تعليم و تربيت در سيره پيامبراعظم(ص)
بطور كلي اولين گام در جهت پيشرفت در هر جامعه «تعليم و تربيت» درست است. تعليم و تربيت درست، همان چيزي است كه در گفتار مردم به آن «فرهنگ صحيح» گويند. ملّتي با فرهنگ است كه درست آموخته باشد و در اين راستا به تربيت صحيح دست پيدا كرده باشد. تمام پيامبران مبعوث شدهاند تا انسانها را تربيت كنند و آموزههاي لازم را به آنها بياموزند. قرآن كريم در مورد هدف از رسالت اشرف مخلوقات و خاتم پيامبران يعني پيامبر اسلام(ص) چنين ميفرمايد: او كسي است كه در ميان جمعيّت درس نخوانده، رسولي از خودشان برانگيخت كه آياتش را بر آنها ميخواند و آنها را تزكيه ميكند و به آنان كتاب (قرآن) و حكمت ميآموزد و مسلّماً پيش از آن در گمراهي آشكاري بودند.
در اين آيه به سه وظيفهي پيامبراكرم(ص) اشاره شده است:
ما در اين نوشتار برآنيم تا روشهاي عملي پيامبراكرم(ص) را در مورد تعليم و تربيت بيان كنيم تا با سيرهي پيامبراعظم(ص) آشنا شويم و در مورد خود و ديگران آن را به كار ببنديم. بنابراين ابتدا در مورد تعليم و سپس در مورد تربيت و شيوههاي تربيتي پيامبر(ص) مطالبي را بيان مينماييم.
تعريف تعليم
تعليم مصدر باب تفعيل و به معناي آموختن و ياددادن است كه وظيفهي پيامبراكرم است. سوالي كه در اينجا مطرح است اين است كه پيامبراكرم(ص) چه چيزي را به مردم ميآموزد؟ جواب اين سوال در آيه2 از سورهي جمعه آمده است كه ميفرمايد به آنان (مردم) كتاب و حكمت ميآموزد. پس پيامبر(ص) كتاب يعني قرآن حكمت را به مردم ميآموزد.
فرق بين كتاب و حكمت
در مورد فوق بين كتاب و حكمت مفسران مطالبي به شرح زير بيان كردهاند:
1. منظور از تعليم كتاب بيان الفاظ و تفسير معاني مشكل و مشتبه آن است، در مقابلش تعليم حكمت است كه عبارت از معارف حقيقي كه قرآن متضمن آن است.
2. كتاب اشاره به قرآن و حكمت اشاره به سخنان پيامبر(ص) و تعليمات اوست كه سنّت نام دارد.
3. كتاب اشاره به اصل دستورات اسلام و حكمت اشاره به فلسفه و اسرار آن دارد.
تعريف تربيت
تربيت در لغت از ريشه «ربو» به معناي افزايش و نم و پرورش است. ربا نيز از همين ريشه است.
تزكيه و تربيت هر دو به يك معنا است، ولي از نظر قرآن تزكيه مربوط به جنبههاي روحي و تربيتي مربوط به جنبههاي جسمي است.
علامه طباطبايي در مورد تزكيه ميفرمايد: كلمه تزكيه كه مصدر «يزكيهم» است مصدر باب تفعيل است و مصدر ثلاثي مجرد آن «زكات» است كه به معناي نمو صالح است نموي كه ملازم خير و بركت باشد، پس تزكيهي مردم توسط پيامبر(ص) به معناي آن است كه ايشان را به نموي صالح رشد دهد، اخلاق فاضله و اعمال صالحه را عادتشان كند در نتيجه در انسانيت خود به كمال برسند و حالشان در دنيا و آخرت استقامت يابد، سعيد زندگي كنند و سعيد بميرند.
واژهي تربيت در دو مورد در قرآن آمده است كه مربوط به جسم است، يكي در سورهي شعراء آيهي18 كه در مورد تربيت موسي توسط فرعون است و ديگري آيه24 از سوره اسرا كه در مورد تربيت جسمي كودك توسط والدين است. واژهي تزكيه در قرآن فقط در مورد جنبههاي روحي به كار رفته است، مانند سورهي شمس آيهي8، پس كار پيامبر(ص) تربيت روحي انسانهاست كه همان انسانسازي است. خداوند زمينهي رشد اخلاقي را در فطرت انسان قرار داد و عقل و وحي را نيز مؤيّد آن قرار داده است تا انسان به سعادت برسد. تربيت يك معناي اصطلاحي دارد و آن اين است كه: «تربيت يعني هر چيزي را از مرتبهي استعداد و قابليت به مقام فعليت رساندن و كمالات لائق به او بخشيدن.»
به عبارت ديگر تربيت يعني شكوفا نمودن استعدادهاي مختلف در زمينههاي مختلف، از نظر تعاليم اسلامي همهي قابل تربيت و اصلاح هستند. پيامبراكرم(ص) در سيره عملي خود از اعراب جاهلي با اخلاق جاهليت، مردان بزرگي مانند ابوذر غفاري تربيت و به جامعه عرضه نمود.
امام خميني(ره) ميفرمايد: اصل آمدن پيغمبر براي آموزش و پرورش بوده است، آيات را تلاوت كند، به همه علوم به طور آيه نظر بشود آيات را تلاوت كند بر ايشان و تزكيه كند آنها را، تطهير كند نفوس را تعليم كند، بعد از اينكه تطهير كرد يعلمهم الكتاب و الحكمه.
انواع تربيت در سيره پيامبراكرم(ص)
بطور كلي تربيت در اسلام بر دو نوع است؛ 1. تكويني 2. تشريعي
1. تربيت تكويني: يعني اضافه وجود به تمام ماهيات ممكنه و آنها را بواسطه اسباب و مقدماتي كه به آنها احتياج دارند از مرتبهي قابليت به مقام فعليت رساندن.
اينگونه تربيت بر تمام موجودات عالم جريان دارد و همه از اين نوع تربيت بهرهمند ميشوند. بعنوان مثال خداوند متعال دانه را خلق فرمود، اين دانه استعداد دارد كه درختي تنومند شود. خداوند اسبابي را جهت اين دانه اعم از هوا، خاك، آب و ... فراهم فرمود تا اين دانه بتواند درخت گردد. در اين ميان نقش مربيگري به عهده باغبان است. در انسانها نيز خداوند وسايل رشد مادي و معنوي را قرار داد و نقش مربيگري را به عهدهي والدين و معلم قرار داد تا آنها فرزندان و دانشآموزان خود را به سوي كمال هدايت كنند، پس زمينهي رشد را خداوند متعال در همه قرار داده است و همه را با فطرت الهي خلق فرموده است اين والدين يا معلم يا محيط يا دوست و يا خود شخص است كه با گناه اين فطرت سالم خويش را آلوده ميكند.
2. تربيت تشريعي: عبارت است از تكميل نفوس انساني بواسطهي معارف حقه و صفات پسنديده و اعمال شايسته كه موجب سعادت اخروي و دنيوي است.
همهي مردم ميتوانند بندهاي شايسته براي خداوند گردند، ولي بايد تربيت شوند، اين استعداد در همه وجود دارد. خداوند متعال معارف حقه و صفات پسنديده و اعمال شايسته را در قرآن بيان فرموده و از طريق وحي بر پيامبراكرم(ص) ارسال و حضرتش را مأمور به ابلاغ اين حقايق جهت تربيت و تكميل نفوس فرموده است. تربيت تشريعي به وسيلهي كتاب خدا و توسط پيامبر و ائمهاطهار(ع) انجام ميگيرد.
تربيت تشريعي از اهميت خاصي برخوردار است و انسان هميشه بايد در تكميل نفس خود بكوشد و حتي لحظهاي از تربيت خويش غافل نشود كه تمام بدبختيها و شقاوتها بر اثر تربيت نشدن نفس و روح انسان است. پيامبران جهت تربيت انسانها مبعوث شدند و امامان نيز همين راه را دنبال نمودند.
اينكه ميگويند با نفس مبارزه كنيد، يعني نفس خود را تربيت نموده و مؤدّب به آداب شرعي نماييد. انسان وقتي متكامل ميشود و به سعادت ميرسد كه نفس خود را تربيت نمايد و در اين تربيت خودسرانه عمل نكند، بلكه بايد طبق قانون اسلام و رهنمودهاي پيامبراكرم و امامان معصوم(ع) باشد. اگر چنين نباشد هرگز روي سعادت را نخواهد ديد.
لوازم تربيت در سيرهي پيامبراكرم(ص)
بطور كلي در تربيت چند چيز لازم است:
وجود مربي يا تربيت كننده
اگر مربي نباشد تربيت انجام نميگيرد، اگر در كشتزار، تربيت كنندهاي بنام باغبان نباشد، هرگز محصول بدست نميآيد و اگرا نسانها مربي نداشته باشند هرگز به سعادت نميرسند. مربي بيچون و چرا در تربيت تكويني و تشريعي ذات پاك خداوندي است. چون او خالق و ما مخلوقيم، بقيه هرچه است اسباب وصول به تربيت هستند. پس مربي حقيقي و مرشد واقعي همان خداوند كريم است ولي ذات باريتعالي جهت اين امر مهم پيامبران را ارسال فرمود و قانون تربيت را در قالب وحي بر آنها نازل كرد تا آنها براي مردم قرائت و آن قوانين را در جامعه پياده نمايند و خود در مرحلهي دوم، مربي براي مردم باشند، پس مربيهاي بشر به تربيت اولويتها عبارتند از:
البته تربيت كنندههاي ديگري هم در مرحله پايينتر از اين سلسله وجود دارند كه جهت اختصار به آنها اشاره نميشود. نكته مهمي كه در اين قسمت قابل توجه است، اين است كه انسان هرگز نبايد از مربي جدا شود و نبايد طوري عمل كند كه مربي از او جدا شود، جدا شدن تربيت كننده از تربيت شونده مساوي با نابودي است، همانگونه كه جدا شدن باغبان از گياه و چوپان از گوسفند موجب نابودي آنها ميشود.
و لذا هميشه بايد به ياد خدا باشيم و با ياد او زندگي كنيم تا اين اتصال و ارتباط محفوظ باشد. قرآن توصيه ميكند زياد به ياد خدا باشيد. «يا ايّها الذينَ آمنوا اذكُروا الله ذِكراً كثيراً؛ اي كساني كه ايمان آوردهايد خدا را بسيار ياد كنيد و در دنباله آيه ميفرمايد: و صبح و شام او را تسبيح گوييد.
انسان بايد با ياد خدا و با يادآوري نعمتهاي او اتصال خود را با خداوند حفظ كند، البته نتيجهي اين اتصال عبادت و بندگي و دوري از گناه و معصيت است كه همان تربيت اسلامي است.
خداوند در قرآن توصيه ميكند كه نعمتهاي الهي را بياد بياوريد، پر واضح است كه نتيجهي يادآوري نعمتهاي الهي درك عظمت و قدرت خداوند و ضعف خويشتن است كه اين امر باعث عبادت و بندگي ميشود. در سورهي فاطر ميفرمايد: «اي مردم به ياد آوريد نعمت خدا را بر شما آيا آفرينندهاي جز خدا هست كه شما را از آسمان و زمين روزي دهد؟ هيچ معبودي جز او نيست با اين حال چگونه به سوي باطل منحرف ميشويد.»
اثرات تربيتي به ياد خدا بودن
1. باعث رستگاري ميشود
قرآن ميفرمايد: «خدا را بسيار ياد كنيد، شايد رستگار شويد.»
2. ياد خدا به انسان بينايي و روشنايي ميبخشد.
قرآن در اين زمينه ميفرمايد: «پرهيزكاران، هنگامي كه گرفتار وسوسههاي شيطان شوند به ياد (خدا و پاداش و كيفر او) ميافتند و (در پرتو ياد او راه حق را ميبينند) و بينا ميشوند.
3. ياد خدا باعث آرامش دلها است.
«الا بذكر الله تطمئن القلوب؛ آگاه باشيد با ياد خدا دلها آرامش مييابد.»
4. در آسمانها فرشتگان به ياد انسانها ميافتند
ابوذر ميگويد وارد مسجد شدم و به حضور پيامبر(ص) رسيدم به من فرمودند: «بر تو باد كه قرآن را تلاوت كني و خدا را بسيار ياد نمايي كه اين سبب ميشود كه در آسمانها فرشتگان ياد تو كنند و نوري است براي تو در زمين.»
5. باعث بركت، حضور فرشتگان، فرار شياطين ميشود
امام صادق(ع) ميفرمايند: «خانهاي كه در آن تلاوت قرآن شود و ياد خدا گردد، بركتش افزون خواهد شد. فرشتگان در آن حضور مييابند و شياطين از آن فرار ميكنند و براي اهل آسمانها ميدرخشد، همانگونه كه ستارهي درخشان براي اهل زمين.»
منابع و مآخذ
1. قرآن كريم، سوره جمعه آيه2
2. طباطبايي، علامه محمدحسين، ترجمه الميزان، ج19، ص447، چاپ دفتر انتشارات اسلامي
3. مكارم شيرازي، آيتالله ناصر، تفسير نمونه، ج24، ص107، چاپ مدرسه امام اميرالمؤمنين قم
4. لوئيس معلوف، المنجد، ترجمه مصطفي رحيمينيا، ج1، ص344، انتشارات صبا
5. طيب، آيتالله سيدعبدالحسين، اطيب البيان، ج1، ص99، انتشارات بنياد فرهنگ اسلامي
6. امام خميني، آيتالله سيدروحالله، در ديدار با فرهنگيان، مجله پيوند انجمن اوليا و مربيان جمهوري اسلامي ايران، شماره53، اسفند62، ص323
http://daneshjooqom.4kia.ir/
برچسب های مهم