ارزش وقت و زمان
جوانی خود جزئی از عمرو زند گی است و لیکن دوره جوانی با توجه به اینکه ین زندگی جوشان و سر شار از عزم و اندیشه نافذ و مرحله و دروره قدرت و نیرومندی بین دو ضعف و سستی :کودکی و پیری است ،دارای ارزش ویژه و ممتازی است چون خداوند به وقت قسم خورده پس نشان می دهد که مهم است و از آن با خواست می کند
جوانی خود جزئی از عمرو زند گی است و لیکن دوره جوانی با توجه به اینکه ین زندگی جوشان و سر شار از عزم و اندیشه نافذ و مرحله و دروره قدرت و نیرومندی بین دو ضعف و سستی :کودکی و پیری است ،دارای ارزش ویژه و ممتازی است چون خداوند به وقت قسم خورده پس نشان می دهد که مهم است و از آن با خواست می کند ((فرقان۶۲/ابراهیم ۳۳.۳۴/سوره والعصر/والفجر)).
اهتمام و توجه قرآن کریم و سنت نبوی به وقت:
قرآن کریم و سنت نبوی از جنبه ها و جهات متعدد و به صورت های گوناگون توجه و عنایت به وقت این نعمت پر ارزش نموده اند .
جوانی خود جزئی از عمرو زند گی است و لیکن دوره جوانی با توجه به اینکه ین زندگی جوشان و سر شار از عزم و اندیشه نافذ و مرحله و دروره قدرت و نیرومندی بین دو ضعف و سستی :کودکی و پیری است ،دارای ارزش ویژه و ممتازی است چون خداوند به وقت قسم خورده پس نشان می دهد که مهم است و از آن با خواست می کند ((فرقان۶۲/ابراهیم ۳۳.۳۴/سوره والعصر/والفجر)).
آداب اسلامی ارزش وبهای وقت را مورد تأکید قرار می دهد:
فرایض و آداب اسلامی مانند نماز های روزانه _روزه _زکات _حج و اذان...این مطلب و معنی بزرگ را به اثیات می رسانند که ((وقت )) و هر مرحله ای از آن و هر جزئی از آن دارای ارزش و کوششی خاص است.
برخی از بزرگان سلف و پیشیینیان بزرگوار نماز های پنج گانه را ((ترازوی سنجش روز ))و نماز جمعه را ((ترازوی سنجش هفته ))و ماه رمضان را ((ترازوی سنجش سال ))و حج را ((ترازوی سنجش دوران عمر ))می نامیدند،زیرا بر این حریص بودند که آغاز روزشان درست و دقیق و سالم بگذرد و چون روز به سلامتی بگذرد توجه و اهتمامشان متو جه سلامتی در هفته و در ستی آن می شد.سپس به سلامتی سال شان چشم می دوختن و سرانجام به سلامتی همه عمرشان توجه می کردند و آنمهر مشیکن اعمال دوران زندگی شان بود.
خصایص و ویژگی وقت :
بر ما واجب است که این ویژگی ها را به درستی دریابیم و متوجه آنها باشیم و در پرتو این ویژگی ها با وقت و زمان بر خورد کنیم .
۱) سرعت انقضا و سپری شدن وقت:
وقت چون ابر به سرعت می گذرد و چون بادتندی روان است حواه وقت شادی باشد یا اندوه . به صورتی که در هنگام مرگ این همه عمر همچون ساعتی و لحظه ای در دنیا به نظر می رسد .((نازعات ۴۶ / یونس ۴۵ )).
۲) وقتی که گذشت بر نمی گردد و عوضی ندارد :
حسن بصری چه زیبا گفته : ((هیچ روزی نیست که سپیده بدمد و ندائی سر ندهد و انسان را مخاطب خود نسازد که : ای فرزند آدم ، من مخلوق تازه ای هستم و بر عمل تو گواهم پس از من توشه ای بیندوز زیرا چون گذشتم هرگز تا رستاخیز لر نمی گردم . ((پس چنین چیزی با هیچ چیز عوض نمی شود )).
۳) به راستی وقت گرانبهاترین چیزی است که انسان دارد :
با توجه به اینکه وقت وزد گذر است و گذشته ی آن هرگز بر نمی گردد و هیچ چیز جای آن را نمی گیرد و عوض ندارد پس وقت نفیس ترین و گرانبهاترین چیزی است که انسان دارد زیرا وقت ظرف هر عملی و هر تلاشی و هر چیزی است که انسان به دست می آورد نبا براین وقت در واقع چه برای افراد و چه برای جامعه سرمایه ی حقیقی است . حسن البنا گفته: (( در وقت زندگی است و زندگی انسان چز وقت چیز دیگری نیست )).
حكايتي درباره استفاده از فرصت ها و ارزش وقت
( آچاريا يكي از فلاسفه معاصر هندي است. وي درباره محدود بودن زمان زندگي، به ساعت هاي آخر زندگي اسكندر مقدوني اشاره مي كند.
«اسكندر مقدوني به روايت تاريخ، فرد بسيار جاه طلب و جهان گشايي بود كه در سي وسه سالگي درگذشت. روزي كه مرگ وي فرا رسيد، آرزو داشت كه فقط يك روز ديگر زنده بماند تا بتواند مادرش را ببيند. او نيازمند بيست وچهار ساعت زمان بود تا بتواند فاصله اي را كه سفر، ميان او و مادرش ايجاد كرده بود، از بين ببرد و به نزد او بازگردد به ويژه اينكه به مادرش قول داده بود، هنگامي كه تمام دنيا را تصرف كرد، به پيش او بازگردد و همه جهان را به او هديه كند. بنابراين، اسكندر از پزشكان خواست تا بيست وچهار ساعت مهلت براي او فراهم كنند و مرگش را به تأخير بيندازند. پزشكان به وي پاسخ دادند كه بيش از چند دقيقه به پايان عمر او باقي نمانده است و آنها نمي توانند كاري برايش انجام دهند. اسكندر گفت: «من حاضرم نيمي از تمام پادشاهي خود را يعني نيمي از دنيا را در ازاي فقط بيست وچهار ساعت بدهم. آنها گفتند: «اگر همه دنيا را هم به ما بدهيد، نمي توانيم كاري برايتان انجام دهيم. اين كار غيرممكن است».
در آن لحظه، اسكندر به بيهوده بودن تمامي تلاش ها و سختي كشيدن هايش پي برد و فهميد با آنكه كل دنيا را در دست داشت، قادر به خريد بيست وچهار ساعت وقت براي زندگي و ديدار مادرش نيست. او آن گاه دريافت كه سي وسه سال عمرش را چگونه به بيهودگي گذرانده است.