فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه ..... 1
ادبیات ایتالیا از آغاز .. 3
اولین سند زبان ایتالیایی .5
قرن سیزدهم ... 6
فرانچسکودسی زی .. 9
فازانی .... 10
یاکوپونه دتودی .. 11
گوئیدوکاوالکانتی .... 12
چکوآنجوله ری ...13
مارکوپولو .... 13
قرن چهاردهم ........................................................................................................ 14
دانته الگیئری .......................................................................................................... 15
آثاردانته به زبان ایتالیایی ...................................................................................... 17
آثاردانته به زبان لاتین ........................................................................................... 18
کمدی الهی ............................................................................................................. 19
فرانچسکوپترارکا.................................................................................................... 21
|
آثارپترارکابه زبان لاتین ........................................................................................ 22
آثارپترارکابه زبان ایتالیایی .................................................................................... 23
جووانی بوکاچو....................................................................................................... 25
آثار بوکاچو به زبان ایتالیایی ................................................................................. 26
آثار بوکاچوبه زبان لاتین ...................................................................................... 29
نویسندگان کم اهمیت قرن چهاردهم ..................................................................... 30
فرانکوساکت تی ..................................................................................................... 30
سنتا کاته رینا دسیئنا.............................................................................................. 31
دینوکمپانی ............................................................................................................. 31
جووانی ویلاّنی ....................................................................................................... 32
قرن پانزدهم .......................................................................................................... 33
لورنتزوالا ............................................................................................................... 35
جووانی پونتانو........................................................................................................ 35
شعرمیانه ی قرن پانزدهم ..................................................................................... 35
لونتزودی مه دیچی ................................................................................................ 36
آنجلوپولیتزیانو........................................................................................................ 37
نثرنویسان نامی قرن پانزدهم ................................................................................ 38
یاکوپوساناتزارو .................................................................................................... 39
لئوناردوداوینچی .................................................................................................... 39
|
مقدمه
ايتاليا سرزمين چندان وسيعي نيست . چكمهاي يك لنگه در گوشهاي از قارهي اروپا . اما با چابكسواراني چون (( دانته)) و ((بوكاچو)) و ((پتراركا)) در آن سوي سدههاي دور و ((آريوستو)) و ((متاستازيو)) در ميانهي راه و ((ورگا)) و ((كاپوآنا)) اين سوتر و در قرن حاضر بزرگاني چون : ((ازوهو)) ، ((پيراندللو)) ، ((بوتزاتي)) ، ((پاوهز)) و چه بسيار نامهاي آشنا و ناآشنايي كه خود ، نمايهاي طولاني است از تفكر و انديشه ، آن هم در دورههاي پرآشوب سياسي و اجتماعي ايتالياي پراكنده و حتي ايتالياي متحد پس از سالهاي 1815 .
ايتاليا را بيش از همه با نوابغ هنرياش ميشناسيم . با نقاشاني چون : ((جوتو)) ، ((ميكل آنجلو)) ،((داوينچي)) ، (( بوتيچللي)) و با پيكرتراشاني چون : (( برنيني)) و باز هم ((ميكل آنجلو)) ، با ((كمديا دل آرته)) و ((گلدوني)) در تئاتر و با ((وردي)) ، ((پاگانيني)) و ((روسيني)) در موسيقي و درسينما با سرآمداني چون: ((دسيكا)) ، ((فلليني)) ، ((پازوليني)) و آثاري معظم در معماري تمامي طول تاريخ اين كشور . آشنايي با مشاهير – كه شمارشان از حد بيرون است – از طريق آثاري است ، بيشتر ، ديداري و شنيداري . مقولاتي بيرنج برگردان كلام به كلام .
اما داستان ، حكايت ديگري است كه در صورت بهترين ترجمه نيز ، معادل اصل نخواهد شد . و شعر ، بيش از داستان ، ترجمهناپذير . در حالي كه نه ((داوود)) ميكل آنجلو نياز به ترجمه دارد و نه ((لبخند ژوكوند)) داوينچي و نه ((ريگلوتو))ي وردي . و فيلم با كمترين ترجمه ، دنياي وسيعي را پيش روي بيننده ميگشايد . اما رهيافت شعر و ادبيات به سرزميني ديگر با زباني متفاوت ، نيازمند شكيبايي است و به همين دليل ادبيات پارهاي از كشورها ، خصوصا با زباني غير از زبانهاي رايج ، مهجور باقي ميماند و گنجينهاي پربها ، پيش چشم هيچ مشتاقي گشوده نميشود . آن هم ادبياتي همچون ادبيات ايتاليايي كه چه در شعر و يا داستان در عرصهي جهان حضوري چشمگير داشته و بسياري از آثار اديبان ايتاليايي ، زير ساخت شهرهترين آثار ادبي جهان گشته و بسياري از جوايز جهاني از جمله نوبل را از آن خود كرده است . اين كماقبالي ، نه تنها براي ادبيات ايتاليايي كه نصيب ادبيات بسياري از ديگر كشورها نيز شده است .
ادبيات ايتاليا از آغاز
روم با گستردن هرچه بيشتر مرزهايش ، زبان خود را به عنوان مهمترين وسيلهي اتحاد معنوي و سياسي بر مردم مغلوب تحميل كرد . اما برخي از سرزمينها چون يونان ، با وجود غلبه سياسي روم بر آنان ، از پذيرش زبان لاتين سرباز زدند و به مقابله با آن برخاستند .
گويشي كه در ايالات امپراتوري نشر يافت ، نه زبان لاتيني ادبي ، بلكه زباني محاورهاي و عاميانه بود كه رواني و سلاست بسيار و دستور زبان كمقاعده از مختصات بارز آن به شمار ميرفت و تحت حاكميت زبانهاي محلي ، از ناحيهاي تا ناحيهي ديگر ، دچار تغييرات و تحولاتي ميگشت .
زمان و چگونگي تغيير و تحول زبان لاتين در داخل و خارج ايتاليا و تبديل آن به زبانهاي رمانس (زبانهاي رومي) چندان مشخص نيست . اما آشكار است كه اين تكوين زبان ، با سقوط امپراطوري روم شرقي ، تسريع گرديد .
با تضعيف قدرت مركزي روم ، زبان لاتين عاميانه بر اساس پيچيدگيهاي لهجهاي ، دچار تحولات سريع و پي در پي شد و از زباني واحد ، به تدريج به زبانهاي ديگر تغيير شكل داد ؛ كه همه ، ريشه در زبان لاتين داشته و نام رمانس و يا نئولاتين را بر خود گرفتند و امروزه به دو گروه زبانهاي شرقي و غربي تقسيم ميشوند .
زبانهاي شرقي ، خود به رومانيايي ، ايتاليايي ، رومانچو يا لادينو (كه در ناحيهاي از سوئيس و در ((فري يولي))[1] به آن سخن ميگويند )، و زبانهاي غربي به ((پروونسي))[2] ، فرانوسي ، اسپانيايي و پرتغالي تقسيم ميشوند .
زبان ايتاليايي به گروه زبانهاي نئولاتين يا رمانس كه كناره رود گنگ تا اقيانوس اطلس را دربر ميگيرد و از خانوادهي بزرگ زبانهاي هند و اروپايي است تعلق دارد و از تغيير شكل زبان لاتين پديد آمده است .
الفباي زبان ايتاليايي با تقسيم به گويشهاي عديده در نواحي گوناگون ، سواي برگرفتن برخي حروف از زبانهاي يوناني ، آلماني و عربي ، ريشه در زبان لاتين دارد و حتي ويژگيهاي مورفولوژي (تاريخ تحولات لغوي) و صرف و نحو آن نيز با زبان لاتين عاميانه مرتبط است .
تا آنجايي كه مربوط به مشخصترين تغييرات زبان ايتاليايي ، با گذر از زبان لاتين ميشود (سواي تغييرات آوايي و حذف حروف بيصدا از انتهاي كلمه ، مثل bonus به buono به معناي خوب ، و يا Calidus به Caldo به معناي گرم) ميتوان به نكات زير اشاره كرد :
1- حذف حالت خنثي
2- الحاق حرف تعريف مشتق از لاتين (illud , illo , ille) كه با الصاق به حروف اضافه ، حروف اضافهي حرف تعريفدار را ميسازند .
3- در فعل ، حذف شكل مستقل غيرفعال و تشكيل افعال مركب از طريق اضافهشدن افعال كمكي و اضافهشدن گذشتهي نزديك ، گذشتهي دور و شرطي .
4- شكل تازهاي از قيد با اضافهكردن (-mentee)
دليل شكلگيري آرام زبان و ادبيات ايتاليايي ، مثلا نسبت به زبان فرانسوي ، صرفا به لحاظ حيثيت و اعتبار زبان لاتين در ايتاليا و اعتقاد به اين زبان به مثابه تنها زبان قانونمند و قابل نگارش قابل توضيح است .
اولين سند زبان ايتاليايي
نوشتهاي كه براي اولين بار به زبان ايتاليايي در قبال زبان لايتين مورد استفاده قرار گرفت ، فرماني از فرقه ((سن بنه دتّو ))1 متعلق به سال 960 پس از ميلاد مسيح است.
به زبان لاتين :
Sao ko kelle terre , per kelle fini queki contene , trenta anni le possette parte sancti Benediti
به زبان ايتاليايي:
So che quelle terre , per quei confini che qui contiene , trenta anni le possedette la parte di san Benedetto
ميدانم آن سرزمينها ، به خاطر آن حدودي كه اكنون دارد ، براي مدت سيسال در اختيار سن بنهدتو بوده است .
در آن هنگام هيچ كس نميانديشيد كه اين اعلاميه به عنوان اولين سند باارزش زبان مكتوب عاميانهي ايتاليا تلقي خواهد شد و كلمات آن به عنوان اولين كلمات زبان ايتاليايي همواره برجاي خواهند ماند.
پس از 1000 سال ميلادي ، اسناد ديگري چون كتيبهي ((سنكلمنته ))1 در روم (آخرين سالهاي قرن يازدهم) و اعترافنامهي ((نورچا ))2 (نيمهي دوم قرن يازدهم)) و كاغذ ((فابريانزه ))[3] (1186) ظاهر گرديد . اما بايد افزود كه اولين تجليات مكتوب و هنري اين زبان به دههي سوم قرن سيزدهم تعلق دارد .
قرن سيزدهم
از چهرههاي معتبر سياسي اين قرن ((فدريكوي دوم))[4] است. او در سال 1194 به دنيا آمد و در سال 1250 در گرماگرم جنگ ايتاليا با پاپها و شهرهاي شمال كشور درگذشت . قصد فردريكوي دوم ، استيلا بر تمام ايتاليا ، در هم شكستن خودمختاري فئودالةاي سيسيل و جنوب كشور بود ؛ چراكه ايتاليا در اين زمان به چند حكومت خودمختار تقسيم شده بود .
در قرن سيزدهم ، شمال ايتاليا از بخشهاي ثروتمند اين كشور بهحساب ميآمد و برخي از خانوادههاي بزرگ مثل ((استنزي))1 در ((فررارا))2 ، ((اسكاليجهري))3 در ((ورونا))4 و ((ويسكونتي))[5] در ((ميلان))[6] ، اقتدار و حكومت خود را اعمال ميكردند.
با پيشرفت سياسي و اقتصادي ، مراكز فرهنگي رايج گرديد و در شهرهاي مختلف ، تحصيلات پايه گرفت و به درخواست فدريكوي دوم ، دانشگاههاي ((پادووا))7 (1222) و ناپل (1224) و دانشگاههايي ديگر در رم و برخي شهرهاي ديگر تاسيس شد .
در زمينهي مذهبي ، در حالي كه ((اسكولاستييسم)) 8 (شيوه تعليم و فلسفه مذهبي قرون وسطي) به بالاترين قلل تعليمات ((تومازو دكوئينو))9 ]توماس آكونياس[ رسيد ، دو فرقه بزرگ ((سن دومنيكو))10 و ((سن فرانچسكو دسيزي))11 ]سن فرانسيسكوي آسيزي[ ( كه داراي اهميت فراواني در تاريخ كليساست) و به سال 1260 انجمن برادري ((فلاجل لانتي))12 (به معني تازيانه زنها ، كه براي تطهير ، تزكيه و بخشودهشدن از گناهان ، بر خود تازيانه ميزدند و ريشه در شهر ((اومبريا)) 1 داشت و سپس به تمام ايتاليا و حتي آن سوي آلپ نفوذ كرد) شكل گرفت.
مبلغ قابل پرداخت 20,250 تومان
برچسب های مهم