيتهاي بصري نوشتارانجام گرفته و در آن خط و نقش به گونهاي همساز درهم ميآميزند و خط تبديل به تصوير «خط نگاره» ميگردد، قابل چشم پوشي نيست. ولي بايد به اين نكته توجه داشت و آن اينواقعيت است كه اين حوزه امروز نياز به بازسازي و بازنگري مجدد دارد.
درطراحي خط نگاري و خط نگاره ملحوظ کردن مواردی ضروری به نظر می رسد . استفاده ازحوزه هاي گسترده فنآوري الكترونيكي و امكانات رايانهاي و توجه به تغيير و تحولاتيکه در روند طراحي ايجاد شده از این جمله است . بعلاوه هر اثر هنري احساس خاصي را بهمخاطب انتقال ميدهد که بخشي از اين احساسها بازتاب هويت فرهنگي است . بنابراينبيش از هرچیز طراح بايستي نسبت به فرهنگ مخاطبين اثر خود شناخت و توجه داشته باشد.
امروزه دوران جديدي در طراحي گرافيك فرا رسيده و همه چيز در حال كامپيوتريشدن است ولي خوشبختانه علاقه به هنر خوشنويسي در بين هنرمندان جوان در حال احياست. بی تردید با شناخت اصول و مبادي اين هنر و با استفاده درست از فنآوري روز، خلاقيتدر ارائه آثار به طرز شگفت آوري شكوفا می شود.
همان گونه كه پيشتر اشاره شدحضور تايپوگرافي در بسياري از شاخه هاي هنر گرافيك مثل طراحي پوستر، طراحي حروف،نشانه، آگهي، روي جلد كتاب، نشريات و ... بسيار ملموس است .
در چند سال گذشته این کلمه بین بسیاری از گرافیستها و دانشجویان ایران رد و بدل میشود، در حالیکه هنوز معادلی فارسی برای آن پیدا نشده است.
چند نمایشگاه اخیر تایپوگرافی که در ایران، با موضوعات مولانا و همینطور ضربالمثلهای ایرانی، برگزار شد مکانی بود برای حضور پررنگ و پرشتاب نیروهای تازهنفس که تایپوگرافی را بهعنوان یکی ازدستمایههای گرافیکی برای خودشان انتخاب کرده بودند.
عقیده بر این است طراحان وظیفه انتقالذهنیات خود و پیام موضوع را در طرحهایشان بر تصویر و حروف قرار میدهند. اینک خط ،در روند تحولات جدید ، وظیفه خود را خوانایی و سهولت نگارش نمیداند و کم و بیش بهفرمی زیبا تبدیل شده است که در درجه اول مفهوم نوشته را قبل از خوانده شدن ، بیانمیکند.
در این دوره با رواج تایپوگرافی که سعی در تقویت ویژگی بصری حروف ونزدیک کردن نوشته به تصویر دارد ، برخی آن را با "خط نگاره" ، "خط نگاری" ، " کالیگرافی" و "طراحی حروف" هممسیر میدانند. در حالی که تایپوگرافی ، اثری گرافیکیاست که حروف ساختار اصلی آن را تشکیل میدهد و از فونتهای موجود با دخل و تصرفاتیکه در آنها برای کشف ویژگیهای بصری حروف انجام میشود ، استفاده میکند. اما طراحیحروف به معنای آنست که الفبایی را طراحی کنیم که قابلیت تایپ در موقعیتهای گوناگونرا داشته باشد.
در حالی که تایپوگرافی هدف دیگری دارد ، برخلاف مسولیتی که دردنیای سنتی به خط واگذار شده بود تا با سهلترین و خواناترین صورت ، مفهوم خود رابیان نماید و در نگاه اول محتوا و مفهوم فرم یکجا به بیننده و خواننده القاشود.
اینک هنرمندان بدعت و شگفتی را به همراه زیبایی ، از اهداف مهم بصری تعیینکردهاند ، آنهم با سه اقدام مهم یعنی تغییر شکل در حروف (دفرماسیون) ، اغراق درحروف (اگزجریشن) و سادهسازی حروف (استیلزیشن) ، تا بتوانند زیبایی ، قدرت ارایه وروح تبلیغگرای آن را بالا ببرند.
اما این روند در بعضی مواقع تا جایی پیشمیرود که مانند نقاشی ، به حروف بعنوان فرم محض نگاه شده است. شاید این دید درنقاشی مشکلی نداشته باشد ، اما هنرمند گرافیست در روند کاربردهای روزمره ، زیباییرا باسودمندی وگویایی ترکیب میکند تا بتواند ذائقه بصری انبوه مخاطبان خود را کهاغلب شهروندان معمولی هستند ، تغییر و ارتقا دهد. در این صورت است که بیننده ومخاطب با مشارکت فعال خود در فهم و خواندن خط جدید ، تلاش مینماید و این یکی ازمهمترین ویژگیهای تایپوگرافی در خط معاصر است.
تحولات فرمی خط در ایران ازسرلوحههای روزنامهها شروع شد و خوشنویسان که در آن زمان عهدهدار طراحی عنواننشریات بودند ، به این مهم آگاهی داشتند که با باید برای طراحی عنوان ، زبان بصریجدیدی خلق نمود. آنها از خطهایی چون طغری و نستعلیق برای نوشتن عنوانها استفادهکردند و در ترکیب و نوع اتصالات آنها تغییراتی دادند. البته در پیشینه خوشنویسیایران نمونههایی از این گونه تلاش را به وفور میتوان در دورههای مختلف دید. تلاشی که برای ابداع شکلهای نوین و کشف ظرفیتهای بصری نوشتار انجام گرفته است ودر آن خط و نقش به گونهای همساز درهم میآمیزند. طراحی عنوان ، نوعی ویترین ونمایانگر فضا و روحیه مطلب است که امروزه کمتر به آن توجه میشود.
از طرفدیگر ، شاید هدف اصلی تایپوگرافی ، سرعت بخشیدن به ارسال هرچه سریعتر پیام وبرقراری ارتباط بصورت زبان بصری نسبت به نوشتار عادی باشد و مضمونی که ازتایپوگرافی در اذهان جای گرفته ، آنست که حروف را بصورت درهم ریخته بر روی کار قرارگیرند. در صورتی که تایپوگرافی چنین نیست. تایپوگرافی به معنای کشف ارزشهای بصریحروف برای بیان مفهومی جدید است و شاید بدلیل آنکه حروف چاپی فارسی به اندازه کافیدارای تنوع قلم و کاراکتر نیست ، اهمیت هماهنگی شکل و حروف با موضوع ، در جامعه مابدرستی شناخته نشده و کمتر کسی به این نکته توجه کرده است.
ولی بطور طبیعی ،شکل حروف باید طوری انتخاب شود که دارای هماهنگی تصویری با محتوای آن باشد و درنتیجه درک مطلب برایش بهتر و مطبوعتر میشود. همان طوری که " کیوستی واریس" چشمانداز فنلاند و گذشته آن را سرچشمه طراحی هنری و گرافیک فنلاند میداند ، مانیز باید از جامعه و گذشته هنریمان تاثیر بگیریم.
تایپوگرافی فقط جابجاکردن خط کرسی حروف نیست و باید به ظرفیتهای حروف فارسی آشنا باشیم. حروف فارسیبخاطر فرم خاصی که دارد برخلاف حروف لاتین ، اگر فواصل بین حروف برداشته شود و بهمنزدیک یا به یکدیگر بچسبند ، خوانایی خود را از دست نداده و میتوان فرمهای خاصیرا از ترکیب فونتهای امروزی براساس ترکیبات خوشنویسی گذشته بدست آورد. باید به ایننکته توجه داشت که الفبا و حروف بعنوان نمادهایی که عهدهدار بار فرهنگی و عاطفیهستند ، چیزی فراتر از نمایش الفبایی حروف هستند و این تجربیات برای حروفچینی صفحاتنیست ، بلکه برای طراحی عنوان فیلم ، کتاب ، پوستر و . . . است.
ما برای رشدو پیشرفت تایپوگرافی باید با شناخت و توجه به ملاکهای زیباییشناسی این هنر برپایه گرایشهای بومی و ملی ، آن را در فضایی جهانی جستجو کنیم و با فهم صحیح از هنرایران ، بویژه خوشنویسی ، تایپوگرافی ایران را از تایپوگرافی غربی متمایزکنیم
تایپوگرافی شاخهای از گرافیک است که با استفاده از حروف چاپی روحیه و كاراكتر ثابتی را به حروف میدهد و با تغییرات مختلف، به مفهوم و هدف گرافیست نزدیک میشود.
این اواخر، تعداد زیادی نمایشگاه تایپوگرافی در ایران و کشورهای دیگر برگزار شده است که آثار ایرانی در آنها جایگاهی خاص و برجسته داشتهاند.
تایپوگرافی یکی از مهمترین وجوه تمایز گرافیک ایران است؛ به خاطر اینکه رسمالخط ما نسبت به رسمالخطی که در کشورهای غربی استفاده میشود متفاوت است. این نوع کار برای بیننده و بهخصوص طراحان گرافیک بینالمللی خیلی جذاب است. صرفا به خاطر اینکه فرم رسمالخط متفاوت است و کاراکتر حروف و الفبای فارسی یا همان الفبای عربی بسیار جذاب است، چون غربیها این حروف را به اندازهی الفبای لاتین ندیدهاند.
و البته این در مورد خط چینی هم صدق میکند.
دقیقا. همین داستان در مورد خط چینی هم صدق میکند. به همین دلیل تایپوگرافی چینی و استفاده از خوشنویسی آنها در گرافیک هم خیلی مطرح شده و هم در دنیا مورد توجه است.
جوانان و گرافیستهای ایرانی هم این روزها به شدت علاقه دارندد این سبک از هنر را یاد بگیرند. دلیلش چیست که داخل ایران هم از تایپوگرافی استقبال میشود؟
تایپوگرافی بهعنوان یکی از اصلیترین رشتههای گرافیک از حدود ۵۰۰ سال پیش در اروپا مطرح بوده و در طراحی گرافیک همه جای دنیا بسیار اهمیت دارد. یعنی فقط در ایران از این هنر استقبال نمیشود. تایپوگرافی نقش خیلی اساسی در طراحی گرافیک بازی میکند.
بگذارید حروف حرف خودشان را بزنند - تایپوگرافی خوب آمیزشیاز داشتهها و الهامات، هشیاری و ناخودآگاه، دیروز و امروز، وهم و واقعیت كار، وبازی و مهارت و هنر است. «پاول رند»
عقیده بر این است طراحان وظیفه انتقال ذهنیات خود و پیام موضوع را در طرحهایشان بر تصویر و حروف قرار میدهند. اینک خط ، در روند تحولات جدید ، وظیفه خود را خوانایی و سهولت نگارش نمیداند و کم و بیش به فرمی زیبا تبدیل شده است که در درجه اول مفهوم نوشته را قبل از خوانده شدن ، بیان میکند.
در این دوره با رواج تایپوگرافی که سعی در تقویت ویژگی بصری حروف و نزدیک کردن نوشته به تصویر دارد ، برخی آن را با "خط نگاره" ، "خط نگاری" ، " کالیگرافی" و "طراحی حروف" هممسیر میدانند. در حالی که تایپوگرافی ، اثری گرافیکی است که حروف ساختار اصلی آن را تشکیل میدهد و از فونتهای موجود با دخل و تصرفاتی که در آنها برای کشف ویژگیهای بصری حروف انجام میشود ، استفاده میکند. اما طراحی حروف به معنای آنست که الفبایی را طراحی کنیم که قابلیت تایپ در موقعیتهای گوناگون را داشته باشد. در حالی که تایپوگرافی هدف دیگری دارد ، برخلاف مسولیتی که در دنیای سنتی به خط واگذار شده بود تا با سهلترین و خواناترین صورت ، مفهوم خود را بیان نماید و در نگاه اول محتوا و مفهوم فرم یکجا به بیننده و خواننده القا شود.
اینک هنرمندان بدعت و شگفتی را به همراه زیبایی ، از اهداف مهم بصری تعیین کردهاند ، آنهم با سه اقدام مهم یعنی تغییر شکل در حروف (دفرماسیون) ، اغراق در حروف (اگزجریشن) و سادهسازی حروف (استیلزیشن) ، تا بتوانند زیبایی ، قدرت ارایه و روح تبلیغگرای آن را بالا ببرند. اما این روند در بعضی مواقع تا جایی پیش میرود که مانند نقاشی ، به حروف بعنوان فرم محض نگاه شده است. شاید این دید در نقاشی مشکلی نداشته باشد ، اما هنرمند گرافیست در روند کاربردهای روزمره ، زیبایی را باسودمندی وگویایی ترکیب میکند تا بتواند ذائقه بصری انبوه مخاطبان خود را که اغلب شهروندان معمولی هستند ، تغییر و ارتقا دهد. در این صورت است که بیننده و مخاطب با مشارکت فعال خود در فهم و خواندن خط جدید ، تلاش مینماید و این یکی از مهمترین ویژگیهای تایپوگرافی در خط معاصر است.
تحولات فرمی خط در ایران از سرلوحههای روزنامهها شروع شد و خوشنویسان که در آن زمان عهدهدار طراحی عنوان نشریات بودند ، به این مهم آگاهی داشتند که با باید برای طراحی عنوان ، زبان بصری جدیدی خلق نمود. آنها از خطهایی چون طغری و نستعلیق برای نوشتن عنوانها استفاده کردند و در ترکیب و نوع اتصالات آنها تغییراتی دادند. البته در پیشینه خوشنویسی ایران نمونههایی از این گونه تلاش را به وفور میتوان در دورههای مختلف دید. تلاشی که برای ابداع شکلهای نوین و کشف ظرفیتهای بصری نوشتار انجام گرفته است و در آن خط و نقش به گونهای همساز درهم میآمیزند. طراحی عنوان ، نوعی ویترین و نمایانگر فضا و روحیه مطلب است که امروزه کمتر به آن توجه میشود.
از طرف دیگر ، شاید هدف اصلی تایپوگرافی ، سرعت بخشیدن به ارسال هرچه سریعتر پیام و برقراری ارتباط بصورت زبان بصری نسبت به نوشتار عادی باشد و مضمونی که از تایپوگرافی در اذهان جای گرفته ، آنست که حروف را بصورت درهم ریخته بر روی کار قرار گیرند. در صورتی که تایپوگرافی چنین نیست. تایپوگرافی به معنای کشف ارزشهای بصری حروف برای بیان مفهومی جدید است و شاید بدلیل آنکه حروف چاپی فارسی به اندازه کافی دارای تنوع قلم و کاراکتر نیست ، اهمیت هماهنگی شکل و حروف با موضوع ، در جامعه ما بدرستی شناخته نشده و کمتر کسی به این نکته توجه کرده است.
ولی بطور طبیعی ، شکل حروف باید طوری انتخاب شود که دارای هماهنگی تصویری با محتوای آن باشد و در نتیجه درک مطلب برایش بهتر و مطبوعتر میشود. همان طوری که " کیوستی واریس" چشمانداز فنلاند و گذشته آن را سرچشمه طراحی هنری و گرافیک فنلاند میداند ، ما نیز باید از جامعه و گذشته هنریمان تاثیر بگیریم.
تایپوگرافی فقط جابجا کردن خط کرسی حروف نیست و باید به ظرفیتهای حروف فارسی آشنا باشیم. حروف فارسی بخاطر فرم خاصی که دارد برخلاف حروف لاتین ، اگر فواصل بین حروف برداشته شود و بهم نزدیک یا به یکدیگر بچسبند ، خوانایی خود را از دست نداده و میتوان فرمهای خاصی را از ترکیب فونتهای امروزی براساس ترکیبات خوشنویسی گذشته بدست آورد. باید به این نکته توجه داشت که الفبا و حروف بعنوان نمادهایی که عهدهدار بار فرهنگی و عاطفی هستند ، چیزی فراتر از نمایش الفبایی حروف هستند و این تجربیات برای حروفچینی صفحات نیست ، بلکه برای طراحی عنوان فیلم ، کتاب ، پوستر و . . . است.
ما برای رشد و پیشرفت تایپوگرافی باید با شناخت و توجه به ملاکهای زیباییشناسی این هنر بر پایه گرایشهای بومی و ملی ، آن را در فضایی جهانی جستجو کنیم و با فهم صحیح از هنر ایران ، بویژه خوشنویسی ، تایپوگرافی ایران را از تایپوگرافی غربی متمایز کنیم.
عقیده بر این است طراحان وظیفه انتقال ذهنیات خود و پیام موضوع را در طرحهایشان بر تصویر و حروف قرار میدهند. اینک خط ، در روند تحولات جدید ، وظیفه خود را خوانایی و سهولت نگارش نمیداند و کم و بیش به فرمی زیبا تبدیل شده است که در درجه اول مفهوم نوشته را قبل از خوانده شدن ، بیان میکند.
در این دوره با رواج تایپوگرافی که سعی در تقویت ویژگی بصری حروف و نزدیک کردن نوشته به تصویر دارد ، برخی آن را با "خط نگاره" ، "خط نگاری" ، " کالیگرافی" و "طراحی حروف" هممسیر میدانند. در حالی که تایپوگرافی ، اثری گرافیکی است که حروف ساختار اصلی آن را تشکیل میدهد و از فونتهای موجود با دخل و تصرفاتی که در آنها برای کشف ویژگیهای بصری حروف انجام میشود ، استفاده میکند. اما طراحی حروف به معنای آنست که الفبایی را طراحی کنیم که قابلیت تایپ در موقعیتهای گوناگون را داشته باشد. در حالی که تایپوگرافی هدف دیگری دارد ، برخلاف مسولیتی که در دنیای سنتی به خط واگذار شده بود تا با سهلترین و خواناترین صورت ، مفهوم خود را بیان نماید و در نگاه اول محتوا و مفهوم فرم یکجا به بیننده و خواننده القا شود.
اینک هنرمندان بدعت و شگفتی را به همراه زیبایی ، از اهداف مهم بصری تعیین کردهاند ، آنهم با سه اقدام مهم یعنی تغییر شکل در حروف (دفرماسیون) ، اغراق در حروف (اگزجریشن) و سادهسازی حروف (استیلزیشن) ، تا بتوانند زیبایی ، قدرت ارایه و روح تبلیغگرای آن را بالا ببرند. اما این روند در بعضی مواقع تا جایی پیش میرود که مانند نقاشی ، به حروف بعنوان فرم محض نگاه شده است. شاید این دید در نقاشی مشکلی نداشته باشد ، اما هنرمند گرافیست در روند کاربردهای روزمره ، زیبایی را باسودمندی وگویایی ترکیب میکند تا بتواند ذائقه بصری انبوه مخاطبان خود را که اغلب شهروندان معمولی هستند ، تغییر و ارتقا دهد. در این صورت است که بیننده و مخاطب با مشارکت فعال خود در فهم و خواندن خط جدید ، تلاش مینماید و این یکی از مهمترین ویژگیهای تایپوگرافی در خط معاصر است.
تحولات فرمی خط در ایران از سرلوحههای روزنامهها شروع شد و خوشنویسان که در آن زمان عهدهدار طراحی عنوان نشریات بودند ، به این مهم آگاهی داشتند که با باید برای طراحی عنوان ، زبان بصری جدیدی خلق نمود. آنها از خطهایی چون طغری و نستعلیق برای نوشتن عنوانها استفاده کردند و در ترکیب و نوع اتصالات آنها تغییراتی دادند. البته در پیشینه خوشنویسی ایران نمونههایی از این گونه تلاش را به وفور میتوان در دورههای مختلف دید. تلاشی که برای ابداع شکلهای نوین و کشف ظرفیتهای بصری نوشتار انجام گرفته است و در آن خط و نقش به گونهای همساز درهم میآمیزند. طراحی عنوان ، نوعی ویترین و نمایانگر فضا و روحیه مطلب است که امروزه کمتر به آن توجه میشود.
از طرف دیگر ، شاید هدف اصلی تایپوگرافی ، سرعت بخشیدن به ارسال هرچه سریعتر پیام و برقراری ارتباط بصورت زبان بصری نسبت به نوشتار عادی باشد و مضمونی که از تایپوگرافی در اذهان جای گرفته ، آنست که حروف را بصورت درهم ریخته بر روی کار قرار گیرند. در صورتی که تایپوگرافی چنین نیست. تایپوگرافی به معنای کشف ارزشهای بصری حروف برای بیان مفهومی جدید است و شاید بدلیل آنکه حروف چاپی فارسی به اندازه کافی دارای تنوع قلم و کاراکتر نیست ، اهمیت هماهنگی شکل و حروف با موضوع ، در جامعه ما بدرستی شناخته نشده و کمتر کسی به این نکته توجه کرده است.
ولی بطور طبیعی ، شکل حروف باید طوری انتخاب شود که دارای هماهنگی تصویری با محتوای آن باشد و در نتیجه درک مطلب برایش بهتر و مطبوعتر میشود. همان طوری که " کیوستی واریس" چشمانداز فنلاند و گذشته آن را سرچشمه طراحی هنری و گرافیک فنلاند میداند ، ما نیز باید از جامعه و گذشته هنریمان تاثیر بگیریم.
تایپوگرافی فقط جابجا کردن خط کرسی حروف نیست و باید به ظرفیتهای حروف فارسی آشنا باشیم. حروف فارسی بخاطر فرم خاصی که دارد برخلاف حروف لاتین ، اگر فواصل بین حروف برداشته شود و بهم نزدیک یا به یکدیگر بچسبند ، خوانایی خود را از دست نداده و میتوان فرمهای خاصی را از ترکیب فونتهای امروزی براساس ترکیبات خوشنویسی گذشته بدست آورد. باید به این نکته توجه داشت که الفبا و حروف بعنوان نمادهایی که عهدهدار بار فرهنگی و عاطفی هستند ، چیزی فراتر از نمایش الفبایی حروف هستند و این تجربیات برای حروفچینی صفحات نیست ، بلکه برای طراحی عنوان فیلم ، کتاب ، پوستر و . . . است.
ما برای رشد و پیشرفت تایپوگرافی باید با شناخت و توجه به ملاکهای زیباییشناسی این هنر بر پایه گرایشهای بومی و ملی ، آن را در فضایی جهانی جستجو کنیم و با فهم صحیح از هنر ایران ، بویژه خوشنویسی ، تایپوگرافی ایران را از تایپوگرافی غربی متمایز کنیم.
حقيقت امر بر اين هست كه بحث تايپوگرافي در كشورمون بشدت رونق پيدا كرده كه درجايگاه خودش بسيار عالي و بجا و ضروري هست .
براي اينكه به اهميت اين مطلبپي ببريم كافيه يك نيم نگاه بندازيم به آثار گرافيك كه در خارج از كشورمون طراحيمی شود . هيچ تا حالا از خودمون پرسيديم چرا آثار خارجي تا اين حد براي ما جذابيتايجاد ميكنه ؟
بدون اينكه متوجه بشيم – در ناخودآگاهمون – هم تصوير جذبمونميكنه و هم متن . ارتباط بين اينها رو خارق العاده حس ميكنيم . مثلا اگر بهپوسترهايي كه در لهستان طراحي ميشده ( مكتب لهستان ) و می شود دقت كنيم ، اهميت متن وچگونگي نگاه بصري به اونها رو بهتر دريافت ميكنيم . منظور و هدف من فقط لهستان نيست، منظور من وسعتي بيشتر از اينهاست . يا مثلا در همين نگارگري هاي كشورمون ، صفحهاي – مثلا از ليلي و مجنون نظامي – رو تصوير ميكردند و چند بيت مربوط به اون تصويررو در جاي مناسبي از صفحه ميگذاشتند . اينها همه نشان دهنده اين هست كه فرمهاي بصريمتون هم مثل تصوير اهميت دارندد . جالب بر اين هست كه پيامي كه در اثر گرافيكيمون – مثلا پوستر – ارائه ميكنيم با متن تموم می شود و به سرانجام ميرسه .
اينها روگفتم تا به اهميت متوني كه در كارمون استفاده ميكنيم پي ببريم .
اينجاتايپوگرافي به كمك طراح مياد تا حروفي كه در كارش استفاده ميكنه را به نحوي جذابترو كاربردي تر بكار ببره. درباره تعريف تايپوگرافي خيلي ها با هم اختلاف نظر دارند . يكسري بر اين معتقدند كه خوانايي بر زيبايي مقدم تره . يكسري 180 درجه برعكس فكرمي كنند .
نسل اول و دوم گرافيستهاي ما بر اين اعتقاد هستند كه تايپوگرافي باحروف چاپي روزنامه ها انجام می شود و از اين طريق در فرم حروف دخل تصرف كرده و فرمشونرو توانمندتر ميكنيم . شايد يكي از دلايلي كه می شود براي اين نسل آورد اين هست كهاكثرشون نقاش بودند و بر خاصيت تصويري حروف تكيه داشتند و دارندد . اما همينطور كهمياييم جلو تا به نسل چهارم ميرسيم و اونها به اين اعتقاد دارندد كه فونتهاي جدیدحتی دست نوشته هم به جمع ابزار تايپي اضافه شده و اونها رو هم ميتونيم تايپوگرافيتلقي كنيم . بعضيها هم كه پا رو فراتر ميگذارند و طراحي فونت رو هم جزو تايپوگرافيميدونند ( كه البته تعدادشون به نسبت بقيه خيلي كم است .
اينجا سوالي پيشمياد كه كدومشون درست میگویند ؟
به اعتقاد من ميانه روي در هر كاري به بهترينختم می شود . می شود گفت هر دوشون درست میگویند . اينكه ميگم هر دو ، به خاطر اينه كه گروهسوم كه طراحي فونت رو هم تايپوگرافي ميدونن بنا به دلايلي كه بعدا ميگم ، اشتباهمي كنند .
اگر به گذشته برگرديم از سال 1468 م . که فن چاپ توسط گوتنبرگاختراع شد هنرمندان سعی بر این کردند که صفحه ای که در آن کلمات چاپ می شود جلوه وزیبایی بیشتری داشته باشد . از همان زمان تلاش برای توانمندتر کردن حروف چاپی بیشترشد . یکی از دلایل مهم این اقدام زیباتر کردن کتاب مقدس ( منظورم انجیل هست ) برایمسیحیان بود که جذابیت بیشتری برای آنها داشته باشد .
اگر بخواهيم به كلمهتايپوگرافي با دقت بيشتري نگاه كنيم می شود از هم جداش كرد و به type + graphic ميرسيم .
اعتقادات مشترك در نسل چهارم و دوم در اينهاست : تايپوگرافي زمانيمطرح می شود كه متنمون قابليت تايپ داشته باشد / نگاه بصري به عنصر تايپي اولین ومهمترين چيز در تايپوگرافيه / تايپوگرافي براي يك اثر زماني مطرح می شود كه اون فونتطراحي شده باشد / طراحي فونت كار تايپوگرافر هست ولي تايپوگرافي نيست .
امااختلافاتشون : نسل دوم بر اساس حروف چاپي روزنامه ها كار تايپوگرافي رو انجام ميدهولي نسل چهارم بر اساس هر فونتي كه تايپ بشه / نسل دوم بر خوانايي تاكيد خيليزيادي دارد ولي نسل چهارم كمتر به اين قضيه دقت دارد.
در رابطه با اصوليكه نسل چهارم درباره تايپوگرافي به اون اعتقاد دارندد ، ميتونم بگم كه :
.1- امروزه اصول خوشنويسي وارد معقوله تايپ شده و با استفاده از يكسري از برنامه هاميتونيم به خطوط خوشنويسي از جمله نستعليق و ... غيره دسترسي داشته باشيم . اماخوشنويسي و خطاطي تعريف خودشون رو دارند و نمی شود اونها رو وارد تايپوگرافي كرد . خوشنويسي يعني خوش نوشتن بر اساس يكسري اصول و قواعد از پيش تعيين شده . خطاطي هميعني خوشنويسي براي منظور و هدفي خاص . پس خوشنویسی و خطاطي وادي خودشون رو دارند . براي هندلترينگ يا همون نوشتاري كه بصورت عادي روي كاغذ انجام ميديم هم می شود همينرو گفت .
مبلغ قابل پرداخت 24,300 تومان