مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 358
  • بازدید دیروز : 3600
  • بازدید کل : 13089096

مقاله40-تاریخ مازندران در زمان حمله مغول140ص


مقاله40-تاریخ مازندران در زمان حمله مغول140ص

فصل اول:

كليات

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه:

شناخت و بررسي تاريخ بومي و محلي، از موضوعات مهم و قابل بحث درتاريخ مي باشد. پژوهش هاي علمي در مورد تاريخ و تمدن محلي نقش به سزايي در شناخت تاريخ هر ملتي دارد. يكي از نقاط مهم و معروف ايران، سرزمين مازندران (طبرستان) است. مازندران (طبرستان) به عنوان يكي از ايالات شمالي فلات ايران همواره از جهات مختلف نقش مهمي در تاريخ و تمدن اين مرز و بوم داشته است از جمله : جنگاوري، اقتصاد، مذهب، علم و دانش و .....

مازندران كه قبل از هجوم مغولان به طبرستان معروف بود، از شرق به تميشه و از غرب به روستاي ملاط (سرحد بين گيلان و مازندران) محدود بوده و در آن شهرهاي معروفي بوجود آمد كه شهر ساري (سارويه) يكي از شهرهاي مهم و تاريخي آن در طول تاريخ بوده است.

شهر ساري در قرن پنجم و ششم هجري مقر حكمراني باونديان اسپهبديه، نقش مهمي را در جريان هاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي ايفا مي كرد. شهر ساري و مهمتر از آن منطقه مازندران (طبرستان) به جهت قرار گرفتن در نقطه ثقل منطقه شمالي ايران هميشه مورد توجه دولتمردان و حكومت هاي مختلف به شمار مي رفت و در بسياري از زمان ها مقر حكومتي و دارالملك مازندران نيز بود.

لذا دانستن تاريخ و جغرافياي اين شهر مي تواند كمك مؤثري به شناخت بيشتر و درك عميق تر از تاريخ و فرهنگ منطقه مازندران و به طور عام، تاريخ و تمدن سرزمين ايران داشته باشد. زيرا كه تاريخ و فرهنگ ساري و مازندران جدا از تاريخ و فرهنگ ايران نمي باشد.

 

 

 

 

 

 

بيان مسأله:

مازندران (طبرستان) به عنوان يكي از ايالات شمالي ايران، همواره مورد توجه پادشاهان سلجوقي و خوارزمشاهي بوده و براي آنها اهميت فراواني داشته است، زيرا از اين طريق مي توانستند بر راه عبور خراسان به عراق اشراف داشته باشند و اين عامل باعث شده بود كه شهرهاي طبرستان از جمله ساري- كه در اين مسير بود- داراي اهميت باشد. ساري به عنوان يكي از شهرهاي قديمي و تاريخي مازندران (طبرستان) در اين دوران مقر حكومتي باونديان اسپهبديه بود و خود باونديان هم به خاطر تنوع حوادث مهم سياسي در آن ايام- كه دوران فروپاشي سلجوقيان و ظهور خوارزمشاهيان بود- به صورت جزئي از جريان هاي مهم سياسي درآمده بودند . بنابراين ، پژوهش در مورد وضعيت داخلي حكومت باونديان اسهبديه ، چگونگي روابط آنها با حكومت هاي همجوارترك و درگيري هاي منطقه اي ميان دولت ها و نيز بررسي اوضاع فرهنگي و اجتماعي ساري در اين دوران مي تواند باعث شناخت بيشتر و درك بهتري از تاريخ و فرهنگ تمدن مازندران شود . اين نوشته بر آن است تا با مراجعه به منابع موجود و تحليل و بررسي اطلاعات به دست آمده به پرسش هاي مطرح در باره اين موضوع پاسخ گويد .

 

سؤال هاي پژوهش:

سؤال هاي پژوهشي كه در اين تحقيق مورد ارزيابي قرار گرفته است عبارتنداز:

1- روابط اسپهبدان باوندي با دولت هاي سلجوقي و خوارزمشاهي چگونه بود؟

2- وضعيت ساري و مازندران در دوره مغول چگونه بود؟

3- چرا در دوره كينخواريه- در زمان ملك حسام الدوله اردشير باوندي- مركزيت مازندران از ساري به آمل منتقل شد؟

4- وضعيت اجتماعي و فرهنگي ساري در اين دوران چگونه بود؟

 

فرضيه ها :

1- اسپهبدان باوندي ، اغلب دست نشانده دولت هاي سلجوقي و خوارزمشاهي بودند . اما در مقاطعي به عنوان يك دولت مستقل عمل مي كردند .

2 ـ با پناه گرفتن سلطان محمد خوارزمشاه به مازندران، اين منطقه مورد يورش مغولان قرار گرفت و ساري به دليل آمد و شد مغولان به مخروبه اي تبديل شد.

3- چون ساري در معرض يورش مغولان بود ، مقر حكومتي مازندران ، به آمل انتقال يافت . .

4- با توجه به تحولات سياسي در مازندران دوره مورد بحث و اختلافات بين حكومت هاي محلي، وضعيت اجتماعي و فرهنگي مازندران اين دوره نسبت به دوره قبل رشد نسبي داشته است.

 

تعريف واژگان:

1- طبرستان: تا قرن هفتم هجري قسمت هايي از مازندران و گيلان كنوني شامل دشت و كوه و دريا بود كه از ناحيه ديلمان تا مرز تميشه وسعت داشت و اين قسمت را طبرستان مي گفتند. ابن اسفنديار حدود طبرستان را از شرق به غرب از دينار جاري تا به ملاط (مرز بين گيلان و مازندران در غرب رامسر فعلي) دانسته است. ظاهراً از قرن هفتم هجري ، بعد از حمله مغولان كلمه مازندران جانشين طبرستان شد.

2- مازندران: ابن اسفنديار مازندران را منسوب به ماز دانسته است، به سبب آن كه ماز نام كوهي است كه از گيلان شروع شده و به لار و قصران ختم مي شود. قدمت تاريخي آن به زمان قبل از ورود آريايي ها و زمان مهاجرت اقوام تپور و آمارد به اين منطقه بر مي گردد. اين منطقه قبل از حمله ي مغو لان به نام تپورستان و طبرستان معروف بود و بعد از اين بيشتر به نام مازندران شهرت يافت.

3- ساري: شهرستان ساري يكي از شهرستان هاي استان مازندران و مركز آن مي باشد. اين شهرستان 3923 كيلومتر مربع وسعت دارد . اين شهرستان در بسياري از زمان ها مقر حكومتي طاهريان، باونديان اسپهبديه و مرعشيان و در دوره هاي بعد مركز ايالت مازندران بوده است. در لغت به نقل از مؤلف كتاب پژوهشي در زمينه هاي نام هاي باستاني ماندران ، اين واژه را به صورت ( سري آريه ) و به معني سروري كردن و آسايشگاه ( آسودن ـ گاه ) و محل استقرار و آرامش آرياها آورده است . در ماخذ و منابع اسلامي نام ساري به صورت ساريه آمده است . كه فرخان اسپهبد طبرستان در اواخر قرن اول هجري ، به يكي از بزرگان درباري خود به نام « باو « فرمان داد كه شهر ساري را در محل ده « وهر » بنا كند و او شهري را كه « باو » ساخته بود ، به نام پسر خود سارويه ناميد .

4- باونديان: نام سلسله اي از اميران محلي مازندران ، منسوب به باوندي شاپوراست كه احتمالاً از نوادگان قباد ، شاه ساساني ، كه ميان سال هاي 45- 750 هـ . ق /665- 1349م به نام اسپهبدان يا شاهان مازندران حكومت كرده اند . اينان در سه دوره ي حكومتي به نام كيوسيه ، اسپهبديه يا ملوك جبال، كينخواريه- بر بخش هايي از مازندران و گيلان حكم رانده اند . .

5- اسپهبديه: شاخه دوم از دودمان باوندي بود ك هبه غير از طبرستان بر گيلان ، ري و قومس نيز فرمانروايي داشتند و غالباً دست نشانده سلاجقه و بعداً هم تبعيت خوارزمشاهيان را پذيرفتند. مؤسس اين سلسله حسام الدوله شهريار بن قارن بود كه در سال 466 هجري امارت يافت و آخرين فرد اين سلسله شمس الملوك رستم بود كه در سال 607 هجري كشته شد و متصرفات آن ضميمه قلمرو سلطان محمد خوارزمشاه گرديد و مركز فرمانروايي اين شاخه شهر ساري بود.

 

 

اهميت تحقيق:

ساري در بيشتر دوره هاي تاريخي ايران به عنوان يكي از شهرهاي مهم مازندران و دارالملك آن، بوده است. از زمان پادشاهان ايراني نژاد باوندي مقر حكومتي از ناحيه پريم (در جنوب ساري) به شهر ساري منتقل شد. اين شهر به عنوان پايتخت حكومتي باونديان اسپهبديه نقش مهمي را در جريان هاي سياسي منطقه طبرستان و حكومت هاي همجوار ايفا كرد. اهميتي كه طبرستان به خاطر قرارگرفتن در مسير خراسان براي حكومت هاي سلجوقي و خوارزمشاهي داشت، ساري و ديگر شهرهاي طبرستان را به عنوان نقاط تأثير گذار درآورده بود، لذا پرداختن به تاريخ و جغرافياي تاريخي اين شهر و شناخت تاريخ و فرهنگ آن مي تواند در شناخت بيشتر و درك عميق تر تاريخ و فرهنگ مازندران و به گونه عام ايران تأثير داشته باشد.

محدوديت ها و مشكلات تحقيق :

1 ـ محدوديت منابع در تاريخ محلي .

2 ـ كمبود منابع مكتوب در زمينه ي اوضاع اجتماعي و فرهنگي

3 ـ ناقص بودن تحقيقات انجام شده در اين زمينه

 

 

روش تحقيق:

در اين پژوهش با استفاده از روش كتابخانه اي و استخراج مطالب از متون و منابع مربوط ، به مقايسه و تحليل و توصيف داده ها پرداخته ام و در ضمن سعي كرده ام كه به تحقيق ميداني نيز توجه نمايم .

در اين پژوهش با رجوع به منابع و متون تاريخي به فيش برداري از آنها پرداخته ، سپس به تصفيه و پالايش و موضوع بندي و در پايان با تجزيه و تحليل و جمع بندي مطالب ، شروع به نگارش متن كرده ام .

 

پيشينه تحقيق:

پرداختن به تاريخ و جغرافياي تاريخي ساري به عنوان دارالملك مازندران در طي دوره هاي سلجوقي و خوارزمشاهي مهم است و ميث تواند در غناي تواريخ محلي ايران نقش به سزايي داشته باشد . دردوره هاي مختلف ، پژوهش هاي گوناگوني در مورد تاريخ و جغرافياي تاريخي مازندران و شهرهاي آن انجام شده است كه از جمله آن ها در دوره اخير مي توان به كتاب هاي تاريخ تبرستان اثر اردشير برزگر ـ تاريخ مازندران اثر اسماعيل مهجوري ـ جغرافياي تاريخي و اقتصادي مازندران اثر عباس شايان اشاره كرد كه از مطالب موجود در اين كتاب ها مي توان به اطلاعات مفيدي در باره ي تاريخ و جغرافياي تاريخي ساري به دست آورد . اما در باره ي ، بررسي تحولات سياسي اجتماعي و فرهنگي ساري از سقوط آل زيار تا مرعشيان ، تاكنون تحقيق جامعي صورت نگرفته است.

 

قلمروتحقيق :

تاريخ ساري جزئي از تاريخ مازندران است و جدا كردن تاريخ ساري و مازندران امري مشكل مي نمايد . پايان نامه حاضر از سقوط آل زيار در طبرستان آغاز مي شود و به وقايع و حوادث مهم تا روي كارآمدن مرعشيان در ساري و طبرستان مي پردازد . علاوه بر وقايع سياسي به جغرافياي تاريخي ساري و شناخت اوضاع اجتماعي ، نژاد و قوميت ، مذهب ، مشاهير و آثار و بناهاي تاريخي نيز توجه شده است . در اين پايان نامه تلاش شده علاوه بر ذكر تاريخ ساري ، به اوضاع مازندران و تا حدودي سرزمين هاي همجوار نيز توجه شود .

 

بررسي منابع:

تاريخ طبرستان:اين كتاب اثر بهاءالدين محمد بن حسين بن اسفنديار كاتب است. وي از مردم شهرآمل و نخستين نويسنده تاريخ طبرستان در دوره اسلامي است. و امروزه مي توان او را «پدر تاريخ طبرستان» ناميد.

ابن اسفنديار در نگارش كتاب خود از منابع گوناگوني بهره برده كه متأسفانه شماري از آنها چون عقد سحر و قلائدالدور و باوند نامه نشاني به دست نيامده است. هر چند اين كتاب در اوايل قرن هفتم نگاشته شده ، قديمي تريم منبعي است كه ما در باره ي طبرستان در اختيار داريم .

ابن اسفنديار اين كتاب را بر اساس تاريخ يزدادي كه با عربي نوشته شده بود تأليف كرده است. تاريخ طبرستان بر چهار قسمت تقسيم مي شود:

قسم اول از ابتداي بنياد طبرستان و در چهار باب است: باب اول در ترجمه سخن ابن المقفع – باب دوم در ابتداي بنياد طبرستان و بنياد عمارت شهرها از جمله ساري است- باب سوم در خصايص و عجايب طبرستان- باب چهارم در ذكر ملوك و اكابر و زهاد و كتاب و اطبا و اهل نجوم و حكما و شعرا است.

قسم دوم در ابتداي دولت آل وشمگير و آل بويه و مدت استيلاي ايشان بر طبرستان است.

قسم سوم در نقل ملك مازندران از آل وشمگير كه آخر ايشان انوشيروان بن منوچهر بن قابوس بود با سلاطين محمودي و سلجوقي .

قسم چهارم از ابتداي آل باوند دوم تا انقراض آنان مي باشد. اين قسم كه مربوط به آل باوند اسپهبديه است منبع اصلي در اين پژوهش بوده است. ابن اسفنديار همچنين به بنياد ساري و آثار و ابنيه كه در دوره باوندي در ساري بوده است اشاره مي كند. تاريخ طبرستان با درآميختگي بخش هاي چهارگانه در سال 1320 به كوشش عباس اقبال در دو جلد به چاپ رسيده است.

 

تاريخ رويان: اين كتاب اثر مولانا اولياء الله آملي- از مورخان قرن هفتم هجري- است كه در شهر‌ آمل متولد شد. از سال تولد و مرگ وي اطلاعاتي نداريم. او در سال 750 هجري پس از كشته شدن اسپهبد فخرالدوله آخرين اسپهبد و پادشاه باوندي در آمل به اغواي مير قوام الدين مرعشي به دست پسران كيا افراسياب چلاوي افسرده و غمگين شده و از آمل به كجور و رويان رفت و نزد استندار شاه غازي فخرالدوله پادوسباني پسر تاج الدوله زيار ماندگار شده و تاريخ رويان را به نام او نوشت.

اصلي ترين منبع مورد مراجعه اولياء الله آملي تاريخ طبرستان است و ليكن نامي از ابن اسفنديار نمي آورد و علاوه بر آن از منابع مورد استفاده ابن اسفنديار نيز بهره برده است. مؤلف پس از مقدمه، مطالب كتاب را از ابتداي عمارت رويان آغاز مي كند و با ذكر وقايع سال 750 هجري به پايان مي رساند. اين منبع از اين جهت كه به چگونگي درگيري منطقه اي حاكمان باوندي اسپهبديه ساري با حاكمان استندار رويان به ويژه شاه غازي رستم و همچنين ذكر ماجراي كيا افراسياب و قتل فخرالدوله حسن پرداخته ، از منابع مهم و معتبر اين پژوهش مي باشد.

 

تاريخ طبرستان و رويان و مازندران: تاريخ طبرستان، رويان و مازندران اثر سيد ظهيرالدين بن سيد نصيرالدين مرعشي است. سيد ظهيرالدين نبيره پسري سيد قوام الدين بنيانگذار حكومت مرعشيان و مادرش دختر اسپهبد ويشتاسب باوندي مي باشد. وي در اوايل قرن نهم هجري قمري متولد شد و در اواخر همان قرن وفات يافت.

وي در دربار كاركيا ميرزا علي لاريجاني اين كتاب را تأليف كرد و قسمت هاي زيادي از مطالب تاريخ طبرستان ابن اسفنديار را اقتباس نمود و ليكن نامي از آن نبرده است. وي در نخستين اثر خود قبل از پرداختن به خروج سيد قوام الدين مطالب ارزشمندي راجع به بنياد شهر هاي مازندران از جمله ساري دارد و به ذكر وقايع ملوك طبرستان چون دابويان و پادوسبانان و ملوك باوندي در هر سه نوبت به ويژه دوران حكمراني باونديان اسپهبديه در ساري ارائه مي دهد.

اين كتاب چندين بار چاپ گرديد. چاپ اول آن را برنهارد دارن در سال 1850م در سن پطرزبورگ انجام داده و آن را به صورت بسيار علمي از روي چندين نسخه به چاپ رسانده است. چاپ هاي بعدي توسط عباس شايان و محمد حسين تسبيحي كه هر كدام با چندين مقدمه با ارزش انجام گرفته است. در اين اثر بسياري از جملات و عبارات وجود دارد كه در دو اثر چاپي ايران موجود نيست.

 

حبيب السير في اخبار افراد بشر:اين كتاب تأليف غياث الدين بن همام الدين الحسيني معروف به خواند مير است. وي نوه دختري ميرخواند است و در حقيقت حوادث تاريخي جلد ششم روضة الصفا را ادامه داد و به پايان رساند. اين كتاب معروفترين كتاب تاريخ به زبان فارسي پس از روضة الصفا مير خواند است و به لحاظ جامعيت و تنوع مطالب تاريخي امتياز خاصي بر ديگر آثار دارد. نوع كار در اين اثر تاريخ عمومي است كه از ابتداي تاريخ بشر آغاز شده و تا درگذشت شاه اسماعيل صفوي در سال 930 هجري ادامه مي يابد. مؤلف كتاب را به نام خواجه حبيب الله وزير دورميش خان حاكم خراسان نوشته و ناميده است. تأليف اين اثر در سال 927 هجري آغاز و در سال 930 هجري به پايان رسيده است.

اين كتاب در چهار جلد مي باشد كه در جلد دوم مطالب مفيدي راجع به خاندان آل باوند دارد .. مؤلف در اين بخش به اختصار به شرح حوادث هر يك از پادشاهان باوندي پرداخته است. اين كتاب مي تواند اطلاعات مفيدي راجع به وضعيت سياسي مازندران در دوره مغول ارائه دهد.

 

التدوين في احوال جبال الشروين:اين كتاب اثر اعتمادالسلطنه، نويسنده درباري ناصرالدين شاه قاجار است به همراه شاه قاجار و ميرزا علي اكبر خان اتابك به ناحيه سوادكوه رفته و به مناسبت تعلق خاطر اتابك به سوادكوه تصميم به تدوين تاريخ گرفته و نام اين اثر را التدوين في احوال الجبال الشروين خواند. نويسنده بر آن بود تاريخ سوادكوه را بنگارد اما به سبب پيوستگي تاريخ اين منطقه با ديگر نقاط مازندران ناگزير رويدادهاي مازندران را آورده است.

اين كتاب اطلاعاتي را راجع به ملوك باوندي در هر سه نوبت به ويژه حاكمان باوندي ساري و سلسله نسب آل باوند ارائه مي دهد.اين اثر نخست در سال 1312 به خط محمد تويسركاني به صورت چاپ سنگي منتشر گرديد و در سال 1373 با تصحيح مصطفي احمد زاده به چاپ رسيده رسيد.

 

 

پژوهش هاي جديد:

تاريخ تبرستان: اين كتاب اثر اردشير برزگر است. اين كتاب جزء نخستين كتاب هايي است كه بر مبناي متون كلاسيك و پروژه هاي نوين نوشته شده است و اطلاعات ارزشمندي در مورد وجه تسميه ساري و جغرافياي تايخي اين شهر، تاريخ پادشاهي اسپهبدان باوندي در ساري و مشاهير اين شهر مانند ابو علي طبري ارائه مي دهد و يكي از منابع مهم و ارزشمند در اين پژوهش مي باشد.

اين كتاب در سه جلد تحت عنوان تاريخ تبرستان به تصحيح محمد شكري چاپ شد كه مصحح برخي از بخش هاي نيمه تمام نوشته هاي مؤلف را تكميل و چالش ها را برطرف كرد.

 

تاريخ مازندران:اين كتاب اثر اسماعيل مهجوري فرزند هدايت الله ساروي است كه در سال 1273 شمسي در يك خانواده روحاني در شهر ساري متولد شد. وي از شخصيت هاي ممتاز فرهنگي بود كه پس از دوران بازنشستگي با شور و شوق زياد به نوشتن تاريخ مازندران از دورترين زمان تا دوره پهلوي اول مشغول شد.

كتاب تاريخ مازندران در دو جلد مي باشد كه جلد اول آن حاوي وقايع پيش از اسلام تا سال 750 هجري است و مي تواند اطلاعات مفيدي راجع به وضعيت سياسي مازندران ارائه دهد. جلد اول كتاب به خاطر اينكه مؤلف دست به ريشه يابي و توضيح واژگان و مفاهيمي چون مازندران، ديو، طبرستان و پتشخوار و ساري زده است داراي اهميت مي باشد.

 

سفرنامه مازندران و استرآباد:اين كتاب اثر ياسنت لويي رابينو است. رابينو به مدت 6 سال (1285- 1291 هجري) به عنوان كنسول انگليس در رشت بود و در ظرف اين مدت يك بار در بهار 1288 و بار ديگر در پاييز سال 1289 در سراسر مازندران و گرگان مسافرت كرد و در تمام خط سير خود ضمن مشاهداتي دقيق به جمع آوري اطلاعات و تحقيق پرداخته و در مراجعت به اروپا اين مشهودات و معلومات را به عنوان يك كتاب تكميل نمود.

اين كتاب گذشته از شرح سفر رابينو كه اوضاع اجتماعي شهرهاي سواحل جنوبي درياي خزر را در نيم قرن پيش روشن مي سازد و فهرست جامعي نيز از دهات و كتيبه هاي ابنيه تاريخي مازندران را در بر دارد. برخي از اين آثار تاريخي اكنون بر اثر گذشت زمان و حوادث دوران از ميان رفته، ولي رابينو در كتاب خود نام آنها را از دستخوش نابودي نجات داده است.

اين كتاب در يازده فصل نوشته شده است كه البته دو ضميمه به آن افزوده شده است. در فصل ششم مطالب مفيدي راجع به وجه تسميه ساري و شرحي از تاريخ ساري، وضع شهر ساري، دروازه ها و محله هاي شهر و بناها و آثار موجود در ساري و راجع به بلوكات و توابع ساري ارائه مي دهد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

 

 

فصل دوم:

جغرافياي تاريخي ساري

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

2-1- جغرافياي تاريخي مازندران

استاني كه امروزه با نام مازندران كرانه هاي جنوبي و جنوب شرقي درياي خزر را در بر گرفته است داراي پيشينه تاريخي بسيار كهني است. در طول تاريخ و اعصار، نام هاي مختلف و گوناگوني داشته است.

در بررسي اسناد به جا مانده از تاريخ نويسان قديم و متون باقي مانده از كتب ديگر مانند سنگ نوشته ها و كتيبه هاي دوران هخامنشي و بعد از آن، يشت ها در اوستا و مانند آن تا حدود زيادي مشخص گرديده است كه مازندران امروزي در واقع بخشي از سرزمين بزرگتري به نام «پتشخوارگر» است[1].

اين نام جغرافيايي به گونه هاي بسيار در كتاب هاي تاريخ و جغرافيا ديده مي شود، مانند بدشوارگر، بدشخواجر، فرجوارجر، فرشواذگر، پذشخوارگر، پتشخوارگر و گونه پهلوي آن به نام پتشخوارگر يا پذشخوارگر و نام اوستايي پذشخوارگريه است. در كتيبه هاي هخامنشي بيستون به گونه Patishuvarish يا Patisnuwarish است[2].

ابن اسفنديار در كتاب خود در سندي مربوط به دوره ساساني معروف به نامه تنسر واژه پتشخوارگر را آورده است[3]. همو در جاي ديگر مي گويد: «فرشواذگر را آذربيجان، وسر؟ و طبرستان و گيل و ديلم و ري و قومس و دامغان و گرگان مي داند. معني آن را «باش خوار» (سالم و تندرست باش) «اي عش سالماً و صالحاً» مي داند و مي نويسد: «بعضي از اهل طبرستان گويند كه فوشواذجر را معني آنست كه فرش هامون را گويند و از كوهستان را گر(به معني جر) دريا را يعني پادشاه كوه و دشت و دريا و اين معني محدوثست و متقدمان گفته اند به حكم آنكه جر به لغت قديم كوهسان باشد كه برو كشت توان كرد و درختان و بيشه باشد سوخرانيان را در قديم لقب جرشاه بود يعني ملك الجبال[4]

پروكوپيوس مورخ هم در موقع سخن گفتن از كيوس برادر مهتر خسروانوشيروان لقب وي را «پتشوارشاه» مي نويسد و مي گويد:‌ «وي پسر قباد بود و مادر وي همان زمينه دختر قباد بوده است[5]

مير ظهير الدين مرعشي نيز در قرن نهم هجري محدوده فرشواذگر (پتشخوارگر) را در آذربايجان و گيلان و تبرستان و ري و قومس مي داند. وي معتقد است «به لغت طبري (فرش) و هامون باشد و (واذ) كوهستان و (گر) دريا و فرش و اذگر يعني صحرا و كوهستان و دريا[6]

محمد حسن خان اعتمادالسلطنه در التدوين، فرشواذگر را نام اصلي سوادكوه دانسته و مي گويد: «سواتكوه به تاي منقوط و يا سوادكوه به دال افت و يا سوادكوه به اضافه ي ها، چنان كه به همه ي اين املا آت به نظر رسيده است. علي جميع التقادير مخفف است از فرشواد و لفظ فرشواد قديم ترين اسمي است كه از تواريخ عقيقه ي آنها در جايي ديده و شنيده نمي شود[7]

مهجوري در مورد معني پتشخوارگر مي نويسد: «پتشخوارگر خود از سه واژه تركيب شده است:

يعني پتش= پيش، مقابل (در پهلوي : پتيش يا پتش و در اوستايي: پيپتيش و در پارسي باستان: پتس) + خوار (نام ناحيتي است) + گر كه بي گمان به معني كوه يا كوهستان است[8]

[1] نيكزاد لاريجاني،ميرسعيد ، بازخواني تاريخ مازندران، 1372 ، به كوشش اسدالله عمادي، ساري، فرهنگ خانه مازندران، ص 67

[2] مهجوري اسماعيل ، تاريخ مازندران، 1381 ج1، چ اول تهران ، انتشارات توس ،صص 38-39، ،

[3] ابن اسفنديار، بهاءالدين محمد بن حسن ، تاريخ طبرستان،، 1366، ج 1، چ دوم، به كوشش عباس اقبال، تهران، انتشارات پديده خاور، ص 15

[4] همان، ج1، ص 56

[5] مشكور محمد جواد ، « مقدمه » تاريخ طبرستان رويان و مازندران، سيد ظهيرالدين سيد نصرالدين، 1361، به كوشش محمد حسين تسبيحي،چ دوم تهران، انتشارات شرق، ، ص 12

[6] مرعشي، سيد ظهيرالدين ابن سيدنصرالدين ، تاريخ طبرستان رويان و مازندران، 1363 ،به اهتمام برنهارد دارن، با مقدمه يعقوب آژند، تهران، نشر گسترده، ص 11

[7] اعتمادالسلطنه محمد حسن خان ، التدوين في احوال جبال الشروين (تاريخ سوادكوه)، 1373، به تصحيح و پژوهش مصطفي احمدزاده، تهران، انتشارات فكرروز، ص 18

[8] مهجوري،اسماعيل ، پيشين ، ج1، ص 39


مبلغ قابل پرداخت 23,328 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۲۴ فروردین ۱۳۹۶               تعداد بازدید : 1985

دیدگاه های کاربران (0)

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما