مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 1989
  • بازدید دیروز : 1901
  • بازدید کل : 13125290

مقاله 67-وضعيت حقوقي زوجه غايب مفقود ا لاثر در حقوق ايران با مطالعه تطبيقي با فقه اسلامي (فقه عامه و فقه اماميه) 175 ص


مقاله 67-وضعيت حقوقي زوجه غايب مفقود ا لاثر در حقوق ايران با مطالعه تطبيقي با فقه اسلامي (فقه عامه و فقه اماميه)  175 ص

فهرست مطالب

چکیده

مقدمه

بخش اول: حقوقی مالی وغیرمالی زوجه غایب درحقوق ایران وفقه اسلام (عامه-امامیه)

فصل اول : حقوق مالی زوجه غایب در حقوق ایران و فقه اسلام

مبحث اول : نفقه زوجه غایب

گفتار اول : تعریف نفقه

بند اول : معنای لغوی نفقه

بند دوم : معنای اصطلاحی نفقه

الف - نفقه از نظر فقهی (عامه-امامیه)

ب - نفقه از نظر حقوقی

گفتار دوم : ادله وجوب نفقه

بند اول : در قرآن کریم

بند دوم : در سنت اسلام

بند سوم : اجماع فقهای اسلامی

 

گفتار سوم : ویژگیها و میزان نفقه زوجه

بند اول : ویژگیهای نفقه زوجه

الف - تقدم نفقه زوجه بر نفقه اقارب

1- از دیدگاه فقهای اسلام

2- از دیدگاه حقوق ایران

ب - تمکن مالی زوجین در ارتباط با نفقه

1- از نظر حقوق ایران

2-از نظر فقه اسلام

2-1-فقه عامه

2-2-فقه امامیه

ج - حق مطالبه نفقه زمان گذشته توسط زوجه

1- از نظر حقوق ایران

2- از نظر فقهای اسلام

2-1- فقهای عامه

2-2-فقهای امامیه

د - تقدم نفقه زوجه بر سایر دیون شوهر

1- از نظر حقوق ایران

2- از نظر فقه اسلام

ه - تبدیل شدن نفقه گذشته به دین

1- در حقوق ایران

2- در فقه اسلام

2-1- فقه عامه

2-2- فقه امامیه

بند دوم : میزان نفقه زوجه

الف - دیدگاه فقهای اسلام

1- فقهای امامیه

2- فقهای عامه

ب - دیدگاه قانونی

گفتار چهارم : بررسی فقهی و قانونی نفقه

بند اول : در صورت بقاء رابطه زوجیت

الف- از نظر فقهای امامیه

ب- از نظر فقهای عامه

ج- در حقوق ایران

 

بند دوم : در صورت انحلال نکاح

الف نفقه زوجه در عده طلاق رجعی

1- در حقوق ایران

2- از نظر فقهای امامیه

3- از نظر فقهای عامه

ب نفقه زوجه در طلاق بائن و فسخ نکاح

1- در حقوق ایران

2- از نظر فقهای امامیه

3- از نظز فقهای عامه

ج نفقه زوجه در عده وفات

1- دیدگاه فقهای امامیه

2- در قانون مدنی ایران

3- دیدگاه فقهای عامه

مبحث دوم : مهریه زوجه غایب

گفتار اول : تعریف مهریه

بند اول : معنای لغوی مهریه

 

بند دوم : معنای اصطلاحی مهریه

الف از نظر فقهی (عامه-امامیه)

ب از نظر حقوقی

گفتار دوم : ادله وجوب مهر

بند اول : در قرآن

بند دوم : در سنت اسلام

بند سوم : اجماع فقهای اسلامی

بند چهارم : دلیل عقل

گفتار سوم : مالکیت زن بر مهریه و ضمانت اجرای آن

بند اول : مالکیت زن بر مهریه

الف- از نظر حقوقی

ب- از نظر فقهای اسلام

1- فقهای امامیه

2- فقهای عامه

بند دوم : ضمانت اجرای آن

الف- از نظر حقوقی

ب- از نظر فقهای اسلام

گفتار چهارم : مهریه زوجه قبل و بعد از انحلال نکاح

بند اول : مهریه زوجه غایب قبل از طلاق

الف- از نظر حقوقی

ب- از نظر فقهی

بند دوم : مهریه زوجه غایب بعد از طلاق

الف- از نظر حقوقی

ب- از نظر فقهی

بند سوم : مهریه زوجه غایب در صورت صدور حکم موت فرضی غایب

الف- از نظر حقوقی

ب- از نظر فقهی

مبحث سوم : میراث زوجه غایب و شرایط مربوط به آن

گفتار اول : تعریف ارث

بند اول : معنای لغوی ارث

بند دوم : معنای اصطلاحی ارث

الف از نظر حقوقی

ب از نظر فقهی (عامه-امامیه)

گفتار دوم : شرایط تحقق ارث زوجه غایب

بند اول : فوت غایب (حقیقی یا فرضی)

بند دوم : وجود علقه زوجیت

الف- از نظر حقوقی

ب- از نظر فقهی

بند سوم : بقاء زوجیت در زمان فوت

بند چهارم : دائمی بودن نکاح

الف در فقه اسلامی

1- فقه عامه

2- فقه امامیه

2-1-وجود توارث به طور مطلق

2-2-وجود توارث در صورت انتفاء شرط عدم

وراثت

2-3- وجود توارث با قراردادن شرط

2-4- عدم توارث به طور مطلق

ب- در حقوق ایران

 

بند پنجم : ممنوع نبودن از ارث

الف کفر

1- از نظر فقه امامیه

2- از نظر حقوق ایران

3- از نظر فقه عامه

ب قتل

1- از نظر فقه امامیه

2- از نظر حقوق ایران

3- از نظر فقه عامه

گفتار سوم : اموال و حقوق موضوع ارث

بند اول : اموال موضوع ارث

الف از نظر فقهی

ب از نظر حقوقی

1- اموال منقول

2-قیمت ابنیه و اشجار

 

 

بند دوم : حقوق موضوع ارث

الف حق شفعه

1- از نظر حقوقی

2- از نظر فقهی

ب ارث زوجه از حق خیار

1- از نظر حقوقی

2- از نظر فقهی

گفتار چهارم : اثر بازگشت غایب نسبت به ارث زوجه

گفتار پنجم : اجرت المثل ایام زوجیت زوجه

بند اول:در حقوق ایران

بند دوم:در فقه اسلام

بخش دوم : تکالیف زوجه غایب مفقودالاثر در حقوق ایران و فقه اسلام
(فقه عامه-فقه امامیه)

فصل اول : حضانت

مبحث اول : در حقوق ایران

مبحث دوم : در فقه اسلام

گفتار اول : از نظر فقهای امامیه

گفتار دوم : از نظر فقهای عامه

فصل دوم : عده زوجه غایب

مبحث اول : در فقه اسلامی

گفتاراول : فقه امامیه

گفتار دوم : فقه عامه

مبحث دوم : در حقوق ایران

بخش دوم : حق غیرمالی زوجه غایب مفقودالاثر در حقوق ایران و فقه اسلام (حق انحلال نکاح)

مبحث اول : طلاق زوجه غایب در اسلام و حقوق ایران

گفتار اول : در فقه امامیه

گفتار دوم : در فقه عامه

گفتار سوم: در حقوق ایران

بند اول : طلاق زوجه به علت غیبت شوهر

الف- مقررات شکلی و تشریفات طلاق زوجه غایب

ب- اثر عدم رعایت مقررات و تشریفات مربوط به طلاق زوجه غایب

ج- ابتداء مدت چهار سال انتظار برای صدورحکم طلاق

د- نمونه ای از آراء محاکم در خصوص طلاق زوجه به علت غیبت شوهر

بند دوم: طلاق زوجه غایب به علت عسر و حرج ناشی از غیبت

الف- مبنای فقهی قاعده

ب- معیار تمییز عسر و حرج برای زوجه غایب

1- عسر و حرج به دلیل عدم امکان انفاق

1-1- در فقه امامیه

1-2- در فقه عامه

1-3- در حقوق ایران

1-3-1- استنکاف شوهر از پرداخت نفقه زن حداقل به مدت شش ماه

1-3-2- عسر و حرج به دلیل عدم امکان انجام وظایف خاص زناشویی

ج- نمونه ای از آرای محاکم در خصوص عسر و حرج زوجه ناشی از غیبت زوج

بند سوم : طلاق زوجه غایب با استفاده از شرط وکالت در طلاق

الف - فقه امامیه

ب‌- فقه عامه

ج- در حقوق ایران

مبحث دوم : راههای دیگر انحلال نکاح برای زوجه غایب

گفتار اول : حق فسخ نکاح زوجه غایب

بند اول : در فقه اسلامی

بند دوم : در حقوق ایران

الف- موجبات فسخ نکاح

گفتار دوم:تأثیر صدور حکم موت فرضی بر رابطه نکاح(از نظر فقهی و حقوقی)

بند اول : نظریه سرایت حکم موت فرضی بر رابطه نکاح و انحلال آن

بند دوم : نظریه عدم سرایت حکم موت فرضی بر رابطه زوجیت

 

- نتیجه گیری

- رویه قضایی و قوانین مرتبط

- منابع و مواخذ

 

مقدمه

اهميت خانواده و اثر انکار ناپذير آن در سلامت انسان و اجتماع باعث شده است که تمامي علوم انساني مانند جامعه شناسي ، فلسفه ي اخلاق، اقتصاد، تاريخ ، حقوق و حتي علوم ديگر مانند زيست شناسي و آمار از ديدگاه ويژه خود به آن بپردازند حقوق خانواده از پژوهشهاي اين علوم براي تنظيم قواعد حاکم بر آن کانون طبيعي و اجتماعي سود مي برند.

در حقوق کنوني با اندکي مسامحه مي توان در تعريف خانواده گفت: «گروهي است که به دليل قرابت يا زوجيت، همبستگي حقوق و اجتماعي يافته و در رهبري و رياست مقامي قرار گرفته است»

خانواده در معني خاص و محدود خود شامل زن و شوهر و فرزندان آنها مي باشد گروهي که هدايت و حمايت آنان با پدر است و همبستگي ميان اعضاي آن حقوق و تکاليفي به بار مي آورد که در ميان ساير خويشان وجود ندارد. در ماده 1105 قانون مدني که رياست خانواده را به شوهر اختصاص داده است خانواده به همين معني محدود به کار رفته است.

تا زماني که شوهر در محل زندگي و اقامت خود حضور دارد ، اموال، اولاد و همسر او تحت نظام حقوقي مشخصي قرار دارند ولي هرگاه اين شخص ناپديد شد و اثري از او يافت نشد، نظام حقوقي حاکم بر اموال،اولاد و همسر او که هر کدام بحث مستقلي بوده و مباحث مربوط به خود را مي طلبد به تبع آن تغيير خواهد کرد.

بنابراين بايد ابتدا به بيان مفهوم غيبت بپردازيم تا مشخص شود که غايب مفقود الاثر چه کسي است؟ و سپس ببينيم که همسر او در دوران غيبت داراي چه حقوق و تکاليفي خواهد بود؟

نخستين عنصر تعريف حقوقي غايب ، غيبت است يعني غيبت از اقامتگاه (محل سکونت يا محل کار) که همان مرکز مهم امور شخص مي باشد.

ماده 1002 قانون مدني قرار مي دارد: اقامتگاه هر شخصي عبارت از محلي که شخص در آنجا سکونت داشته و مرکز مهم امور او نيز در آنجا باشد اگر محل سکونت مشخص غير از مرکز مهم امور او باشد مرکز امور او اقامتگاه محسوب مي شود.

ماده 1011 قانون مدني نيز مقرر مي دارد: غايب مفقودالاثر کسي است که از غيبت او مدت بالنسبه مديدي گذشته و از او به هيچ وجه خبري نباشد.

در مورد انقضاي مدت بالنسبه طولاني تشخيص موضوع بايد به عرف واگذار شود و نظر عرف نيز نسبت به امر در شرايط مختلف و به اعتبار ازمنه و امکنه متغير است بنابراين دادگاهها در خصوص مورد با توجه به عرف محل اظهار نظر خواهند نمود و تعيين زمان مشخص از پيش لازم و مناسب نيست.

غايب مفقودالاثر يک اصطلاح حقوقي است که مقنن مواد 1011 تا 1040 قانون مدني و 126 تا 161 قانون امور حسبي را به اين موضوع اختصاص و احکامي را بيان نموده است.

علاوه بر آن در فقه موضوع غيبت و غايب مورد بحث و بررسي قرار گرفته و چنين غيبتي را غيبت منقطعه و کسي را که به اين نحو غيبت نموده غايب مفقود مي نامند ولي در قانون مدني چنين شخصي غايب مفقودالاثر ناميده شده که به نظر مي رسد چون غايب داراي اموال و فرزندان و زوجه است و آثار و نشانه هايي از او بر جاي مانده، اصطلاح مفقودالخبر مناسب تر از مفقود الاثر باشد.

در گفتگوهاي روزانه غايب به کسي گفته مي شود که در زمان معين در محلي که مي بايست در آنجا يافت شود حاضر نيست بدين معني دانشجويي که به جلسه درس نيامده يا کارمندي که به اداره نرفته و يا فردي که خانه خود را براي انجام کاري ترک گفته يا در مسافرت است ، هر کدام به نوبه خود غايب محسوب مي گرداند.

اما از لحاظ حقوقي اصطلاح غايب داراي معناي دقيق تري است و از اين رو بايد ميان مفهوم «غيبت» و عدم «حضور» فرق گذاشت. شخص «غيرحاضر» آن کسي است که در مورد وجود او هيچ گونه شکي در بين نيست و فقط در اقامتگاه و يا مسکن معمولي خويش حضور ندارد. اما مطابق ماده 1011 قانون مدني : «غايب مفقودالاثر کسي است که از غيبت او مدات بالنسبه مديدي گذشته و از او به هيچ وجه خبري نباشد».

بدين معني که درباره ادامه حيات او دچار شک ترديد گشته ايم به ديگر سخن نمي دانيم که او زنده است يا مرده زيرا مدت نسبتا درازي است که بدون بر جاي گذاشتن نشانه تازه اي اقامتگاه و يا مسکن معمولي خود را ترک گفته و از آن پس نيز هيچگونه اطلاعي از او در دست نيست.

علت اين که در اين ماده قانونگذار بر کلمه «غايب» وصف «مفقودالاثر» را اضافه کرده است متمايز ساختن مفهوم غيب از عدم حضور است.

آنچه مراد از اين پژوهش است همانا بررسي وضعيت حقوقي زوجه غايب يا حقوق و تکاليفي است که نامبرده در خلال غيبت شوهر دارد درمورد چنين زني ممکن است سوالات متعددي مطرح شود که هدف از اين تحقيق پاسخگويي به اين سوالات و بررسي تطبيقي مطالب مذکور مي باشد. فرضا آيا نامبرده همانند زمان حضور شوهر خود حق نفقه دارد يا به علت عدم حضور نامبرده از چنين حقي محروم است؟

وضعيت مهريه وارث زوجه به چه صورت خواهد بود؟ آيا شخص غايب را بايد مرده پنداشت يا زنده؟ چه آنکه حسب هر يک از دو مورد زوجه نسبت به ما ترک او محق يا غير محق خواهد بود از سوي ديگر اين سوالات پيش مي آيد که در دوران غيبت چه تکاليفي بر عهده زوجه قرار مي گيرد؟

بالاخص در خصوص زوجه غايب اين سوال مطرح مي شود که آيا نامبرده كماكان ملزم به باقي ماندن در حلقه زوجيت غايب است يا چنين الزامي وجود ندارد و يا آنکه رعايت تشريفات خاصي در اين مورد لازم است؟ و بسياري سوالات ديگر که براي پاسخ دادن به اين سوالات و ابهامات اين تحقيق پديد آمده است.

هدف ديگر پژوهش بررسي تطبيقي بين مقررات حقوقي ايران و فقه اسلامي و بيان نظرات مشهور و غيرمشهور فقها و فحص و بررسي آنان و ذکر مطالب و استدلالات حقوقدانان و اهل فن درخصوص حقوق (مالي و غيرمالي) و تکاليف زوجه غايب مفقودالاثر مي باشد ودر بخش آخر نيز به بررسي وضعيت ايشان درميان اقليتهاي غيرمسلمان ايراني اعم از زرتشتي ، مسيحي و کليمي و برخي از کشورهاي خارجي اسلامي و غير اسلامي با استفاده از منابع و كتب و حقوقي مختلف خواهيم پرداخت که اميد است اين مولفه کوچک بتواند دريچه اي براي تحقيقات گسترده تر پيش روي دانشجويان و همکاران عزيز قرار بدهد.

تابستان 88

 




مبحث اول : نفقه زوجه غايب:

در اين مبحث كه شامل چهار گفتار است، بدواً به تعريف نفقه و بيان معناي لغوي و اصطلاحي نفقه مي‌پردازيم و در گفتار دوم؛ ادله وجوب مهريه را در قرآن و سنت مورد بررسي قرار مي‌دهيم، در گفتار بعدي از ويژگي‌ها و ميزان نفقه زوجه صحبت مي‌كنيم و در آخر به بررسي فقهي و قانوني نفقه زوجه خواهيم پرداخت.

گفتار اول- تعریف نفقه:

بند اول- معنای لغوی نفقه:

برای نفقه معاني مختلفی در کتاب های لغت بیان شده است از جمله:

ریشه ی معنای نفقه را صرف و خرج و آنچه که از دراهم کم و فانی شود، می دانند. همانگونه که در المنجد آمده «نفق ، ینفِقُ ، نفقاً = فقد و فنی و قُل » (چیزی کم و فانی شد)[1].

بعضي دیگر نفقه را به معنای آنچه که از دراهم بخشیده شود بیان کرده اند مثل اقرب الموارد که می نویسد: « اسمٌ مِن الاِنفاق و ما تَنفُقُه مِن الدّراهَم و نَحوِها» [2]

و برخی کتب لغت علاوه بر معانی بالا به معنای زاد و توشه و همچنین آنچه که زوج برای همسرش خرج می کند مثل طعام و لباس و مسکن و غیره اشاره دارد.

بالاخره گفته اند نفقه به فتح نون و فاء و قاف مصدر است از باب افعال و جمع آن نفاق و انفاق و نفقات است.[3]

و در فرهنگ لغات فارسی هم به معنی هزینه و خرج و خرجی و روزی و مایحتاج آمده است[4]


بند دوم- معنای اصطلاحی نفقه:

تعریف اصطلاحی نفقه را از دو منظر مورد بررسی قرار می دهیم، ابتدا نظر فقهای اسلام را در ارتباط با نفقه بیان می کنیم و سپس به مواد قانونی مرتبط و بحث در این خصوص می پردازیم.

الف- نفقه از نظر فقهای اسلام:

اکثر فقهای شیعه نفقه را به معنای «لباس، غذا، مسکن و ... » می دانند[5]. همچنین علمای عامه و حقوقدانان اسلامی نیز نفقه را همان لوازم ضروری زندگی و احتیاجات مادی که فرد برای همسر و بستگان خود انفاق می کند، می دانند[6].

در اسلام، موجبات نفقه ، در زوجیت، قرابت و ملک[7] احصاء شده است و از نظر فقهی و حقوقی، تأمین مخارج و هزینه های خانواده به عهده ی مرد است ولذا هزینه ها و مخارج متعارف زن هم به عنوان بخشی از خانواده به عهده ی مرد است و در عین حال مرد حق سلطه و استثمار زن را ندارد.

ب- نقه از نظر قانون مدنی:

قانون مدنی ایران در ماده 1106 مقرر می دارد: «در عقد دائم نفقه زن به عهده ی شوهر است.» و ماده 1107 می گوید: «نفقه عبارت است از مسکن و البسه و غذا و اثاث البیت که به طور متعارف با وضعیت زن متناسب باشد و خادم در صورت عادت زن به داشتن خادم یا احتیاج او به واسطه ی مرض یا نقصان اعضاء»

بنابراین این مزیتی است که قانونگذار ایران برای زن قایل شده است و به موجب آن زن می تواند از شوهر مطالبه ی نفقه کند.

در مورد زوجه ی غایب نیز ماده 1205 قانون مدنی مقرر می دارد:

« در موارد غیبت یا استنکاف شوهر از پرداخت نفقه ، چنانچه الزام کسی که پرداخت نفقه به عهده ی اوست ممکن نباشد، دادگاه می تواند با مطالبه ی افراد واجب النفقه به مقدار نفقه از اموال غایب یا مستنکف در اختیار آنها قرار دهد...»

این حکم قانون مدنی مبتنی بر دلایل متعددی به شرح ذیل می باشد:

1- یک علت واجب بودن نفقه زن بر مرد احتباس زن است، همچنین به این علت که زن از مرد تمکین می کند و بدون اجازه ی او حق خارج شدن از منزل را ندارد و هر کسی که تحت اراده ی دیگری زندگی کند، نفقه اش بر عهده ی او خواهد بود و در مورد زوجه هم همین امر صادق است.[8]

2- مسئولیت رنج و زحمات طاقت فرسای تولید نسل از لحاظ طبیعت بر عهده ی زن گذاشته شده و آنچه در این کار از نظر طبیعی برعهده ی مرد است یک عمل لذت بخش آنی بیش نیست.[9]

3- زن و مرد از نظر نیروی کار و فعالیت های خشن تولیدی اقتصادی مشابه و مساوی آفریده نشده اند بلکه مرد قوی تر از زن است، همچنانکه بعضی در تفسیر آیه ی « الرّجال قوامون علی النساء» علت قوام بودن مرد را برتری قدرت بدنی او می دانند.[10]

4- باقی ماندن زن یعنی باقی ماندن جمال و نشاط و غرور زن، مستلزم آسایش بیشتر و تلاش کمتر و فراغ خاطر زیادتری است.[11]

5- زن از جنبه ی مالی و مادی متکی به مرد آفریده شده و مرد از جنبه ی روحی متکی به زن و زن بدون اتکاء به مرد، نمی تواند نیازهای فراوان مادی خود را رفع کند ، از این رو اسلام، همسر قانونی را نقطه ی اتکاءِ زن معین کرده است.[12]

6- احتیاج زن به پول و ثروت از احتیاج مرد زیادتر است ، زیرا تجمّل و زینت جزء زندگی زن و از احتیاجات اصلی اوست.[13]

لذا یکی از وظایف مهمی که در دوران زناشویی متوجه مرد است ، همانا وظیفه ی انفاق و تکفّل معیشت زن است ، محروم نمودن زن از حق انفاق و مکلف نمودن او به شرکت در تهیه ی مایحتاج زندگی مستلزم آن است که زن در امور اجتماعی و مشاغل عمومی شرکت جوید و این الزام موجب آن است که زن از کارهای اختصاصی خود مانند بارداری، وضع حمل ، پرورش کودک و انجام امور خانه بازماند ، این است که شریعت اسلام زن را از شرکت در پرداخت هزینه ی زندگی معاف کرده است و نفقه او را در هر حال به عهده ی مرد گذارده است.[14] و این امر هم به علت ریاست مرد بر خانواده است، بدین معنا که چون ریاست خانواده بر عهده ی مرد است ، قانونگذار او را موظف به تأمین معاش خانواده می داند یعتی تکلیف شوهر به دادن نفقه از توابع ریاست مرد بر خانواده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


گفتار دوم- ادله ی وجوب نفقه :

در اين گفتار به بررسي دلايلي از قرآن و سنت و همچنين اجماع فقها كه بيانگر وجوب نفقه بر مرد است مي‌پردازيم.

بند اول ادله ی وجوب نفقه در قرآن کریم:

برای اینکه به بررسی مبحث نفقه بپردازیم مهمترین منبع و بهترین منبع قرآن کریم است. در قرآن کریم آیات متعددی راجع به نفقه آمده است.

ما با مراجعه به تفاسیر تعدادی از این آیات را بیان می کنیم:

1- فَاِن خفتم اَلا تَعدِلوا فَواحِدَهً اَو ما مَلَکت اَیمانُکُم ذلک اَدنی اَلاّ تَعُولُوا. [15]

قرآن کریم در آیه ی 3 سوره ی نساء در ضمن بیان مسئله ی تعدد زوجات می فرماید: اگر ترس دارید که میان زنان به عدالت رفتار نکنید و از عهده ی تکالیف خود برنیایید به زن یا به کنیزان اکتفا کنید که آن به عدالت و عدم تجاوز به حقوق آنها نزدیکتر است. در این آیه خداوند تبارک و تعالی حد نهایی داشتن همسر را برای مردان تا چهار زن تعیین می فرماید و علاوه بر ان مردان را به عدالت در خصوص زنان دعوت می کند و عدم پرداخت نفقه یک شکل از جور و عدم رعایت عدالت است.

شیخ طوسی (ره) [16] در تفسیر آن آیه می فرمایدک «الا تعولوا» چند معنا دارد و معنای صحیح آن «الاّ تجوروا» است یعنی اگر ترس دارید به زنان جور و ستم شود پس یک زن اختیار کنید یا حتی به کنیزان اکتفا نمایید پس ستم کردن به زنان به هر شکلی ممنوع است.

شیخ طبرسي در تفسیر ان آیه « الاّ تعولوا» را به معنای «الاّ تجوروا و تمیلوا» معنا می کند. البته در تمام معانی تساوی حقوق بین زنان متعدد، نه فقط نفقه بلکه از قَسم [17] ، نفقه و سایر وجوه تسویه را شامل می شود. ایشان معتقد است اگر معنای « ادنی الاّ تعولوا» را «ادنی ان لا تکثر عیالکم » معنا کنیم این دارای ضعف است زیرا در خود آیه دلیلی بر ابطال این استدلال وجود دارد به این دلیل که ادامه ی آیه که می فرماید : «او ما مَلکت ایمانکم» معلوم می کند که آنچه که همسران در نفقه به آن محتاج هستند، عین همان موارد در نفقه کنیزان هم باید رعایت شود.[18]

علامه طباطبایی هم در تفسیر این آیه معتقد است که دلیل آیه بر اینکه تخصیص به کنیزکان زده ، نه اینست که در مورد آنان ظلم و تعدی جایز است، زیرا خداوند ظلم را دوست نداشته و هرگز آن را بر بندگان خود روا نمی دارد ، بلکه مراد این است که چون در مورد کنیزان حقی از نظر وقت منظور نشده، رعایت عدالت در مورد آنان آسانتر است و معنای این قسمت آیه که می فرماید «الاّ تعولوا» را چنین بیان می دارند: این روش که تشریع شده ، به عدالت و عدم تجاوز به حقوق نزدیکتر است ، این جمله با حکمتی که در آن ذکر شده دلالت می کنند که اصولاً اساس تشریع در احکام نکاح بر پایه ی عدل و منحرف نشدن و تجاوز نکردن به حقوق گذارده شده است»[19]

نتیجه ای که از مباحث در این آیه می توانیم بگیریم این است که: خداوند متعال در این آیه اجازه ی تعدی و تجاوز به حقوق زنان را نداده است و به مرد تکلیف فرموده که رعایت عدالت و عدم تجاوز به حقوق زنان را بکنند و در اینجا این سؤال مطرح می شود که اگر مردی توانایی پرداخت نفقه یک همسر را داشته باشد و بیش از یک همسر اختیار کند آیا تجاوز به حقوق همسر اول نیست؟ به نظر می رسد این چنین است زیرا در صورت عدم توانایی مرد در پرداخت نفقه هر زن به صورت کامل این مقدار که وسع مرد است بین همسران او تقسیم می شود که این از عدالت خارج است.

2- الرِّ جالُ قواموُن علی النساءِ بما فضَّلَ ا...ُ بعضهُم علی بعضٍ و بما انفقُوا من اموالِهم فَالصّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلغیبِ بما حفِظَ ا...[20]

«مردان بر پا دارنده ی زنانند به آن فزوني‌ها که خداوند برخی از ایشان را بر برخی دیگر داده است و به آنچه از اموالشان می بخشند پس زنان نیکوکار (هم) متواضع و نگهدار سرّ شوهران باید باشند در برابر آنچه خداوند (از حقوق آنان) حفظ نموده است»[21]

شیخ طبرسی در تفسیر این آیه می فرماید: «قواّم برای مبالغه و تکثیر آمده است و قوّام یعنی مسلط بودن مردان بر زنان در تدبیر و تأدیب و تعلیم و ...

«و بما اَنفَقُوا من اموالِهِم» به خاطر پرداخت مهر و نفقه است که یک دلیل قوّامیت مرد بر زن و همینطور عهده دار بودن امورات زن همین مسئله ی پرداخت مال به زن است».[22]

علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می فرماید: «قیم کسی را گویند که مهمّ کس دیگری را انجام دهد و قوّام و قیّام صیغه ی مبالغه ی آن می باشد و ... و مراد از انفاق، نفقه و مهریه است که مردان به زنان می پردازند.»

در تفسیر نمونه هم در تفسیر «بما انفقوا من اموالهم» چنین آمده است:

«و نیز این سرپرستی به خاطر تعهداتی است که مردان در مورد انفاق کردن و پرداخت های مالی در برابر زنان و خانواده به عهده دارند.»[23]

3- «و عاشروُهنَّ بِالمعروفِ»

«با زنان به طرزی معاشرت کنید که مرسوم و معروف است»

علامه طباطبایی می فرماید: معروف به کاری می گویند که در جامعه مجهول نباشد و ایشان ادامه می دهند که: طرز معاشرت متعارف، معاشرت در یک زندگی اجتماعی است. هریک از افراد اجتماع باید به قدر قدرت خود در رفع احتیاجات جامعه بکوشند و آنچه را مورد استفاده ی اوست کسب کنند و مازاد را در اختیار دیگران قرار دهند. پس اگر با یکی ازافراد اجتماع غیر از این معامله ای کنند استثنایی غلط در معاشرت متعارف قایل شده اند.

پس حکم برابری در معاشرت یعنی آزادی اجتماعی، مجزا بوده و زن نیز مثل مرد آزاد است و در واقع هر انسانی از آن جهت که انسانی با فکر و اراده محسوب می شود، اختیار کسب منفعت و دفع ضرر را با استقلال تام دارد»[24]

شیخ طبرسی در تفسیر این آیه می فرماید: منظور این است که با زنان مصاحبت و معاشرت کنید، بدین صورت که اداءِ حقوق ایشان کنید، همانطور که خداوند فرموده است یعنی انصاف در قسم ، در نفقه و کوتاهی در کلام و فعل و گفته شده منظور از معروف این است که به آنها اسائه ادب نشود و با خوشرویی با آنها برخورد شود و همینطور آنچه را مرد برای خود آماده می کند برای او هم آماده کند.[25]

4- « وعلی المولُود له رِزقُهُنَّ و کسوتُهُنَّ بالمعروفِ لا تُکَلّف نفسٌ الاوسعها»

«در خوراک و پوشاک مادران، به طور متعارف به عهده ی صاحب فرزند است، هیچ کس جز به اندازه ی تواناییش تکلیف نشود»[26]

شیخ طبرسی در تفسیر آیه می فرماید: »علی المولود له» یعنی پدر، وظیفه ی آماده کردن طعام و خوراک و پوشاک زن را بر عهده دارد که به معروف عمل کند و آن به اندازه ی توانایی مرد است و گفته شده از این آیه معنای نفقه زوجات فهمیده می شود وقول «لا تکلف نفس الاوسعها» یعنی به قدر طاقت مرد نفقه واجب است[27].

در تفسیر نمونه هم در تفسیر این آیه آمده است:

در اینجا تعبیر «المولود له» (یعنی کسی که فرزند برای او تولد یافته) به جای تعبیر به «الاب» (پدر) جلب توجه می کند و گویا بر این است که عواطف پدر را در راه انجام وظیفه ی مزبور، هر چند بیشتر تحریک کند، یعنی اگر هزینه ی کودک و مادر او در این موقع بر عهده ی پدر گذاشته شود و به خاطر این است که فرزند اوست و میوه ی دل او، نه یک مرد بیگانه»[28]

در تفسیر مافی هم در توضیح این آیه می فرماید:

«وعلی المولود له» یعنی کسی که فرزند مال اوست. واو پدر اوست و این اشاره به این مطلب است که فرزند مال پدر است و به همین خاطر به او نسبت داده می شود. و علت اینکه به جای «مولود له» زوج گفته نشده این است که گاهی کسی که نفقه دادن بر او واجب است زوج نیست مثل زن مطلقه (که نفقه اش بر شوهر سابقش واجب است)[29]


2-ب2- ادله ی وجوب نفقه در سنت:

با مرجعه به احادیث و روایات می بینیم که پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت علیهم السلام راجع به نفقه زن تأکید و سفارش بسیار فرموده اند، در اینجا تعدادی از این احادیث را نقل می کنیم:

1- روی عن رسول ا... (ص) انّه قال فی خطبه الوداع: اِتقوُا ا... فی انِّساءِ فاِنکُم اَخذ تُموهُنَّ بِاَمانـه ا... و استحلكتم فُروُجهُنَّ بكلمهِ ا... و لهُنَّ عَلَیکم رِزقُهنَّ و کسوَتُهُنَّ بِالمَعروُف»[30]

روایت شده است از پیامبر اکرم (ص) که فرمودند در خطبه الوداع:

«تقوا پیشه کنید درباره ی زنان همانا آنها را به امانت خداوند گرفته اید و آنها به نام خداوند بر شما حلال شده اند و حق آنهاست برشما که رزقشان و پوشاكشان را به طور معروف بدهید»

2- روی عن امام زین العابدین (ع) (المعرفه برساله الحقوق ):

«امّا حقُ رعیَّتِکَ بملکِ النِّکاح، فاِن تَعلَم اَنَّ ا... جَعلها سَکناً و مُستَراحاً و اُنسَاً و واقعیه و کذلک کُلُّ واحدٍ منکُما یُحبُّ اَن یَحمدَ ا... عَلی صاحِبِه یَعلم اَنَّ ذلک نعمه ًمِنه عَلیه و وَجَبَ اَن یُحسَنَ صُحبَه نعمه ا... یُکرِمَها و یُرفَقُ بها واِن کانَ حقُّک عَلیها اغلظ و طاعتُک بِها اَلزَمُ فیما اَجبَبتَ و کَرِهتَ مالِمَ تکُن معصيه، فَانَّ لَها حَقٌّ الرحمه و الموانسه و موضِعَ السُّکونِ اِلیها قَضاءَ اللذه ِ الَّتی لابُدَّ بین قَضائِها و ذلکَ عظیمٌ و لا قّو{ الا با...»[31]

اما حق همسری که زیر دست توست آن است که بدانی خداوند متعال او را وسیله ی آرامش و آسایش و انیس و مونس و نگهدارنده ی نفر (از انحراف) قرار داده است و همچنین هر یک از شما زن و شوهر باید به خاطر وجود همسرش خدا را شکر کند و بداند که این نعمت را خداوند به او داده و لازم است که با نعمت خدا خوش رفتاری کند و آن را گرامی دارد و با او بسازد و گرچه حق تو بر همسرت سخت تر و اطاعت او از تو لازم تر است نسبت به آنچه که تو بخواهی یا نخواهی، تا وقتی که خواسته ی تو معصیت خدا نباشد، او باید فرمان تو را ببرد، با این همه، همسر، حق نوازش و همدمی و جایگاه آرامش دارد، جایگاه برآوردن لذّتی که تو ناگزیر از آنی و این حق بزرگی است، هیچ نیرو و توانی جز به خدا نیست»

امام سجاد (ع) در این فراز بیان بسیار زیبا و کاملی را در رابطه با نفقه همسر بیان می فرمایند: «فردی که همسری را به ازدواج خود درآورده، نسبت به او وظیفه ی سرپرستی دارد و باید با او بامهر و احسان رفتار کند و با او مدارا کند و باید بداند که آنچه از وی بهره برداری می کند نعمتی است از جانب خدای متعال، پس باید این نعمت را پاس بدارد و رعایت کامل آن را بنماید.

3- عن الصادق جعفربن محمد، عن آبائه، عن علی علیه السلام قال:

قالَ رسول ا... (ص): اَنّ فی الجَنَّـه غُرفَاً تری ظاهرَها مِن باطِنَها و باطِنَها مِن ظاهِرَها يتَسکُنُها مِن اُمَّتی مِن اَطابَ الکلام و اَطعَمَ الطَّعامَ و اَفشاءَ السَّلام و اَدام الصّیام و صلّی بِاللَّیل و النّاسُ يِنامُ، فقالَ علیٌ (ع)، یا رسولُ ا... ومِن یُطیقُ هذا من امَّتِکَ؟ فَقال علیه السلام: یا علیٌ اَو ما قَدّری ما اطابَهُ الکَلامَ؟ مَن قال اِذا اَصبَح و اَمسی: سُبحان ا... و الحَمدا... ولا اله الا ا... و ا... اکبر» -عشر مرات- و اطّعامِ نَفَقه الرَّجُل علی عیالِه... [32].

در حدیثی از امام صادق از پدارنش از علی علیه السلام نقل شده است که فرمود: پیامبر اکرم (ص) فرمودند: در بهشت اطاق هایی است که از بیرون، داخل آن پیداست و از داخل، بیرون آن پیداست. در داخل این اطاق ها از امت من، کسانی که کلام خوب، اطعام کردن طعام و فشاء کردن سلام و روزه داشتن و نماز خواندن در شب هنگامی که مردم در خواب هستند را انجام دهند در آن ساکن هستند.

 

[1] معلوف، لوييس، المنجد فی اللغه و في الاعلام ، انتشارات قدير، 1381 هـ. ق ، ص 828.

[2] الخوزی اللبنانی ، سعید، اقرب الموارد فی فصیح العربیه و الشواهد ، ج2، ص 1331

[3] ابراهیم انیس ، عبدالحلیم. منتصر... المعجم الوسیط (دفتر نشر اسلامی)،ج2/1 ، ص942

[4] دكتر معين ، محمد . فرهنگ فارسي ، انتشارات امير كبير، تهران ، چاپ چهارم، سال 1360، جلد 14، صفحه 22641

[5] خمینی، روح ا... ، تحریرالوسیله، ج2، ترجمه علي اسلامي، چاپ دفتر انتشارات اسلامي، سال 1369، ص 315

[6] جزیری، عبدالرحمن، الفقه علی المذاهب الاربعه، جلد چهارم ، مصر مطلبه دارالامون، سال 1375، ص 554

[7] نجفی، محمد حسن، جواهرالکلام ، ج 31 ، داراحياء التراث العربي (بيروت)، سال 1981 ميلادي ، ص 301

[8] بدران، ابوالعینین بدران ، احکام الزواج و الطلاق فی الاسلام، درالنهضه العربيه، ص 175

[9] مطهری ، مرتضی ، نظام حقوقی زن در اسلام ، انتشارات صدرا، چاپ بيست و يكم ، ص 264

[10] محقق ، محمد باقر، حقوق مدنی زوجین،بنياد قرآن، كتابخانه دانشگاه امام صادق، ص 10.

[11] مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، ص 265

[12] منبع پيشين

[13] همان

[14] شریف ، علی ، نفقه و تمکین در حقوق خانواده ، انتشارات بشارت، چاپ اول، سال 1376، ص 20

[15] سوره نساء ، آیه ی 3

[16] شیخ طوسی ، ابی جعفر محمدبن حسن ، البتیان فی تفسیر القرآن ، جلد سوم، چاپ نجف، سال 1383 هـ . ق. ، ص 108

[17] قسم: عبارت است از قسمت کردن شارع ، شب های شوهر را میان او و زنان او ، دو تبصره آمده است: برای یک زن دائمی، یک شب از چهار شب است که با شوی خود بيتوته کند و شوهر سه شب دیگر آزاد است و برای دو زن دائمی (دو شب از چهار شب) و برای سه زن دائمی (سه شب از چهار شب) و هرگاه مرد چهار زن داشته باشد، برای هر یک ، یک شب و شبِ آزاد برای مرد نمی ماند.

قسم حقی است مشترک بین زن و شوهر ، زیرا ثمره ی آن به هر دو عاید می شود و آن معاشرت و مصاحبت با یکدیگر است. این مطلب از کتاب مبادی نفقه و اصول ، تألیغ دکتر علیرضا فیض ، ص 328 بیان شده است.

[18] شیخ طبرسی، ابو علی الفضل بن الحسن، مجمع البیان ، في تفسير القرآن، ج 3، انتشارات معارف اسلامي. در ده مجلد، ص 32.

[19] علامه طباطبایی ، سید محمد حسین الميزان في تفسير القرآن، ترجمه ی تفسیر المیزان ، ج4، انتشارات دارالكتب الاسلاميه ص287

[20] سوره نساء ، آیه ی 34

[21] شیخ طبرسی، ابو علی الفضل بن الحسن ، مجمع البیان في تفسير القرآن ، ج3، ص 43

[22] علامه طباطبایی ، سید محمد حسین ، تفسیر المیزان ، ج4، ص 507

[23] جمعی از محققین (زیر نظر آیت ا... مکارم شیرازی)، تفسیر نمونه، ج3، چاپ 26، درالكتب الاسلاميه، در 27 مجلد، سال 1373،ص370.

[24] علامه طباطبایی، سيد محمد حسين، تفسیر المیزان، ج4، ص 404

[25] شیخ طبرسی، ابوعلی الفضل بن الحسن ، مجمع البیان، ج3، ص 24

[26] سوره البقره ، آیه ی 233

[27] شیخ طبری ، ابو علی الفضل بن الحسن ، مجمع البیان، ج3، ص25

[28] علامه طباطبایی، سید محمد حسین ، تفسیر المیزان، ج2، ص 340

[29] سوره البقره ، آیه 289-228

[30] شیخ طبرسی، ابو علي الفضل بن الحسن، مجمع البیان، ج 2، ص 327

[31] البحراني، حسن بن علی بن الحسین بن شعبه ، نحف العقول ، جلد چهارم، بي‌تا، ص 268

[32] ابن بابویه قمی(شيخ صدوق)ف محمدبن علی بن حسین ، معانی الاخبار، چاپ سربي، ص251


مبلغ قابل پرداخت 27,216 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۲۳ فروردین ۱۳۹۶               تعداد بازدید : 1107

دیدگاه های کاربران (0)

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما