مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 3019
  • بازدید دیروز : 2206
  • بازدید کل : 13044682

ويژگي هاي دوره ي نوجواني


ويژگي هاي دوره ي نوجواني :

1ـ آهنگ رشد جسمي سريع تر مي شود و كودك دوره پرجنب و جوش قبل را به جواني خستگي ناپذير بدل مي شود.

2ـ از لحاظ رشد عقلي كودك مراحل مختلفي را پشت سر گذاشته و در آستانه تفكر انتزاعي قرار مي گيرد.

3ـ تنوع خوي و خصلت با وضوح هرچه تمام تر آشكار مي شود.

4ـ رقابت با خود و رقابت با ديگران را تكميل مي سازد.

5ـ براي نوجوان سؤالات متعددي مطرح مي شود و در همان حال جواب هاي ديگران كمتر او را قانع مي كند.

6ـ دوره وابستگي به سر آمده و نوجوان مي خواهد زندگي مستقل خود را پايه ريزي كنند.

ماهيت مشكلات نوجوانان :

مطالعات علمي نشان مي دهد دوره ي نوجواني داراي مشكلات بسياري است كه بايد به شيوه اي رضايت بخش هم براي نوجوان و هم براي گروه اجتماعي او حل و فصل مي شود.

نوجواني براي خود فرآيند مشكل ساز است. زيرا نوجوانان با نقش جديد خود در زندگي كاملاً سازگاري نيافته و در نتيجه اغلب سر درگم نامطمئن مضطرب است.

مهمترين اين مشكلات عبارتند از:

1ـ اختلال در تصوير بدي 2ـ بحران هويت 3ـ مشكلات اجتماعي نشدن

4ـ مسئله ي رواني 5ـ ترس 6ـ نگراني

7ـ خشم 8ـ عصبانيت 9ـ احساس حقارت

10ـ تعارض 11ـ اضطراب 12ـ دشواريهاي تحصيل و اعتياد

راه حل و توصيه :

1ـ در برخورد با نوجوانان ملايم منطقي باشد.

2ـ هيچ گاه نظرات خود را به نوجوانان تحميل نكنيد.

3ـ تجارب موفقيت آميز نوجوانان را افزايش دهيد.

4ـ نوجوانان خود را با الگوهاي رفتاري مطلوب آشنا كنيد.

5ـ نسبت به احساسات و عواطف نوجوان خود بي تفاوت نباشيد.

6ـ و …

با نوجوانان چگونه رفتار كنيم ؟

نوجواني دوره اي از زندگي فرد را تشكيل مي دهد كه حدفاصل پايان دوره ي ميان سالي، كودكي و آغاز بزرگسالي است. نوجوان به علت پايگاه مبهم خويش (يعني نه كودك و نه بزرگسال) اغلب خود را با كودكان كم سن و سال تر در خانواده با والدين و معلمان و ديگر اعضاي جامعه خود را در تعارض عاطفي مي يابد.

پيامبر اكرم مي فرمايند: به شما سفارش مي كنم كه نسبت به نوجوانان نيكي كنيد. زيرا آن ها نازك دل هستند.

نوجوان :

نوجوان دوره اي از زندگي فرد را تشكيل مي دهد كه حدفاصل پايان دوره ي ميان سالي كودكي و آغاز بزرگسالي است. او مي خواهد ديگران بدانند بزرگ شده است ولي احساس مي كند كه ديگران او را كاملاً درك نمي كنند وقتي مسئوليت كافي به او نمي دهند.

نوجوانان در مقابل عقايد و نظرات هم سالان خويش حساسيت خاصي دارند به طوري كه به داوري و قضاوت آنان بيش از بزرگسالان ارج و ارزش مي نهند.

عقايد كلي در مورد معتادان به مواد مخدر :

براي پرهيز از جدلهاي مكتبي بهتر است تعريف نسبتاً ساده و در عين حال دقيق سازمان جهاني بهداشت را بپذيريم. طبق اين تعريف، قرباني هر نوع وابستگي دارويي يا رواني به مواد مخدر معتاد شناخته مي شود.

پيامدها: اگر مفهوم وابستگي مشخص كننده اعتياد باشد، به ناچار با اين مشكل روبه رو مي شويم كه معتاداني كه رفتارشان هيچ نشاني از وابستگي دارويي يا رواني ندارد عملاً معتاد شناخته نشوند. عكس اين قضيه نيز صادق است، يعني پذيرفتن تعريف سازمان جهاني بهداشت بدين معنا خواهد بود كه استفادة مستمر از داروهاي كاملاً «قانوني» را، كه تجويز مي شوند، وابستگي و اعتياد به مواد مخدر تلقي كنيم.

شخصيت: شخصيت فرد به ساختار رواني او بستگي دارد. به اين معنا كه «شخصيت»، با توجه به برخي از عوامل ساختاري ثابت، كه با پايان بحران بلوغ براي هميشه شكل مي گيرند، تعريف مي شود. فرد خواه بيمار باشد خواه سالم، ساختار بنيادي شخصيتي اش هرگز تغيير نمي كند. هنگامي كه براي مثال از شخصيتي با «ساختار روان نژند» سخن مي گوييم، بدان معنا نيست كه اين شخصيت مبتلا به روان نژندي باشد، بلكه شخصيتي است كه از جنبة اقتصادي رواني، عميقاً و براي هميشه، براساس نمونة مشهور به «روان نژند»، يعني اوديپي، مثلثي، و تناسلي شكل گرفته است. اين امر در مورد تمامي

ص 5 و 6 جا مانده است

«الف» موادي (عمدتاً توهم زا) را در برمي گيرد كه مصرف درماني آنها بسيار اندك است. گروه دوم يا «گروه ب» به دو گروه كوچكتر ب1 (موادي با ارزش درماني معتدل، بخصوص آمفتامين ها) و ب2 (موادي با ارزش درماني فعالتر، مثل باربيتوريگ ها و بعضي داروهاي خواب آور) تقسيم مي شود، و دست آخر گروه سوم يا «گروه ج» است كه موادي با ارزش درماني مشخص و خط ناچيز (هرچند غيرقابل چشمپوشي) براي سلامت فرد را شامل مي شود (انواع آرام بخشها، خواب آورها، مسكن ها و بسياري مواد ديگر).

طبقه بندي را مي توان براساس منشأ مادة مخدر انجام داد. مواد مخدري كه منشأ طبيع دارند (ترياك، شاهدانه، مشروبات الكلي)، موادي كه جنبه درماني دارند ولي عملاً از آنها استفادة نادرست مي شود (خواب آورها، آرامبخشها، آمفتامين ها و غيره)، و بالاخره موادي كه طي انواع «پژوهشها» به دست آمده اند. (ال. اس. دي. اس. تي. پي و غيره)، يا موادي كه از آنها استفادة غيرمتعارف مي شود (حلالهاي فرار و غيره)

طبقه بندي را مي توان براساس تأثير مادة مخدر بر ارگانيسم بدن انجام داد، مثلاً ميزان مسموميت آن را در نظر گرفت (مخدرهاي مهلك، مخدرهايي كه موجب اختلال شخصيتي مي شود، يا موادي كه اعتياد مي آورد) طبقه بندي را براساس تأثير مواد در زمينة رواني ـ فيزيولوژيكي (تغييرات سيستم اعصاب نباتي، فوق هرمي و غيره) هم مي توان انجام داد. دولت كانادا در سال 1969 روان گردانهاي اصلي را به صورت زير طبقه بندي كرد: مسكن ها و خواب آورها، محركها، ضد اضطرابها و توهم زاها، بهت آورهاي افيوني، حلالهاي فرار، مسكن هاي ضد افسردگي و آرامبخشهاي اصلي.

در فرانسه معمولاً طبقه بندي براساس گروه بنديهاي باليني اوليه ل. لوين (1927) انجام مي پذيرد. «نسئه زا»، كه هيجانات و برخي دريافتهاي حسي را تخفيف مي دهد (ترياك، كوكائين و غيره)، «فانتاستيكا» (خيال انگيز)، كه توهمات را تقويت مي كند (حشيش سرخپوستان، قارچها، وال. اس. دي)، «سكرآور»، كه نخست باعث تحريك و سپس افسردگي مي شود (الكل و حلالهاي فرار): «خواب آورهاي مصنوعي»، (مشخصاً بابيتوريگ ها)، «تحريك كننده ها»، كه تحريك كنندة فعاليتهاي رواني هستند (دخانيات، قهوه، چاي).

بعضي از طبقه بنديها صرفاً تجربي است (مثل طبقه بندي س. دوشوسوا، 1971). در اين طبقه بندي مخدرهايي كه اصطلاحاً موجب «پرواز» مي شوند (حشيش، ترياك) از آنهايي كه اصطلاحاً به «سفر» مي انجامند (افيون، كوكائين، ال. اس. دي، آمفتامين) جدا شده اند.

در سال 1966، پ. دنيكر، طبقه بندي مواد را به سه گروه مجزاي زير پيشنهاد كرد: مواد «پسيكولپتيك» (رخوت آور)، (شامل داروهاي خواب آور، آرامبخش)، «مواد تحريك كننده»، كه فعاليت ذهن را افزايش مي دهند (آمفتامين و ديگر محركها)، مواد «پسيكوديسلپتيك» (مختل كنندة شعور)، (توهم زا، هذيان آور، بهت آور، الكل و مشتقاتش). در اغلب تحقيقات همين طبقه بندي آخر مورد استفاده قرار مي گيرد.

تأثير عيني و تأثير ذهني مواد مخدر:

مشاهدات و دستاوردهاي كارشناسان مواد مخدر و داروشناسان و متخصصان فيزيولوژي اعصاب، ترديدي دربارة تأثير عيني مواد مخدر بر ارگانيسم بدن باقي نمي گذارد. مشاهدات درمانگراني كه سالها، به قصد كمك، با معتادان سروكار داشته اند مؤيد اين نكته است كه قواي جسماني فرد معتاد به طور غيرقابل انكاري تحليل مي رود.

در عين حال بايد اذعان كرد كه محققان يا پزشكاني كه از نظر حرفه اي صرفاً به مسئلة مواد مخدر نمي پردازند، گاه با اشخاصي مواجه مي شوند كه طبق تعريف سازمان جهاني بهداشت معتاد شناخته مي شوند، ولي هنوز قواي جسماني آنها چندان تضعيف نشده است.

بنابراين مي توان نتيجه گرفت كه در كنار اثر عيني و فوري و شناخته شدة مواد مخدر بر شخص، به مواردي نيز برمي خوريم كه اين تأثير كندتر صورت مي پذيرد يا حتي بسيار اندك است.

از طرف ديگر با معتاداني برخورد مي كنيم كه موقتاً با انواع مواد عجيب و غريب مانند جوهر خودنويس يا آب، و از همه بعيدتر با هيچ، يعني تزريق سرنگ خالي، نشئه مي شوند.

هرچند واضح است كه كسي بدني ترتيب معتاد نمي شود، اما در چنين مواردي نيز آثار ذهني موقتي بروز مي كند كه از ديدگاه شخص معتاد، يا حتي شخص ناظر، با تأثير مواد مخدر واقعي اشتباه مي شود.

عوامل انساني :

جوي كه بعضي از جوانان در آن مبادرت به استعمال دخانيات يا مخدر مي كنند (البته به ميزان اندك)، و حالتي كه اعضاي گروهي كه به آن پيوسته اند مدعي احساس آن مي شوند، بايد همتراز داده هاي عيني در نظر گرفته شود و از طرف متخصصان مختلف مورد بررسي قرار گيرد. اين متخصصان، پديده ها را در پرتو روش خاص علوم پاية مربوط به مسئلة مخدر مورد مشاهده و بررسي قرار مي دهند.

بدون همكاري فزايندة روان شناسان، نمي توان تحقيقي علمي و جامع را دربارة مواد مخدر و تأثير آنها بر «مجموعة شخصيت» معتاد به ثمر رساند. ماده مخدر را نمي توان در يك فرمول شيميايي و قابليت فعل و انفعال آن خلاصه كرد، در واقع، مخدر پديده اي است مشابه «مهمانخانة اسپانيايي» مشهور كه در آن آنچه را كه خود همراه برده ايم مي يابيم: نياز به نيرويي خارجي و سحرآميز، انتخاب اين يا آن ماده، فضاي مصرف، دفعات مصرف، ميزان مصرف، و مدت مصرف. اينها مجموعة عواملي عاطفي هستند كه بايد به طور وسيعتري مورد مطالعه قرار گيرند.

مخدر «سنگين» و مخدر «سبك» :

طي سالهاي اخير در سرتاسر جهان، بحث داغي بين كساني كه با تكيه بر داده هاي سم شناسي معتقدند هيچ گونه مادة مخدر كم خطر و «سبك» وجود ندارد، و آنهايي كه مايلند بعضي از موادي كه آنها را بي خطر تلقي مي كنند آزاد شوند، در گرفته است.

براي برخورد منطقي با اين مبحث، ضروري است كه ابتدا اطلاعات و داده هاي مختلف و ريشه اي مسئله مشخص شود:

شخصيت معتاد و اهميت قضيه :

در بحث ميان موافقان و مخالفان مخدر «سبك»، موضوع اصلي، نقش و تأثير مادة مخدر در شكل اعتياد موردنظر است. حال چنانچه كسي وقت آن را داشته باشد و زحمت بررسي مشاهدات باليني را بر خود هموار كند، بوضوح درخواهد يافت كه گوش فرادادن به معتادان سابق يا كنوني ـ به شرط آنكه مختص گردآوري اطلاعات براي مداخله در امر درمان نباشد ـ اگر منجر به خوشبين شدن شخص ناظر در مورد عواقب درازمدت انواع اعتيادها (به هر نوع مادة مخدر) نشود، نمايانگر موارد زياد استفادة نامنظم از مواد مخدر خواهد بود كه دست كم به طور موقت، اختلالي در سلامتي يا موقعيت اجتماعي فرد ايجاد نمي كند.

از سوي ديگر، كم نيستند كساني كه شخصيتي بسيار آشفته و پيچيدگيهاي جدي جسماني و رواني دارند و در كمال صداقت به اعتياد محدود و منحصر خود به يك ماده مخدر كم خطر اقرار مي كنند.

اين مشاهدات باليني نيز نشان مي دهد كه مشكل اعتياد را نمي توان فقط به اثر مادة مخدر مورد مصرف محدود كرد، هرچند برخي از مواد اساساً و بدون اينكه احتياج به تجربة تأثير آنها باشد، خطرناك شناخته مي شوند.

عوامل بسيار ديگري در رابطه با شخصيت معتاد، در شدت و عواقب وابستگي مؤثر واقع مي شوند كه بعداً به بررسي آنها نيز خواهيم پرداخت.

آمار و مشاهدات باليني شخصيت معتاد :

در اينجا نبايد تنها به طبيعت مادة مخدر مورد مصرف اكتفا كرد، بلكه توجه به رفتار و اجزاي بنيادي تشكيل دهندة شخصيت نيز ضروري است.

آنهايي كه معتقدند تمام مواد مخدر خطرناكند، فرضية شناخته شده احتمال «بالا رفتن» مصرف، از مخدر كم ضرر به مخدر «سنگين» را پيش مي كشند. اما از آماري كه ف. كورته هم به آن استناد مي كند، چنين برمي آيد كه توسل به رقم مطلق چنين احتمالي نسبتاً كم است. و اين يك نتيجه گيري صرفاً رياضي است. پزشكان نظر ديگري در اين مورد دارند. به نظر آنها، حتي اگر احتمال اين خطر از نظر آماري هم ناچيز باشد، بايد آن را به حساب آورد. دارويي كه مصرف آن خطر اعتياد حتي به ميزان كمن را داشته باشد، نبايد بسادگي تجويز شود، حتي اگر مسلم شود كه از جهات ديگر مصرف آن ضروري است، فروش آن بايد فقط در شرايطي بسيار مشخص و معين مجاز باشد. استدلال و نقطه نظر پزشكان، كه بايد به آن توجه كنيم، صرفاً عيني است و با نتيجه گيريهاي آماري، يعن استدلال رياضي، كاملاً تفاوت دارد.

از طرف ديگر، تجربه هاي باليني نيز مانند داده هاي آماري نشان مي دهد كه مسئله بر سر سبكي يا سنگيني مخدر نيست، چرا كه هردو، كثرت موارد «چند اعتيادي» را مي پذيرند. چند اعتيادي يعني مواردي كه چندين ماده با درجات مختلف اعتياد، همزمان يا يكي پس از ديگري، مصرف مي شوند. در واقع رفتار چنين شخصيتي بسيار نگران كننده تر از رفتار كساني است كه تنها به يك مادة مخدر (به استثناي هروئين) بسنده مي كنند و در نتيجه برگشت پذيرترند. در اين مورد هم جا دارد كه مسئلة رواني را در نظر گرفته و خود را به مسئلة تأثيرات فيزيكي و كالبدي دارو محدود نكنيم.

شخصيت معتاد و عمل خلاف :

وقتي از جنبة علمي مسئله صرف نظر كنيم و به افكار عمومي بپردازيم، درخواهيم يافت كه قشرهاي عمومي جامعه و همين طور رسانه هاي گروهي، غالباً مخدر «سبك» را با مخدرهاي «مجاز» (يعني موادي كه به طور آزاد به فروش مي رسند) يكي مي دانند. چنين سهوي، به دليل پيامدهاي مهمي كه در عمل از آن حاصل مي شود، جدل مخدر «سبك» و «سنگين» را مغشوش تر مي كند.

بسياري از مواد مخدري كه امروز غيرقانوني هستند، تا چندي پيش آزادانه خريدوفروش مي شدند. در عين حال، ممنوع شدن آن دسته از موادي كه امروز قانوني هستند (الكل، [در جوامع غربي]، اتر، حلالهاي شيميايي، و از اين قبيل) نه آنها را مسمومتر از آنچه هستند مي كند و نه موجب از ميان بردن اين نوع اعتيادها مي شود.

تجربيات باليني، برعكس، اين باور را تقويت مي كند كه بخشي از هيجان يا جنون ميل به مخدر در شخصيت فرد ناشي از تمايل به شكستن ممنوعيتي ساده است، در شرايطي كه شكستن ممنوعيتهاي معمول و جا افتادة ديگر (همچون ممنوعيتهاي جنسي)، ظاهراً [در جوامع غربي] اهميت و جاذبة خود را از نظر عاطفي و قانون شكني از دست داده است.

مسئلة واقعي :

خلاصة كلام آن كه نبايد قضيه را فقط به مسئله مخدر «سبك» و «سنگين» محدود كرد، بلكه به عكس بايد با دقت بيشتري به شخصيت فرد معتاد پرداخت و ديد كه در قالب اين شخصيت با چه نوع معتادي روبه رو هستيم. يعني بايد روشن كرد كه مادة مخدر مورد مصرف چگونه و به چه ميزان بر شخصيت فرد تسلط جبارانه پيدا مي كند و در نهايت هر نوع ارتباط ديگر ار تحت الشعاع قرار مي دند و احياناً نابود مي كند. در ضمن بايد دريابيم كه آيا مي توان اميدورا بود كه استفاده از يك مخدر، كه ما آن را خطرناك مي شناسيم، در كوتاه مدت، بتواند در پر كردن سادة شكاف و تركهاي موجود در شخصيت فرد مفدي واقع شود يا خير. به عبارت ديگر، مصرف مخدر را در اين مورد تلاشي بدانيم (البته با تحمل خساراتي) براي تربيت مجدد شخصيت مصرف كننده؛ تلاشي كه بي ترديد بايد مورد بررسي قرار گيرد، بي آنكه در همة موارد و از پيش، آن را فاجعه آميز تلقي كنيم.

نكتة مشخص ديگر اين است كه نبايد كساني را كه هنوز وابستگي ندارند معتاد بشناسيم و در مقابل افكار عمومي رسوايشان سازيم. به همين اعتبار، جايز نيست جواناني را كه شخصيت آنها هنوز بدرستي شكل نگرفته و در نتيجه هنوز بسيار تأثير پذيرند، به جرم اينكه شبي تعطيل توسط چند تازه معتاد، كه در جستجوي مخدر رايگان بوده اند، ترغيب به امتحان مادة مخدر شده اند، آشكارا در بازداشت كم و بيش طولاني نگاه داريم.

 

  انتشار : ۱۷ آذر ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 1416

دیدگاه های کاربران (0)

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما