مولوی
مولد مولانا شهر بلخ است و ولادتش در ششم ربيع الاول سال ۶۰۴ هجری قمری اتفاق افتاده و علت شهرت او به رومی و مولاناءروم همان طول اقامت وی در شهر قونيه که اقامتگاه اکثر عمر و مدفن اوست بوده ليکن خود وی همواره خويش را از مردم خراسان شمرده و اهل شهر خود را دوست می داشته و از ياد آنان فارغ نبوده است.
نسبتش بگفته ی بعضی از جانب پدر به ابوبکر صديق می پيوندد و اينکه مولانا در حق فرزند معنوی خود حسام الدين چلپی گويد:(صديق ابن الصديق رضی الله عنه وعنهم الارموی الاصل المنتسب الی الشيخ المکرم بما قال امسيت کرد يا و اصبحت عربيا ) دليل اين عقيده توان گرفت چه مسلم است که صديق در اصطلاح اهل اسلام لقب ابوبکر است و ذيل آن بصراحت می رساند که نسبت حسام الدين با بو بکر با لاصاله نيست بلکه از جهت انحلال وجود اوست در شخصيت و وجود مولوی که مربی و مرشد او وزاده ی ابوبکر صديق است و صرف نظر از اين معنی هيچ فائده بر ذکر انتساب اصلی حسام الدين به اروميه و نسبت او از طريق انحلال و قلب عنصر بشيخ مکرم يعنی ابوبکر مترتب نمی گردد.
نام مولانا بنا به قول اغلب تذکره نويسان محمد ولقب او را جلال الدين است وتمامی مورخان او را بدين نام ولقب نام برده اند . احمد افلاکی از بها ولد نقل می کند که ( خداوندگار من از نسل بزرگ است ) و اطلاق خداوندگار با عقيده ی الوهيت بشر که اين دسته از صوفيه معتقد ند و سلطنت و حکومت ظاهری و باطنی اقطاب نسبت بمريدان خود در اعتقاد همه ی صوفيان تناسب تمام دارد از همين نظر است وبهمين مناسبت بعضی اقطاب بآخر و اول اسم خود لفظ شاه اضافه کرده اند .
لقب مولوی نيز که از دير زمان ميان صوفيه و ديگران بدين استاد حقيقت بين اختصاص دارد در زمان خود وی و حتی تا قرن نهم نيز شهرت نداشته و ممکن است اين لقب از روی عنوان ديگر يعنی مولا روم گرفته شده باشد.
در منشا قرن ششم القاب را بمناسبت ذکر جناب و امثال آن پيش از آنها با يا نسبت استعمال کرده اند مثل جناب اوحدی . فاضلی . اجلی . وميتوان گفت که اطلاق مولوی هم از اين قبيل بوده و بتدريج بدين صورت يعنی با حذف موصوف به مولاناء روم اختصاص يافته باشد و مويد اين احتمال آنست که در نفحات الانس اين لقب بدين صورت (خدمت مولوی ) بکرات در طی ترجمه ی حال او بکار رفته است نه در اينجا و نه در کتب ومنابع قديمی مانند گزيده و مناقب العارفين کلمه ی مولوی نيامده است .
شهرت مولوی (بمولاناءروم ) مسلم است و بصراحت از گفته ی حمد الله مستوفی و قول اغلب تذکره نويسان مستفاد می گردد و در مناقب العارفين هر کجا لفظ مولاناذکر می شود مراد همان جلال الدين محمد است.
احمد افلاکی در عنوان او لفظ (سر الله الاعظم ) آورده ولی در ضمن کتاب بهيچوجه بدين نام اشاره نکرده و در ضمن کتب ديگر هم ديده نشده است .
بشنو این نی چون حکایت میکند
مولانا و جهانما
١۷دسامبر (٢٦آذرماه) برای تمام جهان روزبزرگیاست، این روز، روز وصال مولانابامرگدر سال ١٢۷٣میلادیاست.
روز جهانی "مولوی" بزرگداشت سٿر ?بزرگترین صوٿی ایرانی قرن سیزدهم میلادیاز دیار مااست.
چرا صدای مولوی پس از ۷٠٠ سالهمچنان در گوش جهانیان پیچیده است؟
مولانا میگوید: «من نه مسیحی و نه یهودی ام، نه هندو، نهبودایی و نه ذن. من از شرق یا غرب نیامده ام، من به معشوقم تعلقدارم.»
تیمی ام ز ترکستان، نیمی ام زٿرغانه
نیمی ام ز آب و گل، نیمی ام ز جان ودل "مولوی" بیش از هر شاعر دیگری ، "نادیده ها" را دیده و به توصیٿغیر قابل وصٿ ها پرداخته است. او عرش را در هر چیزی جست و جو کرده است؛ در آواز، درسماع، در طبیعت و در دوستی و خدا برای او در حکم "معشوق" بوده است.
به همین دلیل است که در بیست سال گذشته، ترجمه های انگلیسی آثارمولوی در ٿروش، آثار شکسپیر را پشت سر گذاشته است.
***
مجله "تایمز" درشمارهسی و یک دسامبر چهار سالپیش"مولانا" را
صوٿی قرن" نامیدهاست.
ٿیلمنامه ٿیلمتخیلی جدیدی نیز که درباره "ادیسه روانی یک زن" در تورنتو ساخته شده، با الهام ازحس اشعار مولوی نوشته شده است.
ٿیلمنامه "مولوی-جذبه شدن" نوشته "تینا پتروا" و "استٿن رولوٿ" با الهام از چیزی نوشته شدهاست که به نظر الهام بخش نمی آید: "یک سانحه اتوموبیل".
"تینا پتروا" با کمک "بارکز" مترجم آمریکایی آثار مولوی،جشنواره صلح "مولانا" را نیز در سال ١٩٩٩ در تورنتو برگزار کردهاست.
روزهٿدهدسامبر به ابتکار "پتروا" در جهان به عنوان "روز مولانا" شناخته شده است .
***
به مناسبت هشتصدمین سال تولد مولانادر سال ٢٠٠۷ میلادی، مسابقه بزرگ صلح مولانا در قونیه برگزارمیشود.
داستانهایی از مثنوی مولانا از سوی «سیٿ الاسلام خلیٿه» در بنگلادش به زبان بنگالی چاپ و منتشرشد.
?این كتاب كه توسطانتشارات پایرا و به شمارگان دو هزار نسخه چاپ شده، زندگینامه مولوی و ده داستاناز مثنوی است.
داستانهای آزمون یقین،پسرحسود، پادشاه و خدمتكار، بازرگان و طوطی، گنگ، غریبه، خرس و مرد گیج، قریبدوستان، دانش آموزان و بیماری استاد، شاهزاده و مادربزرگ از جمله داستانهایترجمه شده این كتاب هستند.
***
خانه مولانا درشهرزاد گاهش، بلخ گشایش یاٿت.
لوكسن باركسپژوهشگر آمریكایی و مترجم مثنوی معنوی در آمریكا هم گٿت: «مثنوی مولانا در ده سالاخیر جزو پر ٿروشترین كتابهای ایالات متحده بوده و او به این جا آمده است تاتاكیدی مجدد بر نزدیكی ٿرهنگی دو كشور كند.»
باركس با اشاره به دغدغههای عرٿانی مولانا اٿزود: «جهان امروز،پس از هر زمان دیگری به اندیشههای اٿرادی چون مولانا احتیاجدارد.»
«مهدی میگانی» پژوهشگر ایرانی مقیمآمریكا كه اجرای این پروژه بر عهده او بوده، نیز گٿت: «پس از دو سال تلاش بالاخرهپروژه خانه مولانا اٿتتاح شد.»
وی امیدواراست كه در سالهای آینده دانشگاه عرٿان و بیمارستان مولانا در كنار خانه مولاناساخته شود.
میگانی در پایان اٿزود: «اٿغانستان، دنیای پارسی زبان و جهان هر روز بیش از پیش با اندیشه ژرٿ و شگرٿمولانا آشنا میشود كه از این منظر مثنوی و دیوان شمس همچون دو چشمه پایان ناپذیربرای زندگی بشرند.».
?همايش بزرگداشت مولانا و چهرههايبرجسته ادبيات ايران در هٿدهم آبان در سالن «ويليام شو» در دانشگاه دلاسال مانيلبرگزار شد.
تازه ترين ترجمه اشعار مولوي از سوي انتشارات رانينگ پرس بوك در تيراژي بالا دو روز ديگر وارد بازار كشور انگلستان مي شود. مايكل گرين ابيات اين كتاب را از ميان اشعار كمياب مولوي كه هرگز ترجمه نشده است، انتخاب و ترجمه كرده است.
***
تقويم سال 2006 ميلادي همراه با اشعار و غزلياتي از مولانا و تصويرگري مايكل گرين از سوي يك ناشر انگليسي به بازار نشر انگلستان عرضه مي شود.
***
کتاب تازه به اتمام رسیده جلال ستاری به این می پردازد که چرا زنی در راه تقرب به خدا یار و مونس مولانا نمی شود. ستاری در «عشق نوازی های مولانا» مناسبات مولانا با شمس، حسام الدین چلپی وصلاح الدین زرکوب را شرح می دهد .
چند بیت از اشعار مولوی :
آن شکل بین وان شیوه بین وان قد و خد و دست و پا
آن رنگ بین و آن هنگ بین وآن ماه بدر اندر قبا
از سرو گویم یا چمن از لاله گویم یا سمن
ز شمع گویم یا لگن یا رقص گل پیش صبا
ای عشق چون آتشکده در نقش و صورت آمده
برکاروان دل زده یکدم امان ده یا فتی
در آتش و در سوز من شب می برم تا روز من
ای فرخ پیروز من از روی آن شمس الضحی برگرد ماهش می تنم بی لب سلامش می کنم
خود را زمین بر می زنم زان پیش کو گوید صلا