مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 1589
  • بازدید دیروز : 2385
  • بازدید کل : 13086727

مقاله50-تجزیه و تحلیل هنر پیکر تراشی هنر اشکانی با نگاهی به اصول هنر هلنی125ص


مقاله50-تجزیه  و تحلیل هنر پیکر تراشی هنر اشکانی با نگاهی به اصول هنر هلنی125ص

«فهرست مطالب»

عنوان :

صفحه :

تقدیر و تشکر

 

چکیده

 

مقدمه

1

فصل اول : کلیات

2

1 ) بیان مسئله

3

2 ) سابقه و ضرورت انجام تحقیق

3

3 ) فرضیه ها

3

4 ) اهداف بررسی

4

5 ) روش انجام تحقیق

4

فصل دوم : نگاهی به تاریخ و فرهنگ عصر پارتیان (اشکانیان)

5

2 . 1 ) تاریخ و فرهنگ اشکانیان

6

2 . 2 ) چگونگی تشکیل حکومت پارتیان (اشکانیان)

8

2 . 3 ) خواستگاه قوم اشکانیان

9

2 . 4 ) اوضاع سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و تقلای پارتیان (اشکانیان)

10

2. 5 ) دین پارتیان

12

2 . 6 ) انقراض حکومت اشکانیان

15

فصل سوم : هلنیزم و مبانی فکری، فرهنگی و هنری آن

16

3 . 1 ) اسطوره و مذهب

19

3 . 2 ) مکاتب فلسفه

23

3 . 3 ) هنر(پیکرتراشی – سفالگری – نقاشی – معماری)

28

3 . 4 ) دورۀ هندسی و آرکائیک ( ماقبل کلاسیک )

28

3 . 5 ) کلاسیک پیشین

33

3 . 6 ) کلاسیک پسین

38

3 . 7 ) هلنستیک (عصر هلنی )

38

فصل چهارم : ویژگیهای زیباشناسی هنر هلنی در پیکرتراشی

42

4 . 1 ) واقعیت گرایی یا طبیعت گرایی

43

4 . 2 ) پرسپکتیو (فضاهای دو بعدی و سه بعدی)

45

4 . 3 ) پلاستیسیته (هنرهای تجسمی)

47

4 . 4 ) ایستایی متعادل

48

4. 5 ) تصویر سوارکار اسب

53

4 . 6 ) مدل مو و ترکیب چهره

53

4 . 7 ) تجسم خدایان در صورت انسانی

55

4 . 8 ) برهنگی

56

فصل پنجم : نفوذ و تأثیر نقشمایه های هلنی در پیکرتراشی اشکانی

58

5 . 1 ) نقشمایه های اساطیری

59

5 . 1 . 1 ) شخصیتهای اسطوره ای

61

5 . 1 . 1 . 1 ) آفرودیته

61

5 . 1 . 1 . 2 ) مدوسا

63

5 . 1 . 1 . 3 ) هراکلس

64

5 . 1 . 1 . 4 ) پان

66

5 . 1 . 1 . 5 ) اروس

67

5 . 1 . 1 . 6 ) آرتمیس

67

5 . 1 . 2 ) نمادها

68

5 . 1 . 2 . 1 ) پرتو (شعاع) نور پیرامون سرِ بندگان یا شخصیتهای اسطوره ای

69

5 . 1 . 2 . 2 ) لنگر

69

5 . 2 ) نقشمایه های غیراساطیری

69

5 . 2 . 1 ) زوج های اروتیک

70

5 . 2 . 2 ) لباسهای یونانی (یونانی – رومی )

71

5 . 2 . 3 ) لباسهای نظامی

71

5 . 2 . 4 ) لباسهای غیرنظامی

72

5 . 2 . 5 ) چهره های شبیه به ماسک

73

فصل ششم : نفوذ و تأثیر روش یونانی در پیکرتراشی اشکانی

75

6 . 1 ) پیکره هایی که دارای فناوری ساخت خالص یونانی هستند

77

تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری

83

تصاویر

120-91

فهرست منابع فارسی

121

فهرست منابع لاتین

124

چکیده انگلیسی

125

 

«فهرست تصاویر»

عنوان :

صفحه :

1 ) پیکره جوان یونانی دوره آرکائیک

91

2 ) پیکره جوان کریتیوس دورۀ آغاز کلاسیک

92

3 ) نمای سنتوری معبد زئوس در المپیا 457 – 470 ق . م

93

4) پیکره مرد نیزه دار اثر پولیکلیتوس 440 ق . م کپی رومی

94

5 ) آفرودیته آنادیومن، تالار مربع نسای قدیم

95

6 ) آفرودیته (ونوس) ، میلوس 100 ق . م

96

7 ) لوح اردوان و خواسک شهربان شوش، شوش اواخر دورۀ پارت

97

8 ) سردیس مرمری از شمی

98

9 ) لوح مرمری با نقش نرگال (یاهادس) معبد اول در هترا

99

10 ) مجسمه مفرغی، شمی

100

11 ) مجسمه ای از تندیسهای معبد هیرایون در ساموس، حدود 550 ق . م

101

12 ) نقش سوارکار، گلی شوش

102

13) الهه برهنه، مرمر سفید از جنوب معبد کبیر در هترا، قرن دوم و سوم میلادی

103

14 ) آفرودیته کنیدوس 330 – 350 ق . م (کپی رومی )

104

15 ) الهه مرتن هترا

105

16 ) پیکره امیر عبد سیما، سنگ آهک، هترا (معبد کبیر)

106

17 ) چهره گرگون مدوسا، سنگ آهک، معبد کبیردر هترا

107

18 ) چهره گرگون مدوسا، از جنس مس، هترا

108

19 ) پیکرک هرکول، گل پخته، ارتفاع 17 سانتی متر شوش

109

20 ) پیکرک مرد ایستاده هرکول، ارتفاع 67 سانتی متر شوش

110

21 ) فرمانروای لمیده در تنگ سروک (Ana)، اواخر دورۀ پارت

111

22 ) نقش پان در گچبریهای قلعه یزدگرد

112

23 ) نیمتنه پان، هترا

113

24 ) لوح مرمری نرگال (هادس) هترا

114

25 ) لباس نظامی یونانی، برنزی، آرگوس 700 – 725 ق . م

115

26 ) مجسمه ایزد آشور – بعل، هترا

116

27 ) تصویر نقش برجسته خونگ اژدر

117

28 ) طراحی از نقش برجسته خونگ اژدر

118

29 ) نیمتنه مرمری، شمی

119

30 ) ساتیرها و سیلنوسها، دینور

120

مقدمه

یکی از موضوعات مهم در بررسی تاریخ هنر و باستان شناسی ایران در دوران تاریخی، آگاهی از چگونگی روابط متقابل این فرهنگ «اشکانی» با فرهنگ و تمدن هلنی است.

کسب این آگاهی بدون ژرف نگری در بنیادهای فکری، جغرافیایی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و ... این دو حوضه تمدنی میسّر نمی شود.

از نظر تاریخی با اندکی تسامح می توان سرآغاز روابط ایران و یونان را به طور روشن از نیمه هزارۀ اول بحساب آورد. نشانه هایی از این روابط دو جانبه را در هنر و معماری هر دو تمدن در دورۀ هخامنشیان به وضوح می توان دید.

اما در دورۀ سلوکی و اشکانی مسأله بگونه ی دیگری است. کمبود شگفت انگیز آثار بجای مانده از آن دوران، خاصه در داخل فلات ایران و میزان اندک پژوهشها و کاوشهای باستان شناسی در این دوره، از جمله دلایلی است که این دوره از تاریخ فرهنگ و هنر ایران را در هاله ای از ابهام فرو برده است.

در این رساله سعی شده است تا با مطالعه آثار بجا مانده از هنر پیکرتراشی دوران اشکانی میزان و چگونگی تأثیر گذاری جنبه های مختلف هلنیسم بر این هنر بررسی شود. یا به عبارت بهتر می خواهیم بدانیم سنتهای اساطیری، ادبی، اجتماعی، سیاسی، فلسفی و هنری یونان تا چه حد و چگونه در هنر پیکر تراشی عصر اشکانی تجلی پیدا کرده است. در واقع این رساله تلاشی است در جهت پاسخ گویی به سؤالات زیر :

1 ) آیا می توان با در نظر گرفتن میزان تأثیرات هلنی بر پیکر تراشی اشکانی به یک طبقه بندی گاهنگارانه نسبی برای آثار هنری این دوره دست یافت.

2 ) آیا هلنیسم بر پیکر تراشی دوره اشکانی تأثیر گذار بوده است.

3 ) آیا این تأثیرات در تمام قلمرو امپراطوری اشکانی یکسان بوده، یا در هر منطقه دارای شرایط ویژه ای بوده است.

4 ) آیا می توان این تأثیرات را از نظر کمی و کیفی بررسی، تفکیک و طبقه بندی کرد.

 

 

 

 

 

 

 

 

فصــــل اول

 

کلیـــــات

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1) بیان مسئله

از هنر دوران (اشکانیان) اطلاعات زیادی در دست نیست. و آثار مکشوفه به دلیل در دسترس نبودن معیارهای معتبر تاریخ گذاری، کمتر راهگشا هستند. با این حال اندک آثار موجود، حاکی از رهایی تدریجی هنر این دوره از تأثیر هنرهای یونانی و رومی است. در دورۀ اشکانیان هنر ایران تا حدودی ملهم و متأثر از سنت های پیشین خود بود. با این حال این هنر کاملاً ایرانی به شمار می رفت. و اگرچه از نظر تکنیک و موضوع تا حدی دچار انحطاط شده بود. ولی صبغه ی ملی خود را حفظ کرده بود. هنرمندان این عهد به اقتضای زمان، کم کم آثار هنر، یونانی را که محصول حکومت اسکندر و جانشینان او بود از خاطره ها زودودند و هنری نو و ایرانی به وجود آوردند.

طرح کلی یا روش کلی در اجزای این تحقیق :

طرح سوال می باشد و در مرحله ی بعد برنامه تهیه ی فیش مطالعاتی و جنبه های متفاوت آن مورد بررسی قرار می گیرد و در مورد موضوع تحقیق حقیر، و تجزیه و تحلیل هنر پیکرتراشی اشکانی با نگاهی به اصول هنر هلنی، پس از تهیه ی فیش به مسائل و نقاط کور و مجهولی که کمتر مورد بررسی قرار گرفته پرداخته شده است.

2 ) سابقه و ضرورت انجام تحقیق

سوابق این پژوهش مربوط می شود به تحقیقات انجام یافته در دانشگاههای کشور یا مراکز علمی و پژوهش داخل و خارج کشور. البته این موضوع متشکل از موضوعات فرعی از جمله اینکه چگونه اشکانیان در ساخت پیکره های گوناگون از یونانیان و رومیان تأثیر پذیرفته اند. در رابطه با این کم و بیش صحبت شده و لیکن این موضوع بطور کلی بعنوان یک پژوهش مورد مطالعه قرار نگرفته است. و این تحقیق سعی در افزایش دانسته های مادر رابطه با تأثیر گذاری هنر هلنی بر هنر پیکر تراشی اشکانی دارد.

3 ) فرضیه ها

1 ) به نظر می رسد پیکر تراشی در عصر اشکانی تحت تأثیر پیکرتراشی یونان و روم بوده است.

2 ) به نظر می رسد پیکره تراشی در دورۀ اشکانی دارای ویژگیهای هنری و اعتقادی مربوط به یونان و روم بوده است.

3 ) به نظر می رسد هنر بومی موجود در گستره ی امپراطوری اشکانی بر پیکره تراشی اشکانی نیز تأثیر گذاشته است.

4 ) اهداف بررسی

1 ) معرفی جایگاه پیکر تراشی در دورۀ اشکانی در هنر این دوران.

2 ) ایجاد زمینه مطالعات بعدی برای پرداختن به پژوهشهای پیکرتراشی در عصر اشکانی در ایران و یونان و روم.

3 ) شناخت و ارتباط بین ویژگیهای اعتقادی، تزئینی و هنری در آثار دورۀ اشکانی.

 

 

5 ) روش انجام تحقیق

انجام این تحقیق در دو مرحله صورت می گیرد : 1 ) بررسي میدان 2 ) پژوهش کتابخانه ای در بررسی میدانی با جمع آوری داده ها براساس یکی از روشهای معمول بررسی، مواد خام جهت پژوهش کتابخانه ای جمع آوری می گردد تا با بررسی بر روی داده ها و مقایسه و تطبیق به نتایج مطلوب دست یابیم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل دوم

 

نگاهی به تاریخ و فرهنگ عصر پارتیان (اشکانیان)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

2 . 1 ) تاریخ و فرهنگ اشکانیان :

بررسی تاریخ پادشاهی پارتیان دارای دشواری خاصی است، زیرا منابعی که این تاریخ باید برآنها استوار باشد هم پراکنده است. و هم غیر ایرانی و بیگانه در شرایط کنونی ما از تاریخ پارتیان و اطلاعاتی که از منابع پارتی معتبر مایه می گیرد بسیار اندک است. تقریباً تمامی شرحهای موجود برگرفته از تواریخی است که به یونانی و لاتین نوشته شده و امپراطوری روم که حامی و مشوق بیشتر مورخان مربوط به این موضوع بوده است. در حدود سیصد سال با پادشاهی پارت در جنگ بوده است از رو لحن نوشته های مورخان طبیعتاً اغلب آمیخته با دشمنی است.

بعد از منابع یونانی و رومی منابع ارمنی در مرحله بعدی قرار دارد. زیرا وقایع نگاران و علمای ارمنی آن روزگار که معاصر رومیان و اشکانیان بوده اند، عامل نزاع آن دو دولت قوی پنجه بوده است. در تواریخ که در شرح وقایع کشور کوچک خود ارمنستان نوشته اند، بالطبع از تاریخ دولت اشکانی و وقایعی که بر آن کشور گذشته نیز یاد کرده اند.

بعد از منابع ارمنی، کتابها و تواریخ سریانی بویژه نویسندگانی مانند بردیصان که غالباً از کشیشان و روحانیون مسیحی بوده اند. و مصاصر اشکانیان بشمار می رفته اند. از منابع ممتاز در تاریخ آن دولت شمرده می شوند. پس از منابع سریانی آثاری که از سیاحان چینی به جا مانده، و در سیاحتنامه های خود اشاراتی به پارتیها و دولت اشکانی کرده اند قابل اهمیت است.

کتب دینی یهود که در آنها جسته و گریخته راجع به اشکانیان مطالبی آمد از منابع تاریخ اشکانی نیز بشمار می رود[1].

از دیگر منابع دورۀ اشکانی مسکوکات، کتیبه ها و آثار باستانی و معماری است. از منابع مکتوب در مرحلۀ آخر تواریخ عربی و اسلامی قرار دارد در این کتابها اطلاعات راجع پارتها بسیار قلیل و ناچیز و غالباً افسانه و خلاف واقع است، فردوسی می گوید که از آنها تنها نامی شنیده و تمام تواریخ آنان را در هجده بیت خلاصه می کند و دورۀ ایشان را دورۀ ملوک الطوایفی و آشفتگی می دانستند، که شماری از شاهان در نواحی گوناگون فرمانروایی داشته و ایرانیان در بدترین شرایط زندگی می کردند. حسن حمزه اصفهانی عملاً این دوره را عصر تاریک تاریخ ایران می خواند که «کسی اندیشه دانش یا اندوختن حکمت را نداشت» تا اینکه اردشیر قیام کرد[2].

نامه تنسر از این نظر فراتر رفته در دعایی کنیه جویانه در مورد اشکانیان دورۀ آنها را روزگاری می خواند که جهان پر از دیوان و جانوران درزی آدمیان بود. فرهنگ و آموزش وجود نداشت و چیزی مگر تباهی و ویرانی سر بر نیاورد. شهرها به بیابان بدل شد و کشاورزی تباه گردید. این کاستی و خواری در برابر تصویر روشنی از امپراطوری سازمان یافته و منسجم اردشیر گذاشته می شود. تردیدی نیست که به واسطۀ دشمنی ساسانیان با پارتیان در نوشتن تاریخ آنها اهمال ورزیده و حقایق آن را تحریف کردند[3].

ما در برخی منابع اسلامی شاهد برخورد ملایم و مهربانانه با پادشاه اشکانی هستیم[4].

ثعالبی می گوید :

«که آنان پادشاهانی داد گر و دلیر بودند» جالب آنکه وی از افتور شاهی پاکر یاد می کند که «درفش کاویانی را بازگرفت و به خوبی از آن پاسداری کرد وی در کین خواهی خود با دولت روم جنگید، شمار زیادی از رومیان را بکشت و بسیاری از دژهای ایشان را ویران کرد. وی آنچه از پزشکی، اختر شناسی و فلسفه که اسکندر برده بود به ایران باز آورد[5]».

در مورد آغاز تاریخ پارتها اطلاعات موجود در منابع کتبی فوق العاده کم است و سکه ها نیز برای تعیین تاریخ و تشخیص تواتر سلطنتها و شاهان چندان کمکی نمی کند، زیرا که همه پادشاهان سلسلۀ اشکانیان تا اواسط قرن اول قبل از میلاد در سکه رسمی نوشته های به نام رسمی و دیهیمی یعنی اشک خوانده شده اند و در سکه های پارتی تاریخ سالها نیز فقط از سی سال قبل از میلاد به بعد و آن هم گاه و بیگاه و نامرتب یاد شده است.

 

 

2 . 2 ) چگونگی تشکیل حکومت پارتیان

پس از مرگ اسکندر (323 پ . م) جنگهای خونینی در مدت چهار سال جانشینیان وی را از یکدیگر جدا ساخت. پس از جنگ ایپوس[6] (301 پ . م) با روی کار آمدن سه دولت تشکیلات سیاسی دنیا استقرار و ثبات یافت. یکی از آنها حکومت سلطنتی مقدونیه در اروپا بود. دیگری یک حکومت یونانی در مصر و سومی حکومت سلوکیان در آسیا بود. سلوکوس که وارث قسمت بزرگی از امپراطوری هخامنشی بود با ازدواجی یکی از نجیب زادگان ایرانی کرد سلسله ای را بنیان نهاد که در آن خون ایرانی به تساوی با خون مقدونی درآمیخت. کوشش اولیه نخستین فرمانروایان سلوکی این بود که در قلمرو سرزمین های خود وحدتی بوجود آوردند تا همچون قلمرو هخامنشیان ترکیب واحدی داشته باشد. آنان در قلمرو خود افراد یونانی مقدونی را مستقر ساختند و برای شهر سازی طرحی وسیع تهیه دیدند تا مهاجران را که از موطن اصلی کوچیده بودند مستقر سازند و خلاصه زمینه ای مهیّا کردند که می باید دنبالۀ اقدامات مربوط به یونانی کردن مردم بر روی آن پیوند خورد. اما حقیقت خلاف این بود. از آخر قرن سوم پ . م مردم یونان به ناچیز بودن نفوذ اشاعه یافتند زیرا مجبور بودند مسائل قومی و ملی اقوام تحت تسلط خود را به حساب آورند، از این رو سرانجام تن به قضا در دادند و علایق معنوی آنها اندك اندک کاسته گشت و تسلیم جاذبه به آئینها و مراسم مذهبی شرقی ها شدند بدین ترتیب به موازات یونانی کردن ایرانیها، ایرانی شدن فاتحان یونانی حاصل گشت.

مرحوم پیرنیا[7] دورۀ اشکانی را به سه دوره تقسم می کند : «دورۀ اول که تقریباً یکصدسال دوام آن بود اشکانیان به تحکیم مبانی دولت جوان خود پرداخته و دولت باختر را در شرق منهدم نموده، سلوکیها را از ایران براندند. دورۀ دوم عظمت دولت اشکانی است و شاهان اشکانی با بهره ورزی در مقابل رومیها و مردمان تازه نفس شرقی مانند سکاها و غیره می جنگیدند و ایران پارتی یکی از دولت عظیمی است که دنیای آن روز را در تصرف دارند (دولت روم و دولت اشکانی) دورۀ سوم دولت اشکانی رو به انحطاط می رود».

در خصوص چگونگی سلسلۀ اشکانیان نیلسون دو بواز[8] چنین می گوید :

در سالهای کمی قبل از 247 پ . م دو برادر یکی ارساکس[9] (اشک) و دیگری تیریداتس[10] (تیراد) در رأس یک شورش در منطقه پارت قرار می گیرند و بر علیه آندرا گوراس یونانی که از جانب آنتیوکوس دوم ملقب به (نئوس) حکومت می کرد (247 - 261) پ . م قیام نمودند. باری آندو برادر که پیشوای شورش بودند. معروفند که از اولاد ارساس پسر فریاتیس می باشند ولی بعد از چندی خسروان پارت مدعی شدند که همه از اعقاب ارتاگرز سس دوم (اردشیر) هخامشی می باشند. شاید این ادعا فقط از آن باب بوده است که آنها خود وارث با استحقاق خسروان هخامنشی ایران قلمداد کردند.

اشک در حدود سال 217 پ . م درگذشت. جانشین او – اردوان – مانند دیگر شاهان آن سلاله گذشته از شخص خویش بنام مؤسس سلسله نامیده شد وی با استفاده از اینکه آنتیخوس در آن زمان با لشکریان خویش در آسیای صغیر سرگرم بود، اندک اندک به سرزمین ماد که همسایه پارت بود دست اندازی کرد.

2 . 3 ) خواستگاه قوم پارتیان (اشکانیان)

سرزمین پارت که در اوستا «ورنه» و در سنگ نبشته های داریوش «پوثوه» و در تاریخ هرودوت «پارتر» و در جغرافیای استرابون «پارت به آ» و در کتاب ایزیدور خاراکسی «خوران» آمده است و طبق تمامی اموال سرزمین ظهور سرمداران سلسلۀ اشکانی با خراسان امروزی تطبیق می کند که ازشمال به دهستان مردم داهه از شرق به آریاناو از جنوب به کرمان و از مغرب به ماد محدود بوده است. این سرزمین از جنوب شرقی دریای خرز «گرگان» به شکل صفه باریکی به طرف شرق امتداد دارد و این منطقه از طرف شمال و جنوب بین کویرها و بیابانهای لم یرزع واقع است. این صفه از غرب به شرق تا هریرود 514 و از شمال به جنوب تا کویر مرکزی 322 کیلومتر است. چهار زنجیره که از جنوب شرقی دریای گرگان به طرف مشرق بطور متوازی امتداد یافته است و چون این زنجیرها از یکدیگر جدا هستند وادی هایی در میان آنها تشکیل شده است و اطراف این وادی ها یا دره ها دارای درخت و سبزه است، خاک دامنه کوها حاصلخیز است گرگان در سمت شمال و غرب این صفه بود و پارت در جنوب و شرق آن قرار دارد، یعنی بزرگترین قسمت بزرگترین قسمت این دره ها وادی های رود اترک و گرگان جزء ایالت گرگان بوده و کمترین قسمت اش جزء پارت بوده است[11].

صحراهای وسیع سوریه و ایران با شهرهای پرجمعیت کاروانی آنها بود. احتمالاً همین امر سبب دوگانگی رفتار سیاسی پارتها شده است. چنانچه درآینده خواهد آمد. همین دو گانگی رفتار سیاسی سبب نوسانهای متعدد شده است.

پارتیان پس از تشکیل حکومت اشکانی نواحی پارت، گرگان، باختر، مرو، خوارزم، هرات، زرنگ، رخج، پنجاب، هند، ولایت آمار وها، ری، ماد بزرگ، خوزستان، پارس و بابل را شامل می شد و تمامی راههایی را که از رود جیحون و دریای خزر تا بابل کشیده بوده در اختیار داشت (نقشۀ شماره یک).

گیرشمن بر اساس نظرات سایرنویسندگان ممالک تابع پارتیان را هیجده می داند که یازده تا آنها ممالک «برتر» و هفت تای دیگر ممالک «فروتر» است. ممالکی چون ماد، ارمنستان، پارس الیمایی، خرسن از آن جمله اند که همۀ آنها غالباً توسط روسای خاندانهای بزرگ فئودال پارت اداره می شدند[12].

2 . 4 ) اوضاع سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و نظامی پارتیان

منابع اصلی درباره اوضاع اجتماعی و اقتصادی ایران دوران پارتها، اولاً عبارت از گواهیهای پراکنده و جسته و گریخته مؤلفان باستان و دیگر اسناد اقتصادی و تجاری عهد پارتها چون چرم نبشته مکشوف دورا – اوروپوس بایگانی مکشوف درنسا و همچنین مجموعه قوانین عهد ساسانیان این مجموعه ها با اینکه مربوط به دوران متأخر است ولی پدیدها و حواشی که قبل از تدوین آن وقوع یافته بود در آن منعکس شده است.

روابط متقابل ایران و یونان تأثیری بسیاری در اوضاع سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و حتی سیاسی عصر آن روز داشته است. در سالهای بحرانی بسیاری از استادان صنعتگر یونانی لشکریان اسکندر به مشرق هجوم آوردند و در شهرهای مشرق زمین مؤسسات صنعتی جدیدی تأسیس کردند و بی شک تجارت فنی و معیار هنری ایشان مورد تقلید و تاسی استادان و پیشه وران محلی قرار گرفت و در عین حال سنن و رسوم محلی نیز در تازه واردان تأثیر داشته است. زبان یونانی زبان رسمی و دولتی دول یونان مشرب مذکور بود و قشرهای عالیه محلی و بزرگان برده داری نیز آن را پذیرفتند. و تئاتر و ادبیات علوم یونانیان با زبان ایشان مورد قبول قرار گرفت.

از جانب دیگر چون افراد یونانی و مقدونی با مردم مشرق معاشرت آغاز کردند و ازدواجهای مختلط رایج شد و در نتیجه قشری از مردم دورگه پدید آمد. امتزاج نظرهای مذهبی و اختلاط عقاید نیز امری اجتناب ناپذیری بوده است. در نتیجه این تماسها و تأثیرات متقابل یک فرهنگی نوین التقاطی به وجود آمد که بنام فرهنگ هلنستیک خوانده می شد. این فرهنگ که در شرایط سیاسی جدیدی ظهور کرده بود از فرهنگ اصیل یونان کاملاً متمایز بود. باید در نظر داشت که این فرهنگ نوین علیرغم وسعت اراضی که در بر گرفته بود فقط در شهرها متمرکز بود و در دسترس قشرهای حاکم جامعۀ آن زمان قرار داشته است. این تصور که فرهنگ هلنی در قلمرو خویش تنها فرهنگ رایج بود غلط است. فرهنگ مزبور در واقع در هر محیط نژادی و فرهنگی چون قشری خارجی سنن و شیوه های فنی و ذوق و سلیقه محلی را فرو می گرفت و بدین سبب با اینکه بی شک خصایص مشترکی را حفظ می کرد و در هر کشوری به اشکال خاص متفاوت درمی آمد. پیدایش فرهنگ هلنی یک جریان و پدیده دو جانبه بود و عناصر یونانی و محلی هر دو فعالانه در آن جریان شرکت داشتند.

نخستین پادشاهان پارت از مهرداد اول به بعد در مسکوکات خویش خود را «یونان دوست» می خواندند گیرشمن معتقد است که این تنها یک اقدام سیاسی و بر اساس نقشه های حکومتی نبوده بلکه پارتیان به شدت متأثر از فرهنگ یونان بودند و یونانیت ملک را به پارتیان واگذاشتند از این رو آثار عمیقی در این تمدن که منظره ای جدید یونانی – ایرانی داشت بجای گذارد. اما این گفته چندان با اوضاع اجتماعی آن عصر سازگار نیست، زیرا بعد ها ثابت گردید که جوهر و جهان بینی فرهنگ یونانی که چندین قرن بعد تمدن مغرب زمین را پرورش داده با شیوه زندگی ایرانیان بیگانه و با آن سازگار نبود. این بازگشت به خویشتن چندان کامل بود که به آسانی میتوان این حقیقت را نادیده گرفت که ایران دوره ای از استیلای یونانیان و مقدونیان را پشت سر گذاشته بود، با اینکه خواص و بزرگان غیر روحانی برای پذیرفتن آداب و فرهنگ یونان راه و روش خود را ترک گفته بود.

در تشکیلات حکومتی پارتیان آداب و روسوم عشیرتی پرنیان بیش از سایر فرهنگ های متداول آنروز نفوذ داشت. قدرت پادشاهی به خاندان اشکانیان تعلق داشت، ظاهراً در مورد وراثت تاج و تخت ترتیب ثابتی وجود نداشت در خاندان اشکانیان پادشاه انتخابی بود اختیارات و امتیازات پادشاه تا حدی به سبب وجود دو شوراء محدود بود و شورا عبارت بودند از :

1 ) شورای بزرگان خاندان، در این شورا نمایندگان خاندان اشکانیان و ظاهراً برگزیدگان شش خاندان بزرگ پارتی دیگر عضویت داشتند.

2 ) شورای «کاهنان - مغان» که نفوذ آن در اموری از شورای اولی کمتر بود این دو شورا متفقاً یکی از افراد سلاله اشکانیان را به سلطنت انتخاب می کردند. ضمناً وصیت آخرین پادشاه نیز در نظر گرفته می شد. هفت خاندان بزرگ در امور دولتی نقش مهمی را ایفا می کردند و گذشته از خاندان اشکانیان مهمترین آنها عبارت بودند از : سورن و تارن و اسپهبت (اسپهبد)، این سنت را ظاهراً پارتها از هخامنشیان به ارث برده یودند. زیرا که در دولت ایشان نیز «هفت خاندان بزرگ» به میان اقران برگزیده می شدند.

2 . 5 ) دین پارتیان

مبحث دین پارت، آخرین بحث ما در فصل فرهنگ و تاریخ عصر پارتیان است. این بحث شاید یکی از مهمترین مباحث موجود در این عصر است چرا که بسیاری از مطالب مربوط به دین ایرانی در این عصر بر ما مجهول است.پارتیان وارثین دوره ای بودند. هخامنشیان – که مروج دین زرتشتی در جهان آنروز بود و به حق این یکی از افتخارات جامعه تاریک آن عصر را بر مردم آن روزگار روشن گردانید. ولی آیا پارتیان نیز به عنوان جانشینیان سلسله هخامنشی این آئین را حفظ نمودند و این دین را به عنوان دین رسمی خود پذیرفتند یا نه؟

در غیر این صورت دین پارتیان چه بود؟ و بر چه مسلکی اعتقاد می ورزیدند؟ آثار و گزارشهای باستان شناسی حقایقی بر ما آشکار می سازد. بر اساس آثار موجود پرستش اهورامزدا – مهر – آناهیتا در عصر پارتیبان رایج داشت. پرستش این عناصر سه گانه هخامنشیان زرتشتی بسیار رایج بود.

و در حقیقت از مظاهر پرستش زرتشتیان نیز محسوب می گردد. همچنین به کار بستن ماها و نامهای که از ان طنین آئین زرتشت به گوش می رسید مانند هرمزد یک و دین مزدک چه بسا دلیلی بر وجود محیطی زرتشتی باشد.

یک گروه از گورهایی که مخصوص نگهداری استخوانهای اموات است و مجسمه های نیم تنه سفالین و پلاک های حجاری شده و در بیشتر نقاط سغدیانا در نزدیکی سمرقند یافت شده است. مسلماً متعلق به نیمه دوم قرن دوم می باشد. گرچه بعضی از آنها ممکن است قدمتی در حدود اولین قرون دوران اسلام داشته باشند زیرا مذهب قبل از اسلام تا غلبه مدتهای زیادی در نواحی زیادی از ازبکستان دوام داشت.

استرابون اظهاری دارد که بعد از رسیدن او به باختر اسکندر دستور داد که نقش مردگان از آنجا دور شوند. بیش از آن رسم بوده که مردگان را در خیابان می انداختند و می رفتند. در مورد مراسم تشیع جنازه پارتی ها تروگوس پامپیوس یک تاریخدان رومی قرن اول بعد از میلاد می گوید :

«اغلب اوقات اجساد مردگان برای خوردن و دریدن شدن در جلوی سگ ها و پرندگان انداخته می شدند، سپس استخوانهای برهنه با خاک پوشانده می شوند.» بر طبق نظریات و نزکریت استرابون[13] سگهای تربیت شده برای خوردن گوشت مردگان را گورکن هامی نامد.

دایره المعارف چین که مربوط به دوران تانگ می باشد اخباری را از یک Wei – Tsi ذکر می کند.

کسی که می گوید در سرزمین کانگ (اسغدیانا در نزدیکی شهرها گروهی از مردم زندگی می کردند که شغل آنها نگهداری سگها بودند که در محوطه ای مخصوص برای دریدن اجساد تازه مردگان نگهداری می شوند، زیرا همانطور که Wei – Tsi اضافه می کند آنها فقط استخوانهای را باقی می گذاشتند که این هم در اتاقهای اموات گذاشته می شوند. این جمله آخر یافته های باستان شناسی مغایرت دارد زیرا در اتاقهای اموات آسیای مرکزی استخوانها بعد از دور شدن گوشت گذاشته می شوند.)

اما آتش عنصری مورد ستایش پیروان زرتشت در نزد اشکانیان از اهمیت و مقام خاصی برخوردار بود. علاوه بر آتشکده پرستشگاه فرتادر تخت جمشید وری و خاور و ایران در کوه خواجه در تاخیل در نور آباد در باختر ایران در نواحی برد نشانده در شوش درهاترا آتشکده ها و پرستشگاههایی – وجود داشته اند و سکه های بلاش یا و لخش یکم به آتشکده و آتشدان مزیّن هستند. ارشک و یا اشک اول در آتشکده ای در خراسان تاجگذاری کردند[14]. علاوه بر اینها از برخی متون چنین نقل کرده اند که تیرداد پادشاه ارمنستان که برادر بلاش اول بود گویا برای رفتن به روم و گرفتن تاج پادشاهی از اقدام، به سفر دریایی خودداری کرده بود تا مبادا عنصر آب آلوده گردد. همچنان آب مورد تقدیس ایرانیان بوده و هرو دوت نیز آن را تأیید کرده است.

اما با تمامی دلایلی که عده ای جهت اثبات دین زرتشتی در عصر پارتیان ارائه نموده اند نمی توان به سادگی آنرا پذیرفت. بر اساس تحقیقات تازه درباره سنتهای مذهبی، دیگر نقش دین زرتشتی را در ان عصر مقدم بر سایر مذاهب و الگوهای اعتقادی نمی رانده درست است که دوران پارتی مجموعه سه گانه اهورامزدا – مهر – آناهیتا پرستیده می شد ولی پرستش آناهیتا مقدم بر سایر عناصر پرستش است و این در تمام معابد ایرانی که در منابع تاریخی از آنها نام برده شده به این ایزد اهدا گشته است و بعد شیز (تخت سلیمان کنونی) با جمع مغان که در آن بوده یک مرکز بزرگ مذهبی ما دو آذربایجان بوده است که شاخه مونت اشکانی بر آن فرمانروا بود[15].

از طرفی یکی از ویژگیهای خاص دوران پارتی وجود آثار بسیار زیاد مجسمه های فلزی – سنگی – سفالی – می باشد که وجود این مجسمه ها با آئین زرتشتی چندان نمی تواند موافق باشد، اگر بخواهیم از مجسمه هایی سخن بگوئیم که جنبۀ صنم و بت به معنای مذهبی داشته (و پادشاه – خدا بر اساس اعتقادات سلوکیان) باید به مناطق غیر زرتشتی رجوع نمود. حتی مهر پرستی از یک زمینه آریایی و مزدایی برخاست و در غرب مجسمه های فراوان از خود برجای گذاشت ولی در ایران با ساختن مجسمه همراه نبود[16].

در کتاب چهارم دینکرت روایتی وجود دارد که در زمان بلاش اشکانی (بلاش اول و یا بلاش سوم) تنظیم و تدوین اوستا کتاب مقدس زرشتی آغاز گشت و گویا متن نخستین آن در دو نسخه در زمان داریوش سوم تحریر شده و سپس توسط اسکندر مقدونی معدوم گردیده. این مطالب عجالتاً از لحاظ تاریخی تأیید نشده و به نظر می رسد که این روایت نتیجۀ تبلیغات سیاسی دوران مبارزه با مانویت زمان شاپور سوم بوده، زیرا در آن زمان پدید آورندگان افسانه ای دربارۀ قدمت بی سابقه متن مکتوب اوستا که به تازگی تنظیم شده بود ضرورت داشته تا با داستان کفر اسکندر مقدونی دشمن را در دلها علیه دنیای یونان و روم برانگیزد[17].

ستایش اهورامزدا – مهر – آناهیتا همانطور که گفته شد در میان اشکانیان معمول بوده است. از فرشتگان و خدایان بیگانه بویژه خدایان یونان مانند زئوس، هرا، آتنا و برخی از ایزدان و فرشتگان سامی توسط معدود پادشاهان اشکانی نام برده شده است. آثار بازمانده پارتی ها در خارج از ایران سکه ها و مهرهای اشکانی بیانگر اعتقادات اشکانیان است.

ماه و ستارگان در میان آن دسته از اشکانیان که بر ارمنستان حکومت می کردند، پرستش می شده است.

خورشید را به گاه سوگند فرا می خواندند. این روش بویژه در میان حکمران معمول بود پرستشگاه هایی که ویژه ماه ستایی بود در کارها[18] و ادسا[19] و اربیل[20] و همدان و هاترا و امسا[21] برپا داشته بودند.

2 . 6 ) انقراض حکومت پارتیان (اشکانیان)

این سلسله بر اثر جنگهای فرساینده با رومیان و بخصوص پاشیدگی امور داخل که منجر به انقراض آن کشور گشت سخت ضعیف و بیمار شده بود. پس از بلاش چهارم فرزند او بلاش پنجم به پادشاهی می رسید ولی تقریباً از سال 213 میلادی به بعد تخت و تاج او مورد ادعای یک تن دیگر از افراد خاندان اشکانیان بنام اردوان پنجم قرار گرفته بود. ولی ظاهراً به مردم ماد متکی بود و حال آنکه بلاش پنجم در بین النهرین پایداری می کرد. این جریان در واقع به منزله دوران احتضار دولتی بود که زمانی قدرت بی مانند داشته. ولی در حدود سال 220 میلادی در زیر ضربات نیروهای تازه ای که در پارس ظهور کرده گرداگرد سلاله نوزاد ساسانیان تمرکز یافته بودند، از پای درآمد[22].

 

 

 

 

 

 

فصل سوم

 

مبانی فکری، فرهنگی و هنری هلنیزم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اصطلاح «هلنیزیم» معمولاً در دو معنی بکار برده می شود، یکی معنای کلی و عمومی و دیگری معنای ویژه، در این صورت معنای اول اعم از معنای دوم آن است. در معنا و مفهوم نخست «هلنیزیم» بر کل تاریخ، فرهنگ و تمدن یونان اطلاق می شود. و در معنای دوم که اخص از معنای نخست است، «هلنیزیم» بر دستاوردهای فکری و فرهنگی خاصه هنر و معماری یونان از زمان ظهور اسکندر (331 – 323 ق . م) تا انضمام یونان به امپراطوری روم در حدود نیمه قرن دوم ق . م اطلاق می شود. بر همین اساس، محققین تمدن یونان این دوره را تمدن «هلنی» و تمدنهای خاور نزدیک را که در این دوره زبان و فرهنگ یونانی در آنها رواج پیدا کرد «هلنستیک[23]» می نامند.

در اینجا دو پرسش به ذهن متبادر می شود، یکی اینکه یونانیان از چه زمانی خود را «هلن» یا «هلنها» نامیدند و دیگر اینکه آنان این واژه را در معنایی بکار می بردند و به عبارت بهتر منظور آنها از «هلن ها» چه کسانی بوده است.

در مورد پرسش نخست، در میان محققین اختلاف نظر وجود دارد و این اختلاف نظر حتی در میان مورخین و جغرافی نویسان عهد کلاسیک نیز وجود داشته است. مثلاً توکیدید (توسیدید) اظهار می داردکه «به نظر من این نام به تمام یونان اطلاق نمی شد» و نیز«پیش از هلن» . پسر دئوکالیون، شاید اصلاً این نام وجود نداشت؛ هرقوم، مخصوصاً اگر از قوم پلاسگوئی[24] بود، به یونان نامی می داد که از نام خاص او مشتق می شد، پس از آنکه هلن و فرزندانش در فتیوتیس – (فتیا)[25] به قدرت رسیدند، خود را هلنها نامیدند؛ و این نامگذاری چندان دوام نکرد و مورد قبول همه قرار نگرفت. از کتاب هومر این مطلب بخوبی برمی آید؛ با وجود آنکه وی مدت درازی پس از فتح تروا زیسته است. هیچ جا تمام یونانیان را هلنها ننامیده، تنها کسانی را که به این اسم می نامد همراهان آخیلئوس[26] هستند که از فتیوس آمده بود، برای دیگران، در اشعار خود نامهای دانائیان. آرگیائیان و آخایا ئیان را بکار می برد)[27]. آپولودوروس نیز نظر توکیدید را مبتنی بر اینکه مقصود هومر از «هلنها» تنها یکی از قبایل ساکن تسالیا [28]بوده تأیید می کند و این شعر از ایلیاد را شاهد آورده است : « آنان مورمیدونها و هلنها و آخایائیان نامیده می شدند»[29]. از طرف دیگر برخی از مورخین مثل استرابون معتقدند که هومر به وسعت دامنه ی هلنها اشاره کرده است.

بطور نمونه آنچه را که دربارۀ اولیسئوس[30] گفته چنین است : «این قهرمان که آوازه اش در سراسر بلاد پیچده است.»[31]

بیشتر پژوهشگران معاصر نیز با نظرات توکیدید و آپولودورس هم رأی هستند. در میان این محققین نظر تقریباً قاطع این است که بعد از برگزاری نخستین المپیاد ورزشی در سال 776 ق . م که کشورهای جداگانه ی یونان را به دور هم جمع کرده و یونانیان آنرا آغاز تاریخ خود قرار داده اند؛ کشورهای (یا به عبارت بهتر دولت - شهرهای) مزبور با وجود رقابتها و جنگهای دیرینه ای که میانشان جریان داشت، خود را «هلنی» نامیدند و در نقطۀ مقابل «بربرهای» اطرافشان قرار دادند. و تقریباً به همین خاطر و از همین زمان است که سرزمین اصلی یونان «هلاد» نامیده می شود.

در مورد پرسش دوم که پرسش از معنای واژه ی «هلنی» است، بطور خلاصه می توان گفت که یونانیان واژه ی هلنی را در نقطّه مقابل اصطلاح «بربر» بکار می بردند و مقصود آنها از «بربرها»کسانی بودند که به زبان یونانی سخن نمی گفتند. و «هلن ها» به کسانی اطلاق می شد که به زبان یونانی سخن می گفتند. لازم به ذکر است که تفاوت میان بربرها و هلن ها تنها به این سبب نبود که آنان یعنی بربرها به یونانی صحبت نمی کردند، چرا که صحبت نکردن به یونانی نمودار تفاوتی عمیق تر بود : به این معنی که یونانی زندگی نمی کنند یا یونانی نمی اندیشند[32].

برای اینکه قادر باشیم تأثیرات هلنیسم بر هنرپیکر تراشی دورۀ اشکانی را تشخیص دهیم، لازم است که اولاً شناخت کافی نسبت به ویژگی ها و پیشینه فرهنگی و هنری سرزمینهایی که هنر اشکانی در انها ظهور و رشد کرده و ثانیاً عناصر بنیادین فرهنگ هلنی و ویژگیهای هر کدام از این عناصر را بشناسیم و برای دستیابی به این مهم ذیلاً و در فصلی جداگانه سعی شده است که هر کدام از عناصر بنیادین فرهنگ هلنی به اختصار ذکر و تفسیر شود. و این را نیز یادآوری می کنیم که ما دانسته های خود در زمینه ی فرهنگ و هنر و اندیشه ی سرزمینهای قلمرو اشکانیان را در ضمن فصلهایی که به تحلیل آثار هنری اشکانیان اختصاص دارد، بیان می کنیم، تا بدین وسیله هم از اطاله ی کلام جلوگیری کرده باشیم و هم تفسیرها و استعدلالهای ما بهتر قابل درک باشد.

 

3 . 1 ) اسطوره و مذهب :

دخالت و نفوذ اسطوره در زندگی خصوصی و عمومی یونانیان و اساساً در تمام فعالیتهای ذهنی و روحی آنان و استفاده شئون مختلف هلنیسم یعنی هنری زیبا – بویژه پیکرتراشی – و ادبیات از این اساطیر، اهمیت طرح و بررسی انها را نشان می دهد.

در دنیای هلنی آداب و مناسک مذهبی و آیینی بصورت پیچیده ای با اساطیر درهم تنیده شده بود و اغلب جشن های مذهبی عمومی بارویدادهای اسطوره شناختی خاصی پیوند داشت و در مراسمی که به این مناسبت ها برگزار می شد، این رویدادها گرامی داشته می شد. مثلاً «سرود برای دیمیتر که روایتی اسطوره شناختی را با اشاراتی به رازهای الوسیس درهم تنیده است، مثال مشخصی از درهم تنیدگی تجزیه ناپذیر اسطوره و کیش یونانی است[33].» )

این درهم تنیدگی غیر قابل تفکیک اساطیر و مذهب در دنیای هلنی، نگارنده را ناگزیر از طرح این دو مسأله ذیل یک سرفصل می کند.

در رابطه با زمان پیدایش اساطیر یونانی نظریات مختلفی ارائه شده است، اما به طور کلی از میان اسطوره های یونانی موارد معدودی را می توان یافت که در دورانهای تاریخی ساخته شده باشند. به نظر میآید که بخش اعظم آنها به اندازۀ خود تمدن یونان قدمت داشته باشند.

برای درک اهمیّت اساطیر یونانی و دقت و ظرافتی که در آنها بکار رفته است باید متوجه بود که یونانیان بخصوص تا آغاز جنگهای پلوپونز، بحقیقت اساطیر ایمان داشتند و آنها را در زمره حکایات ساده و داستان می انگاشتند. هومر Mythos را به معنای حکایت و سرگذشت راست یا دروغ استعمال کرده ولی در قرن پنجم و نخستین بار پیندار (پینداروس)، آن را به معنی وهم و خیال و در مقابل Logos ، حکایت راست، بکار برده بطور کلی اساطیر یونانی در طول تاریخ خود، یعنی پس از آنکه در دوره های پیش از تاریخ، ابداع شدند، در سه مرحله تحولات و تغییراتی در انها بوقوع پیوست که این مراحل را می توان مرحلۀ حماسی، مرحلۀ تراژیک و مرحلۀ فلسفی نامید.

اساطیر مرحلۀ اول محصول دورهای هستند که در آن، میان خداشناسی و اخلاق هیچ پیوندی وجود نداشت[34].

منظومه های هرمری و کلاً حماسه های این دوره فقط به ذکر عملیات قهرمانان پرداخته، به روانشناسی آنها توجهی نداشته اند و کمتر به قضاوت و نقد اخلاقی می پرداختند. این دوره، دوره ی حاکمیت سرنوشت هم بر خدایان و هم بر قهرمانان است. در مرحلۀ دوم خداشناسی و اخلاق ترکیب می شوند[35]. از آنجائیکه یونانیان میان طبیعت بشر و طبیعت اطراف تفاوتی قائل نشدند. پس به این نتیجه رسیدند که قوانین حاکم بر جهان مادی باید بر جهان اخلاقی نیز حاکم باشد. در این هنگام است که خدایان اخلاقیت می یابند و آن نیروی مافوق خدایان که یونانیان دوره های نخستین به آن اعتقاد داشتند تبدیل به نیروهایی می شود که تجلی ارادۀ زئوس و نیروهای الوهی دیگره بوده[36] و دیگر اینکه شمار خدایان کم شده و در یک خانواده یا یک شورای خانوادگی جمع شد.

 

[1] . محمد جواد مشکو. «سرچشمه های پژوهش در تاریخ پارتیان» در فصلنامه تاریخ و فرهنگ ایران (اشکانیان) شماره 4 ، صفحات 116 – 118 ، سال 1355

[2] . حسن حمزه اصفهانی «تاریخ پیامبران و شاهان» ترجمه، دکتر جعفر شعار، تهران، انتشارات بنیاد و فرهنگ ایران، سال 1346 ، ص 109

[3] . احسان یارشاطر «تاریخ ایران»، جلد سوم، ترجمه حسن انوشه، چاپ اول، تهران، انتشارات امیرکبیر، سال 1368 ، ص 583 .

[4] . ابومنصور عبدالملک بن محمد اسماعیل ثعالبی، اهل نیشابور، متوفی به سال 142 هـ . ق کتاب معروف اوغرر الاخبار ملوک الغرس و العرب.

[5] . احسان یارشاطر «پیشین»، ص 584

[6] . Ipsus

[7] . حسن پیرنیا (مشیرالدوله). «تاریخ ایران از آغاز تا انقراض ساسانیان» تهران. کتابخانه ی خیام، بی تا، ص 143 .

[8] . نیلسون دوبواز «تاریخ نسیلس پارت (اشکانیان)» ترجمه علی اصغر حکمت، تهران، انتشارات کتابخانه ای ابن سینا، ص 6 ، سال 1342 .

[9] . Arsaces

[10]Tiridates

[11] . محمد جواد مشکور، جغرافیایی تاریخی ایران باستان. چاپ اول، تهران، دنیای کتاب، سال 1371 ، ص 177 .

[12] . رومن گیرشمن. «ایران از آغاز تا اسلام» ترجمه محمد معین، چاپ هفتم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، سال 1368 ، صص 312 – 313

[13] . Strabon

[14] . اردشیر خدادادیان. «دین اشکانی بررسیهای تاریخی». شماره 2 ، سال 1357 ، صص 60 – 65

[15] . رومن گیرشمن. «هنر ایران پارت و ساسانی»، ترجمه بهران فره وشی، چاپ دوم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، سال 1370 ، صص 85 – 86 .

[16] . حسن نصر . «هنر دین در فرهنگ ایران» . در پیام یونسکو، شماره 2 ، سال 1350 ، صص 6 – 7 .

[17] . م . دیاکونف . «پیشین» . صص 118 – 119 .

[18] . Carrnae / Currha

[19]Edessa

[20]Arbela

[21]Emesa

[22] . م . دیاکونف . «پیشین» . ص 11

[23] . Hellenistic از کلمه Hellenic به معنای «تقلید از یوناینان» مشتق شده است.

[24] . pelasgoi

[25] . phthia

[26] . «آخیلئوس» یا «آشیل» ، Achille ، قهرمان یونانیان (آخایایی ها ) در جنگ تروا براساس منظومه ایلیاد که در حقیقت این منظومه هومری حکایت خشم اوست نه تسخیر تروا.

[27] . توکیدید، کتاب I ، 3 به نقل از : امیر مهدی بدیع، یوناینان و بربرها، ترجمه احمد آرام. تهران، نشر پرواز، چاپ دوم، 1364 ، صص 225 – 224 پاورقی.

[28] . «Thessaly» ناحیه ای در شمال سرزمین اصلی یونان.

[29] . بدیع، پیشین، ص 225 پاورقی.

[30] . «ulysse» اولیس، در یونانی odysseus ، مشهورترین قهرمان دوره باستان است. سرگذشت او که در منظومه اودیسه هرمر ذکر شده، تا اواخر دوره قدیم مورد شرح و تفسیرهای مختلفی قرار گرفته است و بیش از داستان آشيل مورد تعبیرهای مستعار و عرفانی قرار گرفته است.

[31] . بدیع، پیشین، ص 225 پاورقی.

[32] . اچ – دی – اف، کیتو، یونانیان، ترجمه سیامک عاقلی، تهران، نثر گفتار، چاپ اول، 1370 ، ص 10 .

[33] . لوسیلان برن، اسطوره های یونانی، ترجمه عباس مخبر، تهران، نشر مرکز ، چاپ اول، 1375 ، ص 13.

[34] . برای درک بهتر این مطلب بنگرید اچ – دی – اف. کیتو، پیشین، صص 329 – 315.

[35] . ترکیب خداشناسی و اخلاق محصول دوره ای است که از لحاظ زمانی به طور تقریبی نیمه دوم قرن ششم و سراسر قرن پنجم قبل از میلاد را شامل می شود. در این عصر بزرگترین فیلسوفان، معماران، پیکرتراشان، شاعران و غیره در یونان زندگی می کردند و نیز این دوره اوج فلسفه سوفسطایی و تا حدودی سقراطی است که انسان مداری وجه اشتراک آنهاست.

[36] . این نیرو یا نیروها را یونانیان نخستین «Ananke» یعنی آنچه که باید باشد، یا «Moira» یعنی سرنوشت می گفتند.


مبلغ قابل پرداخت 19,440 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۲۱ فروردین ۱۳۹۶               تعداد بازدید : 1167

دیدگاه های کاربران (0)

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما