فیزیک علمی استکه قوانین حاکم برجهانطبیعت را بصورت مدون بیان می کند. بنابراین برای ارائه این قوانین بصورتمعادلات و روابطریاضی ، لازم استکه یک فیزیکدان باید بااصول و قوانین اساسی ریاضیآشنا باشد.
التبه در بعضی از علوم دیگر مانندشیمی نیز این ضرورتاحساس می شود، ولی اغراق آمیز نیست بگوییم کهریاضیات بعنوان الفبایفیزیک می باشد. این ضرورت سبب شده است که درسی تحت عنوان روشهای ریاضی در فیزیک ایجاد شود.
ضرورت با هم بودن ریاضی و فیزیک:
اگرتاریخچه پیدایش علومرا مورد توجه قراردهیم. ملاحظه می گردد که فیزیک در ریاضی معمولا پا به پای هم گسترش و رشد یافتهاند. و اکثر فیزیکدانان قدیمی ، ریاضیدان نیز بوده اند. بعنوان مثال بهاسحاقنیوتن ،گالیله ودیگران اشاره کرد. علاوه بر این هر مبحث فیزیک را مد نظر قرار دهیم، ملاحظه می کنیمکه به نوعی دریایی از ریاضیات در آن وجود دارد.
به فرض اگر مبحثسینماتیکحرکت را مورد توجه قرار دهیم، خواهیم دید که اگر بخواهیمسرعت و یاشتاب را تعریف کنیم،بایستی با قوانین مشتقگیری آشنا باشیم تا بتوانیم بگوییم کهمشتق مکاندر هر لحظه برابرسرعت لحظه ایو مشتق سرعت در هر لحظه ،شتاب لحظه ایخواهد بود.
اولین قدم در ریاضی فیزیک:
اولین گام در مطالعه ریاضی فیزیک ،آشنایی باآنالیزبرداری است. چون مفاهیم برداری نقش اساسی را درفیزیک بازی میکند. یعنی زمانی که یککمیتفیزیکی را تعریف می کنیم، ابتدا باید به آنالیز برداری مراجعه کرده و تکلیف اینکمیت را از لحاظبرداری ،اسکالربودن مشخض کنیم، تا بعد بتوانیم خواصو ویژگیهای این کمیت را بیان کنیم .
آینده ریاضی فیزیک:
امروزه با پیشرفتعلوم کامپیوتریکه توانایی انجام محاسباتبسیار پیچیده ریاضی را در زمانهای بسیار کوتاه دارند، بیشتر فعالیتها در راستایاستفاده هر چه بیشتر ازرایانه برای حل معادلات ریاضی ، محاسبات طولانی ریاضی ، قرار دارد. به عبارت دیگر پیشرفتعلوم ریاضیبویژه ریاضی فیزیک با پیشرفتعلوم کامپیوتری همسو شده است
دید کلی
هر چیز که قابل افزایش و کاهش باشد و نیز بتوان تساوی میان دومقدار از آن را به دقت بیان کردکمیت فیزیکیاست. در واقع سنگ بنای علم فیزیک کمیت فیزیکی است. و ما برای بیان قوانین فیزیک ازآنها استفاده میکنیم، مثلطول،جرم،نیرووحجم،یک کمیت فیزیکی مانندجرمرا وقتی میتوان تعریف کرد که برایاندازه گیری آن واحدی مانندکیلوگرمدر نظر گرفته شود.
تعدادکمیتهای فیزیکی آنقدر زیاد است که مرتب کردن آنها مساله مشکلی است و این کمیتهامستقل از هم نیستند. از میان تمام کمیتهای فیزیکی ممکن است چند کمیت را مشخص کنیم وآنها راکمیت اصلیبنامیم و بقیه کمیتها را از این کمیتهای اصلی بدست آوریمو برای هر یک استانداردی در نظر بگیریم، مثلا اگر طول را کمیت اصلی انتخاب کنیم، قدرا به عنوان استاندارد آن در نظر میگیریم.
یکای (واحد) اندازه گیری
یکی از جنبههای مشترک بین همه اندازه گیری وجودیک یکای اندازه گیری است. مقدار کمیت مورد نظر چند برابر کمیتی است که از همان جنسکه به عنوان مقیاس انتخاب شده ، این مقیاس رایکا (یاواحد) آن کمیتمینامند. دانشمندان برای آنکه رقمهای حاصل از اندازه گیریهای مختلف یک کمیت باهممقایسه پذیر باشند، در نشستهای بین المللی توافق کردهاند که برای هر کمیت یکایمعینی تعریف کنند. یکای هر کمیت باید به گونهای انتخاب شود که در شرایط فیزیکیتعیین شده تغییر نکند و در دسترس باشد، مجموعه یکاهای مورد توافق بین المللی را بهاختصار یکای SI مینامند.
کمیت اصلی و فرعی
کمیت اسکالر و برداری
نحوه نمایش کمیت برداری و اسکالر
جمع برداری
برای یافتن برآیند دو بردارومیتوانیم از یکنقطه دو بردار به ترتیب برابر بردارهایورسم کنیم، سپسمتوازی الاضلاع را که این دو بردار ، دو ضلع مجاور آن را تشکیل میدهد کامل کنیم،بردار برآیند قطری از متوازی الاضلاع است که نقطه شروع دو بردار را به رأس روبرووصل میکند. این قاعده متوازی الاضلاع برای جمع بردارها است.
تفریق بردای
برای بدست آوردن تفریق دو بردار نخست دو بردارورا از یک نقطهرسم میکنیم. برداری که ابتدای آن بر انتهای بردارو انتهای آن برانتهای بردارمنطبق باشدبردار حاصله است.
ابعاد کمیت
منظور از ابعاد یک کمیت فرعی ، رابطه آن با کمیت اصلی تشکیلدهنده آن است. در واقع میتوان گفت که منظور از ابعاد یک کمیت معرفی آن کمیت از نظرماهیت طبیعی آن است. برای این منظور در مکانیک ابعاد سه کمیت اصلیطول،جرموزمانرا به ترتیب با M ، L و T نشان میدهند
مجموع اعمال ریاضی شامل جمع ، ضرب ، مشتق ، انتگرال و... که بر رویبردارها انجاممیشود، بر اساس قواعد و اصول خاصی قابل اجراست. مجموعه این قوانین در مبحثی تحتعنوان جبر برداری مورد بحث قرار میگیرند
اطلاعات اولیه
بحثحرکتدر دو یا سه بعد با وارد کردن مفهومبردار بسیار ساده میشود. یک بردار از نظر هندسی به صورتکمیتیفیزیکی تعریف میشود که بوسیله اندازه و جهت در فضا مشخص میشود. به عنوان مثالمیتوان بهسرعت ونیرو اشاره کرد که هردو کمیتی برداری هستند. هر بردار را با یک پیکان که طول و جهت آن نمایشگر اندازه وجهت بردار است، نمایش میدهند. جمع دو یا چند بردار را میتوان بر اساس راحتی کاربا استفاده از روشهای متوازی الضلاع یا روش تصاویر که در آن هر بردار را بهمولفههایش در امتداد محورهای مختصات تجزیه میکنند، انجام داد.
ضرب بردارها
ضرب بردار در حالت کلی به دو صورتضرب نقطهاییا عددی و ضرب برداری انجاممیشود. در ضرب عددی یا اسکالر یا نقطهای که با نماد A.B نمایش دادهمیشود، حاصضرب برابر با است با حاصضرب اندازه یک بردار در اندازه تصویر بردار دیگربر روی آن. طبیعی است که اگر دو بردار بر هم عمود باشند، حاصضرب آنها صفر خواهدبود. اما در ضرب برداری که بصورت A×B نمایش داده میشود، نتیجهحاصضرب ، برداری است که جهت آن با استفاده ازقاعده دست راستتعیین میشود و اندازه آن باحاصضرب اندازه دو بردار در سینوس زاویه بین آنها برابراست. ضرب برداری علاوه بر دوحالت فوق میتواند بصورت مختلط نیز باشد. به عنوان مثل اگر C , B , A سه بردار دلخواه باشند در این صورت میتوان ضربهایی به شکل A.B×C یا A×B×C نیز تشکیل داد. اما همواره باید توجه داشته باشیم که نتیجهحاصلضرب اسکالر یا عددی یک عدد است در صورتی که نتیجه حاصلضرب برداری یک بردار است.
قاعده دست راست
قاعده دست راست که در بیشتر مسائل فیزیک که با بردارها سرو کار دارند مطرح است، به این صورت بیان میشود. فرض کنید A و B دو بردار دلخواهی هستند که به صورت برداری در یکدیگر ضرب میشود. برای تعیین جهت بردار حاصضرب کافی است چهار انگشت دست راست را در راستای بردار اولقرار داده و بوسیله چهار انگشت خود این بردار را بطرف بردار دوم بچرخانیم، در اینصورت جهت انگشت شست دست راست در راستای بردار منتجه خواهد بود
مشتق گیری برداری
برایمشتق گیری برداریقواعد خاصی وجود دارد کهبه صورت زیر اشاره میشود.
انتگرال گیری برداری
در حالت کلی سهبعدی دو نوع تابع میتوان در نظر گرفت. توابع نقطهای اسکالروتوابع نقطهای برداری. به عنوان مثالتابعانرژی پتانسیل یک تابع نقطهای اسکالر است، در صورتی کهشدتمیدان الکتریکی یک تابع نقطهای برداری است. همچنین انتگرال گیری نیز میتواندبه سه صورت خطی ، سطحی و حجمی صورت گیرد. در حالت اول انتگرال گیری بر روی یک منحنیصورت میگیرد. اما در حالت دوم انتگرال گیری روی یک سطح و سرانجام در حالت چهارمروی یک حجم صورت میگیرد. نکته قابل توجه در اینجا این است که انتگرال گیری با توجهبهتقارنموجود و نیز نوع تابع مسئله درسیستمهای مختصاتی مختلف انجام داد. به عنوان مثال اگر مسئله مورد نظر ما دارایتقارن کروی باشد بهتر است کلیه انتگرالهایی که در مسئله مورد نیاز است درسیستم مختصات کرویانجام دهیم.
بیشتر کمیات فیزیکی که درفیزیک وعلوم مهندسیبا آنها مواجه میشویم، به دوصورت اسکالر (نردهای) و برداری هستند. یککمیت اسکالرتنها با بیان بزرگی و همراه بایکای خود ، اگر داشته باشد، کاملا مشخص میشود. به عنوان مثال جرم یک کمیت اسکالراست که با مقدار و یکایش که کیلوگرم است، کاملا مشخص میگردد. دسته دیگری از کمیات،کمیات برداریهستند که علاوه بر مقدار و یکادارای جهت نیز هستند.
به عنوان سرعت و شتاب نمونههایی از کمیتهای برداریهستند. کمیتهای برداری از قواعد جبر برداری پیروی میکنند و علاوه بر آنهندسه ،دیفرانسیلوانتگرال که در نمایش ریاضی کمیتهای فیزیکی ، نقش بسیار مهمیدارد، نیز ضروری است. کلید اینمباحث در مطالبی تحت عنوان آنالیز برداری که به مفهوم تحلیل و بررسی مسائل مربوط بهبردارهاست، مورد بحث قرار میگیرد.
گفتیم که هر کمیت برداری علاوه بر مقدا و یکا با جهتنیز مشخص میشود، از نظر ترسیمی ، یک بردار با یک پاره خط و یک پیکان در یک انتهایآن نمایش داده میشود. طول پاره خط تقریبا متناسب با بزرگی کمیت برداری است، پیکانجهت کمیت برداری را نشان میدهد. به عنوان مثال اگر A یک کمیت برداری باشد، در اینصورت نمایش داده میشود.
دو بردار را در صورتی مساوی میگویند که بزرگی و جهت آن دوبا هم برابر باشند. به عبارت دیگر برای تساوی دو بردار علاوه بر اینکه باید اندازهیا بزرگی آنها با هم برابر باشد، باید هم جهت نیز باشد.
بردارها معمولا به دو صورتمیتوانند در هم ضرب شوند. این دو به نامهایضرب داخلییا عددی وضرببرداریمعروف هستند.
ضرب عددی دو بردار B و A با نماد B.A نمایش داده میشود و حاصلآن برابر است با حلصضرب بزرگی دو بردار در کسینوس زاویه بین آنها از آنجا که90 Cos برابر صفر است، لذا میتوان گفت که اگر حاصضرب عددی دو بردار برابر صفر باشد در اینصورت این دو بردار بر هم عمودند.
ضرب برداری دو بردار دلخواه B,A بصورت A×B نشان داده میشود ومقدار آن برابر است با حاصضرب بزرگی دو بردار در سینوس زاویه بین آنها. همچنینمیدانیم که سینوس صفر یا 180 درجه صفر است، بنابراین دو بردار موازی باشند، در اینصورت حاصل ضرب برداری آنها صفر خواهد شد.
برای جمع دو برداربه روش تحلیل قواعد مختلفی وجود دارد که در اینجا به چند نمونه اشارهمیشود.
تفریق دو بردار را نیز میتوان با استفاده از قاعده جمعبرداری مشخص نمود. به عنوان مثال اگر بخواهیم حاصل A-B را تعیین کنیم، بردار A رابا بردار B - که برداری به اندازه B و در خلاف جهت آن است، جمع کنیم
ماتریس
در ریاضیات ماتریس عبارت است یک جدول مستطیلی ازاعداد و یا به صورت ساخت یافتهتر: ماتریس مجموعهای از اشیای هم نوع است که بهتعدادی گروه با اعضای یکسان تقسیم بندی شده است. ماتریسها ریاضیات مناسبی برای ثبتو ذخیره دادههایی هستند که مقادیر آنها به دو کمیت بستگی دارد. از این جهت چون دراکثر علوم با چنین دادههایی روبرو میشویم. بنابراین کاربرد وسیع ماتریسها در اکثرشاخههای علوم مهندسی میشود
ماتریس عبارت است از آرایشی (آرایهای) مستطیل شکل ازاعداد مختلطبه طوری که عناصر این آرایه رادرایه مینامیم و عنصر واقع در سطرام و ستونام را با نمادنشانمیدهیم.
ماتریسی که دارایسطر وستون باشد راماتریس از مرتبهدرمینامیم.( )
هرگاهآنگاه ماتریس رامربع از مرتبهمینامیم.
یک ماتریسرا بصورتنمایش میدهیم.
مطالعه روی انواع خاصی از ماتریسها مانندمربعهای جادوییومربعهای لاتین، به تاریخ قبل از میلاد نسبتداده شده است. معرفی و تکامل نمایش ماتریسها به عنوان شاخهای ازجبر خطیدر نتیجه مطلعه روی ضرایب سیستممعادلات خطی و الگوها و روشهای حل آنها بوجود آمد. لایب نیتسبه عنوان یکیاز پایه گذاران علم حسابان در سال 1693، دترمینان ماتریسها را معرفی کرد.
در ادامهکرامرروش خود را برای حل دستگاه معادلات خطی بر اساسدترمینان ماتریس ضرایب دستگاه معرفی کرد. این روش که به روش کرامر مرسوم است، براساس استفاده صریح از دترمینان ماتریس ضرایب معرفی گردیده است. در مقابل اولیناستفاده ضمنی از ماتریسها توسطلاگرانژ برای تعیین ماکزیمم و مینیممتوابع چند مقداریمورد استفاده قرار گرفت. در ادامهگاوسروش حذفی خود را برای حل مسائل کمترینمربعات که کاربردهای بسیار وسیعی درعلومسماوی وژئودوزیدارد را معرفی کرد.
دو ماتریسومساوی اند اگر وفقط اگر(هممرتبه باشند) و
اگروآنگاه
اگرآنگاه قرینهرا بصورتزیر تعریف میکنیم:
اگرویک اسکالر باشدآنگاه
در ضرب اسکالر یک عدد در یک ماتریس ضرب میشود. در این نوع ضرب تمامی عناصرماتریس در آن عدد ضرب میشوند به عنوان مثال:
و نمایش ریاضی آن به صورت زیرمی باشد:
cA)ij = c(A)ij)
اگروآنگاه ضرب دوماتریس را با علامتنمایش داده وبصورت زیر تعریف خواهیم کرد:
دراین نوع هر دو ضرب شونده و ضرب کننده از نوع ماتریس میباشند. بطور مشابه ضرب دوماتریس نیز باید یک جنبه خوش تعریفی داشته باشد. ضرب دو ماتریس داده شده A و B زمانی خوش تعریف است که تعداد ستونهای ماتریس ضرب کننده با تعداد سطرهای ماتریس ضربشونده برابرباشند. بر این ضرب دو ماتریس که شرایط قابل ضرب بودن را داشته باشند بهصورت زیر بیان میشود:
برای بدست آوردن عنصر روی سطر iام و ستون y امماتریس خاصل ضرب عناصر روی سطر iام ماتریس ضرب کننده و عناصر روی ستون j ام ماتریسضرب شونده را در نظر گرفته و آنها در هم ضرب و جمع می کنیم. به صورت ریاضی حاصلضربدو ماتریس بصورت زیر نمایش داده می شود:
A × B)ij = (A)i1(B)1j + (A)i2(B)2j + ... + (A)in(B)nj)
بطور سادهتر میتوانماتریس ضرب کننده را به صورت مجموعه ای از بردارهای نظری و ماتریس ضرب شونده را بهصورت مجموعهای بردارهای ستونی در نظر گرفت.
ماتریسی که تمام درایه های آن صفر باشد را ماتریس صفرنامیده و ماتریس صفر از مرتبهرا با نمادنمایش میدهیم وداریم
ماتریس مربعاز مرتبهرا همانی گوییمهرگاهوبهازای هرداشته باشیم
اگریک اسکالر وماتریسهمانی از مرتبهباشد آنگاهرا ماتریساسکالر مینامیم.
ماتریس مربعرا وارون پذیرمینامیم هرگاه ماتریس مربعیافت شود بهطوری که.دراین صورترا وارونمینامیم.
ماتریس مربعیرا قطری نامیمهرگاه عناصر روی قطر اصلی همگی غیر صفر باشند و عناصر غیر از قطر اصلی صفر باشند.
اگرسه ماتریسودو اسکالر باشندآنگاه:
اگرآنگاه
اگرآنگاه
اگرانگاه
در حالتکلی ضرب ماتریسها خاصیت جابجایی ندارد.(حتی اگرتعریف شده باشندو این در حالتی ممکن است کهدو مربع هممرتبه باشند.)
یک فضای برداری (فضای خطی) متشکل است از:
1.میداناز اسکالرها
2.یکمجموعهاز اشیا به نامبردار
3.یکعملجمع برداریبررویبه طوری که بهازای هرمتعلق بهآنگاهدروجود داشتهباشد و
الف.
ب.
ج.
(که درآنمنحصربه فرد است.)
د.
4.عملضرب موسوم بهضرب اسکالربه طوری که به ازای هرمتعلق بهومتعلق بهعضوی ازباشد وداشتهباشیم:
الف.
ب.
ج.
د.
در اینصورت گوییمیک فضای برداری روی میداناست.
فرض کنیمیک فضای برداریبر روی میدانباشد در اینصورت:
1.
2.
3.اگرآنگاهیا
4.
5.
(که درآنمنحصربه فرد است.)
فرض کنیمیک فضای برداریبر روی میدانباشد در اینصورت اگرهمراه با دو عمل جمع برداری رویو ضرب اسکالرتشکیل فضای برداری دهد آنگاه گوییمزیرفضای برداریاست.
برای اثبات زیر فضای برداری کافی است بخش های زیر ثابت شود:
1.بسته بودن نسبت به جمع برداری
2.وجود بردار صفر در
3.وجودقرینه هر برداردر
4.بسته بودننسبت به ضرب اسکالر
یک زیر مجموعه غیرتهیاززیرفضاست اگر وفقط:
فرض کنیمیک فضای برداریبر روی میدانباشد دراینصورتاشتراکهر دسته دلخواه (نامتناهی) اززیرفضاهایزیرفضاست