مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 1656
  • بازدید دیروز : 3600
  • بازدید کل : 13090394

مقاله239-نقش ريشه و پايه هاي درختان ميوه در سازگاري با عوامل محيطي52ص


مقاله239-نقش ريشه و پايه هاي درختان ميوه در سازگاري با عوامل محيطي52ص

 

فهرست

 

مقدمه....... .3

مرفولوژي ريشه.. .4

رشد ريشه هاي درختان...... 5

اعمال ريشه هاي درختان ميوه. .7

پايه ها و عوامل طبيعي..... .9

راندمان محصول. ..10

انواع پايه ها و كنترل رشد... 12

عوامل محيطي مختلف....... ...14

كنترل رشد .....18

پايه هاي گيلاس.... .18

پايه هاي آلو... 19

پايه هاي هلو و زرد آلو.... .20

پايه هاي درختان آجيلي... .21

پايه هاي انگور.............................................................................................22

شناسايي انواع سرما.......................................................................................25

درجه بروز خطر..........................................................................................29

انواع يخبندان...............................................................................................31

علايم خسارت و سرمازدگي............................................................................32

روشهاي حفاظت نباتات از سرما و يخبندان.........................................................34

منابع.........................................................................................................38

 

 

 

مقدمه

ريشه ها اغلب فراموش شده بوده اما اندام بسيار مهمى از نظام درخت ميوه هستند.دليل فراموش شدگى آنها سختى ديدن آنهاست و اساساً زير كف باغ ديده شدنى نيستند.ريشه ها اگرچه ديده نمى‌شوند ولى‌بطور معنى دارى رشدبوده و كاركرد درختان ميوه را تنظيم مى‌كنند.به دليل تنگناهاى موجود در ديدن آنها اطلاعات مربوط به سيستم ريشه اى درخت ميوه محدود تر از اطلاعات مطالعه شده است.به هر صورت دانش درباره رشد و نمو ريشه و تنظيم ريشه بكار گرفته شده بوسيله پايه به اداره بهتر باغ منجر خواهد شد.هنگام بررسى درختان ميوه در باغ بايد به ياد بياوريم كه آنها يك نظام واقعى ژنتيكى مركب هستند.يك درخت تركيبى از بخش هوايى يعنى رقم ميوه يا پيوندك و يك رقم پايه است.ريشه ها بايد به همان اندازه مورد توجه قرار گرفته كه بخشهاى هوايى‌مديريت مى‌شوند.

 

 

مورفولوژى ريشه

ريشه عضوى از گياه است كه معمولاً در داخل خاك قرار داشته املاح محلول و آب را براى تغذيه گياه از زمين جذب مى كند.در تعريف ريشه و مقايسه آن با ساقه،ريشه فاقد برگ است.گرچه ريشه نهاند انگان بطور عادى فاقد برگ است ولى‌با اثر دادن هورمونها و تغيير محيط كاشت مى‌تواند تحول يافته و برگ دار شود.ريشه اصلى دو لپه اى ها از رشد ريشه چه حاصل شده با دوام است و تا آخر عمر گياه باقى مى‌ماند.در صورتيكه در تك لپه اى ها ريشه اصلى زود از بين رفته و ريشه هاى نابجا جانشين آن مى گردند.ريشه هاى نابجا در گياهان تك لپه مانند گندم و ذرت معمولاً در نزديك خاك و در محل يقه ظاهر مى‌شوند.ريشه هاى فرعى در نهاند انگان دو لپه اى با نظم و قاعده ثابتى در اطراف ريشه هاى اصلى ظاهرشده و رشد مى‌كنند.منشاْ ريشه هاى فرعى در دو لپه اى ها هميشه درونى‌است و از تقسيم سلولهاى دايره محيطيه يا ريشه زا كه در برابر دسته هاى چوبى قرار دارند حاصل شده به تدريج با هضم و حذف بافت هاى سر راه ريشه اصلى‌از آن خارج مى‌شوند.

ريشه در پايين بطور معمول منتهى به كلاهك است.پس از كلاهك ناحيه تارهاى كشنده و بعد از آن منطقه ريشه هاى فرعى و بالاخره يقه قرار دارد كه به ساقه متصل است.

ريشه ها متناسب با اعمال و كارى‌كه به جز جذب مواد انجام مى‌دهند ممكن است تغييراتى در زير به آنها اشاره مى‌شود پيدا كنند.

الف)ريش هاىغده اى:در اين ريشه ها ريشه اصلى و فرعى پس از آنكه رشد معمولى خود را تمام كردند رشد راْسى آنها به تدريج متوقف شده در بافتهاى آنها مواد ذخيره اى متراكم و انباشته مى گردد.ريشه هاى غده اى از ساقه هاى غده اى (مانند سيب زمينى)به علت نداشتن جوانه به خوبى متمايزند.شكل كلى ريشه هاى غده اى تقريباً دوك مانند است.

ب)ريشه هاى مركب:مانند ريشه ثعلبيها كه غده اى ساده يا پنجه اى شكل هستند.هر غده در اين ريشه ها از الحاق چندين ريشه فرعى به وجود مى‌آيد.

ج)ريشه هايى‌كه وظيفه مكانيكى دارند:مانند ريشه هاى خار مانند بعضى از نخل ها و يا ريشه هاى هوايى لوروزانيشليا كه از اين دسته به شمار مى‌روند.

د)ريشه هاى مكنده:گياهانى مانند دارواش سس و گل جاليز داراى ريشه هاى مكنده اى‌هستند كه وارد تنه گياه (ريشه- ساقه و حتي برگ) ميزبان كه ممكن است درخت،درختچه و علفى باشند كه شيره غذايى را از آنها جذب مى‌كنند.

ه)ريشه هاى‌برگى:ريشه بعضى از ثعلبهاى نواحى حاره كه در سطح خاك يا در هوا قرار دارند مانند برگ يا ساقه هاى جوان داراى كلروپلاست فراوان بوده عمل كربن گيرى را انجام مى‌دهند.

رشد ريشه هاى درختان:

ريشه هاى جوان يك درخت ميوه معمولاً درابتدا به رنگ سفيد وآبدار همراه با ريشه هاى مويين كوتاه هستند.بعد از 1 تا 4 هفته به رنگ قهوه اى در مى‌آيند و ريشه هاى مويين پژمرده مى‌شوند.قهوه اى شدن در طى‌يك دوره 2 تا 3 هفته اى در تابستان اتفاق مى‌افتد.ولى اين پديده در زمستان تا 12 هفته طول مى‌كشد.قهوه اى شدن قشر پوست در نتيجه تجزيه و فساد صورت مى گيرد.به دنبال از بين رفتن قشر پوست برخى از ريشه ها ضخيم مى‌شوند كه موجب توليد سيستم ريشه دائمى‌در درخت مى‌شود.حداكثر ميزان رشد ريشه هاى سيب در حدود يك سانتيمتر در روز است.رشد ريشه عمدتاً در هنگام شب است.بر خلاف قسمت هوايى درخت ريشه ها دوران استراحت ندارند.آغاز رشد ريشه درختان ميوه بستگى به درجه حرارت دارد.بر اساس گزارش كولسينكوف(1971) در تحت شرايط كنترل شده رشد ريشه سيب درختى در 5-4 درجه سانتيگراد،گلابى 7-6 درجه سانتيگراد،زرد آلو و هلو در 12 درجه سانتيگراد آغاز مى شوند.

پديده دوره اى بودن رشد ريشه به طور فزاينده اى بستگى به رشد شاخه و ميزان باردهى درخت دارد.معمولاً پايان اوج آغازين رشد ريشه مرتبط با شروع رشد فعال شاخه است و دومين اوج فعاليت ريشه بعد از توقف رشد شاخه آغاز مى‌شود.تنظيم كننده هاى رشد كه رشد شاخه را كاهش مى‌دهند بالعكس رشد ريشه را افزايش مى‌دهند.پاكلوبوتازول يك ماده بازدارنده بيوسنتر جيبرلين است كه بطور فزاينده اى رشد شاخه سيب را كاهش مى‌دهد ولى در عوض موجب رشد ريشه ها مى‌شود.عوامل زيادى بر روى نقش ريشه تاْثير دارند كه بعضى از آنها ميزان اكسيژن و دى اكسيد كربن خاك،رطوبت خاك،درجه حرارت،سموم بيولوژيكى،بقاياى مواد شيميايى،تراكم خاك،اسيديته،وسعت ميكوريزه،خصوصيات ژنتيكى ريشه و فيزيولوژى ويژه سيستم ژنتيكى مركب رقم،پايه مى‌باشند.خصوصيات ژنتيكى ريشه حائز اهميت مى‌باشند زيرا ريشه وسعت كنترل رشد،تحمل به انواع مختلف خاك و محيط،مقاومت به امراض،حشرات و آفات خاكزاد،سازگارى پايه با پيوندك،جذب و توازن مواد غذايى و نهايتاً عواملى چون كيفيت ميوه و راندمان محصول را تعيين مى‌نمايد.

 

اعمال ريشه هاى درختان ميوه:

ريشه ها چندين عمل كليدى در درختان انجام مى دهند.آنها با خاك برهمكنش داشته و ساختارى را به منظور نگهدارى درخت فراهم مى‌كنند.ريشه ها در گرفتن آب و جذب و تحليل عناصر غذايى از خاك مهم هستند.ريشه ها اندامى مهم در ذخيره كربوهيدراتها بوده و توليد آنها در طول فصل رشد و براى فصول ركود و هنگام ادامه فعاليت زيست شناختى مورد نياز است.ريشه ها همچنين مقدارى كنترل ژنتيكى بربخش هوايى اعمال مى‌كنند و مى توانند گسترش گياه را مانند تاريخ شكفتن گل،مقدار شكوفه روى درخت،زمان به بار نشستن،اندازه ميوه،كيفيت و زمان برداشت و مقاومت زمستانى متاْثر كنند.پايه ها در سازگارى با نوع خاك(شنى در برابر رسى)و PH خاك(اسيدى در برابر قليايى‌)متفاوت هستند.برخى از پايه ها نسبت به حشرات خاك،مهره داران يا برخى امراض و آفات مقاوم هستند و بنابراين اجازه مى‌دهند تا باغ ادامه حيات بدهد در حالى كه وجود اين آفات و امراض عامل محدود كننده مى‌باشند.يكى از مهمترين امتيازهاى بكارگيرى پايه هاى افزايش يافته از راه همگروهى كنترل ژنتيكى بر بخش هوايى درخت و طبيعت آنها به منظور زود به گل رفتن يا توليد زودتر ميوه بوسيله پايه است.اكنون پايه بهينه يا كاملى وجود نداشته و تنوع زيادى در بين وظايف و كنترل رشد درخت بوسيله پايه ها وجود دارد.پايه ها از نظر توانايى پشتيبانى از درخت متفاوت هستند.برخى از ژنوتيپهاى پايه ها به دليل ماهيت ژنتيكى آنها به داشتن ريشه هاى‌ترد و شكننده گرايش دارند در صورتيكه در ديگر پايه ها ريشه هاى انعطاف پذيرى بيشترى دارند.

ازريشه ها و پايه ها ريشه هايى روى سطح خاك خارج مى شود درحالى كه ديگر پايه ها از تنه اصلى خود ريشه هايى با فعاليت محدود يا رشدى بطور ژرف در خاك توليد مى‌كنند.هنگامى كه ريشه ها داراى ويژگى هاى ترد و شكنندگى بوده ريشه ها قطر كمى دارند و يا ريشه هاى ژرف با فرآورده زياد همراه باشند خاك هاى سنگين و مرطوب و يا بادهاى شديد به شكستن ريشه يا خم شدن درخت به يك سمت مى‌انجامد كه اداره شدنى نيست.در چنين حالتهايى اغلب بكار گيرى قيم به منظور پشتيبانى از توان ژنتيكى پايه ضرورى است و اجازه مى‌دهد تا درخت بتواند فرآورده بيشينه را حمل كرده و در برابر باد ايستادگى كند.

 

پايه ها و عوامل محيطي

تحمل خاكهاى مختلف:

تهويه خاك در اعماق مختلف يك عامل كليدى در رشد ريشه مى‌باشد.

اكسيژن كم و دى اكسيد كربن بالا مى‌تواند رشد ريشه را كاهش دهد يا متوقف نمايد و مانع جذب مواد غذايى گردد.بوينتون(1939)ثابت كرد كه در درجات حرارت 1،21 – 12،7 درجه سانتيگراد خاك ، وقتى اكسيژن خاك به زير حدود 15% رسيد كاهش قابل توجهى در تشكيل ريشه هاى كوچك جديد در سيب بوجود آمد.در 10% ميزان اكسيژن و تجمع دى اكسيد كربن به ميزان 5 تا 10 درصد رشد محدود شده ريشه منجر به كاهش رشد قابل توجه قسمت فوقانى گرديد.ريشه هاى كوچك براى فعاليت عادى خود به مقدار تهويه بيشترى از ريشه هاى بزرگتر نياز دارند.بقاى درختان در خاكهاى ماندآبى شده اساساً به دليل اكسيژن كم مى باشد.ريشه هاى آلو،محيط يا شرايط ماندآبى‌را خيلى بهتر از هلو يا زردآلو تحمل مى‌كنند.زيرا آندو در اثر آزاد شدن هيدروليكى سيانيد هيدروژن از نسوج خودشان در شرايط اكسيژن كم صدمه مى‌بينند.(روو وكاتلين 1971).بعضى از گونه ها مثل مركبات در شرايط غير هوازى تمايل به توليد سولفيد هيدروژن در ريشه هاى‌خود نشان مى‌دهند كه موجب صدمه مى‌گردد.سيب كلاً خاكهاى مرطوب را بهتر از درختان ميوه هسته دار تحمل مى‌كند و ريشه هاى گلابى متحملترين درخت در بين تمام درختان خزاندار مى‌باشد.

خاكها ممكن است بصورت منبعى براى بقاياى شيميايى علفكشها و آفت كشها درآيند و در اين صورت امكان دارد مسائل خاصى براى پايه ها به وجود آورند.اين كه آيا يك گونه بقاياى خاصى را تحمل خواهد كرد يا بوسيله آن صدمه خواهد ديد به خصوصيات ژنتيكى ريشه و ميكروكليهاى بستگى دارد.بعضى مواقع خاك را قبل از كاشت تدخين مى‌نمايند.به خصوص در جايى كه زمين قبلاً در زير محصولات ميوه اى بوده باشد.خاك حاوى پاتوژنهاى گياهى بالقوه زيادى است كه شامل انواع قارچها،باكتريها و كرم هاى حلقوى بيماريزا يا نماتدها مى‌شود.تدخين خاك با متيل برومايد،كلروپكرين و ساير بيوسايدهاى آلى اغلب موجب بهبود رشد گياهان در طول سال اول يا دوم مى‌شود.ولى اين مواد ضدعفونى كننده براى ريشه ها سمى‌ بوده لذا ضدعفونى كردن بايد به قدر كافى قبل از كاشت صورت بگيرد تا پراكنده شدن سم امكان پذير گردد.يكى از بهترين راه ها براى مقابله به آفات و بيماريهاى خاك،انتخاب يا اصلاح براى مقاومت ژنتيكى است.اين راه باعث اجتناب از مشكل كنترل به وسيله مواد شيميايى مى‌شود كه اغلب مساْله اى به آلودگى محيط اضافه مى‌نمايد.مقاومت ژنتيكى در برابر بعضى آفات پيدا شده است.براى‌ مثال مقاومت در برابر شته هاى‌ريشه سيب و گلابى،نماتدهاى گلابى‌و ميوه هاى هسته دار،فيتوفتراى گلابى و غيره....

راندمان محصول:

نوع پايه شديداً در روى‌عملكرد يك رقم معينى تاْثير مى‌گذارد.تا 50 درصد يا بيشتر اختلاف عملكرد يك رقم در روى‌پايه هاى‌مختلف مى‌تواند وجود داشته باشد.نه تنها محصول در هر درخت بلكه راندمان محصول يعنى عملكرد در هر واحد اندازه درخت شديداً‌با نوع پايه تغيير مى‌كند.دلايل اين اثرات هميشه آشكار نيست ولى اين اثرات را اغلب مى‌توان به اختلافات در تحمل پايه ها به خاكهاى نامطلوب،در مقاومت به آفات يا در جذب مواد غذايى‌مربوط نمود.عملكرد نه تنها به رقم،آب و هوا و عمليات زراعى مربوط مى‌شود بلكه به نوع پايه اى كه بكار مى‌رود نيز مربوط مى‌گردد.راندمان يك پايه به عنوان يكى از عوامل ثابت كه نمى‌توان آنرا بدون كشت دوباره باغ يا تاكستان تغيير داد بلكه مى‌بايد قبل از انتخاب شناخته شود.

كيفيت ميوه:

پايه مى‌تواند به مقدارزيادى روى كيفيت ميوه تاْثير بگذارد.معمولترين اثر پايه روى ميوه اختلاف در سفتى،در مقادير اسيدهاى‌آلى‌و در مقدار قند مى‌باشند.توازن اين سه عامل ميل به تغيير طعم و بافت ميوه را نشان مى‌دهد.پيوندكهاى سيب معمولاً روى پايه هاى‌گونه مربوط به خود سيب تكثير مى‌شوند.لذا اختلاف در كيفيت حداقل ميباشد.پايه هاى آلو ممكن است مقادير متفاوتى قند و اسيد ايجاد كنند ولى بعضى از آنها مى توانند وقوع ناهنجاريهاى قهوه اى‌شدن داخلى،چروكيدگى انتهاى متصل به شاخه و لكه صمغى‌ميوه را تحت تاْثير قرار دهد.كيفيت گيلاس،هلو و ميوه هاى‌آجيلى زياد تحت تاْثير پايه قرار نمى‌گيرد اگرچه بعضى‌از مواقع گونه هايى به غير از رقم مورد نظر بكار مى‌رود.

 

انواع پايه ها:

پايه هاى سيب:خصوصيات ويژه پايه هاى كلونى بايد شناخته شوند تا از مزاياى‌آنها استفاده شود.صفات مهمى كه ميبايد مورد توجه قرار گيرند عبارتند از:كنترل رشد،تحمل متغيرهاى خاك و آب و هوا،مقاومت به حشرات و امراض،زودرسى و راندمان محصول،استقرار در خاك و آسانى‌تكثير.

کنترل رشد:

پایه M-27 حدود نصف اندازه درختان پیوند شده بر روی پایه M-9 میباشد.اندازه قطعی درخت بالغ روی یک ریشه مفروض به وسیله خاک،آب و هوا،سیستم کشت و رقم پیوندک تعیین میشود.قدرت ارثی یک رقم علیرغم نوع پایه منتقل خواهد شد.لذا انواع قوی مثل گراونستین و موتسو روی پایه پا کوتاه M-9 شاید تا دو برابر بزرگتر از جاناتان یا لبنانی زرد روی M-9 خواهند بود.موتانتهای پا کوتاه یا اسپور روی پایه های پا کوتاه خیلی کوچکتر از ارقام والدین میباشد.خاکهای کم عمق و کم حاصلخیز باعث میشود که درختان کلاً کوچکتر از حد متوسط روی پایه مفروض باشند.

استقرار در خاک:

پا کوتاهترین پایه های سیب(M-27, M-9, M-26, M-7)معمولاً نیاز به قیم و یا سیم های نگهدارنده داربستی دارند.به خصوص در سالهای اول و جایی که محصول سالیانه سنگین مطلوب میباشد.ضعف استقرار آنها به دلیل طبیعت شکننده ریشه ها است نه به دلیل سطحی بودن ریشه آنها.آزمایشات نشان میدهد که در خاک های عمیق،عمق ریشه پایه های پا کوتاه،درست به اندازه عمق ریشه پایه های قوی تر مثل M-2, MM-104, MM-109 به اندازه پایه های بذری دارای استقرار خوبی هستند.

تولید پاجوش:

تولید ریشه جوش و پاجوش در بعضی از پایه های کلونی سیب مثلM-7, M-9 یک مشکل میباشد.این مشکل تا حدودی با پیوند نمودن واریته مورد نظر در قسمت بالاتر در خزانه حل میشود،که در این صورت درختان را میتوان عمیق تر کاشت.کشت خیلی عمیق در خاک سفت و بافت ریز ممکن است منجر به رشد و دوام ضعیفی گردد.همیشه باید دقت نمود که محل پیوند 10 تا 15 سانتیمتر بالای سطح خاک باشد،بطوریکه پیوندک از بالای محل پیوند ریشه ندهد.اگر پیوندک ریشه بدهد درخت دیگر پا کوتاه باقی نخواهد ماند و در عرض چند فصل بصورت یک درخت عادی رشد خواهد کرد MM-106 نیمه پا کوتاه تمایلی به تولید پاجوش نشان نمیدهد و از این نظر مطلوب تر از M-7 میباشد.

 

 

 

 

پایه های سازگار سیب نسبت به عوامل محیطی مختلف

دمای خاک:

گرچه سیستم ریشه درختان به خواب نمیرود ولی وقتی دمای خاک 1-4 درجه سانتیگراد است،رشد فقط در حداقل آن انجام میگیرد.عموماً معتقدند که رشد فعال ریشه زمانی شروع میشود که دمای خاک به 7 درجه سانتیگراد برسد.دمای بالای 28 درجه سانتیگراد خاک ممکن است رشد درختان را بر روی اکثر پایه ها محدود کند.در شرایط کنترل شده،محققان متعدد نشان داده اند که M-7, M-16, M-25, MM-109 و پایه بذری به دمای بالای خاک نسبتاً مقاوم هستند،ولی پایه های M-1, M-2, M-9, MM-104 در دمای 25 درجه سانتیگراد و یا بالاتر از آن کارآیی ضعیفی دارند.پایه M-7 و پایه های بذری به دامنه وسیعی از مناطق پرورش درختان میوه سازگار میباشند.

 

رطوبت خاک:

پایه های M-26, MM-106 عملاً به شرایط زهکشی کاملاً ناقص حساس میباشند.

MM-111 مقاومت کمی نسبت به شرایط غرقابی دارد ولی مقاومترین پایه برای شرایط خشکی محسوب میشود و میتوان در مناطق خشک از آن به عنوان پایه کلونی استفاده نمود.در حالیکه M-9, M-26 پایه های غیر مقاوم به خشکی تعیین شده اند.پایه MM-111 به علت داشتن ریشه های مویین فوق العاده زیاد میتواند رطوبت را از خاک کاملاً جذب کند.اما کمبود اکسیژن در یک محیط آب گرفته باعث میشود در سیستم ریشه مویین این پایه کاهش تنفسی سریعتر اتفاق بیفتد.آزمایشها نشان میدهد که غرقاب شدن،سبب تشکیل ریشه های نابجا بر روی پایه MM-106 میشود که ممکن است تا حدودی مقاومت بیشتر آنرا تحت این شرایط توضیح دهد.

سرما:

در بین پایه های سیب از نظر مقاومت به سرما تفاوتهای ژنتیکی وجود دارد.عموماً پایه های مالینگ و مالینگ مرتون از نظر تجاری به مقدار کافی به سرما مقاوم میباشند.در آمریکا مشاهدات مزرعه ای به دنبال دمای 31 تا 34 درجه سانتیگراد زیر صفر آشکار نموده است که گروهی از پایه ها مقاومت نسبتاً خوبی از خود نشان داده اند که عبارتند از :

1-مقاومت نسبتاً زیاد:M-12, M-16, M-1, M-2, M-3, M-4, M-5, M-7

2-كمترين مقاومت:M-9, M-13

3-بدون مقاومت:M-10, M-15, M-6, M-8

یکی از مهمترین روشهایی که پایه ها میتوانند مقاومت ارقام پیوندی را تحت تاْثیر قرار دهند،تسریع بلوغ در پاییز و تاْخیر در شکست خواب جوانه در بهار میباشد.پایه هایی که زودتر حالت بالغ شدن را در پیوندکها را القاء میکنند مثل پایه های پا کوتاه کننده M-7, M-9 باعث ميشوند که درختان پیوند شده بر روی آنها از سرمای پاییزه محافظت گردند.پایه های M-7, M-5, M-4, M-1دو ماه زودتر از پایه M-2 به مرحله بلوغ میرسند.بنابراین پایه M-2 بیشترین حساسیت به سرما را در اوایل پاییز دارد.پایه های متعددی از قبیل M-13 و یا M-16 وقتی که دیرتر گل میدهند،با وجود این زمان گل دهی از پایه به درختان پیوند شده منتقل نمیشوند.

حشرات:

شته مومی سیب برای پایه هایی که در مناطق گرمتر به عمل میایند یک مشکل به شمار میرود.سیب نورسرن اسپای به شته مومی سیب مقاوم است،و سری پایه های مالینگ مرتون(MM)که از یک برنامه اصلاحی با استفاده از نورسرن اسپای به عنوان والدین به وجود آمده دارای مقاومت به شته مومی هستند.سوسکها اغلب بر روی گره های پوست زیر خسارت وارد میکنند.بنابراین پایه هایی مثل M-9 و M-26 و M-7 و MM-111 که مساعد برای تولید گره های پوست زیر هستند بیشتر تحت تاْثیر قرار میگیرند.

جوندگان:

پایه M-9 با داشتن پوست ضخیم برای موشها جالب توجه هستند.ولی اخیراً پایه ای تحت عنوان نوول(NOVOLE)مقاوم به موش خوردگی،لکه سیاه سیب،پوسیدگی یقه و آتشک،معرفی شده است.

پایه های گلابی:

بر خلاف پایه های سیب که همگی malus pumila میباشند.پایه های گلابی از چندین گونه متفاوت pyrus بوده و حتی تعدادی از آنها به جنس دیگری متعلق میباشند.به همین دلیل در گلابی مسائل ناسازگاری پایه و پیوندک و مسائل کیفیت میوه بیشتری وجود دارد.پایه های گلابی عموماً به خاکهایی با زهکشی ضعیف و بافت ریز تحمل بیشتری از هر درخت میوه دیگر دارند.پایه های گلابی در خاکهای رسی که برای تولید سیب و میوه های هسته دار نا مناسب میباشند،رشد و عملکرد خوبی دارند.

مقاومت به آفات و مراض:

بیماری جدیدی با نام زوال گلابی(pear decline)،پایه های حساس p.ussuriensis و p.pyrifolia را از بین برده است.زوال گلابی یک ناسازگاری پایه و پیوندک تحریکی است که بوسیله انتقال میکوپلاسما توسط حشرات پسیل گلابی به درختان به وجود می آید.عامل بیماریزا از طریق آوندهای آبکش به طرف محل پیوند پایین می آید.اگر پایه حساس باشد،آوندهای آبکش درست زیر محل پیوند از بین رفته و بطور مؤثری تنه را حلقه می اندازند و به مرور ریشه ها دچار گرسنگی شده و سپس پژمرده شده و از بین میرود.پایه های بذری از نظر تحمل به زوال گلابی متفاوت به نظر میرسند،به استثنای پایه های p.betulaefolia که تماماً مقاوم میباشند.

آتشک جدی ترین بیماری گلابی بوده که تولید گلابی را به مناطقی که در تابستان هوای خشک دارند و از گسترش آتشک جلوگیری میکند،محدود شده است.ریمر(1925،1950)چندین منبع ژنتیکی مقاومت به آتشک را شناسایی کرده است که در این میان p.communis, p.calleryan, p.ussuriensis دیده میشوند.درختان پیوند شده روی ریشه ای که در خاک خوب زهکشی نشده و مرطوب کشت شده اند به دلیل شرایط خاک دچار زوال گردیدند.

 

کنترل رشد:

به پایه پا کوتاه استانداردی برای گلابی میباشد،ولی یک کلون دورگ اولدهم X فارمینگدل(OHxF51) به عنوان یک p.communis پا کوتاه انتخاب گردیده است.سایر کلونهای دورگ FxOH که نیمه پا کوتاه هستند شماره های 69،9،87،333،217 میباشند.تمام این پایه ها در مقابل مقاومت به آتشک آزمایش شده اند.سایر پایه های کنترل کننده رشد زالزالک(گونه های ( Crataegus ،زبان گنجشک کوهی(گونه های Sorbus)و pyrus fauriei میباشند.گونه های اخیر به خاکهای خیلی مرطوب مقاوم میباشند ولی خشکی طولانی را تحمل نمیکنند.

P.betulaefoila عموماً قویتر از هر پایه دیگر میباشد و بهتر است در خاکهای ضعیف که به دست آوردن رشد کافی سخت میباشد،بکار برده شود.این گونه دارای ریشه عمیقی بوده و به همین دلیل خاکهای خشک را تحمل میکند،ولی به کلروز ناشی از آهک حساس میباشد.

 

پایه های گیلاس:

معمولیترین پایه هایی که برای تکثیر گیلاس بکار میرود،مازارد(prunus avium)‌،‌ محلب(p.mahaleb) و استاکتون مورلو(p.cerasus) میباشند.علیرغم آزمایشات زیادی که با گیلاسها روی اختلاف نظر قابل توجهی بین باغداران،خزانه کاران و محققین وجود دارد مبنی بر اینکه کدام یک از گونه های فوق رضایت بخشترین پایه میباشند؟شاید هیچکدام از پایه ها برای تمام موقعیتها بهترین پایه نیستند.بعضی از اختلاف نظرها در مورد سازگاری گیلاس و پایه و عملکرد ممکن است به دلیل وجود یک یا چند ویروس باشد.

بیشتر باغداران،مازارد را ترجیح داده و معتقدند که محلب اثر پا کوتاه کنندگی دارد.محلب پایه ارجح برای آب و هوای خشک و خاک شنی یا ریگ دار میباشد.در حالی که استاکتون مورلو در سازگاری گیلاس به خاکهای رسی مرطوب کمک میکند.مازارد در خزانه به شته لکه برگ حساس تر میباشد و نهالها به سرما حساس ترند.بطور کلی گیلاس های پیوند شده روی محلب در باغ مقاوم تر بوده و کمتر از درختان پیوند شده روی مازارد در معرض سرمازدگی قرار میگیرند.جذب پتاسیم توسط محلب کمتر از ریشه مازارد است.

استاکتون مورلو یک کلون p.cerasus است و بهترین پایه پا کوتاه کننده شناخته شده برای گیلاس میباشد.درختان پیوند شده روی این پایه زودتر از درختان پیوند روی پایه مازارد باردهی را آغاز خواهند کرد.آنها همچنین خاک سنگین با زهکشی ضعیف را بیشتر از سایر پایه ها تحمل مینمایند.مقاومت این پایه به گموز باکتریایی استفاده از آن را در شرایط آب و هوایی مرطوب دریایی امکان پذیر میسازد.

 

پایه های آلو:

از نظر تاریخی،آلوها عمدتاً روی پایه های هلو تکثیر شده اند.پایه های گوجه میروبالان و ماریانا،خاکهای سنگین و زهکشی ضعیف را بهتر از پایه های هلو و زرد آلو تحمل مینمایند.ولی حتی پایه های آلو در خاکهای با بافت ریز(سنگین)و مرطوب خوب عمل نمی آید.ریشه هاي هلو،بادام و زردآلو در خاکهای بافت درشت اب زهکشی خوب بهتر رشد میکنند.ریشه بادام به خاکهای مرطوب خیلی حساس است.پایه های بادام مقاومترین پایه به برزیاد در خاک بوده و بعد از آن گوجه میروبالان است.برعکس،پایه های هلو و زردآلو در جذب براز خاکهایی که کمبود بر دارند کارآمدتر میباشند.بادام مقاومترین پایه به کلروز ناشی از آهک بوده و هلو کمترین مقاومت را دارا است.

موقعی که باید درختان جدیدی در زمین یک باغ قدیمی که در آن درختانی با پایه هلو کشت گردیده بود،بازکشت گردد.نباید از پایه های جدید هلو استفاده نمود،زیرا ماده ای سمی بوسیله ریشه های هلوی قدیمی در خاک آزاد میشود که از رشد ریشه هلوهای جدید روی نهال های بازکشت شده جلوگیری مینماید.در چنین موقعیتهایی یک پایه مناسب آلو بهتر از هلو رشد خواهد کرد.

 

پایه های هلو و زردآلو:

ارقام هلو روی پایه هلو بهتر به عمل می آید ولی بعضی مواقع هلو روی نهال های بذری زردآلو یا بادام پیوند زده میشوند.اگرچه ریشه های زردآلو و بادام به کلروز ناشی از آهک مقاومتر از هلو هستند،به دلیل سازگاری مشکوک آنها با هلو هیچکدام توصیه نمیشود.

زردآلو معمولاً بهترین پایه برای ارقام زردآلو در خاکهای خوب میباشد.ولی پایه های هلو و گوجه نیز رضایت بخش هستند،ولی به دلیل استقرار و رشد ضعیف درختان،پایه های هلو را نباید در زمین باغ قدیمی بعد از هلو دوباره کاشت.پایه های آلو برای زردآلو فقط موقعی بکار میروند که خاک برای کشت پایه هلو یا زردآلو خیلی مرطوب باشد.

پایه های درختان آجیلی:

استفاده از گونه های مختلف گردوی سیاه به دلیل اینکه محل پیوند تمایل به توسعه یک ناسازگاری به تاْخیرافتاده،بنام خط سیاه نشان میدهد،متوقف گردیده است.در آمریکا juglans hindsii سياه كه بومی کالیفرنیای شمالی است.به دلیل اینکه نمکهای موجود در خاک یا آب آبیاری را تحمل مینماید و به خاطر مقاومت آن به پوسیدگی ریشه در اثر Armillaria mellia، هنوز بکار میرود.

دو رگهای J.hindsii. XJ regia بنام پایه های پارادوکس به خاطر اینکه به نظر میرسد آنها در خاکهای ضعیف تپه ها بهتر از J.hindsii بوده و به پوسیدگی طوقه و نماتدهای مولد زخم ریشه مقاومترند،به عنوان پایه بکار میرود.

بادام معمولاً روی ریشه بادام خوب رشد میکند ولی پایه هلو نیز در خاکهایی که برای بادام کمی مرطوب هستند یا در خاکهای شنی که نماتدها ممکن است مساْله ساز باشند،رضایت بخش است.پایه بادام به کلروز ناشی از آهک و سمیت سدیم یا بر مقاومتر از پایه هلو میباشد.همچنین درختان بادام پیوند شده روی هلو به اندازه درختان پیوند شده روی بادام عمر نمیکنند.

 

 

 

پایه های انگور:

مساْله مرگ Vitis viniferaد ر مستعمره های آمریکای شمالی در امتداد اقیانوس اطلس سبب نا امیدی مستعمره نشینان شده بود،اما فاجعه عظیم وقتی رخ داد که مرگ مشابهی در مؤهای فرانسه مشاهده شد.عامل این مرگ تا زمانی که پلنچون فیلوکسرای،مؤ را بر روی یک مؤ آلوده در سال 1968 کشف کرد،ناشناخته بود.

فیلوکسرایی که به ریشه حمله میکند بسیار خطرناکتر است.این حشره پس از گذراندن چندین نسل بر روی برگها،بعضی از حشرات به روی زمین افتاده،خاک را سوراخ کرده و با رسیدن به ریشه از آن تغذیه میکند.این عمل موجب تشکیل گال در ریشه میشود.این تغذیه به علت تخلیه مواد غذایی ریشه بطور مستقیم به ریشه خسارت زده و نیز موجب خسارت فیزیکی و فیزیولوژیکی به بافتهای ریشه میشود.در اثر این آفات حدود یک سوم باغهای فرانسه قبل از یافتن راه های کنترل آفت از بین رفتند.

 

پایه های مقاوم به فیلوکسرا:

گونه های آمریکایی انگورها بیش از هزار سال در جوار این حشره قرار داشتند و نتیجه آن مقاومت مؤها در برابر آن بوده است.این قضیه وسیله ای را برای حل مشکل اریه نمود.پس از تعداد زیادی آزمایش و خطا،سلکسیونهایی از V.ripariaو V.rupestris به دست آمدند و دوتا از آنها به نامهای - -riparia Gloria و Rupestris st.georgeپذیرفته شدند،اما اخیراً میزان استفاده از هر دوی آنها در فرانسه کاهش یافته است.

این دو گونه و V.berlandieri سه گونه مهم مقاوم به فیلوکسرا هستند و به این دلیل است که اکثر ارقام پایه های مطلوب از تلافی بین این سه گونه میباشند.

پایه های مقاوم به PH خاك:

اثرآهک زیاد در گونه های غیر متحمل،ظاهر شدن کلروز آهک است.در صورتی که PH بالا موجب كاهش آهن قابل استفاده در مؤ میشود،که نتیجه آن بروز علائم کمبود آهن میباشد.انگور V.vinifera نسبت به آهک و PH خاک مقاوم است.این رقم به فیلوکسرا حساس است لذا بعد از آزمایشات متعدد رقم V.berlandieri معرفی شد.محاسن این رقم عبارتند از:به عنوان پایه در خاکهای آهکی خیلی خشک موفق بوده،به فیلوکسرا مقاوم و عمر زیادی دارد.این پایه عموماً دارای یک نقص جدی است و آن اشکال ازدیاد از طریق قلمه زدن است.بدین دلیل اکثر پایه های برلاندیری را به عنوان قسمتی از والدین با rupestris و riparia و vinifera تلاقی میدهند.پایه هایی که بیشترین مقاومت را در برابر آهک دارند 41B و 333EMمیباشند.هریک از اینها از تلاقی بین berlandieri x vinifera حاصل شده اند و هرکدام از اینها بیش از 40 درصد آهک فعال در خاک را تحمل میند.

پایه هایی که به نماتد خاک مقاوم هستند از تلاقی V.riparia و V.berlandieri حاصل شده اند و به نامهای SO 4و 5C نامگذاری شده اند.

پایه های مقاوم به خشکی نیز از همین تلاقی حاصل شده اند و بنامهای 110 R و 140 RUمعرفی شده اند.از پایه های مقاوم به نمک میتوان 1616 C و 1202 C را نام برد که به ترتیب از تلاقی riparia x Solonis و rupestris x vinifera حاصل حاصل شده اند.

پایه های آمریکایی که در انگور مورد استفاده قرار میگیرند:

الف) Vitis riparia :اینگونه شدیداً به فیلوکسرا،سفیدک سطحی،پوسیدگی سیاه و تنش یخبندان مقاوم است.این پایه در بین انگورهای آمریکایی مقاومترین پایه به سرما است.

ب) Vitis rupestris :عموماً آنرا انگور شن زار یا انگور ساحل شنی مینامند.این گونه شدیداً به فیلوکسرا،سفیدک سطحی،پوسیدگی سیاه و تنش یخبندان مقاوم است.

ج) Vitis berlandieri :عموماً آنرا انگورکوچک کوهی مینامند. شدیداًبه فیلوکسرا،سفیدک سطحی،پوسیدگی سیاه و تنش خشکی مقاوم است.بطور متوسط در برابر تنش یخبندان مقاوم است.در خاکهای آهک دار و شنی رشد قوی دارد.

د) Vitis champini :به انگورهای زمینهای رسی مشهور است.در خاکهای خشک رسی و آهکی گونه قابل قبولی است و در برابر فیلوکسرا خیلی مقاوم میباشد.مقاوم به پوسیدگی سیاه بوده به یخبندان در حد متوسط است.

مطالبی که عنوان شد مختصری بود از عنوان پروژه که میتوان با بکار بستن آنها درصد قابل ملاحظه ای از خسارت وآفات را تعدیل داده و راندمان محصول را بطور چشمگیری افزايش داد.

از آنجایی که اکثر محصولات باغی شهرستان خرمدره از قبیل؛بادام،زردآلو،آلو،انگور،سیب و... همه ساله در اثر هجوم سرمای دیررس بهاره دچار سرمازدگی و خسارات جدی(تا حد 100٪)میشوند و با عنایت به این امر که هیچگونه تغییری در اقلیم منطقه نمیتوان داد لذا با گریزی به سرمازدگی درختان میوه و همچنین انواع سرمازدگی و راه های مقابله با آ ن میتوان امیدوار بود که درصد قابل توجهی از خسارات به وسیله سرمازدگی در منطقه کاسته شود.

شناسایی انواع سرما:

دو نوع سرما ممکن است در هر منطقه به وجود آید:

1-سرمایی که در اثر هجوم یک جریان سرد قطبی و عبور آن از منطقه پیش می آید که موجب تقلیل شدید و ناگهانی درجه حرارت و سقوط آن به چندین درجه زیر صفر میشود.این جریان اغلباً تواٌم با نزولات آسمانی بوده و خاصیت کلی آ نها این است که همواره از یک منطقه به منطقه دیگر نفوذ میکنند و محلی نمیباشند و بیشتر در دوران خواب درختان و در دوره غیر فعال،یعنی زمستان بروز میکنند.البته درختان میوه سردسیر تا حد زیادی در مقابل آن مقاومت دارند و به ندرت در بعضی سالها چنین سرماهایی در اوایل بهار دیده شده و موجب تحمیل خسارات سنگین به باغداران میگردد.

2-سرمایی که کاملاً منطقه ای بوده و در یک محدوده معین و محدود بدون اینکه هوای سردی از سایر جاها به منطقه نفوذ کند،در اثر تشعشع در خود محل به وجود میاید.این نوع سرما بر خلاف سرمای نوع اول،همواره در شب های ساکت و آرام بدون ابر و باد و برف و باران ظاهر میشود،و اگر در اواخر زمستان یا اوایل بهار بروز کند خطرناک محسوب میشود.

سرمای اول که بیشتر در فصل زمستان و گاهی نیز در اوایل بهار به وجود میآید و باغدار چاره ای ندارد جز اینکه درختان و محصولات را با شرایط اقلیمی تطبیق دهد،ولی با سرمای نوع دوم میتوان تا حدی مبارزه نمود و خسارات ناشی از آن را به حداقل رساند.

مناطق زیادی را میتوان پیدا کرد که علیرغم داشتن کلیه شرایط مساعد،تنها به علت بروز مکرر هوای سرد بهاری که شکوفه و میوه های جوان را در یک شب از بین میبرد،کشت و پرورش پاره ای میوه جات به صورت تجاری در سطح بزرگ در آن نقاط میسر نیست.این محدودیت بیشتر در مورد آن دسته از درختان میوه ایست که در بهار زودتر از سایر انواع مشابه شکوفه میکنند،مثل بادام و زردآلو،این هوای نامساعد که مانع پرورش این قبیل درختان است ممکن است در یک منطقه به طور گسترده وجود نداشته باشد و یا امکان دارد در یک ناحیه ای که کشت و پرورش این درختان کاملاً موفقیت آمیز و بی خطر است مکان هایی باشد که به علت شرایط خاص توپوگرافی(پستی و بلندی سطح زمین)و اقلیمی،بالاخص در معرض سرماهای بهاری دیررس یا خزانی زودرس قرار گیرند و نتوان در این نقاط به پرورش این محصولات بدون ریسک اقدام کرد.

سرمای زودرس خزانی کمتر موجب محدودیت کشت میوه جات سردسیر میشود.این موضوع برای محصولاتی مثل انگور و انواع توت در بعضی سالها و بعضی نقاط ممکن است ایجاد محدودیت کند.مسلم است که در دنیا کمتر جایی را میتوان پیدا کرد که بطور استثنائی همواره مصؤن از هوای نامساعد بوده و محصولات آنها در طول سالها هیچوقت در اثر عوامل طبیعی صدمه ندیده باشند.ولی در هر منطقه ای میتوان با کشت ارقام مناسب(مثلاً کشت بادام دیرگل در منطقه خرمدره)این خسارات را به حداقل رساند.

شناسایی انواع یخبندان بوسیله کشاورزان:

تعیین انواع یخبندان هم برای برنامه ریز و هم برای کشاورز اهمیت بسزایی دارد.

یک برنامه ریز لازم است که انواع یخبندانهایی را که در یک منطقه به وجود میآید بشناسد تا در پلان خود که برای کشت محصول در آن منطقه در نظر دارد موفق بوده و بتواند به موقع وسایل حفاظت از سرما و یخبندانهای اتفاقی را پیش بینی و با قبول عوامل خطر مانند یخبندان های جبهه ای اقدام به زراعت نماید.همانطوریکه کشاورز باید با تشخیص نوع یخبندان در شب های سرد بتواند روشهای حفاظت از سرما را بکار گرفته و از خسارت آن جلوگیری کند.

یخبندان جبهه ای را میتوان به وسیله باد شدید سرد تشخیص داد که در این حالت ممکن است آسمان ابری یا نیمه ابری باشد.به هرحال باد شدید باعث نزول سریع درجه حرارت در محیط میشود.

بعد از یک یخبندان جبهه ای معمولاً قسمت هایی از درختان آسیب میبینند ولی گیاهانی مانند علفهای هرز در زیر سایه درختان قرار گرفته اند و برگ هایی که در داخل حجم درخت یا در یک ارتفاع مناسب از درخت قرار دارند مصؤن از خسارت میباشند.

یخبندان تشعشعی همانطوریکه قبلاً اشاره شد در مواقعی که آسمان صاف،بدون ابر و آرام است بیشتر اتفاق می افتد.در چنین شرایطی امکان دارد که بعضی مواقع نسیم های ملایم،ضعیف و کم دوام نیز وجود داشته باشد.در کل باید یک برنامه ریز و یا باغدار توانایی مقابله با نوسانات سریع و ناگهانی درجه حرارت را داشته باشد.

از نظر یک دیده بان آموزش دیده هواشناسی وضعیت روشنایی نسبی در شب و حرکت ملایم شاخ و برگها از خصوصیات یخبندان تشعشعی است.یخبندان تشعشعی معمولاً بعد از عبور جبهه به وقوع می پیوندد و باید آنرا از یخبندان جبهه ای تفکیک نمود.

در یخبندان جبهه ای خسارت سرمازدگی موقعی اتفاق می افتد که جبهه در حال عبور است و درجه حرارت هوای جبهه ای ممکن است آنقدر سرد نباشد که خطری ایجاد نماید.ولی هوای جبهه ای میتواند درجه حرارت نبات و خاک را آنقدر سریع و به میزان زیاد تقلیل دهد که تشعشع شبانه در شب بعد به حد نهایی رسیده و باعث یخبندان گردد.عبور جبهه ای سرد در روز ابری نیز خطرناک میباشد،زیرا هوای ایجاد شده در روز از تابش انرژی آفتاب کاسته و مانع از گرم شدن خاک و نبات میشود.این امر اگر با عبور جبهه ای سرد در طول روز و تشعشع های منفی در شب های قبل یا بعد تواْم شود،خطر سرمازدگی و خسارت را تقریباً زیاد میکند.

با وجود یخبندانهای تشعشعی و جبهه ای که فوقاً به آن اشاره شد ممکن است یخبندان های مختلط نیز وجود داشته باشند که به گیاهان خسارت وارد میسازد.به این ترتیب که یخبندانهای تشعشعی،حرارت خاک و گیاه را کاهش داده و یخبندان های جبهه ای حتی در شرایط آسمان ابری،اثرات منفی و سرمازدگی شدید خود را داشته باشد.

درجه بروز خطر:

پرورش دهنده درختان میوه سردسیر نه تنها باید از چگونگی و کیفیت تولید سرما در منطقه اطلاعات کافی داشته باشد،بلکه لازم است درجه بروز خطر،برای انواع درختان میوه مورد پرورش خود را نیز بداند و اقتصادی ترین و مؤثرترین طریق مبارزه و جلوگیری از صدمات و خسارات وارده از این بلای طبیعی را آموخته و در وقت ضرورت بکار برد.

میزان مقاومت و دوام نسوج مختلف نباتات بر حسب نوع و جنس آنها و حالات مختلف تکامل، در زمان های مختلف رویش،در مقابل حرارت های پایین متفاوت است.

چند نکته مهم:

*درجه حرارت خطرناک تعیین شده برای مراحل مختلف گل و گیاه جوان در نقاط مختلف دنیا یکسان نیست و در بعضی موارد حتی تا 5 درجه با یکدیگر اختلاف دارند.(به علت یکسان نبودن شرایط محیط و خواص ذاتی ارقام مورد مطالعه).

*وضع هر گل یا هر دسته گل،با توجه به موقعیت خاص قرار گرفتن آن در روی درخت،از نظر میزان تشعشع و درجه حرارت فردی،با دیگری اختلاف دارد.

*چندین گل که ظاهراً به همدیگر شبیه و در شرایط مشابه قرار دارند،ممکن است به علت اختلاف در شرایط درونی مقاومتهای متفاوتی نسبت به یک درجه حرارت نشان دهند.

*ارقام مختلف درختان از یک نوع،مقاومتهای متفاوتی دارند.

از ملاحظات فوق نتیجه میگیریم که در شرایط باغ و محیط های آزاد نمیتوان دقیقاً تعیین کرد که تا چه حد شکوفه های میوه میتواند سردتر از محیط مجاور باشند و در چند درجه ذرات یخ در انساج نباتی تشکیل و ظاهر میشود و در چند درجه حرارت صدمه وارد میگردد؟یا یک یخبندان غیر منتظره و آنی بعد از سرد شدن شکوفه ها در اثر تشعشع،تا چه حد میتواند زیان بخش باشد و تا چه حدودی شکوفه ها قادرند خود را با آن تطبیق دهند؟با توجه به عوامل گوناگون،مطمئن تر آنست که فرض کنیم درجه حرارت خطرناکی که با روش های علمی لابراتواری تعیین میشود،تا چه حدی کمتر از حرارتی است که معمولاً در طبیعت اتفاق می افتد و با میزان الحراره های معمولی منصوبه در هوای آزاد نشان داده میشود.زیرا همواره اختلافی بین حرارت هوای محیط و هوای مجاور نبات در شرایط طبیعی به خاطر تشعشع اضافی وجود دارد که علاوه بر تشعشع سطح زمین،به وسیله خود شکوفه ها در محیط هر درخت ایجاد میشود.به همین جهت تعیین دقیق حرارت خطرناک که موجب از بین رفتن انساج گل یا میوه های جوان میشود،در تمام سطح باغ و برای همه درختان عملاً غیر ممکن است.با این حال نتیجه مطالعات محققین ثابت کرده است که میتوان از روی درجه تولید شبنم ارتباط آن با بروز سرما میزان صدمه وارده را تخمین زد.طبق گزارش آنان،با اندازه گیری درجه حرارت هوا در لحظه ظهور شبنم میتوان به میزان خسارت و صدمه وارده از سرما تا حدی پی برد.زیرا واضح است هر قدر شبنم در حرارتهای بالاتری تولید شود،صدمه وارده از سرما کمتر خواهد بود و بالعکس.مثلاً اگر شبنم در حرارت صفر درجه تشکیل شود،مقدار خسارت خیلی کمتر خواهد بود،تا زمانیکه تشکیل شبنم در 2 تا 3 درجه زیر صفر اتفاق افتاده باشد.

بطور کلی گیاهان به دو طریق زیر از یخبندان آسیب می بینند:

1-یخبندان درون حجره:

این نوع یخبندان خیلی سریع بوده و منجر به تشکیل کریستالهای یخ در داخل حجرات میگردد.برای تشکیل یخ در داخل حجره گیاهی،حرارت حجره باید در ظرف مدتی کمتر از نیم ساعت،از صفر به 10- درجه سانتیگراد تنزل نماید.

این نوع یخبندان کمتر در طبیعت اتفاق می افتد،به دلیل اینکه شدت سرمای هوا و اختلاف کاهش ناگهانی جبهه باید آنقدر زیاد باشد که بتواند در مدت نیم ساعت منجر به سرد شدن ناگهانی عضوی نبات و انجماد حجرات نبات شود.این یخبندان را در شرایط آزمایشگاهی میتوان ایجاد نمود،ولی ذکر این نکته حائز اهمیت است که اگر عمل سرد شدن و انجماد حجرات با سرعت کافی انجام شود یخ بسته و بصورت متبلور در می آیند بعد از ذوب شدن دوباره به زندگی خود ادامه دهند.

عملیات آزمایشگاهی با چنین یخبندان سریع بر روی مگس خانگی و پوستهای پیاز با فرو بردن آنها در نیتروژن مایع انجام و موارد ذکر شده فوق به اثبات رسیده است.

2-یخبندان بیرون حجره:

در طبیعت اختلاف درجه حرارت حجره نباتی و هوا بیش از چند درجه نمی باشد.بنابراین یخبندان همیشه در فضاهای بین حجروی به وقوع پیوسته و معمولاً رطوبت بین حجره را منجمد میکند،در چنین حالت اختلاف فشاری بین آب حجره و فضاهای بین حجره به وجود می آید که باعث میشود رطوبت از واکوئل هاحرکت نموده و بروی کریستالهای یخ فضای بین حجروی جذب شوند(متراکم گردد)این فعل و انفعالات تا طلوع آفتاب ادامه یافته و گاهی منتج به تشکیل یخ هایی که چندین برابر اندازه حجرات هستند میشود،و این عمل باعث پارگی حجرات و فساد آنها میگردد.در این نوع یخ زدگی،پروتوپلاسم ،توانایی خود را از دست داده و نمیتواند مجدداً رطوبت از دست رفته را جذب نماید،به همین دلیل است که اندام های خسارت دیده(یخ زده)نسبت به اندام های سالم نبات،وزن مخصوص کمتری دارند،زیرا تبادل رطوبت در نباتات از طریق مجراها انجام میشود و به همین دلیل است که میوه های یخ زده مرکبات موقع خوردن خشک میباشند،شاید این فرضیه درست باشدکه محققین اصلاح نباتات در جهت یافتن ارقام متحمل به خشکی موفق به پیدا نمودن ارقام مقاوم به سرما زدگی نیز شدند.

علائم خسارت و صدمه سرما زدگی:

تعیین میزان خسارات ناشی از سرما،تنها با ملاحظه درجه میزان ترمومتر میسر نمیباشد.برای اطلاع دقیقتر ضرورت دارد،نزدیک ظهر بعد از شب که سرما بروز کرده،چندین شکوفه را بطور اتفاقی چیده و به دقت تخمدان آنها را معاینه کرد.ممکن است گلبرگها به ظاهر سالم باشند،ولی فریب آنرا نباید خورد،بلکه باید با معاینه تخمدان و دانه های درون آن که لطیف تر از نساج احاطه کننده آنها(گلبرگها)هستند،از سلامت یا صدمه دیدن آنها اطلاع حاصل کرد،زیرا تخمدان و دانه های بذر معمولاً حساس ترین اعضاء در مقابل سرما میباشند.اگر اینها سالم و سبز بودند در اکثر موارد،گل سالم تلقی میشود.ولی مثل اکثر اتفاقات طبیعی این قانون نیز عمومیت ندارد،بلکه درختان میوه ای دانه دار مثل:سیب و تاک و....و درختان هسته دار مانند:آلو و زردآلو و...،در ارتباط با این موضوع حالات مختلفی نشان میدهند.طبق نظر دانشمندان،اگر سرما بعد از عمل تلقیح پیش آید،گل های سیب مقداری از صدمه وارده از سرما به بذر ها را تحمل میکند و میوه به رشد خود ادامه میدهد،بطوریکه بعضی انواع سیب قادراند میوه های بدون دانه خود را تا مرحله رسیدن و قابل خوردن پرورش دهند،هرچند این قبیل میوه ها کوچکتر از اندازه معمولی میباشند.تاک از این حیث از سیب نیز بهتر عمل میکند و میوه اکثر انواع تاک علی الرغم از بین رفتن بذر،قادر هستند به رشد خود ادامه داده و به طور طبیعی برسند.در سیب اگر خسارات به انساج مجاور حفره بذرها وارد شود،میوه به مرحله کمال نخواهد رسید،ولی تاکی که چنین صدمه دیده باشد،شکل غیر عادی پیدا میکنند،یعنی اطراف دم ضخیم شده و به اصطلاح دم کوتاه میشوند،ولی به مرحله کامل میرسند.صدمه وارده به تاک موقعی مؤثر خواهد بوده که سرما به انساج گوشتی اطراف تخمدان به ضخامت اکثری اثر کرده باشد و به عبارت دیگر روی انساج ناشی از تلقیح ثانوی نیز اثر گذاشته باشد.

در انواع هسته دارها ممکن است میوه صدمه وارده را ابتدا نشان ندهد ولی در آخرین مراحل بزرگ شدن،قبل از رسیدن،میوه صدمه دیده از سرما معمولاً مقداری صمغ ترشح میکند و حالت طبیعی خود را از دست میدهد.این نوع میوه ها ممکن است به مرحله پخته شدن نرسند و قبل از آن بریزند.اگر صدمه سرما زیادتر باشد،آنها بعد از گل کردن در مدت کمی ریخته میشود.طبق نظریه پژوهشگران،در آلو بعد از تلقیح و شروع اولین مراحل تشکیل میوه حساس ترین قسمت را آوندهای اطراف تخمدان تشکیل میدهند.بعد به ترتیب جدارهای تخمدان،قسمت گوشتی میوه،در مراحل بعدی حساسیت به سرما قرار گرفته اند.


مبلغ قابل پرداخت 12,960 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۲۲ خرداد ۱۳۹۶               تعداد بازدید : 1619

دیدگاه های کاربران (0)

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما