عنوان صفحه
مقدمه. 1
واژهي حجاب... 1
فلسفه حجاب... 2
لطيفه............................................................................................................................................. 3
گلهاي عفاف... 5
تركشهاي نگاه. 5
خود فراموشي.. 5
مرواريد نفيس.... 5
پشت ديوار ندامت... 6
صحنههاي ضبط شده. 6
انتخاب، نه تحميل.. 6
ثمره باغ زندگي.. 7
شرافت... 7
نظر بانوي دانشمند درباره حجاب برتر. 8
نتيجهي سخن.. 9
جدول.. 10
مقدمه
فاطمه جان اي بيكران عشق در دامان هستي و اي بيانتهاي خلقت در دايرهي امكان. خورشيد و ماه چلهنشين كوي تواند و آيينهگردان روي تو. اي فانوس شبهاي علي و اي آفتاب ديدگان پدر سلام بر تو.
اميدواريم موفق باشيم در اين مجله چشمه ساري از معارف الهي را تقديم تشنگان فضيلت كنيم. وقتي با چشم دل ميتوان ملكوت را ديد، وقتي ميتوان به چشم خدا و فرشتگانش زيبا و آراسته جلوه كرد، وقتي ميتوان جمال و جواني را نردبان عروج به بام آسمان كرد و با اين سرمايه آخرت و بهشت را خريد آيا حيف نيست كه چشم به گناه آلوده شود و چهره و تن و اندام براي دام ابليس آشكار گردد و انسان عرشي زير آوار هوس و عصيان دفن شود؟ بستن چشم به روي حرام صد دريچه به روي باغ معني بوستان كمال ميگشايد.
قهرمان كسي است كه بر هوسهاي شهواني و شيطاني غالب آيد و ... شيعه كسي است كه آن چنان زندگي كند كه بتواند سربلند و با عزت به روي محمّد و علي و فاطمه (عليهمالسلام) بنگرد.
واژهي حجاب
كلمه حجاب هم به معني پوشيدن است و هم به معني پرده و حجاب يا حاجب. بيشتر استعمال آن به معني پرده است. اين كلمه از آن جهت به اين مفهوم ميباشد كه پرده وسيله پوشش است و شايد بتوان گفت كه حسب اصل لغت هر پوششي حجاب نيست آن پوششي حجاب ناميده ميشود كه از طريق پشت پرده واقع شدن صورت ميگيرد. استعمال كلمه حجاب در مورد پوشش زن يك اصطلاح نسبتاً جديد است. در قديم و مخصوصاً در اصطلاح فقها چه در كتاب الصلوه و چه در كتاب النكاح كه معترض اين مطلب شدهاند كلمه «ستر» را به كار بردهاند نه كلمه حجاب.
وظيفه پوشش كه اسلام براي زنان مقرر كرده است بدين معني نيست كه از خانه بيرون نروند. پوشش زن در اسلام اين است كه زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوهگري و خودنمايي نپردازد. اسلام ميگويد: نه حبس و نه اختلاط بلكه حريم.
فلسفه حجاب
فلسفه پوشش در فرهنگ اسلامي همان آرامش رواني، استحكام پيوند خانوادگي، استواري اجتماع و با ارزش بودن و محترم شمردن زن ميباشد. پوشش زنان و مردان قبل از هر چيز از خواستههاي فطرت پاك و ساختار وجودي و ذاتي آنهاست زيرا از همان آغاز خلقت بشر هر يك از زن و مرد كوشيدهاند تا به هر نحو ممكن خود را بپوشانند بيآنكه قبلاً اين آموزش را ببينند اين موضوع بيانگر آن است كه در نهاد انسان عامل بازدارنده و هدايت كنندهاي به نام حيا وجود دارد كه ميخواهد انسان را از خطرها و انحرافات حفظ كند و او را به راه راست هدايت كند بر همين اساس در قرآن آمده هنگامي كه آدم و حوا پس از چشيدن ميوه آن درخت بهشتي كه از آن نهي شده بودند از بهشت خارج شدند خود را برهنه يافتند و شروع كردن به قرار دادن برگهاي بهشتي به يكديگر تا همديگر را بپوشانند. آدم و حوا قبل از اين ماجرا برهنه نبودند بلكه داراي نوعي پوشش بهشتي بودند ولي بر اثر خطا آن كرامت و پوشش از تن آنها فرو ريخت و پس از هبوط به زمين سعي كردند همديگر را بپوشانند اين ماجراي قرآن بيانگر فطري بودن موضوع پوشش است و اينكه اين دستور از خواستگاه ساختاري انسان سرچشمه ميگيرد.
گلهاي عفاف
تركشهاي نگاه
آيا آمار مصدومين تركش نگاه را داريد؟
آيا ضايعات تيرهاي مسموم نگاه را ميشناسيد؟
آيا ميدانيد چه تعداد مبتلايان به ويروس هوس در بستر گناه آرميدهاند.
خواهران ما بايد در سنگر حجاب موضع بگيرند و برادران ما بايد با واكسن تقوا خود را واكسينه كنند و گرنه عوارض نگاه و بدحجابي دامن دو طرف را ميگيرد.
خود فراموشي
هوشيار باشيم كه دامهاي فريب، جاذبههاي گناه، آنتنهاي وسوسهگر و فيلمها و سيديهاي دجالگونه ايمان و عفاف ما را نربايند. خدا فراموشي خود فراموشي را در پي دارد. هر كه ارزش خود را نداند خويش را حراج ميكند و زير قيمت واقعي ميفروشد. ارزش اجناس دست دوم خيلي پايينتر است.
مرواريد نفيس
پاكدامني و عفاف گوهري قيمتي و مرواريدي ارزنده است كه بايد با هزاران چشم از آن مراقبت كرد.
اين گوهر اگر گم شود ديگر به دست نميآيد و اين مرواريد اگر بشكند ديگر درست نميشود. پس مواظب دزدان عفاف و غارتگران سرمايه حجاب باشيم. مگر مرواريد شكسته قيمتي دارد؟
پشت ديوار ندامت
آنكه «كودك عفاف» را جلوي صدها گرگ گرسنه ميبرد و به تماشا ميگذارد. آنكه «يوسف زيبايي» را به چند سكه تقلبي و بدلي ميفروشد. آنكه بدون «لباس تقوا» به صحنه شعلهور گناه ميرود روزي هم پشت ديوار ندامت مينشيند و اشك ندامت بر دامن حسرت ميريزد سرانجام هم در آخرت در آتش بيپروايي و بيتقوايي خود خواهد سوخت.
آيا ديدن اين همه طعمههاي تباه شده و پشيمان كافي نيست كه ديگران اين راه را دوباره تجربه نكنند؟!
صحنههاي ضبط شده
آنان كه از بيحجابي و برهنگي و خودنمايي لذت ميبرند شايد فراموش كردهاند كه دستگاههاي دقيق خدا اين صحنهها را ضبط و فيلمبرداري ميكند و فرداي قيامت مورد سؤال قرار خواهند داد. آيا حاضريد فيلم تماسها و روابط شما در قيامت به نمايش عمومي درآيد و رسوايي به بار آورد؟ محكمه الهي اسناد و مدارك فراوان از اعمال ما در اختيار دارد براي آنها چه جوابي داريم؟
انتخاب، نه تحميل
حجاب يك انتخاب است، نه تحميل.
آنان كه حجاب را آگاهانه بر ميگزينند ميخواهند گوهر عفاف خود را از تاراج مصون نگه دارند.
اين است كه بر انتخاب خود افتخار ميكنند و با حرف ديگران سست و بيانگيزه نميشوند و تابع جو نميگردند چون از قيمت گوهري كه دارند باخبرند.
ثمره باغ زندگي
باغبان محصول باغ و بوستانش را به تاراج و حراج نميگذارد بلكه از آن مراقبت ميكند حجاب و عفاف ثمرهي باغ زندگي و بوستان عمر است چرا بايد گل حيا پرپر شود و لگدمال عابران بيخيال و رهزنان بيانصاف گردد؟
كسي كه نگهبان سرمايهاش نباشد شايسته هر نوع علامت است.
شرافت
شرافت زن اقتضاء ميكند كه هنگامي كه از خانه بيرون ميرود متين و سنگين و با وقار باشد. در طرز رفتار و لباس پوشيدنش هيچگونه عمدي كه باعث تحريك و تهييج شود به كار نبرد. عملاً مرد را به سوي خود دعوت نكند. زباندار لباس نپوشد. زباندار راه نرود. زباندار و معنيدار به سخن خود آهنگ ندهد. چه آنكه گاهي اوقات ژستها سخن ميگويد كه طرز حرف زدنش يك حرف ديگري را ميزند. حتي عشقهاي شهواني ممكن است سودمند واقع گردد و آن هنگامي است كه با تقوا و عفاف توأم گردد يعني در زمينه فراق و دست نارسي از يك طرف و پاكي و عفاف از طرف ديگر سوز و گدازها و فشارها و سختيهايي كه بر روح وارد ميشود آثار نيك و سودمندي به بار ميآورد.
عرفا در همين زمينه است كه ميگويند عشق مجازي تبديل به عشق حقيقي يعني عشق به ذات احديت ميگردد و در همين زمينه است كه روايت ميكنند «مَن عَشَقَ و كتَمَ و عَفَّ و ماتَ ماتَ شهيداً» آنكه عاشق گردد و كتمان كند و عفاف بورزد و در همان حال بميرد شهيد مرده است.
اما اين نكته را نبايد فراموش كرد كه اين نوع عشق با همه فوائدي كه در شرايط خاص احياناً به وجود ميآورد قابل توصيه نيست، واديعي است بس خطرناك. از اين نظر مانند مصيبت است كه اگر بر كسي وارد شود و او با نيروي صبر و رضا با آن مقابله كند مكمل و پاك كننده نفس انسان است خام را پخته و مكدر را مصفا مينمايد.
نظر بانوي دانشمند درباره حجاب برتر
خانم دانشمند در ضمن گفتاري ميگويد: به عقيده بنده حجابي كه به صورت لباس گشاد و مانتو و روسري باشد چندان تأثيري در جلوگيري از نگاه آلوده مردان ندارد. من براي خود چادر و حجاب را يك عامل نجاتبخش در رويارويي با مرد نامحرم ميدانم به ويژه وقتي كه متوجه ميشوم مردي يا مرداني نگاههاي آلودهاي دارند در آن وقت است كه چادر محكمتر ميگردد تا صورت در تيررس نگاههاي آنها نباشد در اين حالت يك احساس امنيت توأم با رضايت به من دست ميدهد و به خاطر اينكه توانستهام آنها را ناكام بگذارم و خود را از نگاه آلوده و مسموم كننده آنها حفظ كنم احساس آرامش مينمايم.
براي سالم سازي محيط و افراد از بيحجابي و بدحجابي بايد به سراغ علل و عوامل به وجود آورنده آن رفت و آنها را شناخت. بنابراين راههاي مبارزه با بيحجابي و بدحجابي در امور زير خلاصه ميشوند:
1. جايگزيني اصالت فرهنگي به جاي تغافل فرهنگي و نيز مبارزه بيامان با استعمار غرب و غربزدگي و قطع دستهاي آلوده و پليد كه به سوي كشورهاي اسلامي دراز شدهاند.
2. آگاهي بخشي در مورد تقسيم آزادي به آزادي صحيح و غلط و سوق دادن انسانها به خصوص نسل جوان به گزينش آزادي صحيح و مفيد نه آزادي غلط و زيانبخش.
3. نشان دادن ارزشهاي والا و راستين انساني و اسلامي و جايگزين كردن آنها به جاي ارزشهاي كاذب.
4. نشان دادن الگوهاي كامل و سالم و جايگزيني آنها به جاي الگوهاي دروغين مثلاً گزينش الگوهايي همچون حضرت فاطمه(س) و حضرت زينب(س) نه گزينش رقاصههاي بيبند و بار به عنوان الگو و سرمشق.
5. تقويت اعتماد به نفس و استدلال فكري و دوري از خودباختگي.
نتيجهي سخن
درباره لزوم حجاب و پوشش اسلامي براي زنان و علت و فلسفه پيدايش آن نظرها متفاوت است، اما آنچه كه در تمام اين نظرات نقطه مشترك دارد اين است كه حجاب يعني جلوگيري از چشمچراني مردان و خودآرايي زنان حجاب يعني حفظ حرمت و كرامت زن حجاب يعني جلوگيري از دامنه فساد.
آيين اسلام كه كاملترين فاكتور سعادت بشر براي هميشه هستي است حجاب را پوشش و حريم عفت و حيا قرار داده و اگر او اين حريم را آگاهانه به خوبي حفظ كند عامل مؤثري براي مبارزه با تجملگرايي و ايستادگي در برابر هجوم فرهنگ مبتذل غرب خواهد بود. پوشش اسلامي سمبل مقاومت زن مسلمان در برابر سرازيري كالاهاي فريبنده غرب است.
بعضيها عرياني را دوست دارند و عرياني را نشان تمدن ميدانند و در اينجا به ياد گفته امام رحمتالله ميافتيم كه فرمودند اگر بيحجابي و عرياني تمدن است پس حيوانات متمدنترند.
http://daneshjooqom.4kia.ir/
برچسب های مهم
فهرست مطالب
مقدمه. 2
فصل اول.. 2
چرا تهاجم ، چرا دفاع.. 2
فصل دوم. 7
جنگ روانی.. 7
اهداف سلطه گران از جنگ روانی.. 8
اهداف تبلیغاتی استکبار جهانی.. 11
فصل سوم. 13
پدافند غیر عامل.. 13
دفاع عامل و دفاع غیر عامل.. 16
اصول پدافند غیر عامل.. 17
جنگ الکترونیک.... 23
فهرست منابع. 24
مقدمه
دفاع در طول تاریخ همیشه جزء مهمی از زندگی بشر بوده است ؛ زیرا اقدامات دفاعی انسان سبب دفع یا کاهش میزان اثر تجاوز مهاجمان می شود . اما چگونگی دفاع به عوامل و شرایط مختلفی بستگی دارد و انسان ها در دوران حیات خود سعی کرده اند تا با استفاده از عقل و تدبیر و اراده ی خود بهترین راه دفاع را در وضعیت های متفاوت ، در مقابل تهاجم دشمنانشان انتخاب و آن را به کار بندند .
در این ارتباط اقدامات دفاعی انسان همیشه با استفاده از سلاح و تجهیزات جنگی صورت نگرفته است ؛ بلکه در موارد زیادی انسان برای دفاع ، شیوه هایی را به کار برده که سلاح و تجهیزات جنگی در آن نقشی نداشته است و در دنیای امروز از آن با عنوان « پدافند غیر عامل » یاد می شود .
برای مثال ، در جنگ خندق وقتی مسلمانان به فرماندهی رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله به پیشنهاد سلمان فارسی در اطراف مدینه ، خندقی حفر کردند تا دشمنان اسلام نتوانند از آن عبور نمایند ، در واقع از شیوه ی دفاعی « پدافند غیر عامل » استفاده کرده اند .
فصل اول
چرا تهاجم ، چرا دفاع :
ویژگی های اخلاقی انسان و داشتن اراده و اختیار ، باعث شده تا انسان ها از همان آغاز خلقت به دو گروه حق و باطل تقسیم شوند .
گروهی از انسان ها که از فطرت پاک و خدادادی و وجدان بیدار خود پیروی می کردند و سعی داشتند تا خواسته های خود را از راه های درست و پسندیده و مشروع به دست آورند و به دیگران ظلم و ستم نکنند ، در صف حق طلبان قرار گرفتند و گروهی دیگر از آن ها که هواهای نفسانی و گناهان زیاد ، زنگاری شده بود تا فطرت خدادادی آن ها را بپوشاند و از شیطان درون و برون پیروی کرده و برای رسیدن به آرزوهای خود هر راهی را مشروع می دانستند و از ظلم و ستم به دیگران هم ترسی به دل راه نمی دادند ، در جبهه ی باطل قرار گرفتند .
جدال حق و باطل گاهی بین دو یا چند نفر پدید می آمد و وسعت زیادی نداشت ، اما گاهی اوقات درگیری بین آن ها گسترده می شد و مجموعه ی وسیعی از انسان ها را در بر می گرفت . از برخورد گروه های بزرگ با یکدیگر ، جنگ ها شکل می گرفت و افراد بسیار زیادی را درگیر خود می کرد . البته منشأ شروع جنگ ها همیشه جدال حق و باطل نبوده است ، بلکه در بسیاری از اوقات ، دو یا چند گروه باطل برای مقاصد مادی و دنیایی رودرروی یکدیگر قرار گرفته اند .
این را همه می دانند که درگیری میان حق و باطل فقط مربوط به یک دوره ی زمانی خاص نیست و تا زمانی که ظالمان می خواهند با ظلم و ستم ، راه و رسم خود را بر دیگران تحمیل کنند ، راست قامتان تاریخ ، مقاومت می کنند و به جهانیان درس ایستادگی آموخته ، و به آن پیشوای بزرگ کربلا اقتدا میکنند که فرمود :
« اگر بدن ها برای مرگ آفریده شده اند ، همانا کشته شدن با شمشیر در راه خدا بهتر است . » زیرا به این پیام الهی اعتقاد دارند که حق پایدار و ماندنی و باطل ناپایدار و رفتنی است .
برای این که جنگی شروع نشود ، می شود گفتگو کرد ، می شود کوتاه آمد ، می شود حساسیت ها را کم کرد ، می شود بسیاری کارهای دیگر انجام داد تا جنگ شروع نشودددد . اما وقتی جنگی شروع شد لاجرم باید جنگید و دفاع کرد .
بسیاری از مردم جنگ را بیهوده و قابل اجتناب می دانند و کم تر کسی است که آن را دوست داشته باشد . به قول کرزوس پادشاه لیدیه : « جنگ را هیچ کس دوست ندارد ، در جنگ پدران پسران را به خاک می سپارند ، حال آن که در صلح پسران پدران را به خاک می سپارند » کسانی که سابقه ی مبارزه در میادین جنگی را دارند ، به خوبی به خاطر می آورند که در میدان نبرد ، مرگ انسان ها بسیار ساده اتفاق می افتد .
کسانی که جنگ را تجربه کرده اند به نکته ی دیگری هم واقف اند و آن مرگ قهرمانان است . معمولا در جنگ ها بهترین ها دلیرانه می جنگند و کشته می شوند ، و بعدها به اسطوره های ملت ها تبدیل می شوند . هیچ کس به اندازه مردان جنگ دیده ، سختی ها و آسیب های جنگ را از نزدیک حس و لمس نکرده است . به همین جهت ، مردان جنگ معمولا موافق جنگ دیگری نیستند .
زیرا نمی خواهند یک بار دیگر دوستان عزیز و بزرگ خود را به خاک بسپارند . البته جنگ یکسره پدیده ای منفی نیست . جنگ ، سبب رشد خلاقیت ها ، افزایش دلاوری ها ، پدیدار شدن ایثارگری ها و بروز اخلاق مردانه می شود .
جنگ ، ادبیات پایداری می سازد ، گذشت و از خود گذشتگی می آموزد . جنگ ، از جوانان مرد و از دختران شیرزن می سازد . جنگ ، دوستان و دشمنان را می شناساند . جنگ ، حماسه سازی می کند و جلوه های حماسی می آفریند .
آیا می توان همه چیز را به مهاجمان بیگانه سپرد ؟ آیا اگر همه ی مقدرات را به آن ها بسپاریم و خود نظاره گر باشیم ، آرامش و آسایش به کشور باز می گردد . خوبی و بدی خیلی از چیزها را می شود با تجربه به دست آورد ، اما تجربه کردن بعضی از امور ، هزینه ای بسیار بالا و در مواردی غیر قابل جبران برای انسان دارد . کدام انسان عاقلی یک لیوان آب جوش را می نوشد تا نتیجه ی آن را با تجربه به دست آورد .
بسیاری از عراقی ها برای شکست دیکتاتور ستمگری همچون صدام ، از نظامی های آمریکایی و اروپایی استقبال کردند نتیجه ی آن چه شد ؟ الان خود عراقی ها می گویند : از شر ستمگری رها شدیم و به شر ستمگران دیگری گرفتار شدیم.
هر کس برای رسیدن به سعادت ، به جز خدا ، دست به دامان دیگران شود ، گرفتار آن ها خواهد شد. برای رسیدن به آرزوهای دست یافتنی باید با توکل بر خدا ، به خود متکی بود و از توانمندی های خویش استفاده کرد . این مطلب مورد تایید تمام عقلای دنیا و تجربه ی بسیاری از کشورها در مبارزه با ظلم و استبداد است .
در دنیای امروز ، نزاع های پنهان و آشکار بسیاری از کشورها با یکدیگر مشهود است . به ظاهر آرام جهان نگاه نکنید به خواسته های اعلام شده و اعلام نشده ی بعضی از کشورها اگر دقت داشته باشید ، متوجه این موضوع می شوید .
شما کافی است به بودجه ی نظامی چند کشور مدعی حقوق بشر جهان توجه کنید . فقط بودجه ی نظامی کشور آمریکا برابر با کل بودجه ی سالانه ی چندین کشور جهان است .
اگر واقعا دنیا آرام است و قدرت های نظامی دنیا فقط به فکر حقوق بشر هستند ، هزینه های سرسام آوری که صرف طراحی ، ساخت و تولید انبوه تجهیزات پیش رفته نظامی می شود برای چیست ؟ آیا اینها برای دفاع از حقوق بشر است یا بهانه ای برای سلطه گری و استیلا بر کل جهان است .
ما در کشوری زندگی می کنیم که از گذشته های دور تاکنون ویژگی هایی داشته و دارد که باعث طمع ورزی قدرت های سلطه گر نسبت به میهن عزیز ما می شود .
1- موقعیت ژئوپلتیک و جغرافیای سیاسی کشور ما به گونه ای است که از زمان های گذشته تاکنون قدرت های سلطه گر چشم طمع به سرزمین ما را داشته اند . دارا بودن بیش ترین مرز آبی با خلیج فارس در میان کشورهای منطقه و نزدیکی به تنگه ی هرمز و همسایگی با کشورهای نفت خیز ، ما را در شرایطی قرار داده که همیشه در معرض تهدید دشمنان بوده ایم .
2- از حدود یکصد سال پیش به این طرف ، نفت و پس از آن گاز ، یکی از مهم ترین انرژی های مورد نیاز بشر بوده است . بهره مندی ایران از ذخایر عظیم نفت و گاز ما را در شرایطی قرار داده که قدرت های استکباری تلاش کرده اند تا تصمیم گیرندگان حکومت ایران کسانی باشند که آن ها به راحتی و با شرایط مناسب بتوانند به این ذخایر دسترسی داشته باشند . ( اهمیت نفت و گاز به اندازه ای است که بسیاری از تحلیل گران سیاسی از اشغال سرزمین عراق توسط نیروهای آمریکایی با عنوان جنگ نفت یاد می کنند ) .
3- با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و برچیده شدن سفارت رژیم اشغالگر قدس در تهران و تأسیس سفارت مردم مظلوم فلسطین به جای آن ، حرکتی در منطقه و بلکه در جهان آغاز شد که مقاومت چند ساله ی مردم مظلوم افغانستان در مقابل تهاجم همه جانبه ی ارتش اتحاد جماهیر شوروی ( سابق ) و خروج اشغالگران اسرائیلی از سرزمین لبنان و ... بخشی از نتایج این انقلاب رهایی بخش می باشد .
از طرف دیگر پای بندی جمهوری اسلامی ایران به اسلام ناب محمدی و مخالفت با رفتارهای سلطه گرانه ی قدرت های استکباری در فلسطین اشغالی ، لبنان ، عراق ، افغانستان و ... طبیعتاً مورد پسند و رضایت قدرت های زورگو نمی باشد .
4- فناوری هسته ای یکی از آن مواردی است که کشورهای سلطه گر به هیچ عنوان تمایل ندارند کشور ما وارد این عرصه شود . زیرا آن ها در جمع کشورهای دارای این فناوری ، ایران را هماهنگ با خود نمی دانند و مایل نیستند کشوری که از جنس خودشان نیست به این تکنولوژی دسترسی داشته باشد.
اما با رژیم اشغالگر قدس علی رغم آن که عضویت در معاهده ی ان . پی . تی را نپذیرفته و به همین جهت به بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی اجازه ی بازدید از تـأسیسات اتمی خود را نمی دهد ، چون از جنس خودشان است هیچ مشکلی ندارند .
فصل دوم
جنگ روانی :
در بین موجودات زنده انسان تنها موجودی است که صاحب عقل و اختیار است و می تواند با استفاده از فکر و اراده و اختیار خود ، اموری را قبول کند و بپذیرد و اموری را قبول نکند و نپذیرد .
در عصر حاضر ، افکار عمومی و پذیرش یا عدم پذیرش امور توسط مردم ، نکته ی قابل توجه و مورد نیاز تمام حکومت هاست .
اگر در دوران گذشته برای حکومت های دیکتاتور رأی و نظر مردم اهمیتی در تصمیم گیری های حاکمان نداشت ، در دنیای امروز رأی و نظر مردم اهمیت قابل توجهی دارد ؛ زیرا در عصر حاضر غالب حکومت ها با رأی و نظر مردم می آیند و می روند . به همین جهت تمام حاکمان سعی می کنند رأی و نظر مردم را همراه داشته باشند و به همین منظور رسانه ها نقش حساس و تعیین کننده ای پیدا کرده اند .
حکومت ها علاوه بر این که از طرق مختلف سعی می کنند تا رأی و نظر مردم کشور خود را همراه داشته باشند ، تلاش می کنند تا بر رأی و نظر مردم سایر کشورها نیز اثر بگذارند و از این طریق ، با هزینهی کم تری به اهداف خود برسند .
بسیاری از آن ها برای رسیدن به اهداف خود ، به اخلاقی بودن یا غیر اخلاقی بودن وسیله ، توجهی ندارند ؛ چون هدف برای آن ها مهم است و برای رسیدن به هدف ، هر وسیله ای را مشروع می دانند .
به این ترتیب ، در دنیای امروز اصطلاحی پدیدار شده که به آن « جنگ روانی » می گویند . جنگ روانی عبارت است از هر نوع اقدامی که به منظور نفوذ در فکر و رفتار طرف مقابل و تضعیف و تخریب روحیه ی آن ها صورت می گیرد .
جنگ روانی فقط اختصاص به غربی ها ندارد و ما هم از آن استفاده می کنیم ، اما تفاوت ما با آن ها در این است که ما برای رسیدن به هدف ، هر وسیله ای را مشروع نمی دانیم و رسیدن به هدف را از راههای غیر اخلاقی درست نمی دانیم.
اهداف سلطه گران از جنگ روانی :
برای جنگ روانی اهداف مختلفی را می توان ذکر کرد ، اما تمام آن ها را می شود در سه دسته تقسیم کرد :
دشمنان ما برای این که به اهداف خود برسند از راه های مختلفی استفاده می کنند که به آن شیوه های جنگ روانی گفته می شود .
شیوه های جنگ روانی عبارت اند از :
ما در این کتاب به علت محدودیت ، فقط به توضیح تبلیغات و تهدید می پردازیم و شما می توانید برای آگاهی از بقیه ی موارد ، به منابعی که در انتهای کتاب معرفی شده مراجعه نمایید .
1. تبلیغات :
تبلیغات همانند چاقویی است که هم می توان با استفاده از آن در جراحی جان یک انسان را نجات داد و هم می توان با آن جان انسان بی گناهی را گرفت .
تبلیغات بزرگ ترین حربه ی رسانه ای استکبار در شرایط امروز است . در تبلیغات از تاکتیک ها و تکنیک هایی استفاده می شود که قدرت فکر کردن را از مخاطب بگیرد .
استفاده از برهنگی زن در عصر مدرن کنونی ، یکی از شیوه های بسیار زشت دنیای متمدن امروز است . تکنیک عنصر اساسی موفقیت تبلیغات و اقناع مردم است .
یکی از تکنیک های غیر اخلاقی و متداول در تبلیغات ، عنصر دروغ است . حکومت آمریکا در غالب حملات نظامی خود برای اقناع مردم و همراه کردن افکار عمومی از این حربه استفاده نموده است . مانند :
الف – آمریکا در سال 1964 جنگی را علیه مردم مظلوم ویتنام آغاز کرد که یازده سال طول کشید . علت شروع جنگ یک دروغ رسانه ای بزرگ بود :
« ویتنامی ها 2 ناو آمریکایی را در خلیج ( تانکین ) مورد حمله قرار داده اند » در صورتی که بعدها مشخص شد هرگز چنین حمله ای از جانب ویتنام به ناوهای آمریکایی صورت نگرفته است ؛ بلکه هدف آمریکا از حمله به ویتنام ، جلوگیری از استقلال ویتنام و حفظ استیلای آمریکا بر منطقه بوده است . این جنگ پس از یازده سال و قربانی شدن حدود 3 میلیون نفر از مردم بی گناه ویتنام و 58 هزار نفر از سربازان آمریکایی ، سرانجام در سال 1975 با شکست آمریکا و خروج آن ها از ویتنام به پایان رسید .
ب – آمریکایی ها در سال 2001 به بهانه ی تلافی حملات 11 سپتامبر و دستگیری بن لادن به افغانستان حمله ی نظامی کردند .
از آن زمان تاکنون که حدود هفت سال می گذرد ، آمریکایی ها در افعانستان همه نوع کاری کرده اند ، به جز دستگیری بن لادن که به بهانه ی آن افغانستان را اشغال کردند .
حال سئوال این است که چرا آمریکا با این همه امکانات پیش رفته و تجهیزات نظامی بسیار مدرن بن لادن را دستگیر نمی کند ؟
پاسخ این سئوال بسیار روشن است ، زیرا اگر آمریکا بن لادن را دستگیر نماید ، دیگر بهانه ای برای ماندن در افغانستان ندارد .
اگر این اتفاقات را در کنار یکدیگر قرار دهیم ، به این نتیجه می رسیم که آمریکا در هر زمان ، هر آنچه را که در راستای تأمین منافعش باشد انجام می دهد و به هیچ محدودیت اخلاقی هم پای بند نیست ، مگر آن که از حمله و تهاجمی که قصد انجام آن را دارد احساس خطر کند و در تحلیل های نظامی و سیاسی به این نتیجه برسد که سودی که از این تهاجم به دست می آورد کم تر از ضرری است که نصیبش می شود و این هم فقط با دفاع جانانه و مقاومت مردانه در مقابل تهاجم احتمالی آن ها میسر میشود .
در شرایط کنونی نیز آمریکایی ها با کمک رسانه های تحت نفوذ خود درباره ی کشور عزیز ما دروغهای فراوانی را ساخته و بعد از این هم خواهند ساخت ، فقط آن چه تاکنون مانع تهاجم نظامی آمریکا به میهن ما شده است ، احتمال زیان های فراوانی است که آن ها از تهاجم به ایران برای خودشان برآورد نموده اند .
حاکمان آمریکا برای ترساندن کشورهای همسایه ی ایران ، آن ها را از دست یابی ایران به انرژی هسته ای صلح آمیز می ترسانند و مطرح می کنند که در صورت دست یابی ایران به فناوی هسته ای صلح آمیز ممکن است آن ها به سلاح اتمی هم دست پیدا کنند ، اما وقتی پای رژیم اشغالگر قدس که دارای زرادخانه ی اتمی است و به بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی هم اجازه بازدید از تأسیسات هسته ای خود را نمی دهد ، پیش می آید ، جنایتکاران صهیونیست را برای منطقه ، خطرناک نمی دانند .
اهداف تبلیغاتی استکبار جهانی :
استعمارگران نوین سعی می کنند از طریق تبلیغات به اهداف زیر دست یابند :
الف – تحریف و تغییر فرهنگ ملی و مذهبی ملل جهان ؛
ب – تحمیل فرهنگ و سیاست استعماری خود بر دیگران ؛
ج – غارت و چپاول ثروت ها و ذخایر مادی و معنوی ملت های مظلوم ؛
د – رسیدن به مقاصد و مصالح استکباری خود ؛
2 – تهدید :
یکی دیگر از حربه های جنگ روانی دشمن ، تهدید است . در این روش ، دشمن سعی می کند با ترساندن یک ملت از راه های مختلف ، برنامه و نظر خود را بر آن ها تحمیل نماید .
تهدید معمولا از سه راه انجام می پذیرد :
تهدید اقتصادی :
آمریکا و سایر قدرت های سلطه گر ، تاکنون برای تحمیل برنامه های خود و عقب نشینی کشور ما ، رفتارهای اقتصادی زیر را در باره ی ما اعمال کرده اند .
1- تهدید شرکت های بزرگ اقتصادی برای عدم سرمایه گذاری و عقد قرارداد با ایران ؛
2- تحمیل شرایطی که باعث افزایش نرخ بیمه کالاهای وارداتی و صادراتی ایران شده است ؛
3- تحریم فروش قطعات کالاهای مهم به ایران ؛
4- مسدود کردن اموال و دارایی های ایران در بانک های آمریکا ؛
5- تهدید به محاصره اقتصادی و عدم فروش سایر کالاهای مورد نیاز مردم ایران .
تهدید سیاسی :
در بخش تهدید سیاسی کشورهای سلطه گر تاکنون موارد زیر را در مورد کشور ما انجام داده اند .
1- وارد کردن اتهامات سیاسی بی اساس به ایران مثل حمایت از تروریست ها
2- تلاش در جهت محکومیت سیاسی ایران در مجامع بین المللی
3- تبلیغات منفی و گسترده علیه ایران از طریق رسانه های تحت نفوذ
4- تهدید به قطع رابطه ی سیاسی با ایران
5- سخت گیری های بی مورد و ایجاد مشکل برای شهروندان ایرانی در سفر به سایر کشورها
تهدید نظامی :
در بخش تهدید نظامی آمریکا با هم دستی تعدادی از کشورها تاکنون موارد زیر را علیه ملت ایران انجام داده اند .
1- حضور نظامی در چند کشور همسایه و به نوعی محاصره ی نظامی ایران ؛
2- عدم فروش تجهیزات نظامی به ایران ؛
3- تهدید به حمله به تأسیسات هسته ای ایران ؛
فصل سوم
پدافند غیر عامل :
در طول تاریخ جنگ های مختلفی بین انسان ها رخ داده است و به تناسب رشد فکری انسان ، از ابزار مختلفی به عنوان وسیله ی جنگ استفاده شده است . پس از خلقت انسان ، تا مدت ها ابزار جنگی مورد استفاده ی انسان ها ، بسیار ساده و ابتدایی بود .
سنگ و چوب و بعدها تیر و کمان و نیزه و شمشیر ، وسایل و ابزار جنگی انسان ها بود که در اصطلاح امروزی به آن سلاح سرد گفته می شود .
پس از پایان این دوره سلاح های گرم اختراع و وارد عرصه ی جنگ ها شد . اسلحه ها در این دوره با یکدیگر یکسان نبوده و تفاوت زیادی با هم داشتند .
تفنگ ها در ابتدا تک تیر و غیر خودکار بود و با هر تیر باید مجدداً گلنگدن سلاح کشیده می شد . بعدها که سلاح های تک تیر و غیر خودکار تبدیل به سلاح های خودکار و رگبار شدند ، ویژگی های دیگر آن ها هم به تدریج تغییر کرد .
وزن ، برد ، دقت در تیراندازی ، اندازه ، قدرت تخریب و ...... ویژگی هایی بودند که تفنگ ها را از یکدیگر متمایز می کرد . به تدریج توپ های ساده و معمولی نیز وارد عرصه ی جنگ ها شدند ، اما هنوز ماشین های جنگی ظهور نیافته بودند .
پس از پایان این دوره ماشین های جنگی وارد عرصه ی نبرد شدند . با اختراع و به کارگیری ماشینهای جنگی و توسعه ی نبرد به هوا و زیر دریا ، جنگ های مکانیزه ظهور و بروز یافتند .
در این دوره از نبرد تن به تن و نبرد با سلاح های سبک و معمولی ، بشر عبور کرده و هواپیماهای پیش رفته و موشک های دوربرد با کاربردهای مختلف ، تکنولوژی عرصه ی نبرد را دگرگون ساختند .
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و دفاع هشت ساله ی مردان و زنان ایرانی در این دوره ی تاریخی قرار می گیرد . از ویژگی های جنگ های این دوره می توان به موارد زیر اشاره کرد :
1- به کارگیری حجم انبوه مهمات و سلاح ؛
2- تکیه بر نیروی انسانی انبوه ؛
3- طولانی شدن دوره ی جنگ ؛
4- دشواری های مدیریت صحنه ی نبرد و پشتیبانی نیروها .
حملات بی دقت نیروهای زمینی ، استفاده از موشک های دوربرد و استفاده از جنگنده های هوایی یک ویژگی دیگر را
به جنگ های این دوره افزوده است و آن گستردگی خسارات در شهرها و تلفات نیروهای انسانی غیر نظامی می باشد .
براساس آمار و ارقام موجود گفته می شود که تلفات مردم عادی و غیر نظامی در طول سال های جنگ دوم جهانی ، بیش از 29 میلیون نفر بوده که بر این اساس حدود 6 میلیون نفر از تلفات نیروهای نظامی درگیر جنگ بیش تر بوده است .
رشد و پیشرفت علم و تکنولوژی باعث بوجود آمدن انقلاب علوم و فن آوری های اطلاعات ، ارتباطات ، الکترونیک و رایانه در سال های اخیر شده است .
این پیشرفت ها موجب تغییر در استراتژی برخورد کشورها با یکدیگر و به وجود آمدن دوره ی دیگری از جنگ ها شده است . جنگ های دوره ی جدید ویژگی های دارند که چند مورد آن عبارت اند از :
1- تأکید بر جنگ نرم ( جنگ اطلاعاتی ، جنگ روانی ، جنگ الکترونیک و ....) ؛
2- به کارگیری موضعی و مقطعی جنگ سخت ؛
3- تأکید بر انهدام زیر ساخت های حساس و حیاتی کشور در اولویت نخست اهداف تهاجم ؛
4- تلاش برای قطع ارتباط رهبری و مدیریت دفاعی کشور با مردم و نیروهای دفاعی ؛
5- کوتاه شدن مدت جنگ ( طراحی جنگ برق آسا ) .
با توجه به این که از نظر نظامی و تاریخی ما در عصر کنونی زندگی می کنیم ضروری است که به عنوان یک ایرانی مسلمان یا یک ایرانی دوست دار وطن ، با الزامات و ویژگی های دفاع مؤثر در جنگهای دوران کنونی آشنا شده و آمادگی فکری و ذهنی لازم را در این رابطه به دست آوریم .
بخشی از الزامات و ویژگی های دفاع مؤثر در جنگ های این دوره عبارت اند از :
1- ضرورت برنامه ریزی و آغاز طرح های جامع دفاع قبل از شروع درگیری های آشکار ( دفاع در مقابل جنگ نرم ) ؛
2- اتکا بر ایمان ، هوشیاری ، روحیه و توان دفاع مردمی ؛
3- تمرکز تلاش ها بر ارتقای روحیه و اراده ی ملی برای دفاع ؛
4- تمرکز بر دفاع از نقاط حیاتی و حساس کشور ؛
5- تأکید ویژه بر دفاع غیر عامل به عنوان یکی از محورهای اساسی دفاع همه جانبه .
آمار تلفات نیروهای غیر نظامی در جنگ جهانی دوم و ویژگی های جنگ های دوران کنونی و هم چنین الزامات دفاع مؤثر در جنگ های این دوره ، بسیاری از کشورها را بر آن داشته تا « پدافند غیر عامل » یکی از محورهای اساسی دفاعی این کشورها در عصر حاضر باشد و برای تحقق آن ، برنامه ریزی خاصی داشته باشند .
پدافند غیر عامل چیست ؟
در عصر حاضر از انواع دفاع ، دو نوع آن بیش تر متداول و مورد استفاده می باشد :
دفاع عامل و دفاع غیر عامل
در اصطلاح نظامی دفاع عامل به دفاعی اطلاق می شود که با استفاده از جنگ افزار صورت می گیرد، اما در دفاع ( پدافند ) غیر عامل از جنگ افزار خبری نیست ، بلکه نوعی از دفاع است که در آن استفاده از جنگ افزار و سلاح جایگاهی ندارد . اگر بخواهیم تعریف کامل تری از پدافند غیر عامل داشته باشیم ، می توانیم بگوییم : « پدافند غیر عامل عبارت است از مجموعه اقداماتی که بدون استفاده از سلاح میتوان انجام داد ، تا از تلفات جانی به افراد و صدمه و زیان اقتصادی به تجهیزات و تأسیسات نظامی و غیر نظامی کشور جلوگیری نموده یا آن ها را به حداقل کاهش داد . »
پدافند غیر عامل هم چون سایر شیوه های دفاعی اهدافی دارد که بعضی از آن ها با سایر شیوه های دفاعی مشترک و بعضی دیگر ، متمایز از آن ها می باشد .
اهداف پدافند غیر عامل :
1- حفظ تمامیت ارضی و امنیت ملی و استقلال کشور ؛
2- حفظ جان انسان ها ؛
3- افزایش روحیه مقاومت مردم و حفظ توان دفاعی کشور در زمان تهاجم دشمن ؛
4- تأمین نیازهای حیاتی جامعه در زمان بحران ؛
5- جلوگیری از تخریب و آسیب تأسیسات و تجهیزات حیاتی و حساس کشور ؛
6- صرفه جویی در هزینه های تسلیحاتی و نیروی انسانی .
اهمیت پدافند غیر عامل :
اگر چه احتمال وقوع جنگی دیگر ، در شرایط فعلی دور از ذهن می باشد ، اما ملت قهرمان ایران برای این که از یک سوراخ دو بار گزیده نشود ، ضروری است برای وقوع هر احتمالی آمادگی لازم را کسب نماید .
در آن صورت ، استفاده از شیوه های دفاعی پدافند غیر عامل می تواند مزایای زیر را به دنبال داشته باشد .
1- استفاده از شیوه ی دفاعی پدافند غیر عامل موجب زنده ماندن انسان ها و یا تلفات کم تر نیروهای انسانی می شود .
2- پدافند غیر عامل موجب صرفه جویی اقتصادی در حفظ تسلیحات و تجهیزات نظامی می شود .
3- دفاع غیر عامل هزینه های کم تری نسبت به دفاع عامل دارد و از نظر اخلاقی و بشر دوستانه نیز مفهومی صلح دوستانه دارد .
4- دفاع غیر عامل باعث حفظ و یا وارد شدن خسارت های کم تری به مراکز حیاتی و حساس کشور می شود .
اصول پدافند غیر عامل :
پدافند غیر عامل اصولی دارد که رعایت هر بخش از آن ، ما را در رسیدن به اهداف پدافند غیر عامل کمک خواهد کرد .
این اصول عبارت اند از :
1- استتار :
به معنای هم رنگ و هم شکل کردن و همگون سازی تأسیسات و تجهیزات و نیروی انسانی با محیط اطراف است به نحوی که شناسایی این موارد برای دشمن ، بسیار دشوار و تا حدودی غیر ممکن باشد .
برای مثال ، استفاده از بادگیر سفید در محیط برفی یا پوشیدن لباس پلنگی در محیط های سرسبز و جنگلی و هم چنین رنگ آمیزی کردن پشت بام ، حیاط و بدنه ی برخی از مراکز ، متناسب با محیط اطراف مواردی از استتار می باشد .
برای انجام استتار دو نوع مواد وجود دارد : مواد طبیعی و مواد مصنوعی
الف – مواد طبیعی استتار :
- نباتات و گیاهان ؛ مانند : درخت ، گیاهان بالارونده ، برگ و ساقه ی بریده ی درختان و ....
- خاک ؛ مانند : استفاده از خاک به صورت طبیعی ، گل اندود کردن خاک و ....
ب – مواد مصنوعی استتار :
- رنگ ها : برای نقاشی استتاری ساختمان ها و تجهیزات
- مواد لکه زا : استفاده از روغن های زاید و سوخته برای لکه دار کردن جاده ها ، باند فرودگاه ها و....
- مواد ترکیبی : برای تغییر صافی سطح و تغییر شکل یک هدف
- تورهای استتاری : برای پوشاندن تأسیسات و تجهیزات
استتار مدرن چیست ؟
مفهوم کلی استتار مدرن عبارت است از :
جلوگیری و ممانعت از توانایی کشف ، آشکار سازی ، شناسایی و ردیابی انواع حسگرهای الکترواپتیک ، راداری ، لیزری ، صوتی ، مغناطیسی ، حرارتی و ... دشمن می باشد .
هم چنین بهره گیری از انواع طرح ها ، روش ها و تجهیزات مؤثر نظیر کنترل تشعشعات راداری ، اختلال در ردگیری ، ممانعت از استراق سمع و کلیه راه های فنی و ابتکاری که در پنهان نگاه داشتن و مخفی سازی اهداف ، تأسیسات ، تجهیزات و نفرات مؤثر می باشد ، در محدوده ی استتار مدرن هستند .
2- اختفا :
اختفا به معنای مخفی شدن فرد و پنهان کردن تأسیسات و تجهیزات از دید دشمن است به طوری که نیروی مقابل نتواند وجود کسی یا چیزی را در آن موقعیت تشخیص دهد .
مخفی شدن در شیار کوه ها و لابه لای درختان و هم چنین پنهان کردن هواپیما و تجهیزات جنگی در تونل نمونه هایی از اختفاست .
باید در نظر داشت که مخفی کاری در امور نظامی یک اصل است و هیچ کشوری در دنیا یافت نمیشود که تمام داشته ها و راه کارهای نظامی خود را در معرض دید دیگران قرار دهد .
3- فریب :
به هر گونه اقدام حیله گرانه ای که باعث گمراهی و غفلت دشمن برای رسیدن به اطلاعات و محاسبه و برآورد صحیح از توان کمی و کیفی طرف مقابل گردیده و او را در تشخیص هدف و هدف گیری با شک و تردید مواجه سازد ، فریب گفته می شود .
مانند : ساخت ماکت تجهیزات جنگی و قرار دادن آن در مکان های مختلف .
فریب دشمن از گذشته های دور تاکنون یکی از مهم ترین اصول کشورداری بوده است ، به نحوی که « سون تزو » از فرماندهان سال های قبل از میلاد در این باره می گوید :
« تمام فوت و فن و ریزه کاری های جنگ بر پایه ی فریب و اغفال دشمن استوار است ، به همین دلیل شما وقتی قادر هستید ، به ضعف و ناتوانی تظاهر کنید . وقتی که نزدیک هستید کاری کنید که دشمن شما را دور ببیند و هنگامی که دور هستید ، شما را نزدیک تصور کند »
الف – رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در جریان آماده نمودن سپاه اسلام برای فتح مکه ، طوری برنامه ریزی کردند که کسی متوجه نشود مسلمانان قصد فتح مکه را دارند و در زمان حرکت نیز بخشی از سپاه اسلام را به فرماندهی یکی از یاران خود به سمت دیگری فرستادند تا دشمن غافلگیر شود و نتواند برای مقابله با سپاه اسلام برنامه ریزی نماید.
ب - کشور انگلستان در ابتدای جنگ جهانی دوم ( سال 1940 ) در حدود 100 فرودگاه بدلی و 400 هواپیمای فریبنده برپا داشت تا توجه بمب افکن های بیگانه را به آن ها معطوف سازد .
این نکته را هم باید در نظر داشت که سه اصل استتار ، اختفا و فریب همیشه به صورت جدا از یکدیگر استفاده نمی شوند ، بلکه در مواردی می توانند همراه با هم به کار برده شوند .
4- پراکندگی :
در این اصل با رعایت ملاحظات اقتصادی ، امنیتی ، دفاعی ، سیاسی و اجتماعی باید در طرح های توسعه ای ، مراکز حیاتی و حساس کشور با فاصله های مناسب از یکدیگر و در نقاط مختلف ایجاد گردند ، تا در هنگام حملات هوایی کم ترین ضرر و زیان متوجه آن ها باشد .
هم چنین ایجاد این مراکز در مکان هایی که عوارض طبیعی و دفاعی مناسبی ، مانند : کوه ، تپه ، جنگل و ... وجود دارند ، ضریب امنیتی این مراکز را افزایش خواهد داد .
5- مقاوم سازی و استحکامات :
به معنای ایجاد هر گونه حفاظی که در مقابل اصابت مستقیم راکت ، موشک ، گلوله توپخانه و یا ترکش آن ها مقاومت نموده و مانع صدمه رسیدن به نفرات ، تجهیزات و تأسیسات گردیده و اثرات ترکش و موج انفجار را به طور نسبی خنثی نماید .
پناهگاه ، جان پناه ، سازه های امن و مقاوم سازی ساختمان ها و تأسیسات و ... جزء استحکامات محسوب می شوند . در این رابطه سه نوع پناهگاه تعریف شده وجود دارد :
الف – پناهگاه های درجه 1 :
این پناهگاه ها در مقابل اثرات مختلف سلاح ها به اندازه ی لازم و کافی دارای مقاومت می باشند و اثرات اصابت موج
و ترکش سلاح های متعارف را تحمل می نمایند . در مقابل اثرات حرارت و تشعشع سلاح های اتمی با توجه به قدرت سلاح و فاصله نقطه ی انفجار مقاومت کافی داشته و هوابندی شده ، و در برابر نفوذ گازهای سمی شیمیایی نیز مقاوم و نفوذ ناپذیر هستند .
ب – پناهگاه های درجه 2 :
این نوع پناهگاه ها که به پناهگاه های عمومی معروف هستند ، در مقابل سلاح های متعارف (موشک، راکت ، گلوله و ... ) مقاوم بوده ، ولی در مقابل سلاح های اتمی و شیمیایی مقاوم نمی باشند . زیرزمین ساختمان های چهار طبقه به بالا که دارای سقف بتنی با تیرچه بلوک هستند ، مناسب ترین و سهل الوصول ترین نوع این پناهگاه ها می باشند .
ج – پناهگاه های درجه 3 :
این پناهگاه ها در مقابل موج و ترکش سلاح های متعارف قابلیت مقاومت نسبی دارند . فضاهای طبقات هم کف ساختمان ها ، با شرایطی برای این منظور مناسب هستند .
در شرایط کنونی دنیای مدرن امروز که زرادخانه های سلاح های متعارف و غیر متعارف ( اتمی ، شیمیایی ، میکروبی ) قدرت های نظامی روز به روز گسترده تر می شوند ، اغلب کشورها به صورت مستقیم یا غیر مستقیم خود را در معرض تهدیدات آشکار و پنهان احساس می کنند . به همین دلیل ساخت پناهگاه هایی که بتواند مردم را در شرایط بحرانی از آسیب ها مصون نگاه دارد ، جزء اولویت اول پدافند غیر عامل بسیاری از کشورها قرار دارد ، مثل :
الف – روسیه :
کشور روسیه متروی شهر مسکو را به گونه ای ساخته است که در مواردی تا 86 متر عمق دارد و در مقابل سلاح های متعارف و غیر متعارف مقاوم بوده و در شرایط اضطراری می تواند به عنوان پناهگاه مورد استفاده مردم قرار گیرد .
جنگ الکترونیک چیست ؟
گسترش روزافزون سیستم های الکترونیکی در حوزه های نظامی ، غیر نطامی و تجاری موجب شده است تا بسیاری از فعالیت های عملیاتی ، وابستگی کامل و یا بسیار زیادی به مدارهای الکترونیکی داشته باشند .
در حال حاضر ، بسیاری از بانک ها ، مؤسسات تجاری ، سیستم های مخابراتی و در حوزه نظامی ، سیستم های موشکی شبکه های مخابراتی ، مراکز کسب اطلاعات و سیستم های فرماندهی و کنترل ، وابستگی بسیار زیادی به سیستم های الکترونیکی دارند . حتی امروزه برای افزایش سرعت و دقت توپخانه ساده ، استفاده از سیستم های کنترل آتش الکترونیکی امری معمولی و متداول می باشد .
با توجه به این مطالب ، می توانیم جنگ الکترونیک را این گونه تعریف کنیم .
« استفاده از انرژی الکترومغناطیسی با هدف تشخیص ، بهره برداری و اختلال در طیف الکترومغناطیسی دشمن و جلوگیری از اقدامات مشابه آن ها ، جنگ الکترونیک نامیده می شود » .
با توجه به تعریف فوق و هم چنین وابستگی سیستم های الکترونیکی به تکنولوژی روز ، تهاجم به مدارهای الکترونیکی نیز در برنامه های نظامی قرار گرفته و حتی در شبکه های مخابراتی و کامپیوتری ممکن است تهاجم به صورت نرم افزاری انجام شود .
براین اساس می توان شرایطی را فرض کرد که در آن سیستم های اطلاع رسانی مخابراتی ، سیستمهای کامپیوتری و سیستم های الکترونیکی برخی از تجهیزات نظامی در یک جنگ الکترونیکی کارآیی خود را از دست بدهند .
برای مثال ؛ اگر یک رزمناو پیش رفته در مقابل اقدامات جنگ الکترونیک دشمن شکست بخورد ، به یک شئ فلزی شناور بر روی آب تبدیل می شود .
بنابراین ، می توان گفت اهداف عمده ی جنگ الکترونیک عبارت اند از :
1- رهگیری و بهره برداری از امواج الکترومغناطیسی دشمن که به صورت عمدی یا سهوی پخش می گردد .
2- ایجاد اختلال در طیف الکترومغناطیسی دشمن ، به طوری که توانایی آن را خنثی نماید .
3- حفاظت از طیف الکترومغناطیسی خودی در برابر جنگ الکترونیک دشمن ، به نحوی که برتری توان نیروی خودی در این زمینه حفظ شود .
کلام آخر این که به رغم وجود شرایط ناهم طراز و نابرابری فناوری تسلیحاتی در جنگ های مدرن امروزی « آن که اولین ضربه را می زند برنده نیست ؛ بلکه آن که آخرین ضربه را تحمل می کند ، پیروز میدان است.»
و بالا بردن آستانه ی تحمل ، افزایش مقاومت و توان دفاعی کشور به مقدار قابل ملاحظه ای با به کارگیری اقدامات پدافند غیر عامل مربوط می باشد .
سبزیم که از نسـل بهاران هستیم پاکیــم که از تبـار باران هستیم
دور است ز ما تن به مذلت دادن ما وارث خون سربداران هستیم
فهرست منابع :
1- نشریات سازمان پدافند غیر عامل کشور
2- نشریه ی جنگ افزار
3- جنگ روانی ، از انتشارات حوزه ی نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران
http://daneshjooqom.4kia.ir/
برچسب های مهم
آشنایی با خواص سوره های قرآن
سوره الليل
به معني شب است و نام نود و دومين سوره قرآن مجيد ميباشد. نام اين سوره از آيه اول آن گرفته شده. اين سوره در آغاز بعد از ذكر سه سوگند مردم را به دو گروه تقسيم ميكند: انفاق كنندگان با تقوا و بخيلاني كه منكر پاداش قيامتند. در بخش ديگري از اين سوره و بعد از اشاره به اين معني كه هدايت بندگان بر خداست، همگان را از آتش فروزان دوزخ ميترساند و در آخرين بخش كساني را كه در اين آتش ميسوزند و گروهي را كه از آن نجات مييابند با ذكر اوصافشان معرفي ميكند. اين سوره در مكه نازل شده و بيست و يك آيه دارد.
سوره الضّحي
ضحي به معني روز و روشنايي روز و نيز نام نود و سومين سورة قرآن مجيد است. اين سوره را «ضُحي» مينامند زيرا كه خداوند در آغاز آن به ضُحي سوگند ياد كرده است. اين سوره به مسألة «انقطاع موقت وحي» و نيز كمك به يتيمان و نيازمندان و نيز شكر و سپاس و اظهار نمودن نعمتهاي الهي ميپردازد. اين سوره مكي است و داراي يازده آيه ميباشد.
سره الشّرح
شرح، به معني گسترش دادن است. نام نود و چهارمين سورة قرآن است. در اين سوره موضوع شرح صدر رسول خدا(ص) مطرح شده است و در آية اول خطاب به رسول خدا(ص) ميفرمايد: آيا ما سينة تو را گشاده نساختيم. نام اين سوره از آية اول آن گرفته شده است. در اين سوره به مواهب خداوند به پيامبرش اشاره شده است. شرح صدر، برداشتن بار سنگين، آوازه بلند، از جمله مواهب الهي است كه در اين سوره بيان شده است. اين سوره در مكه نازل شده و هشت آيه دارد. نامهاي ديگر اين سوره الم نشرح و انشراح ميباشد.
امام صادق(ع): فرمود: هركس زياد سورههاي شمس و الليل و الضحي و الم نشرح را در روز يا شب بخواند هيچ چيز در گرد او نباشد مگر اينكه در قيامت بنفع وي شهادت دهد حتي مو و پوست و گوشت و خون و رگها و اعصاب و استخوانها و تمام آنچه از اعضا و جوارح او را كه زمين به پشت گرفته، همه بنفع وي شهادت دهند و خداوند فرمايد شهادت شما را بنفع بندهام پذيرفتم و طبق آن حكم راندم رهسپار شويد با او بسوي بهشتم تا هر كجا را كه از آن ميپسندد اختيار نمايد و اين را به او ارزاني داريد بدون هيچ منّتي از جانب من، بلكه پاداشي است از روي مهر و احسان براي او، پس گوارا باد، گوارا باد، بر بندة من.
سوره التّين
«تين» به معني انجير است و نام نود و پنجمين سورة قرآن ميباشد. نام اين سوره از آيه اول آن گرفته شده است. اين سوره در حقيقت بر محور آفرينش زيباي انسان و مراحل تكامل و انحطاط او دور ميزند و اين مطلب با سوگندهاي پرمعنايي در آغاز سوره شروع شده است و بعد از شمردن عوامل پيروزي و نجات انسان، سرانجام با تأكيد بر مسألة معاد و حاكميت مطلقة خداوند پايان ميگيرد. اين سوره در مكه نازل شده و هشت آيه دارد.
امام صادق(ع) فرمود: هركس در نمازهاي واجب يا نافلهاش سورة والتين را بخواند هر كجا از بهشت را كه بپسندد به او خواهند داد ان شاءالله.
سوره العلق
به معني خون بسته شده است و نام نود و ششمين سوره قرآن مجيد ميباشد. نام اين سوره از آيه اول آن گرفته شده است. اين سوره به نقل اكثر مفسرين، اولين سورهاي است كه بر پيامبر(ص) نازل گشته است.
امام صادق فرمود: هركس سورة «اقرا باسم ربك» را در روز يا شب قرائت كند و در آن روز يا شب از دنيا برود شهيد مرده باشد و خداوند او را از قبر شهيد برانگيزد و شهيد زنده گرداند و مانند آن كس باشد كه در ركاب پيغمبر(ص) با شمشير خويش در راه خدا جهاد كرده باشد.
سوره الهُمزه
به معني عيبجو و نام صدو چهارمين سوره قرآن مجيد است. نام اين سوره از آيه اول آن گرفته شده است. اين سوره به كساني اشاره دارد كه تمام تلاش خود را متوجه جمع مال كرده و كساني را كه دستشان از آن خالي است به ديدة حقارت مينگرند و آنها را مسخره ميكنند و سپس سرنوشت دردناك اين ثروتاندوزان مستكبر را بيان مينمايد. اين سوره در مكه نازل شده و 9 آيه دارد.
امام صادق(ع) فرمود: هركس «ويل لكل همزه» را در نمازهاي واجب خود بخواند فقر و تنگدستي را از او دور سازد و روزي او را بسويش براند و مرگ بد را از او دفع نمايد.
سوره الفيل
به معني فيل يا پيل و نام صد و پنجمين سوره قرآن مجيد است و نام اين سوره از آيه اول آن گرفته شده است. داستان اصحاب فيل و سرنوشت آنان در اين سوره بيان شده است كه چگونه به اراده خداوند و بوسيله پرندگاني، سپاه ابرهه كه براي ويران كردن خانه خدا از يمن بطرف مكه حركت كرده بود، نابود شدند. اين سوره در مكه نازل شده و ده آيه دارد.
امام صادق(ع) فرمود: هركس در نمازهاي واجب خود سورة فيل را بخواند شهادت دهد در قيامت بنفع وي هر دشت و كوه و ريگزاري به اينكه وي از نمازگزاران است و منادي حق ندا دهد كه راست گفتيد دربارة بندة من شهادتتان در حق او پذيرفته گشت، او را داخل بهشت گردانيد و از وي حساب نكشيد، زيرا از كساني است كه من او و عملش را دوست ميدارم.
سوره قريش
قريش نام يكي از قبايل عرب است و حضرت محمد(ص) در آن قبيله ظهور كرد. نام قبيله قريش در سورة صد و ششم كه به نام «قريش» موسوم است مذكور افتاده. بعضي گفتهاند لفظ قريش از تقريش به معني مجتمع ساختن مأخوذ است چون قصي افراد پراكنده اين قبيله را جمع كرده است قبيله او به اين نام موسوم شدهاند و بعضي قريش را از «قرش» به معني تجارت كه شغل عمده آنها بوده مشتق ميدانند. اين سوره در مكه نازل شده و چهار آيه دارد.
امام صادق(ع) فرمود: هركس سورة «لايلاف قريش» را زياد قرائت كند خداوند روز قيامت او را سواره بر اسبي بهشتي وارد محشر سازد، تا بر سفرههاي نور بهشتي بنشيند.
سوره الكوثر
به معني خير كثير، حوضي در بهشت يا حضرت فاطمه زهرا(س) و نام صدو هشتمين سوره قرآن ميباشد. نام اين سوره از آيه اول آن گرفته شده است. در اين سوره خداوند به پيامبر(ص) بشارت نعمتهاي فراوان از جمله كوثر داده و دشمنان ايشان را ابتر (مقطوع و بيدنباله) دانسته است. اين سوره در مكه نازل شده و 3 آيه دارد.
امام صادق(ع) فرمود: هركس در نمازهاي واجب و مستحبش قرائت وي سورة «انا اعطيناك الكوثر» قرائت كند، خداوند او را در قيامت از حوض كوثر سيراب فرمايد و مكانش با رسول خدا(ص) زير شجرة طوبي باشد.
سوره النصر
به معني ياري كردن و نام صد و دهمين سوره قرآن مجيد است. نام اين سوره از آية اول آن گرفته شده است. در اين سوره خداوند بشارت و نويد پيروزي عظيمي را به رسول خدا(ص) ميدهد كه به دنبال آن مردم گروه گروه به دين خدا وارد ميشوند. اين سوره در مكه نازل شده و 3 آيه دارد.
امام صادق(ع) فرمود: هركس سورة «إذا جاء نصر الله و الفتح» را در نماز مستحب يا واجب خود بخواند خداوند وي را عليه همة دشمنانش ياري فرمايد و روز قيامت با نامة گويا كه خداوند از قبر او بيرون آورده باشد به محشر آيد و آن امان نامهاي است براي عبور از پل دوزخ و از آتش و خروش آن و در آن روز بر هيچ چيز نگذرد جز اينكه وي را بهر خير و نيكي مژده دهد تا اينكه داخل بهشت گردد و در اين جهان درهاي خير به روي او باز گردد آنقدر كه هرگز آرزو نداشته و بر قلبش خطور نكرده بوده.
http://daneshjooqom.4kia.ir/
برچسب های مهم
اهميت آب
خداي مهربان در قرآن كريم ميفرمايد: « وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيِّ؛ هر چيزي را از آب زنده كرديم». [سوره انبياء/30]
زندگي همهي انسانها، گياهان و حيوانات به آب بستگي دارد. بيشتر از نصف كرهي زمين را آب فرا گرفته است. بيش از نصف بدن انسان را هم آب تشكيل ميدهد.
از امام صادق(ع) پرسيدند: در آب چه طعمي دارد؟ امام فرمود: «طعم آب، طعم زندگي است».
بعد از هوا آب مهمترين چيزي است كه براي ادامه زندگي لازم است. اگر ما غذا نخوريم شايد تا دو هفته زنده بمانيم اما بدون آب تا چند روز بيشتر زنده نخواهيم ماند. انسان در هر روز به مقدار زيادي آب براي آشاميدن و كارهاي ديگر احتياج دارد.
دستگاههاي بدن ما به آب نياز دارند آب كار كليهها و گردش خون را در بدن آسان ميسازد و به هضم غذا كمك ميكند.
انسانها براي شستن بدن، دندان و موهاي خود به آب احتياج دارند. انسان از آب براي طهارت نيز استفاده ميكند. با آب وضو ميگيرد و غسل ميكند تا هميشه با بدني پاكيزه خداوند را به سبب نعمتهايش ستايش كند. از آب براي خنك كردن و گرم كردن خانهها و محل كار استفاده ميشود. بسياري از موجودات زنده در آب زندگي ميكنند و زندگي آنها به آب بستگي دارد.
آب از باران، رودخانه، درياچه، دريا، چاه، قنات و چشمه به دست ميآيد.
آب زمينهاي كشاورزي را سيراب ميكند. از آب در درمان بعضي از بيماريها از جمله اسهال، تب، بيماريهاي پوستي، دردپا و درد استخوان، تقويت معده، سنگ كليه و... استفاده ميشود. در صنعت هم از آب استفاده ميكنند؛ مثلاً با سدسازي از فشار آب برق توليد ميشود.
با اينكه مقدار آب در جهان زياد است؛ اما آب سالم كم است اين امر يكي از مشكلات بزرگي است كه مردم بسياري از كشورها را رنج ميدهد.
خوشبختانه در بيشتر جاهاي كشور ما آب آشاميدني از طريق لوله به صورت بهداشتي در اختيار مردم قرار ميگيرد.
گردش آب در طبيعت
بر اثر تابيدن نور خورشيد مقداري از آب درياها بخار ميشود. بخار آب به ابر تبديل ميشود. باد ابرها را به حركت در ميآورد. با سرد شدن هوا ابر به شكل باران يا برف و يا تگرگ به زمين ميبارد. از برف و باران، نهرها و رودها جاري ميشوند. سپس رودها دوباره به دريا ميريزند. حركت آب را كه از دريا شروع ميشود و به دريا باز ميگردد «گردش آب در طبيعت» ميگويند. اگر آب در گردش نداشت زندگي بسيار سخت ميشد.
انواع آب در طبيعت
آب در طبيعت به سه شكل وجود دارد:
1. مايع (آب روان)
مانند: آب باران، آب رودخانهها، درياها و اقيانوسها
2. جامد (يخ)
وقتي آب در سرماي زياد قرار گيرد به يخ تبديل ميشود.
3. گاز (بخار)
وقتي آب زياد گرم شود بخار ميشود.
آب را آلوده نكنيم
آب مايعي است كه خيلي زود آلوده ميشود. مصرف آب آلوده به هر طريقي كه باشد باعث انتقال بيماري ميشود. بعضي از چيزهايي كه آب را آلوده ميكنند عبارتاند از:
1. سم يا كود شيميايي كه از راه آبياري يا آب باران در رودخانهها ريخته ميشود.
ميدانيم اگر سم يا كود شيميايي را در آب بريزند با مصرف آن آب زندگي انسانها، گياهان و دامها به خطر ميافتد.
2. ادرار و مدفوع انسان
3. آشغال خانهها و مغازهها كه داخل جويها و رودخانهها ريخته ميشود.
4. نزديك بودن چاهِ آب و چاهِ مستراح. فاصلهي چاه آب و چاه مستراح بايد بيش از 15متر باشد تا آب چاه مستراح به آب چاه نفوذ نكند.
5. فاضلاب مستراح، حمام و آشپزخانه كه آن را «فاضلاب خانگي» ميگويند.
علاوه بر فاضلاب خانگي فاضلاب مغازهها، فروشگاهها، تعميرگاهها و كارخانهها نيز موجب آلودگي آب و محيط زندگي ميشوند.
فاضلابها ميكروب زيادي دارند. اين ميكروبها موجب بيماريهايي مثل: وبا، حصبه، اسهال خوني و... ميشوند. ما نبايد با اين آبهاي آلوده در تماس باشيم. از شستن لباس و ظرف در آبهاي آلوده نيز خودداري كنيم. همچنين به كودكان سفارش كنيم تا در اين گونه آبها بازي نكنند و آب آلوده ننوشند.
آب آشاميدني بايد سالم و بهداشتي باشد. آب سالم نبايد هيچ گونه آلودگي داشته باشد. آبي براي آشاميدن مناسب است كه رنگش كدر نباشد. چون آب كدر آلوده است. آب سالم و بهداشتي بايد بدون بو، مزه و رنگ باشد. ما بايد مطمئن شويم كه ميكروب و چيزهاي زيانآور در آب آشاميدني نباشد.
تصفيه آب
راههاي سالمسازي آب عبارتاند از:
1. جوشاندن: يكي از راههاي سالمسازي آب جوشاندن آب است. با جوشاندن آب مقدار زيادي از ميكروبهاي آب از بين ميروند.
2. استفاده از كلر: اگر آب آشاميدني خانهها از آب لولهكشي نباشد بهتر است آن را به روش زير ضدعفوني كرد:
ابتدا 3 قاشق مرباخوري (15گرم) «گرد كلر» را در يك ليتر آب حل كنيد. سپس هفت قطره از آن آب را به يك ليتر اضافه كنيد و خوب هم بزنيد. پس از نيم ساعت با اطمينان كامل آن آب را مصرف كنيد.
براي ضدعفوني كردن آب چاه ابتدا بايد مقدار آب چاه را حساب كنيد. آن گاه براي هر هزار ليتر آب (يك متر عرض، يك متر طول و يك متر ارتفاع) يك قاشق مرباخوري (5گرم) از پودر كلر را در داخل يك سطل آب خوب حل كنيد. سپس آب سطل را در چاه بريزيد و خوب هم بزنيد. توجه كنيد هر وقت بوي كلر را در آب احساس نكرديد بايد كار ضدعفوني را دوباره انجام دهيد.
3. تصفيهكن آب: ما ميتوانيم با خريداري تصفيهكنهاي كوچك آب در منزل خود آبي سالم و مطمئن بنوشيم. البته اين آبهايي كه پس از تصفيه شدن ما استفاده ميكنيم آب مقطر است و هيچ مواد معدني در آنها نيست كه براي حل اين مشكل ميتوان در هر بار مصرف مقداري آب چاه و معمولي را در آن بريزيم زيرا بدن ما به مواد معدني و طبيعي آب نيازمند است.
شرايط آشاميدن آب
1. با نام خداوند بزرگ آب بنوشيد.
2. هر موقع تشنه شديد و ميل به آب داشتيد، آب بنوشيد.
3. بعد از نوشيدن آب به امام حسين(ع) سالار شهيدان سلام بفرستيد.
4. بعد از غذاهاي چرب آب سرد ننوشيد.
5. از ظرف شكسته آب ننوشيد به علت ميكروبهايي كه در آن قسمت شكسته وجود دارد.
6. يك مرتبه و با يك نفس آب ننوشيد. آب را در سه نفس بنوشيد.
آب درماني
اگر كسي تب داشته باشد پاهاي او را در آبي كه مقداري نمك به آن اضافه شده است ميشويند. به اين كار (پاشويه) ميگويند. پاشويه ميزان تب بيمار را پايين ميآورد.
آب معدني براي درمان بيماريهاي پوستي مفيد است. همچنين از بعضي آبهاي معدني براي معالجهي درد پا و درد استخوان استفاده ميشود. بعضي از آبهاي معدني نيز براي تقويت معده و از بين بردن سنگ كليه مفيد است.
كلوا و اشْرَبوا وَ لا تُسرفوا
قرآن كريم ميفرمايد: بخوريد و بياشاميد ولي اسراف نكنيد.
آب سالم و تصفيه شده خيلي گران تهيه ميشود. پس بايد مصرف آن صرفهجويي كنيم. ما بايد به كودكان ياد دهيم كه در مصرف آب اسراف نكنند. با توجه به كم بودن آب در كشورمان لازم است از راههاي زير در مصرف آب صرفهجويي شود:
1. در موقع شستن دست و صورت، مسواك زدن، شستن ميوه، سبزي و... شير آب را به صورت مداوم باز نگذاريد.
2. براي تميز كردن حياط خانه ابتدا جارو كنيد و سپس با آب، حياط را تميز كنيد. در اين صورت آب كمتري مصرف ميشود.
3. براي شستن اتومبيل به جاي استفاده از شيلنگ آب از چند سطل آب استفاده كنيد.
4. وقتي سرگرم آب دادن به باغچه و گلهاي منزل يا اداره هستيد با شنيدن صداي زنگ در يا تلفن اول شير آب را ببنديد سپس به صداي زنگ جواب دهيد.
5. لولهها و شيرهاي آب را مرتب بازديد كنيد. چون ممكن است لولهها و شيرهاي خانه شما پوسيده باشند و باعث به هدر رفتن آب شود. پس لازم است هر چند ماه يك بار لولهكشي ساختمان خود را امتحان كنيد. براي اين كار اول همهي شيرهاي آب را ببنديد سپس كنتور آب را نگاه كنيد اگر كنتور كار كند حتماً آب از لولهها به هدر ميرود. خرابي لولهها براي ساختمان شما خطرناك است.
چكيده
زندگي همهي انسانها، گياهان و حيوانات به آب بستگي دارد.
بعد از هوا آب مهمترين چيزي است كه براي ادامه زندگي لازم است.
از آب براي سيراب كردن زمينهاي كشاورزي، درمان بعضي بيماريها، صنعت و با سدسازي از فشار آب براي توليد برق استفاده ميشود.
آب به سه شكل مايع (آب روان)، جامد (يخ) و گاز (بخار آب) در طبيعت وجود دارد.
ميكروب فاضلابها موجب بيماريهاي وبا، حصبه، اسهال خوني و... ميشود.
آب سالم نبايد هيچ گونه آلودگي داشته باشد آب براي آشاميدن مناسب است كه رنگش كدر نباشد. چون آب كدر آلوده است. آب سالم و بهداشتي بايد بدون بو، مزه و رنگ باشد.
آب مايعي است كه خيلي زود آلوده ميشود. مصرف آب آلوده به هر طريقي كه باشد باعث انتقال بيماري ميشود.
راههاي سالمسازي آب عبارتاند از: 1. جوشاندن 2. استفاده از كلر 3. تصفيهكن آب
از آب براي درمان سنتي بعضي بيماري استفاده ميشود مانند: تب، بيماريهاي پوستي معالجهي دردپا و استخوان، تقويت معده و از بين بردن سنگ كليه.
قرآن كريم ميفرمايد: «كلوا و شربوا و لا تسرفوا؛ بخوريد و بياشاميد ولي اسراف نكنيد».
آب سالم و تصفيه شده خيلي گران تهيه ميشود، پس:
در مصرف آب صرفهجويي كنيد.
http://daneshjooqom.4kia.ir/
برچسب های مهم
آب مرواريد
آب مرواريد چيست؟ شامل قسمتي از چشم شما به نام لنز است . ديد شما تار مي شود چون آب مروآريد مانند شيشه اي تار است كه با بينايي شما تداخل مي كند. به رغم انچه شنيده مي شود اين طور نيست كه يك لايه از پوست در چشم شما رشد مي كند. اگر دكتر چشم پزشك يا عينك ساز شما به شما بگويد كاتاراكت داريد شما آگاه نمي شويد.
بسياري از مردم بيش از 60 كه برخي از آنها آب مرواريد دارند مي توانند با موفقيت درمان شوند. آب مرواريد زود هنگام ممكن است تاثيري روي بينايي شما نگذارد و نياز به درمان نداشته باشد.
چشم چگونه كار مي كند؟
عملكرد لنز:
لنز بافتي روشن است كه در پشت عنبيه يافت مي شود. بخشي رنگي از چشم. لنز باعث تمركز نور پشت چشم روي شبكيه و تشكيل تصوير مي شود. براي كمك به تو ليد يك تصوير لنز بايد روشن شود.
اثر آب مرواريد :
تاري ديد : شما ممكن است متوجه شويد كه ديدتان تار شده يا به نظر ميرسد كه عينكتان كثيف يا خراشيده شده.
خيره شدن به نور: شما ممكن است خيره شويد به نورمثل نور چراغ جلوي خودرو يا نور خورشيد
تغيير رنگ چشم: رنگ چشم شما ممكن است شسته يا كدر شود.
اين مشكلات چشمي ممكن است وضعيتي را در چشم ديگر نشان دهد. اگر شما از هر يك از اين علايم رنج مي بريد لطفا به چشم پزشك مراجعه كنيدآزمايشات منظم چشم پزشكي وعينك مي تواند وضعيت چشم شما را در مرحله اوليه تشخيص دهد.
علايم آب مرواريد:
كاتاراكت در هر سني ميتواند ايجاد شود. شايع ترين آن آب مرواريد مرتبط با سن است كه افراد مسن را گرفتار مي كند. آب مرواريد در افراد جوان مي تواند ناشي از ديابت ودارو ها باشد. آب مرواريد همچنين ممكن است در زمان تولد وجود داشته باشد كه آب مرواريد مادرزادي گفته مي شود.
اگر چه محققان در حال يادگيري بيشتر در مورد آب مرواريد هستند اما هيچ كس در مورد علت آن مطمئن نيست.
ممكن است علت هاي زيادي وجود داشته باشد برخي مطالعات ارتباط بين استعمال دخانيات قرار گرفتن در معرض نور مستقيم خورشيد ورژيم غذايي فقير با كاتاراكت را نشان مي دهد. گاهي كاتاراكت علت مشكلات ديگر سلامتي مانند ديابت است.
درمان:
تنها درمان موثر براي آب مرواريد عمل جراحي براي برداشتن لنز ابري است.
زمان عمل آب مرواريد :
در گذشته متخصصان چشم منتظر مي شدند تا آب مرواريد رسيده شود وديد شما خيلي ضعيف بود قبل از اينكه مشخص شود آب مرواريد داريد امروزه عمل جراحي مدرن عملي است كه انجام مي شود به محض اينكه بينايي شما با زندگي روزانه شما تداخل پيدا كند.
اين شامل مي شود داشتن هر گونه مشكل در زمينه مراقبت از خودتان يا ديگران در پخت و پز، رانندگي، بيرون رفتن، ودر مورد توانايي خواندن، كار يا پرهيز كه شما از آن لذت نمي بريد.
اگر شما يك راننده ايد بايد برسيد به اساس نامه ي استاندارد مورد نياز رانندگان و صدور مجوز وممكن است لازم باشد آب مرواريد تا دستور نگه داشتن مجوز تان لغو شود.
قبل از عمل:
قبل از عمل شما وچشم تان به دقت بررسي خواهيد شد تا تصميم بگيرند در مورد جزئيات عمل جراحي.
اين كار ممكن است نياز داشته باشد به بازديد شما قبل از جراحي به اين كار ارزيابي قبل از عمل گويند.
عمل جراحي:
تقريبا همه بي حسي موضعي مي گيرند با بي حسي موضعي هيچ چيز در چشم خود احساس نمي كند. معمولاً چشم پزشك آنچه را در طي عمل اتفاق مي افتد توضيح مي دهد و يكي از اعضاي تيم مراقبت بهداشتي ممكن است وجود داشته باشد تا دست شما را در آغوش بگيرد و شما را مطمئن كند كه آرام و راحت هستيد. شما ممكن است جنبش هايي را در عمل ببينيد اما جزئيات آن را نمي بينيد.
با اين حال اگر شما نياز به بيهوشي عمومي داشته باشيد بيهوش خواهيد شد به طور كامل و عمل براي شما مانند يك خواب است.
متخصص چشم عمل مي كند به وسيله يك ميكروسكوپ از طريق يك ورودي كوچك در چشم. اين قمست آنقدر كوچك است كه ممكن است بخيه لازم باشد. اين عمل معمولاً 20-15 دقيقه طول مي كشد اگرچه ممكن است طولاني تر شود.
در طول عمل لنز همراه با آب مرواريد برداشته مي شود وجاي آن را يك پلاستيك لنز روشن مي گيرد. به طوريكه چشم بعد از عمل مي تواند به وضوح ببيند. يك پد يا سپر روي چشم شما قرار مي دهند تا از مالش بعد از عمل محافظت كند.
اين عمليات با لنز انجام نمي شود اگر چه درمان با لنز بعضي اوقات لازم است بعد از عمل اگر پوشش لنز ابري شود.
ما ميخواهيم به شما اطمينان دهيم كه چشم شما گرفته نمي شود با سرسوكت در حين عمل جراحي.
پس از عمل:
اكثر مردم متوجه بهبودي فوري در چشم خود مي شوند اگر چه بهبودي كامل ممكن است ماهها طول بكشد.
شما ممكن است هنوز نياز به عينك داشته باشيد بويژه براي خواندن چون ايمپلنت لنز جديد در داخل چشم به طور معمول راه اندازي مي كند از راه دور يا نزديك. اگر شما از عينك براي ديدن راه دور استفاده مي كنيد قبل از عمل احتمالا عينك شما براي بعد از عمل جراحي تغيير داده خواهد شد. دليل اين است كه لنز جديد داخل چشم موجب نزديك بيني مي شود چشم پزشك شما توانايي كشف گزينه متفاوت با چشم شما را دارد. به شما قطره چشمي داده خواهد شد تا استفاده كنيد تا 2ماه پس از عمل جراحي. اين عقيده اي خوب است براي كمك به شما در خانه به خصوص اگر مشكل داشته باشيد با ريختن قطره در چشان خود.
بيشتر مردم عمل مي شوند وبه خانه مي روند در همان روز و قادر به حمل بار وفعاليت هاي روزانه خواهند بود.
اما در مورد مواردزير:
اجتناب از خارش چشمها. بحث در مورد پوشاندن چشمها با سپر چشم با كاركنان بيمارستان اگر در جاي خواب بيقرار هستيد.
اجسام سنگين بلند نكنيد و اجتناب از فعاليت هاي بسيار شديد و شنا.
مراقبت از چشمها در صورتي كه باد مي وزد اگر هيچ چيزي به چشم شماضربه نمي زند لزومي ندارد كه در خانه بمانيد.
مراقبت هنگام شستشوي موها اجتناب از گرفتن آب و صابون از چشم ها
اجتناب از آرايش چشم ها تا بيمارستان را زيبا براندازكنيد.
چشم پزشك يا پرستار درمانگاه چشمي قادر خواهد بود پاسخ دهد به هرگونه سوالي كه شما ممكن است داشته باشيد و ممكن است وقتي كه شما چشمتان را بررسي مي كنيد عينك جديد را به شما توصيه كند. آنها همچنين مي توانند در مورد بازگشت به كار، رانندگي بپردازد و دوباره بگويند.
برچسب های مهم
مقدمه:
اينترنت يک بستر اطلاع رساني و يک بانک وسيع اطلاعاتي مي باشد و شبکه عظيمي است که خود از ميليونها شبکه کوچک ديگر تشکيل شده است. اطلاعات موجود روي اينترنت به شخص يا شرکتي که آنها را در شبکه قرار داده باشد بستگي دارد. به اين ترتيب نمي توان گفت که صددرصد اطلاعات مشخصي روي شبکه وجود دارد، ولي به دليل وسعت اين شبکه احتمال وجود اطلاعات مورد نظر شما در اينترنت، بسيار بالا مي باشد.
اينترنت راه جديد و جالبي را براي تجارت ايجاد کرده است که هيچ شرکتي نمي تواند از آن غافل بماند. اولين مورد، پست الکترونيک است که نقش مهمي را در مکاتبات تجاري ايفا مي کند. سرعت و کاهش هزينه ها دو مورد از مهمترين مزاياي آن مي باشد. شرکتها براي فروش کالا يا سرويس دهي به مشترکين خود، يا در تماس بودن با توزيع کنندگان و نمايندگان، و دسترسي به بازارهاي جديد جهاني و کالاهاي جديد نيز مي توانند از آن استفاده کنند.
پيش بيني مي شود که چنانچه شرکتها در کشورهاي در حال توسعه تا ظرف 5 سال آينده در اينترنت حضور نداشته باشند، ضرر جبران ناپذيري را متقبل خواهند شد و امکان نابودي آنها توسط شرکتهاي رقيب وجود دارد. زيرا شرکتهاي کشورهاي پيشرفته با داشتن امکانات و استفاده از آخرين تکنولوژي، و سرمايه کافي ميتوانند رقيب سرسخت و شکست ناپذيري براي جهان سوم باشند.
تجارت در اينترنت نيازمند يک بررسي و پيشرفت با يک برنامه دقيق مي باشد که اين خود نيز احتياج به زمان و هزينه اي مشخص در سال اول دارد. تبليغات نادرست در مورد اينترنت انتظارات بي جايي در متقاضيان به وجود آمده است. برخي از افراد تصور مي کنند که اينترنت مي تواند فروش جهاني آنها را چندين برابر کند، در حالي که اين کار مدتها وقت مي برد و فروش تنها امکان اينترنت نيست. با برقراري يک پايگاه در اينترنت مي توان برخي از هزينه هاي تبليغات خارج از کشور، از قبيل چاپ بروشور و ارسال آن را کاهش داد. براي مثال شرکتهاي خودروسازي براي به نمايش گزاردن امکانات و معرفي مدلهاي جديد وسايل نقليه خود از اينترنت استفاده مي کنند.
بسياري معتقدند که تجارت الکترونيک، تجارت سنتي را از بين خواهد برد، ولي اين نظريه درست نيست، زيرا تجارت الکترونيک يک تکنولوژي جديد است که مي تواند به تجارت سنتي و پيشرفت آن کمک کند. به ياد داشته باشيد که در شروع توسعه رايانه هاي شخصي بسياري بر اين باور بودند که با آمدن رايانه به بازار، منشيها کار خود را از دست خواهند داد!
پيشينه رايانه و تجارت الکترونيک در دهه اخير شاهد تحولات زيادي بوده است. ارسال کاتالوگ و بروشور امري نسبتاً پر هزينه و وقت گير است که بسياري از شرکتها هنوز درگير آن مي باشند. اين شرکتها اخيراً براي ارائه سرويس سريعتر و پاسخگويي با هزينه کمتر به تکنولوژي جديد رو آورده اند.
بسياري از شرکتها از شبکه هاي بسته (BBS) Bulletin Board System استفاده مي کردند. اين شبکه ها بيشتر در محيط هاي داس (DOS) رايج بودند. حسن اين نوع شبکه ها اين بود که شما با يک نرم افزار ساده که کارش شماره گيري و شبيه سازي محيط بود، مي توانستيد از هر رايانه اي با آن شبکه تماس بگيريد.
اين نوع شبکه ها امکانات وسيعتري داشتند؛ از جمله دريافت سفارش، جست و جو در موجودي انبار، برقراري تماس و مکالمه با ديگر کاربران، که در اصل بخشي از شبکه اينترنت از اين جا رونق پيدا کرده است، ولي متأسفانه شبکه هاي بسته محدود بودند و در هر تماس فقط از امکانات يک شبکه مي شد استفاده کرد. همچنين هر کدام از آنها سيستمهاي مخصوص خود را داشتند و اين جدا بودن، فاصله شان را با اينترنت زياد کرد تا حدي که بسياري از آنها بعد از مدتي چنانچه به اينترنت ملحق نشدند، منحل شدند. در ضمن هزينه تماس با اين شبکه ها هم مربوط به مکان جغرافيايي آن شبکه بود و اين که از کجا با آن تماس مي گرفتند و درست به اندازه هزينه يک تلفن تمام مي شد.
از سال 1994 که استفاده از اينترنت براي عموم آزاد شد، شرکتهاي خصوصي اعم از بزرگ و کوچک به اين شبکه وارد شدند. در سال اول تعداد اين شرکتها زياد نبود، ولي به تدريج تعدادشان به طور تصاعدي افزايش يافت. در حال حاضر حدود هفتاد و پنج درصد از اطلاعات روي وب را شرکتهاي تجاري تشکيل مي دهند، و حدود پانزده درصد آن مربوط به اطلاعات دانشگاه ها و مراکز دولتي و خيريه و مطالب علمي- فرهنگي است و کمتر از يک درصد آن اطلاعات شخصي و غيره مي باشد.
در ابتدا از اينترنت فقط به عنوان يک بستر اطلاع رساني استفاده مي شد و اطلاعات و امکانات آن ثابت (Static) بودند، و به دليل عدم امنيت، فروش از طريق اين شبکه کمتر انجام مي گرفت.
با پيشرفت تکنولوژي، امکانات اين شبکه از حالت ثابت به حالت چند رسانه اي (Dynamic and Multimedia در آمد؛ به طوري که در موقع اتصال به يک پايگاه شما مي توانيد براي خريد کالايي کليک کنيد و کالاي مورد نظر را انتخاب نماييد. سپس با ارسال آدرس خود، هزينه حمل محاسبه شده در چند ثانيه براي شما ارسال مي شود.
در حال حاضر اشتراک خط تلفن 6% رشد ساليانه دارد، در حالي که رشد ساليانه اينترنت (تعداد ميزبان) 81% است که بعد از آن بالاترين رشد نصيب تلفن همراه با 52% رشد در سال مي باشد. نمودار شماره 4-1 نشانگر رشد اينترنت مي باشد. در سال 1981 فقط 213 عدد رايانه ميزبان اينترنت بوده اند و آخرين آمار در 5 ژوئيه سال 1999 نشان مي دهد که اين تعداد به بيش از 56 ميليون ميزبان رسيده است که در کل به حدود 190 ميليون کاربر سرويس مي دهد.
به همين ترتيب در سال 1990 فقط 20 کشور به اينترنت متصل بودند، ولي آخرين آمار نشانگر اتصال بيش از 226 کشور مي باشد. با توجه به شروع اينترنت در آمريکا و فراهم بودن امکانات سخت افزاري و بسترهاي اطلاع رساني بديهي است که بيشترين تعداد ميزبان در کانادا و آمريکا هستند که معادل 65% کل ميزبانهاي دنياست. اروپا بعد از آمريکاي شمالي حدود 23% و ژاپن، استراليا، نيوزيلند 4/6% از کل ميزبانهاي جهان ميباشند.
مقدمه:
شايد تا امروز صدها کتاب[1] در آمريکا و اروپا در اين مورد نوشته شده است، ولي ترجمه آنها براي ايران کاملاً مناسب و درست نيست. تکنولوژي در کشورهايي همچون ايران بسيار گرانتر از کشورهاي پيشرفته مي باشد و در حال حاضر فقط تعداد کمي از خانه هاي ايران داراي رايانه هستند و از آن تعداد کمتر از 01/0 متصل به اينترنت مي باشند. علاوه بر اين مشکلات، ناهماهنگي نرم افزارهاي فارسي نيز کار را دشوارتر مي سازند.
تجارت الکترونيک در کشورهاي در حال توسعه بسيار متفاوت مي باشد. اين تفاوت هم در مورد شيوه استفاده و هم در مورد نحوه فروش پديدار مي باشد. مطلبي که مهم است اين که کشورهاي در حال توسعه براي ورود به چنين عرصه اي مي بايست بستر اطلاع رساني کشورشان را تقويت و گسترده کنند. در ضمن قوانين مربوط به تجارت الکترونيک نيز مي بايست به صورت جدي بررسي و ايجاد شود.
فصل اول
شيوه هاي تجارت الکترونيک:
تجارت الکترونيک هنوز بسيار جوان مي باشد و فقط در شاخه ها يا کشورهاي خاصي جا افتاده و استفاده ميشود. براي مثال در سال 1997 صنعت جهانگردي و توريسم مسئول 20 تا 30% از فروشهاي مجازي بوده است و انتظار مي رود که در سال 2002 اين رقم به بيش از 30 ميليون دلار برسد. نمودار شماره 1-2 نيز نشانگر اين است که در بين کشورهاي آسياي شرقي مالزي، با بيش از 1 بيليون دلار، سنگاپور 800 ميليون دلار و فيليپين و اندونزي هر دو حدود 200 ميليون دلار در آمدهاي متفرقه از تجارت الکترونيک خواهند داشت. تجارت الکترونيک را مي توان به سه دسته تقسيم کرد:
الف. (B-to-B) Business to Business:
پيش بيني شده است که 70 الي 80 % از مبادلات انجام گرفته در اينترنت بين شرکتها بوده است. اين رقم با توجه به اين نکته است که تا مدتي نه چندان پيش اين شرکتها از شبکه هاي خصوصي و شيوه هاي EDI براي کار خود استفاده مي کردند، ولي به زودي با پيشرفت اينترنت اين شبکه هاي خصوصي تبديل به Extranets شدند. اکسترانت ها شبکه هايي هستند که متصل به اينترنت هستند ولي با سخت افزار و نرم افزارهاي مشخصي به نام Firewall محافظت مي شوند.
شرکتهاي بسياري در حال حاضر انجام امور توزيع، فروش و کارهاي مربوط به مشترکين خود را از اين طريق انجام مي دهند و با توجه به هزينه پايين آنها نسبت به شبکه هاي خصوصي، تعداد و استفاده از آنها روز به روز افزابش مي يابد. مبناي ايجاد و استفاده از چنين شبکه هايي انتظار فروش بيشتر نمي باشد، بلکه اين پايگاه ها مبادلات را آسانتر و نسبت دخالت کارکنان را کاهش مي دهد و بدين ترتيب هزينه ها کاهش يافته و بازدهي و نظم افزايش مي يابد.
ب. (B-to-C) Business to Consumer:
اين روش فروش يا عرضه مستقيم نيز محبوبيت خاص و روزافزوني را در اينترنت پيدا کرده است. فروشگاههاي مجازي توانسته اند از طريق اينترنت اقلامي مثل: کتاب، نوار، فيلم، دارو و ... را به مکانهاي جغرافيايي گستردهتري بفروشند. در شروع، اين فروشها مختص به فروش داخل کشور بود اما فروشهاي جهاني امروز افزايش قابل توجهي داشته اند.
ج. (C-to-C) Consumer to Consumer:
فروش در بين کاربران، با توجه به جهاني بودن اينترنت و هزينه هاي بسيار ناچيز تبليغات در اين شبکه يکي ديگر از شيوه هاي جالب تجارت الکترونيک در اينترنت مي باشد. در چنين روشي کاربر به صورت رايگان يا پرداخت مبالغ بسيار ناچيز، تبليغي براي خريد يا فروش کالاي مورد نظر خود مي کند که در بسياري از مواقع فروشنده و خريدار خود يک کاربر اينترنت است.
با توجه به آمار و ارقام موجود هنوز هيچ شرکتي سود خالصي را بابت فروش محصولات خود در اينترنت (به غير از چند مورد غير اخلاقي) اعلام نکرده است. گر چه بيشتر شرکتها سالانه افزايش فروش خود را از طريق اينترنت بين 400% اعلام کرده اند، ولي هنوز به طور قاطع نمي توان پيش بيني کرد که اينترنت چه اثر و نتيجهاي براي کشورهاي در حال توسعه و حتي پيشرفته خواهد داشت.
نکته اي که براي کشورهاي در حال توسعه مهم مي باشد اين است که اينترنت مي تواند نقش مهمي را براي صادرات ايفا کند. چرا که اغلب کشورهاي پيشرفته به صورت گسترده اي از اينترنت براي تجارت استفاده ميکنند و به همين ترتيب درصد بالايي از جمعيت آن کشور نيز با اينترنت آشنا، متصل و از آن استفاده روزمره مي کنند.
آفريقا که به عنوان يک قاره، کمترين تعداد تلفن را نسبت به جمعيت دارد، رشد نسبتاً خوبي را در تجارت الکترونيک مشاهده کرده است. کشور آفريقاي جنوبي در سال 1999 درآمدي بالغ بر 1 بيليون دلار از تجارت الکترونيک نصيب خود کرد. هندوستان بدون شک يکي از موفق ترين کشورهاي در حال توسعه در تجارت الکترونيک بوده است. با توجه به نيروي متخصص که مسلط به زبان انگليسي مي باشند هندوستان خود را به يک بازار بزرگ توليد نرم افزار تبديل کرده است که بالغ بر 1 بيليون دلار درآمد سالانه ايجاد مي کند.
تجارت ايران در اينترنت را هم مي توان به چند دسته تقسيم کرد، ولي در هر صورت قبل از هر کاري ميبايست از خود بپرسيد که آيا عرضه کنندگان يا درخواست کنندگان کالاي شما دسترسي به اين شبکه دارند يا خير؟
اين سه مورد عبارتند از:
1. عرضه کالا يا سرويس در داخل کشور (بازار داخلي)؛
2. عرضه کالا يا سرويس براي مصرف در خارج از کشور (صادرات)؛
3. خريد کالا يا سرويس براي مصرف در داخل کشور (واردات).
1. عرضه کالا يا سرويس در داخل کشور (بازار داخلي):
براي اين منظور به اولين نکته اي که بايد توجه داشته باشيد اين است که چه تعدادي از متقاضيان شما داراي رايانه هستند و به اينترنت متصل مي باشند و از اين تعداد چند نفر براي خريد کالاي شما از اينترنت استفاده خواهند کرد.
چنانچه براي فروش و عرضه کالاي خود پايگاهي در اينترنت ايجاد مي کنيد، بايد دسترسي به اين پايگاه از طريق اينترنت و شبکه هاي داخلي فراهم باشد. خريد از اين پايگاه مي بايست ساده باشد، همچنين هزينه و زمان خريد از اين پايگاه بايد متناسب با ميزان صرفه جويي در زمان خريد از فروشگاه ها در شهر باشد. و در ضمن هزينه هاي فروش کالا از طريق شبکه بايد کمتر از يک برابر و نيم هزينه هاي معمولي باشد.
2. عرضه کالا يا سرويس براي مصرف در خارج از کشور (صادرات):
در سالهاي اخير، بيشتر شرکتها و سازمانها منابعشان را بيشتر به فرايند توليد و نيز توزيع فرآورده اختصاص دادهاند و توجه کمتري به منافع حاصل از توسعه تبادل اطلاعاتي درون سازماني و برون سازماني خود داشتهاند. بالاترين ميزان استفاده از اينترنت را صادرات و فروش محصولات در بازارهاي جديد جهاني تشکيل ميدهد. با توجه به اين که براي صادرات، ارتباطات شما بايد بيشتر با شرکتهاي توليدي و واردکنندگاني که معمولاً به اينترنت متصل هستند باشد، پس ديگر نبايد نگران دسترسي عموم مردم به اينترنت بود. چرا که حتي در کشورهاي در حال توسعه، بيشتر شرکتهاي تجاري به اينترنت متصل مي باشند و شما براي فروش کالاي خود به صورت عمده مي توانيد از اينترنت به عنوان يک وسيله بسيار ارزان استفاده کنيد.
چنانچه محصول شما از نظر قيمت و کيفيت نيز قابل رقابت باشد، مي توانيد از اينترنت براي فروش کالا يا سرويس خود به صورت تک فروشي نيز استفاده کنيد. تک فروشي کالا در اينترنت مخارج اوليه سنگيني دارد،ولي چنانچه بازار فروش شما در آمريکاي شمالي و کشورهاي پيشرفته باشد، مي توانيد از فروش و سود سرشاري بهره مند شويد.
اگر خريدار کالاهاي شما در کشورهاي ديگر باشند، قبل از انجام هر کاري بايد ميزان اتصال مصرف کنندگان خود را به اينترنت در هر کشوري بررسي کنيد و سپس اقدام به معرفي کالاي خود نماييد.
3. خريد کالا يا سرويس براي مصرف در داخل کشور (واردات):
با توجه به اين که حدود 75% از اطلاعات موجود در اينترنت، اطلاعات تجاري مي باشند که بيش از 70% آن اطلاعات مربوط به توليد کنندگان و صادر کنندگان مي باشد، مي توان با استفاده از موتورهاي جست و جو و ارسال پيامهاي درخواست (Demand/Buy) ، با توليد کنندگان و صادر کنندگان بسياري آشنا شويد. پايگاههاي تجاري، براي جلب مشتري بيشتر، امکان ارسال پيامهاي درخواست را رايگان کرده اند تا بتوانند از توليد کنندگان و صادر کنندگان حق عضويت و تبليغات دريافت کنند.
با توجه به اين امر، اينترنت ضمن داشتن هزينه هاي کمتر و جوابهاي سريعتر، مي تواند کارايي بسيار بالاتري براي تجار داشته باشد.
فصل دوم
مراحل تجارت در اينترنت
مقدمه:
ابتدا بهتر است براي شروع، به بررسي مراحل تجارت در اينترنت و مقايسه آن با تجارت سنتي بپردازيم. فهرست کارهايي که مي بايست انجام شود در جدول زير ذکر شده است. اين موارد ترتيب خاصي ندارند و شايد براي همه يکسان نباشند، ولي بيشتر موارد ذکر شده عام و مفيد مي باشند و انجام آنها بستگي به نياز، بودجه و امکانات موجود دارد. حتي يک خواروبار فروشي، نياز به انجام بسياري از اين موارد دارد که از جمله مي توان به شناخت بازار محلي و شناخت رقبا و تبليغات محلي از طريق پخش آگهي در منازل، نام برد.
موارد معمول در تجارت سنتي: 1. ثبت اسم و اجاره مکان اداري؛ 2. ارسال اطلاعات خود به کتابهاي راهنما؛ 3. طراحي و تهيه بروشور يا کاتالوگ؛ 4. درج آگهي در مجلات و روزنامه هاي مربوطه براي اين که مشتريان و متقاضيان را از وجود محصولات خود مطلع نمايد؛ 5. استفاده از کتابهاي راهنما براي ارسال بروشورها به افراد و شرکتهاي مشخص که خواستار مصرف يا توزيع کالاي شما باشند؛ 6. عضويت در مجلات، روزنامه ها و خبرنامه هاي مربوط به صنف شما؛ 7. شناخت رقباي خود در بازار و آشنايي با محصولات مشابه و قيمتهاي آنها؛ 8. ايجاد يک بانک اطلاعاتي در زمينه هاي: متقاضيان، رقبا، توزيع کنندگان؛ 9. مدير فروش و بازاريابي؛ 10. مدير فني و روابط عمومي؛ 11. پيگيري و بررسي آمار فروش، درخواست و شکايات. |
براي شرکتهاي تجاري بزرگتر، انجام موارد ديگر مثل درج آگهي در مجلات، ثبت اسم در کتابهاي راهنما،تهيه بروشور و کاتالوگ، داشتن مدير فروش و بازاريابي، هر کدام جاي خود را دارند و از اهميت مشخص و بالاتري نيز برخوردارند.
موفقيت هر شرکتي به عوامل زيادي بستگي دارد. يکي از اين عوامل بازاريابي و فروش مي باشد. براي فروش بيشتر، مي توان از تک تک موارد ذکر شده استفاده کرد. با توجه به اين که بسياري از اين موارد مخارج بالايي در بردارند، شايد انجام آنها در يک زمان امکان پذير نباشد، ولي با برنامه ريزي دقيق و انجام هر يک از اين موارد، در اولويت خود، مي توان نتيجه مثبتي گرفت.
تجربه نشان داده است که کمترين مدت حضور در اينترنت بين 6 ماه تا 1 سال است. يکي ديگر از عوامل پيشرفت، بررسي پايگاه و آمار آن مي باشد، تا بهتر با نحوه مراجعه و استفاده از پايگاه خود آشنا شويد. در اصل آمار به عنوان يک عامل مهم به طور کامل در فصل پنجم بررسي خواهد شد.
قبل از اين که شرکتي را ايجاد کنيد، مي بايست ميزان درخواست کالا يا سرويس خود و ميزان درآمد و شيوههاي خريد و زندگي مردم و شرکتها را بررسي کنيد. اين نوع آمارهاي اوليه به شما کمک مي کنند تا برنامه ريزي دقيق و شمرده اي را براي شروع کار خود داشته باشيد، تا از روز اول براي مشتري جلب توجه کنيد.
به همان ترتيب که در شروع بايد شرکت خود را ثبت نماييد و مکاني اداري- تجاري تهيه کنيد، مي بايست براي خود پايگاهي(Web Site) در اينترنت داشته باشيد.
مي توان اينترنت را با يک شهر مقايسه کرد:
1. شما مي توانيد يک واحد را در يک آپارتمان اجاره کنيد؛ در اين صورت آدرستان با اسم آن آپارتمان مشخص خواهد شد. در اينترنت نيز اين حالت نشان مي دهد که شما فضاي خود را از يک شرکت سرويس دهنده اجاره کرده ايد، مانند:
2. در حالت دوم مي توانيد يک ساختمان کامل يا يک خانه را اجاره يا خريداري کنيد، که نشانگر مستقل بودن شما باشد و مي توانيد آن را در اينترنت با ثبت اسم شرکت مقايسه کنيد. ثبت اسم شرکت در اينترنت پايگاه شرکت شما را مستقل جلوه مي دهد و حتي اگر شما پايگاهي را از يک سرويس دهنده اجاره کنيد، آن سرويس دهنده مي تواند به طريقي پايگاه شما را راه اندازي کند که کاربران متوجه اين نکته نشوند که شما پايگاه را اجاره کرده ايد. مانند اين که آن شرکت براي پاسخگويي به متقاضيان شما، امکان اداره خود را با آرم و اسم شما معرفي کند.
3. در آخرين حالت چنانچه نياز باشد و ميزان استفاده شرکت يا سازمان شما از اينترنت بالا باشد، مي توانيد يک خط استيجاري براي اتصال به شبکه اينترنت تهيه کنيد و بعد از ثبت اسم در اينترنت رايانه اي را در شرکت به عنوان يک سرويس دهنده اختصاص دهيد.
گر چه ثبت اسم در اينترنت جلوه اي بسيار زيباتر و حرفه اي تر به شرکت شما مي بخشد، ولي مخارج بسيار بالايي دارد و در برخي مواقع کاري غير ضروري است. هزينه واقعي ثبت اسم در اينترنت 35 دلار آمريکا براي يک سال مي باشد که 2 سال اول اجباري است. اين اسامي شامل پسوندهاي edu, net, org, com و غيره هستند که به عنوان اسمهاي بين المللي و آمريکايي شناخته مي شوند. ثبت اسم در کشورهاي ديگر با پسوند آن کشور نيز امکان پذير است.
براي مثال ثبت اسم اينترنتي در انگلستان به عهده شرکت Name-lt مي باشد که هزينه آن 100 پوند انگلستان در سال است. در بعضي از موارد ثبت اسم شرکت در آمريکا ارزانتر تمام مي شود، ولي در موارد ديگر به دليل مسائل انتقال ارز و ديگر هزينه هاي بانکي و اداري اين کار پرهزينه تر مي شود.
انتخاب اسم بسيار مهم و يکي از جلوه هاي شرکت و پايگاه شما خواهد بود. براي مثال ثبت اسم پايگاه سازمان مديريت صنعتي که توسط شرکت فعلي مهندسي ارتباطات رايانه پيوند انجام شده بود را مي توان به عنوان بدترين انتخاب اسم نام برد. براي شروع اين سازمان نام خود را imiran.com ثبت کرد ولي از اين اسم فقط براي مکان وب استفاده مي کرد و براي پست الکترونيک اسم imiran2.com را ثبت کرد. سپس بعد از 2 سال بدون برنامه ريزي قبلي و اعلام به استفاده کنندگان از پايگاه وب آنها، اسم پايگاه وب و پست الکترونيک خود را به imiorg.com تغيير داد. چنين تغييراتي بدون شک بسيار مضر و به دليل بي برنامه بودن مي باشد که موجب هزينه هاي اضافي و بيهوده است.
جالب تر و قابل توجه تر اين است که حتي اسم جديد انتخاب شده به نظر بي پايه و گمراه کننده مي آيد، چرا که در ادامه imi که مخفف نام سازمان مديريت صنعتي است عبارت org آمده است که مشخص کننده مؤسسه يا ارگان (organization) مي باشد و پسوندي است که مؤسسه هاي خيريه و مطالعاتي از آن استفاده مي کنند. به دنبال انتخاب چنين کلمه اي نام پايگاه با پسوند com ثبت شده است که مشخص کننده يک شرکت تجاري- بين المللي مي باشد، بنابراين بازديد کننده نمي تواند هويت آن پايگاه را تشخيص دهد.
در نهايت تصميم گيري در مورد ثبت اسم، چگونگي و انتخاب اسم، يکي از موارد مهم مي باشد که بهتر است قبل از شروع به کار انجام دهيد. به دليل آن که اگر شش ماه يا يک سال بعد تصميم بگيريد که اسم را ثبت يا عوض کنيد هزينه هاي جانبي بسياري نيز به غير از هزينه ثبت خواهيد داشت. اين هزينه ها مي توانند چاپ مجدد کارت، سربرگ، بروشور و ارسال آدرس جديد به موتورهاي جست و جو که از وجود آن مطلع شدهاند، باشند. تغيير نام پايگاه شما درست مانند تغيير ناگهاني مکان فيزيکي شما در شهر مي باشد.
چه بعد از ثبت يک شرکت و چه قبل از ثبت آن مي بايست در مورد مکان شرکت برنامه ريزي شود. براي مثال بايد در نظر بگيريد که مي خواهيد در چه محدوده اي از شهر باشيد. اين انتخاب بستگي به رفت و آمد کارمندان و مشتريها دارد. مکان بايد در محلي انتخاب شود که کارمندان به سادگي بتوانند سرکار خود حاضر شوند و در ضمن ترافيک محل نيز بايد به صورتي باشد که موجب نيامدن مشتري نيز نشود. به همين ترتيب مکان مورد نظر مي بايست سالنها و اتاقهاي مناسب براي کار داشته باشد و چنانچه نياز باشد، امکان وسعت در طبقات ديگر نيز باشد. در پايان، امکانات موجود در آن مکان، مثل دربان، تعداد خطوط تلفن، تأسيسات سرما و گرما و غيره نيز براي رفاه شما مهم است که همه اينها در قيمت نهايي تأثير خواهند گذاشت.
يک پايگاه در اينترنت نيز بسيار شبيه به يک مکان فيزيکي است. شايد مکان جغرافيايي پايگاه شما در اينترنت چندان تفاوتي نداشته باشد و در هر کجا که باشد کاملاً فعال و کارا خواهد بود، ولي چنانچه پايگاه شما در ايران باشد و مشتريهاي شما در آمريکاي شمالي، اين فاصله در دريافت و ارسال اطلاعات بي تأثير نخواهد بود و در مواقعي که ترافيک شبکه بالا باشد، احتمالاً تعداد زيادي از مشتريها دچار مشکل خواهند شد.
ترافيک و سرعت ارسال به مسئله ديگري نيز وابسته است و آن سرعت اتصال سرويس دهنده شما به شبکه ميباشد. هر چه اين سرعت پايين تر باشد، هنگام درخواستهاي زياد، اين سرويس دهنده دچار مشکل خواهد شد. به طور ميانگين شرکتهايي که سرعت اتصال آنها کمتر از 8 مگابايت در ثانيه است، نمي توانند سرويس خوبي را ارائه دهند. موارد رفاهي از قبيل دربان، تأسيسات گرما و سرما را با امکانات پشتيباني نرم افزاري ميتوان مقايسه نمود.
براي مثال شرکت Demon در انگلستان سرويس پشتيباني 24 ساعته را در اختيار مشتريان خود مي گذارد، در حالي که شرکت Virtual Computers تنها يک نفر براي فروش و يک نفر براي پشتيباني هزاران مشتري دارد.
نرم افزارهاي موجود از قبيل Linux , Front page FTP,Windows NT موارد ديگري هستند که امکانات يک سرويس دهنده را افزايش مي دهند و انتخاب بيشتري در اختيار شما مي گذارند.
در پايان، مقدار و طراحي اين فضا مي بايست در نظر گرفته شود. يک پايگاه با فضاي کم شايد در کوتاه مدت به صرفه باشد، ولي با هر گسترش نياز به افزايش دارد که هر بار مشمول نامه نگاري و پرداختهاي مجدد و بيشتري خواهد بود.
يک مکان خوب نيازمند يک ساختار محکم با برنامه ريزي براي توسعه است. اين ساختار درست مانند اسکلت يک ساختمان است، که در اين جا از نظر جايگزيني اطلاعات در کشورهاي (directories) مختلف و نامگذاري با جداسازي اطلاعات اصلي از اطلاعاتي که روزانه تغيير مي کنند، مي باشد. يک ساختار خوب اضافه کردن و حذف کردن مکان را بسيار ساده مي کند و مي بايست اين اجازه را به صاحب آن بدهد که با استفاده از صفحه هاي آماده (Style Sheet) اطلاعات خود را به يک مکان اضافه کند. اين طراحي به مراتب سخت تر از طراحي گرافيکي صفحات وب است.
يکي از مراحل مهم در بازاريابي و فروش کالا در جهان، نحوه عرضه آن مي باشد. شرکتها مبالغ سنگيني را سالانه براي تبليغات خود پرداخت مي کنند، و براي طراحي کاتالوگ، بروشور و غيره تا جايي که امکان دارد با بهترين شرکتهاي تبليغاتي قرارداد مي بندند. بايد به اين نکته توجه کنيد که هزينه هاي اينترنت بايد تا حدي در بخش هزينه هاي تبليغاتي و تأسيساتي شما قرار بگيرند. با توجه به اين امر همان طور که براي بروشور خود از شرکتهاي تبليغاتي استفاده مي کنيد براي اين کار هم مي بايست از شرکتهاي پر تجربه در اين امر استفاده کنيد. امروزه هر کسي با کمي استعداد مي تواند يک صفحه طراحي کند و با توجه به نرم افزارهاي موجود در بازار ايران چنين کاري هزينه بسيار پاييني خواهد داشت؛ به همين دليل هم شرکتهاي متعددي بدون تجربه کافي در طراحي گرافيک و دانش اصول طراحي وب، در بازار جهاني شروع به فعاليت کرده اند که با قيمتهاي گوناگون يک کار غير حرفه اي براي شما انجام مي دهند. بهترين حالت تصميم گيري در مورد يک شرکت نگاهي به مکان خود شرکت و نمونه کارهاي انجام شده مي باشد.
براي مثال شرکت مهندسي ارتباطات رايانه پيوند را در نظر بگيريد که آدرس پايگاه آن www.payvand.net مي باشد. اين پايگاه بعد از يک سال تأسيس هنوز در دست طراحي مي باشد. اين پايگاه براي نمايش متن ساده انگليسي آن را به عکس تبديل کرده است، که حجم را بالا مي برد و سرعت ارسال را کاهش مي دهد.
صفحه هاي داخل اين پايگاه از جمله صفحه مشتريهاي آنها از نظر اندازه متن و گرافيک بسيار ناهماهنگ ميباشد و با يک نگاه به برخي از مشتريهاي آنها (عکس شماره 1-3) متوجه مي شويد که حتي طراحي پايگاه آن مشتريها توسط شرکتهاي ديگر انجام شده است که يا ادعايي بيش نمي باشد يا کارهاي قديمي است که ديگر وجود ندارند. براي مثال پايگاه www.caspianstudies.com و پايگاه www.islamcpo.com دو مورد مي باشند که اخيراً توسط شرکتهاي ديگر مجدداً طراحي شده اند، ولي هنوز اسم اين شرکتها در فهرست مشتريهاي شرکت پيوند باقي است و با اين امر شايد شما فريب استعداد و تواناييهاي چنين شرکتهايي را بخوريد.
بسياري از اتصالهاي ديگر شرکتهاي معرفي شده، غير فعال مي باشند و در هيچ کدام ذکر نشده است که چه کاري براي کدام شرکت انجام شده است. نمونه ديگر، پايگاه هاي معرفي شده www.idro.org (عکس شماره 2-3) که متعلق به سازمان گسترش و نوسازي مي باشد. اين پايگاه يکي از بهترين مثالها به عنوان طراحي بد، ابتدايي و بي قاعده مي باشد. رنگ آميزي اين پايگاه و استفاده از عکسهاي متحرک در اين پايگاه بسيار ناهماهنگ و حجيم مي باشند. هنگامي که پايگاه Websitegarage روي آن گزينش کاملي انجام داد، طراحي و سرعت اين پايگاه را بسيار پايين شناسايي کرد و در کل آن پايگاه را ضعيف و ناقص دانست. ولي بايد به اين نکته توجه کنيد که در اينترنت اولين چيزي که مردم با آن روبه رو مي شوند صفحه وب شماست که معرفي کننده شرکت و محصولات شما خواهد بود. اين صفحه بايد جذاب، ساده، گويا و قابل اجرا در محيطهاي مختلف باشد.
همان طور که اشاره شد گر چه مي توان به آساني يک صفحه وب طراحي کرد، ولي يک صفحه جذاب را فقط يک گرافيست مي تواند طراحي کند و به همان ترتيب براي طراحي يک صفحه جذاب قابل اجرا در محيط هاي مختلف، آن گرافيست مي بايست با نرم افزارها، شرايط و امکانات اينترنت نيز آشنا باشد. اگر اين کار را خودتان انجام بدهيد درست است که هزينه هايتان را کاهش داده ايد، ولي در عمل شايد اين صرفهجويي ضرر بزرگتر و يکي از عوامل شکست شما در اينترنت باشد.
يک مکان وب نبايد جايگزين کاتالوگها يا بروشورها بشود، بلکه مي بايست مکمل آنها باشد و حتي به عنوان در دسترس گذاشتن آخرين اطلاعات و تحولات يک شرکت باشد.
* چگونه يک صفحه وب جذاب طراحي کنيم:
هيچ قاعده خاصي براي تهيه صفحه وب وجود ندارد و همان گونه که شما مي توانيد يک صفحه خوب با نرمافزارهاي پيشرفته طراحي کنيد، به همان ترتيب هم مي توانيد آن صفحه را دستي و يا با کدنويسي طراحي نماييد. تعدادي از نرم افزارها که براي طراحي صفحه هاي وب استفاده مي شوند عبارتند از:
Hotdog, HTML Edit Macromedia, Webweaver
Microsoft Front Page هم يکي از همين ابزارها مي باشد، ولي اين برنامه کدها را بيش از حد تغيير ميدهد و مشکلات خاصي را در طراحي صفحه ها به وجود مي آورد. با توجه به اين که عکسها و شکلها نقش مهمي را در زيباسازي يک پايگاه ايفا مي کنند، بايد در استفاده از آنها دقت زيادي کرد. در کدنويسي HTML بسياري از مواقع اين امکان وجود ندارد که صفحه اي را که در Photo shop, Free hand, Corel و غيره طراحي کرده ايد، اجرا کنيد. به همين دليل مي بايست عکسها را از هم جدا کرد و در کنار هم قرار داد.
يک صفحه زيبا بايد چه در حالت گرافيک و چه در حالت متن بتواند زيبايي خود را نشان دهد. در موقع استفاده از عکس بايد به اين موضوع توجه داشته باشيد که تا آن جا که امکان دارد حجم عکسها پايين باشد و کيفيت (Resolution) آنها در حد 70 تا 90 DPI. چنانچه مي خواهيد از عکسهاي متحرک (Animation) براي زيبايي بيشتر با تبليغات استفاده کنيد تا آن جا که امکان دارد مي بايست حجم آنها را پايين نگه داريد و فقط مکانهايي که تغيير مي کند، تعريف و اضافه شوند.
در بخش پرچمهاي تبليغاتي که عکسهاي متحرک مي باشند، توضيحات بيشتري در مورد طراحي اين گونه عکسها داده شده است. در موقع اضافه کردن عکس به صفحات خود، از گزينه Alt براي توضيح مختصري در مورد آن عکس استفاده کنيد تا هنگامي که شخصي پايگاه شما را به صورت متن مشاهده مي کند، متوجه شود که آن عکس چيست و آيا برايش کارايي دارد يا خير؟ همچنين ابعاد يک عکس را بايد مشخص کرد تا چنانچه شخصي تصميم بگيرد صفحه شما را بدون عکس مشاهده کند، تنظيم آن صفحه به هم نخورد. به اين معنا که وقتي ابعاد عکسي را مشخص مي کنيد در موقع نشان دادن، صفحه مرورگر مکان خالي را به طول و عرض آن عکس اضافه مي کند و به اين ترتيب تنظيم صفحه شما به هم نمي ريزد. در ضمن اين عمل، ارسال و اجراي صفحه را در مرورگر سريعتر مي کند.
براي زيباسازي و ايجاد امکانات بيشتر در صفحه خود مي توانيد از امکانات DHTML , Java, Active X, VRML نيز استفاده کنيد، ولي به ياد داشته باشيد که هر چقدر حجم اطلاعات يک صفحه بالاتر برود زمان ارسال و دريافت آن طولاني تر خواهد شد، و به اين ترتيب امکان منصرف شدن شخص از ديدن صفحه شما هم بيشتر مي شود. و هر چه صفحه شما ساده تر باشد، مشاهده آن با مرورگرهاي مختلف راحت تر و نمايانتر خواهد بود.
يک صفحه خوب بايد در درجه اول گويا باشد؛ به اين معنا که فقط اطلاعاتي را که نياز است در اختيار درخواست کننده بگذارد. همچنين امکانات و فهرستهاي کافي نيز در اختيار او قرار دهد تا استفاده کننده بتوانند به سادگي به اطلاعات ديگر دسترسي پيدا کند. براي اين منظور مي شود از تصاوير براي معرفي بخشهاي مختلف استفاده کرد.
اين تصاوير مي توانند به آرايش يک صفحه کمک کنند. بنابراين مي توان تمام اين امکانات را به صورت متن نيز قرار داد تا چنانچه شخصي که از محيط متن استفاده مي کند، يا نمايش عکسها در مرورگر وب او غير فعال مي باشد، بتواند بدون نياز به فعال کردن تصاوير به مطالب مورد نظرش دسترسي پيدا کند و در پايگاه شما به راحتي گذر کند. با توجه به افزايش روزافزون ترافيک در اينترنت يک صفحه وب خوب مي بايست داراي کدهاي HTML و تصاويري با حجم پايين باشد تا ارسال و دريافت آن براي درخواست کننده، زمان و هزينه زيادي نداشته باشد.
در آخر، يک صفحه خوب بايد به صورتي تهيه شده باشد که در مرورگرهاي مختلف و ويرايشهاي مختلف آن قابل اجرا باشد و حتي چنانچه نياز باشد اين صفحه ها در دو يا سه حالت براي مرورگرها ويرايشهاي مختلف طراحي شوند تا بتوان صفحه زيبايي را در اختيار درخواست کنندگان بيشتر و وسيعتري قرار داد.
در بسيارلي از مواقع امکان طراحي براي ويرايشهاي مختلف وجود ندارد و به همين دليل مي بايست از آمار موجود براي بررسي و نتيجه اوليه کمک گرفت و پس از طراحي مي بايست آمار هفتگي را به صورت دايم پيگيري نمود و مکان را براساس تغيير و نياز بازديدکنندگان بازسازي کرد و به روز رساند.
بسياري از نرم افزارهاي طراحي وب، واژه هاي مخصوص به مرورگر مورد علاقه خود را دارند که در بسياري از مرورگرهاي ديگر قابل اجرا نمي باشند. براي مثال بسياري از امکانات پيشرفته موجود در Front Page 2000 مثل Hover button در مرورگرهايي همچون Netscape قابل اجرا نمي باشند، زيرا اين امکانات اضافي در HTML ويرايش چهار وجود ندارند و بيشتر با استفاده از Dynamic HTML(DHTML) ، جاوا و اکتيوايکس ايجاد مي شوند که در تمامي مرورگرها قابل اجرا نيستند.
يکي از نکات بسيار مهم در قابليت مرورگرها ايجاد جدول مي باشد. در بيشتر طراحيهاي مبتديها اين امر را مشاهده مي کنيد که عکسها با مقدار زيادي زمينه خالي و يک رنگ وجود دارند. در طراحي حرفه اي ميبايست عکسها را به صورتي در جدول قرار داد که قسمتهاي مختلف آن از هم جدا شوند و در کنار هم قرار گيرند و در مکانهاي خالي، سلولهاي مورد نياز را با زمينه اي هم رنگ حاشيه آن عکس ايجاد کرد و تعداد نقطه هاي آن سلول را نيز مشخص نمود.
به عنوان مثال به مکان www.caspianstudies.com برويد. عکس شماره 3-3 صفحه اول اين پايگاه ميباشد. عکس شماره 4-3 نشانگر حالت طراحي اين صفحه است. توجه داشته باشيد که کل صفحه در يک جدول طراحي شده است و برخي از عکسها مثل آرم اين مکان به چند تکه تبديل شده و در کنار يکديگر قرار داده شده اند و ديگر سلولها با انتخاب رنگ زمينه پر شده اند تا هماهنگي لازم را داشته باشند. (طراحي صفحه اول اين پايگاه در فلاپي اين کتاب وجود دارد.) لازم به ذکر است در طراحي يک پايگاه که با جدول طراحي شده است، مي بايست که رنگ آميزي عکسها با 16 رنگ اصلي تطبيق داشته باشد. در غير اين صورت زمينههاي رنگي در نمايشگرهاي (Monitor) کم قدرت و چند رنگ، ناهماهنگ خواهند بود.
مورد ديگر، استفاده از Frame مي باشد. اين نوع طراحي براي مکانهايي که فهرست آنها بسيار زياد ميباشد، بسيار مفيد است و سرعت عمليات ارسال را به دليل کمتر شدن حجم بالا مي برد. در مکان www.eagle-clothing,com که توليد کننده پوشاک است، از امکان Frame استفاده شده است. اين Frame در اين جا به نگه داشتن فهرست کمک مي کند که در زيبايي صفحه نقش مهمي را ايفا مي کند. کد طراحي Frame در شکل شماره 5-3 نشان داده شده است و صفحه اول اين پايگاه در عکس شماره 6-3.
* طراحي، زيبايي و امکانات چند رسانه اي:
هيچ حداکثري براي مقدار هزينه در طراحي و زيباسازي وجود ندارد. براي زيباسازي مي توان ميليونها تومان صرف کرد، ولي اگر کاربر فرصت يا دانش استفاده از آن را نداشته باشد اين هزينه بي ارزش و حتي مضر نيز هست.
امکانات زيبايي و چند رسانه اي با موارد ذيل امکان پذير مي باشد:
1. www.java.com Java (به انتهاي کتاب نيز مراجعه کنيد).
2. www.macromedia.com Shockwave
3. فيلم quicktime.apple.com
4. پخش صوت www.realaudio.com
5. پخش ويدئو www.vdlive.com
6. طراحي سه بعدي www.netscape.com (Live 3D)
حالا اگر تصميم گرفتيد که اين کار لازم است و معتقد هستيد که متقاضيان پايگاه شما با آن مشکلي نخواهند داشت، بهتر است دست به کار شويد. اولين نکته اين است که بدانيد اين کار شما نيست و بايد از طراحان و برنامه نويسان حرفه اي کمک بگيريد.
دومين نکته اين که چنين طراحي هنوز گران مي باشد و ثانيه اي 100 تا 200 هزار تومان هزينه خواهد داشت. قبل از عقد قرارداد گشتي در اينترنت بزنيد و نمونه هاي مختلف را از نظر حجم، مدت و شيوه طراحي و ارسال در نظر بگيريد و با مقايسه آن با نمونه اي از شرکتهاي ديگر تصميم آخر خود را بگيريد.
يکي از کابوس هاي هر طراح وب، ناسازگاري مرورگرهاي وب مي باشد. با توجه به اين که اين مرورگرها در ويرايشهاي پنجم و ششم خود مي باشند، ولي هنوز با هم ناسازگار مي باشند و بدتر از همه اين که هر نفر از يک مرورگر يا يک ويرايش متفاوت استفاده مي کند. آخرين آمار (Mag 2000) نشان مي دهد که 52% کاربران از مرورگر IE ويرايش 4 استفاده مي کنند، در حالي که فقط 26% از مرورگر Netscape ويرايش 4 استفاده مي کنند. به همين ترتيب ميزان استفاده از IE ويرايش 3 شش درصد Netscape ويرايش 3 چهار درصد، مي باشد. در کل مرورگر IE خيلي بي نظم تر از مرورگر Netscape مي باشد.
در طراحي صفحه هاي وب مي بايست مطمئن شويد که اين صفحه در مرورگرها و ويرايشهاي مختلف آن قابل اجرا مي باشد. يکي از موارد ناهماهنگي بين نت اسکيپ و اينترنت اکسپلورر در نمايش text input boxes , drop down menu مي باشد. مرورگر نت اسکيپ اين موارد را نسبت به اکسپلورر بزرگتر نشان مي دهد و در طراحي جداول و پرسش نامه ها اين ناهماهنگي مشکلات زيادي را به وجود مي آورد.
مورد ديگر Dynamic HTML مي باشد. اين قسمت از کدنويسي آن قدر مشکلات زيادي به وجود آورده است، که امروزه، حتي با وجود پايگاه هايي که اين مشکلات را حل مي کنند، ديگر کسي از آن استفاده نميکند. دو نمونه از اين پايگاه ها عبارتند از:
ولي مشکلات در اين جا به پايان نمي رسند و با رايج شدن سيستم عاملهاي جديد مثل Linux و iMac اين ناهماهنگي ها بيشتر هم مي شوند. براي مثال قلمها در iMac نسبت به Pe هميشه يک اندازه کوچکتر ميباشند.
در نتيجه صفحه اي که طراحي کرده ايد، شايد حتي در رايانه منزلتان به صورت ديگري نمايش داده شود و سخت بتوان يک صفحه که در تمام مرورگرها جذاب باشد طراحي کرد. گر چه سادگي بهترين حالت ميباشد، ولي براي اطمينان مي توانيد از پايگاه هايي استفاده کنيد که طراحي و هماهنگي صفحه هاي شما را آزمايش مي کنند و يا در مورد طراحي اطلاعات کافي در اختيار شما مي گذارند. اين پايگاه ها عبارتند از:
val.svc.webtechs.com
در حال حاضر بيش از هزار موتور جست و جو وجود دارد. اين موتورهاي جست و جو در حالتها و قابليتهاي مختلف، و در زمينه هاي متفاوتي فعال هستند. تعداد محدودي از اين موتورهاي جست و جو عام مي باشند که بيشتر مردم از اين موتورها استفاده مي کنند. اين موتورها عبارتند از: hotbot, yahoo, altavists, lycos, infoseek, webcrawler, northern light, search, snap, google, alltheweb, excite, find, comfind و ...
براي اين که جويندگان بتوانند شما را در اينترنت پيدا کنند، مي بايست اطلاعات و پايگاه خود را به موتورهاي جست و جو معرفي کنيد. هر موتور جست و جو در صفحه اصلي خود ارتباطي (Link) را در اختيار شما قرار داده است تا بتوانيد پايگاه خود را به آن موتور جست و جو معرفي کنيد. اين عمل به صورت دستي براي بيش از 20 يا 30 پايگاه هزينه اتصال بسيار بالايي خواهد داشت و در ضمن وقت گير خواهد بود. برخي از پايگاه ها 10 موتور جست و جوي اول را براي جذب شما و به عنوان نمونه به طور رايگان در اختيارتان قرار مي دهند، ولي ارسال به ساير موتورهاي جست و جو هزينه هاي متفاوتي از 50 تا 200 دلار براي هر صفحه دارد.
پايگاه www.websitegarage.com شايد يکي از بهترين پايگاه هاست. در اين پايگاه شما مي توانيد يک صفحه را به صورت رايگان به 10 موتور جست و جو ارسال نماييد.
ساير موتورهاي جست و جو به پايگاه هاي تخصصي تقسيم مي شوند. براي مثال www.ankaboot.com که فقط مربوط به پايگاه هاي ايراني مي شود. موتورهاي جست و جوي متفاوتي در کشورهاي مختلف و براي هر کشور و به زبان همان کشور ايجاد شده اند. امکان بررسي و تفکيک اين موتورها به صورت دستي بسيار دشوار است و در صورتي که مايل به معرفي پايگاه خود به طور جامع مي باشيد، بهتر است که از پايگاه هاي مربوطه يا شرکتهاي سرويس دهنده، خواستار انجام اين کار بشويد.
آخرين تحقيقات در مورد موتورهاي جست و جو در وب نشان مي دهد که اين پايگاه ها فقط درصد پاييني از اطلاعات موجود در وب را شناسايي کرده اند. در حال حاضر بيش از چند بيليون صفحه اطلاعات در بخش وب وجود دارد.
به گزارش نشريه نيچر (Nature) موتورهاي جست و جو درصد کمي از اين اطلاعات را شناسايي کرده اند. براي مثال، موتور جست و جوي Altavista تنها 5/15 درصد از اين اطلاعات را پوشش مي دهد، hotbot 5/11 %، yahoo 4/7% ، excite 6/5% ، Lycos 5/2% و بالاترين پوشش را موتورهاي جست و جوي Northern light و Fast دارند که در حدود 16 تا 20 درصد مي باشد. ولي طبق آمار به دست آمده موتور جست و جوي Northern light بالاترين ميزان جست و جوي نادرست و ارتباطات غلط را نيز دارد. نمودار شماره 8-3 نشانگر پوشش موتورهاي جست و جوي مختلف مي باشد.
موتورهاي جست و جو ضمن اين که در مورد معرفي شما در اينترنت نقش مهمي را ايفا مي کنند، ابزارهاي بسيار مفيدي براي جست و جوي متقاضيان جديد و رقباي شما نيز مي باشند. با توجه به اين که هر موتور جست و جو به حالت خاص خود عمل مي کند و مقدار مشخصي از صفحه هاي موجود را پوشش مي دهد، ميبايست براي دسترسي به اطلاعات وسيع تر و کامل تر در هر جست و جو از چندين موتور استفاده کرد و با طريقه استفاده از هر موتور جست و جو نيز کاملاً آشنا بود. اين موتورها همانند فهرست شرکتهاي تجاري در زمينههاي مختلف هستند. مثل کتاب آبي، کتاب سفيد و کاتالوگهاي نمايشگاه ها. چنانچه در اين فهرستها ذکر نشده باشيد، کسي شما را پيدا نخواهد کرد و نمي توانيد انتظار زيادي از چنين تجارتي داشته باشيد.
موتورهاي جست و جو در فصل هفتم به صورت مستقل و کامل بررسي شده اند. بنايراين هر چه قدر که پاپگاه شما زيبا، جذاب و منبع اطلاعاتي خوبي باشد، اگر آنها را در موتورهاي جست و جو معرفي نکرده باشيد و کاربران آن را پيدا نکنند، پايگاه شما بيهوده و بي ارزش خواهد بود.
پايگاه www.submit-it.com بسيار پر طرفدار است. اين پايگاه در 20 موتور جست و جوي اول شما را به صورت رايگان معرفي مي کند. به طور کلي براي معرفي هر صفحه به بيش از چهارصد موتور جست و جو 60 دلار آمريکا دريافت مي کند.
جدول شماره 9-3: نحوه و درصد آشنايي کاربران با پايگاه هاي مختلف
شرح |
درصد استفاده |
موتورهاي جست و جو |
80% |
ارتباط هاي ديگر (other links) |
8% |
روزنامه، مجله و متون چاپ شده |
60% |
دوستان و آشنايان |
55% |
فهرستهاي پستي |
50% |
گروه هاي خبري |
50% |
امضا در نامه الکترونيک |
30% |
تلويزيون |
10% |
براي اين که بتوانيد در تبليغات و نحوه معرفي پايگاه خود تصميم مطلوبي بگيريد بهتر است بدانيد که کاربران چگونه با پايگاه ها آشنا مي شوند. جدول شماره 9-3 نشانگر اين است که کاربران چگونه با پايگاه هاي مختلف آشنا مي شوند و به آنها م
برچسب های مهم
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه. 1
اهميت حجاب و عفاف... 2
حجاب در فرهنگ اسلامي.. 3
تعاريفي چند از حجاب و عفاف... 4
مفهوم عفاف... 7
عفاف... 8
پيوند حجاب و عفاف از ديدگاه دين.. 9
دامنه عفاف... 10
پوشش زنان در اديان پيش از اسلام. 13
حدود پوشش در منظر قرآن.. 15
منابع. 18
مقدمه
در دو دههي اخير پس از پايان 8 سال دفاع مقدس، مسئله حجاب و عفاف همواره يكي از معضلات مهم فرهنگي اجتماعي جامعهي ما بوده كه مورد توجه صاحبنظران، كارشناسان و مسئولان دستگاههاي فرهنگي جامعه قرار گرفته است. در اين ميان آموزش و پرورش به ويژه مدارس نقش غيرقابل انكاري در ترويج فرهنگ حجاب و عفاف يا تضعيف و محدوديت آن در سطح جامعه داشتهاند.
پرداختن به حجاب و ضرورت الگوگيري از فرهنگ اسلام نام محمّدي، از مهمترين ضرورتهاي فكري و فرهنگي در عصر حاضر است؛ زيرا حجاب از مهمترين نمادهاي دينداري و پايبندي به ارزشهاي الهي در جامعهي ديني ما به شمار ميآيد.
حجاب، ارزش است كه رعايت آن، آدمي را چون گوهري در درون صدف از شر آسيبها مصون ميدارد. كساني كه از توجه به شخصيت حقيقي و باطني و كمالات روحي خود غفلت ورزند به تدريج، زمينه لازم براي انحطاط و ابتذال خود فراهم ميسازند.
امروزه دشمن با بهرهگيري از بيحجابي و بدحجابي ميخواهد اسلام، قرآن، شخصيت و عظمت مسلمانان را در هم بكوبد و آنها را غارت كند.
از اين رو با تغيير تاكتيك و روش، از جبههي نظامي به جبههي فرهنگي روي ميآورد و با استحاله و نفوذ فرهنگي همه جانبه، به زيرساختها و مباني فكري جامعه حمله ميكند و با استفاده از ابزاري از زنان باحجاب را به عنوان مهمترين نماد ديني هدف قرار ميدهد.
اهميت حجاب و عفاف
عفاف و پاكدامني از بارزترين نشانههاي حيات و سلامت جامعه اسلامي است. حجاب اسلامي نيز يكي از مهمترين وجههاي تمايز آشكار ميان جوامع اسلامي و غيراسلامي به شمار ميرود. در پرتو رعايت حجاب و ملزم بودن به عفاف است كه شخصيت انساني زن حفظ شده و زمينه براي رشد و تكامل زن و مرد در عرصههاي مختلف فراهم ميشود. در پرتو حجاب است كه پيوندها و علايق خانوادگي استحكام و تداوم يافته، امنيت و آرامش رواني به وجود ميآيد و حضور سالم و كارآمد زنان كه تشكيل دهنده بخش عظيمي از نيروهاي فعال جامعه هستند در ابعاد مختلف سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي ضمانت ميشود.
بسياري از محققان يكي از ريشههاي مهم مشكلات و نابسامانيهاي جوامع را فقدان يا ضعف حيا و عفاف ميدانند و در يك نگاه كلي ميتوان از اساسيترين علل فساد جوامع و انحراف از خط اصيل و ناب انبيا الهي را فراموش كردن عبادات و پيروي از شهوات كه هر دو با بيبندوباري جنسي و كنار گذاشتن حيا و عفاف مستقيماً ارتباط دارد، نام برد.
خداوند متعال در قرآن كريم در سوره مريم پس از اشارهاي مختصر به سرگذشت برخي از پيامبران بزرگ الهي و پيروان صالح آنان و ستايش عملكرد و رويه آنها، علت انحراف اقوام بعدي آنها را اين گونه بيان ميفرمايد:
«فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا؛ آن گاه پس از آنان جانشيناني به جاي ماندند كه نماز را تباه ساخته و از هوسها پيروي كردند و به زودي سزاي گمراهي خود را خواهند ديد.» [مريم/59]
با مرور بر سرگذشت اقوام و تمدنهاي گذشته نيز در مييابيم كه اقوامي كه از دين خدا و پيامبرشان اطاعت نكردند و غرق در شهوات و فساد اخلاقي بودند، همواره محكوم به هلاكت و نابودي هستند. نمونه روشن آن، قوم لوط هستند كه طبق بيان قرآن كريم در آيه 34 سوره عنكبوت و آيه 58 سوره نمل به جهت داشتن فساد اخلاقي و پيروي از هوا و هوس با نزول عذابي سهمگين از سوي خداوند به نابودي رسيدند.
حجاب در فرهنگ اسلامي
بدون ترديد، حجاب و پوشش براي زنان يكي از احكام مسلّم و ضروري دين اسلام است كه آياتي از قرآن كريم و احاديث فراواني از پيامبر(ص) و ائمه معصومان(ع) به روشني بر آن دلالت دارد و در سخن همه فقيهان به وجوب و كيفيت انجام آن تصريح شده است.
از آيات قرآن كريم استفاده ميشود كه هدف از تشريع حجاب، دستيابي به تزكيه نفس، طهارت، پاكدامني و پيشگيري از فساد است:
«قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى لَهُمْ؛ به مردان با ايمان بگو: ديده فرو نهند و پاكدامني ورزند، كه اين براي آنان پاكيزهتر است...» [نور/30]
« وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ ... وَ تُوبُوا إِلَى اللّهِ جَميعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛ و بگو به زنان با ايمان: ديدگان خود را از [هر نامحرمي] فرو ببندند و پاكدامني ورزند و زيورهاي خود را آشكار نكنند... اي مؤمنان همگي به درگاه خدا توبه كنيد اميد كه رستگار شويد.» [نور:31]
اين نكته قابل توجه است كه حجاب قبل از اسلام بين زنان عرب وجود داشت و پيش از نزول آيات مبتني بر وجوبِ حجاب، زنان مسلمان داراي پوشش بودند[1] ولي به تدريج به فراموشي سپرده شده بود. نزول حكم حجاب موجب تحولي چشمگير در احياء فرهنگ حجاب شد به گونهاي كه يكي از همسران پيامبر(ص) پيرامون اين تحول ميگويد: «مرحبا به زنان انصار! همين كه آيات سوره نور نازل شد يك نفر از آنان مانند گذشته بيرون نيامد».[2]
زنان مسلمان پس از نزول آيات شريفه قرآن، رعايت حجاب و عفاف را سند افتخار و كرامت انساني خود ساختند و سيره زنان مسلمان صدر اسلام ادامه و استمرار يافت و امروز نيز حجاب نشانگر جايگاه والاي زن مسلمان است.
تعاريفي چند از حجاب و عفاف
ماده حجب در لغب به معناي «اَلْمَنْعُ مِنَ الْوُصُولِ» يعني ممانعت از رسيدن به چيزي آمده است.[3] درباره اين واژه گفته شده كه حجب و حجاب هر دو به معناي پوشش و آنچه به وسيله آن خود را ميپوشانند و نيز حايل بين دو چيز است. جمع حجاب به اين معنا «حجب» است.[4] در فرهنگ فارسي، حجاب به معناي پرده، نقاب و چادري است كه زنان، چهره و سر تا پاي خود را با آن ميپوشانند.[5]
در برخي آيات و روايات، واژه حجاب به معناي لغوي آن به كار رفته است. از جمله:
1. «وَ بَيْنَهُما حِجابٌ؛ و ميان آن دو [گروه] حايلي است». [اعراف/46]
2. «وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاْلآخِرَةِ حِجابًا مَسْتُورًا؛ و چون قرآن بخواني، ميان تو و كساني كه به آخرت ايمان ندارند پردهاي پوشيده قرار ميدهيم.» [اسراء/45]
شرع مقدس اسلام، حجاب را اين گونه معنا ميكند: «پوشانيدن تمامي اعضاي بدن به جز صورت و دستها تا مچ».[6]
ابن منظور نيز مينويسد: «الحجابُ: الستر... و اسمُ ما احتجب به و كلّ ما حالَ بين شيئينِ حجاب...؛ حجاب به معناي پوشانيدن... (و نيز) اسم چيزي است كه پوشانيدن با آن انجام ميگيرد و هر چيزي كه ميان دو چيز، جدايي بيندازد، حجاب است.»
و نيز ميگويد: «هر چيزي كه مانع از چيز ديگر شود، او را حجاب كرده است؛ چنان كه در باب ميراث، اخوه (برادران) حاجب مادر شده، موجب ميشوند سهم مادر از ثلث به سدس تقليل يابد.»[7]
فيروزآبادي نيز در سخني مشابه مينويسد: «حَجَبَهُ حُجباً وَ حِجاباً: اَستَرَه... اَلحِجابَةُ و الحِجابُ: ما احتَجَبَ بِهِ»[8] حاصل گفتار اين دو زبانشناس آن است كه اين واژه گاهي در مفهوم مصدري و در قالب اسم به معناي (پوشانيدن) به كار ميرود. گاهي نيز در قالب اسم ذات و به معناي هر چيزي كه ميان دو شيء جدايي انداخته است و مانع از رسيدن آن دو به يكديگر شود، چنان كه خداوند در قرآن مجيد درباره بهشتيان و دوزخيان ميفرمايد: « وَ بَيْنَهُما حِجابٌ» [اعراف/46] استاد مرتضي مطهري(ره) درباره حجاب چنين نوشته است: «كلمه حجاب هم به معناي پوشيدن است و هم به معني پرده و حاجب. بيشتر استعمالش به معني پرده است. اين كلمه از آن جهت مفهوم پوشش ميدهد كه پرده، وسيله پوشش است و شايد بتوان گفت كه به حسب اهل لغت هر پوششي حجاب نيست. آن پوششي حجاب ناميده ميشود كه از طريق پشت پرده واقع شدن، صورت ميگيرد.»[9]
با توجه به آنچه گذشت، به نظر ميرسد معادل دقيق اصطلاح پوشش در زبان عرب، واژه «ساتر» است. بيشتر فقيهان نيز از اين واژه استفاده كردهاند.[10]
استعمال كلمه حجاب در مورد پوشش زن يك اصطلاح نسبتاً جديد است. «در قديم و مخصوصاً در اصطلاح فقها كلمه «ستر» كه به معني پوشش است، به كار ميرفته است».[11] «واژه حجاب گرچه در لغت به معناي پرده و حايل استعمال شده ولي امروزه به طور مسلم و يقيني فقط به معناي پوشش مخصوص زنان به كار ميرود».[12] در ميزان پوشش زنان، بيشتر رسالههاي عمليه حد واجب آن را پوشانيدن تمام بدن به جز قرص صورت و دو دست از مچ به پايين، ميدانند و روشن است كه اين حكم فقهي كمترين حد و مرز وجوب حجاب يا بهتر بگوييم پوشش فردي را بيان ميكند و با نگرشي وسيعتر و بررسي آموزههاي اجتماعي اخلاقي اسلام و نيز با توجه به تأكيد اسلام بر مسئله عفاف و حيا و حفظ حريم بين زن و مرد نامحرم بايد اصل عدم تبرج را كه يك اصل مهم قرآني است به آن افزود.[13] همان گونه كه استاد مطهري خاطرنشان ساخته است: «پوشش و حجاب زن در اسلام اين است كه زن در معاشرت با مردان خود را بپوشاند و به جلوهگري و خودنمايي نپردازد».[14]
بنابراين مقصود از حجاب اسلامي، آن نوع پوششي است كه داراي اين دو ويژگي باشد:
1. حدود شرعي پوشش در آن رعايت شده باشد؛ به گونهاي كه طبق دستور قرآن كريم زيباييهاي بدن زن آشكار نشود.[15]بنابراين لباسهاي تنگ و چسبان كه اندام زن در آن به خوبي نمايان است با وجود اينكه در ظاهر امر، بدن او را پوشانده ولي چون شكل و حجم اندام را نمايان ميسازد نميتواند حجاب و پوشش اسلامي تلقي شود.
2. با خودنمايي و جلب نظر نامحرمان همراه نباشد.
به عبارت ديگر، حجاب، به معناي پوشش اسلامي بانوان داراي دو بعد ايجابي و سلبي است. بعد ايجابي آن، وجوب پوشش بدن و بعد سلبي آن حرام بودن خودنمايي به نامحرم است و اين دو بعد در كنار هم بايد قرار گيرند تا حجاب اسلامي محقق شود.
مفهوم عفاف
از مفاهيم مرتبط با حجاب، واژه عفاف است. در مورد عفاف گفته شده: «حالت نفساني است كه انسان را از غلبه شهوت باز دارد.»[16] اين واژه در قرآن به معناي «خودنگهداري» يا «خويشتنداري» آمده است:
« وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذينَ لا يَجِدُونَ نِكاحًا...؛ و كساني كه [وسيله] زناشويي نمييابند بايد عفت ورزند...» [نور/33]
خودنگهداري، هم در مورد گرايشهاي شهواني صدق ميكند مانند آنچه در آيه شريفه فوق آمده و هم در مورد استفاده از مال حرام يا شبههناك مانند اين آيه شريفه كه ميفرمايد: «... وَ مَنْ كانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ...؛ ...آن كس كه توانگر است [از خوردن مال يتيمي كه تحت سرپرستي اوست] خودداري ورزد.» [نساء/6]
همچنين قرآن كريم در سوره بقره در وصف عفتورزي بعضي فقرا ميفرمايد: «... يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسيماهُمْ لا يَسْئَلُونَ النّاسَ إِلْحافًا...؛ ... فرد بياطلاع، آنان را [از شدت خويشتنداري] توانگر ميپندارد. آنها را از سيمايشان ميشناسي با اصرار چيزي از مردم نميخواهند.»
بنابراين دايره معناي عفاف گسترده است، ولي مصداق روشن عفاف در تعامل ميان زن و مرد مطرح ميشود و منظور از آن داشتن حجاب اسلامي، مهار كردن نگاه و پرهيز از خودنمايي در برابر نامحرمان و ارتباط جنسي با آنان است و اين اختصاص به زنان ندارد، بلكه امري دروني است كه شامل مردان هم ميشود. البته چون زنان مظهر زيبايي، جمال و جاذبه هستند، حفظ عفت، از آنان بيشتر انتظار ميرود.
عفاف
عفاف با فتح حرف اول، از ريشه عفت است. راغب اصفهاني در مفردات، عفت را اين گونه معنا ميكند: «عفت، پديد آمدن حالتي براي نفس است كه به وسيله آن از فزونخواهي شهوت جلوگيري شود».[17]
ابن منظور در لسان العرب، عفت را «خويشتنداري از آنچه حلال و زيبا نيست» معنا ميكند.[18] در لغتنامه دهخدا، عفاف، پارسايي و پرهيزكاري معنا شده است[19] و معين نيز در فرهنگ فارسي معين، عفاف را به همين معنا آورده است.[20]
عفت، نوعي منش و رفتار دروني است، ولي نمود عيني و رفتاري نيز دارد.
از اين رو، به فردي عفيف ميگويند كه اين حالت در رفتار او آشكار باشد.
پيوند حجاب و عفاف از ديدگاه دين
حجاب زيرمجموعه عفت است. با پوشش، حجاب محقق ميشود، ولي تحقق عفاف به صرف پوشش نيست. پوشش همراه با اعمالي چون ناز و عشوه و نگاه به نامحرم، پوششي غيرعفيفانه است.
عفاف، حالتي دروني است و حجاب به ظاهر و شكل برميگردد؛ يعني يكي، ظاهري و ديگري، باطني است. ميان حجاب و عفت، تأثير و تأثر متقابل وجود دارد. هرچه حجاب و پوشش ظاهري، بيشتر و بهتر باشد، اين كار در تقويت و پرورش دروني عفت اثرگذارتر است و هرچه عفت درونيتر باشد، سبب حفظ حجاب ظاهري ميشود. حجاب، ميوه عفاف و عفاف، ريشه حجاب است.
حجاب مقتضي حيا و عفت است و زماني كه حيا و عفت به درجه كمال رسيد، ايجاب حجاب ميكند. امام علي(ع) ميفرمايد: «بِالعِفَافِ تَزكُوا الاَعمالُ؛ با عفاف اعمال پاك ميشود».[21]
آنچه سبب تحقق كاركردهاي حجاب در جامعه ميشود، پوشش عفيفانه است، وگرنه پوشش بدون عفاف نميتواند براي فرد و جامعه، آثار و بركاتي داشته باشد. هرگاه اين دو با هم بودند، خير پديد ميآيد.
از اين رو، متوليان فرهنگي بايد تدبيري بينديشند كه حريم عفاف و حيا حفظ شود و توجه داشته باشند كه جامعه عفتشكن نميتواند در برابر هيچ خطري مصون باشد. به همين دليل، پيامبراكرم(ص) در رهنمودها و نيز سيره عملي خويش، بر جلوگيري از اختلاط زن و مرد هنگام رفت و آمد تأكيد داشت؛ زيرا اين مسئله در شكسته شدن حريم عفاف بسيار اثرگذار است. با توجه به اينكه زنان در نمازجماعت شركت ميكردند، روزي پيامبر به يكي از درها اشاره كرد و فرمود: «خوب است اين در را به زنان اختصاص دهيم».[22]
دامنه عفاف
دامنه عفتورزي در ارتباط با نامحرم ابعاد مختلفي دارد كه عبارتند از:
1. عفت در فكر
گرانبهاترين سرمايهاي كه خداوند به انسان هديه كرده، گوهر فروزان قوه تفكر و تعقل است. تمامي اعمال و رفتار انساني، چه خير و چه شر از فكر انسان سرچشمه ميگيرد. بنابراين ميتوان گفت بالاترين مرحله عفتورزي در ارتباط با نامحرم اين است كه انسان حتي فكر گناه را نكند و تمايلات قلبي و انديشه خود را از گناه حفظ كند.
2. عفت در نگاه
عفت در نگاه به نامحرم از دستورات صريح قرآن كريم است. خداوند در سوره مباركه نور به مردان و زنان مؤمن دستور ميدهد كه چشمان خود را از نامحرم بپوشانند.[23]
اهميت اين مسئله از آنجاست كه نگاه همچون پنجرهاي است كه چون بيحساب و بدون مرز گشوده شود، آتش شهوت و هيجان را برخواهد افروخت. نگاههاي آلوده، زمينهساز فحشا و آلودگيهاي اجتماعي است.
حضرت علي(ع) در اين باره ميفرمايند: «العُيونُ مصائِدُ الشَيْطان؛ چشمها، دامهاي شيطان هستند».[24]
همچنين ميفرمايد: «غَصُّ الطَرْفِ من اَفْضَل الورع؛ پايين انداختن چشم از برترين پارسايي است».[25]
امام صادق(ع) نيز ميفرمايد: «نگاه حرام تيري آلوده از تيرهاي شيطان است و چه بسيار نگاههاي حرامي كه حسرتي طولاني در پي خواهد داشت».[26]
3. عفت در گفتار
يكي از ابعاد عفت در ارتباط با نامحرم در گفتار ظاهر ميگردد. قرآن كريم در اين باره خطاب به همسران پيامبر ميفرمايد: «... فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذي في قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفًا؛... پس به ناز سخن مگوييد تا آنكه در دلش بيماري است طمع ورزد و گفتاري شايسته بگوييد.» [احزاب/32]
هرچند آيه شريفه خطاب به همسران پيامبر است ولي بدون شك اين يك حكم عام است؛[27] و تمامي زنان در ارتباط با نامحرم نبايد به گونهاي هوسانگيز سخن گويند تا كساني كه در دلشان مرض است در آنان طمع كنند و هرگونه سخن گفتن با ناز و غمزه همراه با تغيير صدا به شكل تحريكآميز، زمينهساز انحراف افراد شهوتران است كه بايد از آن پرهيز شود.
پيامبراكرم(ص) ميفرمايد: «هركس با زن نامحرم شوخي كند، براي هر كلمهاي كه با او سخن گفته، هزار سال زنداني ميگردد».[28]
4. عفت در رفتار
لازمه حضور اجتماعي زن و مشاركت وي در عرصههاي اجتماعي، گاه ارتباط و معاشرت با مردان است كه اين معاشرت، عفت در روابط اجتماعي را اقتضا ميكند و داراي شرايطي است كه از جمله آن:
الف) پرهيز از خلوت با نامحرم
يكي از مهمترين موارد عفت در ارتباط با نامحرم، پرهيز از خلوت با او و حضور در مكاني به تنهايي است. اهميت اين مسئله تا آنجاست كه پيامبر بر عدم اختلاط آنان با مردان تأكيد نموده و ميفرمايد: بر زنان است كه دوست نداشته باشند در خلوت با مردان بنشينند.[29]
ب) پرهيز از مصافحه
پيامبر فرمود: «هركس به طور حرام با زني مصافحه كند [با او دست بدهد] غضب حق تعالي را براي خود خريده است».[30]
ج) پرهيز از تبرج
پرهيز از خودنمايي و جلوهگري در مقابل نامحرم دستور صريح قرآن كريم به زنان پيامبر است كه شامل تمامي زنان مسلمان ميشود: « وَ قَرْنَ في بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ اْلأُولى و...؛ و در خانههايتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهليت قديم زينتهاي خود را آشكار نكنيد...» [احزاب/33]
همچنين بايد از استعمال عطر و بوي خوش در هنگام معاشرت با نامحرم پرهيز شود.
پيامبراكرم(ص) ميفرمايد: «هر زني كه خود را خوشبو كند و از خانه خارج شود، مورد لعنت قرار ميگيرد تا زماني كه به خانه مراجعت كند».[31]
پوشش زنان در اديان پيش از اسلام
پوشش و لباس از نيازهاي انسان به شمار ميآيد كه از آغاز آفرينش به آن احتياج داشته و كوشيده است خود را بپوشاند. در عهد سليمان(ع)، زنان افزون بر پوشش بدن، روبند هم به صورت ميانداختند و اين سنّت در زمان ابراهيم(ع) نيز رايج بود.[32]
در جامعه زرتشتي، لزوم پوشش زن، در مراسم عبادي و حرمت نگاه به زنان و همچنين طرح حدود كيفيت حجاب، از وجود پوشش زنان زرتشتي حكايت دارد. در زمان زرتشت، پوشش صورت معمول نبود، ولي پوشاندن موي سر و داشتن لباس بلند و شلوار و چادر ميان همگان رايج بود. زن با آزادي در محيط بيرون خانه رفت و آمد و همراه مردان كار ميكرد، ولي اين امور با حجاب كامل و پرهيز شديد از اختلاطهاي فسادانگيز همراه بود.[33]
در كتاب مقدس يهوديان، موارد بسياري يافت ميشود كه به طور صريح يا ضمني، بر حجاب و پوشش زن و مسائل مربوط به آن تأكيد شده است. حتي در برخي از آنها، لفظ چادر به كار رفته كه نشاندهنده نوع پوشش زنان آن عصر است. سيره عملي يهوديان مبني بر بهرهمندي از چادر و بُرقع و روبند (كه بارها در تورات آمده است)، تفكيك و جدا بودن محل عبادت زنان از مردان در كنيسه، ناشايست شمردن اشعاري كه در تمجيد زيبايي زنان سروده شده، منع گفتوگوي علني مردان و زنان حتي ميان زن و شوهر، جلوگيري از رفتن به مدرسه و مسجد و ايراد خطابه زنان از پشت پرده، نه تنها نشاندهنده وجوب حجاب در شريعت يهود، بلكه بيانگر اجراي سرسختانه و شدت عمل قوانين و سيره يهوديان درباره كيفيت حجاب است.[34]
مسيحيت نه تنها احكام شريعت يهود را درباره حجاب زنان تغيير نداد، بلكه قوانين شديد آن را استمرار بخشيد و در برخي موارد، با تأكيد بيشتري، حجاب را مطرح كرد.
در مسيحيت، به دليل تقدس تجرّد و براي از بين بردن زمينه تحريك و تهييج جوانان، رعايت پوشش كامل و دوري از آرايش، به شكل شديدتري وارد شده است. در كتاب مقدس مسيحيان، به طور صريح، آياتي درباره لزوم عفت و خانهنشيني، آراستگي زن به وسيله حيا، پرهيز از آرايش با جواهرات و بافتن مو و همچنين وجوب پوشاندن موي سر، به ويژه در مراسم عبادي و داشتن وقار و دوري از نگاه به نامحرم آمده كه بيانگر حجاب واجب ديني است.
دستورهاي ديني پاپها و كاردينالها مبني بر رعايت كامل حجاب يا محصور بودن در خانه، وجوب پوشش صورت و پرهيز از هرگونه جواهرات و تزيين موي سر يا رنگ كردن آن و تغيير صورت و وجوب دوري گزيدن از هر چيز تحريكآميز و دوستان شهوتپرست، سيماي احكام فقهي كليسا را ترسيم ميكند و شدت آن را نسبت به شريعت يهود و زرتشت نشان ميدهد.[35]
حدود پوشش در منظر قرآن
در آيات پيشين، خداوند درصدد بيان حدود پوشش زنان نبود و از زنان خواسته شد كه جلباب بپوشند تا بدين وسيله اين پوشش، معرف شخصيت اصيل و آزاده آنان باشد، ولي در آيه31 سوره نور، تكاليف و دستورهايي مشخص براي تبيين بهتر كيفيت پوشش زنان آمده است:
« وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَني إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَني أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ أَوِ التّابِعينَ غَيْرِ أُولِي اْلإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفينَ مِنْ زينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللّهِ جَميعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛ و به زنان با ايمان بگو: ديدگان خود را [از هر نامحرمي] فرو بندند و پاكدامني ورزند و زيورهاي خود را آشكار نگردانند، مگر آنچه كه طبعاً از آن پيداست. و بايد روسري خود را بر گردن خويش [فرو] اندازند و زيورهايشان را جز براي شوهرانشان يا پدرانشان يا پدران شوهرانشان يا پسرانشان يا پسران شوهرانشان يا برادرانشان يا پسران برادرانشان يا پسران خواهرانشان يا زنان [هم كيش] خود يا كنيزانشان يا خدمتكاران مرد كه [از زن بينيازند] يا كودكاني كه بر عورتهاي زنان آگاه نيستند، آشكار نكنند و پاهاي خود را [به گونهاي به زمين] نكوبند تا آنچه از زينتشان نهفته ميدارند، آشكار شود. اي مؤمنان، همگي [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه كنيد، اميد كه رستگار شويد.» [نور/31]
اين آيه، حدود حجاب را بيان ميكند و از مهمترين آيات در اين زمينه است. در اين آيه، دستورهاي بسياري براي مردان و زنان، در جهت حفظ حريم عفاف و حجاب بيان شده است. در ابتدا به مسئله نگاه زنان اشاره و به وسيله خطاب نوراني « وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ» به زنان دستور فرو كاستن نگاه داده شده است.
در ادامه آيه، دستورهايي مربوط به حدود حجاب بيان شده است:
1. دستور نخست اين است : « وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ...» اين حكم ويژهاي براي بانوان است. در اين فرمان، از آنان خواسته ميشود زينتهاي خود را آشكار نسازند.
2. دستور بعدي چنين است: «وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ و...» پيداست كه پيش از نازل شدن اين آيه، روسريها را زير گلو گره نميزدند و گريبان و سينههاي آنان پيدا بوده است.
3. آشكار شدن زينت نزد برخي افراد مانعي ندارد كه عبارتند از: شوهران، پسران، پسران شوهر، برادران، پسران برادران، پسران خواهران، زنان، كنيزان، مردان خدمتكاري كه [از زن] بينيازند و كودكاني كه از عورت زنان آگاهي ندارند.
4. در آخر هم به زنان تذكر داده ميشود پاهاي خود را به گونهاي به زمين نكوبند تا زينتهاي پنهانشان آشكار شود.
اين آيه، حدود و كيفيت پوشش را مشخص كرده و به پيامبر مأموريت داده است تكاليف ويژه زنان درباره روش رعايت حجاب را به آنان بگويد كه عبارتند از:
1. به زنان مسلمان بگو از نگاههاي آلوده و حرام چشم فرو بندند.
2. دامن خود را نگه دارند (اين عبارت كنايه از رعايت عفاف و حياست).
3. به زنان بگو كه زينتهاي خود را جز آن مقدار كه آشكار است، نمايان نكنند.
4. به زنان مسلمان فرمان ميدهد كه «خمارهاي» خود را بر گريبان و سينه افكنند و آن را بپوشانند.
5. به گونهاي راه نروند كه زينت پنهانشان آشكار شود.
گفتني است خداوند پيش از آيه 31 سوره نور، دستورهايي درباره حفظ حريم عفاف و پاكي در جامعه، به مردان ميدهد و رسالت آنها را در اين راستا تبيين ميكند: «قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى لَهُمْ إِنَّ اللّهَ خَبيرٌ بِما يَصْنَعُونَ؛ به مردان با ايمان بگو: ديده فرو نهند و پاكدامني ورزند كه اين براي آنان پاكيزهتر است؛ زيرا خداوند به آنچه ميكنند، آگاه است». [نور/30]
در شأن نزول اين آيه، از قول امام باقر(ع) آمده است: «در مدينه، جواني از انصار با زني روبهرو شد. زنان در آن زمان مقنعهها را پشت گوش ميانداختند. جوان نگاهي به آن زن انداخت و رفت و او همچنان به راه خود ادامه ميداد. هنگامي كه زن از برابر وي رد شد، باز به زن نگاه ميكرد و راه خود را ادامه ميداد تا داخل كوچهاي شد و همچنان كه به پشت سر نگاه ميكرد، چيز تيزي كه در ديوار بود، صورت او را دريد. هنگامي كه زن از جلو چشمش ناپديد شد، به خود آمد. ديد خون بر سر و صورتش جاري است. پيش خود گفت: به خدا سوگند، نزد رسول خدا(ص) ميروم و او را از واقعه آگاه ميكنم. هنگامي كه نزد پيامبر آمد و حضرت، او را به اين حالت ديد، فرمود: چه حالتي است؟ جوان داستان را براي پيامبر باز گفت. آن گاه جبرئيل بر پيامبر نازل شد و اين آيه شريفه را خواند».[36]
منابع
[1]. ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، دارالكتب الاسلاميه، 1374، ج12، ج15، ذيل آيه 30 سوره نور.
[2]. مرتضي مطهري، مسئله حجاب، 1375، چ45، انتشارات صدرا، ص10.
[3]. ابوالقاسم حسين راغب اصفهاني، المفردات في غريب القرآن، دفتر نشر الكتاب، 1404 ه.ق، چ2، ص108.
[4]. ابن منظور، لسان العرب، بيروت، 1410ه.ق، ص1.
[5]. حسن عميد، فرهنگ عميد، تهران، اميركبير، 1374، ص779.
[6]. محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج101، بيروت، دار الاحياء التراث، 403ه.ق، چ3، ص38، ح36.
[7]. لسان العرب، ص1.
[8]. محمد بن يعقوب فيروزآبادي، القاموس المحيط، ج1، بيروت، دار الفكر، 1378، ص179.
[9]. مرتضي مطهري، مسئله حجاب در اسلام (مجموعه آثار)، انتشارات صدرا، تهران، 1376، چ48، ص63.
[10]. علياكبر كلانتري، فقه و پوشش بانوان، قم، بوستان كتاب، 1383، چ1، ص150.
[11]. مسئله حجاب، ص62.
[12]. همان، ص62.
[13]. تبرج در لغت به معناي به جلوه در آوردن و زيبايي خود را نشان دادن است.
ر.ك: آذرتاش آذرنوش، فرهنگ معاصر عربي به فارسي، نشر ني، 1379، چ1، ص32؛ ر.ك: قرآن كريم، سوره احزاب/33.
[14]. مسئله حجاب، صص79 و80.
[15]. قرآن كريم در سوره نور آيه 31، خطاب به زنان مسلمان ميفرمايد: «لايُبْدينَ زِينَتَهُنَّ؛ زينتهايشان را آشكار نسازند». مفسران مصداق زينت در آيه شريفه را بدن زن ميدانند كه وجه و كفين از پوشاندن استثناء شده است.
ر.ك: ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، دارالكتب الاسلاميه، تابستان 1369، چ8، ج14، ص439.
[16]. قاموس قرآن، ج5، ص18.
[17]. راغب اصفهاني، معجم المفردات، ص350.
[18]. ابن منظور، لسان العرب، ج9، ص253.
[19]. لغتنامه دهخدا، ج10، ص14081.
[20]. محمد معين، فرهنگ فارسي معين، تهران، انتشارات اميركبير، 1364، چ7، ج2، ص2319.
[21]. ميزان الحكمه، ج3، ص2008.
[22]. سنن ابي داوود، ج1، ص109، به نقل از: مسئله حجاب، ص233.
[23]. نور/30و 31. محدوده و مشخصات اين حكم در فقه و رسالههاي علميه مشخص شده است.
[24]. حسين شيخالاسلامي، ترجمه غررالحكم و دررالحكم، قم، انتشارات انصاريان، ج2، ص1087.
[25]. همان، ج2، ص1086.
[26]. وسائل الشيعه، ج7، ص138.
[27]. تفسير نمونه، ج17، ص290.
[28]. وسائل الشيعه، ج14، ص133.
[29]. همان.
[30]. همان، ص142.
[31]. محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، انتشارات كتابچي، 1373، چ4، ج103، ص247، ح27.
[32]. مهدي مهريزي، حجاب، تهران، مؤسسه فرهنگي دانش و انديشه معاصر، 1379، صص40و 41.
[33]. علي محمديآشتياني، حجاب در اديان الهي، قم، انتشارات ياقوت، 1378، صص95 و96.
[34]. همان، صص103و 115.
[35]. حجاب در اديان الهي، صص120، 121و 139.
[36]. عبد بن عليبنجمعه العروسي الحويزي، تفسير نور الثقلين، قم، المطبعه العلميه، ج3، ص588؛ محمد بنيعقوب كليني، اصول كافي، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1378، ج5، ص521، ح5.
http://daneshjooqom.4kia.ir/
برچسب های مهم
فهرست مطالب
عنوان صفحه
انرژي باد. 1
مقدمه. 1
بيان مسئله. 1
كلياتي درباره انرژي باد. 2
1) انرژي باد 2
2) تاريخچه استفاده از انرژي باد. 3
3) منشأ باد 3
4) توزيع جهاني باد. 4
5) اندازه گيري پتانسيل انرژي باد. 4
6) قدرت باد 5
7) روند تحولات تكنولوژي.. 5
8) آينده انرژي باد در ايران.. 5
پتانسيل سنجي سطحي انرژي باد. 6
1) پتانسيل سنجي چيست؟. 6
2) باد سنج ها و انواع آن.. 6
3) پتانسيل باد در ايران.. 6
استحصال انرژي از باد توسط توربين هاي بادي.. 7
1) انرژي باد و توربين هاي بادي.. 7
2) انواع توربين هاي بادي.. 7
3) انواع كاربردي توربين هاي بادي.. 7
4) توربين هاي بادي و ذخيره انرژي.. 7
پيشينه پژوهش.... 7
فرضيه و سوالهاي پژوهشي.. 8
موقعيت جغرافيايي.. 8
ارزش اهميت پژوهش.... 8
نتيجه گيري.. 9
منابع.. 10
انرژي باد:
مقدمه:
انرژي باد يكي از انواع اصلي انرژي هاي تجديد پذير مي باشدكه از دير باز ذهن بشر را به خود معطوف كرده بود به طوري كه وي همواره فكر كاربرد اين انرژي درصنعت بوده است. در شرايط كنوني توجيه پذير اقتصادي انرژي باد در مقايسه با ساير منابع انرژي هاي نو پرداختن به انرژي باد امري حياتي و ضروري است.
استفاده از انرژي باد در درجه اول موجب صرفه جويي فرآورده هاي نفتي به عنوان سوخت مي شود و در درجه دوم تولي الكتريسيته از اين انرژي فاقد هر گونه آلودگي زيست محيطي بوده و در نتيجه مسير براي نيل به توسعه پايدار اقتصادي، اجتماعي فراهم مي گردد.
انرژي باد نظير ساير منابع انرژي تجديد پذير از نظر جغرافياي گسترده و در عين حال به صورت پراكنده و غير متمركز و هميشه در دسترس مي باشد. انرژي باد طبيعي نوساني و متناوب داشته و وزش دائمي ندارد.
هزاران سال است كه انسان با استفاده از آسيابهاي بادي، تنها جز بسيار كوچكي از آن استفاده مي كند به طور كلي با استفاده از انرژي باد، به عنوان يك منبع انرژي در دراز مدت مي توان دو برابر مصرف انرژي الكتريكي فعلي جهان را تامين كرد.
بيان مسئله:
گسترش روز افزون نياز به انرژي و محدوديت منابع فسيلي افزايش آلودگي محيط زيست ناشي از سوزاندن اين منابع بحث گرم شدن هوا و اثرات پديده گل خانه اي ريزش بارانهاي اسيدي و ضرورت متعادل نمودن نشر CO2 همگي لزوم صرفه جويي در مصرف سوختهاي فسيلي و توجه مضاعف به استفاده از منابع انرژي تجديد پذير را ايجاد مي كند اين انرژي تا پيش از انقلاب صنعتي به عنوان يك منبع انرژي به طور گسترده مورد بهره برداري قرار مي گرفت ولي در دوران انقلاب صنعتي، استفاده از سوختهاي فسيلي بدليل ارزاني و قابليت اطمينان بالا، جايگزين انرژي باد شد. در اين دوره توربين هاي بادي قديمي ديگر از نظر اقتصادي قابل رقابت با بازار انرژي هاي نفت گاز نبودند. در بين انرژي هاي تجديد پذير انرژي باد يكي از اقتصادي ترين روش هاي توليد برق است كه آلودگي محيط زيست را در پي نداشته و پايان ناپذير مي باشد. طبق آمار موجود توليد هر كيلو وات ساعت انرژي الكتريكي از باد مي تواند از انتشار حدود يك كيلوگرم CO2 در مقايسه با نيروگاههاي سوخت فسيلي جلوگيري كند. به طور كلي با جايگزيني انرژي برق بادي بجاي انرژي برق توليدي از نيروگاههاي سوخت فسيلي مي توان از انتشار گازهاي گل خانه اي كاست.
كلياتي درباره انرژي باد:
1) انرژي باد:
در سال 1973 د 1978 دو كشور بزرگ نفتي ضربه بزرگي به اقتصاد انرژي هاي حاصل از نفت و گاز وارد آورد. به اين ترتيب هزينه انرژي توليد شده بوسيله توربين هاي بادي، در مقايسه با نرخ جهاني قيمت انرژي بهبود يافت. پس از آن مراكز و موسسات تحقيقاتي و آزمايشگاهي متعددي در سراسر دينا به بررسي تكنولوژي هاي مختلف جهت استفاده از انرژي باد به عنوان يك منبع بزرگ انرژي پرداختند و اين بحران باعث ايجاد تمايلات جديدي در زمينه كاربرد تكنولوژي انرژي باد جهت توليد برق متصل به شبكه پمپاژ آب و تامين انرژي الكتريكي نواحي دور افتاده شد. در سال 1980 اولين توربين برق بادي متصل به شبكه سراسري نصب گرديد. بعد از مدت كوتاهي اولين مزرعه برق بادي چند مگاواتي در آمريكا نصب و به بهره برداري رسيد. در حال حاضر توربين هاي بادي از كارآيي و قابليت اطمينان بيشتري در مقايسه با 15 سال پيش برخوردارند. به طور كلي با استفاده از انرژي باد، به عنوان يك منبع انرژي در طولاني مدت مي توان دو برابر مصرف انرژي الكتريكي فعلي جهان را تامين كرد.
2) تاريخچه استفاده از انرژي باد:
بشر از زمانهاي بسيار دور بر نيروي لايزال باد پي برده وسالها بود كه از اين انرژي براي به حركت در آوردن كشتي ها و آسيابهاي بادي بهره مي گرفت. طي ساليان دراز ثابت شده است كه مي توان انرژي باد را به انرژي مكانيكي و يا الكتريكي تبديل كرد و مورد استفاده قرار داد و منابع تاريخي نشان مي دهند كه ساختار آسيابها در ايران، عراق، مصر و چين قدمت باستاني داشته و در اين تمدنها از آسياباي بادي براي خرد كردن دانه ها و پمپاژ آب استفاده مي شده است. ايرانيان اولين كساني بودند كه در حدود 200 سال قبل از ميلاد ميسح براي آرد كردن غلات از آسيابهاي بادي با محور قائم استفاده كردند. از استانهاي داراي قدمت كاربرد انرژي باد مي توان به سيستان، كرمان، اصفهان و يزد اشاره نمود كه در اين مكانها در زمانهاي قديم براي خنك كردن منازل از كانالهاي مخصوص جهت هدايت باد استفاده مي كردند. بعد از ايران كشورهاي عربي و اروپايي پي به قدرت باد در تبديل انرژي بردند.
3) منشأ باد:
هنگامي كه تابش خورشيد به طور نامساوي به سطوح ناهموار زمين مي رسد سبب ايجاد تغييرات در دما و فشار مي گردد و در اثر اين تغييرات باد بوجود مي آيد. همچنين اتمسفر كرده زمين به دليل حركت وضعي زمين، گرما را از مناطق گرميسري به مناطق قطبي انتقال مي دهد كه اين امر باعث بوجودآمدن باد مي گردد. جريانات اقيانوسي به صورت مشابه عمل كرده و عامل 30% انتقال حرارت كلي در جهان مي باشند. در مقياس جهاني كه اين جريانات اتمسفري به صورت يك عامل قوي جهت انتقال حرارت و گرما عمل مي نمايند. دوران كره زمين نيز مي تواند در برقراري الگوهاي نيمه دائم جريانات (سياره اي) در اتمسفر انرژي مضاعف ايجاد كند.
توزيع جهاني باد
4) توزيع جهاني باد:
به طور كلي جريان باد در جهان داراي دو نوع توزيع مي باشد.
الف- جريان چرخشي هالي (Hadly):بين عرضهاي جغرافيايي 30 شمالي و 30 جنوبي، هواي گرم شده در استوا به بالاصعود كرده و هواي سردتري كه از شمال و جنوب مي آيد جايگزين آن مي شود. اين جريان را چرخش هادلي مي نامند. معمولاً در اين عرض هاي جغرافيايي نواحي بياباني مانند صحرا قرار دارند.
ب- جريان چرخشي و اسبي (Rossby): بين عرضهاي جغرافيايي 30 درجه شمالي (جنوبي) و 70 درجه شمالي (جنوبي) عمدتاً بادهاي غربي در جريان هستند. اين بادها تشكيل يك چرخش موجي را مي دهند و هواي گرم سرد را به جنوب و هواي گرم را به شمال انتقال مي دهند. اين الگو را جريان اسبي مي گويند.
5) اندازه گيري پتانسيل انرژي باد:
پتانسيل مربوط به منابع باد به طور كلي به 5 دسته تقسيم مي شود:
الف- پتانسيل هوا شناسي: بيانگر منبع انرژي باد در دسترس مي باشد.
ب- پتانسيل محلي: بر مبناي پتانسيل هواشناسي بنا شده ولي محدود به محل هايي است كه براي توليد انرژي در دسترس هستند.
ج- پتانسيل فني: باد در نظر گرفتن نوع تكنولوژي (كارايي، اندازه، توربين) از پتانسيل محلي محاسبه مي شود.
د- پتانسيل اقتصادي: به صورت اقتصادي و براساس سياست هاي اقتصادي قابل تحقيق و اجراست.
ر- پتانسيل اجرايي: با در نظر گرفتن محدوديت ها و عوامل تشويقي براي تعيين ظرفيت توربين هاي بادي در يك محدوده زماني خاص تعيين مي شود.
6) قدرت باد:
انرژي جنبشي باد همواره متناسب با توان دوم سرعت باد است. هنگامي كه باد به يك سطح برخورد مي كند انرژي جنبشي از آن به فشار (نيرو) روي آن سطح تبديل مي شود. حاصلضرب نيروي باد در سرعت باد مساوي قدرت باد مي شود نيروي باد متناسب با مربع سرعت باد است پس قدرت باد متناسب با مكعب سرعت باد خواهد بود هر چه سرعت باد بيشتر باشد قدرت آن بيشتر خواهد بود. اگر سرعت باد دو برابر شود قدرت آن 8 برابر مي شود.
7) روند تحولات تكنولوژي:
انرژي باد در سالهاي اخير بزرگترين شركت هاي سازنده توربين هاي بادي در جهان در حال حاضر شركت پتاس، شركت انركون و شركت NEG مايكون هستند كه به ترتيب 3/23، 6/14، 4/12 درصد از بازار جهان را در اختيار دارند.
8) آينده انرژي باد در ايران:
در مورد دورنماي آينده اقتصادي استفاده از انرژي باد در ايران بايد گفت استفاده از اين انرژي موجب صرفه جويي فرآورده هاي نفتي به عنوان سوخت مي شود. استفاده از انرژي باد در ايران علاوه بر عمران و آباداني موجبات ايجاد مشاغل جديد و بابومي سازي فناوري انرژي باد اقتصاد كشور رشد بيشتري مي يابد.
پتانسيل سنجي سطحي انرژي باد:
1) پتانسيل سنجي چيست؟
در ارزيابي مربوط به پتانسيل سنجي به بررسي عواملي چون فاكتورهاي اقتصادي، آب و هوايي و فاكتورهاي فني و سازماني پرداخته مي شود.
2) باد سنج ها و انواع آن:
براي اندازه گيري سرعت باد در نواحي كه مستعد تشخيص داده مي شوند لازم است كه ايستگاههاي بادسنجي نصب شود. سرعت باد مهمترين عاملي است كه در يك ايستگاه بادسنجي اندازه گيري مي شود. سنسورهاي بادسنجي از نظر ساختاري به دو دسته تقسيم مي شوند: 1- نوع مكانيكي.
2- الكترونيكي يا اولتراسونيك
3) پتانسيل باد در ايران:
حدود 90% خاك ايران در محدوده فلات ايران واقع است. بنابراين كشوري كوهستاني محسوب مي شود. بيش از نيمي از مساحت ايران را كوهها و ارتفاعات و يك چهارم را صحراها و كمتر از يك چهارم را اراضي قابل كشت تشكيل مي دهند. ارتفاع كوههاي شمالي، غربي و جنوبي به قدري زياد است كه از تاثير بادهاي درياي خزر، مديترانه و خليج فارس در نواحي داخلي ايران جلوگيري مي كند. ايران در مسير جريانهاي مهم هوايي زير قرار گرفته است:
الف) جريان مركز فشار آسايي مركزي در زمستان
ب) جريان مركز فشار اقيانوس هند در تابستان
ج) جريان غربي از اقيانوس اطلس و درياي مديترانه مخصوصاً در زمستان
د) جريان شمال غربي در تابستان
استحصال انرژي از باد توسط توربين هاي بادي:
1) انرژي باد و توربين هاي بادي:
از نظر عملكردي در توربين هاي بادي انرژي جنبشي باد به انرژي مكانيكي و سپس به انرژي الكتريكي تبديل مي شود.
2) انواع توربين هاي بادي:
الف) توربين هاي بادي با محور چرخش عمودي
ب) توربين هاي بادي با محور چرخش افقي
3) انواع كاربردي توربين هاي بادي:
الف) كاربردهاي غير نيروگاهي كه شامل پمپ هاي بادي آب كن- كاربرد توربين هاي كوچك به عنوان توليد كننده بوق و شارژ باتري است.
ب) كاربردهاي نيروگاهي كه شامل توربين هاي بادي معتدد- مزارع بادي است.
4) توربين هاي بادي و ذخيره انرژي:
در مولدهاي بادي بايد روشي ابداع شود كه بتوان انرژي توليد شده را در مواقعي كه توليد بيشتر از حد مصرف است را براي استفاده در ساعات اوج مصرف ذخيره كرد. به عبارت ديگر جريان متغير باد را به يك منبع ثابت و هميشگي انرژي تبديل ساخت. امروزه ذخيره كردن انرژي باد از طريق استفاده از باتري خانه ها صورت مي گيرند.
پيشينه پژوهش:
بهره برداري ازانرژي باد توسط توربين هاي بادي تفكر بسياري قديمي است. مثلاً سيستم هاي اوليه انرژي باد در چين باستان و خاور نزديك زمانهاي طولاني به كار گرفته مي شدند. يك دوره نيز در قرن 15 كه فعاليت هاي اقتصادي در اورپا غربي افزايش پيدا كرد از توربين هاي بادي جهت تامين نيروي مكانيكي براي پمپاژ آب و آسياب غلات استفاده مي كردند. امروزه، گستره فعاليت ها و كاربرد توربين هاي بادي طيف وسيعي از صنايع را تحت پوشش قرار مي دهد.
بشر از انرژي باد براي به حركت در آوردن قايق ها و كشتي هاي دبادباني و آسيابهاي بادي استفاده مي كرده است. دركشور ما ايران قابليت ها و پتانسيل هاي مناسبي جهت نصب و راه اندازي توربين هاي برق بادي وجود دارد كه با توجه به توجيه پذيري آن و تحقيقات توسعه و كاربرد اين تكنولوژي چشم انداز روشني را فرا وري سياست گذاران بخش انرژي كشور در اين زمينه قرار داده است.
فرضيه و سوالهاي پژوهشي:
آيا استفاده از انرژي باد در توسعه اقتصادي كشور موثر است؟ بله برق حاصل از آن مي تواند به عنوان يك انرژي پايدار در توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي كشور مورد استفاده قرار گيرد.
موقعيت جغرافيايي:
بيشتر منابع انرژي باد در نواحي ساحلي و كوهستاني واقع شده اند.
دركشور ايران با توجه به مناطق باد خيز، طراحي و ساخت آسيابهاي بادي از 200 سال قبل از ميلاد مسيح راجع بوده و هم اكنون مسير مناسبي براي بهره برداري از توربين هاي بادي فراهم مي باشد.
ارزش اهميت پژوهش:
انرژي باد مانند ساير منابع انرژي تجديدپذير از ويژگي ها و مزاياي بالاتري نسبت به ساير منابع انرژي برخوردار است.
1) عدم نياز به توربين هاي بادي به سوخت كه از مصر ف سوختهاي فسيلي مي كاهد.
2) رايگان بودن انرژي باد
3) توانايي تامين بخشي از تقاضاي انرژي برق
4) كمتر بودن نسبي قيمت انرژي حاصل از باد نسبت به انرژي هاي فسيلي
5) كمتر بودن هزينه هاي جاري و هزينه هاي سرمايه گذاري انرژي باد در بلند مدت
6) تنوع بخشيدن به منابع انرژي و ايجاد سيستم پايدار انرژي
7) قدرت مانور زياد جهت بهره برداري در هر ظرفيت و اندازه
8) عدم نياز به آب
9) عدم نياز به زمين زياد براي نصب
10) نداشتن آلودگي محيط زيست نسبت به سوختهاي فسيلي
11) افزايش قابليت اطمينان در توليد انرژي برق
12) ايجاد اشتغال
نتيجه گيري:
با توسعه نگرش هاي زيست محيطي و راهبرد هاي صرفه جويانه دربهره برداري از منابع انرژي هاي تجديد ناپذير استفاده از انرژي با در مقايسه با ساير منابع انرژي مورد استفاده در بسياري از كشورهاي جهان روبه فزوني گذاشته است. در كشورهايي نظير آلمان، دانمارك، اسپانيا، انگلستان، فرانسه و ... توربينهاي بادي بزرگ و كوچك ساخته شده و برنامه هايي جهت استفاده از انرژي باد جهت توليد برق در واحد هايي با توان چند مگاوات مورد مطالعه مي باشد. در بين انرژي هاي تجديد پذير انرژي باد يكي از اقتصادي ترين روشهاي توليد برق است كه آلودگي محيط زيست را در پي نداشته و پايان ناپذير نيز مي باشد.
با جايگزيني انرژي برق بادي به جاي انرژي برق توليدي از نيروگاههاي سوخت فسيلي مي توان از انتشار گازهاي گل خانه اي كاست.
باد يكي از صورتهاي مختلف انرژي حرارت خورشيد است كه داراي يك الگوي جهاني نيمه پيوسته مي باشد. تغييرات سرعت باد، ساعتي، روزانه و فصلي بوده و متاثر از هوا و توپوگرافي سطح زمين مي باشد.
منابع:
1- منابع انرژي تجديد پذير نوين، تاليف، شوراي جهاني انرژي، 1375.
2- بررسي پتانسيل انرژي باد در ايران، تاليف، وزارت نيرو، 1375.
3- انرژي هاي تجديد پذير نوين، تاليف، دكتر محمد تقضي، 1382.
4- تحليل سيستم هاي انرژي دكتر يدالله سبوحي، دانشگاه شريف، 1378.
5- هندبوك، شناخت منبع باد، ترجمه و تاليف: كارشناسان دفتر انرژي باد و امواج رسانا: 1382.
http://daneshjooqom.4kia.ir/
برچسب های مهم
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه. 1
بيان مسئله. 2
اهداف پژوهش..... 2
ارزش و اهميت پژوهش..... 2
موقعيت جغرافيايي... 3
پيشينه پژوهش(تاريخچه)3
زيست توده چيست؟. 4
منابع زيست توده (بيوماس)5
تكنولوژي تبديل انرژي بيوماس.... 7
بيوگاز چيست؟. 8
اجرا سازنده بيوگاز. 8
منابع.. 10
انرژي زيست توده
مقدمه:
انرژي منشأ اصلي و اساس زندگي انسانها است. دوره هاي مختلف تمدن بشر براساس كشفيات و اختراعات و چگونگي بهره گيري از منابع انرژي هاي گوناگون موجود شكل گرفته است و مي توان بحث انرژي را به عنوان بنياد و اساس زندگي اجتماعي امروز بشر بررسي كرد. تحقيقات و اخترعات وبهره گيري از انرژي هاي مختلف از اساسي ترين و مهم ترين گامهايي هستند كه انسانها در طول تاريخ در راه پيشرفت جوامع خويش برداشته اند. منابع انرژي هاي سنتي، سوختهاي فسيلي و برق حاصل از شكافت هسته اي عملاً بر چگونگي سيستم عرضه انرژي در جهان امروز تسلط دارند ولي وابستگي شديد جوامع صنعتي به منابع انرژي فسيلي بخصوص نفت و گاز و به كارگيري و مصرف بي رويه آنها ممكن است منابع عظيمي را كه طي قرون متمادي در لايه هاي زيرين زمين تشكيل شده است، تخليه نمايد.
يكي از مناسب ترين منابع انرژي تجديد پذير منابع زيست توده يا بيوماس مي باشد كه علاوه بر خاصيت تجديد پذير بودن دوستدار محيط زيست نيز مي باشد، اين انرژي يكي از بهترين و پر استفاده ترين نوع انرژي هايي است كه از گذشته مورد توجه قرار داشته است. منابع انرژي هاي زيست توده مي توانند به شكل تبديل شده انرژي ماند الكتريسيته و يا حامل هاي انرژي چون سوختهاي گازي و مايع، نيازهاي بخش هاي مختلف در جامعه بشري را تامين كنند كه اين موضوع و به تمايز انرژي زيست توده به ساير انرژي نو مي باشد.
دامنه مصرف كنندگان زيست توده بسيار گسترده است. به عنوان شامل از خانوارهاي كوچك بخصوص در نواحي روستايي و رستورانهاي شروع شده تا واحدهاي كوچك، متوسط و بزرگ صنعتي و تجاري ادامه پيدا مي كند.
بيان مسئله:
مشكلات زيست محيطي ناشي از كاربرد سوختهاي فسيلي و افزايش روز افزون تقاضاي انرژي، رويكرد به انرژي هاي تجديد پذير توسعه و كاربرد اين منابع را در دنيا هر روز ضرورتي مي سازد. يكي ازمنابع كه به لحاظ ملاحظات زيست محيطي با سرعت بيشتري به آن پرداخته مي شود منابع انرژي زيست توده (بيوماس) مي باشد. منابع فراوان زيست توده در طبيعت اعم از منابع گياهي وزارت كشاورزي زباله ها و فاضلابهاي شهري و صنايع غذايي و فضولات دامي منابع هستند كه رها شدن آنها در طبيعت علاوه بر مشكلات بهداشتي باعث توليد گازهاي گل خانه اي و مخرب محيط زيست مي شود كه ادامه آن باعث صدمات جبران ناپذير محيط زيست مي گردد.
اهداف پژوهش:
1) انجام مطالعه و پتانسيل سنجي جامع و دقيق توليد انرژي از منابع مختلف زيست توده در كشور.
2) بستر سازي، ترويج و به كارگيري منابع عمده زيست توده و انتقال دانش فني تخصصي و فرهنگ سازي
3) مطالعه، طراحي و ساخت نمونه پايلوت توليد انرژي از منابع زيست توده
4) مديريت و مشاهده در به كارگيري صنايع عمده زيست توده جهت توليد انرژي الكتريكي در مقياس انبوه.
ارزش و اهميت پژوهش:
از آنجا كه منابع زيست توده دراثر فعاليت بي هوازي و بيوشيميايي، عمدتاً توليد گاز متان مي كند. سيستم هاي قابل استفاده براي توليد انرژي از منابع مختلف، متفاوت خواهد بود. به عنوان مثال از زباله هاي شهري در محلي بنام دفنگاه (لندفيل) مي توان گاز متان استحصال كرد يا به استفاده از زباله سوزها مي توان انرژي توليد نمود. توليد گاز از فضولات دامي فاضلابهاي شهري و صنايع غذايي در دستگاهي بنام هاضم (دايجستر) و از زائدات كشاورزي به روشي بيو شيميايي و آتشكافت صورت مي گيرد، كه از گاز حاصله مي توان به روش هاي مختلف جهت توليد انرژي حرارتي، الكتريكي و تركيبي (CHP) استفاده نمود. از كل پتانسيل منابع زيست توده در كشور مي توان جهت توليد انرژي در سطح نيروگاهي بهره برد.
موقعيت جغرافيايي:
در ايران تاكنون به صورت عمده تاسيسات استخراج بيوگاز از دفنگاه زباله در سه شهر شيراز، مشهد و اصفهان انجام شده است.
پيشينه پژوهش: (تاريخچه)
از نقطه نظر تاريخ استفاده از انرژي بيوماس كه به آغازي ترين دوره هاي تاريخ باز مي گردد. از زماني كه آتش شناخته شد انسان نخستين همواره چوب و برگ خشك درختان را به عنوان سوخت استفاده كرد و اين چرخه تا قرن حاضر ادامه پيدا كرده است قديمي ترين مورد خروج گاز و اشتعال ناقص آن بوسيله فن زباله در طبقات زير زمين توسط پيلي ني روس گزارش شده است. وي خرج گاه به گاه گاز طبيعي و اشتعال ناقص آن را از طبقات زير زمين مشاهده كرد.
ولي وان هلمونت در سال 1630 شناسايي و اشتعال اين گاز را رسماً اعلام كرد. در سال 1667 دانشمندي بنام شرلي، گاز مرداب را كشف نمود ولي اصلي ترين تاريخچه عملي گاز متان به عنوان تركيب اصلي بيوگاز حاصل از مواد توليد شده بستگي به ميزان خاك و برگ پوسيدن گياهان دارد كه در طبقات زير زمين دفن شده اند. ولي همچنين دريافت كه در صورتي كه نسبت به معيني از گاز متان با هوا تركيب شود توليد انفجار مي نمايد. اولين تجزيه شيميايي گاز متان توسط او صورت گرفته است. شروع تحقيقات در زمينه تخمير غير هوازي و كاربرد آن در كشاورزي را به شخصي بنام ديوي و در سال 1808 نسبت داده اند در سال 1884 فردي بنام گاين طرحي را به اجرا درآمد كه به وسيله انرژي بيوماس روشنايي خيابانهاي شهر زيباي پاريس را تامين نمود.
امروزه منابع مفيد و كاربردي بيوماس تنها به چوب و برگ خشك محدود نمي شود و طيف وسيعي از مواد از جمله ضايعات جامد و مايع شهري و ضايعات صنعتي را در بر مي گيرد.
در ايران نيز استفاده از زيست توده سابقه اي قديمي دارد. محمد بن حسين عاملي معروف به شيخ بهايي در سال 1013-935 هجري قمري نخستين كساني بوده كه از زيست توده استفاده كرده و آن را به عنوان سوخت يك حمام در اصفهان به كاربرده است. اولين هاضم گاز متان در ايران در روستاهاي نياز آباد لرستان در سال 1354 ساخته شده است.
زيست توده چيست؟
از اعمال مجموعه اي متنوع از فرآيندهاي فيزيكي، شيمياي و زيست محيطي بر روي منابع مختلف زيست توده مانند تجزيه، تخمير در يك لحظه گازي بدست مي آيد كه اصطلاحاً بيوگاز نام دارد. پس انجام يك سري فرآيندهاي تصفيه اي روي اين گاز مي توان آن را به عنوان حامل انرژي در نظر گرفت. اين حامل انرژي مي تواند به عنوان سوخت اوليه در نيروگاههاي باشد. با به كاربردن مستقيم اين گاز مي توان طيف وسيعي از صنايع و سيستم هاي موجود را راه اندازي كرد و باعث ذخيره سازي منابع با ارزش سوختهاي فسيلي نظير نفت و گاز شد.
هر ارگانيسم زنده اي كه انرژي خورشيد را جذب نموده و به صورت كلروفيل در خود ذخيره دارد بيوماس ناميده مي شود. بيوماس اصطلاحي است كه در زمينه انرژي به جهت توصيف رشته اي از محصولاتي كه حاصل عمل فتوسنتز هستند به كار مي رود بيوماس بيشتر به شكل چوب قديمي ترين شكل انرژي براي بشر است كه به عنوان سوخت در مصارف خانگي و صنعتي استفاده مي شود. استفاده از بيوماس به عنوان يك منبع انرژي نه تنهابه دليل اقتصادي بلكه به دلايل توسعه اجتماعي و اقتصادي و مسائل زيست محيطي نيز جذاب مي باشد. صنايع كشاورزي و جنگل داراي ذخاير اصلي و پايه اي بيوماس مي باشند.
منابع زيست توده (بيوماس):
منابع بيوماسي كه براي توليد انرژي مناسب هستند طيف وسيعي از مواد را شامل مي شوند كه به صورت عمده به 6 گروه تقسيم مي شوند:
1) سوختهاي چوبي:
سوخت چوب منشأ اصلي انرژي زيست توده است كه قرن هاست توسط بشر به تنها در مصارف خانگي بلكه در محدوده وسيعي از فعاليت هاي صنعتي مصرف مي شود. از منابع متعارف چوب مي توان چوب مازاد به نياز صنايع چوب سنتي را نام برد. اين منابع اگر بطور مناسبي اداره شود بخصوص اگر شامل پتانسيل موجود در زمين هاي باير باشند مي توانند منابع بسيار بزرگي براي مصارف انرژي بحساب آيد.
2) ضايعات جنگلي، كشاورزي- باغداري و صنايع غذايي:
ضايعات كشاورزي مناسب براي توليد بيوماس شامل تمامي انواع ضايعات محصولات كشاورزي است. وزن واقعي ضايعاتي كه در هر محل معين و شخص توليد مي شود به عواملي چون آب و هوا، شرايط خاك و تكنيكهاي كشاورزي به كاربرده شده بستگي دارد. يكي از عوامل مهم در استفاده از ضايعات، ارزش اقتصادي آنها است. سوزاندن ضايعاتي همچنين مي تواند در تضمين عناصر اصلي خاك مهم باشد.
3) جامدات شهري (MSW):
زباله هاي شهري به هر دو صورت پردازشي شده يا خام مي توانند تبديل به انرژي شوند. مواد زائد جامد شهري يا زباله ها (MSW) در برگيرنده انواع مختلف از اشكال بيوماس از قبيل مقوا، كاغذ نخاله هاي ساختماني و زباله هاي ناشي از عمليات تجاري اداري و خانگي و صنايع مي باشد. در زباله هاي شهري انواع و اقسام مواد سوختني و غير سوختني همراه با برخي تركيبات سمي يافت مي شود.
4) فاضلاب هاي شهري (ضايعات مايع):
فاضلابهاي ناشي از زيستگاه هاي انساني داراي انرژي قابل ملاحظه اي است و مانند فضولات حيواني مي تواند به روش غير موازي تخمير يافته وگاز متان توليد كنند. تخمير غير هوازي فاضلاب، سالهاست كه به اجرا در آمده است.
در اكثر نقاط جهان، از گاز توليد شده براي فراهم آوردن انرژي مورد نياز جهت گرمايش گوارنده هاي موجود در تاسيسات عمل آوري استفاده مي شود.
5) فضولات دامي:
اين فضولات براساس گوارشي به هوازي مي تواند به بيوگاز تبديل گردد هر چند كه در جوامع سنتي، فضولات دامي مستقيماً سوزانده مي شوند ولي در جوامع علمي وقتي كمتر اشاره اي به تولي بيوگاز از طريق احتراق مستقيم فضولات دامي شده است از بيوگاز حاصل از فضولات دامي نيز مي توان جهت تامين انرژي هاي مورد نياز در بخشهاي مختلف صنعت استفاده كرد.
6) زائدات صنعتي:
علاوه بر بخش كشاورزي جنگل ها، ساير صنايع مي توانند به عنوان منبع انرژي بيوماس مورد استفاده باشند. محصولات جانبي حاصل از تويد صابون، مواد شوينده، الكل، مواد غذايي و منسوجات گياهي و غيره از جمله صنايع بالقوه براي توليد انرژي بيوماس بحساب مي آيند.
تكنولوژي تبديل انرژي بيوماس:
تكنولوژي هايي كه براي تبديل بيوماس به انرژي به كار مي رود از سيستم بخاري هاي باز ساده كه در جهان در حال توسعه براي پخت و پز مورد استفاده است تا واحدهاي پيروليز پيشرفته توليد كننده سوختهاي جامد، مايع و گازي را شامل مي شوند.
تكنولوژي هاي تبديل بيوماس مي تواند به سه دسته تقسيم شود كه شامل فرآيندهاي احتراق مستقيم- فرآيندهاي ترموشيميايي و بيوشيميايي است.
1- فرآيندهاي احتراق مستقيم:
كه يك فرآيند اساسي است معمولاً براي تبديل بيوماس به انرژي مفيد مورد استفاده قرار مي گيرد. حرارت يا بخار توليد شده براي توليد الكتريسيته و يا فراهم كردن حرارت مورد نياز براي مصارف نظير فرآيندهاي صنعتي گرمايشي فضا پخت و پز يا گرمايش نواحي مختلف شهري مصرف مي شود. در صنايع بزرگ، كوره و ديگهاي بخار را به جهت سوزاندن انواع بيوماس از جمله، چوب، ضايعات چوب، ليكورسياه حاصل از عمليات تهيه خمير كاغذ، ضايعات صنايع غذايي و ضايعات جامد شهري بهبود داده اند.
2- فرآيندهاي ترموشيميايي:
پيروليز از اساسي ترين فرآيندهاي مجموعه روش هاي ترموشيميايي در تبديل زيست توده به محصولات با ارزش و مناسب است محصولات توليد شده شامل يك مخلوط گازي، يك مايع نفت مانند و چيزي شبيه زغال كربني خالص و توزيع اين محصولات به ميزان و حجم ذخيره، دما و فشار واكنش و مدت زمان حضور گاز در محل احتراق و نرخ گرمايش بستگي دارد.
3- فرآيندهاي بيو شيميايي:
اين فرآيند در بيو شيمي مواد خام و فعاليت متابوليك ارگانيزم هاي ميكروبي جهت توليد سوختهاي گازي و مايع كاربر دارد.
بيوگاز چيست؟
مجموعه گازهاي توليد شده از تجزيه و تخمير فضولات حيواني يا انساني و گياهي را كه در نتيجه فقدان اكسيژن و فعاليت باندهاي غير هوازي بويژه متان را كه در يك محفظه تخمير بوجود مي آيد اصطلاحاً بيوگاز مي نامند. اين اصطلاح در هندوستان گبار گاز- در چين مارش گاز در آسمان بي هوا گاز و در ايران به گاز زيستي مشهور است.
اجرا سازنده بيوگاز:
بيوگاز توليد شده در واحدهاي گوارشي بي هوازي به صورت خام از تركيبات متان، گاز كربنيك، مقدار كمي سولفيد هيدروژن و آمونياك تشكيل شده است.
متان: يك سوخت با ارزش است. غير سمي و سبك تر از هواست كه بعد از سوختن به گاز كربنيك و بخار آب تبديل مي شود. گاز كربنيك: يك گاز بي اثر بدون رنگ و بو و با چگالي سنگين تر از هواست. اثر سمي متوسط دارد. خفه كننده بوده و هر چه درصد آن در بيوگاز بيشتر باشد ارزش حرارتي بيوگاز حاصل كمتر مي شود.
سولفيد هيدروژن: گازي بي رنگ، سمي و سنگين تر از هواست. اين گازپس از احتراق به SO2 تبديل مي شود. كه يك گاز سمي است و توان ايجاد واكنش اسيد سازي را دارد.
آمونياك: گاز تند و اشك آور و سبك تر از هواست در هنگام سوختن در مشعل يا موتور احتراقي تركيبات NO2 پديد مي آورد.
بخار آب: هر چند يك تركيب بي زيان است اما پس از آميزش با آمونياك، گاز كربنيك و سولفيد هيدروژن خاصيت خورندگي پيدا مي كند.
كاربردهاي بيوگاز: از انواع كاربردهاي بيوگاز مي توان به اجاق هاي گاز، لامپهاي بيوگاز، بخاري هاي تابشي، آبگرمكن هاي بيوگاز و يخچال و موتورهاي بيوگاز سوز اشاره كرد.
نتيجه گيري:
زيست توده در ميان انرژي هاي تجديد پذير مقام نخست را در عرضه انرژي جهان دارا مي باشد. در زمينه توليد برق از منابع تجديد شونده، زيست توده پس از انرژي آب در جايگاه دوم قرار دارد.
وجود منابع فراوان زيست توده در كشور، اعم از زباله هاي شهري، منابع گياهي و زائدات كشاورزي و استفاده از اين منابع جهت توليد انرژي باعث كاهش اثرات زيست محيطي حاصل از اين منابع مي گردد.
نتيجه گيري يكي به شرح زير است:
1) فراواني منابع زيست توده و قابل دسترسي در كشور
2) كاهش اثرات سوء زيست محيطي در نتيجه بهره گيري ازمنابع زيست توده درفرآيند تبديل انرژي (الكتريكي يا حرارتي)
3) قابليت توليد انرژي الكتريكي و حرارتي با استفاده از زباله ها و فاضلابهاي شهري و صنايع غذايي با تكيه بر فن آوري هاي بومي
4) بالا بودن پتانسيل ميزان توليد انرژي ازمنابع زيست توده در مقايسه با ساير انرژي هاي نو
منابع:
http://daneshjooqom.4kia.ir/
-www.ieeo.com
-www.climate-chanye.ir
-www.Pertotale.net
-www.uwm.edu
-www.tecnocienoa.es
-www.hynet.info
-www.hydro.com
-www.h2cars.biz
-www.linde-gas.com
برچسب های مهم
فهرست مطالب
عنوان صفحه
انرژي زمين گرمايي... 1
مقدمه. 1
بيان مسئله. 2
انرژي زمين گرمايي... 3
نيروگاه زمين گرماي از نوع دو فاز. 3
نيروگاه زمين گرمايي؛ سيال تك فاز. 4
روشهاي استفاده مستقيم يا غير نيروگاهي... 4
جايگاه انرژي زمين گرماي در جهان.. 5
زمين گرمايي در كشور ايسلند.. 6
پيشينه پژوهش (تاريخچه)6
ارزش اهميت پژوهش..... 7
اهداف پژوهش..... 7
موقعيت جغرافيايي... 7
نتيجه گيري... 8
منابع.. 9
انرژي زمين گرمايي:
مقدمه:
انرژي حرارتي كه پوسته جامد زمين وجود دارد انرژي زمين گرمايي ناميده مي شود. مركز زمين منبع عظيمي از انرژي حرارتي است كه به شكل هاي گوناگون از جمله فوران هاي آتشفشاني، آبهاي گرم و يا بواسطه خاصيت رسانايي به سطح آن هدايت مي شوند. طبق فرضيه هاي موجود، زمين توده اي آتشين بوده كه بيش از 4 ميليارد سال پيش شكل گرفته وبه تدريج به انجماد و سردي گرائيده است واين سرد شدن هم چنان نيز ادامه دارد.
در حال حاضر از انرژي زمين گرماي در بسياري از نقاط جهان و به صورتهاي مختلف در سطح وسيعي استفاده مي شود. بهره برداري از انرژي زمين گرمايي، به عنوان يك منبع انرژي بالقوه در اعماق زمين، مستقل از شرايط جوي بوده و قابليت جوابگويي به نياز كنوني و آتي بشر را دارد.
آب هاي سطحي كه بر اثر نيروي جاذبه زمين و از طريق خلل و فرجها به داخل آن نفوذ مي كنند پس از مدتي به لايه هاي گرم زمين نزديك مي شوند و حرارت آنها را جذب مي كنند بر اثر افزايش دما، چگالي خود را از دست داده و نسبت به آبهاي سرد سبك تر شده و به صورت طبيعي از طريق خلل و فرجها مجدداً رو به سطح زمين حركت مي كنند و باعث پيدايش نشانه هاي حرارتي مانند چشمه هاي آب گرم در نقاط مختلف زمين مي شوند.
در حالت طبيعي سيال گرم از خلال درزها، شكافها و گسل ها به سطح زمين مي رسد و نشانه هاي سطحي ايجاد مي كند. اما براي بهره برداري اقتصادي از يك سيستم زمين گرمايي با حفاري چاههاي متعدد و سيال بيشتر استحصال مي شود.
بيان مسئله:
پتانسيل ذخيره شده در پوسته زمين، منبع عظيم از انرژي حرارتي است كه فورانهاي آتشفشاني و چشمه هاي آب گرم مظاهري از آن هستند. اين انرژي پاك و لايزال مي تواند بخشي از نياز انرژي كشور را با كمترين حد آلاينده ها تامين نمايد. از اين انرژي مي توان به دو صورت بهره برداري نمود، روش نيروگاهي يا غير مستقيم، روشي غير نيروگاهي يا مستقيم.
در روش نيرگاهي انرژي موجود در سيال به انرژي الكتريكي تبديل شده و الكتريسيته توليدي به صورتهاي گوناگون مصرف مي شود در روش غير نيروگاهي از سيال زمين گرمايي و انرژي حرارتي آن به صورت مستقيم استفاده مي شود.
گل خانه ها، استخرهاي شنا و مراكز آب درماني، حوضچه هاي پروروش ماهي، گرمايش فضا، مصارف صنعتي، سيستم هاي ذوب برف در معابر و پمپ حرارتي (GHP) از جمله اين مواردند.
استفاده از انرژي زمين گرمايي در ايران به سالهاي بسيار دور مي رسد بطوري كه مردم به شيوه هاي سنتي از اين انرژي در محل هاييي كه چشمه هاي آب گرم وجود داشت در قالب حمامها و استخرهاي شنا جهت مصارف آبدرماني و تفريحي استفاده مي كردند. هم اكنون مطالعات احداث اولين نيروگاه زمين گرمايي كشور توسط سازمان انرژي هاي نو ايران و ابسته به وزارت نيرو در منطقه مشكين شهر در حال اجراست كه تا بحال سه حلقه چاه اكتشافي به عمق هاي 3200 متر، 3170 متر و 220 متر جهت برآورد و تخمين پتانسيل انرژي زمين گرمايي در منطقه سبلان حفاري شده است و نتايج اوليه حاكي از وجود پتانسيل بالا و مطلوبي براي احداث نيروگاه در اين منطقه است. همچنين در اين سازمان پروژه پمپ حرارتي در شهر تبريز جهت تامين گرمايش و سرمايش ساختمان در حال اجراست.
انرژي زمين گرمايي:
به طور كلي مناطقي از زمين كه داراي سه ويژگي مهم زير باشند مي توانند داراي پتانسيل خوب جهت بهره برداري از انرژي زمين گرمايي باشند. (1- منبع حرارتي.2- سيال حدواسط. 3- محيط متخلخل)
نيروگاه زمين گرماي از نوع دو فاز:
سيالي كه به شكل دو فاز مايع و بخار مي باشد از چاههاي زمين گرمايي خارج مي شود كه هر چه تعداد اين چاهها بيشتر باشد ميزان بخار و مايع خارج شده از چاهها و متناسب با آن ميزان توليد برق بيشترمي شود. اين سيالات در مخزن جدا كننده بخار از مايع جمع آوري دشه و در اين مخزن فاز بار از مايع جدا مي شود. بخار جدا دشه وارد توربين شده و باعث چرخش پرده هاي توربين مي شود. پرده ها به نوبه خود محور توربين و در نتيجه محور ژنراتور را به حركت وا مي دارند كه باعث بوجود آمدن قطب هاي مثبت و منفي در ژنراتور شده و برق توليد مي كند.
نيروگاه زمين گرمايي؛ سيال تك فاز:
در اين نيروگاهها نياز به مخزن جداكننده نمي باشد. زيرا آب گرم وارد مبدل حرارتي شده و حرارت خود را به سيال عامل ديگري كه نقطه جوش پايين تري نسبت به آب دارد منتقل مي كند. معمولاً سيال عامل را سيالهايي مانند ايزوپنتان و ايزوبونات در نظرمي گيرند. در اين فرآيند سيال عامل به بخار تبديل شده و به توربين منتقل مي شود كه در اين جا توربين و ژنراتور طبق توضيحات مي توانند برق توليد كنند.
جهت بالا بردن راندمان نيروگاهها و توليد برق بيشتر مي توان اين دو نوع نيرگاه را به صورت موازي و يا سري تركيب نمود و يا با استفده از مبدل هاي حرارتي جهت عمليات پيش گرمايشي راندمان نيروگاه را بيشتر نمود.
روشهاي استفاده مستقيم يا غير نيروگاهي:
الف) استخرهاي آب گرم: از آب گرم زمين گرمايي در صورتي كه فاقد مواد مضر براي بدن انسان باشد مي توان جهت مصارف آب درماني ماند رفع ناراحيت هاي پوستي، ناراحتي هاي درد مفاصل و روحي و رواني استفاده نمود و اگر داراي مواد مضر باشد مي توان توسط يك مبدل حرارتي، حرارت آن را به آب معمولي منتقل كرد و آب معمولي با دماي نسبتاً گرم در استخرها استفاده كرد.
ب) مراكز گل خانه اي: مي توان آب گرم زمين گرمايي را توسط لوله كشي به داخل گل خانه ها هدايت نمود تا بدين وسيله حرارت مورد نياز جهت رشد و نمو گياهان، ميوه و سبزي ها فراهم كرد. براي ايجاد چنين گل خانه هايي آب گرمي با دماي حدود 80 تا 120 درجه سانتي گراد مناسب است.
ج) گرمايش منازل: با كمك لوله كشي و يا داده تورهاي ويژه مي توان مانند سيستم هاي شوفاژ موجود، آب گرم زمين گرمايي را به داخل محيط هاي منازل، بيمارستانها، ادارات و ... منتقل و از حرارت اين آب هاي گرم جهت تامين گرمايش محيط استفاده نمود. براي گرمايش منازل، آبهاي زمين گرمايي بايد حرارتي در حدود 50 تا 100 داشته باشند.
د) حوضچه هاي پرورش ماهي: در مزارع پرورش ماهي مي توان با استفاده از آبهاي گرم زمين گرمايي، حرارت و شرايط مورد نياز براي رشد و پرورش ماهي هاي خاص را فراهم نمود. براي اين حوضچه ها آب گرم زمين گرمايي بايد حرارتي در حدود 20 تا 40 درجه سانتي گراد داشته باشد.
هـ) ذوب برف و پيشگيري از يخ بندان در معابر: با استفاده از لوله هايي كه در زير معابر تعبيه مي شود مي تواند در فصول سرما حرارت آبهاي گرم را به آسفالت خيابانها و جاده ها يا به سطوح پياده روها منتقل و بدين وسيله برف روي اين سطوح را ذوب نمود. براي ذوب برف در معابر، آب گرم زمين گرمايي بايد حدود 20 تا 50 درجه باشد.
و) پمپ حرارتي: كه توسط آن مي توان در تابستان سرمايش و در زمستان گرماي ساختمانها را تامين كرد.
جايگاه انرژي زمين گرماي در جهان:
دست يافتن به انواع مختلف منابع انرژي و تامين نياز بشر، مهمترين گراني جهان امروز است. با توجه به تجديد پذير بودن و پاك بودن انرژي هاي نو (بيوماس- برق آبي، زمين گرمايي، باد و خورشيد) ميزان استفاده ازاين منابع در جهان به سرعت رو به افزايش مي باشد. انرژي زمين گرماي سومين نوع از انرژي هاي نو مي باشد كه در دنيا جهت توليد برق بيشتر مورد استفده قرار مي گيرد. ميزان توليد انرژي الكتريكي توسط انرژي هاي نو در جهان معادل Twh2826 است كه از اين بين سهم برق آبي 92%، بيوماس 5/5%، زمين گرمايي 6/1% ، باد 6/0% و خورشيد 5/0% است.
زمين گرمايي در كشور ايسلند:
حدود 53% از انرژي مورد نياز كشور ايسلند توسط انرژي زمين گرماي تهيه مي شود، 17% توسط برق آبي، 3% توسط ذغال سنگ 27% توسط درخت فسيلي تهيه مي شود كه سوخت فسيلي تنها براي تامين سوخت اتومبيل ها، كشتي ها و هواپيماها استفاده مي شود. در كشور ايسلند به منظور عدم استفاده از سوختهاي فسيلي، طرح پيشنهادي استفاده از سوخت هيدروژن مطرح شده است. در اين كشور 86% از منازل توسط آب گرم زمين گرماي گرم مي شود اين كشور 170 مگاوات الكتريسيته را توسط نيروگاههاي زمين گرمايي توليد مي كند.
كشور ايسلند داراي 150 منطقه با پتانسيل نسبتاً خوب (با دماي پايين) انرژي زمين گرمايي است كه بيش از 600 چشمه آب گرم (دماي بيشتر از 20) در داخل آن پراكنده است و 26 منطقه با پتانسيل بالاي زمين گرمايي (حرارت بيش از 150 درجه) وجود دارد كه در اين مناطق سيال زمين گرمايي به صورت دوفاز (بخار و مايع) است.
پيشينه پژوهش (تاريخچه):
بشر مدتهاست كه از منابع انرژي زمين گرمايي با درجه حرارت پايين (چشمه هاي آبگرم) جهت استحمام و شستشو و هم چنين مصارف درماني استفاده مي كند.
با مشاهده كوههاي آتشفشان، بشر از ديرباز به اين حقيقت رسيده بود كه در اعماق زمين منبعي داغ وجود دارد. در فاصله زماني بين قرن هاي 16 و 17 ميلادي كه اولين چاههاي زير زميني در اعماق چند صدمتري خورشيد، اين نتيجه حاصل شد كه هر چه به طرف مركز كره زمين نزديكتر مي شويم دما افزايش مي يابد به گونه اي كه بطور طبيعي در ازاي هر 100 متر افزايش عمق، 3 درجه سانتي گراد به دماي طبيعي زمين افزوده مي شود.
نخستين اندازه گيري دما توسط دما سنج در سال 1740 و در معدني نزديك به ناحيه بلغورت در كشور فرانسه انجام شد. در سال 1870 با روش هاي پيشرفته علمي نوع رفتار حرارتي زمين مورد مطالعه قرار گرفت.
نخستين تلاش ها در لاردرلو (ايتاليا) در سال 1904 براي توليد برق با استفاده از انرژي زمين گرمايي صورت گرفت و از آن زمان تاكنون فعاليت هاي زيادي در سراسردنيا صورت گرفته است.
ارزش اهميت پژوهش:
ساخت نيروگاههاي دو مداره باعث پيشرفتهاي چشم گيري در توليد برق با استفاده از انرژي زمين گرمايي شده است و در حال حاضر با به تكامل رسيدن اين تكنولوژي، به طور تجاري از آبهاي گرم زير زمين با درجه حرارت معمولي (بيشتر از 100 درجه سانتيگراد) برق توليد مي شود. در سالهاي اخير در زمينه پمپهاي حرارتي زمين گرمايي نيز پيشرفتهاي قابل توجهي صورت گرفته است.
در طولاني مدت پيشرفت در ساخت تجهيزات مربوط به استخراج انرژي از سنگهاي خشك و داغ، لايه هاي تحت فشار زمين و منابع گدازه اي مي تواند امكان استفاده بيشتر از پتانسيل بالقوه انرژي زمين گرمايي را ميسر سازد.
اهداف پژوهش:
بهترين هدف دفتر انرژي زمين گرمايي ساخت و راه اندازي نيروگاه زمين گرمايي به ظرفيت اسمي 100 مگاوات در منطقه مشكيل شهر است. توسعه كاربرد منابع انرژي زمين گرمايي به صورت غير نيروگاهي در مناطق مستعد ايران نيز از اولويت هاي استراتژيك اين دفتر در استفاده بيش از پيش، از اين نيرو خفته در بطن زمين است.
موقعيت جغرافيايي:
نواحي كه داراي پتانسيل انرژي زمين گرمايي مي باشند منطبق برمناطق آتشفشاني و زلزله خيز جهان هستند.
نتيجه گيري:
اخيراً از انرژي زمين گرمايي در تامين گرمايش فضا، گل خانه ها، حوضچه هاي پرورش ماهي، استخرهاي تفريحي، جلوگيري از يخ زدگي معابر در فصل سرما، پمپهاي حرارتي جهت تامين گرمايش و سرمايش ساختمانها و برخي از فرآيندهاي صنعتي استفاده مي شود. توليد برق با استفاده از منابع انرژي زمين گرمايي با درجه حرارت بالا طي ده سال اخير رشد قابل ملاحظه اي داشته است.
بهره برداري از انرژي زمين گرمايي به دو روش كلي امكان پذير است كه عبارتند از:
1- استفاده نيروگاهي. 2- استفاده غير نيروگاهي.
توجه روز افزون متوليان امر انرژي به ضرورت بهره برداري ازمنابع و انرژي هاي نو و احداث نيروگاههاي زمين گرمايي مشكين شهر گامي اساسي در توسعه منابع زمين گرمايي كشورند. اجراي پروژه هاي پايلوت استفاده غير نيروگاهي، دانش فني لازم جهت احداث پروژه هاي فن آوري و جايگزيني اين انرژي پاك، چشم انداز فردايي بدن آلاينده هاي زيست محيطي در بخش توليد انرژي ايران مي باشد.
منابع:
http://daneshjooqom.4kia.ir/
Geothermal Education Office
TGA , International Geothermal Association
Geothermal Energy Association
International Group Source heat pump
Association (Icoshpa)
- گزارشات شركت SKM
- گزارشات شركت ENEL
برچسب های مهم
فهرست مطالب
عنوان صفحه
استفاده از انرژي حرارتي خورشيد.. 4
مزاياي نيروگاههاي خورشيدي... 5
مصارف و كاربردهاي فتوولتائيك..... 8
خورشيد نه تنها خود منبع عظيم انرژي است بلكه سرآغاز حيات و منشأ تمام انرژي هاي ديگر است طبق بر آوردهاي علمي در حدود 6000 ميليون سال از توليد اين گوي آتشين مي گذرد و در هر ثانيه 2/4 ميليون تن از جرم خورشيد به انرژي تبديل مي شود. با توجه به وزن خورشيد كه حدود 333 هزار برابر وزن زمين است اين كره نوراني را مي توان به عنوان منبع عظيم انرژي تا 5 ميليارد سال آينده به حساب آورد.
فطر خورشيد 106*39/1 كيلو متر است و ازگازهايي نظير هيدروژن (8/86%) هليوم (3%) و 63 عنصر ديگر كه مهم ترين آنها اكسيژن- كربن- نئون و نيتروژن است تشكيل شده است ميزان دما در مركز خورشيد حدود 10 تا 14 ميليون درجه سانتي گراد است كه از سطح آن با حرارتي نزديك به 5600 درجه به صورت امواج الكترومغناطيس در فضا منتشر مي شود.
زمين در فاصله 150 كيلومتري خورشيد واقع است و 8 دقيقه و 18 ثانيه طول مي كشد تا نور خورشيد به زمين برسد بنابراين سهم زمين دريافت انرژي از خورشيد حدود 109*2/1 از كل انرژي تابشي آن مي باشد.
سوختهاي فسيلي ذخيره شده در اعماق زمين، انرژيهاي باد و آبشار و امواج درياها و بسيار موارد ديگر از جمله نتايج همين انرژي دريافتي زمين از خورشيد مي باشد.
ايران در كمربند خورشيدي واقع شده و داراي زمين هاي بلااستفاده بسيار است كه مي توان از آنها در ارتباط با ساخت نيروگاههاي خورشيدي استفاده نمود.
شناخت انرژي خورشيد و استفاده از آن براي منظورهاي مختلف به زمان ما قبل تاريخ باز مي گردد با وجود آن كه انرژي خورشيد و مزاياي آن در قرون گذشته بخوبي شناخته شده بود ولي بالا بودن هزينه اوليه چنين سيستم هايي از يك طرف و عرضه نفت وگاز ارزان از طرف ديگر سد راه پيشرفت اين سيستمها شده بود. داشتن انرژي مناسب عمده ترين عامل اقتصادي جوامع صنعتي پس از نيروي انساني است با كاهش منابع رايج در جهان از قبيل نفت، ذغال سنگ و گاز و ازدياد جمعيت و پيشرفت تكنولوژي ترديدي نيست كه بايد ازمنابع جديد انرژي استفاده كرد.
انرژي خورشيدي در مقايسه با ساير منابع انرژي يكي ازمهم ترين، قابل دسترس ترين و پاك ترين منابع روي كره زمين مي باشد و به همين دليل در سالهاي اخير تحقيق و توسعه فعاليت ها در زمينه كاربرد سيستم هاي خورشيدي افزايش يافته است و در اين ميان نيروگاههاي حرارتي خورشيدي از اصلي ترين گزينه هاي انرژي خورشيد براي استفاده در آينده مي باشند.
كشور ايران نيز از لحاظ دريافت انرژي بسيار غني بوده و شرايط اوليه مناسبي در به كارگيري اين رسته از سيستم هاي را دارا مي باشد. در عصرحاضر از انرژي خورشيدي توسط سيستم هاي مختلف و براي مقاصد متفاوت استفاده و بهره گيري مي شود.
1) استفاده از انرژي حرارتي خورشيد براي مصارف خانگي- صنعتي- نيروگاهي.
2) تبديل مستقيم پرتوهاي خورشيدي به الكتريسيته بوسيله تجهيزاتي بنام فتو ولتائيك.
شناخت انرژي خورشيد و استفاده از آن براي منظورهاي مختلف به زمان ما قبل تاريخ باز مي گردد. شايد به دوران سفالگري، درآن هنگام روحانيون معابد به كمك جام هاي بزرگ طلايي صيقل داده شده و اشعه خورشيد، آتشدانهاي محرابها را روشن مي كردند. يكي از فراعنه مصر معبدي ساخته بود كه با طلوع خورشيد درب آن باز و با غروب خورشيد درب بسته مي شد. ولي مهترين روايت داستان ارشميدس دانشمند و مخترع بزرگ يونان است كه ناوگان زوم را بااستفاده از انرژي حرارتي روي يك پايه متحرك قرار داشته است اشعه خورشيد را از راه دور روي كشتي هاي روميان متمركز ساخته و آنها را به آتش كشيده بود. در ايران نيز معماري سنتي ايران با ستان نشان دهنده توجه خاص آنان در استفاده صحيحي و موثر از انرژي خورشيدي در زمانهاي قديم بوده است.
1- ترويج و اشاعه فرهنگ استفاده از انرژي خورشيدي.
2- دستيابي به فن آوري ساخت اين دسته از نيروگاهها با توجه به امكانات موجود در داخل كشور چه ازنظر مواد و چه از نظر تكنولوژي.
3- كسب تجربه و ارتقاء دانش فني جهت اجراي طرح هاي بزرگ تر در مقياس تجاري در داخل و خارج كشور.
4- بررسي تاثير اقتصادي و ميزان صرفه جويي در توليد انرژي الكتريكي با سوخت هاي فسيلي.
تابش خورشيد بزرگترين منبع تجديد پذير در روي كره زمين مي باشد و اگر فقط ابزار صحراهاي جهان با نيروگاههاي حرارتي خورشيد به كار گرفته شوند همين مقدار براي توليد برق سالانه مورد تقاضا جهان كافي خواهد بود.
جايگزيني اين نيروگاهها بجاي نيرگاههاي سوخت فسيلي نقش مهمي در كاهش آلودگي محيط زيست در سطح محلي و منطقه اي دارد. ميزان توزيع اين انرژي در كمربند خورشيدي زمين بيش از باد، بيوماس و سايرانرژي هاي تجديد پذير است.
1) كاربردهاي انرژي خورشيد.
2) استفاده از انرژي حرارتي خورشيد
3) كاربردهاي نيروگاهي
4) نيرگاههاي حرارتي خورشيد از نوع سهموي خطي
5) نيروگاههاي حرارتي خورشيد از نوع دريافت كننده مركزي.
6) نيروگاههاي حرارتي خورشيد از نوع شلجعي- بشقابي
7) كاربردهاي غير نيروگاهي
8) سيستم هاي فئوولتائيك و مصارف آن.
استفاده از انرژي حرارتي خورشيد:
اين بخش از كاربردهاي انرژي خورشيدي شامل دو گروه نيروگاهي و غير نيروگاهي مي باشد.
تاسيساتي كه با استفاده از آنها انرژي جذب شده حرارتي خورشيد به الكتريسيته تبديل مي شود نيروگاه حرارتي خورشيدي ناميده مي شود. اين تاسيسات براساس انواع متمركز كننده هاي موجود و برحسب اشكال هندسي متمركز كننده ها به 3 دسته تقسيم مي شوند.
الف) نيروگاههايي كه گيرنده آنها آيينه هاي سمهوي ناوداني هستند(شلجعي باز)
ب) نيروگاههاي كه گيرنده آنها در يك برج قرار دارد و نور خورشيد توسط آينه هاي بزرگي بنام هليوستات به آن منعكس مي شود. (دريافت كننده مركزي)
ج) نيروگاههايي كه گيرنده آنها بشقابهاي سهموي (ديش) مي باشد (شلجعي بشقابي)
در نيروگاههاي حرارتي خورشيد از نوع سهموي خطي يك سيستم ردياب خورشيد وجود دارد كه بوسيله آن آينه هاي شلجعي دائماً خورشيد را دنبال مي كنند و پروتوهاي آن را روي لوله دريافت كننده متمركز مي نمايند. تغييرات تابش خورشيد در اين نيروگاهها توسط منبع دخيره و گرم كن سوخت فسيلي جبران مي شوند. در چند كشور نظير ايالات متحده آمريكا- اسپانيا- مصر- مكزيك- هند و مراكش از نيروگاههاي سهموي خطي استفاده شده كه يا در مرحله ساخت يا بهره برداري قرار دارند.
در نيروگاههاي حرارتي از نوع دريافت كننده مركزي پرتوهاي خورشيدي توسط مزرعه اي متشكل از تعداد زيادي آينه منعكس كننده بنام هليوستات بر روي يك دريافت كننده كه در بالاي برج بلندي قرار گرفته متمركز مي گردد. در نتيجه آن انرژي توسط سيال عامل كه داخل دريافت كننده در حركت است جذب مي شود و توسط مبدل حرارتي به سيستم آب و بخار در نيروگاههاي سنتي منتقل شده و بخار فوق گرم در فشار و دماي طراحي شده براي استفاده در توربين ژنراتورها توليد مي گردد. در نيروگاههاي حرارتي از نوع شلجعي بشقابي از منعكس كننده هايي كه به صورت شلجعي بشقابي هستند جهت تمركز نقطه اي پرتوهاي خورشيد استفده مي گردد و گيرنده هايي كه در كانون قرار مي گيرند به كمك سيال جاري كه در آن انرژي گرمايي را جذب نموده وبه كمك يك ماشين حرارتي ژنراتور آن را مي توان مكانيكي و الكتريكي تبديل مي نمايد.
يك روش براي توليد الكتريسيته از انرژي خورشيد استفده از برج نير و يا دودكش هاي خورشيدي است كه در آن از خاصيت دودكش ها استفاده مي شود به اين صورت كه با استفاده از يك برج بلند به ارتفاع حدود 200 متر و تعداد زيادي گرم خانه هاي خورشيدي كه در اطراف آن است هواي گرمي كه بوسيله انرژي خورشيد در يك گرمخانه توليد مي شود و به طرف دودكش هاي برج كه در مركز گل خانه قرار دارد هدايت مي شود.
نيروگاههاي خورشيدي كه انرژي خورشيد را به برق تبديل مي كنند اميد است در آينده با مزاياي قاطعي كه در برابر نيروگاههاي فسيلي و اتمي دارند و بخصوص اين كه سازگار با محيط زيست هستند. مشكل برق بخصوص در دوران اتمام ذخاير نفت و گاز را حل كنند.
الف) توليدبرق بدون مصرف سوخت: نيروگاههاي خورشيدي نياز به سوخت ندارد و برخلاف نيروگاههاي فسيلي كه قيمت برق توليدي آنها تابع قيمت نفت بوده و هميشه در حال تغيير است، در نيروگاههاي خورشيدي اين نوسان وجود نداشته و مي توان براي برق مصرفي را براي مدت طولاني ثابت نگه داشت.
ب) عدم احتياج به آب: نيروگاههاي خورشيدي بخصوص دودكش هاي خورشيدي با هواي گرم احتياج به آب ندارد لذا براي مناطق خشك مثل ايران بسيار اهميت دارد. (نيروگاههاي حرارتي سنتي هنگام فعاليت نياز به آب مصرفي زيادي دارند.)
ج) عدم آلودگي محيط زيست: نيروگاههاي خورشيدي ضمن توليد برق هيچ گونه آلودگي در هوا نداشته و مواد سمي و مضر توليد نمي كنند در صورتي كه نيروگاههاي فسيلي هوا و محيط اطراف خود را با صرف نفت وگاز و يا ذغال سنگ آلوده كرده و نيروگاههاي اتمي با توليد زباله هاي هسته اي خود كه بسيار خطرناك و راديواكتيو هستند محيط زندگي را آلودگي و مشكلات عظيمي را براي ساكنان كره زمين بوجود مي آورند.
د) امكان تامين شبكه هاي كوچك ناحيه اي: نيروگاههاي خورشيدي مي توانند با توليد برق به شبكه سراسري برق نيرو برسانند و امكان تامين شبكه هاي كوچك و ناحيه اي احتياج به تاسيس خطوط فشار قوي طولاني جهت انتقال برق ندارند.
هـ) استهلاك كم و عمر زياد: نيروگاههاي خورشيدي به دلايل و نداشتن استهلاك زياد داراي عمر طولاني مي باشند در حالي كه عمر نيروگاههاي فسيلي بين 15 تا 30 سال محاسبه شده است.
و) عدم احتياج به متخصصين: نيروگاههاي خورشيدي احتياج به متخصصين عالي ندارد و مي توان آنها را به طور اتوماتيك به كار انداخت در صورتي كه در نيروگاههاي اتمي وجود متخصصين در سطح عالي ضروري بوده و احتياج به مراقبت هاي دائمي و ويژه دارند.
كاربردهاي غير نيروگاهي از انرژي حرارتي خورشيد شامل موارد متعددي است كه عبارتند از: آب گرم كن و حمام خورشيدي سرمايش و گرمايش خورشيدي- آب شيرين كن خورشيدي- اجاق خورشيدي- كوره هاي خورشيدي و خانه هاي خورشيدي آبگرمكن خورشيدي و چندين دستگاه حمام خورشيدي در نقاط مختلف كشور از جمله استان خراسان سيستان و بلوچستان و يزد نصب و راه اندازي شده است.
به پديده اي كه در اثر تابش نور بدون استفاده از مكانيزم هاي محرك، الكتريسته توليد كند پديده فتوولتائيك و به هر سيستمي كه از اين پديده استفاده كند سيستم فتوولتائيك گويند. سيستم هاي فتوولتائيك يكي از پر مصرف ترين كاربرد و انرژي هاي نو مي باشند كه به 3 بخش اصلي تقسيم مي شوند.
الف) پنل هاي خورشيدي كه مبدل انرژي تابشي خورشيد به انرژي الكتريكي بدون واسطه مكانيكي مي باشد.
ب) توليد توان مطلوب يا پخش كنترل كه مشخصات سيستم را كنترل كرده و توان ورودي پنل ها و نياز مصرف كننده به بار يا باتري تزريق يا كنترل مي كند.
ج) مصرف كننده يا بار الكتريكي كه مي تواند دو نوع DC و AC باشد و با آرايش هاي مختلف پنل هاي فتوولتائيك مي توان نياز مصرف كنندگان مختلف را با توانهاي متفاوت تامين نمود.
الف) مصارف فضانوردي و تامين انرژي مورد نياز ماهواره هاي جهت ارسال پيام.
ب) روشنايي خورشيدي
ج) سيستم تغذيه كننده يك واحد مسكوني
د) سيستم پمپاژ خورشيدي
ه) سيستم تغذيه كننده ايستگاههاي مخابراتي و زلزله نگاري
و) ماشين حساب، ساعت، راديو، ضبط صوت، وسايل بازي كودكان
ز) نيروگاههاي فتوولتائيك
ح) يخچالهاي خورشيدي
ط) سيستم تغذيه كننده پرتابل يا قابل حمل
آيا در ايران امكان استفاده از انرژي خورشيدي وجود دارد؟
بله، ايران در كمربرند خورشيدي واقع شده و داراي زمين هاي بدون استفاده است كه مي توان از آنها در ارتباط با ساخت نيروگاههاي خورشيدي استفاده نمود.
انرژي خورشيدي در مقايسه با ساير منابع انرژي چگونه منبعي است؟
مهمترين- قابل دسترس ترين و پاك ترين منابع روي كره زمين مي باشد.
استفاده از انرژي خورشيدي در مناطق كويري و خشك كه داراي آب و هواي گرم است بهترين نتجه را دارد و استفاده از آن در مناطق ساحلي و كوهستاني و مرتفع مقرون به صرفه نيست چون نور خورشيد در اين مناطق كمتر مشاهده مي شود.
نتيجه گيري:
از انرژي حرارتي خورشيدي مي توان براي مصارف خانگي- صنعتي و نيروگاهي استفاده كرد. با توجه به كاهش روز افزون ذخاير سوخت فسيلي و خطرات ناشي از بكارگيري نيروگاههاي اتمي، گمان قوي وجود دارد كه در آينده سلولهاي خورشيدي با تبديل مستقيم انرژي خورشيدي به انرژي برق به عنوان جايگزين مناسب و بي خطر براي سوخت هاي فسيلي و نيروگاههاي اتمي توسط بشربه كار گرفته شود. در خصوص هزينه هاي موثر نيروگاههاي تجديد پذير كمترين هزينه در بين آنها مربوط به توليد برق خورشيدي است.
1- سلولهاي خورشيدي- نويسنده: مارتين. 1. گيوين.
2- مجموعه مقالات سمينارهاي خورشيدي، ويرايش و تنظيم: ذبيحي محمد صادق- حاج سقطي اصغر- رضايي حريري محمد تقي.
3- انرژي خورشيدي تاليف قائم مقامي- سيد جلال.
4- مباني انرژي خورشيدي- تاليف آزاد- عزت الله.
5- اصول كاربردي انرژي حرارتي خورشيد- تاليف عبدلي- محمد علي.
6- اصول و كاربرد انرژي خورشيد- تاليف، حاج سقطي- اصغر.
7- http://daneshjooqom.4kia.ir/
برچسب های مهم
زندگي حضرت مهدي (عج)
نام: امام محمد (ع)
القاب معروف:
مهدي موعود، ولي عصر، صاحب الزمان، قائم، منتظر، حجت ا... ، بلد الامين، نعمت ظاهره، بقيه ا... ، خلف صالح و ...
كنيه: ابوالقاسم، ابوعبداله (ع)
نام پدر و مادر: امام حسن عسكري (ع) ، نرجس خاتون (ع)
وقت و محل تولد:
روز پانزدهم ماه شعبان سال 255 يا 256 هجري قمري در سامرا متولد شد و حدود پنج سال تحت كفالت پدر بزرگوارش مخفيانه زندگي كرد.
مدت غيبت صغري:
بعد از شهادت امام حسن عسكري (ع) عهده دار امامت شد و از همين تاريخ (260 هجري) به اذن خداوند غيبت صغري كه تقريباً 70 سال – يعني تا سال 329 هـ.ق طول كشيد آغاز شد و در اين مدت چهار نايب خاص بين خود و مردم داشت.
غيبت كبري:
از سال 329 هـ.ق غيبت كبري شروع شد و باب نيابت خاصه بسته و باب نيابت عامه مفتوح گشت. اين غيبت تا وقتي كه مشيت الهي باشد ادامه دارد و هر وقت كه خداوند بخواهد ظهور كرده و جهان را از عدالت برخوردار كند.
مكانهايي كه براي دعاي به حضرت ولي عصر (عج) سفارش شده است
عرفات:
در محل وقوف و دليل آن روايت از حضرت صادق (ع) است كه در اعمال روز عرفه آمده است.
سرداب:
يعني: سرداب غيبت در سامراء و دليل آن اهتمام به دعا در آن مكان است به حسب آنچه در كتب روايات آمده است.
مقامات منسوب به آن حضرت: مشاهد و مواقف مباركه اي كه حضرت در آنجا ايستاده بوده اند مثل مسجد كوفه، مسجد سهله، مسجد صعصعه و مسجد جمكران.
سه مورد از شباهت امام زمان (عج) به حضرت ابراهيم (ع)
1- همانطور كه حمل و ولادت حضرت ابراهيم (ع) مخفي بود، حمل و ولادت امام زمان (عج) نيز مخفي بوده است.
2- مفضل از حضرت صادق (ع) نقل مي كند كه: «ابراهيم (ع) هنگامي كه او را به آتش افكندند پيراهن مخصوص را كه جبرئيل از بهشت آورد پوشيد. امام عصر (عج) نيز اين پيراهن را در وقت خروج و ظهورش مي پوشد. در پايان مفضل مي پرسد: بعداً اين پيراهن كجاست؟ امام صادق (ع) فرمود: « و هو مع قائمنا اذا خروج» يعني: ان قميص و پيراهن با قائم ماست هرگاه خروج نمايد.
3- حضرت ابراهيم را خداوند از آتش نجات داد: « قلنا يا نارٌ كوني برداً و سلاماً علي ابراهيم »
يعني: « به آتش دستور داديم بر ابراهيم سرد و سالم باش»
و چنين معجزه اي براي قائم (ع) نيز ظاهر مي شود.
در روايات است كه: « حضرت صادق (ع) فرمود: وقتي كه قائم (عج) ظاهر شود، شخصي از اصفهان به سوي آن حضرت مي آيد و معجزه ابراهيم خليل الرحمن را از او مي طلبد، پس حضرت امر مي كند كه: آتشي بزرگ روشن كنند.
و اين آيه را مي خواند «فسبحان الذي بيده ملكوت كلشي و اليه ترجعون »
يعني: « پس منزه است خداوندي كه مالكيت و حاكميت همه چيز در دست او است».
سپس داخل آتش مي شود و سالم از آتش بيرون مي آيد و آن مرد منكر مي شود و مي گويد: اين سحر است.
پس حضرت به آتش امر مي كند تا او را بگيرد و بسوزاند، پس سوخته مي شود.
و مي فرمايد: اين است جزاي كسي كه انكار كند صاحب الزمان و حجه الرحمان را .
صورت و سيرت امام مهدي (عج)
حضرت مهدي (عج) از حيث صورت و سيرت، شبيه پيغمر (ص) است و اين شباهت شايد براي آن باشد كه از جهت اسم و صورت و سيرت، ابقاي دين و احياي احكام قرآن به دست اوست.
شبلنجي مي نويسد: امام مهدي (عج) داراي چشمان سياه و ابروان پيوسته، بيني بلند و قلمي، ريش انبوه و خال هاشمي در گونه راست است.
و جابر جعفي مي گويد: از امام باقر (ع) شنيدم كه فرمود: «عمر از امام علي (ع) پرسيد: نام حضرت مهدي (عج) چيست؟ فرمود: راجع به نام اوع حبيبم پيغمبر (ص) با من عهد كرده كه تا مبعوث نشود نامش بيان نكنم پرسيد: صفت و نشانه اش چيست؟ فرمود: جواني ميانه قامت، خوشرو و خوش مو است كه موهايش بر شانه هايش ريخته و نور صورتش بر سياهي محاسن و سرش احاطه كرده است.»
و نيز اميرالمؤمنين (ع) در بالاي منبر فرمود: « در آخر الزمان مردي از نسل من، با صورتي سرخ و سفيد، فراخ شكم، ران قوي و شانه اي سترگ، خروج مي نمايد كه در پشتش دو خال استع يكي رنگ پوست بدن و ديگري شبيه خاب پيغمبر (ص) .»
و اما راجع به اينكه با چه خصوصيات و شمايلي ظهور مي كند، اين سواي است كه اباصلت هروي از امام رضا (ع) پرسيد و آن حضرت فرمود: «نشانه قائم ما اين است كه در سن يك پيرمرد و به صورت يك جوان است به طوري كه هركس حضرتش را ببيند او را چهل ساله يا كمتر مي پندارد و تا هنگام مرگ پيري در او ظاهر نشود.»
و اميرالمؤمنين (ع) فرمود: «مهدي (عج) چهل ساله در بين مردم مي آيد. »
و امام صادق (ع) مي فرمايد: «هنگامي كه قائم (عج) قيام كند، مردم او را انكار مي كنندع زيرا به صورت جوان معتدل و رشيدي بيايد.»
از جمله خصوصيات فردي حضرت اين است كه طي الأرض كرده و سايه ندارد. امام رضا (ع) مي فرمايد: « هنگامي كه حضرت مهدي (عج) ظهور كند، زمين از نور خدا روشن مي شود، حضرت مهدي (عج) است كه زمين در زير پايش به سرعت حركت مي كند و اوست كه سايه نخواهد داشت. »
برخي وظايف منتظران در زمان غيبت
برخي تصور مي كنند انتظار يعني دست رو دست گذاشتن و ايام را بدون تلاش سپري كردن تا اين كه امام زمان عليه السلام ظهور نمايد. حال آن كه معناي انتظار، بسيار گسترده است و منتظر، وظايف بسياري را بايد ايفا نمايد تا خود و جامعه را براي ظهور آقا آماده نمايد و هرچقدر تلاش منتظران بيشتر شود، شرايط ظهورامام غايبمان زودتر فراهم مي شود. وظيفه ما فقط دعا كردن نيست، بلكه بايد اين دعا، با خود سازي و جامعه سازي همراه شود.
مرحوم سيد محمد تقي موسوي اصفهاني در كتاب شريف مكيال المكارم به هشتاد مورد از وظايف منتظران اشاره كرده است كه به اختصار به برخي از آنها اشاره خواهيم كرد.
1- دعا براي امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف
يكي ازوظايف مهم ما دعا براي امام زمان است، ائمه هدي عليهم السلام نيز همواره بر اين مهم تكيه داشته اند و بر اساس رواياتي از امام صادق عليه السلام در دعايي كه آن حضرت به " زراره" تعليم فرمودند، محور اصلي آن بر امام شناسي استوار است. ايشان به زراره مي فرمايند:" ... اگر غيبت را درك كردي چنين دعا كن:
2- شناخت صفات و سيره امام عليه السلام
بديهي است كه يك عاشق دلباخته و يك منتظر حقيقي بايد بداند كه محبوبش از چه صفاتي برخوردار بوده و چه سيره و روشي را در زندگي و ساير شئونات آن دارد. در اين راستا، مطالعه آيات و روايات فراواني كه در ارتباط با وجود مقدس حضرت بقيه الله الاعظم عجل الله تعالي فرجه الشريف بيان شده، بسيار سودمند است.
3- رعايت ادب در همه موارد
امامي كه واجب الاطاعة و حجت خدا بر تمامي اهل زمين است، نامش محترم و يادش بسيار گرامي است. او پيشواي همه و چشم بيناي خدا در بين مخلوقات اوست. روزي اهل زمين به يمن وجود اوست و هر كس كه به مرتبه اي از مراتب كمال مي رسد از پرتو عنايات حضرت حق است كه از مسير امامت به ما رسيده است.
4- عشق وعلاقه نسبت به حضرت
مرحوم سيد عبدالكريم كفاش، هفته اي يك مرتبه به محضر آن حضرت مشرف مي شد. او در ري در جوار حضرت عبدالعظيم حسني مي زيست. در يكي از تشرفاتش ، حضرت از او مي پرسند، سيد عبدالكريم اگر ما را نبيني چه خواهد شد؟!
پاسخ مي دهد: آقا حتما مي ميرم.
حضرت در پاسخ فرمودند:" اگر چنين نبودي ما را نمي ديدي."(2)
5- علاقمند كردن ديگران به امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف
طبيعي است كه هر كس به چيزي علاقمند باشد در صدد تبليغ و ترويج آن برآمده وآن را به ديگران معرفي خواهد كرد، چه رسد به اين كه وجود مقدس خاتم الاوصياء عجل الله تعالي فرجه الشريف باشد.
6- انتظار فرج
امام صادق عليه السلام فرمودند:" بخشي از معتقدات ائمه عليهم السلام عبارت از تقوي، پاكدامني و خيرخواهي... و صبوري كردن درانتظار فرج است. "(3)
در بسياري از روايات، پر فضيلت ترين اعمال، انتظار فرج دانسته شده است. (4)
در بسياري از احاديث در باب انتظار فرج بيان شده كه هر گاه يكي از منتظران حضرت به رحمت الهي رفت، چنان است كه در ميان سپاه امام و يا درميان خيمه حضرت به شهادت برسد.
در بعضي از روايات تعبير شده كه چنين شخصي مثل كسي است كه با رسول خدا صلي الله عليه و آله در برابر كفر جهاد كرده باشد.
7- اظهار علاقه وافر براي ملاقات با آن حضرت.
8- ذكر فضائل و مناقب آن حضرت، و شركت در مجالس امام شناسي.
9- صدقه براي سلامتي امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف.
10- بجا آوردن حج و عمره و زيارت مشاهد مشرفه به نيابت از امام .
اعمالي كه به نيابت از امام زمان عليه السلام بجا آورده مي شود، در واقع هديه اي از جانب عاشقان و شيفتگان به يوسف زهراست.
11- استغاثه بوجود مقدس امام عجل الله تعالي فرجه الشريف
در بعضي از روايات از آن بزرگوار به" غياث المضطرالمستكين" تعبير شده است. توسل واستغاثه بر اهل البيت عليهم السلام ، سيره دائمي بزرگان و صلحا و علما شيعه بوده و حتي ائمه هدي عليهم السلام نيز به وجود مقدس ايشان توسل مي جسته اند.
مرحوم عاملي در روايتي نقل مي كنند كه هنگامي كه زهرا مظلومه سلام الله عليها بين ديوار و در مجروح شدند، به دنبال علي عليه السلام ... بودند و ناله " يابن الحسن" سر مي دادند و به وجود مقدس امام عصر حضرت حجة بن الحسن عجل الله تعالي فرجه الشريف استغاثه جستند.
12- تجديد بيعت با امام عليه السلام
بر اساس پاره اي از روايات ، تجديد بيعت بعد از هر نماز واجب و يا در هر جمعه مستحب است. (5)
و در روايتي از امام صادق عليه السلام نقل شده كه :
" هر كس بعد از نماز صبح و بعد از نماز ظهر بگويد: اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم، نمي ميرد مگر آن كه حضرت را ببيند و بشناسد. "(6)
13- اجتناب از محارم
كسي كه منتظر واقعي است، بايد از آنچه كه امام زمانش كراهت و دوري دارد، اجتناب نموده و هر عملي كه در تقرب او موثر است را به خاطر رضاي محبوب و ارتباط روحي با او انجام دهد.
مرحوم شيخ طوسي متوفي 460 ه.ق در كتاب شريف " تجريد الاعتقاد" مي فرمايند:" وجوده لطف و عدمه منا".
14- دوستي با صالحان
دوستي با دوستان حضرت باعث تقرب و جلب خشنودي ايشان است. همچنين ادخال سرور مومنين و محبين اهل بيت عليهم السلام و همچنين رفع حوائج آنان نيز از وظايف منتظران عصر ظهور شمرده شده است.
قرآن كريم در وصف ياران حضرت ختمي مرتبت مي فرمايد:
" محمد رسول الله والذين معه اشداء علي الكفار رحماء بينهم."
محمد رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) كساني كه با او هستند بر عليه كفار بسيار خشن ولي با يكديگر بسيار مهربانند.
15- برائت ازدشمنان خدا و اهل بيت عليهم السلام
امام هادي عليه السلام در زيارت شريف جامعه مي فرمايند:
"برئت الي الله عزوجل من اعدائكم و من الجبت و الطاغوت و الشياطين و حزبهم الظالمين. "(10)
بدرگاه خداي عزوجل ازدشمنان شما بيزارم همچنين از جبت و طاغوت و از شياطين و حزب ستمكار آنان.
منبع:
سايت اينترنتي http://daneshjooqom.4kia.ir/
برچسب های مهم
مقدمه:
در هر مورد كه از كاري به ديگران زيان برسد، مسئوليت مدني ايجاد نمي شود. بايد كار زيانبار در نظر اجتماع ناهنجار باشد و اخلاق عمومي ورود ضرر را ناشايسته بداند. درباره اي قوانين مفهوم تقصير را براي بيان نامشروع بودن كار زيانبار كافي دانسته اند. و اين در صورتي درست است كه تقصير منبع مشخص مسئوليت باشد. ولي در نظام هاي حقوقي كه مسئوليت بدون تقصير وجود دارد اشاره به لزوم نامشروع بودن فعل لازم است. در اين تحقيق در دو گفتار به بررسي ماهيت فعل زيانبار و اثر فعل زيانبار خواهيم پرداخت.
فهرست:
گفتار اول.
ماهيت فعل زيانبار:
بند اول- مفهوم فعل زيانبار ......................................1-6
بند دوم- لزوم نامشروع بودن عمل...............................13-7
گفتار دوم.
اثر فعل زيانبار:
بند اول- بررسي فعل زيانبار در مسئوليت قهري............19-14
بند دوم- بررسي فعل زيانبار در مسئوليت قرارداري.......25-20
گفتار اول- ماهيت فعل زيانبار:
بند اول- مفهوم فعل زيانبار؛
انسان در جامعه اي كه زندگي مي كند، همواره در حال تلاش و فعاليت است. بسياري از اين فعاليت ها كه اغلب براي تحصيل منفعت و دفع و ضرر صورت مي پذيرد، براي ديگران زيانبار است اما تقصير محسوب نمي شود و مرتكبان آنها هم، نه از نظر اخلاقي و نه از نظر حقوقي، مسئول نمي باشند زيرا لازمه يك زندگي اجتماعي است پذيرش اين گونه فعاليت ها بنابراين براي مثال رقابت مشروع لازمه زندگي اجتماعي است و از نظر حقوق اخلاقي تقصير محسوب نمي شود پس به صرف اين كه تاجري در جوار و همسايگي تاجر ديگر به شغل تجارت اشتغال دارد، تقصيري را مرتكب نشده است. هر چند كه فعاليت هاي وي موجب ضرر و تقليل فروش تاجر همسايه شود و در نتيجه موجب تقليل منافع متعارف مورد انتظار تاجر رقيب گردد. البته به شرط اين كه قصد اضرار رقبت تجاري خويش را نداشته باشد زيرا در اين صورت از حق خويش سوء استفاده نموده است و بايد براساس مقررات سوء استفاده از حق جوابگوي اعمال زيان بارش باشد. (م132 ق.م)[1]
به طور كلي كساني كه در مقام اعمال و اجراي حق خويش هستند گاهي ديگران را در تنگنا قرار مي دهند و ممكن است زيان هاي مادي و معنوي هم برايشان وارد آورند. اصولاً در اجراي هر حقي براي صاحب آن امتياز پيش بيني شده است و هر حقي اختيار و اقتداري براي صاحب آن ايجاد مي كند كه اين اقتدار بر ضرر ديگران است در غير اين صورت، حق مفهوم خود را از دست مي دهد و يك چيز بي ارزش مي شود. اگر داشتن و نداشتن حق يكساني باشد بايد گفت كه آنچنان حتي ديگر حق نيست بنابراين نفس حق براي دارنده اش توانايي ايجاد مي كند و اين توانايي براي ديگران محدوديت مي آورد، اگر عرف اين گونه محدوديت ها را ضرر بداند، صاحب حق در صورت استفاده مسئول جبران زيان ناشي از آنها نيست زيرا اجراي حق اصولاً نبايد ضمان آور باشد.[2]
در مثال نامزدي كه از نامزدي پشيمان مي شود، چون به موجب قانون حق بر هم زدن نامزدي را دارد. (ماده 1035ق.م) پس نبايد به خاطر صرف بر هم زدن مسئول جبران خسارات طرف مقابل باشد بلكه اگر بر اثر تقصير خود سبب ورود خسارت بر طرف مقابل شود يا باعث مغرور شدن او گردد. مسئول است.[3]
در عمل، دلايل مدعي عليه و زيان ديده در مقابل هم قرار مي گيرند. قاضي به بررسي و رسيدگي آنها مي پردازد و حكم مقنضي را صادر مي كند. زيان ديده مدعي است و بايد علاوه بر اثبات ورود زيان، خود رابطه سببيت بين فعل زيانبار و زيانهاي وارده، غير قانوني بودن عمل فاعل زيان (مدعي عليه) را نيز ثابت كند.
موارد مسئوليت مدني بر يك شكل و فرم خاصي به خود مي گيرد. اين تنوع منشأت گرفته از تنوع افعالي است كه منشاء ضرر مي شود. بدون اين كه عملي از شخص سر زند، نمي توان وي را مسئول قلمداد نمود. مسئوليت بدون فعل مانند اعمال مجازات بدون ارتكاب جرم است. اصولاً خصيصه مهم اين عمل اين است كه بدون مجوز قانوني است.[4] منظور از عمل فقط عمل مثبت و مادي نيست. چه بسا افعال منفي نيز منشاء ضرر هستند.[5] حتي در مسئوليت قرار دادي خواهيم ديد كه اغلب فعل ضرر، عدم انجام تعهد به موقع (تأخير) مي باشد كه منشاء ضرر است و اين ها فعل منفي يا ترك فعل است. حتي انجام تعهد به طور ناقض به ترك فعل بر مي گردد. به عبارتي عدم انجام تعهد به طور تمام و كمال، هم چنين لزمي ندارد كه فعل، عمل مادي باشد بلكه گاه عمل حقوقي است. مثال عمل حقوقي مثبت منشاء ضرر، معاملات فضولي است و مثال براي عمل حقوقي عدم فروش مالي توسط وكيل و ورود ضررمي باشد.[6]
فعل منشاء ضرر گاه چنان ضرر در آن مشهود است كه احتياجي به اثبات ضرر نيست. مثلاً كسي كه پرتاب سنگ شيشه ديگري را مي شكند فعل چنان در ديد عرف، زيان بار جلوه مي كند كه براي عدم مسئوليت بايد قوه قاهره را اثبات نمود اما گاهي فعل چنان خصوصيتي ندارد. مثلاً در عدم اجراي قرار داد معمولاً بايد ضرر جداگانه اثبات گردد. در يك تقسيم بندي كلي فعل به دو قسم تقسيم مي شود، مثبت و منفي. فعل مثبت خود سه قسم است: 1-غير مجاز: گاه انجام فعل بر شخصي قانوناً ممنوع است. كه اگر با انجام فعل مزبور خسارت وارد آيد مسئوليت به بار مي آورد، خواه جرم باشد يا شبيه جرم. كه در فقه از اين عمل غير مجاز تعبير به عدوان شده است. 2-فعل مجاز: كه به وسيله آن شخص حق قانوني خود را اعمال مي كند كه در حقوق ايران از ماده 132 قانون مدني بر مي آيد كه بايد در حد متعارف باشد. 3-فعل مباح: فعلي است كه نه ممنوع باشد و نه براي انجام حق قانوني باشد و نه فاعل مأمور به انجامش باشد. اگر چنين عملي باعث خسارت شود مسئوليت زاست و گرنه نه ضماني به بار نمي آورد. فعل منفي نيز خود دو قسم است: 1-فعلي كه انسان قانوناً موظف به انجامش باشد. 2-فعلي كه انسان با اراده تعهد به انجامش كرده باشد.[7]
در حقوق فرانسه گاه به جاي فعل ضرري عبارت تقصير را به كار مي برند. به نظر مي رسد عبارت فعل زيانبار رساتر باشد، چرا كه گاهي اگر ما تنها درصدد بيان مسئوليت مبتني بر تقصير عبارت «تقصير» صحيح مي نمود. اما امروزه در مسئوليت هاي مبتني بر خطر صحبتي از تقصير نيست در حالي كه آنجا هم ناچار از وجود سه ركن، هستيم كه يكي از آنها فعل زيانبار است.
بند دوم- لزوم نامشروع بودن عمل:
در تحقق مسئوليت حتماً بايد فعلي وجود داشته باشد و بدون فعل نمي توان ضرري را منتسب به غير نمود. هركسي در جامعه مسئول اعمال خويش است، و هر فاعلي ناخود به فعل خود.
بر حسب تنوع فعل، شاهد تنوع مسئوليت (اخلاقي، كيفري و مدني)، هستيم. در مسئوليت قهري فعل مثبت و منفي وجود دارد و در مسئوليت قرار دادي غالباً فعل منفي. در تعهد به ترك عمل (مادي يا حقوقي) به اين كه متعهد با انجام عمل و ورود خسارت، مسئول مي شود و انجام عمل، فعل مثبت است. اصولاً خصيصه بدون مجوز بودن و نامشروعيت فعل در مسئوليت قرار دادي نيز هست. عدم اجراي تعهدات ناشي از عقد خود فعل بدون مجوز است به اينها اعمال بدون مجوز نسبي نام داده اند.[8]
به نظر بعضي قيد خلاف قانون در فعل ضروري براي اين امر است كه چه بسا شخص به علت عدم پيش بيني يا به طور عمد موجب خسارت مي شود ولي چون عملش مورد منع قانون نيست نمي توان او را مسئول دانست. مثلاً كسب و كار مطابق قانون آزاد است و هر كس مي تواند كنار مغازه ديگري، مغازه بزرگتر و مجلل تري تأسيس كند. حال اگر مالك مغازه اول متضرر شد صاحب مغازه ديگر مسئول نمي باشد چون عملش مورد منع قانوني نيست.[9] هر چند امروزه اين نظر قابل پذيرش نمي باشد.
فعل ضرري بايد نامشروع و مخالف قانون باشد در همين راستا ماده 1 قانون مسئوليت مدني مي گويد: «هر كس بدون مجوز قانوني عمداً يا در نتيجه بي احتياطي به جان يا سلامتي يا آزادي يا حيثيت يا شهرت تجارتي يا به هر حق ديگر كه به موجب قانون براي افراد ايجاد گرديده لطمع اي وارد نمايد كه موجب ضرر مادي يا معنوي ديگري شود، مسئول جبران خسارت ناشي از عمل خود مي باشد.» در تفسير كلمه قانون بايد در معناي وسيع آن را در نظر گرفت؛ يعني قانون اساسي، عادي، اساسنامه، تصويب نامه، آيين نامه و حتي آراء عمومي ديوان عالي كشور و حتي عرف و عادت مسلم در مورد هر قضيه همه را به معناي قانون دانست و هر عمل مغاير با اين موارد را عمل خلاف قانون تلقي نمود.[10]
در اين جا از عنصر قانوني و غير قانوني بودن افعال در علم جزا بحث نمي كنيم. در بحث مسئوليت مدني لزومي ندارد فعل ضرري داراي نهي قانوني هم باشد. بلكه كافي است عرف فعل را ضرري و نامشروع وبعبارتي قابل سرزنش بداند. اعمال مغاير نظم عمومي و اخلاق حسنه نيز اعمال نامشروع مي باشد.
شايد بتوانيم محدوده عمل خلاف قانون را گسترش دهيم و در مواردي كه شخص حق قانوني خود را اعمال مي كند نيز او را مسئول بدانيم.
امروزه نظريه سوء استفاده از حق گسترش چشم گيري در علم حقوقي دانسته و دامنه مسئوليت مدني را گسترش داده است.
در اول فوريه 1577 پارلمان Aix در يكي از آراي خود نظريه فوق را مفهوماً بيان داشته است. در اين رأي از آواز خواندن يك مرد پشم ريس كه در همسايگي يك وكيل دادگستري زندگي مي كرد جلوگيري كرده است. با اين استدلال كه موجب آزاد وكيل است. در فرانسه رويه قضايي در گسترش اين نظريه نقش داشته است.[11]
پس سوء استفاده از حق نيز عمل نامشروع مي باشد. البته ممكن است ايراد شود كه چگونه ممكن است سوء استفاده از حق، عمل نامشروع و خلاف قانون باشد. در واقع يك تعارضي به چشم مي خورد؛ چرا كه چگونه مي توان تصور نمود كه كسي حق خود را اعمال كند، در ضمن، اين اعمال حق خلاف قانون باشد. پس در اين موارد شايد از ابتدا حق وجود نداشته، نه اين كه شخص با اعمال حق، عمل خلاف قانون انجام دهد، يك عمل نمي تواند آناً مخالف و موافق قانون باشد.
ايراد فوق هر چند با دقت در الفاظ و معاني آنها صحيح باشد. اما از يك نوع مجرد گرايي صرف پيروي نموده است. علم حقوق را بايد در صحنه اجتماع نگريست. در جامعه شاهد مواردي، هستيم كه شخص در مقام اعمال حق، زياني را متوجه ديگري مي سازد. اين موارد اگر بدون دخالت عامل ضرر باشد، مي توان استدلال نمود كه جبران لازم نيست. اما اگر ضرر از عدم استفاده صحيح عامل ضرر ناشي شده باشد. بايد جبران ساخت. حق جنبه اجتماعي دارد و نمي توان اين جنبه را از آن سلب نمود.[12]
بنابراين نظر مي رسد براي اينكه فعلي موجب مسئوليت شود منع قانوني نياز نيست و همان طور كه بعداً خواهيم گفت امروزه از تقصير به عمل خلاف رفتار انسان متعارف تعبير مي شود از طرفي مجوز قانوني نيز موجب مبرا شدن فاعل از مسئوليت نيست چرا كه در سوء استفاده از حق شخص با اينكه حق خود را اعمال مي نمايد ولي مسئول است. به همين جهت ما در عنوان ركن دوم فعل ضروري را انتخاب نموديم نه فعل خلاف قانون را. به عبارت ديگر امروزه با تحول مفهوم تقصير نبايد فعل ضرري نامشروع را محدود به فعل خلاف قانون نمود. ديگر مفهوم سنتي تقصير يعني عمل نامشروع ملاك نيست بلكه معيار عمل خلاف رفتار انسان متعارف است به عبارتي فعل ضرري يعني فعل مخالف رفتار انسان متعارف.
هيچ كس نمي تواند منكر اين حقيقت شود كه، اگر كسي با مجوز قانوني به ديگر ضرر بزند، مسئول نيست. هم چنين، بديهي است كه كار موافق با قانون را نبايد خطا شمرد و بايد آن را مباح دانست در جهت عكس نيز، هر كه با قانون (به معني اعم) مخالف باشد، بي گمان تقصير است؛ مانند تجاوز به قواعد رانندگي و عبور و مرور در جاده ها.
با وجود اين، قيد «نا مشروع بودن» اگر به معني تجاوز به قانون باشد (قرار دادي و قانوني)، مفهوم تقصير را روشن نمي كند. زيرا نمي توان تقصير را محدود به تجاوز از قوانين كرد. پس، اين پرسش به ميان مي آيد كه ساير خطاها را بر طبق چه معياري بايد شناخت؟ آيا مي توان ادعا كرد كه اين خطاها را نيز قانون به طور ضمني منع كرده است و اگر اين ادعا نيز پذيرفته شود، مفهوم در پرده اي از ابهام باقي مي ماند؟ به بيان ديگر، نمي توان ادعا كرد كه رعايت قانون مانع از تحقق هر تقصير است، زيرا احتمال دارد كاري با عرف يا اخلاق مخالف باشد. به هر حال، قيد «بدون مجوز قانوني» در ماده از قانون مسئوليت مدني كه از ماده 41 قانون تعهدات سويئس اقتباس شد. ومقصود حقوق اعم از نوشته يا ننوشته، مانند عرف و اصول كلي حقوق است، از همين نظريه الهام گرفته است. نامشروع بودن تقصير در نوشته هاي حقوقي به شيوه هاي گوناگون «صدمه به حق شخصع تجاوز به قانون، رفتار نامناسب» جلوه گر شده است.[13]
گفتار دوم- اثر فعل زيانبار:
بند اول- بررسي فعل زيانبار در مسئوليت قهري؛
انسان ها در اجتماع داراي تحركات و افعال بي نهايتي هستند. تحرك و پويايي و جنب و جوش لازمه حيات اجتماعي انسان است. نگاهي به فعاليت هاي يك اجتماع تنوع افعال را مدلل مي سازد. بدون شك گاه محدوده فعاليت يك شخص با محدوده عمليات شخص ديگر برخوردار پيدا مي كند. گاه ضرر مي رساند و گاه نفع و گاه هيچ كدام. پس تا حدودي ضرر در اجتماع هست. اما اين مقدار ضرر نتيجه اجتناب ناپذير فعاليت هاي اجتماعي است و عرف شايد اصلاً ضرر تلقي نكند. ضررهاي ناشي از اعمال حق در حدود متعارف، ضرر نيست و فقط در موارد سوء استفاده از حق بايد آنها را ممنوع ساخت. اما گاه ضرر از افعال قانوني اشخاص نيست بلكه ضرر از يك فعل نامشروع است. نبايد تصور نمود كه حتماً بايد بزه و جنايت باشد، همان طور كه لازم نيست حتماً در جرم ضرر شخصي باشد. بلكه گاه مشروع به جرم، جرم است: بدون تحقق ضرر. اعمال ضرري فراواني در جامعه است كه براي آن كيفر تعيين نشده، اما موجب مسئوليت مدني است.[14]
به همين دليل جرم نياز به تعريف دارد و عمل مجرمانه داراي عنصر مادي شخصي است. اما در مسئوليت مدني افعال بي نهايت متنوع اند. حال جاي طرح اين سؤال است كه آيا تصور مسئوليت قهري بدون وجود ركن دوم از اركان مسئوليت مدني ممكن است يا نه؟
زيرا همان طور كه اشاره شد وجود اركان مشترك مسئوليت، مانع از پذيرفتن موارد استثنايي نيست. بدون شك در مسئوليت مبتني بر خطر و از جمله اتلاف تقصير لازم نيست. اما آيا فعل ضرري لازم است يا نه؟ به نظر بعضي در اين مورد عمل بدون مجوز قانوني نبوده، اما عامل مسئول است و صرف رابطه سببيت بين خطر و خسارت كافي است.[15]
به نظر مي رسد پذيرش مطلق نظر فوق گاهي مواجه با اشكال است، نظر فوق با ماده 1 قانوني بيمه دارندگان وسايل نقليه موتوري مصوب 1347 درباره مسئوليت دارندگان وسايل مزبور موافق است چرا كه داشتن اتومبيل فعل نامشروع نيست و تقصير هم نيست. با اين حال دارنده مسئول نيست. اما در مورد اتلاف با اين كه مبتني بر خطر است اما گاهي فعل ضرري نامشروع موجود است زيرا صرف تلف مال غير، فعل ضرري نامشروع است. اثبات فعل ضرري در نظريه خطر و اتلاف بدين منظور است كه ضرر به فاعل منسوب گردد. چرا كه به عنوان مثال اگر يك شي خود به خود يا در اثر عوامل قهري تلف شود ضرر منسوب به كسي نيست. در حالي كه در اتلاف لازم است ضرر به واسطه فعل مستقيم فاعل باشد ولو وي هيچ تقصيري نداشته باشد و اثبات همين فعل است كه ضرر را به او منسوب مي نمايد. به همين جهت امروزه طرفداران نظريه خطر نيز به طور مطلق از آن پيروي نمي كند چرا كه اضرار به غير بايد درديد قانون و عرف نامشروع باشد. به همين دليل طرفداران نظريه خطر نيز به طور مطلق از آن براي توجيه تعبيرات متفاوتي را ارائه مي دهند. بعضي مي گويند فعل نا متعارف و غير عادي سبب مسئوليت است. بعضي مي گويند بايد از فعل سودي به شخص برسد و بعضي مي گويند بايد از اشياء خطرناك استفاده شده باشد.[16] به عبارتي تمايل برا ين نظر است كه اگر افعال مباح اشخاص سبب مسئوليت شود اين امر موجب ركود اقتصادي خواهد شد. بنابراين در اين نوع مسئوليت نيز بايد فعل ضرري به نوعي وجود داشته باشد.
موردي كه قابل بررسي است غصب مي باشد. مبناي مسئوليت غاصب ناشي از ؟؟؟ نامشروع و استيلاي نامشروع وي بر مال غير مي باشد. ضمان وي بسيار گسترده بود و نه تنها نيازي به اثبات رابطه سببيت نيست بلكه تقصير نيز در آن نقشي ندارد و نيازي به آن نيست.
اما با تفكيك مفهوم تقصير از فعل ضرري آيا در غصب فعل ضرري وجود دارد يا نه؟ به نظر مي رسد در مورد قابل تمايز باشد. در مواردي غاصب به نحو عدوان بر مال غير استيلا مي يابد و مسئوليت پيدا مي كند. هر چند لازم نيست اما استيلا بر مال غير به نحو عدوان و عامدانه خود نوعي فعل ضرري است. اما در مواردي استيلاي نامشروع نا خواسته و به قولي با؟؟؟ نيست صورت مي گيرد و آن وقتي است كه شخص مال معصوب را بدون اطلاع از غصبي بودن آن مي خورد. در اين جا نيز خريدار مسئول است و بايد عين را و در صورت تلف، بدل را به مالك مسترد دارد ولو هيچ تقصيري نداشت باشد (مواد 325 و 366 ق.م)و هر چند فعل ضرري نيز مرتكب نشده باشد. مگر اينكه توجيه شود كه اثبات با توجه به ضمان گسترده غاصب وي مسئول است هر چند تلف مال مستند به فعل يا تقصير او نباشد.[17]
مورد ديگر اتلاف است كه در آن نيازي به اثبات تقصير نيست اما همان طور كه گفتيم تلف مال غير نوعي فعل ضرري محسوب مي شود. بدين ترتيب پاسخ اين سؤال كه آيا امكان تصور وجود مسئوليت مدني بدون تحقق ركن دوم هست يا نه منوط به اين امر است كه آيا ركن دوم را فعل ضرري بدانيم يا تقصير. اگر ركن دوم مسئوليت مدني: تقصير باشد غصب و اتلاف و مسئوليت مبتني بر خطر استثناء بوده و نيازي به اين ركن نيست. اما اگر ركن دوم را فعل ضرري بدانيم. غالباً در اين مومارد نيز فعل ضرري به نوعي وجود دارد.
بند دوم- بررسي فعل زيانبار در مسئوليت قرار دادي؛
در مسئوليت قهري فعل ضرري را بحث نموديم. در مسئوليت قرار دادي نيز بايد عملي وجود داشته باشد. مثلاً بررسي انجام شده نشان مي دهد كه در مسئوليت قرار دادي بيشتر ترك فعل است. اما چه ترك فعل و چه انجام فعل همه را تحت عنوان «عهد شكني» بحث مي كنيم. براي مسئوليت مدني سه ركن لازم است ضرر، فعل ضرري و رابطه سببيت. بعضي سه ركن ضرر، تقصير و رابطه سببيت را بحث مي نمايند را همان طور كه در مسئوليت قهري فعل ضرري و تقصير را جدا نموديم در اين جا نيز عهد شكني (فعل ضرري در مسئوليت قرار دادي) و تقصر را در دو عنوان جداگانه بررسي مي كنيم. در حقوق كشورهاي عربي نيز عبارت «خطاي عقدي» را به كار مي برند. به نظر مي رسد عبارت «تخلف از تعهد» يا «عدم اجراي تعهد» يا «عهد شكني» عبارت مناسب تري باشد.[18]
به هر حال براي تحقق مسئوليت قرار دادي متعهد بايد از انجام تعهد تخلف ورزد و به نحوي عدم اجراي تعهد منسوب به او باشد. غير ممكن بودن اجراي عقد خواه از ابتدا خواه در اثر وقايع خارجي بعد از انعقاد عقد مديون را معاف مي كند. اما آنچه موجب مسئوليت مي شود عهد شكني و به عبارتي عدم اجراي تعهد از جانب متعهد است.
الف- عدم اجراي قرار داد:
براي تحقق مسئوليت بايد عهد شكني يعني عدم اجراي قرار داد توسط متعهد محرز گردد. ماده 221 ق.م كه تقريباً مشابه ماده 1142 ق.م.ف است و مقرر مي دارد: «اگر كسي تعهد اقدام به امري را بكند يا تعهد نمايد كه از انجام امري خودداري كند در صورت تخلف مسئول خسارت طرف مقابل است مشروط بر اين كه جبران خسارت تصريح شده يا تعهد عرفاً به منزله تصريح باشد يا بر حسب قانون موجب ضمان باشد».
از اطلاق ماده بر مي آيد كه عمد يا بي احتياطي و اشتباه متعهد نقشي ندارد و متعهد به هر حال مسئول است. البته لازم به يادآوري است كه در مورد عدم اجراي تعهد وقتي نوبت به خسارت مي رسد كه اجراي آن ممكن نباشد و ضرري نيز وارد شده باشد در غير اين صورت در فرضي كه خسارت وارد شده و به تعهد نيز عمل نشده اما اجراي آن ممكن باشد خسارت مورد مطالبه «خسارت ناشي از عدم اجراي قرار داد» نيست بلكه عنوان ديگري خواهد داشت يعني «خسارت ناشي از تأخير در اجرا» كه متعهدله ضمن مطالبه چنين خسارتي مي تواند الزام متعهد به انجام تعهد را نيز بخواهد. براي جبران خسارت در صورت عدم اجراي قرار داد شروطي لازم است:
1- انقضاء مدت اجرا يا مطالبه به وسيله متعهدله: ماده 226 ق.م مقرر مي دارد «در مورد عدم ايفاي تعهدات از طرف يكي از متعاملين طرف ديگر نمي تواند ادعاي خسارت نمايد مگر اين كه براي ايفاي تعهد مدت معيني مقرر شده و مدت مزبور منقضي شده باشد و اگر براي ايفاي تعهد مدتي مقرر نبوده طرف وقتي مي تواند ادعاي خسارت نمايد كه اختيار موقع انجام با او بوده و ثابت نمايد كه انجام تعهد را مطالبه كرده است.»
2- متعهد در عدم اجراي تعهد مرتكب تقصير شه يعني مقصر باشد.[19]
3- عاملي كه مانع از انجام تعهد شده، قابل پيش بيني باشد والا در صورتي كه مانع اتفاق بوده متعهد محكوم به جبران نمي شود.
4- بر اثر عدم انجام تعهد به متعهدله خسارت وارد آمده باشد.
5- طبق قرار داد يا به حكم قانون يا عرف جبران خسارت لازم باشد.
دوم- عدم اجراي قرار داد به نحو مطلوب:
گاهي در روابط قرار دادي متعهد به وظيفه خود عمل مي كند اما تعهد را به نحو مطلوب انجام نمي دهد و اجراي قرار داد ناقص است. آيا مي توان خسارت خواست؟ ترديد از آنجا ناشي مي شود كه از يك طرف تعهد انجام شده پس ديگر وظيفه اي براي متعهد نيست. از طرف ديگر اجري مطلوبي صورت نگرفته است. سؤال ديگر اين كه به فرض كه مسئوليت پديد آيد: آيا قهري است يا قرار دادي؟ به نظر مي رسد عدم اجراي قرار داد به طور مطلوب و اجرا به طور ناقص اولاً، مسئوليت زاست و ثانياً، مسئوليت قراردادي است. استدلال براين مبنا كه قرار داد اجرا شده و ديگر تعهد براي متعهد نمانده تا از بابت سوء انجام ندادن آن مسئوليت قرار دادي پيدا كند، مخدوش است. چرا كه با عدم اجرا به نحو مطلوب نمي توان گفت قرار داد اجرا شده و تعهدي باقي نيست. بلكه عدم اجرا به نحو مطلوب در حكم عدم اجراي قرار داد است و اگر شك كنيم تعهد مستقر بر ذمه مديون يا اجراي ناقص مرتفع شده يا نه، اصل، عدم رفع تعهد است و وجود تعهد سابق به حكم قاعده استصحاب كما كان باقي است. پس چون تعهد هنوز باقي است عدم اجرا به نحو مطلوب موجب مسئوليت قرار دادي مي گردد.
منابع:
1- اميري قائم مقام، عبدالمجيد، حقوق تعهدات، انتشارات دانشگاه تهران، سال 1347.
2- امين فرع رحمت الله، تقصير در قانون مدني فرانسه، مجموعه حقوقي، سال چهارم، شماره پانزده.
3- بهرامي احمدي، حميد، سوء استفاده از حق، انتشارات اطلاعات، سال 1370.
4- جعفري لنگرودي، محمد جعفر، مسئوليت قرار دادي، مجله حقوقي، (وزارت دادگستري) سال سوم، شماره اول.
5- سپهوند، امير، مسئوليت مدني، مجله كانون و كلاء، ش 128، 1353.
6- قاسم زاده، سيد مرتضي، مباني مسئوليت مدني، نشر دادگستر، بهار 78.
7- كاتوزيان، ناصر، الزامهاي خارج از قرار داد (ضمان قهري)، انتشارات دانشگاه تهران، سال 1347.
8- -------، حقوق مدني، وقايع حقوقي، انتشارات مجد، سال 1376.
9- گودرزي، موسي، مسئوليت مدني، مجموعه حقوقي، سال چهارم، شماره 38.
10- محقق داماد، سيد مصطفي، جزوه نظريه خسارت در فقه اسلامي، ص4، مدرسه عالي تربيتي قضايي.
11- يزدانيان، عليرضا، حقوقي مدني (قلمرو مسئوليت مدني)، ص، انتشارات آيلار.
[1] - ماده 132 قانون مدني مي گويد: «كسي نمي تواند بر ملك خود تصرفي كند كه مستلزم تضرر همسايه شود مگر تصرفي كه به قدر متعارف و براي رفع ضرر را از خود باشد.»
[2]- سيد مرتضي قاسم زاده، مباني مسئوليت مدني: ص 164، نشر دادگستر: بهار 78.
[3] - اگر چه ماده 1036 ق.م نسخ گرديده است اما با استفاده از قواعد و مقررات كلي (مسئوليت مدني) مثلاً با استفاده ازقاعده تسبيب و غرور مي توان زيان هاي وارده را مطالبه نمود. ر.ك. سيد مصطفي محقق داماد، حقوق خانواده، ص35-37.
[4] - امير، سپهوند- مسئوليت مدني، مجله كانون و كلاء، ش 128-129: ص147.
[5] - رحمت الله، امين فر- مسئوليت مدني، مجموعه حقوقي، ش 13، ص 373.
[6] - عليرضا، يزدانيان- حقوق مدني (قلمرو مسئوليت مدني)، ص 102.
[7] - سيد مصطفي، محقق داماد- جزوه نظريه خسارت در فقه، ص 4، مدرسه عالي تربيتي و قضايي طلاب قم.
[8] - عبدالمجيد، امير قائم مقامي، حقوق تعهدات، ج1، ص 155.
[9] - رحمت الله، امين فر، تقصير در قانون مدني فرانسه ، مجموعه حقوقي، ص 4، ش 15، ص427.
[10] - عبدالمجيد، امير قائم مقامي، حقوق تعهدات، ج1، ص 154.
[11] - حميد، بهرامي احمدي، سوء استفاده از حق (مطالبه تطبيقي)، ص 52.
[12] - حميد، بهرامي احمدي، سوء استفاده از حق، ص 52.
[13] - ناصر، كاتوزيان، الزامهاي خارج از قرار داد (ضمان قهري)، ص 337-338.
[14] - موسي، گودرزي، مسئوليت مدني، مجموعه حقوقي، ص4، ش38، ص 427.
[15] - عبدالمجيد، اميري قائم مقامي، حقوق تعهدات، ج1، ص159.
[16] - ناصر كاتوزيان، حقوق مدني، الزام هاي خارج از قرار داد، ج1 ، ص 195.
[17] - ناصر، كاتوزيان، حقوق مدني، وقايع حقوقي، ص 162.
[18] - محمد جعفر، جعفري لنگرودي، مسئوليت قرار دادي، مجله حقوقي، وزارت دادگستري، س3، ش 1، 1342، ص 35.
[19] - مهدي، شهيدي، جزوه مدني (3)، ص 49.
http://daneshjooqom.4kia.ir/
برچسب های مهم
مقدمه
يكي از اصول مسلم و اساسي در آيين اسلام، حرمت و كرامت انسان است: جان انسان، عرض آبرو، مال و ثروت، عقيده و رأي، همه حرمت دارند و بايد اين حريم و حرمت حفظ شود اين كه اين حريم چگونه بايد پاس داشته شود و در صورت شكسته شدن چگونه بايد با آن برخورد شود بخش وسيعي از معارف ديني را تشكيل ميدهد.
مهمترين مسأله در اين ميان، جان آدمي است؛ چرا كه بقيه، تابع و وابسته بدان است. از همين روست كه قرآن كريم با تعبيري نوراني و جاوداني بر حرمت جان آدميان، جدا از همه امتيازهاي عرضي، تأكيد ميورزد؛ چنان حرمتي كه مانند آن در هيچ مكتب حقوقي يافت نميشود.
آيه 32 سورهي مائده دليلي بر اين مدعاست.[1]
رسول خدا(ص) فرمود: هركس بر قتل مسلماني كمك كند، گرچه با حرف باشد روز قيامت وارد شود در حالي كه از رحمت خدا مأيوس باشد.[2]
امام صادق(ع) فرمود: خونريز، ميگسار و سخنچين وارد بهشت نميشوند.[3]
قتل نفس در فقه اسلامي از بزرگترين گناهان كبيره شمرده شده و تشريع قصاص و ديه نيز براي جلوگيري از اين رفتار زشت و شنيع و كيفر و جبران پارهاي از خسارتهاي آن است.
اختصاص بخشي از كتابهاي فقهي به مباحث قصاص و ديات، براي تشريح قوانين و مقررات مربوط به اين دو موضوع در حقوق كيفري ايران است.
از ديرباز يكي از پرسشهاي اساسي در موضوع قصاص و ديه، برابر قصاص و ديه زن و مرد و مسلمان و غيرمسلمان است. ديدگاه مشهور فقيهان بر نابرابري قصاص و ديه زن و مرد و مسلمان و غيرمسلمان است. يعني اگر مردي، زني را به قتل برساند، اولياي زن نميتوانند مرد را بكشند مگر آنكه به ورثه او، نيمي از ديه انسان كامل را بپردازند ولي اگر زني مردي را بكشد، اولياي مرد ميتوانند قصاص گيرند. همين حكم را نسبت به قتل مسلمان و كافر نيز مطرح ميكنند. در حقيقت و به ديگر سخن، اينان براي ذكوريت و اسلام، فضيلت و برتري قايلند و لذا ميان زن و مرد و نيز مسلمان و غيرمسلمان برابري در قصاص را باور ندارند.
از اين رو در ذهن اينجانب به عنوان محقق اين سوالات تداعي شده که چرا اين تعارضات که ريشه قرآني نيز ندارند در نظام اسلام و حقوق کيفري ايران وجود دارد و آن را در قالب يک کار تحقيقي عرضه داشته ام.
بيان مسئله
1. علت وجودي ديه و قصاص در چيست و هدف شارع از وضع آن چه بوده است؟
2. علت وجود تعارض ميان ديه زن و مرد در چيست و آيا اين تعارضات قابل توجيه ميباشند؟
3. علت وجود تعارض ميان قصاص زن و مرد در چيست و آيا قابل توجيه است؟
4. آيا دو برابر بودن ديه و قصاص مرد نسبت به ديه و قصاص زن با عدل الهي سازگاري دارد؟ در حالي كه تمامي نفوس اعم از زن و مرد در نزد خداوند محترم و يكسان هستند؟
5. در معناي اخص، در حقوق جزاي اسلامي، مباني وضع مجازات قصاص در چيست؟
6. قصاص چگونه نقش خود را در پيشگيري و بازدارندگي از جرم قتل ايفا مينمايد؟
7. به چه دلايلي اعدام همانند گذشته و سابق، به همان اندازه و كيفيت در سطح كشور به معرض اجرا گذارده نميشود؟
علت وجودي ديه و قصاص در چيست و هدف شارع از وضع آن چه بوده است؟
پاسخ: از روايات حدود، ديات، تعزيرات، ضمانات و كفارات اينگونه استنباط ميشود كه شارع مقدس و قانونگذار حكيم از قانونگذاري ديه و قصاص دو هدف را دنبال ميكند:
هدف اول اين است كه مجرم با تحمل فشار حدّ و تعزير از ارتكاب گناه زجر كشيده و تنبه شود و ديگران نيز پند گيرند. در واقع با اجراي حدود فوايد مهمي عايد جامعه اسلامي ميگردد تا حدي كه شارع قصاص را كه اعدام و ميراندن است حيات ناميده است. (وَ لكُم في القِصاصِ حَياهٌ يا اُولي الألْباب)[4]
اعراب جاهليت نيز ديه قتل را يك صد شتر قرار داده بودند و ميتوان گفت كه آنها نيز هدف از پرداخت ديه را مجازات مرتكب ميدانستند. اما سوالي كه اينجا مطرح ميشود اين است كه آيا معناي تأييد پيامبر اكرم(ص) جز اين است كه در صدر اسلام نيز براي يك صد شتر براي آن هدف كافي بوده است؟ پس اين مقدار ديه نه براي قاتل تحميل و خارج از طاقت بوده است و نه براي تحقق اين هدف ناقص.
بنابراين بايد هدف ثانويهاي براي وجود ديه و قتل قائل بود.
هدف دوم از قانونگذاري حكم ديه قتل و اجراي قصاص و كيفيت موارد آنها، جبران خسارت و حمايت از مقتول است كه نسبت به همسر و فرزندان او روا داشته ميشود كه غالباً در اثر از دست دادن سرپرست خود محتاج و فقير ميگردند. زيرا آنها با از دست رفتن سرپرست خود نه داراي نيروي كارند و نه سرمايهاي كه بتوانند با آن زندگاني خود را اداره نمايند. و در خصوص اجراي قصاص در زماني كه اولياي دم داراي تمكن مالي هستند، اجراي آن ميتواند تسلي بر اولياي داغديده باشد و اين امر حق شرعي و الهي آنها بوده و منافاتي شرع ندارد.
به سبب اهميت و نقش اعضا و جوارح انسان، در صورتي كه جنايت به طور عمدي وارد آيد، بايد مقابله به مثل شود تا اينگونه مسائل دوباره تكرار نگردد، اما اگر ضربه و جراحت عمدي نباشد، دفع ضررهايي كه بر اعضا وارد آمده با حمايتهاي معنوي و ثواب اخروي جبران ميگردد چون محاسبه آن به شكل قصاص مسأله را به طور كلي مشكل بلكه ممتنع ميسازد و منشأ نزاع و فساد و خونريزي بيشتر ميگردد و حتي پرداخت ديه و خسارت را مختل ميسازد.
پس هدف دوم اسلام از قرار دادن ديه و قصاص كه حمايت از ورثه مقتول است، دليل خوبي است بر اين كه ديه و قصاص جنبه تعزيري و تنبيهي صرف ندارد.
شاهد ديگر اين مدعا اين است كه ديه زن، نصف ديه مرد است. همان طور كه ارث زن نصف ارث مرد است و در روايات علت آن اينگونه بيان شده كه [ زن عهدهدار هزينه عايله نيست] برخلاف مرد كه همه هزينه عايله بر عهده اوست. پس بايد تمام آن توسط قاتل و يا بيتالمال پرداخت شود.
با وجود اين قرينهها معلوم ميگردد كه ديه بايد به مقداري باشد كه با سرمايه قرار دادن آن عايله اداره شود و حتي بدون سرمايهگذاري بتوان تا زمان مديدي زندگي فرزندان مقتول را تأمين نمود تا هدف دوم وجودي ديه و قصاص تأمين گردد.
مؤيد اين نظريه دو مسأله است كه در فقه مطرح شده:
1. اگر مؤمني كشته شود كه خانواده و قبيله او كافر حربي و مهدور الدم هستند، بنابر تصريح آيه شريفه (وَ انْ كانَ مِنْ قوم عَدوٍّ لَكُم و هُوَ مُؤمِنٌ فَتَحريرُ رَقَبَهٍ مُؤمِنَهٍ)[5] قاتل بايد بنده مؤمني را آزاد نمايد تا پرداخت ديه از او ساقط گردد چون ورثه مقتول، كافر حربي و دشمن مسلمين هستند.
2. اگر برخي از ورثه مقتول صغير باشند، قصاص جايز نيست. بلكه بايد صبر كرد تا بچههاي صغير به حد بلوغ برسند و تصميم بگيرند كه آيا قاتل را قصاص كنند يا ديه مقتول را از او بگيرند يا اينكه افراد بالغ كه جزء ورثه ميباشند ديه بچههاي صغير را به حساب آنها منظور دارند.
علت وجود تعارض ميان ديه زن و مرد در چيست؟
الف) بالاتر بودن قدرت توليدمثل مرد از لحاظ كمي: بدين معنا كه؛ قدرت باروري زنان همانگونه كه اسلام بيان داشته در زنان سيده 60 سال و در زنان غيرسيده 50 سال يعني در اين يائسه شده و به طور كامل قدرت باروري خود را از دست ميدهند و ديگر قادر به توليدمثل نخواهند بود و ميتوان از لحاظ كمي ميزان و تعداد باروري آنها را محاسبه نمود. اما اين در حالي است كه قدرت باروري مردان تا سن تقريبي 120 سال نيز ادامه دارد و مردان ميتوانند تعداد باروري نامحدودي داشته باشند. و چنانچه مردي به قتل برسد همانند اين است كه تعداد نامعدودي از افراد را به قتل رساندهايم اما در عوض وقتي زني به قتل ميرسد ميتوان تعداد افراد به قتل رسيده را تا حدي تعيين نمود.
اما در مقام رد فرضيه ميتوان چنين استدلال نمود: اين فرضيه از نظر عقلي قابل توجيه نميباشد. زيرا ممكن است مردان كه قدرت باروري نامحدودي دارند اشخاصي را تحويل جامعه دهند كه هر كدام از آنها اجتماعي را به نيستي و تباهي بكشد و آينده يك اجتماع را مخدوش سازد اما زنان كه در اين فرضيه بيان شده كه نسبت به مردان داراي قدرت باروري محدود هستند، با همين قدرت باروري محدود شخص يا اشخاصي را وارد اجتماع سازند كه باعث سرافرازي يك ملت شوند و آينده يك اجتماع يا ملت به وجود آنها بستگي داشته باشد. براي مثال ميتوان بيان نمود: زن ممكن شخصي همانند رهبر كبير انقلاب را تحويل جامعه دهد كه ملتي را از زير استبداد و حكومت سلطنتي پهلوي نجات داد، زيرا حضرت امام در همان سالهاي اوليه تولد از نعمت داشتن پدر محروم بودند و ايشان زيردست دايه خود دوران رشد و بلوغ را سپري كردند. پس ميتوان بيان نمود كه معيار كمي باروري نميتواند عامل و دليلي براي دو برابر بودن ديه مرد باشد.
ب) عدهاي از علماي حقوق علت فزوني داشتن ديه مرد بر ديه زند را، پرداخت نفقه و امرار معاش خانواده را از سوي مرد ميدانند. آري، اين دليل ممكن در صدر اسلام و در دورهي پيامبر اكرم(ص) و امامان معصوم دليل موجهي بر اين امر بوده باشد چرا كه در آن زمان زن نسبت به مرد نقش بسيار كمتري را در صحنه جامعه ايفا مينمود و چه بسا يك مرد چندين خانواده را تأمين معاش مينمود و اگر جهادي ميبود نيز بر عهده مردان بود به همين دليل حكم دو برابر بودن ديه مرد نسبت به ديه زن اجرا ميشد و اين حكم از لحاظ عقلي در آن دوره منصفانه به نظر ميرسيد، اما در جامعه امروز كه جمعيت نسبت به صدر اسلام چندين و چند برابر شده است و مشكلات جامعه و خانواده تنها به وسيله مرد قابل حل نميباشد و نياز به وجود زن در برطرف كردن اين مشكلات تا بيش از پيش احساس ميشود و از لحاظ وجدان ميتوان گفت كه آنها در اين امر تلاش زيادي كرده و تا حد بسياري نيز توانستهاند در مرتفع كردن اين مسائل گام بردارند، از نظر اينجانب پرداخت نفقه از سوي مرد نيز نميتواند دليلي براي دو برابر بودن ديه باشد حداقل در جامعه امروز زيرا آنها نيز در تمام صحنههاي جامعه و زندگي حضوري پررنگ و قابل احساس دارند و پرداخت نفقه از سوي مرد از نظر اينجانب دليل قانع كنندهاي براي دو برابر بودن ديه نميتواند باشد.
ج) شايد بتوان گفت علت دو برابر بودن ديه مرد نسبت به ديه زن اين است كه ارث مرد دو برابر ارث زن است. اما در مقام رد اين فرضيه نيز ميتوان گفت بحث ارث اساساً و از ريشه بحثي كاملاً جداي از بحث ديات و قصاص ميباشد. چرا كه اساساً و از ريشه منبع و مأخذ آنها از يكديگر جدا ميباشد و قابل پيوند با يكديگر نيست. زيرا ارث منبع قرآني دارد و از دستورات و فرامين شارع مقدس ميباشد و كي جز او در هيچ يك از برهههاي زماني قادر به تغيير دادن آن نميباشد در حالي كه ديه و قصاص منبع روايي دارد و از كلام و احاديث پيامبر(ص) و امامان ما ميباشد كه هر يك از آنها با توجه به مقتضيات زمان خود چنين احاديثي را بيان نمودهاند و هيچگونه پايداري را در ثابت بودن اين احكام بيان ننمودهاند چرا كه اگر اين پايداري وجود ميداشت اين نمونه بارز به وجود نميآمد كه؛ در صدر اسلام و زمان پيامبر(ص) و امامان معصوم ديه مسلمان دوبرابر ديه غيرمسلمان بود اما با توجه به ضروريات زمان امروز و تشخيص وليفقيه و قواي قانونگذاري، ديه مسلمان و غيرمسلمان برابر شده است.
بنابراين نميتوان ارث را دليل موجهي بر دوبرابر ديه مرد دانست.
علت وجود تعارض ميان قصاص زن و مرد در چيست؟
الف) شايد بتوان اولين دليل را تعارض در ديات زن و مرد دانست. يعني اينكه ديه زن نصف ديه مرد است. در اينجا يعني اينكه: اگر مردي زني را بكشد و اولياي دم مقتول (زن) قصد قصاص مرد را داشته باشند بايد نيمي از ديه مرد را بپردازند سپس مرد را قصاص كنند. زيرا ديه مرد دوبرابر ديه زن است و اگر قصد قصاص نداشته باشند نيمي از ديه يك انسان (مرد) را از قاتل مطالبه نمايند.
اما ميتوان اين ايراد را نيز وارد نمود كه اگر چنانچه زني، مردي را به قتل برساند تمامي فقها بر اين عقيدهاند كه اوليا دم مقتول (مرد) ميتوانند تقاضاي قصاص زن را بنمايند بيآنكه به او چيزي بپردازند حال آنكه زن كه ديه او نصف ديه مرد است، شخصي را به قتل رسانده كه ديهاش دوبرابر ديه خودش بوده، بنابراين بايد علاوه بر آنكه قصاص ميشود نيمي از ديه را نيز بپردازد. يعني قصاص زن به همراه پرداخت نيمي از ديه. حال آنكه اجماع فقها بر عدم صحيح بودن اين نظريه است و اين نظريه قابل قبول نميباشد.
ب) دليل دوم: پرداخت نفقه و امرار معاش خانواده از سوي مرد: اين مورد در مسأله پيشين [تعارض ديه زن و مرد، قسمت (ب)] مورد تحليل و بررسي قرار گرفت. البته در اينجا ميتوان اين نكته را نيز اظهار داشت كه وقتي مردي به قتل ميرسد يك خانواده را بيسرپرست كردهايم و امرار معاش يك خانواده قطع شده اما چه بسا خانوادههايي وجود دارند كه امرار معاش آن بر دوش زن ميباشد و مرد خانواده به هر دليلي در خانواده وجود ندارد. پس در اينجا چه استدلالي ميتوان ذكر نمود. در اينجا نيز مسئوليت زن و مرد به يك اندازه بيان شده است، پس اين مورد نيز عقلاً قابل قبول نميباشد.
ج) دليل ديگر ميتواند: روايات و احاديثي باشد كه از ائمه معصوم به دست ما رسيده باشد؛ نمونه بارز آن: عبدالله بن سنان ميگويد كه شنيدم كه امام صادق(ع) درباره مردي كه همسرش را به قتل رسانده بود فرمودند: اگر خانواده زن قصد قصاص داشته باشند بايد به خانواده مرد نصف ديه را بپردازند و اگر بخواهند ميتوانند نصف ديه را، يعني پنجهزار درهم بگيرند و از كشتن او صرفنظر كنند.[6]
اما در مقام رد اين نظريه نيز ميتوان گفت: به نظر اينجانب اين امر با توجه به شرايط آن زمان از سوي ائمه اطهار بيان گشته و وليفقيه كه نائب برحق ائمه ميباشد با توجه به مصلحت زمان ميتواند حكم جديدي صادر نمايد. همانگونه كه بيان شد، ديه مسلمان و غيرمسلمان نيز هم اكنون برابر مصلحت زمان، مساوي شده است اگرچه در صدر اسلام غيرمسلمان ديهاش، نيمي از ديه مسلمان بود.
د) در گذشته گفته ميشد كه مرد از نظر قواي عقلاني و فكر اقتصادي از مرد برتر است: اما در جهان امروز ما شاهد هستيم كه زنان در عرصه علم، پيشرفت بسيار زيادي كردهاند و چه بسا در مواقعي از مردان، گوي سبقت دار بوده و به مدارك عالي علمي رسيدهاند و هم اكنون خود در صحنه توليد علم حضوري فعال و شكوهمند دارند. و حتي اداره امور مملكت را نيز دست ميگيرند. بنابراين قابل قبول نيست كه بگوييم به علت نقصان عقلاني، ديه آنها بايد نصف ديه مرد باشد در صورتي كه حتي خود نظريه قابل قبول نيست.
آيا دوبرابر بودن ديه و قصاص مرد نسبت به ديه و قصاص زن با عدل الهي سازگاري دارد و آيا سزاوار است كه مرد دوبرابر زن صاحب ديه شود در حالي كه تمامي نفوس اعم از زن و مرد در نزد خداوند محترم هستند؟
اين مسأله نيز در زمره بسياري از مسائل و احكام الهي كه عقل ناقص بشري قادر به پيدا كردن پاسخي براي آن نميباشد، قرار ميگيرد. از جمله مسائلي كه پاسخ آن همچنان در پرده ابهام وجود دارد اين است كه مثلاً بگوييم كه چرا نماز صبح دو ركعت است و چرا نماز ظهر و عصر را به اخفا بخوانيم و حال آنكه نماز صبح و مغرب و عشا را به جهر بخوانيم. حال براي رسيدن به جواب سوال بالا يكي از مثالهاي مذكور را بررسي مينماييم: در خصوص نماز صبح، آيا ميتوانيم بگوييم كه چون انسان در نيمه شب در خواب آلودگي به سر ميبرد پس خداوند دو ركعت را كه اقل نمازهاي يوميه است قرار داده است؟ در حالي كه خداوند راز و نياز بعد از نماز را در زمره كارهاي استحبابي قرار داده است.
به نظر من اين استدلال كاملاً غيرمعقول ميباشد چرا كه ممكن است انساني به دلايلي نتوانسته باشد شب خوبي را سپري كرده باشد و در هنگام نماز ظهر و عصر كاملاً خوابآلود باشد و در اينجا با هشت ركعت نماز روبه رو است و بايد گفت: اسلام كه ديني ريزبين است اينجا را از قلم انداخته است حال آنكه اسلام كاملترين دين و مذهب است و نميتوان گفت كه چنين چيزي را از قلم انداخته است.
پس در نتيجه: همانگونه كه نميتوان علتي جز مصلحت الهي براي دو ركعتي بودن نماز صبح بيان نمود كه اين جواب نه تنها جواب ماست بلكه جواب علما در طول دورانهاي مختلف بوده است. در پاسخ سوال اصلي خودمان نيز نميتوانيم پاسخي جز مصلحت و حكمت الهي بيان كنيم و حكمت خدا بر اين اقتضا نموده است كه ديه مرد دو برابر ديه زن باشد مگر آنكه علت را در تأمين امرار معاش خانواده از سوي مرد بدانيم كه آنهم در سوال قبل مورد تحليل و بررسي قرار گرفت.
به نظر اينجانب بحث عدالت الهي در اين مورد سوال قابل طرح نميباشد. چرا كه اگر باشد [نعوذبالله] كاملاً بيعدالتي خداوند را در خصوص نفوس انسانها به اثبات ميرساند و به اين دليل عدالت الهي در اين سوال قابل طرح نميباشد، كه اگر با عدالت الهي سازگاري داشت پس چگونه انسانها در آن دست برده و اين قانون را مطابق با مصلحت و مقتضيات زمان تغيير ميدهند؟ همانگونه كه ديه مسلمان و غيرمسلمان با توجه به نياز زندگي و جامعه امروز تغيير يافته است.
در معناي اخص، در حقوق جزاي اسلامي، مباني وضع مجازات قصاص در چيست؟
قصاص در تعريف به معني «انجام دادن فعلي همانند آنچه كه فاعل انجام داده است»[7] و يا به معني «قصاص: ردع و منع است از قتل»[8] آمده است. در قرآن كريم آيات بسياري از جمله آيات 178 و 179 به احكام قصاص اختصاص يافته است. در بررسي آيات و روايات راجع به قصاص مباني زير قابل استنتاج است.
1. جلوگيري از خونريزي
الف) پيامبر اكرم(ص) فرمودند: اولين چيزي كه در بين مردم راجع به آن قضاوت ميشود، خون است.[9]
ب) پيامبر اكرم(ص) فرمودند: گناهان كبيره سه چيز است: شرك به خدا، عاق پدر و مادر و كشتن نفس.[10]
ج) اهميت جلوگيري از خونريزي در وضع قصاص بدانگونه است كه حتي حفظ جان عبد بر مولي واجب است. در روايتي آمده است كه اگر مولي بر كشتن عبد عبادت كرده باشد كشته ميشود. [11]
2. جلوگيري از گسترش جرايم و فساد
قصاص به منظور جلوگيري و ممانعت بر مباح شدن قتل انسانها به دست يكديگر وضع شده است. امام رضا(ع) در پاسخي راجع به قتل و علت حرمت آن فرمود: قتل نفس باعث فساد خلق ميشود و زايل شدن حرمت آن به هر نحوي باعث نابودي و گسترش فساد در چگونگي اداره امور ميگردد.
3. جلوگيري از گسترش دشمني و اختلاف
چرا كه قصاص از يكسو تسلي و تشفي خاطر خانواده مقتول را به همراه دارد و از طرف ديگر باعث عبرت ناشي از قصاص ميشود و اين امر موجب ميگردد تا افراد در درگيريها متوجه عواقب توسل به خشونت و قتل بوده و در نتيجه قتلها و دشمنيهاي متعاقب آن حادث نگردد.
4. قصاص، عامل بازدارنده جنايت عليه بشريت
قتل انسان بدترين جرايم از نظر اسلام است چرا كه امنيت را كه اساس استقرار جامعه به آن است از بين ميبرد و اسلام تلاش فراواني ورزيده است كه با شدت انزجار، جامعه را از اهتمام به آن باز دارد و قتل يك انسان را قتل همه انسانها دانسته است و اين در آيه 32 سورهي مائده آمده است.
نمونه بارز اين امر، قصاص ديكتاتور جاني و خونخوار ملت عراق يعني صدام حسين بوده است كه در همين هفته اخير به سزاي بسياري از جنايتهاي خود رسيده است.
5. قصاص عامل ايجاد عدالت و تساوي در مجازات
در روايتي از پيامبر اكرم(ص) آمده است: «كه هر كس مبادرت به قتلي نمايد، براي خانواده مقتول دو راه است، يا او را عفو كند و يا قصاص نمايد.»[12] و اين امر ضمن برقراري مجازات متناسب با جرم قتل از مكانيسم تخفيف و تشديد مجازات از طريق استفاده از عفو (ديه) و يا اعدام (قصاص) بهره ميجويد. بدين ترتيب اين خصوصيت مجازات قصاص براي همه اعصار و مكانهاي لازم الاجراست.
قصاص چگونه نقش خود را در پيشگيري و بازدارندگي از جرم قتل ايفا مينمايد؟
تأثير مجازات قصاص در بازدارندگي و پيشگيري از وقوع جرم قتل و يا ساير جرايم بندرت مورد مطالعه قرار گرفته است، چرا كه اجراي مجازات اعدام صرفاً از ديدگاههاي مختلف مورد ترديد و سوال واقع شده است و انديشمندان حقوق جزا ضرورت و يا عادلانه بودن مجازات را مبناي ترديدها و سوالات خود راجع به اعدام قرار دادهاند.
اما از آنجا كه با قتل يك انسان شرايط روحي و رواني اسفباري بر خانواده مقتول مستولي ميگردد، در نتيجه صرف قصاص قاتل، از يكسو موجب بازدارندگي قاتل از تكرار قتلهاي ديگر ميشود و از سوي ديگر با التيام زخمهاي روحي و رواني خانواده مقتول، تعادل رواني در سطحي اندك، مجدداً به پيكره اجتماع آسيب ديده (خانواده) باز گردانده ميشود. و اين ترميم ذهني- احساسي در سطحي وسيع در جامعه خود را نمايش ميدهد.
اما اگر چنانچه شخصي با به قتل رساندن فردي ديگر، مجازات قابل توجهي را پيش روي خود احساس نكند، چه بسا به قتلهاي بيشتري نيز مرتكب ميشود و در مدت زماني اندك آمار جنايتهاي منجر به قتل در سطح جامعه افزايش يافته و جامعه به هرج و مرج كشيده خواهد شد.
مطالعات آماري نشان ميدهد كه در فرانسه احكام محكوميت به مرگ در سال 1906، 29 مورد بوده است و ميانگين آن در سالهاي 1903 و 1904، 9 فقره بوده است. اما در سالهاي 1906و 1907 با عفوهاي رئيس جمهوري وقت فرانسه، با افزايش چشمگير ارقام محكوميت به مرگ مواجه هستيم. بدين ترتيب كه تأثير عفو در مجازات اعدام در سالهاي 1906 و 1907 باعث افزايش جنايات و رقم محكوميتها به ترتيب در سال 1907 به 41 فقره و در سال 1908 به 49 فقره رسيده است.[13]
نمونه ديگر آن: در امريكا از سالهاي 1921 تا 1945 متوسط شما و اعدامها، 137 اعدام بوده است ولي در دورهي 1950 تا 1967 تعداد اعدامها به نحو چشمگيري كاهش يافت و در همين دوره كه با كاهش اعدام روبرو هستيم، از سالهاي 1960 تا 1970 حجم بزهكاري به بيش از 170% رسيد.[14]
بنابراين ميتوان اذعان داشت كه مجازات قصاص، عامل پيشگيري كننده بسياري مهمي در جلوگيري از وقوع بزهكاريها بوده است و نميتوان نقش آن را در كاهش وقوع جرائم ناديده انگاشت.
به چه دلايلي اعدام همانند سابق به همان اندازه و تعداد و به همان كيفيت در سطح كشور به معرفي اجرا گذاشته نميشود؟
1. به مرور زمان و به وجود آمدن جرائم جديدتر، حكم اعدام دامنه وسيعتري پيدا نمود و اگر اين حكم در تمامي مواردي كه پيشبيني شده بود به معرض اجرا در ميآمد، تعداد زيادي از خانواده بيسرپرست شده و هرج و مرج در سطح جامعه به اوج ميرسيد. و از سوي ديگر ميتوان گفت كه خانواده فرد مرتكب، دچار چه عمل خلاف قانون و شرعي شده بودند كه ميبايست از داشتن سرپرست محروم شوند پس بايد فكري انديشيده ميشد تا اين افراد اصلاح شده و دوباره به دامان جامعه بازگردانده ميشدند.
2. به دليل جلوگيري از اجراي اعدام در سطح كشور با توجه به كنوانسيونهاي حقوق بشري
به دليل افزايش اعدام در سطح كشور، كشور ايران از سوي سازمانهاي بينالمللي تحت فشار بسيار سنگيني قرار گرفت و دولت ايران نيز براي خروج از زير اين فشار و پيروي از اين كنوانسيونها، ميبايست درصدد فكري بر ميآمد تا هم قانون در سطح كشور به معرض اجرا گذارده شود و هم رضايت سازمانهاي بينالمللي را جلب نمايد بدين ترتيب در صدد تبديل بعضي از قوانين خاص برآمد تا از ميزان اعدام با آن كيفيت و شدت و تعداد، كاسته شود.
3. عدم مخدوش شدن چهره جهان اسلام در مجامع و نظامهاي بينالمللي و جلوگيري از تبليغات سوء از سوي رسانههاي خارجي بر ضد جهان اسلام
به علت انجام اعدام در سطح كشور با آن كيفيت و ميزان، بسياري از رسانههاي بينالمللي چهرهاي برخلاف واقعيت از جهان اسلام در محافل و سازمانهاي بينالمللي و جو عمومي به نمايش گذاردند و اسلام را دين خونريز و خشن و مخالف بشريت اعلام نمودند و در بسياري از تلويزيونهاي خارجي و سايتهاي اينترنتي صحنههاي از اعدام را به معرفي نمايش عموم گذاردند تا از ايران چهرهاي منفور در نزد نظامهاي بينالمللي بسازند، در اين خصوص دولت ايران درصدد شد تا چارهاي بيانديشد تا دين اسلام و دولت ايران را آن گونه كه هست به جهانيان بنماياند.
از ديرباز اين سوالات در ذهن اينجانب تداعي ميكرد كه چرا ميبايست بين ديه و قصاص زن و مرد تفاوت وجود داشته باشد آن هم با پيشرفتهايي كه در جهان امروز رخ داده و زن و مرد در تمامي صحنهها اعم از اجتماع كوچك خانواده و اجتماع بزرگ جامعه، برابر و دوش به دوش هم حركت نمودهاند.
چرا ميبايست ديه مرد دوبرابر ديه زن باشد و يا براي قصاص شدن بايد نيمي از ديه را دريافت كند.
در جهان امروز كه پيشرفتهاي شگرفي اتفاق افتاده و زنان به صدر جامعه رسيدهاند چرا بايد اين تعارضات وجود داشته باشد؟
به طور مثال؛ يك زن ممكن است با هزاران سختي و مشقت دوران تحصيل را سپري نمايد و مثلاً به عنوان يك پزشك فوق تخصص قلب باعث سرافرازي يك ملت شود و جان هزاران كس را نجات داده و به آنها اميدي تازه براي زندگي دهد اما همين زن در مقايسه با يك مردي كه به بيماري اعتياد مبتلا گشته و از خانه طرد شده و به فلاكت و بدبختي افتاده و يا در مقايسه با مرد كهنسالي كه روزهاي آخر عمرش را سپري ميكند، از لحاظ ديه و قصاص اين همه تفاوت داشته باشد.
به طور واضحتر، آيا درجه اعتبار و اهميت اين زن پزشك مساوي و يا حتي كمتر از مردي است كه در اثر اعتياد به قتل رسيده و يا ارزش او كمتر از پيرمرد كهنسالي است كه در روزهاي آخر عمرش به قتل رسيده؟ سود و فايده اين فرد معتاد كه جز زيان، چيزي براي جامعه به ارمغان نميآورد در چيست كه بايد ديه او دوبرابر ديه زني همچون اين زن پزشك باشد و يا حتي براي قصاص شدن نيمي از ديه به او پرداخت شود؟
اين سوالات دائماً ذهن اين جانب را به عنوان محقق، به خود مشغول كرده بود و بر آن وا داشت تا دنبال جوابي براي سوالاتم باشم و تاكنون نيز جوابي براي سوالاتم پيدا نكردهام.
چرا در جامعه امروز، كه ديگر تفاوتي بين زن و مرد احساس نميشود و هر دو سهمي به يك اندازه در توسعه و پيشرفت كشور دارند، اين تعارضات بايد موجود باشد؟
چرا قواي قانونگذاري ما، همانگونه كه ديه مسلمان و غيرمسلمان را به طور مساوي تصويب كردهاند، اين امر را در مورد ديه و قصاص زن و مرد به معرض تصويب و اجرا نميگذارند؟
اميد است از آنجايي كه در زندگي امروز هيچ دليل موجه و قانع كنندهاي براي وجود اين گونه تعارضات ميان مرد و زن وجود ندارد و بيان اينگونه فرائض نميتواند دليل موجهي بر وجود اين تعارض باشد، قواي قانونگذاري ما و دولت ما درصدد رفع اين تفاوتها برايد و زنان نيز نسبت به مردان از حقوقي مساوي برخوردار شوند. چون زندگي امروز اينگونه ميطلبد كه زنان از حقوق مساوي نسبت به مردان برخوردار باشند.
منابع و ابزار تحقيق
1. حاج علي موگوئي، زنا و قصاص در حقوق جزاي اسلامي، انتشارات اطلاعات، چاپ اول، 1381
2. دكتر ابوالقاسم گرجي، ديات، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، 1380
3. احمد آذري قمي، شطرنج و ديه از ديدگاه احكام فقهي، چاپ اول، 1372
4. سيدمنصور ميرسعيدي، ماهيت حقوقي ديات، نشر ميزان، چاپ اول، پاييز 1373
5. وسائل الشيعه، ج9، ابواب القصاص في النفس
6. مارسل نورمان، مجازات مرگ، ص55- 54 - 48
7. ابيعبدالله محمد، صحيح بخاري، دارالفكر، چاپ اول
8. محمود شهابي، ادوار فقه، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، چاپ سوم، جلد اول
9. آيات شريف قرآن كريم
10. مطالعه ميداني: مصاحبه با قاضي شعبه اول دادگاه انقلاب شهركرد: سيدمحمد موسويراد.
مصاحبه با قاضي دادگستري شهرستان شهركرد: حقيقت شيرانيان
2. مستدرك الوسائل، ج18، ص211، ابواب القصاص في النفس، ب2، ح5
3. وسائل الشيعه، ج9، ص13، ابواب القصاص في النفس، ب1، ح9
1. علي بن محمدجرجاني، التعريفات، دار الكتاب المصري، ص190
2. شهابي، محمود، ادوار فقه، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، چاپ سوم، ج1، ص243
3. بخاري، ابيعبدالله محمد، صحيح بخاري، دارالفكر، چاپ اول، ص1721
4. بخاري، ابيعبدالله محمد، صحيح بخاري، دارالفكر، چاپ اول، ص1722
5. حلي، ابوالقاسم نجم الدين، المختصر النافع، منشورات مؤسسه المطبوعات الديني، چاپ دوم، ص294
1. نورمان، مارسل، مجازات مرگ، ص48
1. نورمان، مارسل، مجازات مرگ، صص55- 54
http://daneshjooqom.4kia.ir/
برچسب های مهم
مقدمه:
به نام خداوند متعال قهار و جبار و حکيم و عليم که هر آنچه قرار داده است جهت آسايش بشر بوده است و حتي موضوع خمس که از صدر اسلام بوده و تاکنون مي باشد هر چند که بعضي درصدد برآمدند که آن را نابود کنند تا بدين وسيله بني هاشم از اين حق مسلم که دارند محروم بمانند، حکمتي دارد که در چندين چيز آن را واجب دانسته است و در کلام مجيد به طور صراحت بيان نفرموده است و به آن تعبير از «غنمتم» کرده است که اگر مشخص مي شد کسي يافت نمي شد که در آن مناقشه کند ولي خداوند جهت آزمايش آن را قرار داده است و يکي از آن مواردي که مفسرين قرآن کريم و شارعين گرام پيامبر اعظم و ائمه اطهار عليهم السلام از اذا غنمتم بيان کرده اند کنز (گنج) مي باشد که درصدد آن شديم تا طبق متن عروه آن را بيان کنيم و ببينيم از چه زماني خمس در آن واجب گرديده است.
تاريخچه بحث:
همان طور که مي دانيد وجوب خمس در صدر اسلام بوده است و حتي پيامبر عظيم الشأن اسلام مأموراني جهت اخذ آن مي فرستادند تا آن را جمع آوري کنند، لذا مختص به زمان ما يا زمان شيخ مفيد ره نمي باشد بلکه در زمان ائمه اين بوده است بله قائل به کمرنگ شدن در بعضي از دورها بوده است.
اينهم از طرف دشمنان بوده است که اگر خداوند بخواهد در آخر بحث نظر علماء اهل سنت را نقل خواهيم کرد. که به چه نيت خمس را بد جلوه دادند و خواستند که به طور کلي آن را نابود کنند و يا اينکه چندان بر روي آن بحث نشده است و فقط در غنائم آن را بحث کرده اند و موضوعات ديگر در حاليکه در زمان خلفاء راشدين موضوع خمس بوده است و جمع آوري مي کردند ولي به مصرف اصلي نمي رسيد.
خمس در گنج در لسان اماميه:
قبل از خوض در بحث جا دارد که چند مطلب بيان گردد.
اولاً دليل بر وجوب خمس از آيات و روايات بيان گردد و جهاتي که در آن مورد بحث است بايد به طور اختصار بيان کنيم.
آيات:
و اعملوا انما غنمتم من شيء فان لله خمسه و للرسول و لذي القربي واليتامي و المساکين و ابن السبيل ان کنتم آمنتم بالله و ما انزلنا علي عبدنا يوم الفرقان يوم التقي الجمعان و الله علي کل شيء قدير. [1]
اين تنها آيه اي است که بر وجوب خمس و مستحقين آن دلالت دارد: لذا اختلاف شديدي
بين اماميه و جمهور وجود دارد و اين اختلاف از دو جهت بيشتر نيست: جهت اول: فيما يتعلق به الخمس. جهت دوم در عدد اسهم خمس و مستحقين خمس.
اماميه در جهت اول قائل است که کلمه «ما غنمتم» هر آنچه انسان بدست بياورد حال در جنگ باشد يا در غير جنگ فرقي بين حرب و غير حرب قائل نيست بلکه «کل ما يظفر به في حياته من الاموال». و در جهت دوم: قائل است به شش قسمت مي باشد يعني مستحقيق خمس شش دسته بيشتر نيستند.
اما جمهور: در جهت اولي قائلند که کلمه «ما غنمتم» در آيه مبارکه غنائم جنگي را فقط بيان مي کند و به همين جهت بحث خمس را در کتاب جهاد داشته و باب مستقلي به مثل اماميه ندارند.
و در مورد جهت دوم: خداوند را خارج دانسته و ذکر خداوند در آيه براي تبرک و تيمن و افتتاح مسئله است و قائل به سقوط سهم نبي و پيامبر بعد از وفاتشان مي باشند و همچنين است سهم ذي القربي از پيامبر اسلام و مراد از يتامي و ابن سبيلي و غيره هاشمي نيستند.
بنابراين اساس که آيه شريفه به غنائم جنگي مربوط شده است جمهور اهميتي براي خمس قائل نبوده بر خلاف اماميه که مکان خاص و اهميت خاص از جهات ثقافيه و اقتصادي و سياسي قائل مي باشد. به همين دليل علماء اسلام در اين رابطه فرمايشات گرانبهاي دارند:
علامه شيخ محمد حسين آل کاشف الغطاء مي فرمايند:
حکم خمس نزد اماميه از زمان پيامبر تاکنون بوده و خواهد بود. [2]تا حال با آيه قرآن و کلام بعض فقهاء اماميه معلوم گرديد که خمس واجب است و به اشياي تعلق مي گيرد و بر اين مسئله اجماع داشته و دارند.
خمس کنز (گنج):
شيخ مفيد در مقنعه مي فرمايد: خمس در تمام آنچه بدست آمده واجب است و غنائم را اينگونه معني فرموده اند:
الغنائم کل ما استفيد بالحرب من الاموال و السلاح و الثياب و الرقيق و ما استفيد من المعادن و الغوص و الکنوز و الغنبر و کل ما فضل من ارباح التجارات و الزراعات و الصناعات عن الموونه و الکفايه في طول السنه علی الاقتصاد.[3]
شيخ مفید: منظور از غنائم را کل فائده گرفته است و به طور کلي تمام منافعي که يک انسان در حيات خود بدست آورده مصداق خمس ايشان قرار داده اند که يکي از آنها نيز کنوز مي باشد. و سيد مرتضي علم الهدي مي فرمايند:
مسئله، مما انفردت به الاماميه القول بان الخمس و احياني جميع المغانم و المکاسب و ما استخرج من المعادن و الغوص و الکنوز و مما فضل من ارباح التجارات و الزراعات و الصناعات بعد الموونه و الکفايه في طول السنه علي اقتصاد و دليلنا الاجماع و قوله تعالي واعلموا انما غنمتم من شيء»[4]
مرحوم سيد مرتضي در اصل جداي اماميه با تمام فرقه هاي غير اماميه؛ مسئله خمس مي داند. البته مطلب صحيح مي باشد همچنان که در تاريخچه بحث بيان شد بعد پيامبر اسلام دشمنان دنبال نابودي ذوي القربي بودند لذا مسئله خمس که براي اهل بيت پيامبر، در اصل مسئله اقتصادي بود را کمرنگ کرده تا جاي که به فراموشي سپرده شد که در زمان غيبت صغري مجدد، اين مسئله بيان گرديده است.
به هر حال يکي از مسائل که خمس در آن واجب است در فرمايش سيد مرتضي، مسئله کنز مي باشد که بايد خمس گردد.
مرحوم ابن زهره در مسئله خمس آن را چند بخش نموده است که بعضي از آنها اختلافي است بعضي اتفاق دارند و بعضي خلافي وجود ندارد که آن را بيان مي کنيم و بعد وارد بحث که مسئله کنز است ميشويم.
قال: و اعلم ان مما يجب في الاموال الخمس، و الذي يجب فيه الغنائم الحربيه و الکنوز و معادن الذهب و القضه بلا خلاف و معدن الصفر و النحاس و الحديد و الرصاص و الزنبق علي خلاف في ذلک والکحل و الزرنيخ و القير و النفط و الکبريت و الموميا والزبرجد الياقوت و الفيروزج و البلخش و العنبر و العقيق و المستخرج بالغوص بدليل الاجماع المشاراليه و طريقه الاحتياط و اليقين ببراءه الذمه و ظاهر قوله تعالي «و اعلموا انما غنمتم من شيء فان لله خمسا» [5]
در اين فرمايش 3 قسمي را که در صدر ذکر کرديم ايشان بيان فرمودند آنهم با دليل که يکي از ادله آيه مبارکه قرآن مي باشد. باز در اين فرمايش مي بينيم از مواردي که وجوب خمس در آن اتفاقي است مسئله گنج و کنز مي باشد.
در روايتي داريم که به صورت صراحت خمس کنز را بيان فرموده است.
قال النبي صلي الله عليه و آله لعلي عليه السلام في وصيه له: يا علي ان عبدالمطلب سن في الجاهليه خمس سنن اجراها الله في الاسلام، حرم نساء الاباء علي الابناء فانزل الله عزوجل «و لا تنکحوا ما نکح آباؤکم من النساء»
و وجد کنزاً فاخرج منه الخمس و تصدق به فانزل الله عزوجل «و اعلموا انما غنمتم من شيء فان الله خمسه»
و لما حفر زمزم مماها سقايه الحاج فانزل الله «اجعلتم سقايه الحاج» الي آخر[6]
در اين روايت پيامبر اسلام از عبدالمطلب نقل کرده آنچه را که ايشان به عنوان سنت از خود به جاي گزارده اند، که يک مورد وجوب خمس در کنز است و دليل بر آن آيه 41 سوره انفال را نقل فرمودهاند.
تا اينجا اين مسئله که خمس در گنج در نزد اماميه بود و هست دانسته شد که في الجمله کنز خمس دارد. حال آيا نصاب دارد يا نه و يا اينکه مسکوک باشد يا نه؟ اين مواردي است که بحث خواهد شد.
صاحب رياض:
ايشان مي فرمايند که يجب الخمس في غنائم دار الحرب و الکنز لصريح آلايه و السنه المتواتره.[7]
ايشان در اينکه در کنز خمس واجب است دليل را صريح آيه گرفته اند يعني غنيمت را حمل بر کنز نيز به طور واضح نموده اند.
از معناي آيه واضح و روشن است که آنچه اماميه از وجوب خمس در کل فائده ماليه که دست يابي به آن پيدا کرده با تلاش و کوشش و عمل حال از غنائم جنگي يا معادن يا کنز يا غوص و يا ارباح مکاسب باشد حق و حقيقت است و اگر بر خلاف اين باشد با مقتضاي آيه مخالف است.
از لابه لاي ابحاث نظريه اماميه در باب خمس معلوم گرديد. در اين قسمت از بحث جا داده که خود کنز را معنا مي کنيم و به چه اشيايي کنز مي گويند آيا معادن نيز حکم کنز را دارد يا ندارد؟
کنز را تعريف کرده اند به اينکه:
الرکاز و هو المال المدفون تحت الارض. و قل باد اهله، و لم يعرف لهم من اثر، کالآثار التي ننقب عنها اللجان المختصه لهده الغايه.
و در کتاب لغت نيز اينگونه معني شده است مثل مجمع البحرين: بقوله: اصل الکنز المال المدفون لعاقبه ماء ثم اتسع فيه فيقال لکل قينه يتخذها الانسان کنز، حيث کلمه «لعاقبه ما» يدل علي ذلک.[8]
معناي کنز معلوم گرديده است که بايد مدفون تحت الارض يا امثال ارض باشد و با اين بيان شامل معدن و معادن نمي گردد چرا که آنها به واسطه انسان مدفون نبوده است بلکه طبيعي است و توسط غير انسان مخفي بوده است.
اما الکلام في المراد من الکنز:
فالظاهر انه: المال المحفوظ علي وضع يکون بعيداً عن تناول الآيدي ؟ المتعارف سواء کان مدفوناً في الارض، أو مجعولاً في الجدار.[9]
قال العلامه: بشمول لفظ الکنز للمستور في الجدار.[10]
که بعضي از فقهاء غير از زمين و ديوار. اشجار و درختان را نيز بيان کرده اند. به هر صورت بايد محفوظ باشد و دور از دسترس آسان باشد.
با اين بيان معلوم گرديد که کنز شامل مثل معادن اعم از ذهب و فضه نمي گردد و آنها حکم متفاوت و نصاب جداگانه اي دارند.
جا دارد که در وجوب خمس که در اينجا بيان گرديد از عامه نيز نقل کنيم که آيا آنها نيز در کنز و کنوز خمس واجب مي دانند يا نمي دانند؟
قال المذاهب الاربعه في الجمله:
يجب الخمس في الرکاز، و لا يعتبر فيه النصاب، فقليله و کثيره سواء في وجوب الخمس.[11]
قال الاماميه:
الرکاز کالمعدن في وجوب الخمس و اعتبار النصاب.
ابتدا از مذاهب اربعه معناي کنز و کنوز را بيان کنيم و بعداً فتواي ايشان که در وجوب خمس چگونه است؟
اقوال عامه در خمس کنز:
حنفيه:
قالو: المعدن و الرکاز بمعني واحد و هو شرعاً مال و جد تحت الارض، سواء کان معدناً خلقياً. خلفه الله تعالي بدون أن يضعه احد فيها أو کان کنزاً دفنه الآخر و لا يسمي ما يخرج من المعدن و الرکاز زکاه علي الحقيقه. لانه لا يشترط فيهما ما يشترط في الزکاه.
معادن را به 3 قسم تقسيم کرده است:
1- ما ينطبع بالنار
2- و مائع
3- و ما ليس بمنطبع و لا مايع
منطبع:
به مثل ذهب و فضه و نحاس و رصاص و حديد.
مايع:
کالقاز- الزفت و نفت- زيت البترول.
آنچه که نه منطبع و نه مايع است به مثل – آهک و جواهر و ياقوت.
از نظر حنفيه حکم از سه قسمت عبارت است از اينکه، آنچه که منطبع به آتش است، خمس در آن واجب است و مصرفش همان مصرف خمس غنيمت مي باشد به دليل قوله تعالي « واعلموا انما غنمتم من شيء قال لله خمسه» قسم دوم خمس در آن واجب نمي باشد و نوع سومي نيز خمس بر آن واجب نيست.
مالکيه:
معدن: آن چيزي که خداوند خلق کرده است از ذهب و فضه يا غير اين دو تا به مثل روي و مس و کبريت: اينها غير از رکاز هستند و حکم اينها اين است که در آن زکات واجب است و شرايط وجوب زکات را دارد.
اما کنز: فهو ما يوجد في الارض من دفاتن اهل الجاهليه من ذهب او فضه أو غيرها و يعرف ذلک بعلامه عليه.
ايشان در تعريف معدن: ذهب و فضه و غيره را جزء معدن گرفته ولي به رکاز که مي رسد آنها را جزء رکاز مي گيرد.
در ادامه مي گويد: اگر شک کرديد که از عصر جاهلي است يا نه و براي شما اطمينان حاصل شده که از عصر جاهلي است خمس در آن واجب است حال مي خواهد طلا و نقره باشد يا غير اين دو باشد.
حنابله:
معدن هو کل ما تولد من الارض و کان من غير جنسها. سواء کان جامداً. کذهب و فضه و بلور و عقيق و نحاس و کحل أو مايعاً: کزرنيخ و نفط و غيرهما.
اما رکاز: فهو دفين الجاهليه أو من تقدم من الکفار، و يلحق بالمدفون ما وجد علي وجه الارض و کان عليه أو علي شيء منه علامه کفر اما ان وجد عليه علامه اسلام أو وجد عليه علامه اسلام و کفر؛ فهو لقطه تجري عليه احکامها.
اما حکم کنز از نظر حنابله اينکه خمس بر واجد واجب است و بعد از اينکه کنز را استخراج کرد بايد به بيت المال دهد. پس امام يا نائب امام آن را در هر راهي که بخواهد و مصالح عامه مصرف نمايد.
اما شافعي:
معدن، آنچه که از مکاني که خداوند قرار داده استخراج شود و آن خاص مي باشد مثل طلا و نقره.
حکم آن اين است که، چيزي به معدن تعلق نمي گيرد و چيزي بر آنچه که استخراج کرده واجب نميشود.
اما رکاز:
فهو دفين الجاهليه و يجب فيه الخمس حالاً بالشروط المعتبره في الزکاه الاحولان الحول متي بلغ کل منهما نصاباً.
شافعی نیز مثل 3 فرقه قبلی کنز دفن شده زمان جاهلیت می داند ولی خمس و نصاب را در آن شرط می داند.[12]
اما در مقابل، امامیه و فرقه حقه اثنی عشریه: در کنز به مثل معدن به شرط نصاب خمس واجب می گردد. همراه با ادله که نقل کرده اند و روایات فراوانی که داریم که چند روایت را نقل خواهیم کرد.
روایات:
صحیح ابن ابی عمیر عن غیر واحد عن ابی عبدالله علیه السلام قال: الخمس علی خمسه اشیاء: علی الکنوز... الحدیث[13]و مارواه عماد بن مردان قال سمعت اباعبدالله علیه السلام یقول: فیما یخرج من المعادن و ... الکنوز، الخمس.[14]
به هر حال ظاهراً این دو روایت صحیح می باشد هر چند که در عماد بن مروان اشکالاتی است و مشترک بین ثقه و مجهول است به هر حال به این روایات عمل شده است و ظاهراً از حیث سند و دلالت کامل می باشد.
شاید بگوید که در این دو حدیث خود گنج را بیان فرموده است و مصداق ذکر نشده است. در جواب می گویم مصداق گنج بودن را باید عرف مشخص نماید، که عرف هر آنچه که قیمتی باشد که در هنگام استخراج احتیاجی به عملیات فیزیکی ندارد و کم یاب هم می باشد این را کنز می داند و در این صورت اگر به حد نصاب مشخص شده در روایات برسد خمس آن را جناب واجد باید پرداخت کند و الباقی آن از آن واجد میباشد و حق تصرف در آن مال را دارد.
آیا عنوان کنز بر نقدین صدق می کند یا اعم از نقدین دلالت دارد؟
بعد از اینکه از اهل خلاف مشخص گردید که فی الجمله در رکاز خمس واجب است با اختلافاتی که وجود دارد امامیه در مقابل این حکم، حکم و فتوی داده اند ولیکن با دلیلهای معتبر و صحیح این فتوی و حکم بیان گردیده است.
ظاهر از کلمات فقهاء به مثل شرایع و منتهی و تذکر، و بیان و دروس و ارباب لغه به مثل مقایس اللغه و لسان العرب و نهایه و قاموس کنز بر اعم از نقدین و جنس نقدین و غیر نقدین مثل جواهر و احجار گرانبها صادق است.
شهید در دروس می فرمایند: لا فرق فی الرکاز بین اصناف الاموال[15]
اشکالی در اینجا شاید به ذهن برسد اینکه اعم از نقدین گرفته شد در هر زمینی که یافت شد به مثل زمینهای که آباد بوده و الآن بواسطه سیل یا اسباب دیگر خراب شده است را نیز شامل می شود در حالیکه این حکم خاصی دارد.
در جواب می گویم که درصدد بیان حکم کلی بودیم نه اینکه موارد استثناء را نقل کنیم.
اشکال دیگری که شاید پیش بیاید اینکه روایت صحیحه داریم که دلالت می کند بر اینکه حکم وجوب خمس در کنز اختصاص به نقدین دارد. و روایت عن مولانا الرضا علیه السلام: قال سئالته عما یجب فیه الخمس من الکنز؟فقال: ما یجب الزکاه فی مثله فقیه الخمس»[16]
و در جواهر از مرحوم کاشف الغطاء حکایت شده: اینکه ظاهر تخصیص حکم به نقدین و غیر نقدین تبعیت از حکم لقطه می کند. و فرموده ظاهر سرائر نیز اینگونه است.[17]
در جواب می گویم وجه دلالت صحیحه بر تخصیص حکم مذکور: ظهور سوالی است که از امام رضا علیه السلام شده است که ظهور در جنس و ماهیت دارد همچنانکه صاحب جواهر به آن تصریح فرموده اند.[18] نه مقدار و کمیت که اشکالی که فرمودید وارد باشد لذا اشکالی وارد نیست.
و همچنین قول امام در جواب ما یجب الزکاه فی مثله-مثلیت ظاهر در جنس است مگر اینکه قائل بشویم که مقدار را فرموده اند. خلاصه مطلب: اگر قائل به اعم از نقدین بشویم اشکالات دیگری نیز وارد است بنابراین می شود گفت: قدر متیقن وجوب خمس در کنز در نقدین می باشد. دیگر این اشکالات جنس و مقدار نیز پیش نخواهد آمد.
به نظر امامیه یکی از مواردی که خمس در آن واجب است کنز است به طور مطلق چه در زمان جاهلیت دفن شده باشد یا بعد از جاهلیت دفن شده باشد.
فرمایشی از از شیخ طوسی نقل خواهیم کرد که فروعاتی در کلام ایشان می باشد که نقل خواهیم کرد.
قال فی فصل ذکر ما یجب فیه الخمس:
«و یجب ایضاً فی الکنوز التی توجد فی دار الحرب من الذهب و الفضه والدراهم و الدنانیر،سواء کان علیه اثر الاسلام، او لم یکن علیها اثر الاسلام. فاما الکنوز التی توجد فی بلد الاسلام، فان وجدت فی ملک الانسان وجب ان یعرف أهله، فان عرفه کان له.
و ان لم یعرفه أو وجدت فی أرض لا مالک لها فهی علی ضربین: فان کان علیها اثر الاسلام مثل أن یکون علیها سکه الاسلام فهی بمنزله اللقطه سواء. و ان لم یکن علیها اثر الاسلام او کانت علیها اثر الجاهلیه من الصور المجسمه و غیر ذلک فانه یخرج منها الخمس و کان الباقی لمن وجدها»[19]
اما فروعات کلام ایشان:
1-اختصاص وجوب خمس در کنز به ذهب و فضه و درهم و دینار است در حالیکه بحث از این گذشت که آیا به نقدین تعلق می گیرد یا اعم از نقدین که ذهب و فضه هم باشد تعلق می گیرد یا خیر؟ که بیان شد ذهب و فضه جزء معادن نیز می باشد مگر مسکوک باشد.
2-اگر در دار حرب این گنج یافت شد مال واجد است و باید خمس آن را پرداخت کند خواه اثر اسلام داشته باشد یا نداشته باشد و اطلاق کلام شیخ شامل این مطلب می باشد هر چند که مال شخص خاصی که مالش محترم نیست باشد و این به اطلاق روایات و اجماع ثابت است.
3- اینکه اگر در بلاد اسلامی یافت شود این چند وجه می شود:
در ملک شخصی یافت می شود که واجب است بر واجد که اهل آن را پیدا کند اگر میشناسد، یعنی اهل این ملک که قبلاً کوچ کرده اند را می شناسد در این صورتی که یافت شد گنج از اهل ملک می باشد.
اگر اهل آن را نشناسد یا در زمینی پیدا کرده است که مالک ندارد این دو صورت دارد:
یا اینکه بر آن گنج اثر اسلام است مثل اینکه سکه اسلامی بر آن ضرب شده است در این صورت حکم لقطه را دارد. یا اینکه اثر اسلام بر آن نیست. یا بر آن اثر جاهلیت است در این صورت واجب است بر واجد که خمس آن را پرداخت کند و الباقی از آن خودش می باشد. توضیح مطلب:
اگر در دار اسلام کنز یافت شد بر آن فروعی مترتب می گردد:
الف: اینکه اثر اسلام ندارد یا اثر جاهلیت دارد ولی در ملک شخص معین یا غیر معین واقع نشده است، مثل اینکه در زمینهای موات پیدا کرده است در این صورت خمس آن واجب و الباقی مال واجد می باشد.
ب: در ملک شخصی پیدا شده است ولی اثر اسلام ندارد و اصلاً احتمال هم نمی دهد که مال مالک زمین باشد یا برای مسلمان قبل از این مالک باشد. در این دو صورت حکم مساوی است یا باید قائل شویم که خمس آن را بپردازد و الباقی مال واجد باشد یا اینکه احتیاج به تعریف دارد که هر کدام قائلینی دارند. در باب تعریف قائل بیشتری دارند و حتی خود شیخ نیز جزء همین اشخاص می باشند.
ج: در ملک شخصی معین کنزی که اثر اسلام ندارد پیدا می شود و احتمال دارد که از ایشان بوده و این مالک ادعا هم کرده است در این صورت مال ایشان می باشد: به دلیل قاعده ید و به دلیل ادله کنز که انصراف به این صورت دارد.
د: علم دارد که کسی این مال را اینجا پنهان کرده است و بعداً که رجوع کرد فراموش نموده در کجا پنهان کرده است در این صورت دیگر حکم گنج ندارد بلکه به حکم مجهول المالک است یعنی خمس در آن واجب نیست.
ه: احتمال می دهد یا علم دارد که این مال؛ مال مالک سابق است ولی در اینکه مالک زنده باشد و ورثه نیز داشته باشد شک دارد در این صورت ظاهراً ادله کنز شاملش میشود لذا خمس آن را پرداخت و الباقی را مالک می شود.
و: در دار اسلام گنج پیدا کرده است گنجی که دارای اثر اسلام نیز می باشد در این هنگام به شهادت مال مثلاً هزار سال است از وجود این منطقه می گذرد و اهل آن کوچ کرده اند می داند که مالکین آن منقرض شده اند می فرمایند در این صورت نیز گنج از آن واجد است و خمس در آن واجب می باشد. و همچنین است در صورت مشکوک الحال بودن و نشناختن مالک بالفعل برای آن؛ حکم لقطه و مجهول المالک شامل آن نمی شود.
بلکه یک مطلب در اینجا شاید بتوان گفت اینکه در دار اسلام و در ملک شخصی پیدا کرده که جناب واجد احتمال می دهد از مالک زمین مشخص است می فرمایند در این صورت جناب واجد مالک نمی شود مگر اینکه اعلام و اعلان کند به دلیل اینکه عرف در این صورت حکم به مالکیت واجد نمی کند.
ادله بحث اینکه: روایتی است از محمد بن قیس عن ابی جعفر علیه السلام قال: قضی علی علیه السلام فی رجل وجد ورقاً فی خربه ان یعرفها. فان وجد من یعرفها و الا تمتع بها.[20]
البته اشکالی بر این روایت می باشد، که عبارتست از اینکه منظور گنج نیست چونکه کیسه ای پیدا کرده است که احتمال دارد از شخصی که او را می شناسد و میهمان بود باشد لذا امام علیه السلان فرمودند که لازم به تعریف و اعلان دارد. و عنوان کنز بر آن اصلاً صدق نمیکند.
در جواب می گویم که چه اشکالی دارد روایت هر دو را شامل شود یعنی هم امور کنز را و هم امور لقطه را و بگویم آنچه که در دار اسلام است و اثر اسلام دارد لازم است که اعلان و اعلام گردد و آنکه اثر اسلام ندارد و مالک آن هم عرفاً پیدا نمی شود بگویم که تعریف لازم ندارد و خمس آن را پرداخت کرده و الباقی از آن خودش باشد.
این خلاصه ای که کنزی و کنوزی بود که در کتب علماء بیان گردیده است. خلاصه مطلب اینکه کنز مورد اتفاق علماء است و کسی از علماء امامیه آن را منکر نگردیده است.
سئوال:
آیا در کنز برای واجد تکلیف و حریت شرط است یا نیست؟
در این مسئله مطالبی است که اول بهتر است اقوال را نقل کنیم و بعداً مطالب دیگر در صورت وسع بیان کنیم.
اقوال:
صاحب جواهر در شرح عباره شرایع: « یجب الخمس فی الکنز سواء کان الواجد حراً او عبداً أو صغیراً أو کبیراً»[21]
و دلیله کما تری من قوله «للادله السابقه الظاهره فی انه من احکام الوضع و الاسباب التی لا تفاوت فیها بین المکلف و غیره» یعم جمیع ما یتعلق به الخمس. با این دلیل طفل و مجنون نیز وارد است چرا که می گویم ادله مختص به ولی اینها می گردد پس باید ولی خمس را پرداخت کند.
مصباح الهدی: انه لا خلاف فی عدم اشتراط البلوغ و العقل فی تعلق الخمس بالمعادن و الکنوز و الغوص و قد ادعی الاتفاق فی الاخیرین یعنی الکنز و الغوص فی المناهل.[22]
عروه الوثقی در مسئله 84 از تحریر فرمودند: الظاهر عدم اشتراط التکلیف و الحریه فی الکنز و الغوص و المعدن و الحلال المختلط بالحرام و الارض التی یشتریها الذی من المسلم. فیتغلق بها الخمس و یجب علی الولی و السید اخراجه.
مطلب اول که گذشت در باب این بود که هر کسی کنز به دست بیاورد باید خمس آن را پرداخت کند در صورتی که مورد خمس واقع شود.
مطلب دوم: در ادله اقوال است.
از مباحث و لابه لای آنها مشخص گردید که نزد فقهاء عظام در تعلق خمس شرط تکلیف نیست و این اقوی است از اقوال دیگری که تکلیف را شرط می داند به دلیل اینکه آیه مبارکه می فرماید «و علموا انما غنمتم من شیء فان لله خمسه». ثبوت خمس است در کل ما یغنم و ماده غنیمت عام است و شامل تمام آن چیزهای که با سعی و تکسب حاصل شده؛ می شود.
و بنابراین کلمه غنیمت دلالت بر احکام وضعیه می کند و احکام وضعیه بلوغ و عدم بلوغ در آن شرط نیست و بر این مطلب کلمه «فی» در روایات دلالت بر وضعی بودن می کند به مثل قول ابی جعفر علیه السلام «کل شیء قوتل علیه علی شهاده ان لا اله الاالله و ان محمداً رسول الله فان لنا خمسه».[23]
و قول ابی عبدالله علیه السلام: لیس الخمس الا فی الغنائم خاصه[24]
و روایات دیگر در این باب که دلالت بر وجوب خمس در مالی است که انسان با سعی و تلاش و تکسب حاصل شده است می کند و از بلوغ صحبتی نشده است.
مطلب سوم:
در استدلال آیه الله خویی است به اینکه بر صبی خمس واجب نیست و ایشان به این حدیث استدلال کرده اند و متضاد از این حدیث است که فرمودند: دفع القلم عن الصبی و المجنون»[25] و فرمودند: و علیه فلا خمس فی مال الصبی أو المجنون، کما لا زکاه، فان النص الخاص و ان لم یرد فی المقام کما ورد فی باب الزکاه الا انه یکفینا حدیث دفع القلم بعد ما عرفت من شموله للوضع کالتکلیف.[26]
به استدلال آیه الله خویی اشکالاتی وارد است که بعضی از آنها را نقل خواهیم کرد.
1-مراد از حدیث که فرمودند دفع القلم: مؤاخذه و عقوبت برداشته شده است نه قلم تشریح. و اینکه بگویم به مثل بهائم است این با آنچه که از عقلاء رسیده و روش عقلاء فهمیده می شود مخالف است و از آن طرف نزد متشرعه نیز این تنافی وجود دارد چونکه ثبوت جمله ای از تشریعات در حق صبی از حیث تکلیف وجود دارد به مثل صلاه و حج و از حیث وضع نیز همچنین وجود دارد بچه مالک می شود و ملکیت آن ثابت است و نجاست و جنابت و امثال اینها بر صبی وجود دارد. لذا استدلال به روایت تام نیست.
2-اگر گفته شود رفع قلم؛ قلم تشریع باشد لازمه اش این است که هیچ گاه بر صبی ضمان و امثال آن ثابت نمی گردد و لازمه این حرف این است که ظلم و اجحاف در شأن دیگران حاصل شود و عقل این را حکم نمی کند و اگر گفته شود میگویم
که تخصیص خورده است یا عام، تقیید خورده است در جواب می گویم اینهم روایت آبی از تخصیص و تقیید است.
3- اینکه اگر می فرماید چون زکات واجب نیست پس خمس نیز واجب نیست در جواب می گویم که در زکات نصوصی وجود دارد که دلالت بر عدم وجوب زکات بر صبی داده ولی در خمس این دلیل را ما اصلاً نداریم و رفع قلم، مؤاخذ است نه قلم تشریع.
و دیگر اینکه زمانیکه خمس بر صبی ثابت شد دلیلی نداریم که اقامه شده باشد علی العموم بر اینکه بر صبی یا مجنون خمس واجب نیست بنابراین فرمایش محقق خویی از این جهات دارای اشکال است که بیان فرموده بودند و ما نیز فرمایش ایشان را قبول نداریم.
و شهید اول نیز در دروس می فرمایند:
لا فرق فی الرکاز بین اصناف الاموال و لا بین الواجدین حتی العبد و الکافر و الصبی و لا یسقط الخمس بکتمانه و نصابه عشرون دینارا عیناً أو قیمه بعد المؤونه و لا یعتبر فیه نصاب ثإن و لا حول.[27]
بنابراین فرمایش شهید اول نیز این ادعای اجماعی که شده است را قبول دارند. ولیکن مبنای آیه الله خویی بر این است که اجماعات را قبول ندارند بعضی را مدرکی دانسته و قبول نمی کند و اجماع منقول را به طور کلی قبول ندارند بنابراین این جمله ایشان در باب صبی و مجنون فرمودند.
در بین امامیه آنقدر به مسئله خمس اهمیت داده شده است که تمام مسائل ریز و درشت آن را بیان فرموده اند و چندی فروگذار نکرده اند. حتی اگر این مال در زمینی که خریداری شده یا حیوانی که خریداری شده یا در عین مستاجره پیدا شده حکم آن را بیان کرده اند. حکم کنز در ارضی و زمینی که خریداری شده است.
قال فی الجواهر:
لو کانت مملوکه با بتیاع أو هبه أو نحوهما مما لا یصل بسببه ملک للکنز و کان علیه اثر الاسلام فقی المنتهی و التذکره و المسالک و غیرهما عرفه البایع فان عرفه و الا فالمالک الذی قبله و هکذا.
بل لا اجد فیه خلافاً بیننا لوجوب الحکم به له، مع دعواه ایاه اجماعاً فی المنتهی قضاء لظاهر یده السابقه بل قد یدعی انه محکوم بملکیته ما لم ینفه عن نفسه لذلک من غیر حاجه الی دعواه ایاه کما عساه یؤمی الیه صحیحتا ابن مسلم السابقتان فیجب نغریفه حینئذ قطعاً.[28]
صاحب جواهر استدلال کردند به دو صحیحه که گذشته است که احد این صحیحه را کلینی و شیخ از امام باقر علیه السلام نقل کرده اند که سئوال از حضرت شد که کیسه ای در دیواری پیدا شده است حکم آن چیست؟ حضرت فرمودند اگر معمور باشد برای اهل آن است و اگر خرابه باشد و اهل آن نیز کوچ کرده باشند مال واجد است و آن سزاوار است به این مال و صحیحه دوم هم به مثل این روایت است.
آیه الله صافی فرمودند:
و المستفاد منهما: ان ما یوجد فی المعموره اذا احتمل انه لاهلها فلهم و دلیله ان المعموره تحت یدهم الفعلیه و اما فی مسئالتنا هذه فالحکم بکون الکنز للبایع انما یکون باعتبار الیه السابقه علی ید الفعلیه فلا بد للقول باعتبار الیه السابقه بالغاء اعتبار الفعلیه و ان اماریه الید السابقه کالید اللاحقه علی المال سواء.[29]
اشکال: اگر قاعده ید حجت است چه فرقی است بین ید سابقه و فعلیه، به هر حال ید، ید است چه فعلیه و چه سابقه و چه سابق سابق باشد و این اماره است.
در جواب می گویم که ید سابقه آنقدر قدرت دارد که ید فعلیه را ساقط کند و کالعدم گردد و وقتی که ساقط شد دیگر اماره نیست و شاید این اشکال بدین جدیت به ذهن خطور می کند که کنز در مسئله ملک است برای بایع، فروشنده با این کنز فروخته است در حالیکه عرف حاکم بر این مطلب است چرا که می گوید اگر بایع می دانست اصلاً این ملک را نمی فروخت بنابراین بدون کنز فروخته است.
فرع دیگری که در مسئله کنز مورد بحث است اینکه حکم کنز در زمین یا خانه یا درختی که اجاره کرده است چیست؟
اگر در زمین اجاره ای یا عاریه ای کنز و گنجی پیدا شد اگر احتمال بدهد که برای کسی است که اجاره داده یا عاریه داده است یا برای مالکی است در این صورت از آن واجد است و باید خمس آن را پرداخت کند ولی اگر احتمال بدهد که برای یکی از اینها است در این صورت باید تعریف کند.
در این مسئله: اگر احتمال بدهد برای غیر مالک یا مستعبر یا مستاجر هم باشد باید اضافه گردد و در این صورت نیز مال واجد می شود و بر واجد است که خمس آن را پرداخت نماید. و اگر احدی از این افراد ادعا کرد که مالک این گنج من هستم باید بدون بینه به او پرداخت کند بدلیل ذوالید بودن این شخص بر ملک مستاجر یا مستعیر.
اگر تماماً ادعا کردند. شیخ اینگونه فرموده اند: اذا وجد فی دار استأجرها رکازاً و اختلف المکری و المکتری فی الملک کان القول قول المالک لان الظاهر انه ملکه و ان اختلفا فی مقداره کان القول قول المکتری و علی المالک البینه لانه المدعی.[30]
اشکال در حال حاضر مستأجر ذوالید است و باید قول مستأجر مقدم باشد.
در جواب می گویم که در ید دو نوع ما ید داریم:
1- ید اصلیه
2- ید فرعیه
در اینجا درست است که الان مستاجر ذوالید بوده و لی ید ایشان فرعیه است و ید مالک اصلیه است بنابراین ید اصلیه بر فرعیه مقدم می باشد.
به این جواب نیز اشکال وارد است چرا که ید اصلیه و فرعیه بر عین مستاجره صحیح است اما آنچه که از ادوات و آلات و اسباب و ظروف و حتی کنزی که وجود دارد این صدق نمی کند و بر این وسایل ید مستاجر مقدم است.
این اشکال وارد است و باید پذیرفت که اگر مؤجر آمد و ادعا کرد که این گنج در زمین
بوده و از من می باشد و مستاجر منکر این قضیه شد؛ ظاهراً قول مستاجر مقدم است مگر اینکه مؤجر بینه یا دلیلی بیاورد در این صورت بینه مقدم می شود.
در تمام این مسائلی که در کنز ذکر شد و نقل شد طبق نظر امامیه زمانی باید خمس پرداخت گردد که به حد نصاب رسیده باشد و الا اگر به حد نصاب نرسیده خمس واجب نیست. قال فی الجواهر رد بلا خلاف اجده فیه و ان اطلق بعض القد ماء بل فی الخلاف و الغنیه و السرائر و ظاهرا التذکره و المنتهی و المدارک الاجماع علیه بل فی معقد الاربعه المتأخره انه عشرون دنیارا.[31]
این بحث کوتاهی در مورد گنج و کنز و فروعات آن می باشد.
و السلام علیکم
فهرست مطالب
|
مقدمه
تاریخچه
خمس در گنج در لسان امامیه
خمس کنز
تعریف کنز
اقوال عامه در کنز
فرمایش شیخ طوسی
فروعات کلام شیخ
اقوال در تکلیف مطلب اول
مطلب دوم و سوم
حکم گنج در عین مستأجره
نصاب کنز
[1]- سوره انفال 41
[2]- اصل الشيعه و اصولها ص 113
[3]- مقنعه ص 279
[4]- انتصاد ص 86
[5]- جوامع الفقهيه ص 569
[6]- خصال صدوق ص 312
[7]- رياض ج 5 ص 237
[8]- مجمع البحرين 4 ص 32
[9]- فقه الخمس ص 54
[10]- تذکره ج 5 ص 414
[11]- القصه علي المذاهب الضه ص 198
[12] -جمعاً: الفقه علی المذاهب الاربعه ص 615-613
[13]- وسایل ج6 ابواب مما یجب فیه الخمس ب 3 ج 7
[14]- همان مصدر ج 6
[15]- دروس ج 1 ص 172
[16]- وسایل ج 6 ب 5 ح 2و6
[17]- جواهر ج 16 ص 25
[18]- جواهر ج 16 ص 26
[19]- مبسوط ج 1 ص 27 و 326
[20]- وسایل ج 6 ب 5 ح 5
[21]- جواهر ج 16 ص 78
[22]- مصباح الهدی ج 11 ص 158
[23]- وسایل الشیعه ج 6 ص 339 ح 5
[24]- همان مصدر ص 338 ح 2
[25]- وسایل ج 1 ص 32 ح 10 ب4
[26]- مستند ص 304
[27]- الدروس ج 1 ص 172
[28]- جواهر ج 16 ص 31
[29]- فقه الخمس ص 65
[30]- مبسوط ج 1 ص 328
[31]- جواهر ج 16 ص 26-27
http://daneshjooqom.4kia.ir/
برچسب های مهم