مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 609
  • بازدید دیروز : 2122
  • بازدید کل : 13098044

مقاله63-نقد و بررسی عوامل مؤثر بر فرآیند توسعه جامعه شناسی در ایران85ص


مقاله63-نقد و بررسی عوامل مؤثر بر فرآیند توسعه جامعه شناسی در ایران85ص

فهرست مطالب

عنوان صفحه

مقدمه... 1

فصل اول: کلیات ...... 4

بیان مسئله..... .. 5

ضرورت و اهمیت تحقیق . 6

اهداف تحقیق ..... ... 7

تعریف مفاهیم و اصطلاحات. . 8

فصل دوم: بررسی و نقد نظریات مطرح.... . 32

پیشینه تحقیق.. . 33

چارچوب نظری – مقدمه.. ... 37

مباحث و مفاهیم نظری تحقیق..... .. 38

اهمیت چارچوب نظری. ... 51

درآمدی بر نظریه وابستگی.. ... 53

دیدگاه کل در جامعه شناسی علم.. .. 56

دیدگاه نظام جهانی ...... . 58

بسترهای توسعه در کشورهای در حال توسعه .. 60

جهانی شدن و توسعه اجتماعی.. . 64

دیدگاه های صاحب نظران ایرانی....................................................... 66

سوالات تحقیق..................................................................................... 67

الگوی تحلیلی تحقیق............................................................................ 68

تعریف مفهومی وعملیاتی مفاهیم بکار رفته در مدل نظری................ 72

فصل سوم: روش تحقیق....................................................................................... 76

1- روش تحقیق................................................................................... 77

2- رسش تحقیق.................................................................................. 79

3- جامعه آماری.................................................................................. 80

4- روش نمونه گیری و حجم نمونه ................................................. 81

5- ابزار گردآوری داده ها ................................................................. 81

6- روش تجزیه وتحلیل داده ها ........................................................ 81

فهرست منابع و ماخذ............................................................................................. 83

مقدمه

جامعه­شناسی در ایران از جنبه­های گوناگون سیاسی، علمی، تاریخی و فرهنگی می­تواند مورد بحث قرار گیرد. این تحقیق به طرح عوامل مؤثر در فرآیند توسعه این علم می­پردازد تا امکان مطالعه و بیان زمینه­های مختلف پیدایش و رشد جامعه­شناسی که مصادف با طرح برنامه­های توسعه از دهه­ی 1320 و در ادامه پس از انقلاب اسلامی تا کنون می­باشد میسر شود. به همین منظور به طرح تأثیر مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بر شکل­گیری جامعه­شناسی در ایران پرداخته خواهد شد.

قابل توجه است که آن­چه به عنوان جامعه­شناسی در ایران از بدو شروع وجود داشته است، با جامعه­شناسی در سایر کشورها مخصوصاً جامعه­شناسی غرب، متفاوت بوده است.

با این­که در اصول وجوه اشتراک دیده می­شود، اما در زبان، برخورد با مسائل جامعه، نحوه­ی بررسی مسائل و مشکلات اجتماعی، رابطه با پدیده­های فرهنگی و نحوه­ی ارتباط با دیگر رشته­های علمی وضعیتی خاص پیدا کرده است.

جامعه­شناسی امروزی ایران تحت تأثیر گرایش­های فکری و اجتماعی در طول دهه­های گذشته و اندیشه­های ناشی از حوادث مربوط به انقلاب اسلامی می­باشد. از این­رو می­توان گفت که « جامعه­شناسی در ایران» از عناصر چندگانه برخوردار است، زیرا عوامل بسیاری در پیدایش، روند توسعه و شکل­گری شرایط امروزی آن مؤثر بوده­اند.

پیگیری روند شکل­گیری و تحول جامعه­شناسی در ایران براساس رویکرد فرا جامعه­شناسی است. جامعه­شناسی به عنوان ایده و اندیشه تلقی شده که در گذر زمان دچار تحول و تغییر گردیده است. بیان عوامل و عناصر مؤثر در شکل­گیری جامعه­شناسی در ایران و تحول آن موردنظر می­باشد. شناسائی موقعیت جامعه­شناسی در ایران می­تواند با دیدگاه­های متعددی انجام بگیرد. دیدگاه­های ممکن در بررسی جامعه­شناسی را می­توان به دو دسته تقسیم کرد:

1) دیدگاه ایدئولوژیک (نقد جامعه­شناسی براساس پیش­فرض­های مذهبی، سیاسی و انگیزه­ای) در این دیدگاه، ارزیابی جامعه­شناسی با تکیه بر دلیل­آوری­های سیاسی و ایدئولوژیک است اما فهم علمی چون جامعه­شناسی در ایران که از محصولات و نتایج توسعه­ی اجتماعی-اقتصادی است بدون استفاده از روش­های تحقیق و پیش­فرض­های موجود در نظام جدید که ساختار جدید دارد امکان ندارد.

2) دیدگاه دوم تأکید بر تحقق جامعه­شناسی هم چون یک واقعیت تاریخی اجتماعی است. در این دیدگاه با جامعه­شناسی علم، جامعه­شناسی معرفتی و فرا جامعه­شناسی روبه­رو می­شویم. براساس هر سه دیدگاه در آغاز بایستی ریشه­ها، زمینه­ها و موقعیت­هایی که موجب پیدایش جامعه­شناسی در ایران شده است روشن گردد.

در این تحقیق با توجه به رویکرد نوع دوم، بررسی رابطة علم جامعه­شناسی در ایران با جریان توسعه­ی اجتماعی، اقتصادی و علمی موردنظر می­باشد.


 

فصل اول:

کلیات


بیان مسأله

در اغلب جوامع در حال توسعه مسائل و معضلات فرهنگی و اجتماعی در حوزه علوم اجتماعی قرار می­گیرند و متفکران و متخصصین رشته­های این علوم در طرح صحیح موانع و مشکلات نقشی اساسی دارند. در جوامع درحال گذار امروزی که بین صنعت و مدرنیته در نوسان است علوم انسانی به طور اعم و رشته­های علوم اجتماعی به طور اخص با مسائلی روبه­روست که مختص این جوامع می­باشد. در کشورما و در سال­های اخیر ضرورت توجه به این رشته­ها بیشتر به نظر می­رسد.

در گذر زمان جامعه­شناسی در ایران از علمی صرفاً حاشیه­ای به حوزه اصلی بحث و گفتگو تبدیل شده و نظر بسیاری از سیاستمداران، روشنفکران و منتقدان را به خود جلب کرده است. جامعه­شناسی در ایران از موضوعاتی است که تاکنون به طور جدی و همه­جانبه مورد مطالعه و ارزیابی قرار نگرفته است. ضمن آن­که رویکرد نقد و ارزیابی جامعه­شناسی در ایران بیشتر بیرون از حوزه­ی جامعه­شناسی صورت گرفته است.

در تحقیق حاضر سعی براین است که ضمن طرح این سؤال که روند شکل­گیری، تحول و موقعیت و عملکرد جامعه­شناسی در ایران چگونه است؟ و اساساً مشکلات ساختاری این علم چیست؟ شناسائی موقعیت جامعه­شناسی در ایران، ریشه­ها، زمینه­ها و عواملی که موجب پیدایش و رشد جامعه­شناسی در ایران شده است مورد بررسی علمی و موشکافانه­تری قرار گیرد و با طرح مسائل و ارائه راه حل­ها به یک جمع­بندی کلی و عمومی در این زمینه­ها پرداخته شده و درنهایت کمکی به ارتقاء سطح علمی جامعه­شناسی و جریان آموزش این علم در دانشگاه­ها و حل مسائل و مشکلات در جامعه باشیم.

ضرورت و اهمیت تحقیق

وضعیت جدید جامعه­شناسی در ایران با ضرورت­های جدید در بازسازی جامعه­ی ایران پس از انقلاب اسلامی و جنگ ایران و عراق و دوره­ی اصلاحات اجتماعی و سیاسی تا زمان حاضر توأم می­باشد. شرایط پیش آمده در کشور، جامعه­شناسان را به سوی ایجاد تغییرات بنیادی به لحاظ مفهومی، روشی، موضوعی و بینشی کشانده است.

با رشد و توسعه­ی جامعه­شناسی در فرآیند نوسازی علمی و اجتماعی در ایران نقد و ارزیابی این علم که یکی از محصولات نوسازی علمی است نیازمند توجه همه­جانبه می­باشد. علم جامعه­شناسی در ایران از بدو ورود تا زمان حاضر در فرآیند تحول و تغییر قرار دارد و با وجود این­که تاکنون به استثنای یک تا دو اثر منتشر شده به صورت معدود، بررسی و ارزیابی از روند تحول و تغییر این علم در ایران با توجه به دوره­های تاریخی و سیاسی به عمل نیامده است. ارائه­ی سیمای دقیقی از وضعیت جامعه­شناسی در ایران ضروری به نظر
می­رسد.

با توجه به مطالب فوق­الذکر ضرورت پرداختن به این موضوع احساس گردیده و به عنوان گامی در جهت رفع این نارسایی­ها و تدوین راهکارها برای توسعه بیشتر جامعه­شناسی، تحقیق حاضر صورت پذیرفته است تا بررسی­ها را در این زمینه­ها انجام و با جمع­بندی از آن­ها کمکی به حل گوشه­ای از مشکلات موجود باشیم.

اهداف تحقیق

آن­چه ما را در انجام این تحقیق و اهداف مورد مطالعه راهنما بوده است:

الف- اهداف کلی: نقد و بررسی عوامل مؤثر در فرآیند توسعه جامعه­شناسی

در ایران با جریان توسعه اجتماعی، اقتصادی و علمی است.

ب- اهداف اختصاصی (فرعی):

1) بررسی پیدایش جامعه­شناسی در ایران

2) روند شکل­گیری و رشد و توسعه جامعه­شناسی در ایران

3) بررسی مناقشات اصلی و فراز و نشیب­های جامعه­شناسی در ایران

4) بررسی وضعیت تحقیقات انجام گرفته در حوزه­ی علوم اجتماعی و به ویژه جامعه­شناسی در ایران

5) بررسی وضعیت آموزش جامعه­شناسی در ایران (مشکلات و فرصت­ها)

6) بررسی و پیش­بینی آینده جامعه­شناسی در ایران

با توجه به موارد فوق، جهت نیل به این اهداف، جامعه­شناسی در ایران با رویکرد نقد و بررسی، از زمان شکل­گیری این علم در ایران که مصادف با طرح برنامه­های توسعه از دهه­ی 1320 تاکنون می­باشد مورد کنکاش قرار خواهد گرفت.

تعریف مفاهیم و اصطلاحات (فضای مفهومی)

1) مفهوم جامعه­شناسی: جامعه­شناسی دانش بررسی جامعه می­باشد. جامعه­شناسی را می­توان به عنوان مطالعه­ی نظام­یافته­ی جوامع انسان­ها تعریف کرد. این رشته علمی به مطالعه­ی قوانین و فرآیندهای اجتماعی می­پردازد که مردم را نه تنها به عنوان افراد و اشخاص بلکه به عنوان اعضاء انجمن­ها، گروه­ها و نهادهای اجتماعی شناسانده و مورد بررسی قرار می­دهد. جامعه­شناسی مطالعه­ی زندگی اجتماعی گروه­ها و جوامع انسانی است. دامنه­ی جامعه­شناسی بی­نهایت وسیع است و از تحلیل برخوردهای گذرا بین افراد در خیابان تا بررسی فرآیندهای اجتماعی جهانی را دربرمی­گیرد.

این علم چشم­اندازی مشخص و فوق­العاده روشنگر درباره­ی رفتار انسانی ارائه می­کند. یادگیری جامعه­شناسی به معنای رها کردن تبیین­های شخصی درباره­ی جهان و نگریستن به تأثیرات اجتماعی است که زندگی ما را شکل می­دهند.

جامعه­شناسی واقعیت تجربه­ی فردی را انکار نمی­کند، یا دست کم نمی­گیرد. اما با ایجاد حساسیت نسبت به جهان وسیع­تر فعالیت اجتماعی که همه­ی ما در آن درگیریم، آگاهی ژرف­تری از ویژگی­های خودمان و دیگران به دست می­آوریم.

مطالعه­ی جامعه­شناسی متضمن به دست آوردن آگاهی درباره­ی خودمان، جوامعی که در آن زندگی می­کنیم و جوامع دیگری است که از نظر زمان و فضا با جوامع ما متفاوت هستند. نتایج مطالعات جامعه­شناسی باورهای معمول ما را درباره­ی خودمان و دیگران هم متزلزل می­کند و هم غنی­تر می­سازد. نتایج به دست آمده از مطالعات جامعه­شناسی همیشه با نظرات مبتنی بر باورهای معمول تناقض ندارد. اندیشه­های مبتنی بر باورهای معمول اغلب سرچشمه­های بصیرت درباره­ی رفتار اجتماعی را فراهم می­سازند. اما آن­چه باید مورد تأکید قرار گیرد این است که جامعه­شناس باید آمادگی داشته باشد که در مورد هریک از باورهای ما درباره­ی خودمان، هرچند که به آن­ها دلبستگی داشته باشیم، این پرسش را مطرح کند که آیا واقعاً چنین است؟ با این کار، جامعه­شناسی نیز به غنی­تر ساختن هر آن­چه که در زمان و مکان «باور معمول» است کمک می­کند. جامعه­شناسی به مثابه کوششی برای درک دگرگونی­های فراگیری که در طول دو سه قرن گذشته در جوامع انسانی رخ داده­اند به وجود آمد. صنعتی شدن، شهرنشینی و انواع جدید نظام سیاسی از جمله ویژگی های مهم جهان اجتماعی امروزی هستند.

جامعه­شناسان زندگی اجتماعی را با مطرح کردن پرسش­های مشخص و کوشش برای یافتن پاسخ آن­ها از راه پژوهش نظام­یافته مورد بررسی قرار می­دهند.

کار جامعه­شناسی متضمن توانایی اندیشه­ورزی خلاق و دور نگهداشتن خود از عقاید از پیش تصور شده پیرامون روابط اجتماعی است. جامعه­شناسی پیوند نزدیکی با دیگر علوم اجتماعی دارد. همه­ی علوم اجتماعی با رفتار انسانی سروکار دارند. اما توجه خود را به جنبه­های گوناگون آن متمرکز می­سازند. پیوستگی­های میان جامعه­شناسی، انسان­شناسی و تاریخ به ویژه مهم است. جامعه­شناسی علم است به این مفهوم که متضمن روش­های نظام­یافته­ی پژوهش و ارزیابی نظریه­ها در پرتو مدارک و استدلال منطقی است، اما
نمی­تواند مستقیماً به قالب علوم طبیعی ریخته شود زیرا مطالعه­ی رفتار انسانی اساساً با مطالعه­ی جهان طبیعت فرق می­کند.

جامعه­شناسان کوشش می­کنند مطالعاتشان در مورد زندگی اجتماعی عینی بوده و به شیوه­ای آزاداندیشانه با کارشان برخورد کنند. عینیت نه تنها به نگرش­های پژوهشگر، بلکه به ارزیابی عمومی از پژوهش و نظریه که یک جزء اساسی جامعه­شناسی به عنوان رشته­ای علمی است بستگی دارد.

جامعه­شناسی رشته­ای برخوردار از آثار علمی مهم است. جامعه­شناسی
می­تواند به شیوه­های گوناگون به انتقاد اجتماعی و اصلاحات اجتماعی علمی کمک کند. نخست، درک بهتر مجموعه­ای از شرایط اجتماعی معمولاً امکان نظارت بهتری را بر آن­ها فراهم می­کند. دوم، جامعه­شناسی ما را متوجه
تفاوت­های فرهنگی کرده و امکان می­دهد تا سیاستگذاری­ها بر پایه­ی آگاهی از ارزش­های فرهنگی مختلف استوار گردد. سوم، می­توانیم نتایج اتخاذ
برنامه­های عمل خاص را مورد بررسی قرار دهیم. سرانجام و شاید مهم­تر از همه، جامعه­شناسی موجب خودروشنگری گردیده و فرصت بیشتری به گروه­ها و افراد برای تغییر شرایط زندگیشان ارائه می­کند.

جامعه­شناسی با کوشش­های متفکران برای درک تأثیرات نخستین
دگرگونی­هایی که با صنعتی شدن در غرب همراه بود آغاز می­گردد و همچنان یگانه رشته­ی اصلی است که با تحلیل ماهیت آن­ها سروکار دارد. جهان ما امروز با دنیای اعصار پیش اساساً متفاوت است. وظیفه­ی جامعه­شناسی است که به ما کمک کند که این جهان و آینده­ی اجتماعی آن را بشناسیم. در ادامه مباحث مربوط به جامعه­شناسی شایان ذکر است که جامعه­شناسی جوان­ترین رشته­ی علوم اجتماعی است. واژه­ی جامعه­شناسی را در سال 1838 آگوست کنت فرانسوی در کتاب فلسفه اثباتی­اش بدعت گذاشت. کنت را عموماً بنیان­گذار جامعه­شناسی می­دانند. او معتقد بود که علم جامعه­شناسی باید برپایه مشاهده منتظم و طبقه­بندی استوار گردد.

درس جامعه­شناسی در دهه­ی 1890 م. در بسیاری از دانشگاه­های اروپا و غرب ارائه شد. در سال 1895 م. مجله آمریکائی جامعه­شناسی انتشارش را آغاز کرد و در سال 1905 م. انجمن جامعه­شناسی آمریکا بنیان گذاشته شد. اولین مکتب جامعه­شناسی مکتب دورکیم بود. این مکتب که توسط جامعه­شناس فرانسوی امیل دورکیم تأسیس شد تأکید زیادی بر وجود واقعیت­ها در سطح اجتماع داشت.

ابوزید عبدالرحمن­بن محمدبن خلدون تاریخ­نگار، جامعه­شناس، مردم­شناس و سیاستمدار مسلمان است. وی را از پیشگامان تاریخ­نگاری به شیوه­ی علمی و از پیشگامان علم جامعه­شناسی می­دانند که حدود 400 سال پیش از آگوست کنت مؤسس علمی به نام جامعه­شناسی (به فرانسه، Sociology) می­زیست. ابن خلدون این علم جدید را عمران نام نهاد.

شایان ذکر است با توجه به این­که بررسی عوامل مؤثر در فرآیند توسعه جامعه­شناسی در ایران مورد نظر می­باشد درخصوص پیدایش، روند
شکل­گیری و تحول آن در فصل­های بعدی به آن پرداخته خواهد شد.

2- مفهوم جامعه­شناسی علم

اگر بپرسیم که جامعه­شناسی علم چیست؟ می­توان پاسخ داد که در مفهوم گسترده، جامعه­شناسی علم رشته­ای از جامعه­شناسی است که روابط متقابل میان علم و جامعه را مورد بررسی قرار می­دهد.

چگونه علم بر ارزش­ها، آموزش و پرورش، ساخت طبقاتی، شیوه­ی زندگی، تصمیم­گیری­های سیاسی و شیوه­های نگرش به جهان مؤثر واقع می­شود؟ و به همین ترتیب چگونه جامعه بر رشد و توسعه علم اثر دارد؟ این نوع پرسش­ها به قدری در افق فکری دنیای معاصر مطرح و آشکار بوده است که بسیاری از علما نخواسته­اند در توجه و تعمق در این مسائل آن­قدر صبر کنند که
جامعه­شناسان به این مسائل بپردازند و از این­رو خود آن­ها نیز گاهی به خیلی از این مسائل پرداخته­اند [Kaplan, 1988:852] با این حال جامعه­شناسی علم به بخشی از شناخت هم توجه دارد که به تعریف ماهیت اندیشه­های علمی و توصیف روابط آن­ها با سایر انواع اندیشه (مانند ایدئولوژی، فلسفه، زیبایی­شناختی، دین) و عوامل نهادی می­پردازد. به یک تعبیر دیگر، براساس تعریف فرهنگ «روبر» جامعه­شناسی علم مطالعه سیستماتیک روابط میان دانش علمی و مجموعه شرایط اجتماعی حاکم برآن است. می­توان نتیجه گرفت که موضوع جامعه­شناسی علم عبارت است از بررسی علم به عنوان یک نهاد اجتماعی، نظام روابط اجتماعی در قلمرو علم و پیوندهای آن با جامعه. جامعه­شناسی علم درصدد برقراری رابطه میان ویژگی­های اجتماعی علم و فعالیت­های علمی از یک طرف و خصلت­های معرفت­شناسانه از طرف دیگر است. افزون براین، انجام بررسی­هایی در زمینه ماهیت اجتماعی شناخت علمی، عوامل اجتماعی مشروط­کننده رشد علمی، ویژگی­های فعالیت­ها و روابط علمی و ... بررسی در حیطه فوق را تکمیل می­نماید. جامعه­شناسی علوم، علم را یک فرآورده­ی اجتماعی خاص می­داند و شناخت­های علمی را همانند نتیجه فعالیت یک گروه اجتماعی (پژوهشگران) مورد تجزیه و تحلیل قرار می­دهد.

واقعیت آن است که چند سالی بیش نیست که «علم» فی­نفسه موضوع بررسی علمی قرار گرفته است، هم علم در مفهوم پویا (یعنی تمامی فعالیت­های تحقیقی) و هم در مفهوم سکونی (یعنی مجموعه تولیدات این فعالیت­ها مانند مجموعه حقایق علمی) در هر دو مفهوم علم می­تواند به گونه­های مختلف موضوع تحقیق باشد.

زوکرمن زمینه موضوعی مطالعه در جامعه­شناسی علم را به سه دسته تقسیم می­کند:

1) سازمان اجتماعی و شناختی (Cognitive) کار علمی.

2) روابط متقابل میان علم و مجموعه شرایط اجتماعی مربوط به آن – نتایج اجتماعی علم و تأثیر سایر نهادهای اجتماعی و فرهنگ بر علم.

3) جامعه­شناسی و شناخت علمی.

دیدگاه­های عمومی در حوزه­ی جامعه­شناسی علم نشانگر تنوع قابل توجهی است.

عده­ای در کنار واژه­ی جامعه­شناسی علم، در توسعه­ی مفهوم جامعه­شناسی شناخت علمی تلاش می­کنند. زمینه­ی اندیشه ­این گروه ادامه مطالعات جامعه­شناسی معرفتی به شیوه­ای جامعه­شناسانه­تر است.

3- مفهوم جامعه­شناسی معرفتی

اصطلاح جامعه­شناسی معرفت نخستین بار توسط ماکس شلر مطرح شد. اولین علم را دانشی دانست که موضوع آن، بررسی روابط و پیوندهای میان انواع زندگی اجتماعی و اقسام گوناگون معرفت­ها است[1].

واژه­ی آلمانی «Wissenssoziologie» که معمولاً در انگلیسی به «Sociology of Knowledge» ترجمه می­شود، به عنوان یک مفهوم در این رشته حائز اهمیت است. واژه­ی «Wissen» دارای گستره­ی معنایی وسیع­تری نسبت به واژه­ی «Knowledge» است. در حالی که واژه­ی «Knowledge» معمولاً به معنای اطلاعات[2] و داده­های[3] دقیق علمی است، کلمه­ی Wissen مجموعه اطلاعات فلسفی، مذهبی و زیبایی­شناختی را نیز شامل می­شود.

در جامعه­شناسی معرفت، جامعه­شناسان به دنبال کشف ارتباط میان پدیدارهای اجتماعی بوده­اند. در یک سوی این رابطه، معرفت (انواع نظام­های فکری، اندیشه­ی سیاسی، معرفت حقوقی، هنر و ...) و در جانب دیگر شرایط اجتماعی و وجودی (عوامل نهادی، ساختی، شخصیتی، فرهنگی، سیاسی و ...) قرار دارد.

جامعه­شناسی معرفت می­خواخد چگونگی این ارتباط را دریابد و فرآیندی را که از طریق آن انواع معرفت شکل می­گیرد و ثبات و تحول می­یابد، بررسی کند.

در تعاریفی که از جامعه­شناسی معرفت داده شده است نیز محور اصلی همین رابطه و بیان چگونگی نشیب و فراز این ارتباط متقابل است. باید خاطرنشان کرد که جامعه­شناسی معرفت، برخلاف بسیاری از رشته­های فرعی جامعه­شناسی دارای تعریف و قلمرو معین نیست و به عقیده­ی برخی از نویسندگان نمی­توان آن را یکی از رشته­های فرعی جامعه­شناسی مانند جامعه­شناسی آموزش و پرورش یا جامعه­شناسی اوقات فراغت دانست که به بررسی پدیدارهای اجتماعی می­پردازد، بلکه بیشتر آن را به یک برنامه علمی شبیه دانسته­اند. وجود اختلاف نظر گسترده و ژرف در تعریف، موضوع و قلمرو جامعه­شناسی معرفت، باعث می­شود که نتوان به سادگی در یک نوشتار به نقل یک تعریف و دیدگاه درباره­ی آن اکتفا کرد و آن را در معرفی جامعه­شناسی معرفت کافی دانست.

مفهوم فراجامعه­شناسی

فراتحلیل را می­توان به عنوان بررسی اصول اساسی دانش انباشته­ی موجود تعریف کرد. انواع گوناگون فراتحلیل در جامعه­شناسی را می­توان تحت عنوان فراجامعه­شناسی گروه­بندی کرد. این نوع جامعه­شناسی را می­توان به عنوان بررسی کلی ساختار اساسی جامعه­شناسی و نیز ساختار عناصر گوناگون سازنده­ی آن تعریف کرد.

فرفی فراجامعه­شناسی را به عنوان علمی جدا از جامعه­شناسی تشخیص می­دهد، به این معنا که، موضوع بررسی جامعه­شناسی جهان اجتماعی است، حال آن­که موضوع بررسی فراجامعه­شناسی، همانا خود جامعه­شناسی است[4].

مفهوم توسعه[5]

اصطلاح توسعه به صورت فراگیر پس از جنگ جهانی دوم مطرح شد. واژه­ی توسعه در لغت به معنای خروج از «لفاف» است. در قالب نظریه نوسازی، لفاف همان جامعه سنتی و فرهنگ و ارزش­های مربوط به آن است که جوامع برای متجددشدن باید از این مرحله­ی سنتی خارج شوند. در تعریف توسعه نکاتی را باید مدنظر داشت که مهم­ترین آن­ها عبارتند از: این که اولاً توسعه را مقوله ارزشی تلقی کنیم، ثانیاً آن را جریانی چندبعدی و پیچیده بدانیم، ثالثاً به ارتباط و نزدیکی آن با مفهوم بهبود[6] توجه داشته باشیم.

دانشمندان علوم اجتماعی از توسعه تعاریف متعددی ارائه کرده­اند که به برخی از آن­ها اشاره می­کنیم.

مایکل تودارو[7] معتقد است که توسعه را باید جریانی چندبعدی دانست که مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی، طرز تلقی عامه مردم و نهادهای ملی و نیز تسریع رشد اقتصادی، کاهش نابرابری و ریشه­کن کردن فقر مطلق است. توسعه در اصل باید نشان دهد که مجموعه نظام اجتماعی، هماهنگ با نیازهای متنوع اساسی و خواسته­های افراد و گروه­های اجتماعی در داخل نظام، از حالت نامطلوب زندگی گذشته خارج شده و به سوی وضع یا حالتی از زندگی که از نظر مادی و معنوی بهتر است، سوق می­یابد.

برنشتاین[8] می­گوید: تلاش برای ایجاد توسعه بار ارزشی به همراه دارد که کمتر کسی با آن مخالف است. اشتیاق برای غلبه بر سوء تغذیه، فقر و بیماری که از شایع­ترین و مهم­ترین دردهای بشری هستند از جمله اهداف توسعه به شمار می­رود. دادلی سیرز[9] رئیس مؤسسه اطلاعات توسعه­ی دانشگاه ساسکس توسعه را جریانی چندبعدی می­داند که تجدید سازمان و سمت­گیری متفاوت کل نظام اقتصادی – اجتماعی را به همراه دارد.

به عقیده­ی وی توسعه علاوه بر بهبود میزان تولید و درآمد، شامل دگرگونی اساسی در ساخت­های نهادی، اجتماعی، اداری و همچنین ایستارها و نظرهای مردم است.

میسرا[10] محقق و صاحب نظر هندی نیز تعریفی از توسعه ارائه داده که در آن بر ابعاد فرهنگی تأکید شده است. به نظر او توسعه از دست­آوردهای بشر بوده و پدیده­ای با ابعاد مختلف است، هدف از توسعه ایجاد زندگی پرثمری است که توسط فرهنگ تعریف می­شود. به این ترتیب می­توان گفت توسعه دستیابی فزاینده­ی انسان به ارزش­های فرهنگی خود است.

از لحاظ تاریخی پژوهشگران قرن نوزدهم توسعه را در بیان تاریخ انسان به کار می­برند.

اسپنسر و مارکس معتقد بودند که جوامع انسانی از مراحلی (پائین­تر) به مراحل (بالاتر) در حرکت هستند. این حرکت با چند قانون کلی و عمومی در مسیری مستقیم است، هر جامعه­ای از این مراحل یاگذشته و یا درحال گذشتن است و یا این­که این مراحل یکنواخت را طی خواهد کرد. به بیان دیگر، آن­ها در جستجوی کشف قوانین کلی برای چنین توسعه­ای بودند.


توسعه­نیافتگی[11]

[12]– فورتادو[13] در تعریف توسعه­نیافتگی می­گوید، توسعه­نیافتگی وضعیتی است که به دلیل عدم هماهنگی بین عوامل اقتصادی و تکنولوژی کاربردی، امکان استفاده همزمان از سرمایه و نیروی کار در جامعه میسر نیست.

توسعه­نیافتگی به عنوان ویژگی کشورهایی مطرح می­شود که تحت عناوین جهان سوم، عقب­مانده، در حال توسعه و غیره از آن­ها یاد می­شود. کشورهایی که بخش وسیعی از فضای جغرافیایی و جمعیت جهان را به خود اختصاص داده­اند. این ویژگی را ناشی از عوامل متعدد داخلی و خارجی می­دانند، هرچند که برخی از رویکردهای[14] توسعه چون رویکرد وابستگی[15] تأکید عمده بر عوامل خارجی دارد و توسعه­نیافتگی را در قالبی تاریخی و توأم با توسعه­نیافتگی مورد مطالعه قرار می­دهد. به طور کلی توسعه­نیافتگی را وضعیتی دانسته­اند که ناشی از روابط نابرابر بین کشورهای توسعه­نیافته و توسعه­یافته باشد.

 

1. آشتیانی، منوچهر، درآمدی بر جامعه­شناسی معرفتی، ص 34

2. information

3. data

1. ریترز، جرج، نظریه جامعه­شناسی در دوران معاصر، ص 625

2. Development

3. Improvement

4. Michael Todaro

5. Bernestein

6. Dudly Sears

1. Misera

1.Under Development

2. Furtodo

3. Approach

4. Dependency


مبلغ قابل پرداخت 13,500 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۲۶ فروردین ۱۳۹۶               تعداد بازدید : 1211

دیدگاه های کاربران (0)

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما