مقاله48-حضرت سليمان عليه‌السلام در قرآن و روايات 195 ص

حمد و سپاس مخصوص توست اي پروردگار عالميان، اي كه نعمت هاي پي در پيت، مرا از انجام وظيفه شكر گذاري غافل كرده و فيضان درياي فضل و كرمت، مرا از ستايش، عاجز گردانيد و عطاي پيوسته ات مرا از ذكر محامد جمالت بازداشته و زحمت هاي متواليت، مرا از نشر و بيان نيكويي هايت ناتوان ساخته.

خداوندا! آن كيست كه شيريني محبتت را چشيد و جز تو كسي را خواست؟ و آن كيست كه به مقام قرب تو انس يافت و لحظه اي روي از تو گردانيد؟ الهي ما را از آنان قرار ده كه براي مقام قرب و دوستي خود برگزيده اي و خالص براي عشق و محبتت نموده اي.

پيامبران الهي، انسان هاي مقرب نزد پروردگار، بودند. ايشان هيچ گاه و در هيچ صورتي روي خود را از سمت بارگاه الهي برنگردانيده و حتي در پستي هاي زندگي از شكر گذاري نزد خداوند بلند مرتبه دست نكشيده اند.

يكي از انبياي مقرب درگاه الهي، حضرت سليمان عليه السلام ميباشد. آن حضرت داراي ويژگي هايي ميباشد كه در ميان انبياي ديگر، نادر است. به طور كلي خداوند به ايشان، سه منبع قدرت مال و علم و حكومت را عطا فرموده و نيروهاي آسماني و زميني دور از دسترس همگان، كه همان باد و جنيان هستند را در اختيار ايشان قرار داد.

كليد واژه‌: سليمان= پر از سلامتي . 2- قرآن = كتاب آسمان مسلمانان.

اينكه آن حضرت با داشتن چنين قدرت هايي، از وظايف الهي خود باز نماند و شيطان نتوانست تا آخر عمر، او را اغوا نمايد، به دليل برخورداري از فضايل اخلاقي بسيار است. اين فضايل كه خداوند نيز در قرآن از آنها ياد ميكند (نعم العبد و اواب و ...)، باعث شد تا هيچگاه از هدف والاي خود (هدايت)، كه همان هدف تمامي پيامبران الهي ميباشد، دور نشود و همچنان در طول زندگاني، سير صعودي به سوي پروردگار جهانيان داشته باشد.

اين پايان نامه، متشكل از سه بخش ميباشد. در بخش اول نگاهي به زندگاني آن حضرت مي اندازيم. ابتدا كمي با پدر او آشنا مي شويم. بعد از آن به خصوصيات خلقي و خلقي آن حضرت مي پردازيم و در آخر، از منظر عهدين به آن حضرت مي نگريم و نگاه عهدين به آن حضرت را نقد مي كنيم.

در بخش دوم، از منظر قرآن به حضرت سليمان عليه السلام مي نگريم و به تفسير آياتي كه در مورد آن ميباشد مي پردازيم. در آخر شبهاتي چند در مورد اين آيات را آورده به آنها جواب مي دهيم.

در بخش سوم كه آخرين بخش است، رواياتي كه در مورد حضرت سليمان عليه السلام است را آورده‌ايم.

در آخر اميد آن دارم كه اين تحقيق بتواند، خصوصياتي را كه انسان بايد دارا باشد تا به كمال الهي برسد، را بر ما بشناساند و خواننده را در رسيدن به قرب الهي كمك نمايد. انشاء ا...

بخش اول:

نگاهي بر زندگاني حضرت سليمان عليه السلام

و سيماي آن حضرت در عهدين

فصل اول: كليات و پيشينه، تعريف و تبيين موضوع:

سليمان (ع) از انبيا معروف بني اسرائيل است. نام مباركش هفده بار در قرآن ذكر شده و حالات و قصه هايش در كلام الله بسيار و به تصريح آمده است. سليمان از نظر لغوي يعني پر از سلامتي و سليمان از لحاظ اصطلاحي

1: نوعي انگشتر را گويند 2: گونه اي سنگ آذرين كه عبارت است از سيليكات آبدار طبيعي روي است، حجر سليماني: سنگ سليمان. 3: (گيا) گونه اي از خرماي سفيد است. 4: سليمان پيامبر، كه بر همه عالم و جن و انس سلطنت كردند.

حضرت سليمان (ع) يكي از پيامبران صاحب وحي است بنا به آيه شريفه «و اوحينا الي ابراهيم و اسمعيل و اسحق و يعقوب و الاسباط و عيسي و ايوب و يونس و هارون و سليمان و آتينا داود زبورا (نسا/163)

گر چه ايشان صاحب شريعت مستقل نبوده و مروج احكام تورات بودند. همچنين ايشان صاحب فضيلت هاي زيادي از جمله: علم و حكمت-عبد خوب و نيكو-بنده مقرب خداوند- فضيلت زياد بر بعضي بندگان - صاحب منطق الطير و ... بوده اند كه به تفصيل سعي شده در پايان نامه به آن اشاره شود. كه در بخشها و فصل هاي مختلفي كه همگي از روي آيات قرآن كريم دسته بندي شده كه در قسمت سرفصل ها و عناوين به آنها اشاره مي شود همچنين در تبيين مسائل از تفاسير متعدد و همچنين كتاب مقدس (عهدين) و بعضي از كتب هايي كه در رابطه با بعضي از مكاتب مربوط به حضرت سليمان ميباشد به آن اشاره شده است.

ضرورت و اهداف تحقيق:

حضرت سليمان (ع) كه يكي از انبياي مقرب الهي است، داراي ويژگي هايي ميباشد، كه در بين انبيا ديگر اين ويژگي ها زياد ديده نميشود با مراجعه به قرآن و وصف خداوند متعال از سليمان و نعمت هايي كه به او ارزاني شده است براي من بسيار زيبا و قابل تامل بوده است و مرا بر آن داشت كه به تحقيق در رابطه با زندگي ايشان بپردازم. و ويژگي‌هايي كه ايشان را به اين مقام رساند يا خصائصي كه در درون ايشان بوده و با توجه به اين همه موهبت و ثروت كه از طرف خداوند به ايشان ارزاني شده ذره اي از اين خصيصه هاي الهي كم نشده، را مورد بررسي قرار دهم و ان شا الله به نتيجه گيري خوبي برسيم كه (انسان مي تواند در اوج قدرت، مكنت، حكمت و همه مواردي كه مي توان بر قلب ها و جان ها حكومت كرد را داشته باشد ولي ذره اي از نفوذ شيطان و وساوس او را در خود راه ندهد). همچنين با توجه به مسائل سياسي روز و رژيم صهيونيستي كه به تجاوز و قتل عام مسلمانان و نابودي و زوال آنها به پا خاسته و خود را رهروان حضرت سليمان (ع) مي‌دانند و ادعا ميكنند كه حضرت سليمان بر اسرائيل حكومت مي كرد و بناي بيت المقدس را كه خانه خدا است ساخته تا هميشه اسرائيل بر همه مردم جهان برتري داشته باشد. همچنين بعد از مراجعه به منابع تحقيقي با مكتبي به نام فرا ماسونرها آشنا شدم كه آنها هم ادعا ميكنند كه از حضرت سليمان (ع) تاسي گرفته اند كه اين مكتب بعداً بنيانگذار افكاري شد كه چهره دين را مخدوش معرفي نموده و ان شا الله سعي من بر اين است كه در حد توان بتوانم مقداري از اين مباحث را مورد بررسي قرار دهم و نشان دهم. چهره راستين حضرت سليمان (ع) در قرآن و روايات بسيار زيبا معرفي شده و با ويژگي هايي كه صهيونيسم جهاني معرفي ميكند تناقض دارد. همچنين كتاب مقدس نيز ايشان را به عنوان پادشاه معرفي كرده و متاسفانه در بعضي موارد به تحريف، ايشان را فردي دنيا زده معرفي كرده اند و ان شاء ا... در بخش مراجعه به عهدين و شبهاتي كه در بخش مخصوص به آن اشاره مي‌شود بيشتر توضيح داده مي‌شود.

پيشينه موضوع:

حضرت سليمان (ع) هم در كتاب مقدس (عهدين) معرفي شده اند و در رابطه با ويژگي ها و زندگي ايشان، سخناني آمده و هم در قرآن كريم، اما چيزي كه مطرح است چون كتاب مقدس عمده مطالب آن تحريف شده ميباشد، از لحاظ سندي و ويژگي نمي توان آن را مورد بحث و بررسي به عنوان سند محكم قرار داد. لذا قرآن كريم بهترين و معتبرترين سندي ميباشد كه مي‌توان حضرت سليمان را معرفي نمود. اما از لحاظ قدمت نزول كتب آسماني (تورات و انجيل) اولين پيشينه، قرآن كريم دومين پيشينه، اما مهمترين و معتبر ترين ميباشد خداوند متعال در قرآن كريم در رابطه با سليمان (ع) او را بهترين بندگان و عبد صالح معرفي ميكند: «و وهبنا لداود سليمان نعم العبد انه اواب» (سوره ص/30)

و اين دليل صالح بودن را نيز اواب بودن او معرفي ميكند كه ان شا الله در بخش‌ها و فصل‌ها توضيحات بيشتر ارائه ميگردد. اما بعد از اين منابع مراجعه به روايات ائمه اطهار (ع) هم مي توان يكي ديگر از پيشينه ها باشد. همچنين در نهج البلاغه علي (ع) هم در مواردي به حضرت سليمان اشاره شده. اما در دوره معاصر كتبي كه در رابطه با انبيا نوشته اند نيز مي توان اشاره كرد. اين جانب سعي كردم همه اين موارد را بررسي كنم همچنين با مركز پژوهشي باقرالعلوم (ع) تماس گرفته ولي متاسفانه مطلبي در اين مورد پيدا نشده كه به پيشينه مقالات دسترسي پيدا كنم همچنين با مراجعه به نمايشگاه قرآن كريم به قسمت پيشينه شناسي حوزوي مراجعه كرده و در فايل پايان نامه ها 112000 پايان نامه وجود داشت اما هيچ كدام در اين مورد نبوده فقط در يك كتاب كه در رابطه با عناوين پايان نامه ها بوده به دو پايان نامه اشاره شده با موضوعات (حضرت داود و حضرت سليمان عليهم السلام از ديدگاه قرآن و عهدين) و (حضرت سليمان از ديدگاه عهد عتيق و قرآن كريم) كه پايان نامه ها در شهر اصفهان و ديگري در دانشگاه قم موجود باشد كه متاسفانه براي اينجانب مقدور نميباشد كه به آنها دسترسي پيدا كنم.

فرضيه ها يا سوالات اصلي و فرعي:

1-ويژگي هاي خاص حضرت سليمان چه بود؟

2-قرآن كريم حضرت سليمان را چگونه معرفي ميكند؟

3-نظر روايات در رابطه با صفت هاي خلقي و خلقي سليمان (ع) چيست؟

4-شبهاتي كه در رابطه با سليمان (ع) و درخواستي كه از خداوند تبارك و تعالي دارد و كارگزاران او مطرح است از جمله آورنده تخت سليمان (ع) چه چيزهايي ميباشد و چه پاسخ هايي داده ميشود.

سوالات فرعي:

1-پدر حضرت سليمان (ع) چه نقشي را در تربيت و به جهت رسيدن سليمان (ع) داشت؟

2-دليل نعم العبد بودن و فضيلت سليمان و داود نسبت به افراد ديگر چه بوده است؟

3-عوامل موثر در ويژگي هاي حضرت چه چيزهايي مي تواند باشد؟

4-كارگزاران حضرت سليمان چه مخلوقاتي بودند؟

5-اختلاف حكم حضرت سليمان و داود (ع) بر چه بود؟

6-آيا حضرت سليمان فقط زبان مورچگان و هدهد را مي دانست يا زبان همه حيوانات را مي فهميد؟

7-آورنده تخت سليمان چگونه توانست اين كار را انجام دهد؟

روش تحقيق:

روشي كه اينجانب با آن تحقيق كرده ام كتابخانه اي است. بنده براي يافتن كتاب هايي در مورد حضرت سليمان عليه السلام به كتابخانه مراجعه كرده و در آنجا كتاب هايي را يافتم و توانستم تحقيق مورد نظر را بنويسم، نا گفته نماند به دليل اينكه مطالبم كافي نبود به پژوهشكده باقرالعلوم در قم نيز مراجعه كرده و از اين مركز نيز راهنمايي گرفتم. اما در اصل، مبنا و پايه هاي تحقيقم را به كمك استاد راهنما از تفسير موضوعي آقاي جوادي آملي گرفتم. من در اينترنت نيز به دنبال كتابي با عنوان حضرت سليمان گشتم و در آخر توانستم مطالبي را بيابم.

زمان بندي مراحل انجام تحقيق:

اينجانب ابتدا به دنبال كتاب هايي كه در مورد حضرت سليمان نوشته شده يا در آنها اشاره اي به آن حضرت شده، از جمله تفاسير گشتم و مقداري كتاب پيدا كردم. بعد از آن به پژوهشكده باقرالعلوم مراجعه كردم كه در آنجا چند منبع نيز در اختيارم قرار داده شد. بنده از تمامي كتاب ها، مطالب مورد نيازم را فيش نويسي كردم و آنها را مرتب كردم. بعد از آن مطالب مربوط تحت هر كدام از عناوين كلي و جزئي را زير آنها نوشتم و بعد از آن نيز تحقيق را تايپ كرده‌ام. البته تمامي مراحل زير نظر استاد راهنما و استاد مشاور بوده و از ايشان كمك گرفتم.

عناوين كلي و جزئي:

فصل دوم: حضرت داود و حضرت سليمان عليهما السلام

حضرت سليمان عليه السلام فرزند داودبن اسيابن عوبيدبن با عاز بن سالار بن نحسون بن عمينا دام بن ارام بن حصرون بن فارص بن يهود ابن يعقوب (عليه السلام) است كه چهار هزار و سيصد و نودو يك سال بعد از هبوط آدم عليه السلام متولد شد.[1]

سليمان به عبري يعني «پر از سلامتي»، فرزند و جانشين داود (عليه السلام). در كتاب مقدس سمت نبوت ندارد و فقط به پادشاهي و حكمت او اشاره شده است. او همچون پدر از انبياي بزرگ بني اسرائيل بود.[2]

نام سليمان در تاريخ به عنوان پيغمبري رئوف و سلطاني دادگستر و حكمراني فرزانه ثبت شده است. اكثر مورخان نوشته اند: هنگامي كه داود (عليه السلام) آن حضرت را به جانشيني خود برگزيد ،از عمر سليمان بيش از سيزده سال نگذشته بود. و اين مطلب در حديثي از امام موسي بن جعفر (عليه السلام) نيز روايت شده است. در پاره اي از احاديث نقل شده است كه چون داود خواست سليمان را - كه كودكي بود - وصي خويش كند، علما و بزرگان بني اسرائيل به مخالفت برخاستند و گفتند داود (عليه السلام) مي‌خواهد جوان نورسي را برما امير گرداند با اين كه ميان ما بزرگ تر از او نيز وجوددارد. خداي تعالي به او وحي فرموده: مجلسي ترتيب دهد و عصاهاي آنان كه مدعي جانشيني داود هستند و همچنين چوب دستي سليمان را بگيرد و دراتاقي بنهد و روز ديگر آن عصاها را بيرون آورند و هر كدام از آنها كه سبز شده بود جانشين داود مي باشد. چون اين كار را كردند و روز د يگر به آن اتاق رفتند، ديدند كه چوب دستي سليمان سبز شده است.

در بعضي احاديث سبب اينكه حضرت داود (عليه السلام)، سليمان را به جانشيني خودبرگزيد ، قضاوتي بود كه سليمان – در همان كودكي- در بارة صاحب زمين و گوسفندان كرد و خداي تعالي در سوره انبياء بدان اشاره كرده است. گزيدة داستان اين است كه دو نفر به نزد داود آمدند و يكي از آن دو گفت : من زميني كشاورزي داشتم كه آن را كشت كرده بودم و چون سبز شد، گوسفندان اين مرد شبانه آمده‌اند و زراعت مرا خورده اند و در روايات زيادي است كه گفت: زراعت مزبور درختان مو بوده و خوشه هاي انگور در آن ها ظاهر گرديده بود.

داود براي قضاوت در آن ماجرا سليمان را طلبيد و با او به گفت و گو و مشورت پرداخت يا به نقل بعضي از روايات ، قضاوت را در آن باره به سليمان سپرد و فرمود: نزد سليمان برويد تا وي در بارة شما حكم كند. سبب مشورت يا ارجاع به سليمان همين بود كه مي خواست شايستگي او را براي جانشيني خود به بني اسرائيل گوش زد ساخته و به آنها بنماياند. سليمان حكم كرد گوسفندان را به صاحب زمين بدهند و زمين را به صاحب گوسفندان بسپارند تا وقتي كه زراعت به حالت اوليه بازگردد و در اين مدت، صاحب زمين از شير و پشم گوسفندان استفاده كند و صاحب گوسفندان نيز به زراعت زمين همت گمارد و به اين ترتيب زياني متوجه هيچ يك از دو طرف نخواهد گرديد. درحديث كليني رحمه الله كه از امام صادق (عليه‌السلام) روايت كرده ، حضرت سليمان گفت: زيرا گوسفندان ريشة زراعت و درختان را كه نخورده اند و سال ديگر زراعت به حال سابق باز مي گردد.

به دنبال اين حكم ، وحي الهي نيز به داود نازل گرديد و خدايتعالي بدو فرمود : حكم همان است كه سليمان كرده، بدين ترتيب استعداد و شايستگي سليمان براي جانشيني داود نزد بني اسرائيل و فرزندان ديگر داود آشكار گرديد.[3]

آغاز كار سليمان

مورخان نوشته اند: سليمان عليه السلام داراي برادران ديگري بود كه از طرف مادر از او جدا بودند و چون عمرشان بيش از سليمان بود، خود را به جانشيني پدر و پادشاهي سزاوارتر مي دانستند. هنگامي كه داود به فرمان پروردگار متعال سليمان را به جانشيني خود برگزيد، يكي از برادران سليمان به نام آبشالوم بر‌آشفت و در صدد مخالفت و جنگ با پدر برآمد و گروهي را با خود همراه كرده به جنگ داود آمد. داود از ترس او به شرق اردن گريخت و آبشالوم براي چندي بر تخت سلطنت داود تكيه زد تا اين كه حضرت داودلشكري به سركردگي شخصي به نام يوآب به جنگ آبشالوم فرستاد و آبشالوم در آن جنگ كشته شد و داود به سلطنت بازگشت. پس از فوت داود، برادر ديگر سليمان به نام أدوينا مخالفت آغاز كرده و به همراه هواداران آبشالوم به جنگ سليمان رفت و پس از جنگي كه شد، أدوينا نيز كشته شد و پايه هاي سلطنت سليمان ميان بني اسرائيل مستقر گرديد.[4]

نعتمهايي كه خداوند به سليمان داد

خداي تعالي به سليمان نيز مانند پدرش داود نعمت هاي بسياري بخشيد و موهبت هاي فراواني بدو عنايت فرمود، مانند : نبوت، سلطنت، علم منطق الطير، علم قضاوت، حكمت، فرزانگي، رام كردن با دوجنيان و ديوان و شياطين براي او ... ونعمتهاي ديگري كه شرحش خواهد آمد. متأسفانه احوالات اين پيغمبر بزرگوار و تاريخ آن حضرت در بسياري از جاها به دست افسانه پردازان و خرافه نويسان افتاده و اسرائيليات در تاريخ سليمان بسيار راه يافته است. تا آنجا كه نسبتهاي ناروائي به آن حضرت داده اند كه حتي نقل آنها نيز در اينجا مناسب نيست. چنان كه به پدرش داود (عليه السلام) هم نظير آن نسبتها را داده بودند.

باري چنان كه گفتيم خداي تعالي نبوت و سلطنت را با هم به سليمان عنايت كرد و او را بر كشور حاصلخيز و پهناوري كه از خليج عقبه تا رود فرات وسعت داشت فرمانروا گردانيد و به وسيله جنيان و شياطين و نيروي باد كه در اختيار آن حضرت بود توانست بناهاي مرتفع و شگفت انگيزي مانند بيت المقدس و هيكل معروف و تومرو ساير آثار كه هنوز هم نمونه هاي بسياري از آنها در سرزمين فلسطين و شامات موجود است، بسازد و نگارنده از نزديك بعضي از قسمتها را ديده ام و براي بيننده جاي ترديد باقي نمي ماند كه براي ساختمانهاي مزبور و بالابردن آن سنگهاي بزرگ، از نيروي نامرئي استفاده شده است.[5]

پدر بزرگوار او« حضرت داود عليه السلام»

خداي تعالي گذشته از آنكه نبوت را به داود داد، سلطنت بني اسرائيل را نيز به آن حضرت ارزاني داشت و اين دو مقام را براي او جمع كرد و نعمتهاي ديگري نيز به او عنايت فرمود، از آن جمله در سورة انبياء فرموده است: (... و سخر نا مع داود الجبال يسبحن و الطير و كنا فاعلين) «و كوهها و پرندگان را رام و مسخر داود كرديم كه باوي تسبيح مي گفتند» ]انبياء، 79[ (و علمناه صنعه لبوس لكم لتحصنكم من بأسكم فهل انتم شاكرون) « و ساختن زره را براي شما بدو ياد داديم تا شما را از كارگر شدن سلاح ها محافظت كند». ]انبياء ، 80[

البته در اينكه منظور از تسبيح كوهها و پرندگان چيست و تسبيح آنها با داود چگونه بوده است، در تفاسير اختلاف است. برخي گفته اند: منظور آن است كه كوهها و پرندگان از روي اعجاز همراه او مي رفتند و رام او بودند و معناي تسبيح آنها همين رام بودن و رفتن آن ها همراه داود بوده است. نقل ديگر آن است كه به همراه تسبيح داود، آن ها نيز تسبيح مي كردند.

قول سوم آن است كه خداي تعالي كوهها را مسخر داود كرد تا به هر جا كه بخواهد چاه حفر كند و چشمه احداث كرده و معدن استخراج نمايد، در باره صنعت زره سازي داود، نيز مطابق روايات و تواريخ، خداي تعالي آهن رادر دست اونرم كرده بود و بي آن كه به كوره و آتش احتياج داشته باشد، قطعه هاي آهن را به دست مي گرفت و چون در دست داود مي آمد، همچون موم و خمير نرم مي شد و آن حضرت آن را به صورت مفتولهاي باريك در آورده و زره مي بافت قتاده يكي از مفسران گفته است: داود نخستين كسي بود كه زره بافت و از آن در جنگها استفاده كرد. خداي تعالي در اين باره فرموده : (و لقد اتنا داود منا فضلاً يا جبال اوبي معه و الطير و النا له الحديد) »ما حظ و بهره داود را به فضل و كرم خود كاملاً افزوديم و امر كرديم كه اي كوهها و اي مرغان شما نيز با داود هم آهنگ شويد و آهن سخت را به دست او نرم گردانيديم » ]سبأ ، 10[ (ان اعمل سابغات و قدر في السرد و اعملوا صالحا اني بما تعملون بصير)» از آهن زره بساز و حلقه زره به اندازه گردان و خود با قومت همه نيكوكار باشيد كه من كاملاً به هر چه ميكنيد آگاهم» ]سبأ، 11[

در سورة ص فرموده است: (اصبر علي ما يقولون و اذكر عبد نا داود ذالايد انه اواب) «تو بر سخنان آنها صبر كن و از بندة ما داود ياد كن كه بسيار نيرومند بود و دائم به درگاه ما توبه و انابه مي كرد» ]ص، 17[ (انا سخرنا الجبال معه يسجن بالعشي و الاشراق) » و ماكوهها را با او مسخر كرديم تا شب و روز خدا را تسبيح و ستايش كنند» ]ص، 18[ (والطير محشوره كل له اواب) « و مرغان را مسخر كرديم كه نزد او مجتمع گردند همه به دربارش از همه جانب باز آيند» ]ص، 19[ (وشددنا ملكه و آتيناه الحكمه و فصل الخطاب) «و ملك شاهي او را نيرومند ساختيم و به او قوه درك حقايق و تميز حق از باطل عطا كرديم» ]ص، 20[.[6]

در كتاب تاريخ انبياء آمده: به طور اجمال نعمتهايي كه خداوند به داود عنايت كرد، را مي توان در جملات زير خلاصه كرد:

1- كوهها و پرندگان را مسخر وي گردانيد كه با او تسبيح مي گفتند و تحت اختيار و ارادة وي بودند؛

2- آهن در دست وي نرم شد كه مي توانست آن را بدون گرم كردن در آتش به هر شكل و صورتي كه مي خواهد در آورد؛

3- علم زره بافي به او تعليم شد كه در جنگ با دشمنان مورد استفاده بسيار قرار مي گرفت و سبب پيروزي بني اسرائيل مي گرديد؛

4- نيرويي فوق العاده كه خداوند از نظر جسم و علم و عبادت به او عنايت فرمود؛

5- پايه هاي فرمانروايي و سلطنت او را محكم گردانيد. او از خليج عقبه تا رود فرات را تحت فرمان و اطاعت خويش در آورد. شهرهاي فلسطين را پس از جنگهاي بسيار گرفت ودمشق را از دست آرميين بيرون آورد و شهرهاي ساحلي فرات را فتح كرد و به طور كلي از خليج عقبه تا مرزهاي كشور ايران را تحت حكومت خود درآورد؛

6- حكمت و فرزانگي و علم داوري رابدو داد؛

7- علم منطق الطير را بدو عنايت فرمود كه سخن پرندگان را مي فهميد چنان كه جمعي از مفسران گفته‌اند. و برخي هم از آية 16 سورة نمل آن را استفاده كرده اند كه سليمان گفت : (وعلمنا منطق الطير...) «به ما زبان پرندگان تعليم داده شده است» و هم چنين آيات سورة ص و سبأ (كه قبلاً ذكر شد) به اين مطلب اشاره شده است؛

8- زبور را خداوند به او موهبت كرد كه شامل اوراد مذهبي ، تسبيح و تمجيد پروردگار و برخي از اخبار آينده بود و در قرآن كريم نيز آمده كه خداي تعالي فرموده است: (ولقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون) «در زبور بعد از ذكر (تورات) نوشتيم: بندگان شايسته ام وارث (حكومت) زمين خواهند شد»؛

9- لحن خوش و صداي گيرايي بدو عنايت فرموردكه تاكنون ضرب المثل قرار گرفته و از گوشه و كنار شنيده مي شود كه برخي از مؤسسات علمي در صدد برآمده اند كه آن را با وسائل گيرندة علمي در فضا پيدا كنند؛

10- خداوند به داود فرزندي همچون سليمان عنايت كرد كه وارث دانش، حكمت و سلطنت او گرديد و يكي از انبياي بزرگ الهي شد. [7]

[1]- محمد مهدي تاج لنگرودي واعظ، اخلاق انبياء ، ناشر : مؤلف كتاب، چاپ 1 ، سال چاپ 1370، ص 291.

[2]- بهاء الدين خرمشاهي ، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهي ، انتشارات دوستان و ناهيد، چاپ 2، سال چاپ 1381، ج 2، ص 1214.

[3] - سيد هاشم رسولي محلاتي، تاريخ انبياء ، قم بوستان كتاب، چاپ 6، سال چاپ 1384، صص 523-525.

[4] - سيد هاشم رسولي محلاتي، تاريخ انبياء ، همان، ص 525.

[5] - اخلاق انبياء‌، همان، ص 526.

[6] - سيد هاشم رسوي محلاتي، تاريخ انبياء ، همان، صص 502-504.

[7]- سيد هاشم رسولي محلاتي، تاريخ انبياء، همان، صص 502-505.

مبلغ قابل پرداخت 21,384 تومان