مدلهاي جغرافيائي
تعاريف مدل و مدل سازي
1- لفظ مدل سه مفهوم رايج و متفاوت دارد: به صورت اسم به معناي الگو، به صورت صفت به معناي چيزي دلخواه و به صورت فعل، به معناي چيزي را ساختن و به نمايش گذاردن.
در مدل سازي معمولاً هر سه معنا به صورتي تؤامان مورد نظر است، زيرا از طريق كاربرد، اين روش، نمودار و الگوئي دلخواه از واقعيت را براي نمايش برخي ويژگيهاي آن برپا ميداريم.
2- مدل سازي در واقع عرضه وضعيتي پيچيده به صورتي ساده و فرضي است بدين معنا كه از طريق مدل سازي مي توانيم جهان را به اندازه وضع دلخواه خود درآوريم.
3- نمونه كوچك و خلاصه شده دنياي واقعي را كه با استفاده از ابزار و روش هاي خاص شكل مي گيرد.
4- تجسم خلاصه سيستم و كلي سيستم بر روي صفحه طي فرايند مدل سازي. به عبارت ديگر يعني ازائه وضعيت يك سيستم از نظر ساختار و عمل بر روي صفحه .
5- مجموعه آنچه كه به نوعي آموزش يك مفهوم جغرافيائي را سهولت ميبخشد و در ساده كردن و تفهيم يك موضوع پيچيده جغرافيائي يا يك نظريه جغرافيائي مفيد واقع ميشود.
انواع مدلها
1- مدلهاي تصويري و مطلق
در مدلهاي تصويري تمام اجزاي سيستم با مقياس كوچكتر ولي با همان شكل طبيعي بر روي كاغذ ترسيم ميشوند. در صورتي كه در مدل هاي مطلق اجزاي سيستم توسط نشانههاي ترسيمي يا رياضي مشخص مي شوند. نمايش اندازه گيري، و چگونگي جريان انرژي يا ماده در مدل هاي تصويري چندان دقيق نيست و اين مدلها ، حداقل در جغرافيا، كاربرد چنداني ندارند، عمده ترين شكل نمايش سيستم از طريق مدل هاي مطلق صورت مي گيرد.
2- مدل هاي رياضي
جغرافيدان به منظور شناخت جامع و واقعي مكان از نظر ساختار و روابط مكاني و پيش بيني آينده از مدل هاي رياضي استفاده مي كنند .
هدف جغرافيا در استفاده از مدل هاي رياضي اين است كه با استفاده از پردازش آماري اطلاعات مشاهدهاي و اندازه گيري بتواند آينده سيستم را به طور دقيق پيش بيني نمايد و همچنين جغرافيدان مي خواهد با استفاده از تئوري سيستم وضع پيچيده مكان را به صورتي بسيار ساده و گويا بيان كند و از اين طريق وضعيت متداول و فرايندهاي بنيادي آن را شناسايي و اندازه گيري نمايد.
مدل هاي رياضي بر دو نوع اند: 1- مدل هاي تعييني 2- مدل هاي احتمالي
1- مدل هاي تعييني : مدل هايي هستند كه آينده رابط بين دو يا چند پديده را به طور كامل بدون خطا پيش بيني مي كند مانند بعضي معادلات جغرافيائي چون معادله نفوذ آب، معادله تبخير و غيره .
2- مدلهاي احتمالي: مدل هائي هستند كه آينده رابطه بين دو پديده يا ويژگي را با مقداري خطا و به صورت احتمالي پيش بيني مي كنند. داده هاي مورد استفاده در اين مدل ها از طريق مشاهده حاصل مي شود و اغلب در طول زمان و مكان تغيير ميكنند.
اكثر مدل هاي جغرافيايي به ويژه در جغرافياي انساني از اين نوعاند.
بر اساس نوع شناخت از سيستم مدل هاي رياضي به چهار گروه تقسيم مي شوند:
1- مدل هاي مورفولوژيكي
اين مدل ها ساختار و روابط بين پديده هاي موجود در سيستم را از طريق اندازه گيري و جمع آوري داده هاي مشاهداتي تشريح مي كنند. براي مثال در مورد سيستم جنگل رابطه بين تعداد و پراكندگي يك گونه بخصوص و تغييرات دما و رطوبت محاسبه مي شود و آينده آنها پيش بيني مي شود، بدون اينكه به فرايندهاي اصلي بوجود آورنده اين روابط توجهي شود. در واقع فراوانترين مدل هاي رياضي انجام شده توسط جغرافيدان از اين نوع است .
اين مدل بيشتر به صورت مدل هاي خطي بيان شده اند. از ساده ترين اين مدل ها مي توان به رابطه بين بارش و ارتفاع اشاره نمود.
2- مدل هاي فرايندي
اين مدل ها سعي دارند عملكرد اصلي و ذاتي سيستم يعني گردش انرژي ، ماده و اندازه حركت را در سيستم نمايش داده و پيش بيني نمايند. در مدل هاي مورفولوژيكي به جايگاه پديده در داخل سيستم مكاني توجه نمي شود. در صورتي كه در اين مدل جايگاه پديده و فرايند در سيستم مشخص مي شود و پديده ها و جريانهاي انرژي و ماده بر اساس مرحله فعاليت آنها به صورت يك نظام مراتبي تنظيم مي گردند. و جريان انرژي و ماده در داخل سيستم به صورت يك شبكه منظم همانند شبكه زهكشي نمايش داده مي شود. مانند مدلهاي مهاجرت
3- مدل هاي استدلالي
بر اساس اين مدل ها وضعيت مورفولوژيكي سيستم از روي فرايندهاي حاكم بر سيستم استدلال و تبيين مي شود.
اين مدل ها جامع تر از مدل هاي قبلي هستند و در واقع از اجتماع مدل هاي مورفولوژيكي و فرايندي مي باشند. در واقع با تهيه اين مدل ها رابطه بين ساختار و عملكرد سيستم مشخص مي شود و مي توان آينده سيستم را به نحو دقيق پيش بيني كرد.
در اين مدل ها روش هاي عددي جايگاه والائي دارند و بدون بهرهمندي از پردازشهاي عددي نمي توان موفق شد. محقق جغرافيائي براي تهيه اين نوع مدل ها بايستي از توانائي آماري و رياضي بالائي برخوردار باشد و به استفاده از رايانه مسلط باشد. اكثر مدل هاي جغرافيائي مانند مدل گردش عمومي هوا، مدل سيكلون، مدل مكان مركزي از اين نوع هستند. اين مدلها علاوه بر شناخت جامع، ساختار و عملكرد فعلي سيستم، آينده آن را پيش بيني ميكنند. اين مدلها در شناخت مكان، انسان را در نظر نمي گيرند ولي مكان را از نظر تمام ويژگيهاي آن به طور كامل مي شناسند. اين مدلها روابط بين علتها (فرايندها) و معلولها (ويژگيهاي مورفولوژيكي) را مطالعه مي كنند.
4- مدلهاي جغرافيائي
در اين مدلها انسان نيز به مجموعه سيستم اضافه ميشود و اثرات انسان در سيستم مورد اندازه گيري و ارزيابي قرار مي گيرد. يعني روابط علت و معلولي درون سيستم پس از تغيير بعضي از حلقه هاي سيستم توسط انسان بررسي و شناسائي مي گردد. اين مدل عاليترين نوع مدلهاي پردازش هستند و جغرافيدان با استفاده از اين مدلها كليت مكان را به صورت ساده و كامل شناخته و پيش بيني مي كند. بعلاوه رابطه بين انسان و مكان مشخص مي گردد و توصيه هاي لازم براي انسان در زمينه زندگي و فعاليت در مكان و يا انتخاب مكان مناسب داده ميشود.
در تقسيم بندي ديگري مدلها به دو نوع تقسيم مي شوند:
1- مدلهاي توصيفي 2- مدلهاي اصولي و جهت دهنده
1- مدلهاي توصيفي: مدلهائي است كه بيشتر به توصيف اساسي واقعيت مي پردازد.
2- مدلهاي اصولي و جهت دهنده : اين مدلها با آنچه كه امكان دارد به وقوع بپيوندد و يا انتظار مي رود تحت شرايطي خاص پديد آيد سروكار دارند و بدينسان گذشته از اين كه در زمينه جغرافياي كاربردي و بررسي هاي ناحيه اي با هدف شناخت و تغيير ساختارها به كار ميآيند ميتوانند زمينه ساز نظريه پردازي باشند.
در طبقه بندي ديگر مدلها را به چهار گروه مي توان تقسيم كرد:
1- مدل سيستمهاي طبيعي 2- مدل سيستمهاي اجتماعي و اقتصادي
3- مدل سيستمهاي مختلط 4- مدل سيستمهاي اطلاعاتي
در يك طبقه بندي مدلها به چهار گروه تقسيم مي كنند:
1- مدل ساده خطي
از جمله مدلهاي آماري يا رياضي كه در تفهيم نتايج يافتههاي يك موضوع جغرافيائي در موارد مشابه كاربرد دارد مانند مدل درصد رطوبت نسبي هوا
2- مدل مشابه سازي
مدلهايي هستند كه به مقياس معيني از پديدههاي واقعي ساخته مي شوند. اين مدلها را هم اكنون به صورت مدلهاي رايانهاي تهيه مي كنند : مانند مدل مشابه سازي رفتار جزر و مد يا مدل مشابه سازي نمايش طوفان و گردباد.
3- مدل مقياس كاركردي يا فيزيكي
اين مدلها در مقياسهاي متفاوت در آزمايشگاههاي جغرافيائي ساخته ميشوند و براي بررسي وضعيت واقعي نظير ريز شن و تونل باد مورد استفاده قرار ميگيرند. مدلهاي كاكردي بيشترين نقش را در آموزش موضوعات جغرافيائي عمومي دارند.
4- مدل ادراكي يا استنتاجي
اين مدلها به دنبال بررسيهاي به عمل آمده در مورد يك فرضيه يا نظريه در يك محيط واقعي تعريف مي شوند مانند مدل فون تانن مدل مكان مركزي و مدل گردش عمومي هوا.
اهميت مدلها
1- بيشتر كردن فهم ما از عوامل و روندهاي پيچيده دنياي واقعي و موضوعات
2- بهترين وسيله به آزمايش گذاردن نظريهها و فرضيات علمي . بدينسال مدلها پلي هستند ميان تجربه و نظريه.
3- مدلها از طريق به نمايش گذاردن پديدهها، توجهي خاص را برانگيخته، به فهم و ادراك بهتر ساختاري، نحوه ايجاد و چگونگي تغييرات پديدهها كمك مي كنند. از اين طريق ضمناً انتقال يافته هاي جغرافيائي به دانش آموزان به عنوان يك شيوه كارآمد آموزشي با موفقيتي بيشتر صورت خواهد پذيرفت. علاوه بر اين جنبه هاي شوق انگيز و عملي اين روش مي تواند بسياري از اطلاعات خشك و بي روح را به صورتي بهتر به دانش آموزان تفهيم نمايد.
4- مطالعه و بررسي سيستمهاي دور از دسترس از طريق مدل.
5- استفاده از مدلهاي جغرافيائي در آموزشها به دليل فراهم آوردن امكان فعاليت در موضوع يادگيري ضمن تقويت مهارتهاي آموزشي سبب افزايش علاقه و اعتماد به نفس يادگيرندگان مي شود و پاره اي از مشكلات رفتاري مخاطبان خاصي را از طريق جلب توجه از بين مي برد.
منابع:
1- مجله رشد آموزش جغرافيا شماره 48
2- مجله رشد آموزش جغرافيا شماره 7
3- كتاب جغرافياي پيش دانشگاهي تاليف دكتر عباس سعيدي
گروه آموزشي جغرافياي سازمان آموزش و پرورش استان قم