ماوس
تاريخچه
داگلاس انگبارت ماوس را در يک موسسه تحقيقاتي
اختراع کرد نام اين موسسهاستانفورد بود ولي بعد از
چند سال يعني در سال 1970 شرکت زيراکس در
کاليفرنيا بارهبري جک هالي و با کمک نمونه ساخته شده توسط داگلاس موفق شد ماوسي طراحي کنند کهکارايي بالايي داشتاين روند ادامه يافت تا در سال 1982 شرکتي به نام ماس سيستمابتدايي ترين ماوس را براي رايانه هاي پرسونال آي بي ام توليد کرد البته قطب بدونانکار رايانه يعني ماکروسافت هم در سال 1983 موس دو کليديخود را به جهانيان عرضهکرد.البته در آن زمان به خاطر کم بودن وسعت کار با رايانه در ابتدا مفهوم ماوسدرک نمي شد و جايگاهي نداشت ولي با ورود برنامه هاي آفيس و برنامه هاي مشابهکاربران فهميدند که ماوس به آنها کمک خواهد کرد کارها سريع تر پيش رود. امروزه موس داراي جايگاه خاص خود است . موس قادر به تشخيص حرکت و کليک بوده و پس از تشخيص لازم ، اطلاعات مورد نياز براي کامپيوتر ارسال تا عمليات لازم انجام گيرد.
روند شکل گيري موس
درسيستم هاي اوليه نيازي به استفاده از موس احساس نمي گرديد، چون کامپيوترهاي آن زمان داراي اينترفيسي مشابه ماشين هاي تله تايپ و يا کارت پانچ براي ورود اطلاعات بودند. ترمينال هاي متني اوليه، چيزي بيشتر از يک تله تايپ شبيه سازي شده نبودند ( استفاده از صفحه نمايشگر در عوض کاغذ ). چندين سال طول کشيد تا کليدهاي پيکاني در اغلب ترمينال ها مورد استفاده قرار گرفتند( اواخر 1960 و اوايل 1970 ) . اديتورهاي تمام صفحه اولين چيزي بودند که از قابليت هاي واقعي کليدهاي پيکاني استفاده کردند. مداد هاي نوري براي ساليان زيادي بر روي ماشين هاي متفاوت ، بعنوان يک دستگاه اشاره اي استفاده مي گرديدند. Joysticks و دستگاه هائي ديگر در اين خصوص در سال 1970 رايج شده بودند. زمانيکه موس بهمراه کامپيوترهاي مکينتاش ارائه گرديد يک موفقيت بزرگ بدست آمده بود.عملکرد موس کاملا" طبيعي بود. قيمت موس ارزان و فضاي زيادي را اشغال نمي کرد. همزمان با حمايت سيستم هاي عامل از موس ، استفاده از موس رشد بيشتري پيدا کرد. زمانيکه ويندوز 1/3 از يک رابط گرافيکي بعنوان استاندارد استفاده کرد، موس بعنوان يک وسيله و اينترفيس بين انسان - کامپيوتر، جايگاه خاص خود را کسب نمود.
ماوس ، ابزاري ورودي است که به کاربر اجازه ميدهد به اقلام موجود بر روي صفحه تصوير اشاره و آنها را انتخاب کند. ساختار اصلي ماوس متشکل از يک وسيله کوچک که در دست جاي ميگيرد و چند دکمه مسطح روي آن است. زير ماوس يک بخش جهت ياب ( معمولاً گوي ) قرار دارد. کل اين مجموعه نيز به وسيله سيمي به کامپيوتر متصل ميشود. با حرکت ماوس توسط کاربر اشاره گر ماوس بر روي صفحه تصوير ، به طور همزمان به همان سمت حرکت ميکند. اولين ماوس توسط دکتر داوگ انگلبرت در سال 1964 اختراع شد.
ساختمان ماوس
قاب ماوس
قاب که محافظ قطعههاي داخلي بوده ، شکل ظاهري ماوس
را ميسازد. معمولا ازپلاستيک ساخته شده است و در حال
حاضر قابهايي که بر اساس مهندسي محيط کار يا کار پژوهشي
ساخته شدهاند. رواج بيشتري دارند. زيرا وقتي آنها را
بدست ميگيريم، انگشتان احساسراحتي بيشتري ميکنند.
گوي ماوس
در زير ماوس يک گوي پلاستيکي که داراي هسته فلزي است وجود داردکه از زير ماوس اندکي بيرون زده است، در جهت حرکت ماوس ميچرخد. هنکامي که ماوس راحرکت ميدهيد اين گوي به اين طرف و آن طرف حرکت ميکند. حرکت اين گوي نشاندهندهحرکت اشارهگر ماوس رويصفحهنمايش رايانه است.
غلتک
همانطور که گوي ماوس ميچرخد با دو غلتک که نسبت به هم زاويه 90 درجهدارند تماس پيدا ميکند. در نتيجه آنها را ميچرخاند. به عبارت ديگر در داخل ماوس ،دو غلتک عمود برهم ، رو به روي سطح گوي ماوس قرار دارند که عبارند از :
-يکي از غلتکها براي حرکت چپ و راست ، يا در واقع حرکت عرضي در صفحه نمايش است.
-ديگري براي حرکت بالا و پايين ، يا در واقع حرکت عمودي روي صفحه نمايش است.
چرخ ها
در ماوسهاي مکانيکي دو جفت ميله هادي فلزي که به کف ماوس وصل هستند،در کنار چرخهاي ماوس قرار دارند. چرخيدن چرخها باعث تماس با اين ميلهها ميشوند. يعني هربار که يکي از اين ميلههاي فلزي به يکي از نقطه اتصال چرخ برخورد ميکند،سيگنال الکتريکيايجاد ميکند. تعداد اينسيگنالها مشخص ميکند ميلههاي هادي با چند تا از اين نقطهها برخورد کردهاند. بهاين ترتيب جهتي که غلتکهاي ماوس ميچرخند، به همراه نسبت بين تعداد سيگنالهاي حاصلاز محورهاي عمودي و افقي ، بيانگر سمت و سوي حرکت ماوس است.
ديود و آشکارساز نوري
درماوس مکانيکيو نوري به جاي ميله فلزي هاديازديودهاينوري وآشکارساز نورياستفاده ميشود. هنگامي کهغلتکها ميچرخند، چرخها در حالت عبور دادن نور از ديودهاي نوري به آشکارسازهاينوري هستند. يا در حالتي هستند که نور نميتواند به آشکارساز برسد. به اين ترتيب ،باز هم سيگنالهاي الکتريکي بوجود ميآيد، تا به رايانه انتقال يابد در نتيجه اينکار رايانه بتواند حرکت ماوس را بفهمد. ماوسهاي «مکانيکي نوري» به دو جفت ديود وآشکارساز نياز دارند تا بتوانند جهت چرخش را مشخص کنند. اما ماوسهاي نوري داراي يکگيرنده نور و يک ديود نوري ميباشد.
کليدهاي ماوس
در زير هر کليد روي قاب ماوس کليد ديگري نيز وجود دارد. کهوقتي روي کليدهاي قاب ماوس فشار وارد شود. فشار به کليد زيري در داخل ماوس منتقلميشود. به اين ترتيب فرمانهاي ماوس به رايانه منتقل ميشود. بيشتر ماوسها دو کليديو بعضي سه يا چهار کليد دارد. در بيشتر ماوسهاي امروزي يک کليد چرخان وجود دارد کهبه آنهانت اسکرولميگويند که با آن ميتواننمايش طوماري انجام داد.
ماوس نوري
ماوسهاي نوري نياز به زير ماوسي يا بالشتک آينهاي ويژه ، باشبکهاي از خطهاي سياه و آبي دارند. خطهاي آبي نور قرمز را جذب ميکنند و خطهايسياهنورمادون قرمز را جذب ميکنند. از طرف ديگر در اين گونه از ماوسها دو ديود که يکينور قرمز و ديگري نور مادونقرمز را ميتاباند. هنگامي کهماوس نوريروي زيرماوسي ويژهاي حرکتميکند. زيرماوسي ويژه به تناوب نور را جذب و بازتاب ميدهد. يعني ديود ،نور را روي پد ميتاباند و در نتيجه گيرندههاي نوري ماوس جهت حرکت ماوس را ازپرتوهاي نوري که از خطهاي روي زيرماوسي منعکس شده است تشخيص ميدهند. پس از آن آنهارا به علامتهايي تبديل ميکنند تا بهرايانه ارسال شوند. از اين به بعد ، اين گونه ماوسها نيز مانند گونههاي ديگر ماوس کارميکنند. البته در ماوسهاي نوري جديد از گيرندههاي نوري و دوربينهاي کوچک استفادهميکنند. در نتيجه ماوسهاي نوري جديد نيازي به پد خاص ندارد (و حتي نياز به پدندارد.
ماوس بيسيم
اينگونه ماوسها دادههايخود را از طريقامواجراديويي يا از طريقنورمادون قرمز به رايانه ارسال ميکنند. در نتيجه به سيم رابط نياز ندارند. ماوسهاي بيسيم مادون قرمز در حال حاضر متداولترند اما گونه راديويي آنها در فاصلهدورتر نيز کار ميکنند براي استفاده از اينگونه ماوسها لازم است به نکتههاي زيرتوجه شود :
1- ماوس بيسيم دارايفرستندهاست که داده را با آن ارسال ميکند.
2- براي تامين برق مصرفي اينگونه ماوسها نياز بهباتري است.
3- براي دريافت داده از ماوس ، در رايانه نياز به گيرنده متصل به رايانه است.
نوع اتصال دهنده
- سريال:
ماوس با درگاه متوالي يا سريال با دريافت هر بسته داده از ماوسوقفهاي ايجاد ميشود تا خط آن به درگاه ، مورد استفاده بستگي دارد.
- پياس 2 :
امروزه متداولترين ماوسها با درگاه اختصاصي که در کنار درگاهصفحهکليد است ارائه ميگردد. اين درگاه ميتواند بدون استفاده از شيارهاي توسعه يادرگاههاي متوالي انواع خاصي از ماوس را بپذيرد.
راهنماي خريد
ابتدا بايد شما تعيين کنيد چه گونه اي ازماوس را نياز داريد ماوس هاي مکانيکي به علت دردسرهاي زياد امروزه کمتر خريداري ميشوند و از گزينه ماوس هاي نوري استفاده مي شود به چند علت اول اينکه آنها نياز بهتميز کردن گوي و محيط زير ماوس ندارند و همه جا و راحت کار مي کنند و دليل مهم تراينکه دقت حرکت بيسار بيشتري دارند و شما حتي مي توانيد در برنامه هاي گرافيکي رويپيکسل ها هم در مقياس بالا با ماوس نوري حرکت کنيد.بعد از انتخاب نوع ماوس بايدرابط درگاه سريال آنرا مورد ارزشيابي قرار دهيد امروزه دو نوع استاندارد در پيش رويداريم.بيشتر رايانه ها از رابط 9 پايه اي دي استفاده مي کنند ولي برخي ازرايانه ها از رابط 25 پايه اي بهره مي برند حالا چرا؟ چون در برخي از رايانه هارابط 9 پايه اي موجود نيست و در برخي در رايانه ها درگاه سريال کام يک 25 پايه ايمي باشد ولي اگر ماوس سازگاري نداشت مي توانيد از تبديلگرها بهره ببريد که در بازارموجود است . در کل مهمترين مقياس ها همين ها بودند ولي يکي از دلايل خريد ميتواند نام شرکت و اعتبار آن باشد براي مثال ماوس هاي شرکت ماکروسافت کاملا شناختهشده است البته اصل هاي آن اميدوارم با اين مقاله نسبتا کامل شما با ماوس و کاراييآن آشنا شده باشيد در بحث هاي بعدي سعي مي شود قطعات ديگري را نيز مورد ارزيابيکامل قرار داد.
چند نکته در مورد استفاده از ماوس
استفاده از ماوس تقريبا به بخشي جدانشدني و معمول در کار با کامپيوتر تبديل شده است.مدتي بود که به دليل کار زياد با کامپيوتر در چند سال گذشته از درد مچ دست هنگام کار بلند مدت با ماوس رنج ميبردم و باعث ميشد که زود خسته شوم اما تنها با تغييراتي اين مشکل برطرف شد که فکر ميکنم براي همه کساني که مشکلي مشابه من را دارند و حتي کساني که کار را با کامپيوتر بخشي از زندگي و کارشان است ميتواند مورد توجه و استفاده قرار گيرد.
1- استفاده از ماوس نوري .- استفاده از ماوسهاي قديمي که با گوي کار ميکنند را فراموش کنيد. ماوسهاي نوري از حساسيت بيشتري برخورداند و به همين دليل کار با آنها به نسبت ماوسهاي قديمي نياز به فشار کمتر دست و حرکت کمتر مچ دارد. با کمي تنظيم و انتخاب يک ماوس اپيتک ميتواند حرکت مچ دست را خود را کمتر و مدت بيشتري از ماوس بدون احساس خستگي استفاده کنيد.
2-ماوس پد طبي - باور کنيد من نيز آنها را چندان جدي نمي گرفتم اما واقعا موثر هستند.ماوس پد هاي طبي داراي يک بالشتک در پايين پد هستند که مچ دست بر روي آن قرار ميگيرد.مهمترين عامل درد مچ در کار با ماوس حالت شکسته و زاويه مچ دست است.که در بلند مدت حتي مي تواند باعث دردهاي مزمن و ماندگار در مچ دست شود اما در ماوس پدهاي طبي مچ دست در وضعيت بهتري قرار ميگرد و تقريبا ساعد و کف حالت افقي و بدون شکستي دارند که اين مسئله در سلامتي مفاصل و خستگي کمتر مچ دست نقش مهمي دارد.ماوس پدهاي طبي قيمت بالايي ندارند و در بازار ايران نيز ميتوانيد مدلهاي خوبي از اينگونه پدها را کمتر از يک هزار تومان تهيه کنيد .
3-ورزش - در مورد بسياري از ما کار با ماوس و کيبورد و يا احتمالا نوشتن تنها کارهايي هستند که با مچ دست خويش در طول روز انجام مي دهيم. اين در دراز مدت باعث ضعيف شدن مچ دست ميشود به طوريکه کمي فشار بيشتر ميتواند باعث درد مچ دست شود. با وجودي که من نکات اشاره شده در بالا را انجام دادم و درد مچ و خستگي حاصل از کار با ماوس به حداقل رسيد اما همچنان در شرايطي که فشار بيشتري به مچ دستم مي آمد دردهايي چندين ساعته را در مچ دستم حس ميکردم. شيوه ساده اي که من بکار گرفتم ورزش و استفاده از نرمشهايي که بود که مچ دست در آن بکار گرفته ميشود.شيوه اي که به به شکل موثري از آن جواب گرفتن استفاده از وزنه و نوعي حرکت خاص با مچ دست بود که تنها در در ده روز دردهاي مچ دستم به شکل قابل محسوسي کاهش يافت.
4- اسکرول -تا کنون فکر کرده ايد که چه مدت از زماني را که با ماوس کار ميکنيد صرف اسکرول صفحات ميکنيد؟. به خصوص اگر اهل کار با اينترنت و گردش در وب باشيد قطعا مدتي را صرف اسکرول صفحات وب سايتها مي کنيد.اسکرول با حرکت ماوس باعث تغيير زاويه مچ دست و يا حرکت دست مي شود.استفاده از ماوسهايي که دکمه اسکرول را وسط کليدهايشان دارند مي توانند نياز به حرکت دست دست و مچ را کاهش دهند و طبيعي است که کاري که تنها با حرکت يک انگشت انجام مي شود را با مچ دست و يا ساعد انجام نمي دهند.
در نهايت و چنانکه از مطالب بالا مشخص است کمي دقت در انتخاب و خريد ماوس و ماوس پد ميتواند سلامتي بيشتر و خستگي کمتري را براي شما به ارمغان بياورد و البته نبايد فراموش کنيم که مچ دستهاي ما فقط براي کار با ماوس و کيبورد نيست و براي اينکار نيز ساخته نشده است پس بايد سعي کرد به تناسب با نرمشهاي خاص آنها را در وضعيت مناسبي نگه داريم.
صفحه کليد
انواع صفحه کليد
صفحه کليدها از بدو استفاده در کامپيوتر، تاکنون کمتر دستخوش تغييراتی شده اند. اغلب تغييرات اعمال شده در رابطه با صفحه کليد، افزودن کليدهائی خاص ، بمنظور انجام خواسته های مورد نظر است . متداولترين نوع صفحه کليدها عبارتند از :
- صفحه کليد پيشرفته با 101 کليد
- صفحه کليد ويندوزبا 104 کليد
- صفحه کليد استاندارد اپل با 82 کليد
- صفحه کليد پيشرفته اپل با 108 کليد
کامپيوترهای laptop دارای صفحه کليدهای مختص بخود بوده که آرايش کليدها بر روی آنان با صفحه کليدهای استاندارد متفاوت است . برخی از توليد کنندگان صفحه کليد، کليدهای خاصی را نسبت به صفحه کليدهای استاندارد اضافه نموده اند. صفحه کليد دارای چهار نوع کليد متفاوت است :
کليدهای مربوط به تايپ
کليدهای مربوط به بخش اعداد (Numeric keypad)
کليدهای مربوط به توابع ( عمليات ) خاص
کليدهای کنترلی
کليدهای تايپ بخشی از صفحه کليد را شامل می گردند که بکمک آنها می توان حروف الفبائی را تايپ نمود. آرايش کليدهای فوق بر روی صفحه کليد مشابه دستگاههای تايپ است . همزمان با گسترش استفاده از کامپيوتر در بخش های تجاری ضرورت وجود کليدهای خاص عددی برای بهبود سرعت ورود اطلاعات نيز احساس گرديد، بدين منظوور Numeric keypad در صفحه کليدها مورد استفاده قرار گرفت . با توجه به اينکه حجم بالائی از اطلاعات بصورت عدد می باشند ، يک مجموعه با 17 کليد به صفحه کليد اضافه گرديد. آرايش کليدهای فوق بر روی صفحه کليد مشابه اغلب ماشين های حساب است . در سال 1986 شرکت IBM صفحه کليد اوليه خود را تغيير و کليدهای عملياتی و کنترلی را به آن اضافه کرد. کليدهای عملياتی بصورت يک سطر و در بالاترين قسمت صفحه کليد قرار می گيرند. با استفاده از نرم افزارهای کاربردی و يا سيستم عامل می توان به هر يک از کليدهای عملياتی مسئوليتی را واگذار نمود. کليدهای کنترلی باعث کنترل مکان نما (Cursor) و صفحه نمايشگر می باشند. در اين راستا از چهار کليد ( با فرمت معکوس حرف T ) بين بخش مربوط به کليدهای مختص تايپ و بخش عددی صفحه کليد استفاده شده است. با استفاده از کليدهای فوق کاربران قادر به حرکت مکان نما بر روی صفحه نمايشگر خواهند بود. در اغلب نرم افزارها با استفاده از کليدهای کنترلی کاربران قادر به پرش هائی با گام های بلند نيز خواهند بود. اين کليدها شامل موارد زير می باشد :
Home
End
Insert
Delete
PageUp
PageDown
Control-Ctrl
Alternate -Alt
Escape-Esc
صفحه کليد ويندوز، کليدهای اضافه ای را معرفی نمود. کليدهای Windows يا Start و يک کليد Application نمونه هائی در اين زمينه می باشند. صفحه کليدهای " اپل " اختصاص به سيستم های مکينتاش دارد.
صفحه کليد يا Keyboard شامل مجموعه اي از کليد هاست که چيدمان آنها مانند ماشين تايپ بوده و شما ( کاربر ) را قادر ميسازد، اطلاعات و فرمانهاي دلخواه خود را وارد کامپيوتر کنيد. Keyboard نيز يکي از وسایل ورودي کامپيوتر به شمار مي آيد.
بلند گوها
بلندگوها چگونه كار ميكنند ؟
مقدمه:
در هر سيستم صوتي، كيفيت نهاييسيستم به بلندگوهاي بهكار رفته در آن سيستم بستگي دارد، اگر يك سيستم بسيارحرفهاي صوتي با آمپليفاير بسيار پر قدرت، صدايي را كه با كيفيت بسيار خوب ضبط شدهاست، از بلندگويي ضعيف پخش كند، صدا بسيار نا مطلوب خواهد بود.
بلندگوهاسيگنالهاي الكترونيكي را از دستگاههايي همانند سي دي هاي صوتي و DVD ها دريافت كردهو تبديل به صداهاي قابل شنيدن براي ما ميكنند.
در مقاله حاضر، به تشريح مبانيكاركرد بلندگوها و نحوه تبديل سيگنالهاي الكترونيكي به صوت را تشريح خواهيمكرد.
مقدمهاي بر صوت:
در درون گوش آدمي پرده بسيار نازكي به نامپرده صماخ وجود دارد، هنگامي كه اين پرده مرتعش ميشود، مغز انسان اين لرزشها رابصورت صوت تفسير خواهد كرد. يكي از عمدهترين عواملي كه باعث تحريك و مرتعش شدن اينپرده ميشود، تغيرات فشار هوايي است كه با آن برخورد ميكند.
در عمل هنگامي كهجسمي در فضا حركت ميكند، هواي اطراف خود را منبسط كرده و اين انبساط باعثفشردهشدن هوا گرديده و اين تغير فشار در هوا منتشر شده و به گوش رسيده و باعثمرتعش شدن پرده صماخ ميگردد.
تفاوتاصوات:
صداهاي اطراف ما را ميتوان بر اساس دو فاكتور زير تقسيمبنديكرد:
1- فركانس صوت: هرچه فركانس جسمي كه مرتعش ميشود بيشتر باشد، (سريعتر حركتكند و مرتعش شود)، مولكولهاي هوا با سرعت بيشتري تغير مكان ميدهند، لذا صدايي كهبه گوش ميرسد صداي زير تري خواهد بود. اگر تعداد نوسانات در واحد ثانيه كم باشد،صدا بصورت بم به گوش خواهد رسيد.
2- دامنه صوت: صدايي كه از دامنه بيشتريبرخوردار باشد، هوا را بيشتر فشرده خواهد كرد و به علت اينكه قادر است پرده گوش رابيشتر به حركت در آورد، بلندتر شنيده خواهد شد.
ميكروفونها عملي مشابه گوش ماانجام ميدهند. آنها نيز داراي صفحه نازكي همانند گوش ميباشند كه در اثر برخوردمولكولهاي متحرك هوا به آنها، تغيراتي در ميزان ولتاژ عبوري از ميكروفون را باعثميشوند و بدين ترتيب سيگنالهاي الكتريكي توليد شده را ميتوان ثبت كرد.
درهنگام پخش نيز، بلندگو، عكس اين عمل را انجام داده و سيگنالهاي الكتريكي را بهلرزههاي فيزيكي و در نتيجه، امواج صوتي تبديل ميكند.
دسيبل:
دسيبلكه بطور مخفف آن را با dB نشان ميدهند، واحد اندازهگيري شدت صوت است. اصواتي كهما قادر به شنيدن آن هستيم، بسيار متفاوتند.
ما ميتوانيم صداي كشيدن انگشتان برپوست دست و صداي يك جت جنگنده را بشنويم. صداي يك جت جنگنده 1000.000.000.000 باربيشتر از صداي انگشتان است، با اين حال گوش انسان قادر است خود را با اين شرايط وفقدهد.
واحد دسيبل بصورت لگاريتمي افزايش مييابد. بدين صورت كه كمترين صوت قابلشنيدن، صفر دسيبل (0 dB) بوده و صدايي ده برابر قويتر از آن 10 dB بوده و صدايي 100برابر آن 20 dB خواهد بود.
در زير ميتوان اصوات معمول و شدت آن را مشاهدهكرد.
نزديك به سكوت مطلق 0 dB
نجوا كردن 15 dB
صحبت كردن عادي 60 dB
صداي يك موتور سيكلت 90 dB
بوق اتوموبيل 110 dB
موتور جت 120 dB
انفجار 140 dB
اصوات بيشتر از 85 دسيبل باعث كاهش شنوايي ميشوند. البته ميزان نزديكي و دوري از منبع صوت و مدت زمان قرار گرفتن در معرض آن، خود عاملمهمي در ميزان صدمه خواهد بود.
قرار گرفتن مداوم به مدت 8 ساعت در معرض اصوات باقدرت 90 دسيبل باعث آسيب ديدن گوش شده و اصوات بالاي 140 دسيبل، حتي اگر بطورلحظهاي با گوش برخورد كنند باعث پارگي پرده گوش و در شديد خواهندشد.
ساختار دروني بلندگوها:
همانطور كه گفته شد، بلندگو عمل عكسيك ميكروفون را انجام ميدهد و سيگنالهاي الكتريكي را به صوت تبديل ميكند. در شكلزير ساختار يك بلندگو نشان داده شدهاست:
ديافراگم بلندگو غالباً از كاغذ ساخته ميشود تا بتواند به راحتي تحرككند.
مركز ديافراگم به مركز بلندگو كه سيم پيچ قرار دارد متصل شده است و ازاطراف نيز از طريق ثابت كننده به بدنه بلندگو متصل شده است.
هنگامي كه جريانالكتريكي از طريق سيمهاي سيمپيچ بلندگو عبور ميكند، باعث بوجود آمدن ميدانمغناطيسي ميگردد كه در اثر مجاورت با آهنرباي بلندگو، باعث بالارفتن يا پايين آمدنهسته مركزي و درپوش محافظ شده و در نتيجه كاغذ ديافراگم را به داخل كشيده يا بهخارج فشار خواهد داد. در اثر حركت سريع اين هسته و تغيرات پيوسته جريان الكتريسيتهدر داخل سيمپيچ، كاغذ ديافراگم بصورت پيوسته نوسان خواهد كرد كه خود باعث توليدصوت خواهد شد.
از الكترومغناطيس ميدانيم كه اگر از سيمهاي پيچيده شده بهدور يك هسته آهني، جريان عبور كند، باعث بوجود آمدن ميدان مغناطيسي ميشود.
اگراين ميدان هم قطب با قطب آهنرباي ثابتي باشد كه در بلندگو وجود دارد، باعث دفع شدنهسته آهني از آهنربا ميگردد و در صورت غير هم قطب بودن آن، باعث جذب آهنرباميگردد.
انواع بلندگوها:
بلندگوها را بر اساس كاربردهاي آنهاميتوان به سه دسته تقسيم كرد:
1- «Woofer»ها كه در فركانسهاي پايين كاربرددارد.
2- «Tweeters»ها كه در فركانسهاي بالا كاربرد دارند.
3- «Midrange»ها كهفركانسهاي مياني ناحيه شنوايي صوت را پخشميكنند.
يك «Woofer» بلندگوي بزرگي است كه براي توليد اصوات با فركانس پايين توليدشده است. همانطور كه توضيح داده شد، براي توليد اصوات با فركانس پايين، كاغذديافراگم، تحرك كمي خواهد داشت. به همين دليل اندازه اين بلنگوها بزرگ انتخاب شدهاست.
«Tweeter»در ابعاد كوچك طراحي شده است تا كاغذ ديافراگم آن بتواند به سرعتمرتعش شود. بنابراين از اين بلنگوها براي پخش اصوات با فركانس بالا (اصوات زير) استفادهميشود.
يك «Midrange» با ابعادي متوسط، توانايي توليد فركانسهاي مياني حوزه اصواتقابل شنيدن براي انسان را دارد. اندازه متوسط آن و طراحي آن بگونهاي است كه به جزاصوات بسيار زير و اصوات بسيار بم توانايي پخش بقيه اصوات را دارا ميباشد. بنابراين در كاربردهاي خانگي و آماتوري بطور گستردهاي از آنها استفاهميشود.
Crossoverگاهي براي توليد صدا با كيفيت بهتر، از تركيب يك «Woofer» و يك «Tweeter» به طور همزمان استفاده ميشود.
در اين حالت لازم است كهفركانسهاي صوت به دو قسمت تقسيم شوند و فركانسهاي بالا از «Woofer» و فركانسهايپايين از «Tweeter» عبور كند. بلندگوهاي با كيفيت هر دو قسمت را در درون يك مجموعهقرار دادهاند. به عمل تقسيم فركانسهاي صوتي جهت پخش از بلندگوي مناسب آن فركانس را «Crossover» گويند.
«Crossover» ها به دو دسته تقسيم ميشوند:
1- غيرفعال: اين دسته از مقسمهاي فركانس از خازن و سلف تشكيل شده است و به علت فعال شدنبوسيله سيگنالي كه از آن عبور ميكند، براي تغذيه به منبع خارجي نياز ندارند. سادهترين نوع اين دسته را ميتوان با كمك سلف و خازن توليد كرد.
در شكل زير Crossover غير فعال نشان داده شده است كه از يك خازن و دو سلف تشكيل شدهاست.
هر خازن بر اساس مشخصات دروني خود، فركانسهاي پايين تر از حد مشخصي را عبورنخواهد داد و بصورت يك مدار باز عمل خواهد كرد. ولي هرگاه در مسير فركانسي بيشتر ازآن قرار گيرد بصورت يك اتصال كوتاه عمل كرده و سيگنال را عبور خواهد داد. بدينوسيله ميتوان فركانسهاي بالا را از فركانسهاي پايين جدا كرد.
سلفها عملي معكوسخازنها انجام ميدهند و در فركانسهاي پايين عمل رسانايي و انتقال فركانس را انجامداده و در فركانسهاي بالا سيگنال را به سختي عبور ميدهند، پس ميتوان براي فيلتركردن فركانسهاي بالا از آنها استفاده كرد.
2- فعال: اين دسته از Crossoverها، از مدارهاي الكترونيكي تشكيل شده است و سيگنال صوتي را قبل از ورود بهآمپليفاير به آن فرستاده و از هركدام از خروجيهاي آن به طور مجزا به آمپليفايرمخصوص خود فرستاده ميشوند. از مزاياي اين دسته نسبت به دسته غير فعال، ميتوان بهتوانايي تنظيم فركانسهاي خروجي و كيفيت بسيار بالا اشاره كرد، ولي قيمت بسيار بالايآن، يكي از معايب آن به شمار ميرود.
جعبههاي عايق صوتي:
درسيستمهاي حرفهاي صوتي، براي توليد صدا با كيفيت بهتر، از يك جعبه كه داراي عايقبندي خاص صوتي بوده و در خود هر سه بلنگوي «Tweeter» و «Woofer» و«Midrange» رادارد استفاده ميشود. بدين طريق، هم يك سيستم صوتي يكپارچه خواهيم داشت و هم ازمزاياي كيفيت بهتر آن استفاده خواهيم كرد.
سادهترين عملي كه يك جعبه بلندگوانجام ميدهد، ثابت نگهداشتن بلنگوها و سهولت حمل و نقل است.
جعبههاي بلندگو رامعمولا از چوب سخت يا اجسام بسيار سخت كه توانايي جذب لرزشهاي بلندگو را داشتهباشد، ميسازند. علاوه بر مزاياي ذكر شده، جعبههاي بلندگو، بر نحوه توليد صدا،تاثير زيادي دارند. همانطور كه قبلا گفته شد، در هنگام توليد صدا، صفحه ديافراگمبلندگو شروع به بالا و پايين رفتن كرده و با تغيرات فشار هوايي كه ايجاد ميكند،صدا توليد ميشود، در هنگام بالا و پايين رفتن صفحه ديافراگم، نه تنها تغييرات فشاردر جلوي ديافراگم ايجاد ميشود، بلكه در پشت آن نيز هوا فشرده شده و در پشت آن نيزصدا توليد ميشود. هر جعبه بلندگو براي مهار اين بازتاب صوتي، روش مخصوص به خوددارد.
جعبه عايق بنديشده:
ايننوع جعبه كه متداول ترين نوع جعبههاي بلندگو ميباشد، از جعبهاي تشكيل شده كهكاملا عايق بندي شده و هوا به داخل آن راه ندارد. بدين طريق هنگام توليد امواجصوتي، در حالت فشار به بيرون بلنگو، هوا به سمت اطاق فشار داده ميشود و هنگامي كهصفحه بلندگو به داخل كشيده ميشود، فشار هوا به داخل جعبه وارد ميشود.
پس درهر دو حالت، بلندگو نسبت به حالت سكون، فشار ايجاد كرده است كه تمايل به رفع آندارد.
اين نوع جعبهها از بازده خوب برخوردار نيستند، زيرا آمپليفاير ميبايستسيگنال صوتي را آنقدر تقويت كند تا بتواند بر فشار هواي داخل و خارج جعبه غلبهكند.با اين حال اين فشار همانند يك فنر به صفحه عمل كرده و باعث توليد اصوات بادقت خوب ميگردد.
جعبه بازتاب اصوات بم (Bass Reflect):
در اين جعبهها حفرهكوچكي در جلو جعبه قرارداده ميشود كه در هنگام حركترو به عقب ديافراگم، هواي داخل جعبه را به خارج هدايت كرده و در هنگام حركت رو بهجلوي ديافراگم، هوا را به داخل جعبه هدايت ميكند. بدين طريق اصوات بلندتري توليدميگردد.
از مزاياي اين جعبه، ميتوان به بهره مناسب و از معايب آن به عدم وجودحالت فنري (كه در جعبه قبل وجود داشت) جهت باز گرداندن صفحه ديافراگم به حالت اوليهخود، و در نتيجه دقت كم صوتي اشاره كرد.
جعبه با بلندگوي غيرفعال:
جهتبه حداقل رساندن معايب دو دسته فوق الذكر و به حداكثر رساندن مزاياي آن دو دستهميتوان از جعبه زير كمك گرفت. اين جعبه كه داراي يك بلندگو در جلو و يك بلندگويغير فعال در عقب ميباشد، ساخته شده است. بلندگوي غير فعال همانند يك بلنگوي معموليبوده با اين تفاوت كه سيمپيچ و آهنرباي آن حذف شده است.
بدين طريق هنگامي كهبلندگوي اصلي شروع به نوسان ميكند، فشار هوايي كه در داخل جعبه ايجاد ميكند، باعثتحريك صفحه بلنگوي غير فعال شده و در نتيجه باعث توليد صوت ميگردد.
اين نوعجعبهها از نوع عايق بهره بهتري داشته و از نوع بازتابي دقت بيشتريدارد.
انواع ديگربلندگو:
به جز بلندگوهاي ذكر شده در فوق، بلندگوهاي ديگري نيز وجود دارد كه ازروشهاي ديگري جهت توليد اصوات استفاده ميكنند.
يكي از اين انواع، بلندگويالكترواستاتيك است. اين بلندگو از خاصيت الكترومغناطيسي براي توليد صوت استفادهنميكند. بلندگوهاي الكترو استاتيك، با مرتعش شدن يك صفحه نازك رسانا، باعث توليدصوت ميگردند. اين صفحه در بين دو صفحه رساناي ثابت كه به ترتيب داراي جريان مثبت ومنفي هستند و در اطراف آن قرار دارد احاطه شده است. اين دو صفحه مثبت و منفي، دربين خود توليد ميدان الكترومغناطيسي ميكنند. صفحه رساناي مياني نيز به سيگنالالكتريكي متصل ميگردد. هنگامي كه اين سيگنال مثبت باشد، به صفحه ديافراگم به سمتصفحه ثابت با بار منفي كشيده شده و در صورتي كه سيگنال منفي باشد، به سمت صفحه بابار مثبت جذب خواهد شد. بدين طريق، با حركت سريع صفحه متحرك رساناي مياني، صوتتوليد ميشود.
به علت نازكي صفحههاي اين نوع بلندگو، به سرعت به تغيرات صوتپاسخ داده و اصوات فوقالعاده دقيق و با كيفيتي توليد ميكند. با اين حال به علتتحرك كم صفحات، اين نوع بلندگو جهت توليد اصوات بم و فركانسهاي پايين مناسبنميباشد.
عملا در تمام کارهاي جديد مربوط بهآکوستيک ، نوسانهاي فشار صوتي بوسيله نوعي دستگاه گيرنده الکتروآکوستيکي به نامتراگذارگرفته ميشود، مثلاميکروفونيکه اين نوسانها را به نوسانهايکوچکتر از نوعجريان يا ولتاژ تبديل ميکند. نوسانهاي اخير يا به طريق الکتريکي براي تبديل فوري بهمکالمه به شکل انرژي صوتي تقويت ميکردند، يا ممکن است آنها را به نوعي ذخيره کرد؛نظير آنجه روي نوار مغناطيسي ضبط ميکنند که براي تجزيه بعدي يا براي برگرداندن صدامعمول است. نوسانها پس از تقويت ممکن است بوسيله نوعي فرستنده تراگذارالکتروآکوستيکي به نامبلندگوبه ارتعاشهاي صوتيتبديل شوند.
براي طرح ريزي يک تراگذار موثر جهت تبديلانرژيالکتريکي بهانرژي صوتيکه بايد در هوا منتشر شود لازماست چند عامل مربوط به يکديگر را در نظر بگيريم. اين عاملها شکل کارآييالکتروآکوستيکي ، يکنواخت بودن پاسخ دستگاه به فرکانس ، خطي بودن پاسخ دامنه ، پاسخعبوري ، قدرت و استحکام براي کار ، اندازه ، دوام و قيمت است. بلندگوي ايدهآلداراي مشخصات زير است:
1- بايد داراي کارآيي الکتروآکوستيکي نزديک به صد در صد باشد.
2- پاسخ صوتي که از آن خارج ميشود (بازداده) در فاصله کامل فرکانسهاي قابل شنيدنمستقل از فرکانس باشد.
3- در بازداده هارمونيک داخل نسازد، همچنين بواسطه مدولاسيون داخلي در آن تابيدگيايجاد نکند.
4- سيگنالهايي را که در آن وارد ميشوند (در داده) خواه عبوري يا پايدار باشند،بتواند عينا به همان شکل دوباره بسازد.
5- قادر باشد صوت را در اطراف خود مستقل از راستاي بخصوصي منتشر کند.
6- با در نظر گرفتن بازداده آکوستيکي که از آن انتظار داريم، تا حد امکان از لحاظاندازه کوچک باشد.
تا کنون حتي يک تراگذار که داراي تمام خواصبالا باشد طراحي نشده است. از ميان بسياري اسبابهايي که براي تشعشع انرژي صوتي درهوا ساخته شدهاند، دو نوعي که بيش از همه بکار ميروند عبارتند ازبلندگوي ديناميکييابلندگوي با تابش مستقيموبلندگوي بوق دار. هر دو اين بلندگوها ازتروش الکتروديناميکي که بين حرکت صفحهاي مرتعش ، به نام مخروط بلندگو يا ديافراگم، و جريان موجود در "پيچيک صوتي" برقرار است، استفاده ميکنند. انواع ديگر تروشالکترومکانيکي که براي اين مقصود بکار ميروند عبارتند از تروش الکتروستاتيک دربلندگوهاي الکتروستاتيک و تروش الکترومانتيک در گيرندههاي تلفوني.
تا قبل از سال 1970 راه مشخصي براي تشخيص خوب بودنيا مقايسه
بلندگوها وجود نداشت، چرا که استانداردي در اين زمينه تهيه نشده بود و
سازندگان هريک استاندارد خود را رعايت ميکردند. اما پس از آن بتدريج از طرف AES انجمن مهندسين صوتي (Audio Engineering Society) استانداردهايي در اين زمينه تدوينشد که طي آن پارامترهايي براي ارزيابي بلندگوها در آن معرفي شده است. اين پارامترهاامروزه بنام Thiele - Small معروف است و توسط دومهندس به نامهاي Thiele و Small تدوين شدند.
T.N. Thieleسر مهندس طراح يکيازشبکههايمخابراتي استراليا بود که مسئوليت آزمايشگاه مهندسي فدرال را نيز به عهده داشت. وظيفه او اغلب تهيه و يا آزمايش قطعات و لوازم مورد نياز براي امور مربوط بهفعاليتهاي صوتي و تصويري شبکههاي راديو - تلويزيون استراليا بود. همچنين Richard H. Small هموطن او دانشجوي فارغ التحصيلي بود که در حال انجام تحقيقات مهندسي برقدر دانشگاه سيدني بود. پارامترهايي که اين دو در باره بلندگو تعريف کردند بيشترپارامترهايي فيزيکي بود تا کيفي ، اما با کمي تجربه و مقايسه اعداد بسادگي ميتواناز روي اين پارامترها به کيفيت نسبي بلندگو دست پيدا کرد.
همانطور که از نام اين مشخصه پيدا است،بهفرکانس رزونانس بلندگوباز ميگردد. هر جسميقسمتهايي دارد که در حالتهاي خاص بر اثر برخورد باانرژي صوتيکه فرکانس خاصي داشته باشد بهارتعاش در ميآيد. اگر در منزل با صداي بلند ساز بزنيد يا به موسيقي گوش کنيد حتمآمتوجه خواهيد شد که صداهاي بلند (و پر انرژي) ريز اشياي ريز را به حرکت در ميآورندو صداهاي بلند بم اشياي بزرگ را مرتعش ميکنند. هربلندگو نيزبراي خود داراي يک فرکانس تشديد يا ارتعاش آزاد است. بديهي است هرچه اين فرکانسبالاتر از انتظار پاسخ فرکانسي بلندگو باشد، بلندگو از کيفيت صداي خروجي بهتريبرخوردار خواهد بود.
بديهي استبلندگوهاي ووفر (Woofer) داراي Fs پايينترينسبت بهبلندگوهاي توئيتر (Tweeter) هستند. اما درميان دو بلندگويي که پاسخ فرکانسي يکساني از آنها انتظار ميرود طبيعي است که آنکه Fs بالاتري داشته باشد ميتواند بيشتر مورد توجه قرار گيرد. در اينجا سعي ميکنيمبه مهمترين اين پارامترها اشاره اي داشته باشيم.
اين پارامتر مقاومت DC يک بلندگورا بهاهم (Ohm) مشخص ميکند که گاهي اوقات آنرا با DCR هم نمايشميدهند. مقاومت DC از مقاومت نامي بلندگو به هنگام کار کمتر است، اين موضوع نبايدشما را دچار شک و ترديد کند که آيا از اين بلندگو استفاده بکنيم يا خير. اغلب مردمبا يکاهم متر مقاومت DC بلندگو را اندازه گيري ميکنند و آنرا کمتر از آنچه کهآمپلي فايرنياز دارد ميبينند و احتمالميدهند که آمپلي فاير آنها با اتصال اين بلندگو دچار اشکال شود. اما اينگونه نيست،چرا که بلندگو به هنگام کار از خود امپدانس واقعي را نشان خواهد داد.
اينپارامتر تأثير چنداني در خروجي صدا ندارد، اما اگر اشتباه انتخاب شود ميتواند رويآمپلي فاير اثر بگذارد و احيانا آمپلي فاير در تقويت صدا وفاداري (Fidelity) لازمرا از خود نشان ندهد. در مواردي که انتخاب مقاومت DC خيلي اشتباه انجام گيرد حتيممکن است طبقههاي تقويت آخر آمپلي فاير شما دچار اشکال شود.
اين پارامتراندوکتانسسيم پيچ بلندگو را نشان ميدهد. اين پارامترمعمولا با واحد ميلي هانري (mH) اندازگيري ميشود. استاندارد صنعتي براي اغلببلندگوها در فرکانس يک کيلو هرتز اندازه گيري ميشود. يعنيسيم پيچيک بلندگو بايد به گونهاي طراحيشود که در فرکانس يک کيلوهرتز مقاومتي را که لازم است (8 ، 16 و ...) را از خودنمايش دهد. مقاومت القايي سيم پيچ بلندگو با بالاتر رفتن فرکانس بيشتر ميشود وطبيعتا" ماکزيمم آن در Fs رخ ميدهد، با افزايش مقاومت توانايي گرفتن خروجي بهتر ازبلندگو کمتر ميشود. بنابراين مشخص است که براي توليد صداهاي ريز بلند به آمپليفايرهاي قويتري نسبت به توليد صداهاي بم قوي احتياج داريم.
مجموعه پارامترهاي Q ميزان لرزش صفحه ديافراگم بلندگو رابخصوص در فرکانس رزونانس Fs مشخص مي کنند. لرزش صفحه ديافراگم بلندگو نبايد بهگونهاي باشد که ديافراگم حرکت عرضي داشت باشد، حرکت عرضي ميتواند باعث آسيبرساندن به صفحه ديافراگم بلندگو و يا کويل شود. Qms پارامتري است که کيفيت وظيفهسيستم مکانيکي بلندگو در کنترل ارتعاش صفحه ديافراگم را مشخص ميکند. Qes پارامترياست که کيفيت وظيفه سيستم الکتريکي در کنترل لرزش صفحه ديافراگم بلندگو را مشخصميکند و بالاخره Qts پارامتري است که از ترکيب دو پارامتر اول بدست ميآيد و درمجموع مشخص کننده کيفيت سيستم تبديل جريان الکتريکي به انرژي صوتي را مشخص ميکند. Qts از تقسيم حاصلضرب Qes و Qms بر مجموع آنها بدست ميآيد.
به عنوان يکقانون ابتدايي براي مقادير Qts معادل 0.4 يا کمتر ميتوان گفت که مبدل جريانالکتريکي به انرژي صوتي ميتواند در محيط کوچک يک جعبه بخوبي ايفاي نقش کند. بين 0.4 و 0.7 اين مبدل ميتواند درون جعبه اما با تماس فضاي بيروني انجام وظيفه کند وبراي Qts بزرگتر از 0.7 معمولا بلندگو بايد در فضاي باز بکار گرفته شود. البته اينمقادير تقريبي است و تحت شرايط خاص فرد متخصص با تغييراتي که در نحوه اتصال بلندگوبه بدنه جعبه اختيار ميکند، ميتواند از بلندگوهاي با Qts بيشتر در درون جعبه هماستفاده کند.
مشخص کننده ميزان حجم هوايياست که بلندگو توانايي جابجايي و به حرکت در آوردن آنرا با توجه بهآکوستيک خود دارد. Vas حجم هوايي است (به متر مکعب) که صفحه بلندگو ميتواند آنرا جابجا کندو Cm ميزان جابجايي بر اثر اعمال نيرويي است که صفحه ديافراگم مرتعش براي جابجاييآن حجم هوا اعمال کرده است، Cm با متر بر نيوتن سنجيده ميشود. Cm به نوعي ميتواندمشخص کننده ميزان سفتي يا نرمي حرکت و ارتعاش صفحه ديافراگم را مشخصکند.
پارامتر Vas/Cms در کنار پارامترهاي Q از مهمترين پارامترهاي آکوستيکيدر يک بلندگو است، به عنوان مثال بلندگويي که براي يک اتومبيل ساخته ميشود و قراراست در حرکت و دست اندازهاي زياد کار کند بايد داراي مقادير مناسب Qts و Vas/Cm باشد تا سيستم توليد انرژي صوتي از جريان الکتريکي بتواند بدون آنکه تأثيري از حرکتاتومبيل بگيرد بتواند اصوات مورد نظر را توليد کند.
چاپگر
چاپگر يا Printer ، از ابزار هاي خروجي کامپيوتر است که متن يا تصوير ايجاد شده به وسيله کامپيوتر را بر روي کاغذ ( يا رسانه مشابه ديگر ) پياده ميکند. چاپگر ها از جنبه هاي مختلف تقسيم بندي ميشوند که متداولترين مشخصه آنها ضربه اي يا غير ضربه اي بودن آنهاست. در چاپگرهاي ضربه اي هر چاپگر با کاغذ تماس فيزيکي دارد. مثل چاپگر هاي ماتريسي نقطه اي و چرخ و فلکي ، اما در چاپگر هاي غير ضربه اي هر چاپگر با کاغذ تماس ندارد که به عنوان نمونه ميتوان از چاپگر هاي ليزري و جوهر افشان و حرارتي نام برد.
چاپگر ليزري
چاپگرهاي ليزري با توجه به ويژگي هاي منحصربفرد خود طي ساليان اخير با استقبال عموم کاربران کامپيوتر در سراسر جهان مواجه شده اند. شرکت هاي توليدکننده اين نوع چاپگرها متناسب با خواسته هاي جديد و همزمان با پيشرفت تکنولوژي ، مدل هاي متفاوتي از اين نوع چاپگرها را به بازار عرضه نموده اند.
مباني چاپگرهاي ليزري
استفاده از الکتريسيته ساکن در تکنولوژي چاپگرهاي ليزري، يکي از اصول مهم و اوليه است . الکتريسيته ساکن يک شارژ الکتريکي است که توسط اشياء عايق ايجاد مي گردد. بدن انسان نمونه اي در اين زمينه بوده که مي تواند باعث ايجاد الکتريسيته ساکن گردد. انرژي حاصل از الکتريسيته ساکن باعث ايجاد چسبندگي بين اشياء مي گردد. ( نظير لباس هاي داخل يک ماشين خشک کن ). رعد و برق حاصل از يک ابر صاعقه دار نيز حامل الکتريسيته ساکن بوده که مسير ابر تا زمين را طي خواهد کرد.
چاپگر ليزري از پديده فوق بعنوان يک نوع " چسب موقت " استفاده مي نمايد. هسته اساسي سيستم فوق ، دستگاهي با نام " نورپذير" (Photoreceptor) است . ماهيت فيزيکي دستگاه فوق، يک استوانه و يا يک سيلندر است. دستگاه فوق از مواد هادي نور تشکيل شده که توسط کوانتوم نور تخليه مي گردند. در ابتدا ، استوانه يک شارژ مثبت را از طريق يک سيم حامل جريان الکتريکي (Corona Wire) ، پيدا مي کند . همزمان با چرخش استوانه ، چاپگر يک پرتو نور ليزري نازک را بر سطح استوانه بمنظور تخليه الکتريکي بخش مربوطه ، مي تاباند. در ادامه ليزر حروف و تصاير را بر سطح استوانه خواهد نوشت .( يک الگو از شارژ الکتريکي ) . سيستم فوق مي تواند با شارژ معکوس هم کار نمايد، در اين حالت يک شارژ الکترواستاتيک مثبت بر روي يک شارژ منفي بعنوان زمينه در نظر گرفته خواهد شد.
پس از عملکرد الگوي موردنظر ، چاپگر سطح استوانه را با گرد جوهر ( پودر مشکي رنگ با کيفيت مناسب ) شارژ شده مثبت، مي پوشاند. با توجه با اينکه پودر فوق داراي شارژ مثبت است ، تونر به ناحيه تخليه شده استوانه ( بار منفي ) چسبانده مي گردد.( در اين حالت شارژ زمينه مثبت نخواهد شد ) . عمليات فوق مشابه نوشتن بر روي سودا و چسباندن آن بر روي سطح مورد نظر است .
پس از چسباندن پودر مورد نظر ، استوانه حول يک کاغذ مي چرخد .قبل از اينکه کاغذ زير استوانه قرار بگيرد ، يک شارژ منفي توسط سيم انتقالي Corona به آن داده مي شود. شارژ فوق بمراتب قويتر از شارژ منفي الکترواستاتيک مربوط به تصوير بوده و کاغذ قادر به رها کردن پودر مربوطه خواهد بود. همزمان با حرکت کاغذ (با سرعت معادل استوانه) بر روي کاغذ تصوير مربوطه درج خواهد شد. بمنظور ممانعت از چسبيدن کاغذ به استوانه ، بلافاصله پس از درج تصويرعمليات تخليه شارژ توسط