کل مقاله 20 صفحه
مقدمه
تعاريف و كليات هوش هيجاني:
ابعاد هوش هيجاني:
مؤلفههاي هوش هيجاني:
موسيقي[1] :
تعريف موسيقي:
دو اصطلاح درباره موسيقي:
خلاصهايي از تاريخچه موسيقي در ايران:
انواع موسيقي:
موسيقي درماني[2]:
بخش عملي تحقيق:
تحقيقات انجام شده در زمينه هوش هيجاني:
الف) پژوهشهاي خارج از كشور:
ب) پژوهشهاي داخل كشور:
تحقيقات انجام شده در زمينه موسيقي:
الف) پژوهشهاي خارج از كشور:
ب) پژوهشهاي داخل كشور:
تحقيقات انجام شده در زمينه رابطه بين موسيقي و هوش هيجاني:
الف) تحقيقات انجام شده در خارج از كشور:
ب) پژوهشهاي داخل كشور:
روش پژوهشي:
تعاريف مفهومي متغيرها:
تعاريف عملياتي متغيرها:
نتايج:
محدويت ها و پيشنهادات پژوهش:
منابع:
[1]. Music
[2]. music therapy
مقدمه:
چندين دهه است كه برخي از جنبهها و ابعاد هوشي[1]مانند استدلال منطقي، مهارت در رياضيات، مهارت در تجسم فضايي و مهارتهاي كلامي مبناي تفاوتهاي فردي بوده است. اما در دهههاي اخير با رشد تكنولوژيهاي جديد بسياري از پژوهشگران معتقدند كه علاوه بر جنبههاي شناختي هوشي، هيجانات و احساسات در زندگي افراد جايگاه ويژهايي دارد. (دانيل گلمن، ترجمه بدمهن ابراهيمي1385)
هوش هيجاني[2] مفهوم جديدي است كه در سالهاي اخير در برابر هوشي شناختي به كار ميرود. هوش هيجاني، هوشي غيرشناختي است شامل شناخت احساسات و استفاده درست از آنها، تصميمات مناسب، توانايي كنترل تكاندها و مهارتهاي اجتماعي است. نتايج بررسي از پژوهشگران نشان ميدهد كه هوش هيجاني براي موفقيت در زندگي مهمتر از هوش شناختي است.
افرادي كه از نظر هوش هيجاني بالاتر هستند از تواناييهاي اجتماعي مؤثرتري برخوردارند و هيجانات خود را راحتتر ابراز ميكنند و همچنين توانايي بالايي در درك هيجانات ديگران دارند. (دانيل گلمن، ترجمه نسرين پارسا؛1383)
در همان حال شيوههاي هنري مقدمترين ابزار سازش هستند و هنر يكي از ابزار اوليه سازگاري رواني در زندگي بشر بوده است. در بين تمام هنرها، موسيقي[3] از جايگاه و اهميت خاصي برخوردار است. موسيقي در تحريك حواس و ادراكات آدمي سريعتر عمل ميكند. ما مدام تحت تأثير صدا و موسيقي قرار داريم و شنيدن و نشنيدن آنها در اختيار ما نيست. روح انسان با گوش دادن به موسيقي آرام ميشود، همانگونه جسم نياز به تغذيه دارد. (موكي، كيت و ريچارد؛ ترجمه آذر عمراني گرگري1385)
با توجه به اهميت موسيقي و هوش هيجاني در زندگي امروزي، ابتدا لازم است تا كليات و تعاريفي را از اين دو متغير ارائه دهيم كه در زير به برخي از آنها اشاره ميكنيم:
تعاريف و كليات هوش هيجاني:
هوش هيجاني، تحركي جديد در رابطه بين عقل و هيجان است. هوش هيجاني به توانايي تشخيص معناي هيجانات و روابط آنها و استدلال و دل مسئله براساس آنها دلالت دارد. هوش هيجاني قابليت درك هيجانات، احساسات مرتبط با هيجان، فهم اين هيجانات و اداره آنهاست.
در سال1990 نخستين تعريف هوش هيجاني توسط ماير[4] و سالووي[5] مطرح شد و در سال 1995 اين مفهوم در پرفروشترين كتاب سال نوشته دانيل گلمن[6] تحت عنوان هوش هيجاني ظاهر شد. (اكبرزاده، نسرين؛ 1383)
ابعاد هوش هيجاني:
تحقيقاتي كه در اين زمينه انجام شده نشان ميدهد كه هوش هيجاني ويژگيهاي خاصي دارد و ابعاد آن را ميتوان شامل اين موارد دانست:
1. قابليت هيجاني[7]: متشكل از ظرفيت واكنش يا پاسخ مناسب به محركهاي هيجاني در شرايط مختلف، داشتن حس خوشبيني و اعتماد به نفس بالا و توانايي برقراري رابطه با ديگران را شامل ميشود.
2. بلوغ هيجاني[8]: متشكل از ارزيابي هيجانات خودمان و ديگران، به تأخير انداختن رضايت رواني آني و شناسايي و ابراز هيجانات و احساسات است. (گلمن، آقايار و درآمدي؛1385)
3. حساسيت هيجاني[9]: شامل شناخت ايجاد آستانه برانگيختگي هيجاني و مديريت بيواسطه محيط، حفظ تفاهم با ديگران و آرامش دادن به آنها است كه زمينهساز روابط نزديك عاطفي و احساس نزديكي است.
با توجه به مطالب فوق ميتوان گفت كه هوش هيجاني توانايي يك فرد است تا بتواند واكنش يا پاسخي مناسب به انواع محركهاي محيطي نشان دهد. (گلمن، آقايار و درآمدي؛1385)
مؤلفههاي هوش هيجاني:
سالووي هوش هيجاني و كليد مهارتهايي را كه هشياري عاطفي ما را تشكيل ميدهند به 5 دسته اصلي تقسيم ميكند:
1. شناخت احساسات خود: خودآگاهي يا تشخيص احساسات در همان زماني كه در حال وقوع هستند.
2. كنترل احساسات: كنترل و اداره احساسات مناسب و به جا بودن آنها در هر دقيقه مهارتي است كه بر پايه خودآگاهي شكل ميگيرد.
3. برانگيختن و به هيجان آوردن خود: كنترل احساسات، به تأخير انداختن رضايت و خرسندي و سركوب هوسهاي آني، زمينهساز هر نوع مهارت موفقيتي است. (گلمن؛ بلوچي، حميدرضا؛ 1381)
4. شناخت احساسات ديگران: توانايي ديگري كه براساس خودآگاهي احساسي شكل ميگيرد همدلي با ديگران است كه نوعي مهارت مردمي اساسي محسوب ميشود. كساني كه همدل و غمخوار ديگراناند با پيامهاي اجتماعي مشخصي چون پرستاري، آموزگاري و مديريت مناسبترند.
5. تنظيم روابط ديگران: هنر مراوده و ارتباط با مردم به مقدار زيادي مهارت كنترل و اداره احساسات ديگران است. از نظر چيرگي بر هر يك از اين موارد 5گانه با هم متفاوتاند. (گلمن؛ بلوچي، حميدرضا؛ 1381)
موسيقي[10] :
اگر موسيقي را مجموعهايي از اصوات موزون و داراي ريتم تعريف كنيم، ميتوانيم ادعا كنيم كه اصولاً زندگي هر انساني با موسيقي آغاز ميشود. چرا كه صداي موزون ضربان قلب هر مادري براي فرزندي كه به دنيا ميآورد نوعي موسيقي آرام بخش تلقي ميشود. موسيقي هنري است كه از تنظيم و تركيب اصوات خلق ميشود و زيبايي آن برحسب اثري كه در ذهن شنونده دارد، سنجيده ميشود. به گفته هگل موسيقي هنر احساسي است كه در واقع احساسات و عواطف را صدادار ميكند. (موكي، كيت و ريچارد؛ ترجمه آذر عمرانيگرگري؛ 1385)
[1]. Intelligence
[2]. Emotional Intelligence
[3]. Music
[4]. John-mayer
[5]. Peter salovey
[6]. Golmane
[7]. emotional ability
[8]. emotional maturity
[9]. emotional sensitivity
[10]. Music
مبلغ قابل پرداخت 14,175 تومان
برچسب های مهم