فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه. 1
چكيده. 2
تأملي در مفهوم حق.. 3
حقوق قرآن، آميزهاي از (امتياز) و (تكليف). 4
انواع حقوق در قرآن.. 5
قواعد حقوقي قرآن.. 5
جستجوي فلسفه حقوق در قرآن.. 6
حقوق طبيعي انسان، از مباني حقوقي قرآن.. 8
1. حق حيات... 8
2. حق مالكيت... 9
3. حقوق طبيعي معنوي انسان.. 9
قرآن و حقوق اجتماعي انسان.. 12
عدالت دومين مبناي حقوقي قرآن.. 14
1. عدالت معاوضي يا توزيعي.. 16
2. عدالت معاوضي.. 16
3. عدالت توزيعي.. 18
مصالح برتر، سومين مبناي حقوقي قرآن.. 19
1. مصالح فردي.. 19
2. مصالح دولتي.. 22
3. مصالح اجتماعي.. 22
نتيجه. 24
منابع. 26
چكيده
در اين مقاله (گردآوري) سعي شده است با توجه كه بيشتر با مثالهاي از آيات قرآن كريم ثابت نماييم كه در قرآن به فلسفه حقوق توجه شده است و لذا مهم و ضروري است.
و ديدگاههاي اسلام در حقوق فلسفه حقوق و جوهر وجودي آن ذكر گرديده است.
در پايان از استاد گرامي پوزش ميخواهم كه با توجه به اقيانوس بيكران قرآن كريم همچنين فلسفه از ديدگاه اسلام را به عرض رسانم زيرا كه ما قطره هم نيستيم.
شايد بيشتر به خاطر آن بود كه چند سطري از قرآن خوانده و تحرير نموده باشيم.
اميد است كه گردآوري مختصر مقبول افتد.
تأملي در مفهوم حق
پيش از آنكه بخواهيم نظري درباره آراي ياد شده ارائه دهيم، شايسته است تأملي در مفهوم (حق) داشته باشيم. حق، واژهاي عربي است و معادل آن در زبان فارسي هستي پايدار و ثبوت است، يعني هرچه از ثبات و پايداري برخوردار باشد.[1]
كلمه حق و مشتقات آن در قرآن كاربرد فراوان دارد (الحق)194، (حق)33 مرتبه، (حقاً)17 مرتبه و (حقه)3 بار در قرآن به كار رفته است.
اين واژه كه به صورت مصدر، اسم مصدر و صفت در آيات قرآن به كار رفته است، در معاني بسياري به كار رفته است كه برخي از آنها عبارتند از: قرآن (زخرف/29)، اسلام (اسراء/81)، عدل (اعراف/81)، توحيد (زخرف/86)، صدق (يونس/4)، قرض (بقره/282)، دليل (حج/4) و...
برخي از مفاهيم حق در قرآن با اصطلاح بكار رفته از طرف حقوقدانان و فقيهان، هماهنگ و همخوان است، مانند آيات:
(و في اموالهم حق للسائل و المحروم) ذاريات/19
و در اموال آنها حقي براي سائل و محروم است.
(و الذين في اموالهم حق معلوم. للسائل و المحروم) معارج/24و 25
و آنها كه در اموالشان حق معلومي است براي تقاضاكننده و محروم
(فإن كان الذي عليه الحق سفيهاً او ضعيفاً) بقره/282
و اگر كسي كه حق بر ذمه اوست سفيه يا ضعيف است.
(فليملل الذي عليه الحق) بقره/282
و آن كسي كه حق بر عهده اوست بايد املا كند.
(فآت ذاالقربي حقه و المسكين و ابن السبيل) روم/38
پس حق نزديكان و مسكينان و در راه ماندگان را ادا كن.
حقوق قرآن، آميزهاي از (امتياز) و (تكليف)
اگرچه واژه (حق) و (حقوق) تعريفي دقيق را به آساني بر نتابد، اما ميتوان برخي ويژگيها و مميزات آن را در يك كالبد شكافي مفهومي دريافت و آن را گونهاي تعريف و شناسايي به شمار آورد.
چنانچه نمونهها و مصاديق حق را در قرآن مورد توجه قرار دهيم، خواهيم يافت كه هر حقي بر دو پايه،
يعني؛ هر كجا تكليفي جعل شده است در برابر، عدهاي حق پيدا ميكنند، مثلاً زماني كه كسي متاعي را از فروشندهاي ميخرد، در برخي موارد، براي خريدار (حق فسخ) قرار داده شده است و مشتري با شرايطي خاص و در زمان تعيين شده، ميتواند متاع را باز گرداند و پولي را كه پرداخته است باز پس گيرد. اگر دقت شود، در حق فسخ دو چيز موجود است:
الف) امتيازي براي خريدار كه با آن ميتواند معامله را فسخ كند كه در اصطلاح حق ناميده ميشود.
ب) وظيفه و تكليفي بر فروشنده كه موظف است پيشنهاد فسخ را از سوي خريدار گردن نهد.
نمونه ديگر را در (حق قصاص) ميتوان شاهد بود، به خويشان مقتول (اولياء دم) حق قصاص دادهاند در حالي كه قاتل يعني محكوم، مكلف به تسليم در برابر قصاص كنندگان است.
انواع حقوق در قرآن
حقوق قرآن را به چهار گروه ميتوان تقسيم كرد:
قواعد حقوقي قرآن
يكي از ويژگيهاي قواعد متعارف كه برخي از حقوقدانان مطرح كردهاند و در قواعد حقوقي قرآن نيز وجود دارد، آن است كه حوزه و قلمرو قواعد حقوقي نبايد از اجتماع خارج باشد، اگر انسان زندگي اجتماعي ندارد و به صورت كاملاً انفرادي زندگي ميكند نه حقي دارد و نه تكليفي نسبت به ديگران.[2]
(كان الناس امه واحده فبعث الله النبيين مبشرين و منذرين و انزل معهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس فيما اختلفوا فيه) بقره/213
مردم يك دسته بودند، خداوند پيامبران را برانگيخت تا مردم را بشارت و بيم دهند و كتاب آسماني كه به سوي حق دعوت ميكرد، با آنها نازل نمود، تا در ميان مردم در آن چه اختلاف داشتند داوري كند.
اين آيه شريفه و آيات ديگري كه علت نزول كتابهاي آسماني و آمدن پيامبران را بيان ميكنند همه حاكي از آن هستند كه قواعد حقوقي قرآن يا با عبارتي كليتر قواعد حقوقي اسلام، در صورتي معني مييابند كه اجتماعي باشند.
جستجوي فلسفه حقوق در قرآن
با توجه به آيات قرآن، برقراري امنيت، تأمين امنيت، استقرار عدالت و را ميتوان از اهداف حقوق در قرآن به شمار آورد.
در اين بحث سوال اين است كه تأمين عدالت براي چه كسي، برقراري امنيت به چه منظوري و استقرار عدالت به كدام هدف؟ آيا قواعد حقوقي و حقهايي كه در قرآن بيان شده است براي تأمين و برقراري امنيت در حقوق فردي است يا اين قواعد براي تكامل اجتماع و جامعه اسلامي وضع شده است و هيچ توجهي به حقوق فردي افراد ندارد؟ به ديگر سخن آيا قرآن در اهداف حقوقي خود، مكتب اصالت فرد را تأييد ميكند، يا مكتب اصالت اجتماع را و يا نظريهاي ديگر دارد؟
براي پاسخ به اين سوال، نخست بايد نگاه قرآن به انسان و جامعه را جويا شد و پس از آن هدف حقوقي قرآني را جستجو كرد.
در نگاه قرآن، انسان موجودي است دو بعدي، با دو ميدان نياز و متناسب با آن دو ميدان حقوق. انسان از يك سو داراي بعد جسماني و نيازهاي مادي و حقوق متناسب با آن است و از سوي ديگر داراي روح و نيازهاي روحي و معنوي و متناسب با آن داراي حقوق معنوي است.
(وبد خلق الانسان من طين) سجده/7
خداوند آفرينش انسان را از گل آغاز كرد.
(فاذا سويته ونفخت فيه من روحي) حجر/29
پس آن گاه كه جسم آدم سامان يافت وتكميل شد و از روح خويش در آن دميدم.
(و قلنا يا آدم اسكن انت و زوجك الجنه و كلا منها رغدا حيث شئتما) بقره/35
و آن گاه كه گفتيم اي آدم، تو و همسرت در اين بهشت سكني گزينيد و از هرچه ميخواهيد بخوريد.
در اين آيه انسان، نيازمند به مسكن و غذا و برخوردار از حق دانسته شده است.
(انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا) دهر/3
ما انسان را به راه بايسته و صحيح هدايت ميكنيم و او يا شكرگزار خواهد بود و يا كفرپيشه.
در اين آيه و مانند آن نياز معنوي انسان به هدايت و قدرت انتخابگري وي يادآوري شده است.
انساني كه قرآن معرفي ميكند براي ارضاي خواستهها و نيازها و تمايلات خود بايستي در كنار ديگران زندگي كند. زندگي در انزوا از نظر قرآن، يك بدعت است و نه يك رهنمود ديني.
انتخاب همسر و تشكيل خانواده، حقوق متقابل مادي و معنوي را به وجود ميآورد. مثلاً خانواده اين حق را پيدا ميكند كه هم نيازهاي مادي و ضروري او از سوي پدر خانواده تأمين شود و هم بخشي از نيازهاي معنوي آن.
مجموع اين نظرگاهها به انسان، اين نتيجه را به دست ميدهد كه انسان در نگاه وحي هم شخصيتش موضوعيت دارد و هم جامعهاش، هم جسمش و هم روحش، هم حقوق مادي دارد و هم حقوق معنوي و به فرد و جامعه بايد همپاي هم انديشيد.
انسان به دليل ساختار خاص وجود خود، هم داراي حقوق طبيعي است و هم داراي حقوق اجتماعي. حقوق طبيعي انسان، نشأت يافته از ساختار مادي و روحي است كه وي را نيازمند به تأمين جسم و تغذيه روح كرده است و حقوق اجتماعي او ريشه در ناگزيري انسان از تشكيل خانواده و انتخاب همسر و الفت با محيط خويشاوندي را دارد.
حقوق طبيعي انسان، از مباني حقوقي قرآن
يكي از مباني حقوقي قرآن، حقوق طبيعي انسان است كه جايگاه مهمي را به خود اختصاص داده است. و حقوق طبيعي انسان در اسلام بسيار گستردهتر از حقوق طبيعي مطرح در مكتبهاي غربي است. از آنجا كه از ديدگاه اسلام و قرآن، آفرينش جهان، هدفمند و داراي غايت است و شعوري كلي بر نواميس آفرينش حاكم است و هدف كلي از آفرينش نيز همان كمال انسان است و از سوي ديگر انسان براي رسيدن به اين هدف و مقصد اعلي نيازمند برآورده ساختن خواستههاي طبيعي و جسماني است، بنابراين او ميتواند از آنچه در طبيعت است در راستاي اين هدف بهره جويد و اگر اين حق طبيعي براي او نبود راه رسيدن به كمال بسته بود. در نتيجه وجود خواستههاي طبيعي در انسان ثابت بودن حقوق طبيعي را براي او ايجاب ميكند. از جمله حقوق طبيعي كه قرآن براي انسان قائل است، موارد زير هستند:
1. حق حيات
يكي از حقوق طبيعي كه بسيار مورد توجه فلاسفه حقوق قرار گرفته حق حيات است و به اصطلاح برخي از فلاسفه، صيانت ذات حق طبيعي انسان است.
در قرآن، حيات، موهبتي الهي خوانده شده و هيچ فرد يا مجموعهاي نميتواند اين حق را از فرد سلب كند و يا به صورت فيزيكي و غيرفيزيكي به جسم و روح انسان آسيب برساند.
(و لاتقتلوا النفس التي حرم الله الا بالحق) اسراء/32
و كسي را كه خداوند خونش را حرام شمرده نكشيد جز به حق.
(و لاتقتلوا اولادكم خشيه املاق نحن نرزقهم و اياكم ان قتلهم كان خطا كبيرا) اسراء/31
[1] . دهخدا، علياكبر، لغتنامه دهخدا، 6/8028
[2] . كاتوزيان، ناصر، مقدمه علم حقوق/54
مبلغ قابل پرداخت 20,898 تومان
برچسب های مهم