مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 365
  • بازدید دیروز : 3251
  • بازدید کل : 13126917

صفات و ويژگيهاى مشاور در اسلام


صفات و ويژگيهاى مشاور در اسلام

ارزش و اهميت والاى اصل مشورت و مشاوره از ديدگاه اسلام، اهميت ويژگيهاى شوراى مشاوره و مشاورين را در اسلام آشكار مى‏سازد، مشاور در حقيقت ركن اصلى نيل به حقائق و واقعيات و جلوگيرى از خطا واشتباه و تثبيت محور حركت انسانها به سوى نيازمندى‏هاى فردى واجتماعى و معنوى به شمار مى‏رود.

حال بايد ديد مشاور در اسلام چه كسى بايد باشد؟ و چه صفات و ويژگيهائى را بايد داشته باشد؟

مشاور از ديدگاه اسلام هر انسان عاقل و بصير و آگاهى است كه ديدگاه اسلامى داشته، با تقوا و خيرانديش بوده، داراى كمالات نفسانى و خالى از فساد اخلاق و مبرا از انحرافات فكرى و عقلى و عملى باشد پس مشاوره در اسلام داراى حدود و مقرراتى بوده، مبتنى بر اصول و معيارهائى مى‏باشد.

امام صادق‏عليه السلام فرمود:

«المشورة لا تكون الا بحدودها فمن عرفها بحدودها والا كانت مضرتها على المستشير اكثر من منفعتها».

مشورت بايد با حدود و مقررات و به شرائط خاص خودش انجام پذيرد و كسى كه اين حدود را بشناسد مشورت او منتهى به خير مى‏شود و كسى كه حدود و شرائط مشورت مفيد را نداند، زيان آن بر مشورت كننده بيشتر از منفعت آن مى‏باشد.

مطابق اين كبراى كلى مشاور متصف به يك سلسله از صفات بوده و يك سلسله از صفات را نيز بايد نداشته باشد. صفاتى كه مشاور از ديدگاه اسلام بايد آن‏ها را داشته باشد به قرار زير است:

۱ - مشاور بايد عاقل و صاحب راى و نظر باشد زيرا طبيعى است انسانى كه اطلاعات لازم و خبرگى كافى در مورد مشورت نداشته باشد، مشورت با او نه تنها مفيد نيست، بلكه ممكن است راهنمائى‏هاى ناشيانه او باعث انحراف بوده، زيان و ضرر به دنبال خود داشته باشد.

امام باقرعليه السلام از پيامبر گرامى اسلام‏صلى الل.ه عليه وآله نقل مى‏كند كه از او از معناى حزم واحتياط سئوال كردند در پاسخ آن فرمود: «مشاورة ذو الراي و اتباعهم‏»يعنى: حزم و احتياط در امور همان مشاوره با انسان‏هاى عاقل صاحب راى و نظر مى‏باشد.

اين نوع از مشورت داراى منافع كثير و حداقل موجب پشيمانى وندامت مشورت كننده نمى‏شود.

ابى جارود از امام باقرعليه السلام نقل مى‏كند كه فرمود: در كتاب تورات چهار جمله وارد شده است از جمله آنها اين است: «من لا يستشير يندم‏»كسى كه با صاحب فكر و نظر در امور خود مشورت نكند، پشيمان و نادم مى‏گردد. و همواره در مخاطرات و گرفتاريها واقع مى‏شود.

و در روايت ديگرى چنين نقل شده است: «خاطر بنفسه من استغنى برايه‏». كسى كه بدون مشورت به راى خود عمل كند و خود را بى‏نياز از مشورت با صاحب نظران بداند، در انجام امور خود را به مخاطره انداخته است.

و در روايات و احاديث وارده از ائمه‏عليهم‏السلام انسان عاقل به عنوان «قرين مرشد» تعبير آورده شده است چنانكه مفضل بن عمر از امام صادق‏عليه السلام نقل مى‏كند كه فرمود:

«...من لم يكن له قرين مرشد متمكن عدوه من عقبه‏». كسى كه براى او دوست نزديك ارشاد كننده افكار او نداشته باشد چه بسا دشمن او از پشت‏سر او قدرت حمله بر او را داشته باشد.

طبعا «قرين مرشد» انسان عاقل داراى ورع و تقوا مى‏باشد زيرا راهنماى باطنى ارشاد كننده به نام عقل را همراه خود دارد و اين راهنما او را به خير امر مى‏كند و او را از بديها و زشتيها باز مى‏دارد.

سليمان بن خالد مى‏گويد: از امام صادق‏عليه السلام شنيدم كه فرمود:

«استشر العاقل من الرجال الورع فانه لا يامر الا بالخير و اياك و الخلاف فان مخالفة الورع العاقل مفسدة في الدين والدنيا».

با مردان عاقل و با تقوا مشورت كن زيرا او جز به خير دستور نمى‏دهد و مواظبت داشته باشد واز مخالفت‏با راى مشاور عاقل و با تقوى بپرهيز زيرا اين كار باعث فساد در دين و دنياى انسان مى‏گردد.

بديهى است مشاور عاقل وباتقوا در مقام مشورت در موارد لازم و مقتضى، مشورت كننده را پند واندرز مى‏دهد و او را از انجام زشتيها و فسادها باز مى‏دارد و او را به انجام نيكى‏ها و خوبيها راهنمائى مى‏كند يعنى مشاور عاقل وباتقوا ناصح خوبى بوده و همين امر باعث رشد فكر مشورت كننده و باعث توفيق بيشتر او ميگردد.

منصور بن حازم از امام صادق‏عليه السلام واو نيز از پيامبر گرامى اسلام‏صلى الل.ه عليه وآله چنين نقل مى‏كند:

«مشاورة العاقل الناصح رشد و يمن و توفيق من الله فاذا اشار عليك‏الناصح العاقل و اياك والخلاف فان فى ذلك العطب‏».

مشاوره با انسان‏هاى عاقل نصيحت كننده(ناصح) حداقل سه فايده مهم دارد:

الف - باعث رشد فكر مشورت كننده مى‏باشد.

ب - باعث‏بركت در انجام كار مى‏باشد.

ج - سبب پيدايش توفيقات الهى مى‏باشد.

پس هنگامى كه ناصح عاقل براى انجام كارى تو را دعوت كرد، حتما از انجام آن كار مخالفت ننما زيرا مخالفت موجب سختى و رنج و مشقت مشورت كننده مى‏شود.

و در برخى از روايات وارد است كه عمل به دستور شخص عاقل ناصح داراى دين و تقوا باعث اين مى‏شود كه خداوند كار او را به خير مى‏انجامد و او را از خذلان و خوارى نجات مى‏دهد، بلكه مقام و منزلت او را نزد خدا بالا مى‏برد.

در غرر و درر آمدى از على‏عليه السلام نقل شده است: «خير ما مشاورت ذو النهى والعلم واولو التجارب الحزم‏»: بهترين مورد مشورت، مشورت با صاحبان عقل و علم و تجربه و داراى حزم واحتياط مى‏باشد.

شيخ طوسى در امالى خود از ابوهريره از رسول خداصلى الل.ه عليه وآله نقل مى‏كند: «استشردوا العاقل ولا تعصبوه فتندبوا»: با انسان‏هاى عاقل در امور خود مشورت كنيد و بدينطريق رشد كار خود را طلب كنيد و بعد از مشورت با نتيجه اين مشورت مخالفت ننمائيد و گرنه پشيمان و نادم مى‏شويد.

حلبى از امام صادق‏عليه السلام نقل مى‏كند كه مشورت مفيد و جامع، مشورت با كسانى است كه چهار صفت را داشته باشند از جمله اين صفات: «فاولها ان يكون الذي تشاوره عاقلا» يعنى اولين شرط لازم در مشاور اين است كه عاقل باشد.

جالب اين است كه امام معصوم به دنبال بيان اولين صفت لازم در مشاور، علت آن را اين‏گونه بيان مى‏كند:« فانه اذا كان عاقلا انتفعت‏بمشورته‏» هنگامى كه مشاوران عاقل باشند، مشورت او مفيد و ثمربخش واقع مى‏شود.

۲ - مشاور داراى خشيت و خوف الهى باشد

دومين ويژگى شخص مشاور و شوراى مشاوره اين است كه خوف الهى و خشيت پروردگار در دل و جا ن آنان جاى داده شده باشد زيرا قطعا چنين كسانى قابل اعتماد و اطمينان هستند، اينان هستند كه فكر خيانت‏به برادر دينى خود را در دل هرگز جاى نمى‏دهند و درنتيجه مشورت با آنان اطمينان‏بخش بوده، براى مشورت كننده امنيت‏خاطر قابل اعتماد ايجاد مى‏كند.

امام صادق‏عليه السلام ضمن بياناتى به معاوية بن وهب چنين فرمود:

«... واستشر فى امورك الذين يخشون ربهم‏»:با انسانهاى داراى خوف و خشيت الهى مشوت كن. اينها انسانهاى امين بوده فكر خيانت و افشاء سر برادر مؤمن را نزد ديگرى در دل خود هرگز جاى نمى‏دهند.

و در روايت ديگرى از امام صادق‏عليه السلام نقل شده است: «شاور فى حديثك الذين تخافون الله‏»: در امور خود با مشاورين داراى خوف الهى مشورت كن.

وهمين حالت‏خوف و خشيت الهى معيار امين بودن انسانهاى مشاور محسوب مى‏شود چنانكه در ضمن همان روايت‏بالا از امام صادق‏عليه السلام چنين نقل شده است: «الامين الذي يخشى الله‏».

۳ - مشاور بايد انسان حر و انسانهاى آزادمنش بوده، تحت تاثير برخى از عوامل ضعيف كننده و مضر قرار نگيرد.

چنانكه حلبى از امام صادق‏عليه السلام دومين شرط لازم در شخص مشاور را چنين بيان مى‏كند: «والثانية ان يكون حرا متدينا» شرط دوم لازم در مشاور اين است كه او آزادمنش بوده متدين باشد و سر و راز اينكه مشاور بايد چنين صفت و ويژگى را داشته باشد اين است كه امام صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد:« اذا كان حرا متدينا اجهد نفسه فى النصيحة لك‏» : هنگامى كه مشاور انسان آزادمنش بوده متدين باشد، تمام هم و سعى خويش را در بهتر انجام دادن نصيحت و مشورت خويش به كار مى‏برد.

۴ - مشاور بايد انسان درستكار و صديق بوده، اصول برادرى را كاملا بداند و آن را در مقام عمل مراعات نمايد.

حلبى از امام صادق‏عليه السلام درباره اين ويژگى چنين نقل مى‏كند: «والثالثة ان يكن صديقا مواخيا»: سومين شرط لازم در مشاور اين است كه انسان باصفا بوده، واقعا صديق مشورت كننده باشد و اصول برادرى را درباره او مراعات نمايد.

۵ - اثر اين صفت لازم بالا در مشاور اين است كه سر و راز مشورت كننده را كاملا حفظ كند تا منافع او در مقابل دشمنانش به خطر نيفتد.

چنانكه امام صادق‏عليه السلام چنين فرمود: «اذا كان صديقا مواخيا كتم سرك اذا اطلعته على سرك فان عمله به كعلمك به تمت المشورة و كملت النصيحة.: هنگامى كه مشاور انسان صديق بوده، اصول برادرى را با مشورت كننده مراعات نمايد طبعا سر و راز مشورت كننده را هنگام اطلاع از آن مخفى نگاه مى‏دارد و نزد ديگرى آن را فاش و آشكار نمى‏سازد زيرا علم مشاور به راز مشورت كننده مثل علم خود مشورت كننده پس از خويش مى‏باشد(يعنى مشاور با احراز مقام مشورت به منزله خود مشورت كننده امين بوده، راز او را نزد ديگرى آشكار نمى‏سازد).

امام صادق‏عليه السلام در روايت ديگرى همان صفات و ويژگيهاى لازم در مشاور را به عبارت ديگرى بيان فرمود و نكته ديگرى نيز ضمن آن بيان مى‏فرمايد و آن روايت چنين است:

«شاور فى امورك مما يقتضى الذين فيه خمس خصال: عقل و علم و تجربة و نصح و تقوى فان لم تجد فاستعمل الخمسة و اعظم و توكل فان ذلك يؤديك الى الصواب.

در امور خود در مواردى كه دين و مذهب آن را اقتضا مى‏كند، مشورت كن با كسانى كه داراى پنج صفت هستند: داراى عقل و علم و تجربه و تقوى بوده، ناصح مى‏باشند و اگر چنين افراد داراى اين ويژگيها را نيافتى سعى كن در پيدا كردن آنها و اين عمل سعى را بزرگ بشمار و بعد از سعى و مشورت توكل بر خدا بكن كه قطعا توكل تو به خدا منتهى به عمل نيك و شايسته مى‏گردد.

تذكر اين نكته در اين‏جا لازم است كه لزوم مشورت با مشاورين عاقل و عالم و با تجربه و با تقوى منحصر به امور مربوط به دين نيست، بلكه حكم لزوم مشورت، در امور مربوط به دنيا نيز جريان دارد چنانكه مرحوم نورى در مستدرك الوسائل، ج‏۲، ص ۶۵ از مصباح الشريعة روايتى از امام صادق‏عليه السلام نظير روايت‏بالا را نقل مى‏كند و در ذيل آن از امام صادق‏عليه السلام چنين نقل مى‏نمايد: «... وما كان من امور الدنيا التي هي غير عايدة الى الدين فامضيها و لاتتفكر فيها» يعنى در امور مربوط به دنيا نيز مشورت با مشاورين عاقل و عالم و متقى و باتجربه لازم است و اين ويژگيها را در مقام مشاوره مراعات كن.

جالب اين است كه امام معصوم‏عليه السلام علت اين حكم را اين‏گونه بيان مى‏كند:« فانك اذا فعلت ذلك اصبت‏بركة العيش و حلاوة الطاعة و فى المشاورة اكتساب العلم والعاقل من يستفيد منها علما جديدا» : هنگامى كه تو با مشاورين عاقل و عالم و باتقوى در امور مربوط به دنيا مشورت كردى قطعا به بركات زندگى و شيرينى اطاعت الهى پى مى‏برى و در مشورت با چنين كسانى علم جديد براى شما حاصل مى‏شود و از علم مشاور عاقل عالم استفاده مى‏برى.

و مثل مشورت با انسانهاى عاقل و عالم مثل تفكر در علم خلقت و آفرينش آسمانها و زمين است و انسان هر اندازه در عجائب و ظرائف آفرينش آنها تلاش كند، در درياى نور معرفت الهى غرق مى‏شود و يقين و اعتقاد او نيز زيادتر مى‏شود.

آرى تنها شرط مشورت با چنين افرادى اين است كه تو عقل و علم و كمال و تقواى مشاور را براى انجام مشورت با او مناسب بدانى و آن را مورد تاييد قرار دهى و در غير اين صورت مشورت با او فايده و سودى براى مشورت كننده دربر ندارد. گرچه مشاور به عقل و ورع ميان مردم شهرت داشته باشد.

امام صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد:

«لا تشاور من لا يصدقه عقلك و ان كان مشهورا بالعقل و الورع و اذا شاورت من يصدقه قلبك فلا تخالفه فيما يشير به عليك‏».

با كسانى كه تو عقل و علم او را براى مشورت با او مناسب نمى‏دانى مشورت مكن گرچه آن فرد به عقل و ورع مشهور باشد زيرا هنگامى كه تو با كسانى كه آنان را براى مشورت صالح مى‏دانى بعد از مشورت،با او مخالفت نمى‏كنى و مورد مشورت را عمل مى‏نمائى ( واين ويژگى در مورد كسانى كه معتقد به صلاحيت علمى و عقلى براى مشورت نمى‏دانى وجود ندارد و چه بسا با آنها به مخالفت‏بر مى‏خيزى).

شان و منزلت مشاور در اسلام

حال اين مساله قابل طرح است كه اصولا احراز عنوان مشاور بودن با آن ويژگيها چه مزيت‏هائى دارد؟ و در مقابل، انتخاب مشاورينى كه شرائط لازم در مشورت را نداشته باشند، چه زيانهائى دارد؟ و ديدگاه اسلام و پيشوايان مذهبى در اين باره چيست؟ تا ارزش كارشان هم براى خودشان روشن باشد تا در انجام وظيفه خود جدى بوده، مورد تشويق قرار گيرند و هم براى ديگران معلوم باشد تا بتوانند به نحو احسن از وجود مشاورين با ارزش بهره ببرند.

پاسخ اين سؤال اين است كه اسلام براى مشاورين داراى صفات ويژه، چند مزيت قائل شده است:

۱ - اسلام به چنين مشاورينى به عنوان انسانهاى داراى قلب سليم مى‏نگرد و مشاورين داراى شرائط مشورت از ديدگاه اسلام عبادت كنندگان خالص الهى به شمار مى‏روند چرا كه انسانهائى را از حيرت و سرگردانى بيرون آورده، آنان را به سوى خير و صلاح هدايت مى‏نمايند چه عبادتى بالاتر از اين عمل خير مى‏باشد؟

امام صادق‏عليه السلام از رسول خداصلى الله عليه وآله چنين نقل مى‏كند:

«انسك الناس نسكا انصحهم حبيبا و اسلمهم قلبا بجميع المسلمين‏»: (عابدترين مردم از لحاظ عبادت خداوند، ناصح‏ترين انسانهاى دوستدار انسانهاى ديگر و سالمترين آنان به ملاحظه قلب براى جميع ملت اسلامى مى‏باشد).

جالب در اين روايت نحوه بيان و اداء كلمات است كه بسيار لطيف و پرمعنى است:

اولا - مشاور و مشاورين و شوراى مشاوره را با تعبير «انسك الناس‏» به صورت افعل‏التفضيل آورده و «انسك‏» را به ناس اضافه كرده به معناى اين كه در ميان جميع امت اسلام و جميع مردم عابدترين انسانها بشمار مى‏روند زيرا چه عملى بالاتر است از راهنمائى انسان‏هاى گرفتار ديگر، مشفقانه و ناصحانه در مسير زندگى و هدايت‏به سعادت واقعى است؟

ثانيا- باكلمه «حبيبا» اشااره به نوع مشورت و محتواى آن مى‏نمايد كه مشورت از روى دوستى و صفا و صميميت انجام گرفته است.

ثالثا - كلمه «اسلمهم قلبا» باز به صورت «افعل التفضيل‏» آورده شده اشاره به اين معنى كه قلب و دل انسانهاى مشاور از سالمترين و پاك‏ترين قلبها مى‏باشد.

رابعا - كلمه «جميع المسلمين‏» اين نكته را مى‏رساند كه اوج دلسوزى و سلامت قلب مشاور در محدوده امت اسلام و براى جميع مسلمين مى‏باشد.

۲ - مشورت باچنين مشاورينى موجب رضاى پروردگار و بالاترين فضيلت و مزيت را در مقايسه با ساير اعمال نزد خداوند دارد.

«سفيان بن عيينه‏» مى‏گويد: از امام صادق‏عليه السلام شنيدم كه مى‏فرمود: «عليك بالنصح لله فى خلقه فلن تلقاه لعمل افضل منه‏» در مقام مشورت بر مشاور لازم و واجب است مشورت كننده رابراى خدا و كسب رضاى الهى نصيحت و راهنمائى كند زيرا مشاور هيچ عملى را مرتكب نمى‏شود كه از لحاظ فضيلت و برترى بالاتر از نصح در مقام مشورت باشد.

۳ - وجوب اطاعت از نتيجه چنين مشورتى و نهى از مخالفت‏با آن، پيامبر گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله فرمود: «الحزم ان تستشير ذا الراي و تطيع امره‏».: (حزم و احتياط عقلى آن است كه تو با انسانهاى داراى عقل و راى مشورت كنى و از آنان اطاعت نمائى).

تا آنجا مى‏فرمايد:«و اياك والخلاف عليهم فان فيه الهلاك‏» : (از مخالفت‏با راى مشاوران عاقل، دورى كن زيرا د راين مخالفت هلاكت و نابودى است.).

البته اين دستور، وقتى متين است كه مشورت كننده به هنگام مشورت و بعد از مشورت، احساس امنيت‏بنمايد و بداند كه مشاور در مقام مشورت، تمام كوشش و عقل و درايت و علم و اطلاعات خويش را بكار گرفته است و اين امر نيز وقتى به طور غالبى حاصل مى‏شود كه نظر مشاور، خالص بوده، هيچ نوع غرض شخصى در ميان نباشد و گرنه خداوند سلامت فكر و عقل را از او سلب مى‏نمايد و علاوه بر اين، اين عمل با كمال ايمان و لزوم صداقت در مشاور منافات دارد.

امام صادق‏عليه السلام ضمن نامه‏اى به «عبدالله نجاشى‏» چنين نوشت:

پدرم از پدرانش از على بن ابيطالب‏عليه السلام چنين نقل مى‏كند:

«من استشار اخوه المؤمن فلم يمحضه النصيحة سلبه الله لبه‏» (كسى كه برادر مؤمنى از او طلب مشورت كند واو را د رمقام مشورت، نصيحت‏خالص و بدون اغراض شخصى راهنمائى ننمايد، خداوند سلامت فكرى و عقلى را از او سلب مى‏كند). زيرا مغز و فكر در يك سطح بالا، براى مشاور نعمتى است كه خداوند به او داده است و او نه تنها استفاده صحيح و به موقع از آن ننموده، بلكه اين نعمت‏هاى خداداده را انحرافى بكار برده است و لذا خداوند اين نعمتها را از او سلب مى‏نمايد.

پس لازم است مشورت در محيط صدق و صفا و بدون اغراض شخصى انجام گيرد، چنين مشورتى است كه نزد خدا ارزش دارد و خداوند وعده بهشت را در قرآن بر چنين مشاورينى تضمين نموده است.

رسول خدا فرمود: «مشاورى كه پنج چيز را به خاطر من و نزد من متعهد باشد خداوند بهشت را براى او تضمين مى‏كند راوى سؤال كرد آن پنج چيز كدام است؟ فرمود: «النصيحة لله عزوجل والنصيحة لرسوله والنصيحة لكتاب الله و النصيحة لدين الله و النصيحة لجماعة المسلمين‏» (نصيحت در مقام مشورت به خاطر خدا و رسولش بوده، مطابق كتاب خداوند و مطابق دين خدا و متعلق آن، جماعت مسلمين باشد) يعنى در مقام مشورت مشاور بايد چند اصل را به عنوان معيارهاى سنجش مورد توجه خاص قرار دهد: «رضاى خدا و دستورات وارده در قرآن - فرمان رسول خدا و دستورات ساير پيشوايان اسلام به عنوان سنت‏هاى اسلامى - مصالح امت اسلام و در ضمن آن مصلحت‏شخص مشورت كننده را در نظر بگيرد».

آرى چنين مشورتى مورد رضايت‏خداوند بوده و مشاورين آن بالاترين منزلت را نزد خداوند در قيامت دارند زيرا نصيحت در مقام مشورت از علائم و نتائج محبت و علاقه به غير است.

پس نصيحت در مقام مشورت، دليل بر احساس كمال محبت قلبى و دلسوزى نسبت‏به برادر دينى خود مى‏باشد و نيز نتيجه نصيحت در مقام مشورت، محبت است و دوستى.

و نيز نصيحت در مقام مشورت مطابق غريزه مؤمن واقعى مى‏باشد.

امام على‏عليه السلام فرمود: «المؤمن غريزته النصح‏».

غريزه مؤمن بر اساس نصيحت دليل قرار داده شده است.

و نيز نصيحت صادقانه دليل بهترين برادرى انسانها نسبت‏به هم است.

على عليه السلام فرمود: «خير اخوانك انصحهم‏» (بهترين برادران تو ناصح‏ترين آنان مى‏باشد).

و نيز نصيحت‏برادرانه در مقام مشورت از اخلاق انسانهاى كريم مى‏باشد چنانكه على‏عليه السلام فرمود: «النصيحة من اخلاق الكرام‏» (نصيحت مشفقانه از جمله خوى انسانهاى كريم مى‏باشد) زيرا مشورت با چنين كسانى چه بسا موجب راهنمائى سوى اخلاق و سيرت باطنى انسانها ميشود.

على‏عليه السلام مى‏فرمايد: «ما آل جهدا في النصيحة من دلك على عيبك و حفظ عيبك‏» (نتيجه نصيحت در مقام مشورت چه خوب است هنگامى كه عيب تو را بيابد و اسرار مخفى تو را حفظ نمايد).

اگر مشاورين، صفات بالا را كه از ائمه‏عليهم‏السلام نقل شده است، داشته باشند، قطعا در مقام مشورت جز خيرخواهى و دلسوزى و رساندن نفع و سود به برادر دينى خود، قصد و نيت ديگرى نخواهند داشت.

على‏عليه السلام فرمود: «نصيحت‏با برادر دينى خود را در مقام مشورت خالص گردان و مشورت كننده را در هرحال مساعدت نما و مشكلات او را حتى‏المقدور زائل كن و از او پاداش مادى و دنيوى مخواه زيرا اين انتظارها از آثار و نشانه‏اى انسانهاى پست و دون مايه مى‏باشد».

نظيراين روايت از على‏عليه السلام (بعنوان وصيت‏به فرزندش امام حسن مجتبى‏عليه السلام) چنين وارد شده است:

«... ولا تطلبن مجازاة اخيك و لو حث التراب يفيك‏». (تو (به عنوان مشاور) از برادر دينى خود در مقام مشورت اجر و مزد دنيوى طلب ننما و مشورت كننده به عنوان قدردانى در مقابل مشورت تو با او حتى اگر مشتى خاك به تو هديه كند تو را كافى است).

زيرا عدم انتظار مشاور به او و پاداش از مشورت كننده باعث رفع عذاب الهى در روز قيامت مى‏باشد چنانكه «ابن عباس‏» از رسول خدا چنين نقل مى‏كند :

«سه فرقه‏اند كه خداوند عذاب روز قيامت را از آنها برمى‏دارد: يكى از آنها فرقه و طائفه‏اى است كه نصيحت مشفقانه آنان د رمقام مشورت شامل ساير مسلمانها مى‏گردد».

حتى بالاتر در روايتى وارد است كه كسى كه مسلمانى را نصيحت كند و او را در مقام مشورت به سوى خير بخواند براى او در مقابل هرگامى كه در اين راه برمى‏دارد، حسنه‏اى در نامه عمل او نوشته مى‏شود.

مانع در پذيرش نصيحت مشفقانه و رفع آن

آرى، مهمترين مانع كه در برابر پذيرش چنين مشورت مشفقانه‏اى وجود دارد، حالت عجب و خودكامگى است كه ممكن است مشورت كننده را دربر بگيرد، اسلام با اين مانع بزرگ روحى برخورد شديد كرده، آن را شديدا نكوهش و سرزنش نموده است و در روايات و احاديث از اين صفت زشت‏به عنوان شكننده پشت انسانها(قاصم الظهر) تعبير آورده است!.

امام صادق‏عليه السلام فرمود: «ثلاث هن قاصمات الظهر رجل استكثر عمله و نسي ذنوبه و اعجب برايه‏» ( سه طائفه‏اند كه با عمل خود پشت‏خود را مى‏شكنند (يعنى پشتوانه‏اى اصلى خود را درمسير زندگى از دست مى‏دهند:)۱ - طائفه‏اى كه عمل خود را بيش از اندازه بزرگ مى‏بينند.

۲ - طائفه‏اى كه گناهان خود را فراموش مى‏كنند(و در مقام جبران آن برنمى‏آيند).

۳ - طائفه‏اى كه حالت‏خودبينى دارند (ودر نتيجه در امور خود با عقلا، مشورت نمى‏كنند و يا متعهد به عمل به آنچه با ديگران مشورت كرده‏اند، نيستند).

قطعا چنين كسانى در كشاكش گردونه زندگى مواجه با مشكلات شكننده عديده‏اى مى‏شوند و از گذشته اعمال خويش نادم و پشيمان مى‏گردند و لكن اين ندامت و پشيمانى هرگز سودى براى اينها نخواهد داشت زيرا از طريق صحيح و عقلائى در مسير حركت‏به سوى اهداف زندگى خويش وارد نشده‏اند، ويكى از اين طرق صحيح همان طريق مشورت با عقلاء قوم است و لذا در روايات واحاديث وارد است كه مشورت با حفظ شرائط لازم غالبا به دنبال آن ندامت و پشيمانى ندارد.

«حضرت عبدالعظيم حسنى‏» صحابه خاص امام حسن عسكرى‏عليه السلام از آن حضرت و او نيز از پدران خود از اميرالمؤمنين على‏عليه السلام نقل مى‏كند كه رسول خدا به هنگام حركت من به سوى يمن به نمايندگى از آن حضرت ضمن وصيتى چنين فرمود: «يا على... لا ندم من استشار»(اى على كسى كه در امور خويش با عقلا مشورت كند، هرگز پشيمان نمى‏گردد).

و اين كه هرگز پشيمان نمى‏گردد، به جهت اين است كه در علم ادب عربى لاى نفى جنس اگر بر سر اسمى بيايد افاده عموم مى‏كند يعنى انسان متحير و دو دل كه در انجام عمل خويش نياز به مشورت با عقلا دارد، اگر در مقام عمل تمام شرائط لازم در مشاور خود جمع باشد، نتيجه حاصل از اين مشورت هرگز موجب پشيمانى و ندامت نخواهد بود زيرا نتيجه مشورت از دو حال خارج نيست‏يا مطابق واقع بوده، سودمند مى‏باشد يا اينكه سودمند نبوده است دراين صورت نيز مشورت كننده وظيفه خود را كه مشورت با عقلا بوده، انجام داده است ولكن احيانا به واقع نرسيده و مفيد واقع نشده است.

 

  انتشار : ۲۰ آبان ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 269

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما