فهرست مطالب
مقدمه. 1
تعریف واژههای فرهنگ و تمدن... 1
رابطه تمدن با فرهنگ..... 2
قرابت معنای فرهنگ و تمدن اسلامی... 3
تعریف تمدن اسلامی و محدوده تاریخی و جغرافیایی آن... 4
عوامل شکل گیری و گسترش تمدن اسلام.. 5
علم و دانش در تمدن اسلامی... 7
پیدایش علوم اسلامی و دانشهای مقدماتی آنها7
رشد علوم عقلی توسط مسلمانان... 7
روشهای مسلمانان در علوم عقلی... 8
فلسفه در اسلام.. 8
ریاضیات در بین مسلمانان... 9
نقش مسلمانان در دانش طب.... 10
نهادهای علمى- فرهنگى در تمدن اسلامی... 11
بازرگانی در تمدن اسلامی... 14
نظام اداری مسلمانان... 14
مراحل پویایی علوم در تمدن اسلامی... 15
نتیجه گیری... 20
منابع.. 21
فرهنگ، تمدن و هنر اسلامی
مقدمه
فرهنگ و تمدن اسلام مجموعه باورها و ارزشهای اسلامی و نمود آن در پیشرفت علم و هنر و ظهور نهادهای اجتماعی و سیاسی در بین ملل و مردمی است که اسلام را به عنوان دین خود پذیرفتند. فرهنگ اسلام توانست در طول چند قرن تمدنی عظیم و بی نظیر را در منطقه وسیعی از جهان به وجود آورد. مسلمانان از نیمه دوم قرن دوم هجری تا اواسط قرن هشتم (در حدود شش قرن) رهبری علمی جهان را در دست داشتند.
تعریف واژههای فرهنگ و تمدن
فرهنگ
واژه فرهنگ که در زبان انگلیسی culture و در عربی ثقافه نامیده میشود از واژه های پر بحث است که تعاریف مختلفی برای آن بیان شده است. برخی از تعاریف بیان شده برای فرهنگ عبارتند از:
مایکل گیلسون فرهنگ را «مجموعهای از قواعد ناشناخته و چیزهایی که به عنوان امور طبیعی گرفته میشوند و در واقع به مسائل غیرعلمی بستگی دارند» میداند.
رولف لنتون مفهوم فرهنگ را مسائل بنیادی میداند که ویژگی روشنی به افراد یک جامعه میدهند و آنها را به صورت یک گروه متمایز با زبان، آداب و رسوم و دین خاص درمیآورد.
در فرهنگ سخن فرهنگ چنین تعریف شده است: «فرهنگ: پدیده کلی پیچیدهای از گرداب، رسوم، اندیشه، هنر و شیوه زندگی که در طی تجربه تاریخی اقوام شکل میگیرد و قابل انتقال به نسلهای بعدی است».
علی اکبر ولایتی در کتاب تاریخ و تمدن اسلامی: فرهنگ مجموعهای از سنتها، آداب و اخلاق فردی یا خانوادگی اقوامی است كه پایبندی ایشان به این امور باعث تمایز آنها از دیگر اقوام و قبایل میشود. به عبارت دیگر، فرهنگ مجموعه باورهای فرد یا گروهی خاص است و چون باورها ذهنیاند پس فرهنگ جنبه عینی ندارد.
تمدن
تمدن در زبان انگلیسی civilization و در عربی حصاره خوانده میشود و در لغت به معنای شهرنشینی و از ریشه مدینه و مدنیت گرفته شده و به معنی دیگر متخلق شدن به شهرنشینی یا خوی و خصلت شهرنشینی به خود گرفتن میدهد.و بدان معناست که بشر در سایه آن به تشکیل جوامعی پرداخته و شهرنشین شده است. «در زبانهای بیگانه نیز کلمه تمدن civilization از کلمه civita که در مقابل وحشیگری قرار گرفته و از کلمه civilis که معنی شهرنشینی دارد گرفته شده است».
برای واژه تمدن نیز همانند فرهنگ معانی و تعاریف گوناگونی وجود دارد:
ویل دورانت:
«تمدن را میتوان به شکل کلی آن، عبارت از نظمی اجتماعی دانست که در نتیجه وجود آن، خلاقیت فرهنگی امکانپذیر میشود و جریان پیدا میکند».
فرهنگ روز سخن:
در تعریفی دیگر میتوان تمدن را «مجموعه دستاوردهای مادی و معنوی بشر در یک منطقه، کشور یا عصر معین یا حالات پیشرفته و سازمان یافته فکری و فرهنگی هر جامعه که نشان آن پیشرفت در علم و هنر و ظهور نهادهای اجتماعی و سیاسی است»،
دهخدا:
«تخلق به اخلاق اهل شهر و انتقال از خشونت و جهل به حالت ظرافت و انس و معرفت»
علی اکبر ولایتی:
تمدن حاصل تعالی فرهنگی و پذیرش نظم اجتماعی است. تمدن خروج از بادیه نشینی و گام نهادن در شاهراه نهادینه شدن امور اجتماعی یا به قول ابن خلدون عمران یافتن است.
ابن خلدون:
ابن خلدون تمدّن را حالت اجتماعی انسان می داند. از نظر ابن خلدون، جامعه ای که با ایجاد حاکمیت، نظم پذیر شده، مناصب و پایگاه های حکومتی تشکیل داده تا بر حفظ نظم نظارت نماید و از حالت زندگی فردی به سوی زندگی شهری و شهرنشینی روی آورده و موجب تعالی فضایل و ملکات نفسانی، چون علم و هنر شده، حایز «مدنیّت» است.
رابطه تمدن با فرهنگ
در تعاریفی که از ((تمدن)) و ((فرهنگ)) ارائه شده است، گاهی تمدن صورتی از فرهنگ محسوب می شود که در این صورت، تمدن و فرهنگ ممکن است مترادف باشند و در صورتی که فرهنگ دارای پیچدگی بیش تر و خصوصیات فراوان تر و کیفیتا پیشرفته تر باشد، در یک معنا به کار می روند.
مبلغ قابل پرداخت 20,250 تومان
برچسب های مهم