مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 1529
  • بازدید دیروز : 3268
  • بازدید کل : 13122929

جغرافیای کشورعربستان سعودی


 

 

مرکز آموزش علمی کاربردی شهید مدنی

سازمان حج و زیارت قم

 

 

 

 

عنوان:

جغرفیای کشور عربستان

(میقات جحفه)

 

استاد محترم:

جناب آقای دکتر صبوری

 

 

دانشجو:

علی بهادری منفرد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

زمستان 1391


جغرافیای کشورعربستان سعودی

 

کشورعربستان سعودی

شناخت عربستان برای کسانی که قصد سفر به آن کشور را دارند به دلیل ویژگی های منحصر به فردش از اهمیتی دوچندان و ضرورتی افزون تر برخوردار است، زیرا عربستان مرکز گسترش زمین ، محل هبوط آدم وحوا ، سرزمین برپاشدن کعبه ، جایگاه جوشش چشمه توحید و طلوع خورشید تابناک و حیات بخش اسلام ، زادگاه خاتم پیامبران حضرت محمد (ص) ، صدیقه اطهر حضرت فاطمه زهرا(س) و ائمه هدی (ع) ، محل وقوع وشکل گیری تاریخ پر افتخار و خاطره انگیز صدر اسلام ، مهد پیدایش تمدن بزرگ اسلامی ، آرامگاه کوثرهستی ، و چهار امام و پیشوای معصوم و بسیاری از سادات و بستگان اهل بیت (ع) و....... می باشد .

 

جغرافیای طبیعی :

  • کشورعربستان سعودی یکی ازکشورهای قاره آسیا درمنطقه استراتژیک خاورمیانه با مساحت 2,240,000 کیلومتر مربع ، بزرگ ترین کشور شبه جزیره عربستان محسوب می گردد ، زیرا حدود 75 درصد آنرا فرا گرفته است.
  • عربستان سعودی از شمال به اردن و عراق و از جنوب به جمهوری یمن و عمان و از شرق به کویت ، بحرین ، قطر و امارات عربی متحده و خلیج فارس و از غرب به دریای سرخ محدود می شود و با همسایگان خود ، 4532 کیلومتر مرز زمینی دارد .
  • این کشور بین خط العرض جغرافیایی 16 الی 32 درجه در شمال خط استوا واقع شده و از سطح دریا 750 تا 1500 متر ارتفاع دارد .

 

عوارض طبیعی :

  • کشور عربستان سعودی از نظر جغرافیایی به 4 منطقه تقسیم می شود :
  • الف – ارتفاعات غربی : این سلسله جبال که به کوههای «سروات» شهرت یافته اند از خلیج عقبه در شمال آغاز و تا منطقه حجاز و اسیر در جنوب ادامه می یابد .
  • ب – نجد : منطقه نجد در مرکز شبه جزیره عربستان واقع شده و قسمت اعظم آن را فرا گرفته است.
  • ج- احساء و قطیف : این منطقه در ساحل شرقی کرانه های خلیج فارس قرار گرفته است .
  • د- صحراهای شن زار :که این بیابانها به سه قسمت تقسیم شده اند که عبارتند از :

1- صحرای نفود :که در شمال عربستان واقع است .

2- صحرای دهناء : این صحرا در میان صحرای نفود و صحرای« رب الخالی» قرار گرفته است

3- صحرای رب الخالی : که مساحت آن تقریبا 600 هزار کلیومتر مربع است و این بیابان زاید در جنوب صحرای دهناء و درمیان نجد و عمان قرار گرفته است که تا نیم قرن گذشته از هرگونه تمدن بشری و آبادانی تهی بوده اما اکنون به دلیل اکتشاف منابع فراوان نفت ، اهمیت زیاد یافته است .

عربستان از سوی دیگر به 3 ناحیه تقسیم شده است :

1- تهامه : این سرزمین از ساحل دریای سرخ آغاز و تا سرزمین نجران امتداد دارد در این منطقه شدت گرما و آفتاب سوزان و نوزیدن باد ، زندگی را مشکل نموده است ؛ علت نامگذاری آن به تهامه نیز همین است .

2- نجد : این ناحیه قسمت اعظم عربستان را فرا گرفته و دارای 750 تا 1500 متر ارتفاع از سطح دریاست به همین جهت آن را (سرزمین مرتفع ) می گویند نجد قلب صحرا و موطن آل سعود و کانون شکل گیری آئین وهابیت است .

3- حجاز : این منطقه که در شمال غربی عربستان سعودی واقع شده و بیشترین قسمت آن را مناطق کوهستانی تشکیل می دهد . حجاز را استان غربی عربستان نیز می نامند و شهرهای مقدس مکه و مدینه ، همچنین ینبع ، جده و طائف در آن قرار گرفته اند .

 

آب و هوا :

عربستان در شمار خشک ترین و گرم ترین مناطق دنیاست ؛ هوای این کشور در تابستان بسیار گرم و در زمستان معتدل می باشد .

دراین کشور بارندگی بسیار کم است ؛ به گونه ای که متوسط بارش سالانه این کشور 100 میلی متر گزارش شده است .

در عربستان حتی یک رودخانه وجود ندارد که پیوسته به دریا بریزد ولی در آن وادی هایی است که سیلاب ها را در خود جای می دهد .

به دلیل گستردگی صحرا ها ، وضعیت زمین و کمبود آب ، تنها یک صدم از مجموع اراضی عربستان قابل کشت و زراعت می باشند .

 


ذخایر و منابع طبیعی :

عربستان دارای منابع و ذخایر طبیعی غنی و گستردهای است ؛ این منابع و ذخایر عبارتند از :نفت ، گاز ، نقره ، مس ، سنگ آهن ، اورانیوم ، فسفات ، سنگ مرمر ، روی ، اکسید ، پتاسیم ، نمک ، آهک و........

پایتخت و شهرهای مهم :

پایتخت عربستان سعودی ، شهر « ریاض » است و با آنکه بیش از چند دهه از انتخاب آن به عنوان پایتخت نمی گذرد ، توسعه چشمگیری یافته است .

بعد از ریاض ، مهم ترین شهر سیاسی عربستان ، پایتخت سابق این کشور ، شهر« جدّه » است که هنوز اهمیت خود را حفظ کرده است و همه وزارتخانه ها در آن شعبه دارند و مقامات سیاسی چند ماه از سال را در آن اقامت می گزینند .

پس از جده شهر« طائف » که به دلیل خوشی آب و هوایش در اوج گرمای تابستان محل تشکیل هیئت دولت می باشد و از اهمیت سیاسی برخوردار است

 

شهرهای مهم مذهبی :

مهم ترین شهر مذهبی این کشور ، «مکه » است که به علت وجود مسجد الحرام و برگزاری مناسک حج در آن ، از قداست خاصی برخوردار می باشد . پس از آن شهر « مدینه » به دلیل وجود مسجد و حرم نبوی و قبرستان بقیع در آن دارای اهمیت و جایگاه ویژه ای است .

این دو شهر ، افزون بر اهمیت مذهبی به دلیل شکل گیری تاریخ اسلام در آنها از اهمیت تاریخی نیز برخوردارند .

بنادر مهم : مهم ترین بندر عربستان بندر « جدّه » است این بندر در ساحل دریای احمر واقع شده است و به لحاظ سیاسی ، تجاری و بازرگانی دارای اهمیت بسیار زیادی است تعدادی از پایگاههای مهم نظامی و دریایی در این بندر قرار دارند .

پس از جدّه بنادر دمام ، ینبع ، جیزان ، جبیل ، جبل و بندر نفتی راس التنومه دارای اهمیت اند .

 

تقسیمات کشوری

عربستان به سیزده منطقه (استان) تقسیم شده است که در راس هر منطقه ، امیری به حگم پادشاه نصب می گردد . این مناطق عبارتند از :

1. ریاض 2. شرقیه 3. مکه مکرمه 4. مدینه منوره 5. حائل 6. القصیم 7. تبوک 8. الباحه 9. عسیر
10. نجران 11. جوف 12. جیزان 13. الحدود الشمالی

 

میقات جحفه

جحفه یکی از میقاتهای پنجگانه حج و عمره است. بررسی و مطالعه پیرامون این میقات از نظر جغرافیایی، تاریخی، فقهی، وضع کنونی وراههای منتهی به آن، در خور اهمیت است; به ویژه آن که جحفه یکی از دو میقاتی است که حجاج ایرانی در موسم حج از آنها محرم میشوند.

آنچه در زیر میخوانید ترجمه مقالهای است تحلیلی، جامع وارزنده در این زمینه، به قلم آقای دکتر «عبد الهادی فضلی» که در نشریه «الموسم» شماره 16، مورخ 1414ه. ق. منتشر شده است.

 

نگاهی گذرا به اهمیت جحفه

جحفه به عنوان یک منطقه جغرافیایی، به جهات یاد شده در زیر اهمیت و شهرت یافته است:

1 ـ یکی از منازل هجرت پیامبر اسلام ـ ص ـ بوده است.

2 ـ چهار راهی است که دو راه به سمت حرمین شریفین، راهی به سوی بندر ینبع و راه چهارمی، از طریق ساحل، به سمت شام از آن منشعب میشود.

3 ـ عامل مذهبی; زیرا جحفه یکی از میقاتهای پنجگانه است که پیامبر اسلام ص ـ معین کرد تا حاجیان از آنجاها محرم شوند.

4 ـ گاهی عامل چهارم نیز به این جهات افزوده میشود و آن عبارت از جنبه تاریخی آن است; زیرا جحفه پس از دورانی عمران و آبادی، دچار عقب ماندگی و خرابی گشته که توجه پژوهشگران را به خود جلب میکند تا پیرامون آن بررسی و مطالعه کنند.

برای تبیین این جهات و جوانب، خوب است بحث را چنان تنظیم کنیم که موضوعات یاد شده در زیر نیز روشن شود:

1 ـ نام قدیمی جحفه.

2 ـ موقعیت جغرافیایی جحفه.

3 ـ پیشینه تاریخی جحفه.

4 ـ دلیل فقهی میقات بودن آن.

5 ـ راههای منتهی به جحفه.

 

نام جحفه

جحفه در زمان قدیم به نام «مَهْیَعَه» شناخته میشده است که بنابر مشهور، به همین صورت; یعنی بافتح میم، سکون هاء وفتح یاء و عین ضبط شده است. اما به گفته «سیاغی»، «قاضی عیاض» از بعضی از علما نقل کرده که آن را با کسر هاء صحیح میدانستند. البته به نظر قاضی عیاض این قول غیر مشهور است.

«مهیعه» از ماده هاع هیعاً ـ با فتح هاء ـ و هیعاناً گرفته شده که به معنای انبساط و باز شدن است و یا از ماده هاع هِیاعاً ـ با کسر هاء ـ گرفته شده که به معنای وسعت و گسترش میباشد.

«خلیل» در این باره گفته است: «طریقٌ مهیّع»; «راه باز» از ریشه مهیّع، وبلدٌ مهیّع: شهر وسیع. چنانکه ابو ذؤیب گفته است:

فاحتشهن من سواء وماؤه *** بئر وعائده طریق مهیّع

شاید این نامگذاری به مناسبت وسعت و گستردگی وادی جحفه بوده است; زیرا این وادی از انتهای وادی خرار، که غدیر آغاز میشود، تا ساحل دریا گسترده است.

مهیعه بعدها «الجحفة» نامیده شد بیهیچ اختلاف نظری ـ با ضمّ جیم، سکون حاء مهمله وفتح فاء ضبط گردید و آخرش تاء گرد (نقطه دار) است.

در کتاب «صحاح»، جحفه بدون الف و لام آمده اما در بسیاری از کتابها با الف و لام است.

شاید این سرزمین به این جهت جحفه نامیده شده که میگویند در داستان برادران «عاد»، که لغت دانان آن را از کلبی، مورخ (م 204ه.) نقل کردهاند، سیلی آمد و آن را طعمه خود قرار داد و همه چیز را ربود و با خود برد.

به گفته کلبی، وقتی که «عمالیق» (فرزندان عملیق بن لاوذ بن ارم)، «بنی عبیل» (برادران عاد بن عوض بن ارم) را از یثرب بیرون کردند، آنان در جحفه فرود آمدند ـ که آنجا هنوز مهیعه نامیده میشد ـ و سیل ویرانگری جاری شد و آنها را ربود و با خود برد و از آن زمان جحفه نامیده شد.

در برخی از روایات که از پیامبر اسلام ـ ص ـ نقل شده، با هر دو نام از آن یاد شده است; چنانکه هشام بن عروه از پدرش از طریق عایشه از آن حضرت نقل کرده است که چون هنگام هجرت و ورود آن بزرگوار به مدینه، این شهر آلوده به وبا بود، حضرت برای رفع این بیماری چنین دعا کرد: «أللّهمّ انقل وباء المدینة الی مهیعة»; «خدایا! وبای مدینه را به مهیعه منتقل کن.»

در روایت دیگری که بخاری ـ باز ـ از طریق هشام از پدرش از عایشه، درباره هجرت پیامبر نقل کرده آمده است:

عایشه میگوید: پس از آن که پیامبر اسلام به مدینه هجرت کرد، ابو بکر و بلال بیمار شدند وتب کردند، من نزد آن دو رفتم و احوال پرسی کردم، آنگاه به حضور پیامبر رسیدم و بیماری آنها را خبر دادم. پیامبر چنین فرمود:

«اللّهم حبّب الینا المدینة کحبّنا مکة أوأشدّ، وصححها، وانقل حمّاهاالیالجحفة».

«خدایا مدینه را همچون مکه یا بیش از آن نزد ما محبوب گردان و آن را سالم کن و تب آن را به جحفه منتقل فرما.»

همچنین هر دو نام در پارهای از احادیث اهل بیت آمده است; چنانکه در حدیث صحیحی که ابو ایوب خزار از امام صادق ـ ع ـ نقل کرده ـ و در آینده به آن استناد خواهیم کردـ حضرت فرمود:

«میقات اهل مغرب جحفه است که نام آن نزد ما مهیعه است.»

این هر دو نام همچنان در کتب اسلامی مورد استعمال بوده، اما بعدها نام مهیعه متروک گشت و امروز این سرزمین، چه در میان اهل آن منطقه و چه در میان دیگران، تنها به «جحفه» معروف است.

 

موقعیت جغرافیایی جحفه

جغرافی دانان کهن برای مشخص ساختن موقعیت جغرافیایی هر محلی که در مسیر راه معروفی قرار دارد از دو شیوه استفاده میکردند:

1 ـ نام دو شهری را که راه از یکی شروع و به دیگری ختم میشود ذکر

میکردند و سپس موقعیت محلی را که در آن راه واقع بود، مینوشتند; مثلا نوشتهاند: فلان محل بین مکه و مدینه قرار دارد، یا فلان آبادی بین کوفه و بصره واقع شده است.

2 ـ مسافت آن محل تا یکی از دو شهر را ـ که در آغاز و انتهای راه قرار دارند ـ با مقیاس «منزل» (مرحله)، مشخّص کردهاند; بدین صورت که: فلان محل تا مکه دو منزل فاصله دارد یا فلان نقطه تا کوفه سه منزل راه است.

فقها در مورد جحفه، از جغرافیدانان پیروی کردهاند و موقعیت جغرافیایی آن را با همین دو شیوه بیان کردهاند. اینک نمونههایی از آن را میآوریم:

جوهری در صحاح و ابن منظور در لسان العرب در تعیین موقعیت جغرافیایی جحفه گفتهاند: «جحفه محلی است بین مکه و مدینه.»

بدیهی است چنین تعبیری، موقعیت جغرافیایی آن را به صورت دقیق مشخص نمیکند; زیرا بین مکه و مدینه سرزمینها ومناطق متعددی وجود دارد. در این میان برخی خواستهاند موقعیت آن را دقیقتر معرفی کنند، از این رو گفتهاند: «جحفه منزل یا محلی است بین مکه و مدینه، نزدیک رابغ، بین بدر و خلیص»، این گونه تعیین موقعیت را در مصباح المنیر فیومی و مجمع البحرین طریحی مشاهده میکنیم.

در مورد این موقعیت، اگر توجه داشته باشیم که آبادیهایی که در این مسیر بین بدر و خلیص واقع شده، فقط «رابغ» و «مستوره» است و قرینهای را که این دو نفر ذکر کردهاند; یعنی نزدیکی جحفه به رابغ نه به مستوره ـ در نظر بگیریم، موقعیت آن بهتر روشن میگردد.

در تشخیص بدر و خلیص و رابغ نیز میتوانیم از روش قدیمی دیگر استفاده کنیم که عبارت است از پرسش از مردم منطقه. در این صورت موقعیت دقیق آن کاملا روشن میگردد. تا اینجا نمونههایی از سخنان دانشمندان را با استفاده از شیوه نخست بیان کردیم.

گروه دیگر، بر اساس شیوه دوّم، مسافت آن را، به اختلاف، به چند صورت یاد شده در زیر مشخص کردهاند:

ـ سه منزل راه تا مکه.

ـ چهار منزل راه تا مکه

ـ پنج منزل راه تا مکه.

ـ شش منزل راه تا مدینه.

البته اختلاف در فاصله جحفه تا مکه ـ از سه منزل تا پنج منزل ـ ناشی از اختلاف در مفهوم «منزل» و «راه» در سخنان آنها است; زیرا کسانی که فاصله آن را تا مکه سه منزل ذکر کردهاند مقصودشان از منزل، فاصله بین دو منزل، ومقصودشان از راه، راه هجرت است که منازل آن از مکه تا جحفه به این ترتیب است: مکه ـ عُسفان ـ خیمه امّ معبد ـ جحفه. بنابراین فاصله بین مکه و عُسفان یک منزل، فاصله بین عسفان و خیمه ام معبد منزل دیگر و فاصله بین خیمه و جحفه نیز منزل سوم محسوب میشود.

کسی هم که این فاصله را پنج منزل دانسته مقصودش از منزل، مقدار مسافت یک منزل، ومقصودش از راه، جاده سلطانی است و منازل واقع در این راه، پس از مکه بدین قرار است: 1 ـ جموم 2 ـ عُسفان
3 ـ دف 4 ـ طارف 5 ـ جحفه.

همچنین کسانی که این فاصله را چهار منزل دانستهاند، مقصودشان از منزل، مسافت یک منزل، ومقصودشان از راه، جاده سلطانی است، منتها منزل طارف را حذف کردهاند زیرا این منزل در برخی از نقشهها ذکر نشده است.

برخی از فقهای معاصر، در تعیین موقعیت جغرافیایی جحفه از مقیاس کیلومتر استفاده کردهاند; از آن جمله (مرحوم آیةالله العظمی) گلپایگانی است که در رساله «مناسک حج» خود فاصله بین مکه و جحفه را دویست و بیست کیلومتر ـ تقریباً ـ معرفی کرده است.

همچنین «آن مرحوم» گفته است: «میقات اهل شام جحفه است که محلی است در شمال غربی مکه که بین آن دو، 187 کیلومتر فاصله است.

اما مسافت جحفه تا مکه بر اساس نقشه راههای کشور عربستان که از طرف وزارت ارتباطات این کشور منتشر شده، به این کیفیت است: فاصله بین مکه تا فرودگاه رابغ 180 کیلومتر، و از این فرودگاه تا جحفه 9 کیلومتر که جمعاً بالغ بر 189 کیلومتر میشود.

منازل و مناطقی که امروز در این راه از مکه تا جحفه واقع شده، بدین قرار است: ـ مکه ـ جموم ـ عسفان ـ خلیص ـ دوراهی ـ صعبر ـ رابغ ـ جحفه.

چنانکه بعداً توضیح خواهیم داد، کسی که از سمت مکه حرکت میکند باید به سمت راست پیچیده، به جحفه برسد و کسی که از مدینه عازم جحفه است باید به سمت چپ بپیچد.

اما کسانی که فاصله جحفه تا مدینه را شش منزل معرفی کردهاند، مقصودشان از «منزل» مسافت یک منزل، و مقصودشان از «راه» باز جاده سلطانی است. منازلی که در این راه قرار گرفته بدین ترتیب است:

1 ـ فریش 2 ـ مسیجید 3 ـ سقیا 4 ـ بئر مبیریک 5 ـ ابواء 6جحفه.

از مجموع آنچه گفتیم و بر اساس آنچه در نقشه ها ثبت شده، چنین نتیجه میگیریم که:

1 ـ جحفه در سمت شرق رابغ ـ اندکی متمایل به سمت جنوب ـ واقع شده است.

2 ـ از یکی ازدو راه یاد شده در زیر، که از جاده عمومی مدینه ـ مکه منشعب میشود، میتوان به جحفه رسید:

الف ـ از مرکز شهر رابغ که 22 کیلومتر راه است.

ب ـ از فرودگاه رابغ که 9 کیلومتر راه است.

 

وضع جحفه در زمان قدیم

داستان آمدن بنی عبیل به جحفه، پس از اخراج آنان از یثرب توسط عمالیق که به آن اشاره کردیم، حاکی از قدمت جحفه است و نشان میدهد که تاریخ آن به پیش از ظهور اسلام برمیگردد.

«زبیدی» میگوید: «این سرزمین مهیعه نامیده میشد تا آن که بنو عبیل در آنجا سکونت گزیدند. عبیل، با لام بر وزن امیر است اما برخی آن را بنو عُبید با دال، بر وزن زبیر ضبط کردهاند که درست نیست.

بنو عبیل برادران عاد بن عوص بن ارم بودند که به دست عمالیق فرزندان عملیق بن لاوذ بن ارم از یثرب بیرون شدند. پس از سکونت بنو عبیل در محل جحفه، سیل ویرانگری جاری شد و از این جهت آنجا «جحفه» نامیده شد. ابن درید این معنا را از ابن کلبی نقل کرده است»

به گفته قلقشندی: «عمالیق قبیلهای از عرب «عاربه» و عرب «بائده»بودند. آنان از نسل عملیق (یا عملاق) بن لاوذ بن ارم بن سام بن نوح ـ ع ـ بودند و از نظر بلندی قامت و درشتی اندام، ضرب المثل بودند» طبری مینویسد: گروههایی از این قوم در مناطق مختلف پراکنده شدند. مردم شرق واهالی عمان و بحرین و حجاز از نژاد آنان بودند. پادشاهان عراق و جباران شام و فراعنه مصر نیز از این قوم بودند.

«قلقشندی» به نقل از ابن کلبی، بنو عبیل را با دال ضبط کرده، میگوید: «بنو عبید قبیلهای از عرب «بائده» بودند. ابن کلبی گفته است: آنان از نسل عبید بن ارم بن سام بن نوحـ ع ـ بودند. اما بعضی نسب عبید را چنین نوشتهاند: عبید بن صداد (شداد) بن عاد بن عوص بن سام. (ابن خلدون)در کتاب «العبر» میگوید: محل سکونت آنان در جحفه، بین مکه و مدینه بود که میقات احرام برای اهل مصر است، اما بعدها بر اثر سیل به هلاکت رسیدند. گفته میشود که جحفه بین مکه و مدینه قرار دارد و به این جهت جحفه نامیده شده که سیل آن را ویران و خراب کرد (از ماده جحف).

مسعودی میگوید: بنیانگذار شهر مدینه یکی از افراد این قوم به نام یثرب بن باسة بن مهلهل بن ارم بن عبیل بود. اما به عقیده سهیلی، بنیانگذار یثرب، ارم پسر عبیل بوده است.

در هر حال به نظر میرسد که جحفه پس از آن سیل، آباد شده و تا قرن پنجم هجری همچنان آباد بوده است; زیرا جغرافیدانی مانند بکری (م487ه.) از آن یاد کرده، چنین مینویسد: «جحفه آبادی گسترده و پهناوری است که دارای یک منبر است» آنگاه میافزاید: در ابتدای آن ـ از سمت مدینه ـ در محلهای بنام «عزور» مسجد النبی ـ ص ، و در آخرش ـ در سمت مکه ـ در کنار دو ستون، مسجد الائمه قرار دارد.

گویا این آبادی در قرن ششم خراب شده است. این معنا از سخنان «یاقوت» (م626ه.) استفاده میشود. وی میگوید: «جحفه ـ با ضم جیم و سکون هاء ـ آبادی بزرگی بوده که دارای منبری بوده... اما اکنون ویران شده است» به نظر میرسد جحفه تا زمان ما همچنان ویران بوده است و شاید به علت آن، تحول و دگرگونی مربوط به آبادیهای کناره جادههای عمومی است; زیرا وقتی که مسیر جاده عوض میشود، این گونه آبادیها که از طریق مسافران و رهگذران درآمد دارند، متروک واقع شده، عوائد خود را از دست میدهند و رو به ویرانی میروند. چنانکه از گزارش جهانگردان مصری و مغربی استفاده میشود راه مدینه منوره به سوی مکه که از مسیر بدر و جحفه عبور میکرده بعدها تغییر مسیر داده از بدر، مستوره و رابغ عبور میکرده است.(3) این بود آنچه از تاریخ قدیم این میقات; به ویژه در دوره اسلامی به دست آوردیم. از مجموع آنچه گفتیم چنین نتیجه میگیریم:

1 ـ جحفه تا قرن پنجم هجری آبادی بزرگی بوده که دارای منبری بوده است.

2 ـ نخستین محله آن ـ از سمت مدینه منوره ـ عزور نامیده میشده و در آن مسجدی بنام مسجد النبی قرار داشته که مسجد جامع بوده و منبری جهت ایراد خطبه در نماز جمعه داشته است.

3 ـ در انتهای آن ـ در سمت مکه ـ مسجد دیگری بنام مسجد الائمه وجود داشته است.

4 ـ همچنین در انتهای آن ـ باز در سمت مکه ـ دو ستون وجود داشته که نشانه مرز میقات یا انتهای آن بوده است.

 

دلائل فقهی میقات بودن جحفه

دلائل فقهی بر میقات بودن آبادی جحفه، به صورت خلاصه بدین قرار است:

1 ـ سیره عملی قطعی مسلمانان، که از عصر پیامبر تا کنون ادامه داشته، بر این است که از این میقات محرم میشوند.

2 ـ فقهای اسلام در این مورد اتفاق آرا و توافق دارند.

3 ـ روایات معتبر که تعدادش زیاد است و ما نمونههایی از آنها را نقل میکنیم:

الف ـ روایت صحیح معاویة بن عمار از امام صادق ـ ع ـ که حضرت فرمود: شرط صحت حج و عمره این است که از میقاتهایی که پیامبر اسلام ـ ص ـ تعیین فرموده محرم شوی و بدون احرام، از میقات عبور نکن. پیامبر، برای اهل عراق ـ که آن روز عراق امروزی وجود نداشت ـ بطن عقیق، برای اهل یمن یلملم، برای مردم طائف قرن المنازل، برای مغربیان جحفه که همان مهیعه است، و برای مردم مدینه ذوالحلیفه را میقات قرار داد. و هر کس که منزلش بین یکی از این میقاتها و بین مکه است، میقات او منزلش میباشد.

ب ـ روایت صحیح ـ یا حسن ـ حلبی. وی میگوید: امام صادق ـ ع ـ فرمود: احرام باید از یکی از میقاتهای پنجگانهای که پیامبر ـ ص ـ تعیین کرده، صورت بگیرد و کسی که حج یا عمره انجام میدهد نباید پیش از میقات یا بعد از آن محرم شود.

پیامبر برای اهل مدینه ذوالحلیفه را میقات قرار داده است که همان مسجد شجره است. حاج در این مسجد نماز میخواند و حج را آغاز میکند. همچنین پیامبر برای اهل شام جحفه، برای مردم نجد عقیق، برای حجاج طائف قرن المنازل و برای یمنیان یلملم را میقات قرار داده است. هیچ کس نباید میقات پیامبر را نادیده بگیرد.

ج ـ روایت صحیح ابی ایّوب خزار. وی میگوید: به امام صادق ـ ع ـ عرض کردم: بفرمایید که آیا عقیق را پیامبر میقات قرار داده یا این کار، کار مردم است؟ حضرت فرمود: رسول خدا ذوالحلیفه را برای مردم مدینه، جحفه را ـ که نزد ما مهیعه نام دارد ـ برای مردم مغرب، یلملم را برای مردم یمن، قرن المنازل را برای مردم طائف و عقیق را برای مردم نجد و برای همه کسانی که میخواهند از آن سرزمین حج انجام دهند، میقات قرار داده است.

د ـ روایت صحیح علی بن رئاب. وی میگوید: در مورد میقاتهایی که پیامبر اسلامصـ معین نموده از امام صادق ـ ع ـ پرسیدم، فرمود: رسول خدا برای اهل مدینه ذوالحلیفه را ـ که همان شجره است ـ برای شامیان جحفه را، برای یمنیان قرن المنازل را و برای نجدیان عقیق را میقات قرار داد.

هـ ـ ابن عباس روایت میکند که پیامبر اسلام ـ ص ـ میقات قرار داد برای اهل مدینه، ذوالحلیفه را، برای اهل شام جحفه را، برای اهل نجد قرن المنازل را و برای اهل یمن یلملم را. و فرمود: این چند نقطه برای مردم این چند منطقه و برای همه کسانی که از آن جاها عازم حج یا عمره هستند، میقات است و هر کس که در آن سوی این میقاتها و در فاصله نزدیک به مکه باشد، از هر جا که خواست محرم میشود، حتی اهل مکه از مکه محرم میشوند.

 

فتاوای فقهای امامیه

فقهای ما امامیه بر اساس این روایات فتوا داده جحفه را میقات اهل شام معرفی کردهاند; چنانکه در «فقه الرضا» و «المقنع» آمده است: «میقات اهل شام مهیعه است که همان جحفه میباشد».

در «هدایه» و «المقنعه» چنین آمده است: «میقات اهل شام جحفه است».

همچنین در «النهایه»، «الجمل والعقود»، «السرائر»، «المراسم»و «الجامع» آمده است: «میقات اهل شام جحفه است».

در «الاصباح» و «الغنیه» نیز چنین ذکر شده است: «میقات کسی که از طریق شام حج میگزارد جحفه است».

در «القواعد» چنین فتوا داده است: «برای اهل مدینه، مسجد شجره میقات اختیاری، و جحفه میقات اضطراری است. جحفه همان مهیعه است که میقات اختیاری اهل شام است»

فتوای یاد شده در قواعد، که در آن جحفه برای کسی که در ذوالحلیفه محرم نشده میقات اضطراری و برای کسی که قبلا از میقاتی عبور نکرده میقات اختیاری معرفی شده، در میان عموم فقهای اسلام فتوای مشهور است. در میان مذاهب اهل سنت فقط فرقه مالکیه با این فتوا مخالفت کردهاند. به فتوای فقهای مالکیه، جحفه فقط برای اهل شام که از طریق مدینه عازم حج هستند، میقات اختیاری است بنابراین حاجّ شامی که از طریق مدینه عازم مکه است مخیر است که از ذوالحلیفه محرم شود یا جحفه.

«ابن حزم» در کتاب «المحلّی» مینویسد: «... در مورد بعضی از آنچه گفتیم، اختلاف نظر هست... از آن جمله فقهای مالکیه گفتهاند: فقط اهل شام که از مدینه عبور میکنند، میتوانند احرام را تا جحفه به تأخیر بیندازند; زیرا میقات آنها جحفه است، اما این کار برای دیگران جایز نیست».

گویا فقهای مالکیه در این فتوا نظر به ظاهر امر در برخی از روایات تعیین میقات دارند اما به این قرینه توجه نکردهاند که در عصر تشریع (که این روایات صادر شده است) راه اهل شام از جحفه بوده است ]نه این که حکم مختص آنها باشد.

از جمله این روایات، روایتی است که «مالک» در «الموطّأ» از طریق عبد الله بن عمر نقل کرده است که پیامبر اسلام ـ ص ـ فرمود: «اهل مدینه از ذوالحلیفه محرم میشوند و اهل شام از جحفه»...

همچنین از عبد الله بن عمر نقل شده است که پیامبر اسلام ـ ص ـ دستور داد اهل مدینه از ذوالحلیفه محرم شوند و اهل شام از جحفه...


آیا جحفه میقات اهل مدینه است؟

بعضی از فقهای ما امامیه نیز به همین معنا فتوا داده اند ـ با این تفاوت که حجفه را مختص اهل شام ندانسته اند ـ و در این فتوا به ظاهر بعضی از روایاتی که در اینباره نقل شده، استناد کردهاند.

مینویسد: «همه اینها در مورد میقات اختیاری اهل مدینه است اما میقات اضطراری آنها جحفه ـ یعنی همان مهیعه ـ است. در این که در صورت اضطرار، احرام از جحفه برای اهل مدینه جایز است هیچ بحثی نیست و حتی بعضی گفتهاند که به صورت اختیاری نیز جایز است; زیرا در روایت صحیح علی بن جعفر آمده است: «اهل مدینه از ذوالحلیفه و جحفه محرم میشوند». ظاهر این روایت این است که هر دو میقات مساوی است و حاجیان در انتخاب هر یک مخیّراند. و این ادعا که «این روایت مجمل است; چون این احتمال نیز هست که مقصود جمع; یعنی لزوم احرام از هر دو میقات باشد» باطل است; زیرا مسلّم است که جمع بین دو میقات لازم نیست. پس حتماً مقصود، تساوی آنها است.

در صحیح معاویة بن عمار آمده است که: درباره شخصی از اهل مدینه سؤال شد که از جحفه محرم شده بود، فرمود: «اشکالی ندارد»

در تفسیر این روایت گفته اند که ممکن است آن شخص از طریق اهل شام عازم حج بوده و به همین جهت در جحفه محرم شده است. اما سؤال کننده خیال کرده که چون آن شخص اهل مدینه بوده لازم بوده از شجره محرم شود. از این رو امام فرموده است اشکالی ندارد.

اما در پاسخ این تفسیر گفته شده است که بر فرض قبول چنین احتمالی، باز ضرری بر عمومی که از روایت استفاده میشود، نمیرساند، زیرا امام پرسیده است که آیا از مدینه حرکت کرده یا از طریق شام؟ پس شامل هر دو حال میشود و عمومیت دارد.

در صحیح حلبی نیز آمده است: «اگر از شجره گذشت در کجا محرم شود؟ فرمود: از جحفه، و بدون احرام، از جحفه نگذرد» در این روایت امام اجازه داده است که از جحفه محرم شود و آن را مقید به حالت اضطرار یا دشواری بازگشت به شجره نکرده است. بلکه ظاهر روایت نشان میدهد که جحفه میقات اختیاری است زیرا در آخر آن فرموده است: «بدون احرام از جحفه نگذرد».

در روایت صحیح ابو بصیر آمده است: به امام صادق ـ ع ـ عرض کردم: اهل مکه چند چیز را برشما خرده میگیرند. فرمود: چه میگویند؟ عرض کردم: میگویند از جحفه محرم شده در حالی که پیامبر از شجره محرم شد. فرمود: جحفه یکی از دو میقات است، من چون مریض بودم، نزدیکترین آن دو را برگزیدم.

ظاهر این روایت این است که این دو میقات در حال اختیار یکسان هستند و اگر انسان از هر کدام که به مکه نزدیکتر است محرم شود، کفایت میکند، به خصوص اگر بیمار باشد.

در خبر ـ یا صحیح ـ معاویه آمده است: به امام صادق ـ ع ـ عرض کردم: مادرم همراه من است و بیمار است. فرمود: به او بگو: از آخرین میقات محرم شود; زیرا رسول خدا برای اهل مدینه ذوالحلیفه و برای اهل مغرب جحفه را میقات قرار داد. وی میگوید: مادرم از جحفه محرم شد.

این که امام جواز احرام آن زن از آخرین میقات را مستند به اقدام پیامبر در تعیین چند میقات نمود، ظاهرش این است که از هر کدام محرم شود کفایت میکند و بیماری او تأثیری در این حکم ندارد.

با وجود این چند روایت، گویا فقهای ما ـ جز تعداد نادری از آنها ـ به این دلیل جحفه را میقات اضطراری اهل مدینه دانستهاند که ظاهر روایات مستفیضه این است که هر کدام از مردم مناطق مختلف الزاماً باید از میقات خویش که پیامبر تعیین فرموده محرم شوند. بنابراین باید گفت چند روایت اخیر که نقل شد، اختصاص به حال اضطرار دارد. چنانکه روایت حضرمی از امام صادق ـ ع ـ این معنا را تأیید میکند. وی میگوید: امام صادق ـ ع ـ بیمار بود و از جحفه محرم شد و فرمود: «پیامبر اجازه داده است که هر کس مریض یا ناتوان باشد از جحفه محرم شود.» این روایت به روشنی نشان میدهد که احرام از جحفه ـ برای اهل مدینه ـ فقط در صورت اضطرار جایز است نه در هر حال!

 

فتاوای فقهای اهل سنت

فقهای برادران اهل سنت نیز به استناد دلایل گذشته و امثال آنها در مورد جحفه، و همان گونه فتوا دادهاند که از امامیه نقل کردیم.

در متن «خرقی» آمده است: اهل شام و مصر و مغرب از جحفه محرم میشوند. در «الروض المربع» آمده است: میقات اهل شام و مصر و مغرب جحفه است. در کتاب «الفقه علی المذاهب الاربعه» میگوید: پس اهل مصر و شام و مغرب و کسانی که در آن سوی این مناطق هستند; مانند اهل اندلس و روم و تکرور، همه اینها میقاتشان جحفه است. سید سابق در «فقه السنه» چنین مینویسد: «برای اهل شام، جحفه میقات معین شده است... و پس از آن که نشانههای جحفه از بین رفته به جای آن رابغ میقات اهل مصر و شام و همه کسانی که از آنجا عبور میکنند، گشته است». در «التحقیق والایضاح»آمده است: میقات دوم، جحفه است.. جحفه میقات اهل شام است و آن، قریه مخروبهای نزدیک رابغ است. امروز مردم از رابغ محرم میشوند و هر کس از رابغ محرم شود از میقات محرم شده است زیرا رابغ کمی جلوتر از جحفه است.

در مورد آنچه در فقه السنه آمده: که «رابغ میقات اهل مصر و شام است...» باید گفت: از بین رفتن نشانههای میقات هیچ وقت میقات بودن آن را از بین نمیبرد و احرام پیش از آن، احرام قبل از میقات محسوب میشود که تابع احکام قبل از میقات است و بر حسب مورد یا حرام است ـ اگر نذر نکرده باشد ـ یا جایز است با کراهت و یا بدون کراهت. در این مورد بهتر است به جای میقات «مَحْرَم» تعبیر شود.

«ابن قدامه» در «المغنی» میگوید: «اگر میقات، روستایی بود که به جای دیگر منتقل شده، جای احرام همان محل اوّلی است اگر چه دومی نام آن را به خود گرفته باشد; زیرا حکم به محل اوّلی تعلق گرفته است و با خراب شدن آن، حکم از بین نمیرود. روزی سعید بن جبیر شخصی را دید که میخواست از «ذات عرق» محرم شود، دست او را گرفت و از میان خانهها و آبادی بیرون برد و پس از عبور از وادی او را به قبرستان برد و گفت: ذات عرق این جا است»

همچنین به فتوای مؤلف «التحقیق والایضاح» که میگوید: «هر کس از رابغ محرم شد از میقات محرم شده است» این اشکال وارد است که احرام قبل از میقات، باعث نمیشود محلی که از آنجا احرام بسته شده میقات گردد، چه به میقات نزدیک باشد و چه دور. دلیل این معنا این است که میقات بودن پنج نقطه یاد شده، حکم توقیفی است که با نص شرعی ثابت شده است و توسعه دادن حکم آنها به نقاط دیگر، اجتهاد در مقابل نص است که از نظر عموم مسلمانان جایز نیست.

 

تغییر بعضی از راههای میقاته

در مناسک جدید فقهای معاصر، عباراتی نظیر آنچه در زیر میآوریم ذکر شده است. که در زمان ما خالی از ابهام و نارسایی نیست:

1 ـ میقات سوم، جحفه است. جحفه میقات اهل شام و مصر است و همچنین میقات همه کسانی است که اهل جای دیگر هستند اما از طریق آنها عازم مکه هستند. البته این حکم درباره گروه دوم در صورتی صادق است که از میقات دیگری عبور نکرده باشند یا عبور کنند اما بازگشت به آن و احرام از آن جا مقدور نباشد.

2 ـ جحفه است که میقات اهل شام و مصر و مغرب و میقات همه کسانی است که اهل این سه منطقه نیستند اما از طریق جحفه عازم مکه هستند. این در صورتی است که در میقات قبلی محرم نشده باشند».

3 ـ سومی جحفه است. جحفه میقات اهل شام و مصر است و همچنین میقات همه کسانی است که اهل سرزمینها و مناطق و محلهای دیگر هستند اما از طریق آنها عازم مکهاند. در مورد گروه دوم، این حکم وقتی جاری است که از میقات دیگر نگذشته باشند یا بدون احرام گذشته باشند و برای آنها مقدور نباشد که به آنجا برگردند و محرم شوند، در این صورت واجب است از جحفه محرم شوند.

ایرادی که به این عبارات و امثال اینها وارد است این است که: عین عبارات احادیث و روایات در آنها به کار رفته است آنجا که گفته شده: «جحفه میقات اهل شام و مصر و مغرب است» آنگاه جملهای که حکم را به مردم سایر مناطق توسعه میدهد، به آن افزوده شده است: «و همچنین میقات همه کسانی است که اهل جاهای دیگر هستند...»

به کار بردن عین الفاظ و عبارات احادیث و روایات، در زمان قدیم جزء شیوه تألیف کتب فقهی و به ویژه کتب فتاوا بود. به نظر نگارنده این روش در مورد راهها و امثال آن، در آن زمان توجیه پذیر بود; زیرا راهها و گذرگاههای ارتباطی در زمان تألیفات فقهی نخستین، به همان کیفیت عصر تشریع و زمان صدور احادیث بود بنابراین زبان احادیث که در کتب فقهی و فتوایی به کار گرفته میشد، گویا و روشن بود اما امروز که راهها تغییر یافته و برای یک مقصد، راههای مختلفی به وجود آمده است، باید در تقریر فتوا این نکته رعایت شود; زیرا مخاطب آن مردم عوام هستند.

امروز مردم شام و مصر و مغرب و امثال اینها گاهی با هواپیما سفر حج انجام میدهند و در فرودگاه مدینه یا جده پیاده شده و از آنجا عازم مکه میشوند. و گاهی با کشتی وارد بندر جده میشوند. گاهی نیز از راه زمینی عازم مدینه منوره، یا از طریق جاده ساحلی کنار دریای سرخ ـ پس از عبور از ینبع ـ عازم مکه میگردند. طبعاً در اثر اختلاف این راهها، میقات آنها نیز متفاوت خواهد بود. همچنین اختلاف آرای فقهی در مورد احرام از غیر میقاتهای پنجگانه، در این مورد مؤثر خواهد بود. بنابراین لازم است در مناسک جدید واژهها و قالب لفظی احکام و فتاوا چنان انتخاب شود که با واقعیتهای خارجی امروزی منطبق باشد.

 

راههای منتهی به جحفه

جحفه میقات اختیاری گروهها و افراد یاد شده در زیر است:

1 ـ کسی که از طریق هوا و فرودگاه جده، یا با کشتی و از طریق بندر جده عازم مکه است ـ بر اساس فتوای کسی که احرام با نذر از جده را جایز نمیداند .

2 ـ کسی که از طریق دریا و بندر ینبع عازم مکه است.

3 ـ مردم شمال جزیرة العرب که در شهرها و روستاها و بادیههای ساحل دریای سرخ سکونت دارند و عازم مکه هستند. همچنین کسانی از طریق اردن به راه ساحلی یاد شده وارد شده از آنجا عازم مکه میشوند; مانند مردم عراق، سوریه، لبنان، فلسطین، ترکیه، ایران و...

4 ـ کسانی که در مناطق و بادیههای حجاز، بین ذوالحلیفه و جحفه سکونت دارند; مانند مردم مسیجید، بدر، مستوره، ابواء، رابغ، وادی فرع و امثال اینها.

 

منابع

  1. آیت الله خوئی، مناسک الحج، ط9، ص66
  2. آیت الله گلپایگانی، مناسک الحج، ص41
  3. شرف الدین الحسین بن احمد السیاغی، الروض النضیر شرح مجموع الفقه الکبیر، ج1، ص142
  4. ابو عبید البکری، معجم ما استعجم، ج1، ص370 ـ 367
  5. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج2، ص111
  6. نهایه الأرب، فی معرفة انساب العرب، ص142
  7. معجم البلدان، ج2، ص111
  8. علی طریق الهجرة، عاتق بن غیث البلادی، ص60
  9. وسائل الشیعه، باب 1 از ابواب میقات.
  10. ابن حزم، المحلّی، ج7، ص71، به نقل از صحیح مسلم ج1، ص328
  11. منصور بن یونس البهوتی، الروض المربع بشرح زاد المستقنع، ج1، ص135
  12. عبد الرحمن الجزیری، الفقه علی المذاهب الاربعه، ج1، ص639
  13. سید محسن حکیم، مناهج السالکین، ط6، ص30

 

 

 

 

فهرست مطالب

عنوان صفحه

کشورعربستان سعودی.. 1

جغرافیای طبیعی 1

عوارض طبیعی 2

آب و هوا 3

ذخایر و منابع طبیعی 4

پایتخت و شهرهای مهم 4

شهرهای مهم مذهبی 4

تقسیمات کشوری.. 5

میقات جحفه. 6

نگاهی گذرا به اهمیت جحفه. 6

نام جحفه. 7

موقعیت جغرافیایی جحفه. 9

وضع جحفه در زمان قدیم.. 12

دلائل فقهی میقات بودن جحفه. 14

فتاوای فقهای امامیه. 16

آیا جحفه میقات اهل مدینه است؟. 18

فتاوای فقهای اهل سنت... 20

تغییر بعضی از راههای میقاته. 21

راههای منتهی به جحفه. 23

منابع. 24

 

  انتشار : ۲۳ آبان ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 411

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما