مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 2517
  • بازدید دیروز : 1988
  • بازدید کل : 13117877

پروين اعتماصی


 

 

 

بنفشه، صبحدم افسرد و باغبان گفتش

که بيگه از چمن آزرد و زود روی نهفت

جواب داد، که ما زود رفتنی بوديم

چرا که زود فسرد، آن گلی که زود شکفت

خوش آن کسی که چو گل يک دو شب به گلشن عمر

نخفت و شبرو ايام هرچه گفت ، شنفت

 

 

مقدمه :

در تاريخ ادب فارسی، از قديمی ترين روزگاران تا کنون زنان سخنور بسيار بوده اند گرچه تعداد آنها در مقايسه با اديبان مرد بسيار کم است. اما به هر حال ادب فارسی از وجود آنان بی بهره نبوده است.

بديهی است که در ميان شاعران زن، شاعری به قدرت و توانايی شاعران درجه اول زبان فارسی نداشتيم و بايد اذعان کرد که تاکنون زنی به قدرت و توانايی فردوسی، نظامی، مولوی، حافظ، و سعدی شعر نسروده است. وقتی تاريخ ادب فارسی را ورق می زنيم گه گاه به نام شاعران زن بر می خوريم : ضياء السلطنه، دختر فتحعلی شاه قاجار، مهستی کنجوی، طاهره قره العين و نيز ديگر شاعران زمان، که تعدادشان چندان هم کم نيست. اما از ميان همه اين شاعران در تاريخ ادب فارسی، آنکه مانند اختری تابناک می درخشد، و از جايگاه والا و استواری در شعر و ادب برخوردار است، خانم پروين اعتصامی است که به اعتراف و گواهی استادان بزرگ، پايگاه شاعری او از بسياری از مردان شاعر، برتر است.

گزيده ای از زندگی نامه

پروين اعتصامی که نام اصلی ايشان "رخشنده" است در 25 اسفند سال 1285 ه‍.ش در خانواده‌ای اهل علم و ادب در تبريز متولّد شد. پروين نزد پدر تحصيل علم كرد. در کودکی و در سن پنج سالگی، با خانواده اش به تهران آمد . پدرش که مردی بزرگ بود در زندگی او نقش مهمّی داشت و هنگاميکهمتوجه استعداد دخترش شد، به پروين در زمينه سرايش شعر کمک کرد. بسياری از آنان كه با وی در تماس بودند هرگز متوجه نبودند كه در ورای خاموشی و خمودگی ظاهری او شراره‌ای مايه‌دار نهفته است و يك روز اين شراره‌ی باطنی را به زبان اشعار آتش‌دار تحرير خواهد كرد.

پدر پروين

يوسف اعتصامی معروف به اعتصام الملک از نويسندگان و دانشمندان بنام ايران بود. وی در سال 1253 در تبريز به دنيا آمد و تحصيلاتش را در مکاتب و مدارس آن شهر به پايان رسانيد. در زبان ترکی(آذربايجانی و اسلامبولی) دبيری کم نظير شده بود. زبان فرانسه را نزد معلمين فرانسوی ياد گرفت و در اين زبان مترجمی توانا شد. فارسی را نيز در حد اعلا می دانست. وی اوّلين "چاپخانه" را در تبريز بنا کرد ، وکالت مجلس دوم شورای ملی را به هم عهده داشت. ضمنا رياست کتابخانه مجلس و عضويت کميسيون فرهنگ را تا آخر عمر حفظ کرد.اعتصام الملک مدير مجلّه ایبنام "بهار" بود که اوّلين اشعار پروين در همين مجله منتشر شد. ثمرهازدواج اعتصام الملک ، چهار پسر و يک دختر بود. در نهايت شب يکشنبه 12 ديماه 1316 دار فانی را وداع گفت.

مادر پروين

مادرش اختر فتوحی نام داشت . او بانويی مدبّر ، صبور ، خانه دار و عفيف بود. وی در پرورش احساسات لطيف و شاعرانهدخترش نقش مهمّی داشت و به ديوان اشعار او همچون کتب اعتقادی و دينی عشق می ورزيد.

شروع تحصيلات و سرودن شعر

پروين از کودکی با مطالعه آشنا شد . خانواده او اهل مطالعه بود و وی مطالب علمی و فرهنگی به ويژه ادبی را از لابه لای گفت و گوهای آنان درمی يافت. در يازده سالگی با ديوان اشعار فردوسی، نظامی، مولوی، ناصرخسرو، منوچهری، انوری و فرّخی که همه از شاعران بزرگ و نام آور زبان فارسی به شمار می آيند، آشنا بود و از همان کودکی پدرش در زمينه وزن و شيوه های يادگيری آن با او تمرين می کرد.گاهی شعری از شاعران قديم به او می داد تا بر اساس آن، شعر ديگری بسرايد يا وزن آن را تغيير دهد، و يا قافيه های نو برايش پيدا کند. همين تمرين ها و تلاشها زمينه ای شد که با ترتيب قرارگيری کلمات و استفاده از آنها آشنا شود و در سرودن شعر تجربه بياندوزد.

هرکس کمیبا دنيای شعر و شاعریآشنا باشد ، با خواندن اين بيت ها به توانائی او در آن سن و سال پی می برد. برخی از زيباترين شعرهايش مربوط به دوران نوجوانی، يعنی يازده تا چهارده سالگی او می باشد. شعر " ای مرغک " او در 12 سالگی سروده شده است:

ای مُرغک خُرد، ز آشيانه پرواز کن و پريدن آموز

تا کی حرکات کودکانه ؟ در باغ و چمن چميدن آموز

رام تو نمی شود زمانه رام از چه شدی؟رميدن آموز

منديش که دام هست يانه بر مردم چشم، ديدن آموز

شو روز به فکر آب و دانه هنگام شب آرميدن آموز

با خواندن اين اشعار ميتوان دختر دوازده ساله ای را مجسّم کردکه اسباب بازی اش " کتاب" است ؛ دختری که از همان نوجوانیهر روز در دستان کوچکش ، ديوان قطوری از شاعری کهن ديده می شود، که اشعار آن را می خواند و در سينه نگه می دارد. شعر"گوهر و سنگ" را نيز در 12 سالگی سروده است. شاعران و دانشمندانی مانند استاد علی اکبر دهخدا، ملک الشّعرای بهار، عبّاس اقبال آشتيانی، سعيد نفيسی و نصر الله تقوی از دوستان پدر پروين بودند و بعضی از آنها در يکی از روزهای هفته در خانه او جمع می شدند و در زمينه های مختلف ادبی بحث و گفتگو می کردند. هر بار که پروين شعری می خواند، آنها با علاقه به آن گوش می دادند و او را تشويق می کردند.

ادامه تحصيلات

پروين، در 18 سالگی فارغ التّحصيل شد. او در تمام دوران تحصيلی، يکی از شاگردان ممتاز مدرسه بود. البته پيش از ورود به مدرسه، معلومات زيادی داشت، او به دانستن همهمسائل علاقه داشت و سعی می کرد، در حد توان خود از همه چيز آگاهی پيدا کند. مطالعات او در زمينهزبان انگليسی آن قدر پيگير و مستمر بود که می توانست کتابها و داستانهای مختلفی را به زبان اصلی (انگليسی) بخواند. مهارت او در اين زبان به حدی رسيد که دو سال در مدرسهقبلی خودش ادبيات فارسی و انگليسی تدريس کرد.

سخنرانی در جشن فارغ التّحصيلي

در خرداد 1303 ، جشن فارغ التّحصيلی پروين و هم کلاس های او در مدرسه برپا شد. او در سخنرانی خود از وضع نامناسب اجتماعی، بی سوادی و بی خبری زنان ايران حرف زد. اين سخنرانی، بعنوان اعلاميه ای در زمينه حقوق زنان، در تاريخ معاصر ايران اهميت زياد دارد.

پروين در قسمتهای از اعلاميه "زن و تاريخ" گفته است:

«داروی بيماری مزمن شرق منحصر به تعليم و تربيت است، تربيت و تعليم حقيقی که شامل زن و مرد باشد و تمام طبقات را از خوان گسترده معروف مستفيذ نمايد. »

و دربارهراه چاره اش گفته است :

« پيداست برای مرمّت خرابی های گذشته، اصلاح معايب حاليه و تمهيد سعادت آينده، مشکلاتی در پيش است. ايرانی بايد ضعف و ملالت را از خود دور کرده، تند و چالاک اين پرتگاه را عبور کند. »

دعوت دربار و مدال درجه سه

معمولا رسم است که دولت، دانشمندان و بزرگان علم و ادب را طی برگزاری مراسمی خاص، مورد ستايش و احترام قرار می دهد. در چنين مراسمی وزير يا مقامی بالاتر، مدالی را که نشانه سپاس، احترام و قدردانی دولت از خدمات علمی و فرهنگی فرد مورد نظر است، به او اهدا می کند. وزارت فرهنگ در سال 1315 مدال درجه سه لياقت را به پروين اعتصامی اهدا کرد ولی او اين مدال را قبول نکرد.

گفته شده که حتی پيشنهاد رضا خان را که از او برای ورود به دربار و تدريس به ملکه و وليعهد وقت دعوت کرده بود، نپذيرفت، روحيه و اعتقادات پروين به گونه ای بود که به خود اجازه نمی داد در چنين مکان هايی حاضر شود. او ترجيح می داد در تنهايی و سکوت شخصی اش به مطالعه بپردازد. او که در 15 سالگی دربارهستمگران و ثروتمندان به سرودن شعر پرداخته، چگونه می تواند به محيط اشرافی دربار قدم بگذارد و در خدمت آنها باشد؟

او که انسانی آماده، دارای شعوری خلّاق و همواره درگير در مسائل اجتماعی بود به اين نشان ها و دعوت ها فريفته نمی شد.

در اين جا يکی از اشعار پروين در مذمّت اغنيای ستمگر را می خوانيد :

برزگری، پند به فرزند داد کای پسر،اين پيشه پس ازمن توراست

مدّت ما جمله به محنت گذشت نوبت خون خوردن و رنج شماست

هر چه کنی نخست همان بدروی کار بد و نيک ، چو کوه و صداست

گفت چنين ، کای پدر نيک رای صاعقه ی ما ستم اغنياست

پيشه آنان ، همه آرام و خواب قسمت ما ، درد و غم و ابتلاست

ما فقرا ، از همه بيگانه ايم مرد غنی، با همه کس آشناست

خوابگه آن را که سمور و خزست کی غم سرمای زمستان ماست

تيره دلان را چه غم از تيرگيست بی خبران را چه خبر از خداست

 

پروين، صورت و سيرت او

پروين پوستی سپيد و گونه هايی گلرنگ و شاداب داشت. چشمانی آرام، با نگاهی نه در مسير موازی. قيافه ای بسيار متين داشت، با تانّی و وقار خاصی جواب می گفت و می نگريست. هيچگونه شتاب و بی حوصلگی در او ديده نمی شد. نگاهش بيشتر به زير افکنده بود. پروين اصولا کم حرف بود و بيشتر فکر می کرد. به ندرت گريه می کرد، آن هم برای ضعفا و درماندگان و ستمديدگان. برای انسان و حيوان. تنها غم و اندوه او ازديدن وضع پريشان طبقات ستم کشيده و از ملاحظه کسری ها وناراستی ها و ناهمواريهای جامعه بود. از مشاهده ظلم و ستمی که به تيره بختان و زيردستان می شد و از ديدن کامرانی نابخردان و ناکامی خردمندان وبرتری آنان و محروميتهای اينان. پروين خيلی به ندرت می خنديد.

اخلاق پروين

يکی از دوستان پروين که سال ها با او ارتباط داشت، درباره او گفته است :

«پروين،پاک طينت، پاک عقيده، پاکدامن، خوش خو و خوش رفتار، نسبت به دوستان خودمهربان، در مقام دوستی فروتن و در راه حقيقت و محبّت پايدار بود. کمتر حرف می زد و بيشتر فکر می کرد، در معاشرت، سادگی و متانت را از دست نمی داد. هيچ وقت از فضايل ادبی و اخلاقی خودش سخن نمی گفت.»

همهاين صفات باعث شده بود که او نزد ديگران عزيز و ارجمند باشد. مهمتر از همه اين ها، نکته ای است که از ميان اشعارش فهميده میشود. پروين، با آن همهشعری که سروده، در ديوانی با پنج هزار بيت، فقط يکيا دو جااز خودش حرف زده و دربارهخودش شعر سروده و اين نشان دهنده فروتنی و اخلاق شايسته اوست.

پروين و زندگی مشترک

پروين به گفته برادرش هرگز عاشق نشد و عشق نورزيد. مقام خويش و رسالتی را که برای زندگانی خود اختيار نموده بود، بالاتر از آن می دانست که به عشق مادی بپردازد و چون زنان ديگر، دل به کسی بسپرد. ولی هرچند پروين ظاهراً خود را از دايره دلبستگی به دور داشته بود اما سرانجام اجبار و اقتضای زمانه به سراغش آمد و در 19 تيرماه 1313 با پسر عموی خود به نام فضل الله که رئيس شهرداری کرمانشاه بود، ازدواج کرد و چهارماه پس از عقد با همسر خود، به کرمانشاه رفت. پروين بيش از دو ماه ونيم در آن خانه دوام نياورد. با برادر خود از کرمانشاه به تهران آمد و بار دگر به خانه پدر، جايگاه انس و انديشه خود بازگشت و سرانجام در 11 مرداد 1314 با چشم پوشی از مهريه خود از شوهر خويش جدا شد، بی آنکه از حاصل اين ازدواج فرزندی داشته باشد.

اين تجربه تلخ زندگانی مشترک پروين را در دنيايی از اندوه و انزوا غرقه ساخت، اما به گفته برادرش پروين از شکست در ازدواج ضعف و فتوری به خود راه نداد و باز به همان حال کم حرفی و آرامش و وقار ذاتی خويش بازگشت. و از کم و کيف ايام ازدواج به کسی حرفی نزد و از آن بابت ابراز تاسف نکرد. پروين با آنکه در اشعار خود کمتر از حديث نفس سخن گفته است، اما در باره اين تجربه تلخ چنين سروده است:

ای گل تو ز جمعيت گلزار چه ديدی؟ جز سرزنش و بدسری خار چه ديدی؟

ای لعل دل افروز، تو با اينهمه پرتو جز مشتری سفله به بازار چه ديدی؟

رفتی به چمن،ليک قفس گشت نصيبت غير از قفس،ای مرغ گرفتار چه ديدی؟

انزوای پروين فرصتی به او بخشيد تا به ياری پدر فاضل خود به نظم و تدوين اشعار خويش بپردازد و چنين بود که بعد از سالها شاعری ديوان اشعار او در سال 1314 انتشار يافت و در دسترس همگان قرار گرفت. پدر پروين عقيده داشت، که چاپ ديوان اشعار پروين، پيش از ازدواج وسيله ای برای تبليغ دخترش قلمداد خواهد شد، از اين رو کار نشر ديوان اشعار او تا اين اندازه به تعويق افتاد.

سانحه غم انگيز زندگی پروين

مرگ پدرش بود،که در سال 1316 اتفاق افتاد و برای پروين سخت جانکاه بود. در مرثيه ای که ساخته، پدر را به مناسبت اسمش "يوسف کنعانی من" خوانده.

پدر،آن تيشه که برخاک تو زد دست اجل تيشه ای بودکه شدباعث ويرانی من

يوسفت نام نهادند و به گرگت دادند مرگ،گرگ تو شد ای يوسف کنعانی من

من يکی مرغ غزل خوان تو بودم،چه فتاد که دگر گوش ندادی به نوا خوانی من

گنج خود خوانديم و رفتی و بگذاشتيم ای عجب! بعد تو با کيست نگهبانی من

 

پروين ازنگاه ملك الشعراي بهار

در ايران كه كانون سخن وفرهنگ است، اگر شاعراني از جنس مرد پيدا شده اند كه ماية حيرت اند تعجب نيست. امّا تاكنون شاعري از جنس زن كه داراي اين قريحه و استعداد باشد و با اين توانايي

مقدمات تتّبع وتحقيق، اشعاري چنين نغز و نيكو بسرايد از نوادر محشوب و جاي بسي تعجب وشايستة هزاران تمجيد است.

 

پروين اعتصامی از ديدگاه سيمين بهبهانی

"از شاعری می نويسم که شايد نخستين داعيه شعر را در من پرورده باشد. شاعری که برای شعر سنگ مزارش زارگريسته ام وبسيار گريسته ام. شاعری که مرثيه ای را که برای پدرش سروده بود، به جای مرثيه ای که برای پدرم نسروده بودم، خوانده و موييده ام.

شاعری که برای هر يتيم، هر بينوا، هر دردمند، هر گرگ بيابان، هر سگ پاسبان، هر موش و هر گربه و هر جسد موميايی گريسته است. شاعری که انسان و انسانيت را سروده است. زنی، عارفی، انديشمندی و آنگاه شاعری که دلش را در سطورش می خوانی و رنجش را در شعرش می بينی و براستی:

گر چه جز تلخی از ايام نديد هر چه خواهی سخنش شيرين بود

از گلی می نويسم که چهره بی پيرايه، در سايه حجب نهان کرده بود و لعلی که با درخشش سرخ خويش سخن از شرم می گفت و مرغی که به هوای نسيم گلی به چمن می رفت و سرانجام از آرزوها،

از شوی و از زندگی چندان نصيب يافت که بگويد:

ای گل تو ز جمعيت گلزار چه ديدی جز سرزنش و بدسری خار چه ديدی

ای لعل دل افروز تو با اين همه پرتو جز مشتری سفله به بازار چه ديدی

رفتی به چمن ليک قفس گشت نصيبت غير از قفس ای مرغ گرفتار چه ديدی"

 

پروين اعتصامی از نگاه مهدی اخوان ثالث

از جمله دلايل عزيز و ارجمند بودن پروين اعتصامی، مثلا همين است که اين آزاده زن بزرگوار با آن همه شعر و سخن که دارد (حالا در چه شيوه ای است و سخنانش تا چه حد شعر است، تا کجا زاده طبع و قريحه خود اوست و کجاها اقتباس و پيروی در کار است، با سنن پيشينيان چه کرده است و ملاحظاتی از اين قبيل، همه اموری است بيرون از بحث ما) در ديوانی با پنج هزار بيت فقط يک يا دو جاست که از خودش حرف زده و "من شخصی وخصوصی" او از پس پشت شعرش خود می نمايد و جلوه می کند. تازه در آن يک دو جا هم امری روحی و بشری از جمله عموميات عواطف آدمی درميان بوده است. عواطف مشترک همگان، مثلا مرثيه ای برای پدرش گفته يا لوحی برای مزارش يا در تقديم نامه ای منظوم، ودايع روح و مواجيه قريحه خود را به دست زمانه سپرده است. طبعا در اينطور موارد، جنبه همگانی و انسانی امر در حد خود محفوظ است. يعنی شعر حکايت از احوالی دارد که آنقدرها هم شخصی و خصوصی نيست.

پروين شاعر احساس و عاطفه

احساس و عاطفه در شعر پروين، سخت قوی است و خواننده را در بعضی موارد سخت منقلب مي کند. بسياری از مقطعات و مثنوی های او سخنانی از دل برخواسته اند، که لاجرم به دل می نشيند . گذشته از دو قطعه شعر که برای سنگ مزار خود و برای مرگ پدر سروده است و بايد هم تاثر انگيز باشند، آشيان ويران ، اندوه فقر ، ای گربه ، ای مرغک ، بام شکسته ، بی پدر ، قلب مجروح ، تيره بخت و بسياری ديگر از اشعار اين ديوان عواطف انسانی را سخت تحريک می کند و از نوعی رمانتيسم برخواسته از واقعيت برخوردارند.

نخستين چاپ ديوان اشعار

پيش از ازدواج، پدرش با چاپ مجموعه اشعار او مخالف بود و اين کار را با توجه به اوضاع و فرهنگ آن روزگار، درست نمی دانست. او فکر می کرد که ديگران ممکن است چاپ شدن اشعار يک دوشيزه را، راهی برای يافتن شوهر به حساب آورند!

اما پس از ازدواج پروين و جدائی او از شوهرش، به اين کار رضايت داد. نخستين مجموعهشعر پروين، حاوی اشعاری بود که او تا پيش از 30 سالگی سروده بود و بيش از صد و پنجاه قصيده، قطعه، غزل و مثنوی را شامل می شد.

مردم استقبال فراوانی از اشعار او کردند، به گونه ای که ديوان او در مدّتی کوتاه پس از چاپ، دست به دست ميان مردم می چرخيد و بسياری باور نمی کردند که آنها را يک زن سروده است. استادان معروف آن زمان، مانند دهخدا و علّامه ی قزوينی، هر کدام مقاله هايی دربارهاشعار او نوشتند و شعر و هنرش را ستودند.

ديوان پروين

بعضي از اشعار پروين درمجّله بهار،كه دارندة آن پدرش بود، منتشر مي شد‍؛ و ديوانش،كه حاوي متجاوز از پنج هزار بيت شعر است، نخستين بار با مقدمه اي به قلم ملك الشعراي بهار درسال 1314 به چاپ رسيد. اين ديوان ترکيبی از دو سبک و شيوه لفظی و معنوی آميخته با سبکی مستقل و آن دو يکی شيوه شعرای خراسان است، خاصه استاد ناصر خسرو و ديگر شيوه شعرای عراق و فارس بويژه شيخ مصلح الدّين سعدی و از حيث معانی نيز بين افکار و خيالات حکما و عرفا است و اين جمله با سبک و اسلوب مستقلّی که خاص عصر امروزی و بيشتر پيرو تجسم معانی و حقيقت جويی است ترکيب يافته و شيوه ای بديع بوجود آورده است. قصائد اين ديوان بويی و لمحه ای از قصائد ناصر خسرو دارد و در ضمن آنها ابياتی که زبان شيرين سعدی و حافظ را فرياد می آورد بسيار است. و بالجمله در پند و اندرز و نشان دادن مکارم اخلاق و تعريف حقيقت دنيا از نظر فيلسوف عارف و تسليت خاطر بيچارگان و ستمديدگان و مفاد "قل متاع الدنيا قليل" و "ينجو المخفون" دل خونين مردم دانا را سراسر تسليتی است. در همان حال راه سعادت و شارع حيات و ضرورت دانش و کوشش را نيز به طرزی دلپسند بيان می کند و می گويد:

در دريای شوريده زندگی با کشتی علم و عزم راهنمود بايد بود ودر فضای اميد و آرزو با پر و بال هنر پرواز بايد کرد.

علم سرمايه هستی ست نه گنج زر و مال روح بايد که از اين راه توانگر گردد

می توان گفت در قصائد طرز گفتارش طوری است و در قطعات طور ديگر زيرا چنانچه خواهيم گفت، قافيه پردازی در کار او شگرد خاص خود را دارد، تا جايی که بتواند از قافيه های مناسب مطلب استفاده می کند. به عبارت ديگر شيوه کار کشيدن از قافيه را خوب می داند. خوب می داند که چگونه قافيه را در جمله بنشاند که هم خوش آهنگی کلام را حفظ کند و هم مطلب را فدای قافيه نکند. پروين بيشتر از قافيه های در دسترس استفاده می کند و هرگز به سراغ قافيه های کم ياب و نيازموده و کم ظريف نمی رود. همچنين اوزان معمول و آشنا را به کار می گيرد، حتی در قصائد خود. وزن شعرهای او بسيار نرم و روان و کم زاويه است. در حد امکان از سکته های جايز در اوزان هم استفاده نمی کند. در قصائد نيز چنين است. همخوانی وزن با مطلب در شعر او به طور غير عمد رعايت می شود.

دوران بيماری و مرگ پروين

پروين اعتصامی، پس از کسب افتخارات فراوان و درست در زمانی که برادرش- ابوالفتح اعتصامی- ديوانش را برای چاپ دوم آن حاضر می کرد،ناگهان در روزسوم فروردين1320 بستری شد. پزشک معالج او، بيماری اش را حصبه تشخيص داده بود، اما در مداوای او کوتاهی کرد و متاسفانه زمان درمان او گذشت وشبی حال او بسيار بد شد و در بستر مرگ افتاد. نيمه شب شانزدهم فروردين 1320 پزشک خانوادگی اش را چندين بار به بالين او خواندند و حتی کالسکهآماده ای به در خانه اش فرستادند، ولی او نيامد و پروين در آغوش مادرش چشم از جهان فرو بست .

پيکر پاک او را در آرامگاه خانوادگی اش در شهر قم و کنار مزار پدرش در جوار خانم حضرت معصومه (س) به خاک سپردند. روحش شاد.

پس از مرگش قطعه شعری از او يافتند که معلوم نيست در چه زمانی برای سنگ مزار خود سروده بود. اين قطعه را بر سنگ مزارش نقش کردند، آنچنانکه ياد و خاطره اش در دل مردم نقش بسته است. گزيده ای از اين شعر در ذيل آمده است :

اين که خاک سيهش بالين است اختر چرخ ادب پروين است

گر چه جز تلخی از ايام نديدهر چه خواهی سخنش شيرين است

صاحب آن همه گفتار امروزسائل فاتحه و ياسين است

هر كجا باشي وز هر جا برسي آخرين منزل هستي اين است

آدمی هر چه توانگر باشد چون بدين نقطه رسدمسکين است

زادن و کشتن و پنهان کردن دهر را رسم و ره ديرين است

خرم آنکس که در اين محنت گاه خاطری را سبب تسکين است

جوانمرگ ايران،پروين اعتصامی

"پرواز کن ميان پرندگان بهشت و بنوش از شبنم گلهای فروزان آن. بازگو با ستارگان اشعاری که جهانی از لطافت آن سرمست گردد. بخوان برای فرشتگان، دفتر احساسات خود را که سحر و اعجاز در هر سطر آن نمايان است.

دفتری را که کلک سحار تو رنگ آميزی نمود و عقل و خرد را مفتون ساخت.

آيات معجز اثری را که عرفا در برابر تجلی آن سر ايمان فرود آوردند.

ای مظهر زن دانشمند شرقی و ای معمای مردان شرق در وسعت نظر و قدرت فکر، بزرگان و رجال در تقدير قوه بيان تو عاجز ماندند.

من از فکر گهربار تو و نکاتی که بر عقل و خرد مکشوف ساختيم متحيرم.

ای غواص دريای زندگانی که همه تشنه آب زلال و آرزومند گهرهای آن هستند.

بااشعاری که در سلاست واستحکام اعجاز می کنند،حقيقت حيات را آشکار نمودی.

فلاسفه جهان به اشعار بی مانند تو با بهت و حيرت گوش فرا می دارند.

ای گل ايران، کاش می دانستم آيا کشور تو از پژمردن زيباترين گل بوستان خود اندوهگين شد و اشک حسرت فرو ريخت.

ای گل، تو هنگامی فسردی که بهار بساط زيبايی و دلربايی خود را گسترانيده بود.

ای خداوند دانش، بسی بر عالم فضل و کمال ناگوار است که با درگذشت تو روح و روان خود را از دست داده است.

آهنگ ساز تو چنان عقل و هوش ما را ربوده که به هيچ نغمه ديگر ميل نمی کنيم.

در عالم شيرين آرزو تنها به اشعار تو سرگرم و از خود بی خبريم.

خبر جانگداز مرگت ما را بيدار نمود و اشک از ديدگان ما بباريد.

الوداع ای ساز خوش آهنگ شعر و فکر.

نغمات روح پرور تو جاودانه در صحنه روزگار باقی خواهد ماند. (محمد جمال هاشمی نجف)

((ای پروين آسمان ادب، حال که تو سائل فاتحه و ياسين شده ای من هم درودت می فرستم و اگر از عهده معرفی کامل تو برنيامدم عذز می خواهم. چه تو بزرگی و در آيينه کوچک، ننمايی)).

 

فهرست منابع و مآخذ

 

1- ديوان اشعار پروين اعتصامي طبع:ابوالفتح اعتصامی- به کوشش ولی الله دروديان

2- يادنامه پروين اعتصامي گردآورنده :علي دهباشي ناشر:دنياي مادر

3- يادمان پروين گردآورنده: دكتر سيدمحمودطباطبايي اردكاني

4- ازنيما تاروزگار ما

5- سايت اينترنتي WWW.avayeazad.com/parvin_etesami و http://daneshjooqom.4kia.ir/

 

 

 

  انتشار : ۴ آذر ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 1049

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما