مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 2822
  • بازدید دیروز : 2206
  • بازدید کل : 13044485

مقاله54-خوف و رجاء در منطق الطیّر عطاّر160ص


مقاله54-خوف و رجاء در منطق الطیّر عطاّر160ص

فهرست مطالب

عنوان صفحه

پیشگفتار يك

مقدمه 1

فصل اوّل : کلّیّات 34-1

1 – 1 – 1. معنای لغوی و اصطلاحی خوف 5

1 – 1 – 2. خوف در قرآن 7

1 – 1 – 3. خوف در احادیث و روایات 9

1 – 1 – 4. خوف در گفتار مشایخ صوفیه 15

1 – 1 – 5. انواع و درجات خوف 19

1 – 2 – 1. معنای لغوی و اصطلاحی رجاء 23

1 – 2 – 2. رجاء در قرآن 25

1 – 2 – 3. رجاء در احادیث و روایات 27

1 – 2 – 4. رجاء در گفتار مشایخ صوفیه 33

1 – 2 – 5. انواع و درجات رجاء 34

فصل دوم : خوف و رجاء در منطق الطیّر عطاّر 135- 38

2-1-1. خوف و رجاء در منطق الطّیر عطّار 38

2 – 1 – 2.خوف و انواع آن در منطق الطیّر 41

الف

2 – 1 – 3 . خوف هیبت جلال الهی 43

2 – 1 – 4. خوف ره 48

2 – 1 – 5 . خوف مرگ 61

2 – 1 – 6 . خوف از عادت به شهوات 66

2 – 1 – 7 .خوف از سوء عاقبت 87

2 – 1 – 8 . خوف از عقوبت 88

2 – 1 – 9. خوف از جنایات و اکتسابات 93

2 – 1 – 10. خوف از فوت حق (مسروق) 98

2 – 1 – 11. خوف از عدم 98

2 – 1 – 12 . خوف از تقصیر از اوامر و تجاوز در حدود و شرع 103

2 – 1 – 13. خوف از حجاب بیداری به علّت غفلت 105

2 – 2 – 1. رجاء و انواع آن در منطق الطیّر 106

2 – 2 – 2. رجاء در ثواب 107

2 – 2 – 3. رجاء گشایش و سعه ی رحمت 108

2 – 2 – 4. رجاء در خدا 124

2 – 2 – 5 . رجاء شفاعت پیامبر 130

2 – 3 . خوف و رجاء 133

2- 4 . ناامیدی 136

نتیجه گیری 154

منابع و مراجع 156

ب

چکیده انگلیسی 161

مقدمه :

عرفان و تصوّف به عنوان یک رویکرد اشراقی به حق و حقیقت در فرهنگ و ادبیات ما جایگاه خاصّی پیدا کرده است به گونه ای که ادبیات فارسی بدون عرفان تا حدّ زیادی نزول می کند. در چند دهه ی اخیر، تحقیقات تازه یی در حوزه ی ادبیات عرفانی انجام یافته است. این نوشته هم در واقع، در راستای همان اهداف، می خواهد پژوهش مناسبی ارائه دهد.

پیشینه ی پژوهش :

در مورد خوف و رجاء کارهای متعدّدی صورت گرفته است. امّا عمدتاً با زاویه ی شریعت بدان نگریسته اند و آن را به عنوان مرحله ای از طریقت توصیف نکرده اند. در کتب متعدّد خوف و رجاء فقط به عنوان بخشی از کتاب مورد توّجه قرار گرفته است.

اهداف پژوهش :

1 ) عرفان به عنوان یک منش زندگی نوعی همگون سازی به انسان می دهد.

2 ) برای انسان خوف و رجاء هم پوشی دیگر رفتارهای سلوک را به همراه دارد.

3 ) انسان اسیر تجربیات خود است، این تجربیات وقتی رنگ و بوی عرفانی به خود می گیرد، از آغاز تا انجام آن با خوف و رجاء همراه است.

روش پژوهش :

روش تحقنق در اين پژوهش ، كتابخانه اي است واز مراحل زير تشكيل شده است :

2

1 ) فیش برداری از امّهات کتب یا متون عرفانی.

 

2 ) طبقه بندی فیش ها.

3 ) تألیف.

4 ) بازبینی و ویرایش.

الف ) روش گردآوری اطلاعات : کتابخانه ای و با استفاده از متون متعدّد.

ب ) ابزار گردآوری اطلاعات : کتب عرفانی.

3

در این پژوهش دو فصل در پی می آید در فصل اوّل برای روشن شدن موضوع مورد بحث، اطلاعاتی درباره ی خوف و رجاء ارائه می گردد با ارائه ی تعریفی درخصوص خوف و رجاء و معرفی انواع آن . برای ورود به موضوع اصلی پژوهش در فصل دوم ابتدا مختصری در خصوص خوف و رجاء توضیحاتی داده می شود و سپس به طور جداگانه به انواع خوف، انواع رجاء، خوف و رجاء و ناامیدی در منطق الطیّر پرداخته می شود.

فصل اوّل :

 

 

كلّيّــات

 

 

 

 

 

 

 

 

1-1-1 . معنای لغوی و اصطلاحی خوف

خوف از آن دسته اصطلاحاتی است که در فرهنگ و ادبیات عرفانی مشرق زمین ، تعابیر و مفاهیم گسترده ای را به خود اختصاص داده است. با مراجعه به لغت نامه های معتبر ، تعابیر خاصی از این لغت به دست آمد که عبارت است از : «خافِ : خَافَ – خَوفاً و خَیفاً و مَخَافَهً و خیفهً : فزع ا اتَّقی ا ضدأَ مِن. فیقال «خافه و خاف منه و خاف علیه» (المنجد / ص 199)

یا «خ و ف خَوف بالفتح قتل ، عمل کشتن کسی را . قیل و منه قولهُ تَعالی : «وَ لَنَبلُو نّکُم بشیءِ مِنَ الخَوفِ و الجُوع ِوَ نَقصٍ مِنَ الاَموالِ وَ الاَنفُسِ َو الثّمَراتِ وَ بَشّرِ الصّابِرِینَ .» (بقره/ 155) کارز ار. و مِنه قُوله تعالی : « فَاذا جآءَ الخَوفُ رَايتَهُم يَنظُرُونَ ...» (الاحزاب/ 19) ادیم سرخ بریده مانند دوالها.» (منتهی الأرب / ص 348)

و امّا صاحب لغت نامه ی دهخدا ... آنچه از واژه ی خوف بیان کرده ، بدین شرح است : «بیم . فرق [فَ رَ] . هراس . وحشت . خشیت . رعب . رهب .فزع . روع . اذیب . پروا . باک . مقابل امن . هول . » (دهخدا / 1342/ج 21/ص942)

در مبحث قبلی با مفهوم لغوی کلمه ی خوف آشنا شدیم. حال جای آن دارد تا با استعانت از نظر نویسندگان صاحب نظر به بررسی اصطلاحی کلمه ی خوف بپردازیم.

سؤال کردند از خوف ؟ [جنید] گفت : «چشم داشتن عقوبت است در هر نَفَسی.»(عطّار / 1372 / ص 448)

و «خوف : از جمله منازل و مقامّات طریق و ترس از فوت محبوب و دخول مکروه از قلب است.»

(سهروردی / 1364 / ص 272)

و «خوف معنیی بود که به مستقبل تعلّق دارد ؛ زیرا که از آن ترسد که خواهد بود از مکروهها.»

(فروزانفر / 1361 / ص 194)

سیّد جعفر سجادی در فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی در تعریف خوف گوید : «خوف عبارت بود از تألم باطن به سبب توقّع مکروهی که اسباب حصول آن ممکن الوقوع باشد ، یا مظنون به ظنی ؛ غالب ، آن را انتظار مکروه نیز خوانند و تألم زیاد باشد و اگر تعذّر وقوع اسباب معلوم باشد و تألم حاصل ، آن را خوفی خوانند که سبب آن مالیخولیا باشد.» (سجادی / 1383/ ص 377)

پس خوف در واقع ترس از پیش آمدن امر مکروه و ناپسندی یا از دست رفتن امر مستحسن و پسندیده یی به این معنی که انسان یا می ترسد که مبادا چیز بدی برای او پیش بیاید و یا می ترسد که چیز خوبی را که دارد ، از دستش برود و خوف زاییده ی علم و معرفت سالک است.

البتّه «خوف» از معانی متعلّق به آینده است ؛ زیرا واضح است که ترس یا از پیش آمدن مکروه است و یا ترس از فوت شدن چیز محبوبی و در هر حال راجع به چیزی است که در آینده ممکن است واقع شود.

در نزد اهل سلوک ، «خوف شرم نمودن از گناهان و منهیّات شرعی و اندوهناک بودن از ارتکاب آنهاست.خوف حال مطالعه ی دل است مر سطوات خدای را و انتقام های او را. »

(نور بخش / 1379/ ج 5/ ص 225)

و امّا خوف عامه ، «بیدار شدن با ندای و عید (وعده ی عذاب حق) و بر حذر بودن از ثمره ی غفلتها و از پی آمدن گناهان می باشد.» (انصاری / 1387 / ص 121)

(جهت مزید اطّلاع در خصوص مفهوم اصطلاحی خوف ر. ک . : ترجمه ي رساله ی قشیریه ص 190 و تاریخ تصّوف در اسلام ص 308 و کیمیای سعادت ص 400 – 401 و مرصاد العباد ص 181 و معراج السعاده ص 170 و شرح اصطلاحات تصّوف ص 180 و جلوه های عرفان چهره های عارفان ص 216 و فرهنگ اصطلاحات تصّوف ج 5 ص 45 و منازل السائرین ص 49 و طبقات الصوفیه ص 52 .)

 

1 1-2 . خوف در قرآن

اصطلاح خوف را اهل تصّوف از قرآن مجید گرفته اند.آیاتی که برای این مسأله در کتابهای اصطلاح شناسی اهل تصوّف ذکر شده ، 48 آیه می باشد. در سوره های بقره ، نور ، نحل ، انعام ، فاطر ، زُخرف ، طه ، نحل ، آل عمران ، مؤمنون ، نازعات ، بینّه ... خداوند از خوف یاد کرده است. مثلاً :

وَلَنَبلُوَنَّکُم بِشَیءٍ مِنَ الخَوفِ و الجوعِ وَ نَقص مِنَ الاَموالِ وَ الاَ نفُسِ وَ الثَّمرَاتِ وَ بَشِّرِ الصّابِرِینَ .

(بقره / 155)

ما ناچار شما را بیازماییم به ترس و گرسنگی و کاستن مالها و تن ها و بشارت ده شکیبایان را.

اِنَّما ذلِکُمُ الشَّیطانُ یُخَوِّفُ اَولِیائَهُ فَلا تَخافُوهُم وَ خافُونِ اِن کُنتُم مُؤمِنینَ . (آل عمران / 175)

این سخنان شیطان است که می ترساند بدان دوستانش را . شما از آنها مترسید و از من ترس داشته باشید اگر اهل ایمان هستید.

یَخافُونَ رَبَهَّمُ مِن فَوقِهِم و یَفعَلُونَ ما یُؤمَروُنَ (نحل / 50)

از خداوند خویش که زبرایشان است، می ترسند و آنچه را که به ایشان فرمان دهند ،بجای آورند.

وَ الذَّیِنَ یُؤتُونَ ما آتَوا وَ قُلُوبُهُم وَجِلَه انَّّهُم اِلی رَبّهِم راجِعُوَن (مؤمنون / 60)

و کسانی که در کوشش و پرستش خداوند عبادتها را انجام می دهند و دلهایشان (از نپذیرفتن آن عبادتها از سوی خدا) ترسان است ؛ بازگشت آنان به سوی خدای خویش می باشد !

یَخافُونَ یَوماً تَتَقَلَّبُ فِیهِ القُلوبُ وَ الاَبصارُ (نور / 37)

روزی را می ترسند که دلها و چشمها در آن روز همواره دگرگون می گردد !

یا عِبادِ لاخَوفٌ عَلَیکُمُ الیَومَ وَ لا اَنتُم تَحزَنُونَ (زخرف / 68)

ای بندگان من ، بر شما امروز نه بیم است و نه اندوه دارید !

وَ اَمّا مَن خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَی النَّفسَ عَن ِالهَوی (نازعات / 40)

امّا کسی که از حضور در پیشگاه خدای خود بترسید و خویشتن را از هوای نفس باز داشت.

رَضِیَ اللهُ عَنهُم وَ رَضُوا عَنهُ ذلِکَ لِمَن خَشِیَ رَبَّهُ (بینّه / 9)

خداوند از آنها خشنود و آنها هم از خداوند خشنودند ، این پاداش برای کسی است که از پروردگار خویش بترسد و نا فرمانی نکند.

در کشف الاسرار در ذیل آیات فوق آمده است : «خوف به معنی علم است و ترسنده به حقیقت اوست که علم ترس داند. ترس بی علم ، ترس خارجیان است و علم بی ترس ، علم زندیقان است و ترسندگان در راه دین شش گروهند : تائبان ، عابدان ، زاهدان ، عالمان ، عارفان و صدّیقان ، تائبان را خوف است. عابدان را وجل ، زاهدان را رهبت ، عالمان را خشیت ، عارفان را اشفاق و صدّیقان را هیبت ! پس خوف ، ترس توبه کاران است و مبتدیان و حصار ایمان و سلاح مؤمن ، هر کرا این ترس نیست ، ایمان نیست . وجل ، ترس زنده دلان است که ایشان را از غفلت رهایی دهد . رهبت، ترس زاهدان است که عیش را از میان ببرد و در جهان از جهان جدا شود ، همه ی وجود خویش را غرامت بیند و همه ی سخن خود را شکایت نگرد و همه ی کردار خود را جنایت شمرد. گهی چون غرق شدگان فریاد رس خواهد ، گهی چون نوحه گران دست بر سرزند ، گهی چون بیماران آه کشد ، و از این ترس اشفاق پدید آید که ترس عابدان است ، ترسی که نه پیش دعا حجاب گذارد و نه پیش فراست بند ، نه پیش امید دیوار ، ترسی گدازنده و کشنده که تا نداء لاتخافوا و لاتحزنوا نشود نیارمد ، این ترسنده را گهی سوزند و گاه نوازند ، گاه خوانند و گاه کشند. ولی نه از سوختن آه کشد و نه از کشتن بنالد ! از پس اشفاق هیبت است که آن بیم صدّیقان است ، بیمی که از عیان خیزد و دیگر بیم ها از بیان ، چیزی در دل تا بد چون برق ، نه کالبد آن را تا بد نه جان آن را طاقت آورد که با وی بماند»( میبدی /1344/ ج3 ص182 )

لطف خداوند است که هر آیت که در آن بنده را بیم دهد و سیاست نماید هم پیش یا پس از آن بنده را بنوازد و امیدوار کند و او را به بلاهای گوناگون سیاست کند.آنگاه صابران را بشارت دهد و نوازش کند. می گوید : «بیازماییم شما را گاه به ترس ، گاه به درویشی و گاه به گرسنگی ، گاه به مصیبت ظاهر و گاه به اندوه باطن ، بلای ظاهر آسان کاری است که گاه بود و گاه نبود ، تمام اندوه در بلای باطن است که هر که به خدا نزدیک تر و به دوستی او سزاوارتر و به وصال او شایسته تر ، اندوه او بیشتر است.» ( میبدی /1344/ ج3 ص183 )

چندان که گناهکار از کردار بد خویش بترسد ، عارف با صدق اعمال و صفای احوال ، ده چندان بترسد و برخود بلرزد ! امّا میان این دو ترس تفاوت بسیار است ، چه گناهکار هم از عقوبت و هم از بدی عاقبت ترسد ، ولی ترس عارف از اجلال و اطّلاع حق است ! که ترس عارف را هیبت و ترس عاصی را خوف نامند ، خوف از خبر آید ولی هیبت از عیان زاید.

«آیات مربوط به خوف ،پرداختن به لذتهای حیات این جهانی را، در نفوس مسلمین ضعیف می کند. خاصه که پیغمبر خود با وجود توجّه به نشر اسلام و دعوت خلق ، سیرتی شبیه به اهل زهد و ریاضت داشتند و در بعضی موارد شاید به خوف و خشیت هم می گرایید.» (زریّن کوب / 1378 / ص 44)

1 1-3 . خوف در احادیث و روایات :

در باب خوف ، احادیث و روایات فراوانی بیان شده که تعدادی از آنها را نقل می کنیم :

رَحِمَ اللهُ عَیناً بَکَت مِن خَشیَهِ اللهِ وَ رَحِمَ اللهُ عَیناً سَهِرت فِی سبَیل اللهِ (نهج الفصاحه/ 1685)

خدا رحمت کند چشمی را که از بیم خدا بترسد و خدا رحمت کند چشمی را که برای خدا بیدار ماند .

مَن خافَ اللهَ خَوَّفَ اللهُ مِنهُ کُلَّ شَیءٍ (نهج الفصاحه / 2867 )

هر که از خدا بترسد ، خدا همه چیز را از او می ترساند.

رَاسُ الَمالِ مَخافَهُ اللهِ (نهج الفصاحه / 382)

سرمایه ی حقیقی ترس از خداست.

پیامبر اکرم – صلّی الله عیله و آله – فرمودند «انا اخوفکم لله» ترس من از خدا از همه ی شما بیشتر است و «تمام عقل ترین شما ترسنده ترین شماست از خدای تعالی.» (نراقی / 1376 / ص 191)

ترس از آگاهی نشأت می گیرد و آن کسی که آگاهتر است ، خوف بیشتری نسبت به حق تعالی دارد . در تأیید این مطلب پیامبر فرمود : «خوف از خدا اساس حکمت است» (نور بخش / 1379 / ج 5 / ص 229)

در اخبار آمده است : «لمّا ظَهَرَ علی إبلیسَ ما ظَهَرَ طَفِقَ جَبرئیلُ و میکائیلُ یَبکیانِ زماناً طویلاً . فأوحی اللهُ تعالی إلیهِما مالَکُما تبکیان هذا البکاءِ قالا یا ربِّ لانَأ مَنُ مَکرَکَ. فَقالَ اللهُ تعالی هکَذا کُونا لا تأمَنا مَکرِی»چون بر ابلیس آن واقعه فرود آمد ، جبرئیل و میکائیل زمانی دراز گریستند. حق تعالی فرمود : چرا اینقدر می گرئید ؟ گفتند : پروردگار از مکر تو ایمن نیستیم. فرمود : چنین باشید و از مکر من ایمن مباشید.

(فروزانفر / 1383 / ص 189)

«بوهریره رَضِیَ اللهُ عَنهُ گوید که پیغامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ سَلَّمَ [گفت] اندر دوزخ نشودآنک بگریداز بیم خدای تا آنگه که آن شیر که از پستان بیرون آمده باشد، باز پستان شود و هرگز دود دوزخ و گرد جهاد اندر بینی بنده ی مسلمان گرد نیاید . و انس گوید رَضِیَ اللهُ عَنهُ که پیغامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ سَلِّمَ گفت: اگر شما آن دانید که من دانم ، خنده ی شما اندک بودی و گریستن بسیار.» (فروزانفر/ 1383/ ص 190)

روزی آن حضرت از جبرئیل سوال کرد که : «چرا میکائیل را هرگز خندان نمی بینم ؟ عرض کرد که از روزی که آتش جهنّم خلق شده، میکائیل نخندیده . » (نراقی / 1376 / صص 191- 192)

خوف را در درجات متعالی تر در انبیاء و اولیاء می توان مشاهده کرد که در این جا به گوشه ای از خوف و خشیت پیامبران و اولیاء الهی اشاره می کنیم :

«از داوود پیغمبر ترک اولائی صادر شد تا زنده بود برخود نوحه می کرد و پیوسته شغل او گریه و زاری بود. روزی متذکّر خطای خود شد بی اختیار فریاد کرد و از جای خود جسته دست بر سر نهاد و سر به کوه و بیابان گذاشت و نوحه و گریه می نمود ، به حدی که سباع و درندگان به دور او جمع شدند. گفت : بر گردید من شما را نمی خواهم ، من طالب کسانی هستم که بر گناه خود گریانند. مردم به او می گفتند که تا چند می گریی و خود را رنجه می داری؟ می گفت : بگذارید گریه کنم پیش از آن که روز گریه کردنم سرآید و پیش از آن که شعله در احشای من افکنده ملائکه غلاظ و شداد را به گرفتن من امر کنند . » (نراقی / 1376/ ص 192)

«یحیای معصوم چون به نماز ایستادی چنان گریستی که درخت و کلوخ از گریه او به گریه در آمدی و پدر بزرگوارش زکرّیا بر حال او گریه کردی تا بیهوش شدی و یحیی همیشه از خوف خدا گریان بود تا از اشک چشمش گوشت روی او ریخت و دندانهایش از زیر پوست نمایان شد ، مادرش دو قطعه کرباس بر دو گونه ی او گذاشت تا آب چشمش به جراحت گونه اش نرسد ، چون به نماز ایستادی این قدر گریستی که آن کرباس در آب چشمش غرق شدی ، مادرش آن را برداشتی و فشردی ، چون یحیی می دید که مادرش آنها را می فشارد و آب از دستش جاری است ،آهی می کشید و می گفت : ای خدا این اشک چشم من است و این مادر من است و من بنده توام و تو ارحم الراحمینی.» (نراقی / 1376/ ص 192)

و خوف خاتم الانبیاء به مثابه ای بود که قد مبارکش خم شده بود . چنان که چون راه رفتی ، مردمان گمان کردندی که به رو در می افتد. و حتماً شنیده ای که سید اولیاء شبی هفتاد مرتبه از خوف خدا بیهوش می شد. چنانچه فقرات مناجات آن بزرگوار را ملاحظه نمایی و عبارات ادعیه ی سیّد السّاجدین را بشنوی ، مرتبه خوف و خشیت ایشان را خواهی دانست.

از حضرت امّام محمّد باقر – علیه السّلام – مروی است که فرمودند : «در وقتی که حضرت امیر المؤمنین – علیه السّلام – در عراق بودند، روزی نماز صبح را با مردم گزاردند ، چون فارغ شدند، موعظه فرمودند و گریستند و مردم را گریانیدند از خوف خدا . سپس فرمودند : به خدا قسم که در عهد خلیل خودم رسول الله – صلّی الله علیه و آله – قومی را دریافتم که صبح و شام گریه می کردند ، ژولیده مو، غبار آلوده ، با شکمهای گرسنه ، از کثرت سجده پیشانی ایشان مانند زانوی شتر پینه کرده ، شبها را به سر می بردند در قیام و سجود . گاهی برپا ایستاده عبادت می کردند و زمانی به سجده می رفتند و با پروردگار خود مناجات می کردند و خلاصی از آتش جهنّم را مسئلت می نمودند .

به خدا قسم که با وجود این حالت دیدم که ایشان خائف و ترسناک بودند . گویا صدای آتش جهنّم در گوشهای ایشان بود و چون نام خدا در پیش ایشان مذکور می شد، می لرزیدند؛ چنانچه درخت می لرزد. پس حضرت امام محمّد باقر – علیه السّلام – فرمودند : دیگر کسی آن حضرت را خندان ندید تا از دنیا مفارقت نمودند. (نراقی / 1376 / صص 187- 188)

و نیز از آن حضرت مروی است که : «مؤمن همیشه میان دو ترس است : یکی ترس از گناهی که کرده است و گذشته است و نمی داند که خدا با او در آن چه خواهد کرد و یکی دیگر ترس از عمری که باقی مانده است و نمی داند که خود در آن چه خواهد کرد. پس هیچ روزی را صبح نخواهد مگر خائف و ترسان.»

(نراقی / 1376 / ص 188)

تسری این حال را حتی در فرشتگان هم می بینیم. چنانکه پیغمبر علیه السّلام گفته است که «آسمان از خوف حق تعالی به جنبش آمده است و قرار نمی گیرد و در هر مقدار بَدَستی از وی فرشته ای افتاده است از ترس خدای و در سجود مانده که نه زهره قعود دارد و نه قوّت قیام . »(گوهرین / 1380 / ج 5 ص 185)

در باب خوف روایات و حکایات فراوانی در آثار متصوّفه به چشم می خورد که تعدادی از آنها را نقل می کنیم:

«احمد حنبل گوید : از خدای درخواستم تا دری از خوف بر من باز کند . چون باز کرد، ترسیدم که عقلم زایل شود. دعا کردم که یا رب به طاقت من فرست ! [آن خوف] ساکن شد.» (قشیری / 1383 / ص 197)

« وگویند چون ابلیس را لَعَنَهُ اللهُ این چنین حال پیش آمد ، جبرئیل و میکائیل بروزگار دراز می گریستند. خدای عزّوجلّ وحی کرد با ایشان که چه چیز به گریستن آورده است شما را ؟ گفتند: بار خدایا ! از مکر تو ایمن نه ایم. خداوند تعالی گفت: چنین باشید و از مکر من ایمن مباشید.» (قشیری / 1383 / صص 195- 196)

«سفیان ثوری بیمار شد. دلیل وی بر طبیب عرضه کردند .گفت : این آب مردی است که خوف جگر وی پاره کرده است [پس] طبیب بیامد و نبض وی بنگریست .گفت: ندانستم که در دین حنیفی چنین کسی بود.»

( قشیری/ 1383/ ص197 )

«و شبلی را پرسیدند که چون بود که آفتاب بوقت فروشدن زرد شود ؟گفت : زیرا که از درجه تمام بگشته است از هول مقام زرد شود و مؤمن همچنین باشد . چون بیرون شدن وی از دنیا نزدیک آید،لون او زرد شود از بیم مقام ، چون آفتاب برآید روشن بود . مؤمن همچنین بود که از گور برخیزد، روشن روی بود.»

(قشیری / 1383 / ص 197)

در روایت است که «جبرئیل (ع) و رسول (ص) هر دو می گریستند ، وحی آمد برایشان که چرا می گریید و شما را ایمن بکرده ام. گفتند : بار خدایا ! از مکر تو ایمن نه ایم. گفت : همچنین ایمن مباشید.»

(غزّالی طوسی / 1380 / ص 410)

آورده اند که : «وقتی جبرئیل به حضرت رسالت آمد و اثر خوف بر او ظاهر بود. رسول اکرم (ص) از کیفیّت حال پرسید ؟ جواب داد : «که این خوف نه اکنون حادث است. بلکه از آن روز باز که دست قهر ازلی در آمد و آن معلّم ملکوت را از میان مقدّسان و مسبّحان بیرون برد و داغ لعنت ابدی برجبین نهاد ، هیچ یک از ما در صوامع قدس برقرار خود بر سر امن و سکون ننشسته است و از وقوع مثل این ترسان است.»

(کاشانی / 1372 / ص 387)

«در یک روایت منسوب به پلو تارخ آمده است : در باب زنی مجذوب گونه از اهل اسکندریه می گوید که این زن می خواست بهشت را با پاره ای آتش بسوزاند و دوزخ را با یک مشک آب خاموش کند تا خلق نیک و بد را به بیم و امید نکنند ! » (زرّین کوب / 1376 / ص 42)

روایت است که : «عبدالله بن رواحه وقتی به غزوه ی موته می رفت ، چون با یاران و خویشان شهر وداع گفت از خوف مرگ و از ترس دوزخ می گریست.» (زرّین کوب / 1378 / صص 46- 47)

در باب فضیل عیاض این عارف بلند پایه آمده است که : «ایشان به عزلت علاقه داشت و خوف و قبض بر وی چندان غلبه یافته بود که با مرگ او گوئی حزن نیز از عالم رخت بربست.» (زرّین کوب / 1357/ ص 112)

از سهل بن عبدالله روایت است که : وقتی در بادیه می رفتم ، شخص را دیدم که از وی خوفی بر من نشست .گفتم : «اجنی انت ام انسی فقد خوفتنی.» جواب داد که : «امؤمن انت ام کافر فقد شککتنی.» گفتم : «بل مؤمن.» گفت : «اسکت فان المؤمن لایخاف غیر الله.» (سجادی / 1383 / ص 376)

روزی حضرت رسول (ص) در منبر دست راستش را بلند کردند و کف مبارک را پیچیده فرمودند : «ای مردم آیا می دانید که در کف دست من چیست ؟ عرض کردند که خدا و رسولش داناترند. فرمودند که نامهای اهل بهشت و نامهای پدران و قبیله های ایشان تا روز قیامت . سپس دست چپش را برداشته و فرمودند که آیا می دانید در کف دست من چیست ؟ باز عرض کردند که خدا و رسولش داناترند. فرمودند : نامهای دوزخیان و نامهای پدران و قبیله های ایشان تا روز قیامت. پس فرمودند که حکم خداست و حکم خدا عدل است که : «فریق فی الجنه و فریق فی السعیر» یعنی : طایفه ای در بهشت اند و طایفه ای در دوزخ .» (نراقی / 1376 / ص 184- 185)

بیشترین خوف عرفای بزرگ همچون مولانا و عطّار خوف از سوء عاقبت است که در واقع از سر نوشتی که برای ایشان در لوح محفوظ رقم خورده ، بیمنا کند که مبادا از اهل شقاوت باشند.

 

1 1-4. خوف در گفتار مشایخ صوفیه

در گفتار مشایخ و صوفیان سخنان بسیاری در باب مقام خوف بیان گردیده است که این موضوع خود بیانگر اهمیّت این مقامات در نزد آنان می باشد. اینک به گوشه ای از آن سخنان می پردازیم :

[جنید] گفت : «خوف آن است که بیرون کنی حرام از جوف و ترک عمل گیری به عسی و سوف.»

(تذکره اولیاء /1346/ ص445)

[حاتم اصم] گفت : «زینت عبادت خوف است ، و علامت خوف کوتاهی امل است.» (همان / 268 )

[ابوعثمان حیری] گفت : «خوف پرهیز کردن است از روزگار به ظاهر و باطن.» (همان / 356 )

[ابوحفص] گفت : «خوف چراغ دل بود [و آنچه در دل بود] از خیر و شر به آن توان دید.» (همان / 302 )

سوال کردند از خوف ، [جنید] گفت : «چشم داشتن عقوبت است در هر نَفَسی.» (همان /481 )

از ابوعمرود مشقی نقل است : «خائف کسی است که از نفس خود زیادتر از دشمن که شیطان است بترسد.»

( همان / 394 )

«قال ابوعمرو الدمشقی الخائف من یخاف من نفسه اکثر مما یخاف من العدو». گفت : «خائف آن باشد که از تن خویش بیش از آن ترسد که از ابلیس.» (مستملی بخاری / 1366 / ص 1265)

«قال احمد بن سیّد حمدویه الخائف الذی یخافه المخلوقات». گفت : «خائف حقیقي از خدا آن كسي است که مخلوقات از او بترسند.» (مستملی بخاری / 1366/ ص 1265- 1266 )

«قال ابن الجلاء الخائف الذی تأمنه المخلوقات» . گفت : «خائف آن باشد که مخلوقات از او آمن گردند.»

(مستملی بخاری / 1366 / ص1267 )

[ابوحفص] گوید : «خوف تا زیانه ی خدایست . تأدیب کند آن را که از درگاه او رمیده باشد.»

(فروزانفر / 1383 / ص 191)

[بشر حافی] گوید : «خوف ملکی است آرام نگیرد مگر در دل پرهیزگاران.»(فروزانفر / 1383 / ص 192)

[واسطی] گوید : «خوف حجابی بود میان بنده و خدای تعالی و اندرین لفظ اشکالی هست و معنیش آن است که خائف ، وقت ثانی چشم می دارد و ابناء انتظار وقت مستقبل نکنند و حسنات ابرار ، سیّات مقرّبان باشد.»

(فروزانفر / 1383 / ص192 )

[نوری] گوید : «خائف از خدای با خدای گریزد.» (فروزانفر / 1383 / ص 192)

سهل تستری گوید که «مرید از آن بترسد که در معصیت افتد و عارف از آن ترسد که در کفر افتد.»

(غزّالی طوسی / 1380 / ص 407)

[قشیری] می گوید : «خوف ، معنی ای بود که به مستقبل تعلّق دارد ؛ زیرا که از آن ترسد که خواهد بود از مکروهها ، یا فوت دوستی چیزی بود که در آینده امید می دارد که به وی رسد.» (سجادی / 1376 / ص 37)

ابو محمّد سهل رحمه الله می گفت : «مرید از ابتلای به معاصی ترسد و عارف از ابتلای به کفر.»

(گوهرین / 1380 / ج 5 / ص 181)

[احمد حمدویه] گفت : «خائف به حقیقت آن باشد که هر چیزی که از او بترسند آن چیز از آن بنده بترسد. »

(گوهرین / 1380 / ج 5 / ص 182 )

[فضیل عیاض] گوید : «در حال تندرستی خوف بهتر است و در حال بیماری رجاء ، خاصه در وقت اجل که آن جا باید که امید قوی باشد به رحمت خداوند و خوف در آن وقت به کار نیست.»

(گوهرین / 1380 / ج 5 / ص 185)

[ابوعبدالله خفیف] گفت : «خوف اضطراب است به علّت آگاهی از سطوت معبود. خشوع بر دل دائم گردد و اگر دائم نگردد و گاه گاه بر دل خوفی می گذرد که هرگز دل را خشوع حاصل نیاید و گفت :هرگز از دلی خوف جدا نشود که آن دل خراب گردد.» (گوهرین / 1380 / ج 5 / ص 191)


مبلغ قابل پرداخت 19,440 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۲۱ فروردین ۱۳۹۶               تعداد بازدید : 1006

دیدگاه های کاربران (0)

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما